تارا فایل

مبانی نظری فرصت­های تقلب بر دستکاری مدیریت سود


فرصتهای تقلب بر دستکاری مدیریت سود

مبانی نظری فرصت های تقلب بر دستکاری مدیریت سود
فایل ورد در 28 صفحه با فرمت apa

Contents
2-2- سود 3
2-3- اهداف گزارشگری سود 3
2-4- فواید سود برای سرمایه گذاران 4
2-5- تئوری نمایندگی 5
2-6- هموار سازی سود 9
2-7- تعریف مدیریت سود 11
2-8- روش های مدیریت سود 13
2-8-1 دستکاری در فعالیت های واقعی 13
2-8-2- دستکاری در ارقام تعهدی اختیاری 14
2-9- مدیریت سود و تقلب مالی 14
2-10- انگیزه های مدیریت سود: 16
2-11- تقلب در سود 17
2-12- اشکال تقلب: 18
2-13- پدیده دستکاری سود در چارچوب مثلث تقلب 19
منابع: 22

2-2- سود
درابتدای پیدایش انسان منفعت گرایی در ذات او بوده است.با پیدایش علم اقتصاد و در کنار آن حسابداری مفهوم منفعت گرایی جای خود را پیدا کرده است.به طوری که حسابداری دو طرفه با نظریه ی مالکیت شروع شد؛ بعدها نظریه تئوری تفکیک شخصیت مطرح گردید.در این تئوری، شخصیت واحد تجاری جدای از شخصیت صاحبان آن بوده و هدف موسسه ایجاد سود حسابداری برای سهامداران و بستانکاران بوده است؛ و به دنبال آن تئوری های موسسه، حقوق باقی مانده و وجوه مطرح شدند؛ که هر کدام تقسیم جدیدتری از اطلاعات حسابداری به خصوص سود را ارائه می دهند. در تئوری وجوه، سود حسابداری معنی و مفهومی ندارد، در تئوری موسسه واحد تجاری یک بنگاه اجتماعی به حساب می آید که برای عموم منافع ایجاد می کند و منافع آن سود حسابداری نیست بلکه ارزش افزوده است. امروزه اقتصاددانان می گویند سود تنها انگیزه ی تاسیس موسسات نیست بلکه معتقدند که موسسات با اهداف رفاهی، اجتماعی و اقتصادی هم ممکن است ایجاد شوند البته در کنار نظریه ی اقتصاد دانان این نظریه وجود دارد که اکثر واحدهای تجاری برای سودآوری تاسیس می شوند (قربانی، 1389).
سود از تغییر حقوق صاحبان سهام و یا تغییر در خالص داراییهای واحد تجاری طی یک دوره مالی ناشی میگردد. به بیان دیگر سود برایند کلیه تغییرات در حقوق صاحبان سهام (سرمایه) طی یک دوره به استثنای تغییرات ناشی از سرمایهگذاری توسط صاحبان سهام و توزیع منافع بین آنها میباشد(هیات تدوین استانداردهای حسابداری،1390).
2-3- اهداف گزارشگری سود
شرکت ها بایستی در پایان هر دوره فعالیت صورتهای مالی اساسی تهیه نمایند.یکی از این صورتهای مالی صورت سود وزیان است که آخرین رقم آن سود واحد تجاری است.در واقع سود از جمله برترین شاخص های اندازه گیری فعالیت های واحد اقتصادی است. (ثقفی و پوریا نسب، 1389). با توجه به اهمیت و کاربردهای مختلف سود اهداف گزارشگری سود شامل موارد زیر است: 1- سود به عنوان مبنایی برای محاسبه مالیات و توزیع مجدد ثروت بین افراد است. 2- سود به عنوان راهنمایی مورد تصور است که براساس آن سیاست های مربوط به سود تقسیمی و نگهداری سود تدوین می شود. 3- سود را به عنوان شاخصی از بیشترین مبلغی می دانند که می تواند به صورت سود تقسیمی توزیع یا در شرکت سرمایه گذاری مجدد شود. 4- سود به عنوان راهنمایی برای سرمایه گذاری و تصمیم گیری مورد توجه قرار می گیرد. معمولاًچنین فرض می شود که سرمایه گذاران می کوشند بازده مبلغی را که سرمایه گذاری می کنند به حداکثر برسانند. در واقع سرمایه گذاران به دنبال سهام شرکت هایی هستند که از توان سودآوری بالایی برخوردارند و حاضرند سهام این شرکت ها را به قیمت بالاتری خریداری کنند (هشی و همکاران، 1388). البته با توجه به درجه ی قابل قبولی از ریسک، سود به عنوان یک ابزار یا وسیله پیش بینی کننده به حساب می آید که افراد را در امر پیش بینی سودها و رویدادهای اقتصادی آینده یاری می دهد. سود معیاری است که از مباشرت مدیریت بر منابع شرکت و کارایی در به انجام رساندن امور شرکت است؛ به طوری که هیات استانداردهای حسابداری مالی این موضوع را بدین صورت ارائه کرده است"یکی از هدف های صورت های مالی این است که در مورد قضاوت درباره توانایی مدیریت از نظر استفاده ی بهینه یا اثر بخشی از منابع شرکت و جهت دادن به عملکرد در راستای دستیابی به هدف اولیه شرکت که با گذشت زمان بالاترین مقدار نقد به مالکان بازگرداند،اطلاعاتی مفید ارائه نماید. گزارشگری سود می تواند به عنوان ابزاری باشد تا مدیریت براساس آن در مورد آینده برنامه ریزی نماید.
2-4- فواید سود برای سرمایه گذاران
ارزیابی برای سرمایه گذاران انگیزه اصلی برای پژوهش های حسابداری است. بهبودهای اخیردر نظریه ی سرمایه، دلایلی برای انتخاب رفتار قیمت اوراق بهادار به عنوان آزمونی تجربی از مفید بودن سود را فراهم نموده است. تاکید بر فواید سود از اواخر دهه 1960 عجیب نیست، زیرا مساله ارتباط و فواید اطلاعات مالی و انتخاب رویه های حسابداری مطلوب در راس دستور کار تحقیقات حسابداری بود. واضح است که توانایی استنباط ما در مورد مفید بودن اطلاعات مالی به شواهد بازار سرمایه محدود است. ارزیابی مفید بودن اجتماعی هر گونه عمل قانونی یا عمومی نتایج پیچیده ای دارد که ساده تر از مقررات افشای مالی نیست.هر چند که این مشکلات اقتصاددانان و سایر متخصصین علوم اجتماعی را از درگیر کردن خود در ارزیابی موثر بودن، مربوط بودن و مفید بودن رویه های اجتماعی باز می دارد؛ ولی ارزیابی مفید بودن سود که محصول اولیه مقررات افشای مالی است،به طور آشکار اهمیت قابل توجهی دارد. مفید بودن سود،اهمیت زیادی برای کاربران اطلاعات مالی نظیر محققان حسابداری، قانون گذاران و خط مشی گذاران دارد. سود گزارش شده در صورتهای مالی اولین قلم اطلاعاتی فراهم شده در این صورتها است .بیور1 می گوید: "محتوای اطلاعاتی سود مربوط ترین مساله حرفه حسابداری است، زیرا نتایج آن مستقیماً مطلوبیت فعالیت حسابداری را منعکس می نماید" نظریه های اقتصادی نقش اصلی سود شرکت را کمک به تخصیص منابع در بازار سرمایه میدانند.
از آنجا که مهمترین منبع اطلاعاتی سرمایه گذاران، اعتبار دهندگان، و سایر استفاده کنندگان از اطلاعات شرکت ها (در بورس اوراق بهادار) پیش بینی های سود ارائه شده توسط مدیریت شرکت ها در فواصل زمانی معین است. پیش بینی سود باید اطلاعاتی فراهم کند که منطقی و به موقع باشد تا بتواند نیازهای اطلاعاتی استفاده کنندگان را به نحو مناسبی بر طرف نماید. (هشی و همکاران، 1388). از سویی دیگر، وجود برخی از شرایط در محیط گزارشگری مالی، امکان ارزیابی مستقیم کیفیت اطلاعات به وسیله استفاده کنندگان را دشوارتر می سازد که از آن جمله می توان به تضاد منافع، پیامدهای اقتصادی با اهمیت، پیچیدگی اطلاعات و عدم دسترسی مستقیم به اطلاعات اشاره کرد (نیکخواه آزاد، و همکاران، 1391) . در این میان مدیران می توانند از دانش خود درباره فعالیتهای تجاری برای بهبود اثربخشی صورت های مالی به عنوان ابزاری برای انتقال اطلاعات به سرمایه گذاران و اعتباردهندگان استفاده کنند. با این حال چنانچه مدیران برای گمراه کردن استفاده کنندگان صورتهای مالی (درون و برون سازمانی) از طریق اعمال اختیارات خود در زمینه گزینش های حسابداری اختیاراتی داشته باشند، ممکن است نتیجه عکس حاصل شود که در این صورت رویدادی تحت عنوان مدیریت سود رخ می دهد. امروزه مدیریت سود یکی از موضوعات بحث انگیز و جذاب در پژوهش های حسابداری به شمار می رود.
2-5- تئوری نمایندگی2
تئوری زیربنایی مربوط به این پژوهش، تئوری نمایندگی می باشدکه توسط جنسن و مکلینگ3 (1976) ارائه شده است. بر اساس این تئوری مدیران، نمایندگان سهامداران شرکت بوده و بایستی در جهت منافع آنها عمل نمایند.
اما گاهی اوقات مدیران در وضعیت هایی قرار می گیرند که تصمیم هایشان به نفع سهامداران شرکت نبوده و باعث مخدوش شدن گزارش های مالی می شوند، که این مسئله به مشکلات نمایندگی معروف است.
یکی از راه هایی که می توان موضوع اقتصاد اطلاعات را بهتر درک کرد این است که الگو را گسترش داد و به جای یک نفر دو نفر در آن گنجانید. یکی از این افراد "نماینده" دیگری است که او را"موکل"4 می نامند.(از همین دیدگاه تئوری نمایندگی مطرح می شود، زیرا مسئله وکیل و موکل مطرح است) نماینده طبق قرارداد وظیفه هایی بر عهده می گیرد که به جای موکل خود انجام دهد و موکل طبق قرارداد به وکیل یا نماینده خود پولی پرداخت می کند. برای مقایسه می توان به مالک واحد تجاری و مدیر آن واحد اشاره کرد. از این دیدگاه، مالک را"برآورد کننده اطلاعات" و نماینده وی را"تصمیم گیرنده"می نامند. فرض براین است که "برآوردکنندگان اطلاعات" مسئولیت انتخاب سیستم اطلاعات را برعهده دارند. انتخاب یا گزینش آنها باید به شیوه ای انجام شود که نماینده بتواند برای تامین منافع آنان (براساس اطلاعاتی که در دسترس وی قرار می گیرد) بهترین تصمیم ها را اتخاذ نماید. به عبارت دیگر، کارها برعهده نماینده است در حالی که تابع مطلوبیت در رابطه با خواست های مالک واحد تجاری مورد توجه قرار می گیرد.
با توجه به اینکه مالکان شرکت یا کسانی که نماینده ای را تعیین می کنند، همواره خواستار نتیجه حاصل از فعالیت نماینده خود می باشند، در تئوری نمایندگی به نقش حسابداری(در ارائه اطلاعات پس از یک رویداد)توجه خاص می شود و این نقش حسابداری را به اصطلاح "نقش پس از تصمیم" می نامند. اغلب این نقش مرتبط با نقش"تصدی گری"حسابداری می شودکه در اجرای آن نماینده گزارش مربوط به رویدادهای گذشته را به یک"موکل" (مالک شرکت) می دهد. این وضع باعث می شود که حسابداری علاوه بر"توان پیش بینی"دارای توان مربوط به بازخورد اطلاعات هم بشود. با توجه به این الگو و بسط یا گسترش آن می توان به نکات مهمی پی برد.
بسط یا گسترش الگو در رابطه با شیوه ای که این دو طرف در اطلاعات و ریسک سهیم می شوند، مطرح می گردد. برای مثال، در یک داستان استاندارد اقتصادی، اساس فرض براین گذاشته می شود که مالکان ریسک گریز، ریسک مربوط به شرکت را می پذیرند، در حالی که مدیران به عنوان نمایندگانی عمل می کنند که از نظر ریسک خنثی می باشند. معمای حاصل از داستان مزبور این است که با استفاده از"تئوری نمایندگی"می توان ثابت کرد که اگر مدیریت در برابر ریسک بی تفاوت باشد ولی مدیران، ریسک گریز باشند در آن صورت مدیریت (و نه مالکان) در ازای یک حق الزحمه، ریسک را می پذیرند و باز اینکه دیدگاه مزبور باعث مخدوش شدن این داستان می شود که طرفداران سیستم سرمایه داری از این بابت به پاداش هایی دست می یابند که متحمل همه ریسک ها می شوند! واکنش اقتصاددانان بدین گونه است که اساس فرض خود را براین می گذارند که مدیران هم ریسک گریز می باشند. تاثیر متقابل ریسک گریزی نسبی بین مدیران و مالکان باعث می شود که تئوری نمایندگی برای حسابداران جذاب ترین مسئله را بوجود آورد. اطلاعات یکی از ابزارها یا روش هایی است که می توان پدیده عدم اطمینان را کاهش داد و حسابداران می توانند بدین وسیله در تسهیم ریسک بین مدیران و مالکان نقش مهمی ایفا کنند (بلکوئی،1381).
زمانی که دو طرف از همه حالت های ممکن بی اطلاع هستند، و در نتیجه آنها نمی توانند همه نتیجه های قطعی ومطمئن را مورد توجه قرار دهند. یک چنین حالتی را"نامتقارن بودن اطلاعات"می نامند. برای مثال، امکان دارد مالکان شرکت از اولویت ها یا سلیقه های مدیران ناآگاه باشند و بنابراین نتوانند محاسبه های ارائه شده در بالا را انجام دهند (پارساییان، 1385).
نمونه ای خاص از اطلاعات ناقص در"تئوری نمایندگی"زمانی وجود خواهد داشت که مالک نتواند همه اقدامات مدیر را مورد مشاهده قرار دهد. امکان دارد این اقدام ها یا عملیات از آنچه مالک انجام می داد، متفاوت باشد، زیرا مدیر دارای سلیقه ها یا الویت های متفاوتی است. این وضع باعث می شود مسئله ای به نام"خطر اخلاقی5"به وجود آید. یک را ه حل این است که مالکان با یک موسسه حسابرسی قرار داد ببندند تا هر آنچه به وسیله مدیریت انجام می شود، کنترل گردد. راه دیگر این است که برای مدیریت انگیزه هایی ایجاد شود، مانند دادن سهام شرکت به مدیران، تا اولویت های آنان با اولویت های مدیران در یک مسیر قرار گیرند(پارساییان ،1385).
پژوهش های متعددی نشان می دهندکه مدیران از طریق انتخاب سیاست های خاص حسابداری، تغییر در برآوردهای حسابداری و مدیریت اقلام تعهدی، سودهای گزارشی را تعدیل می کنند. یکی از اهداف اساسی وضع استانداردهای حسابداری این است که استفاده کنندگان بتوانند با اتکاء بر صورت های مالی تصمیم های نسبتاً مربوط و صحیحی اتخاذ کنند، پس نیاز حرفه حسابداری به آن شیوه از گزارش گری می باشد که منافع تمام استفاده کنندگان بصورت مطلوب رعایت شود. از سوی دیگر، همان طور که از تعریف مدیریت سود برمی آید، مدیران برای رسیدن به اهداف خاصی که منطقاً منافع عده ای خاص را تامین می کند، سود را طوری گزارش می کنند که این با هدف تامین منافع عمومی استفاده کنندگان مغایرت دارد.
حسابرسان وظیفه دارند که بر مطلوبیت صورت های مالی در چارچوب استانداردهای حسابداری صحه بگذارند، درحالیکه استانداردهای حسابداری نیز در بعضی از موارد دست مدیران را برای انتخاب روش حسابداری باز می گذارد. در واقع مشکل از آنجایی ناشی می شود که رفتار مدیریت سود در بعضی مواقع باعث گمراه کننده شدن صورت های مالی از نظر قرار گرفتن در چارچوب استانداردهای حسابداری مشکلی نداشته و حسابرسان از این نظر نمی توانند بر صورت های مالی اشکال بگیرند. پس با توجه به این موضوع که سود یکی از مهمترین عوامل در تصمیم گیری هاست، آگاهی استفاده کنندگان از قابل اتکاء بودن سود می تواند آنها را در اتخاذ تصمیم های بهتر یاری دهد. در این پژوهش سعی شده است که به استفاده کنندگان از صورت های مالی این آگاهی داده شود که گاهی اوقات سود، مدیریت می شود و از این رو سود گزارش شده از سود واقعی متفاوت خواهد بود. در این صورت استفاده کنندگان باید در تصمیم گیری های خود دقت بیشتری بعمل آورده و علاوه بر کمیت سود این شرکت ها به عامل مهم "رفتار مدیریت سود" نیز توجه نماید.

هیلی6 و والن7 تعریف زیر را از مدیریت سود ارایه داده اند: "مدیریت سود زمانی رخ می دهد که مدیر برای گزارش گری مالی از قضاوت شخصی خود استفاده می کند، و این کار با هدف گمراه کردن برخی از سهامداران درباره عملکرد واقعی و یا برای تاثیر در نتایج قراردادهایی که به ارقام حسابداری گزارش شده بستگی دارند، انجام می دهد." اسکات8 به مدیریت سود به عنوان اختیار شرکت در انتخاب سیاست های حسابداری برای دستیابی به برخی اهداف خاص مدیر، اشاره می کند. فرن9 و همکاران دستکاری سود توسط مدیریت به منظور دستیابی به قسمتی از پیش داوری مربوط به " سود مورد انتظار" را به عنوان مدیریت سود، تعریف می کند. کلاگ10 دو انگیزه اصلی برای مدیریت سود تعریف می کند: تشویق سرمایه گذاران برای خرید سهام شرکت و افزایش ارزش بازار شرکت. دی11 در یک مقاله کاملاً نظری، مباحث مربوط به منافع را عنوان کرده است. به نظر می رسد که مدیریت سود معمولاً از استفاده مدیران از مزایای عدم تقارن اطلاعاتی سهامداران ناشی می شود. این مسئله، کانون تعریف ارایه شده توسط اسکات است. دی، در مباحث مذکور، حداقل دو مسئله مهم را مطرح نموده است. اولاً، برای افزایش پاداش مدیران که توسط سرمایه گذاران تامین می شود، سود دستکاری می شود.
ثانیاً، سرمایه گذاران بالفعل تمایل دارند که بازار برداشت بهتری از ارزش شرکت داشته باشد. بنابراین، انتقال ثروت بالقوه از سرمایه گذاران جدید به سرمایه گذاران قدیمی، که ایجاد کننده یک تقاضای داخلی برای مدیریت سود هستند، بوجود می آید (مونس خواه، 1389).
2-6- هموار سازی سود
هموارسازی سود نوعی دستکاری در سود است که با هدف نمایش یک جریان پایدار و فزآینده از سود در گزارش های مالی انجام می شود. بعبارت دیگر هموارسازی سود موجب کاهش نوسانات سود می شود همچنین باید اضافه نمود که در این میان تنها از تغییرات سود و دامنه آن کاسته می شود و در بلند مدت چیزی به سود گزارش شده اضافه نمی گردد. لازمه چنین اقدامی وجود ذخایر کافی در حساب ها برای جبران کاستی های سود در یک دوره می باشد. می توان هموار سازی سود را نوعی اقدام آگاهانه با هدف طبیعی نشان دادن(عادی ساختن) سود دانست که مدیریت می خواهد بدین وسیله به یک سطح مطلوب و مورد نظر از سود، دست یابد. مشاهدات هوپ ورث12(1953) حکایت از آن داشت که"…به منظور هموارسازی یا هم سطح کردن سود خالص یک دوره و از بین بردن نوسان های سود… از روشهای گوناگون حسابداری استفاده می شود و شرکت ها می کوشند بدین وسیله سود خالص را به دوره های حسابداری متوالی تخصیص دهند."
به دنبال این ادعا، موسن13 ، دانز14 ، وگوردن15 ، بحث هایی را مبنی براینکه انگیزه مدیران برای هموارسازی سود براساس این فرض قرار دارد که مدیریت ترجیح می دهد سود و نرخ رشد آن دارای نوعی ثبات باشند، و نه این که جریان مربوط به میانگین سود پیوسته افزایش یابد و شاهد نوسانات سنگین باشد، به صورتی دقیق تر، مطرح کردند. گوردن دیدگاه خود را درباره هموار سازی سود به صورت زیر ابراز داشت:
قضیه1: شاخصی را که مدیریت شرکت در فرآیند انتخاب از میان روش های گوناگون حسابداری به کار می برد بر این اساس قرار دارد که مطلوبیت یا رفاه اقتصادی به حداکثر برسد.
قضیه2: افزایش مطلوبیت مدیریت از جهت 1) امنیت شغلی، 2) سطح درآمد و نرخ رشد در آن و 3) سطح و نرخ رشد در اندازه یا بزرگی شرکت.
قضیه3: تامین هدف های مدیریت ابراز شده در قضیه 2 تا حدی به رضایت سهامداران نسبت به عملکرد شرکت بستگی دارد، یعنی اگر سایر عوامل ثابت باشد هر قدر سهامداران ابراز رضایت یا سعادت بیشتری بکنند امنیت شغلی، درآمد و سایر خواست های مدیریت نیز بیشتر خواهد شد.
قضیه4: رضایت سهامداران نسبت به میزان افزایش متوسط نرخ رشد سود شرکت(یا متوسط نرخ بازده سرمایه)و ثبات سود شرکت. این قضیه به شیوه های راحت و آشکار در قضیه شماره 2 مورد تایید قرار می گیرد.
قاعده: با فرض اینکه چهار قضیه بالا مورد قبول واقع شوند یا صحت آنها به اثبات برسد، می توان چنین نتیجه گیری کرد که، مدیریت در محدوده قدرت خود، یعنی محدوده ای که مقررات حسابداری مجاز می داند، می کوشد: 1) سود مورد گزارش را هموار سازد و 2) نرخ رشد سود را هموار کند. مقصود ما از "هموار سازی نرخ رشد سود" این است که: اگر نرخ رشد بالا باشد رویه ای از حسابداری به کار برده خواهد شد که آنرا کاهش دهد و عکس این نیز صادق است (دستگیر، سجادی و ثابت،1386)
بیدل هموار سازی سود را به بهترین شکل ممکن، بصورت زیر بیان کرده است:
می توان هموار سازی سود خالص مورد گزارش را به این صورت تعریف کرد: اقدام آگاهانه برای کاستن از نوسان های ناشی از تغییر در سطح سود خالص به گونه ای که در زمان کنونی برای شرکت عادی جلوه کند.
به این مفهوم، هموار سازی سود نمایانگر تلاشی است که مدیریت انجام می دهد تا تغییرهای غیر عادی سود را بدان حد کاهش دهد که با توجه به اصول حسابداری و مدیریت سالم، مجاز است (نوروش و همکاران، 1385) .
2-7- تعریف مدیریت سود
شیپر16 (1989):"مدیریت سود دخالت عمدی در فرایند گزارشگری مالی خارجی با قصد به دست اوردن سود است"
از نظر هیلی و وهلن(1999)"مدیریت سود هنگامی رخ میدهد که مدیران از قضاوتهای شخصی خود درگزارشگری مالی استفاده میکنند و ساختار معاملات را جهت تغییر گزارشگری مالی دست کاری می نمایند این هدف یا این قصد گمراه نمودن برخی از صاحبان در خصوص عملکرد اقتصادی شرکت یا تاثیر بر نتایج قراردادهایی است که انعقاد انها متوط به دستیابی به سود شخصی میباشد صورت میگیرد.
دی جورج و همکاران(1999) مدیریت سود را به عنوان نوعی دستکاری مصنوعی سود توسط مدیران جهت محصول به سطح مورد انتظار سود برای بعضی تصمیمات خاص (ازجمله پیش بینی تجلیلگران ویا براورد روند سود های قبلی برای پیش بینی سودهای اتی )تعریف میکنند به نظر ایشان در واقع انگیزه اصلی مدیران سود مدیریت تصور سرمایه گذاران در مورد واحد تجارت است.
مدیریت سود عبارتست از دستکاری سود در چهارچوب استانداردهای حسابداری و قوانین شرکتی (مدیریت کاغذی )و یا ایجاد تغییر در ساختار فعالیتهای شرکت به گونه ایکه پیامدهای منفی بر ارزش شرکت نداشته باشد (مدیریت فعالیتهای واقعی)،(نینگ 17،2005).
مدیریت سود یکی از ابعاد مهم کیفیت گزارش مالی و موضوع اصلی در میان تمامی سهامداران شرکت می باشد از آنجا که میزان سود یکی از معیارهای مهم ارزیابی عملکرد محسوب می شود، بنابراین هر گونه دخالتی که سبب شود صحت گزارش ها خدشه دار گردد می تواند بر نحوه تصمیم گیری کاربران گزارش های مالی تاثیر گذار باشد(زنگین و اوزکان18،2010).
هر چند این که تعریفها در سطح وسیع مورد پذیرش است اما کاربرد عملیاتی این تعریف ها کمی دشوار است. زیرا قصدو نیت مدیریت شواهد عینی در اختیار نمیگذارد.
رونن ویاری (2008)، تعاریف متفاوتی را که از مدیریت سود وجود دارد در سه گروه سفید. خاکستری و سیاه طبقه بندی نموده، مدیریت سود مفید (سفید). موجب بهبود شفافیت اطلاعات گردیده و مدیریت سود مضر(سیاه). متضمن تقلب و ارائه غیرمنصفانه اطلاعات حسابداری است ضمن اینکه مدیریت سود خاکستری عبارتند از اقداماتی در چهارچوب استانداردهای حسابداری که میتواند با انگیزه های فرصت طلبانه و یا بهبود گزارشگری همراه باشد.

جدول2-1:تعاریف متفاوت مدیریت سود
سفید
خاکستری
سیاه
مدیریت سود با استفاده از انعطافپذیری موجود در استاندارهای حسابداری مشکل عدم تقارن اطلاعاتی را برطرف نموده و استفادهکنندگان را از اطلاعات محرمانه مدیران در رابطه با جریان نقدی آتی شرکت آگاه میسازد.
مدیریت سود عبارتند از انتخاب روش حسابداری که با هدف حداکثر نمودن مطلوبیت مدیران شرکت( فرصت طلبانه) و با بهبود کارایی اقتصادی انجام میگیرد.
مدیریت سود اقدامات و روشهایی جهت گمراه سازی استفادهکنندگان صورتهای مالی و کاهش شفافیت گزارشهای مالی است.
رونن و سادان(1981)، دمسکی، پیتال و لفسون (1984)، سو (1990)، سانکار و سایرامانیام(2001)
فیلدز، لیز و وینسنت (2001)، اسکات (2003).
شیپر(1989)، اویت(1998)، هیلی و واهلن(1999)، تزرو و یاری(1999)، کوتورو، پدارد و کورتی(2001)، میلر و بانسان(2002)
منبع: رونن ویاری (2008)
2-8- روش های مدیریت سود
به طور کلی مدیریت سود از دو طریق امکان پذیر است مدیریت سود مبتنی بر ارقام حسابداری و مدیریت سود واقعی
الف)دستکاری به فعالیت های واقعی
ب)دستکاری در ارقام تعهدی اختیاری
2-8-1 دستکاری در فعالیت های واقعی
شیپر (1989 ) در تحقیق خود عنوان کرد که مدیریت سود میتواند فعالیتهای واقعی را نیز شامل گردد این نوع مدیریت سود از طریق تغییر در فعالیت های عملیاتی با هدف گمراه کردن ذینفعال انجام میشود.دستکاری های واقعی بر جریان های نقدی و در پاره ای از موارد بر اقلام تعهدی تاثیر می گذراند(ولی زاده لاریجانی 1387).
کوهن و زاروبین(2008) دستکاری در فعالیت های واقعی را اعمالی میدانند که مدیران انجام میدهند وناشی از روند عادی فعالیتهای واحد تجاری است.
"اعمال مدیریتی که از فعالیتهای عادی تجاری ناشی میشوند و در رابطه با هدف اولیه براورده سازی استانه های خاص سود انجام مپذیرند"(روی چادوری، 2006).
2-8-2- دستکاری در ارقام تعهدی اختیاری
به دلیل انعطاف پذیری اصول پذیرفته شده حسابداری مدیریت با استفاده از روش های پذیرفته شده سعی در اعمال نظر در اقلام تعهدی سود دارد در این روش اعمال نظر مدیریت می تواند کیفیت اطلاع رسانی سود را به وسیله گزارش اطلاعات محرمانه افزایش داد(هلتاوسن 1990)
به اعتقاد دچوواسکپتر(2000)مدیریت سود تعهدی شامل انتخابهای حسابداری در چهارچوب اصول پذیرفته شده حسابداری است که تلاش دارد عملکرد اقتصادی واقعی را مبهم نشان دهد یا بپوشاند مدیریت سود تعهدی را مدیریت سود حسابداری نیز میگویند چراکه مدیریت ازطریق اقلام تعهدی اختیاری به ارایش ارقام حسابداری مطابق اهداف مطلوب خود میپردازد به طور کلی این روش متاثر از انتخاب روش های حسابداری مناسب توسط مدیریت جهت دستیابی به سطوح مطلوب وموردنظرسوداست.براورد عمر مفید دارایی های تعبین ارزش اسقاط دارایی ها انتخاب روشهای حسابداری مطلوب مدیرت مثل روش استهلاک منظور کردن ذخیره کمتر برای مطالبات مشکوک الوصول و تاخیر در حذف مستقیم دارایی ها را میتوان نمونه ای از مدیریت سود تعهدی دانست(انصاری و همکاران1392).
2-9- مدیریت سود و تقلب مالی
در ادبیات حسابداری ارائه تعریف از مدیریت سود مشکل است زیرا مرز میان مدیریت سود و تقلب های مالی مشخص نمی باشد. تقلب مالی حذف یا دستکاری عمده واقعیات اصلی یا داده های حسابداری است که در کنار سایر داده های موجود باعث تغییر قضاوت ویا تصمیم گیری استفاده کنند از داده ها خواهد شد .
در ادبیات مربوط قانون گذاران کمیسیون بورس اوراق بهادار فرض های وسیع تری از تقلب مالی در هنگام بحث در خصوص مدیریت سود در نظر میگیرند اینکه مدیریت سود میتواند در مرز های اصول پذیرفته شود حسابداری انجام شود ناسازگاری با با تعریف های علمی ارائه شده در بالا ندارد ولی این بیم وجود دارد که اینگونه مدیریت سود پیامد هایی برای شرکت همانند تقلب های مالی داشته باشد این مقوله بحثی مهم به شمار می اید . چرا که پاسخ این سوال که ایا مدیریت سود در حیطه دست کاری سود قرار میگیرد یا خیر و اینکه ایا مدیریت سود نوعی تقلب مالی محسوب میشود یا خیر در این بحث قرار میگیرد.
مهم ترین نکته ای که در این جا باید به ان اشاره کنیم این است که تفاوت مفهومی اشکاری میان فعالیتهای حسابداری تقلبی و قضاوت ها و براوردهایی که در چهارچوب اصول پذیرفته شده حسابداری قرار میگیرد و از انها می توان جهت مدیریت سود سالم استفاده کرد وجود دارد اما در بسیاری از موارد به علت نبودن شواهد عینی مبنی بر قصد و نیت مدیریت تمایز قائل شدن میان مدیریت سود قانونی مالی کمی دشوار است .
جهت تعیین خط مشی کمیسیون بورس اوراق بهادار در خصوص مدیریت سود نظر های اخیراز کمیسیون بورس اوراق بهادار را در تشریات و منابع مورد تجزیه وتحلیل قرار داده ایم . درخالی که بیشتر این منابع به واژه"مدیریت سود"اشاره داشتند.ولی هیچ کدارم از این منابع تعریف روشنی از مدیریت سود ارائه نداده اند هرچند که لویت19 (1998)خاطرنشان میسازد که :
انعطاف پذیری در حسابداری به این حرفه اجازه میدهیم که فراوری هایی داشته باشد انحرافاتی چون مدیریت سود هنکامی رخ میدهد که افراد این انعطاف پذیری سوءاستفاده می نمایند و از این انحرافات جهت پوشش نوسان های مالی واقعی استفاده میشود این مهم باعث میشود نتایچ واقعی عملکرد مدیریت اشکار نشود.
این عبارت، بر این دلالت دارد که در چارچوب پذیرفته شده حسابداری اگر تصمیمات حسابداری در جهت دگرگونسازی یا پنهان نمودن عملکرد اقتصادی واقعی شرکت مورد استفاده قرار گیرد، میتواند مدیریت سود تلقی شود.
همان گونه که محققان حسابداری دریافته اند استفاده این گونه تعریف های نیاز به مقیاس های قابل اتکاء دارد یا ارائه مسائلی درباره مدیریت سود موضوع روشنتر خواهد شد .شرکتی را در نظر بگیرید که در عمر تولید نرم افزار اشغال دارد و نرم افزارهایش باید همواره ارتقا داده شود تا بتواند سهم بازار فروش خودرا حفظ کند مشتریان در ازاء خرید کالاوجه نقدی پرداخت میکنند و شرکت بخشی از درامد را با تاخیر شناسایی میکنند زیرا مدیران ان بر این باور است که درامد تازمانی مشتری رضایت خودرا از کالا اعلام نکرده است نباید شناسایی شود از این رو مدیریت زمانی که فروش به میزان غیر عادی بالا میرود درامد معوق بیشتری شناسایی میشود و به گونه ای که معکوس در زمان فروش هایی بسیار پایین درامد معقول کمتری شناسایی میشود بنابراین از انجایی که مدیریت بهترین فردی است که میتواند زمان محقق درامد را تعیین نمایید درامدهای و سودهای گزارش شده در این شرکت بسیار همواره تر از شرکت خواهد بود که تمامی درامد فروشش را در زمان تحویل کالا به مشتری شناسایی میکند (نوروش و همکاران، 1384).
بررسی ادبیات مرتبط با مدیریت سود بیانگر تلاش محققین در فهم این مطلب است که چرا مدیران به دنبال دستکاری سود هستند .چگونه سود را مدیران میکنند و تبعات اینگونه رفتار چه است پاسخ این سوالات بخشی اعظیمی از تحقیقات تجربی را در حوزه حسابداری و گزارشگری مالی به خود اختصاص داده است.
2-10- انگیزه های مدیریت سود:
بر اساس مطالعات انجام گرفته، مهم ترین انگیزه های مدیریت سود عبارتند از انگیزه های پاداش( هلی20 ،1985)، انگیزه های قراردادی (اعم از توافق نامه با اشخاص ثالث ، توافق های مخفی و یا قرارداد های حق الزحمه) (دفوند و جیمبلو 21، سوینی22)، انگیزه های سیاسی( بهارمقدم و خوشطینت؛ پورحیدری وهمتی؛ جونز؛ موسس23) ، انگیزه های مالیاتی(پور حیدری و افلاطونی، نوروش و همکاران) ، عرضه اولیه سهام به عموم(ابراهیم کردلر و حسنی آذر) و تغییر مدیران (به ویژه مدیر عامل) (ونسیل24 ، ولس25). بر اساس نتایج محققان در دوره های قبل از تغییر مدیریت، مدیران با انگیزه هایی از قبیل جلوگیری از اخراج، داشتن کارنامه ای موفق و یا دستیابی به پاداش (در مواردی که پاداش وابسته به عملکرد است) به مدیریت افزایشی سود دست می زنند(ریتنگا و طهرنی26؛ مرد و مارست27). در سال تغییر مدیریت به منظور پایین آوردن مبنای مقایسه ای سال بعد از تغییر، نسبت دادن عملکرد ضعیف به مدیران پیشین وسرزنش آنها، مدیریت منفی سود قابل پیش بینی است . در سال بعد از تغییر مدیریت و با توجه به این موضوع که قرارداد های پاداش و حق الزحمه با توجه به عملکرد سال بعد از تغییر مدنظر قرار می گیرد؛ مدیریت افزایشی سود رخ می دهد .
در حوزه اندازه و مدیریت سود، محققان دارای دو دیدگاه هستند که در قالب انگیزه های سیاسی مطرح می شود . برخی از محققان بر این باورند که با بزرگ شدن اندازه شرکت ها، مدیران جهت کاهش حساسیت، مدیریت منفی سود انجام می دهند (بهارمقدم و خوشطینت؛ پورحیدری وهمتی) دیدگاه دیگر بر این باور است که با بزرگ شدن اندازه شرکت ها، نظارت و آثار اجتماعی نتایج گزارشگری مالی افزایش می یابد؛ در نتیجه، تمایل مدیران برای مدیریت سود بیشتر می شود( اسدی و منتی منجق تپه،1390).

2-11- تقلب در سود
علیرغم اینکه واژه تقلب دارای مفاهیم وتعاریف حقوقی وقانون وسیعی است اما هیات رویه های حسابرسی بریتانیا،فارغ از بار حقوقی عبارت تقلب را عملی ازاد تعریف نموده که به منظور کسب مزایای غیر منصفانه و یا غیر قانونی انجام میپذیرد. در این تعریف متقلب فردی میباشد که مرتکب رفتار غیر صادقانه گردیده است .بیانیه شماره 99استانداردهای حسابرسی ایالات متحده امریکا تقلب را مجموعه اقداماتی میداند که به ارائه نادرست با اهمیت در صورتهای مالی مورد حسابرسی منجر میشود ضمن اینکه مهمترین عامل برای تشخیص تقلب از خطا را "عمده بودن تقلب "میداند . فرهنگ معین نیز از تقلب را "تصرف در امور به سود خود وبه زیان دیگری "، تعریف نموده است . بخش 24 استانداردهای حسابرسی ایران ،تقلب را هرگونه اقدام عمدی یا فریبکارانه مدیران،کارکنان یا اشخاص ثالث ،برای برخورداری از مزیتی ناروا یا غیر قانونی تعریف نموده است. میتوان به اشکال مختلف تقلب در حوزه مالی اشاره کرد: صورتهای مالی متقلبانه، تقلب کارکنان، فروشنده، مشتری، تقلب سرمایهگذاری، تقلب ورشکستگی مواردی از انواع تقلب هستند( مرادی و سلیمانی مارشک،1391).
علیرغم اینکه تقلب به دو روش اختلاس در دارایی ها و گزارشگری فریب امیز طبقه بندی میشود اما مطالعه انجمن حسابداران رسمی ایالات متحده امریکا نشان میدهد که گزارشگری متقلبانه17 برابر بیشتر از اختلاس در دارایی ها صورت میپذیرد. پاپینگ(2005)گزارشگری متقلبانه یا تقلب در سود را بدین شرح تعریف نموده است "تقلب در سود" عبارتست از نوعی دستکاری سود که استاندارهای حسابداری و قوانین شرکتی را نقض نموده وبا ایجاد تغییر در ساختار عملیات شرکت موجب کاهش ارزش شرکت گردد".
2-12- اشکال تقلب:
به طور کلی ،تقلب به سه شکل انجام میشود:
فساد مالی : به عنوان تقلبی تعریف میشود که در ان متقلبان از نفوذ خود در یک تراکنش مالی به منظورکارپردازی برای منافع شخصی خود یا شخصی دیگر،به غلط استفاده می کنند؛مانند پذیرش پورسانت و درگیرشدن در تضاد منافع،رشوه خوری (مانند حق وحساب و دستکاری قیمتها در مزایده ها و مناقصه ها )،باجگیری و زور گیری اقتصادی (نوعی از رشوه خواری که به جای انکه عاملش فروشنده باشد،شاغل سازمانی از فروشنده تقاضای پول میکند)
سوءاستفاده از داراییها: شامل دزدی یا استفاده نادرست از داراییهای یک سازمان است ؛مانند ترفندهای نقدی دزدی ،کالادزدی،دزدیسایرداراییها و استفاده غیر قانونی از داراییها به عنوان دارایی شخصی .
تقلب گزارشگری مالی: عبارت است از تحریف عمدی در نتایج صورتهای مالی برای ارائه تصویر نادرست از شرکت ؛ مانند پیش نمایی داراییها و کم نمایی هزینه ها-بیش نمایی درامدها و بیش نمایی داراییها کم نمایی داراییهای دزدیده شده.
طبق بخش 24استاندارد حسابرسی مربوط به تقلب واشتباه،طبقه بندی انواع تقلب به دو صورت است:
گزارشگری مالی متقلبانه:شامل فریبکاری از قبیل سندسازی و دستکاری یا تغییر سوابق حسابداری یا مدارک پشتوانه تهیه صورتهای مالی،ارائه نادرست رویدادها در صورتهای مالی یا حذف عمدی انها و بکارگیری نادرست استانداردهای مرتبط با اندازگیری ،شناسایی،طبقه بندی و ارائه یا افشا به عمد؛و
سوءاستفاده از داراییها: شامل اختلاس دریافتها ،سرقت داراییهای ثابت مشهود یا پرداخت وجه نقد از بابت کالا و خدماتی که نشده است .
از دیدگاه آماری ، سوءاستفاده از داراییها در حدود80 درصد فساد مالی ،صورتهای متقلبانه 4درصد و سایر موارد تقلب 1 درصد را تشکیل میدهند ؛اما برحسب میانگین در مورد زیان شرکتهای قربانی ،اختلاف فاحشی بین زیانهای معلول صورتهای مالی متقلبانه (4میلیون دلار)و دیگر انواع تقلب شامل فساد مالی (440هزار دلار) ؛ سوءاستفاده از دراییها (85هزار دلار) و سایر موارد (107هزار دلار) وجود دارد. در طبقه بندی دیگر، تقلب به طور خاص به دو نوع تقسیم میشود به دو نوع تقسیم میشود؛ نوع اول ، تقلبی که یک سازمان به ارتکاب ان میپردازد. این نوع تقلب را اغلب کارکنان قسمتهای مختلف، مشتریان و دیگر افراد مرتکب میشود. دومین نوع تقلب به عنوان گزارشگری مالی متقلبانه یا تقلب مدیریت شناخته میشود. برای نمونه، مسئولان اجرایی شرکت ،اعضای هیئت مدیریا افرادی که به عنوان مقامات صلاحیتدار شناخته میشوند، مرتکب تقلب مدیریت میگردند.
2-13- پدیده دستکاری سود در چارچوب مثلث تقلب
شاید به توان ادعا کرد که مفهوم مثلث تقلب برای اولین بار در سال 1997در بیانیه جسابرسی شماره82ایالات متحده مطرح گردد و پس از ان مورد توجه بسیاری از اندیشمندان و نویسندگان قرار گرفت رومری و استین بارت (2003).سه شرط لازم برای بروز تقلب در سه بنگاه اقتصادی را فشار یا انگیزش فرصت انجام خلاف و توجیه تخلف صورت گرفته می دانند. به عبارت دیگر تقلب هنگامی رخ میدهد که افراد فشار زیادی را تحمل کرده فرصتهای زیادی را برای انجام تقلب در اختیار داشته باشند و در نهایت بتوانند اقدام خود را به راحتی توجیه کنند.
روش کلی مدیریت سود، خلاقیت در حسابداری و در نهایت تقلب در ارقام حسابداری امکان پذیر میباشد.
با توجه به تقلب در ارقام حسابداری نیز بر اساس تحقیق پاپینگ(2005)، به عنوان یکی از زیر مجموعههای دستکاری سود طبقه بندیمیشود. لذا بررسی پدیده دستکاری سود بر اساس مثلث تقلب دارای توجیه منطقی میباشد. ثانیا دستکاری سود پیامدهای منفی بر عملکرد آتی شرکت دارد. پاپینگ(2005)، اقدامات کاهنده ارزش شرکت را به عنوان تقلب در سود معرفی میکند.
فرصت: به معنای شرایطی است که فرد باور دارد امکان ارتقاب تقلب و پنهان ساختن آن را دارد. باک هوف (2001)، ضمن اینکه اعتقاد داردهیچ انسانی بهظور ذاتی متقلب نیست. اولین و مهمترین عامل تقلب را فرصتهای در اختیار فرد میداند. برای مثال اختیار مدیران در جهت انتخاب اصول حسابداری مطلوب فرصت مدیریت سود را برای آنها فراهم میآورد ضمن اینکه فقدان اعمال کنترلهای مناسب از جانب ذینفعان، حسابرسان، سایر نهادهای مرتبط با شرکت نیز بروز این عامل را تسریع میبخشد. فرصت انجام تقلب خود به سه عامل فرصت ارتکاب تقلب، مخفی کردن تقلب، تبدیل کردن تقلب یا فرار از مجازات تقسیم میشود. آلبرچ و همکاران(2009) عوامل افزاینده فرصت انجام تقلب را (1) ضعف کنترل های داخلی جهت جلوگیری و کشف تقلب (2) ناتوانی سیستم در تشخیص کیفیت عملکرد (3) ناتوانی در تنبیه و مجازات متقلبین (4) عدم دسترسی به اطلاعات (5) نا آگاهی ، بی تفاوتی و عدم صلاحیت و در نهایت (6) عدم انجام حسابرسی صورتهای مالی معرفی نموده است.
در بسیاری از متون حسابداری، مدیریت سود دستکاری هدفمند فرایند گزارشگری مالی و به منظور دستیابی به منافع شخصی معرفی شده است( شیپر، 1989؛ کرومبر و مگنان، 1996؛ اگنولی و وانز،2000) این اقدامات از طریق لاپوشانی پیامدهای تصمیمات مدیران صورت میپذیرد( لویت،1998). منظور از منفعت شخصی، ممکن است نفع مدیران یا نفع بنگاه اقتصادی باشد (ایگهام و کسل،2002) این رویکرد تعریف مدیریت سود از نظر منطق اقتصادی با محدودیتهایی مواجه است چرا که بر اساس فرض انسان عقلایی انتظار برآنست که تمامی مدیران از موقعیتهای موجود به نفع خود و شرکت استفاده ببرند لذا از این منظر تمامی شرکتها مرتکب مدیریت سود خواهند شد مگر آنکه فرصتهای در اختیار مدیران جهت دستکاری سود محدود شود.
فشار/ انگیزه: فشار عبارتند از شرایطی که فرد باور دارد. نیازمندی هایی دارد که تنها با انجام تقلب برطرف خواهد گردید. علیرغم اینکه وجود فرصت برای انجام تقلب از ضروریات بروز این پدیده است، اما مدیرانی که فرصت دستکاری سود را دارند، تنها زمانی اقدام به این کار میکنند که فشار به عنوان دومین عامل مثلث تقلب بر آنها واردآید. فشار وارد بر مدیران از منابع مختلفی نظیر سهامداران برای افزایش قیمت سهام، اعتباردهندگان برای جلوگیری از نقض قراردادهای فیمابین و همچنین حفظ امنیت شغلی و پاداش مدیران ناشی میشود. انگیزه(فشار) برای انجام تقلب به چهار عامل مشکلات مالی، مشکلات شغلی، روحیات و سایر فشارها تقسیم میشود.
دلیل تراشی: رضایی و ریلی(2009)، آخرین عامل تقلب را " دلیل تراشی( توجیه تقلب)" میدانند و به اقداماتی اطلاق میکنند که در تلاش است تا دستکاری سود را اخلاقی دانسته و به آن مشروعیت ببخشد. دلیل تراشی تقلب به سه عامل دلیل تراشی عقلی، کمبود صداقت شخصیتی و طرز برخورد تقسیم میشود.
برخی از دلیل تراشیهای متقلب که در بحث دستکاری سود صادق است عبارتند از (1) هیچ کس از تقلب انجام شده آسیب نخواهد دید. (2) لیاقت من بیشتر از مزایا و حقوق من است (3) نیت خوبی از انجام این تقلب دارم. (4) پس از رفع مشکلات مالی فعلی، حساب و کتاب را درست خواهم کرد. (5) آنها به من بدهکارند. (6) من تنها پول را قرض گرفتهام.
اهمیت مثلث تقلب از آن جهت است که با حذف و کنترل یکی از سه عامل مذکور میتوان از وقوع تقلب جلوگیری کرد.

منابع:
1. ابراهیمی کردلر، ع ؛ حسنی آذر، ا (1385)، "بررسی مدیریت سود در زمان عرضه اولیه سهام به عموم در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران"، بررسی های حسابداری و حسابرسی، شماره 45 ، صص 23- 3.
2. باقرآبادی،س، (1392)، عوامل موثر بر استقلال حسابرس، تازههای حسابداری، دنیای اقتصاد، شهریور.
3. بدری، ا، عبدالباقی، ع، (1383)، "اقتصاد سنجی مالی"، تهران: انتشارات نی.
4. بهار مقدم، م ؛ خوش طینت، م، (1387)، "محرک های موثر بر مدیریت سود"، توسعه و سرمایه ، شماره 2 ، صص 125- 103.
5. پور حیدری، ا ؛ همتی، د، (1383)، "بررسی اثر قرارداد های بدهی، هزینه های سیاسی، طرح های پاداش ، مالکیت بر مدیریت سود در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران"، بررسی های حسابداری و حسابرسی، شماره36 ، صص 63- 47 .
6. پورحیدری ، ا؛ افلاطونی ، ع،(1385) ، "بررسی انگیز های هموار سازی سود در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران" ، بررسی های حسابداری و حسابرسی ، شماره 44 ، صص 70- 55 .
7. ثقفی،ع.، و آرمین پوریا نسب ،.1389." نظریه مدیریت سود" فصل نامه تحقیقات حسابداری ،سال دوم،شماره ششم، ص 60.
8. جهانخانی، ع؛ پارسائیان، ع،(1377)، مدیریت مالی، جلد اول، انتشارات سمت، چاپ چهارم.
9. جهانشاد،آ ؛ عسگری، م؛ اسدی کلی، و، (1390)،" تاثیر درصد تغییرات سود سهام پرداختی بر رشد سود آتی" فصلنامه علمی- پژوهشی دانش مالی تحلیل اوراق بهادار، شماره 13، 14-1.
10. حیدری، ر؛ باقرآبادی،سید محمد،1391، " اثر موسسههای حسابرسی بر مدیریت سود" مجله بازار سرمایه، شماره 30 و 31، مهر و آبان 1391، 78-75.
11. دستگیر، م و همکاران،1386، " عوامل موثر بر سوگیری مدیران در پیشبینی سود" مجله علوم اجتماعی و انسانی، دانشگاه شیراز، دوره 26، شماره اول(ویژه حسابداری).
12. شکری، ع؛ پاکدل مغانلو، ع، (1394)، بررسی تاثیر سود تقسیمی بر سرمایهگذاری شرکتها با در نظر گرفتن معیار کمبود جریان نقدی در شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، دانش حسابرسی، سال پانزدهم، شماره 59، 108-77.
13. صراف، ف؛ صالحی،م،(1394)، مدیریت جریان وجوه نقد و عملکرد مالی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، سال پنجم، شماره هشم،68-53.
14. عزیزی، ا،1389، تبیین رابطه بین مدیریت سود و کیفیت حسابرسی در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار" پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه اراک.
15. فخاری، ح؛ یوسفنژاد،ص،(1385)، بررسی رابطه ریسک نظاممند و رشد سود شرکتها در اوراق بهادار تهران، بررسیهای حسابداری و حسابرسی، شماره 45، 109-89.
16. فردوستون،بریگام، مدیریت مالی، مترجمان: حسین عبده تبریزی و پرویز مشیرزاده مویدی، انتشارات آذر، چاپ اول،1385.
17. کمالی، ا، 1387،"تاثیر افزایش اهرم مالی، میزان جریان نقدی آزاد و رشد شرکت بر مدیریت سود شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران"،پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه اصفهان.
18. گجراتی، د، (1387)، مبانی اقتصاد سنجی، جلد 2، (ترجمه حمید ابریشمی)، دانشگاه تهران.
19. مجتهد زاده، آقایی،1384، " عوامل موثر بر کیفیت حسابرسی مستقل از دیدگاه حسابرسان مستقل و استفادهکنندگان" فصلنامه بررسیهای حسابداری و حسابرسی، شماره 38، 76-35.
20. محمدی، ح؛ صالحی راد، م؛ حاجی زاده، س (1390).شناسایی مدیریت آرایشی سود با استفاده از قانون بنفورد، مجله دانش حسابداری،شماره 45 ، 67-51.
21. مرادی جزء، م،1391" مدیریت سود و نقدشوندگی سهام" پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه علامه طباطبایی
22. مرادی، ج؛ رستمی، ر؛ زارع، ر،(1393)، شناسایی عوامل موثر بر احتمال وقوع تقلب در گزارشگری مالی از دید حسابرسان و بررسی تاثیر ان بر عملکرد مالی شرکت، مجله پیشرفتهای حسابداری دانشگاه شیراز،شماره اول،173-141.
23. مرادی، م ؛ ســلیمانی مارشــک، م (1390)، روانشناسی و جامعه شناسی تقلب،فصلنامه دانش حسابرسی، شماره 40
24. مشایخی ، ب؛ صفوی ، م، (1385) ، " وجه نقد ناشی از عملیات و مدیریت سود در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران "، بررسی های حسابداری و حسابرسی ، شماره 44، صص 35-54.
25. مشایخی،ب؛ و همکاران،1384، " نقش اقلام تعهدی اختیاری در مدیریت سودشرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران" فصلنامه بررسی حسابداری و حسابرسی، شماره 42، 74-61.
26. ملا نظری،م، یداله فرد،ی ؛ قشقایی عبدی، ش،(1391)، "اثرات متفاوت اندازه شرکت و نوع صنعت بر سودآوری" فصلنامه پژوهشهای حسابداری مالی و حسابرسی، دوره 4، شماره 16 ، 183-157.
27. مهام ، ک ؛ فرج زاده ،ع؛ حسینی، ج (1387) ، "جریان نقدی آزاد " ، دانش و پژوهش حسابداری ، شماره 13، صص 30-37.
28. مهرانی ، س ؛ باقری، ب، (1388) ، "بررسی اثر جریان های نقدی آزاد و سهامداران نهادی بر مدیریت سود در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران " ، تحقیقات حسابداری ، شماره 2 ، صص51-64.
29. مهرانی،س. و بهرام باقری، 1388،"بررسی اثر جریانهای نقد آزاد و سهامداران نهادی بر مدیریت سود"، تحقیقات حسابداری،شماره دوم،ص71-50.
30. مومنی، م، فعال فتوحی، ع، (1394)، "تحلیل آماری یا استفاده از SPSS"، چاپ هفتم، تهران: کتاب نو.
31. نوروش ، ا؛ نیکبخت ، م ؛ سپاسی ، س، (1384) ، "بررسی مدیریت سود در شرکت های پذیرفته شده در بورس تهران" ، دانشکده علوم اجتماعی و انسانی ، دانشگاه شیراز، دوره 22 ، شماره 2 ، صص 177-165 .
32. نوروش، الف؛ و همکاران،1385،" کیفیت اقلام تعهدی و سود با تاکید بر نقش خطای برآورد اقلام تعهدی"، فصلنامه بررسیهای حسابداری و حسابرسی، شماره43، 160-135.
33. نوفرستی، ع، (1378)، "ریشه واحد و هم جمعی در اقتصاد سنجی"، چاپ اول، انتشارات موسسه فرهنگی رسا.
34. وکیلی فرد، ح؛ وکیلی فرد، م، (1383)، "مدیریت مالی"، جلد دوم، تهران: انتشارات جنگل، چاپ ششم.

35. Ball, R., & Shivakumar, L. (2005). Earnings quality in UK private firms: comparative loss recognition timeliness. Journal of accounting and economics, 39(1), 83-128.
36. Chung, R., Firth, M. and Kim, J.B. (2005) Earnings Management, Surplus Free Cash Flow, and External Monitoring, Journal of Business Research, 58, 766 -776.
37. Dee, C. C., Lulseged, A. A., & Nowlin, T. S. (2002). Earnings quality and auditor independence: An examination using non-audit fee data. Available at SSRN 304185.
38. Defond M., and Jiambalvo J. (1994). "Debt-Covenant Violations and Manipulation of Accruals", Journal of Accounting and Economics, 17, 145-176.
39. Ewert, R.,Wagenhofer, A.,2011. Earning Quality Metrics and what they measure.1-77.
40. Healy P.M. (1985). "The Effect of Bonus Schemes on Accounting Decisions", Journal of Accounting and Economics (April), pp. 85-107.
41. Jaggi, B., and Gul, A, (2000), " Evidence of Accrual Management: A Test of the Free cash flows and debt Monitoring Hypothesis" , Working Paper , www.ssrn.com.
42. Jensen , Michael C. , (1986), "agency costs of free cash flow , corporate finance and takeovers", American economic review ,76(2),May: 323-329
43. Jensen, M., and Meckling,W. (1976). "Theory of thefirm: Managerial behavior, agency costs, andownership structure". Journal of FinancialEconomics 3(4): 305-60.
44. Jones J. (1991). "Earnings Management during Import Relief Investigations", Journal of Accounting Research, vol. 29, pp. 193-228.
45. Jones, Steward, and Rohit Sharma.( 2001). "The Impact of Free Cash Flow, Financial Leverage and Accounting Regulation on Earnings Management in Australia's 'Old' and 'New' Economies". Managerial Finance 27 (12):18-39.
46. Jose, M. L., Lancaster, C., & Stevens, J. L. (1996). Corporate returns and cash conversion cycles. Journal of Economics and finance, 20(1), 33-46.
47. Koh, P. S. (2007). Institutional investor type, earnings management and benchmark beaters. Journal of Accounting and Public Policy, 26(3), 267-299.
48. Kury, K.W., 2010. Institutional investor type, earnings management and benchmark beaters.J. ACCOUNT.1-43(Pa. State Univ.).
49. Mard Y., and Marsat S. (2009), "Accounting Policies Surrounding CEO changes in France", www.ssrrn.com .
50. Moses D. (1987). "Income Smoothing and Incentives: Empirical Tests Using Accounting Changes", The Accounting Review, 62, 358-377.
51. Mulford, C. W., & Comiskey, E. E. (2011). The financial numbers game: detecting creative accounting practices. John Wiley & Sons.
52. Perols, J. L. & Lougee, B. A. (2011). The relation between earnings management and financial statement fraud Advances in Accounting, Incorporating.
53. Reitenga A. L., and Tearney, M. G. (2003). "Mandatory CEO Retirements, Discretionary Accruals, and Corporate Governance Mechanisms" . Journal of Accounting, Auditing & Finance 18 (2), 255 – 280.
54. Scott,W.R.,2009. Financial Accounting Theory, Fifth ed. Prentice Hall, Upper S addle River New Jersey.
55. Sweeney A. P. (1994). "Debt-Covenant Violations and managersۥ Accounting Responses", Journal of Accounting and Economics, (May), 281-308 .
56. Tate, W. L., Ellram, L. M., Bals, L., Hartmann, E., & van der Valk, W. (2010). An agency theory perspective on the purchase of marketing services. Industrial Marketing Management, 39(5), 806-819.
57. Vancil, R. F. (1987). Passing the Baton: Managing the Process of CEO Succession, Harvard Business School Press.
58. Wells P. (2002). "Earnings Management Surrounding CEO Changes", Accounting and Finance, 42 (2).
59. Yudianti, Ninik , 2008, " The Effect of Investment Opportunity Set and Earnings Management to the Relationship between Free Cash Flow and Shareholder Value", Journal of Business Research, 193-228.
60. Zengin, Yasemin. Serdar,Ozkan. (2010)." audit quality and earnings management in interim financial reports". www.SSRN.com
1.Beaver
2 . Agency Theory
3 . Jensen & Meckling
3. Agent
5 . Moral Hazard
1. Healy
2. Wahlen
3. Scott
4. Fern
1. Kellog
2. Dye
12 .Hopeworth
13. Mousen
14. Downs
15. Gordon
16 .Schipper
17 .Ning
18 – Zengin and Ozkan
19 .
20. Healy
21 . Defond and Jiambalvo
22 . Sweeney
23 . Moses
24 . Vancil
25. Wells
26 Reitenga and Tearney
27 . Mard and Marsat
—————

————————————————————

—————

————————————————————

21


تعداد صفحات : 24 | فرمت فایل : WORD

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود