تارا فایل

مبانی نظری و پیشینه تحقیق شکاف دیجیتالی



شکاف دیجیتالی
نظریات مربوط به شکاف دیجیتالی
نظریه ی جبرگرایی تکنولوژیک1
سابقه ی جبرگرایی تکنولوژیک به مراحل اولیه انقلاب صنعتی بر می گردد. در آن عصر، تکنولوژی یک نیروی کلیدی مهم محسوب می شد و بسیار مورد توجه رهبران روشنگری قرن 18 قرار گرفت و در فرهنگ آمریکایی که ایده ی پیشرفت بسیار ارزشمند شده بود، به سرعت بارور گردید و به پارادایمی تبدیل شد که تحقیقات زیادی را در حوزه های مختلفی مانند ارتباطات، رسانه ها و … هدایت کرد (مهدی زاده و توکل، 1386: 89). طبق این نظریه، تمدن نوین؛ تاریخ اختراعات نوین است. ماشین بخار، چاپ، تلویزیون، اتومبیل، رایانه و ماهواره این وضع تازه را برای انسان نوین فراهم آورده است.
برخی مارکس2 را به دلیل عقایدش در کتاب "فقر فلسفه" (اینکه آسیای بادی، جامعه ای فئودال و ارباب های زمین دار و آسیای بخاری، جامعه ای با سرمایه دار صنعتی را پدید می آورد) یک جبرگرای تکنولوژیک تلقی کرده اند (مکنزی3، 1377: 216). بر خلاف دورکیم4، مارکس مستقیماً به مسائل پیرامون فناوری می پردازد. قول به جبریت فناوری به وضوح مبین این امر است که به یک معنا تحول فناوری علت تحول اجتماعی است، و در حقیقت، مهم ترین علت تحول اجتماعی است. تحول فناوری خودش امری بی علت است یا لا اقل معلول عوامل اجتماعی نیست (همان، 218). از نظر مارکس، شیوه ی تولید زندگی مادی ناظر است بر فرایند عام زندگی اجتماعی، سیاسی و معنوی. این آگاهی آدمیان نیست که وجود آنان را تعیین می کند، بلکه وجود اجتماعی شان است که آگاهی آنان را تعیین می کند (همان، 219).
به طور کلی پارادایم جبرگرایی تکنولوژیک، تکنولوژی را دارای ماهیت و نیز هویتی خودآیین و مستقل می داند، که توسعه و گسترش آن نیز بر اساس یک منطق درونی منحصر به فرد و در مسیری مربوط به خودش صورت می گیرد که خیلی زیاد از عوامل برونی، متاثر نیست، بلکه آثار جبری نیز بر جامعه دارد (مهدی زاده و توکل، 1386: 90).
این پارادایم خود را در آثار مارشال مک لوهان5 نشان داد. مک لوهان در سال 1946 با بیان "رسانه پیام است" جهان را تکان داد. او نوشته است: اثر فناوری در سطح عقاید یا مفاهیم رخ نمی دهد، بلکه نسبت های حسی یا الگوی درک را به طور مداوم و بدون مقاومت عوض می کند (سورین و تانکارد6، 1381: 393).
واینر7 در کتاب "تکنولوژی خود آیین8" بیان می کند که: تکنولوژی می تواند آگاهانه یا ناآگاهانه برای برخی گزینه های اجتماعی و حذف برخی دیگر طراحی شود. به اعتقاد وی، نمونه ی این موضوع، پل روبرت موزس در نیویورک است که وی آن را به گونه ای طراحی کرده بود که حرکت و مسافرت برخی افراد را تسهیل می کرد و مانع عبور برخی دیگر می شد. به نظر واینر این استاد پل سازی دهه ی 1920 تا 1970، به دلیل تعصب طبقاتی و پیش داوری نژادی، قصد داشت که سفیدپوستان طبقه بالا و پولدارهای طبقه متوسط که صاحب ماشین بودند، آزاد باشند و بتوانند از بزرگراه لاینگ آیلند (ساخته وی) برای تفریح و رفت و آمد استفاده کنند. اما مردم تنگ دست و سیاهان که اغلب از وسایل نقلیه ی عمومی استفاده می کردند، از عبور از این خیابان محروم بودند، زیرا اتوبوس ها با بلندی چهار متر نمی توانستند از زیر این روگذرها عبور کنند و در نتیجه، آنها از پارک عمومی سرسبزی که وی در ساحل نزدیک آن ساخته بود، نیز بی بهره بودند. از این رو، وی برخی ساختمان ها را مظهر نابرابری اجتماعی و گرایش های نژادی برخی طراحان می داند (واینر، 1986: 39).
بیشتر جامعه شناسان با نظریه ی جبر فناوری مخالفت کرده اند. پوستمن9 معتقدین به جبر فناوری را تکنوفیل10 "دلباختگان فناوری" می خواند که مانند یک عاشق به معشوق خود نظاره می کند، به تکنیک می نگرند بدون آنکه لحظه ای نقاب از دیگر چهره ی آن برداشته و یا حتی ذره ای به عواقب آتی آن بیندیشند. این چنین انسان هایی خطرناکند و باید با احتیاط با آنان روبرو شد (پوستمن، 1381: 23). از نظر حمید مولانا نیز نظریه ی جبر فناوری تا آن جا که به فرهنگ و وسایل ارتباط جمعی مربوط می شود از دو ضعف درونی رنج می برد. نخست آنکه تنها به جنبه ی مادی و فنی آن می نگرد. به عبارتی به فناوری به طور منفرد تکیه می کند و برای این موضوع که از رسانه چگونه و به چه منظوری استفاده می شود اهمیتی قائل نیست و فقط به شواهد تاریخی متکی است و از خود هیچ پویایی ندارد و از طرفی این دیدگاه کاملاً بر تجارب غربی استوار است (مولانا، 1371: 124). هایدگر11 نیز در مخالفت با نظریه ی جبر فناوری بیان می دارد که "فناوری ابزار نیست، فناوری دید است. و حتی اگر ابزار هم باشد وسیله ی صرف نیست، امری خنثی است" (هایدگر و همکاران، 1377: 9).
بنابراین پذیرش و نهادی شدن علم و فناوری در جوامع بشری را باید در پیوند علم و تکنولوژی با زندگی، فرهنگ، دیگر نیازها و گرایش های معنوی بشری یک جامعه جستجو کرد. با این رویکرد عنصر اصلی نهادینه شدن و اجتماعی شدن پدیده های علمی و تکنولوژیک در جوامع پیشرفته ی صنعتی را بدون شک باید در پیوند بین الگوهای تولید و توسعه ی دانش فناوری با نیازها و شرایط فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی این جوامع دانست (تدارکات، 1388: 52).

3-2-2-نظریه ی اشاعه12

این نظریه ابتدا در سال 1953، به وسیله ی تورستن هاگراستراند13، جغرافیدان سوئدی در دانشگاه لاند منتشر شد و برای اولین بار وی با همکاران خود نظریه ی اشاعه فضایی14 را در زمینه ی گسترش نوآوری و پدیده های کشاورزی به کار گرفت (شکویی، 1378: 302). لیکن نظریه ی راجرز15 (1987) در مورد اشاعه نوآوری16 احتمالاً توسعه یافته ترین نظریه در این حوزه است.
اشاعه، فرایندی است که به وسیله ی آن، نوآوری از طریق ایجاد کانال های خاصی در طول زمان، در میان اعضای نظام اجتماعی ارتباط بر قرار می کند. ارتباطات فرایندی است که در آن شرکت کنندگان اطلاعات شان را با یکدیگر به منظور رسیدن به درک و فهم متقابل به اشتراک می گذارند. این تعریف نشان می دهد که ارتباطات یک روند همگرا یا واگرا برای تبادل اطلاعات بین دو یا بیشتر از دو نفر، در جهت حرکت به سمت یکدیگر (یا جدا از هم) در معنایی است که آن ها به رویدادهای خاصی نسبت می دهند این چنین مفهوم ساده از ارتباطات انسان ممکن است به طور دقیق فعالیت های ارتباطی خاص یا رویدادهای درگیر در اشاعه را توصیف کند (راجرز، 1995: 5).
چهار عنصر مهم در اشاعه یک نوآوری و ایده ی جدید مشترک است: (1) نوآوری که به وسیله ی (2) کانال های ارتباطی ویژه ای (3) در طول زمان، با سایر اعضای (4) نظام اجتماعی در میان گذاشته می شود ( راجرز و شومیکر، 1369: 24).
فرایند تصمیم گیری نوآوری، فرایندی است که از طریق آن فرد (یا دیگر واحدهای تصمیم گیری)، از دانش اولیه نوآوری به سمت شکل دادن نگرش نسبت به نوآوری، تصمیم برای پذیرش یا رد، پیاده سازی ایده های جدید و تایید این تصمیم گذر می کند. راجرز پنج گام اصلی را در این فرایند مفهوم سازی می کند: 1) دانش17 2) اقناع18 3) تصمیم گیری19 4) اجرا20 5) تایید21 (راجرز، 1995: 20). فرایند تصمیم گیری نوآوری می تواند به اتخاذ دو چیز منجر شود: تصمیم به استفاده ی کامل نوآوری به عنوان بهترین روش فعالیت های موجود، و یا رد (تصمیم به نپذیرفتن نوآوری) است (همان، 21).
رد یا قبول نوآوری، تصمیمی است که به وسیله ی فرد اتخاذ می شود. فرد، با پذیرش نوآوری، استفاده از ایده، روش و یا شئی جدید را شروع می کند و دیگر از فکر و روش پیشین پیروی نخواهد کرد. تصمیم نوآوری دارای ویژگی های معینی است که در دیگر انواع تصمیم گیری ها دیده نمی شود در مورد پذیرش نوآوری فرد می بایست گزیدار نوینی را، غیر از شرایط موجود پیشین، انتخاب کند، بنابراین، نوین بودن گزیدار، جنبه ی بارزی از تصمیم نوآوری است (راجرز و شومیکر22، 1369: 111). تمام این فرایند پذیرش و انتشار نوآوری، به وسیله ی روابط اجتماعی و به وسیله ی دانش افراد تحت تاثیر قرار میگیرد. ویژگی های شخصیتی وزن بزرگی را در شکل دادن به دسترسی نوآوری و قدرت پذیرش شناسایی پیشرفت های تکنولوژی دارد (شلی و همکاران23، 2004: 259).
راجرز پذیرندگان نوآوری را بر اساس استقبالی که از آن می کنند به ترتیب زیر تقسیم بندی می کند:
* نوآوران که 5/2 درصد از پذیرندگان نوآوری را تشکیل می دهند.
* اقتباس گران اولیه، 5/13 درصد
* اکثریت اولیه 34 درصد
* اکثریت متاخر 34 درصد
* کندروها 16 درصد
مبنای این درصد ها توزیع آماری طبیعی است که 68 درصد از جمعیت را در داخل دو حد انحراف معیار قرار می دهد. در شکل 3-1-توزیع این افراد نشان داده شده است.

شکل 3-1- پذیرندگان نوآوری

راجرز نوآوران را افرادی توصیف می کند که جرات خطر دارند. اقتباس گران اولیه بیش از آن که جهان وطنی باشند افراد محلی قابل احترامند. این ها کسانی هستند که دیگران برای راهنمایی به آنان مراجعه می کنند. اکثریت اولیه در تصمیم گیری خویش تمایل به احتیاط و ملاحظه کاری دارند. افراد اکثریت متاخر شکاک و مرددند. آنان معمولاً برای پذیرش نوآوری محتاج فشار گروه هم قطار خویش هستند. کندروها به هر چیز تازه ای بدگمان و بی اعتمادند، آن ها به شدت به سنت های نظام اجتماعی خود وابستگی دارند. در عین حال، کمبود منابع این گروه را هم قاعدتاً دچار محدودیت می کند (ویندال و همکاران24، 1376: 114).
از نظریه ی اشاعه مشخص است که فناوری ارتباطات هرگز یک مرتبه و در مدت کوتاهی از زمان اتخاذ نمی شود، بلکه بیشتر به دنبال منحنی وضعیت در جایی است که اتخاذ کنندگان نخستین، کسانی که شخصی ترین منابع اولیه ی فناوری را در اختیار دارند، و سپس دیگران به دنبال آن در طول سال های متعددی تقاضا می کنند، قرار می گیرد. راجرز (1986)، بیان می کند، امروزه فن آوری های ارتباطی نه تنها به دنبال منحنی های پی در پی هستند، بلکه فناوری های جدیدتر نیازمند منابعی هستند که متفاوت از فناوری های قدیمی تر است (ماسون و هکر25، 2003: 52).

