تغییرات بازده سهام
مفهوم بازده و انواع بازده سهام
بازده سرمایه گذاری:
بازده عبارتست از نسبت کل عایدی (ضرر) حاصل از سرمایه گذاری در یک دوره معین به سرمایه ای که برای بدست آوردن این عایدی در ابتدا دوره، مصرف گردیده است. بازده سهام شامل تغییر در اصل سرمایه (تغییر قیمت سهام) و سود نقدی دریافتی می باشد. برای محاسبه نرخ بازده سهام عادی قیمت سهام عادی را در آخر سال از قیمت آن در اول همان سال کسر و سپس سود سهام دریافتی را به آن اضافه می کنیم آنگاه حاصل را بر قیمت همان سهم در اول دوره تقسیم می کنیم.
برای محاسبه بازده سهام شرکتهای مورد بررسی در این تحقیق، فاکتورهای افزایش سرمایه، منبع افزایش سرمایه و زمان افزایش سرمایه بایستی مد نظر قرار گیرد. برای محاسبه بازده با توجه به فاکتورهای فوق از فرمولهای زیر استفاده شود:
1 ـ شرکت افزایش سرمایه نداده باشد:
در این صورت:
که در آن:
R: بازده سهام شرکت
: قیمت بازار سهام شرکت در پایان دوره
: قیمت بازار سهام شرکت در ابتدای دوره
D : سود نقدی تعلق گرفته به هر سهم شرکت
2 ـ افزایش سرمایه شرکت از محل اندوخته ها
در اینصورت با توجه به زمان افزایش سرمایه دو حالت ممکن اتفاق بیفتد:
حالت اول ـ افزایش سرمایه قبل از مجمع عمومی عادی باشد در اینصورت:
: درصد افزایش سرمایه
حالت دوم: افزایبش سرمایه بعد از مجمع عمومی عادی باشد در اینصورت:
3 ـ افزایش سرمایه شرکت از محل مطالبات و آورده نقدی با توجه به زمان افزایش سرمایه مانند مورد 2 ، حالتهای زیر را داریم:
حالت اول ـ افزایش سرمایه قبل از مجمع عمومی عادی باشد:
1000 : ارزش اسمی (بهای پذیره نویسی) هر سهم
حالت دوم ـ افزایش سرمایه بعد از مجمع عمومی عادی باشد:
4 ـ افزایش سرمایه از محل اندوخته ها، مطالبات و آورده نقدی در این مورد نیز دو حالت ممکن اتفاق بیفتد:
حالت اول ـ افزایش سرمایه قبل از مجمع عمومی عادی باشد.
که در آن :
: درصد افزایش سرمایه از محل مطالبات و آورده نقدی
: درصد افزایش سرمایه از محل اندوخته ها
حالت دوم ـ افزایش سرمایه بعد از مجمع عمومی عادی باشد:
پس از محاسبه بازده سهام هر شرکت مورد بررسی، از مقدار بازده هر سهم در یکسال مقدار بازده همان سهم در سال ماقبل را کسر می نماییم و بر مقدار بازده سهم در سال ماقبل تقسیم می نماییم تا درصد تغییرات بازده سهم (متغیر وابسته) بدست آید:
که در آن
: درصد تغییرات بازده سهام شرکت
: بازده سهام شرکت در سال اول
: بازده سهام شرکت در سال صفر (سال پایه)
عوامل موثر بر بازدهی:
سرمایه گذاری در سهام تابع عوامل میزان بازدهی و مقایسه سایر دارایی ها می باشند. بازدهی سهام می تواند به عوامل متعددی بستگی داشته باشد. بطورکلی این عوامل را می توانیم به دوگروه کلی تقسیم کنید. گروه اول، عواملی را در برمی گیرد که سود نقدی و مزایای پرداختی را تحت تاثیر قرار می دهد. برخی از این عوامل که سود نقدی را تحت تاثیر قرار می دهند بشرح زیر هستند:
اندازه شرکت نیز از جمله عوامل دیگری است که توجه متخصصین را به خود جلب کرده است، از آنجایی که شرکتهای بزرگ به منابع مالی ارزان تری دسترسی دارند از کارآیی و سوددهی بیشتری برخوردار هستند. گروه دوم که نرخ بازدهی را تحت تاثیر قرار می دهد، شامل عواملی است که برقیمت سهام موثر هستند. نرخ بازدهی سهام، علاوه بر سود و مزایا پرداختی، تحت تاثیر قیمت سهام نیز می باشد. قیمت سهام نیز تابع عوامل متعددی است برخی از این عوامل، بطور مختصر ذیلاً ارائه شده است:
ـ روند آینده اقتصادی (انتظارات سهامداران) قیمت سهام را مستقیماً تحت تاثیر قرار می دهد. چنانچه سهامداران نسبت به تحولات آتی اقتصادی (خوش بین) باشند، تقاضای خرید سهام خود را افزایش می دهند که تقاضای بیشتر برای خرید سهام، موجبات افزایش قیمت سهام را فراهم می سازد و برعکس.
ـ کیفیت ترکیب سهامداران نیز از جمله عواملی است که قیمت سهام را تحت تاثیر خود قرار می دهد. بسته به اینکه اکثریت سهامداران بازار سهام، کدامیک از گروه های سرمایه گذاران کم تحرک، سرمایه گذاران حرفه ای و سفته بازان باشند تغییرات قیمت سهام متفاوت خواهد بود.
ـ قابلیت نقدپذیری سهام، نرخ تورم، چگونگی توزیع درآمد. نحوه قیمت گذاری سهام و میزان عرضه سهام که تحت تاثیر عوامل اقتصادی و غیراقتصادی است، قیمت سهام را متاثر می سازد.
ـ از عوامل دیگری که سود و مزایای پرداختی و قیمت سهام را تحت تاثیر قرار می دهد، می توان به عوامل فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، فنی و تکنولوژیک اشاره نمود.
بازارهای اوراق بهادار:
بازار منعکس کننده تقاضای جامعه برای اطلاعات می باشد. بازارهای سرمایه نزد محققین حسابداری از اهمیت ویژه ای برخوردار است، زیرا عکس العمل بازار نسبت به اطلاعات حسابداری وسیله ای برای آزمون تئوریهای حسابداری است از آنجا که آزمون فرضیه مفید بودن اطلاعات برای تک تک افراد در تصمیم گیریهای خود به صورت تجربی مشکل است. محققین بر تاثیر سرمایه گذاران روی بازار بعنوان یک کل تمرکز می کنند و در نگرش بازار، تمرکز و توجه بر رفاه جامعه است نه رفاه تک تک اشخاص.
