دانشگاه آزاد اسلامى واحد تاکستان
پایان نامه جهت اخذ مدرک کارشناسی در رشته علوم تربیتی
موضوع:
رابطه بین کمال گرایی و تربیت تولد
استاد :
جناب آقای شیر افکن
تهیه کننده:
پریسا شیوا
بهار 1387
حمد و سپاس خداوند منان را که به انسان علم و نوشتن و نوشتن به قلم آموخت و به انسان آنچه را که نمی توانست به الهام تعلیم داد. بعد از اتمام این پژوهش وظیفه خود می دانم از مساعدتها ، راهنمائیها خردمندانه و دقت نظر استاد ارجمند جناب آقای شیرافکن صمیمانه تشکر و قدردانی نمایم که در انجام نقش اساسی داشته و از ابتدا تا انتها با نظرات علمی و مفید مراحل تحقیق را با ضوابط یک تحقیق علمی هدایت و راهنمایی گردانند.
تقدیم به تنها گل سرخی که در باغچه علم و دانش مرا یاری کرد و به پاس صبوری و صداقتهایش این ثمره کوچک را تقدیم او می کنم که اگر تلاشها و فداکاریهای ادبنود این مهم حاصل نمی شد .
فهرست
عنوان صفحه
مقدمه 1
فصل اول :موضوع پژوهش 5
بیان مساله 6
فرضیه های پژوهش 8
تعاریف مفهومی و عملیاتی متغییرها 9
فصل دوم : بخش نظری 10
مفهوم کمال گرایی 11
اهمیت کمال گرایی 12
کمال گرایی از دیدگاه اندیشمندان 13
نظریه آدلر در رابطه با کمال گرایی 15
کمال گرایی از دیدگاه اسلام 17
انواع کمال گرایی 18
ابعاد پنچ گانه کمال گرایی 20
ابعاد سه گانه کمال گرایی 21
ویژگی افراد کمال گرا 22
تلاش برای برتری یا کمال 23
سبک زندگی 24
روش های اساسی تلاش در کمال گرایی (برتری ) 26
تلاش برای جبران 27
مشاوره به شیوه فردی آدلر 28
ترتیب تولد 29
فرزند دوم 36
فرزند آخر 39
تک فرزند 43
فهرست
عنوان صفحه
دور معیوب (سیکل معیوب ) در روند کمال گرایی 45
عوامل خانوادگی موثر در ایجاد کمال گرایی 47
ترتیب تولد فرزند چندم 49
فرزندان اول خانواده 50
فرزندان وسط خانواده 51
فرزندان آخر خانواده 52
کمال گرایی 53
نظریه را جرز در رابطه با کمال گرایی 59
پژوهش در نظریه آدلر 61
پژوهشهای مربوطه 67
خاطرات قدیم وصفات شخصی 68
خاطرات قدیمی و نتایج روان درمانی 71
ارزیابی نظریه آدلر 73
چشم اندازهای نظری و پژوهشی در کمال گرایی 76
فصل سوم : روش تحقیق 82
جامعه آماری و روش نمونه گیری 83
روش اجرای تحقیق 84
روش تحلیل داده ها 85
اعتبار 86
فصل چهارم : یافته ها و تجزیه تحلیل آنها 87
جدول ها 88
فصل پنجم : بحث و نتیجه گیری 98
محدودیتهای پژوهش 103
104 پیشنهادات
منابع 105
"مقدمه"
به راستی بخش بزرگی از مسائل جدی که بشر امروز با آن روبرو است صرفاً با فن آوری به دست آمده از علوم طبیعی حل نخواهد شد و این مسائل مولفه های شخصیتی و رفتارهای ویژه ای دارند که برای حل آن ها باید از دانش روان شناسی به ویژه روان شناسی شخصیت بهره گرفت .
نیروی انگیزش هر فرد به سوی رشد و خود شکوفایی است . همه ی ما نیاز داریم که توانایی های بالقوه ی خود را تا بالاترین اندازه ممکن شکوفا کنیم و به رشدی فراتر از رشد کنونی خود دست یابیم . گرایش طبیعی ما حرکت در مسیر تحقق توانایی های بالقوه ی خویش است ، هر چند ممکن است در این راه با برخی موانع محیطی و اجتماعی روبرو شویم . البته رسیدن به کمال و شکوفا ساختن استعداد ها و توانایی های نهفته و بالقوه فرد ، به خودی خود بسیار ارزشمند است و در این وادی کمال گرایی امری مثبت و پسندیده است ، ولی آن چه مطلب این پایان نامه به آن اشاره دارد جنبه ی فراطی یا منفی کمال گرایی در روان شناسی است . دگرگونی های سریع و پیچیده جوامع انسانی به مرور زمان بر شیوه های فرزند پروری انسانها اثری اساسی بر جای گذاشته است ، و خانواده ها اکنون تلاش می کنند فرزند خود را از همان اوان کودکی برای بردن گوی سبقت از همسالانشان آماده کنند . این شیوه ی تربیتی سبب شده است که فرزندان ، زمانی خود را با ارزش بدانند که مورد تایید والدین خود قرار بگیرند و چون تایید والدین و دیگران نقشی اساسی در ساختار شخصیتی افراد دارد ، می کوشند تلاش خود را دو چندان کنند ، تا به انتظارات آنان پاسخ مثبت دهند . با گذشت زمان این روند به صورت رفتاری پایدار خواهد آمد و انتظارات والدین ، جای خود را به انتظارات بلند پروازانه و دست نیافتنی از خود می دهد . ویژگی شخصیتی کمال گرایی در سه بعد قابل بررسی است کمال گرایی خود مدار که فرد معیار های دست نیافتنی برای خود دارد و چون نمی تواند به آنها برسد دچار نا امیدی و یاس می شود . فرد کمال گرا یعنی فردی که نیاز و عطش دارد از هر نظر کامل و بی نقص باشد ، خود را درست مطابق تصویر آرمانی که از خودش دارد میپندارد . عطش کمال گرایی این افراد ، منحصر به یک یا چند امر ویژه نیست ، بلکه ایشان می خواهند در کلیه شئون زندگی ، افکار و احساسات ، رفتار و اعتقادات ، عالی و بی نقص باشند . آدلی اصطلاح تلاش برای کمال را به عنوان نیروی پویشی عظیم در پس هر انگیزه ای به کار برد .
روان شناسان ارتباط بین کمال گرایی و تربیت تولد را بسیاری از عوامل از جمله منظومه ی خانواده که اولین محیط اجتماعی را تشکیل می دهد هر کودکی ، می کوشد تا در این منظومه ، با رقابت و رزی مورد توجه و اهمیت قرار گیرد و موقعیتی برای خود دست پاکند . سبک زندگی را می توان به مشابه اسطوره شناسی شخصی در نظر گرفت و مورد مطالعه و بررسی قرار می دهند . انگیزه کمال و تاثیر آن بر رفتار انسان در طول تاریخ به صورت همه جانبه و گسترده ای توسط روان شناسان به ویژه نظریه پردازان رویکرد روانکاوی مورد بحث قرار گرفته است . اگر چه اصطلاح های کمال گرایی و تفکر کمال گرا بطور خاص در ادبیات پزشکی ، روانشناسی و روان درمانی تاریخچه طولانی دارد لیکن در این زمینه کار پژوهشی اندکی صورت گرفته است ( پیروستا 1986به نقل از مهرابی زاده هنرمند،1382)
بر اساس شواهد موجود ، تفاوتهای فردی زیادی در کمال گرایی وجود دارد اما مهم ترین مشخصه های کمال گرایی ، داشتن اهداف بلند پروازانه ، جاه طلبانه ، مبهم و غیر قابل وصول و تلاش افراطی برای رسیدن به این اهداف است (فروست ، مارتین، لهارت و روز نبلایت 1991به نقل از نشریه طلوع ، 20) کمال گرایی را به منزله مجموعه ای از معیار های بسیار بالا برای عملکرد که با خود ارزشیابیهای انتقادی افراطی و عدم اعتماد به نفس مشخصه افراد کمال گرا است . نیاز شدید این افراد به مو فقیت و امکان پرهیز از انتقاد دیگران و آشکار شدن بعضی از عیوب خود ، آنها را وادار به انجام فعالیت های مداوم و سخت به منظور دستیابی به موفقیت می کند ، اما معمولاً زندگی آنها با انتقاد های دیگران و ارزشیابیهای افراطی خودشان عمیقاً آسیب پذیر است . این سخت گیری " وجدان " و " من برتر " می تواند نیرویی برای پیشرفت بر انگیزد ولی می تواند دلیلی هم برای خشنودی پائین از کمالات و هم چنین آسیب پذیری از تجربه شکست و انتقاد و بالابردن قابلین افسردگی و خود کشی باشد .
فصل اول
موضوع پژوهش
بیان مساله :
موضوع مورد بررسی در این پژوهش عبارت اند از بررسی رابطه بین کمال گرایی و ترتیب تولد در دانشجویان دختر و پسر در دانشکده علوم انسانی در دانشگاه آزاد واحد تاکستان می باشد . به عبارت دیگر در این پژوهش می خواهیم این مطلب را مورد بررسی قرار دهیم که آیا بین کمال گرایی و ترتیب تولد فرزند اول فرزند دوم فرزند سوم تک فرزند رابطه وجود دارد ؟ و بر آن هستیم که با به دست آوردن فهم درستی از این روابط حاصل نموده تا خانواده ها در شیوه سبک زندگی و ترتیب تولد و برنامه های اصلاحات مناسب را به عمل آورند .
اهمیت و ضرورت مسئله :
فرد کمال گرا یعنی فردی که نیاز و عطش دارد از هر نظر کامل و بی نقص باشد ، خود را درست مطابق تصویر آرمانی که از خودش دارد فرض می کند و چون گمان می کند به راستی همان چیزی است که به حکم خود آرمانی " باید " باشد بر این اساس خود را در زمینه های اخلاقی ، عقلی و معنوی کامل و از همه " برتر " حس می کند و دیگران را به چشم حقارت و کوچکی می نگرد انگیزه کمال و تاثیر آن در رفتار انسان در طول تاریخ به صورت همه جانبه و گسترده ای توسط روان شناسان به ویژه نظزیه پردازان رویکرد در روانکاوی ، مورد بحث قرار گرفته است. هر چند که کمال گرایی تاریخچه طولانی دارد اما پژوهش های تجربی اندکی برای بررسی این سازه انجام شده است .
اگر چه براساس شواهد موجود ، تفاوت های فردی زیادی در کمال گرایی وجود دارد ، لیکن مهم ترین مشخصه های کمال گرایی ، داشتن اهداف بلند پروازانه ، جاه طلبانه ، مبهم و غیر قابل وصول و تلاش افراطی برای رسیدن به این اهداف است . روان شناسان ارتباط کمال گرایی را با بسیاری از اختلالات روانی مورد بررسی قرار داده اند ، مثل رابطه آن با ترتیب تولد و همچنین ، تفاوتهای فردی مربوط به کمال گرایی در نوشته های روان شناسی عمدتاً اهداف ، ایده آل ها و هنجارهای خویشتن یا رفتارهای تقویت خویشتن مربوط دانسته شده اند . با کاوش دقیق در روحیات انسان درمی یابیم که انسان ، دوستدار خوبی و کمال است . بدیهی است ایت تمایل یعنی انسان کامل وبی عیب بودن به خودی خود ایرادی ندارد . به راستی اگر همه ما چنین نیازی را درخود احساس کنیم و برای برآوردن آن بکوشیم دنیای ها دنیای بهتری خواهد شد . ولی چنین نیازی در یک شخص روان رنجور دیگرآن مفهوم واقعی را ندارد . شخص روان رنجور تنها" می خواهد "که فردی کامل باشد ، ولی برای تحقق بخشیدن به چنین خواسته ای هیچ " نمی کوشند " این یک امر به بدیهی است که لازمه ی تکامل یافتن و بهتر شدن ، تغییر پیدا کردن است . شخص روان رنجور از این قانون کلی پیروی نمی کند . وی برای آن که نقطه ضعف نداشته باشد ، نقطه ضعف های خود را از بین نمی برد . (یعنی اصولاً نمی کوشد ، یا بهتر بگوییم نمی تواند این نقطه ضعف ها را در خود دریابد تا آن ها را از میان ببرد ) بلکه تنها تلاش می کند خود را بدون نقطه ضعف جلوه " دهد " پندار کامل بودن و هیچ نقطه ضعفی نداشتن در او ریشه های برتری بر دیگران را می پروراند. ( هورنای 1945به نقل از مهرابی زاده هنرمند ، 1382)
فرضیه های پژوهش
فرضیه های پژوهش بعد از اهداف پژوهش نوشته شود
1-بین کمال گرایی فرزندان اول دختر و پسر تفاوت معنی داری وجود دارد .
2- بین کمال گرایی فرزندان دوم دختر و پسر تفاوت معنی داری وجود دارد .
3 -بین کمال گرایی فرزندان سوم دختر و پسر تفاوت معنی داری وجود دارد .
4- بین کمال گرایی تک فرزندان دختر و پسر تفاوت معنی داری وجود دارد .
5- بین کمال گرایی و ترتیب تولد رابطه معنی داری وجود دارد .
اهداف پژوهش
1 – بررسی رابطه بین کمال گرایی و ترتیب تولد فرزندان دختر و پسر
2-بررسی رابطه بین کمال گرایی بین فرزندان اول ، دوم ، سوم دختر و پسر
3 – بررسی همبستگی چند گانه بین کمال گرایی و تک فرزندان دختر و پسر
4-ارائه راهبرهای کاربردی و ترتیبی در زمینه ترتیب تولد ( فرزندان اول ، فرزند دوم ، فرزند سوم ، تک فرزند ) برروی کمال گرایی دختر و پسر
5-معرفی عوامل موثر برای فرزندان دختر و پسر دانشجو در بالا رفتن کمال گرایی
تعاریف مفهومی وعملیاتی متغییرها
تعریف عملیاتی کمال گرایی
منظور از کمال گرایی نمرهای است که فرد در آزمون کمال گرایی اهواز بدست می آورد
تعریف مفهومی کمال گرایی
کمال گرایی داشتن اهداف بلند پروازانه جاه طلبانه مبهم وغیر قابل وصول وتلاش افراطی برای رسیدن به این اهداف است ( مجله پژوهش وعلمی دانشگاه الزهرا ، نشریه طلوع – 20)
تعریف عملیاتی ترتیب تولد
منظور چندمین فرزند خانواده ( اول ، دوم ، سوم یا تک فرزند ) بودن است.
فصل دوم
بخش نظری
مفهوم کمال گرایی :
فرد کمال گرا ، یعنی فردی که نیاز وعطش دارد که از هر نظر کامل وبی نقض باشد خود را درست مطا بق تصویر آرمانی که از خودش دارد فرض می کند وچون گمان می کند به راستی همان چیزی است که به حکم خود آرمانی ( باید) باشد ، براین اساس خود را در زمینه های اخلاقی ، عقلی ومعنوی کامل واز همه کس (برتر ) حس می کند ودیگران رابه چشم حقارت وکوچکی می نگرد . ولی به حکم بخش دیگری از تصویر آرمانی اش ، مثلا این که می پندارد بشر ومهربان وفروتن است یا (باید) این طور باشد احساس حقارت دیگران را حتی از چشم خودش هم پنهان می کند .بدین ترتیب می توان گفت : کمال گرایان ، خواهان برتری ، پیروزی تسلط اند و تنها به این شیوه است که بر اضطراب ها وترس های خود غلبه می کنند . آنان به وسیله ی ارزش ها وصفات عالی اخلاقی که به خودنسبت می دهند می کوشند تا دنیا ومردم دنیا را به اطلاعت وپیروی دارند . از نظر عواطف واحساسات ، سرد وجدی هستند ولی زیرفشار (باید) ها می توانند رفتاری دوستانه از خود نشان دهند ، منتهی ستیزه با دیگران به شهرت در وجودشان موج می زند ، ولی از آشکار نمودن آن خودداری می کنند ، چون به حکم اصول اخلاقی که گمان می کنند دارای آن هستند " نباید " ستیزه گری نشان دهند . آن ها انتظار دارند دیگران در همه حال به ایشان احترام بگذارند و برای توجیه این چشم داشت ، به انصاف و عدالتی که در خود سراغ دارند دست می یازند
اهمیت کمال گرایی :
فرویر ( 1975) (فروید ، 1975 به نقل از مهرابی زاده هنر مند ، 1382) در توصیف این افراد بیان می کند : محرک اصلی در زندگی این افراد رسیدن به خوشبختی نیست ، بلکه تکمل وبرتر ی یافتن است . زندگی آنان در یک سلسله (حتما ها ) و(باید ها) خلاصه شده است. آن ها باید در هر کاری به حد کمال برسند وبه بهترین شیوه آن راانجام دهند گرنه ، خرسند نخواهند شد ونرسیدن به کمالات ، آنان را دچار اضطراب ، افسردگی واحساس گناه شدید می کند .
(آدلر ، 1956به نقل از مهرابی زاده هنر مند ، 1382 )نیز اشاره می کند که تلاش برای کمال گرایی یک جنبه ذاتی انسان است . اخیرا محققانی مانند ( بلت ،1995به نقل از مهرابی زاده هنر مند ،1382) بیان کرده اند : نیاز شدید به موفق شدن پرهیز از انتقاد دیگران وودوری جستن از آشکار شدن عیب ها ونقص ها افراد کمال گرا را وادار به انجام فعالیت های پیوسته ودشوار برای دستیابی به موفقیت می کتد . ولی زندگی آن ها اغلب نسبت برانتقاد های دیگران وارزشیابی های افراطی از خود عمیقا آسیب پذیر است . این سخت گیری (وجدان ) و(من برتر ) نیرویی برای پیشرفت بر می انگیزد ودر عین حال می تواند دلیلی برای خشنودی بسیار ناچیز از این دستاوردها گردد وبه آسیب پذیری نسبت به انتقادات وشکست ها بینجامد .چنین افرادی به دلیل ضرورت حفظ چهره ای توانا و کمال گرانزد خویش ودیگران ، پیوسته در تلاش هستند . تا جایگاه خودشان را ثابت نگه دارند . بنابر این همیشه خود را مورد آزمایش می بینند ونسبت به هر گونه شکست وانتقاد ، احساس نا امنی وآسیب پذیری می کنند واغلب از رو آوردن به دیگران حتی نزدیک ترین دوستان خویش برای کمک خواستن از آن ها وسهیم کردن ایشان در ناراحتی های خود ناتوانند .
کمال گرایی از دیدگاه اندیشمندان :
فرهنگ وبستر کمال گرایی را(عقیده وباوری می داند که براساس آن اصلا آرمانی منش اخلاقی ، هدف اصلی تلاش های اخلاقی است ، ویا کمال گرایی ، در حکمت الهی به این معنی است که معصوم بودن زندگی امکان پذیر است )
(هورنای ، 1934 به نقل از مهرابی زاده هنرمند ، 1382 ) کمال گرایی را گرایش روان رنجوراند به بی عیب نقص بودن کوچک ترین اشتباهخود راگناهی نا بخشودنی پنداشتن ومضطربانهانتظار پیامد های شوم آن راکشیدن ، تعریف می کند .
هالندر (1965 ) (هالندر ، 1965 به نقل از مهرابی زاده هنر مند ، 1382 ) می نویسد : ( کمال گرایی نشان دهنده ی گرایش وعلاقه ی فرد درک محیط پیرامون خود به گونه ی قانون (همه هیچ )است که به موجب آن نتایج ممکن ، موفقیت های کامل یا شکست های کامل هستند
هاماچک (1978 ) (هاماچک ، 1978 به نقل از مهرابی زاده هنرمند ، 1382 ) کمال گرایی رابه 2 بعدکمال گرایی بهنجار وکمال گرایی نابهنجار تقسیم می کند . وی معتقد است کمال گرایی نابهنجار عبارت از :نگرانی زیاد در باره ی ارتکاب اشتباهات وترس از داوری های دیگران است .
ویزمن ( 1980)(ویزمن ، 1980 به نقل از مهرابی زاده هنرمند ، 1382 ) معتقد است ، کمال گرایی نیاز شدید به پیشرفت است واین گرایش به گونه یمعیارهای شخصی بالا وغیر واقع بینانه آشکار می شود ( بلت 1995 به نقل از مهرابی زاده هنرمند ، 1382 ) (به نقل از بلت ، 1995 ). فراست ، مارتن ، لا هارت وروز نبلیت 5 (روزنبلت ، 1990 به نقل از مهرابی زاده هنرمند ، 1382 ) (1990 ) کمال گرایی رابه عنوان مجموعه ی معیار های بسیار بالابرای عملکرد ، که با خود ارزشیابی های انتقادی همراه است ، تعریف کرده اند .همچنین هیویت و فلت (1990)(هیویت و فلت ،1990به نقل از مهرابی زاده هنرمند ،1382) معتقدند کمال گرایی عبارت است از :گرایش فرد به داشتن مجموعه ای از معیارهای بالای افراطی وتمرکز بر شکست ها و نقص ها در عملکرد . ( کلی اینک 1998 به نقل از مهرابی زاده هنرمند ، 1382 ) کمال گرایی را اعتقاد فرد به کامل بودن واضطراب وفشارروانی بالا و ترس از اینکه نتواند مطابق انتظارات خود زندگی کند تعریف می نماید .
نظریه آدلر در رابطه باکمال گرایی :
برتری جویی در نظریه آدلراز احساس حقارت ریشه می گیرد واین دو از یکدیگر جدایی ناپذیر هستند آدلر معتقد بود که احساس حقارت ها وتلاش های برتری جویانه در سر تاسر زندگی یک فرد به چرخش دورانی بایکدیگر ادامه خواهند داد . نتیجه کلی آن این است که افراد به تلاش خود برای بهتر وکار آمدتر شدن در کردار هایشان ادامه می دهند . نکته ی مهم این است که مقصود آدلر برتری جویی ، تسلط بردیگران یا ریاست طلبی وبه دست آوردن امتیازات اجتماعی ومانند آن نیست ، بلکه وحدت بخشیدن به شخصیت است
( سیاسی ، 1352 به نقل از مهرابی زاده هنر مند ، 1382 ) آدلر عقیده ی تلاش برای برتری را به عنوان واقعیت اساسی زندگی به شمار می آورد .
برتر ی، هدف نهایی است که برای آن تلاش می کنیم تلاش برای برتر ی، نه تلاش برای بهتر از دیگران بودن است ونه گرایش خود پسنداند یا سلطه جویانه یاعقیده ی دروغین نسبت به توانایی ها وموفقیت ها . منظور آدلر از این مفهوم ، تلاش برای کمال بود . واژهی کمال از کلمه ی لاتین به معنی ( کامل کردن ) یا (تمام کردن ) است . بنابر این ، آدلر پیشنهاد کرد که مادر تلاش برای کامل کردن خودمان ، برای برتری می کوشیم . این هدف فطری ، یعنی تلاش برای کامل شدن به سوی آینده جهت گیری شده است .آدلر انگیزش انسان رابرحسب انتظارات آینده می داند وی مدعی بود که ما می توانیم به غرایز یاتکانه های اولیه به عنوان اصول توجهیی دست یازیم . تنها هدف نهایی برتری یا کمال می تواند شخصیت ورفتار راتعیین کند . از دیدار، هدف نهایی برتری یاکمال است ، ولی تلاش برای دست یابی به آن در شکل روان رنجور می تواند باگرایش به قدرت وکنترل دیگران خود نمایی کند ، ولی درشکل بهنجار می تواند به گونه نیروی محرکه ای برای تلاش وکوشش به سوی اتحاد کمال باشد
( شولتز ، 1997 ) (شولتز ، به نقل از مهرابی زاده هنر مند ، 1382 ) مسائل جدی رفتار ، تنها هنگامی آشکار می شوند که احساس حقارتها آشکارا تشدید شوند (آدلر فردی راکه احساس حقارت او به طوربیما ر گونه شدید باشد به عنوان فرد دارای عقده ی حقارت توصیف کرده است . آدلر بر این باور بود که عقده حقارت احتمالاً هنگامی به وجود می آید که افراد در دوران کودکبی ، یا بیش از اندازه نازپرورده بوده اند و یا بسیار مطرود . او همچنین عقیده داشت عقده ی حقارت اغلب به برتر ی جبرانی ، که در جرایان آن فرد مجبور است به هر قیمتی سرآمد شود ، می می انجامد .آدلر معتقد است که تلاش برای برتری ممکن است به هزاران شکل مختلف جلوه گر شود و هر فردی شیوه ی خاص خود رابرای دست یابی به کمال به کاربندد . فرد عادی برای هدف هایی تلاش می کندکه در درجه ی نخست ماهیتی اجتماعی دارند .فرد برای آن گونه موفقیت وبرتری تلاش می کند که امنیت خاطر وسازگاری لازم ومتناسب باهدف پیشن اورا برایش فراهم کند .نوع وچگونگی جلوگر شدن تلاش های فرد برای موفقیت وبرتری ، به احساس حقارت های او وراه های جبرانی که بر گزیده است بستگی دارد .
کمال گرایی از دیدگاه اسلام
مکتب اسلام ، همواره پیروان خود را از افراط وتفریط برخودار دااشته وآنها را به اعتدال ومیانه روی تشویق نموده است . (ولا نکلف نفساً الاوسعها ) مومنون : 62
( ومابر هیچ کسی مگر به اندازه ی توانش تکلیف نمی نهیم …)
نظام تربیتی اسلام ، ( روش تکلیف به اندازه وسع وتوانایی ) راسفارش می کند . در این روش ، مربی در برخورد بامتربی ، باید چیزی بخواهد که در توان فهم وعقل قرار گیرد . این روش مبتنی بر اصل عدل الهی ) است . عدل الهی نیز ایجاب می کند که هیچ کس را فکر به اندازه ی تو انایتش ، تکلیف نکند ( هر مزی نژاد، 1380ه نقل از مهرابی زاده هنر مند ، 1382 )
انواع کمال گرایی
کمال گرایی بهنجار ونابهنجار
( هاماچک ، 1978،به نقل از مهرابی زاده هنرمند ، 1382 ) میان کمال گرایی بهنجار و روان نژند تفاوت گذاشت و معتقد بود که کمال گرایی پدیده بسیار پیچیده ای است که هم به فعالیت طبیعی سازگار و هم به ناسازگاری های روانی وابسته است در کمال گرایی بهنجار اشخاص از کارهای سخت و طاقت فرسا لذت می برند ، زمانی که احساس می کنند در انجام کارها آزادند ، می کوشند تا به بهترین صورت عمل کنند . موفقیت در انجام کارهای گونه ای احساس خشنودی و رضایت به همراه می آورد ( می سیل ، دین ،1963به نقل از مهرابی زاده هنرمند ، 1382) . همچنین نوعی احساس اعتماد به نفس نیز در پی دارد ، زیرا افراد می توانند هم محدودیت های فردی و هم محدودیت های اجتماعی را بپذیرند ( پچ ، 1984به نقل از مهرابی زاده هنرمند ، 1382) انتظارات و توقعات واقعی به افراد اجازه می دهد تا از تلاش های خویش لذت ببرند و از نظر احساسات سیراب شوند . در انجام وظیفه بکوشند و رشد کنند و کارشان را به بهترین شیوه انجام دهند ( فلت ، هیویت ، بلانک اشتاین و ماشر 2 1991 به نقل از مهرابی زاده هنرمند ، 1382 ، بنابراین برخی جنبه های کمال گرایی ( خود مدار ) و معیارهای بالای شخصی و پی در پی شدن آن ه9ا ، از تلاش های سازنده برای دستاورد ویپگی های خوب دیگری مانند خودشکوفایی هستند ( فراست و همکاران ، 1990 به نقل از مهرابی زاده هنرمند ، 1382) پشتیبانی مثبت و تشویق ارتباط با اولیا و آموزگاران حس خودشکوفایی اشخاص را بالا برده و سرعت می بخشد .
زنان دانشگاهی که معیار های شخصی بالایی دارند ، از گونه های مثبت کمال گرایی به شمار می روند ) فراست ، لاهارت وروز نبلیت ، 1991( به نقل از مهرابی زاده هنرمند 1382 ) ایشاندارای مادرانی بودند که معیار های بالایی برای خودشان داشته وبسیار مرتب ومنظم بودهاند . ویژگی های کمال گرایی مثبت دروالدین ، رابطه ی معنی داری با وجوداین گونه ویژگی ها در دخترانشان دارد ( فراست وهمکاران ، 1991 – به نقل از مهرابی زاده هنرمند ، 1382 ) کمال گرایی روان رنجور به علت پرهیز زیاد از اشتباه بوجود می آید .برای شخص ، انجام هیچ کاری کاملاً خوب به نظر نمی رسد وفرد از بدست آوردن خشنودی از آن چه درحالت طبیعی خوب انجام شده ویاحتی بهتر از کارهای دیگران نیز هست ، ناتوان است ، احساس های ژرف وپستی وآسیب پذیری ، فرد راوامی دارند تا دست به یک دور پایان نا پذیر از تلاش های خود شکن بزند که در آن هر کاریا مسئولیتی گونه ای چالش تهدید کننده به شمار می آید ، هیچ گونه تلاشی کاملاً بسنده به نظر نمی رسد و همزمان که فردی می کوشد رضایت وخشنودی دیگران را فراهم آورد ، به شدت تلاش می کند از هرگونه شکست وخطا بپرهیزد ( بلت ، 1995 ،به نقل از مهرابی زاده هنرمند ، 1382 ) بنابر این چنین شرایط خود در گیری ( فراست وهمکاران 1990 ، هیویت وفلت ، 1991 الف به نقل از مهرابی زاده هنرمند ، 1382 ) وتجربیات تنش زای میان فردی
( هیویت وفلت ، 1991 ب به نقل از مهرابی زاده هنر مند ، 1382 ) ب گونهای در ماندگی وعاطفه ی منفی شدید در شخص بوجود می آورد چنین اشخاص پیش ، در ضمن وپس از سنجش امور خود ، گونه ای عاطفه ی منفی چشمگیری راتجربه می کنند ( فراست وهمکاران ، 1990 به نقل ازمهرابی زاده هنرمند 1382 )
ابعاد پنچ گانه کمال گرایی
فراست وهمکاران 1990 به نقل از مهرابی زاده هنر مند ، 1382 ) پنچ بعدرابرای کمال گرایی در نظر گرفته است
نخستین ومهم ترین آن ها نگرانی افراطی از اشتباهات است درومین بعدمعیار های شخصی عملکرد است سومین وچهارمین بعد ، درک شخص رااز اتنظارات والدین واتنقادات افراطی آنان اندازه گیری می کنند پنجمین کمال گرایی ، گرایش به شک وتردید در باره چگونگی عملکرد وشخصی است .
ابعاد سه گانه کمال گرایی
به وسیله هییت وفلت ( 1991 الف ) (هیویت وملت ، 1991 الف به نقل از مهرابی زاده ، 1382 ) پایه ریزی شدکمالگرایی از سه بعد جداگانه تشکیل شده است کمال گرایی خود مدار کمال گرایی دیگر مدار وکمال گرایی القاء شدهء اجتماعی .
ابعاد کمال گرایی
کمال گرایی خود مدار : در این بعد کماگرایی افراد دارای انگیزه قوی برای کمال ، معیار های بالای غیر واقعی کوشش اجباری ودارای تفکر همه یا هیچ در رابطه بانتایج به گونه ی موفقیت های تام ویا شکست های تام می باشد . این افراد بر عیب ها وشکست های گذشته خویش تمرکز می کنند و معیار های شخصی غیر واقعی را در سرتاسر حوزه ی رفتاری خود فراگیر می سازند . این افراد به افراط موشکاف وانتقاد گر هستند به گونهای که نمی توانند عیب ها واشتباهات یا شکستهای خود را در جنبه های مختلف زندگی بپذیرند (فلت وهمکاران ، 1991 به نقل از مهرابی زاده هنرمند ، 1382 )
کمال گرایی دیگرمدار : کمال گرایی دیگر مدار یک بُعد میان فردی است کمال گرایی دیگر مدار با بی اعتماد ی واحساس دشمنی نسبت به دیگران همراه است فراست ، هایمبرگ ، هرلت وماتیا ( 1993) کمال گرایی دیگر مدار رااین گونه تعریف کردند : گرایش فرد به داشتن مجموعه انتظارات غیر واقع بینانه برای دیگران وارزیابی سفت وسخت از آن ها .فرد کمال گرامی خواهد دیگران را به گونهی مبالغه آمیز ی با معیارهای غیر واقعی ( کامل ) ببیند .
کمال گرایی القاء شده ی اجتماعی : این بعد از ابعاد میان فردی دیگران ساخته شده است دیگران انتظارات اغراق آمیز واقعی رابر شخص اعمال می کنند که هر چند برآوردن آن ها دشوار است ولی شخص باید این استاندارد ها دست یابد تا مورد تائئد وپذیرش دیگران قرار گیرد (فراست وهمکاران ، 1990 ، هیویت وفلت ، 1991 به نقل از مهرابی زاده هنرمند ، 1382 ) وچون عنوان معیارهای تحلیل شده ی بیرونی تجربه می شوند . این احساس در فرد موجود می آید که کنترل نشدنی هستند وبه احساس شکست ، اضطراب ، خشم ، درماندگی وناامیدی می انجامند وبه تفکرات خود کشی وافسردگی مربوط می شوند (بلت1995به نفل از مهرابی زاده هنرمند، 1382 )
ویژگی افراد کمال گرا
مهم ترین ویژگی های کمال گرایی :1- داشتن اهداف بلند پروازاند ، جاه طلبانه مبهم ودست نیافتنی وتلاش افراطی برای رسیدن به این اهداف است2- گرایش به اندیشه همه یاهیچ3- ارزیابیسخت گیرانه از خود ودیگران 4- نیاز شدیدبه موفقیت -5 پرهیز از انتقاد دیگران ودوری جستن از آشکار شدن عیب ها ونقص ها 6-فراگیر نمودن معیارهای شخصی غیر واقعی درسراسر حوزه های رفتاری 7- چشم داشت های زیاد از خود ودیگران 8- احساس ستیزه وخواری نسبت به خود ودیگران به دلیل برآورد ه نشدن انتظارات وتوقعات 9- فراگیر نمودن افراطی شکست ها 10- چشم داشت احترام از دیگران در همه حال به دلیل منصف ، ووظیفه شناس دانستن خود 11- ناتوان بودن از در خواست کمک از دیگران حتی نزدیک ترین دوستان 12- وانمود کردن به استقلال فکری 13 -اشتباه راگناه نابخشودنی پنداشتن و مضطربانه انتظار عواقب شوم آن را کشیدن .
تلاش برای برتری یا کمال
آدلر عقیده تلاش برای برتر ی رابه عنوان واقعیت اساسی زندگی توصیف کرد ( آدلر ، 1930 به نقل از دوان پی شولتز ترجمه یحیی شیر محمدی ، 1386) برتری هدف اساسی است که به سمت آن تلاش می کنیم واژهء کمال از کلمه لاتین به معنی کامل بودن گرفته شده است . بنابر این نظر آدلر این بود که مابرای برتری تلاش می کنیم تا خود را کامل کنیم وخود را به صورت کامل ویکپارچه در آوریم . این هدف فطری ، این میل سمت کامل بودن ویکپارپکی به سمت آینده گرایش دارد . در حالی که فروید معتقد بود رفتار انسان به وسیله گذشته تعیین می شود یعنی ، بهوسیله فرایز وتجربیات کودکی ها آدلر انگیزش انسان رابه صورت انتظارات برای آینده در نظر داشت او معتقد بود که غرایز و تکانه های ابتدایی به عنوان اصول توجیهی ناقص هستند .فقط هدف اساسی برتری یا کمال می تواند شخصیت و رفتار را توجیه کند .
سبک زندگی
هدف نهایی و اساسی هر یک از ما برتری یا کمال است ، ولی ما از طریق الگوهای رفتاری متفاوتی سعی می کنیم به این هدف برسیم . هر کدام از ما این تلاش را به صورت متفاوتی نشان می دهیم . ما الگوی منحصر به فردی از خصوصیات ، رفتارها ، و عادتها را پرورش می دهیم که آدلر آن را سبک زندگی نامید . آدلر معتقد بود که سبک زندگی در 4یا 5سالگی آنچنان محکم شکل می گیرد که بعداً تغییر دادن آن مشکل است . سبک زندگی هدایت کننده ای برای تمام رفتارهای بعدی می شود .
همان گونه که اشاره کردیم ماهیت آن به تعاملهای اجتماعی ، مخصوصاً به ترتیب تولد فرد در خانواده و ماهیت رابطه والد ـ فرزند بستگی دارد .
سبک زندگی توسط روابط اجتماعی درسهای نخستین تعیین می شود بعد از آن چندان تغییر نمی کند .
آدلر به وجود اراده آزاد اعتقاد داشت که به هر یک از ما امکان می دهد تا ازتواناییها و تجریاتی که استعداد ژنتیکی و محیط اجتماعی در اختیارمان می گذارند ، سبک زندگی مناسبی را به وجود آوریم آدلر تاکید داشت سبک زندگی برای تعیین نشده است ما آزادیم تا آن را انتخاب کرده و به وجود آوریم بعد از تشکیل سبک زندگی برای همیشه در زندگی ثابت می ماند . سبک زندگی حاصل تعامل ……..، محیط و نیروی خلاق فرد است . افرادی که سبک زندگی سالم و از لحاظ اجتماعی مفیدی دارند علاقه اجتماعی خود را در عمل نشان می دهند . آدلر [1956] [آلدر ، 1956 به نقل از روان شول تز ترجمه یحیی سید محمدی ، 1386] برای توضیح دادن سبک زندگی از قیاس موسیقی استفاده کرد . آلدر معتقد بود افرادی که سبک زندگی مفید دارند آلی ترین تشکیل انسانیت را در فرآیند تکامل نشان می دهند و احتمالاً به دنیای آینده رونق می بخشند سبک زندگی را می توان بر مشابه اسطوره شناسی شخصی در نظر گرفت . فرد به گونه ای عمل می کند که این بار بین اسطوره ها حقیقت دارند ، زیرا برای او حقیقت داشته است بنابراین ، این اسطوره ها یا کاملاً یا تا حدی " حقیقت دارند و برخی از آنها را ما با حقیقت اشتباه می گیریم.
روش های اساسی تلاش در کمال گرایی ( برتری )
موفقیت برتری شخصی
علاقه اجتماعی
موفقیت شخصی
احساسهای طبیعی نقص احساسهای اغراق آمیز
حساسهای حقارت
نقایص جسمانی
نیروی تلاش خطری
تلاش برای جبران
خود نیرویی تلاش فطری است اما ماهیت و جهت آن ناشی از احساس های حقارت و هدف برتری است کودکان بدون حرکت فطری به سمت کمال هرگز احساس حقارت نخواهند کرد اما آنها بدون احساس های حقارت ، هرگز هدف برتری یا موفقیت را تعیین نخواهند کرد بنابراین ، هدف برای جبران کردن احساس نقص تعیین می شود ، اما تا زمانی که کودک گرایش بنیادی به سمت کمال نداشته باشد این احساس نقص وجود نخواهد داشت . آدلر در نظریه نهایی خود ، دو مسیر کلی تلاش را مشخص کرد مسیر اول ، تلاش اجنماعی بی حاصل برای کسب برتری شخصی است ، مسیر دوم ، علاقه اجتماعی را در بر دارد و هدف آن موفقیت یا کمال برای همه است
تلاش برای موفقیت :
افرادی که سلامت روانی دارند می توانند از تلاش برای موفقیت شخصی فراتر روند آنها توسط علاقه ی اجتماعی برانگیخته می شوند ومی تواننند برای موفقیت کل بشریت تلاش کنند . این افراد به اهداف فراتر از خودشان فکر می کنند تاروند به دیگران کمک کنند بدون اینکه انتظار پاداشی از آنها داشته باشند ومی توانند دیگران رانه به عنوان رقیب ، بلکه به عنوان افرادی که برایمنفعت جامعه باآنها همکاری می کنند در نظر بگیرند . موفقیت آنها به قیمت زیان دیگران به دست نمی آید ، بلکه گرایش طبیعی پیش روی به سوی کمال است . البته کسانی که به جای برتری شخصی برای موفقیت تلاش می کنند
، از خود غافل نمی شوند بلکه مشکلات روزمره را از نقطه نظر رشد جامعه ، نه از دیدگاه شخصی می نگرد ارزش شخصی آنها با مشارکت ایشان در جامعه بشری ، ارتباط تنگا تنگی دارد . از نظر آنها ، پیشرفت جامعه مهمتر از نفع شخصی است .
( آدلر ، 1965) . ( آدلر ، 1965به نقل از جس نیست ترجمه یحیی سید محمدی )
مشاوره به شیوه فردی آدلر
شیوه زندگی که همچون نقشه ذهنی است و فرد را برای مقابله با جهان هستی یاری می دهد از چهار بخش فرد ، خود ایدئال ، انتظارات و نگرشهای مردم فرد و اعتقادات اخلاقی تشکیل شده است. هدفهای مشاوره و روان درمانی آدلر عبارتند از تقویت علاقه اجتماعی و همکاری و مشارکت ، کاستن احساس حقارت و غلبه بر بی جراتی ، ایجاد تغییرات بنیادی در شیوه زندگی و دگرگون کردن انگیزه ها و ارزشهای نامطلوبی که موجب نگرانی شده اند . همچنین ایجاد رابطه و حفظ آن بررسی دقیق هدف ها و شیوه زندگی و پی بردن به تاثیر آندر ایجاد رفتار ، ارائه تعابیر و تفاسیر ضروری که موجب بینش می شوند ، طراحی برنامه های آموزشی و اصلاحی و پیشنهاد راه حلهای گوناگون از مراحل مشاوره به شیوه آدلر هستند .
ترتیب تولد
یکی از خدمات ماندگار آدلر این عقیده است که ترتیب تولد عامل اجتماعی تاثیر گذاری مهمی در کودکی است ، عاملی که سبک زندگی خود را از آن بوجود می آوریم . با اینکه خواهر – برادرها والدین یکسانی دارند و در یک خانه زندگی می کنند ولی محیط های اجتماعی همانندی ندارند و بزرگتریاکوچکتربودن از خواهر – برادرها و قرار گرفتن در معرض نگرش های متفاوت والدین ،شرایط کودکی متفاوتی را به بار می آورند که به تعیین شخصیت کمک می کنند . آدلر دوست داشت شنوندگان سخنرانی و میهمانان شام را با حدس زدن ترتیب تولد فرد بر اساس رفتار وی متعجب سازد . او درباره چهار موقعیت نوشت : فرزند اول ، فرزند دوم ، فرزند آخر و تک فرزند .
فرزند اول
فرزندان اول حداقل برای مدتی موقعیت بی همتا و حسادت برانگیزی دارند . معمولا فرزندان اول مورد توجه فوری و تقسیم نشده والدین خود قرار می گیرند . در نتیجه ، این کودکان ، تا زمانی که فرزند دوم پدیدار شود ، وجود شاد و امنی دارند .
ناگهان فرزندان اول دیگر کانون توجه نیستند ، مورد محبت و مراقبت فوری قرار نمی گیرند ، و به عبارتی ، مغدول می شوند . محبتی که فرزند اول هنگام سلطه خود می دیدند اکنون باید تقسیم شود.
آنها ، اغلب باید منتظر بمانند تا نیازهای نوزاد تازهوارد برآورده شود و به آنها تذکر داده می شود که ساکت باشند تا نوزاد جدید را آشفته نکنند .
هیچ کس نمی تواند توقع داشته باشد که فرزندان اول بدون دعوا کردن ، این جابجایی شدید را تحمل کنند . آنها سعی خواهند کرد موضع قدرت و امتیاز سابق را دوباره به چنگ آورند . مبارزه فرزند اول برای بازیافتن برتری در خانواده از همان ابتدا محکوم به شکست است و صرف نظر از اینکه فرزند اول چقدر تلاش کند . اوضاع هرگز مانند قبل نخواهد شد .
امکان دارد فرزندان اول برای مدتی سرکش ، بدرفتار ، و ویرانگر شوند و از خوردن یا خوابیدن خودداری کنند . آنها با عصبانیت واکنش نشان می دهند ، اما والدین احتمالا مقابله به مثل می کنند و سلاح آنها سیار قوی تر است . در صورتی که فرزندان اول به خاطر رفتار مشکل آفرین خود تنبیه شوند ، احتمالا را دلیل دیگری برای سقوط خود داشته باشند و شاید از فرزند دوم که علت این مشکل است ، متنفر شوند . آدلر معتقد بود که تمام فرزندان اول ضربه تغییر رفتار خود را در خانواده احساس می کنند ، ولی آنهایی که بیش از حد نازپرورده بار آمده اند بیشتر لطمه می بینند . در ضمن میزان این لطمه به سن فرزند اول هنگامی که رقیب ظاهر می شود بستگی دارد . به طور کلی ، هرچه فرزند اول هنگامی که فرزند دوم وارد می شود برزگر باشد ، عزل کمتری را احساس خواهد کرد . برای مثال ، یک کودک 8 ساله از تولد خواهر یا برادر خود کمتر از یک بچه 2 ساله ناراحت خواهد شد .
آدلر دریافت که فرزندان اول معمولا به سمت گذشته گرایش دارند ، حسرت گذشته را می خورند و نسبت به آینده بدبین هستند . آنها که یک زمانی مزایای قدرت را چشیده اند در طول زندگی همچنان به فکر آن هستند . آنها می توانند تا اندازه ای بر خواهر – برادر های کوچکتر حکمرانی کنند ، ولی در عین حال بیشتر در معرض قدرت والدین خود قرار دارند زیرا انتظار دارند بیشتری از آنها می رود .
با این حال ، فرزند اول بودن امتیازاتی هم دارد .وقتی که کودکان بزرگتر می شوند،فرزند اول اغلب نقش معلم ، مربی، رهبر و ناظم را ایفا می کند زیرا والدین از او انتظار دارند به مراقبتهای از خواهر وبرادرهای کوچکتر کمک کند . این تجربیات معمولا به فرزند اول کمک می کنند از لحاظ عقلانی بیشتر از فرزندان کوچک تر پخته شود . یک پژوهشگر این وضعیت رابصورت زیر توصیف کرد:فرزندان دوم از فرزندان اول در باره معنی کلمات ، درباره اینکه چگونه و چیزها کار می کنند . در باره محل قرار داشتن شیرینی ، یا پدر یا مادر که در برگشتن به خانه دیر کرده است ، ودرباره مسایل بی شمار دیگری که فرزندان اول تاکنون باید بتوانند توضیح دهند، سوال می کنند.
فرزندان اول در این نقش مربی ، امتیاز عقلانی کسب می کنند . فرزندان اول در اثر تمرین ، در اثر اینکه باید معنی کلمات را توضیح دهند ، سریع تر از فرزندان دوم سیاسی کلامی کسب می کنند .
آدلر معتقد بود که فرزندان اول علاقه زیادی نیز به حفظ کردن نظم واقتدار دارند .
آنها سازمان دهندگان خوب ، آدمهای باوجدان ووظیفه شناسی ، واز لحاظ نگرش خود کامه ومحافظه کار می شوند : نر لگمیونه فروید فرزند اول بود : آدلر اورا نمونه ای از پسر اول توصیف کرد . احتمال دارد که فرزندان اول طوری بار آیند که نسبت به دیگران احساس نا امنی و خصومت داشته باشند . آدلر معتقد بود که افراد روان رنجور منحرف ، وتبهکار اغلب از بین فرزندان اول هستند
به عقیده آدلر (1931 ) (آدلر ، 1931 به نقل از حبس فیست تر جمه یحیی سید محمدی ) ، فرزنداول از احساس شدید قدرت وبرتری ، اضطراب زیاد ، وحالت تدافعی بیش از حد بر خورد دارند یادتان باشد که فروید فرزند اول بود فرزندان اول جایگاه منحصر به فردی را اشغال می کنند ، برای مدتی تک فرزند هستند ویعد ا که خواهر برادر کوچکتر آنها به دنیا می آید خلع تکاندهندهای راتجربه می کنند .این رویداد ، شرایط و نگرش کودک را نسبت به دنیا به نحو شگفت انگیزی تغییر می دهد اگر وقتی که برادر یا خواهر به دنیا می آید ، اگر آهنا سبک زندگی خود محوری را ایجاد کرده باشند ، احتمالا نسبت به نوزاد احساس خصومت و رنجش خواهند کرد .اما اگر سبک زندگی یاری گرانه ای را تشکیل داده باشند ، سرانجام همین نگرش را نسبت به خواهر – برادر جدید خود خواهند داشت . اگر فرزندان اول کمتر از 3 سال داشته باشند خصومت و رنجش آنها عمدتاً ناهشیار خواهد بود به طوری که این نگرش ها را در آینده نسبت به تغییر مقاومتر خواهد کرد . فرزندان اول که در آغاز محور توجه و محبت بوده اند ، با تولد فرزندان بعدی دچار شوک خلع شدن از مقام خود می شوند . آنها گذشته گرا ، بدبین نسبت به آینده ، و علاقمند به حفظ نظم و اقتدارند . در عین حال ، حسادت و نفرت ایجاد شده در آنان ممکن است آنها را به سوی روان نژندی ، دایم الخمر شدن ، جنایتکاری و فساد ، سوق دهد .
وظیفه یک معلم چیست ؟ آیا او هم باید با یک محرک دیگر احساس غرور این کودک را تحریک کند ؟ آیا باید او را دایم مورد توجه قرار دهد . طوری که همیشه اول شود ؟ در چالش زندگی این واکنش یک پاسخ ضعیف است . تجربه به ما آموخته که اول بودن یا نبودن فرد تفاوت چندانی نمی کند . بهتر است به موضوع مهمتر دیگری توجه کنیم و بگوییم که اول شدن یا بهترین بودن مساله مهمی نیست . دیگر از داشتن اولینها و بهترینها خسته شده اید . تاریخ و تجربه ما نشان می دهد که شادمانی در اولین و بهترین بودن خلاصه نشده است . آموزش این اصول به کودک او را در یک جانبه بار می آورد : روی هم رفته او را از همنوع خوب بودن محروم می کند . اولین پیامد چنین نظریاتی این است که کودک فقط به خودش فکر می کند و اینکه کس دیگری از او پیشی نگیرد . حسادت و تنفر از همنوعان و نگرانی برای حفظ موقعیت خود فرد در روان او ریشه می دواند . موقعیت او در زندگی از او یک دونده دوی سرعت می سازد ، که سعی دارد از همه حتی از کوچکترین افراد هم سبقت بگیرد . این دونده از دید خود دونده ماراتن است ، با تمام رفتارش خود را لو می دهد ، به ویژه اشارات و حرکات ظریف او برای کسانی که هنوز یاد نگرفته انددر تمامی رفتارهایشان ، حیات روحی خود را ملاک قضاوت قرار دهند ، شناخته شده نیست . برای مثال این کودکان همیشه در اول صف راه می روند و تحمل ندارند که شخص دیگری جلوی آنها بایستد . بیشتر کودکان همان نگرش دونده را دارند.
فرزند ارشد ، ویژگی های مشخص دارد . در هر چیزی موقعیت بهتر و برتر به او تعلق دارد و رشد روانی او بهتر صورت می گیرد . تاریخ به ما می گوید که فرزند پسر ارشد ، بهترین موقعیت را دارد . در بیشتر افراد و طبقات مختلف جامعه ، موقعیت ممتاز فرزند ارشد ، صورت سنتی به خود گرفته است . برای مثال جای سوال نیست که چرا میان کشاورزان اروپایی فرزند پسر ارشد لز همان طفولیت ، موقعیت خود را می داند و درک می کند که روزی کشاوزر خواهد شد . و از این رو ، در مقایسه با کودکانی که می دانند روزی باید زمین پدرشان را ترک کنند ، خودشان را در موقعیت بهتری می بینند . در طبقات دیگر جامعه عقیده بر این است که فرزند پسر ارشد ، سرپرست آتی خانواده اش می باشد . حتی در میان خانواده های بورژوازی ساده و… ……… ، فرزند ارشد صاحب قدرت و عقل سلیم است و عصای دست والد ینش خواهد بود . برای کودکی که اطرافیانش به او اعتقاد دارند و مسئولیت هایی را به دوش او می گذارند ، این اعتقاد بسیار ارزشمند است . می توانیم تصور کنیم که فرآیندهای تفکر او به این ترتیب است : "تو بزرگتر هستی، مسن تر و بنابراین باید با هوش تر از دیگران باشی " اگر در این مسیر ، در رشد او خللی ایجاد نشود ، یک فرد پایبند به قانون منظم بارمی آید . چنین اشخاصی بر توانمندی خود اهمیت بسیاری قایل هستند . این ارزشگذاری تنها مربوط به توانمنی خود اهمیت بسیاری قایل هستند . این ارزشگذاری تنها مربوط به توانمندی آنها نیست ، بلکه مفاهیم قدرت و توانمندی را به طور کلی ارزیابی می کند . فرزند ارشد قدرت و مفهوم آن را به طور کامل می داند ، چیزی که ارزشمند است و باید به آن احترام گذاشت . تعجبی ندارد که این افراد آشکارا ، محافظ کار هستند .
فرزند دوم
قدرت طلبی فرزندان دوم خانواده ، تفاوتهای ظریف خاص خود را دارد . آنها به دلیل برتری طلبی فرزند بزرگتر ، همواره در فشار هستند . در زندگی نگرش زمین مسابقه را دارند و فعالیتهایی که می کنند از اعمال و رفتار آنها مشهود است . وقتی این کودک میی بیند کسی جلوتر از او هست که قدرتمند شد ، تحریک می شود . اگر بتواند نیروی خود را افزایش دهد و به مبارزه با فرزند ارشد برخیزد ، تا زمانی که فرزند ارشد که صاحب قدرت است به طور نسبی احساس امنیت کند ، او با شور و اشتیاق پیش خواهد رفت تا اینکه فرزند دوم تهدیدی به حساب آید که قصد پیشی گرفتن دارد . این مورد ، به سبکی جالب توجه در کتاب مقدس انجیل و داستان حضرت یعقوب وعیصو آمده است ، در این داستان مبارزه بیرحمانه ای مبان هر دو برادر ادامه دارد و هدف از مبارزه ، خود قدرت نیست ، بلکه نمود قدرت می باشد در مواردی چنین مبارزه ای با اجبار خاصی ادامه پیدا می کند تا اینکه فرزند ارشد غالب می شود و به هدف خود می رسد . وقتی دعوا تمام می شود و هر دو عقب نشینی می کنند ، هر دو دچار بیماری های عصبی می شوند . نگرش فرزند دوم خانواده همانند حسادت افراد فقیر نسبت به افراد متمول است . فرد احساس می کند که به او بی احترامی می شود و دیگران او را نادیده می گیرند ، فرزند دوم آن قدر هدف خود را عالی می کن که در مقام زندگی از آن هدف رنج می برد و متعاقب آن نمی تواند با حقایق جاودانه زندگی سازش درونی پیدا کند .
فرزندان دوم ،همانهایی که چنین آشوبی را در زندگی فرزندان اول برپا کردند نیز موقعیت بی همتایی دارند . آنها هرگز موضع قدرتمندی را که یک زمانی فرزندان اول اشغال کرده بودند تجربه نمی کنند . حتی اگر فرزند دیگری به خانواده آورده شود ،فرزندان دوم احساس عزلی را که فرزنداول احساس کردند،متحمل نخواهند شد . به علاوه در این زمان معمولا والدین نگرشها و شیوه های فرزند پروری خود را تغییر داده اند . فرزند دوم آن تازگی فرزند اول را ندارد ،والدین در مورد رفتار خودشان کمتر نگران و مضطرب هستند وبا آرامش بیشتری به فرزند دوم رسیدگی می کنند.
فرزندان دوم از همان ابتدا ،خواهر یا برادر بزرگتر را به عنوان پیشتاز دارند، فرزند دوم همیشه سر مشقی را از رفتار فرزند بزرگتر به عنوان الگو، تهدید ، یا منبع رقابت در اختیار دارد. آدلر فرزند دوم بود و یک عمر رابطه رقابت جویانه با برادر بزرگترش داشت (که نام او زیگموند بود)حتی زمانی که آدلر روان کاو مشهوری شد احساس کرد تحت الشعاع برادرش قرار دارد.
آلفرد آدلر همیشه احساس می کرد تحت الشعاع برادر الگوی خود قرار دارد و از جایگاه مطلوب او در خانواده دلخور بود. حتی در میانسالی ، احساس کرد با بیزاری مجبور است اظهار دارد که زیگموند بازرگان ثروتمند آدم بسیار سخت کوش که همیشه جلو تر از من بود هنوز از من جلوتر است.
رقابت با فرزند اول می تواند فرزند دوم را که سعی دارد به فرزند اول برسد واز او جلو بزند با انگیزه کند، هدفی که رشد زیان و حرکتی را در فرزند دوم تحریک می کند . فرزندان دوم که طعم قدرت را نچشیده اید به فکر آن نیستید . آنها در مورد آینده خوشبین تر هستند و احتمالا مانند خود آدلر ،رقابت جو وجاه طلب خواهند شد.
امکان دارد نتایج نه چندان مفیدی از رابطه بین فرزندان اول و دوم حاصل شوند برای مثال ،اگر فرزندی اول و در ورزشها و کسب علم و دانش موفق باشد، احتمال دارد که فرزند دوم احساس کند هرگز نمی تواند از فرزند اول جلو بیفتد و شاید دست از تلاش بردارد. در این مورد، رقابت جویی بخشی از سبک زندگی فرزند دوم نخواهد شد و ممکن است تنبل شود و در جنبه های متعدد زندگی ، پایین تر از سطح توانایی های خود عمل کند. به عقیده آدلر ،فرزندان دوم(مانند خود وی )برای پرورش دادن حس همکاری و علاقه اجتماعی ،وضعیت بهتری دارند. شخصیت فرزندان دوم تا اندازه ای توسط برداشت آنها از نگرش فرزند اول نسبت به آنها شکل می گیرد . اگر این نگرش خصمانه وکینه توزانه باشد ف فرزنئ دوم شدیداً رقابت جو یا بسیار مایوس خواهد شد . اما معمولا فرزند دوم در هیچ یک از این دو مسیر پیش نخواهد رفت ، بلکه به سمت رقابت جویی ملایم باخواهر ، برادر بزرگترش حرکت خواهد کرد. اگر فرزند دوم دراین راه موفق شود ، احتمالا نگرش انقلابی راپرورش می دهد واحساس می کند با هر صاحب قدرتی می توان مبارزه کرد. برداشتهای کودکان مهمتر از تربیت زمانی آنها ست فرزند دوم یک راهنمایا الگو دارند ، یعنی فرزند پیش از خود ، که باآنها رقابت کنند . در نتیجه فرزندان دوم ، مثل خود آدلر ، مستعد رقابت جویی وجاه طلبی شدیدند .
فرزند آخر :
فرزندان آخر باضربه عزل فرزندی دیگرروبه رو نخواهند شد واغلب عزیز دردانه خانواده می شوند . مخصوصا اگر خواهر ، برادر ها چند سال برزگتر باشند فرزندان آخر که توسط نیاز به جلو افتادن از خواهر وبرادر های زرگتر تحریک می شوند . اغلب باسرعت زیادی رشد می کنند وفرزندان آخر معمولا دربزرگسالی دست به هر کاری بزنند ، موفقیت زیادی در آنها کسب می کنند . البته بر عکس آن نیز می تواند روی دهد واین در صورتی است که فرزندان آخر بییش از حد ناز پرورده باشند وبه این پرورده باشند وبه این باور برسندکه نیازی ندارند خودشان چیزی را یاد بگیرند این کودکان وقتی که بزرگتر می شوند ممکن است درماندگی ووابستگی کودکی خود راحفظ کنند .این افراد که به تلاش تقلا جو نگرفته اند وعادت کرده اند که از آنها مراقبت شود ، سازگار شدن بابزرگسالی رامشکل می یابند .آدلر معتقد بود فرزندان آخر معمولاً از همه نازپرورده تر هستند در نتیجه امکان دارد مشکل آفرین شوند . آنها احتمالاً احساس عمیق حقارت دارند و فاقد حس همکاری هستند . با این حال ، چندین امتیاز دارند . آنها اغلب برای جلو افتادن از خواهر – برادر های بزرگتر انگیزه زیادی دارند وگرایش دارند به اینکه سریعترین دونده ، بهترین موسیقی دان ، ماهرترین ورزشکار ، ونامجوترین دانش آموز شوند . فرزندان آخر به اصطلاح تر تغازی ها ، ممکن است عزیز دردانه خانواده شوند .آنها که با نیاز پشت سر گذاشتن برادران یا خواهران بزرگتر از خود برانگیخته شدهاند ممکن است افرادی بسیار موفق شوند. سالهاست که انسانها می دانند کو چکترین فرزند خانواده ، یک نمونه ویژه است . در افسانه های پریان اسطوره های بی شمار وداستانها ی کتاب مقدس فرزند کوجک همیشه در همان نمود ، معرفی شده است . او در موقعیتی متفاوت بادیگرانسانها رشد می کند واز نظر پدر ومادر ، او یک فرزند مخصوص است وچون کوجکترین فرزند است والدینش پیوسته نگران ودلو اپس اوهستند چون هم کم سن ترین وهم آخرین فرزند خانواده است ، در نتیجه به کمک بیشتری احتیاج دارد . خواهر ها وبرادر هایش تاحدودی استقلال دارند ودر دورانی که او کوچک وضعیف بوده ، بزرگ شدهاند ، به همین دلیل در جو صمیمانه ای بزرگ می شود که دیگر خواهر وبرادر هایش آن راتتحدید نکرده بودند .باوجود این بعضی ویژگیهاست که نگرش اورا نسبت به زندگی به طور قابل توجهی تغییرمی دهد وباعث می شود شخصیت چشمگیر ی پیدا کند بهتر است یکی از شرایطی راکه به ظا هر متناقض با نظریه ماست ذکر کنیم . هیچ کودکی دوست ندارد که کوچکترین فرزند باشد ، چراکه در این صورت هیچ کس به او اعتماد نمی کند وخوداو نیز اعتقاد به نفس ندارد . کودک باآگاهی از این مسئاله تحریک می شود تا ثابت کند از عهده انجام هر کاری بر میآید قدرت طلبی او بسیار شدید می شود ووقتی هم بزرگتر شد مایل است تا بردیگران غلبه کند وفقط بابهترینها راضی می شود. این نمونه غیر معمول نیست . گاه برخی از این فرزندان کوچکتر بردیگر اعضای خانواده پیش می گیرند ولایقترین عضو خانواده می شوند . اماگروه دیگری از همین کودکان بسیار به شانس هستند چرا که آنها هم مایلند تابر اعضای خانواده پیشی بگیرند.اما در نتیجه رابطه ای که با خواهر وبرادر بزرگترشان دارند ، اعتماد به نفس خود را از دست می دهند وقادر به انجام فعالیتهای لازم زندگی نیستند.
اگر فرزندان بزرگتر نخواهند که در خانه ممتاز وبرتر باشند فرزندکوچکتر از کارهای خود شرمنده می شود ودایم بزدلانه شکایت می کند وپی بهانهای می گردد که از زیر وظایف خود شانه خالی کند . جاه طلبی او کمتر نمی شود ، اما جاه طلبی او از نوعی است که اورا مجور می کند تا آرام وقرار نداشته باشد وبرای حل مشکلات زندگی اش بیش از حد فعالیت کند وتا آنجا که می تواند نگذارد توانایی او درمعرض آزمون قرار بگیرد . بدون شک برای بسیاری از خوانندگان هم این مسئاله اتفاق افتاده ودیدهاند که فرزند آخر به گونه ای رفتار می کند که گویی دیگران اورانادیده گرفته ودر او نوعی احساس حقارت ایجاد کردهاند .مادر بررسیهایمان همیشه می توانیم این احساس حقارت را کشف کنیم وباوجود این احساس شکنجه آور . ویژگی وشیوه رشد روانی اورابه دست آوریم . در این میان فرزند آخر همانند کودکی است که با حقارت اعضا (ناقص الخلقه ) پا به دنیا گذاشته است . آنچه کودک ( احساس ) می کند ، در واقع همان مورد نسبت .اهمیتی ندارد که چه اتفاقی افتاده است ، چه فرد حقیر باشد وچه نباشد ، آنچه اهمیت دارد .(تعبیر ) کودک از موقعیت اوست . همه می دانیم که در سنین کودکی مرتکب اشتباهات بسیاری شده ایم. در آن زمان کودک با پرسشها ، احتمالات و پیامدهای زیادی روبه روست . اولین پیامد چنین نظریاتی این است که کودک فقط به خودش فکر می کند.
تک فرزند
تک فرزندان هرگز جایگاه برتر و قدرتی را که در خانواده دارند از دست نمی دهند آنها کانون توجه اند. مانند تک فرزندان که زمان بیشتری را از کودکی که خواهر- برادرانی دارند با والدین می گذرانند،اغلب زود پخته می شوند و رفتارها و نگرشهای بزرگسال را نشان می دهند. این کودکان وقتی متوجه می شوند در زمینه های زندگی خارج از خانواده،مانند مدرسه ،کانون توجه نیستند، دچار مشکلاتی می شوند .این کودکان یاد گرفته اند که نه تقسیم کنند نه رقابت . اگر تواناییهای آنها توجه و تایید کافی را برای آنها به ارمغان نیاورند، احتمالا احساس نا امیدی خواهند کرد. آدلر با عقایدی که درباره ترتیب تولد داشت ، برآن نبود که مقررات قاطعانه ای را درباره رشد کودک مطرح کند. کودک صرفا بر اساس جایگاهی که در خانواده دارد بطور خود کار شخصیت خاصی را کسب نخواهد کرد. منظور آدلر این بود که احتمال دارد در نتیجه ترتیب تولد، همراه با تعامل های اجتماعی اولیه، سبک های زندگی خاصی شکل گیرند. خود خلاق در ساختن سبک زندگی ، از هر دو عامل تاثیرگذار استفاده می کند. تک فرزندان از نظر رقابت کردن ، نه با برادران و خواهران ، بلکه با پدر و مادر ،جایگاه منحصر به فردی دارند. آنها معمولا حس برتری اغراق آمیز ، خود پنداره کاذب ، واین احساس را که دنیا مکان خطرناکی است، پرورش می دهند، مخصوصا اگر والدینشان بیش از حد نگران سلامت آنها باشند. آدلر(1931)(آدلر ،1931به نقل از جس فیست ترجمه یحیی سید محمدی)اظهار داشت تک فرزندان ممکن است فاقد حس همکاری و علاقه اجتماعی رشد یافته باشند، نگرش انگل وار داشته باشند ،و از دیگران توقع داشته باشند که آنها را نوازش و محافظت کنند. فرزندان یکی یکدانه ممکن است در خانواده وضعیت موفقیت آمیزی داشته باشند اما وقتی به مدرسه می روند ممکن است ناگهان دچار این شوک شوند که ببینند دیگر مرکز و محور توجه دیگران نیستند و احتمالا دچار ناکامی و شکست شوند. "تنها فرزند خانه"که زندگی را مانند زمین مسابقه می داند ، خود را در یک موقعیت ویژه می بیند. بهترین و عالی ترین آموزشها را از محیط خود دریافت میکند. به بیان دیگر ، والدینش هیچ نقشی در تعیین موضوع این مساله ندارند. آنها تمام تلاش خود را برای آموزش تنها فرزندشان می کنند.این کودک وابسته بار می آید ، همیشه منتظر کسی است که راه را به او نشان دهد و از او حمایت کند. او نازپرورده بار آمده وچون همواره کسی مشکلات را از سر راهش برداشته ،عادت به مشکلات ندارد . همواره مورد توجه دیگران بوده و احساس می کند که فرد ارزشمندی است. چنان موقعیت پیچیده ای دارد که بیشتر افراد نگرش نادرستی نسبت به او پیدا می کنند . اگر والدینش خطراتی که موقعیت او را تهدید می کند بدانند ، می توانند جلوی بسیاری از آنها را بگیرند اما باز یک مشکل پیچیده باقی می ماند . "والدین"تک فرزندها فوق العاده محتاط هستند ،با علم به مخاطره آمیز بودن زندگی با نگرانی مفرطی مراقب فرزندشان هستند در مقابل ، کودک توجهات و گوشزدهای پدر و مادر را نوعی منبع فشار و محدودیت برای خود می پندارد . توجه دائم به سلامت کودک ، بالاخره او را تحریک می کند که دنیا را مکانی متخاصم تصور کند. همیشه از مشکلات واهمه دارد و چون فقط اتفاقات خوشایند زندگی را تجربه کرده است ،در هنگام رویارویی با مشکلات ناشیانه برخورد می کند و ناراحت است ودر هر فعالیتی که به طور مستقل انجام دهد با مشکلات روبرو می شود و دیر یا زود زنده ماندن خود را بیهوده می انگارد در مرحله زندگی بکلی خود را می بازند . همچون انگلی هستند که هیچ کار انجام نمی دهند ،اما وقتی دیگران به خواسته های آنها پاسخ می دهند از زندگی لذت می برند .
دور معیوب (سیکل معیوب )در روند کمال گرایی
نگرش کمالگرایانه ، یک دور معیوب را بوجود می آورد ، افراد کمال گر نخست مجموعه ای از اهداف غیر قابل دسترس را ردیف می کنند . در گام بعدی در رسیدن به این اهداف شکست می خورند ، زیرا دسترسی به آن اهداف غیر ممکن می باشد . در گام بعدی زیر فشار میل به کمال و ناکامی های مزمن غیر قابل اجتناب ناشی از آن ،خلاقیت و کارآمدی آنها کاهش می یابد . و بالاخره این روند ، افراد کمال گرا را به انتقاد از خود وسرزنش خود هدایت می کند که نتیجه آن این روند نیز عزت نفس پایین می باشد . این مسائل ، احتمالا اضطراب و افسردگی نیز به همراه خواهد داشت. در این موقعیت افراد کمالگرا به طور کامل از اهداف خود صرف نظر می کنند و اهداف متفاوت غیر واقعی دیگری برمی گزیند . با این اندیشه که در این لحظه تنها اگر سخت تر کار کنم موفق خواهم شد. چنین افکاری ، مجددا منجر به یک دور کامل معیوب می گردد . چنین دور معیوبی یا نگاهی به نحو روابط بین فردی افراد کمال گرا می تواند بهتر قابل تشریح باشد . افراد کمال گرا معمولا عدم پذیرش و طرد شدن از سوی دیگران را پیش بینی و از آن می ترسند، با این ترس آنها در مقابل انتقاد دیگران حالت دفاعی به خود می گیرند و از این طریق دیگران را نا کام از خود دور می سازند . کمالگراها بدون اینکه متوجه این موضوع باشند همچنین معیارهایی به شدت غیر واقع گرایی خود را از دیگران نیز انتظار داشته و در نتیجه نسبت به دیگران متوقع و منتقد می گردند ، در نهایت ممکن است افراد کمالگرا به دیگران اجازه ندهند که شاهد اشتباهاتشان باشند . آنها این نکته را در نظر نمی گیرند که خودافشایی این فرسط را به آنها می دهد که دیگران به چشم یک انسان به آنها نگاه کرده و دوستشان بدارند به دلیل وجود این دور (سیکل)معیوب، افراد کمالگرا ،غالبا در داشتن روابط نزدیک با افراد دچار مشکل هستند و به همین خاطر رضایت کمتری از روابط بین فردی خود دارند.
عوامل خانوادگی موثر در ایجاد کمال گرایی :
می سیل دین(1963)(می سیل دین،1963به نقل از مهرابی زاده هنرمند 1382)در این باره چنین بیان می کند که والدین کمالگرا نه تنها به تحقیر موفقیت های خود می پردازند ، بلکه پذیرفتن و پاداش دادن به تلاش های کودکان را نیز دشوار می پندارند آنها به جای تایید کودکانشان پیوسته آنها را به انجام کارهای بهتر وامی دارند و به آنها هشدار می دهند . این کودکان هیچ گاه احساس خرسندی نمی کنند ،زیرا رفتار آنان به اندازه کافی خوب نیست تا نظر والدین را جلب کند بنابراین این کودکان ، مانند والدینشان موفقیت های خود را کوچک می شمارند و احساس می کنند که هیچ گاه چشم داشت های والدینشان را برآورده نخواهند ساخت.
(هاماچک، 1978به نقل از مهرابی زاده هنرمند ، 1382)نیز از جمله کسانی بود که بر رشد سبک شخصیتی کمال گرایی ، آن هم در قالبدو بعد تاکید نمود . وی می گوید : کمال گرایی عصبی یا روان ……(نگرانی زیاد درباره ی ارتکاب اشتباهات و ترس از داوری های منفی و دیگران ) ، حاصل تجربه های دوره کودکی است . این کودکان دارای والدین غیر تایید گر و یا گاه گاه تایید گر هستند که علاقه شان به کودک بستگی به عملکرد کودک دارد . والدین کمال گرایش از اندازه انتقاد می کنند ، سخت گیر هستند و عموماً کم تر از فرزندانشان پشتیبانی می کنند . هاماچک معتقد است عدم تایید و تایید گاه گاهی شرطی والدین عامل نمودار شدن کمال گرایی در کودکان است .
( فراست و همکاران ، 1991به نقل از مهرابی هنرمند ، 1382) در پژوهش به بررسی ارتباط رفتار والدین و کمال جلبی فرزندان پرداختند . نخست آزمون خود گزارش دهی از میزان کمال طلبی و رفتار سخت گیرانه به وسیله پدر و مادر تکمیل شد ، سپس فرزند این افراد آزمونی را تکمیل کردند که به بررسی میزان درک آنان از رفتار سختگ گیرانه ی پدر و مادر و اندازه ی کمال طلبی خود آنان ( فرزندان ) می پرداخت . براساس نتایج بدست آمده ، میزان کمال طلبی و سخت گیری مادران با کمال طلبی دختران ارتباط داشت . هم چنین درک دختران از رفتار سخت گیرانه ی پدران با میزان کمال طلبی دختران مربوط بود .
علاوه بر آن میزان خود گزارش مادران از کمال طلبی ، با نشانه های آسیب شناسی روانی در دختران مربوط بود و دختران مادران کمال طلب ، نشانه های روانی شدید تری را گزارش می کردند . جالب این که ، میزان خود گزارش پدران از کمال طلبی با نشانه شناسی کم تر از دختران ارتباط داشت . از بررسی توصیف های فردی والدین چنین بر می آید که کمال طلبی فرزندان با معیارهای سخت والدین در ارتباط است.
همگام با این نظریات بارو مور ( 1983) (بارومور ، 1983به نقل از مهرابی زاده هنرمند ، 1382) به توصیف چهار وضعیت که به تکامل تفکر کمال گرا می انجامد پرداختند :
الف / والدین آشکارا عیب جو و پر توقع . ب/ مضامینی از انتقاد در انتظارات و استاندارد های والدین ج/ فقدان معیارها و استاندارد ها د/ شکل دهی کمال گرایی ، در خواست ها و انتظارات افراطی به وسیله والدین کمال گرا ، کودکان را تشویق به " کمال طلب شدن " می کند .
( ترتیب تولد فرزند چندم )
تک فرزندان
نقاط مثبت : این افراد همان هاهستند که دنیا را متحول می کنند ، افرادی تکلیف گرا ــ مرتب و منظم با وجدان وظیفه شناس ، و بسیار قابل اطمینان می باشند . آنها عاشق واقعیت افکار و اندیشیدن ، و جزئیات هستند از قبول مسئولیت های مختلف واهمه ندارند .
نقاط منفی: یکی ازخصیصه های منفی این افراد سرسختی و خشونت شدید آنها ست .
کمی کینه ای و پر توقع هستند و معمولا ً از قبول اشتباهاتشان سرباز می زنند . به هیچج وجه انتقاد پذیر نیستند . در برابر با دیگران افرادی بسیار حساس و نفوذ پذیرند که احساساتشان خیلی زود جریحه دار می شود .
( فرزندان ا ول خانواده )
نقاط مثبت : آنها ذاتاً فرمانده به دنیا آمده اند . احتمالاً رئیس جمهورها ، فضانوردان و مدیر عاملین همه فرزندان اول خانواده هستند . فکر می کنند که همیشه حق و الویت در هر کاری با آنهاست . فرزندان اول به دو دسته هستند : پرورش دهندگان افراد مطیع یا متمول کنندگانی سلطه جو ، هر دو یکسان هستند . فقط از متدهای مختلفی استفاده می کنند . معمولا، فرزندان اول خانواده افرادی ایرادگیر مشکل پسند و دقیق هستند و عاشق توجه به جزئیات مسائلند . افرادی وقت شناس ، منظم و با کفایت اند که دوست دارند همه چیز به بهترین نحو انجام شود از مسائل غافلگیر کننده نیز به هیچ وجه خوششان نمی آید .
نقاط منفی : این افراد کمی بداخلاق ترشرو و بی احساس به نظر می آیند . که گاه به خاطر زورگویی و فشاری که بر سایرین می آورند ، تهدید کننده و رعب آور هستند . چون فکر می کنند که همیشه حق با آنهاست و فقط خودشان همه چیز را می دانند ،به دیگران اطمینان کمی دارند . ریاست مآب ، ایرادگیر و نسبت به اشتباهات حساس و نکته سنج هستند .
فرزندان وسط خانواده
نقاط مثبت : فرزندان وسطی خانواده دوست هستند که دیگران از بودن با آنها لذت می برند . مهم ترین نیاز آنها آرام نگاه داشتن اقیانوس پرتلاطم زندگی است و شعار آنها " آرامش به هر قیمتی " است . اینها افرادی بسیار آرام و بی سروصدا و شیرین ودوست داشتنی هستند و شنوندگان خوبی به شمار می روند . مهارت زیادی در حل مشکلات دارند چون هر دو جنبه یک مشکل را بررسی می کنند و دوست دارند همه را خوشحال کنند . همین مسئله باعث می شود که مشاوران و میانجیگران خوبی باشند .
نقاط منفی : نسبت به فرزندان اول خانواده احساس سلطه گری کمتری دارند اما دوست دارند همه آنها را ستایش کرده و دوست بدارند یا حداقل با آنها احساس شادی و خوشبختی کنند . از آنجا که سعی در راضی نگه داشتن همه دارند ممکن است به افرادی وابسته تبدیل شوند . نمی توانند خوب تصمیم بگیرند تا جایی که باعث رنجاندن دیگران می شوند . همچنین برای شکست و اشتباهات دیگران ، خود را سرزنش می کنند .
فرزندان آخر خانواده
نقاط مثبت : افرادی شاد و سرزنده اند که این شادی و سرخوشی را با خود به همه جا می برند و دیگران را نیز از آن بهره مند می کنند . مهارت های مردمی آنها بسیار قوی است و عاشق این هستند که دیگران را با حرف ها و کارهایشان سرگرم کنند . هیچ کس برای آنها غریبه نیست و به سرعت با همه صمیمی می شوند . افرادی برونگرا هستند که از وجود دیگران انرژی می گیرند. از ریسک کردن واهمه ای ندارند .
نقاط منفی : خیلی زود خسته میشوند . از طرد شدن واهمه ای داشته و افق توجهاتشان کوتاه است . افرادی خودگرا هستند . معمولاً به خاطر توقعات غیر واقعیشان از رابطه ، که تصور می کنند در همه رابطه ها باید همیشه خوشی و خنده برقرار باشد ، رابطه های زیادی را به فنا می دهند . اما نمی دانند که عمر چنین رابطه هایی بسیار کوتاه است .
نظریه راجرز در رابطه با کمال گرایی
راجرز معتقد بود که مردم یک انگیزش مهم و برجسته دارند که هنگام تولد مجهز به آن زاده می شوند . یعنی گرایش به شکوفا شدن ، رشد و گسترش دادنهمه توانایی زادی در بردارندهٌٌ یک احساس قدرت شخصی مسلط بر زندگی و خلاقیت همراه با یک احساس خود انگیختگی ، فرایند خود شکوفایی است.
باید اعتراف کرد که خود شکوفایی و تبدیل شدن به شخصی با کارکرد کامل ، بسیار دشوار است ، زیرا نیازمند آزمون ، رشد ، گسترش ، و به کار گیری پیوسته همه ی توانایی هایی بالقوه شخص است به بیان ساده تر خود شکوفایی در بر دارنده ی جراٌٌت داشتن برای بودن است و در این نسخه ی تجویز شده ، پیچیدگی فراوان کوشش زیاد و چالش بسیار وجود دارد.
کمال گرایی
مطالعات مربوط به کمال گرایی در دهه ی اخیر تا اندازه ی چشمگیری رشد کرده است .پژوهش های عملی بی شماری با استفاده از مقایسه ها ومعیارها ی تازه تو سعه یا فته ،شواهد ثابتی را ارائه می دهند که بیانگر آن است که کمال گرایی یک ساختار چند بُعدی دارد ومی تواند نقش موثری در رفتارهای سازگار وناسازگار انه ایفا نماید .پیش از این کمال گرایی در زیر مقیاس باورهای غیر منطقی جونز (1968)ومقیاس نگرش کژکاری (ویزمن وبک ،1978)به گونه ای عملیاتی تعریف شده بود .به طور کلی این دو ابزار ،اندازه های پایایی وروایی مناسبی برای سنجش الگوهای شناختی کژکاری ،گزارش کرده اند .بسیاری از کارهای اولیه در این زمینه براساس یافته های برنز(1980)است واین یافته ها مبتنی بر ساخت بندی تئوری ومشاهدات کلینیکی پچ ،پیروت،سورتزکین می باشد .برنز بخشی از مقیاس نگرش کژکاری را تعدیل ،ماده هایی را برای اندازه گیری کمال گرایی به این مقیاس افزود .سازه های مرتبط با کمال گرایی کانون پژوهش های گسترده ای بوده اند ،ولی اندک تلاش منظمی برای بررسی سبک شخصیتی کمال گرایی انجام شده است .
آیا احساس می کنید که کارهایی که به اتمام رسانده اید به اندازه ی کافی خوب نیستند؟آیا نوشتن مقالات وطرحها وایا اهداف انجام دقیق آنها به تعویض می اندازید ؟آیا احساس می کنید که کارها را باید صددرصد درست انجام دهید ودر غیر این صورت فردی متوسط وحتی بازنده هستید ؟اگر چنین باشد در آن صورت شما به جای شرکت در مسیر موفقیت سعی در کامل بودن دارید .کمال گرایی به افکار ورفتارهای خود تخریب گرانه ای اشاره می کند که هدف آنها نیل به اهداف به شدت افراطی وغیر واقع گرایانه است در جامعه امروزی به اشتباه کمال گرایی چیزی مطلوب وحتی لازم برای موفقیت در نظر گرفته می شود به هر حال مطالعات اخیر نشان می دهند که نگرش کمال گرایانه موجب اختلال در موفقیت می شود آرزوی کامل بودن هم احساس رضایت از خودتان را از شما می گیرد وهم شما را به اندازه سایر مردم (کسانی که اهداف واقع گرایانه تری دارند )در معرض ناکامی قرار می دهد .
اگر شما فردی کمال گرا باشید احتمالاًدر کودکی یاد گرفته اید که دیگران با توجه به میزان کارآیی شما در انجام کارها به شما بهاءمی دهند در نتیجه احتما لاًشما یاد گرفته اید در صورتی به خود بهاءدهید که مورد قبول دیگران واقع شوید .(فقط بر پایه میزان پذیرش دیگران به خود بها ءدهید )معیارهای خارجی پایه ریزی شده است .این امر می تواند شما را نسبت به نقطه نظرها وانتقادات دیگران آسیب پذیر وبه شدت حساس سازه تلاش برای حمایت از خودتان رهایی از اینگونه انتقادات سبب می گردد کامل بودن را تنها راه دفاع از خود بدانید .بعضی از احساسات ،افکار وباورهای که منفی ذیل احتمال با کمال گرایی مرتبط هستند.ترس از بازنده بودن ،افراد کمال گرا غالباًشکست در رسیدن به هدفهایشان را با از دست دادن ارزش وبهای شخصی مساوی می دانند .
ترس از اشتباه کردن افراد کمال گرا غالباًاشتباه را مساوی با شکست می دانند .موضوع آنها در زندگی حول وحوش اجتناب از اشتباه است .کمال گراها فرصت های یادگیری وارتقاءرا از دست می دهند. ترس از نارضایتی افراد کمال گرا درصورتی که دیگران شاهد نقایص یا معایب کارشان باشند غالباًبه دلیل ترس از عدم پذیرش از سوی آنان دچار وحشت می گردند .تلاش برای کامل بودن در واقع روشی جفت حمایت گرفتن از دیگران به جای انتقاد وطرد شدن یا نارضایتی می باشد .
اولین گام در تغییر نگرشهای کمال گرایانه به تلاشهای سالم ،داشتن عدم رضایت از کمال گرایی است بی نقص بودن یک خطای غیر قابل حصول است. گام بعدی چالش با افکار ورفتارهای خود تخریب گرایانه ای است که بی نقص گرایانه را تغذیه می کنند .
تاکید بسیار بر روی "باید ها "بنا شده است که با قوانین خشکی برای هدایت زندگی انها به خدمت گرفته می شود .
افراد کما ل گرا با داشتن چنین تاکیدهایی بر روی "باید ها " به ندرت بر روی خواسته ها وآرزوهای خود حساب می کنند .
اعتقاد داشتن به این امر که دیگران به آسانی به موفقیت می رسند .افراد کمال گرا مشاهدات خود را به گونه ای جمع آوری می کنند که بگویند افراد دیگر با کمترین تلاش خطاهای کم استرس های عاطفی کمتر وبالاترین اعتماد به نفس به موفقیت دست می یابند .در عین حال افراد کمال گرا کوششهای خود را پایان ناپذیر وناکافی تلقی می کنند .
همه یا هیچ پنداری افراد کمال گرا ،به ندرت بر این باورند که در صورت به پایان رسانیدن یک کار به طور متوسط ،هنوز با ارزش هستند .افراد کمال گرا در دیدن دور نمای موقعیت ها دچار مشکل هستند .
برخی از دستور العملهای زیر می تواند در رابطه با کمال گرایی کمک کننده باشند .
اهداف واقعی وقابل دسترس را بر پایه خواسته های شخصی نیازها وعملکردها ی قبلی خود هماهنگ نمایند .این امر شما را قادر خواهد ساخت تا به خواسته های خود برسید ونیز احساس ارزشمندی شما را افزایش خواهد داد .
هداف بعدی را به ترتیب ارزش آنها مرتب نمائید به محض آنکه به یک هدف می رسید هدف بعدی را یک سطح فراتر از سطح قبلی عملکردتان ،تعیین نمائید .
با معیارهای که خودتان برای رسیدن به موفقیت تلاش نمائید هر گونه فعالیت وهدفی را که انتخاب می کنید با 100%،90%،80%یا حتی 60%موفقیت بپذیرید .این امر به شما کمک خواهد کرد تشخیص دهید که کامل نبودن شما به معنی پایان دنیا نیست .
طی مراحل انجام کار در یک فعالیت تنها برروی نتیجه پایانی تمرکز نکنید موفقیت خود را تنها براساس اینکه چیزی را به پایان رسانیده اید.ارزیابی نمائید بلکه به این مسئله نیز بهاءدهید که انجام این کار چقدر موجب احساس لذت در شما شده است .به این موضوع دقت کنید که مراحل به انجام رسانیدن یک هدف نیز می تواند ارزشمند باشد .
احساس اضطراب وافسردگی را همچون فرصتی جهت ارزیابی خویش تعمیم شمارید وبا خود این پرسش را مطرح سازید که آیا من انتظارات غیر ممکن را در چنین موقعیتی برای خود فراهم کرده ام ؟
با طرح سئوالاتی از قبیل از چه چیزی در هراسم بدترین چیزی که ممکن است اتفاق بیفتد چیست ؟
با ترسی که پشت کمال گرایی شما نهفته است رویارو شوید .
به این نکته دقت کنید که بسیاری از چیزهای مثبت تنها با اشتباه کردن ،قابل یادگیری هستند .به طور مشخص به آخرین اشتباه خود فکر کرده وعبرت هایی را که از آن گرفته اید ،برای خود فهرست کنید .
از تفکر همه یا هیچ در ارتباط با اهدافتان اجتناب نمائید .بیاموزید که بین کارهایی که اولویت بالایی برای شما دارند وکارهایی که اهمیت تلاش کمتری داشته باشند .کوشش کمی به عمل آورید .
وقتی این پیشنهادات را به کار ببندید احتمالاًتشخیص می دهید که کمال گرایی در زندگی شما مسئله ای مفید ضروری وموثر نمی باشد اینها روشهایی دیگر برای اندیشیدن به شیوه ی سودمندتر می باشد با استفاده از این روشها نه تنها بدون نیاز به کمال گرایی به اهدافتان خواهید رسید بلکه احساس بهتری نیز در مورد خود خواهید داشت .
کمال گرایی داشتن اهداف بلند پروازانه جاه طلبانه مبهم وغیر قابل وصول وتلاش افراطی برای رسیدن به این اهداف ومعیارهای بسیار بالا برای عملکرد همراه با خود ارزشیابی های انتقادی افراطی وعدم اعتماد به نفس از مشخصه های افراد کمال گرا است . براساس شواهد موجود ،تفاوتهای فردی زیادی در کمال گرایی وجود دارد امّا مهمترین مشخصه های کمال گرایی ،داشتن اهداف بلند پروازنه ،جاه طلبانه وغیر قابل وصول وتلاش افراطی برای رسیدن به این اهداف است .فروست مارتین ،لهارت ،وروز نبلایت 1991(به نقل از پایان نامه ی دانشگاه شهید چمران هواز 1370)کما گرایی را به منزله ی مجموعه ای از معیارهای بسیار بالا به جاه طلبی وموفقیت با خود ارزشیا بیهای انتقادی افراطی وعدم اعتماد به نفس مشخصه افراد کمال گرا است .نیاز شدید این افراد به موفقیت وامکان پرهیز از انتقاد دیگران وآشکار شدن بعضی از عیوب خود،آنها را وادار به انجام فعالیتهای مداوم وسخت به منظور دست یابی به موفقیت می کند امّا معمولاًزندگی آنها به انتقادهای دیگران وارزشیابیهای افراطی خودشان عمیقاًآسیب پذیراست .این سخت گیری "وجدان "و"من برتر "می تواند نیرویی برای پیشرفت بر انگیزه ولی می تواند دلیلی هم برای خشنودی پایین از کمالات وهمچنین آسیب پذیری از تجربه شکست وانتقاد وبالا بردن قابلیت بروز افسردگی وخود کشی باشد .
نظریه را جرز در رابطه با کمال گرایی
راجرز معتقد بود که مردم یک انگیزش مهّم وبرجسته دارند که هنگام تولد ،مجهز به آن زاده می شوند .یعنی ،یک گرایش به شکوفا شدن ،رشد وگسترش دادن همه ی توانایی ها ونیروهای بالقوه ،از توانایی های قویاًزیست شناختی گرفته تا پیچیده ترین جنبه های روان شناختی هستی ما .هدف نهایی ،شکوفایی خویشتن است مفهومی که در نظام راجرز دارای اهمیتی محوری است .نگهداری وغنی ساختن خویشتن وتبدیل شدن به شخصی با کار کرد کامل ،هدفی است همه ی هستی ووجود شخص به سوی آن هدایت می شود .اشخاصی که از نظر روانی سالم هستند ،می توانند خود ومحیط خود را آن چنان که واقعا ًهستند ،درک کنند ،بنابراین ،آزادند که خود شکوفا شوند .تبدیل شدن به شخصی با کار کرد کامل هدف رشد روانی است .توانایی در هر لحظه به طور کامل زندگی کردن ،اعتماد داشتن به خود ،احساس آزادی در بردارنده ی یک احساس قدرت شخصی مسلّط بر زندگی وخلاقیت همراه با یک احساس خود انگیختگی ،فرآیند خود شکوفایی است .
باید اعتراف کرد که خود شکوفایی وتبدیل شدن به شخصی با کارکرد کامل ،بسیار دشوار است ،زیرا نیازمند آزمون ،رشد ،گسترش وبه کار گیری پیوسته ی همه ی توانایی هایی بالقوه ی شخصی است به بیان ساده تر ،خود شکوفایی در بردارنده ی جرات داشتن برای بودن است ودر این نسخه ی تجویز شده ،پیچیدگی فراوان کوشش زیاد وچالش بسیار وجود دارد .
(پژوهش در نظریه آدلر )
ترتیب تولد
در مورد تاثیرات ترتیب تولد درون خانواده وپژوهش های زیادی اجرا شده اند ظاهراًفرزند اوّل ،دوّم ،فرزند آخر یا تک فرزند بودن به شیوه های مختلف بر شخصیت تاثیر می گذارد .داشتن خواهر یا برادر بزرگتر یا کوچکتر ،صرف نظر از ترتیب تولد خود فرد نیز شخصیت را تحت تاثیر قرار می دهد.برای مثال ،بررسی (18876)نفر در انگلستان ،اسکاتلند ،وویلز ،و(3432)نفر در ایالات متحده معلوم کرد که تعداد برادران بزرگتری که یک مرد وارد می تواند جهت گیری جنسی او را پیش بینی کند .
پسرانی که برادران بزرگتر داشتند بیشتر از پسرانی که برادران بزرگتر نداشتند از لحاظ جنسی مجذوب مردان شدند هرچه یک مرد برادران بزرگتری بیشتری داشت بیشتر مجذوب افراد هم جنس می شد .داشتن خواهران بزرگتر ،جهت گیری جنسی را در زنان پیش بینی نکرد .
به عقیده ی آدلر ،فرزندان اول به فکر قدرت واقتدار هستند .ویکی از راههایی که فرزندان اول در بزرگسالی به قدرت واقتدار می رسند از طریق موفقیت در کار است .اگر پیش بینی آدلر درست بوده است ،در این صورت فرزندان اوّل باید در مکاسهای موفقیت در کار است وپیشرفت نمرات بالاتری گیرند ،واین عقیده حمایت پژوهش های زیادی کسب کرده است .معلوم شده است که در خیلی از زمینه ها ،از وارد شدن به کالج فرزندان اوّلی گرفته تا مدیریت تراز بالا ،فرزندان اول در مقایسه با نسبت آنها به جمعیت ،بسیار بیانگر بوده اند .تعداد فرزندان اولی که مشهور می شوند بیشتر از فرزندان دوّم است ،وآنها در موقعیت های عملی به پیشرفتهای عقلانی بیشتر ودر مشاغل خود به قدرت ومقام بیشتری می رسند .
فرزندان اوّل در انواع آزمونهای پیشرفت در زبان وادبیات انگلیسی ،ریاضیات ،مهارتهای کلامی واستدلال کلامی هموارات بیشتری از فرزندان بعدی می گیرند .
در مجموع ،شواهد حکایت از آن دارند که فرزندان اوّل ممکن است باهوشتر از فرزندان بعدی باشند ،گواینکه همه ی پژوهشگران با آن موافق نیستند (برای مثال به راجرز (2001)مراجعه کنید )نمرات هوشهبر (400000)مرد اروپایی در رابطه با ترتیب تولّد بررسی شدند .نتایج نشان دادند که فرزندان اوّل نمرات هوشهبر بالاتری از فرزندان دوّم ، فرزندان دوّم نمرات بالاتری از فرزندان سوّم والی آخر کسب کردند .این یافته ها در مورد مردان وزنان چندین کشور تایید شده اند تو جیه احتمالی برای هوش ظاهراًبالاتر فرزندان اوّل به تفاوتهای ژنتیکی ربطی ندارد بلکه با مواجهه ی منحصر به فرد این فرزندان با بزرگسالان ارتباط دارد .در نتیجه امکان دارد که فرزندان اوّل محیط عقلانی تحریک کننده تری از فرزندان بعدی داشته باشند .معلوم شد که تر جیحات شغلی فرزندان اوّل تدریس ،پزشکی ،علوم ومدیریت را شامل می شوند
نمرات فرزندان در پرسشنامه ی تمایل شغلی ،ترجیح آنها را برای مشاغل اجتماعی گرا که مستلزم مهارتهای میان فردی خوب هستند نشان داد (وایت ،کمپل ،استوارت ،دیویس،وپیل کینگتون 1997)(به نقل از شولتز ترجمه ی یحیی سید محمدی ،1386)فرزندان اوّل گرایش دارند بیشتر به دیگران وابسته باشند وتلقین پذیرترند .آنها در موقعیت استرس زا مضطرب هستند وبه روابط اجتماعی نیاز بیشتری دارند (شاخته ،1963.1964)(به نقل از شولتز ترجمه محمدی 1386)این یافته ها را می توان از نظریه ی آدلر پیش بینی کرد .او خاطر نشان ساخت که فرزندان اوّل وقتی که توسط خواهر یا برادر خود عزل می شوند مضطرب شده ومی کوشند با تبعیت کردن از انتظارات والدین خود جایگاه خویش را باز یابند .از این رو فرزندان اوّل بیشتر از فرزندان بعدی برای هدایت کردن رفتارشان وتشکیل مینایی برای ارزیابیها خودشان ،به معیارهای دیگران ،از جمله معیارهای والدین خود وابسته هستند (نیومن هیگنیز ووکلز ،1992)(به نقل از شولتز ترجمه ی محمدی ،1386).
در پژوهش دیگری معلوم شد که فرزندان اوّل در آزمونهای افسردگی واضطراب از فرزندان بعدی نمرات پایین تری ودر عزت نفس نمرات بالاتری می گیرند (گیتس ،لینبرگر کراکت وهوبارد 1988) امکان دارد فرزندان اوّل بودن گراتر ووظیفه شناس تر از فرزندان بعدی باشند (سالووی ،1995) (به نقل از شولتز ترجمه ی محمدی ،1386).
معلوم شد که فرزندان اوبل دختر مطیع تر واز لحاظ اجتماعی مسئول تر از فرزندان بعدی هستند واحساس صمیمیت بیشتری با والدینشان می کنند (ساتون -است وروزنبرگ ،1970) (به نقل از شولتز ترجمه ی محمدی ،1386)گرچه فرزندان اوّل معاشراتی هستند واز رفت وآمد لذّت می برند ولی پژوهش ها نشان می دهند که آنها خیلی محبوب نیستند .فرزندان اوّل پسر احتمالاًبیشتر از فرزندان بعدی واختلالهای رفتاری نشان می دهند وتوسط آموزگار انشان پر خاشگری محسوب می شوند .شواهد همچنین حکایت دارند که فرزندان اوّل وتک فرزندان برخی از ویژگیهای شخصیت تیپ Aرا نشان می دهند که با بیماری قلبی ارتباط دارد (ایوتنوویچ ،ماتسون ،وگمبل ،1987) (به نقل از شولتز ترجمه ی محمدی ،1386)درباره ی فرزندان دوّم پژوهش کمتری اجرا شده است .به نظر می رسد که برای عقیده آدلرکه آنها از خواهر -برادران خود بلند پرواز تر ورقابت جوتر هستند ،حمایتی وجود نداشته باشد .در یک تحقیق معلوم شد که فرزندان دوّم از فرزندان آخر اعتماد به نفس کمتری دارند .مخصوصاًاگر تفاوت سنی بین آنها وسایر فرزندان تقریباً2 سال باشد .
بررسی (198)فرزند اوبل ودوّم که در یک دوره 3 ساله اجرا شد معلوم کرد که نگرشها ،شخصیت ،وفعالیتهای اوقات فراغت فرزندان دوّم بیشتر تحت تاثیر خواهر -برادر های بزرگتر آنها قرار داشته است تا والدینشان (مک هیل ،آپه گراف ،هلمز ،اریکسون وکروتر 2001) (به نقل از شولتز ترجمه ی محمدی ،1386).آدلر پیش بینی کرد که اگر فرزندان آخر خیلی ناز پرورده بار آمده باشند .در بزرگسالی مشکلات سازگاری خواهند داشت .یکی از دلایل که اغلب برای الکلسیم مطرح شده این است که برخی افراد نمی توانند با ضرورت زندگی روزمره کنار بیایند .اگر چنین باشد ،در این صورت طبق نظریه آدلر فرزندان آخر احتمالاًباید بیشتر از فرزندانی که قبل از آنها متولد شده اند الکلی شوند. این پیش بینی توسط تعدادی از تحقیقات که به الکلسیم وترتیب تولد پرداخته اند مورد حمایت قرار گرفته است (بزی ،بلین،1977) (به نقل از شولتز ترجمه ی محمدی ،1386)پژوهش دیگری که در مورد فرزندان آخر اجرا شده نشان می دهد که فرزندان آخر از فرزندان اوّل یا دوّم محبوب تر هستند . از نظر آدلر ،تک فرزندان خیلی به فکر کانون تو جه بودن هستند. همان گونه که در کودکی بودند . او همچنین اشاره کرد که تک فرزندان از بچه هایی که با خواهر – برادرهای خود بزرگ شده اند خود خواه تر هستند .پژوهش همواره از این اظهار نظر حمایت نکرده است . در یک تحقیق معلوم شد که تک فرزندان رفتارهای یاری گرانه ی بیشتری از فرزندان اوّل یا آخر داشتند (فالوب ،1978) (به نقل از شولتز ترجمه ی محمدی ،1386).در تحقیق دیگری معلوم شد که تک فرزندان از بچه های که خواهر -برادر دارند خود محورتر وکمتر محبوب هستند (جیائو ،جی وجینگ ،1986) (به نقل از شولتز ترجمه ی محمدی ،1386).بررسی 115 تحقیق اجرا شده درباره ی تک فرزندان ،از سطح بالاتر پیشرفت وهوش وهمین طور سازگاری اجتماعی وهیجانی بیشتر آنها در مقایسه با افرادی که خواهر – برادر دارند خبر داد (فالوب وپولیت ،1986) (به نقل از شولتز ترجمه ی محمدی ،1386).پژوهش دیگری این نتایج را تایید کرد ودر یافت که تک فرزندان از سطح بالاتر شهود ، آمال وآرزو ،سخت کوشی وعزت نفس برخوردارند .
این نیز توصیه شده که تک فرزندان در مدرسه نمرات بهتری می گیرند . نتایج برسی چندین تحقیق نشان می دهند که تعداد خواهر – برادر ها پیش بینی استواری برای موفقیت تحصیلی است ،افرادی که خواهر – برادرهای کمتری دارند بهتر درس می خوانند (دانی 2001،ص 497) (به نقل از شولتز ترجمه ی محمدی ،1386).تک فرزندان از فرصتها وامکانات مربوطه به والدین بیشتری برخوردارند که آنها را قادر می سازد بهتر از بچه هایی که خواهر – برادر دارند عمل کنند .
پژوهشهای مربوطه :
نظریه ی آدلر پژوهش کمی به بار آورده است که بیشتر آنها در نشریه ی روان شناسی فددنگر منتشر شده اند اغلب این پژوهشها پیرامون موضوعات خاطرات قدیمی ،علاقه ی اجتماعی پیکر بندی خانواده ،وسبک زندگی هستند . ما بررسی خود را به پژوهش مربوط به خاطرات قدیمی محدود کرده ایم که منبعی غنی برای آگاهی یافتن از سبک زندگی یا ارزیابی نتایج روان درمانی است .در پژوهش مربوط به خاطرات قدیمی ،معمولاًیکی از این دو ابزار بکار برده می شود :
راهنمایی یا نمره گذاری ماناستر -پریمن برای محتوی آشکار خاطرات قدیمی (ماناستر وپریمن ،1979-1974 یا سیستم نمره گذاری جامع خاطرات قدیمی است 1983؛لست وبران 1983) (به نقل از فسیت ترجمه ی محمدی ،1386)اخیرا ً چند پژوهشگر (کاتمن 1995 ؛جی .سی ،راتر ،هوراک وهیت ،1999) (به نقل از فسیت ترجمه ی محمدی ،1386) برای ترغیب کردن کودکان به بیان خاطرات قدیمی شان ،ازبازی درمانی استفاده کرده اند .
راهنمایی نمره گذاری ماناستر – پریمن برای محتوای آشکار خاطرات قدیمی که گاهی ماناستر وتوماس پریمن ان را ساخته اند ،از دوران می خواهد خاطرات قدیمی را در هفت طبقه ی کلی نمره گذاری کنند :
1شخصیتها وافراد درگیر در خاطره
2موضوعات ،یا مطالب خاطرات قدیمی
3 ارتباط با جزئیات -دیداری ،شنیداری وحرکتی
4موقعیت ،یا محل خاطره ی قدیمی
5 فعال – نافعال ،یعنی درجه ای که فرد عملی را شروع کرده در مقابل اینکه روی وی عملی شده است
6کنترل درونی – بیرونی یا پذیرفتن مسئولیت آنچه توسط فرد در خاطره ی قدیمی اتفاق افتاده است
7عاطفه ،یا احساس کلی خاطره ،پایایی ارزیابهای ماناستر – پریمن در مجموع بسیار بالاست (بو چانان ،کرن ،وبل -دو ماس ،1991) (به نقل از فسیت ترجمه ی محمدی ،1386)
خاطرات قدیم وصفات شخصی
پژوهشگران با استفاده از سیستم نمره گذاری ماناستر -پریمن ،نشان داده اند که چگونه خاطرات قدیمی با عوامل متعدد ،از جمله موارد زیر ارتباط دارند :ترتیب تولد ،افسردگی رشته ی کالج ،الکلسیم در زنان الکلسیم در مردان ،رفتار تبهکاری مردان ، اختلالهای خوردن در زنان وموفقیت مشاوره .
سیستم نمره گذاری جامع خاطرات قدیمی (CEMSS)جفری لست وآرنولد آر بران آن را ساخته اند (1983)، سیستم نمره گذاری چند بُعدی است که وپژ گیهای بیمارگون وسازگارانه ی خاطره ی قدیمی را در هشت طبقه ی مجزار ،ارزیابی می کند : ( ) شخصیتها
1. موقعیتها
2. جنبه ی حسی – حرکتی ،( )رابطه با واقعیت
3. روابط شی ء
4. موضوعات
5. عاطفه
6. جنبه ی آسیب .
گرچه (CEMSS) به اندازه ی سیستم نمره گذاری ماناستر – پریمن تحقیقات زیادی به بار نیاورده است ،اما نتایج بدست آمده از چند پژوهش حاکی است که (CEMSS)می تواند در ارزیابی متغییرهای مرتبط با خود ودیگران مفید باشد .
(کاندیس نیکولز وجس فیست ،994)با استفاده از (CEMSS)برای نمره گذاری خاطرات قدیمی فرض کردند که خوشبینیها خاطرات قدیمی ای گزارش خواهند داد که اصولاًبا خاطرات قدیمی بدبینیها تفاوت دارند . آنها دانشجویان را به دو گروه تقسیم کرده اند .آنهایی که سبک تبینیی خوشبینانه داشتند وآنهایی که دارای سبک تبینیی بدبینانه بودند .آنها بین خاطرات قدیمی خوشبینها وبد بینها چند تفاوت مهّم پیدا کردند .
اوّل اینکه ،خوشبینها در خاطرات قدیمی خود ،دیگران را می گنجاندند ، در حالی که بد بینها یا نه دیگران اشاره ای نمی کردند یا دیگران را فقط به صورت رد فکر به یاد می آورند .
دوّم اینکه خوشبینها خود را بصورت فعّال می دید ند ؛یعنی ،آنها آغازگر فعالیتهای بودند یا اینکه فعالانه با دیگران در بازی آمیخته بودند . در مقابل ، بدبینها معمولاًخود را به صورت پیرو ، مشاهده گر یا قربانی می دیدند .
خوشبینها معمولاًٌرویدادها را واضح وروشن به یا می آورند وبیشتر از بد بینها از سنتها استفاده می کردند . در ضمن، خوشبینها می توانستند انگیزه های خودشان ودیگران را مشخص کنند .
از سوی دیگر ، بد بینها از نظر انگیزه های خاص مبهّم بودند وکمتر می توانستند آنگیزه های خاصی را به اقدامات خودشان یا دیگران نسبت دهند .
چهارم اینکه ،خوشبینها خاطراتی را به یاد می آورند که تعاملهای با ثباتی با دیگران داشتند . در حالی که بد بینها خاطراتی را به یاد می آورند که تعاملهای پراکنده ای با دیگران داشتند یا سایرین با یکدیگر ،نه با آنها ،در تعامل بودند .
پنجم اینکه ،خوشبینها صحنه هایی را که به یاد می آورند که در آنها بر رویدادها مسلط می شدند ، در حالی که بد بینها اغلب صحنه هایی را به یاد می آوردند که نمی توانستند در آنها شایستگی یا تسلّط کسب کنند .
ششم اینکه خوشبینها برخلاف بد بینها که تجربیات ناخوشایندرا به یاد می آورند ،عمدتاًخاطرات قدیمی خوشایند را به یاد می آورند .
اینن تحقیق وتحقیقات دیگر ،از اعتقاد آدلر به اینکه خاطرات تصادفی نیستند وافراد رویدادهایی را از کودکی خود به یاد می آورند که با سبک زندگی بزرگسال آنها مطابقت دارند ،حمایت می کنند .با این حال ، یافته ی که نشان دهد خاطرات قدیمی با سبک زندگی فعلی فرد مطابقت دارند ،فرضیه ی آدلر را مبنی بر اینکه سبک زندگی فعلی ،یاد آوری تجربیات اوایل کودکی می توانند سبک زندگی فعلی وعادتهای تفکر فرد را تحت تاثیر قرار دهند .
خاطرات قدیمی ونتایج روان درمانی :
اگر فرضیه ی آدلر درست باشد، پس زمانی که سبک زندگی تغییر می کند . خاطرات قدیمی بهم باید تغییر کنند . از این رو ،روان درمانگران ومشاوران می توانند از تغییرات در خاطرات قدیمی به عنوان ملاکی برای ارزیابی نتایج درمان استفاده کنند . شواهدی وجود دارد مبنی بر اینکه خاطرات قدیمی ووضع روانی بیماران روانی را قبل وبعد از درمان ثبت کردند وانها را با خاطرات قدیمی ووضع روانی شرکت کنندگان گروه درمانی ،امّا نه در گروه گواه مقایسه کردند . آنها تغییرات قابل ملاحظه ای را در وضع روانی وخاطرات قدیمی گروه درمانی ،امّا نه در گروه گواه مشاهده کردند . این یافته ،در تائید نظریه آدلر ،نشان می دهد که وقتی درمان موفقیت آمیز باشد . بیماران خاطرات قدیمی خود را تغییر می دهند .
همین طور (جین استاتون وبابی ویلبورن ،1994) (به نقل از فسیت ترجمه ی محمدی ،1386)سه خاطره ی قدیمی کودکان 12-5ساله را بعد از 10 جلسه مشاوره هفتگی در نظر گرفتند و آنها را با خاطرات قدیمی گروه گواه که تحت مشاوره قرار نگرفته بودند ،مقایسه کردند . آنها دریافتند که کودکان گروه مشاوره تغییرات بیشتری را در موضوع شخصیت وموقعیت ،مقدار جزئیات ،وسطح عاطفه خاطرات قدیمی شان نشان دادند . به علاوه آنها نمونه ی جالبی را گزارش دادند که نشان داد چگونه وقتی سبک زندگی فعلی تغییر می کند ،خاطرات قدیمی مطابق با آن تغییر می کنند . یکی از کودکان به یاد آورد که :
عمو وپدرم مرا به ماهیگیری بردند . آنها مشغول ماهیگیری بودند وعمویم نخ قلاب ماهیگیری را به بیخ یک درخت در آب وصل کرده بود . او یک دفعه قلاب را کشید وقلاب برگشت ودر سر من گیر کرد … من منتظر آنها ماندم تا قلاب را از سرم جدا کنند (ص241)این کودک بعد از مشاوره ،خاطره ی قدیمی منفعل خود را به صورت فعال در آورد وگفت :وقتتی 5 ساله بودم به ماهیگیری رفتم …یک ماهی گرفتم …وعمویم نخ قاب ماهیگیری را پذتاب کرد وآن را یک دفعه کشید وقلاب برگشت ودر سرمن گیر کرد …من قلاب را از سرم جدا کردم (ص344).
نتایج این دو تحقیق جالب هستند ،زیرا نشان می دهند که وقتی سبک زندگی افراد تغییر می کند ،خاطرات قدیمی آنها نیز تغییر می کنند . اگر تحقیقات دیگری هم نشان دهند که خاطرات قدیمی در طول درمان تغییر می کنند . پس تفاوت بین خاطرات قدیمی قبل وبعد از درمان می تواند ملاک مفیدی برای ارزیابی نتایج درمان باشد .
ارزیابی نظریه آدلر
آدلر همیشه در سخنرانی ماهرتر از نویسندگی بود . تعدادی از کتابهایی که او به زبان انگلیسی برای خوانندگان آمریکایی نوشته است ،منسجم نیستند . نوشته های نامنسجم او ،توانایی وی را در انتقال دادن نظریه هایش بصورت مکتوب ،پایین آورند . هینز آنسباچر وروونا آنسباچر این نقص در نظریه ی آدلر را تا اندازه ای اصلاح نموده ودیدگاههای او را قابل فهم تر کردند .
با این حال ، روان شناسی فردنگر در تعدادی از ملاکهای نظریه ی مفید ،مخصوصاًملاک ابطال پذیری نقطه ضعفهایی دارد و نظریه ی آدلر مانند نظریه ی فروید ، مفاهیم متعددی را به بار آورد که نه به راحتی می توان آنها را اثبات ونه باطل کرد برای مثال ، با اینکه پژوهش نشان داده است که بین خاطرات اوایل کودکی وسبک زندگی فعلی فرد را شکل می دهد ،تایید نمی کنند . توجیه علیّتی دیگری هم مکان پذیر است . به این صورت که تجربیات قدیمی می توانند سبک زندگی فعلی را بوجود آورده باشند . بنابراین ،یکی از مهمترین مفاهیم آدلر را این فرض که سبک زندگی فعلی خاطرات قدیمی را تعیین می کند ونه بر عکس – به سختی می توان اثبات یا ابطال کرد .
ملاک دیگر برای نظریه ی مفید ،تولید کردن پژوهش است ،وما نظریه ی آدلر را در رابطه با این ملاک اندکی بالاتر از متوسط ارزیابی می کنیم . اغلب پژوهشهای انجام شده در زمینه ی روان شناسی فردنگر خاطرات قدیمی وسبک زندگی را بررسی کرده اند . علاوه بر این ،نظریه ی آدلر پژوهشگران را به ساختن تعدادی مقیاس علاقه ی اجتماعی ترغیب کرده است که این موارد از آن جمله هستند :شاخص علاقه ی اجتماعی (گریور ،سنگ ،وفریدلند ،1973)مقیاس علاقه ی اجتماعی (کراندال 1975،1981) (به نقل از فسیت ترجمه ی محمدی ،1386)ومقیاس علاقه ی اجتماعی سالیمان (سالیمان 1973). فعالیت پژوهشی در رابطه با این مقیاسها وترتیب تولد ، خاطرات قدیمی وسبک زندگی ، باعث شده است که نظریه آدلر در رابطه با توانایی آ" در تولید پژوهش ، متواسط ،تا بالا ارزیابی شود .
نظریه ی آدلر تا چه اندازه ای می تواند دانش را در چارچوب معنی دار سازمان دهد ؟روان شناسی فردنگر در مجموع ما به قدر کافی گسترده هست که تو جیهات احتمالی در باره ی رفتار ورشد انسان را در بر گیرد .حتی رفتارهای ظاهراًخودشکن ونامنسجم می توانند در چارچوب تلاش برای برتری قرار گیرند . نظر آدلر در باره ی مشکلات زندگی به ما امکان می دهد نظریه ی او را از لحاظ معنی دادن به آنچه درباره ی رفتار انسان می دانیم ،عالی ارزیابی کنیم .
ما نظریه ی آدلر را از لحاظ توانایی آن در هدایت کردن اقدامات نیز عالی ارزیابی می کنیم . این نظریه به روان درمانگران ،معلمان ،ووالدین رهنمودهایی می دهد که به کمک آنها می توانند مشکلات عملی را در موقعیتهای گوناگون حل کنند . کارورزان طرفدار آدلر ، از طریق گزارشهایی درباره ی ترتیب تولد ، رویاها خاطرات قدیمی ،مشکلات کودکی ،نقایص جهانی ،اطلاعاتی را گرد آوری می کنند . آنها بعداًاین اطلاعات را برای آگاه شدن از سبک زندگی فرد مورد استفاده قرار می دهند وفنونی را بکار می برند که هم مسئولیت شخص را افزایش داده وهم آزادی انتخاب او را گسترش می دهند .
آیا روان شناسی فردنگر همسانی درونی دارد ؟آیا اصطلاحاتی را در بر دارد که بصورت عملیاتی تعریف شده باشند ؟نظریه آدلر فاقد تعریفهای عملیاتی دقیق است . اصطلاحاتی چون هدف برتری ونیروی خلاق وتعریف علمی ندارد . اصطلاح نیروی خلاق بسیار موهوم است . این نیروی سحر آمیز چیست که مواد خام وراثت ومحیط را می گیرد وشخصیت منحصی به فردی را از آن شکل می دهد ؟
متاسفانه ،روان شناسی فردنگر تا اندازه ای فلسفی است وحتی اخلاق باورانه است وبرای این سوالها جوابی ندارد . بنابراین به خاطر فقدان تعاریف عملیاتی ،ما روان شناسی فردنگر را از لحاظ همسانی درونی ضعیف ارزیابی می کنیم .
آخرین ملاک برای نظریه مفید ،سادگی یا ایجاز . ما روان شناسی فردنگر را از نظر این ملاک متوسط ارزیابی می کنیم با این که سبک نگارش نامنظم ،آدلر به ما اجازه نمی دهد نظریه ی او را از لحاظ ایجاز ارزیابی کنیم ،امّا تلاشهای آنسباچر به ایجاز آن کمک کرده است .
چشم اندازهای نظری وپژوهشی در کمال گرایی
به نظر می رسد شش بُعد در کمال گرایی وجود دارد که اولین ومهمترین آنها مربوط به "ارتکاب اشتباه " می باشد ،امّا بایستی افرادی را که کمال گرا هستند وموفقیت وشایستگی بسیار بالایی دارند ،از آنها که معیارهای بالایی برای خودشان دارند ،متمایز کرد (فروست وهمکاران ،1990،هاماچک،1978)دومین بُعد کمال گرایی شامل "مجموعه معیارهای شخصی عملکرد " است . (به نقل از مجله علمی وپژوهشی علوم انسانی دانشگاه الزهرا ،نشریه طلوع ،20)
اغلب نظریه پردازان این حیطه را تابلوی مرکزی کمال گرایی دانسته اند . چون کمال گرایان معیارهای بسیار بالایی دارند ،غالباً نمی توانند به طور رضایت بخشی به آنها دست یابند . بُعد سوم وچهارم کمال گرایی در رویکرد (فروت وهمکاران 1990) ،به ادراک وبرداشت شخصی از "انتفلارات "و"انتقادات "والدین مربوط می شود . (به نقل از مجله علمی وپژوهشی علوم انسانی دانشگاه الزهرا ،نشریه طلوع ،20)
مولفه پنجم کمال گرایی در نظریه ی (فروست وهمکاران 1990)،ترید ووسواس در مورد چگونگی عملکرد شخصی است . (به نقل از مجله علمی وپژوهشی علوم انسانی دانشگاه الزهرا ،نشریه طلوع ،20) بُعد ششم در نظریه کمال گرایی ،گرایش به منظم بودن وسازمان یافته بودن است . این بُعد نشان دهنده تاکید برنظم یا ترتیباتی است که غالباً با "کمال گرایی " همراه هستند . همچنین پژوهش نشان داده است که نمره کل کمال گرایی با مبالغه آمیز تلقی کردن اهمیت تکلیف ،سطح بالاتر عاطفه منفی در هنگامی که جنبه های ارزشیابی تکلیف مورد تاکید هستند . وکیفیت عملکرد بالاتر در مهارتهای نوشتاری در ارتباط است (فروست ومارتن ،1990) (به نقل از مجله علمی وپژوهشی علوم انسانی دانشگاه الزهرا ،نشریه طلوع ،20).
براساس پژوهش های انجام شده در مورد دیدگاه (فروست ومارتن ،1990) "بُعد اشکالات وانتقادات والدین "هر چند در کمال گرایی متغییر با اهمیتی است ولیکن با آسیب شناسی روانی ارتباط نزدیکی ندارد . (به نقل از مجله علمی وپژوهشی علوم انسانی دانشگاه الزهرا ،نشریه طلوع ،20). فروست وهمکاران 1991 دریافتند که نمره های بالاتر "بُعد انتقادات والدین " در بین مادران با افزایش کمال گرایی در دختران در ارتباط هست . افزون براین ، نمره های "بُعد انتفلارات والدین " با بروز نشانه های آسیب شناسی روانی در دختران همبسته است . (به نقل از مجله علمی وپژوهشی علوم انسانی دانشگاه الزهرا ،نشریه طلوع ،20)فروست وهمکاران ،1991بُعد "سازماندهی "کمال گرایی نیز به صورت منفی با فراوانی سهل انگاری ومسامحه کاری در ارتباط است (فروست وهمکاران ،1991). در مجموع به نظر می رسد که بین ابعاد معیارهای شخصی فروست وهمکاران با بعد خویشتن مدار هیویت وفلت ،همبستگی بسیار نزدیکی وجود دارد . به نقل از مجله علمی وپژوهشی علوم انسانی دانشگاه الزهرا ،نشریه طلوع ،20).شاید واریانس مشترک این دو به خاطر تاکید مثبت آنان بر انتفلارات ومعیارهای خویشتن باشد . همچنین پایداری واستمرار نگرانی در مورد اشتباهات از ابعاد انتفلارات وانتقادات والدین به صورت بسیار نزدیکی با مقیاس کمال گرایی جامعه مدار در ارتباط است .براساس پژوهشهای انجام شده ،هرکدام از این ابعاد ،میزان متفاوتی از واریانس نمره های کل کمال گرایی ها جامعه مدار را تبین می کند . بنابراین می توان ادعا کرد که نمره های کمال گرا یی جامعه مدار منعکس کننده ابعاد متفاوتی از ادراک انتفلارات وانتقادات والدین وسطح نگرانی در مورد اشتباهات است . امّا کمال گرایی دیگر مدار ،هر چند به صورت اختصاصی در نظریه فروست وهمکاران مشخص نگردید،لیکن با ابعاد معیارهای شخصی وی وتا حدی کمتر با نگرانی در مورد اشتباهات وبُعد انتفلارات والدین در ارتباط است . همچنین ،(فروست وهمکاران 1990)در راستای پژوهشهای قبلی نشان داده اند که ابعاد نگرانی در مورد اشتباهات گذشته وتردید در مورد عملکردهای خود رابطه نزدیکی با افسردگی وعاطفه منفی دارند . (به نقل از مجله علمی وپژوهشی علوم انسانی دانشگاه الزهرا ،نشریه طلوع ،20)اما از آنجا که هیچکدام از این ابعاد با عاطفه مثبت همبسته نیستند گمان می رود که این ابعاد بیش از افسردگی منعکس کننده اضطراب هستند . اما ابعاد معیارهای شخصی وسازمان دهی با عاطفه مثبت همبستگی دارند . این یافته نیز نشان دهنده این است که این ابعاد منعکس کننده حالت های مثبت کمال گرایی هستند .
در مطالعه (فروست وهمکاران 1990)بین بُعد کمال گرایی خویشتن مدار وافسردگی یا عاطفه منفی همبستگی معنی داری وجود نداشته است . این یافته نیز پژوهش های گذشته همخوان است چون کمال گرایی خویشتن مدار با افسردگی خود سنجیده در جمعیت غیر بالینی مرتبط نبوده است . (به نقل از مجله علمی وپژوهشی علوم انسانی دانشگاه الزهرا ،نشریه طلوع ،20)(فلت وهمکاران ،1991)نشان داده اند که بُعد کمال گرایی دیگر مدار با هیچکدام از ابعاد خلق افسرده همبسته نبوده است .( به نقل از مجله علمی وپژوهشی علوم انسانی دانشگاه الزهرا ،نشریه طلوع ،20).
درمجموع ،ابعاد معیارهای شخصی ،سازماندهی وکمال گرایی خویشتن مدار ودیگر مدار ،خوشه ای از عوامل را تشکیل می دهند که بیشتر منعکس کننده جنبه های مثبت کمال گرایی هستند . این عامل نشان دهنده جنبه های سازشی انگیزش شخص است . نمره افراد موفق در این عامل بیشتر است چون تجارب شخصی موفقیت در تمام موارد نتیجه مهارت (یعنی سازماندهی )انتفلارات زیاد از خود (بُعد معیارهای شخصی وکمال گرایی خویشتن مدار)ودیگران (یعنی کمال گرایی دیگر مدار )است .
امّا ابعاد نگرانی در مورد اشتباهات ،انتفلارات والدین ،انتقادات والدین ،تردید در مورد اعمال وکمال گرایی جامعه مدار خوشه عامل ،نگرانی های ارزشیابی کننده است . ابعاد تشکیل دهنده این عامل منعکس کننده نگرانی شخصی در مورد اشتباهات وشکست ونگرانی در مورد انتقاد یا ارزیابی اشخاص دیگر است . افزون بر این ،همبستگی این عوامل با ابعاد عاطفه منفی ومثبت از این تمایز گذاری حمایت کرده است . چون عامل کوشش های مثبت فقط با عاطفه مثبت همبسته بوده است ،در حالی که عامل ارزشیابی ناسازگاری وغیر سازشی فقط با عاطفه منفی همبسته بوده است . این عوامل از تمایز (هاماچک 1978)( به نقل از مجله علمی وپژوهشی علوم انسانی دانشگاه الزهرا ،نشریه طلوع ،20)بین کمال گرایی روان نژندانه وبهنجار حمایت می کند ومنعکس کننده این مسئله که کمال گرایی را نمی توان صرفاًبراساس معیارهای شخصی تعریف کرد (فروست وهمکاران ،1990)در نهایت پژوهشها نشان می دهد که ابعاد کمال گرایی فروست وهمکاران با ابعاد کمال گرایی هیویت وهمکاران ارتباط بسیار نزدیکی دارند . (به نقل از مجله علمی وپژوهشی علوم انسانی دانشگاه الزهرا ،نشریه طلوع ،20)
فصل سوم
روش تحقیق
جامعه آماری و روش نمونه گیری
جامعه اماری در این تحقیق شامل کلیه دانشجویان دختر و پسر در رشته ی مدیریت و برنامه ریزی آموزشی و آموزش ابتدایی در مقطع کاردانی و کارشناسی در نیمسال اول تحصیلی 87 _1386 است که در دانشگاه آزاد اسلامی واحد تاکستان اشتغال داشته اند . در این تحقیق تعداد 115 دانشجویان دختر وپسر در دانشگاه آزاد اسلامی واحد تاکستان به عنوان نمونه شرکت داشته اند . ملاک اصلی در گزینش آزمودنی ها ترتیب تولد دانشجویان که شامل فرزند اول و فرزند دوم و فرزند سوم و تک فرزندان بوده است که با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب گردیدند . که این نمونه فرزندان دختر به ترتیب تعداد 15 فرزند اول ، دوم و سوم آخر و تعداد 15 فرزند پسر اول ، دوم ، سوم آخر و تعداد15 تک فرزند دختر و تعداد 15 تک فرزند پسر بوده است .
طرح تحقیق
در این تحقیق از روش پژوهش توصیفی استفاده شده است و پژوهشگران هیچ دخالتی در بروز حوادث نداشته و یک یا چند اثر ( عمل انجام شده یا متغییر وابسته ) را انتخاب کرده و با مطالعه زمینه و شرایط قبلی در صد جستجوی علل یا روابطی ( متغییر مستقل ) برای وقوع آن حادثه ( حوادث ) است . وجود کمال گرایی در بین فرزندان را می تواند نشان دهد که کدام فرزند دارای کمال گرایی بیشتری است و تاثیر کدام فرزند بر کمال گرایی بیشتر است و اینکه چه رابطه ای بین کمال گرایی و ترتیب تولد وجود دارد بنابراین در موقعیتی طبیعی و به دور از هر گونه دستکاری میدانی یا آزمایشگاهی انجام می شود .
روش اجرای تحقیق
روند کار به این صورت بود که پس از مشخص شدن جامعه مورد مطالعه و انتخاب به صورت تصادفی ساده و تعیین تعداد آزمودنی در دانشگاه محقق به دانشکده علوم انسانی مراجعه نمود و با کسب اجازه از دانشجویان عزیز و ضمن تقدیر از آنان جهت همکاری با محقق ، بر اهمیت پژوهش تاکیدئ شد و پس از توضیحات لازمه در مورد چگونگی انجام و تکمیل پرسشنامه ها، از آنها خواسته شد تا پرسشنامهٌٌ کمال گرایی را به دقت مطالعه نموده و یکی از چهار گزینه را که به بهترین وجه ممکن ویژگیهایشان را بیان می کند در ستون مربوط با علامت مشخص نمایند . و پس از برگر داندن پرسشنامه ها و تهیه لیست معدل آزمونها تجزیه و تحلیل آماری به عمل آمد .
روش تحلیل داده ها
در این تحقیق به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روشهای آماری زیر استفاده شده است .
1- روشهای آمار توصیفی مانند محاسبه در صد، فراوانی ، میانگین و انحراف معیار .
2- ضریب همبستگی پیرسون
3 – ضریب همبستگی چند متغیری با روش ورود
ضمناً تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از بسته کامپیوتر آماری انجام گرفته است و سطح معنی داری در پژوهش حاضر 5% انتخاب شده است .
ویژگی های ابزار پژوهش
پایایی : شاخصی از پایایی خصیصه ، مهارت ویا هر چیزی است که در طول زمان مورد اندازه گیری قرار گرفته است . یک وسیله اندازه گیری در صورتی دارای پایایی است که اگر آن را در یک فاصله زمانی کوتاه چندین بار به گروه واحدی از افراد بدهیم نتایج بدست آمده نزدیک به هم باشند . روش های تعیین پایایی گوناگون اند . برخی ار آنها عبارتند از روش بازآزمایی ، روش فرم های هم ارز و روش های همانی درونی ( روش روش ضریب آلفای کرونباخ ) . ضریب پایایی عبارت است از ضریب همبستگی میان دو دسته نمرات است . ( ضریب همبستکی ، یک شاخص توصیفی از مقدار رابطه ی میان دو متغیر است . ارزش های دامنه ای از 1- تا1+ قرار می گیرند . ضریب همبستگی منفی نشان دهنده رابطه منفی است ، به این معنی که اگر یک متغیر مثلاً
افزایش پیدا می کند ، متغیر دیگر مثلاً کاهش می یابد . ضریب همبستگی مثبت ، رابطه مثبت را نشان می دهد ، یعنی ، مقدار با زیاد شدن افزایش می یابد . ضریب همبستگی با نشان داده می شود . )
اعتبار : اعتبار اصطلاحی لست که به هدفی که آزمون برای تحقق بخشیدن به آن سلخته شده است اشاره می کند . به سخن دیگر ، آزمنی دارای اعتبار است که برای اندازه گیری آن چه مورد نظر است مناسب باشد . برای مثال یک آزمون پیشرفت تحصیلی ریاضی در صورتی اعتبار دارد که محتوا و هدف های آن درس را به خوبی اندازه گیری کند و به جز یادگیری افراد ، چیز دیگری را دربرنگیرد.
فصل چهارم
یافته ها و تجزیه تحلیل آنها
جدول 1_ 4 : نمرات خام آزمودنیها در دو گروه فرزند اول دختر و پسر از پرسشنامه کمال گرایی
ردیف
5929
2809
77
53
1
3969
3969
63
63
2
4624
4489
68
67
3
2704
3025
52
55
4
4096
3025
64
55
5
3969
5625
63
75
6
5476
6084
74
78
7
5476
5184
74
72
8
4096
5329
64
73
9
3969
3844
63
62
10
3364
5041
58
71
11
2704
6889
52
83
12
3721
6400
61
80
13
2704
7569
52
87
14
2500
2601
50
51
15
59301
71127
935
1025
جمع
همانطور که ملاحظه گردید جهت آزمون فرضیه تحقیق و مقایسه کمال گرایی در بین فرزندان اول دختران و پسران از روش آماری t متغییر مستقل در سطح آمار استنباطی و توصیفی استفاده گردیده که نتایج آن در جدول 2- 4 آورده شده است .
جدول 2-4 مقایسه کمال گرایی در بین فرزندان اول دختران و پسران
آزمودنیها
تعداد
میانگین
t بدست آمده
fبدست آمده
t جدول
سطح معنی داری
دختران
15
33/68
038/2
28
676/2
05/0
پسران
15
33/62
همانطور که جدول 2-4نشان می دهد چون t بدست آمده برابر 038/2 ازt جدول676/2 با در جه آزادی 28 در سطح معنی داری 05/0 کوچکتر است پس می توان گفت که فرضیه تحقیق مورد تائید قرار نگرفته و بین دختران و پسران فرزند اول از لحاظ کمال گرایی تفاوت معنی داری وجود دارد .
جدول 3-4 : نمرات خام آزمودنیها دو گروه فرزندان سوم دختر وپسر از پرسشنامه کمال گرایی
ردیف
7056
5041
84
71
1
7744
6561
88
81
2
6241
5589
79
69
3
5184
3969
72
63
4
3721
4225
61
65
5
4761
3963
69
63
6
4624
6724
68
82
7
3844
6241
62
79
8
3600
3600
60
60
9
3364
5620
58
75
10
3136
6724
56
82
11
2916
5589
54
69
12
4900
3600
70
60
13
3721
5041
61
71
14
3600
4489
60
67
15
68412
76991
1002
1057
جمع
-=181
همانطور که ملاحظه گردید جهت آزمون فرضیه دوم ومقایسه کمال گرایی در بین فرزندان سوم دختر وپسر روش آماری t متغییر مستقل استفاده گردیده که نتایج آن در جدول 4_4 آورده شده است .
جدول 4 – 4 : مقایسه کمال گرایی در بین فرزندان سوم دختر و پسر
تعداد
آزمودنیها
میانگین
tبدست آمده
tجدول
df
سطح معنی داری
15
دختر
8/65
182/0
676/2
28
05/0
15
پسر
26/65
همانطور که جدول 4-4 نشان می دهد که t بدست آمده 182/0 از t جدول 676/2 با درجه آزادی 28 در سطح معنی داری 05/0 کوچکتر است پس می توان گفت که فرضیه تحقیق مورد تائید قرار نگرفته است و نتیجه گرفت که بین کمال گرایی فرزندان سوم دختران و پسران تفاوت معنی داری وجودندارد .
جدول 5-4 : نمرات خام آزمودنیها در دو گروه فرزندان دوم دختر وپسر از پرسشنامه کمال گرایی
ردیف
3136
3025
56
55
1
4356
2809
66
53
2
4356
3364
66
58
3
3364
4096
58
64
4
3249
5476
57
74
5
3600
4761
60
69
6
3600
4489
60
67
7
3721
4489
61
67
8
3969
3249
63
57
9
4225
4096
65
64
10
4356
4225
66
65
11
4624
6724
68
82
12
3481
4356
59
66
13
7396
5184
86
72
14
7744
4489
88
67
15
64077
64832
979
987
جمع
=2508
همانطور که ملاحظه گردید جهت آزمون فرضیه سوم و مقایسه کمال گرایی در بین فرزندان دوم دختر وپسر از روش آماری t متغییر مستقل در سطح آماری استنباطی و توصیفی استفاده گردیده که نتایج آن در جدول 6-4 آورده شده است .
جدول6 -4 : مقایسه کمال گرایی در بین فرزندان دوم دختر وپسر
تعداد
آزمودنیها
میانگین
T بدست آمده
tجدول
df
سطح معنی داری
15
دختر
46/70
866/0
676/2
28
05/0
15
پسر
8/66
همانطور که در جدول 6 _4 نشان می دهد چون t بدست آمده 866/0 از t جدول 676/2 با درجه آزادی 28 در سطح معنی داری 05/0 کوچکتر است پس نشان می دهد که فرضیه تحقیق مورد تائید قرار نگرفته و بین کمال گرایی فرزندان دختر وپسر تفاوت معنی داری وجود دارد.
جدول 4 _7 : نمرات خام آزمودنیها در دو گروه تک فرزند دختر و پسر از پرسشنامه کمال گرایی
ردیف
2601
3721
51
61
1
3600
3600
60
60
2
2704
3844
52
62
3
2401
4489
49
67
4
3136
3364
56
58
5
3721
3249
61
57
6
2916
3136
54
56
7
3249
4356
57
66
8
3364
3600
58
60
9
3249
4096
57
64
10
2601
3721
51
61
11
3600
4225
60
65
12
3844
3969
62
63
13
2209
4225
47
65
14
3249
3721
57
61
15
46444
59316
832
926
جمع
همانطور که ملاحظه گردید جهت آزمون فرضیه چهارم و مقایسه کمال گرایی در بین تک فرزندان دختر و پسر در سطح از روش آمار توصیفی و استنباطی و t متغییر مستقل استفاده گردیده که نتایج آن در جدول 8 _4 آورده شده است.
جدول 8 _4 : مقایسه کمال گرایی در بین تک فرزندان دختر و پسر
آزمودنیها
تعداد
میانگین
tبدست آمده
tجدول
df
سطح معنی داری
دختر
15
4/62
143/2
676/2
28
05/0
پسر
15
46/55
همانطور که جدول 8 _4 نشان می دهد چون t بدست آمده 143/2 از t جدول 676/2 با درجه آزادی 28 در سطح معنی داری 05/0 کوچکتر است پس می توان گفت که فرضیه تحقیق مورد تائید قرار نگرفته است و بین کمال گرایی تک فرزندان دختر و پسر تفاوت معنی داری وجود ندارد.
همانطور که ملاحظه گردید جهت آزمون فرضیه پنجم و بررسی رابطه بین کمال گرایی و ترتیب تولد از روش آماری ضریب همبستگی پیرسون و جهت اعتبار ضریب بین کمال گرایی و ترتیب تولد رابطه معنی داری وجوددارد. هم بستگی از روش t استفاده گردیده که نتایج آن در جدول 9 _4 آورده شده است .
جدول 9 _4 : بررسی رابطه بین کمال گرایی و ترتیب تولد در بین دختران دختر و پسر
تعداد
ضریب هم بستگی
سطح معنی داری
t بدست آمده
T جدول
df
120
762/0
05/0
235/6
671/6
118
همانطور که در جدول9 _4 نشان میدهد چون ضریب هم بستگی بدست آمده برابر 762/0 و t بدست آمده جهت اعتبار ضریب هم بستگی برابر 235/6 از t جدول 671/6 با درجه آزادی 118 در سطح معنی داری 05/0 کوچکتر است پس می توان گفت که فرضیه تحقیق مورد تائید قرار نگرفته و بین کمال گرایی و ترتیب تولد رابطه معنی داری وجود ندارد .
فصل پنجم
بحث و نتیجه گیری
همانگونه که در فصل چهارم آمد یافته های این تحقیق بر 5 فرضیه اصلی بنا شده است که عبارتند از :
1 _ بین کمال گرایی فرزند اول دختر وپسر رابطه معنی داری وجود دارد .
2 _ بین کمال گرایی فرزند دوم دختر وپسر رابطه معنی داری وجود دارد .
3 _ بین کمال گرایی فرزند سوم دختر وپسر رابطه معنی داری وجود دارد .
4 _ بین کمال گرایی فرزند تک فرزندان دختر وپسر رابطه معنی داری وجود دارد .
5 _ بین کمال گرایی فرزند و ترتیب تولد رابطه معنی داری وجود دارد .
در این فصل نتایج حاصله از پژوهش را مورد بحث قرار می دهیم .همانگونه که در فصل چهارم نشان داده شد با توجه به پژوهشهای انجام شده در این تحقیق از 5 فرضیه فوق تنها دو فرضیه مورد تائید قرار گرفته است بین کمال گرایی و فرزندان دوم دختر وپسر و بین کمال گرایی و ترتیب تولد که با اطمینان 88/0 مورد تائید قرار گرفته و رابطه معنی داری بین آنها وجود دارد و مورد تائید قرار گرفته اند ومابقی فرضیه های رد شده اند . در مورد فرزند اول به عقیده ادلر فرزند اول به فکر قدرت و اقتدار هستند . یکی از راههایی که فرزندان اول در بزرگسالی به قدرت و اقتدار می رسند از طریق موفقیثت در کار است . فرزندان اول گرایش دارند بیشتر به دیگران وابسته باشند و تلقین پذیرند . آنها در موقعیت استرس و اضطراب هستند و به رابطه اجتماعی نیاز بیشتری دارند معلوم شد که فرزندان اول دختر مطیع تر و از لحاظ اجتماعی مسئول تر از فرزندان بعدی هستند فرزند اول پسر احتمالاً بیشتر از فرزند بعدی اختلالهای رفتاری نشان می دهد و در نتیجه این فرزندان دارای کمال گرایی مثبت یا منفی نیستند و بعد کمال گرایی در این افراد نهادینه نشده است .آدلر پیش بینی کرد که اگر فرزندان آخر خیلی ناز پرورده بار آمده باشند. در بزرگسالی مشکلات سازگاری خواهند داشت ( نری و بلین ، 1977 به نقل از شولتذتر حبه ی محمدی ،1386 ) پژوهش دیگری در مورد فرزندان آخر اجرا شده نشان می دهد که فرزندان آخر از فرزند اول یا دوم محبوب تر هستند ولی نسبت به فرزندان دوم کمال گرا و خود شیفته نیستند . در تحقیق دیگری معلوم شد که تک فرزندان از بچه هایی که خواهر یا برادر دارند خود محورتر و کمتر محبوب هستند و در تحقیق دیگری که توسط مهربان در سال 1372 انجام شده که تک فرزندان سرسختی و خشونت شدید دارند کینه ای و پرتوقع هستند و بسیار حساس و نفوذ پذیرند که احساساتشان خیلی زود جریحه دار می شود و همین احساسات لطیف آنها باعث نداشتن کمال گرایی آنها شده است . نتایج این پژوهش همانند نظر " مکی " در این مورد که " فرزندان دختر دوم اعتماد بنفس و جرات بیشتری دارند " و پژوهش لی مبنی بر اینکه بچه های دوم عزت نفس بالاتری دارند نشان می دهد که میزان کمال گرایی در فرزندان دوم بالاتر است و دارای کمال گرایی بالاتری هستند . تحقیق گیگاس و پاسلی که در سال 1983 بعمل آمده با یافته های تحقیق حاضر مبنی بر اینکه " بچه های وسط دارای بالاترین کمال گرایی هستند " هماهنگ است . جان برادشاو معتقد است که فرزندان دوم به دلیل دوم به دلیل توقعات پدر و مادر و جوانی آنان اغلب در رسیدن به عزت نفس با دشواری روبرو هستند ، آدلر می گوید : فرزندان دوم ، خصوصیاتی نظیر فرزندان آخر را دارند " نتایج پژوهش حاضر نظرات برادشاو و آدلر را تائید نمی کند . باید توجه داشت که اظهار نظر این دو دانشمند ناشی از نتایج تحقیقی نیست و صرفا اظهار نظر آنهاست . بلیک و همکارانش (1991 ) معتقد هستند بچه های کوچکتر به استثنای بچه های آخر ، توجه کمتر والدین ، تشویق کمتر ، مسئولیت کمتر و انتظارات کمتری را دریافت می کنند و شرایط سختری برای بدست آوردن یک موقعیت مناسب در سیستم خانواده دارند . سالووی (1997 ) نیز میگوید ، اغلب تفاوت چشمگیری بین فرزندان اول و دوم . یا دوم و سوم نسبت بر فرزندان اول و سوم وجود دارد . یافته های پژوهش حاضر ، نظرات این دو دانشمند را تائید می کند .
علاوه بر اینها ، نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که کمال گرایی دختران خانواده پنج نفری پایین تر از کمال گرایی دختران خانواده سه نفری است . از این یافته ها شاید بتوان چنین استنباط کرد که تعداد بیشتر فرزندان با کاهش کمال گرایی ملازم است . بدیهی است تا چنین موردی تحقیق نشود ، چنین حکمی نمی توان کرد .
ضمنا لازم به اشاره است که تحقیق دکتر اسد اللهی در سال 67 – 1366 نشان داد که خطر نسبی مردود شدن در مقایسهبا قبول شدن با افزایش تربیت تولد افزایش می یابد . میزان قبول شدن در فرزندان دوم کمال گرا به نسبت بیشتر از فرزندان اول و سوم است که میزان قبولی از فرزندان سوم به بعد کاهش پیدا می کند . همچنین تحقیق دکتر دانش آموز و راشد نشان داد که بیماراناسکیزوفرنی را بیشتر فرزندان آخر تشکیل می دهند که ترتیب تولد آنها نهم و بیشتر است و در خانواده های کم جمعیت ( کمتر از چهار فرزند ) تفاوت معنی داری وجود ندارد . جمیز ( 1890 ) معتقد است که کمال گرایی اجتماعی ابتدا در خانه و در ارتباط کودک با مادرش که مهمترین ارتباط او در زندگی است رشد می کند . کمال گرایی اجتماعی قبل از کمال گرایی پایه رشد می کند و اساس شکل گیری کمال گرایی پایه است . از آنی که به نظر می رسد والدین به اولین فرزند خود رسیدگی و توجه بیشتری می کنند و به همین دلیل اعتماد به نفس کمتری دارند نسبت به فرزند دوم کمال گرا نیستند ( دو تحقیق در سال 1990 نشان داد که بچه های دوم رفتارهای محبت آمیز و نوازشی و ارتباط بیشتری را از مادرشان نسبت به بچه های دیگر دریافت می کنند ) میتوان این احتمال را داد که فرزندان دوم دارای کمال گرایی بالاتری هستند .
محدودیتهای پژوهش
در ذیل به انواع محدودیت های تحقیق اشاره می گردد .
الف ) محدودیتهایی که کنترل آنها از عهده پژوهشگر خارج است .
1 _ ابزار اندازه گیری : احتمال وجود خطا در نمونه گیری با توجه به آزمون کمال گرایی .
2 _ متغییرهایی که کنترل آنها در این پژوهش میسر نبود .
ب ) محدودیتهایی که کنترل آنها در اختیار پژوهشگر است .
1 _ انتخاب نمونه 115 نفری از بین دانشجویان .
2 _ عدم استفاده از پرسشنامه های معتبر در رابطه با ترتیب تولد .
3 _ عدم استفاده از سنین مختلف جهت مقایسه کمال گرایی .
4 _ محدودیت زمانی جهت ارائه بهتر تحقیق .
5 _ عدم همکاری آزمودنیها در جهت نتایج بهتر در تحقیق .
6 _ عدم حمایت مالی پژوهش باعث کند شدن و محدود شدن دامنه ی اجرای آن گردید .
(( پیشنهادات ))
1 _ به کارگیری شیوه های دیگر جمع آوری اطلاعات و ابزار دیگری که بتوان با اعمال کنترل بیشتر عوامل موثر بر کمال گرایی را شناسایی کرده و سهم هر کدام در ایجاد این مسئله مستعض نمود .
2 _ تعمیم دادن موضوع تحقیق به گروهای سنی دیگر .
3 _ بالا بردن روحیه آزمون همکاری با آزمونگر .
4 _ سالووی معتقد است که فرزندان اول ضریب ه.وشی بالاتری دارند ، پیشنهاد می شود رابطه بین هوش و ترتیب تولد بررسی شود .
5 _کاگن معتقد است که فرزندان اول پرخاشگری کمتری نسبت به بقیه بچه ها نشان میدهند ، در حالیکه سالووی معتقد است که فرزندان اول پسر از نظر فیزیکی و فرزندان اول دختر از نظر زبانی پرخاشگرتر هستند ، پیشنهاد می شود برای مشخص شدن این مسئله رتبطه بین ترتیب تولد و پرخاشگری مورد بررسی قرار بگیرد .
6 _ با توجه به اینکه جنسیت خواهر و برادر اثرات ترتیب تولد را تقویت و یا تضعیف می نماید پیشنهاد می شود رابطه بین جنسیت خواهر و برادر ، ترتیب تولد و کمال گرایی مورد بررسی قرار گیرد .
فصل ششم
منابع
1 _ مهرابی زاده هنرمند ، مینا ، کمال گرای مثبت کمال گرایی منفی ، انتشارات رسش ، اهواز ، 1382.
2 _ علیزاده ، حمید ، آلفرد آدلر کسته نظریه شخصیت و روان درمانی ، انتشارات دانش ، تهران ،1382 .
3 _ شولتز ، دوان پی ، سیدنی آلن ، نظریه های شخصیت ( ویراست هشتم ) مترجم : یحیی سید محمدی ، انتشارات ویرایش ، تهران ، 1386 .
4 _ آدلر ، آلفرد ، شناخت طبیعت انسان ، ترجمه از آلمانی به انگلیسی ، وی بران ولف ، مترجم : حلاهر جواهر ساز ، انتشارات رشد ، تهران ، 1379 .
5 _ ساراسون ، ایروین و ساراسون باربار آر ، روانشناسی مرضی ، مترجمان : بهمن نجاریان ، محمد علی اصغری مقدم ، محسن دهقانی ، انتشارات رشد ، 1382 .
6 _ شفیع آبادی ، عبدالله ، راهنمایی و مشاوره تحصیلی و شغلی ، انتشارت سمت ، تهران ، 1379 .
7 _ کریمی ، یوسف ، روانشناسی شخصیت ، انتشارات سمت ، تهران ، 1389 .
8 _ حبس فیست و کریگوری جی ، فیست ، نظریه های شخصیت ، مترجم . یحیی سید محمدی ، انتشارات روان ، تهران ،1386 .
9 _ روز نهان ، دیوید ، مارتین ای . بی ، سلیکمن ، روانشناسی نابهنجاری ، آسیب شناسی روانی ، جلد (2 ) مترجم . یحیی سید محمدی ، انتشارات ساوالان ، تهران ، 1386 .
10 _ روز نهان ، دیوید ، مارتین ای . بی ، سلیکمن ، روانشناسی نابهنجاری ، آسیب شناسی روانی ، جلد( 1 ) ، مترجم . یحیی سید محمدی ، انتشارات ساوالان ، تهران ، 1386 .
11 _ هالجین پی ، ریچارد ، آسیب شناسی روانی دیدگاههای بالینی ، اختلالهای روانی براساس DsmIV – TR ، مولفان ، ریچارد پی ، هالجین و سوزان کراس ویتبورن ، مترجم یحیی سید محمدی ، انتشارات روان ، تهران ، 1386 .
12 _ کارو ، چارلز . اس وشی یر ، مایکل . اف . (1994 ) . نظریه های شخصیت ، ترجمعه احمد رضوانی ، انتشارات آستان قدس ، مشهد ، 1375 .
13 _ شفیع آبادی ، عبدالله ، نظریه های مشاوره و روان درمانی ، نشر دانشگاهی ، تهران ، 1365 .
14 _ سیف ، علی اکبر ، تغییر رفتار و رفتار درمانی ، نظریه ها و روش ها . تهران ، نشر دانا ، 1373 .
15 _ نجاریان ، بهمن ، روان شناسی کمال گرایی ، نشریه طلوع ، دوره اول شماره 3 , 1380 .
16 _ خدا رحیمی ، سیامک ، روان شناسی کمال گرایی ، مجله پژوهشی دانشگاه الزهرا ، دورهای اول ، شماره 20 ، 1381 .
17 _ سیاسی ، علی اکبر ، نظریه های شخصیت ، انتشارات دانشگاه ، تهران ، 1352 .