تارا فایل

مبانی نظری برد و باخت، خلق و خوی ورزشکاران، ترشح هورمون ها


برد و باخت و تاثیر آن بر خلق و خوی ورزشکاران
برد و باخت و ترشح هورمون ها
امروزه در جهان ورزش برنده ها و بازنده ها اغلب با دهم هایی از ثانیه یا فقط یک شوت و یا یک خطای بحرانی از یکدیگر جدا می شوند و در سطوح بالای رقابتی سطح مهارت اغلب برابر و یکسان است. در نتیجه آنچه که سبب تمایز ورزشکاران موفق از کمتر موفق می شود، مهارت های روانشناختی است (گیل، 2000). تاکنون متغیرهای روانشناختی بسیاری شناسایی شده اند که بر موفقیت و شکست ورزشکاران اثرگذار بوده اند و یکی از متغیرهایی که در تحقیقات روانشناسی ورزشی توجه ویژه به آن شده است، حالات خلقی است. حالات خلقی در روانشناسی ورزش به عنوان یک عامل اثرگذار در اجرای ورزشی تلقی شده است و در راستای پیش بینی هر چه بهتر و دقیق تر عملکرد ورزشکاران مورد استفاده قرار می گیرد (بیدای و همکاران1، 2000).
خلق یک استعداد عاطفی است که آکنده از گرایش های هیجانی و غریزی است و به حالت های روانی ما جنبه مطبوع یا نامطبوع می دهد و بین دو قطب لذت و درد نوسان دارد و به طور کلی حالات خلقی پاسخ روانی به یک محرک محیطی و دوره ای است که فرد تلاش می کند با نیازهای محیطی سازگار شود (استیرلینگ و کر2، 2006).
لین و همکاران (2005) خلق را به عنوان مجموعه احساسات زودگذر که از نظر شدت و مدت متغیر و معمولا از هیجان طولانی تر است در نظر می گیرند و آن را عاملی می دانند که در ارزیابی و تفسیر یک موقعیت روانشناختی و چگونگی عملکرد در گذشته، حال و آینده مداخله می کند. محتوای خلق و خوی به گونه ای است که بر شناخت و رفتار افراد و موفقیت و شکست آنها در موقعیت های بیرونی تاثیرگذار است و بر اساس تقسیم بندی دو بعدی خلق به صورت مثبت و منفی، می توان اضطراب، افسردگی، خشم، خستگی و سردرگمی را به عنوان خلق منفی و سرزندگی، نشاط و سرخوشی را به عنوان خلق مثبت در نظر گرفت (لان و همکاران3، 2007).
مورگان (1985) پس از یک سری تحقیقات بر روی ورزشکاران نشان داد که ورزشکاران موفق دارای خصیصه های سلامت روانی مثبت تری هستند و از خصیصه های سلامت روانی منفی کمتری نسبت به توده مردم و ورزشکاران کمتر موفق برخوردار هستند و نیم رخ خلقی منحصر به فردی دارند که آن را نیم رخ کوه یخی می نامند. در این حالت نمرات ورزشکاران در مولفه های منفی خلق در پایین نمودار و مولفه های مثبت در بالای نمودار قرار می گیرند و شکلی شبیه کوه یخ را ایجاد می کنند. یعنی نمره سرزندگی بالاتر از نمره های دیگر و نمره خلق های منفی پایین تر از این سطح قرار دارد. در نتیجه فرضیه مورگان را به این صورت می توان ساده کرد که ورزشکاران موفق کوه یخی بزرگتری نسبت به ورزشکاراتن کمتر موفق دارند (تری و همکاران4، 2003). همچنین برخی از پژوهش ها قابلیت پیش بینی موفقیت در مسابقه را بر پایه خلق مورد بررسی قرار داده اند. برای مثال در تحقیقی نشان داده شده است که بازیکنان برنده مجموع نمرات اختلالات خلقی کمتری نسبت به بازیکنان بازنده داشته اند. نتایج مطالعه بیدی (2001) نیز نشان داد که خلق قبل از رقابت، هنگامی که سایر شرایط مشابه باشند، قابلیت پیش بینی عملکرد ورزشی را داراست.
یکی از نظریه ها برای توجیه اثر رقابت بر ترشح برخی هورمون ها نظریه خلق و خوی می باشد. این نظریه عنوان می کند که بدون شک و بطور قطع برد و باخت موجب تغییرات خلقی می شود، ممکن است شعف و خوشحالی همراه با برد و یا افسردگی ناشی از باخت و یا هر دو مسئول تغییرات غلظت برخی هورمون ها باشند (ویلیام، 1994). این نظریه چالشی در برابر نظریه تغییر جایگاه و منزلت متعاقب برد و باخت به وجود می آورد. زیرا در برخی از شرایط در اثر رقابت تغییرات خلقی ایجاد می شود ولی تغییری در جایگاه و منزلت یا احساس شایستگی و مهارت در فرد ایجاد نمی گردد. در رقابت هائی که نقش شانس کم است و میزان توانائی و تلاش فرد عامل مهمتری برای موفقیت می باشد، موقعیت مناسبی برای تفسیر نظریه خلق و خوی می باشد. پیروزی که در اثر شانس باشد موجب شناسائی و تشخیص برتری فردی بر فرد دیگر نمی باشد، همانند پیروزی که افراد در اثر شانس و اقبال به دست می آورند.
گونزالس و همکاران5 (1999) در پژوهشی به مطالعه ارتباط تستوسترون، کورتیزول و خلق و خوی بین ورزشکاران در رقابت های ورزشی پرداختند. در این تحقیق تستوسترون و کورتیزول بزاقی و پاسخ خلقی به یک مسابقه رسمی و واقعی بین دو تیم بسکتبال حرفه ای مورد بررسی قرار گرفت. اطلاعات در خصوص مشارکت و سهم هر یک از بازیکنان جهت بدست آوردن نتیجه، ارزیابی عملکرد و نمونه های بزاقی جهت اندازه گیری تستوسترون و کورتیزول جمع آوری شد. نتایج پژوهش نشان داد که تفاوت معنی داری بین پاسخ کورتیزول، تستوسترون و نتیجه مسابقه ( برد و باخت ) وجود نداشت. ویژگی های منفی خلقی بطور معنی داری در بازیکنان افزایش یافت. پاسخ تستوسترون ارتباط معنی داری با تغییرات خلقی نداشت، اما همبستگی منفی بین تستوسترون و اسناد خارجی در برندگان و همبستگی مثبتی بین تستوسترون و اسناد خارجی در بازندگان بود.

مکانیزم فعال شدن سلول های قشر فوق کلیوی
دستگاه سمپاتیک مرکزی فوق کلیوی6 با ترشح هورمون های اپی نفرین و نور اپی نفرین و محور هیپوتالاموس – هیپوفیز آدرنال7 با ترشح هورمون کورتیزول بعنوان شاخص عینی استرس8 در انسان و حیوان بکار می رود.
مطالعات متعددی بروی زنان و مردان نشان داده است که عوامل روانی و جنس نسبت به عوامل بیولوژیکی در رابطه با پاسخ به فشارهای روانی از اهمیت بیشتری برخوردارند. پاسخ به استرس برای بقاء انسان و حیوان به منظور تضمین دستگاه حفاظتی بدن لازم است. در اثر استرس فیزیکی و روانی کاتکولامین ها بلافاصله از بخش مرکزی غدد فوق کلیوی ترشح و باعث افزایش ضربان قلب وگاهی منجربه سکته قلبی می شوند (اولف9، 2004).
عمل اصلی کورتیکوتروپین بروی سلول های قشر فوق کلیه بطور یقین فعال کردن آدنیل سیکلاز10 در غشاء سلول های هدف است. این آنزیم به نوبه خود موجب تشکیل آدنوزین منو فسفات حلقوی11 در سلول ها می شود. این اثر در مدت 3 دقیقه به حداکثر خود می رسد. آدنوزین منو فسفات به نوبه خود موجب پیشبرد واکنش های داخل سلولی برای تشکیل هورمون های قشر فوق کلیوی می شود. این ماده بعنوان یک پیک دوم عمل می کند (رواسی، 1374).
ریتم شبانه روزی ترشح گلوکوکورتیکوئیدها
میزان ترشح عامل آزاد کننده کورتیکوتروپین و کورتیزول در اوائل صبح زیاد است و در اواخر عصر یا غروب کم می شود. غلظت کورتیزول پلاسما در محدوده حداکثر حدود 20 میکروگرم در صد میلی لیتر و حداقل حدود 5 میکروگرم در صد میلی لیتر قرار دارد. این اثر ناشی از تغییرات دوره ای 24 ساعته سیگنال های صادره از هیپوتالاموس است که موجب ترشح کورتیزول می شود. یکی از دلایل اهمیت این دوره آنست که اندازه گیری غلظت کورتیزول خون فقط موقعی مفهوم دارد که بر حسب زمانی از این دوره که سنجش آن انجام شده، بیان گردد (گایتون و هال، 1378).

کورتیزول
کورتیزول که به عنوان یک تنظیم کننده پاسخ ایمنی بدن شناخته شده است هورمونی است که توسط بخش قشری غدد فوق کلیه ترشح می شود. این هورمون قوی با نام های، گلوکوکورتیکوئید12 و هیدروکورتیزول13 و نام ساده کورتیزول شناخته شده است. مهمترین عمل کورتیزول اعمال متابولیک آن است (لاک و برتون14، 2000). کورتیزول با اعمال متابولیکی خود موجب تحلیل ماهیچه ها و بافت ها می شود (8). این هورمون موجب تجزیه پروتئین به اسیدهای آمینه تشکیل دهنده آن در همه یاخته های بدن به غیراز کبد می شود. اسید آمینه های آزاد شده بطرف کبد جریان می یابند، محلی که در فرایند گلوکونئوژنز15 به گلوکز تبدیل می شوند. حمایت از اعمال سایر هورمون ها. عمدتا گلوکاگن 16و هورمون رشد17 در فرایند گلوکونئوژنز بعنوان یک ضد انسولین از طریق بازداشتن جذب و اکسایش گلوکز (ویلیام و همکاران، 1379).
به عبارت دیگر کورتیزول برداشت و مصرف گلوکز توسط بافت های محیطی را توسط مهار مستقیم حمل گلوکز به داخل سلول های محیطی عضلات و بافت چربی را مهار می کند (ویلیام18، 1994). کورتیزول روند تجزیه در بافت چربی را فعال می کند و موجب افزایش سطح اسیدهای چرب آزاد و گلیسرول پلاسما می شود. کورتیزول اثر سایر هورمون های لیپولتیک را نیز تسهیل می کند. اثر اصلی کورتیزول افزایش لیپولیز در بافت چربی و در نتیجه ترشح گلیسرول است (گرین اسپان و باکستر19، 1991).
افزایش تولید کورتیزول به سبب متوقف شدن تشکیل پروتئین و تحریک تجزیه آن به کاهش پروتئین موجود در بافت های بدن به غیر از کبد می انجامد. این عمل سبب افزایش پروتئین کبد و پلاسما، بیشتر از آنچه در فرایند ساختن گلوکز بکار می رود خواهد شد. غلظت بالای کورتیزول در خون به مدت طولانی نهایتا ًبه تخریب بافت ها و منجر به ایجاد تعادل منفی ازت در بدن می شود. آثار ترشح کورتیزول برای مقابله با فشارهای روانی شدید، مناسب است. در واقع استرس ناشی از هیجان و یا استرس هنگام مواجه شدن با تمرین جسمانی، سبب ایجاد پاسخ های عصبی از بخش پیرامونی بدن به طرف هیپوتالاموس می شود. سپس هیپوتالاموس عامل آزاد کننده کورتیکوتروپین20 را ترشح می کند که بخش قدامی غده هیپوفیز را جهت آزاد کردن آدرنو کورتیکو تروپین هورمون21 تحریک می کند. نیز به نوبه خود سبب آزاد شدن کورتیزول از بخش قشر فوق کلیه به گردش خون می شود (ویلیام و همکاران، 1379).
کاهش مقدار کورتیزول منجر به رشد بافت ها و عضلات و هم چنین سازگاری مثبت در فعالیت های ورزشی می شود که این مسئله برای یک ورزشکار امر مهمی به شمار می رود. کورتیزول می تواند آثار منفی مختلفی در بدن ایجاد کند، بی خوابی، کم حوصلگی، کاهش یا عدم تحریکات جنسی، صدمات استخوانی، ضعف جنسی، ناراحتی های قلبی، خستگی زودرس و التهاب از آن جمله اند. سطوح بالای کورتیزول پس از تمرین به مدت دو ساعت باقی می ماند. این پاسخ ها احتمالا ًمربوط به آثار ضد استرسی کورتیزول است. وجود مقدار طبیعی کورتیزول در بدن برای فعالیت های متابولیکی بدن لازم است اما سطوح بالای این هورمون می تواند اثرات زیان آوری برای، سلامتی، رفتار فرد، نسبت اجزاء سازنده بدن و عملکرد فرد داشته باشد.بالابودن سطح کورتیزول که ناشی از فشارهای فیزیکی و روانی است، باعث سوخت و ساز سریع چربی ها، پروتئین ها و کربوهیدرات های بدن می شود تا شخص به استرس ایجاد شده واکنش نشان دهد. این واکنش گاها ًدر شرایط جنگ و گریز ایجاد می شود (سندی و نیو22، 2004).
سوخت و ساز مواد مغذی تحت کنترل هورمون اپی نفرین23 و تعداد دیگری از غدد مترشحه هورمونی به فرد اجازه می دهد که در حالت ستیز و هیجان واکنش های تند و سریع از خود نشان دهد. در جریان این سوخت و ساز، میزان هورمون های کورتیزول و اپی نفرین افزایش یافته در حالیکه مقدار هورمون تستوسترون کاهش می یابد. افزایش طولانی میزان کورتیزول موجب ورود بدن به وضعیتی که در آن ماهیچه ها با ریتم ثابتی رو به تحلیل و نیز با کاهش پاسخ ایمنی بدن وافزایش خطر بیماری و ایجاد جراحت در عضلات می شوداختلالات خلقی ناگهانی، کاهش انگیزش برای تمرین، تنش عضلانی، اضطراب و فشار روانی تماما ًاز علائم بالا بودن میزان کورتیزول می باشند (لاک و برتون، 2000).
کورتیزول بسادگی وارد سلول های مغز می شود و افزایش و کاهش آن ممکن است به طور زیاد عملکرد رفتاری را تغییر دهد. در سطح سلولی کورتیزول دارای چینن اثر بردستگاه عصبی است. سلول ها در بخش های مختلف دستگاه عصبی مرکزی حاوی گیرنده های گلوکوکورتیکوئیدی هستند. تاثیر کورتیزول بردستگاه عصبی مرکزی شامل تغییری در فعالیت های الکتریکی مانندهایپرپلاریزاسیون غشاء سلول ها یا مهار فعالیت الکتریکی خود به خودی می باشد. این وضعیت بسیار سریع رخ می دهد به صورتی که در حدود دو دقیقه پس از قرار گرفتن سلول ها در معرض کورتیزول این تغییرات ایجاد می شود.
کورتیزول ترشح گونادوتروپین24 و عملکرد گونادها را متاثر می کند. در مردان ترشح گونادوتروپین را مهار می کند و موجب کاهش حساسیت به هورمون آزاد کننده گونادوتروپین می شود و در نتیجه غلظت های تستوسترون پلاسما کمتر از سطوح نرمال می شود.

کورتیزول آزاد در بزاق و اندازه گیری آن
کورتیزول آزادبزاقی25 یا غیر متصل به پروتئین ناقل نشانه شکل فعال بیولوژیکی هورمون در گردش است و غلظت آن عملا ًمستقل از تغییرات پروتئین های ناقل است. روش های گوناگونی برای تخمین بخش آزاد هورمون در سرم به کار می رود، اما این روش ها مشگل و گران قیمت است و بطور وسیع مورد استفاده قرار نمی گیرد. اندازه گیری کورتیزول بزاقی یک روش بسیار علمی، راحت، و بی زحمت برای اندازه گیری بخش آزاد هورمون می باشد. اندازه گیری کورتیزول بزاق با دقت بسیار بالا بازتاب کورتیزول آزاد (غیر متصل به پروتئین) در خون است که احتمالا ًبه دلیل عدم وجود مقادیر قابل توجه ترانس کورتین26 و یا آلبومین در بزاق می باشد. غلظت کورتیزول بزاق مستقل از جریان بزاق است. با استفاده از کیت های سنجش ایمنی که برای اندازه گیری کورتیزول تام سرم طراحی شده است می توان کورتیزول بزاقی را اندازه گیری کرد. از آنجائیکه بزاق حاوی پروتئین حامل کورتیزول نیست، نیازی به استخراج و تلخیص وجود ندارد.

اثر ایمونولوژیک کورتیزول
یکی از خواص کورتیزول سرکوب دستگاه ایمنی و مهار پاسخ طبیعی دستگاه ایمنی است که در نتیجه تخریب تدریجی بافت لنفویتی و متعاقب آن کاهش تولید آنتی بادی و فعالیت سلول های ائوزینوفیلی27، لنفوسیتی28 و بازوفیلی29 می باشد.
کورتیزول همچنین به ترشح عواملی مانند لنفوکین30 ، اینترلوکین31 پردازش آنتی ژن، تولید و پاک شدگی آنتی بادی و دیگر عوامل ویژه مشتق از مغز استخوان و عملکرد لنفوسیت های مشتق از تیموس آسیب می رسا ند.
دلیل اثر کورتیزول بردستگاه ایمنی به خاطر این است که سلول های ایمنی دارای گیرنده های گلوکوکورتیکوئیدی با میل اتصالی بالا هستند. ویژگی سرکوب ایمنی و ضد التهابی32 کورتیزول عموما ًتنها زمانی که مقادیر فارماکولوژیکی این هورمون مورد استفاده قرار می گیرد مشاهده می شود. مهار پاسخ های طبیعی دستگاه ایمنی در عمل پیوند اندام ها بسیار سودمند است. اما در عوض بیماران را مستعد عفونت می سازد. افزایش کورتیزول موجب واکنش های ضد آلرژی می شود که احتمالا ًدر اثر مهار سنتز هیستامین درسلول های ماست33 و بازوفیل ها می باشد.

اثر کورتیزول بر سلول های خونی
کورتیزول مقدار ائوزینوفیل ها و لنفوسیت ها را در خون کاهش می دهد. این اثر ظرف چند دقیقه بعد از تزریق کورتیزول شروع شده و ظرف چند ساعت بسیار شدید می شود. بهمین ترتیب، تجویز مقدار زیاد کورتیزول موجب آتروفی کلیه بافت های لنفوئید در سراسر بدن می شود که به نوبه خود تولید آنتی کورها را در بافت لنفوئید کاهش می دهد. در نتیجه سطح ایمنی هومورال برای مقابله با کلیه مهاجمان بدن کاهش می یابد.
با وجود گستردگی پژوهش های انجام شده در دو دهه اخیر، هنوز پاسخ روشنی به سئوالات بی شمار موجود در زمینه تاثیر فعالیت های متفاوت بر عملکرد ایمنی ارائه نشده است. به جهت گستردگی انواع فعالیت ورزشی از نظر شدت، مدت و در گیر بودن سایر عوامل فیزیولویژیک مانند نقش هورمون ها و نیز عوامل روانشناختی و تاثیر عوامل محیطی چون فعالیت در گرما یا سرما مرتبط است.
پاسخ های اختصاصی بدن به نوع تمرینات و مسابقات بویژه عوامل محیطی و روانی، مباحث و زمینه های پژوهشی جدیدی را در ایمنی شناسی ورزشی فراروی پژوهشگران قرار داده است. در بررسی دستگاه ایمنی هنوز موارد ناشناخته زیاد است و همین مسئله انگیزه لازم را با وجود مشکلات فراوان، برای محققان این رشته جدید فراهم ساخته است.
مطالعات داخلی و خارجی
فیلر و همکاران معتقدند میزان کورتیزول قبل و بعد از شروع بازی بیشتر از کورتیزول شروع رقابت است (فیلر، 2001). سوتون و همکاران (1975) بیان می دارند که استرس هیجانی همراه با رقابت عامل بسیار مهمی برای ترشح کورتیزول است. ویرت و همکاران(2006) به بررسی تغییرات کورتیزول بزاق در انسانها پس از بردن و باختن در رقابت بستگی و ارتباط آن با قدرت انگیزه ی ضمنی پرداختند. محور هیپوتالاموس -هیپوفیز – آدرنال(HPA) هم به عوامل استرس زای فیزیکی و هم به عوامل استرس زای روانی با افزایش انتشار گلوکوکورنیکوئید واکنش نشان می دهد. عوامل استرس زای اجتماعی در نمونه های اجتماعی می توانند استنباط کننده های بالقوه ی فعالیت محور هیپوتالاموس- هیپوفیز- آدرنال باشند. به ویژه شکست اجتماعی به تغییرات در واکنش به هیپوتالاموس هیپوفیز آدرنال مرتبط است. بطور کلی، گلوکوکورتیکوئید حیوانات پس از ناکامی های اجتماعی افزایش می یابد و زمانی که در موقعیتهای شکست قرار دارند سطوح گلوکوکورتیکوئید به صورت مزمن افزایش می یابد. به عنوان مثال زمانی که موشها در برخوردهای تهاجمی شکست می خورند،سطوح کورتیکوسترون بالایی را دارند (بتناگر و وینینگ، 2003). در حیواناتی نظیر بابون بسیاری از جنسیتهای مذکر که موفقییتهایی را کسب کرده اند، سطوح کورتیزول پایه ای پایینی را نسبت به جنسیتهای مذکری که موفقیتهای کمتری را کسب کرده اند دارا می باشند (اسپالسکی و همکارانش، 1997). همچنین در انسانها شواهدی وجود دارد که رتبه ی پایین اجتماعی به کورتیزول پایه ای بالا کمک می کند (دکر 2000). عوامل استرس زای اجتماعی جهت استنباط فعالیتHPAدر مطالعات انسانی نظیر آزمون استرس اجتماعی تریر (کریچبائم و همکارانش 1993) بکار می روند. این آزمون با قابلیت اطمینان کورتیزول افزایش یافته را انسانها را استنباط می کند. (پروزنر و همکارانش، 1997). رابطه ی مابین تسلط اجتماعی و واکنش پذیری به HPA بسیار پیچیده است و در انسانها بطور کامل مورد بررسی قرار نگرفته است. به ویژه به این مسئله که چگونه محور HPA به پیروزی و شکست اجتماعی در انسانها واکنش نشان می دهد پاسخ داده نشده است. در مقابل در تحقیقات در رابطه با حیوان این نکته آمده است که کورتیزول در شکست در تنش های موجود میان حیوانات افزایش می یابد. مطالعات در رابطه با بشر که در آن اثرات رقابت طبیعی بررسی قرار گرفته نتوانسته اند به تفاوتهای کورتیزولی پس از مسابقه ی مابین برندگان و بازندگان پی ببرند. (بوت و همکارانش، 1989 سالوادور، 2005). این عدم تاثیر قابل توجه است زیرا در بسیاری از این مطالعات تفاوتهای شفاف مابین برندگان و بازندگان در سایر متغیرهای رفتاری و انسانی بدست می آیند که بیانگر اینند که رقابتها و نتایج آن رقابتها برای انسانها بسیار مهم می باشند و برخی از این مطالعات افزایش کورتیزول را بعد از مسابقه در تمامی شرکت کنندگان نشان داده اند (بوت و همکارانش، 1989).
کوگلر و همکاران34 ( 1996) در مطالعه ای به اثر استرس در رقابت های ورزشی بر ایمونوگلوبولین A و کورتیزول بزاقی در مربیان فوتبال پرداختند. در این مطالعه که بر روی 17 مربی فوتبال در لیگ حرفه ای آلمان انجام شد، نمونه های بزاقی قبل، حین و بعد از مسابقه جمع آوری گشت. هیجان و تنش بیشتری در مربیان فوتبال هنگام مسابقه در مقایسه با افراد گروه کنترل مشاهده شد. با شروع مسابقه این هیجان و تنش افزایش و یک ساعت پس از پایان مسابقه کاهش یافت. در زمان های مختلف نمونه گیری، مقدار بزاق در مربیان و گروه کنترل تغییر معنی اداری نیافت. غلظت ((IgA در مربیان فوتبال طی مسابقه تغییرمعنی داری نداشت اما با افزایش معنی داری در سطوح کورتیزول بزاقی همراه بود. اوج غلظت کورتیزول بین دو نیمه مشاهده شد، که 100% افزایش یافت و یک ساعت پس از مسابقه به شرایط طبیعی بازگشت.
پانتلیدز35 (1997) در پژوهشی به مطالعه اضطراب در بازیکنان تنیس پرداخت به این نتیجه رسید که سطح کورتیزول بزاقی در طول جلسه تمرین تغییر نکرد اما در طول مسابقه افزایش متوسط و نیز مشابهی در دو دوره اول بین زمان استراحت و بعد از مسابقه در کورتیزول بزاقی شد.
مطالعات که می زور و بوت36 در سال 1998 تحت عنوان تستوسترون و تسلط در مردان انجام دادند، نشان داده است که در ورزش های رقابتی موفقیت و پیروزی باعث افزایش هورمون تستوسترون، در حالیکه شکست و عدم موفقیت موجب کاهش این هورمون در بدن می شود. ورزشکاران پیروز سطح تستوسترون بالا و کورتیزول پائین همراه با خلق و خوی مثبت و ورزشکاران مغلوب و شکست خورده از سطح تستوسترون پائین و کورتیزول بالا همراه با خلق و خوی منفی برخوردار بوده اند.
هاریس و همکاران37 (1989) به مطالعه رابطه استروئیدهای بزاقی و پارامترهای روانشناختی در دوندگان مرد ماراتن پرداختند. سه روز قبل از مسابقه ماراتن و در روز مسابقه از آزمودنی ها نمونه گیری تستوسترون و کورتیزول بزاقی انجام شد. اضطراب، افسردگی، رفتار تهاجمی نیز به موازات تستوسترون و کورتیزول مورد اندازه گیری قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که در روز مسابقه اضطراب و رفتار تهاجمی بطور معناداری بیشتر از روزهای قبل بود. اما افسردگی تغییری نسبت به روزهای قبل نداشت. سطوح کورتیزول در روز مسابقه با رفتار تهاجمی همبستگی منفی داشت. تغییرات کورتیزول در روزهای قبل از مسابقه با تغییرات اضطراب همبستگی داشت.
پاسلرگ و لک38 (1998) تغییرات تستوسترون، کورتیزول و نسبت تستوسترون به کورتیزول بزاقی را متعاقب مسابقه کشتی و دوره بازیافت پس از آن مورد بررسی قرار دادند. این مطالعه بر روی 15 کشتی گیر ملی و بین المللی فرانسه انجام شد. نمونه های بزاقی سه هفته قبل از مسابقه در زمان استراحت، روز مسابقه و هشت روز پس از مسابقه جمع آوری شد. نتایج پژوهش نشان داد که سطوح کورتیزول طی دوره رقابت به طور واضحی در مقایسه با سطوح به دست آمده در زمان استراحت بالاتر بود. غلظت کورتیزول در پایان دو روز مسابقه کشتی تا اولین روز دوره باز یافت در سطحی بالاتر از روز استراحت بود. در حالیکه غلظت تستوسترون طی دو روز رقابت تفاوت معنی داری نیافت. هم چنین تفاوت معنی داری بین سطوح هورمونی برندگان و بازندگان مشاهده نشد.
پاسلرگ و همکاران39 ( 1995) در تحقیقی تاثیر رقابت رسمی و غیر رسمی را بر غلظت تستوسترون و کورتیزول بزاقی مورد بررسی قرار دادند. آزمودنی های این تحقیق را 7 وزنه بردار ملی و 6 وزنه بردار
بین المللی تشکیل دادند. نمونه های بزاقی در زمان وزن کشی، بعد از سه مرحله در حرکت یک ضرب و دو ضرب جمع آوری شد. نتایج تحقیق نشان داد که بین سطوح تستوسترون بزاقی در زمان مسابقه رسمی و غیر رسمی تفاوت معنی داری مشاهده نشد، اما سطوح کورتیزول بزاقی، بدنبال مسابقه رسمی افزایش معنی داری یافت ولی در روز مسابقه غیر رسمی تغییر معنی داری نیافت. سطوح کورتیزول با سطح عمل کرد وزنه برداری در زمان مسابقه رسمی همبستگی داشت.
آوبتس و سه گورا40 ( 2000) پژوهشی در مورد تاثیر تمرین تا سرحد خستگی برروی تردمیل و شرکت در یک مسابقه رسمی بر غلظت کورتیزول بزاقی را بعنوان شاخص استرس مورد مطالعه قرار دادند. در این تحقیق 18 شناگر حرفه ای مرد در دامنه سنی 15- 17 سال بدو گروه تقسیم شدند. گروه اول فعالیت خود را بروی تردمیل و گروه دوم در یک مسابقه رسمی شرکت کردند. نمونه گیری بزاقی 30 دقیقه قبل و 15 دقیقه بعد از فعالیت برروی تردمیل و شرکت در مسابقه اندازه گیری شد. میانگین سطوح کورتیزول در فعالیت بروی تردمیل از29/4 ± 50/ 7 به 74/1 ± 3/9 نانوگرم بر میلی لیتر افزایش یافت. در حالیکه میانگین غلظت کورتیزول در گروه دوم که در مسابقه رسمی شرکت کردند، از 92/3 ± 59/6 به 32/6 ± 65/9 نانوگرم در میلی لیتر افزایش نشان داد. نتایج پژوهش نشان داد که استرس ناشی از شرکت در مسابقه رسمی موجب افزایش غلظت کورتیزول بزاقی شده است.
پاولو و جونز41 (2002) در پژوهشی که به مطالعه کاهش تدریجی دوره آرام سازی عضلات بر غلظت کورتیزول بزاقی پرداختند به این نتیجه رسیدند که غلظت کورتیزول بزاقی گروه تجربی نسبت به گروه کنترل به طور معنی داری کمتر بود. نتیجه این مطالعه در مورد برنامه آرام سازی برای بهبود عملکرد ایمنی به ما کمک می کند.
فیلر و همکاران42 ( 2002) در پژوهشی به مطالعه استرس روانی در طول مسابقه در ورزشکاران جودو پرداختند. غلظت کورتیزول و تستوسترون بزاقی و پاسخ های روانی قبل از مسابقه در دو سطح از مسابقات داخلی و منطقه ای مورد آزمایش قرار گرفت. نمونه های بزاقی یک روز قبل از مسابقه، قبل و بعد از مسابقه اندازه گیری شد. نتایج پژوهش نشان داد که، غلظت کورتیزول به طور دقیق در زمان انجام هر دو مسابقه نسبت به زمان استراحت افزایش یافت اما تغییری در غلظت تستوسترون دیده نشد. غلظت کورتیزول در مسابقات منطق های که از اهمیت بیشتری برخوردار بود نسبت به مسابقات داخلی بالاتر بود.همبستگی معنی داری بین اضطراب قبل ازمسابقه وتغییرات کورتیزول در هردو مسابقه مشاهده گردید.
سالوادور و همکاران43 (2003) پاسخ تستوسترون، کورتیزول و شاخص های روانشناختی را به رقابت جودو در مردان جودوکار جوان مورد بررسی قرار دادند. در این تحقیق غلظت تستوسترون و کورتیزول بزاقی، اضطراب رقابتی و پیش بینی بازیکنان از نتیجه مسابقه مورد اندازه گیری قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که سطوح کورتیزول و اضطراب قبل و روز مسابقه بیشتر از زمان مشابه در روز دیگر بود. پاسخ تستوسترون و کورتیزول و میزان انگیختگی در آزمودنی هایی که نتیجه بهتری کسب کرده بودند بیشتر بود. همچنین مشخص شد که پاسخ عصبی ـ هورمونی به رقابت با ارزیابی شناختی همراه است
الومی و همکاران 44(2003) تغییرات تستوسترون، کورتیزول و نسبت تستوسترون به کورتیزول بزاقی را در روز مسابقه راگبی و یک هفته دوره ریکاوری پس از مسابقه را در 20 بازیکن در سطح جهانی مورد مطالعه قرار دادند. در جریان رقابت سطوح کورتیزول به سرعت افزایش یافت (در حدود 2.5 برابر در مقایسه با سطوح استراحتی) و پس از 4 ساعت مجددا به سطوح اولیه باز گشت. بر عکس در همین زمان سطوح تستوسترون اندکی کاهش یافت. در زمان ریکاوری پس از مسابقه سطوح کورتیزول از مقادیر استراحتی (سطوح قبل از رقابت ) کمتر بود ولی سطوح تستوسترون بیشتر از سطوح قبل از رقابت بود که این امر موجب افزایش نسبت تستوسترون به کورتیزول تا روز پنجم بعد از مسابقه شد. افزایش نسبت تستوسترون به کورتیزول در مرحله ریکاوری پس از رقابت احتمالا به دلیل نیاز به برقراری هموستاز است زیرا فشار روانی و جسمانی همراه با مسابقه راگبی موجب برهم خوردن هموستاز داخلی بدن می شود و به همین دلیل تغییرات هورمونی تا چند روز پس از مسابقه دیده می شود
آگویلار و همکاران (2013) به بررسی تستسترون ،کورتیزول و اضطراب در بازیکنان هاکی پرداخته است. هدف این مطالعه دسترسی به تغییر در سطوح تستسترون و کورتیزول پس از پیروزی و شکست در بازیکنان مرد هاکی در طول یک تورنمنت مهم می باشد. همانگونه که انتظار می رفت کورتیزول افراد شکست خورده به شدت کاهش یافت و کورتیزول افراد پیروز به تدریج افزایش یافت.
پیترز (2011) به بررسی سطوح کورتیزول بزاق اسب سواران و اسب در طول رقابت و تاثیر آن بر عملکرد شان پرداختند. رقابت در هر ورزشی استرس را افزایش می دهد. افزایش استرس در ورزش سوارکاری نیز اتفاق می افتد. سوارکاران و اسبها می توانند تحت تاثیر استرس در سطوح مختلف قرار گیرند. استرس همیشه مضر نیست. استرس مثبت حتی برای سازگاری با محیط لازم می باشد. لذا شرکت در رقابت برای افزایش منابع بسیار حائز اهمیت است. استرس ممکن است زمانی که اثرات مضری را بر سلامتی و رفاه داشته باشد، عملکرد منفی را داشته باشد. این نوع استرس پریشانی نامیده می شود. زمانی که فرد با عوامل استرس زا و یا مزمن رو درروست و این عوامل از ظرفیتهای انطباقی وی فراتر می روند ، پریشانی حاصل می شود.
رقابت ترکیبی از عوامل استرس زای گوناگون می باشد (استرس سوارکاری عموم مردم انتقال موزیک و غیره). با این وجود تنها چند مطالعه در رابطه با استرس در سوارکاری انجام پذیرفته است. یکی از این مطالعات تاثیر رقابت پرشی بر سطوح استرس اسب می باشد. محققان نمونه های خونی را در نمایشگاه اسب جهت ارزیابی پلاسمای خون از اسیها گرفتند. آنها بدین نکته پی بردند که تجربه ی رقابتی بر استرس فیزیولوژیکی اسب تاثیر گذار میباشد.
اسبهایی که تجربه ی رقابتی کمی را داشتند مقادیر بالایی از کورتیزول پلاسما را زمان استراحت نسبت به زمانی که در خانه ی شان بودند ، داشتند. مطالعه ی دیگر تاثیر پرش با اسب را بر سطوح استرس میان اسبهای خانگی و نمایشگاهی مورد بررسی قرار داد. این مطالعه بدین نکته دست یافت که رقابت واکنش کورتیزول خون را در هر دو اسب پرشی و درسج افزایش می دهد. این مطالعه این گونه نتیجه گیری کرد که رقابت واکنش استرس فیزیولوژیکی کلاسیکی را در اسبها ایجاد نمود. نمونه برداری بزاقی که بسیار روش معقولانه ای می باشد برای ارزیابی سطوح کورتیزول در اسبها روش غیر تهاجمی جایگزین می باشد. این روش برای ارزیابی استرس فیزیولوژیکی در اسبها حتی در رقابت نیز بسیار مناسب می باشد.. نمونه برداری از بزاق می تواند هرجایی صورت پذیرد و تنها پس از مدت کوتاهی آموزش می تواند توسط اسب سوار در هر کدام از اسبهای اهلی انجام بپذیرد. نمونه برداری بسیار آسان می باشد. بنابراین محققان تمایل دارند تا از آب بزاق جهت ارزیابی فعالیت محور هیپوتالاموس – هیپوفیز و آدرنال استفاده نمایند. این کورتیکواستروئید بزاق تاحد زیادی به عنوان هورمون استرس در انسان و همچنین اسبها عمل می کند. افزایش غلظت کورتیزول با تاخیر 20 تا 30 دقیقه ای پیش از مشاهده شدن در خون در بزاق مشاهده می گردد. این موضوع در اسبها و همچنین در انسان مشاهده گردیده است.

منابع:

ابراهیم پور، ز.، شریفی، غ.، شکیبایی، ا.، مرندی، م.، فرزانگی، پ.، افشانی، ع و عسکری، ب. 1387. تاثیر برد و باخت بر نیمرخ کیفیت خلق و خو و غلظت کورتیزول بزاق هندبالیست های زن. دانش و پژوهش در روانشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان. شماره 37، صص 21-40.
رواسی، علی اصغر(1374). بررسی تاثیر تمرینات هوازی و بی هوازی بر روی سطوح هورمون های تستوسترون و رشد، قدرت و ساختار بدن در افراد سالمند (پایان نامه دکتری). دانشگاه تهران، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی.
فرزانگی، پروین، (1382)، تاثیر دوجلسه تمرین در روز در مقایسه با یک جلسه تمرین در روز بر غلظت ایمونوگلوبین A، کورتیزول و پروتئین تام بزاقی در ختران نخبه ژیمناست، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی.
گایتون، آرتور، جان هال (1378). فیزیولوژی پزشکی. جلد3، ترجمه دکتر فرخ شادان، انتشارات چهر.
ویلیام،دی،مک آردل، فرانک ای کچ، ویکتوریا ل کچ (1379). ج: فیزیولوژی ورزشی، انرژی و تغذیه، ترجمه دکتر اصغر خالدان، تهران،سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه ها، سمت.
Aubets,J.,and Seggura,J.(1995).Salivary cortisol as a maker of competition related Stress. Science et Sports.1Q.149-154.
Beedie, C. J., Terry, P. C., & Lane, A. M. (2000). The profile of mood states and athletic performance: Two meta analyses. Journal of Applied Sport Psychology, 12, 49-68.
Bhatnagar, S., Vining, C., 2003. Facilitation of hypothalamic-pituitary-adrenal responses to novel stress following repeated social stress using the resident/ intruder paradigm. Horm. Behav. 43(1), 158-165.
Brain, P. F.,1990), Stress in agonistic contexts in; R. Dantzer and R. Zayanm, editors, Dordrecht, kluwer, 73-85).
Elloumi M , Maso F , Michaux O , Robert A , Lac G. (2003) Behavior of saliva cortisol [C]. testosterone [T] and the T/C ratio during a rugby match and during the post -competition recovery days Eur J Appl. Physiol. 1-2 : 23-28.
Filaire E., Sagnol M., Ferrand C., 2001), psychophysiologycal stress in judo athletes in during competitions, J sport Med phys Fitness, 41 : 263-8.
Filaire.E, Sagnol. M, Ferrand.C.Moso.F,Lac. G (2002).Psycho physiological Stress in Judo athletes during competition, J , Sports Med Phys Fitness 41:263-268.
Gonzalez-Bono and E, Salvador,A., Serrano M. A.,Ricarte, J. (1999). Testosterone, cortisol and mood in a sports team competition. Horm Behav.35, 55-62
Green Span. F and S, Baxter. (1991) Basic and clinical Endocrinology. Fourth Edition.Appleton and Lange Pub.
Haneishi K., Fry A.C., Moore C.A., 2007), Cortisol and stress responses during a game and practice in female colligate soccer players. J Strength cond res, 21(2): 583-8.
Haris, B., Cook, N.J., walker,R F., Read, G.F., Riad-Fahmy, D. (1989). Salivary steroid and psychometric parameters in male marathon runner's.Br J Sports. Med 2, 83-93
Hasegawa M., Toda M., Morimoto K., 2008), Change in salivary physiological stress markers associated with winning and losing, Biomed Res, 29(1) ; 43-6.
Lac G, Berthon P.(2000) changes in cortisol and testosterone levels and T/C ratio during an endurance competition and recovery Sports Med Phys Fitness Jun;40(2): 39-44
Lane, A. M., & Thelwell Richard, C.Andrew M.Lane ,Neil J.V.Weston (2007). Mood states, self-set goals, self-efficacy and performance in academic examinations .Personality and Individual Differences ,42,573-583
Mazur,A.,Booth, A., Dabbs, J..(1992). Testosterone and chess competition.Social Psychology quarterly.1, 70-77
Moberg GP. Biological response to stress: implications for animal welfare. In: Moberg GP, Mench JA, editors. The biology of animal stress. Wallingford: CAB International; 2000. p. 1-21.
Pantelidis.D,Chamoux.A,Fargeas.MA, Robert.A, Lac.G (1997). Is a 11 years old tennis players indifferent to competition stress Arch pediater 4(3):237-242.
Passelergue, P., Lac, G (1999).saliva cortisol, testosterone andT/C ratio variations during a wrestling competition and during the post competitive recovery period.Int.J.Sports.Med.20:109-113
Passelergue,P.,Robert,Lac,G.(1995). Salivary cortisol &testosterone variations during an official and a stimulated weight-Lifting competition.Int J Sports Med.5,298-303
Pawlow LA , Jones G E (2002 ). The impact of abbreviated progressive muscle relaxation on salivary cortisol. Boil psycho 60(1): 1-16.
Salvador A, Simon, V.,Suay, F.,Lorense,L. (1987) Testosterone and cortisol responses to competitive fighting in human males: A pilot study. Aggressive.Behav.13, 9-13
Salvador, A., 2005. Coping with competitive situations in humans. Neurosci. Biobehav. Rev. 29, 195-205
Sandy, W and N, Neave. 2004. Preparing for home and away matches. Insight, the FA Coaches Association Journal, issue 2, volume 7.
Stirling,E.A & Kerr,A.G.(2006). Perfectionism and mood states among recreational and elite athletes .Athletic Insight: The online journal of sport psychology.
Suay F., Salvador A., 1999), Effect of competition and its out come on serum testosterone, cortisol and prolactin. Psychoneuroendocrinology, 24(5) :551-66..
Sutton J., Casey J., (1975), The adernocortical response to competitive athletics in veteran athletes. J Clin Endocrinol Metab, 40: 135-8.
Terry, P. C. Lane, A. M., & Fogarty, G. (2003). Construct validity of the Profile of Mood States-A for use with adults. Psychology of Sport and Exercise, 4, 125-39.
Ulf, L. (2004) stress hormones in health and illness: the role of work and gender, Dep of psychology, Stockholm university
William RH. (1994). Text Book of Endocrinology. Ed Philadelphia. W.b. Saunders pub.
1 – Beedie et al.
2 – Stirling and Kerr
3 – Lane et al.
4 – Terry et al.
5 – Gonzales et al.
6 – Sympatetic Adernal
7 – Haypothalamic Pituitary Adernocotieal Axex
8 – Objective in diea for Stress
9 – Ulf
10 – Adenil Syclase
11 – Cyrcle Adenozin Mono Phosphate
12- Glococorticoide
13- Hydrocortisol
14 – Lac and Berthon
15- Gloconeogensis
16- Glocagon
17- Growth Hormone
18 – William
19 – Green Span and Baxter
20 – Corticotropine Releasing Factor) CRF)
21 – Adernocorticotropine Hormone (ACTH)
22 – Sandy and Neave
23 – Epinephrine
24 – Gonadotropine Releasing Factor) GnRH)
25 – Salivary cortisol
26- Transcortine
27- Eosinophils
28- Lymphocytes
29- Basophili
30- Lymphokine
31- Interleukin
32- Antiinflamation Effects
33 – Mast Cells
34 – kugler el at
35- Pantelidis. D
36 – Mazor and Both
37 – Harris et al
38 – Passelergue and Lac
39 – Passelergue et al
40- Aubets and Segura
41 – Pawlow & Jones
42 – filaire et al
43- Salvador et al
44 – Elloumi et al
—————

————————————————————

—————

————————————————————


تعداد صفحات : 18 | فرمت فایل : word

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود