تارا فایل

زندگی و جلوه های زهد و پارسایی آیت الله بهجت




فهرست:
آیت الله العظمی محمد تقی بهجت فومنی
– روایت حضور
– وصف دلبران در حدیث دیگران
– جلوه های پارسایی
زهد و ساده زیستی
موت اختیاری
شناخت صاحب هدیه
دستور کنترل زبان
محبت یکسان به فرزندان
تصرف ولی خدا
اشاراتی از غیب
در خواب به تو گفتم، تردید مکن!
– گوهر ناب
زمزم حیات
– دیدار یار
– گوهر های حکیمانه
گناه نکنید و نماز اول وقت بخوانید
روغن چراغ کم است
شرایط حضور قلب و لذت از عبادت و نماز
گوهر های حکیمانه
منابع و مآخذ

روایت حضور
آیت اللّه العظمی محمد تقی بهجت فومنی در اواخر سال 1334 ه.ق در خانواده ای دیندار و تقوا پیشه، در شهر مذهبی فومن واقع در استان گیلان، به دنیا آمد. هنوز 16 ماه از عمرش نگذشته بود که مادرش را از دست داد و از ابتدای کودکی طعم تلخ یتیمی را چشید.
درباره انتخاب نام آیت اللّه بهجت خاطره ای شیرین از یکی از نزدیکان ایشان نقل شده است:
پدر آیت اللّه بهجت در سن 17 – 16 سالگی بر اثر بیماری وبا در بستر بیماری می افتد و حال ایشان وخیم می گردد به طوری که امید زنده ماندن او از بین می رود. او می گفت: در آن حال ناگهان صدایی شنیدم که گفت: ((با ایشان کاری نداشته باشید، ایشان پدر محمد تقی است.))
تا این که با آن حالت خوابش می برد و مادرش که در بالین او نشسته بود گمان می کند که وی از دنیا رفته، اما بعد از مدتی پدر آقای بهجت از خواب بیدار می شود و حالش رو به بهبودی می رود و بالاخره کاملاً شفا می یابد.
چند سال پس از این ماجرا تصمیم به ازدواج می گیرد و سخنی را که در حال بیماری به او گفته شده بود کاملاً از یاد می برد.
بعد از ازدواج، نام اولین فرزند خود را به نام پدرش ((مهدی)) می گذارد، فرزند دومی دختر بوده، وقتی فرزند سوم را خدا به او می دهد، اسمش را ((محمد حسین)) می گذارد، و هنگامی که خداوند چهارمین فرزند را به او عنایت می کند به یاد آن سخن که در دوران بیماری اش شنیده بود می افتد، و او را ((محمد تقی)) نام می نهد، ولی وی در کودکی در حوض آب می افتد و از دنیا می رود. تا این که پنجمین فرزند را دوباره ((محمد تقی)) نام می گذارد و به این صورت نام آیت اللّه بهجت مشخص می گردد.
کربلایی محمود بهجت، پدر آیت اللّه بهجت از مردان مورد اعتماد شهر فومن بوده و در ضمن اشتغال به کسب و کار، به رسیدگی به امور مردم نیز می پرداخت. وی اهل ادب و از ذوق سرشاری برخوردار بوده و عاشقانه در مراثی اهل بیت (ع) به ویژه حضرت ابا عبدللّه الحسین (ع) شعر می سرود.
آیت الّه بهجت از همان دوران کودکی نبوغ سرشار خود را نشان دادند و هیچ گاه به بازی های مرسوم کودکان هم سن و سال خویش نپرداختند که این، حاکی از عظمت روحی این انسان وارسته بود.
حضرت آیت اللّه بهجت تحصیلات ابتدایی خود را در مکتب خانه فومن به پایان برد و پس از آن در همان شهر به تحصیل علوم دینی پرداخت. ایشان پس از طی دوران مقدماتی تحصیلات دینی در فومن، به سال 1348 ه.ق هنگامی که تقریباً 14 سال از عمر شریفش می گذشت عازم کربلا گردید و تحصیلات خود را در این شهر ادامه داد.
حضرت آیت اللّه بهجت در سال 1352 ه.ق به نجف اشرف رهسپار گردید و از محضر اساتید گرانقدری چون حضرات آیات عظام سید ابولحسن اصفهانی رحمه اللّه، میرزا محمد حسین نائینی رحمه اللّه، شیخ مرتضی طالقانی رحمه اللّه، شیخ محمد کاظم شیرازی رحمه اللّه، سید حسین بادکوبه ای رحمه اللّه ،آقا ضیاء الدّین عراقی رحمه اللّه و خصوصاً حضرت آیت اللّه العظمی محمد حسین غروی اصفهانی رحمه اللّه بهره ها برد.
ایشان پس از ورود به نجف اشرف، به دلیل اهتمام فراوانی که به تهذیب نفس داشت، به محضر درس عارف بی بدیل، حضرت آیت الله سید علی آقا قاضی طباطبایی راه یافت و از نفوس قدسی ایشان بهره برده و از شاگردان مورد توجه ایشان گردید.
حضرت آیت الله بهجت پس از مراجعت به ایران در سال 1368 ه.ق و اقامتی چند ماهه در زادگاهشان، فومن، به قم عزیمت نمودند و در حوزه درسی آیت الله العظمی سید محمد حجت و آیت الله العظمی سید حسین بروجردی شرکت فرمود.
ایشان که در حوزه ی نجف سطوح عالیه را تدریس می کردند، پس از هجرت به قوم نیز این روال را پیوسته تا آخر عمر ادامه دادند و علما و فضلای گرانقدری را از چشمه سار علمی خود سیراب نمودند.
افراد زیادی از حوزه درس آیت الله بهجت بهره جسته اند که از میان آن ها می توان به آیت الله محمد تقی مصباح یزدی، محمود امجد، هادی قدس، شیخ جواد کربلایی، محمد حسن و محمد حسین احمدی فقیه یزدی و … اشاره کرد.

وصف دلبران در حدیث دیگران
امام خمینی (ره):
"آیت الله بهجت دارای مقامات معنوی بسیار ممتازی هستند."
علامه طباطبایی (ره):
"شما این حضرت آیت الله بهجت را ببینید، تمام زندگی اش درس اخلاق است، رفت و آمد ایشان ، برخورد هایشان همه درس اخلاق است. از سویی مانند دیگر فقها تدریس می کنند و از سوی دیگر بسان ائمه علیهم السلام نماز می خواند."
"آیت الله بهجت عبد صالح خداست."
آیت الله کشمیری (ره):
"از محضر ایشان سوال شد: اکنون چه کسی را به عنوان استاد کامل معرفی می کنید؟
فرودند: آقای بهجت، آقای بهجت"
آیت الله مشکینی (ره):
"آیت الله بهجت از جهت علمی در مرتبه خیلی والایی در میان فقهای شیعه راردارند، و از جهت تقوا و کمالات در مرحله ای بالاتر از آن می باشند لذا سزاوار است که در اطراف وجود ایشان کتاب ها نوشته شود."
جلوه های ارسایی
زهد و ساده زیستی
آیت الله بهجت از برجسته ترین چهره های زاهد و وارسته زمان ماست که چنان در جاذبه معنویات قرار گرفته و به حقیقت و باطن دنیا توجه داشته که ذره ای به تعلقات و مادیات آلوده نگشته و از هر چه رنگ تعلق پذیرفته آزاد بوده است.
زندگی ساده ایشان در خانه ای قدیمی و محقر در قم، و مقاومت ایشان در برابر خواسته های مکرر علما و مردم برای تعویض خانه، گواهی صادق بر روح بزرگ و زاهدانه این پیر فرزانه است.
آیت الله مصباح در مورد زهد و ساده زیستی ایشان می گوید:
آیت الله بهجت منزلی جنب مدرسه حجتیه اجاره کرده بودند، و بعد تغییر منزل دادند و در اوائل خیابان چهار مردان فعلی یک خانه ای اجاره کرده بودند که ظاهراً دو اتاق بیشتر نداشت، و در وسط آن اتاقی که ما خدمت ایشان می رسیدیم پرده ای کشیده شده بود که پشتش خانواده شان زندگی می کردند و ما این طرف پرده می نشستیم و از حضور ایشان بهره مند می شدیم. زندگی بسیار ساده و دور از هرگونه تکلف و توام با یک عالم نورانیت و معنویت.
الان نیز خانه ایشان ظرفیت این که تعداد زیادی در آن اجتماع بکنند ندارد، و دو سه اتاق کوچک دارد با همان گلیم هایی که از چهل – پنجاه سال پیش داشتند. بعد از مرجعیت نیز منزلشان هیچ تغییری نکرده، لذا جای پذیرایی و ملاقات از بازدید کنندگان کم است، از این رو در اعیاد و ایام سوگواری در مسجد فاطمیه جلوس می فرمایند، و کسانی که می خواهند ایشان را زیارت کنند آن جا خدمتشان می رسند.
موت اختیاری
امام خمینی (ره) در مورد آیت الله بهجت می فرمودند:
ایشان (آیت الله بهجت) موت اختیاری دارند؛ یعنی قدرت این را دارند که هر وقت بخواهند روح را از بدن جدا و به اصطلاح خلع کنند و باز مراجعت کنند.
شناخت صاحب هدیه
روزی یک مقام بلند پایه امنیتی (سعید اسلامی کرمانی که ماجرای کذایی برای او پیش آمد) همراه چند نفر دیگر به خدمت آقا رسیده و در اتاق ایشان بودند. وقتی معظّمٌ له وارد شد از آن مقام بلند پایه امنیتی پرسید: آیا هنوز با آنجا رابطه داری؟ همراهان گفتند: ایشان در تهران فلان پست را دارند. آقا دوباره پرسید، اطرافیان جواب دادند وی در تهران مشغول است. آقا پرسید: خارج از کشور چه؟ اطرافیان لبخند تمسخر آمیزی زدند و گفتند: نه ایشان در تهران هستند.
یک مرتبه آن شخص متوجه شد و به آقا عرض کرد: خیر، دیگر آنجا نیستم و آنگاه رو به اطرافیان کرد و گفت: بله، آقا آمریکا را می فرماید. بله من 17 سال پیش از آنجا برای ایشان نامه ای فرستاد بودم.
حضرت آیت الله بهجت فرمود: آن نامه و هدیه ای را که برای بنده فرستاده بودید، هنوز هست.
وی بسیار شگفت زده شد، زیرا آقا هیچگاه وی را ندیده، و اسم و شهرت ایشان را از کسی نپرسیده بودند. سپس اظهار داشت: آقا! پس از 17 سال هنوز در یاد شما هست. آن موقع من دانشجو بودم و برای شما هدیه فرستادم. چگونه به یاد دارید؟ با این که تا به حال مرا ندیده بودید، اصلا احتمال نمی دادم در نظر شما باشد یا تطبیق نمایید.
اطرافیان نیز حیرت زده، با شرمندگی تمام سر به زیر انداخته و از بد نظری خود پشیمان شدند.
دستور کنترل زبان
یکی از ارادتمندان آیت الله بهجت نقل کردند: زمانی تصمیم گرفته بودم که زبانم را بیشتر کنترل کنم و با کسی حرف نزنم. همان روز خدمت آیت الله بهجت رسیدم که فرمودند: بدم نمی آید در صورتی که کسی اراده تحفظ در کلام داشته باشد، اگر مصلحت باشد و خلاف سیاست نباشد، تکلم به قرآن بکند.
محبت یکسان به فرزندان
یکی از روحانیونی که به درس آیت الله بهجت حاضر می شوند تعریف کردند: "یک شب دختر کوچک ترم را نوازش کردم و بوسیدم، و دختر بزرگم را که خواب بود نبوسیدم. در همان حال، لحظه ای در دلم خطور کرد که مبادا بیدار باشد و به خاطر این که او را هم نوازش نکرده ام ناراحت شود. اعتنایی نکردم. صبح اول وقت که خدمت آقا رسیدم، دقیقاً بعد از سلام خطاب به بنده گفتند: ان شاءالله تساوی بین اولاد را که رعایت می کنید؟"
تصرف ولی خدا
جناب آیت الله عبدالقائم شوشتری می فرمود:
"یکی از دوستانم نقل کرد که مدتی بود که به خواب می رفتم و برای نماز شب موفق نمی شدم. خدمت آیت الله بهجت عرض کردم که علاقه دارم نماز شب بخوانم، ولی خوابم می برد و نماز شب از من فوت می گردد.آقا فرمودند: چه ساعتی می خواهی بیدار شوی؟
گفتم: ساعت سه شب.
فرمود: برو ان شاءالله بیدار می شوی.
از آن به بعد هر شب ساعت سه بیدار می شوم حتّی اگر خسته باشم و یا ساعتی قبل خوابیده باشم."
اشاراتی از غیب
حجت الاسلام عباسی، مسئول حوزه علمیه لنگرود و از شاگردان آیت الله بهجت، می گفت:
روزی قصد استخاره داشتم. همراه دوستم در طبقه بالای مسجد نشسته بودیم و خجالت می کشیدم که بروم و از آقا بخواهم برایم استخاره کنند. بنابراین به دوستم گفتم: شما بروید و برای من استخاره ای بگیرید. آقا در کنار دیوار نشسته بود و جمعی گرد ایشان برای استخاره. نوبت به دوست من رسید و آیت الله بهجت برایشان استخاره گرفت، ولی جواب استخاره را با اشاره به من، که در طبقه بالای مسجد نشسته بودم، دادند.
در خواب به تو گفتم، تردید مکن!
شخصی از برخی شبهات اعتقادی در رنج بود. از شهرش به سوی قم حرکت می نماید و در آن جا ماوی می گیرد. شبی، آیت الله بهجت را در خواب می بیند و ایشان پاسخ شبهات او را می دهند. آن شخص از خواب بر می خیزد و در صادقانه بودن رویا، خلجانی در قلبش پدید می آید. لذا روز جمعه برای مطرح کردن آن شبهات به خدمت معظّم له می رسد، لب می گشاید که آن ها را مطرح کند، ایشان می فرمایند: جواب، همان هایی بود که در خواب به تو گفتم، تردید مکن.
گوهر ناب
قال رسول الله (ص) :
"لَو لا اَنَّ الشَّیاطینَ یحُومُونَ حَولَ قُلُوبِ بَنی آدَمَ لَرَاوا مَلَکُوتَ السَّماواتِ وَ الارضِ."
پیامبر اکرم (ص) فرمودند:
"اگر شیاطین گردا گرد دل های فرزندان آدم گردش نمی کردند هر آینه آن ها ملکوت آسمان ها و زمین را می دیدند."1
زمزم حیات
حجّت الاسلام اسفندیاری می گفت: یکی از بستگان نزدیک ما به بیماری سرطان مبتلا گردید. پزشکان گفتند: باید در اولین فرصت عمل جراحی شود. در غیر اینصورت غدّه سرطانی تمام بدن را می گیرد و دیگر قابل درمان نخواهد بود.
1.رساله لبّ اللّباب، ص 39.
بستگان ما در این شرایط متحیّر و سرگردان شده بودند که آیا بیمار را برای عمل جراحی ببرند یا نه؟ برای همین خواسته، قرار گذاشتند به خدمت آیت الله بهجت بروند و برای عمل جراحی استخاره کنند. چون به خدمت آیت الله بهجت می روند و استخاره می کنند آقا می فرماید: عمل لازم نیست. سپس مبلغی پول می دهند که برای ایشان صدقه بدهند، و نیز دستور می دهند که آب زمزم را با تربت حضرت سیدالشّهدا (ص) مخلوط کرده و به مریض بدهند تا به قصد شفا هرروز مقداری از آن را بیاشامد، و همچنین تعداد زیادی فقیر را غذا بدهند، و هرچه می توانند به فقرا صدقه بپردازند و به افراد متعدّد بسپارند که برای بهبودی بیمار دعا کنند.
بستگان بیمار بدون درنگ دستورات آقا را دقیق اجرا نمودند و خانم مریض را جهت توّسل به اهل بیت عیلهم السلام به مشهد بردند.بیمار سه روز در آن جا به راز و نیاز مشغول می شود و در حرم آن امام همام حالات بسیار روحانی و معنوی به ایشان دست می دهد.
پس از بازگشت، ایشان دیگر احساس درد نداشت، تصمیم گرفتیم به خانه آیت الله بهجت برویم تا ایشان را در جریان گذاشته و دستورات بعدی را بگیریم. چون به طرف منزل می رفتیم در مسیر مسجد و منزل، ایشان را ملاقات کردیم. پرسیدند: حال مریض شما چطور است؟ گفتیم: الحمدلله. و همه قضایای مشهد و انجام دستورات را به خدمت ایشان عرض کردیم. فرمودند: به همان دستورات عمل کنید و برای معاینه به دکتر مراجعه کنید.
چون به دکتر مراجعه کردیم، دکتر پس از معاینه با تعجّب پرسید: شما کاری کرده یا برای درمان به جایی رفته اید؟ بیمار می گوید: چطور؟ دکتر می گوید: خانم، بیماری شما به طور ناباورانه کاهش یافته و هیچ احتیاجی به عمل ندارد و مقدار باقی مانده از غدّه سرطانی را با دارو معالجه می کنیم.
دیدار یار
از محضر حضرت آیت الله بهجت(ره) سوال شد: چگونه با امام زمان(عج) ارتباط برقرار کنیم؟ فرمودند: "راه ایجاد ارتباط با اهل بیت و مخصوصاً حضرت ولی عصر(عج) عبارت است از: معرفت خداوند متعال و اطاعت محض از او.این دو موجب حبّ به خداوند و محبت نسبت به همه آن ها که خداوند آنان را دوست می دارد مثل انبیاء و اوصیاء می شود، مخصوصاً موجب علاقه و ارتباط با محمّد و آل محمّد(ص) می شود که نزدیک ترین آن ها به ما، حضرت صاحب الامر است."
گوهر های حکیمانه
گناه نکنید، و نماز اول وقت بخوانید.
یکی از فضلاء می گوید: به محضر آیت الله بهجت نامه ای نوشتم و از ایشان تقاضا کردم بیان بفرمایند: برای ازدیاد محبت به محضر حضرت حق و ولی عصر(ع) چه بکنیم؟
در جواب مرقوم فرمودند: "گناه نکنید، و نماز اول وقت بخوانید."
روغن چراغ کم است!
آقای قدس، یکی از شاگردان آیت الله بهجت می گوید: روزی از آقا پرسیدم: آقا، چه کار بکنم در نمازم حضور قلب بیشتری داشته باشم؟
آقا ابتدا سر به پایین افکند، سپس سرش را بلند کرد و فرمود:
روغن چراغ کم است.
من به نظر خودم از این جمله این معنی را فهمیدم که یعنی معرفت کم است و ایمان قلبی و باطنی ضعیف است، و گرنه ممکن نیست با شناخت کافی، قلب حاضر نباشد.
آیت الله محمد حسن احمدی فقیه یزدی نیز میگوید: گاهی از آقا سوال می کردند: چه کنیم در نماز، حضور قلب داشته باشیم؟ و ایشان دستورالعمل هایی می فرمودند، یکی از آن ها این بود که می فرمود:
"وقتی وارد نماز می شوید هنگام خواندن حمد و سوره به معنای آن توجه کنید تا ارتباط حفظ شود."
شرایط حضور قلب و لذّت از عبادت و نماز
آقای غرویان می نگارد:
از محضر ایشان سوال شد: حاج آقا، عمرمان گذشت و دارد می گذرد امّا هنوز لذّتی از عبادت و به خصوص نمازمان احساس نکردیم، به نظر شما چه باید بکنیم که ما نیز اقلّاً اندکی از آن چه را که ائمه و پیشوایان معصوم علیهم السلام فرموده اند، بچشیم؟
معظّمٌ له در حالی که سر را تکان می داد فرمود: آقا، عامّ البلوی است! این دردی است که همه گرفتاریم!
عرض شد: آقا، به هرحال مراتب دارد و مساله نسبی است، بعضی همچون شما مراتب عالی دارید و ما هیچی نداریم، ما چه باید بکنیم؟
باز در جواب فرمود: شاید من مرتبه شما را تمنّا کنم.
عرض شد: حاج آقا مساله تعارف در کار نیست و یک واقعیتی است.
باز ایشان در جواب با فروتنی و تواضع خاصی فرمودند که:
عَمَّتک مِثلُک! و مرادشان از این ضرب المثل این بود که من هم مثل شما هستم.
به هرحال، پس از چندبار اصرار فرمودند: این احساس لذّت در نماز یک سری مقدّمات خارج از نماز دارد، و یک سری مقدّمات در خود نماز.
آن چه پیش از نماز و در خارج از نماز باید مورد ملاحظه باشد و عمل شود این است که: انسان گناه نکند و قلب را سیاه و دل را تیره نکند. معصیت، روح را مکدّر می کند و نورانیت دل را می برد.
در هنگام نماز نیز انسان باید زنجیر و سیمی دور خود بکشد تا غیر خدا داخل نشود، یعنی فکرش را از غیر خدا منصرف کند و توجهش به غیر خدا مشغول نشود و اگر به طور غیر اختیاری توجهش به جایی منصرف شد، به محض التفات پیدا کردن باید قلبش را از غیر خدا منصرف کند.
گوهرهای حکیمانه
o یک چیز به شما می گویم که هرجا بروید همین است و جز این نیست:"بروید گناه نکنید."
o اگر کسی مقیّد باشد نمازش را اول وقت بخواند، به جایی که باید برسد خواهد رسید.
o با کسی نشست و برخاست کنید که همین که او را دیدید به یاد خدا بیفتید، به یاد طاعت خدا بیفتید؛ نه با کسانی که در فکر معاصی و گناهان هستند و انسان را از یاد خدا باز می دارند.
o بعضی التماس دعا دارند، می گوییم برای چه؟! درد را بیان می کنند، دوا را معرفی می کنیم، به جای تشکر و به کار انداختن، باز می گویند: "دعا کنید!"
o دور است آنچه می گوییم و آنچه می خواهند. باید از عمل نتیجه بگیریم و محال است عمل،بی نتیجه باشد و نتیجه، از غیر عمل حاصل شود.
o آقایانی که طالب موعظه هستند از ایشان سوال می شود: آیا به موعظه هایی که تا به حال شنیده اید عمل کرده اید یا نه؟ آیا می دانید که اگر کسی به معلومات خود عمل کند خداوند مجهولات او را تبدیل به معلومات می فرماید؟
o خشنودی خداوند اجلّ در این است که بندگان همیشه در مقام تقرّب و نزدیکی به او باشند.
o هدف ما باید این باشد که تمام عمر،صرف در یاد خدا و طاعت و عبادت او باشد.
o بارها گفته ام و بار دیگر می گویم: کسی که بداند هرکه خدا را یاد کند خدا همنشین اوست احتیاج به هیچ موعظه ای ندارد.
o هیچ ذکری بالاتر از ذکر عملی نیست و هیچ ذکر عملی بالاتر از ترک معصیت در اعتقادات و عملیات نیست.
o دوری از علماء و صلحا سبب می شود که سارقین دین فرصت را غنیمت شمارند و ایمان و اهلش را بخرند، به قیمت های ناچیز و غیر مبارک، همه این ها مجرّب و دیده شده است.
o کوچک و بزرگ باید بدانیم: یگانه راه برای سعادت دنیا و آخرت،بندگی خدای بزرگ است، و بندگی در ترک معصیت است در اعتقادات و عملیات.
آیت الله بهجت(ره):
"اصلاح امور انسان به اصلاح عبادت، و در راس آن ها نماز است."1
اللّهُمَّ صَلّیِ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم.

منابع و مآخذ:
نام کتاب: ستارگان سپهر سلوک
شرح حالات کرامات، مکاشفات و تشرّفات چهارده عارف کبیر
مولف: علی قاسمی
ناشر: انتشارات هنارس
نوبت چاپ: چهارم / 89


تعداد صفحات : 10 | فرمت فایل : WORD

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود