– معناشناسی محکم و متشابه
الف- محکم
"واژه محکم" خلیل بن احمد فراهیدی (175ﻫ) در العین می نویسد: " اَحکَمَ فلّان عَنّی کذا، ای منعه، فلانی آن را از من باز داشت و "اِستَحکَمَ الاَمرُ ای وَثُقَ؛ آن امر محکم و استوار شد".1
احمد بن فارس ریشه اصلی این واژه را به همان معنای"منع" می داند واژه "حکم" را به معنا منع از ظلم، نخستین کاربرد آن می شمارد، در واقع ماده "ح ک م" که حاکی از مفهوم "منع" است، نسبت به هر چیزی و در هر زمینه و سیاقی، به حسب آن معنا یافته و تعیّن می گیرد.در حکم قضایی، منع از ظلم، در حکمه اسب، منع از چموشی و در حکمت، منع از جهل و منع از کارهای ناشایست را اقتضا می کند.2
فیروز آبادی"احکام" را به معنای منع و بازداشتن شمرده و امر مستحکم نیز به معنای استوار شده را بیان نموده است. در واقع محکم به معنای چیزی که از تصرف و دخالت و نفوذ غیر، محفوظ مانده و راه این تصرف مسدود شده، از این رو خللی در آن راه نیافته و به حال اصیل خود استوار و محکم باقی مانده است.3
ب- متشابه
تشابه از ماده شِبه و شَبَه به معنای مثل و مانند، و متشابه در باره چیزهایی به کار می رود که بخشی از آن با بخش دیگرش مشابهت دارد.
"تشابَهَ الشیئان" یعنی یکی از این دو چیز به دیگری شباهت دارد.
"المشتبهات من الامور" یعنی امور مشکل و دشوار. باب تفعیل آن به صورت "شَبَّه فلانٌ عَلیَّ" به معنای تخلیط و به شبهه انداختن و باب افتعال آن به صورت "اِشتَبَهَ الاَمر" به معنای اختلاط و مشکل و مشتبه شدن است.4
ابن فارس نیز ماده "ش، ب، ه" را دارای اصل و ریشه واحدی می داند که بر تشابه و هم شکلی در رکن و وصف دلالت دارد و "شَبَه" را جواهرات طلانما معنا می کنند.5
"تشابه" وصف هر یک از دو چیزی است که به یکدیگر شباهتی داشته، و مایه اشتباه شده اند.6
– محکم و متشابه در قرآن
الف- محکم در قرآن
قوله تعالی"هُوَ الَّذِى اَنزَلَ عَلَیْکَ الْکِتَابَ مِنْهُ ءَایَاتٌ محُّْکَمَاتٌ هُنَُّّ اُمُّ الْکِتَابِ وَ اُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ"7 (اوست که این کتاب را بر تو نازل کرد بعضى از آیهها محکمات هستند، این آیهها ام الکتاب هستند، و بعضى آیهها متشابه هستند).
احکام در قرآن به سه معنا:
1- استوار بودن گفتار یا کرداری که راه خلل و شبهه در آن بسته است. در مقابل آن، متشابه قرار دارد، که گفتاری نارسا یا کرداری شبهه انگیز است.
2- پایدار و ثابت بودن، در مقابل ناپایدار. احکام ثابت در شریعت را محکم گویند، در مقابل احکام منسوخه که ثابت نیستند.
3-اتقان و دقت در عمل یا گفتار، که بر اساس متین و مستحکم استوار بوده است، آن را محکم یا مستحکم گویند.
مانند قوله تعالی "الر کِتَابٌ اُحْکِمَتْ ءَایَاتُهُ ثمَُّ فُصِّلَتْ مِن لَّدُنْ حَکِیمٍ خَبِیرٍ"8(آیات قرآنی، همه حساب شده و با کمال دقت و بر پایه ای مستحکم استوار گردیده، آنگاه در بخش های گوناگون بر پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) نازل گردیده است).
محکم: در مقابل متشابه، به معنای استوار و خلل ناپذیر از ریشه "حکم حکماً" به معنای "منع منعاً" معنای باز داشتن و جلوگیری از هر گونه اخلال گری و تباهی را می رساند.9
احکام به معنای سوم، تمامی آیات قرآن را در بر می گیرد.
احکام به معنای دوم، مخصوص آیات غیرمنسوخه است.
احکام به معنای نخست فقط در مقابل آیات متشابه به کار رفته است. راغب اصفهانی گوید: "حکم، اصله منع منعاً لاصلاح" حکم در اصل به معنای منع نمودن و جلوگیری به کار رفته است. جلوگیری که از فساد به جهت اصلاح خواهد بود.10
هر سخن و گفتاری که رسا و شبهه ناپذیر است و مورد کج فهمی قرار نگیرد، محکم گویند. یعنی مستحکم و خلل ناپذیر.11
علامه طباطبایی همین معنا را ذیل آیه 7، آل عمران بیان می کند.12
ب- متشابه درقرآن
تشابه در قرآن به دو معنا به کار رفته:
1-همانند و یکسان بودن، چنانچه در قرآن کریم می خوانیم "اللَّهُ نَزَّلَ اَحْسَنَ الحَْدِیثِ کِتَابًا مُّتَشَابِهًا مَّثَانِىََ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِینَ یَخَْشَوْنَ رَ بَّهُم" 13
(خداوند بهترین گفتار را فرو فرستاده و آن نوشته ای است، یکسان و یک نواخت، قابل تکرار در تلاوت، آنان که از پروردگارشان می هراسند، اندام بدنشان از آن به لرزه می افتد).
2- شبهه انگیز بودن، چنانچه گفتار یا کرداری- بر اثر احتمالاتی چند- شبهه انگیز بوده و مقصود پنهان گردیده است. در سوره بقره آمده: "قَالُواْ ادْعُ لَنَا رَبَّکَ یُبَیِّن لَنَا مَا هِىَ اِنَّ الْبَقَرَ تَشَابَهَ عَلَیْنا وَ اِنَّا اِن شَاءَ اللَّهُ لَمُهْتَدُون"14 (گفتند: براى ما پروردگارت را بخوان تا بگوید آن چگونه گاوى است؟ که آن گاو بر ما مشتبه شده است، و اگر خدا بخواهد ما بدان راه مى یابیم).
درآیه هفت، سوره آل عمران "متشابه" به همین معنا بکار رفته است.15
علامه طباطبائی می فرماید:
آیات متشابه طوری است که مقصود از آن برای فهم شنونده روشن نیست به نحوی که شنونده به مجرد شنیدن آن، مراد آنرا درک نمی کند، بلکه در معنای آن تردید می نماید و تردیدش با مراجعه به آیات محکم بر طرف می شود.16
-محکم و متشابه در اصطلاح مفسران
تعاریف و تبیین هایی که از سوی عالمان اسلامی در باب محکم و متشابه، در اختیار است، گوناگون و مختلف می باشد. این گوناگونی، خود اهمیت این موضوع را در اندیشه اسلامی به عنوان یکی از محورهای مهم شناخت روش و گرایش تفسیری مفسران نشان می دهد. علامه طباطبایی در این باره می نویسد: در میان علمای اسلام در معنای محکم و متشابه اختلاف بوده و نزدیک به 20 قول وجود دارد.17 سیوطی نزدیک به همین تعداد، آرای مفسران کهن را گزارش کرده است.
ما تعدادی از دیدگاه ها در تعریف محکم و متشابه مطابق نظر سیوطی و علامه طباطبایی را بیان می کنیم:
1-محکمات آیاتی هستند که مراد ظاهری یا تاویلی آنها قابل دستیابی است، متشابهات آیاتی هستند که خداوند علم آنها را به خود اختصاص داده است؛ مانند زمان قیامت، خروج دجّال و حروف مقطعه در آغاز سوره ها.
2- آیات متشابهات آیاتی است که در باره صفات باری تعالی آمده است.18
3 – محکمات آیاتی هستند که جز یک معنا تاویل دیگری ندارند، و متشابهات آیاتی اند که حامل چند وجه معنایی هستند.
4- منظور از آیات محکم همان چند آیه سوره انعام است، که مىفرماید: "قُلْ تَعالَوْا اَتْلُ ما حَرَّمَ رَبُّکُمْ عَلَیْکُمْ اَلَّا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً … لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ"19 و در آن عدهاى از واجبات و محرمات الهى را نام مىبرد و منظور از آیات متشابه آیاتى است که امر آن بر یهود مشتبه شده، و آن عبارت است از رمزهایى که در آغاز بعضى از سورههاى قرآن قرار گرفته، مانند- الف- لام- را- حا- میم- و امثال آن، که یهود آنها را با حساب جمل محاسبه کردند تا از این راه مدت عمر و بقاى امت اسلام را در آورند، و حسابشان درست از آب در نیامد، در نتیجه دچار اشتباه شدند. منسوب به ابن عباس ولی حق مطلب این است که نسبت دادن چنین معنایى به ابن عباس صحیح نیست، آنچه از ابن عباس نقل شده این است که گفته این آیات سهگانه از محکمات است، در دُرّالمنثور آمده که سعید بن منصور، و ابن ابى حاتم، و حاکم (وى حدیث را صحیح دانسته) و ابن مردویه، از عبداللَّه بن قیس روایت کردهاند که گفته: من از ابن عباس شنیدم که در تفسیر آیه " مِنْهُ آیاتٌ مُحْکَماتٌ" گفت:
سه آیه از آخر سوره انعام که با جمله "قُلْ تَعالَوْا" آغاز مىشود از آیات محکم قرآن است.20
5- محکمات آیاتی هستند که تاویل آنها از ظاهر الفاظشان به دست می آید، و متشابهات آیاتی اند که مقصود آنها دانسته نمی شود مگر آنکه ظاهرشان را تاویل برده و از آنها معنایی غیر از معنای ظاهری قصد نمایند.
6- متشابهات آن است که تفسیر آن مشکل آید، ولی تفسیر محکمات مشکل نیست.21
7- آیات محکم عبارت اند از: ناسخ، حلال، حرام، حدود، آیات ارث و همه آیاتی که باید به آنها ایمان آورد و به آنها عمل کرد، و آیات متشابه عبارت اند از: آیات منسوخ، مقدم و موخر، مَثَل های قرآنی، قَسم های قرآن و هر آیه ای که ایمان به آن لازم است.
8- آیات محکم آیاتی هستند که در آنها حلال و حرام بیان شده است و بقیه آیات قرآن متشابه اند که بعضی شان بعضی دیگر را تصدیق می کنند. این دیدگاه از مجاهد نقل شده است.
9- محکمات آیات غیرمنسوخ و متشابهات آیات منسوخ اند، این دیدگاه نیز از ضحاک است.22 اینها نمونه هایی از تعاریف دانشمندان از محکم و متشابه بود.
-محورهای اختلاف تشابه
محورهای اختلاف در تعریف تشابه و به تبع آن تعریف محکم و متشابه در سه زاویه زیر قابل بررسی است:
– ماهیت تشابه؛
– گستره مفهومی؛
– گرایش های علمی؛
1-ماهیّت تشابه
اساسی ترین محور اختلاف دیدگاه های مفسران اسلامی، به ماهیت تشابه باز می گردد.
گروه اولی: بدون تفکیک میان حوزه تاویل و فهم قرآن، تشابه را به فهم ناپذیری آیات تعریف کرده و آیات متشابه را آیاتی شمرده اند که معنای آنها را کسی جز خدا نمی داند. مانند (ابن حزم) پیشوای ظاهریان، وی متشابهات را به حروف مقطعه و قسم های قرآن ناظر دانسته، و آیات را که ظاهر قابل فهمی دارند، محکم می شمارد. حتی آیات صفات الهی را که به ظاهر مایه توهم و تجسیم و تشبیه اند، از متشابهات نمی داند.23
گروه دومی: با تفکیک میان مفهوم تاویل و فهم مدلول متشابهات، تشابه را به تاویل ناپذیری آیات تعریف کرده و آیات متشابه را آیاتی دانسته اند که مشتمل بر مضامینی در حوزه های غیبی و دست نایافتنی است و در واقع تعین خارجی آن مضامین را غیر قابل درک شمرده اند؛ مانند زمان تحقق قیامت، و تفصیل نشانه های وقوع آن؛ نظیر خروج دابّه، دجال، حقیقت روح.24
گروه سومی: تشابه را در آیات فهم پذیر و در عین حال مشکل و شبهه دار قرآن دانسته اند که کلّ آن در گرو تلاش علمی و جستجوی ادله عقلی و نقلی است.تعاریفی که بیشتر فقیهان و اصولی ها برگزیده اند و محکم را آیات واضح و یک وجهی و متشابه را آیات پذیرای وجوه متعدد شمرده و فهم متشابه را در گرو دلیل و قرینه عقلی و نقلی دانسته اند در گروه سوم جای می گیرند.25
در نهایت گروه چهارم: به مفهوم عام از تشابه که عموم موارد فوق را شامل شود، نظر دارند. عالمانی چون ابن قتیبه (276ﻫ )،26 شریف رضی (406ﻫ)،27 راغب اصفهانی (425 ﻫ)،28 فخر رازی (606ﻫ )29 و میرزای قمی (1231ﻫ )30 در شمار گروه چهارم تلقی می شوند.
2-گستره مفهومی تشابه
در گستره مفهومی تشابه، دو دیدگاه خاص و عام قابل ذکر است.
-دیدگاه خاص؛- دیدگاه عام
الف- دیدگاه خاص: در دیدگاهی که گستره خاصی برای تشابه در نظر می گیرد، عواملی چون ابهام، اجمال و اشتراک لفظی که شناخت معنای لفظ را مردّد می سازند، مایه تشابه نیست، بلکه تردید در مراد واقعی آیه به رغم وضوح و ظهور لفظی آن، باعث تشابه است.
عالمانی که متشابهات را تنها در آیات صفات الهی و احوال غیبی و مسایل خاص کلامی مطرح کرده اند و عنصر تاویل را ضرورتی در تفسیر درست آیات مزبور شمرده و انصراف از معنای ظاهری لفظ را بر اساس آن لازم دانسته اند، در این دیدگاه قرار می گیرند. مانند قدمای معتزله چون واصل بن عطا (131ﻫ) و ابومسلم بحر اصفهانی(322ﻫ) آورده اند.
علامه طباطبایی از متاخران تصریح می کند که متشابه از جهت لفظی متشابه نیست تا بتوان با روش های اهل زبان آن را حل کرد، بلکه تشابه از جهت معناست و متشابهات باید به محکمات ارجاع داده شود تا حل گردد.31
ب- دیدگاه عام
دیدگاه عام در تعریف متشابه هر نوع شبهه ای را که نسبت به آیات عارض شود، می پذیرد؛ اعم از شبهات لفظ شناسانه که راه حل های لفظی و زبان شناختی دارد یا شبهات معناشناسانه که فراتر از آن، نیازمند تدبّر در آیات و ژرف نگری و اندیشه ورزی است.نمونه بارزی از تعاریفی که با این دیدگاه ارائه شده، از آن راغب اصفهانی است. وی تشابه را مفهومی عام شمرده که بر اثر عوامل گوناگون لفظی و معنایی در مفردات و جملات قرآنی بروز یافته است. در مقابل، محکم را ناظر به آیاتی می شمارد که چه از نظر لفظی و چه از نظر معنایی هیچ شبهه ای در آن راه ندارد.
وی می نویسد: به طور کلی آیات قرآن در یکی از سه قسم جای می گیرند: 1- محکم علی الاطلاق؛ 2- متشابه علی الاطلاق؛ 3- آیاتی که از وجهی محکم و از وجه دیگر متشابه اند.
متشابهات نیز بر سه قسم اند: 1 – متشابه فقط از جهت لفظ؛ 2- متشابه فقط از جهت معنا؛ 3- متشابه از جهت لفظ و معنا.32
3-گرایش های علمی
در حوزه گرایش های علمی سه نوع گرایش علمی متفاوت نسبت به تشابه وجود دارد:
الف- گرایش تفسیری
در گرایش تفسیری محور، که تعریف آیه هفت آل عمران است، متشابه عبارت است از آیه ای که به رغم وضوح دلالی و ظاهری، تردید در مقصود آن موجب اشتباه مفسران است و این اشتباه تنها با رجوع به محکمات قابل رفع است.33
ب- گرایش فلسفی – کلامی
در این گرایش متشابه معطوف به شبهات و معضلات عقلی در آیات بوده و در ارتباط با حوزه صفات الهی و احوال عالم غیب است.34
ج- گرایش اصولی – ادبی
در این گرایش، هر آیه تا زمانی که در حالت نص یا ظهور به معنا قرار دارد، محکم است، اما به هر دلیلی، اعم از شبهه و مشکل لفظی یا معنایی، از حالت نص و ظهور خارج شده، و به دایر اجمال اشتراک و یا معنای موول وارد شود، متشابه می گردد.35
-محکم: ابن کثیر گفته است: محکم، دلالت آن روشن و آشکار است و معنای آن بر احدی پوشیده نیست.36بعضی گفته اند: محکمات، آیاتی که از حیث بیان و تفصیل در معنا استوار بوده و دلالت آن ثابت است و آن اصل کتاب است آن چنان که ستون دین است واجبات و حدود و سایر چیزهایی که مردم به آن نیازمندند از امور دینشان در آن بیان شده است.37
ابوحیان می گوید: محکمات، معنای آن کامل، رسا و دقیق و صحیح است.38
زمخشری در کشاف می گوید: محکمات، عبارت آن محکم و استوار است به گونه ای که از اشتباه و احتمال در امان است.39
آلوسی در روح المعانی می گوید: محکمات، صفت آیات است یعنی دلالت آن روشن و آشکار است و عبارت آن محکم، متقن و استوار، به نحوی که از تردید و اشتباه در امان باشد.40
علامه طباطبایی(ره) می فرماید: منظور از اِحکام مُحکمات، صراحت و اتقان این آیات است یعنی آیات محکم هیچ تشابهی در آنها نیست و شنونده بدون تردید و اشتباه به معنایش پی می برد.41
صاحب جامع البیان گفته است: آیات محکم، اصل و اساس کتاب قرآن است، ستون دین است، واجبات و حدود و سایر چیزهایی که مردم به آن نیازمندند از امور دینشان در آن بیان شده است.42
آلوسی می گوید: اُمّ الکتاب یعنی آیات محکم، عمده و اصل در قرآن کریم هستند و غیرمحکمات به آن بازگشت می کند و عرب جایی اُمُّ الکتاب می نامند که آن جامع برای هر مرجعی باشد.43
علامه طباطبایی می فرماید:
آیات محکم را اُمُّ الکتاب می گویند که مرجع آیات متشابه است، بعضی اُمّ را به معنای "اصل" معنا نموده اند، در این صورت ممکن بود بفرماید: "هُنَّ اصول الکتاب" با توجه به معنای فارسی-اُمّ- که مادر است این معنا را می فهماند که مادر اصل فرزند است و مادر به فرزند رجوع می کند چون نشو و نما و استحقاق فرزند از مادرش بوده و در حقیقت فرزند بعضی از مادر است، پس کلمه -اُمّ الکتاب- خالی از این دلالت نیست که آیات متشابه برای خود مدلول و معنی دارند اما مدلول آنها زائیده و فرع مدلول آیات محکمات است و لازمه این بیان آنکه محکمات بیانگر متشابهات و برطرف کننده تشابه، آیات متشابه است، چون در معنای جمله "هُنَّ اُمُّ الکتاب" عنایتی زائد بر اصل است.44
چرا کلمه- اُمّ- مفرد بوده با اینکه- آیات- جمع و متعدد است به دو علت:
الف-برای اینکه مراد و مقصود بیان اصلیت و اساس هر یک از آیات است.
ب- برای اینکه کل آیات، به منزله یک آیه واحد است. 45
علامه می فرماید:- امّ- را مفرد آورده تا بفهماند که آیات محکم و متشابه در بین خود هیچ اختلافی ندارند بطوری که گویی یکی هستند.46
– متشابه: صاحب تفسیر بحرالمحیط گفته است: تشابه یعنی معنای بعضی از آیات به بعضی دیگر در جنس و تصدیق شبیه است و تشابه، آن چنان که احتمال هایی را در برگیرد و ذهن و فکر از تمیز آن احتمال ها عاجز است، کلمه تشابه وضع شده برای معنایی که نصی برای غیر آن معنا احتمال ندارد، یا احتمال راجح بودن یکی از دو معنا را بر معنای دیگر دارد، پس آن معنا نسبت به راجح ظاهر است و نسبت به مرجوح موول است یا احتمال معنای مرجوح وجود دارد پس مشترک است نسبت به دو معنی، و مجمل است نسبت به هر یک از معانی و قدر مشترک بین نص و ظاهر محکم است و مشترک بین مجمل و موول متشابه است، برای اینکه معنایی از آن دو بدست نمی آید.47
ابن کثیر می گوید: متشابه، یعنی دلالت معنای آن بر بسیاری از مردم یا بعضی از مردم پوشیده است پس کسی که رد کند آیات متشابه را به آیات محکم، پس به تحقیق هدایت یافت.48 متشابه، در تلاوت متشابه هستند، و در معنا مختلف هستند.49
ابن عربی می گوید: متشابه دارای احتمالات متعدد است. احتمال دو معنی و بیشتر را دارد و در آن حق و باطل به یکدیگر شبیه می گردد.50
در بیان آلوسی متشابهات، درحقیقت صفت برای محذوف است یعنی (محتملات لمعانٍ متشابهات) در اینکه مراد آیه کدام یک از این معانی است قابل تمیز و جداسازی نیست،
و دلالت آیه روشن و واضح نمی گردد مگر با نظر دقیق. روشن نبودن دلالت معنای آیه، گاهی به سبب اشتراک است و گاهی به علت اجمال است.51
علامه طباطبایی می فرماید: قول حق اینکه آیات متشابه، این ظهور را دارد که:
اولاً دلالت بر معنا دارند.
ثانیاً آنچه که از آن فهمیده می شود ظهور در چند معنا دارد یا به نظر می رسد معنایش با آیات دیگر ناسازگار است، تا زمانی که آیات محکم و استوار معنای آیات متشابه را بیان کند.52
اهمیت و ارزشمندی متشابهات در علوم
با توجه به آنچه در تعریف موضوع بیان شد، شناخت آیات محکم و متشابه و چگونگی فهم متشابهات یکی از موضوع ها و مسایل بسیار مهم، دامنه دار و اثرگذار در حوزه دانش های قرآنی و تفسیر قرآن است که از جهات گوناگون می تواند مورد توجه قرار بگیرد:
الف) اهمیت علمی و نظری
مسئله محکم و متشابه علاوه بر علوم قرآنی و تفسیر، در دانش های اصول فقه، علوم حدیث و کلام قدیم و جدید مورد توجه است. مسئله محکم و متشابه از آنجا که به طور مستقیم با حوزه فهم و تفسیر آیات ارتباط دارد، در علم تفسیر مورد توجه جدی است، به طوری که در شمار مباحث مهم علوم قرآنی قرار دارد.
دانشمندان اصول فقه به مناسبت بحث در باره ادله شرعی و میزان دلالت و حجیت ظواهر آیات، در باره محکم و متشابه و جایگاه آنها در استنباط احکام شرعی بحث کرده اند.53
ب) اهمیت تربیتی و عملی
در آیات و روایات اسلامی، انتخاب برداشت درست و صحیح در برابر موضوع متشابهات، ملاک راه یافتن به راه راست و هدایت و خردمندی شمرده شده است، چنان که در آیه 7-آل عمران سوء برداشت از متشابهات نشانه انحراف و کژدلی معرفی شده است. "فامّا الذین فی قلوبهم… و ما یعلم تاویله…"54 در آیه بعد، دعای مومنان در مقابله با آیات متشابه وارد شده است، که مومنان می فرماید: "رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ اِذْ هَدَیْتَنَا وَ هَبْ لَنَا مِن لَّدُنکَ رَحْمَهً اِنَّکَ اَنتَ الْوَهَّاب"55 در روایتی منقول از امام رضا (علیه السلام) برخورد صحیح با متشابهات و ارجاع آنها به محکمات، نشانه هدایت به راه راست دانسته شده است: "مَن رَدَّ مُتشابه القُرآن اِلی مُحکَمِهِ هُدیً اِلی صِراطٍ مُستَقیم"56
همان طور که در پایان آیه هفت آل عمران به ارتباط مسئله محکم و متشابه با خردمندی اشاره شده است: "وَ ما یَذَّکَّرُ اِلاَّ اُولُوا الاَلبَاب" (جز صاحبان خرد متذکر نمی شوند).
هم چنین دانشمندان علوم حدیث با توجه به اشتراک مبحث محکم و متشابه میان قرآن و روایات، به بحث ماهیت حدیث محکم و متشابه و بروز تشابه در احادیث و تاویل آنها پرداخته اند.57
اهمیت حوزه صفات و افعال الهی در قلمرو متشابهات قرآن، مایه اهتمام ویژه متکلمان، حکیمان و عارفان اسلامی در دانش های مربوط به این مسئله بوده است، چنان که در مباحث جدید کلامی این مسئله در پیوند با تاویل و مباحث هرمنوتیک اهمیت خاصی ایفا می کند.58
خلاصه مطلب آنکه پژوهش جامع در باره محکمات و متشابهات باید هر یک از دانش های فوق را در برگیرد و دیدگاه های دانشمندان مسلمان را با توجه به نوع نگرش و مذهب فکری آنان، مورد توجه قرار دهد.
متشابهات و قلمرو آنها در حوزه های مختلف
لازم است دامنه و قلمرو آیات متشابه مشخص و تعیین شود؛ بنابراین پرسش اصلی اینکه آیات متشابه چه دامنه و قلمروی از مجموع آیات قرآن کریم را شامل می شود. در پرتو راهنمایی روایات دینی و سخنان اندیشمندان اسلامی و با جستجو در آیات و نوع دلالت آنها، می توان قلمرو گسترده ای از متشابهات را در قرآن سراغ گرفت، مهم ترین حوزه های تشابه و نمونه های آن را در شش گروه مرور می کنیم:
1.حوزه اصول دین: در سه بخش خداشناسی، پیامبرشناسی و قیامت شناسی از پرچالش ترین حوزه تشابه در قرآن کریم است.
الف- توحید و خداشناسی
اصل محکمی چون توحید و یگانگی خداوند به عنوان خالق پروردگار عالم هستی و تنزیه او از محدودیت ها و شائبه های جسمانی و بشری که به دلالت عقلی و شواهد قرآنی و روایی فراوانی متکی بوده، که به طور کلی مورد وفاق مذاهب اسلامی است، باعث اذعان به تشابه آیاتی از قرآن شده که ضرورت تاویل صحیح آنها را در پرتو محکمات ایجاب می کند، در این زمینه از دو دسته آیات می توان یاد کرد:
دسته اول: آیاتی که از اوصاف بشری منسوب به خداوند حکایت می کند، مانند آیات کریمه : "الرَّحْمَانُ عَلىَ الْعَرْشِ اسْتَوَى"59 و "یَدُ اللَّهِ فَوْقَ اَیْدِیهِم"60
و "فَاِنَّکَ بِاَعْیُنِنَا"61 و "نَسُواْ اللَّهَ فَنَسِیَهُم"62 و "لَمَّا یَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِینَ جَاهَدُواْ مِنکُمْ وَ یَعْلَمَ الصَّابرِِین"63و "فَلَمَّا ءَاسَفُونَا انتَقَمْنَا مِنْهُمْ"64 و "وُجُوهٌ یَوْمَئذٍ نَّاضِرَهٌ اِلىَ رَبهَِّا نَاظِرَهٌ" 65
وجه تشابه در این آیات انتساب اوصاف بشری از قبیل دست، چشم، جسم داشتن، فراموش کردن، خشمگین شدن، علم نداشتن و دیده شدن، به خداوند است.66
دسته دوم: آیات حاکی از افعال قبیح و خلاف حکمت و عدل منسوب به خداوند، مانند قوله تعالی: "وَ اِذَا اَرَدْنَا اَن نُهلِکَ قَرْیَهً اَمَرْنَا مُترَفِیهَا فَفَسَقُواْ فِیهَا فَحَقَّ عَلَیهََْا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِیرًا"67 و "رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ اِذْ هَدَیْتَنَا"68
و "وَ مَن یُرِدْ اَن یُضِلَّهُ یجَْعَلْ صَدْرَهُ ضَیِّقاً حَرَجاً کَاَنَّمَا یَصَّعَّدُ فِى السَّمَاء"69
وجه تشابه این آیات از یک سو آن که موهم جبر است، و از سوی دیگر افعال قبیح و خلاف حکمت را از قبیل امر به فسق کردن، انحراف دل های بندگان، گمراه کردن هر کس که بخواهد، و آفرینش همه اعمال بندگان حتی کارهای بد آنان، به خداوند نسبت می دهد.70
ب- نبوت و پیامبرشناسی
شخصیت والای انبیای الهی به عنوان رسولان امین خداوند در میان مردم و الگوهای برتر انسانیت و اخلاق و دینداری در عین بشر بودن که در اصل اعتقادی "عصمت" خلاصه می شود، در دلالت قطعی دینی و کلامی ریشه دارد که مایه وفاق اندیشمندان اسلامی است. با تکیه بر این اصل محکم، آیاتی چند از قرآن کریم را می توان در شمار متشابهات دانست، این آیات در دو گروه خلاصه می شوند:
دسته اول: آیات از رفتارهای خلاف عصمت و وارستگی عملی انبیاء حکایت می کند، مانند قوله تعالی: "وَ عَصىَ ءَادَمُ رَبَّهُ فَغَوَى"71 و " قَالَ یَا نُوحُ اِنَّهُ لَیْسَ مِنْ اَهْلِکَ اِنَّهُ عَمَلٌ غَیرُْ صَالِحٍ فَلَا تَسئَلْنِ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ اِنِّى اَعِظُکَ اَن تَکُونَ مِنَ الْجَاهِلِینَ"72
و "فَلَمَّا جَنَّ عَلَیْهِ الَّیْلُ رَءَا کَوْکَبًا قَالَ هَذَا رَبىِّ فَلَمَّا اَفَلَ قَالَ لَا اُحِبُّ الاََْفِلِینَ"73
و "فَوَکَزَهُ مُوسَى فَقَضَى عَلَیْهِ قَالَ هَذَا مِنْ عَمَلِ الشَّیْطَانِ اِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبِینٌ"74
و"الْحَقُّ مِن رَبِّکَ فَلَا تَکُن مِنَ الْمُمْترَِین"75
و "عَفَا اللَّهُ عَنکَ لِمَ اَذِنتَ لَهُمْ حَتَّى یَتَبَیَّنََ لَکَ الَّذِینَ صَدَقُواْ وَ تَعْلَمَ الْکَاذِبِین"76
وجه شبهه در این آیات اینکه: در آیه نخست به حضرت آدم نسبت گمراهی داده؛ در آیه دوم حضرت نوح (ع) را چنان معرفی کرده که در خواستی ناشایست و جاهلانه از خدا داشته و بدین سبب مورد توبیخ خدا قرار گرفته است؛ در آیه سوم حضرت ابراهیم (ع) در یک نوبت ستاره و در نوبت دیگر ماه و در نوبت سوم خورشید را "رَبّ" خود معرفی کرده است.
در آیه چهارم موسی(ع) در عملی شیطانی فردی را کشته و به خود ظلم کرده است؛ آیه پنجم نیز مستلزم تردید پیامبر در حق است؛ وآیه ششم پیامبر اکرم از اینکه ناهنگام به منافقان اجازه ترک جهاد داده، مورد توبیخ خداوند قرار گرفته است.
دسته دوم: آیات از اتصاف پیامبران به اوصاف الهی و فرا انسانی حکایت می کنند؛ مانند قوله تعالی"اِنَّمَا الْمَسِیحُ عِیسىَ ابْنُ مَرْیَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَ کَلِمَتُهُ اَلْقَیهَا اِلىَ مَرْیَمَ وَ رُوحٌ مِنْهُ"77
و "ثمَُّ دَنَا فَتَدَلّىَ فَکاَنَ قَابَ قَوْسَینِ اَوْ اَدْنىَ فَاَوْحَى اِلىَ عَبْدِهِ مَا اَوْحَى"78
در آیه نخست حضرت عیسی(ع) کلمه و روح خدا معرفی شده؛ و در آیه دوم پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) را آن قدر نزدیک به خدا معرفی کرده که فاصله اش با خدا به اندازه دو قوس کمان و حتی نزدیک تر از آن بوده است.
ج- معاد و قیامت شناسی
ایمان به معاد و حقایق غیبی بخشی از دین و شرط بندگی خدا است، بنابراین قرآن کریم تاکید می کند که واقعیت آن عالم و نعمت های بهشتی و عذاب های جهنمی از حد تصور و ظرفیت ذهنی انسان ها بیرون است.
قوله تعالی "اَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجرِى مِن تَحتِهَا الْاَنْهَارُ کُلَّمَا رُزِقُواْ مِنهَْا مِن ثَمَرَهٍ رِّزْقاً"79 و "قُلْ یَتَوَفَّیکُم مَلَکُ الْمَوْتِ الَّذِى وُکِّلَ بِکُمْ ثُمَّ اِلىَ رَبِّکُمْ تُرْجَعُون".80
از این رو آیات حاکی از احوال و اوصاف سرای آخرت همواره برای اندیشمندان محل تامل و با ابهام و تحیّر همراه بوده است، تا آنجا که برخی را به تاویل اوصاف جسمانی معاد و نفی جسمانی بودن کشانده و برخی را به تصوری کاملاً ظاهری و طبیعی از معاد جسمانی سوق داده است.
قوله تعالی "الحَْمْدُ لِلَّهِ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَ الْاَرْضِ جَاعِلِ الْمَلَئِکَهِ رُسُلاً اُوْلىِ اَجْنِحَهٍ مَّثْنَى وَ ثُلَاثَ وَ رُبَاعَ یَزِیدُ فىِ الخَْلْقِ مَا یَشَاءُ اِنَّ اللَّهَ عَلىَ کُلِّ شَىْءٍ قَدِیرٌ"81
مانند آیه 1، سوره فاطر، در باره فرشتگانی که موجودهایی مجردند و برخی از آنها دارای 2، بال، برخی 3، بال و برخی را دارای 4، بال معرفی کرده است، مشاهده کرد.
بنابراین، عموم معارف غیبی قرآن کریم از جمله حقایق عالم قیامت، از فهم روشن بشری دور مانده است. با این حال، ظواهر بسیاری از این آیات قابل انکار نیست.
با این وصف، اکثر این دسته آیات در معرض اختلاف تفسیر مفسران قرار گرفته و از این جهت در معرض تشابه نسبی قرار دارند.
حوزه فروع و احکام شرعی
الف: آیات مشتمل بر فلسفه و ملاکات احکام
مراد از آن، مباحث نظری پیرامون احکام همچون ماهیت، چرایی و قلمرو آنهاست. اساسی ترین عرصه چالش و شبهه را می توان عمومیت و جاودانگی احکام دانست.
-گروهی با تکیه بر هدفمندی تکالیف شرعی در راستای رسیدن به قرب و یقین، تکالیف را نسبت به بار یافتگان به مقامات عرفانی لغو و بیهوده شمرده اند .
-گروهی دیگر با تکیه بر گوهر و هدف اصلی تکالیف ظاهری شریعت، از امکان جایگزینی آن تکالیف با تکالیفی سازگارتر با مقتضیات زمانی و مکانی سخن گفته اند.82
-گروهی با عصری انگاری احکام و تعلق آنها به زمان گذشته، از عدم کارایی بخشی از احکام سنتی دین در حوزه سیاسی، اجتماعی، و حقوقی برای انسان معاصر سخن رانده و ضرورت بازاندیشی و تجدید نظر در احکام را متناسب با خرد جمعی جهانی امروز مطرح کرده اند.83
نمونه ای از این آیات، قوله تعالی "وَ لَکُمْ فىِ الْقِصَاصِ حَیَاهٌ یَا اُوْلىِ الْاَلْبَابِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُون"84 است که در این آیه، فلسفه قصاص شرعی، حیات جامعه انسانی شمرده شده است، در حالی که شبهه مطرح می شود قصاص پیش از آنکه مایه حیات باشد، مایه خشونت ورزی و برانگیختن حق انتقام گیری است.
روشن است که عموم خطابات و آیات تکالیف شرعی و به خصوص آیاتی که از اهداف و مصالح احکام سخن می گوید، از اینکه با این شبهات جدّی مواجه اند، در شمار متشابهات قابل بررسی اند.
ب- آیات احکام
مهم ترین حوزه های تشابه در حوزه فروع و احکام شرعی آیاتی است که به خود احکام شرعی پرداخته است. مانند: آیاتی که دچار پدیده نسخ شده است. نسخ احکام تحت شرایط و مصالح خاص، از صدر اسلام دستاویزی برای منتقدان شبهه افکن بوده است. نمونه روشن در این قضیه نسخ و تغییر قبله از بیت المقدس به کعبه می توان یافت.
قوله تعالی "قَدْ نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِکَ فىِ السَّمَاءِ فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَهً تَرْضَئهَا فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَ حَیْثُ مَا کُنتُمْ فَوَلُّواْ وُجُوهَکُمْ شَطْرَهُ وَ اِنَّ الَّذِینَ اُوتُواْ الْکِتَابَ لَیَعْلَمُونَ اَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ وَ مَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا یَعْمَلُون"85 که در آیات سوره بقره بیان شد.
در خبری که طبری و دیگران از سدّی گزارش کرده اند، در شرح عبارتی از آیه 7-آل عمران آمده است که کج دلان مورد نظر این آیه، آیات منسوخ و ناسخ را مورد توجه قرار داده و می گویند: چه شد که مدتی به این آیه عمل شد و سپس آیه دیگری جای آن را گرفت و چه شد که در آیه ای عملی مایه عذاب شمرده شد و سپس در آیه دیگر مایه عذاب شمرده نمی شود؟!86
از نمونه های عینی جریاناتی که در تاریخ اسلام، تشابه آیات احکام را دستاویزی برای انحراف خود شمرده اند، جریان خوارج نهروان می باشد. در برخی روایات، کج دلان پیرو متشابهات در آیه هفت آل عمران بر آنان تطبیق شده است.87
طبری در ضمن روایتی، مباحثه خوارج در ماجرای حکمیت با امام علی (علیه السلام) نقل کرده که ابن عباس به امر امام علی (علیه السلام) به میان خوارج رفته و با استدلال به بخشی از "اِن یُرِیدَا اِصْلَاحًا یُوَفِّقِ اللَّهُ بَیْنَهُمَا"88 بر اصل حکمیت استدلال می کند اما خوارج پاسخ گفتند: "حکمیت در مواردی که حکم شرعی الهی مطرح نیست و به خود مردم مربوط است، جایز است، نه در احکام شرعی الهی مانند تعیین حاکم جامعه اسلامی که باید از طرف خدا معین شود.. ".89
3.حوزه بطون و تاویلات
با توجه به ضابطه مند نبودن و مورد وفاق نبودن عرصه باطنی دلالت آیات، همواره این بخش از دلالت آیات در حوزه متشابهات قرار می گیرد. هم چنین مطابق برخی تعریف ها از معانی باطنی، لایه هایی از دلالت باطنی آیات از نسخ تشابه حقیقی خواهد بود. از دلالت های باطنی و تاویلی در میان مفسران تفاسیر متفاوتی ارائه شده است از جمله:
1-برخی باطن و تاویل را ناظر به معنا و مدلول و در مقابل، ظاهر و تنزیل را ناظر به لفظ و قرائت دانسته اند.90
2-بسیاری از مفسران باطن و تاویل را مرتبه ای عمیق تر و گسترده تر از معانی ظاهری آیات شمرده اند که از تعلّق زمانی و مکانی (شان نزول) خارج است. دانش ظاهر و تنزیل را از مقوله روایت و نقل و دانش باطن و تاویل را از مقوله درایت و تعقل دانسته اند.
3-از شماری از روایات اهل بیت (علیهم السلام) به دست می آید که حوزه باطن و تاویل، طیفی وسیع داشته و افزون بر مفاد فوق، شامل ابعاد و لایه های پنهان و فراتر از دلالت های عرفی نیز می شود که دریافت آن جز از عهده پیشوایان دین بر نمی آید. به ذکر نمونه ای از آنچه تحت عنوان باطن و تاویل مطرح شده، بسنده می کنیم:
در روایتی که شیخ صدوق و دیگران به نقل از امام صادق(علیه السلام) گزارش کرده اند، آمده است که آن حضرت به ابوحنیفه به عنوان پیشوای حنفیان خطاب کرده، عبارتی از سوره آل عمران "وَ مَن دَخَلَهُ کاَنَ ءَامِنا ً…"91 و مراد الهی از آن را سوال می کند: وی پاسخ می دهد که خانه خدا مراد است، هر که در آن وارد شود، در امان است.
امام با توجه به واقعیت بیرونی و عدم امنیت برخی حاجیان و زائران در طول تاریخ، پاسخ او را نقص و معنایی دیگر را که از ذهن او دور بود، خاطر نشان می کند.92
پاسخ ابوحنیفه با توجه به مدلول ظاهری آیه و ناظر بر امنیت تشریعی حاجیان درست بوده و در روایاتی نیز تایید شده است.93
اما آنچه به ذهن وی نرسیده و حاکی از قصول علمی او بود و امام همان را نشانه عدم شایستگی مقام فتوا و فقه شمرده اند، حوزه ای دیگر از معنای آیه و ناظر به امنیت تکوینی و واقعی حاجیان است که در روایات دیگر از آن یاد شده است؛ برای مثال، امام صادق (علیه السلام) در روایتی به این بعد اشاره دارند و شرط امنیت واقعی و تکوینی حاجیان را معرفت به حق اهل بیت (علیه السلام) و ولایت آنان می شمارند.94
هم چنین تفسیر کامل تری از این مطلب آمده که آیه را ناظر به مغفرت گناهان گذشته و آسوده خاطر بودن از عذاب و کیفر آنها داشته و آسایش و امنیت کامل را در گرو ادامه این حالت و ترک جرم و گناه در ادامه زندگی شمرده اند.95
4.حوزه وجوه بلاغی
بلاغت به معنای رسا، دلنشین و سخن را به مقتضای حال و درک مخاطب بیان کردن، ویژگی مهم بیانات قرآنی است. همین ویژگی باعث شد تا عرب های سرسخت و متعصب جاهلی در برابر عظمت قرآن خضوع کرده، به پیام های متعالی آن گوش فرا دهند. در حوزه وجوه بلاغی، با توجه به اینکه، دستیابی به مقاصد کلام به مقداری زیاد در گروه آگاهی از قرینه ها غیرلفظی (مقامی) و فضای حاکم بر صدور سخن است، بعلاوه با گذشت زمان بسیاری از قرینه ها غیرلفظی از دست رفته است، بخشی از آیات قرآن در معرض تشابه قرار گرفته است. این آیات در دو گروه آیات مکرر و آیات ناهمگون جای می گیرند.
الف) آیات مکرر
بیشتر این آیات مکرر را می توان در حوزه قصص قرآنی یافت که در آنها از زوایای مختلف تعابیری متفاوت از یک حکایت آمده است.96
برای مثال، داستان آفرینش آدم (ع) و سجده فرشتگان و امتناع ابلیس و سپس رانده شدن آدم از بهشت در پی آزمایش الهی در آیات 30و 39 بقره، 11و 25 اعراف، 28 و 42 حجر، 61 و 65 اسراء، 116 و 123 طه، 71 و 85 ص، با اندکی تفاوت تکرار شده است.
ب) آیات ناهمگون
بی شک همگونی، انسجام و سازگاری آیات با یکدیگر، شرطی مهم در بلاغت سخن و مقبول و مطبوع بودن آن است. این نکته در متنی که به حکیم سخندان عالم هستی نسبت دارد، از اهمیت ویژه برخوردار است.
قوله تعالی "اَ فَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْءَانَ وَ لَوْ کاَنَ مِنْ عِندِ غَیرِْ اللَّهِ لَوَجَدُواْ فِیهِ اخْتِلَافًا کَثِیراً"97
بر این اساس آیاتی که نسبت به یکدیگر شبهه اختلاف و ناهمگونی دارند، می توان در شمار آیات متشابه تلقی کرد، و از آنجا که این شبهه و تحلیل آن به معنای آیات مزبور باز می گردد، به تشابه معنایی مربوط است. برای مثال منشا آفرینش در آیات مختلف به گونه ای متفاوت بیان شده است. در سوره آل عمران آیه،59- از خاک، سوره هجر آیه،26- از لجن بدبو، و سوره صافات آیه،11- از گل چسبنده ، و سوره الرحمن آیه ،14،- از گل خشکیده ای چون سفال به عنوان منشا آفرینش یاد شده است.
5.در حوزه حروف مقطعه
برخی تفسیرها این حروف را در حوزه قلمرو متشابهات قرار می دهند. بحث در باره حروف مقطعه در دو محور انجام گرفت: 1-احکام یا تشابه حروف مقطعه. 2-مدلول حروف مقطعه. دو دیدگاه عمده در این زمینه بیان شد:
1-فهم ناپذیری حروف مقطعه
الف – یک دیدگاه معتقد است که حروف مقطعه فهم ناپذیرند و مفسران اهل سنت آنها را اسراری مختص به خدای متعال و مفسران امامیه و بعضی از مفسران اهل سنت آنها را اسراری میان خدا و پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) می دانند98
شعبی نیز گفته است: برای خدا در هر کتابی سرّی است و سرّ خدا در قرآن حروف مقطعه، در آغاز سوره است.99
ابوحیان می گوید: آنچه من در این میان اختیار کرده ام، این است که حروف مقطعه از متشابهاتی است که علم آن به خداوند اختصاص دارد و سایر کلام او آیات محکم است.100
ب- گرایش دوم از دیدگاه نخست بر آن است که حروف مقطعه اسراری است میان خدا و پیامبرش که از خلق پوشیده شده است و جز آن حضرت و ائمه (علیهم السلام) کسی از آنها آگاه نیست. مطابق این گرایش حروف مقطعه هیچ گونه معنای شناخته شده ای نداشته و صرفاً حامل اسراری برای پیامبر و اهل بیت آن حضرت (ع ) است.
علامه طباطبایی از طرفداران این گرایش است و تصریح می کند که این حروف هیچ گونه معنای لفظی روشنی ندارد.101
آیت الله معرفت می گوید: بیشتر اهل نظر این گرایش را پذیرفته اند که حروف مقطعه رمز و اشاره ای است که جز اولیای مقرب کسی را بدان راه نیست.102
2- دیدگاه دوم در مدلول حروف مقطعه، فهم پذیر بودن حروف مقطعه است،که دوازده تفسیر برای حروف مقطعه گزارش شد که غالب آنها دارای نقد جدی است.
این دیدگاه طرفداران زیادی در میان فرقه های اسلامی دارد، که برای این حروف معنای شناخته شده ای را معتقد هستند.
ابن عربی می گوید: اگر اعر اب معنای متعارفی از این حروف نمی فهمیدند، نخستین کسانی بودند که آن را بر پیامبر (صلی الله علیه و آله) خرده می گرفتند، اما مشاهده می کنیم که آن حضرت "حم" و "ص" و … را بر آنان تلاوت کرد ولی آنها بر آن حضرت خرده نگرفته و آن را انکار نکردند، بلکه با صراحت در برابر فصاحت و بلاغت آن سر تسلیم فرود آوردند، این در حالی است که آنان آرزومند یافتن یک اشتباه و لغزش در قرآن بودند، بنابراین حروف مقطعه در نزد آنان امری شناخته شده بوده به طوری که با آن احساس بیگانگی نمی کردند.103
فهرست منابع
1. قرآن کریم.
2. آلوسی، محمود، روح المعانی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1405 ق.
3. ابن عربی، محی الدین محمد، تفسیر ابن عربی، بیروت، دار احیاء تراث العربی، 1422 ق .
4. ابن فارس، احمد، معجم مقایس اللغه، تحقیق عبدالسلام، محمد هارون، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، 1410 ق.
5. ابن کثیر، اسماعیل، تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دار المعرفه، 1415 ق.
6. ابوحیان، محمد بن یوسف، البحر المحیط، بیروت، دارالفکر، 1412 ق.
7. احسانی فر، محمد، اسباب اختلاف الحدیث، قم، دارالحدیث، 1428 ق، 1386.
8. اله بداشتی، علی، توحید و صفات الهی، قم، دانشگاه قم، 1390.
9. بابایی، علی اکبر، مکاتب تفسیری، قم، پژوهشکده حوزه ودانشگاه، 1381ش.
10. جوادی، عبدالله، تفسیر تسنیم، قم، اسراء، 1378.
11. جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح اللغه، دو جلدی، بیروت، دارالمعرفه، 1428 ق.
12. حائری قزوینی، مهدی، ترجمه الاتقان فی علوم القرآن، تهران، امیرکبیر، 1360.
13. حجتی،سیدمحمدباقر،اسباب نزول،تهران،دفترنشرفرهنگ اسلامی،1377.
14. حکیم، محمد باقر، علوم قرآن، قم، مجمع الفکر الاسلامی، 1417 ق.
15. خلیل بن احمد، ترتیب کتاب العین، تهران، اسوه، 1414 ق.
16. دشتی،محمد،ترجمه نهج البلاغه،قم،پاسدار اسلام،چاپ چهارم،1380.
17. ذهبی، محمد حسین، التفسیر و المفسرون، بیروت، دار الاحیاءالتراث العربی 1396ق.
18. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، قم، نشر کتاب، 1404 ق.
19. زحیلی، وهبه بن مصطفی، اصول دین الفقه الاسلامی، سوریه، دارالفکر، 1406 ق.
20. …………..،………………………….،.تفسیر الوسیط، دمشق، دارالفکر، 1422 ق.
21. زمخشری، محمود، الکشاف، عن حقایق غوامض التنزیل، بیروت، دار الکتاب العربی 1407 ق.
22. سبحانی، جعفر، منشور عقاید امامیه، قم- موسسه امام صادق – ع- 1391.
23. سعیدی روشن، محمدباقر، تحلیل زبان قرآن، قم، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و موسسه پژوهشی حوزه و دانشگاه، 1383.
24. سیوطی، جلال الدین، الدرا المنثور فی تفسیر الماثور، قم، کتابخانه آیه الله مرعشی نجفی، 1404 ق.
25. سیوطی، جلال الدین، الاتقان فی علوم القرآن، تحقیق مصطفی دیبا البغا، بیروت، 1416 ق.
26. شهرستانی، ابوالفتح محمدبن عبدالکریم بن احمد(547-548ق) الملل والنحل، تحقیق محمدسیدگیلانی، بیروت: دارالمعرفه،بی تا
27. ——–،——- ،الملل و النحل،تحقیق امیر علی مهنا، بیروت ،دارالمعرفه ،1421ق.
28. صافی، لطف الله، الهیات در نهج البلاغه، قم، جامعه المدرسین، 1372ش.
29. صابری، حسین، تاریخ فرق اسلامی ،تهران، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها،1384ش.
30. صدر المتالهین، محمد بن ابراهیم، مفاتیح الغیب، تصحیح محمد خواجوی، بیروت، موسسه التاریخ العربی، 1419 ق.
31. صدوق، محمد بن علی، عیون اخبار الرضا (ع)، تهران، منشورات جهان،[بی تا ].
32. ……….،………………….، علل الشرایع، تحقیق حسین الاعلمی، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، 1408 ق.
33. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، منشورات جماعه المدرسین، 1417، ق.
34. ……………،……………………، قرآن در اسلام، تهران، دار الکتاب الاسلامیه، 1370ش.
35. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصر خسرو، 1372ش.
36. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1420 ق.
37. ……….،………………………..، تاریخ طبری، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، 1409 ق.
38. طوسی، محمدبن الحسن، عدّه الاصول، تحقیق محمد مهدی نجفی، [بی جا] موسسه آل البیت (ع) 1403ق.
39. طنحاوی، سید محمد، التفسیر الوسیط للقرآن الکریم، [بی جا] – [بی تا].
40. عیاشی، محمد بن مسعود بن عیاشی، التفسیر [بی جا]المکتبه العلمیه الاسلامیه [بی تا].
41. غزالی، ابوحامد، المستصفی، بیروت، دارالفکر، [بی تا].
42. فیروز آبادی، محمد بن یعقوب، قاموس المحیط، بیروت، موسسه الرساله، [بی تا].
43. فیض کاشانی، ملامحسن، تفسیر الصافی، تهران، انتشارات صدر، 1415ق .
44. قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، قم، ناصر خسرو، 1364ش.
45. قمی، ابوالقاسم، قوانین الاصول، تهران، المکتبه العلمیه للاسلامیه، 1363ش.
46. کاشانی، ملا فتح الله، منهج الصادقین فی الزام المخالفین، تهران، کتابفروشی محمدحسن علمی،1336ش.
47. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1391 ق.
48. کوشا، محمد علی، فروغ توحید، قم، حلم، 1385ش.
49. مودب، سید رضا، مبانی تفسیر قرآن کریم، قم، دانشگاه قم، 1386ش.
50. ……………،……………….، روش تفسیری قرآن، قم، دانشگاه قم، 1386ش.
51. معرفت، محمد هادی، علوم قرآنی، قم، موسسه فرهنگی تمهید،1383 ش.
52. ………….،………………….،ترجمه تفسیر و مفسران، قم، انتشارات تمهید، 1390.
53. …………..،………………..، التمهید، قم، موسسه النشر الاسلامی، 1415 ق.
54. ……………،………………..، نقدشبهات پیرامون قرآن کریم ، مترجمان، حسن حکیم باشی و دیگران، قم، چاپ امیران،1388 ش.
55. موسوی خمینی، سید روح الله، آداب الصلاه، قم، موسسه نشر آثار امام، 1380ش.
56. موسوی همدانی، سید محمدباقر، ترجمه تفسیر المیزان، قم، جامعه مدرسین، 1374ش.
57. غزنوی، علی، "نقل و تحلیل اسباب نزول درتفسیرآلوسی"، علوم قرآن و حدیث، پژوهش های قرآنی، ش 2، تابستان 1374، ص 205 تا 226.
آسان داک: www.Asandoc.com
1 .ترتیب العین،ج1،ص411-412.
2 .ابن فارس،مقایس اللغه،ص218.
3 .فیروز آبادی،قاموس المحیط،ص329.
4.ابن منظور لسان العرب،ذیل ماده شبه،ص1971
.5ابن فارس،معجم مقایس اللغه،ج3،ص243.
6 .فیروز آبادی،القاموس المحیط،ج2،ص1638.
7 .آل عمران، 7.
8 .هود،1.
9 .محمدهادی معرفت،علوم قرآنی،ص234.
10 .راغب،مفردات،ص126.
11 .محمدهادی معرفت،علوم قرآنی،ص234.
12 .محمدحسین طباطبایی،المیزان،ج3،ص21.
13 .زمر،23.
14 .بقره،70
15.محمدهادی معرفت،علوم قرآنی،ص234.
16 .محمدحسین طباطبایی،المیزان،ج3،ص21
17 .همان،قرآن دراسلام،ص27.
18 .سیوطی،الاتقان،ج2،ص639-641.
19 .انعام،151.
20 .موسوی همدانی،ترجمه المیزان،ج3،ص50 .
21 .سیوطی، درالمنصور،ج2،ص4.
22 .ابن تیمیه،المنار،ج3،ص165-163.
23 .ابوزهره،ابن حزم،حیاته و عصره،ص277-278.
24 .سیوطی،الاتقان،ج2،ص640 .
25.غزالی،المستصفی،ج1،ص106.
26 .ابن تیمیه،تاویل مشکل القرآن،ص101 -102 -299.
27 .سیدرضی،حقایق التاویل،ص9 – 13.
28 .راغب اصفهانی،مفردات،ص254.
29 .فخر رازی،التفسیر الکبیر،ج 7،ص174 -175.
30 .میرزای قمی،القوانین،ص393-397.
31.محمدحسین طباطبایی،المیزان،ج3،ص47- 48.
32 .راغب اصفهانی،مفردات،ص126.
33 .محمدحسین طباطبائی،المیزان،ج 3،ص50-45.
34 .ملاصدرا،مفاتیح الغیب،ص96،115،159.
35 .طوسی،عده الاصول،ج1،ص159.
36 .ابن کثیر،تفسیر القرآن العظیم،ج2،ص5.
37 .طبری،جامع البیان،ج1،ص113.
38 .ابوحیان،البحر المحیط،ج3،ص21.
39 .زمخشری، الکشاف،ج1،ص336.
40 .آلوسی،روح المعانی،ج2،ص78.
41 .موسوی همدانی،ترجمه المیزان،ج3،ص30.
42 .طبری،جامع البیان،ج1،ص113.
43 .آلوسی،روح المعانی،ج2،ص78.
44 .موسوی همدانی،ترجمه المیزان،ج 3،ص67.
45 .آلوسی،روح المعانی،ج2،ص79.
46.موسوی همدانی،ترجمه المیزان،ج3،ص67.
47 .ابوحیان،البحر المحیط،ج3،ص22-21.
48 .ابن کثیر،تفسیر القرآن العظیم،ج2،ص5.
49 .طبری،جامع البیان،ج3،ص114.
50 .ابن عربی،تفسیر ابن عربی،ج1،ص95.
51 .آلوسی،روح المعانی،ج2،ص79.
52 .موسوی همدانی،ترجمه المیزان،ج3،ص32.
53 .اصول فقه اسلامی،ج1،ص312-344.
54 .آل عمران،7.
55 .همان،8.
56 .صدوق،عیون الاخبار الرضا ( ع)،ص290.
57 .احسانی فر،اسباب اختلاف الحدیث،ص274- 280.
58 .سعیدی روشن،تحلیل زبان قرآن،فصل هشتم.
59 .طه،5.
60 .فتح،10.
61 .طور،48.
62 .توبه،67.
63.آل عمران،142.
64 .زخرف،55.
65 .قیامت،22-23.
66 .محمدهادی معرفت،علوم قرآنی،ص255.
67 . اسرا،16.
68 .آل عمران،8.
69 . انعام،125.
70 .محمدهادی معرفت،علوم قرآنی،فصل ششم،ص.255
71 .طه،121.
72 .هود،46.
73 .انعام،76-78.
74 .قصص،15-17.
75 .آل عمران،60.
76 .توبه،43.
77 .نساء،171.
78 .نجم،8-10.
79 .بقره،25.
80 .سجده،11.
81 .فاطر،1.
82 .محمدحسین طباطبائی،المیزان،ج3،ص41-43.
83 .محمدهادی معرفت،نقدشبهات،قرآن وفرهنگ زمانه،ص146-155.
84 .بقره،179.
85 .بقره،142-149.
86 .طبری،تفسیرطبری،ج3،ص177.
87 .ابن کثیر،تفسیر ابن کثیر،ج2،ص6.
88 .نساء،35.
89 .طبری،تاریخ طبری،ج6،ص36.
90 .علی اکبربابایی،مکاتب تفسیری،ج2،ص11.
91 .آل عمران،97.
92 .صدوق،علل الشرایع، ص90.
93 .عیاشی،تفسیر العیاشی،ج1،ص189.
94 .همان،ج1،ص190.
95 .کلینی،الکافی،ج4،ص 527 و 528.
96 .محمدهادی معرفت،التمهید،ج5،ص98.
.97 نساء،82.
98 .قرطبی،الجامع لاحکام القرآن،ج1،ص108.
99 .طبرسی، مجمع البیان،ج1،ص112.
100 .ابوحیان،البحر المحیط،ج1،ص60.
101 .محمدحسین طباطبایی،المیزان،ج1،ص8.
102 .محمدهادی معرفت،علوم قرآنی،ص136.
103 .ابن عربی،قانون التاویل،ص208.
—————
————————————————————
—————
————————————————————