تئوری بازار معتقد است که حسابداری دو هدف عمده دارد:
1ـ حسابداری باید اطلاعاتی تهیه کند که این اطلاعات، به تخصیص بهینه منابع کمک کند. یعنی تولیدکنندگان بتوانند با میزان مشخص از منابع، وجوه سرمایه ای خود را برای حداکثر رساندن تولید ناخالص ملی مصرف نمایند که در برگیرنده رفاه اجتماعی و سایر اهداف نیز باشد.
2ـ حسابداری باید اطلاعات فراهم کند که این اطلاعات به سرمایه گذاران برای انتخاب بهترین مجموعه سهام با ریسک و بازده مناسب تر در بین سهام های مختلف موجود در بازار کمک کند و اطلاعات حسابداری به تعیین قیمتهای سهام با توجه به میزان ریسک و بازده آنها منجر می شود.
کارآیی بازار:
انجام تحقیقات در اقتصاد مالی، بویژه در فرضیه بازار کارای سرمایه، تاثیر قابل ملاحظه ای در تحقیقات حسابداری به جای گذاشت. در دهه 1960، تحقیقات برمبنای فرضیه بازار کارای سرمایه، نتایجی را بدنبال داشت که برخلاف مفروضات مورد پذیرش حسابداران بود. نتایج این تحقیقات نشان داد که بازار سرمایه بطور منطقی از طریق روشهای حسابداری گمراه نمی شود. این مغایرتها بوسیله محققان حسابداری که سعی در استفاده از روشهای جدید و مسائل مالی داشتند مورد توجه قرارگرفت. در آن زمان مفاهیم تئوری و روشهای تحقیق جدید برای حسابداران شناخته شده نبود و در برابر آنها مقاومت نشان می دادند. ولی با گذشت زمان، این روشها پذیرش عمومی یافت و مقالات زیادی براساس این روشها تهیه و در نشریات علمی حسابداری چاپ شد. فرضیه بازار کارا در تحقیقات مربوط به سود حسابداری و قیمت سهام و تغییرات در روشهای حسابداری و قیمت سهام و همچنین تغییرات نسبی مربوط به افشاگری شرکتها عامل مهمی بشمار می آید.
تا اوایل دهه 1960، با توجه به ساختار اقتصادی کشورهای توسعه یافته، هدف اصلی حسابداری تهیه اطلاعاتی بود که در تصمیم گیری اقتصادی سرمایه گذاران و اعتبار دهندگان مفید باشد. چنین هدفی ناشی از تفکری است که سرمایه گذاران بصورت فردی و به منظور حداکثر کردن ثروت خود از اطلاعات حسابداری بعنوان اصلی ترین منبع اطلاعاتی استفاده می کنند. اما چون هر سرمایه گذار در هر زمان مدل تصمیم گیری خاص خود را دارد و نیز این مدلها بسیار متنوع بوده و کاملاً شناخته شده نیستند. آزمایش مفید بودن اطلاعات برای تصمیم گیری افراد، غیرممکن و یا بسیار مشکل است. پردازش اطلاعات در تفکر سرمایه گذاران و نهایتاً تصمیم آنها متفاوت است و لذا آزمایش خصوصیات کیفی اطلاعات (مثل مربوط بودن و معتبر بودن) عملی نیست. رونق معاملات در بازار اوراق بهادار، آمادگی وسایط ارتباط جمعی جدید، انتشار متعدد و به روز اطلاعات مالی، شیوه جدیدی از اطلاعات را بوجود آورده است که در این شیوه بجای رفاه شخصی، رفاه اجتماعی مورد تاکید است.
سطوح کارایی بازار سرمایه:
نسبی بودن شرایط بازار موجب می شود تا فرضیه بازار کارا به سه شکل ضعیف، نیمه قوی و قوی طبقه بندی شود:
1ـ شکل ضعیف بازار در صورتیکه انعکاس اطلاعات در قیمت سهام، به صورت ضعیف انجام گیرد، کارایی بازار با شکل ضعیف را نشان می دهد. در چنین حالتی قیمت اوراق بهادار، اطلاعات تاریخی را که در گذشته اتفاق افتاده است، منعکس می نماید.
به عبارت دیگر قیمت اوراق بهادار، تنها منعکس کننده اطلاعات تاریخی مربوط به سهام است. در این شکل از بازار این نظر وجوددارد که مطالعه و بررسی اطلاعات تاریخی در مورد قیمتها، دارای روند خاص نیست. اهمیت این شکل از بازار برای حسابداری این است که اطلاعات جدید فوراً دردسترس تمام معامله گران و عکس العمل ها در قیمت منعکس می شود.
2ـ شکل نیمه قوی بازار در این شکل از کارآیی بازار، قیمت اوراق بهادار منعکس کننده اطلاعات تاریخی و یا جاری است که دردسترس عموم قرار می گیرد، بلافاصله در قیمت سهام اثر می گذارد. کارایی بازار در شکل نیمه قوی، اشاره به این نمی کند که همه سرمایه گذاران اطلاعات جدید را درک می کنند و بلافاصله در محاسباتشان بکار می گیرند. تحقیقات انجام شده در این شکل از کارایی بازار نشان داده است که قیمتها با اطلاعات موجود دردسترس، بسرعت تحت تاثیر قرار می گیرند و رفتار قیمتها نیز روند خاصی را نشان نمی دهد و تغییرات قیمت ها کاملاً تصادفی است.
3ـ شکل قوی بازار ـ در این شکل از کارایی بازار، قیمت اوراق بهادار، منعکس کننده اطلاعاتی با ویژگی های بازار نیمه قوی هستند و علاوه برآن در صورتی که افراد یا سرمایه گذاران به اطلاعات محرمانه ای در مورد سهام خاصی دسترسی داشته باشند می توانند بیش از حد معمول دیگران، بازده بدست آورند، چرا که بسیاری از سرمایه گذاران بخصوص سرمایه گذاران حرفه ای تمایل دارند نسبت به دیگران بازدهی بیشتری بدست آورند و بنابراین سعی در بدست آوردن اطلاعات خاصی را خواهند کرد که در اختیار همگان نیست و چون این مسیر از طریق همه افراد به صورت پنهان دنبال می شود به این مساله منجر خواهد شد که اطلاعات در اختیار جمع کثیری از افراد و سرمایه گذاران قرار گیرد. این امر به خود به خود جنبه عمومی پیدا کرده و در نتیجه بازار فوق العاده ای که مورد انتظار سرمایه گذاران می باشد تبدیل نخواهد شد.
استفاده کنندگان از صورتهای مالی:1
گروه های مختلف به نتیجه های حاصل از فعالیتهای سازمان انتفاعی علاقه مندند و آنها را به دودسته مستقیم و غیرمستقیم طبقه بندی کرده اند.
کسانی که به صورت مستقیم از صورتهای مالی استفاده می کنند:
1ـ اعتبار دهندگان و عرضه کنندگان مواد اولیه به شرکت
2ـ مالکان و سهامداران شرکت
3ـ مدیریت سازمان
4ـ مقام های مالیاتی
5ـ کارکنان سازمان
6ـ مشتریان شرکت
کسانی که به صورت غیرمستقیم از صورتهای مالی استفاده می کنند:
1- مشاوران و تحلیل گران مالی
2ـ سازمان بورس اوراق بهادار
3ـ وکلا
4ـ مقام های قانون گذاری و ثبت اسناد
5ـ نشریه های مالی و سازمان گزارشگر
6ـ انجمن های تجاری
7ـ اتحادیه های کارگری
8ـ شرکتهای رقیب
9ـ عموم مردم
10ـ سایر سازمانهای (وزارتخانه های) دولتی.
آنها که به صورت مستقیم و غیرمستقیم از نتیجه فعالیت سازمان ها استفاده می کنند دارای مجموعه ای از هدفهای گوناگون و متضاد می باشند. اصولاً این دو گروه از استفاده کنندگان، از نظر اطلاعات نیازهای متفاوت دارند. سه نوع صورتهای مالی تهیه می شود:
1- صورتهای مالی با مقاصد عالی که نیازهای عمومی و مشترک استفاده کنندگان را تامین می نمایند در بیشتر گزارشهای سالانه، حسابداران هنگام تهیه صورتهای مالی فرض می کنند که گزارش های مزبور می توانند نیازهای عام و مشترک استفاده کنندگان را تامین نمایند.
2ـ صورت مالی که مقاصد خاص را تامین می نمایند می توانند نیازهای گروه های خاص از استفاده کنندگان را تامین نمایند.
3ـ اطلاعات گوناگونی که افشاء می شود اعداد متفاوتی را به استفاده کنندگان ارائه می نمایند که وی می تواند از میان آنها انتخاب نماید. صرف نظر از نوع صورت مالی که مورد استفاده قرار گیرد، بیشتر استفاده کنندگان به عنوان گروه فشار عمل می کنند و به گونه ای برفرایند تدوین اصول حسابداری اعمال نفوذ می نمایند، تا هدف های مورد نظر آنان تامین شود.
تغییرات اجزای صورت سود و زیان با بازده سهام
سود بعنوان وسیله ای برای پیش بینی :
در بیانیه شماره 1 هیئت استانداردهای حسابداری مالی آمده است که سرمایه گذاران ، اعتبار دهندگان و سایر استفاده کنندگان علاقه مندند که خالص جریان ورود وجه نقد به واحد انتفاعی را در دوره های آتی ارزیابی کنند ، اما غالباً سود را برای ارزیابی توان سودآوری ، پیش بینی سودهای آتی و یا ارزیابی مخاطره سرمایه گذاری یا اعطای وام و اعتبار به واحد انتفاعی مورد استفاده قرار می دهند . در بسیاری از واحدهای انتفاعی ، اطلاعات مرتبط با پیش بینی های سود در مقایسه با پیش بینی توزیع سود سهام در کوتاه مدت ، به منظور پیش بینی قیمت آتی سهام در بازار ، مربوط تر فرض شده است . بنابراین ، انتظارات مربوط به سودهای آتی توسط بسیاری از سرمایه گذاران مورد استفاده قرار می گیرد تا توزیع سود سهام را در آینده پیش بینی کنند و توزیع سود سهام در آینده نیز عامل با اهمیتی در تعیین قیمت سهام یا ارزش کل واحد انتفاعی محسوب
می شود .
اولین بار ارتباط سود حسابداری با قیمت اوراق بهادار توسط آقایان بال و براون ارائه گردید . نتایج این تحقیق یعنی نوسان قیمت اوراق بهادار همسو با نوسان سود حسابداری ، از آن زمان تا کنون بارها در تحقیقات مختلف تایید شده است . به بیان دیگر ، رفتار بازار سرمایه به مثابه این است که سود حسابداری بار و محتوای اطلاعاتی دارد . همبستگی بین سود حسابداری و قیمت اوراق بهادار کامل نیست . دلیل اول برای فقدان همبستگی کامل بکارگیری طیف وسیعی از اطلاعات ، در مقایسه با سود حسابداری توسط بازار سرمایه است . دلیل دیگر برای نبود همبستگی کامل این است که نوسانات سود حسابداری بعضاً به دلیل روشها و قواعد حسابداری است که آثار اقتصادی فوری را دربر ندارد .
در تحقیق دیگر ، توسط آقای راس جینگز ( 1990 ) تحت عنوان (( یادداشتی بر تفسیر محتوی افزاینده اطلاعاتی )) دو موضوع را مورد بررسی قرار می دهند .
( 1 ) تعیین اینکه کدام ترکیب سود مربوط ترین اطلاعات را به استفاده کنندگان ارائه می دهد و (2 ) تعیین اینکه چه سطحی از تجزیه رقم سود حسابداری به اجزای تشکیل دهنده آن ، در جریان گزارش دهی سود شرکت ، ترجیح دارد ؟
جینگز در مورد سوال اول تحقیق خود بر این باور است که اگر معیار ارزیابی بار اطلاعاتی رابطه میان متغیر مربوط بودن و بازده سهام شرکت باشد ، کاراترین نوع اندازه گیری از سود آن است که مشتمل بر اجزایی از سود حسابداری باشد تا از نظر سرمایه گذاران باارزش ( حاوی اطلاعات مفید ) تلقی می شوند .
در مورد سوال دوم تحقیق نیز محقق بر ان است که اگر ضابطه افشاء اجزای و عناصر تشکیل دهنده در ارتباط با همبستگی آنها با بازده سهام شرکت باشد ، آگاهی از اجزای سود تنها وقتی برای سرمایه گذاران ترجیح دارد که هر یک از این اجزا به نحوی متفاوت از یکدیگر مورد توجه سرمایه گذاران قرار گرقته باشد و بعبارت دیگر با بازده سهام شرکت همبستگی نشان می دهد .
و در تحقیق دیگر آقای پیتر ویلسون در زمینه محتوای افزاینده اطلاعاتی اجزای سود تعهدی و نقدی سود یکی از تحقیقات مهم و شناخته شده در این زمینه است که برنده جایزه بهترین مقاله سال 1986 شده است. این تحقیق به نوشته خود ویلسون درصد بررسی این امر است که آیا اجزای تعهدی و نقدی سود دارای محتوای افزاینده اطلاعاتی بر محتوای اطلاعاتی خود سود هستند یا نه. تحقیق او مبتنی بر این بینش بوده است که ارقام مربوط به سود و در آمد شرکت پیش از انتشار صورتهای مالی سالانه در وال استریت ژورنال به چاپ می رسد و حاوی هر دو نوع اقلام تعهدی و نقدی است. بنظر ویلسون این امر امکان سنجش مستقیم محتوای افزاینده اطلاعات عناصر و اجزای تعهدی و نقدی سود را می دهد. چنین امکانی در صورت انتشار همزمان اطلاعات شرکتها و درج آنها در وال استریت ژورنال وجود نداشت.
ویلسون در تحقیق خود دریافت که بین بازده سهام شرکتها و اجزای تعهدی و نقدی سود همراهی و هماهنگی وجود دارد. بنظر ویلسون نتیجه تحقیق او دلالت بر آن دارد که حداقل یکی از این اجزای تعهدی و مربوط به جریان وجوه نقد دارای بار اطلاعاتی است.
وی در این تحقیق از یک مدل اقتصاد سنجی استفاده کرده است. بنظر می رسد نتایج تحقیق او وقتی که منظور از وجوه، وجه نقد حاصل از عملیات باشد درست است و الا اگر منظور از وجوه سرمایه در گردش حاصل از عملیات یا تعریف سنتی جریان وجوه باشد نمی توان یافته های تحقیق را در مورد آزمون صادق دانست.
در مدل اکونومتریک این تحقیق رابطه و همراهی میان پسماندهای پیش بینی بازده سهام در مدل بازار و اطلاعات مندرج در صورتهای مالی سالیانه و اطلاعات جدیدی که راجع به اجزای تعهدی و وجوهی سود به بازار می رسد، تست شده است. خطاهای پیش بینی مدل بازار در طول یک فاصله زمانی حول تاریخ وصول گزارشهای مالی سالیانه به SEC (کمیسیون مبادله اوراق بهادار) بر روی هم جمع شده و حاصل جمع این خطاها (پسماندهای مدل) را در یک مدل رگرسیونی یکبار در برابر اطلاعات جدید راجع به سرمایه در گردش و یکبار در برابر اطلاعات جدید مرتبط با وجه نقد حاصل از عملیات قرار داده است. برای یک فاصله زمانی 9 روزه، ضریب شیب (B) وجه نقد حاصل از عملیات مثبت و به مقدار معنی داری با صفر فاصله داشت. در حالیکه سرمایه در گردش حاصل از عملیات دارای چنین اهمیتی نبود.
ویلسون مدل خود را برای یک مجموعه معین از اوراق سهام (Portfolio) نیز آزمون کرد. نتیجه این بود که با تعریف وجوه به وجه نقد حاصل از عملیات، تفاوت با اهمیتی در میانگین خطاهای پیش بینی مدل بازار در سراسر مجموعه اوراق بهادار دیده می شد. حتی وقتی تمام سهام موجود در این مجموعه اوراق بهادار را براساس بزرگی مقدار وجه نقد حاصل از عملیات دسته بندی کرد، همان نتایج باز هم بدست آمد. بنظر محقق، نتایج تحقیق وی نشانگر آن است که مجموعه ارقام تعهدی و وجه نقد حاصل از عملیات با یکدیگر دارای محتوای اطلاعاتی افزاینده نسبت به محتوای اطلاعاتی سود است و اینکه یک همراهی وارتباط مثبت بین اجزای تعهدی و نقدی بازده سهام شرکت وجود دارد.
در سال 1992 آقای اولسون و پن من2، تحقیق خود را بر روی نمونه ای از شرکتهای پذیرفته شده در بازار بورس نیویورک برای سالهای 1980-1971 انجام دادند. در این تحقیق، آنها ارتباط بین اطلاعات حسابداری و بازده سهام را مورد بررسی قرار دادند و اولسون و پن من از مدل رگرسیونی خطی دو متغیره و چند متغیره استفاده کردند. بررسی آنها موارد زیر را دربرمی گیرد.
1ـ ارتباط بین صورت سود و زیان و بازده سهام شرکت شامل:
1-1ـ ارتباط بین در آمد هر سهم و بازده سهام
2ـ1ـ ارتباط بین تک تک اقلام موجود در صورت سود و زیان و بازده سهام، مانند هزینه های عملیاتی، حاشیه سود، مالیات، استهلاک، اقلام غیرعادی و غیر مترقبه و سود تقسیم شده.
2ـ ارتباط بین ارزش دفتر سهام و بازده سهام:
1-2ـ ارتباط بین ارزش دفتری سهام و بازده سهام.
2ـ2ـ ارتباط بین تک تک اقلام ترازنامه و بازده سهام مانند سرمایه در گردش، استهلاک انباشته، اموال و ماشین آلات و تجهیزات، سایر دارائیها، بدهی بلند مدت و سهام ممتاز. آنها برای بررسی موارد فوق دو سری رگرسیون انجام دادند. برای صورت سود و زیان، رگرسیون دو متغیره برای بررسی ارتباط بین درآمد هر سهم و بازده سهام و رگرسیون چند متغیره را برای بررسی اقلام صورت سود و زیان و بازده سهام بکار بردند. برای ترازنامه نیز دو رگرسیون مشابه رگرسیونهای انجام شده برای صورت سود و زیان استفاده کردند. نتایج تحقیقات اولسون و پن من به شرح زیر می باشد:
ارتباط بین درآمد هر سهم و بازده سهام با افزایش دوره های زمانی قویتر شده و ضریب همبستگی بین آنها افزایش می یابد.
قدرت تبیین بین بازده سهام توسط تک تک اقلام صورت سود و زیان، بیش از تبیین آن بوسیله درآمد هر سهم است.
ارتباط بین ارزش دفتری و بازده سهام در مقایسه بین درآمد هر سهم و بازده آن جزئی می باشد.
میزان تبیین بازده سهام، بوسیله تک تک اقلام ترازنامه از تبیین بازده سهام توسط ارزش دفتری کمتر می باشد.
با افزایش دوره های زمانی، میزان تبیین بازده سهام توسط اقلام صورت سود و زیان و ترازنامه افزایش می یابد.
اولسون و پن من نتایج تحقیق خود را چنین تفسیر کردند که جمع جبری تک تک اقلام صورت سود و زیان، ترازنامه و رسیدن به اعداد و ارقام انتهایی، باعث حذف شدن بخشی از اطلاعات می شود، بنابراین سرمایه گذاران باید به تک تک اقلام بیش از اعداد انتهایی توجه کنند. علاوه بر این افزایش دوره های زمانی، باعث کاهش میزان اشتباهات در تعیین سود و شرکت و کاهش اثرات ناشی از انتشار اطلاعات گمراه کننده در بازار می شود.
مروری بر تحقیقات قبلی:
الف- تحقیقات انجام شده در ایران:
در بررسی پایان نامه های تحصیلی دوره های کارشناسی ارشد و دکتری موجود در دانشگاه های تهران مشخص گردید که پایان نامه ای با موضوع "بررسی ارتباط بین تغییرات اقلام ترازنامه با تغییرات بازده سهام در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران"3 موجود می باشد:
فرضیه اصلی تحقیق فوق به قرار زیر است:
"بین تغییرات اقلام ترازنامه با تغییرات بازده سهام ارتباط معنادار وجود ندارند."
قلمرو زمانی این تحقیق از ابتدای سال 1372 تا پایان سال 1377می باشد. برای آزمون فرضیه تحقیق از تحلیل رگرسیون استفاده شده است. در تحقیق مذکور پس از جمع آوری داده ها و تجزیه و تحلیل آنها نهایتاً آزمون آنها نتیجه گرفته است که در سطح اطمینان 95% ارتباط معناداری بین متغیرهای تغییرات اقلام ترازنامه به عنوان متغیر مستقل و تغییرات بازده سهام شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران به عنوان متغیر وابسته وجود ندارد. به عبارت دیگر فرضیه اصلی تحقیق تایید شده است.
همچنین پایانامه دیگری با موضوع "بررسی ارتباط بین تغییرات اقلام صورت گردش وجوه نقد و تغییرات واضح سهام در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران"4 نگارش شده است. تحقیق مذکور دارای یک فرضیه اصلی و سه فرضیه فرعی می باشد. فرضیه اصلی آن بدین شرح است:
"بین تغییرات صورت گردش وجوه نقد و تغییرات بازده سهام ارتباط معناداری وجود دارد."
فرضیات فرعی تحقیق فوق به شکل زیر تدوین شده است:
1- بین تغییرات وجوه نقد حاصل از فعالیت های عملیاتی و تغییرات بازده سهام ارتباط معنادار وجود دارد.
2- بین تغییرات وجوه حاصل از فعالیت های سرمایه گذاری و تغییرات بازده سهام ارتباط معناداری وجود دارد.
3- بین تغییرات وجوه نقد حاصل از فعالیتهای تامین مالی و تغییرات بازده سهام ارتباط معنادار وجود دارد.
قلمرو زمانی تحقیق سالهای 1374 تا 1379 است.همچنین تعداد 47 شرکت از شرکتهای پذیرفته شده در بورس تهران به عنوان نمونه های انتخابی برگزیده شده اند. که این شرکتها از صنایع مختلف انتخاب شده اند. برای آزمون فرضیات فرعی از روش رگرسیون دو متغیره و برای آزمون فرضی اصلی از رگراسیون چند متغیره استفاده شده است.
پس از آزمون فرضیات، نتایج حاصله نشان داد که بین تغییرات اقلام صورت گردش وجوه نقد و بازده سهام ارتباط معنادار وجود ندارد و فقط ارتباط بین تغییرات وجوه نقد حاصل از فعالیتهای عملیاتی و تغییرات بازده سهام تایید شده است.
ب- تحقیقات انجام شده در خارج کشور:
بال و براون در سال 1968 رابطه بین سود حسابداری و قیمت سهام را از طریق رابطه بین جهت تغییرات سود غیر منتظره و میانگین نرخ بازده غیر عادی را مورد بررسی قرار دادند و این تحقیق مقدمه ای بر انجام تحقیقات متعددی در این زمینه گردید. در سالهای اخیر، محققان نظرات آنها را مدنظر قرار داده و اهمیت ارتباط بین سود غیر منتظره و میانگین نرخ بازده غیرعادی سهام را مورد بررسی قرار داده اند.
که اطلاعات نرخ سهام بازده می توانست در دسترس آنها قرار گیرد، ماهانه بود که در تحقیق آنها مبنای کار قرار گرفته است.1
در سال 1968 آنها پیش بینی کردند که افزایش غیر منتظره در سود حسابداری یا با افزایش غیر عادی در نرخ بازده سرمایه گذاریها و بالعکس کاهش غیره منتظره در سود حسابداری با کاهش غیر عادی در نرخ بازده سرمایه گذاریها همراه خواهد بود. بال و براون در تحقیق خود سود سالیانه بنگاههای اقتصادی را مورد بررسی قرار دادند. به منظور آزمایش این موضوع که آیا سود سالیانه تاثیری بر قیمت سهام دارند یا خیر، آنها سود غیرمنتظره اعلام شده از طرف شرکتهایی که به عنوان نمونه شده بودند را با میانگین نرخ بازده غیرعادی از لحاظ هم جهت بودن و هم جهت نبودن مورد مطالعه قرار دادند. در این تحقیقات، فرضیه انتقال اطلاعات به بازار در زمان اعلام سود سالیانه نیز از طریق آزمایش میانگین نرخ بازده غیرعادی مورد بررسی قرار گرفت. در زمان تحقیق بال و براون، کوتاهترین زمانی Beaver ارتباط درصد تغییرات سود هر سهم (EPS) را با درصد تغییرات قیمت سهام (P) مورد آزمون قرار داد و به این نتیجه رسید که سود سالانه منعکس کننده عواملی است که قیمت سهام را تحت تاثیر قرار می دهند مانند جریانهای نقدی و سود سالهای آتی، یک متغیر موثر است.
در سال 1970 براون مطالعه مشابهی را برای شرکتهای استرالیائی انجام داده است که تفاوت بین مطالعات بال و براون (Ball, Braven) است که تعدیل قیمت در طول سال در بورس استرالیا کندتر از بورس اوراق بهادار نیویورک بوده است. در ماه اعلام سود، در بورس استرالیا تعدیل قیمت بیشتری مشاهده می شود.
این نتیجه مربوط به این واقعیت است که شرکتهای استرالیایی گزارشهای سود میان دوره ای 6 ماهه به جای گزارشهای سود میان دوره ای 3 ماهه منتشر می کنند و گزارشهای حسابداری سالانه، در استرالیا مهمترین منابع اطلاعاتی بشمار می روند و از طرف دیگر تفاوت در اندازه شرکتهای استرالیایی و آمریکائی است: موسسات استرالیایی در مجموع کوچکتر هستند و سایر منابع اطلاعاتی کمتری دارند، به این ترتیب می توان گفت که گزارشات حسابداری اهمیت نسبتاً بیشتری را بعنوان منبع اطلاعات برای موسسات کوچکتر دارد تا موسسات بزرگتر.
فایدر و هوفرووریگان، در سال 1972 تحقیقی در خصوص سود و قیمت سهام انجام داده اند که با پیش بینی سود یکصد شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار نیویورک، به این نتیجه دست یافته اندکه قیمت سهام ازتغییرات سود پیش بینی شده متاثر گردیده و این تاثیررابطه مستقیم دارد.5
در سال 1973 فستر عکس العمل بازار را نسبت به حوادث ایجاد کننده اطلاعات، مانند تجزیه سهم، اعلام سود سالانه قبل از حسابرسی را مورد آزمون قرار داد و به این نتیجه رسید که سرمایه گذاران اعلام سود سالانه را بعنوان ارقام دارای اطلاعات در نظر می گیرند و نسبت به آن عکس العمل نشان می دهند و منتظر انتشار ارقام حسابرسی شده نمی باشند و قیمتهای سهام خیلی سریع تعدیل می شوند.
در سال 1977 پاتل و کاپلان این موضوع را مورد آزمون قرار دادند که آیا جریانهای نقدی عملیات اطلاعاتی علاوه بر آنچه که سود سالانه ارائه می کند، فراهم می سازد یا خیر؟ آنها نتیجه گرفتند که جریانهای نقدی بار اطلاعاتی نهایی (marginal) ندارند.6
در سال 1977 faster جهت پیگیری مطالعات قبلی مطالعه دیگری در خصوص بار اطلاعاتی سودهای گزارش شده حسابداری انجام داده است و نتیجه گرفته است که سود حسابداری یک منبع اطلاعاتی بهنگام است.7
در سال 1978rice Steven تاثیر سود کاملاً دقیق شده هر سهم در صورتهای مالی بر روی استفاده کنندگان از این اطلاعات را مورد بررسی قرار می دهد و نتیجه می گیرد که گزارش نمودن سود کاملاً دقیق شده هر سهم (FDEPS)8 بر روی تصمیمات استفاده کنندگان موثر است و سرمایه گذاران این اطلاعات را در مدلهای تصمیم گیریشان مدنظر قرار می دهند.
در سال 1979 Wrigh, Cleark Beaver رابطه بین علامت سود غیر منتظره و علامت نرخ بازده غیر منتظره را مورد بررسی قرار دادند و به این نتیجه رسیدند که یک رابطه مثبتی بین سود غیر منتظره و نرخ بازده غیر منتظره وجود دارد.
در سال 1980 Grant بار اطلاعاتی نسبی گزارشهای سود سالانه موسسات Otc , NYSE را مورد آزمون قرار داد، (موسسات Otc نوعاً کوچکتر بودند). Grant مشاهده کرد که بار اطلاعاتی گزارشهای سود با توجه به تعداد منابع اطلاعاتی، متغیر است.
در سال 1986، Robert C.Lipe در تحقیق خود پیرامون محتوای اجزای سود، رابطه میان اجزای سود حسابداری و بازده سهام را مورد بررسی قرار داده است. وی شش مورد از اقلامی را که معمولاً به عنوان اجزاء سود مورد گزارش قرار می گیرد را مورد آزمون قرار داد تا تشخیص دهد آیا این اقلام اطلاعات اضافه ای نسبت به آنچه در رقم سود هست ارائه می نماید یا خیر؟
در این تحقیق دومین سئوال این است که آیا این اطلاعات اضافی با ویژگیهای سری های زمانی ارقام همبستگی دارد یا خیر؟ البته رابطه میان عناصر سود و بازده سهام و همچنین سری های زمانی عناصر سود نیز مورد بررسی قرار گرفته است. شش متغیری که لایپ در این تحقیق مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است عبارتند از: سود ناویژه، هزینه های عمومی و اداری، هزینه های استهلاک، هزینه بهره، مالیات و سایر اقلام. این اقلام شش گانه همواره در گزارش دهی مالی به سهامداران ارائه می شوند و شرکتها همواره این تصور را دارند که تجزیه سود به اجزای آن، اطلاعاتی اضافی برای استفاده کنندگان گزارش های مالی فراهم می آورد.
لایپ در تحقیق خود نشان می دهد که متغیرهای مورد بررسی او توضیحات اضافی نسبت به توضیحاتی که رقم سود فراهم می کند در اختیار کاربران اطلاعات مالی می گذارد.
این تحقیق دو نتیجه اساسی در برداشته است: نخست آنکه سود هر سهم که در گزارشگری مالی مورد تاکید است خلاصه کاملی از اطلاعات حسابداری را برای استفاده کنندگان صورتهای مالی فراهم نمی کند و اگر همه چیز را در رقم سود خلاصه کنیم و متغیرهای شش گانه تحقیق را مجتمعاً در قالب سود شرکت گزارش دهیم برخی از اطلاعات مفید برای استفاده کنندگان در این میان گم می شود.
دوم اینکه محتوای افزاینده اطلاعاتی مورد اشاره در این گزارش تحقیقی با انتظارات بازار، از طریق واکنش منطقی در قبال تغییرات خاص سری های زمانی اجزای سود، همبستگی دارد. این موضوع نشان می دهد که چگونه می توان از تئوریهای ارزشیابی برای انجام آزمونهای تجربی و قوی تر در زمینه رابطه بین بازده سهام و اطلاعات حسابداری استفاده کرد. تحقیق لایپ، اطلاعات 81 شرکت نمونه که دارای اطلاعات کامل بازده ماهانه در بانک اطلاعاتی CRSP و مجموعه کامل اطلاعات مالی سالانه در بانک اطلاعاتی Compustar بوده اند را برای یک دوره زمانی نسبتا طولانی یعنی فاصله سالهای 1947 تا 1980 (34 سال متوالی) در بر می گیرد که سال مالی همه این شرکتها یکسان و به 31 دسامبر ختم می شود. 9
راس جنینگز10 (1990) در مقاله خود تحت عنوان "یادداشتی بر تفسیر محتوای افزاینده اطلاعاتی" می نویسد رایج ترین شیوه تحلیل در مطالعاتی که پیرامون بار افزاینده اطلاعاتی می شود، بررسی ضرایب شیب در توابعی است که رابطه میان بازده تعدیل شده، سهام شرکت ها (به کمک بازده بازار) را برای یک دوره زمانی 12 ماهه با بخش های غیر منتظره دو یا چند متغیره وابسته به سود حسابداری، آزمون کرد.
در چنین تحلیلهایی وجود ضریب غیر صفر برای یک متغیر حسابداری این طور تفسیر می شود که شواهدی دال بر وجود محتوای افزاینده اطلاعاتی بر محتوای اطلاعاتی که سایر متغیرهای موجود در مدل ارائه می کنند، وجود دارد. به عبارت دیگر این متغیر می تواند اطلاعاتی را به بازار بدهد که سایر متغیرها آن را به استفاده کنندگان گزارشهای مالی ارائه نمی کنند. بنابراین تفسیر نتایج چنین آزمونی در قالب یک بیان آماری از وجود محتوای افزاینده اطلاعاتی یک متغیر بر بار اطلاعاتی سایر متغیرها، بستگی به مشخصه های معادله رگرسیونی مورد استفاده برای تخمین چنین محتوایی دارد.
جنینگز در تحقیق خود بدنبال بررسی دو موضوع بوده که بنظر خود او می تواند یافته های تحقیقات ریبورن و بوئن و همکاران را توسعه بخشد: (1) تعیین اینکه کدام ترکیب سود مربوط ترین اطلاعات را به استفاده کنندگان ارائه می دهد؟ و (2) تعیین اینکه چه سطحی از تجزیه رقم سود به عناصر تشکیل دهنده آن در جریان گزارش دهی سود شرکت، ترجیح دارد.
جنینگز در مورد سوال اول تحقیق خود بر این باور است که اگر معیار ارزیابی بار اطلاعاتی رابطه میان متغیر مربوط و بازده سهام شرکت باشد، کاراترین نوع اندازه گیری از سود آن است که مشتمل بر اجزایی از سود باشد که از نظر سرمایه گذاران با ارزش (حاوی اطلاعات مفید) تلقی می شوند.
در مورد سوال دوم تحقیق نیز محقق بر آن است که اگر ضابطه افشای اجزاء و عناصر تشکیل دهنده سود در ارتباط با همبستگی آنها با بازده سهام شرکت باشد، آگاهی از اجزای سود تنها وقتی برای سرمایه گذاران ترجیح دارد که هر یک از این اجزاء به نحوی متفاوت از یکدیگر مورد توجه سرمایه گذاران قرار گرفته باشد و به عبارت دیگر با بازده سهام شرکت همبستگی نشان می دهد.
بنظر جنینگز در مطالعه محتوای افزاینده اطلاعاتی مقایسه بار اطلاعاتی نسبی سود خالص غیر منتظره (INC) وجه نقد حاصل از عملیات (CFO)، و بالاخره جمع ارقام تعهدی (TA) انجام می شود که این سه متغیر به شکل زیر با یکدیگر ارتباط دارند:
INC=CFO+TA تحقیقات قبلی (مثل تحقیق ریبون) بازده اضافی سهام (RET) را با دو متغیر از سه متغیر حسابداری معادله فوق در یک رابطه رگرسیونی قرار داده اند. مثلا رابطه زیر برای بررسی اینکه TA , CFP به محتوای اطلاعاتی سود چیزی می افزایند یا نه مورد استفاده قرار گرفته و در واقع نتایج آزمون اینکه0= A1 یا 0= A2 باشد نشانگر آن است که برای افزودن بار اطلاعاتی سود وجود این متغیرها در گزارش دهی مالی کمکی می کند یا خیر.
علاوه برای آزمونهای 0= A1 یا 0= A2 آزمون سومی هم می شود انجام داد (A1= A2) که نشان می دهد آیا دوعنصر TA , CFO بصورتی متفاوت از یکدیگر با بازده همبستگی دارند یا نه. بنظر جنینگز راه دیگر آزمون بار اطلاعاتی متغیرهای مورد نظر استفاده از توابع رگرسیونی مشابه تابع زیر است:
RET=Y1CFO=Y2INC+ε
وی معتقد است که صرفا آزمون صفر نبودن ضرایب رگرسیونی در هر یک از انواع تابع یاد شده نمی تواند آنچنانکه باید و شاید نشانگر تفاوت عمده میان تفسیری که از آنها می شود، نیست. بلکه باید آزمونهای مبتنی بر تساوی ضرایب را نیز انجام داد تا بتوان در مورد محتوای افزاینده اطلاعاتی قضاوت کرد.
دیل لوئیز در سال 1987 در تحقیقی تحت عنوان ارتباط بین سود سهام تقسیم شده، سود حسابداری و سرمایه گذاری نتیجه می گیرد که سود حسابداری دارای محتوای اطلاعاتی است زیرا قیمت سهام به سود سهام تقسیم شده و سود حسابداری واکنش نشان می دهد.11
در تحقیق دیگر آقایان برد و دی در سال 1989 بار اطلاعاتی ارقام صورت جریانات وجوه نقد را مورد بررسی قرار دادند و بررسی نمودند که کدامیک از دو متغیر سود حسابداری و صورت جریانات وجوه نقد عملیاتی بهتر می توانند بازده سهام را توضیح دهند؟ آنها نتیجه گرفتند که تاثیر سود در توضیح بازده سهام بیشتر از صورت جریانات وجوه نقدی عملیاتی است. آنها در این زمینه توضیح می دهند که زیرا افراد به سود حسابداری برمبنای بهای تمام شده تاریخی عادت کرده اند و از آنجائیکه هنوز هم در دسترس است دلیلی وجود ندارد که رفتارشان را تغییر دهند.12
در سال 1991 استون و هریز، سود را بعنوان یک متغیر توضیح دهنده بازده قلمداد کردند و بررسی نمودند که آیا سود تقسیم شده بر قیمت ابتدای دوره، می تواند بازده سهام را توضیح دهد یا خیر؟ و یا به عبارت دیگر آیا از طریق سود سهام می توان قیمت سهام و سود سهام آتی را پیش بینی نمود یا خیر؟ آنها نتیجه گرفتند که متغیر سود را ارزشگذاری سهام نقش دارد و بنابراین می تواند بعنوان یک متغیر توضیح دهنده بازده مطرح گردد.
همچنین آقایان اگنس چنگ و ژوزف چیونگ و کوپالاکریشنان در 1994 تاثیر سه طریق اندازه گیری و گزارشگری سود (سود عملیاتی، سود خالص و سود جامع) را در توضیح بازده سهام مور بررسی قرار دادند و نتیجه گرفتند که سود عملیاتی بیشترین تاثیر و سود جامع کمترین تاثیر را دارد و تاثیر سود خالص، مابین دو سود جامع و عملیاتی می باشد.
فهرست منابع فارسی
1- بلکویی، احمد ریاحی (1381)؛ " تئوری حسابداری"، ترجمه علی پارسائیان، تهران: دفتر پژوهش های فرهنگی- فصل دوازدهم .
2- بابائیان ـ علی، "بررسی تحلیلی ارتباط بین تغییرات اقلام ترازنامه با تغییرات بازده سهام در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران" پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده علوم اداری، دانشگاه شهید بهشتی تهران، 1379.
3- ثقفی ـ علی، "مبانی نظری استانداردهای حسابداری برای واحدهای انتفاعی" فصلنامه بررسی حسابداری شماره 1، تابستان 71.
4- جهانخانی ـ علی و پارسائیان ـ علی، "مدیریت سرمایه گذاری و ارزیابی اوراق بهادار" انتشارات دانشکده مدیریت دانشگاه تهران، 1374.
5- جهانخانی ـ علی و عبدالله زاده ـ فرهاد، "نقدی بر چگونگی قیمت گذاری سهام در بورس اوراق بهادار تهران"، تحقیقات مالی، شماره 1.
6- جهانخانی ـ علی، حدادی ـ مهدی، "بررسی نحوه تصمیم گیری خریداران سهام عادی در بورس اوراق بهادار تهران"، مجموعه مقالات نخستین سمینار مدیریت مالی ایران، دانشکده علوم اداری، دانشگاه شهید بهشتی، 1375.
7- حسامی ـ علی، "بررسی تحلیلی ارتباط بین سود حساباری و بازده سهام در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران"، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده علوم اداری، دانشگاه شهید بهشتی، 1378.
8- سالنامه 1383 سازمان کارگزاران بورس اوراق بهادار تهران.
9- سینائی ـ حسنعلی، "بررسی پیرامون سهام جایزه و تجزیه سهام در بورس اوراق بهادار تهران" رساله دکتری مدیریت، دانشکده حسابداری و مدیریت، دانشگاه تهران، 1372.
10- عطائی ـ محمد، "بررسی بازدهی شرکتهای بورس اوراق بهادار تهران و ارزیابی رابطه آن با فعالیت و سطح قیمت سهام" پایان نامه دوره کارشناسی ارشد، دانشگاه تهران.
11- کرینجر ـ بدهازور، سرایی ـ حسین، "رگرسیون چند متغیری در پژوهش رفتاری" جلد اول، مرکز نشر دانشگاهی، چاپ اول، 1366.
12- نوروش، ایرج، عباس، وفادار، "بررسی سودمندی اطلاعات حسابداری در ارزیابی ریسک بازار شرکتها در ایران" مجله حسابدار، سال چهاردهم.
13- هومن ـ حیدرعلی، "پایه های روش تحقیق در علوم رفتاری"، چاپ سوم، 1370.
14- وفا پور- سعید، پایان نامه کارشناسی ارشد رشته حسابداری ، دانشکده مدیریت، دانشگاه تهران ،بهار 1382.
فهرست منابع انگلیسی
1. Belkaouri,Ahmed, "Accounting Theory", H.B., Jaranovich, 1985.
2. Board J.I. G. and J. F.S Day, "The Information content of cash flow figures "accounting and business research, (vol. 20 1989)
3. Ball, R.j. and p.Brown,"An Empirical Evalution Of accounting Numbers",journal Of accounting Rresearch, no.6, Auturn 1968.
4. Domin Dale Louis, " Relation among dividens, earning and investment", for the degree of P.H.D, university of minnosota, (August 1987).
5. Faster, G. "Quarterly accounting data: time – series properties and predictive ability results", Accounting Review, (Jonuary 1977), P.P. 1-21.
6. Hendriksen, Eldons. and Michael F. Van Berdm, "Accounting Theory" 1989, 1992.
7. Jennings, Ross -"A Note Interpreting Incremental Information Content "Accounting Review". October 1990.
8. Lipe, R. "The Information Contained Contained in the Components of Earnings Journal of Accounting Research 24, 1986 Niederhoffer, Victor and Pattic K.J. Regan,"earning chang es analyst forecasis . and stock price", financial analysts journal, No 3,1972,p.p.65-71.
9. Niederhoffer, Victor and Pattic K.J. Regan,"earning chang es analyst forecasis .and stock price",financial analysts journal,No 3,1972,p.p.65-71.
10. Ohlson, James A. & Stephen H. Penman , "Disaggregated Accounting data as Explanators for variable returns ", Journal of Accounting , Auditing & Finance , 1992 . PP . 533 – 573.
11. Patel J. M. and R. Kaplan, "The Information content of cash flow data relative to annual earning", unpublished working paper. Palo Alto calif: Stanford university, (Augest 1977).
12. Russel, j. Fuller & jams , L.Fuller "Modern investments and security Anolysis" MC. Graw , Hill 1995, P:96
1 – بلکویی، احمد ریاحی (1381)؛ " تئوری حسابداری"، ترجمه علی پارسائیان، تهران: دفتر پژوهش های فرهنگی- فصل دوازدهم .
2 – Ohlson, James A. & Stephen H. Penman , "Disaggregated Accounting data as Explanators for variable returns ", Journal of Accounting , Auditing & Finance , 1992 . PP . 533 – 573.
3 – بابائیان – علی ، پایان نامه تحصیلی کارشناسی ارشد. دانشکده علوم اداری ، دانشگاه شهید بهشتی، 1379.
4 – وفا پور- سعید، پایان نامه کارشناسی ارشد رشته حسابداری ، دانشکده مدیریت، دانشگاه تهران ،بهار 1382.
1 ball R.j. and p.Brown,"An Empirical Evalution Of accounting Numbers",journal Of accounting
Rresearch, no.6,Auturn 1968.
5 – Niederhoffer victor and pattic K.J. regan,"earning chang es analyst forecasis . and stock price", financial analysts journal, No 3,1972,p.p.65-71.
6 – J. M. Patel and R. Kaplan, "The Information content of cash flow data relative to annual earning", unpublished working paper. Palo Alto calif: Stanford university, (Augest 1977).
7 – G. faster, "Quarterly accounting data: time – series properties and predictive ability results", Accounting Review, (Jonuary 1977), P.P. 1-21.
8 – Fully diluted earning per shear.
9 – lipe Robert C., "The Information contained in the components of earning ", Journal of Accounting Research, vol.24,1996.
10 – Jennings Ross, " A Note on Interpreting Incremental Information Content " , accounting Review , October 1990.
11 – Domin Dale Louis, " Relation among dividens, earning and investment", for the degree of P.H.D, university of minnosota, (August 1987).
12 – Board J.I. G. and J. F.S Day, "The Information content of cash flow figures "accounting and business research, (vol. 20 1989)
—————
————————————————————
—————
————————————————————
1