3-2-3-نظریه ی شکاف آگاهی26

اطلاعات یک منبع است. اطلاعات ارزش دارد و به افراد امکان کارهایی را می دهد که در صورت (نبودن آن) نمی توانستند انجام دهند. با وجود این، آشکار است که آگاهی، مثل دیگر انواع ثروت، در جامعه به گونه ای برابر توزیع نشده است. افرادی که با فقر مالی دست و پنجه نرم می کنند، اغلب از نظر اطلاعاتی هم فقیر هستند. از نظر اطلاعات دار و ندار وجود دارد، همان طور که از جهت ثروت مادی، دار و ندار وجود دارد (سورین و تانکارد، 1381: 361). یک احتمال غیر منتظره و نامطلوب این است که ارتباط جمعی ممکن است عملاً اثرش، افزایش تفاوت یا شکاف آگاهی میان گروه های اجتماعی مختلف باشد. این پدیده که "فرضیه شکاف آگاهی" خوانده شده است، نخستین بار توسط تیکنور، دونوهو و اولین27 در سال 1970 در مقاله ای با عنوان "جریان رسانه های جمعی و رشد تفکیکی" در آگاهی مطرح شد. مولفان، فرضیه شکاف آگاهی را به این طریق بیان کردند: شکاف آگاهی زمانی رخ می دهد که ریزش اطلاعات رسانه های جمعی به نظام اجتماعی افزایش می یابد. بخش هایی از جمعیت با پایگاه اجتماعی اقتصادی بالاتر سریع تر از بخش های با پایگاه پایین تر این اطلاعات را کسب می کنند، به طوری که شکاف در آگاهی میان این بخش ها به جای اینکه کاهش یابد، افزایش پیدا می کند (همان، 363).
تیکنور، دونوهو و اولین می گویند به منظور آزمون، فرضیه شکاف آگاهی را می توان به دو شکل زیر بیان کرد.
1- با گذشت زمان، کسب آگاهی از موضوعی که عمومیت بسیاری یافته است، در میان اشخاص تحصیلکرده تر، سریع تر از کسب آن در میان اشخاصی است که تحصیلات کمتری دارند.
2- در یک زمان معین باید همبستگی بیشتر میان کسب آگاهی و تحصیل در مورد موضوع هایی که در رسانه ها عمومیت زیادی یافته اند، وجود داشته باشد (همان، 364-365).
علی رغم انتقادهای قابل توجهی که به این نظریه وارد شده، نظریه ی شکاف آگاهی در تحقیقات ارتباطات نفوذ بسیاری کرده و با ظهور رسانه های دیجیتالی، این نظریه مجدداً به طور کامل احیا شد؛ هر چند که نام آن به شکاف دیجیتالی تغییر کرد (فاضل نیا و کیانی، 1382: 25). تصویری کلی از شکاف آگاهی در شکل 3-2 ، ارائه شده است (سورین و تانکارد: 1381: 364).

شکل3-2- فرضیه شکاف آگاهی

3-2-4-نظریه ی شکاف دیجیتالی

یکی از نظریه های مهم در توسعه ی فناوری اطلاعات، نظریه ی شکاف دیجیتالی است. اما شکاف دیجیتالی نظریه جدیدی نیست. در حقیقت می توان شکاف دیجیتالی را دنباله ی شکاف آگاهی دانست.
بحث شکاف آگاهی که از سال 1950 در جلسات سازمان ملل و یونسکو به عنوان مهم ترین دغدغه ی عصر حاضر مطرح شد؛ به بررسی وضعیت دسترسی کشورهای مختلف به اطلاعات و ابزارهای ارتباطی پرداخت. تقریباً از همان زمان بود که مشکل جدیدی در برابر مسیر رو به جلو کشورها به سمت جامعه ی اطلاعاتی رخ نمود و شکاف دیجیتالی، نامی بود که به آن نهاده شد (کاستلز، 1382: 45).
برخی با نگاه صرفاً فیزیکی این شکاف را ناشی از فقدان زیر ساخت ها دانسته و برخی با دیدی جامع تر علاوه بر مسئله ی دسترسی، از زاویه اجتماعی- فرهنگی و … نیز به آن نگریسته اند (نوری، 1385: 38). ولی از سال 2002 شکاف دیجیتالی به مسائل دیگری مافوق دسترسی فیزیکی اطلاق شده و به سمت مباحث علوم اجتماعی گرایش پیدا کرده است (سرکارآرانی، 1383: 33).
بر اساس شکاف دیجیتال، دیگر صرف حضور رسانه های سنتی (تلویزیون، رادیو و مطبوعات) و نیز عدم دسترسی به آن ها و عدم آگاهی از محتوای آن ها نیست که منجر به شکاف آگاهی میان افراد می گردد، بلکه رسانه های دیجیتال چون رایانه، تلفن همراه و مهم تر از همه شبکه ی شبکه ها یعنی اینترنت است که می تواند مبنایی باشد برای بروز شکاف دیجیتال میان کشورهای غنی و فقیر و نیز میان انسان های غنی و فقیر از لحاظ سواد و نیز از لحاظ پایگاه اقتصادی که به آن تعلق دارند (پرورش، 1387: 2). همه سطح سواد یا سطح آموزش لازم برای بهره برداری از اطلاعات موجود را ندارد و همه به آگاه بودن و یا داشتن توانایی های اطلاع جویی که خیلی مهم است، احساس نیاز نمی کنند و انگیزه ی کافی برای استفاده از اطلاعات در دسترس را ندارند (نوری، 1385: 38). همان طور که وبستر بیان می کند موضوع مهم این است که انقلاب اطلاعاتی که در یک جامعه ی طبقاتی زاده می شود از راه نابرابری های موجود یا شاید بدتر شدن آن، نسبت به سایر امور، نمود بیش تری دارد. بنابراین آنچه می توان آن را "شکاف اطلاعاتی" نامید، عمیق تر می شود زیرا آنان که از نظر اقتصادی و تحصیلی بر دیگران برتری دارند، از راه دسترسی به منابع اطلاعاتی بسیار نظیر پایگاه های داده ای مستقیم و تسهیلات ارتباطات رایانه ای پیشرفته می توانند برتری خود را در برابر کسانی که در سطوح پایین سیستم طبقاتی قرار گرفته حفظ کنند (وبستر28، 1380: 193).

3-2-5-ابعاد شکاف دیجیتالی برتو29

یکی از کسانی که به بررسی ابعاد شکاف دیجیتالی پرداخته است برتو است. از نظر برتو شکاف دیجیتالی دارای ابعاد مختلف فناوری، اقتصادی، ارتباطی و دسترسی به اطلاعات به شرح ذیل است:
– فناوری30: شکاف بین کسانی که به فناوری دسترسی دارند و کسانی که به فناوری دسترسی ندارند (گبرمایکل و جیسن31، 2006: 269). کسانی که امکان ارتباط با شبکه های محلی و جهانی دارند و کسانی که ندارند. از این بعد افراد علاوه بر امکان دسترسی به سخت افزار و نرم افزارهای اطلاعاتی باید همچنین شبکه ی مناسب جهت دریافت و ارسال اطلاعات برای افراد وجود داشته باشد (شیرمحمدی و شامی، 1382: 338).
– اقتصادی32: شکاف بین کسانی که توانایی و قابلیت استفاده از منابع را برای توسعه ی زیرساخت های اطلاعاتی پیشرفته دارند و کسانی که ندارند (گبرمایکل و جیسن، 2006: 269). توسعه ی اقتصادی مستلزم ارتباطات و پیوند بین سه عنصر زیرساختار فناوری، زیر ساختار ارتباطی و زیرساختار مهارتی می باشد (شیرمحمدی و شامی، 1382: 338).
-سواد اطلاعاتی33: این بعد دربرگیرنده ی مجموعه ای از حداقل مهارت ها برای استفاده از ابزارهای جستجوی اطلاعات برای تعیین منابع مناسب و بازیابی اطلاعات مفید برای ارزیابی و دسترسی به رابط اطلاعاتی و ترکیب این اطلاعات در مکانیزمی است که قابلیت حل مشکل اطلاعاتی را داشته باشد (گبرمایکل و جیسن، 2006: 269). افرادی که به اطلاعات دسترسی دارند حداقل باید بدانند که چگونه از فناوری استفاده نمایند، اطلاعات ارزشمند را استخراج نمایند، مرتبط بودن اطلاعات را ارزیابی نمایند و اطلاعات را جهت حل مشکل شان به کار ببرند (شیرمحمدی و شامی، 1382: 338).
-ارتباطات34: یکی دیگر از ابعاد تاثیرگذار بر شکاف نوع ارتباطات است. کسانی که به فناوری اطلاعات و ارتباطات پیشرفته مانند خدمات اینترنتی پهن باند دسترسی دارند و کسانی که تنها به اشکال ساده ی فناوری اطلاعات و ارتباطات مانند خطوط تلفن ثابت دسترسی دارند (گبرمایکل و جیسن، 2006: 269).
-دسترسی به اطلاعات35: اعتقاد بر این است که برخی از انواع شکاف بین کسانی است که به ابزارها و حمایت های اجتماعی مورد نیاز برای دسترسی و تبادل اطلاعات دسترسی دارند و آن ها که از این حقوق برخوردار نیستند (گبرمایکل و جیسن، 2006: 269). در کشورهای دارای حکومت دموکرات مردم اجازه ی دسترسی به اطلاعات در زمینه های مختلف را دارا می باشند و دولت خود تلاش می کند تا اطلاعات مورد نیاز مردم را منتشر نماید (شیرمحمدی و شامی، 1382: 338).
چارچوب نظری

هر یک از نظریات مطرح شده به گونه ای شکاف دیجیتالی و توانمندی زنان را مورد بررسی قرار داده اند. در این پژوهش ابعاد شکاف دیجیتالی برتو و نظریه ی توانمندسازی لانگه به عنوان نظریاتی که بیشتر می توانستند موضوع تحقیق را تبیین کنند، انتخاب شدند.
تاکید بر مراحل توانمندی در پژوهشهای زنان ایده ی سارا لانگه می باشد. با توجه به آنچه پیرامون توانمندی مطرح گردید، اصولاً توانمندی یک فرایند محسوب می شود که مراحل بیان شده از سوی لانگه (رفاه، دسترسی، کنترل، مشارکت،آگاهی)، فرایند توانمندی را به خوبی بیان کرده است. این مراحل نشان می دهند که مدارج بالای برابری خود به خود به عنوان مدارج بالای توسعه و تواناسازی محسوب می گردد. وی تاکید می کند که تواناسازی نه تنها ناشی از کسب برابری است، بلکه به همان میزان برای تعقیب اهداف ضرورت دارد و زنان را بر کنترل بیشتر بر جنبه های زندگی خود تشویق می کند و مشارکت مستقیم را در حیات اجتماعی جامعه و توسعه، هم به عنوان نتیجه و هم به عنوان ابزار توانمند ساز زنانه، توصیه می کند (خانی و قاسمی، 1388: 374). از ایده ی لانگه در توانمندی زنان در بیشتر تحقیقات که توانمندی را مورد مطالعه قرار داده اند استفاده شده است که خود گواه بر جامع بودن این نظریه است.
آنچه برتو، در ابعاد شکاف دیجیتالی مطرح کرده است (فناوری، اقتصادی، سواد اطلاعاتی، ارتباطات، دسترسی به اطلاعات)، به خوبی مشخص می کند که بروز یک فناوری موجب می شود که تفاوت های کلی بین افراد را به لحاظ عوامل اجتماعی ایجاد کند. آنچه برتو ارائه می دهد باعث رشد درک هرچه بیشتر شکاف دیجیتالی می شود. ابعاد مطرح شده از سوی برتو می تواند یک تعریف منسجم را پیرامون شکاف دیجیتالی ارائه دهد. بنابراین این ابعاد را جهت سنجش شکاف دیجیتالی مناسب دیده شد.
مفاهیم مستخرج از نظریه ی توانمندسازی لانگه که در مدل تجربی تحقیق آورده می شود، شامل: دسترسی، آگاهی، مشارکت در تصمیم گیری و کنترل می باشد. علاوه بر نظریه ی لانگه، مفهوم تحرک و امنیت را از چارچوب مفهومی گاپتا و سریواتاوا گرفته ایم. هم چنین مفاهیم گرفته شده از ابعاد شکاف دیجیتالی برتو شامل بعد فناوری، سواد اطلاعاتی و دسترسی به اطلاعات است.
لانگه در بررسی های خود شکاف دیجیتالی را در فرایند توانمندسازی به کار نبرده، اما روش بررسی وی، راهی جدید در بررسی های توانمندی گشوده است. با بهره گیری از ابعاد شکاف دیجیتالی برتو و تلفیق آن با رویکرد توانمندسازی لانگه، می توان به موفقیت هایی دست یافت.
افرادی که دارای درآمد نیستند یا درآمد کمی دارند و خانواده هایشان نیز در همین وضعیت قرار دارند، امکان کمتری برای دسترسی و استفاده از فناوری های نوین را دارند، این امر برای کسانی که دارای سطح تحصیلات پایین و سطح سواد اطلاعاتی کمی هستند نیز صادق است. چراکه طبق تعریف سواد اطلاعاتی افراد بی سواد یا کم سواد قادر به استفاده از فناوری نمی باشند. افرادی که دارای سن بالایی هستند به دلیل عادت به وضع زندگی باشیوه ی سنتی (شیرمحمدی و شامی، 1382: 338)، و هم چنین کسانی که سن پایینی دارند به دلیل عدم نیاز به فناوری های جدید رغبتی جهت استفاده از فناوری ندارند. بنابراین زنانی که سواد کمتر، سن پایین یا بالا و درآمد کمتر دارند، کمتر از فناوری استفاده می کنند و از مزایای آن کمتر بهره می برند.
قابل توجه است، فناوری اطلاعات و ارتباطات امروزه به عنوان ابزاری توانمند در خدمت بشر قرار گرفته و امور اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی بیشترکشورها را تحت تاثیر قرار داده است (قبادی، 1384: 72). فقر دانش و اطلاعات و نیز شکاف دیجیتالی اطلاعات از مهم ترین دلایل عقب ماندگی جوامع و افراد به خصوص زنان می باشد.
به لحاظ آنکه فناوری اطلاعاتی و ارتباطی فرصت های مهمی را برای شکوفایی استعداد افراد در زمینه های کاری و ارتقای مشارکت فعالانه و اثرگذار آنان در زندگی اقتصادی، اجتماعی و سیاسی افراد فراهم می آورد، فناوری اطلاعات و ارتباطات را به منزله ی ابزاری برای بهبود شرایط جنسیتی و افزایش توانمندی های اجتماعی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی زنان در نظر می گیرند (یونسکو، 2002 به نقل از فرجی سبکبار، 1391: 126).
بنابراین توانایی فناوری اطلاعات و ارتباطات در توانمندی زنان از طریق آموزش بهتر و ارتباطات گسترده در جهت تولید درآمد شخصی نباید نادیده گرفته شود، هم چنین اشکال جدیدی از ارتباطات را به وجود می آورد که زنان را از موقعیت های اجتماعی گذشته جدا ساخته و فرصت های نوینی برای اشتغال آنان در مشاغلی فراهم می کند که مستلزم مهارت جدید است. آگاهی زنان از فناوری دیجیتالی نوین، اطلاعات لازم را همانند دیگر افراد جامعه در اختیار آنان قرار می دهد. این امر شرایطی را مهیا می سازد که می تواند زنان را قادر به فروپاشیدن موقعیت اجتماعی بسته ای که غالباً در آن محصورند کند، هم چنین فرصت های نوینی را برای اشتغال زنان در مشاغلی فراهم می آورد که مستلزم مهارت های جدید است. باید گفت که دستیابی به ارتباطات یک ابزار کلیدی برای مشارکت و ادغام اجتماعی است که خود موجب هرچه بیشتر توانمند شدن زنان می شود.
منابع فارسی

1. احمدنیا، شیرین (1384). "جایگاه زنان در جامعهی اطلاعاتی؛ شکاف دیجیتالی بر مبنای جنسیت". مردم سالاری، شماره 1033.
2. اختر محققی ، مهدی (1385). "جامعه شناسی اینترنت". تهران: مهدی اختر حقیقی.
3. استیونسن، نیک (1384). "رسانه های جدید و جامعه ی اطلاعاتی؛ شیلر، کاستلز، ویریلیو و فمینیسم سایبر". ترجمه ی پیروز ایزدی، اطلاع رسانی و کتابداری، شماره 62، صفحه: 78-120.
4. افشارکهن، جواد و زهرا زمانی (1388). "جوانان و شکاف دیجیتالی". فصلنامه ی انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات، سال پنجم، شماره 16، صفحه: 102-82.
5. افشاری، زهرا و فرح رمضانی (1385). "تاثیر فن آوری اطلاعات بر اشتغال زنان بررسی مقطعی بین کشوری". مطالعات زنان، سال 4، شماره 1، بهار، 23-36.
6. ایبانز، کریستینیا آلفونسو (1383). "زنان در فضای مجازی: یک مدینه ی فاضله ی جدید". زن فرزانه (فصلنامه موسسه مطالعات و تحقیقات زنان)، سال اول، شماره 1.
7. باستانی، سوسن و شهناز میزبان (1386). "شکاف جنسیتی در کاربرد کامپیوتر و اینترنت". مطالعه ی زنان، سال 5، شماره 1. صفحه: 64-45.
8. ببی، ارل (1381). "روش های تحقیق در علوم اجتماعی". تهران: انتشارات سمت.
9. بخشی پور، مهسا (1391). "زنان، توسعه ی فناوری اطلاعات و کاهش شکاف دیجیتالی". ماهنامه ی دنیای مخابرات و ارتباطات، فروردین و اردیبهشت، شماره 92، صفحه: 17-19.
10. بهکیش، محمدمهدی (1381). "اقتصاد ایران در بستر جهانی شدن". تهران: نشر نی.
11. بیابانگرد، اسماعیل (1384). "روش های تحقیق در روان شناسی و علوم تربیتی". تهران: نشر دوان.
12. پاکنیا، محبوبه (1389). "لیبرالیسم و فمینیسم لیبرال- رادیکال: سدهی 19". مطالعات اجتماعی- روان شناختی زنان، سال 8، شماره 2، پاییز، صفحه: 107-123.
13. پاملا، ابوت و کلر والاس (1380). "جامعه شناسی زنان". ترجمه ی منیژه نجم عراقی، تهران: نشر نی.
14. پرورش، شیوا (1387). "سنجش میزان آگاهی و استفاده ی جوانان شهر تهران از خدمات الکترونیک". مجله ی جهانی رسانه، شماره 6.
15. پوستمن، نیل (1381). "تکنوپولی: تسلیم فرهنگ به تکنولوژی". ترجمه ی صادق طباطبایی، تهران: اطلاعات.
16. تدارکات، بی بی آمنه (1388). "بررسی شکاف دیجیتالی جغرافیایی بین روستاهای بخش احمد آباد شهرستان مشهد". پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه پیام نور فریمان.
17. حمیدی، محسن و رزیتا سرتیپی یاراحمدی (1388). "کاربرد فناوری اطلاعات در توانمندسازی شغلی کارکنان کتابخانه منطقه 5 دانشگاه آزاد اسلامی". فصلنامه دانش شناسی، (علوم کتابداری و اطلاع رسانی و فناوری اطلاعات)، سال دوم، شماره 5، تابستان، صفحه: 60-71.
18. خانی، فضیله و سمیه قاسمی (1388). "تحلیلی بر مسائل و نیازهای زنان سرپرست خانوار جهت توانمندسازی آنان در اداره کل امور بانوان شهرداری تهران". مجموعه مقالات دومین همایش توانمندسازی و توان افزایی زنان سرپرست خانوار تهران: اداره کل امور بانوان شهرداری تهران.
19. خانی، فضیله، مطیعی لنگرودی، سید حسن و لیلا صیاد بید هندی (1391). "ارائه ی الگوی توانمندسازی زنان روستایی استفاده کننده از ICT، بررسی موردی: بخش مرکزی شهرستان لاهیجان". توسعه ی روستایی، دوره ی چهارم، شماره 1، بهار و تابستان، صفحه: 86-108.
20. خواجه نوری، بیژن (1385). "بررسی تاثیر فرایند جهانی شدن بر تقسیم کار خانگی، مورد مطالعه: زنان متاهل شهرهای تهران- شیراز- استهبان". دانشگاه فردوسی مشهد، سال 3، شماره 2، پاییز و زمستان، صفحه: 1-3.
21. خواجه نوری، بیژن (1385). "بررسی رابطه ی مولفه های فرایند جهانی شدن و مشارکت اجتماعی زنان مطالعه موردی: تهران، شیراز و استهبان". رساله ی دکتری جامعه شناسی دانشگاه شیراز.
22. دلاور، علی (1383). "روش های تحقیق پیشرفته". تهران، واحد علوم و تحقیقات.
23. دمپی، یر (1386). "تاریخ علم". ترجمه ی عبدالحسین آذرنگ، تهران: انتشارات سمت.
24. دواس، دی.ای (1381). "پیمایش در تحقیقات اجتماعی". ترجمه هوشنگ نایبی،تهران: نشر نی.
25. راجرز، اورت ام و فلوید شومیکر (1369). " رسانش نوآوری ها: رهیافتی میان فرهنگی". ترجمه ی عزت ا… کرمی و ابوطالب فنایی، انتشارات دانشگاه شیراز.
26. ریتزر، جورج (1377). "نظریه های جامعه شناسی در دوران معاصر". ترجمه ی محسن ثلاثی، تهران: انتشارات علمی.
27. ساروخانی، باقر (1383). "روش های تحقیق در علوم اجتماعی". تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
28. ساعی ارسی، ایرج و شهربانو ولی پور (1391). "شناسایی عوامل موثر بر توانمندسازی زنان جهت مشارکت در توسعه ی اجتماعی، مطالعه موردی استان لرستان". فصلنامه علوم اجتماعی، سال 1، شماره 2، صفحه: 68-101.
29. سرکارآرانی، محمدرضا (1383). "یادگیری راهی به سوی پر کردن شکاف دیجیتالی". نشر تهران، انتشارات وزارت آموزش و پرورش.
30. سعیدی، رحمان (1385). "جامعه ی اطلاعاتی، شکاف دیجیتالی، چالش ها و فرصت ها در کشورهای جهان سوم". تهران: خجسته.
31. سورین، ورنر و جیمز تانکارد (1386). " نظریه های ارتباطات". ترجمه ی علی رضا دهقان، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، چاپ سوم.
32. شادی طلب، ژاله (1381). "توسعه و چالش های زنان ایران". ایران، تهران: نشر قطره، چاپ اول.
33. شکویی، حسین (1391). "اندیشه های نو در فلسفه ی جغرافیا". تهران: موسسه جغرافیایی و کارتوگرافی گیتاشناسی.
34. شیرمحمدی، مهدی و مهدی شامی (1382). "ارائه ی برنامه ای جهت کاهش شکاف دیجیتالی میان مناطق شهری و روستایی". مجموعه مقالات همایش کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات در روستا، 5و6 اسفند، پژوهشکده ی الکترونیک دانشگاه علم و صنعت.
35. صراف، سها (1385). "نقش فناوری های اطلاعات و ارتباطات در توانمندسازی زنان ایران". پایان نامه کارشناسی ارشد علوم ارتباطات اجتماعی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی.
36. عطاران، محمد (1389). "شکاف دیجیتالی و نابرابری های آموزشی". مجله ی رشد مدرسه ی فردا، شماره 7، دوره 6، صفحه: 4-8.
37. علی دوستی، سیروس (1388). "محتوای دیجیتال: مفاهیم و ابتکار عمل". نشر: تهران: شورای عالی اطلاع رسانی.
38. عیسی زاده روشن، یوسف و کبری چراغی (1390). "علل شکاف دیجیتالی و درآمد". فصلنامه ی پژوهش ها و سیاست های اقتصادی، سال نوزدهم، ش 57، صفحه:: 216-199.
39. فاضل نیا، غریب و اکبر کیانی (1382). "فناوری های اطلاعات و ارتباطات و تبیین نظریه ای روستایی و روستای غنی و فقیر اطلاعاتی". مجموعه مقالات همایش کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات در روستا، 5و6 اسفند، پژوهشکده الکترونیک و دانشگاه علم و صنعت.
40. فرجی سبکبار، حسنعلی، نعمتی، مرتضی و افشین خاکی (1391). "بررسی ساز و کار تاثیر فناوری اطلاعات و ارتباطات بر توانمندی زنان روستایی بر مبنای مدل DEA (مطالعه ی موردی روستای قرن آباد)". زن و توسعه و سیاست، دوره 10، شماره 1، بهار، صفحه:: 125-138.
41. فرخی، طاهره (1376). "نقش زنان در توسعه ی پایدار". تواناسازی زنان، ماهنامه ی تعاون، شماره ی 74، دوره ی جدید.
42. قبادی، نسرین (1384). "اثر فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) بر نابرابری جنسیتی". فصلنامه اقتصاد و تجارت نوین، شماره 2، صفحه: 67-85.
43. کاستلز، مانوئل (1382). "عصر اطلاعات: اقتصاد، جامعه و فرهنگ (قدرت و هویت)". ترجمه ی حسن چاوشیان، جلد دوم، تهران: انتشارات طرح نو.
44. کبیر، نایلا، وی، ویوان و فریدا شهید (1388). "توانمندی زنان: نقدی بر رویکردهای رایج توسعه". ترجمه ی فاطمه صادقی، نشر: تهران، آگه.
45. کتابی، محمود، یزدخواستی، بهجت و زهرا فرخی راستایی (1382). "توانمندسازی زنان برای مشارکت در توسعه". پژوهش زنان، دوره 1، سال 3، شماره 7، پاییز، صفحه: 5-30.
46. لانگه، سارا (1372). "معیارهایی برای تواناسازی زنان، نقش زنان در توسعه". تهران: روشنگران.
47. لرستانی، فریبرز (1382). "جنبش اجتماعی زنان ایران". فصلنامه ی پژوهش زنان، دوره 1، صفحه: 23-42.
48. مجیدی قهرودی، نسیم و فاطمه آذری (1389). "بررسی نقش اینترنت در ارتقای جایگاه زنان". پژوهش نامه ی زنان، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، سال اول، شماره 2، پاییز و زمستان، صفحه: 87-109.
49. محمدتقی، ایمان (1390). "مبانی پارادایمی روش های کمی و کیفی تحقیق علوم انسانی". ناشر: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، چاپ دوم.
50. محمدی، فریبرز (1386). "عوامل اقتصادی، اجتماعی و جمعیتی موثر بر توانمندی زنان سرپرست خانوار تحت پوشش بهزیستی استان کرمانشاه". پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تهران.
51. موزر، کارولین (1372). "برنامه ریزی بر حسب جنسیت در جهان سوم، نقش زنان در توسعه". انتشارات روشنگران، تهران، چاپ اول.
52. مولانا، حمید (1371). "گذار از نوگرایی". ترجمه ی یونس شکرخواه، مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه ها، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
53. مهدی زاده ، محمدرضا و محمد توکل (1386). "مطالعات علم و فناوری: مروری بر زمینه های جامعه شناسی فناوری". فصلنامه برنامه و بودجه، شماره 4، دوره 12، صفحه: 85-124.
54. نوری، مرضیه (1385). "تحلیل زمینه های گسترش کاربرد فناوری های جدید اطلاعاتی و ارتباطی در توسعه ی روستایی (مطالعه موردی: خراسان رضوی)". رساله دکتری، تهران: دانشگاه تربیت مدرس.
55. وبستر، فرانک (1380). "نظریه های جامعه ی اطلاعاتی". ترجمه ی اسماعیل قدیمی، تهران: قصیده سرا.
56. ویندال، سون، سیگنایترز، بنو و جین اولسون (1376). "کاربرد نظریه های ارتباطات". ترجمه ی علی رضا دهقان، تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات.
57. هایدگر، مارتین، آیدی، دن، هکینگ، یان، کوون، تامس و دونالد مکنزی (1377). "فلسفه تکنولوژی". ترجمه ی شاپور اعتماد، تهران: نشر مرکز.

منابع لاتین

1. AL- Rababah, B.A & E.A, Abu- shanab. (2010). "E-Government and Gender Digital Divide: The Case of Jordan". International Journal of Electronic Management, Vol. 8, No.1, pp. 1-8.
2. Carmines, E. G & R. A, Zeller. (1979). "Reliability and Validity Assessment". New York and London: Sage Publications.
3. Charleson, D. (2012). "Bridging the Digital Divide: Enhancing Empowerment and Social Capital". Journal of Social Inclusion,3(2), pp.7-19.
4. Dewan, S & J.R Fredrick. (2005). "The Digital Divide: Current and Future Research Rirections". Journal of The Association For Information Sistems, pp.1-50.
5. Donner Meyer, J & C.A, Hollifield. (2003). "Digital Divide Evidence in Four Towns". ISt & Society,Vol.1, issue 4, pp.107-117.
6. Dragulanescu, N. G. (2002). "Social impact of the digital divide in a central _ Eastern Eruopean country". The international information and Library Review, 34 (Jun), pp.139_ 151.
7. Duncombe, R & R, Heeks. (2005). "Information & Communication Technologies (ICTs)". Poverty Reduction and Micro, Small & Medium-scale Enterprises (MSMEs). Manchester.
8. Dutton, W. (1999). "Society on The Line: Information Polities in The Digital Age". Oxford, Oxford University Press.
9. Eamon, M.K. (2004). "Digital Divide in Computer Access and Use Between Poor and Non-Poor Youth". Journal of Sociology and Social Welfare, June, Vol. XXXI, No. 2, pp. 91-112.
10. Flangan, M & A. Booth. (2002). "Reload: Rethinking Women + Cyberculture". Combridge, Mass MIT Press.
11. Gebremichael, M. d & W. J, Jason. (2006). "Bridging The Gap in Sub-Saharan Africa: A Holistic Look at Information Poverty and The Region's Digital Divide". Government Information Quarterly, (23), pp. 267-280.
12. Grace, J., Kenny, C. & C, Zhen- Wei Qiang. (2004). "Information and Communication of Growth Models of The Small Business". International Small Business Journal, Vol. 9, No. 1, pp. 15-31.
13. Gupta, M.d & R, Srivastava. (2011). "Dimensions of Women Empowerment With Special Reference to Ranchi Town in Jharkhand". Journal af Economic and Social Development, Vol. VII, No. 2. Pp. 63-73.
14. Hafkin, N & N, Taggart. (2001). "Gender, Information Technology, and Developing Countries: An Analytic Study". Washington, DC: Academy for Educational Development; Agency for International Development (Department of State).
15. Hilbert, M. (2011). "Digital Dender Divide or Technologically Empowered Women in Developing Countries?". Women's Studies International Forum, 34(6), pp.479-489.
16. http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13910227000777
17. http://www.ictna.ir/id/054947/
18. http://www.itu.int/en.ITU-D/Statistics/Pages/facts/default.aspx
19. http://www.sci.org.ir/SitePages/report_90/ostani/ostani_population_report_final_permision.aspx
20. Irving, K.J & L.M, English. (2010). "Community in Cyberspace: Gender, Social Movement Learning, and The Internet". Adult Education Quarterly, Vol. 61, No. 3, pp. 262-278.
21. Jackson, L A.A., Zhao, y., Kolenic.A., Fitzgerald. H E., Harold. R. & A. Von Eye. (2008). "Race, Gender, and Information Technology Use: The New Digital Divide". CyberPsychology & Behavior, Vol.11, No.4 ,pp.437-442.
22. Lee, J.C. (2004). "Access, Self-Image, and Empowerment: Computer Training for Women Entrepreneurs in Costa Rica". Gender Technology and Development, Vol. 8, No. 2, pp, 209-229.
23. Leye, V. (2007). " ICT Corporation and the Passion of ICT For Development: Modernization Resurrected". Media Culture & Society, Vol. 29, No. 6.
24. Mason, S. M & K. L, Hacker. (2003). "Applying Communication Theory to Digital Divide Research". IT & Society, Vol. 1, Issue:5, pp. 40-55.
25. Matic, I. (2006). "Digital Divide in Istria". in Partial Fulfillment of The Requirements For The Degree Doctor of Philosophy.
26. Mohammadi, M & A, Badraghe. (2011). "Obligation of Applying Information Technology and Communication in Developing Agriculture". World Journal of Agriculturl Sciencess, Vol. 7, No. 4, pp. 458-466.
27. OECD (2001). "Understanding Digital Divide, Retrieved March 10,2008, From http://www.oecd.org/dataoecd/38/57/1888451.pdf
28. Park, S. (2009). "Concentration of internet usage and its relation to exposure to negative content: Does the gender gap differ among adults and adolescents?". Women's Studies International Forum, No. 32, pp. 98-107.
29. Ragers, E. M. (1995). "Diffusion of Innovation". Manufactured in the United States of America.
30. Samal, L., Hutton, H.E., Erbelding, E,j., Brandon, E.S., Finkelstein, J & G, Chander. (2009). "Digital Divide: Variation in Internet and Cellular Phone Use Among Women Attending an Urban Sexually Transmitted Infections Clinic". Journal of Urban Health: Bulletin of the New York Academy of Medicine, Vol.87, No.1, pp. 122-128.
31. Shelley, M., Thrane, L., Shulman, S., Lang, E., Beisser, S., Larson, T. & J, Mutiti. (2004). " Digital Citizenship: Parameters of The Digital Divide". Social Science Computer Review, Vol.22, pp. 256-269.
32. Shohratifar, M. (2008). "History Information and Communication Technology". Magazine Age of Information and Communication, Vol. 4, No. 38, pp. 57-67.
33. Tendon, N & S, Melhem. (2009)."Information and Communication Technologies for Women's Socioeconomic Empowerment". Edited and Contributions by Claudia Morrell, The International Bank for Reconstruction and Development, The World Bank 1818 H Street, N.W. Washington, D.C. 20433, U.S.A.
34. Terlecki. M S & N S, Newcomb. (2005). "How Important is the Digital Divide? The Relation of Computer and Video Game Usage to Gender Differences in Mental Rotation Ability". Sex Roles, Vol.53, Nos. 5/6, pp. 433-441.
35. Tower, S. L. (1999). "Contemporary Political Ideologies". Philadelphia: Fort Worth.
36. Valerie, B.S. (1999). "Feminist Debates". London: MacMilan.
37. Webb, A. (2012). "ICT and Women's Empowerment". Web Magazine Ictupdate, Octobr, No. 68, Available at: http://ictupdate.cta.int
38. Wendel, S. (1987). "Alqualified Defense of Liberal Feminism". Hypatia 2, N: 2, Summer.
39. Winner, L. (1986). "Do Artifacts Have Politics, in The Whale and The Reactor". Chicago: University of Chicago.
40. www.cepal.org/socinfo/noticias/paginas/0/30390/newsletter16ENG.pdf‎

1 -Technological Determinism.
2 -Marx.
3 -MacKenzie.
4 -Durkheim.
5 -McLuhan.
6 -Severin & Tankard.
7 -Winner.
8 -Autonomous Technology.
9 -Postman.
10 -Technophil.
11 -Heidegger.
12 -Diffusion Theory.
13-Hagerstrand.
14 -Spatial Diffusion Theory.
15- Rogers Theory.
16 -Diffusion of Innovation.
17 -Knoeledge.
18-Persuasion.
19 -Decision.
20 -Implementaion.
21 -Confirmation.
22 -Shoemaker.
23 – Shelley et al.
24 -Windahl et al.
25-Mason & Hacker.
26 -Knowledge Gap.
27 -Tichenor, Donohue & Olien.
28 -Webster.
29 -Bertot.
30 -Technology.
31 -Gebremichael & Jason.
32 -Economic.
33 -Information Literacy.
34 -Telecommunication.
35 -Information Access.
—————

————————————————————

—————

————————————————————


تعداد صفحات : 26 | فرمت فایل : word

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود