تارا فایل

مبانی نظری کمرویی علت و شیوع آن


مبانی نظری وپیشینه تحقیق کمرویی علت وشیوع آن

فصل دوم
پیشینه مطالعاتی
کمرویی چیست؟ 8
دیدگاههای مختلف در مورد کمرویی 9
کمر و متولد شدن 10
علل کمرویی 12
شیوع کمرویی 16
ویژگیهای رفتاری افراد کمرو 19
عواقب کمرویی 20
جنبه مثبت کمرویی 23
علایم جسمانی کمرویی 25
خجالتی – اما موفق 26
خجالتی در محیط کار 29
آیا کمرویی همان درون گرایی است 30
آیا می شود یک آدم خجالتی موفق بود 31
درمان 32
شناخت خود 32
پایه ریزی عزت نفس خود 35
پانزده گام در راه مبدل شدن به فردی متکی به نفس 37
پایه ریزی اعتماد به نفس 40
رشد مهارتهای اجتماعی خود

فـصل دوم
پیشینه مطالعاتی
کمرویی چیست؟
کمرویی مقوله ای ناروشن است، هر چه نزدیکتر به آن بنگریم، تنوع بیشتری در آن مشاهده می کنیم. فرهنگ لغت انگلیسی آکسفورد می گوید که اولین استفاده ثبت شده از این لغت در یک شعر آتلگوماکون بوده است که حدود هزار سال بعد از میلاد مسیح سروده شده است. که در آن شعر معنی این لغت "به سهولت ترسانده شده" بوده است "کمرو بودن" نشانگر صفت فردی است که "به خاطر ترسویی" احتیاط کاری و بی اطمینانی نزدیک شدن به او مشکل است. فرد کمرو "هشیارانه از مواجهه با افراد یا چیزهایی مشخص یا انجام کاری همراه آنان بیزار است، به طور محسوسی ترسو است." ممکن است فرد کمرو "کناره گیر یا بی اعتماد باشد" یا از خمیر مایه دیگری باشد دو شخصیتی پرش انگیز بی اعتماد و مشکوک" فرهنگ لغت و بستر کمرویی را به عنوان "ناراحت بودن در حضور دیگران" تعریف می کند. (زیکمباردو،به نقل از پارسا ،1376)
برانیه کمرویی را نوعی بیماری روانی تلقی می کند که ابتدا در ضمیر باطن ریشه می داوند و مزمن می شود و سرانجام جسم را نیز از تحرک می اندازد.(براینه به نقل از رزم آزما ،1369)

دیدگاههای مختلف در مورد کمرویی :
جمع کثیری از روانشناسان، روانپزشکان، جامعه شناسان و محققین دیگر کوشیده اند تجربه پیچیده کمرویی را معنا کنند.
محققین ویژگیهای شخصیتی معتقدند که کمرویی مانند هوش یا طول قد انسان خصوصیتی موروثی است.
رفتارگرایان بر این باورند که افراد کمرو صرفاً مهارتها اجتماعی لازم برای برقراری ارتباط اثربخش با دیگران را نیاموخته اند.
گروه روانکاوان می گوید که کمرویی یک نشانه است، یک ابراز وجود آگاهانه از تعارضات نا هشیارانه ای که در اعماق روان فرد طغیان می کنند.
جامعه شناسان و برخی روانشناسان کودک معتقدند که کمرویی را می باید از نقطه نظر برنامه ریزی اجتماعی – شرایطی از اجتماع که موجب کمرو شدن برخی افراد می گردد – درک کرد. روانشناسان اجتماعی می گوید که کمرویی بیش از هر چیز یا بر چسب متواضعانه "کمرو" آغاز می شود. "من کمرو هستم زیرا خودم را کمرو می خوانم یا افراد دیگر مرا چنین می بینند." یقیناً این پنج دیدگاه تمام احتمالات موجود را در بر نمی گیرند مثلاً نویسنده ای فرضیه غریبی دارد و معتقد است که مردم به دلیل آنکه تمایل نامحدودی به ثروتمند بودن دارد کمرو هستند.(به نقل از زیمباردو ترجمه پارسا،1376)

کمرو متولد شدن :
تمام افرادی که به شدت کمرو هستند، از نظر خلق و خو نیز عصبی می باشند. آنان از نژادی هستند که در آن جنون، صرع، میگرن، آنژین، مالیخولیا و انجام کارهای عجیب و غریب رواج دارد. ما اغلب اوقات می توانیم در ریشه یابی آن، ردپای تاثیر مستقیم توارث را بیابیم:
هیچ واقعیتی مسلم تر از این مطلب نیست که کمرویی در خانواده ها بخش می شود."
این دیدگاه بدبینانه که با اطمینان در نزدیکی چرخش قرن "گناه" را به گردن ژنهای والدین افراد کمرو تا چندین نسل قبل از آنان می اندازد، از جانب یک پزشک انگلیسی مطرح شده است. برگردان تازه ای از نظریه "کمرو متولد شدن" توسط ریموند کاتل روانشناس ارائه شده است. او معتقد است که شخصیت یک فرد از مجموعه ای از ویژگیهای پایه ای تشکیل شده است که با تجزیه و تحلیل ریاضی پاسخهای فرد به یک پرسشنامه می توان آنها را کشف کرد. افراد برای هر خصومتی که پرسشنامه مورد سنجش قرار می دهد، نمره ای دریافت می کنند. نمرات برای ایجاد الگوها یا "نشانگان" صفت فرد همبسته می شوند. سپس نتایج بدست آمده از والدین و کودکان مورد مقایسه قرار می گیرند تا معلوم شود که آیا این صفات موروثی بوده اند یا خیر. برای انجام این کار، کاتل خصوصیات شخصیتی را نه از طریق ملاحظه، بلکه از طریق یک آزمون "کاغذ و قلم" مشخص می کند:
آیا هنگام ورود به مکانی جدید، دریافتن دوستان جدید شدیداً کند هستید؟ بله یا خیر
آیا شما فرد سخنوری هستید که از هر فرصتی برای بیان کلامی مطالب لذت می برید؟ بله یا خیر
کسانی که به سئوال اول پاسخ "منفی" و به سئوال دوم پاسخ "مثبت" می دهند (و نسبت به موضوعات مشابه دیگر پاسخ یکسانی ارائه می کنند) به عنوان افراد دارای آنچه عامل هاش (H) خوانده می شود، در رتبه بندی بالایی قرار می گیرند.
فاکتور هاش (H) مرکب از دو ویژگی است: هاش مثبت (H+) (بی باکی) در مقابل هاش منفی (H-) (مستعد قبول تهدید). افراد گروه هاش مثبت (H+) افرادی خشن، پوست کلفت و در مقابل شواید زندگی قوی دل هستند.
در مقابل افراد دارای که H- آمادگی بالایی نسبت به پذیرش تهویه از خودش نشان می دهند..
خام تجارتی ویژگی H- کناره گیری است. ما آنرا به عنوان کمرویی می شناسیم.
تکانهای جسمانی و اجتماعی که یک فرد گروه H+ می تواند آنرا تحمل کرده و یا حتی نسبت به آن بی تفاوت باشد، دو فرد کناره گیر را به طبع فرسودگی و دست کشیدن از انجام کار تنزل می دهد." اصلی دیکینسون و هنری کاوندیش مخترع نمونه هایی از این گونه افراد هستند که بنا بر نظریه کاتل و کارکنان نشریات، کشاورزان و کسانی که در جستجوی توان بخش شغلی هستند". نیز در کنار آنان قرار دارند.
نکته جالب توجه برای ما نظریه ای است که در پشت این گونه ها قرار گرفته است. نوع H- کمرو با سیستم عصبی حساستر و با تحریک پذیری شدید به کمرویی و دوری گزیدن از تعارضات و وقایع تهدیدآمیز منجر می شود. کاتل معتقد است از آنجا که این خصوصیت H به شدت موروثی است با بروز اتفاقات گوناگون در زندگی فرد تغییر نمی کند. هر چند او ابراز می دارد که دو کمرویی از نوع بسیار شدید آن به طور طبیعی مایل به مداوای خود می باشد". هیچ راه حلی برای مشکل کمرویی ارائه نمی شود به جز آنکه اعتقاد بر این است که از طریق "آموزش مستقیم" نمی توان کمرویی را از میان برد، پس بنابراین دیدگاه بدبینانه تلاش برای معالجه کمرویی باید فراموش شود.(به نقل از زیمباردو و ترجمه پارسا،1376)
علل کمرویی :
1- علت کمرویی معمولاً فکر غلط است.
شخص کمرو یا خودش برای خودش ارزشی قائل نیست یا تصور می کند که دیگران برای او ارزشی قائل نیستند. هیچ کس دوست ندارد مورد تمسخر دیگران قرار گیرد ترس از چنین وضعی شجاع ترین فرد را عقب می زند تنها چند فرد استثنایی از افکار عمومی ترس به خود راه نمی دهند. بعضی ها نیرومند و دارای منش محکمی می باشند که مستقیماً به سوی هدف خود میروند و موانع را از سر راه خود برمی دارند بدون آنکه فکر کنند دیگران در این مورد چه خواهند گفت؟ بعضی دیگر افرادی هستند مغرور و متکبر و چنان در احساس برتری خود غرق هستند که قضاوت دیگران را بی ارزش و قابل چشم پوشی تلقی می کنند و چنین نیروی اراده و چنین اعتماد به نفس بندرت مشاهده می شود. از کس که خود را مضحک و مسخره تصور می کند انتظار نداشته باشید که با اطمینان در جع دیگران حاضر شود. زیرا این درخواست و انتظار مثل آن است که بخواهید گره ماه را آسمان پایین بکشدی. ولی باید با صدای هر چه بلندتر تکرار کرد. فرد کمرو فاقد ارزش نمی باشد. چنین فردی نه مضحک و مسخره است و نه دست و پا چلفتی و پخمه فقط تصور می کند که چنین است تا موقعی که این فکر غلط را که در مغز و نهادش نقش بسته است از سر بیرون نکرده و اصلاح نکند نخواهد توانست از این ضعف و زبونی نجات پیدا کند. بنابراین فرد کمرو باید در جداول دقیقاً خود را مورد آزمایش و بررسی قرار دهد تا قضاوتهای غلط و نادرستی که منشا راحتی اش می باشند پیدا و کشف کند.
2- اولین علت کمرویی: تحقیر نابجای خود
بعضی افراد خود را از لحاظ فکری ضعیف و حقیر می شمارند. آنچه می گویند. آنچه می نویسند بنظرشان پوچ و بی ارزش می رسد ترس از آشکار شدن حالت معمولی و متعادل خود و ترس از اینکه با رفتار و گفتار نامعقول خیالی خود مورد تمسخر و استهزاء دیگران قرار گیرند. دهان آنها را می بندد.
3- دومین علت کمرویی: پختگی خیالی
بعضی افراد معتقدند که ظاهرشان فاقد ظرافت رفتارشان ناشیانه و چلمن ورودشان در سالن اجتماعات سبب کنجکاوی مسخره آمیز می شود این فکر و خیال که مبتنی بر هیچ پایه ای نمی باشد در طرز رفتار آنان تاثیر می کند: نمی دانند چه باید کرد و کجا باید نشست.
4- سومین علت کمرویی: ترس بی دلیل از مورد تمسخر دیگران بودن.
آنچه معمولاً سبب کمروئی احساس می شود ترس است فرد کمرو جرات نمی کند علاقه خود را نسبت به شخص معینی ابراز و به عشق خود نسبت به کسی که دوست دارد اعتراف کند زیرا می ترسد از اینکه نتواند مناسبتی برقرار کند و در نتیجه با تمسخر به عقب رانده شود. بعضی افراد کمرو حتی جرات نمی کنند لطف و محبت خود را نسبت به افراد خانواده شان ابراز کنند کلمات دوستی تشکر و سپاس رحم و شفقت و مهربانی که بر حسب موارد مختلف مطرح می شوند در گلوی آنها خفه می شوند این نوع افراد اجازه می دهند تحت فشار نوعی شرم و حیای پوچ و بی مورد فلج شوند و خونسردی ظاهری آنها سبب ناراحتی دیگران شده همانطوریکه خودش هم سبب ناراحتی آنان می شود.

5- چهارمین علت کمروئی: عدم اعتماد بعد از شکست
شخصی متوجه می شود که منافعش در نتیجه بحران اقتصادی عمومی بمخاطره افتاده است چنین شخصی قربانی اوضاع و احوال است و نه بی احتیاطی خود. ولی با این حال به حالت افسردگی دچار شده و بدبختی خود را به تنها اشتباه خود نسبت می دهد و خود را ناتوان از فائق آمدن بر مشکلاتش تصور می کند و چنان به ضعف و ناتوانی خود اعتماد پیدا می کند که جرات نمی کند برای جلوگیری و جبران فاجعه اقدامات لازم بعمل آورد.
6- پنجمین علت کمروئی: عیبی که در اهمیت آن مبالغه می شود
بالاخره گاهی علت کمروئی عیب واقعی است. زنی که قیافه اش در نتیجه بقایای زخمهای التیام یافته یا لک و پیس تغییر یافته و زشت شده است مردی که می لنگند کودکی که والدینش در نتیجه خست یابی تفاوتی بطور زننده ای لباس جلف به او می پوشانند. چقدر مردم در موارد مشابه فوق تصور می کنند که یک چیز غیرعادی در وجود خود دارند و دیگر هیچ چیز عادی را در خود احساس نمی کنند ولی به این احساس حقیقت اغلب تصور غلطی اضافه می شود که باید تغییر یابد زن زشت، مرد لنگ، کودک بدلباس.
– مسلماً دارای صفات برجسته ای هم می باشند که باید آنها بشناسند و ممکن است سبب موفقیت آنان شده و اقدام و دوستی دیگران را به خود جلب کنند. (به نقل ازدوسن ترجمه سروری 1374).
7) کمروئی نوعی تواضع نمی باشد:
گاهی کمروئی با فروتنی یا با سادگی خصلت خوبی که معمولاً با بزرگی واقعی همراه می باشد اشتباه می شود متواضع و فروتنی نوعی فضیلت است و کمرویی نوعی عیب و نقص. فرد متواضع از ارزش واقعی خود آگاه می باشد استعدادها، خصائل و شایستگی های خود را می شناسد ولی به آنها مباهات و تفاخر نمی کند. فرد کمرو چشمهای خود را بر روی واقعیت می بندد و اسیر افکار واهی تخیلات خود می باشد و در خود معایب و نقائصی می بیند که فاقد آنهاست خود را قربانی ارزیابی های غیرمنصفانه ای احساس می کند که همنوعش به او نسبت نمی دهد چنین فردی در اشتباه است بدون آنکه به فروتنی و تواضع شباهتی داشته باشد.

8- برای اینکه اراده ندارید:
گاهی اوقات تصمیم به انجام کاری می گیرید: مثلاً صبح زود از خواب بیدار شوید و به پارکی بروید و راه پیمایی کنید و یا اینکه به نظافت و رفت و روب خانه بپردازید، ولی درست در لحظه ای که می خواهید آن کار را شروع کنید احساس خستگی و یاس نمائید و کار را به فردا و روزها و هفته بعد موکول می سازید. ولی بعضی وقتها با شور و نشاط بیسابقه ای که در خود حس می کنید از عهده هر کاری می ائید و آنها به هوای خوب و مفرح آن روز نسبت می دهید. شاید خیال می کنید که در فرح خوبی هستید. و یا اینکه خبر خوبی شنیده اید که شما را به وجد آورده و غیر … اما این تلاش و کوشش موقتی است و بندرت درام می آورد. (به نقل از شارتیه – برانیه، ترجمه زرم آزما، 1369).
شیوع کمرویی:
پدیده کمرویی فوق العاده فراگیر است و به دلایل عدیده ای که بعداً اشاره خواهد شد درصد قابل توجهی از کودکان، نوجوانان، جوانان و بزرگسالان هر جامعه دچار کمرویی، و چنین ناتوانیها و معلولیت هایی اجتماعی هستند.
کمرویی در نزد کودکان و نوجوانان به مراتب بیشتر از بزرگسالان است. بسیاری از افرادی که در واقع بر اساس تعاریف ارائه شده و معیارهای پذیرفته، کمرویی، کمرو تلقی می شوند، به گونه ای کمرویی خود را پنهان می دارند و بخصوص سعی می کنند تا در برابر کودکان و افراد همسال خویش کمتر کمرویی نشان دهند. در هر حال فراوانی ظهور رفتار کمرویی نشان دهند. در هر حال فراوانی ظهور رفتار کمرویی در موقعیت های مختلف خانوادگی و فامیلی، شغلی و تحصیلی، اجتماعی و سیاسی و کاملاً متفاوت است. به طور کلی حداقل پدیدار شدن کمرویی هنگامی است که فرد کمرو با مخاطبان آشنا و صمیمی و خردسال در کانونی همچون خانواده سر و کار دارد. و حداکثر تبلور یا تظاهر کمرویی زمانی است که فرد کمرو در یک موقعیت و شرایط تازه با حضور جمع قابل توجهی از افراد غریبه، متنفذ و مقتدر، ملزم به صحبت کردن و توضیح و گفت و شنود صریع می شود. (افروز، 1373).
بررسیهای انجام شده1 حاکی از آن است که تمامی افراد کمرو در همه موقعیتها و شرایط اجتماعی یکسان، واکنش و رفتار مشابهی از خود نشان نمی دهد و میزان و درصد احساس کمرویی ایشان کاملاً متفاوت است.
در اینجا به طور اختصار چکیده ای از مطالعات انجام شده2 در مورد میزان فراوانی کمرویی افراد در موقعیتها و شرایط مختلف ارائه می گردد.

درصد فراوانی کمرویی افراد در موقعیتها و شرایط مختلف
1- حضور در جمع بزرگی از افراد غریبه و مقتدر و ملزم به بودن به صحبت 75 درصد
کردن و پاسخ دادن به سئوالات جمع
2- حضور در جمع بزرگی از افراد غریبه 70 درصد
3- مواجه شدن (هم صحبت شدن) با جنس مخالف3 64 درصد
4- حضور در میان جمعی که نسبت به فرد کمرو، موقعیت تحصیلی و اجتماعی 58 درصد
5- حضور در موقعیت اجتماعی جدید 57 درصد
6- به طوری کلی حضور در موقعیت های معمولی اجتماعی 56 درصد
7- حضور در هر موقعیتی که باید مصمانه و قاطعانه نظر دارد 54 درصد
(جمع دوستان در مدرسه، محل کار و …)
8- حضور در موقعیتی که فرد مورد ارزیابی و قضاوت دیگران واقع می شود 53 درصد
9- حضور در جمعهای کوچکی که فرد مورد توجه دیگران است 52 درصد
10- حضور در جمع گروههای اجتماعی کوچک 48 درصد
11- حضور در موقعیتهایی که فرد کمرو به کمک احتیاج دارد 48 درصد
12- حضور در بین گروههای شغلی و کاری 28 درصد
13- گفت و گوی دو نفره با همجنس 14 درصد
14- حضور در جمع نزدیکان و دوستان صمیمی کمتر از 10 درصد
15- حضور در خانواده و محشور شدن با مخاطبان خردسال فوق العاده اندک آشنا و صمیمی

ویژگیهای رفتاری افراد کمرو:
برخی از ویژگیهای بالینی و رفتاری کودکان، نوجوانان و بزرگسالان کمرو به طور قابل ملاحظه ای متفاوت از دیگران بوده، به سادگی قابل تشخیص است.
از نظر زیستی و فیزیولوژیکی نشانه ها یا علائم مشترکی در میان غالب افرادی که به طور جدی دچار کمرویی هستند، مشاهده می شود. بدیهی است که نشانه های فیزیولوژیک درافراد کمرو عمدتاً روان تنی4 دست و در نتیجه شرایط خاص روانی حاکم بر رفتار ایشان ظاهر می گردد. در این ارتباط می توان به علائم فیزیولوژیکی نظیر تشدید ضربان قلب، سرخ شدن چهره، حالتهای اضطرابی، اختلال در ریتم تنفس، تنش عضلانی (به علت خود توجهی فوق العاده زیاد)، تغییر در تن صدا، اختلال در کنشهای بعضی از غدد درون ریز و برون ریز و … اشاره کرد. همچین بعضی رفتارهای اضطرابی و یا رفتارهای روانی – حرکتی ریز بین کودکان، نوجوانان و بزرگسالان کمرو دیده می شود. برخی از این ویژگیها مانند گریه کردن، روبرگرداندن از غریبه ها و چسبیدن به فرد آشنا بیشتر در کودکان کمرو مشاهده می شود. علاوه بر این فرار کردن از جمع غریبه ها، مخفی کردن خود از انظار اطرافیان غریبه و ناآشنا، خجالت کشیدن و به لکنت زبان افتادن، با حداقل کلمات سخن گفتن، بریده و کم حرف زدن، بیشتر عبوس بودن و کمتر لبخند زدن، مضطرب و دستپاچه شدن گوش خود را کشیدن، با انگشتان خود بازی کردن، با لباس خود ور رفتن، از این پا به آن و طبیعی با دیگران، غرق در افکار خود شدن، خود توجهی بیش زا حد و گاهی اوقات دقایقی از وقایع محیط غافل شدن، تمایل به سر و کار داشتن بیشتر با کتاب و اشیاء و لوازم مختلف به جای آدمها، علاقه به بازی با کودکان آشنا و کوچکتر از خود، عدم برخورداری از یک رابطه دوستانه با آشنایان، با صدای آهسته و غیرطبیعی سخن گفتن و شخصیتی انفعالی داشتن، گرفته و نگران بودن، خام و بی لطافت برخورد کردن ارتباطات اجتماعی به خصوص با افراد غریبه، بیزاری از دعوت کردن و دعوت شدن به توسط دیگران و سرانجام تمایل به تنها بودن، بیزاری شدید از نگا ههای نقادانه دیگران، فقر شدید در انگیزه فعالیت اجتماعی ضعف اعتماد به نفس، عدم برخورداری از ابتکار عمل و ارائه، خلاقیتهای ذهنی، بی جرات و بی شهامت بودن در عین توانایی و قدرت و … از دیگر ویژگیهای افراد کمروست.

عواقب کمرویی
1- عواقب و آثار بدنی کمرویی
کمروئی شبیه شهوات است باین معنی که انعکاساتی در بدن انسان دارد. اگر به پدیده های عصبی که در صفحه گذشته اشاره کردیم. از قبیل سرخ شدن، لرزش-ضربان قلب – لکنت زبان که به جمله های کمروئی ایجاد شده و همزمان با برطرف شدن آن از بین می روند مجدداً اشاره می کنیم فقط به عنوان یادآوری و تذکر می باشد. کمروئی در بعضی مراحل و درجات شدید خود سبب نوعی محرومیت می شود که عضلات را بصورت کم و بیش چشمگیری فلج می کند.
2- عواقب خانوادگی کمروئی.
عواقب کمرویی در زندگی خانوادگی کمتر از موارد دیگر نمی باشد قبلاً به این نوع دلسردی خارجی که مانع هر نوع گسترش روابط دوستانه شده و آنها را محدودتر می کند اشاره کرده ایم این حالت مصیبت ناراحت کننده ای است و این محبت دو جانبه نه تنها ایجاد جذابیت می کند بلکه اساس جامعه خانوادگی را هم پی ریزی می کند مساله مهمتر: پدر خانواده که بر کمروئی عادی خود مسلط نیست وظایف خود را خوب انجام نداده و خیلی ساده وظایف اصلی خود را فراموش می کند. چنین پدری نمی تواند دستور بدهد نمی تواند انتقاد و بازخواست کند نی تواند با زور و مهربانی خانواده را راهبری کند در یک کلمه و خلاصه اینکه چنین پدری فاقد قدرت می باشد کودکان که تیزهوش آنان بندرت خطا می کند سریعاً به این نقطه ضعف پی می برند با توجه به نتیجه منطقی نه احترام لازم به پدرشان قائل می شوند و نه اعتمادی که لازم است. به پدر داشته باشند بدبختی بزرگی همین است نوجوان احتیاج دارد راهنمایی داشته باشد تا بی تجربگی او را جبران و او را هدایت کند اگر در کانون خانواده دستورالعملهای مفید و سازنده ای دریافت نکند سعی خواهد کرد که ارزش و بیگانگان به آنها دست یابد که احتمال دارد نسبت به آن بی تفاوت بوده یا مورد علاقه اش باشد.
3 ـ عواقب کمرویی در زمینه ی کار و شغل
عواقب کمرویی در زمینه ی شغل قابل شمارش نیست. هیچ مانعی بیش از کمرویی خصوصا در عصر ما که باید از منافع خود با شدت هر چه تمامتر دفاع کرد. در عصری که موفقیت قط در سایه ی تسلط بر نفس و سعی و کوشش بدست می آید از موفقیت جلوگیری نمی کند فرد کمرو نسبت به انجام بسیاری کارهائی که در موقعیت های مختلف ضرورت دارد ناتوان می باشد. اگر مالک است؟ نمی تواند از منافع خود در برابر مستاجرین کارگران و اجاره داران ملکش دفاع کند اگر مسئول موسسه صنعتی یا بازرگانی است؟ نمی تواند نظرات و اراده ی خود را مشکوک جلوه می دهد در نتیجه رعایت نظم و دیسیپیلین درهم ریخته و سبب پایین آمدن راندمان موسسه می شود. خلاصه فرد کمرو هدف اولین دسیسه ای که از طرف هر احمقی مطرح می شود قرار می گیرد خصوصا اگر این احمق جسور بوده و با اعتماد به نفس و محکم حرف بزند.
4 ـ عواقب و آثار کمرویی در وجدان:
فرد کمرو تنها در زندگی خانوادگی و اجتماعی از ضعف و ناتوانی خود در عذاب نمی باشد بلکه در خصوصی ترین جنبه ی زندگی شخصی اش نیز از این بابت ناراحت است عواقب ضعف چنین فردی در اعماق وجدانش منعکس شده و تاثیر می کند فرد کمرو نه تنها ارزش برای خود قائل نیست بلکه تصور می کند که دیگران هم ارزشی برای او قائل نیستند این قضاوت غلط غرور او را جریحه دار کرده و با نتیجه ای که عجیب و مخالف با افکار و عقاید عمومی بوده و به همان اندازه دارای اثرات چشمگیری می باشد غرور او را تشدید می کند. برای تسکین احساسات سرکوفته خود، خصائلی در خود پیدا می کند و در مورد آنها مبالغه میکند از تماشای قریحه ی خود که به نظر استثنایی جلوه می کند از اینکه می بیند این قریحه و استعداد ناشناخته بای مانده است برانگیخته و عصبانی می شود اغلب اوقات نمی تواند از ترس استهزاو تمسخر دیگران چیزی در این باره به کسی بگوید و اصلا فاقد چنین جراتی می باشد با این حال مواقعی وجود دارد که تحت تاثیر تحریک عصبی، افکار درونی و مخفی بودن ناگهان و به تندی آشکار میکند و با غرور وقیهانه و لاف زنی حیرت انگیزی حرف می زند خیلی زود متوجه شگفتی و تعجب دیگران که خود برانگیخته است می شود.
جنبه ی مثبت کمرپویی:
کمرویی دارای جوانب مطلوب نیز می باشد بین 10 تا 20 درصد کل افرادی که کمرو هستند آنرا دوست دارند. آنان کمرویی را ترجیح می دهند زیرا جنبه ی مثبت آنرا شناخته اند.
"محتاط" ، "گوشه گیر" ، "فروتن" ، "محجوب" وصف حال افراد کمرو می باشد که مفاهیم ضمنی هر کدام مطلوب است. علاوه بر آن چنین مضامینی پس از صیقل یافتن معمولا "ارضا کننده" یا "متعلق به طبقات بالا" ملاحظه می شوند.
یک روانشناس انگلیسی در کتابی که در سال 1927 نوشته است دیدگاهی خوشایند از محاسن کمروی ارائه می کند: "کمرویی، حداقل در این سرزمین، به قدری رایج است که ما می توانیم آنرا به عنوان پدیده ای مادرزاد بپذیریم، به عنوان خصلتی که نشانگر متانت جوانان است و هنگامی پس از گذشت سال ها در وجود افراد باقی مانده، گواه وجود صفات حسنه ی خاصی در افراد می باشد، حتی به نظر می رسد خصوصیت ملی افراد یک جامعه باشد، چیزی که نباید از وجود آن متاسف بود."
کمرویی موجب می شود که فرد خردمند و به شدت درونگر به نظر آید. همچنین موجب افزایش خلوت فردی افرادی می گردد و لذتی را که فقط تنها بودن ما می تواند به ارمغان آورد، به وجود می آورد. افراد کمرو با تشر زدن یا آسیب رساندن به دیگران، خود را به آنان تحمیل نمی کنند چنانچه بیشتر افراد قدرتمند چنین می کنند "ایزاک با شیو بس سینگر، نویسنده، این مطلب را با فصاحت تمام چنین بیان می دارد: "من فکر نمی کنم افراد باید خود را از دست کمرو بودن خلاص کنند. کمرویی توفیق اجباری است. فرد کمرو مقابل فرد پرخاشگر است. به ندرت دیده شده است که افراد کمرو گناهکاران بزرگی باشند. آنان به جامعه اجازه می دهند که در صلح و آرامش زندگی کند."
یک امتیاز دیگر کمرویی آن است که فرد نسبت به دیگران شانس انتخاب شدن بیشتری دارد.
کمرویی فرصتی را پدید می آورد که فرد بتواند کنار بایستد، موقعیت را بنگرد و سپس آگاهانه و با اندیشه عمل کند. افراد کمرو با علم به اینکه هیچ گاه افرادی نفرت انگیز و بسیار پر خاشگر و پر مدعا به نظر نخواهند رسید احساس ایمنی می کنند. همچنین فرد کمرو می تواند به آسانی از تعارضات میان فردی اجتناب کند و در بعضی مواقع به عنوان یک شنونده ی خوب به او بها داده می شود. یک نتیجه ی مثبت و مشخصا جالب توجهی که کمرو بودن پدید می آورد گمنام و ایمن ماندن فرد است. کمرویی به خودی خود می تواند نقابی برای دور نگه داشتن فرد از توجه دیگران و کنار ماندن در حضور یک جمعیت بزرگ به انسان خدمت کند. در شرایط گمنامی معمولا افراد خود را از قید فشارهای ناشی از کارهایی که "مجبورند" یا "باید" انجام دهند، آزاد ی بیند. رفتار فرد از قید محدویت هایی که معمولا از طریق قراردادهای اجتماعی بر وی تحمیل می شود رها می گردد. (به نقل از زیمباردو، ترجمه پارسا، 1376)
علایم جسمانی کمرویی
افراد کمرو در سطح فیزیولوژیک نشانه های زیرا را گزارش داده اند. نبض تند می زند، قلب به شدت می تپد، فرد به میزان قابل توجهی عرق می ریزد و در معده حالت التهاب و دلشوره و فرد را آرام نمی گذارد. جالب توجه است که همه ی ما در این واکنش های جسمانی را با احساسی هر قدر قوی تجربه کرده ایم، خواه در آن لحظه عصبانی، هراسان، تحریک شده یا خشنود باشیم. بدن ما در تمایز میان این احساسات ماهیتا متفاوت کمک زیادی به ما نمی کند. اگر ما مجبور به اتکا بر نشانه های جسمانی بودیم هیچ گاه نمی دانستیم چه موقع بگوییم "بله" یا "خیر" آیا دوست باشیم یا بجنگیم. یکی از علائم جسمانی که افراد خجالتی نمی توانند پنهان کنند و بخشی از انگبختی عمومی نیست، سرخ شدن است برای اکثر ما مواقعی پیش آمده است که از شرم سرخ شده ایم، احساس تپش قلب کرده ایم یا احساس کرده ایم دلمان مالش می رود. افراد غیر کمرو این واکنش ها را به عنوان ناراحتی مختصر می پذیرند و به جوانب.× مثبت آنچه بعدا اتفاق خواهد افتاد می نگرند. اما افراد کمرو فکر خود را بر این نشانه های جسمانی متمرکز می کنند. در واقع گاهی اوقات حتی قبل از وارد شدن به موقعیتی که ممکن است در آنان احساس کمرویی ایجاد نماید، دچار کمرویی می شوند. آنان ابتدا علایم را تجزیه می کنند و فقط به مصیبت می اندیشند.

دست پاچگی
معمولا سرخ شدن با احساس دست پاچگی همراه می شود، احساس کوتاه مدت و شدید ناشی از دست دادن عزت نفس که همه ی ما گاهی بدان دچار می شویم. زمانی که بطور ناگهانی یک نورافکن عمومی بررسی یک رخداد خصوصی زندگی ما پتو می افکند دست پاچه می شویم. گاهی اوقات وقتی کسی چیزی درباره ی ما به فرد دیگری ابراز می دارد این حالت پدید می آید.
همچنین وقتی درمی یابیم که دیگران عدم صلاحیت ما را دریافته به زودی متوجه خواهند شد و آنرا تائید نخواهند کرد نیز دست پاچه می شویم.
خجالتی، اما موفق!
آیا شما خجالتی هستید؟
اگر می گویید بله. پس خوشحال باشید. شما دوستان زیادی دارید: همه ی آنهایی که مثل شما فکر می کنند کمرو و خجالتی هستند و تقریبا نصف مردم را هم شامل می شوند اگر به یک آدم خجالتی این حرف را بزنید حتما می گوید: "وای! من فکر می کردم فقط خودم این طوریم!" اما واقعیت این است و تحقیقات نشان داده که40 تا 45 درصد افراد بزرگسال خودشان فکر می کنند که آدم هایی کمرو یا خجالتی هستند!
کمرویی در بزرگسالان مثل کمرویی در کودکان و نوجوانان نوعی حساسیت بیش از حد نسبت به خود است. نوعی مشغولیت ذهنی با افکار و احساسات مربوط به خود و به عبارت دیگر فکر و خیال های منفی بیش از حد در مورد خود. اگرچه همه ی افراد درهر سن و سالی می توانند کمرو باشند اما به خصوص در بزرگسالی تاثیر این خجالتی بودن می تواند بر زندگی فرد بسیار قابل توجه باشد. افراد خجالتی یا کمرو چه آنهایی که فقط گاهی کم می آورند و در موقعیت های اجتماعی خاص. مشکلشان بروز می کند و چه آنهایی که شدیدا خجالتی هستند و از هر جمعی گریزان در انتخاب شغل. در پیشرفت در زندگی و حتی در در برقراری ارتباط با دیگران. کم و بیش مشکل دارند. یک آدم کمرو وقتی با دیگران روبه رو می شود. وقتی می خواهد سر صحبت را با آنان باز کند. وقتی نمی داند چطور باید گفتگو با دیگران را ادامه دهد و سعی کند با آنها صمیمی تر شود و وقتی نم تواند حتی در یک جمع کوچک با کسی دوست شود و بین دیگران خودی نشان دهد کلافه می شود و همین باعث استرس بیشتر و در نهایت احساس ناامیدی بیشتر می شود. بر اساس تحقیقات دو روانشناس بنام هی دوهامیلتون و زیمباردو، افراد کمرو نسبت به به افرادی که کمرو نیستند از موقعیت های اجتماعی که در آن هستند استفاده بیشتری می کنند قرار ملاقات های آنها با دیگران کمتر است، علاقه ی کمتری به توضیح دادن در مورد هر موضوعی دارند. چه توضیح شفاهی و صحبت کردن و چه غیر آن و همین طور علاقه کمتری هم به معاشرت با مردم از خود نشان می دهند و درنهایت نتیجه این می شود که این افراد به سختی می توانند خودی نشان بدهند و اغلب در حاشیه ها هستند.
وجه مشترک همه ی خجالتی های دنیا :
اگرچه خجالتی بودن در هر فردی یک جور خودش را نشان می دهد اما وجوه مشترکی هم وجود دارد. در واقع می شود گفت صفت هایی هستند که همه ی آدمهای خجالتی آنها را دارند. اولا یک آدم کمرو از موقعیت هایی که در آن با دیگران به خصوص غریبه ها یا افراد رسمی روبرو می شود گریزان است. این حالت را روانشناسان "دوری کردن" می نامند.
آدمهای خجالتی واقعا دوست دارند اجتماعی تر باشند اما به دلایلی احساس می کنند که نمی توانند و این همان درد مشترک همه ی انسانهاست: چیزی را می خواهند اما نمی توانند به آن برسند! ثانیا افراد خجالتی کمتر مایلند که در موقعیت های اجتماعی با دیگران گرم بگیرند. مثلا یک آدم خجالتی وقتی به تماشای یک مسابقه فوتبال می رود احتمالا ده دقیقه می نشیند و بعد اگر بتواند بلند می شود و بیرون می آید. در واقع او به خودش فرصت گرم شدن نمی دهد در حالی که این جور آدمها اساسا موتورشان دیرتر گرم می شود و باید فرصت بیشتری به خودشان بدهند اشتباهی که خجالتی ها می کنند این است که مثلا اگر باید ساعت 8 در یک مهمانی حاضر شوند ساعت 9 به آن مهمانی می روند و همین دیر رفتن به ضررشان تمام می شود و باعث می شود اصلا در آن مهمانی بهشان خوش نگذرد این افراد اتفاقا باید زودتر مثلا ساعت 5/7 بروند تا فرصت بیشتری برای عادت کردن به محیط داشته باشند باید با تک تک افرادی که آنجا هستند و یا کم کم از راه می رسند چاق سلامتی کنند تا بالاخره ساعت 9 شب احساس راحتی کنند و از مهمانی لذت ببرند. ثالثا آدمهای کمرو به اصطلاح روانشناسان "منطقه آسایش" کوچکتر و محدودتری دارند آنها هم برای خودشان دوستانی دارند و با اجتماع ارتباط برقرار می کنند اما این دایره بسیار کوچک است: این افراد ترجیح می دهند همان کارهای همیشگی را با همان آدمهای همیشگی داشته باشند چرا که فقط در موقعیت های آشنا احساس راحتی می کنند. ممکن است در یک فعالیت اجتماعی با یک فرد جدید برخورد داشته باشند که بخواهد سر صحبت را با آنان باز کند اما آنان پا را فراتر از "منطقه آسایش" کوچک خود نمی گذارند. آنها واقعا می خواهند که این منطقه را وسیعتر کنند اما احساس می کنند نمی توانند و همین جا کار گیر می کند.
خجالتی ها در محیط کار :
برای بزرگسالان کمرو بودن می تواند باعث شود که از نظر شغلی هم مشکلات زیادی پیدا کنند یک آدم خجالتی از همان اولین باری که برای صاحبه استخدام می شود به جایی مراجعه می کند که رد آنجا عده ای مصاحبه کننده نشسته اند و باید با آنها گرم بگیرد مصیبتش شروع می شود کسانی در این جور مصاحبه ها موفقند که با وقار و متانت و اعتماد به نفس اما راحت با دیگران برخورد کنند و همین طور مهارتهای گفتاری خوبی داشته باشند، اما یک آدم خجالتی از این موهبت ها بی بهره است. به همین خاطر آمار نشان می دهد که افراد خجالتی برای پیشرفت شغلی خیلی بیشتر از سایرین مشکل دارند. در جا زدن و ماندن در شغلی که به مهارت و آموزش کمتری احتیاج دارد و پیشرفت کند در موقعیت شغلی از ویژگی های اصلی آدمهای کمرو است. پژوهشی که در دانشگاه تالسادرا وکلا ها ما انجام شده نشان می دهد که هر چه فرد بیشتر خجالتی باشد احتمال اینکه عنوان شغلی آبرومند و معتبر داشته باشد.کمتر است در واقع تمام شغل ها تقریبا تمام شغل های سودآور نیاز به ارتباط عمومی قوی
شخصیت دارای اتکای به نفس و کمی زیرکی و سیاستمداری دارد.

آیا کمرویی همان درو ن گرایی است؟
روانشناسان بین کمرویی و درو ن گرایی تفاوت قایل می شوند. اگرچه این دو بی ارتباط به هم نیز نیستند. افراد درون گرا ترجیح می دهند تنها باشند تا اینکه فعالیتهای اجتماعی بپردازند. اما بر خلاف کمروها از روبرو شدن با اجتماع هیچ ترسی ندارندیک روانشناس می گوید: "اگر در یک مهمانی دو نفر دارید که گوشه ای مثل دیوار ایستاده اند، یکی از آن ها درون گراست و آن یکی خجالتی درون گرا این طور است چون می خواهد این طور باشد. اما آدم خجالتی این طور نیست زیرا نمی تواند این طور نباشد."
در واقع اغلب بزرگسالان خجالتی سعی می کنند خود را به صورت یک آدم "برون گرا" نشان دهند. اما این، همه ی مشکل را حل نمی کند به مهمانی رفتن یا در جمع حضور یافتن به تنهایی فقط نشان دهنده برون گرا بودن نیست بلکه برخلاف تصور خجالتی ها در برداشتن همین قدم هم مشکل دارند.رو کردن به مردم و گفتگو با آنان. روانشناسان می گویند: یک راه مقابله با این مشکل آموختن هنر گفتگو کوتاه است. آدم های کمرو می گویند که در حال گفتگو مشکل چندانی ندارند اما مشکل چطور آغاز کردن گفتگوست. آموختن اینکه چطور باید یک دیالوگ کوتاه با یک نفر دیگر داشت قسمت عمده مشکل را حل می کند.
کمرویی بی ارتباط با افسردگی یا اضطراب نیت. حتی بعضی از افراد خجالتی خوددرمانی می کنند برا ی رهایی از استرس به مواد مخدر پناه می بند بد رفتاری در خانواده، عدم توانایی شرکت در رقابت های اجتماعی آن هم در اجتماعی که رقابت در آن یک اصل اجتناب ناپذیر است همه و همه در نهایت منجر به عملکرد ضعیف و کاهش بهره بری نه فقط در زمینه ی شغلی که در همه ی زمینه ها می شود. اگرچه داروهایی وجود دارند که به افراد مبتلا به اضطراب و افسردگی کمک می کنند، اما هیچ قرص سحر آمیزی برای درمان خجالتی بودن وجودندارد. داروها اضطراب را می توانند کم کنند اما آدمهای کمرو حتی وقتی که هیچ اضطرابی هم ندارند و وارد فعالیت اجتماعی می شوند همچنان نمی دانند که چه باید بکنند.این روند به مرور زمان می تواند به تبدیل به یک "استراتژی" برای افراد خجالتی شود: یک دلیل یا بهتر بگویم یک بهانه برای همه ی شکست های اجتماعی مثلا این افراد ممکن است به خودشان بگویند: "معلومه که نمی توانم فلان کار را انجام بدم چون خجالتی هستم"
آیا می شود یک آدم خجالتی موفق بود؟
یک سو تفاهم در مورد خجالتی ها وجود دارد. همه و حتی آدم های خجالتی فکر می کنند که کمرو بودن وحشتناک است! ولی واقعا می شود در عین کمرو و خجالتی بودن موفق هم بود.باید پذیرفت که کمرویی یک مشکل غیر قابل حل در طول زندگی نیست. همچنین لزوما به معنای محدودیت دستاوردهای شخصی و حرفه ای هم نیست. آدم های خجالتی می توانند در زندگی خصوصی یا در شغلشان آدم های کمرو و خجالتی می گویم که کلید این مشکل در ذهن و دل خود شماست. به جای فکر کردن به خود به دیگران توجه کنید. وقتی شما خودتان را آدم خوش برخوردی نشان دادید. دیگران هم برایشان راحت تر است که به شما نزدیک شوند، همان چیزی باشید که انتظار دارید دیگران باشند. نباید فکر کنید که کمرویی یک بیماری است که بعضی ها با آن متولد شده اند و تا آخر عمر مبتلا به آن می مانند. هیچ کدام از ما خجالتی بدنیا نمی آییم این صفتی است که بعد ها آن را پیدا می کنیم پس بعدها هم می توانیم. بالاخره خودمان را از آن خلاص کنیم. (به نقل از محمد رضا رجبی 1381)
درمــان
شناخت خود
چه تصوری از خودتان بر جایی می گذارید؟ آیا آن تصویر تحت کنترل شما قرار دارد ـ یعنی آیا دیگران همانگونه که شما مایلید در مقابل شکست های زندگی خود احساس مسئولیت کنید؟ و زمانی که اتفاق خوبی رخ می دهد آیا بیشتر سرنوشت شما بوده، تصادفی بوده یا در اثر تلاش های خودتان یش آمده است؟ آیا چیزی وجود دارد که مایل باشید زندگی خود را فدای آن بکنید؟ اینها فقط تعدادی از سوالاتی هستند که با شروع فرایند خودیابی باید از خودتان بپرسید.
تمرین های ارائه شده در این فصل فرصتی در اختیار شما قرار می دهند تا به تمام زوایای زندگی خود نگاه کنید. آنها به گونه ای طراحی شده اند که شما بتوانید افکار و احساسات خودتان را با نگاهی نزدیک تر و دقیق تر به تصویر بکشید. بنابراین غلبه بر کمرویی نیز در سایه ی تلاش متمرکز شما میسر خواهد گردید ما باید صبور بوده و انتظار مقداری عقب گرد، قدری شکست، قدری اضطراب و قرار دادن خودتان در مقابل نورافکن به میزان زیاد را داشته باشید اما اگر ما آماده ی قبول شکست هایمان به عنوان پی آمد اجتناب ناپذیر اما موقتی ـ از تلاش در راه انجام کار تازه باشیم، چیزهای زیادی می توانیم یاد بگیریم.
این تمرین ها جهت کسب خودآگاهی چالش انگیز هستند اما انجام آنها خالی از لطف نیست. هدف آن است که با درون خود تماس برقرار برقرار کنید و در همان زمان نسبت به تصویر بیرونی ای که برجای می گذارید آگاهتر شوید. در نهایت هدف ما این است که شما را وادار به قبول تصویر درونی خودتان بکنیم، در حالی که دیگران را وادار به پذیرش تصویر بیرونی شما می کنیم.

رسم تصویر خوتان
این فعالیت به شما کمک می کند تا نحوه ی نگریستن به شخص خود را کشف کنید، یک کاغذ بزرگ و مجموعه ای از مداد های رنگی را بردارید و تصویری از خوتان به هر طریقی که مایلید بکشید. ممکن است نمادین یا عامیانه، با لباس یا برهنه یا پرتره یا تصویری کامل باشد.به نقاشی خودتان نامی بدهید (این کار را قبل از خواندن دنباله ی مطالب انجام دهید.)
× آیا کل فضا یا بخشی از آن را پر کرده اید.
× رئوس نکات رسم شده روشن، مبهم یا غیر مرتبط بوده اند؟
× آیا قسمت هایی از بدن شما از قلم افتاده اند؟ کدام قسمت ها؟ بی تناسب رسم شده اند؟ پنهان شده اید؟
× آیا هیچ احساسی را نشان می دهد؟ چه احساسی؟
× آیا احساس می کنید چیز ابراز نشده ای وجود دارد؟
× آیا فعال هستید یا منفعل؟
× آیا چهره ای منفرد هستید یا در بافتی حضور دارید؟

برچسب زدن به خود
لیستی از ده لغت عبارت و ویژگی های شخصیتی که به بهترین نحو معرف حضور شما باشد تهیه کنید. هر یک از این عبارات را بر این اساس رتبه بندی کنید: مهمترین خصوصیت 1 کم اهمیت ترین خصوصیت 10 چند تا از این موضوعات دارای ارزش مثبت، یا منفی یا توصیف خنثی می باشد به رتبه های موضوعات را در این سه طبقه بندی با هم جع بزنید.
مثبت (منند: شاد، باهوش، موفق) منفی (مانند: افسرده، چاق، نالایق)
خنثی (مانند: دانش آموز، مرد، چهل و چهار ساله)
به عقیده ی بهترین دوست شما دو موضوعی که بیشتر از همه مشخصات و دو موضوعی که کمتر از بقیه ی خصوصیت شما را نشان می دهد کدامند؟ آیا انتخاب های او با انتخاب های شما یکسان هستند؟ شاید بهتر باشد از او بخواهید هر ده تا را رتبه بندی کند.

برنامه ها
مسئولیت اجرای یک طرح اصلی پنج ساله برای تغییر خودتان بر عهده ی شما قرار گرفته است. افکار عمومی می خواهند از سه هدف اصلی شما برای سال آینده اطلاع پیدا کنند.
برا دستیابی به هر کدام، اخیرا چه کرده اید یا می خواهید چه کار کنید؟
پنج هدف اصلی که برای خودتان از حالا تا پنج سال بعد تعیین کرده اید کدامند، یعنی دوست دارید زندگی شما در آن زمان چگونه باشد؟
پایه ریزی عزت نفس خود :
طرز تفکر ما درباره ی خودمان تاثیرات شگرفی بر تمام جوانب زندگی مان دارد.
افرادی که برای خویشتن ارزش مثبتی قائلند، عموما به عنوان نشانه های خارجی رضایت درونی حالت توازنی را نشان می دهند و احساس امنیت و آرامش خاطر را منتشر می سازند. چنین افرادی به تقویت کننده های اجتماعی و ستایش های دیگران وابستگی ندارند زیرا آموخته اند چگونه بهترین دوست خود و بزرگترین مشوق خویشتن باشند آنان شرکت کنندگان، مبتکران و چاره سازانی هستند که موجب به حرت درآمدن ماشین اجتماع می گردند و آنان از تمام خوبی هایی که در جامعه تقسیم می شود سهم شیر را دریافت می دارند. افرادی که از عزت نفس بالا بهرمندند هیچ گاه در زندگی در زیر فشار انتقاد خرد نمی شوند یا بواسطه ی طرد شدن، احساس نابودی نمی کنند. آنان از شما به خاطر "راهنمایی سازنده تان"تشکر می کنند. زمانی که با پاسخ نه مواجه می شوند، هیچ گاه آنرا به عنوان طرد خودشان تلقی نمی کنند. به جای آن چندین احتمال را در نظر می گیرند: نیازمند انجام کار بیشتری هستند، آن رویکرد خیلی عجولانه، خیلی خام، خیلی دقیق، خیلی پیچیده بوده، موقعیت و زمان بندی صحیح نبوده، شخص مخلف مشکلی دارد.، که نیازمد مشاوره یا همدردی می باشد. در هر موردی دلیل پاسخ نه در بیرون از آنان قرار دارد و نه در درون، می توان آنرا تجزیه و تحلیل کرد و با تنظیم برنامه هایی نیروها را مجددا سازماندهی کرده و با عملکرد آراسته تری مجددا بازگشت ـ از این رو خوش بین بودن برای آنان آسان است، بیشتر اوقات آنچه می خواهند را به دست می آورند تا شکست بخورند.
بدترین دشمن خود بودن
در مقابل، فردی که از عزت نفس پایین برخوردار است، انسان را به یاد فاجعه ی زیر ورو شدن عالم می اندازد. آنان معمولا منفعل تر، ترغیب پذیرتر و دارای محبوبیت کمتر هستند این افراد نسبت به انتقاد منفی به شدت حساس هستند و فکر می کند که این انتقاد نابندگی آنان را ثبت می کند. در پذیرفتن تعارفات معمول دچار مشکل هستند (کاری نبود، اهمیتی ندارد، فقط برای خوشایند من این حرف را می زنید).
با وجود تمام نارحتی هایی که برای آنان پیش می آید، جای تعجب نیست که محققین دریافته اند افراد دارای عزت نفس پایین روان رنجورتر از افراد دارای عزت نفس بالا می باشند.
عزت نفس عبارت است از: سنجش ارزش خودتان بر پایه ی اداراک شما از قیاس خودتان با دیگران.

پانزده گام در راه مبدل شدن به فردی متکی به نفس تر
1 ـ نقاط ضعف و قوت خود را بشناسید و اهداف خود را بر پایه ی آنها تعیین کنید.
2 ـ معین کنید به چه چیزهایی بها می دهید، به چه چیزهای معتقدید، واقعا دوست دارید زندگی تان چگونه باشد.
3 ـ خود را ریشه یابی کنید با مروری بر گذشته خطوط پیوسته و تصمیم هایی که شما در موقعیت کنونی قرار داده اند، پیدا کنید. کسانی را که به شما آسیب رسانده اند و زمانی که می توانسته اند از کمک به شما خودداری کرده اند درک کرده و ببخشید. خودتان را به خاطر اشتباهات، گناهان، شکست ها و گرفتاری های گذشته عفو کید. تمام خاطرات منفی خود را پس از استخراج هر ارزش سازنده ای که می توانند به همراه داشته باشند، دفن کنید. گذشته بد تنها تا زمانی در ذهن شما زنده است که شما به آن اجازه دهید. حکم تخلیه فوری صادر کنید فضا را به خاطرات مربوط به موفقیت های هر چند ناچیز گذشته اجاره دهید.
4 ـ خطا و شرمساری ارزشهای فردی محدودی در امر شکل دهی به رفتار شما در جهت اهداف مثبت دارند. به خودتان اجازه ندهید تسلیم آنها شوید.
5 ـ دلایل رفتارهای کنونی خود را در ابعاد جسمانی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و موقعیت کنونی خودتان جستجو کنید و نه در کاستی های شخصیتی خودتان.
6 ـ به خوتان یادآوری کنید که درباره ی هر اتفاق دید گاههای دیگران نیز وجود دارد "واقعیت" هیچ گاه چیزی بیشتر از توافق مشترک میان افراد برای بیان یک مطلب به جای تکیه بر نقاط افتراق دید گاههای آنان نمی باشد. این مطلب شما را قادر می سازد تا در نتیجه گیریهای خودتان از مقاصد دیگران صبورتر باشید و در حذف آنچه ممکن است در ظاهر موجب طرد یا افت شما گردد خلاقانه تر برخورد کنید.
7 ـ هیچ گاه چیز بدی درباره ی خودتان نگوئید، مخصوصا هیچ گاه خصوصیات منفی غیر قابل باز گشت را به خودتان منتسب نکنید مانند: "احمق" ، "زشت" ، "غیر خلاق" ، "یک شکست" ، "اصلاح نشدنی".
8 ـ اجازه ندهید دیگران به عنوان یک فرد از شما انتقاد کنند، اعمال مشخص شما برای ارزیابی در معرض قضاوت قرار دارند و آماده ی بهتر شدن هستند. بسخوراندهای سازنده را در صورتی که کمک کننده باشند، بپذیرید.
9 ـ به خاطر داشته باشید گاهی اوقات شکست و ناامیدی توفیق اجباری هستند، به شما می گویند اهدافتان برای شما درست نبوده اند آنان تلاش ارزش آن کار را نداشت و از یک شکست بزرگتر بعدی می توان اجتناب کرد.
10 ـ افراد، مشاغل و موقعیت هایی را که موجب بروز احساس تابندگی در شما می گردند، تحمل نکنید. اگر نمی توانید آنها یا خودتان را به گونه ای تغییر دهید که احساس ارزشمندی بیشتری بنمایید، آنها را زیر پا بگذارید یا از کنار آنها بگذرید. زندگی کوتاهتر از آن است که وقت خود را با چیزهایی که موجب افت انسان می شوند، تلف کنیم.
11 ـ وقتی برای استراحت، تفکر، گوش کردن به درون خود، لذت بردن از تفریحات و فعالیتهایی که می توانید به تنهایی انجام دهید تعیین کنید. بدین ترتیب می توانید با خودتان ارتباط برقرار کنید.
12 ـ با تمرین خود را مبدل به موجودی اجتماعی بنمایید. از احساس کردن نیرویی که افراد دیگر منتقل می سازند لذت ببرید، خصوصیات یگانه و تفاوت هایی که میان همزادان وجود دارد. ترس ها و احساس عدم اطمینان آنها در ذهنتان مجسم کنید و فکر کنید چگونه می توانید به آنها کمک کنید. معین کنید از آنها چه می خواهید و چه چیزی برای اهدا به آنان در اختیار دارید. سپس بگذارید آنان بدانند که شما آماده ی و پذیرای اشتراک هستید.
13 ـ حمایت منوط خود را متوقف کنید، این کار دشوارتر و بازگشت تر پذیر تر از آن است که تصور می کنید. انسان را خرد می کند اما هیچ گاه نمی شکند بهتر است گاه گاهی از جانب یک تعهد عاطفی که طبق برنامه کار نکرده است دید قادر نتیجه ی عواطفی عایق گونه که موجبات سردی آنرا پدید می آورند کرخت شد.
14 ـ اهداف داراز مدتی را که اهداف کوتاه مدت بسیار مشخص همراه آن باشند در زندگی خود تعیین کنید. ابزارهای واقع بینانه برای دستیابی به این اهداف کوچکتر انتخاب کنید. پیشرفت خود را به طور منظم مورد ارزیابی قرار دهید و اولین مشوق و قاضی خودتان باشید. اگر کس دیگری صدای لاف زدنهای شما را نمی شنود لازم نیست بی جهت نگران و محجوب باشید.
15 ـ شما موجودی نیستید که فقط اتفاقات بد برایتان رخ می دهد، موجودی منفعل و بی اهمیت که مانند حلزون باغچه امیدوار است بتواند از له شدن در زیر پا بگریزد شما نقطه ی اوج میلیونها سال تکامل نوع بشر رویاهای والدین خود و نشانه ای از قدرت خداوند و هستید، شما انسان یگانه ای هستید که مانند بازیگری فعال در داستان زندگی می توانید پدید آورنده ی اتفاقات باشید. شما می توانید هر لحظه با اعتماد به نفس داشتن موانع به چالشها مبدل شده و چالشها به کمال می رسند. آنگاه کمرویی نقصان می یابد زیرا به جای آنکه همیشه در تدارک و نگران نحوه ی گذراندن زندگی خود باشید با غرق شدن در زندگی خویشتن را فراموش خواهید کرد.(به نقل از زیمباردو، ترجمه ی پارسا، 1376)
پایه ریزی اعتماد به نفس
با انجام موفقیت آمیز تکالیف دشوار می توانید پایه ریزی اعتماد به نفس خود شروع کنید از تکالیف کوچک شروع کرده و سپس در جهت دستیابی به اهداف اصلی تر کار کنید. یکی از این تکالیف این است که هر آنچه شما را خوار می سازد، وارد کنید.
برای مدت 2 هفته ردپای عبارات مفی درباره ی خودتان را که درذهنتان جاری است دنبال کنید. چه چیزی بارها تکرار شده و موجب بروز احساس پایین بودن در شما می گردد. جدولی رسم کنید و در آن یادداشت کنید که در طول روز چندبار می توانید مانع از بروز تفکرات منفی درباره ی خودتان بشوید. خودتان را به خاطر سرکوب کردن آنها تشویق کنید.

نیروهای مخالف
از نقاط ضعف خودتان لیستی تهیه کنید. آنها را در سمت راست کاغذ یادداشت کنید. سپس عبارات مثبت مخالف آنها را در طرف چپ بنویسید مانند مثال زیر:
نقاط ضعف: هیچ یک از افرادی که مرا می شناسند دوستم ندارند.
متضاد آن: هر کسی که واقعا مرا می شناسد دوست می دارد.
عبارات خودتان در ستون متضاد را بسط دهید مثال هایی ذکر کنید. از زاویه ی عبارت نوشته شده در ستون سمت چپ درباره ی خودتان فکر کنید تا ستون سمت راست.

به جای لغت کمرویی از عناوین دیگر استفاده کنید
بسیاری اوقات دیده شده است که ما فقط در یک یا دو موفقیت کمرو بوده ایم اما با وجود این خودمان را افرادی کمرو می پنداریم و می نامیم. به جای اینکه بگویید "من فردی کمرو هستم" درباره ی خودتان با عبارات مشخص تری قضاوت کنید و صحبت نمایید، موقعیت های مشخص و واکنش های مشخص را شرح دهید. بگویید: "هنگام صحبت در مقابل گروهی از افراد عصبی می شوم" یا "شرکت در مجالس احساس جدا بودن از آن محیط را در من پدید می آورد و باعث می شود احساس ضعفی در درونم پدید آید" یا "در حضور رئیس شرکت مضطرب می شوم" یا حتی مشخص تر "وقتی حس می کنم کسی مرا برانداز می کند قلبم شروع به تپیدن می کند و دچار دلشوره می شوم.

رشد مهارت های اجتماعی خود
ما در خلال تحقیقات خودمان در دنیای کمرویی متوجه شده ایم که افراد کمرو از پذیرش مسئولیت هم در شروع تقابلات اجتماعی پرهیز می کنند و هم در روغن کاری ماشین از تماس های فردی پرهیز می کنند بسیاری از ما به هر دلیلی که باشد هیچگاه مواد اولیه و پایه ای زندگی اجتماعی را نشناخته ایم. ما نمی دانیم چگونه با افراد ملاقات کنیم، در میان گروهی از افراد نمی توانیم صحبت کنیم، در مجالس حالتی عصبی به ما دست می دهد اگر شکلی در زمینه ی مهارت های اجتماعی دارید با استفاده از دستورالعمل های ساده و مستقیم اصول تغییر رفتاری می توان به شما کمک کرد.
اولین صحبت :
اگر متوجه شده اید که صحبت کردن با هر کسی برایتان دشوار است می توانید موارد زیر را بیازمایید:
می توانید از تلفن برای صحبت کردن با دیگران استفاده کنید در حالی که ناشناس باقی می مانید. تدریجا می توانید این تجربه را به تلفن زدن به افراد مشخصی که مایل به برقراری تماس با آنها هستید یا به خوشامد گویی به مردم در خیابان مانند سلام گفتن بسط کنید.
لباس پوشیدن و آراستگی ظاهر:
ببینید چه لباسی به شما برازنده است، اگر نمی دانید از دوستانتان بپرسید بهترین رنگ مناسب شما کدام رنگ است؟ از آنها استفاده کنید. وقتی به طرز صحیح لباس می پوشید طبیعتا احساس جرات بیشتر می نمایید حداقل شما باید این منبع نگرانی را به حداقل رسانده یا محدود کنید.

گفتگو با افراد ناشناس :
یک روش برای تمرین در زمینه ی مهارت های گفتاری این است که مکالمه ای امن با افراد ناشناس در مکان های عمومی آغاز کنید مانند: اتاق انتظار دکتر، کتابخانه و …
کنار آمدن با فشار روانی :
در زیر چندین روش برای کمک به شما در کنار آمدن با فشار روانی و یا اضطراب ارائه شده است شما می توانید هنگامیکه درباره ی رفتن به مهمانی، حاضر شدن در سر قرار ملاقات ـ ایراد سخنرانی و غیره احساس اضطراب می کنید از این روش ها استفاده کنید.
× تا حد ممکن آماده باشید اگر لازم است قبلا تمرین کنید.
×اگر می توانید برای بیست دقیقه خود را آرام کنید یا فکر خود را متمرکز کنید.
× دراز بکشید و صحنه ای که در پیش رو دارید را جز به جز در نظر مجسم کنید.
در هیچ نقطه ای توقف نکنید بلکه صحنه به طور مداوم عبور کنید.
× درباره ی محدوده ی راحت بودن خودتان بیندیشید. اینجا مکانی است که بیشترین احساس راحتی رادارید ممکن است این مکان کنار ساحل ـ درون وان حمام یا پیاده رو در یک دشت باز باشد. وقتی مضطرب هستید درباره ی این تجربه به دقت بیندیشید ـ احساسات ـ بوها و غیره.
× عباراتی که حاکی از کنار آمدن با مساله است را به خودتان بگویید مانند: "می دانم می توانم این کار را انجام دهم." "در انجام این کار خوب خواهم بود از آن لذت خواهم برد." این عبارات را بارها در ذهن خود تکرار کنید. این مهارتها می توانند به شما در مبدل شدن به یک موجود اجتماعی، با جرات و کارآمدتر کمک کنند. درست مانند کسب مهارت جدید دیگر اینها را نیز باید تمرین کنید.
حال به این مسئله می پردازیم که چگونه می توان شکل کمبود و ضعف و اراده را حل کرد برای نیل به این هدف بهترین روش پرورش اراده و یا بهتر بگوییم باز آموزی اراده است. چون همگان از بدو تولد با این خصیصه به دنیا می آیند، ولی ساده تر آنکه این خصلت ذاتی در اثر عواملی چند از پیشرفت و پرورش کافی باز می ماند که یکی از مهمترین آن دخالت والدین مستبد و زورگوست که خود در تمام احوال به جای فرزندانشان تصمیم می گیرند و حق هرگونه تصمیم گیری و ابتکار و ابداع و مسئولیت از آنها را سلب می کنند.

بازآموزی اراده :
شکل این بازآموزی بستگی تام و تمام با نوع کمرویی شخص خواهد داشت:
آیا واقعا آدمی خجالتی و کمرو هستید؟
آیا یک کمروی "جبرانی" هستید؟
مورد نخست: یک کمروی واقعی هستید یعنی بی دل و جرات هستید و تحرک و عمل ندارید و در مقابل کمترین مانع و ناملایمی در خود می خزید و عقب نشینی می کنید.
مورد دوم: کمرویی "جبرانی" هستید، یعنی رفتار خشن و وحشیانه ای دارید و با ابراز خشم و غضب می خواهید به اطرافیان خود (و به خصوص خودتان) نشان بدهید که آدم صاحب اراده هستید (هر چند هیچ کس از این حیث گول نمی خورد و دچار اشتباه نمی شود) بر حسب موارد تمرین های متفاوت خواهند بود. مورد نخست: اگر واقعا آدم کمرویی هستید؟ در صورتیکه این بار به شما تذکری دادند و یا از شما انتقادی کردند و یا درباره ی شما بد قضاوت کردند، به جای اینکه سرخ و سفید بشوید و در لاک خود بخزید سعی کنید تا نحوه ی رویارویی با آنرا مورد ارزیابی قرار دهید.
این تذکر از جانب چه کسی است؟
از طرف شخصی است که صلاحیت اظهار نظر را دارد؟ از سوی کسی که در مورد اعتبار او می توان شک و تردید داشت؟ از طرف فردی بی صلاحیت که چند لحظه بعد حرفهای خود را فراموش می کند عنوان نشده؟ آیا کسی است که می خواهد با نیش گفتار خود شما را برنجاند. آیا انتقادی وارد است؟ هیچ انسانی کامل نیست و هر کسی ممکن است مرتکب خطا و اشتباهی شود، مساله را از جمیع جهات مورد بررسی قرار بدهید. شاید انتقاد از جهاتی وارد بررسی قرار بدهید. شاید انتقاد از جهاتی وارد باشد اگر خود به ارتکاب خطا اذعان دارید، راه جبران آنها بیایید و گرنه این نکته را بررسی کنید که چگونه می توانید در این قضیه خود را توجیه کنید وارد بحث شوید. حتی اگر با نظر مخاطب خود موافق نیستید، جمله خود را با این عبارت شروع کنید: مسلماً حق با شماست!که این اظهار نظر حریف شما
را خلع سلاح خواهد کرد و از شدت خشونت در مباحثه خواهد کاست. سپس با مدعی خود موارد انتقاد را یک به یک مورد بررسی قرار دهید و درباره هر کدام به ادای توضیح بپردازد. این را بپذیرید که هر کس ممکن است اشتباه کند و اقرار به اشتباه عملی بزرگوارانه محسوب می شود و اگر کسی چنین کند طبعاً از روحی والا و بزرگ بر اشتباهات خود پای می فشارند و حتی به دفاع از آن بر می خیزند. این را هم بگویم که این تمرین را کار ساده ای نپندارید ولی هر بار که مرتکب اشتباه می شوند، بنابراین در هر بار می توان با اقرار به اشتباه بزرگواری و روحیه شجاع خود را نشان داد.
یک ترفند:
اگر کسی با جملات و انتقادهای بیجای خود قصد داشت شما را خشمگین سازد. بجای هر گونه عکس العمل نامناسب فقط یک کار بکنید: لبخند بزنید!با تمام توان خود سعی کنید لبخندی به لب بنشانید. اما مواظب باشید که لبخند تان سود و تمسخر آلود و تحقیر آمیز نباشد بلکه باید تبسمی مهر آمیز و صادقانه و آشتی جویانه باشد عمیقاً این ایده را به ضمیر باطن خود بسپارید: ""من رفتار شما را می بخشم و مایلم که با هم دوست باشیم›› آنگاه لبخندتان بی اختیار طبیعی خواهد شد و حریف خود به خود از میدان بدر خواهد رفت و احساس شرمندگی خواهد کرد.
مورد دوم: شما یک کمروی "جبرانی" هستید.
کمروئی را همواره نمی توان با جبران از بین برد. در مواقعی ممکن است مدار کارها بر وفق مراد نگردد. فی المثل در مجلس کسی ناگهان شما را به باد انتقاد بگیرد و شما هم از کوره در بروید و کنترل خود را از دست بدهید و دچار خشم و غضب شدیدی بشوید و همه را از صلابت و وسخط و ابهت موقتی خود به هراس و حیرت بیفکنید، چنانچه باور کنند شما آدمی نترس و پر دل و جرات هستید. اما واقعاً هم چنین هستید؟ مسلماً خیر هر قدر دوام خشم و غضب شما پایدار تر باشد، قدرت و جرات شما به همان نسبت دوام خواهد آورد (مشروط بر آنکه با آدم قوی تر از خود روبرو نشوید.)
ولی آتش فشان غیظ و غضب تا ابد به فوران خود ادامه نخواهد داد و در لحظه ای که خاموش می شود بلافاصله احساس خواهید کرد که دوباره همان آدم حقیر و کوچک شده اید.
حال چگونه می توانید خشم خود مسلط شوید؟ با دلیل و برهان و استدلال بی درنگ این سوالات را مطرح کنید: آیا او واقعاً می خواست از من انتقاد بکند و یا اینکه از روی بد جنسی مرا به باد حمله گرفته بود؟ آیا طور دیگری نمی توانستم جواب او را بدهم؟ طبعاً اگر حسن نیت داشته و از قوه داوری متعادلی برخوردار باشید حق را به جانب خویش نخواهید داد. امیدواریم شما جزو آن گروه از افرادی نباشید که به ایجاد محیط رعب و وحشت ـ بخصوص در خانواده و اطرافیان ـ می خواهند صلابت و اعتبار خود را به ثبوت برسانند و کمرویی خویش را به این ترتیب جبران کنند ولی با فرونشستن آتش خشم دچار پشیمانی می شوند و باز به گوشه لاک خود می خزند. اما صدا که نمی دانند از خویش و آشنا دشمنان و بیگانگی برای خویش درست می کنند. به هر حال ما با شمردن این حالات و ارائه راه حلهاو ترفندهای خاص خواهیم کوشید تا اینان را از این مشکلاتی که گریبانگیرشان شده رها سازیم.
یک ترفند :
باز هم به آن اشاره کرده بودیم: بخندید با تمام نیرویی که در خود سراغ دارید لبخندی به لب آورید فرض کنیم که شما گمان می کنید تمام کسانی که در خانواده تان و یا در جمعی که در آن حضور دارید به هر صورت که شده می خواهند ناراحتی شما را فراهم سازند و با گوشه و کنایه ها و انتقادهای خود شما را برنجانند پس بهترین روش مقابله با شگردی که آنها در پیش گرفته اند این است که به ایشان بخندید و این را عملاً نشان دهید و خنده ای به لبها بنشانید. ترفند دیگر: با روش خود تلقینی تا آنجا که ممکن است این ایده را در ذهن جای دهید که خشم مساوی است با خندیدن تا بجائی که هر بار خشمگین شوبد با تداعی معانی یاد خنده بیفتید. ( به نقل شارتیه ـ برانیه، ترجمه رزم آزما، 1369)

فهرست منابع
ـ افروز، غلامعلی. (1373) کمرویی و راههای درمان آن. تهران: نشریه ی ماهانه آموزشی ـ تربیتی.
ـ براینه و شارتیه. ترجمه هوشیار و رزم آزما. (1369) کمرویی و راههای درمان آن. تهران: انتشارات سپنج.
ـ رجبی، محمد رضا. (1381). نشریه ی کاشف.
ـ ریموند دوسن لوران. ترجمه ی محمد رضا سروری. (1374) چاره کمرویی. تبریز: انتشارات مهر آیین.
ـ زیمبارد و فیلیپ جی. ترجمه ن. پارسا. (1376) کمرویی چیست و چه باید کرد. تهران: انتشارات پرنیان.

1- Cattel (1983)
2 – K/MBLE (1991)
3 – این مساله امری است کاملاً فرهنگی، بدین معنا که افراد کمرو در جامعه اسلامی ما مشکل جدی تری در صحبت با جنس مخالف دارند تا افراد به اصطلاح کمروی اروپایی و آمریکایی.
4 – Psycho somatic
—————

————————————————————

—————

————————————————————


تعداد صفحات : 40 | فرمت فایل : word

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود