تارا فایل

عهدشکنی آمریکا،مصادیق و نمونه ها


چکیده
"وَاِن نَّکَثُواْ اَیْمَانَهُم مِّن بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُواْ فِی دِینِکُمْ فَقَاتِلُواْ اَئِمَّهَ الْکُفْرِ اِنَّهُمْ لاَ اَیْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنتَهُونَ" سوره توبه – آیه 12
"اگر پس از بستن پیمان ، سوگند خود شکستند و در دین شما طعن زدند ، با سران کفر قتال کنید که ایشان را رسم سوگند نگه داشتن نیست ، باشد که از کردار خود باز ایستند"
همانطور که میدانیم تاریخ نشان داده است که آمریکا گرچه بارها با کشورهای مختلف بر سر مسائل گوناگون متحد می شد اما بلافاصله پس از اینکه به نتیجه مطلوب خود می رسد پیمان شکنی کرده و خیانت می کند لذا درواقع می توان گفت سیاست این کشور بر پایه زیاده خواهی بنا شده است و از این رویه نباید انتظار وفای به عهد داشت .در واقع آمریکا نه تنها در مواجهه با ایران بلکه در مواجهه با سایر کشورها نیز بارها زیر قول های خود زده است و حتی نسبت به متحدان اصلی خود نیز بدعهدی کرده و تنها تا زمان رسیدن به منافع خود وعده و وعیدهای مکرر صادر کرده است. عده ای شاید نگران بد عهدی آمریکا باشند، که البته امری درست است و باید کشور ها، به معاهدات بین المللی خود عمل کنند، و گرنه سنگ روی سنگ بنا نمی شود. اما بد عهدی همیشه باعث نابودی در کوتاه مدت است. زیرا نشان غرور و بی تدبیری و: تکیه بر دروغ و نادانی است. ممکن است در ظاهر یک پیروزی باشد، اما پایه های قدرت را مانند موریانه می خورد. زیرا دروغ و بد عهدی ماهیتا یکبار مصرف است و: برای بار دوم کارایی خود را از دست می دهد. پایه و اساس ارزیابی عملکرد ها ی بعدی هم می شود. همه اینها را خود دروغگو ها هم می دانند، ولی راه دیگری ندارند و تصور می کنند چند روزی بیشتر دوام خواهند داشت.
کلیدواژه :
عهد شکنی-آمریکا-مصادیق-نمونه ها
مقدمه
مسئله بی اعتمادی به آمریکایی ها و دلایل عدم اعتماد به آمریکایی از جمله موضاعت مهمی است از اهمیت بسیاری برخوردار بوده است. آمریکائی ها، هم غیرقابل اعتمادند، هم غیر منطقی اند، هم در برخوردشان صادق نیستند. ما دولت ایالات متّحده ی آمریکا را دولتی غیرقابل اعتماد میدانیم؛ دولتی خودبرتربین، دولتی غیرمنطقی و عهدشکن، دولتی که سخت در پنجه ی تصرّف و اقتدار شبکه ی صهیونیسم بین المللی قرار دارد و به خاطر رعایت خواسته ها و منافع نامشروع شبکه ی صهیونیستی بین المللی مجبورند با رژیم غاصب و جعلی اشغال کننده ی فلسطین مماشات کنند، در مقابل او نرمش نشان بدهند؛ اسمش را میگذارند منافع آمریکا، در حالی که بکلّی منافع ملّی آمریکا با آنچه امروز اینها در حمایت از [آن ] رژیم جعلی انجام می دهند، منافات دارد؛ از همه ی دنیا دولت ایالات متّحده ی آمریکا باج می گیرد و به رژیم جعلی صهیونیستی باج میدهد؛ این حقایق را ما داریم مشاهده میکنیم – به دولت آمریکا اعتمادی نداریم، مردم بایستی دو رویی دشمن و نیت سوء آنها را بشناسند. این در حالی است که عده ای در داخل تلاش دارند مانع شناخت صحیح دشمن شوند و این اقدامی اشتباه است. …امروز متاسّفانه انسان مشاهده می کند در برخی از فاصله ها و مقاطع حرفهایی زده می شود از سوی دشمنان؛ این برای مردم ما مایه ی عبرت است. در همین مذاکرات گوناگونی که در این روزها انجام می گیرد، ملّت ایران این مذاکرات را زیر نظر داشته باشند؛ اظهارنظرهای بی ادبانه ی مسئولان آمریکایی را مردم ببینند، زیر نظر داشته باشند، دشمن را بشناسند. بعضیها می خواهند نظر مردم را از دشمنىِ دشمن منصرف کنند؛ نه، ببینید دشمنی را، ببینید دورویی را. مسئولین آمریکایی در جلسات خصوصی با مسئولین کشور ما یک جور حرف می زنند، بمجرّد اینکه از آنها جدا می شوند، در بیرون یک جور دیگر حرف می زنند. مردم ایران این دورویی دشمن و نیّات سوء و پلید دشمن ما را ببینند؛ ملّت توجّه داشته باشد. ببینند که باید یک کشور اقتدار درونی خود را حفظ کند؛ این توصیه ی همیشه ی ما به مسئولین است. مشکلات کشور را تنها یک چیز حل می کند، آن هم عبارت است از نگاه به ظرفیّتهای درونی – که این ظرفیّتها هم بحمداللَّه بسیار است، بی شمار است به دشمن نمیشود چشم دوخت؛ از دشمن نمیشود انتظار داشت. آمریکاییها در برخی از اظهارات و لفّاظیهایشان می گویند ما دوست ملّت ایرانیم؛ دروغ می گویند، در خلال کارهایشان می شود فهمید. ایران را تهدید میکنند، آن وقت توقّع دارند که جمهوری اسلامی از قدرت دفاعی خود بکاهد؛ این خنده آور نیست؟ این مسخره نیست؟ درعین اینکه تهدید می کنند
◦تناقض گویی آمریکایی در مسئله بسیار روشن حقوق بشر
مسئله تناقض گویی آمریکایی ها و عدم اعتماد به آمریکایی ها مسئله ای بود که این رهبر انقلاب به دلیل سیاست های متناقض آمریکایی ها در رابطه با حقوق بشر در دیدار با مردم آذربایجان شرقی به آن پرداختند. در این دیدار که در آستانه سی و ششمین سالگرد قیام تاریخی مردم تبریز در 29 بهمن سال 1356 برگزار گردید، موضوع عدم اعتماد به آمریکایی ها این با مثال های روشنی از حقوق بشر آمریکایی تشریع شد. ایشان با اشاره به اقدامات خلاف حقوق بشر امریکا از جمله در زندان های گوانتانامو، ابوغریب و کمک به تروریست های معروف جهان و عهد شکنی ها و دروغ گویی های آمریکایی ها تاکید کردند:
…امریکاییها با این پرونده قطور و سیاه باید از آوردن نام حقوق بشر دچار شرم و حیاء شوند اما همچنان وقیحانه مدعی آنند…
رهبر معظم انقلاب در این دیدار اشاره داشتند که به هیچ وجه تسلیم زورگویی و باج خواهی امریکا نخواهند شد. چرا که مقابله با زورگویی و باج خواهی نظام سلطه که مظهر آن امریکا است از آرمان های سلبی انقلاب است و تاکید کردند ملت ایران در 22 بهمن امسال این مهم را به وضوح اعلام کرده است. ایشان با انتقاد از برخی تلاش ها برای معرفی یک چهره غیرواقعی از امریکا به مردم گفتند برخی افراد تلاش دارند… با بزک کردن چهره امریکا زشتی ها و خشونت ها و وحشت آفرینی ها را از این چهره بزدایند و دولت امریکا را دولتی علاقمند به مردم ایران و انسان دوست معرفی کنند..
◦بی اعتمادی به آمریکایی ها به خاطر تهدیدهای مکرر و مداوم همزمان با مذاکرات
در دیداری که با مسئولان وزارت خارجه و سفرا و روسای نمایندگی های جمهوری اسلامی ایران به تاریخ 22/5/93 برگزار شد، بار دیگر مسئله چرایی عدم اعتماد به آمریکا توسط مقام معظم رهبری مورد بحث قرار گرفت. رهبری در این دیدار افزایش توقعات آمریکا و لحن تند آنها همزمان با ادامه مذاکرات را مورد انتقاد شدید قرار داد و اعلام کرد این اقدام آمریکایی برکات خیری داشت چرا که سبب شد عده ای در داخل ماهیت سیاست های آمریکا را بهنر بشناسند و زیاد از حد به مذاکرات دل خوش نکنند. ایشان فرمودند تا وقتی وضع کنونی یعنی دشمنی امریکا و اظهارات خصمانه دولت و کنگره آمریکا درباره ایران ادامه دارد تعامل با آنها نیز هیچ وجهی ندارد.
رهبر معظم انقلاب در جلسه دیدار با مسئولان وزارت خارجه و سفرا و روسای نمایندگی های جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور به صراحت فرمودند: …رابطه با آمریکا و مذاکره با این کشور به جز در موارد خاصی برای جمهوری اسلامی نه تنها هیچ نفعی ندارد بلکه ضرر هم دارد و کدام عاقلی است که دنبال کار بی منفعت برود!؟ عده ای اینجور وانمود می کردند که اگر با آمریکایی ها دور میز مذاکره بنشینیم بسیاری از مشکلات حل می شود، البته ما می دانستیم اینجور نیست اما قضایای یک سال اخیر برای چندمین بار این واقعیت را اثبات کرد. در گذشته میان مسئولان ما و مسئولان آمریکا هیچ ارتباطی نبود اما در یک سال اخیر بخاطر مسائل حساس هسته ای و تجربه ای که مطرح شد انجام بشود، بنا شد مسئولان تا سطح وزارت خارجه تماس ها، نشست ها و مذاکراتی داشته باشند اما از این ارتباطات نه تنها فایده ای عاید نشد بلکه لحن آمریکایی ها تندتر و اهانت آمیزتر شد و توقعات طلبکارانه ی بیشتری را در جلسات مذاکرات و در تریبون های عمومی بیان کردند.البته مسئولان ما در نشست ها در جواب طلبکاری آنها، جواب های قوی تر و گاهی گزنده تر دادند، اما در مجموع معلوم شد مذاکره برخلاف تصورات برخی ها، به هیچ چیز کمک نمی کند.
خیانت آمریکا به انگلیس
پیمان شکنی با انگلیس در جنگ جهانی دوم
در طول تاریخ موارد متعددی از پیمان شکنی آمریکا علیه بریتانیا که تا سالیان دراز متحد اصلی ایالت متحده در صحنه سیاست بین المللی بود دیده می شود. مورد اول از این بدعهدی ها را می توان در جریان جنگ جهانی دوم مشاهده کرد. در ماجرای فتح نورماندی، انگلستان از آمریکا خواست تا سریعا وارد عمل شده و با اعزام نیرو و تسلیحات نظامی، بریتانیا را در فتح نورماندی یاری کند. مشخص بود که فتح نورماندی می توانست بزرگترین ضربه را به آلمان زده و روند پیروزی متفقین را سرعت بخشد. اما آمریکا علی رغم درخواست انگلستان، در ورود به جنگ تعلل کرد تا جایی که انگلستان در ساحل نورماندی بسیاری از نیروهای خود را از دست داد. آنگاه آمریکا وارد جریان شده و نقش فاتحان را بازی کرد.
پیمان شکنی در بحران سوئز
نمونه دیگر پیمان شکنی آمریکا به انگلستان در ماجرای بحران سوئز رخ داد. در این جریان آمریکا به خوبی دریافته بود که در اختیار گرفتن کانال سوئز از سوی انگلستان مساوی با گسترش نفوذ این کشور در منطقه خواهد بود. لذا با ورود سریع به جریان جنگ در سال 1956 میلادی، فشار سیاسی و مالی به انگلیس وارد آورد تا آتش بس سازمان ملل را در تاریخ ۶ نوامبر بپذیرد. بدین ترتیب نیروهای انگلیس ناچار شدند تا در ماه دسامبر همان سال مصر را ترک گویند.
آمریکا حتی به مستعمره انگلیس هم رحم نکرد
در سال 1983 میلادی آمریکا در تهاجم به کشور کوچک گرانادا که در آن زمان تحت سیطره بریتانیا بود، یک بار دیگر خیانت خود نسبت به انگلستان را نشان داد. این حمله که نقض فاحش قوانین بین المللی و تجاوز به استقلال، حاکمیت ملی و تمامیت ارضی یک کشور به شمار آمد نمونه دیگری از خیانت آمریکا به متحد همیشگی اش بود. زیرا انگلستان در گرانادا صاحب نفع بود. در واقع این منطقه به عنوان مستعمره بریتانیا به شمار می آمد.
فریب انگلیس توسط آمریکا در کودتای 28 مرداد
علاوه بر مواردی که گفته شد، شواهد تاریخی دیگری نیز از بدعهدی آمریکا نسبت به انگلستان در طول تاریخ دیده می شود. در همین رابطه آنچه می تواند برای ما ملموس تر باشد به کودتای 28 مرداد 1332 بر می گردد. در این کودتا دولت مصدق با همکاری سیا و انتلیجنت سرویس سقوط کرد. با سقوط دولت مصدق و بازگشت شاه به کشور، به نظر می رسید که انگلستان و آمریکا به تقسیم منافع در ایران خواهند پرداخت اما ایالت متحده آنچنان که پیش از این نیز بارها نشان داده بود به سرعت انگلستان را از صحنه خارج کرده و بیشترین سهم از کنسرسیوم نفت را به خود اختصاص داد. بدین ترتیب بار دیگر انگلستان را که متحد اصلی اش در جریان کودتا به حساب می آمد فریب داد. از این تاریخ به بعد، آمریکا به قدرت برتر در ایران بدل شد. در حالی که پیش از کودتای 28 مرداد 1332 این انگلستان بود که حرف اول را در ایران می زد.
خیانت آمریکا به روسیه
رویارویی آمریکا با انقلاب بلشویکی در شوروی
بعد از وقوع انقلاب بلشویکی در سال 1917، دولت آمریکا نسبت به "روسیه شوروی" خصومت داشت، از این رو، تحریم های را بر ضد این کشور اعمال کرد. واشنگتن به همین حد بسنده نکرد و به اقدامات مخفیانه علیه شوروی نیز روی آورد و حمایت مالی از دشمنان آن را در دستورکار خود قرار داد. آمریکا در سال 1918 نیز نیروهای نظامی خود را عازم صربستان کرد تا از منافع خود در مقابل قزاق ها دفاع کند. علاوه بر این، آمریکایی ها به خاطر نگرانی از گسترش قلمرو ژاپن تا مرزهای روسیه، تعدادی نیرو به شمال روسیه و صربستان اعزام کردند. این موضوع خود نمونه بارز تجاوز به خاک شوروی محسوب می شد. آمریکایی ها که از خصم و دشمنی خود علیه بلشویک ها دست بردار نبودند به صورت قانونی یا مخفی به دشمنان بلشویک ها به ویژه "ارتش سفید" که حامی رژیم گذشته یعنی امپراطوری تزارها بود و از مخالفان سرسخت انقلابیون بلشویک به شمار می آمد، کمک می کردند.
فعالیت جاسوسی آمریکا در شوروی
از اواخر دهه 1940، آمریکا هواپیماهایی را با هدف جمع آوری اطلاعات در امتداد مرزهای شوروی به پرواز درمی آورد. علاوه بر آن، ماهواره ها، زیردریایی ها، امواج رادیویی، ایستگاه های شنود الکرونیکی و تجهیزات پیشرفته فراوانی با ماهیت صنعتی و نظامی مقادیر زیادی از اطلاعات را ردوبدل می کردند. بسیار پیش می آمد که هواپیماهای آمریکایی به عمد و بدون هیچ دلیل منطقی برفراز قلمروی شوروی رانده می شدند. یکی از مهم ترین فعالیت های جاسوسی آمریکا در آسمان شوروی مربوط به سال 1950 می شود. در این سال یکی از هواپیماهای جاسوسی آمریکا با ده خدمه توسط شوروی شناسایی شد و بدین ترتیب این ماموریت لو رفت. اگرچه هیچ یک از هواپیماهای جاسوسی آمریکا بمبی بر خاک اتحاد جماهیر شوروی پرتاب نکرد ولی بسیاری از آنها حامل مردانی بودند که اجرای ماموریت های خصمانه را بر عهده داشتند.
وقوع انقلاب های رنگین در جمهوری های شوروی با حمایت آمریکا
آمریکا با دخالت در جمهوری های شوروی، آن ها را علیه روس ها برمی انگیخت. نمونه بارز این دخالت در نوامبر 2003 میلادی رخ داد. در این تاریخ انتخابات مجلس در گرجستان برگزار شد که نتیجه آن به سود دولت بود. پس از این انتخابات، آمریکا با حمایت گروه های مخالف وارد جریان شد. ساکاشویلی و اپوزیسیون متحد این رای گیری را نپذیرفتند و از مردم گرجستان دعوت کردند تا در تظاهراتی علیه دولت شرکت کنند و به نافرمانی مدنی علیه مقامات بپردازند بدین ترتیب آمریکا و اپوزیسیون متحد شدند تا شواردنادزه رئیس جمهور وقت را برکنار کرده و انتخابات را مجدداً برگزار کنند. در نهایت مخالفان موفق به کنار زدن شواردنادزه شدند. علاوه بر این شواهدی در دست است که نشان می دهد آمریکا در ناآرامی های قرقیزستان و انقلاب نارنجی که پس از انتخابات سال 2004 در اوکراین به وقوع پیوست نیز دست داشته است.
طرح آمریکا برای استقرار موشک در لهستان
در مارس 2007، آمریکا اعلام کرد قصد دارد تاسیسات دفاع ضدموشکی بالستیک در لهستان و نیز یک ایستگاه رادار در جمهوری چک بر پا کند. گفتنی است که هر دوی این کشورها از اعضا پیمان ورشو هستند که در دوران جنگ سرد، رقیب ناتو به شمار می آمدند؛ پیمانی که روسیه بنیان گذار آن بود. روس ها این سیستم جدید را تهدیدی بالقوه محسوب کردند. مقامات روسیه با اشاره به اینکه این اقدام به روابط دوجانبه میان آمریکا و روسیه لطمه خواهد زد، متذکر شدند که آمریکا با خلف وعده و شکستن پیمان ها به دنبال برهم زدن نظم جهانی است.
بدعهدی آمریکا به چین
روابط چین و ایالات متحده را شاید بتوان پیچیده ترین و پرتناقض ترین روابط درمیان قدرت های بزرگ دانست، روابطی که با تاثیرپذیری ازمتغیرهای متعدد و درمواردی بسیارمتضاد همواره دچار نوسان و در مقاطعی پیش بینی ناپذیر بوده است. در دوران جنگ سرد و در واقع از اوایل دهه 1970، روابط چین و آمریکا بر پایه همکاری استراتژیک شکل گرفت. در آن زمان عامل اصلی شکل گیری این روابط، سیاست جهانی شوروی سابق بود. با این حال شواهدی از بدعهدی آمریکا به چین وجود دارد که نشانگر بی وفایی آمریکایی ها است.

حمایت آمریکا از ژاپن در مقابل چین
هنوز مرکب امضای ژاپن بر تسلیم بدون قید و شرط پس از جنگ جهانی دوم خشک نشده بود که ایالات متحده استفاده از سربازان ژاپنی را دوشادوش نظامیان آمریکایی برضد چین آغاز کرد. این درحالی بود که چینی ها در دوران جنگ با دادن اطلاعاتی مهم درباره ژاپن و مراقبت از خلبانان آمریکایی که هواپیمایشان سرنگون شده بود با آمریکایی ها همکاری نزدیک کرده بودند. اما هیچ یک از این ها مانع از بدعهدی آمریکا به چین نشد. بدین ترتیب ایالات متحده برای مهار کردن چین، اتحاد خود با ژاپن را استوارتر و از افزایش قدرت نظامی این کشور حمایت کرد.
تجاوز نظامی آمریکا به چین
پس از جنگ جهانی دوم هواپیماهای آمریکایی که خود را دوست چین معرفی می کردند با نقض قوانین بین المللی به پرواز اکتشافی بر فراز قلمروی چین می پرداختند. چینی ها ادعا می کردند که هواپیماهای یاد شده بارها نیروهایشان را بمباران کرده و چندین مرتبه شهرهای کوچک چین را بمباران کرده اند. این در حالی بود که چینی ها در طول جنگ دوم جهانی بارها به کمک آمریکایی ها شتافته بودند. علاوه بر این پیاده نظام آمریکا نیز در خاک چین دارای موضع بود به طوری که در سال 1946 حدود صدهزار نظامی آمریکایی در چین حضور داشتند. توجیه آمریکا درباره حضور افرادش در چین، خلع سلاح ژاپنی ها بود حال آن که خود با آنان همکاری می کرد.
دخالت آمریکا در جنگ داخلی چین
از اواسط دهه 1950 میلادی جنگی داخلی در چین میان ملی گراها و کمونیست ها درگرفت. آمریکا در این بین سیاست آتش افروزی خود را پی گرفت. تا سال 1961 آمریکا به طور مستقیم در جنگ داخلی چین دخالت کرده و آتش جنگ را شعله ور می کرد. این کشور به وسیله سازمان سیا به طور مکرر در چین فعالیت می کرد و حتی با ارسال جنگ افزار برای طرفین جنگ، به گسترش دامنه جنگ در چین دامن می زد. این اقدام آمریکا علاوه بر اینکه نقض قوانین بین المللی بود، خیانت به متحد سابقش نیز محسوب می شد.
فعالیت جاسوسی آمریکا در چین
طی سال های جنگ سرد، آمریکا با فعال کردن سرویس های اطلاعاتی خود به جاسوسی در داخل مرزهای چین پرداخت. عملیات جاسوسی در چین ابعاد وسیعی داشت که از ارسال هواپیما و ماهواره تا استفاده از دستگاه شنود را دربرمی گرفت. یک نمونه از جاسوسی های آمریکا به سال 1952 میلادی برمی گردد. به طور مکرر گروه های کوچک آمریکایی به سبک کوماندوهایی که از هواپیما با چتر نجات فرود می آمدند به منظور جاسوسی و خرابکاری به خاک چین اعزام می شدند. در نوامبر 1952 هواپیمای جاسوسی دو افسر سیا به نام های جان داونی و ریچارد فکتو توسط چینی ها شناسایی شد و دو افسر آمریکایی به اسارت درآمدند. بدین ترتیب بخشی از عملیات جاسوسی آمریکا در چین کشف شد.
علاوه بر این سازمان اطلاعات چین فاش ساخت که در ژانویه 1953 یازده خلبان آمریکایی درحالی که مشغول انجام دادن ماموریت جاسوسی در آسمان چین بودند شناسایی و سرنگون شده اند. بسیاری دیگر از پروازهای سیا بر فراز چین را که صرفا به منظور جاسوسی بود، هواپیماهای یو2 در ارتفاع بسیار بالا و نیز هواپیماهای بدون سرنشین انجام می دادند. این گونه پروازها از اواخر دهه 1950 شدت یافت و تا 1971 همچنان ادامه داشت.
خیانت های آمریکا به فرانسه
فرانسه یکی دیگر از اعضای اصلی شورای امنیت است که به همراه انگلستان، آمریکا، چین و روسیه از حق وتو در شورا بهره مند است. این کشور یکی از متحدان قدیمی آمریکا به خصوص در جنگ جهانی دوم محسوب می شود اما در طول تاریخ موارد عدیده ای از بدعهدی و خلف وعده آمریکا نسبت به فرانسه وجود دارد که بیش از پیش ثابت می کند آمریکا حتی به دوستان نزدیک خود نیز رحم نمی کند.
فعالیت های جاسوسی آمریکا علیه فرانسه
بر اساس اسناد منتشرشده، سازمان امنیت ملی آمریکا فعالیت های جاسوسی زیادی را علیه شرکت های فرانسوی انجام داده است. ویکی لیکس در مورد جاسوسی آمریکا از مکالمات رهبران فرانسوی به مدت یک دهه، اسنادی را منتشر کرده است که نشان می دهد آمریکایی ها مکالمات مقامات فرانسوی را شنود می کرده اند. علاوه بر آن ایالات متحده فعالیت های بسیاری از شرکت های فرانسوی را نیز کنترل می کرده است. شرکت های فرانسوی که هدف جاسوسی سازمان امنیت آمریکا یا "اِن اِس اِی" قرار گرفته اند شامل شرکت های فعال در حوزه مخابرات، شرکت های تولیدکننده انرژی الکتریکی، گاز، نفت، انرژی هسته ای، انرژی های قابل بازیافت، شرکت های فعال در حوزه بهداشت و سلامت و محیط زیست هستند.
کارشکنی در اقتصاد فرانسه
شواهد و مدارکی موجود است که نشان می دهد آمریکا اقدامات فراوانی به منظور تحلیل قدرت اقتصادی فرانسه انجام داده است. این اقدامات گاه به طور مستقیم و گاه غیرمستقیم به اقتصاد فرانسه صدمه زده است. براساس اسنادی که در سال 2015 توسط ویکی لیکس منتشر شده اند، سازمان امنیت ملی آمریکا (NSA) مرتباً قراردادهای مالی شرکت های فرانسوی که بالای 200 میلیون دلار ارزش داشتند را به صورت مخفیانه با شکست مواجه می کرده است. براساس این اسناد کاخ سفید مجری اصلی ناکام ماندن قراردادهای تجاری و اقتصادی فرانسه طی سالیان اخیر بوده است.

حمایت آمریکا از کودتا علیه دولت فرانسه
الجزایر یکی از مستعمرات مهم فرانسه بود که پس از پایان جنگ جهانی دوم، زمزمه استقلال طلبی در این کشور آغاز شد و به انقلاب سال 1954 بر ضد فرانسه منجر شد. روابط دو طرف آن قدر به هم پیوسته بود که پیشنهادهای اصلاح طلبانه فرانسه در فرونشاندن آتش انقلاب در الجزایر مفید واقع نشد و با مخالفت سخت مسلمانان الجزایر و بعضی از فرانسوی های افراطی روبرو شد و تا به آن حد پیش رفت که به سقوط جمهوری چهارم فرانسه و روی کار آمدن ژنرال دوگل و جمهوری پنجم انجامید. همه پرسی سال 1959 استقلال کامل الجزایر را نشان می داد و ژنرال دوگل با وجود مخالفت شدید نظامیان و ملیون افراطی فرانسه، با استقلال الجزایر موافقت کرد.
در این بین ناگهان آمریکا وارد جریان شد و با حمایت از چهار افسر افراطی فرانسوی که در راس آن ها ژنرال شال قرار داشت تلاش کرد تا مانع استقلال الجزایر شود. این کودتای نظامی که تنها چهار روز طول کشید رویارویی مستقیم با شال دوگل رئیس جمهور فرانسه محسوب می شد. کلیه شواهد حاکی از آن بود که سیا به دو دلیل در این کودتای نظامی نقش داشته است: 1- نگرانی از اینکه استقلال الجزایر باعث قدرتگیری کمونیسم شود. 2- امید به اینکه کودتا سقوط ژنرال دوگل را تسریع بخشد. بدین ترتیب آمریکا بار دیگر در مقابل سیاست های فرانسه ایستاد.
مشارکت آمریکا در طرح قتل رئیس جمهور فرانسه
در سال 1966 میلادی سازمان سیا با برقراری ارتباط با برخی مخالفان دوگل، توطئه ای را برای به قتل رساندن رئیس جمهور فرانسه پی ریزی کرد. براساس مذاکرات میان افراد سازمان سیا و فرانسویان مخالف دوگل، قرار بر این شد که روزی که دوگل مهمان سربازان قدیمی فرانسه است قاتلی مزدور با انگشتری زهرآلود در صف سربازان یاد شده قرار گیرد و هنگام دست دادن با دوگل خار موجود در انگشتر زهرآگین را در دستان رئیس جمهور فرو کند. گرچه به دلایل متعدد این طرح به انجام نرسید اما مدارک و شواهدی در دست است که نشان می دهد آمریکا به دنبال طرح به قتل رساندن رئیس جمهور فرانسه بوده است.
آنچنان که در این نوشتار آمد، براساس شواهد متقن تاریخی آمریکا نسبت به هر چهار عضو شورای امنیت سازمان ملل خیانت کرده است. این کشور با شیوه امپریالیستی به دنبال گسترش نفوذ خود در جهان بوده و از هیچ گونه پیمان شکنی و بدعهدی حتی نسبت به دوستان خود نیز ابایی ندارد. آنچه برای آمریکا مهم است نه حفظ صلح بلکه دستیابی به اهداف امپریالیستی است. در این بین شورای امنیت سازمان ملل نیز به عنوان وسیله ای برای دستیابی به این مهم در اختیار آمریکا قرار دارد.
خیانت آمریکا به لیبی
لیبی و برنامه هسته ای قذافی برای کشورش نمونه بارزی از عهدشکنی و غیر قابل اعتماد بودن آمریکا بود .
خیانت به نظام لیبی و دیکتاتور ضد مردمی لیبی
در سال ۲۰۰۴ یعنی یکسال بعد از نزدیکی لیبی به آمریکا ، این کشور معاهده منع گسترش سلاح های هسته ای را امضا کرد و بازرسان آمریکایی و انگلیسی برای ازبین بردن سلاح ها وارد این کشور شدند . بر اساس مطالبی که منابع لیبیایی در همان زمان منتشر ساختند، مشخص شد بسیاری از این ورود و خروج ها که حجم زیادی از مراودات بین المللی لیبی را نیز تشکیل می داد، با ورود و خروج اطلاعات محرمانه از لیبی و تشریح زیر ساختها و نقاط استراتژیک و حساس این کشور نیز همراه بود . در عوض انگلستان در سال ۲۰۰۶ معاهده ای نظامی با لیبی با نام "نامه مشترک صلح و امنیت" امضا کرد تا در صورتی که لیبی مورد حمله قرار گیرد، انگلستان ملزم به حمایت از این کشور باشد.

آمریکایی ها نیز برای اینکه حسن نیت خود را اثبات کنند، پیمان های همکاری اقتصادی و البته نفتی را با این کشور به امضا رساندند . با این حال این پیمانها هنوز به مرحله اجرای کامل در نیامده بود که عهد شکنی های غرب آغاز شد. تنها پس از گذشت ۵ سال آمریکا با متحد همیشگی خود انگلستان، به دلیل بالا گرفتن اعتراضات مردمی در لیبی به صورت هوایی به این کشور حمله کرد ! انگلستان که زمانی متعهد شده بود از لیبی در صورت حمله نظامی کشوری دیگر دفاع کند ، خود در حمله به لیبی تحت عنوان نیروهای ائتلاف یا ناتو حضور داشت. مسئولان سیاست خارجی انگلیس در همان زمان پا را فراتر گذاشته و اعلام کردند تاز مانی که ناآرامی ها در لیبی ادامه داشته باشد ، در این کشور می مانند. اینگونه بود که قذافی همه چیز را نیز از دست داد.
این موضوع تا جایی واضح بود که حتی معمر قذافی دیکتاتور ضد مردمی لیبی، در نخستین مصاحبه رسانه ای پس از خیزش سراسری مردم لیبی علیه نظام این کشور، آمریکا را به خیانت به نظام لیبی متهم کرد.
قذافی در گفتگو با شبکه تلویزیونی "ای بی سی" گفت: آمریکا به من خیانت کرد…لیبی متحد آمریکا در جنگ با القاعده بوده است اما کشورهای غربی حمایت خود را از رژیم من متوقف کردند.
آن روزها سرو شام در کنار اسد و همسرش و این روزها کوبیدن بر طبل جنگ
22 می ۲۰۱۰ جان کری و همسرش در کنار اسد و همسرش شام را سرو کرد. در این ضیافت دوستانه، "گسترش روابط سوریه و آمریکا" و "افزایش نقش سوریه در روند صلح" را بررسی شد. اما این روزها این جان کری است که بر طبل جنگ علیه سوریه می کوبد.
حمله به عراق با وعده صلح و آرامش
با وجود اینکه حمله صدام حسین به ایران در سال ۱۳۵۹ با حمایت کشورهای غربی مواجه شد و آمریکا و سایر کشورهای اروپایی از ارسال سلاح گرفته تا کمک های مادی، هیچ گاه او را در مقابل ایران تنها نگذاشتند، آغاز جنگ اول خلیج فارس و حمله عراق به کویت که در آن زمان محل استقرار نیروهای نظامی آمریکا و یکی از مراکز استراتژیک آمریکا در خلیج فارس بود ، باعث تیره شدن روابط آمریکا با عراق و تحریم های سازمان ملل علیه این کشور شد.
از سال ۱۹۹۱ یعنی زمان حمله عراق به کویت، ماجرای سلاحهای شیمیایی عراق و تلاش آمریکا برای بازرسی از این کشور نیز آغاز شد . صدام در سال ۱۹۹۸ شروع به همراهی با آمریکا کرد و اجازه داد در برخی از مراکز حساس نامی این کشور دوربین نظارتی گذاشته شود ، اجازه بازدید از ۸ سایت نظامی متعلق به ریاست جمهوری را صادر کرد و قانون آزادی عراق را برای تغییر رژیم در این کشور به اجرا گذاشت.
علی رغم تمام این اقدامات، بازرسان سازمان ملل اعلام کردند "عراق با آنها همکاری لازم را ندارد". بر همین اساس بود که در آخرین روزهای سال ۱۹۹۸ حمله آمریکا به عراق و جنگ دوم خلیج فارس آغاز شد . در سال ۲۰۰۲ باز هم صدام به بازرسان اجازه داد به عراق بازگردند اما در سازمان ملل قطعنامه ها عیله عراق تصویب شد. این در حالی بود که صدام، قطعنامه سازمان ملل درباره خلع سلاح خود را پذیرفته بود اما با این وجود در سال ۲۰۰۳ بوش به این کشور حمله کرد و در حالیکه آمریکا پیشتر گفته بود برای به ارمغان بردن صلح و امنیت به افغانستان و عراق حمله کرده است، اما تا کنون هیچ گاه امنیت به طور کامل به این دو کشور بازنگشته است.
کره شمالی به امید دریافت نفت از امریکا، صنایع هسته ای اش را نابود کرد
کره شمالی به امید دریافت نفت از امریکا، صنایع هسته ای اش را نابود کرد، اما امریکا در گام های نخست، مختصر نفتی تحویل داد و پس از نابودی تاسیسات کره، دیگر چیزی نداد.

فروش روغن سوخته و بی کیفیت به برزیل
برزیل در زمانی تلاش کرد صنعت لوکوموتیوسازی را ملی کند، اما امریکا که طرف تجاری آنها بود با فروش روغن های سوخته و بی کیفیت، تمام صنعت لوکوموتیوسازی برزیل را با شکست مواجه کرد.
عهدشکنی آمریکا با هند
هند که بخاطر آزمایش هسته ای تحریم شده بود، پذیرفت که در ازای لغو تحریم ها با چین مقابله کند و این رویکرد را نیز در پیش گرفت اما امریکا تنها بخش کوچکی از تحریم ها را برداشت.
مروری بر بدعهدی های آمریکا تنها حاکی از این است که این کشور به دوستان نزدیک خود نیز با دید نوکر و دست نشانده می نگرد و همواره به دنبال استفاده ابزاری از آنان بوده و هیچ ابایی از بدعهدی نسبت به آنها ندارد لذا می توان گفت آمریکا به نماد پیمان شکنی در جهان تبدیل شده است.
مصادیق و نمونه های عهد شکنی آمریکا با دولت ایران
توقیف نفتکش های ایران و تحریم تسلیحاتی در دوران دفاع مقدس
مهمترین تحریم در دوران هشت ساله دفاع مقدس، توقیف و بلوکه نفتکش های ایرانی از سوی آمریکا بود که در دوران جنگ صدماتی به کشور وارد ساخت. آمریکا با حمایت غیر مستقیم از رژیم بعث عراق و شخص صدام حسین اقدام به توقیف و بلوکه کردن نفتکش های ایران نمود.
واشنگتن برای فشار بر تهران در جریان جنگ تحمیلی ، ضمن حمایت از عراق، تحریم فروش اسلحه علیه ایران نیز را اجرایی کرد.

دوره دوم- دهه دوم و سوم انقلاب اسلامی
تحریم و بلوکه دارایی های ایران تنها معطوف به سالهای ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی نبود و در دهه دوم و سوم انقلاب اسلامی به بهانه های واهی همچنان ادامه یافت.
بعد از جنگ تحمیلی نیز برخی تحریم های یکجانبه ایالات متحده آمریکا در خصوص مسائل نقض حقوق بشر و دیگر اختلافات میان ایران و آمریکا منجر به مسدود شدن بخشی از دارایی ها گردید.اما مهمترین تحریم و بلوکه اموال و دارایی های ایران به پرونده هسته ای ایران مربوط می شود که به آن اشاره خواهد شد.
تحریم ایران به بهانه حمایت از تروریسم
با روی کارآمدن رونالد ریگان (1989 ــ 1981) بار دیگر تحریم های دیگری از سوی واشنگتن علیه ایران اعمال شد و ریگان با متهم کردن ایران به حمایت از تروریسم، اولین تحریم خود علیه ایران را در سال 1983 (1362) تصویب کرد.
براساس این تحریم، کمک های سازمان های بین المللی به ایران محدود شد و نمایندگان آمریکا مامور شدند سازمان های جهانی را توجیه کنند تا برای جلوگیری از کمک به ایران در مجامع مختلف رای بدهند. پس از آن، دولت ریگان با این بهانه که پیشرفت نظامی ایران می تواند منافع ایالات متحده در خاورمیانه را تهدید کند در 1986 در اقدامی دیگر برای گسترش تحریم ها، فروش اسلحه، قطعات یدکی و تجهیزات را به ایران ممنوع کرد.
سال 1987، دولت ریگان مصوبه دیگری را تصویب کرد که مجددا ممنوعیت واردات نفتی و غیرنفتی از ایران را تمدید می کرد.
سال 1988، دولت آمریکا از مدیران اجرایی منصوب خود در سازمان های بین المللی مانند بانک جهانی و صندوق بین المللی پول رسماً خواست با هرگونه طرحی که مشمول استفاده ایران از منابع این سازمان ها شود، مخالفت کنند.
پس از پایان ریاست جمهوری ریگان، دولت جورج بوش پدر (1993 ـ 1989) در اکتبر 1992 مصوبه ای را به تصویب رساند که بر اساس آن، فروش تمام تجهیزات با کاربرد دوگانه به ایران ممنوع شد.
بد عهدی های آمریکا پس از برجام
همانگونه که مستحضریم بعد از برجام با بدعهدی ها ی آمریکا دو موضوع کاملاً روشن شد و شفافیت بیشتری پیدا کرد یکی اینکه جمهوری اسلامی ایران در جغرافیای سیاسی امروز جهان، کشوری است که پیوسته به تعهدات خودش پایبند است و ما در برجام این موضوع را مجدد به نمایش گذاشتیم.
موضوع دوم اینکه آمریکا کشوری است غیرقابل اعتماد است و به راحتی به تعهدات خود عمل نکرده است.
این دو نکته به عنوان دو فراز تجربه یک سال گذشته برای جهانیان روشن تر شد و امروزه بسیاری از کشورهای دنیا واقعاً آمریکا را غیرقابل اعتماد می دانند.ما با توافقی که با گروه ۱+۵ انجام دادیم عملاً دستاوردهایی هم داشتیم یعنی اولاً حق مسلم هسته ای ایران را که دنیا حاضر نبود به رسمیت بشناسد، به رسمیت شناخت و اقرار کرد و این مسئله جزو مطالب مندرج در توافق هسته ای است. همچنین آنان پذیرفتند تحریم ها را که یکی از اهداف ما در مذاکرات رفع آن بود، بردارند.
یک بعد تحریم ها سیاسی بود یعنی فراتر از رده مدیرکلی – حداقل از اروپا – برای روابط دوجانبه با ایران رفت و آمد وجود نداشت ولی در حال حاضر در سطح سران کشورها به ایران می آیند و ده ها قرارداد منعقد کرده اندطرف حساب ما شش کشور بوده است ولی لبه تیز مطالب هوشمند و بحقی که رهبر معظم انقلاب در چندین سخنرانی و موضع گیری فرمودند متوجه آمریکا بود و حق هم همین است چرا که آمریکا متخلف توافق است.
آمریکایی ها احساس می کنند چون رابطه رسمی با ایران ندارند و سهمی در بازار ایران در شرایط پسابرجام برای آنان تعریف نشده است لذا به دنبال برهم زدن بازی هستند و این طبیعت آمریکایی هاست.
در توافقی که برای خرید هواپیمای ایرباس صورت گرفت آنقدر فشار آوردند که شرکت ایرباس عمل نکند تا اینکه با بوئینگ هم توافقی حاصل و آنوقت مشکل ایرباس هم حل شود، سیاستی که آمریکایی ها دنبال می کنند به خاطر این نکته بوده و علاوه بر آن زیاده خواهی های آمریکا هم برخلاف روح برجام است.
تعبیری که رهبر معظم انقلاب در واکنش به اظهارات یکی از نامزدهای انتخاباتی آمریکا مبنی بر پاره کردن توافق فرمودند و اینکه ما هم آن را به آتش خواهیم کشید نشان دهنده موضع قاطع جمهوری اسلامی ایران است.
واقعاً ظرفیت های ما تغییری نکرده است یعنی توانمندی های امروز ما در عرصه غنی سازی اورانیوم قطعاً کمتر از شرایط قبل از اجرای تعهدات برجام نیست به خصوص اینکه ما وارد ساخت سانتریفیوژهای نسل نو شده ایم که توان تولید آنها چند برابر سانتریفیوژهای موجود است.
برخی از ثروت هایی که ما از قبل از پیروزی انقلاب مثلاً در عرصه خریدهای نظامی از آمریکا داشتیم و بلوکه شده بود نه فقط اصل پول را بلکه سه برابر سود آن را نیز از آمریکایی ها گرفتیم بنابراین، این راه را با جدیت در جهت استیفای حق مردم جلو خواهیم برد.
هزینه مند نمودن عدم پایبندی آمریکا
آمریکایی ها مواهب برجام را برای سوق دادن ایران به سمت برجام ۲ به گروگان گرفته اند لذا باید نبود پایبندی طرف مقابل به تعهداتش را هزینه مند کنیم.
ایران به تعهدات کلیدی خود عمل کرده و به عبارتی ایران پیش پرداخت هنگفتی درخصوص برجام به طرف های مقابل خود پرداخت کرده است.
یک سوم ازتعداد سانتریفیوژهای ما در نطنزکاهش یافت ، تولید مواد هسته ای تقریبا صفر است، ذخیره مواد هسته ای زیر ۳۰۰ کیلوگرم است ، تاسیسات فردو غیر هسته ا ی شده و رآکتور آب سنگین اراک نیز امروز رآکتوری واقعی نیست و قلب آن با سیمان پر شده است که دورنمایی برای بازسازی و نوسازی این رآکتور را متصور نمی کند.
تمام تعهدات ایران به طور کامل و با سرعتی که حتی برای غربی ها نیز تعجب برانگیز بود، انجام شد. طرف آمریکایی تقریبا به هیچ یک از تعهدات اصلی خود در برجام به ویژه در حوزه تعلیق و کاهش تحریم ها عمل نکرده است چرا که امروز در حوزه تراکنش های بانکی و ارتباطات کارگزاری بین بانک های ایرانی و خارجی تقریبا شرایط شبیه به پیش از توافق است.در واقع هیچ گشایش واقعی رخ نداده و حتی در بعضی موارد وضعیت بانک های ایرانی در دبی بدتر هم شده است، یعنی بعضی از شعبه های بانک های ملی و صادرات در دبی کارهایی را که پیش از برجام انجام می دادند اکنون نمی توانند همان کارها را نیز انجام دهند.
نفتکش های ما هنوز بیمه نمی شوند، شرکت های بزرگ اروپایی و آمریکایی و حتی آسیایی خدمات بیمه ای ارائه نمی کنند، پول های بلوکه شده که مطابق تخمین آمریکایی ها چیزی بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار بوده، هنوز وارد کشور نشده است و می توان گفت تقریبا به طور کامل از پول های بلوکه شده مان در حساب های کشورهای مختلف محروم هستیم. نفت فروخته می شود ولی ما همچنان در دریافت پول این کالا دچار مشکلات بسیار جدی هستیم چرا که پول نفت ما فقط برای خرید داخلی از همان کشورهای محدودی که از ما نفت می خرند، در دسترس است.قراردادهای بزرگ اساساً بسته نشده اند و در موارد معدودی هم که قراردادی بسته شده است ، بانکی برای تامین مالی این قراردادها مانند قرارداد ایرباس وجود ندارد لذا این قراردادها دچار مشکلات جدی در اجرا هستند.
تحریم دلاری از مصادیق بد عهدی آمریکا
تحریم دلاری از سال ۲۰۰۸ به این سو و تحت تاثیر موضوع هسته ای اعمال شده است اگر چه ریشه ای در تحریم های اولیه داشته اما مشکلات فعلی دلاری ایران مربوط به پرونده هسته ای است که باید در برجام برطرف می شد که نشده است. امروز اگر در حوزه تحریم ها پسرفت نداشته باشیم، هیچ گام مهمی نیز به جلو برداشته نشده است.
به علاوه بیش از ۱۰ مورد تحریم جدید نیز طی یک سال گذشته از جانب آمریکا علیه ایران در حوزه های مختلف حقوق بشری، موشکی، منطقه ای وضع شده است لذا دولت آمریکا و کنگره این کشورگام هایی در راستای اعمال تحریم های جدید علیه ایران برداشته اند که گر چه هنوز اعمال نشده اما قدم های مهم اولیه برای اعمال این تحریم ها برداشته شده است. یعنی توافقی که طرف مقابل از آن سود می برد و در عین حال برنامه هسته ای جمهوری اسلامی ایران را تقریبا تعطیل کرده و حتی در مواردی به عقب برگردانده است.
دلیل اول مربوط به ماهیت آمریکاست، درواقع مهم ترین درسی که ما از تجربه یک سال گذشته آموختیم این است که آمریکا به برجام به عنوان ابزاری برای تشدید خصومت با ایران نگاه می کند و نه ابزاری برای کاهش دشمنی و خصومت و تقابل با ملت ایران.
در واقع از نظر آمریکایی ها برجام ابزاری است که به ابزارهای قبلی این کشور برای تشدید دشمنی با ایران اضافه شده است و این نگرانی وجود دارد که دولت بعدی آمریکا حتی استفاده خصمانه از برجام را تشدید کند.
به نظر می رسد آمریکایی ها مواهب برجام را برای سوق دادن ایران به سمت برجام ۲ گروگان گرفتند و بدین ترتیب ایران را وادار به امتیازدهی در حوزه های دیگر به ویژه در حوزه هایی کردند که پیروزی های سریع منطقه ای به دست آورده است. دستگاه های مسئول در داخل کشور همانطور که مقام معظم رهبری نیز فرمودند، نظارت درستی بر عملکرد طرف مقابل در اجرای برجام نداشتند و در مواردی که نبود پایبندی طرف غربی به تعهدات خود محرز شده نیز واکنش قدرتمندی از جانب دولت در ایران نشان داده نشده است.به نظر می رسد آمریکا به دلیل هزینه های پایین رفتارهای خود در اجرای برجام به همین رویه ادامه خواهد داد.
برجام حتی یک توافق پرسود هم نیست لذا مهم ترین کاری که ما باید انجام دهیم خروج تجربه های نوین از دل برجام برای ملت ایران است تا مردم به این حقیقت واقف تر شوند که مسیر حل مشکلات کشور از راه تفاهم با آمریکا در حوزه های امنیت ملی نمی گذرد.
آمریکایی ها به همه تفاهمات با ایران تنها به چشم ابزاری برای تشدید دشمنی و گرفتن سرمایه های راهبردی ایران نگاه می کنند.: بر این اساس اراده واقعی در طرف مقابل برای حل و فصل ریشه ای مشکلات و شکلدهی به روابط سازنده با ملت ایران و همچنین به رسمیت شناختن حقوق و منافع ایران وجود ندارد.
اما واقعیت این است که ظرف یک سال گذشته کنگره هیچ تصمیم الزام آوری که برای دولت آمریکا غیرقابل وتو و برخلاف رویه دولت آمریکا در برجام باشد، اتخاذ نکرده است جز در یک مورد و آن ابلاغ قانون روادید بوده است که با وجود تلاش های دولت آمریکا در توجیه روش های مختلف برای این قانون ، این اقدام از نظر ما اعمال تحریم جدیدی علیه ایران است.

آمریکا روی مدار بد عهدی
رهبر انقلاب در دیدار رمضانی خویش با مسئولان نظام با اشاره به برجام، به برخی خلل و فرج این سند اشاره کردند و فرمودند: "معایب چیست؟ معایب همان چیزی است که همیشه از آن بیمناک بودیم و تکرار می کردیم و می گفتیم: آقا، این ها بدعهدند، بدذات اند، دبه دربیار هستند، زیر قولشان می زنند، عمل نمی کنند." در اینجا تلاش خواهیم کرد تا به برخی بدعهدی های آمریکایی ها در طول دو سال منتهی به برجام اشاره کنیم تا به نقض عهدهای پی درپی این بازیگر در دوره ی پسابرجام برسیم.
مسئله ی ما در اینجا اشاره به اتخاذ روندی نامتعارف و غیرمعمول توسط آمریکایی ها برای تحت فشار قرار دادن ایران و اصطلاحاً "مهار" این کشور در مذاکرات با اشاره به نقض بدیهی ترین اصول و منطق مذاکره توسط این کشور است.
مذاکره فراهم کننده ی زمینه ی دوستی برای کشورها و فن ارتباط با دیگر کشورهاست که در فضایی مسالمت آمیز و به دور از هرگونه فشار انجام می شود و حسن نیت مهم ترین فاکتور و معیار آن است.
از همین رو گفته می شود که دیپلماسی روی مخالف سکه ی جنگ در محیط بین المللی است و لازمه ی این روش، اتخاذ روند معمولی از مذاکره است. این روند همان رویکرد مسالمت جویانه است. این مهم همیشه در عرف بین المللی وجود داشته است. به خاطر همین است که بندهای ابتدایی و یا مقدمه ی بیشتر موافقت نامه های دوجانبه و چندجانبه، تاکید بر رعایت فضای حسن نیت و سازنده در مذاکرات است.
نه تنها در عرف، که در حقوق بین الملل نیز چنین مکانیسمی برای مذاکرات طراحی شده است. پس وقتی صحبت از مذاکره به میان می آید، وجود فضای حسن نیت و احترام متقابل، یکی از شروط آن است. اهمیت این مقوله در مذاکرات بین المللی بوده است که حتی در ابتدای سند ژنو موسوم به برنامه ی اقدام مشترک 24 نوامبر 2013 (3 آذر 1392) نیز از آن سخن به میان آمده است. لزوم همکاری اطراف مذاکره به قدری است که "کنوانسیون وین حقوق معاهدات" که منشور مورد توافق همه ی کشورها برای مذاکره است، در ماده ی 18 خود، درخصوص الزام کشورها به خودداری از لطمه زدن به هدف مذاکره، اشعار می دارد: "الف) معاهده را به شرط تنفیذ، قبولی یا تصویب امضا نموده و یا اسناد تشکیل دهنده ی معاهده را مبادله کرده باشد، تازمانی که قصدش را دایر بر عدم الحاق به معاهده تصریح نماید یا ب) رضایت خود را به التزام در قبال معاهده، تصریحاً موکول به لازم الاجرا شدن معاهده کرده باشد، مشروط بر اینکه لازم الاجرا شدن آن به طور نامعقول به تاخیر نیفتد."[1]
آزمون سند ژنو
بنابراین مطابق با عرف و حقوق بین الملل تهدید حین مذاکره برای رفع اختلافات، غیرمعمول و غیرمنطقی است. اما اتخاذ این اقدام غیرمنطقی و غیرمعمول توسط آمریکا که از یک طرف روی به مذاکره و از طرف دیگر روی به تهدید به زور (به بدترین شکل آن) دارد، امری غیرمنطقی و غیرمعمول می نمایاند. در اینجا ما هدفمان بیان رفتار آمریکایی ها برای مهار ایران از طریق پروسه ی هسته ای شدن ایران است، که برای اثبات این مهم به لحاظ حقوقی و سیاسی، به یکی از دردسترس ترین توافق های بین این دو کشور، یعنی سند ژنو "موسوم به برنامه ی اقدام مشترک"، اشاره خواهیم کرد. لذا به دنبال این هستیم تا غیرمنطقی و غیرمعمول بودن رفتار آمریکایی ها در مذاکرات را به منظور تلاش برای مهار ایران اثبات کنیم تا با بهره گیری از این اثبات، به گزاره ی "عدم اعتماد" در منظومه ی فکری نخبگان سیاسی بیشتر پی ببریم.
مورد سند ژنو یکی از مصادیقی است که برای عدم پایبندی آمریکایی ها به اصول مذاکره و توافق، پیش روی است. البته سند ژنو تنها موافقت نامه ی فی مابین ایران و آمریکا نیست. بین ایران و آمریکا دو سند و توافق بین المللی مهم دیگر نیز وجود دارد، از جمله عهدنامه ی مودت 1955 و بیانیه ی الجزایر 1981. مروری بر تاریخ مناسبات بین دو کشور موید این است که این کشور به این دو سند نیز پایبند نبوده است. اما در اینجا به طور خاص به مورد عهدشکنی های آمریکایی ها در سند ژنو اشاره می کنیم که می توان آن را اوج رفتار غیرمنطقی و غیرمعمول این کشور و سندی بر نامتعارف و عهدشکن بودن این بازیگر (آمریکا) قلمداد کرد.
این همان موضوعی بود که رهبر معظم انقلاب در بیاناتشان در حرم مطهر رضوی فرمودند: "ما در این مذاکرات به همه ی تعهدات بین المللی پایبند بودیم. ما در این مذاکرات به تعهدات اخلاق سیاسی-اسلامی پایبند بودیم. ما نقض عهد نکردیم. ما دو جور حرف نزدیم. ما تلوّن به خرج ندادیم. نقطه ی مقابل و طرف مقابل ما، آمریکایی ها هستند. عهدشکنی کردند. تلوّن در آرا نشان دادند. تقلب نشان دادند."[2] برای اثبات این عهدشکنی، ذکر برخی مصادیق ضروری است.
در اینجا به مصادیق عهدشکنی آمریکایی ها در جریان مذاکرات هسته ای خواهیم پرداخت تا اتخاذ روند غیرمعمول برای رفتار این کشور عینی تر مشخص شود. در اینجا مسئله ی اصلی، بررسی رویکرد نامتعارف با تمرکز بر عهدشکنی ایالات متحده در مذاکرات هسته ای است که از تاریخ سوم آذر 1392 (24 نوامبر 2013) با نگارش متنی تاکنون ادامه داشته است. بررسی این مسئله می تواند موید گزاره ی "عهدشکنی آمریکا" و روشن کننده ی مسیر آینده ی روابط ایران با این کشور و غرب (که به دنبال مهار ایران و جلوگیری از گسترش حوزه ی نفوذ این کشور است) باشد.
تفاهم سیاسی ایران و شش کشور عضو E3+3 در ژنو، طرف های این توافق را متعهد کرد تا تحریم های یکجانبه و چندجانبه ی خود علیه ایران را متوقف کنند یا تقلیل دهند و ایران را نیز متعهد به تعهداتی در زمینه ی برنامه ی غنی سازی خود کرد. ایران کاملاً به عهود خود وفق توافق ژنو، وفادار و پایبند ماند. این موضوع بارها از زبان طرف های دخیل در موضوع نیز تایید شده است. برای مثال، آژانس بین المللی انرژی اتمی در گزارش های متعدد خود درخصوص ایران، به صراحت اذعان کرد ایران به تمام تعهدات خود وفق توافق ژنو، پایبند بوده است.[3]و[4] وزیر امور خارجه ی آمریکا نیز اقرار کرد که "ایران به تعهدات خود پایبند بوده است."[5]
این در حالی است که طرف های دیگر مذاکرات و به طور خاص آمریکا، بسیاری از تعهدات یکجانبه و چندجانبه ی خویش را زیر سوال بردند. در اینجا به صورت ویژه، منظور تعهدات مربوط به "عدم وضع تحریم های جدید" است. البته آن ها برای اقدامات خویش، استدلال هایی را مطرح می کنند، از جمله اینکه "تحریم جدیدی وضع نشده است." اما با تمرکز بر رفتارهای صورت گرفته، به این نتیجه می رسیم که چنین نقض عهدهایی صورت گرفته است. "[با اشاره به اتفاقات بعد از توافق ژنو]، آمریکایی ها نه تنها دشمنی ها را کم نکردند، بلکه تحریم ها را هم افزایش دادند. البته می گویند این تحریم ها جدید نیست، اما در واقع جدید است و مذاکره در زمینه ی تحریم هم فایده ای نداشته است."[6]
آمریکایی ها تنها با فاصله ی بیست روز بعد از امضای توافق ژنو، در تاریخ 21 آذر 1392 (12 دسامبر 2013) اقدام به افزودن هفده شخص و شرکت در فهرست تحریم های خود علیه ایران کردند. البته آمریکایی ها مدعی شدند که این تحریم ها سند ژنو را نقض نمی کند. همان طور که گفته شد، استدلال آن ها این بود که تحریم جدیدی وضع نشده است که مغایرتی با تعهدات این کشور داشته باشد. ادعا این بود که تحریم ها نسبت به اشخاص و شرکت هایی وضع شده است که تحریم های پیشین آمریکا را رعایت نکرده اند و با این کار، درصدد اجرای تحریم های سابق هستند.[7]
1. عهدشکنی در وضع تحریم های جدید
مطابق با مذاکرات منتهی به سند ژنو، "دولت آمریکا در چارچوب اختیارات قانونی رئیس جمهور و کنگره، از تحمیل تحریم های جدید هسته ای خودداری خواهد کرد."
آمریکایی ها اما برای توجیه این اقدام خود (وضع تحریم های جدید)، استدلال کردند که این تحریم ها پیرامون مسئله ی هسته ای نیست، بلکه درخصوص مسائلی چون حمایت ایران از (به ادعای آن ها) تروریسم (منظور گروه های مقاومت اسلامی) یا هر فاکتور غیرهسته ای دیگر است. لیکن این توجیه اساساً غیرموجه است؛ چراکه در متن تحریم جدید، محدودیت های شرکت های ذکرشده، عطف به دور زدن و تخلف از تحریم های سابق ذکر شده است و چون تحریم های سابق به اتهام مسئله ی هسته ای بوده است، لذا این تحریم به مسئله ی هسته ای برمی گردد؛ چنان که در تحریم چند شرکت، صراحتاً نوشته شده است که "شرکت های مذکور به این شرکت [یک شرکت هواپیمایی] ایرانی برای تهیه ی تجهیزات و قطعات یدکی هواپیماها، که نقض قوانین تحریم های آمریکا محسوب می شود، کمک کرده اند."[8]
طبیعی است تحریم هایی که سابقاً وجود داشته و به خاطر نقض آن ها، شرکت های جدید تحریم شده اند، تحریم هایی پیرامون مسئله ی هسته ای بوده اند و به خاطر عطف به ماسبق شدن این تحریم ها، ادعای تخطی این چند شرکت مربوط به تحریم هایی است که پیش تر براساس آن (یعنی براساس مسائل هسته ای)، تحریم صورت گرفته است.
در پاسخ ممکن است استدلال شود که در هیچ یک از تعهدات موجود در مذاکرات و توافق قید نشده که اجرای تحریم های گذشته بایستی تعلیق شود و لذا به واسطه ی "اجرای تحریم های سابق"، وضع تحریم های جدید صورت گرفته است. بحثی که در اینجا مطرح می شود، ناظر به نقض عهد دیگری توسط آمریکایی هاست؛ یعنی نقض تعهدات متناسب با "عناصر گام نخست".
2. آمریکایی ها و عدم پایبندی به فضای حسن نیت
اما همان طور که گفته شد این موضوع کلی در مذاکرات هسته ای نیز بنا به قاعده ی هر مذاکره، گنجانده شده است. در قسمتی از سند ژنو ذکر شده است: "گام اول دارای دوره ی زمانی شش ماهه خواهد بود و با توافق متقابل قابل تمدید می باشد. در این دوره، همه ی اعضا با حسن نیت، در جهت حفظ فضای سازنده در مذاکرات فعالیت خواهند کرد."
مراد نظر نویسنده در اینجا این نیست که به نقض توافق ژنو و یا بندهای آن توسط آمریکا اشاره کنیم و بگوییم که این سند نقض شده است، بلکه مراد عدم پایبندی آمریکایی ها به تعهداتشان در قاموس گزاره ی کلی مهار ایران توسط این کشور و جلوگیری از بسط عمق استراتژیک و نفوذ منطقه ای و بین المللی این کشور است. اگر فرض بر این باشد که تحریم هایی که وضع شده است، تحریم های جدیدی نیست (که همان طور که استدلال شد، به لحاظ حقوقی، فرض و استدلال قابل قبولی نیست)، ایراد دیگری نیز به این وضع تحریم ها وجود دارد و آن عدم تناسب اصل حسن نیت مورد پذیرش توسط تمام طرف های مذاکره است. این استدلال که هیچ جای توافق ژنو، صحبتی از عدم اجرای تحریم های سابق نشده است، مسموع نیست؛ چراکه هرچند ممکن است با "تفسیر لغوی و لفظی" متن "برنامه ی اقدام مشترک" صحیح به نظر رسد و نتوان عدم اجرای تحریم های سابق را در هیچ یک از بندهای توافق پیگیری کرد، اما آیا این اقدام وفق معیار "حسن نیت، حفظ فضای سازنده در مذاکرات و…" نبوده است. مذاکرات و توافق ژنو معیار را "تفسیر متناسب با هدف" متن، قرار داده است. در اینجا هدف و غایت توافق، رسیدن به یک دستورکار مشترک متناسب با اعتماد چندجانبه برای حصول به توافق نهایی الزام آور بین اطراف توافق بوده است.
هم ازاین رو بود که سید عباس عراقچی، مذاکره کننده ی ارشد ایران، در این خصوص بیان داشت که "آمریکا با تصویب تحریم های جدید علیه ایران، فضای پس از مذاکرات ژنو را تخریب می کند؛ چراکه تحریم های جدید خلاف روح تفاهم نامه ی توافق ژنو است."[9]
همه ی این استدلال ها، که ذیل مبحث هسته ای و به طور خاص با مطالعه ی موردی سند ژنو صورت گرفت، نشان دهنده ی این است که اقدام دولت آمریکا در حین مذاکرات و بعد از رسیدن به توافق و تعلیق تعهداتش، صراحتاً به معنی عهدشکنی این کشور و مغایر با غایت و اهداف مذاکراتی دوجانبه و چندجانبه و روند معمول و متعارف مذاکرات بین المللی است؛ مذاکره ای که با میل و رضایت طرفین برگزار شده است. البته این اقدام نیز شبیه سایر عهدشکنی های آمریکا، تبدیل به یک تجربه و بزنگاه تاریخی برای نخبگان و مردم ایران شده است که آمریکایی ها به توافقی که به صورت ارادی و با رژیم چندجانبه و پیچیده ی مذاکرات به حصول رسیده است نیز متعهد نمی مانند. اساساً منطق این کشور در مواجهه با ایران، منطق برابری و حفظ اصول پایه ای حقوق بین الملل نیست. آمریکا از بسط راهبردی ایران هراس دارد و همان طور که پیش تر ذکر شد، این همان چیزی است که رهبر انقلاب در بیانات روز 2 تیر 1394 در جمع کارگزاران نظام فرمودند: "طرف مقابل ما، یعنی دولت کنونی و مدیریت کنونی آمریکا، به این توافق احتیاج دارد. این هم یک طرف دیگر قضیه است. این ها نیاز دارند به این. یک پیروزی بزرگی برای آن ها محسوب می شود اگر بتوانند به آن مقصود خودشان در اینجا برسند. این در واقع پیروزی بر انقلاب اسلامی است. پیروزی بر ملتی است که داعیه ی استقلال دارد. پیروزی بر کشوری است که می تواند الگوی کشورهای دیگر باشد. دستگاه مدیریت آمریکا به این [توافق ] نیازمند است."[10]

نتیجه گیری
بدعهدی ها و رفتار دوگانه دولت آمریکا از گذشته تا کنون جزو لاینفک سیاست آمریکا در قبال ایران بوده است و این روند در دوره های مختلف تنها شکل جدیدی به خود می گیرد و در قالب های متفاوتی نمایان می شود تا شاید پوششی باشد بر این روند قدیمی ؛ اما بنا به تجربیات و نکته سنجی ها و رهنمودهای مقام معظم رهبری (مدظله العالی) ، ملت ایران هرگز به آمریکا اعتماد نمی کنند و تنها بنا بر موقعیت های خاص و استراتژیک سیاسی در سطح بین المللی و همچنین در راستای اثبات همه جانبه ی عملکردهای صلح طلبانه ی کشورمان ؛ سکوت اختیار می کنیم تا جامعه ی جهانی خود به قضاوت بنشینند و حُسن نیت ملت ایران را دریابند. هرچند که جمهوری اسلامی ایران ، با کارنامه ی درخشان سیاسی خود نیازی به تایید هیچ کشور و اتحادیه و سازمان جهانی نداشته و ندارید اما بنا بر مصلحت نظام و موقعیت خاص منطقه خاورمیانه در حال حاضر ، خود را در معرض سنگ محک جهانی قرار داده ایم.
با این همه بد عهدی و دشمنی آمریکا با ملت ایران جای بسی تاسف است که هنوز عده ای آمریکا را مدینه فاضله خود می دانند و با چراغ سبز آنها راه را برای نفوذ در کشور باز می کنند.
رهبر معظم انقلاب بار ها هشدار داده اند و اینک باید مراقب بود تا در دوران پسا تحریم به گونه ای عمل کنیم که راه را برای نفوذ دشمنان ببندیم.

منابع و ماخذ
[1].https://treaties.un.org/doc/Publication/UNTS/Volume%201155/volume-1155-I-18232-English.pdf
[2]. http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=29320&p=2
[3].http://www.dailykos.com/story/2015/03/20/1372152/-IAEA-Iran-continues-to-meet-its-commitments-under-interim-nuclear-deal
[4]. http://armscontrolnow.org/2014/09/05/iaea-report-shows-irans-nuclear-program-remains-frozen/
[5].http://www.i24news.tv/en/news/international/140202-kerry-iran-s-zarif-discuss-next-round-of-nuclear-talks
[6]. http://farsi.khamenei.ir/news-content?id=27180
[7]. http://www.state.gov/r/pa/prs/dpb/2013/12/218708.htm
[8]. http://www.borhan.ir/NSite/FullStory/News/?Id=6115
[9]. http://old.iran-newspaper.com/1392/9/23/Iran/5534/Page/2/Index.htm
[10]. http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=30069

فهرست مطالب
چکیده 1
کلیدواژه : 1
مقدمه 2
◦تناقض گویی آمریکایی در مسئله بسیار روشن حقوق بشر 3
◦بی اعتمادی به آمریکایی ها به خاطر تهدیدهای مکرر و مداوم همزمان با مذاکرات 4
خیانت آمریکا به انگلیس 4
پیمان شکنی با انگلیس در جنگ جهانی دوم 5
پیمان شکنی در بحران سوئز 5
آمریکا حتی به مستعمره انگلیس هم رحم نکرد 5
فریب انگلیس توسط آمریکا در کودتای 28 مرداد 6
خیانت آمریکا به روسیه 6
رویارویی آمریکا با انقلاب بلشویکی در شوروی 6
فعالیت جاسوسی آمریکا در شوروی 7
وقوع انقلاب های رنگین در جمهوری های شوروی با حمایت آمریکا 7
طرح آمریکا برای استقرار موشک در لهستان 7
بدعهدی آمریکا به چین 8
حمایت آمریکا از ژاپن در مقابل چین 8
تجاوز نظامی آمریکا به چین 9
دخالت آمریکا در جنگ داخلی چین 9
فعالیت جاسوسی آمریکا در چین 9
خیانت های آمریکا به فرانسه 10
فعالیت های جاسوسی آمریکا علیه فرانسه 10
کارشکنی در اقتصاد فرانسه 11
حمایت آمریکا از کودتا علیه دولت فرانسه 11
مشارکت آمریکا در طرح قتل رئیس جمهور فرانسه 12
خیانت آمریکا به لیبی 12
خیانت به نظام لیبی و دیکتاتور ضد مردمی لیبی 13
حمله به عراق با وعده صلح و آرامش 14
فروش روغن سوخته و بی کیفیت به برزیل 15
عهدشکنی آمریکا با هند 15
مصادیق و نمونه های عهد شکنی آمریکا با دولت ایران 15
توقیف نفتکش های ایران و تحریم تسلیحاتی در دوران دفاع مقدس 16
دوره دوم- دهه دوم و سوم انقلاب اسلامی 16
تحریم ایران به بهانه حمایت از تروریسم 16
بد عهدی های آمریکا پس از برجام 17
هزینه مند نمودن عدم پایبندی آمریکا 19
تحریم دلاری از مصادیق بد عهدی آمریکا 20
آمریکا روی مدار بد عهدی 22
آزمون سند ژنو 23
نتیجه گیری 29
منابع و ماخذ 30

32


تعداد صفحات : 34 | فرمت فایل : word

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود