- شیعیان سیستان
مذهب تشیع در سیستان با سه شاخصه امامی، زیدیه و اسماعیلیه حضور داشته است و هر سه مکتب، متکلمانی در این سرزمین تقدیم نموده اند.
شیعه در لغت بر دو معنا اطلاق می شود، یکی توافق و هماهنگی دو یا چند نفر بر مطلبی، و دیگری، پیروی کردن فردی یا گروهی، از فرد یا گروهی دیگر.1 و در اصطلاح به آن عده از مسلمانان گفته می شود که به خلافت و امامت بلافصل علی ـ علیه السلام ـ معتقدند، و بر این عقیده اند که امام و جانشین پیامبر (6) از طریق نص شرعی تعیین می شود، و امامت حضرت علی (7) و دیگر امامان شیعه نیز از طریق نص شرعی ثابت شده است. 2
– شیعیان امامی
شیعه امامیه کسانی را می گویند که به نص جلّی و صریح پیامبر (6) درباره امامت علی (7) و یازده فرزندش اعتقاد دارند و امامت به عقیده آنها امامت و ولایت عامه مسلمانان است درامور دین و دنیا که به نیابت از پیامبر (6) به آنها واگذار شده است زیرا آنها معتقدند که بر پیامبر (6) عقلاً واجب است که برای خود جانشینی انتخاب کند. شیعه امامیه از همان آغاز در مقابل سبعیه (هفت امامیه) اثنی عشریه خوانده شده اند؛3 در سیستان نیز شیعیان امامیه از قرن اول حضور داشته اند.
قرن اول
در زمان ورود اسلام به ایران، مردم سیستان، دین اسلام را نمی پذیرفتند و مقاومت می کردند تا اینکه امیرالمومنین(7) نامه ایی به مردم سیستان نوشت و آن نامه را به امام حسن مجتبی (8) سپرد. امام حسن(7) که به همراه لشکر اسلام که به خراسان عزیمت کرده بودند، نامه را به سیستانیان رساند؛ سپس بختیار-حاکم سیستان- و مردم این دیار اذعان نمودند که این دینی است که به ما بشارت داده شده بود که پیامبر آخرالزمان ظهور می کند؛ در نتیجه سیستانیان مسلمان شدند.4
در این هنگام یاران امیرالمومنین (7) احکام دین اسلام را، به مردم سیستان آموختند و محبت اهل البیت در قلوبشان جای گرفت؛ در نتیجه هنگامی که معاویه طبق نامه ایی که به سرزمین های اسلامی نگاشت تا امام علی (7) را لعن کنند، مردم سیستان لعن نکردند و حتی حاضر شدند سالیانه مبالغی طلا به معاویه بدهند ولی سب امام شیعیان را نکنند اما معاویه به این کار راضی نشد و گفت یا علی (7) را سب کنید یا سرهای زنان خود را بتراشید و در وسط میدان شهر بیاورید؛ در این جا بود که مردم سیستان حاضر شدند سرهای زنان خود را بتراشند ولی سبّ امیر المومنان (7) را نکنند.5
مهم ترین مساله کلامی که در بین شیعیان سیستان وجود داشت، مساله امامت بود؛ بدین گونه که در این قرن پیروان حضرت علی به دستور امام حسن (8) در سیستان سکونت گزیدند تا تشیع را در این دیار گسترش دهند و مساله امامت حضرت علی (7) را برای مردم سیستان تبیین کنند؛6 چنانکه در زمان حکومت حضرت علی (7) هم، برخی از یاران آن حضرت مانند شریح بن هانیء7 در سیستان سکونت گزید؛ در نتیجه، این دو مرحله حضور یاران حضرت، باعث نهادینه شدن مساله امامت بین سیستانیان است.
از جمله قرائنی که دلالت داردکه مردم سیستان غالباً شیعه شده بودند، گفتار نویسنده کتاب احیاء الملوک8 است؛ وی در جریان وارد شدن عبدالرحمن سمره- نماینده معاویه – به سیستان می گوید:
مردم سیستان به این شخص خطاب کردند: بعد از رسول، امامی به حق باید که مردم به او اقتدا کنند و به امر و نهی او باشند و حال اینکه معاویه با امیرالمومنین (7) جنگ کرد و در آن جنگ بسیاری از مهاجر و انصار کشته شدند وجمعی از اصحاب شهادت یافتند، عمار یاسر از جمله آنان است و به قول صحیح اویس قرنی نیز در آن معرکه شربت شهادت چشید و عدد قتیلان هر دو لشکر از فرق اسلام9 به هشتاد هزار رسید، این مرد به خلافت لایق نیست و به خلافت او راضی نشویم.10
از این عبارت به دست می آید که سیستانیان اصلاً خلاقت معاویه را قبول نداشتند و ولایت مداری خود نسبت به امیرالمومنین (7) را حفظ نموده اند؛ در کتب تاریخی اهل سنت چنین آمده که حسن بصری به دستور معاویه، همراهِ قَطَری بن الفجاءه خارجی در سال(42ه.ق) وارد سیستان شد.11 و در گفتگوی مردم سیستان با عبدالرحمن سمره حضور داشتند. 12
از این جریان تاریخی استفاده می شود که بعد از شهادت امیرالمومنین (7) در سال 40 (ه ق)، معاویه برای جلوگیری از تفکر شیعیان، این افراد را به سیستان فرستاد، اما به هر حال این افراد نیز نتوانستند که تفکر شیعی را از مردم آن منطقه مصادره کنند؛ زیرا در زمان شهادت امام حسین (7) مردم سیستان علیهِ حکومت یزید شوریدند و از وی برائت جستند.13
تحلیل ورود حسن بصری به سیستان
حسن بصری که از شخصیت های برجسته در میان طبقه تابعین است در سال 42 عازم سیستان شد و از سوی معویه به عنوان دبیر سیستان معرفی شد. سوال اصلی این است که چرا حسن بصری به دستور معاویه دبیر سیستان شد به گونه ایی که فقط کارش تعلیم و تعلم بوده و حاکم سیستان از وی دستور می گرفته است.14
برای پاسخ این پرسش -که ردپایی از چرایی آن در تاریخ نیامده است- می توان چنین تحلیل نمود که وی به خاطر جلوگیری از شورش مردم سیستان علیه حکومت اموی وارد سیستان شد؛ زیرا طبق اعتراف تاریخ دانان مشی فکری حسن بصری نسبت به حاکمان جامعه اموی این بود که هرگونه شورش علیهِ این حاکمان را نمی پذیرفت.15
از سوی دیگر حسن بصری در زمان معاویه، امام علی (7) را قبول نداشت؛ چنانکه طبرسی روایت کرده است که در بصره علی علیه السلام از حسن دلیل شرکت نکردنش در جنگ جمل را پرسید و حسن دلیل آن را جهنمی بودن قاتل و مقتول بیان کرد16.
چنانکه بسیاری از علمای شیعه وی را دشمن حضرت علی و اهل البیت ایشان (:) شمرده اند؛ همانگونه که عماد الدین طبری درباره وی می گوید:
حسن بصری از دشمنان علی و فرزند او بود و در روز عاشورا علاوه بر اینکه حسین(:) را یاری نکرد از او دوری گزید و همراه لشکریان شام بود.17
چنین شخصیتی با تفکر ضد ولایتی خود به دستور معاویه وارد سیستان شد18 که اولاً: با قدرت سیاسی و مالی و نظامی که دارد جلوی شورش های سیستانیان علیه معاویه را بگیرد و ثانیاً: از گسترش تفکر شیعی جلوگیری نماید.
در نتیجه دو جریان فکری حسن بصری و قطری بن الفجاءه خارجی،19 به دستور معاویه در یک زمان وارد سیستان شدند.20
نکته قابل توجه این است که نویسنده کتاب اسد الغابه اذعان نموده است که در سال 42( ه ق) معاویه برای اینکه قیام مردم سیستان را سرکوب کند سپاهی متشکل از حسن بصری و قطری بن الفجاءه را روانه سیستان کرده است.21 از قراین مشخص می شود که مردم سیستان چون حکومت معاویه را قبول نداشته قیام نموده اند؛ زیرا امام علی(7) در سال 40( ه ق) به شهادت رسید22 و امام حسن(7) 6 ماه و 3 روز( سال 41 ه ق)حکومت نمود23 سپس معاویه خلافت را تصرف نمود در اینجا بود که مردم سیستان قیام نمودند.
از مهم ترین شواهد این قیام عبارت نویسنده احیاءالملوک است:
مردم سیستان به نماینده معاویه گفتند: بعد از رسول، امامی به حق باید که مردم به او اقتدا کنند و به امر و نهی او باشند و حال اینکه معاویه با امیرالمومنین-علیه السلام- جنگ کرد و در آن جنگ بسیاری از مهاجر و انصار کشته شدند وجمعی از اصحاب شهادت یافتند، عمار یاسر از جمله آنان است و به قول صحیح اویس قرنی نیز در آن معرکه شربت شهادت چشید و عدد قتیلان هر دو لشکر از فرق اسلام به هشتاد هزار رسید، این مرد به خلافت لایق نیست و به خلافت او راضی نشویم .24
با توجه به کتب تاریخی مشخص می شود که دو شهر "زابلستان" و "زرنج" سجستان، علیهِ حکومت معاویه قیام نمودند که عبدالرحمن بن سمره به همراه حسن بصری و قطری بن الفجاءه این قیام را سرکوب کردند25؛ "زرنج" شهری بود که یاران امام علی(7) به دستور آن حضرت وارد شهر شدند و در آنجا سکونت گزیدند. 26 در نتیجه حسن بصری و قطری بن الفجاءه برای اینکه جلوی گسترش تشیع را در سیستان بگیرند در آنجا سکونت گزیدند.
قیام سیستانیان علیه حجاج اموی
گفتیم که شریح بن هانی باعث شد که تفکر تشیع در سیستان گسترش یابد؛ در این هنگام به دستور حجاج به سیستان حمله شد و سیستانیان به همراهی شریح بن هانیء دفاع نمودند که در این پیکار "شریح" در 120 سالگی در سال78( ه ق) به شهادت رسیدند.27
سوالی که در اینجا مطرح است این است که در تاریخ سیستان چنین آمده است که شریح بن هانیء هنگام حمله سپاه امویان کشته شده است؛28 به چه دلیلی می توان ثابت نمود که شریح در مقابل سپاه امویان جنگیده است، شاید وی یکی از فرماندهان سپاه بوده است؟ برای پاسخ به این سوال باید پیشینه اعتقادی شریح را بررسی کرد تا به این پاسخ رسید.
شریح از کسانی بوده که در جهالت قبل از اسلام زیسته است؛ سپس مسلمان می شود و در زمان حکومت امام علی(7) از سرداران لشکر آن امام بوده است؛ چنانکه نویسنده کتاب وی را هم تراز مالک اشتر و محمد حنفیه می شمرد؛ همانگونه که رجالیان اهل سنت تعابیری مانند "الرَّجُلُ الصَّالِحُ، صَاحِبُ عَلِیٍّ(7) "29؛ " کان من کبار اصحاب علی"30 درباره وی به کار برده اند.
همین بزرگ منزلتی وی باعث شد که امیرالمومنین-علیه السلام- در جنگ با شامیان، شریح را فرمانده لشکر خود قرار دهد. با توجه به چنین عظمتی، آیا شریح در لشکر شخصی به نام حجاج بن یوسف31 که از جنایات کاران زمانه خود بوده، حضور یابد! چنانکه حجاج در زمانه خود کعبه را سنگ باران کرد.32
از سوی دیگر نویسنده تاریخ سیستان چنین نگاشته که خاص و عام مردم سیستان علیه لشکر اعزامی از سوی حجاج مقاومت کردند؛33 در نتیجه شریح بن هانی به همراه شیعیان سیستان علیه حکومت اموی قیام کردند که در این قیام شریح به شهادت رسید.
بعد از کشته شدن شریح راه برای فعالیت گسترده خوارج هموار شد؛ زیرا کرمان که مرکز خوارج بود به وسیله حکومت اموی سرکوب شد سپس خوارج بهترین مامن خود را سیستان یافتند؛ همانگونه که همیان بن عدی السدوسی خارجی34 بعد از کشته شدن شریح به سیستان آمد تا فعالیت خوارج در آنجا گسترده شود.35
قرن دوم
در این قرن شیعیان در سیستان دارای اقلیت بودند و خوارج در این منطقه دارای اکثریت بودند؛36 اما در زمان امام باقر و صادق (8) با ورود یاران این دو امام، شیعیان در این منطقه رو به افزایش یافتند به گونه ایی که حریز بن عبد الله سجستانی مرجع فقهی اعتقادی شیعیان در این منطقه بوده است.37
حریز بن عبدالله سیستانی
وی- حریز بن عبدالله- اصالتا ًکوفی بوده ولی به خاطر کثرت ترددش به سیستان و اقامت در آن جا به حریزسجستانی معروف گشته است؛ او از بزرگترین راویان و فقیهان شیعی بوده و احادیث فراوانی از او نقل شده است به گونه ایی که مرحوم خویی معتقد است که 2320 روایت از وی در کتب حدیثی شیعه وجود دارد؛ چنانکه از امام باقر و صادق (8) به صورت مستقیم 170 روایت نقل کرده و بقیه روایات را از این دو امام به صورت غیر مستقیم نقل کرده است.38
او توانست در مدت زمانی که در سیستان اقامت داشته، یارانی پیدا کند و آنان را با تفکر کلامی اهل البیت آشنا سازد؛ در نتیجه شیعیان این دیار، حریز را مرجع فقهی کلامی خود می دانستند؛ چنانکه که عده ایی از خوارج سبِّ امام علی(7) را می کردند و شیعیان که متوجه این اتفاق بودند، نزد حریز می آمدند و از آن اجازه می گرفتند تا این افراد را به قتل برسانند که ایشان -به سبب ناصبی بودن این افراد- فتوا به قتل آنان می داد و آخرالامر خوارج آن جا، ایشان و یارانش را در مسجد در سال 148(ه ق) به شهادت رساندند.39
وی به همراه پدرش -عبدالله بن الحسین که قاضی وقت سیستان و از اصحاب امام صادق[علیه السلام] بود40- مردم آن جا را با تفکر شیعی آشنا ساخت به گونه ایی که از سیستان افرادی خدمت امام صادق(7) می رسیدند و مشکلات خود را با آن حضرت در میان می گذاشتند و آن حضرت به سوال های آنان پاسخ می داد.41
احیاگران تفکر شیعی سیستان
گفتیم اواخر قرن اول خوارج در سیستان نفوذ کردند و به مرور زمان بسیاری از سیستانیان را هم عقیده خود نمودند به گونه ایی که در سال 108 (ه ق) حکومت و قدرت سیستان به دست خوارج افتاد.42
از سوی دگر سیستان، نیز دارای شیعیانی بود و با شهادت شریح بن هانی مواضع شیعه ضعیف شد؛ در نتیجه عبد الله بن الحسین الازدی وارد سیستان شد و قضاوت آن جا را بر عهده گرفت.
بعضی منابع رجالی اهل سنت وی را متمایل به تشیع دانسته اند؛ چنانکه مزی و ذهبی درباره وی معتقدند ابو حریز قاضی قائل به رجعت بوده است؛ زیرا وی در یک بحث کلامی که با هشام سجستانی داشته است ثابت نموده که هفتاد و دو آیه از قرآن دلالت بر رجعت می کنند"43.
تحلیل ورود حریز بن عبد الله به سیستان
تا به اینجه بیان نمودیم که تشیع با عنایت اهل البیت (:) و اصحاب ایشان در سیستان به وجود آمد و رشد نمود؛ اما در قرن دوم سیستان به حساسیت خاصی رسید از یک سو خوارج به صورت گسترده در سیستان فعالیت می کردند؛ از سوی دیگر بزرگترین یاران اهل البیت(:) در سیستان به شهادت رسیده بودند؛ و از لحاظ سیاسی التهاب شدیدی به خاطر قیام ایو مسلم خراسانی در بین حکومت عباسی افتاد؛ در نتیجه امام صادق(7) یکی از برجسته ترین فقهای شیعه را به سیستان فرستاد؛ تا اولاً: شیعیان موجود در سیستان را حمایت فکری اعتقادی کند؛ ثانیاً: در مقابل جریان افراطی خوراج ایستادگی کند.
اما با توجه به فعالیت گسترده نظامی خوارج، حریز بن عبد الله به راحتی نمی توانست وارد سیستان شود؛ زیرا وی از فقهای شیعه بود؛ در نتیجه وی به عنوان شغل روغن فروشی از مدینه راهی سیستان شد44 و رهبری فقهی اعتقادی شیعه را بر عهده گرفت.
پاسخ به یک پندار
بعضی از رجالیان شیعه بر اساس روایتی که از امام صادق درباره حریز برداشت اشتباهی داشته اند که با توجه به قراین موجود، این ادعا درست نمی باشد.
کشی در رجالش درباره حریز چنین می گوید، وقتی به امام صادق (7) عرضه داشتند که حریز فتوا به قتل خوارج داده است، آن حضرت، وی را نکوهش و سرزنش کرد.45
عده ای از رجالیان شیعی بر اساس این روایت، قضاوت نموده و قائل شده اند که حریز احساساتی عمل کرده و فتوا به قتل خوارج داده است؛ در نتیجه وی گنهکار است ولی این با عدالت حریز منافات ندارد.46
به نظر می رسد این مطلب درست نباشد، زیرا مقام علمی فقهی حریز آن قدر بالاست که وی احساساتی عمل نکند؛ زیرا از وی 1320 روایت در کتب شیعی موجود است که این دلالت بر تسلط وی به روایات است؛47 در نتیجه وی بر اساس روایات موجود استنباط نموده و چنین فتوایی داده است.
روایاتی که دلالت دارد که کسی که سبّ اهل البیت پیامبر را بکند مهدور الدم است؛ مانند روایتی که از امام رضا(7) نقل شده است:
اَنَّهُ مَنْ ذَکَرَ السَّیِّدَ مُحَمَّداً ص اَوْ وَاحِداً مِنْ اَهْلِ بَیْتِهِ الطَّاهِرِینَ ع بِالسُّوءِ وَ بِمَا لَا یَلِیقُ بِهِمْ اَوِ الطَّعْنِ فِیهِمْ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ وَجَبَ عَلَیْهِ الْقَتْل
کسی که سرور و آقا حضرت محمد (6) یا یکی از اهل بیت پاکش را به بدی یا به آنچه شایسته و لایق آنان نیست یا با طعن و تمسخر آنان، یاد کند، قتلش واجب می شود.48
حریز بر اساس این روایات موجود، فتوا به چنین قتلی داده است؛ زیرا خوارج در آن موقع امام علی(7) را سب می کردند و شیعیان نزد حریز آمده و اظهار ناراحتی از چنین عملی می کردند؛ در نتیجه حریز بر اساس روایات موجود فتوا داده است.49
اینگونه نیز نبوده که حریز آشکارا فتوا به قتل دهد، بلکه این فتوا پنهانی بوده و خوارجی که سبّ می کردند در ابتدا متوجه نشدند چه کسانی آنان را می کشتند50
تحلیل فتوای "حریز"
با توجه به اینکه خوارج اکثریت سیستان را به خود اختصاص داده بودند،51 خوارج می خواستند تفکر محبت اهل البیت و تشیع را از بین ببرند و شروع به جنگ روانی کرده و امام علی- علیه السلام- را سبّ می کردند، در نتیجه حریز به شیعیان اجازه داد تا این عمل را انجام دهند.
اما سوال اساسی این است که چرا امام صادق(7) عمل حریز را سرزنش کرده اند، در پاسخ چنین باید گفت: اکثریت سیستان تحت تسلط خوارج بوده است و دارای قدرت نظامی گسترده ایی بودند؛ در نتیجه اگر آن حضرت عمل حریز را تایید می نمودند چه بسا خوارج سیستان متوجه می شدند که امام شیعیان در مقابلشان موضع گرفته است سپس همه شیعیان آن جا را قتل عام می کردند؛ امام صادق(7) تقیه نمودند و عمل حریز را نکوهش کردند.
یکی از قرائن ادعا این است که مرحوم خویی در کتابش می آورد:
" ابا بجیر عبدالله بن النجاشی نزد امام صادق(7) آمدند و به حضرت عرضه داشتند که من سیزده تن از خوارج را که از امام علی(7) برائت می جستند به قتل رسانیدم. امام فرمود: اگر آنها را به اذن امام بکشی، مسوولیتی نداری؛ اما اگر بر امام سبقت گرفتی، باید سیزده گوسفند قربانی کنی و گوشت آنها را صدقه دهی، چون بر امام سبقت گرفته ای".52
در این روایت امام(7) فرمودند: که اگر بدون اجازه امام باشد، باید صدقه دهد و هیچ سرزنشی مخاطب را نکرد، در حالیکه در قضیه حریز آن را نکوهش کرد؛ این خود دلالت می کند که اگر امام صادق عمل آن فقیه شیعه را تایید می کرد و لو با لفظ صدقه دادن، باعث می شد شیعیان سیستان نابود گردند.
این حدیث خود نیز دلیلی است که حریز جریانی در سیستان به وجود آورده بود که خوارج احساس کنند که اگر سبّ امام علی(7) را بکنند باعث نابود شدن خودشان می شود؛ در احتمال دارد که خود امام صادق(7)چنین اجازه ایی به حریز داده باشد، زیرا در روایت فوق آن امام تصریح می کند که اگر با اجازه امام باشد اشکالی ندارد، و امام صادق(7) چنین اجازه ایی به حریز داده است ولی به خاطر تقیه و حفظ جان شیعیان این عمل را نکوهش می کند.
ماموریت دیگر حریز این بود که شیعیان زیدی را نیز متوجه امام صادق- علیه السلام- کند تا امامت آن حضرت را بپذیرند و آمدن ابا بجیر عبد الله بن النجاشی53 و عمار سجستانی 54 از سیستان، خدمت امام صادق(7)خود گواهی است که این افراد قبلاً شخصیت آن حضرت را شناخته بود. در نتیجه حضور حریز بن عبدالله در سیستان باعث شد که تفکر شیعی در این منطقه رشد یابد و عده ایی از خوارج 55 و زیدی ها آشنایی نسبت به امام صادق(7) پیدا کنند و شیعه امامی گردند.
حبیب بن المعلى
حبیب سجستانی در ابتدا از خوارج سیستان بوده است ولی به مذهب شیعی راه یافت و امام سجاد و باقر و صادق (8) را درک کرده است.56دریاره این شخصیت شیعی در منابع تاریخی رجالی توضیح بیشتری نیامده است.
قرن سوم
تحولات سیاسی این قرن
در این قرن دو دولت بزرگ طاهریان و صفاریان بر سیستان حکومت داشته اند و حکومت مرکزی ایران در دوران صفاریان به دست سیستانیان قرار گرفت به گونه ایی که اوج حکومت سیاسی به وسیله یعقوب لیث صفاری رقم خورد و به وسیله وی حکومت خوارج در سیستان منقرض شد؛ لذا به صورت مختصر تحولات سیاسی این قرن را توضیح می دهیم؛ بدین شرح:
الف: طاهریان
اولین حاکم طاهری، طاهر بن حسین57 بود که محدوده قلمروش، شامل خراسان، سیستان، کرمان، طبرستان، دماوند و ری می شد و علاوه بر حکومت براین بلاد، شرطه بغداد نیز بوده است.58
امرای سیستان در زمان حکومت طاهریان عبارتند از: محمد بن الحضین القوسی، الیاس بن اسد، معدل بن الحضین القوسی، محمد بن شیب، محمد الاحوص، حضین بن الحسین، حسین بن عبدالله السیاری، نصر سیاری و ابراهیم قوسی اما یعقوب لیث در سال 259(ه .ق) به حکومت طاهریان خاتمه بخشید و حکومت صفاریان را تاسیس کرد.59
ب: صفاریان
بنیانگذار صفاریان، یعقوب لیث که اصالتاً سیستانی60 و از عیاران61 بوده است. وی در سال 237(ه ق) شهر بست را فتح کرد و به مرور زمان به شهرهای مختلف لشکرکشی کرد و حکومت آنجا را به دست خود گرفت؛ بلادی مانندِ سیستان، کرمان، هرات، بامیان، بلخ، نیشابور، گرگان، فارس؛ یعقوب تا نزدیکی بغداد نیز پیش رفت و با خلیفه بغدادی نیز به پیکار برخاست که عاقبت شکست خورد؛ در نتیجه در سال 265(ه .ق) به وسیله بیماری قولنج درگذشت.62پس از وی، برادرش عمرو لیث حکومت صفاریان را به دست گرفت؛ او نیز مانند برادرش یعقوب، با خلیفه به مبارزه پرداخت و جانشینان وی- طاهر بن محمد، لیث بن علی صفاری، ابو علی محمد- نیز همین مبارزات را ادامه دادند تا اینکه در سال 299(ه ق) حکومت صفاریان سیستان منقرض شد.63
شیعیان امامی سیستان
از این قرن با ورود امام علی بن موسی الرضا(7) به خراسان، تشیع در سیستان از اقلیت خارج شده و گسترش یافت؛64 چنانکه در زمان امامت امام جواد(7) حاکم سیستان از محبّان اهل البیت(:) بوده و این امام برای او نامه ایی نوشته است.65 البته به خاطر نفوذ خوارج در سیستان، شیعیان نتوانستند فعالیت تاثیرگذاری در این منطقه داشته باشند.
معروف ترین راوی شیعی این قرن ابوخالدالسجستانی است؛ ایشان از یاران امام موسی بن جعفر(7) بوده است و هنگامی که این امام به شهادت رسیدند، او به ستارگان نگریست- زیرا وی منجم هم بود- و گمان کرد که امامی بعد از امام هفتم شیعیان وجود ندارد و واقفی شد؛ اما پس از مدتی به اشتباه خود پی برد و از یاران امام رضا(7) گردید.66
فعالیت شیعیان در این قرن افول کردند و نتواستند اندیشه کلامی خاصی از خود ارائه دهند؛ علت این افول شاید چنین باشد در این قرن سیستان گرفتار جنگ های داخلی و خارجی بود چنانکه یعقوب لیث صفاری67 به شهرهایی مانند"کرمان، هرات، بامیان، بلخ، نیشابور، گرگان، فارس و بغداد" لشکرکشی کرد؛68 از سوی دیگر یعقوب لیث دارای مکتب فکری اهل حدیث بود و این خود فرصت مناسبی برای رشد این مکتب فکری و به انزوا رفتن باقی فرق بود.
قرن چهارم
چنانکه قبلاً اشاره شد شیعیان در قرن اول و دوم فعالیت گسترده ای در سیستان داشتند ولی در قرن سوم، اهل حدیث فعالیت گسترده تری در سیستان یافتند و عملاً شیعیان به انزوا رفتند ولی در قرن چهارم، دوباره تفکر شیعه در منطقه رشد یافت و توانستند فعالیت گسترده ایی در سیستان نمایند و عالمان بزرگی در این سرزمین به وجود آمدند که از جمله آنان "محمد بن بحر رهنی" است.
محمد بن بحر رهنی سجستانی
ابو الحسین محمد بن بحر بن سهل الشیبانی الرهنی السجستانی از متکلمان و فقیهان و مورخان و جغرافی دانان شیعی
در قرن چهارم می باشد؛ وی از قبیله بنی شیبان بوده که به نرماشیر کرمان هجرت کرده و در منطقه رهن سکونت گزیده است؛ در قرون اول هجری، نرماشیرِکرمان جزء سیستان بوده است، لذا در قرن چهارم از متکلمان شیعی سیستان به حساب می آید.69 رهنی بیش از پانصد کتاب و رساله در زمینه های کلام و تاریخ و ادب و انساب و جغرافیا و تفسیر نگاشته است که در آن زمان اکثر این کتب در سرزمین خراسان موجود بوده است، ولی متاسفانه به خاطر حمله مغول و گذشت زمان اکنون کتابی از این عالم شیعی موجود نمی باشد.70
درست است که هیچ یک از کتب موجود نمی باشد ولی به صورت پراکنده در کتاب های مختلف، اسامی تعدادی از این کتب ذکر شده است؛ از قبیل:
1-القلائد: 2-نحل العرب؛3- الفروق بین الاباطیل و الحقوق4-کتاب البدع؛ 5- کتاب البقاع؛ 6- کتاب التقوی؛ 7- کتاب الاتباع و ترک المراء فی القرآن؛ 8- کتاب البرهان9- کتاب الاول و العشره؛ 10-کتاب المتعه؛ 11-الفرق بین الآل و الامه؛ 12-البرهان السدید من عون المدید؛ 13- الطلاق؛ 14- المبسوط فی الصلاه؛ 15-التکلیف و التوظیف؛ 16-اثبات الامامه؛ 17-الردّ علی من انکر الاثنی عشر و معجزاتهم؛ 18- کتاب الحجه فی ابطاء القائم؛ 19-مجلس الرهنی؛ 20-المساواه و المقابله؛ 21-التلخیص فی التفسیر 22-المثل و السیر و الخراج؛ 23-القواعد؛ 24-مرج البهاء و روض الضیاء 25- المناسک؛ 26- الدلائل علی نحل القبائل 27-مقدمات القرآن.71
غالی دانستن "رهنی"
بعضی از رجالیان شیعی، محمد بن بحر را غالی دانسته اند و علت غلو وی را چنین دانسته اند که " رهنی" جایگاه پیامبران و ائمه را از ملائکه بالاتر می داند و همچنین وی قائل به تفویض بوده است.72 اولین کسی که غالی بودن با ویژگی ارتفاع در مذهب73 رهنی را مطرح کرده، ابن غضائری است و دیگران هم به خاطر متابعت از این رجالی، "رهنی" را غالی دانسته اند. اما این ادعا صحیح نمی باشد:
اولاً : نجاشی تصریح نموده که احادیث رهنیدارای صحت و سلامت هستند؛ در نتیجه نجاشی، ارتفاع در مذهب رهنی را نپذیرفته است.74
ثانیاً: غالی پنداران رهنی بر این باورند که وی معتقد بر افضلیت انبیاء و امامان بر ملائکه است؛ 75در حالیکه این متکلم مطابق با آیات و روایات قائل به این قول شده است؛ چنانکه آیات سجده همه ملائکه بر حضرت آدم(7) 76 و روایات مختلف،77 دلالت بر افضلیت پپیامبران و امامان بر ملائکه(:) دارد.
ثالثاً: طبق روایت امام صادق(7) ملاک غالی بودن دو چیز بود؛ اولاً: عبودیت برای غیر خدا؛ ثانیاً: شریعت گریزی؛78 در حالیکه هیچ یک از رجالیان شیعی، قائل نشده که رهنی ربوبیت غیر خدا را پذیرفته و همچنین فقیه بودن این متکلم دلالت بر شریعت پذیری او دارد.79
طبق این ادله ثابت می شود که غالی دانستن رهنی و ارتفاع مذهب وی از سوی برخی رجالیان، با واقعیت خارجی مطابقت ندارد.
– شیعیان زیدیه
به کسانی که پس از امام زین العابدین(7) پسرش زید را امام دانستند زیدیه می گویند. زید بن على شاگرد واصل بن عطا پیشواى معتزله بوده است و اصول آنها همان اصول معتزله است مگر در مساله امامت. تاریخ پیدایش زیدیه، به قرن دوم هجرى باز مىگردد. آنان پس از شهادت امام حسین(7)، زید شهید، فرزند امام زین العابدین(7) را امام مىدانند. و امام زین العابدین(7) را تنها پیشواى علم و معرفت مىشمارند، نه امام به معنى رهبر سیاسى و زمامدار اسلامى. زیرا ، یکى از شرایط امام از نظر آنان، قیام مسلحانه بر ضد ستمگران است.80
شیخ مفید (4) درباره زیدیه چنین می گوید:
زیدیه یکی از فرق معروف شیعه هستند که قائلند پس از امامت حضرت علی، امام حسن، امام حسین و زید بن علی، امامت متعلق است به هر فاطمی ای که به خود دعوت کند و در ظاهر، عادل و اهل علم و شجاعت باشد و با او بر شمشیر کشیدن برای جهاد بیعت شود.81
این فرقه در آغازین سالهای سده دوم هجری/هشتم میلادی از بدنه عمومی شیعه جدا شد و در برابر دیگر شیعیان قرار گرفت.82
مبانی کلامی زیدیه
اندیشه های کلامی زیدیه به شرح ذیل است:
1- زیدیه، به "مهدویت" اعتقادى ندارند و در انتظار امام غایبى نیستند.
2- درباره مرتکب گناه کبیره می گویند که وى در آخرت در دوزخ جاودان نخواهد ماند ولى به اندازه گناهى که کرده است عذاب خواهد دید.
3- ایشان براى ائمه خود قایل به معجزات و کراماتى نیستند.
4- امر به معروف و نهى از منکر را واجب مىدانند و به "تقیه"کردن قایل نیستند.
5- ایشان "حسن و قبح" را مانند معتزله "عقلى"دانند. بدون "اجتهاد" فتوى را براى مفتى جایز ندانند. برخلاف کیسانیه و امامیه بدا و رجعت راجایزنشمارند
6- صفات خداوند را چیزى جز ذاتا و ندانند.
7- اساس آراء شرعى را بر اجماع علماى امت اسلام دانند و چنان در این امر اصرار ورزیدهاند که بعضى گمان کردهاند زیدیه اجماع را بر کتاب و سنت مقدم دانستهاند.83
زیدیه سیستان
درباره حضور زیدیه در قرن اول، هیچ گونه گزارشی نرسیده است؛ اما درباره حضور این مکتب در سیستان در قرن دوم هجری گزارش هایی رسیده است. از جمله زیدیه سیستان، عمار سجستانی است. وی عمار بن عبد الحمید، ابو عاصم السجستانی از اصحاب امام صادق(7) بوده است؛84 وی در ابتدا زیدی مذهب بوده ولی از مسلکش توبه می کند و از شیعیان امام صادق(7) می گردد.85
با توجه به قرائن ذیل مشخص می شود که تفکر زیدیه در سیستان در قرن دوم وجود داشته است:
اولاً: توبه عمار سجستانی زیدی به دست امام صادق(7)86 خود دلیلی است که در سیستان، تفکر زیدیه وجود داشته و این شخص وقتی نزد این امام رسیده مذهب شیعه امامی را پذیرفته است.
ثانیاً: هنگامی که عبدالله بن معاویه بن جعفر بن ابی طالب جناحیه در کوفه قیام نمود87 بسیاری از زیدیه در اطراف او تجمع نمودند؛ افرادی مانند مَنْصُوْرُ بنُ المُعْتَمِرِ اَبُو عَتَّابٍ السُّلَمِیُّ88 که در این قیام به همراه عبد الله بن معاویه به پا خواست.89 90
عبد الله بن معاویه به شهرهای مختلفی لشکر کشی نمود که یکی از این شهرها سیستان بود، حاکم وقت سیستان بدون هیچ مقاومتی تسلیم عبد الله بن معاویه شد و سبب گردید که وی و یارانش در سال 126( ه ق) وارد سیستان شوند که ظاهراً این آغازین ورود زیدیه به سیستان بوده است. 91
عبدالله بن معاویه با سپاهش به مدت 4 سال در سیستان حضور داشتند و در سال 130( ه ق) جنگ گسترده ایی بین وی و یاران قطری بن الفجاءه روی داد؛ در نتیجه سپاه عبدالله شکست خوردند و سوی فراه گریختند.92 در نتیجه با ورود زیدیه ای که در سپاه عبدالله بن معاویه حضور داشتند- به سیستان، باعث شد که تفکر زیدیه در سیستان رشد نماید.
زیدیه نتوانستند در این قرن فعالیت گسترده ای بکنند؛ زیرا کسی نتوانست رهبری "زیدیه" سیستان را بر عهده گیرد؛ فقط عبدالله بن معاویه به مدت چهار سال در سیستان حضور داشت و رهبری "زیدیه" را بر عهده گرفت ولی خوارج قیام این شخصیت و پیروانش را سرکوب کردند و آنان را از سیستان بیرون نمودند؛93 در نتیجه کسی دیگر نتوانست رهبری جریان زیدیه در سیستان را بر عهده گیرد.
در قرن سوم و چهارم هیچ گزارشی درباره فعالیت زیدیه سیستان در کتب تاریخی یافت نشد؛ اما در قرن پنجم یکی از متکلمان زیدی مسلک متعلق به سیستان بوده است که این نشانگر این است که در دو قرن سوم و چهارم نیز زیدیه در سیستان حضور داشته است.
اسماعیل بن علی بن احمد، ابو القاسم البستی
وی از شاگردان امام زیدیه، الموید باللّه بوده و مذهبش را از او اخذ کرد. همچنین درکلام شاگردی عبد الجبار بن احمد المعتزلی را کرده است؛ وی روانه بلادِ" ری "و"شام" و"حجاز" شد و از استادان بسیاری بهره جست به گونه ایی که منقول است که وی دارای"3600" استاد بوده ومنصب شیخِ "زیدیه" را درعراق برعهده گرقته است؛ آخرالامر در سال 420(ه ق) وفات نمود. 94
آثار وی
1- "مِن کشف اسرار الباطنیّه و غَوار مذهبِهِم" ،چکیده ردیّه ای بر مذهب اسماعیلی است که بخشهایی از آن به جا مانده است (نسخه خطی کتابخانه آمبروزیانا،گریفینی) ،
این اثر ظاهراً در حدود سال (400 ه ق) نوشته شده و شامل گفتارهای ارزشمندی از متون اسماعیلی، بویژه کتاب المحصول ، اثر مفقود شده محمدبن احمد نَسَفی است.
2- کتاب "البحث علی ادلَّه التکفیر و التَفسیق" بحثی درباره معیارهای تشخیص عقاید بدعت آمیز، بویژه آنهایی است که با تعالیم معتزلی در باب توحید و عدل منافات دارد و کفر و گناه کبیره محسوب می شود. این کتاب شامل بخشی درباره جایگاه خلفای نخستین و مخالفان علی (7)از دیدگاه زیدیه است و احتمالاً پس از 415 نوشته شده است ، چون به دنبال نام عبدالجبار "رَحِمَهُ الله " آمده است.
3- "الموجَز"، در شرح مذهب فقهی الناصر للحق . بستی ظاهراً بر آن شرحی نوشته که در حاشیه نسخه ای از کتاب الاِبانه ابوجعفر هوسمی از آن نقل قول شده است. ( آرای فقهی بستی مکرر در شرح الناصریات اثر سیف الدین المنصور باللّه نیز نقل ، و در مواردی از آن به گفته بستی احتجاج شده است)
4- " کتاب المراتب فی مناقب اهل البیت" درباره فضائل خانواده پیامبر؛ ابن شهرآشوب ظاهراً آن را کتاب الدَرَجات ، و رضی الدین بن طاووس، "فضائل علی بن ابی طالب و مراتب امیرالمومنین(7)" خوانده است . به قرار معلوم ، نسخه ابن طاووس فقط بخش راجع به علی علیه السلام را داشته است ؛
5- " کتاب الباهر"، درباره تعالیم فقهی الناصر للحق است که نام آن در کتاب "سبیل الرَشاد الی معرفه ربّالعباد" اثر "محمدبن حسین بن امیرالمومنین" ذکر شده است.
6- "کتاب المعتَمَد فی الامامه"، درباره امامت بر طبق تعالیم زیدی است که بستی در کتاب "البحث" خود از آن یاد کرده است.95
– شیعیان اسماعیلیه
اسماعیلیّه فرقه ای از شیعه هستند که معتقدند مقام امامت پس از امام صادق (7) به فرزند بزرگش اسماعیل که در زمان آن حضرت از دنیا رفت منتقل شده است. از این گروه به قرامطه و شش امامی نیز تعبیر شده است. فرقه اسماعیلیه از فِرَق منشعب مذهب شیعه است. ظهور این فرقه، نتیجه اختلاف در امامت اسماعیل با برادرش حضرت امام موسی بن جعفر الکاظم(7) بوده است. اینان معتقد بودند که بعد از امام جعفر صادق (7) چون پسرش اسماعیل پیش از پدر در گذشته امامت محمد بن اسماعیل منتقل شده که سابع تام بوده و دور هفت به او خاتمه یافته است. نام این فرقه نیز برگرفته از اسماعیل بن جعفر (7) است.96
اندیشه های کلامی اسماعیلیان
اسماعیلیان، خداوند را برتر از آن می دانند که وهم و اندیشه و خرد انسانی بدان دست یابد و یا صفتی بپذیرد و در مورد امامت معتقدند: پس از خداوند، عقل کل و نفس کل جای دارند. مظهر عقل کل، هفت نفرند: شش نبی اولوالعزم و یک قائم. این هفت نفر- پس از عقل و نفس- در جایگاه سوم جای دارند و آنان را "ناطق" گویند. هر ناطقی را یک "وصیّ" است که وی را"امام" یا "اساس" خوانند .ناطق، شریعت جدید را وضع می کند و ناسخ شریعت قدیم است. آنان درباره آخرت بر این باورند که بهشت و دوزخ جسمانی وجود ندارد و به حلول و تناسخ ارواح معتقدند.97
اسماعیلیه سیستان
تنها گزارشی که درباره فعالیت اسماعیلیه در سیستان وجود دارد مربوط به قرن چهارم هجری است و چگونگی ورود این فرقه در سیستان بیان نشده است؛ شاخص ترین عالم این فرقه در سیستان، ابو یعقوب سجستانی است.
ابو یعقوب اسحاق بن احمد السجزی در سال 276 (ه ق) در سیستان متولد شد و به یمن مسافرت کرده و در مدارس اسماعیلیه یمن شرکت جست؛ ابو یعقوب سجستانی در عصر خویش از شخصیت های برجسته اسماعیلی به شمار آمده به گونه ایی که در مناظرات دارای تبحر گشته و از متفکران فلسفی زمانه خود بوده است.98
از زندگانى وى اطلاعات چندانى در دست نیست. او در سال 322 هـ در بغداد نزد اسماعیلیان مشغول تحصیل بوده و به جمع شاگردان نسفى99 در خراسان پیوسته است. بعد از قتل نسفى در سال 332 هـ سجستانى جانشین وى شد. احتمال دارد که وى بعد از ابوحاتم رازى100 داعى کل منطقه ایران شده باشد. گویا قدرت رهبرى آن به منطقه عراق نیز کشیده شده و داعیان شمال عراق و بغداد نیز زیر نظر او فعالیت مى کرده اند. او یکى از نویسندگان پرکار اسماعیلیه است. ابویعقوب در مقابل انتقادات ابوحاتم به نسفى موضع گرفت و از استادش "نسفى" دفاع کرد و کتابى به نام النصره نوشت. وى نیز معتقد بود که حضرت آدم(7)شریعت نیاورده و دور ششم یعنى دور اسلام با آمدن محمد بن اسماعیل به پایان رسیده است و دور هفتم که دور الغاء شریعت است، آغاز گشته است. ابویعقوب کتابى در تایید مطالب ابوحاتم و ردّ دیدگاههاى زکریاى رازی به نام اثبات النبوات نوشت و همان ادله ابوحاتم را درباره لزوم بعثت انبیاء بیان کرد. او در کتاب اثبات النبوات از اندیشه هاى اباحه گرانه خود در النصره فاصله گرفت و به دیدگاههاى ابوحاتم و فاطمیان نزدیک شد.101
گویند وى در آخر عمر از قرامطه جدا شد و به فاطمیان پیوست و این مسئله به وسیله خلیفه چهارم فاطمى المعزّلدین الله انجام گرفت و باعث شد که تمام قرامطه ایران به فاطمیان بپیوندند و کم کم قرامطه در تاریخ محو گردند. بنابر نظر واکر102 او بعد از سال 361 هـ که کتاب الافتخار خود را نوشت توسط خلف بن احمد، حاکم سیستان به قتل رسید. پل واکر در کتاب تشیع فلسفى قدیم، نوافلاطون گرایى ابویعقوب سجستانی به ترکیب اندیشه هاى نوافلاطونیان با اصول عقاید اسماعیلى پرداخته است و نشان داده که چگونه اندیشه هاى نو افلاطونیان با عقاید اسماعیلیه نخستین ممزوج گشته است. سجستانى در کتاب دیگر خود الینابیع به اصول عقاید اسماعیلى پرداخته و آنان را به صورت موجز و مختصر بیان کرده است. بعضى معتقدند کتاب المحصول نسفى و النصره ابویعقوب به علت ترویج اباحه گرایى، از سوى فاطمیان مورد استقبال قرار نگرفت و نسخه هاى آن در طول زمان از بین رفت.103
وی به خاطر تفکرات فلسفی اش به قتل رسید و شاگردش- حمید الدین کرمانی (حجه العراقین) – ادامه دهنده راه استادش قرار گرفت.104
"ابو یعقوب سجستانی" 30 کتاب نگاشته است که مشهورترین آنان عبارتند از: 1. النصره، 2. الافتخار، 3. المقالید، 4. مسیله الاَحزان، 5. سلم النجاه، 6. سرائر المعاد والمعاش، 7. کشف المحجوب، 8. الوعظ، 9. اُسس البقاء، 10، خزانه الاَدله، 11. تآلف الاَرواح، 12. تاویل الشریعه، 13. اساس الدعوه، 14. رساله تحفه المستجیبین، 15. الینابیع.105
از میان کتاب های که به وی منتسب کرده اند، دو کتاب کشف المحجوب- که یک کتاب فلسفی کلامی اسماعلیه است- و " الافتخار" به جا مانده است.
– خوارج
گروهی از مسلمانان در روزهای پایانی جنگ صفین با امیر المومنین (7) به مخالفت برخاسته و حکم به کفر وی و جواز جنگ با او کردند. اینان و کسانی که اعتقادات آنان را داشتند، خوارج نامیده شدند. در روایات از آنان به "مارقین" نیز تعبیر شده است.106
این فرقه از قرن اول هجری در سیستان حضور داشته اند؛ بدین شرح:
قرن اول
نفوذ خوارج در سیستان(مرحله اول)
در زمان خلافت امیرالمومنین(7) آن حضرت درگیر جنگ های متعددی شدند که یکی از این جنگ ها، پیکار علیه خوارج بود؛ بعد از اینکه لشکر خوارج شکست خورد باقی مانده های آن ها گریختند و عده ای به سیستان پناه بردند- که از لحاظ جغرافیایی شبیه ترین منطقه به سرزمین عراق و حجاز بود- از جمله این افراد، حسکه بن عتاب الحطبی و عمران بن الفضیل البرجمی بودند که به زالق سیستان رفته و شهر زرنج را محاصره کردند در نتیجه آنجا را تحت تصرف خود آوردند.107
در این هنگام امیرالمومنین-(7)، عبد الرحمن بن جزو الطائی را با عدّه ای برای نابودی آنان به آن دیار فرستاد،که ایشان به وسیله حسکه، شهید شدند و آن حضرت به ابن عباس دستور داد که در آنجا والی قرار دهد و او نیز ربعی بن کاس العنبری را به همراه چهار هزار نفر، به آن دیار فرستاد؛ در نتیجه لشکر ربعی بن کاس پیروز گشت و او از سوی امیرالمومنین(7) والی سیستان شد.108
حضور یارن امیرالمومنین(7)در سیستان نشانگر این است که نزدیک ترین یاران آن حضرت، مانندِ شریح بن هانئ109در این منطقه فعالیت داشته ونهال محبت اهل البیت (:) را درآنجا کاشته وآنان را با الفبای ولایتِ اهل البیت آشنا کرده اند.
چنانکه گفتیم، خوارج در این منطقه نفوذ کردند که به وسیله لشکر امیرالمومنین-علیه السلام- نابود و سرانشان کشته شدند.
تحلیل ورود خوارج به سیستان (مرحله دوم)
در ابتدای ورود خوارج به سیستان، این فرقه دارای اقلیت بودند؛ چنانکه گفتیم دو نفر از سرکرده های خوارج به نام حسکه بن عتاب الحطبی و عمران بن الفضیل البرجمی وارد زالق سیستان شدند و شهر زرنج را محاصره کردند در نتیجه آنجا را تحت تصرف خود آوردند؛ اما لشکر چهار هزار نفری از سوی امیرالمومنان آنان را سرکوب کردند. 110
بعد از اینکه خوارج این منطقه نابود شدند، در زمان حکومت معاویه، خوارج به دستور وی به صورت علنی وارد سیستان شدند111 و به مرور زمان فرقه های مختلفی از خوارج در سیستان فعالیت کردند؛ که این نشان دهنده است که معاویه برای سرکوب اعتقادی مردم سیستان، خوارج را در این منطقه مستقر کرد.
درست است که در کوتاه مدت فرقه خوارج نتوانست، بر عقاید مردم سیستان تاثیر بگذارد چنانکه گفتیم در زمان حکومت یزید سیستانیان علیه او شورش کردند؛ اما در طولانی مدت به خاطر فرقه سازی از طرف دستگاه حکومت اموی، دو جریان خوارج مانند ازارقه و عطویه در این منطقه تاثیر فراوانی گذاشتند به گونه ایی که در انتهای قرن اول هجری اکثریت مردم سیستان متمایل به خوارج شدند؛ چنانکه شیخ مفید(4)گزارش کرده که در زمان حیات حریز بن عبد الله سجستانی، خوارج اکثریت سیستان را تشکیل می دادند.112
تحلیل نفوذ خوارج در سیستان (مرحله سوم)
بعد از اینکه شریح و یارانش به شهادت رسیدند و خوارج از کرمان رانده شدند،113 بهترین مکان برای آنان سیستان بود تا فعالیت های خود را ادامه دهند از سوی دگر، سیستانیان رضایت چندانی نسبت به حکومت اموی نداشتند؛ در نتیجه خوارج از این موقعیت بهره جستند و با آمدن همیان بن عدی السدوسی به سیستان فعالیت خوارج در آن ناحیه دوباره شروع شد. 114
با توجه به اینکه کرمان مرکز خوارج ازارقه بوده و رهبری این تفکر را قطری بن الفجاءه را برعهده داشته است،115 می توان چنین نتیجه گرفت با ورود همیان بن عدی السدوسی از کرمان به سیستان، تفکر ازارقه بار دگر وارد سیستان شد؛ چنانکه با ورود قطری بن الفجاءه همراه حسن بصری116 اولین گام های ازارقه در سیستان آغاز گردید و با ورود همیان این تفکر رشد یافت؛ سپس "ابوخلده خارجی" در سیستان ادامه دهنده راه خوارج بود که وی در سال 86(ه ق ) از سوی حجاج دستگیر شد ولی پیروانش در منطقه فعالیت می کردند.117
با توجه به نگاشته تاریخ سیستان کثرت جنگ هایی که در سیستان رخ داده، باعث شد که در این قرن مکتب خاصی در سیستان رشد ننماید.118
– فرقه های خوارج در سیستان
الف: ازارقه
این گروه پیروان ابو راشد نافع بن الازرق (م 65 هجرى ) هستند. نافع نخستین کسى بود که با ابداع برخى آراى خاص باعث تفرقه و انشعاب در میان خوارج گردید. ازراقه بیش از دیگران در تبدیل شدن خوراج به یک گروه مذهبى و کلامى و نه صرفاً سیاسى، نقش داشتند؛ درعین حال، ازارقه از لحاظ سیاسى و نظامى و نیز تعداد پیروان و سپاهیان از دیگر فرقه هاى خوارج قوی تر و پر نفوذ تر بودند.
نافع در زمانى که عبدالله بن زبیر قیام کرده بود و بر مناطقى از جمله بخشهایى از ایران تسلط یافته بود، از بصره به سمت اهواز حرکت کرد و اهواز، فارس، کرمان و نواحى اطراف را به تصرف درآورد. آن ها به رهبرى نافع مدت ها با سپاهیان ابن زبیر و امویان جنگیدند تا اینکه ابن زبیر، یکى از فرماندهان خود را به نام مهلب بن ابى صفره با بیست هزار تن، از بصره به جنگ آن ها فرستاد. مهلب نوزده سال با ازارقه جنگید که مدتى ازسوى ابن زبیر و مدتى نیز ازسوى حجاج و در زمان حکومت عبدالملک بن مروان بود. او در یکى از جنگ ها نافع را کشت و سپس با ایجاد اختلاف در سپاه ازارقه، آنان را به کلى نابودکرد.119.
تاثیر ازارقه در سیستان
قَطَری بن الفجاءه همراهِ حسن بصری در سال(42ه.ق) به دستور معاویه وارد سیستان شد120 و در زمان حکومت عبدالله بن زبیر در مکه، رهبری ازارقه-که پیروان "ابوراشد نافع بن الازرق" بودند را بر عهده گرفت؛ در همین دوران علیهِ حجاج شورید درنتیجه درسال 79(ه.ق) در طبرستان کشته شد؛ وی درشهرهای مختلفی سکونت داشت که از جمله این شهرها سیستان درسال (74ه.ق) بوده است؛121 این فرقه در ابتدا رویکرد کلامی داشت ولی به مرور زمان موضع سیاسی گرفت و علیهِ عبدالله بن زبیر و حجاج پیکار می کردند.122
ب: عطویه
نجد بن عامر حنفى موسس فرقه نجدات از یمامه حرکت کرد تا به ازارقه پیوندد. در بین راه دو نفر به نام ابوفدیک و عطیه بن اسود (متوفی 75ه.ق) که از نافع بن ازرق جدا شده بودند به نجده پیوسته و با وى بیعت کردند و او را امیرالمومنین خواندند و بدین سان فرقه جدیدى پدیدآمد؛ علت اختلاف نجده و نافع مسئله تقیه بوده است؛ زیرا نافع تقیه را حرام مى دانست و نجده آن را جایز مى دانست. کار این فرقه سرانجام به اختلاف کشید: گروهى دنبال عطیه بن اسود حنفى به سیستان رفتند و خوارج سیستان از وی تبعیت کردند به همین علت است که به خوارج سیستان در این دورانعطویه می گفتند و مبانی این فرقه همان مبانی "نجد بن عامر" است وگروهى با ابوفدیک به جنگ با نجده که از اصول خوارج تخطى کرده بود، پرداختند این گروه سرانجام نجده راکشتند. وگروهى به نجده وفادار ماندند.123
نویسنده کتاب الملل و النحل چنین گزارش می دهد که در این قرن بیشترین خوراجی که در سیستان حضور داشتند، جزء فرقه "عطویه" بوده اند.124
قرن دوم
در این قرن، خوارج نیز در سیستان حضور و فعالیت داشته اند که معروف ترین شخصیت آنان حمزه بن ادرک بوده است؛ در ابتدا فعالیت های این شخصیت را ذکر نموده و در ادامه آرای کلامی آن را بیان خواهیم نمود.
حمزه بن ادرک
حمزه، پسر ادرک یا عبدالله اهل "اوق" (بین بست و غزنه)ی سیستان بود.125 وی خود را از نسل پسر طهماسب، دلاور افسانه ای ایرانی می دانست و نسب خویش را به پادشاهان کیانی می رساند.126
شروع فعالیت های حمزه
حمزه بن ادرک علیهِ حکومت عباسی قیام نمود؛ "طبری" آغاز قیام را در خراسان، ضمن رویدادهای سال ۱۷۹ (عهد ولایت منصور بن یزید در خراسان) دانسته است.127 ابن اثیر با اندکی تفصیل آن را در رویدادهای سال ۱۸۰ آورده128 و مولف تاریخ سیستان قیام حمزه را در ۱۸۱ ذکر کرده است.129
به هر حال وی به سرکردگی مردم سیستان بر ضد هارون الرشید خلیفه عباسی و عمال او قیام کرد و پس از کشتن عامل خلیفه به حج رفت و با تمام مراکز خوارج ارتباط برقرار کرده و با مخالفان خلافت بغداد آشنا گردید.
حمزه هنگامی که از سفر حج به سیستان برگشت، بیشتر خوارج سیستان که جمعیت های سری و زیرزمینی داشتند به دور او گرد آمدند و در حدود 5000 نفر با وی بیعت کردند.130
خبر قیام مجدد سیستانی ها به رهبری حمزه به علی بن عیسی بن ماهان، والی خراسان رسید. علی بن عیسی، در شوال 182(ه ق) عمرویه بن یزید ازدی را به فرماندهی 6000 تن به جنگ حمزه فرستاد که در نهایت این لشکر شکست خورد در نتیجه حمزه پس از این پیروزی، مردم سیستان را احضار نمود و طی یک نطق تاریخی رسماً مخالفت خود را با خلیفه عباسی اعلام نمود و در پایان خطاب خود به مردم چنین گفت:" یک درم خراج و مال بیش بسلطان مدهید چون شما را نگاه نتواند داشت و من از شما هیچ نخواهم و نستانم که من بر یک جاى نخواهم نشست،…"131
خوارج سیستان بعد از رفتن امیر حمزه از سیستان، پراکنده شدند و جانشین وی- ابو عقیل- نیز نتوانست خوارج را اداره کند به گونه ایی که با بازگشت امیر حمزه به سیستان، وضع و موقعیت گذشته به دست نیامد که سرانجام "حمزه" در سال 213(ه ق) در گذشت و پیروانش بارها با آل طاهر می جنگیدند تا سرانجام عمار خارجی آخرین امیر خوارج به دست یعقوب لیث صفاری کشته شد.132
افول خوارج
در قرن سوم، با قیام یعقوب لیث صفاری حکومت خوارج بر چیده شد و این فرقه به انزوا کشیده شدند.133 در نتیجه از این دوران به بعد خوارج سیستان، افول کردند و به مرور زمان هیچ گونه فعالیتی از آنان در سیستان گزارش نشد.
منابع و مآخذ
منابع فارسی
1- ابن بابویه، محمد بن على، علل الشرائع، مترجم: ذهنى تهرانى، محمد جواد، ناشر: انتشارات مومنین، مکان چاپ: ایران؛ قم
2- افشار سیستانی، ایرج، سیستان نامه، محل نشر: تهران، ناشر: مرغ آمین، چاپ اول، سال انتشار 1369 ه ش
3- افشار سیستانی، ایرج، بزرگان سیستان، تهران، نشر مرغ آمین، ۱۳۶۶ش
4- اویسی جواد، دانشنامه سیستان، انتشارات تفتان، سال 1387-1390 هجری شمسی
5- بوترابی، محمد، سیستان و مسائل عمرانی آن، ناشر: سازمان برنامه و بودجه، محل نشر: تهران، بهمن 1341
6- حلبى، على اصغر، تاریخ علم کلام در ایران و جهان، چاپ، دوم، انتشارات اساطیر، تهران، ۱۳۷۶ ش،
7- ربانی گلپایگانی، علی، فرق و مذاهب کلامی، ناشر: زلال کوثر، سال نشر 1389 ه ش
8- سید سجادی، دکتر سید منصور، دهانه غلامان، ناشر، اداره کل آموزش، انتشارات و تولیدات فرهنگی
9- صابری، حسین، تاریخ فرق اسلامی، ناشر:سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه ها (سمت)، مرکز تحقیق و توسعه علوم انسانی، محل نشر:تهران، سال 1388 ه ش
10- طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، نشر اساطیر، سال 1363 ش،
11- فرمانیان، مهدی، درسنامه تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ناشر: ادیان، محل نشر: قم
12- کریستن سن، کیانیان،ترجمه ذبیح الله صفا، تهران، ناشر: علمی و فرهنگی، 1 فروردین 1387، چاپ هفتم،
13- مستوفی، احمد، شهداد و جغرافیای تاریخی دشت لوت، موسسه ی جغرافیای دانشگاه تهران، دیماه 1351
14- مجهول الوهیه، تاریخ سیستان، تصحیح ملک الشعراء بهار، چاپ دوم، انتشارات پدیده" خاور"، آبان ماه 1366، مقدم
15- مشکور، محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، ناشر:بنیاد پژوهشهای اسلامى آستان قدس رضوی، سال 1372 ه ش
16- ملک شاه حسین سیستانی ، احیاء الملوک، به اهتمام دکتر منوچهر ستوده، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران، 1344
17- مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن کریم، ناشر:دار القرآن الکریم (دفتر مطالعات تاریخ ومعارف اسلامی(،محل نشر:قم، سال 1373 ه ش
منابع عربی
1- آقا بزرگ تهرانى، الذریعه الى تصانیف الشیعه، ناشر: اسماعیلیان قم و کتابخانه اسلامیه تهران، سال انتشار: 1408 هجرى قمرى
2- ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قم1۴۰۴
3- ابن ابی موسى الاشعری، ابو الحسن علی بن اسماعیل بن اسحاق بن سالم بن اسماعیل بن عبد الله بن موسى بن ابی برده ، مقالات الاسلامیین واختلاف المصلین، چاپ سوم، ناشر: دار احیاء التراث العرب، محل نشر: بیروت
4- ابن بابویه، محمد بن على، التوحید، محقق / مصحح: حسینى، هاشم، ناشر: جامعه مدرسین، مکان چاپ: ایران؛ قم سال چاپ: 1398 ق
5- ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ،خصال ، محقق / مصحح: غفارى، على اکبر، ناشر: جامعه مدرسین، مکان چاپ: قم سال چاپ: 1362 ش
6- ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ، کمال الدین و تمام النعمه، محقق / مصحح: غفارى، على اکبر، ناشر: اسلامیه، مکان چاپ: تهران، سال چاپ: 1395 ق
7- ابن بابویه، على بن حسین، الامامه و التبصره من الحیره، محقق / مصحح: مدرسه امام مهدى علیه السلام، ناشر: مدرسه الامام المهدى- عجّل الله تعالى فرجه الشریف-، مکان چاپ: قم، سال چاپ: 1404 ق
8- ابن اثیر، ابو الحسن علی بن ابی الکرم محمد بن محمد بن عبد الکریم بن عبد الواحد الشیبانی الجزری، عز الدین، اسد الغابه فی معرفه الصحابه ، ناشر: دار الفکر ، محل نشر: بیروت، سال نشر: 1409هـ –
9- ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ، الکامل فی التاریخ، تحقیق: عمر عبد السلام تدمری، چاپ اول، ناشر: دار الکتاب العربی، محل نشر: بیروت – لبنان، سال نشر: 1417هـ / 1997م
10- ابن تیمیه، احمد بن عبد الحلیم بن عبد السلام الحرانی الحنبلی، درء تعارض العقل و النقل، ناشر: محمد رشاد سالم، ریاض، سال ۱۳۹۹ـ۱۴۰۳
11- ــــــــــــــــــــــــــــــ، مجموعه الرسائل و المسائل، ناشر: دارالباز، مکه، ۱۴۱۲ق.=۱۳۷۱ ش
12- ابن حجر العسقلانی، ابو الفضل احمد بن علی بن محمد بن احمد ، لسان المیزان، محقق: دائره المعرف النظامیه – الهند، چاپ دوم، ناشر: موسسه الاعلمی للمطبوعات، مکان چاپ: بیروت – لبنان، سال1390هـ /1971م
13- ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ، تهذیب التهذیب، چاپ اول، ناشر: مطبعه دائره المعارف النظامیه، مکان نشر: هند، سال 1326هـ
14- ابن حبان، محمد بن حبان بن احمد بن حبان بن معاذ بن مَعْبدَ، التمیمی البُستی، ثقات، ناشر: دائره المعارف العثمانیه ، مکان : حیدر آباد الدکن هند
15- ابن حوقل، محمد بن حوقل البغدادی الموصلی، صوره الارض، ناشر: دار صادر، افست لیدن، محل نشر: بیروت، سال نشر: 1938 م
16- ابن خلدون، ابو زید، ولی الدین الحضرمی الاشبیلی ،تاریخ ابن خلدون، محقق: خلیل شحاده، چاپ دوم، ناشر: دار الفکر، محل نشر:بیروت، سال 1408 هـ
17- ابن جوزی، تلبیس ابلیس، چاپ خیرالدین علی، بیروت، بی تا،
18- ابن کثیر، ابو الفداء اسماعیل بن عمر بن کثیر القرشی البصری ثم الدمشقی، البدایه والنهایه، الناشر: دار الفکر، عام النشر: 1407 هـ – 1986
19- ابن عساکر، ابو القاسم علی بن الحسن بن هبه الله، تاریخ دمشق، محقق: عمرو بن غرامه العمروی، ناشر: دار الفکر للطباعه والنشر والتوزیع،سال نشر: 1415 هـ – 1995 م
20- ابن داوود، تقى الدین الحسن بن على بن داود الحلى، رجالابنداود، ناشر: دانشگاه تهران، مکان نشر: تهران، سال نشر 1342 ه ش
21- ابن طاوس، علی بن موسی، اقبال الاعمال، گردآورنده:آخوندی، محمد، ناشر:دار الکتب الاسلامیه، محل نشر:تهران، سال نشر: ١٣۶٧
22- ابن ماجه، ابو عبد الله محمد بن یزید القزوینی، سنن ابن ماجه، تحقیق: محمد فواد عبد الباقی، ناشر: دار احیاء الکتب العربیه – فیصل عیسى البابی الحلبی
23- ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، محقق / مصحح: میر دامادى، جمال الدین، ناشر: دار الفکر للطباعه و النشر و التوزیع- دار صادر، مکان چاپ: بیروت، سال چاپ: 1414 ق
24- ابو اسحاق، ابراهیم بن محمد الحنبلی، المنتخب من کتاب السیاق لتاریخ نیسابور، محقق: خالد حیدر، ناشر: دار الفکر للطباعه والنشر التوزیع، سال نشر 1414هـ
25- ابو داوود سجستانی، سلیمان بن الاشعث بن اسحاق بن بشیر بن شداد بن عمرو الازدی السَِّجِسْتانی، سنن ابی داود، محقق: محمد محیی الدین عبد الحمید، ناشر: المکتبه العصریه، صیدا – محل نشر: بیروت
26- ابو القاسم البستی، اسماعیل بن علی بن احمد، المراتب فی فضائل امیرالمومنین و سید الوصیین، مصحح: محمد رضا انصاری قمی، ناشر:دلیل ما، محل نشر:قم
27- ابو الفداء، اسماعیل بن عمر الدمشقی، طبقات الشافعیین، تحقیق: د احمد عمر هاشم، د محمد زینهم محمد عزب، ناشر: مکتبه الثقافه الدینیه، سال النشر: 1413 هـ – 1993 م
28- ابو القاسم الرافعی القزوینی، التدوین فی اخبار قزوین، محقق: عزیز الله العطاردی، ناشر: دار الکتب العلمیه، سال 1408هـ-1987م
29- ابو القاسم، خلف بن عبد الملک بن بشکوال، الصله فی تاریخ ائمه الاندلس، تصحیح: السید عزت العطار الحسینی، جاپ دوم، ناشر: مکتبه الخانجی، سال1374 هـ – 1955 م
30- ابن المستوفی، مبارک بن احمد بن المبارک بن موهوب اللخمی الاِربلی، تاریخ اربل، المحقق: سامی بن سید خماس الصقار، ناشر: وزاره الثقافه والاعلام، دار الرشید للنشر، العراق
31- ابو یعلى، احمد بن علی بن المثُنى الموصلی، مسند ابی یعلی، محقق: حسین سلیم اسد، چاپ اول، ناشر: دار المامون للتراث، محل نشر: دمشق، سال نشر: 1404 ه ق
32- ابو نعیم، احمد بن عبد الله الاصبهانی، معرفه الصحابه، تحقیق: عادل بن یوسف العزازی، چاپ اول، ناشر: دار الوطن للنشر، الریاض، سال نشر1419 هـ – 1998 م
33- ـــــــــــــــــــــــــــــــــ، المسند المستخرج علی صحیح مسلم، محقق: محمد حسن محمد حسن اسماعیل الشافعی، چاپ اول، ناشر: دار الکتب العلمیه، محل نشر: بیروت – لبنان 1417هـ
34- ابو یعقوب سجستانی، اسحاق بن احمد ، الافتخار، تحقیق: اسماعیل قربان حسین، چاپ اول، ناشر، دارالغرب الاسلامی، سال نشر: 2000 میلادی
35- احمد بن حنبل، ابو عبدالله الشیبانی، مسند احمد بن حنبل، الناشر : موسسه قرطبه، محل نش: القاهره
36- اربلی، ابو العباس شمس الدین، وفیات الاعیان، محقق: احسان عباس، ناشر: دار صادر، محل نشر: بیروت
37- اصطخری، ابو اسحاق ابراهیم بن محمد الفارسی، المسالک والممالک، ناشر: الهیئه العامه لقصور الثقافه، القاهره
38- امین، سیدمحسن، اعیان الشیعه، ناشر: دار التعارف للمطبوعات، چاپ: بیروت، سال انتشار: 1406 هجرى قمرى
39- اندلسی، عبد الله بن عبد العزیز، معجم ما استعجم من اسماء البلاد والمواضع، چاپ سوم، ناشر: عالم الکتب، محل نشر: بیروت، سال 1403 هـ
40- باتلی، احمد، الامام الخطابی و آثاره الحدیثیه و منهجه فیها، محل نشر: ریاض، سال نشر ۱۴۲۶/۲۰۰۵
41- بحرانی، یوسف بن احمد ، الحدائق الناضره فی احکام العتره الطاهره، ج۱، قم۱۳۶۳ش.
42- برقی، احمد بن محمد بن خالد برقی، المحاسن، محقق / مصحح: محدث، جلال الدین، ناشر: دار الکتب الاسلامیه، مکان چاپ: قم، سال چاپ: 1371 ق
43- بلاذری، احمد بن یحیی، فتوح البلدان، ترجمه محمد توکل، چاپ اول، ناشر نقره، محل نشر تهران، سال نشر 1337 ه ق.
44- بیهقی، احمد بن الحسین ، ابو بکر البیهقی، السنن الکبری، محقق: محمد عبد القادر عطا، ناشر: دار الکتب العلمیه، بیروت – لبنان
45- تفتازانی، سعد الدین مسعود بن عمر بن عبد الله، شرح المقاصد فی علم الکلام، ناشر دار المعارف النعمانیه، محل نشر: پاکستان سال نشر 1401هـ – 1981م
46- توفیق بن عامر،مواقف الفقهاء من الصوفیه فی الفکر الاسلامی، حولیات الجامعه التونسیه، ۱۹۹۵م
47- جعفریان، رسول، الشیعه فی ایران دراسه تاریخیه من البدایه حتی القرن التاسع الهجری، ترجمه عربی، ناشر: بنیاد پژوهشهای اسلامى آستان قدس رضوی، محل نشر: مشهد مقدس، ۱۳۷۸ ش
48- جوزی، عبد الرحمن بن علی بن محمد الجوزی، المنتظم فی تاریخ الامم والملوک، محقق: محمد عبد القادر عطا، مصطفى عبد القادر عطا، چاپ اول، ناشر: دار الکتب العلمیه، محل نشر: بیروت، سال 1412 هـ – 1992م
49- ــــــــــــــــــــ، صفه الصفوه، محقق: احمد بن علی، ناشر: دار الحدیث، القاهره، مصر، 1421هـ
50- حازمی، محمد بن موسى الهمدانی، زین الدین، الاماکن او ما اتفق لفظه وافترق مسماه من الامکنه، محقق: حمد بن محمد الجاسر، ناشر: دار الیمامه للبحث والترجمه والنشر، سال نشر: 1415 هـ
51- حموی، شهاب الدین ابو عبد الله یاقوت بن عبد الله الرومی الحموی، معجم البلدان، چاپ دوم، ناشر: دار صادر، مکان نشر: بیروت، سال 1995 م
52- خلیفه بن خیاط، ابو عمرو خلیفه بن خیاط بن خلیفه الشیبانی العصفری البصری، تاریخ خلیفه بن خیاط، محقق: د. اکرم ضیاء العمری، ناشر: دار القلم , موسسه الرساله – دمشق , بیروت
53- خطابی، حمد بن محمد بن ابراهیم الخطابی البستی ابو سلیمان، غریب الحدیث، تحقیق : عبد الکریم ابراهیم العزباوی، ناشر : جامعه ام القرى – مکه المکرمه ، 1402
54- ـــــــــــــــــــــــــــــ، رساله الغنیه عن الکلام و اهله ، موسسه فرهنگی و اطلاع رسانی تبیان، قم، سال 1387 ش
55- خطیب البغدادی، ابو بکر احمد بن علی، تاریخ بغداد، المحقق: الدکتور بشار عواد معروف، چاپ اول، ناشر: دار الغرب الاسلامی – محل نشر، بیروت، 1422هـ –
56- خویی، ابوالقاسم الموسوى الخوئى، معجم رجال الحدیث، محل نشر: قم، سال نشر: 1372 ه ش
57- دانی، عثمان بن سعید بن عثمان بن عمر ابو عمرو الدانی، السنن الوارده فی الفتن، محقق: د. رضاء الله بن محمد ادریس المبارکفوری، ناشر: دار العاصمه – الریاض
58- ذهبی، شمس الدین ابو عبد الله محمد بن احمد بن عثمان بن قَایْماز الذهبی، تذکره الحفاظ، چاپ اول، ناشر: دار الکتب العلمیه بیروت-لبنان الطبعه: الاولى، 1419هـ- 1998م
59- ــــــــــــــــــــــــــــ، سیر اعلام النبلاء، محقق : مجموعه من المحققین باشراف الشیخ شعیب الارناووط، چاپ سوم، ناشر : موسسه الرساله، سال 1405 هـ / 1985 م
60- ــــــــــــــــــــــــــ، میزان الاعتدال فی نقد الرجال، تحقیق الشیخ علی محمد معوض والشیخ عادل احمد عبدالموجود، ناشر دار الکتب العلمیه، مکان النشر بیروت، سال النشر 1995
61- ــــــــــــــــــــــــــ، تاریخ الاسلام ووفیات المشاهیر والاعلام، محقق: عمر عبد السلام التدمری، ناشر: دار الکتاب العربی، بیروت
62- زرکلی، خیر الدین بن محمود الزرکلی، الاعلام، چاپ پانزدهم،، ناشر: دار العلم للملایین، سال نشر: 2002 م
63- زهری، محمد بن سعد، طبقات الکبری ابن سعد، چاپ اول، ناشر: احیاء التراث العربی، محل نشر: بیروت-لبنان، سال نشر: 1417هـ-1996م
64- سبحانى، جعفر، موسوعهطبقاتالفقهاء، ناشر: موسسه امام صادق، چاپ :قم، سال انتشار: 1418 هجرى قمرى
65- ـــــــــــــ، بحوث فی الملل والنحل، چاپ دوم، ناشر :موسسه النشر الاسلامی التابعه لجامعه المدرّسین مکان نشر: قم
66- ــــــــــــ، اصول الحدیث و احکامه فى علم الدرایه، ناشر: موسسه النشر الاسلامی، سال 1383 ش
67- سبکی، تاج الدین عبد الوهاب بن تقی الدین، طبقات الشافعیه الکبرى، محقق: د. محمود محمد الطناحی د. عبد الفتاح محمد الحلو، چاپ دوم، ناشر: هجر للطباعه والنشر والتوزیع، سال نشر 1413هـ
68- سجزی، عبید الله بن سعید بن حاتم السجزیّ الوائلی البکری، رساله السجزی الى اهل زبید فی الرد على من انکر الحرف والصوت، محقق: محمد با کریم با عبد الله، چاپ دوم، ناشر: عماده البحث العلمی بالجامعه الاسلامیه، مکان نشرمدینه المنوره، سال 1423هـ/2002م
69- سمعانی، عبدالکریم بن محمد، الانساب، چاپ عبداللّه عمر بارودی، محل نشر: بیروت، سال ۱۴۰۸/۱۹۸۸
70- سیوطی، عبد الرحمن بن ابی بکر، جلال الدین السیوطی، صون المنطق و الکلام عن فن المنطق و الکلام، ناشر: علی سامی نشار، محل نشر: قاهره سال: ۱۳۶۶/ ۱۹۴۷
71- شهرستانی، ابو الفتح محمد بن عبد الکریم بن ابى بکر احمد، الملل والنحل، الناشر: موسسه الحلبی عمر فرّوخ، عبقریّه العرب، محل نشر: بیروت، سال 1973م
72- صفدی، صلاح الدین خلیل بن ایبک، الوافی بالوفیات، محقق: احمد الارناووط وترکی مصطفى، ناشر: دار احیاء التراث، محل نشر: بیروت، سال نشر:1420هـ- 2000م
73- طالبی، عبد الحی بن فخر، الاعلام بمن فی تاریخ الهند من الاعلام المسمى بـ (نزهه الخواطر وبهجه المسامع والنواظر)، چاپ اول، ناشر: دار ابن حزم ، محل نشر: بیروت، لبنان، سال1420 هـ، 1999م
74- طبرانی، سلیمان بن احمد، ابو القاسم الطبرانی، المعجم الاوسط، محقق: طارق بن عوض الله بن محمد عبد المحسن بن ابراهیم الحسینی، ناشر: دار الحرمین، محل نشر: القاهره
75- ـــــــــــــــــــــــــــــــ، المعجم الکبیر، محقق: حمدی بن عبد المجید السلفی، چاپ دوم،ناشر: مکتبه ابن تیمیه، محل نشر القاهره
76- طبرسی، احمدبن علی، الاحتجاج، چاپ: ابراهیم بهادری و محمد هادی به، محل نشرتهران، سال ۱۴۲۵
77- ــــــــــــــــــــ، اسرار الامامه، محقق:آستانه الرضویه المقدسه، مجمع البحوث اسلامیه، قسم الکلام، ناشر:مجمع البحوث الاسلامیه، محل نشر:مشهد مقدس
78- طبری، محمد بن جریر بن یزید بن غالب ابو جعفر، تهذیب الاثار، تحقیق علیرضا بن عبدالله بن علی رضا، ناشر: دارالمامون للتراث، محل نشر: دمشق، سال ۱۴۱۶ ه ق
79- ـــــــــــــــــــــــــــــــــ، تاریخ الطبری، چاپ دوم، ناشر: دار التراث – بیروت، 1387 هـ ق
80- طبلاوی محمود سعد، التصوف فی تراث ابن تیمیه، مصر ۱۹۸۴.
81- طوسى، محمد بن حسن، فهرست کتب الشیعه و اصولهم و اسماء المصنّفین و اصحاب الاصول،
محقق/ مصحح: طباطبائى، عبدالعزیز، چاپ اول، ناشر: مکتبه المحقق الطباطبائی، مکان چاپ: قم، سال چاپ: 1420 ق
82- عبد الله بن الامام الهادی، الجداول الصغرى مختصر الطبقات الکبرى، ناشر: موسسه الامام زید بن علی الثقافیه، محل نشر: اردن
83- عثمان بن سعید الدارمی السجستانی، نقض الامام ابی سعید عثمان بن سعید على المریسی الجهمی العنید فیما افترى على الله عز وجل من التوحید، چاپ اول، محقق: رشید بن حسن الالمعی، ناشر: مکتبه الرشد للنشر والتوزیع، سال: 1418هـ – 1998م
84- ـــــــــــــــــــــــــــــــ، الرد على الجهمیه، محقق: بدر بن عبد الله البدر، چاپ دوم، ناشر: دار ابن الاثیر، محل نشر کویت، سال 1416هـ – 1995م
85- غیتابى الحنفى، ابو محمد محمود بن احمد بن موسى بن احمد بن حسین الغیتابى الحنفى بدر الدین العینى، مغانی الاخیار فی شرح اسامی رجال معانی الآثار، تحقیق: محمد حسن محمد حسن اسماعیل، 1427 هـ – 2006 م
86- قمی، عباس، الکنى والالقاب، مقدمه نویس:امینی، محمد هادی، ناشر:مکتبه الصدر، محل نشر:تهران، سال نشر: ١٣۶٨ ه ش
87- کاشف الغطاء، محمدحسین ، اصل الشیعه و اصولها، چاپ علاء آل جعفر، قم ۱۴۱۵.
88- کشی، محمد بن عمر، رجال کشی، محقق / مصحح: طوسى، محمد بن حسن / مصطفوى، ناشر: موسسه نشر دانشگاه مشهد، سال چاپ: 1409 ق
89- کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق؛ الکافی ؛ محقق / مصحح: غفارى على اکبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الکتب الاسلامیه، مکان چاپ: تهران سال چاپ: 1407 ق
90- ماتدریدی، محمد بن محمد بن محمود، ابو منصور، التوحید، محقق: د. فتح الله خلیف، ناشر: دار الجامعات المصریه – الاسکندریه
91- مروزی، عبد الکریم بن محمد بن منصور ، المنتخب من معجم شیوخ السمعانی، تحقیق: موفق بن عبد الله بن عبد القادر، چاپ اول، ناشر: دار عالم الکتب، محل نشر الریاض، سال1417 هـ – 1996م
92- ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ، التحبیر فی المعجم الکبیر، محقق: منیره ناجی سالم، چاپ اول، ناشر: رئاسه دیوان الاوقاف، محل نشر: بغداد، سال 1395هـ- 1975م
93- مزی، یوسف بن عبد الرحمن بن یوسف، تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، محقق: د. بشار عواد معروف، چاپ اول، ناشر: موسسه الرساله، محل نشر: بیروت، سال1400 – 1980
94- محمد عبدالحمید، تطور تفسیر القرآن، ناشر وزاره التعلیم العالی، بغداد، ۱۴۰۸ق
95- مجلسی، محمدباقربن محمدتقی، بحارالانوار، مکان نشر: بیروت، سال ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
96- مشهدی، میرزا محمد، کنز الدقایق، تحقیق مجتبی عراقی، چاپ اول
97- مفید، ابوعبدالله محمد بن محمد بن نعمان،اوائل المقالات فی المذاهب و المختارات، دارالکتاب الاسلامی، بیروت، 1983م.
98- ـــــــــــــــــــــــــــ، تصحیح اعتقادات الامامیه، محقق / مصحح: درگاهى، حسین، ناشر: کنگره شیخ مفید، مکان چاپ: ایران؛ قم، سال چاپ: 1414 ق
99- ـــــــــــــــــــــــــــ، الاختصاص، محقق / مصحح: غفارى، على اکبر و محرمى زرندى، محمود، ناشر: الموتمر العالمى لالفیه الشیخ المفید، مکان چاپ: ایران؛ قم، سال چاپ: 1413 ق
100- نصیر الدین طوسی، محمد بن محمد، قواعد العقاید(مع تعلیقات السبحانی)، حاشیه نویس:سبحانی تبریزی، جعفر، ناشر:موسسه امام صادق علیه السلام، محل نشر:قم، ص113-117
101- هاشمی، علی بن الحسین، وقعه النهروان او الخوارج، موسسه المفید، محل نشر: بیروت لبنان
102- هروی، ابو اسماعیل عبد الله بن محمد، ذم الکلام واهله، محقق: عبد الرحمن عبد العزیز الشبل، چاپ اول، ناشر: مکتبه العلوم والحکم، محل نشر: المدینه المنوره، سال 1418هـ -1998م
1 . ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، محقق / مصحح: میر دامادى، جمال الدین، ناشر: دار الفکر للطباعه و النشر و التوزیع- دار صادر، مکان چاپ: بیروت، سال چاپ: 1414 ق، ج8، ص188
2 . شهرستانی، ابو الفتح محمد بن عبد الکریم بن ابى بکر احمد، الملل والنحل، الناشر: موسسه الحلبی عمر فرّوخ، عبقریّه العرب، محل نشر: بیروت، سال 1973م، ج1، ص165
3 . شهرستانی، ابو الفتح محمد بن عبد الکریم بن ابى بکر احمد، الملل والنحل، پیشین، ص169
4. شاه ملک سیستانی، ص 8و 9 و 48. محتوای نامه امام علی(7) در کتب تاریخی بیان نشده است ولی احتمالاً این امام نشانه هایی از کتب پیامبران پیشین درباره پیامبر اسلام آورده بود که آنان پذیرفتند و مسلمان شدند.
5. همان، ص 8و 9
6 همان؛ نویسنده کتاب احیاء الملوک در زمینه تشیع سیستانیان چینین می گوید:"در زمانی که امام حسن-علیه السلام- به اشاره امیرالمومنین علی-علیه السلام- با لشکر اسلام و سعد وقاص متوجه بلاد عراق و خراسان شد و مردم سیستان به نامه و پیام امام مفترض الطاعه مسلمان شدند و احکام و مسایل دین و ترتیب طهارت و نماز از منسوبان آن امام عالیمقام فرا گرفتند، دیگر بنا بر خلل عقاید و اطاعت جمهور و اجتهادات دیگر طوایف از روش خود به روش دیگر نشدند و هر چند متصدیان معاویه و آل مروان تکلیف سب امیرالمومنین به آن جماعت نمود، از این معنی ابا کردند و افسون و افسانه آن قوم قبول طبع سیستانیان نیفتاد".
7. شریح بن هانیء از سرداران لشکر امام علی (7) در جنگ ها بود که در سیستان سکونت گزید و در آن جا شهید شد. ذهبی، شمس الدین ابو عبد الله محمد بن احمد بن عثمان بن قَایْماز الذهبی، سیر اعلام النبلاء، محقق : مجموعه من المحققین باشراف الشیخ شعیب الارناووط، چاپ سوم، ناشر : موسسه الرساله، سال 1405 هـ / 1985 م، ج4، ص107-108
2. معرفی اجمالی کتاب احیاء الملوک: احیاء الملوک، کتابى به زبان فارسى متضمن تاریخ سیستان از قدیمترین روزگاران تا سال ١٠٢٨ تالیف ملک شاه حسین بن ملک غیاثالدین محمد بن ملک محمود سیستانى، از شاهزادگان و امیران سیستانى اوایل قرن یازدهم هجرى، مقارن پادشاهى شاه عباس اول، نوشته شده است.
ساختار کتاب
احیاء الملوک، حاوى یک مقدمه، سه فصل و خاتمه است. مقدمه در بیان حال دانشمندان، راویان حدیث، مفسران، زاهدان و شاعران نامدار سیستان و نسب پادشاهان آن جا و برخى غرایب و عجایب آن سرزمین است. فصل اول در ذکر گروهى است که از زمان بناى سیستان تا ظهور اسلام در آنجا لواى بزرگى برافراختهاند و احوال برخى از امراى عرب که در آن جا حکومت داشتهاند. در ضمن این فصل؛ مشتمل است بر تاریخ افسانهاى سیستان و بیشتر ماخوذ از تاریخ سیستان. فصل دوم، در وقایع حالات اولاد کسرى است که پس از استیصال عجم و دولت اسلامى به سیستان آمدهاند و ظهور صفاریان تا زمان ملک قطبالدین محمد ثالث، فصل سوم از مزمان ملک قطبالدین محمد است تا عصر مولف و تاریخ ختم تالیف کتاب؛ یعنى سال ١٠٢٨ ه.ق خاتمه در شرح وقایعى است که مولف خود عینا و شخصا مشاهده کرده و به ضبط دقیق آنها پرداخته است. احیاء الملوک (معرفى و نقد کتاب)، مجله راهنماى کتاب، سال نهم شماره ۵
9 . جنگ صفین بین لشکر امام علی( 7)و معاویه رخ داده است. ذهبی، پیشین، فصل راشدین، ص260
10. ذهبی، پیشین، ص51
.11 ابن اثیر، اسد الغابه، پیشین، ج3، ص450
12. شاه حسین سیستانی، پیشین، ص51؛ در کتاب تاریخ سیستان چنین آمده است که حاکم وقت سیستان ربیع بن زیاد الحارثی تمام دستورات خود را از حسن بصری گرفته است و با توجه که این شخصیت تا سال 51 (ه ق) در سیستان حکومت داشته است معلوم می شود که حسن بصری زمان طولانی 10 ساله در سیستان بوده است.ملک الشعراء بهار، پیشین، ص121
13 مجهول الهویه، پیشین، ص100
14. "این همه به تدبیر حسن بصری کرد که او با وی اینجا آمده بود و هیچ نکردی تا از او نپرسی". ملک الشعراء بهار، پیشین، ص119-121
15 . ابن جوزی، کتاب الرد علی المتعصب العنید، ج۱، ص۶۴، چاپ کاظم محمودی، ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
16. احمدبن علی طبرسی، الاحتجاج، چاپ ابراهیم بهادری و محمد هادی به، (تهران) ۱۴۲۵، ج۱، ص۴۰۲ـ ۴۰۳.
17. طبرسی، حسن بن علی، اسرار الامامه، محقق:آستانه الرضویه المقدسه، مجمع البحوث اسلامیه، قسم الکلام، ناشر:مجمع البحوث الاسلامیه، محل نشر:مشهد مقدس ، ص399
18. ابن اثیر، اسد الغابه، پیشین، ج3، ص450
19. قطرى بن فجاءه که نام کاملش ابو نعامه جعونه بن مازن بن یزید و از بنى حرقوص بن مازن است، در دوران فرمانروایى مصعب بن عمیر بر عراق ( ۶۶ ق.) شورید. او به مدت بیست سال رهبرى حرکتهاى شورشى خوارج را بر عهده داشت و سرانجام در سال ٧٧ یا ٧٨ ق. در یکى از نبردها به قتل رسید. براى آگاهى بیشتر درباره قطرى بنگرید به: ذهبی، شمس الدین ابو عبد الله محمد بن احمد بن عثمان بن قَایْماز الذهبی، سیر اعلام النبلاء، محقق : مجموعه من المحققین باشراف الشیخ شعیب الارناووط، چاپ سوم، ناشر : موسسه الرساله، سال 1405 هـ / 1985 م، ج4، ص151
20. همان
21. همان
22. امین، سید محسن، پیشین، ج 1، ص 567
23. همان، ج 1، ص 567 نقل از ارشاد شیخ مفید.
24. ملک شاه حسین سیستانی، پیشین، ص51؛ به همین مضمون در تاریخ سیستان، ص119 آمده است؛ تنها تفاوتی که این دو کتاب است در تاریخ سیستان چنین نگاشته شده است که حسن بصری به دستور معاویه در زمان حکومت امام علی-علیه السلام- وارد سیستان شده است ولی در کتاب احیاء الملوک چنین آمده است که در زمان خلافت معاویه در سال 42 هجری به دستور وی وارد سیستان شده است. ولی مطابق دو کتاب، تاریخ خلیفه بن خیاط(المتوفى: 240هـ) اسد الغابه(المتوفى: 630هـ) که هر دو قدیمی تر از تاریخ سیستان( تالیف در حدود 445-725 ه ق) هستند چنین نگاشته شده که در زمان خلافت معاویه به همراه قطری بن الفجاءه وارد سیستان شده است(تاریخ خلیفه بن خیاط، ج1، ص205؛ اسد الغابه، ج3، ص450).
در نتیجه قول نویسنده احیاء الملوک صحیح تر به نظر می رسد.
.25 خلیفه بن خیاط، ابو عمرو خلیفه بن خیاط بن خلیفه الشیبانی العصفری البصری، تاریخ خلیفه بن خیاط، محقق: د. اکرم ضیاء العمری، ناشر: دار القلم , موسسه الرساله – دمشق , بیروت.ج1، ص205
26. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج2، پیشین، ص619-620
27. ملک الشعراء بهار، پیشین، ص136؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، پیشین، ج4، ص107-108
28. همان
29. ذهبی، سیر اعلام النبلاء، پیشین، ص107
30. ابن عساکر، پیشین، ج73، ص153
31 حجاج بن یوسف ثقفی (۴۰ هجری متولد. – ۹۵ هجری متوفی.) والی حجاز و عراق در روزگار بنی امیه و زاده طائف است. وی فردی ایران ستیز بود و در زمان زمامداری وی در عراق، زبان عربی جایگزین زبان فارسی میانه شد. خلیفهبن خیاط، تاریخ خلیفهبن خیاط، چاپ مصطفی نجیب فوّاز و حکمت کشلی فوّاز، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۵. ج۱، ص۱۹۶
32. ابن حجر العسقلانی، پیشین، ج 2، ص 210
33. ملک الشعراء بهار، پیشین، ص135-136
34 وی از سرکردگان خوراج زمانه خودش در کرمان و سیستان بود. همان، ص138
35 همان
36. دلیل بر اقلیت شیعه در این قرن در سیستان، سخن شیخ مفید است که قائل شده که شیعه در این منطقه در اقلیت زیسته است. مفید، محمد بن محمد، الاختصاص، ص66؛ امین، سیدمحسن، اعیان الشیعه، ناشر: دار التعارف للمطبوعات، چاپ: بیروت، سال انتشار: 1406 هجرى قمرى، ج4،ص 618
37در کتاب های تاریخی و رجالی فقط حضور حریز در سیستان و مراجعه شیعیان به او ذکر شده است؛ با توجه به طولانی بودن حضوراین محدث و فقیه شیعی در سیستان، نشانگر این است که وی شاگردانی در این منطقه تربیت کرده است؛ گرچه نامی از شاگردان سیستانی اش در تاریخ نیامده است.
38همان، ص 618- 619
39. همان، ص618؛ خویی، ابوالقاسم الموسوى الخوئى، معجم رجال الحدیث، محل نشر: قم، سال نشر: 1372 ه ش، ج4، ص 253
40. ابن حجر العسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، مکان نشر: هند، ناشر: مطبعه دائره المعارف النظامیه، سال 1326هـ ، چاپ اول، ،ج5، ص187
41. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق؛ الکافی ؛ محقق / مصحح: غفارى على اکبر و آخوندى، محمد، مکان چاپ: تهران، ناشر: دار الکتب الاسلامیه، سال چاپ: 1407 ق ،ج5،ص 253
42 همان، ص149
43 تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، ج14، ص422؛ میزان الاعتدال، ج4، ص82
44 رجال نجاشى، ص 144
45 . کشی، محمد بن عمر، رجال کشی، محقق / مصحح: طوسى، محمد بن حسن / مصطفوى، ناشر: موسسه نشر دانشگاه مشهد، سال چاپ: 1409 ق، ص 336 .
46 . خویی، ابو القاسم، پیشین، ج5، ص232.
.47 همان، ص234
48. مجلسی، محمد تقی، بحار الانوار، محقق / مصحح: جمعى از محققان، مکان چاپ: بیروت، ناشر: دار احیاء التراث العربی، ج76، ص: 222
49. خویی، ابو القاسم، پیشین، ص233
50. همان
51. همان
52. همان، ج11، ص295
53 . همان
54. همان، ج12، ص255
55 . کشی، پیشین، ص347
56. کشی، پیشین، ص347؛ خویی، پیشین، ج 4، ص 226
57. طاهر بن حسین از سرداران معروف ایرانی مامون )خلیفه عباسی( بود که توانست در جنگ با امین )برادر مامون) در بغداد در سال ۱۹۶ هـ ق او را شکست دهد و در استقرار و انتقال خلافت به مامون سهم بسزائی داشت. در سال ۲۰۵ ه. / ۸۲۰ م طاهر از سوی مامون به امارت خراسان)سرزمین های شرقی عباسیان) منصوب گردید. طاهر به محض ورود به نیشابور اقدام به حذف نام خلیفه از خطبه های نماز جمعه کرد و بدین گونه استقلال خود را اعلام نمود و نیشابور را پایتخت خود قرار داد. طاهر حکومتی نیمه مستقل و موروثی را تشکیل داد که فقط در ظاهر زیر فرمان خلیفه بود. پس از تسلط اعراب بر ایران این نخستین بار بود که فرمانروایانی از یک خاندان ایرانی به شکل موروث و نیمه مستقل حکومت می کردند. (نفیسی، سعید ، تاریخ خاندان طاهری، چاپ عبدالکریم جربزه دار، تهران ۱۳۸۶، ج۱، ص ۵۷( قضاوت درباره مذهب طاهر دشوار است، ولی ازدواج خواهر او با محمد بن ابوالعباس شیعی مذهب و حمایت طاهر از وی نزد مامون، تمایل او به علویان ، ازدواج دخترش با ابن زباره علوی، رابطه جدش زریق با امام علی علیه السلام، و خطبه خواندن به نام قاسم بن علی، ربط وثیق وی را با تشیع نشان می دهد(ابن طیفور، بغداد فی تاریخ الخلافه العباسیه، بیروت ۱۳۸۸/ ۱۹۶۸، ج۱، ص ۱۵ـ۱۶(.
58. افشار سیستانی، ایرج، پیشین، ج1، ص268
.59همان، ص268-273؛ ملک الشعراء بهار، پیشین، ص189-198
60. باستانی پاریزی، ابراهیم، یعقوب لیث، انتشارات کورش، سال 1368، چاپ ششم. ، ص74
61عیاران جوانان چاباکی که دارای تشکیلات منسجمی بوده اند به گونه ایی که به صورت مخفیانه برنامه های خود را اجرا می نمودند، این جمعیت از وضع موجود جامعه خود ناراضی بوده اند؛ در نتیجه در مقابل حاکم وقت مقابله می کردند؛ و مخارج خود را بدبن صورت کسب می کردند که کاروان های در بیابان را به سلامتی به مقصد می رسانند و از آنان باج می گرفتند( همان، ص103-123).
.62 افشار سیستانی، پیشین، ج1، ص285-302؛ باستانی پاریزی، ابراهیم، پیشین، ص169-243؛ ملک الشعراء بهار، پیشین، ص213-234
63. ملک الشعراء بهار، پیشین، ص234-284
64. جعفریان، رسول، الشیعه فی ایران دراسه تاریخیه من البدایه حتی القرن التاسع الهجری، ترجمه عربی، ناشر: بنیاد پژوهشهای اسلامى آستان قدس رضوی، محل نشر: مشهد مقدس، ۱۳۷۸ ش ،ج9،ص17
65. کلینی، محمد بن یعقوب، پیشین، ج5،ص 111
66 . کشی، پیشین، ص612
67 بنیانگذار صفاریان، یعقوب لیث که اصالتاً سیستانی و از عیاران وده است. وی در سال 237(ه ق) شهر بست را فتح کرد و به مرور زمان به شهرهای مختلف لشکرکشی کرد و حکومت آنجا را به دست خود گرفت؛ بلادی مانندِ سیستان، کرمان، هرات، بامیان، بلخ، نیشابور، گرگان، فارس؛ یعقوب تا نزدیکی بغداد نیز پیش رفت و با خلیفه بغدادی نیز به پیکار برخواست که عاقبت شکست خورد؛ در نتیجه در سال 265(ه .ق) به وسیله بیماری قولنج درگذشت. افشار سیستانی، پیشین، ج1، ص285-302
68. ملک الشعراء بهار، پیشین، ص213-234
69 کشی، پیشین، ص147؛ طوسی، پیشین، ص132؛جعفریان،رسول، شذرات من کتب مفقوده لمحمد بن بحر الزهنی الکرمانی (العالم شیعی فی القرن الرابع الهجری)، شماره 83 و 84، مجله تراثنا، سال 1426، ص 7
70. طوسی، پیشین، ص 133، رقم 587.
71. جعفریان، رسول، مقاله شذرات من کتب مفقوده لمحمد بن بحر الرهنی الکرمانی، پیشین، ص16-19
72. خویی، پیشین، ج 15 ص122-124
73. ارتفاع در مذهب به معنای عدم اعتبار و اعتماد به اقوال آن شخص است. جدیدى نژاد، محمد رضا، معجم مصطلحات الرجال والدرایه، موسسه دار الحدیث الثقافیه، والدرایه، ج7، ص 14
74. نجاشی، احمد بن علی، فهرست اسماء مصنفی الشیعه، المشتهر به رجال نجاشی، مصحح موسی شبیری زنجانی، قم، جماعه المدرسین الحوزه العلمیه القم، موسسه النشر الاسلامی، ۱۴۲۴ق – ۱۳۸۲ش، ص384
75. خویی، پیشین، ج : 15 ص123
76. بقره/ 34
77. کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات الکوفی، محقق:کاظم، محمد، ناشر:وزاره الثقافه و الارشاد الاسلامی، موسسه الطباعه و النشر، محل نشر:تهران،ص 428.
78. طوسی، محمد بن حسن، امالی، مترجم:حسن زاده، صادق، ناشر:اندیشه هادی، محل نشر:قم، سال نشر: ١٣٨٨ ، ص 650
79. طوسی، فهرست، پیشین، ص390
80 .شهرستانی، الملل و النحل، پیشین، ص154
81 . مفید، ابوعبدالله محمد بن محمد بن نعمان، اوائل المقالات فی المذاهب و المختارات، دارالکتاب الاسلامی، بیروت، 1983م. ، ص۳۹ 81
82 . صابری، حسین، تاریخ فرق اسلامی، ناشر:سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه ها (سمت)، مرکز تحقیق و توسعه علوم انسانی، محل نشر:تهران، سال 1388 ه ش، ج۲، ص۶۳.
83. مشکور، محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، ناشر:بنیاد پژوهشهای اسلامى آستان قدس رضوی، سال 1372 ه ش، ص 218
84. کشی، پیشین، ص342
85. خویی، ابوالقاسم، پیشین ،ج12،ص255
86. کشی، پیشین، ص342
87 . طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، نشر اساطیر، سال 1363 ش، ج10، ص4444،
88 . خویی، ابوالقاسم، پیشین، ج19، ص239
89 . عبد الله بن الامام الهادی، الجداول الصغرى مختصر الطبقات الکبرى، ناشر: موسسه الامام زید بن علی الثقافیه، محل نشر: اردن، ج3، ص69
90 . قیام عبد الله بن معاویه ازجمله جنبش های سیاسی-اجتماعی پایان عصر اموی است که همزمان با تکاپوی آشکار عباسیان در سال های(27-126) علیه سلطه سیاسی نظام خلافت اموی آغاز شد.این جنبش از ابعاد مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی حائز اهمیت است چرا که جدی ترین رقیب سیاسی و ایدئولوژیک عباسیان محسوب می شد.و بر محور شعار سیاسی "الرضا من آل محمد(ص)"و برمبنای ادعای سیاسی انتقال امامت از ابو هاشم و جریان کیسانیه-هواداران امامت شاخه حنفیان اولاد علی(ع)-استوار بود و نحله سیاسی-اعتقادی جناحیه یا طیاریه که به امامت عبد الله بن معاویه بن عبد الله بن جعفر بن ابی طالب معتقد بودند از آن نشات گرفت. آغاجری،سید هاشم، بهرامی،روح الله، مقاله ابوهاشم ،جناحیه و جنبش عبدالله بن معاویه، نشریه: علوم انسانی دانشگاه الزهرا (3) تابستان و پاییز 1382 (شماره 46 و 47 صفحه – از 1 تا 28(
91 . ملک الشعراء بهار، پیشین، ص150 و 151
92 . همان، ص152-154
93. ملک الشعراء بهار، پیشین، ص152-154
94. ابو القاسم البستی ،اسماعیل بن علی بن احمد، المراتب فی فضائل امیرالمومنین و سید الوصیین، مصحح: محمد رضا انصاری قمی، ناشر:دلیل ما، محل نشر:قم، ص5- 14
95. دانشنامه جهان اسلام، نویسنده: : موسسه دائره المعارف الفقه الاسلامی ، ج، 1، ص1323
96 . شهرستانی، الملل و النحل، پیشین، ص191
97 . نصیر الدین طوسی، محمد بن محمد، قواعد العقاید(مع تعلیقات السبحانی)، حاشیه نویس:سبحانی تبریزی، جعفر، ناشر:موسسه امام صادق علیه السلام، محل نشر:قم، ص113-117
98 . سبحانى، جعفر، بحوث فی الملل والنحل، پیشین، ج8 ص289-293
99 . یکى از دعات بسیار مشهور اسماعیلیه در ایران محمد بن احمد النسفى (متوفى بسال ٣٣١ ) است که مردى عالم و ادیب و مشهور بحرّیت فکر بود. صفا، ذبیح الله، تاریخ ادبیات در ایران و در قلمرو زبان پارسی (صفا( ، ناشر:فردوس، محل نشر: تهران، سال نشر: ١٣٧٨ ، ج1، ص247
100 . ابوحاتم رازی، احمد بن حمدان، داعی و متکلم اسماعیلی می باشد. وی متکلم و نظریه پردازی بود متاثر از اندیشه نوافلاطونی. او در زبان و ادب عرب نیز فاضل و چیره دست بود. در مقام داعی، در شمال غرب منطقه آذربایجان در ایران امروز فعالیت می کرد. زرکلی، خیر الدین بن محمود الزرکلی، الاعلام، چاپ پانزدهم،، ناشر: دار العلم للملایین، سال نشر: 2002 م، ج1، ص119.
101 . فرمانیان، مهدی، درسنامه تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ناشر: ادیان، محل نشر: قم، ص156
102. arly Philosophical shiism: The Ismaili Neoplatonism of Abu Yaqub Al-Sijisjani.
103 . فرمانیان، مهدی، پیشین، ص156
104 . سبحانی، جعفر، بحوث فی الملل و النحل، پیشین، ج8 ص289-293
105. همان
106 . مجلسی، محمدباقربن محمدتقی، بحارالانوار، مکان نشر: بیروت، سال ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.ج 33، ص325
107. ابن اثیر، ابو الحسن علی بن ابی الکرم محمد بن محمد بن عبد الکریم بن عبد الواحد الشیبانی الجزری، عز الدین، الکامل فی التاریخ، تحقیق: عمر عبد السلام تدمری، ناشر: دار الکتاب العربی، محل نشر: بیروت – لبنان، سال نشر: 1417هـ / 1997م، چاپ اول، ج2،ص619-620
108. همان
109. تاریخ ورود ایشان در سیستان مشخص نیست، ولی در کتب رجالی اهل سنت زمان کشته شدنش را در سیستان در 120 سالگی در سال 79(ه.ق) دانسته است؛ ذهبی، شمس الدین ابو عبد الله محمد بن احمد بن عثمان بن قَایْماز الذهبی، سیر اعلام النبلاء، محقق : مجموعه من المحققین باشراف الشیخ شعیب الارناووط، چاپ سوم، ناشر : موسسه الرساله، سال 1405 هـ / 1985 م، ج4 ص107
.110 ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، پیشین، ج2،ص619-620
111. ابن اثیر، اسد الغابه، پیشین، ج3، ص450؛ این ورود را می توان مرحله دوم ورود خوراج به سیستان دانست.
112. امین، سید محسن، اعیان الشیعه، پیشین، ج4، ص618
113. ابو جریر طبری، پیشین، ج6، ص301
114. ملک الشعراء بهار، پیشین، ص138
115. ابو جریر طبری، پیشین، ص301
116. ابن الاثیر، اسد الغابه، پیشین، ج3، ص450، افشار سیستانی، پیشین، ج1، ص259
117 .. ملک الشعراء بهار، پیشین، ص142
118 همان، ص114-146
119. شهرستانی، ابو الفتح محمد بن عبد الکریم بن ابى بکر احمد، الملل والنحل، الناشر: موسسه الحلبی عمر فرّوخ، عبقریّه العرب، محل نشر: بیروت، سال 1973م، ج1 ص 62-63
120. ابن اثیر، اسد الغابه، پیشین، ج3، ص450؛ افشار سیستانی،پیشین ص259
121. ملک الشعراء بهار، پیشین، ص135
122. شهرستانی، پیشین، ص 62-63
123. همان، ص64-65؛ سبحانى، جعفر، بحوث فی الملل والنحل، مکان نشر: قم، چاپ دوم، ناشر :موسسه النشر الاسلامی التابعه لجامعه المدرّسین ، ج5، ص199-203
124 . شهرستانی، پیشین، ص65
125. شهرستانی، پیشین، ج1، ص69
126 . ملک الشعراء بهار، پیشین، ص172
127. طبری،محمد بن جریر، پیشین، ج۸، ص۲۶۱.
.128 ابن اثیر، پیشین، ج۶، ص۱۵۰۱۵۱.
129 . ملک الشعراء بهار، پیشین، ص 172-174
.130این قیام از سال 180(ه ق) آغاز گردید و تا سال 213 ادامه یافت؛ملک الشعراء بهار، پیشین، ص 172-192
131. همان، شهرستانی، پیشین، ج1، ص 174،
132. افشار سیستانی، ایرج، پیشین، ج1، ص 260-263
133. ابن کثیر، ابو الفداء، پیشین، ج11، ص31
—————
————————————————————
—————
————————————————————