تارا فایل

دعا و باورهای مردم


 به نام یزدان
دعا وباورهای مردم

روشنک شفیقی
مردم شناسی
استاد راهنما : جناب دکتر آقاجانی
دانشکده علوم اجتماعی
مجتمع ولیعصر (عج)
دانشگاه آزاد اسلامی
سال تحصیلی 84-85

بیان مساله :

دعا از گذشته تا کنون تاثیر بسیار زیادی بر فرهنگ و روش زندگی مردم گذاشته است وهمیشه از ارکان مهم زندگی مردم بوده است . هر چه به عقب بر می گردیم دعا ، دعا نویسی ، جادو و امثالهم در فرهنگ و آیین ها پررنگ تر دیده می شود .
دعا در زندگی روزمره ی مردم نقش داشته و دارد ، مواردی از قبیل بیماری ، کشاورزی ، عزا ، عروسی ، تولد نوزاد ، مراسم مختلفی که در هر منطقه وجود دارد ، ولی نکته قابل توجه این است که در گذشته جزو ارکان زندگی بوده است ولی امروزه استفاده از دعا کمرنگ تر شده است .
در گذشته (خصوصاً ) مردم برای انجام هر کاری و یا باز کردن گره ای یا حل گرفتاری به دعا متوسل می شدند و دعا نویسان نزد مردم از احترام خاصی برخورداربودند ، با اینکه همانطور که ذکرشد این اعتقادات امروزه کمتر مورد توجه قرار می گیرد ولی دعا و دعانویسی در مقایسه با دیگر فرهنگ های گذشته پا برجاتر است وهنوز هم جایگاه خاصی بین مردم دارد ، به خصوص در کشورهای جهان سوم.
در جوامع ابتدایی دعا بیشتر به صورت جادو و جادوگری رواج داشته است ، و جادوگران جوامع را زیر سیطره و نفوذ داشتند و مردم در بیشتر موارد به آنها مراجعه می کردند و دستورات آنها را اجرا می کردند و حتی در دل ترسی از این افراد داشته اند . همچنین در رابطه با دعا نیز مردم از استفاده ی نادرست از دعاها می ترسیدند و از اینکه دچار دعا یا دعا زده شوند و یا برای آنها از طرف دشمنان دعا نوشته شود می ترسیدند و این اعتقاد وجود داشته و دارد که به وسیله ی دعا زندگی آنها دگرگون شود .

روش تحقیق :

دراین پایان نامه از تحقیقات کتابخانه ای و میدانی همراه هم کمک گرفته شده است ، در زمینه ی تحقیقات کتابخانه ای از نوشته های نویسندگان بزرگ و صاحبنظران در زمینه ی دعا کمک گرفته شده است وهمچنین از کتابهای دعا و دعا نویسی و همچنین از کتابهای آسمانی استفاده شده است .
در زمینه ی تحقیقات میدانی با مراجعه به دعانویسان و همچنین افرادی که به این افراد مراجعه می کنند و آنها را باور دارند و تحقیق در مورد اعتقادات مردم در بهتر انجام دادن پایان نامه تلاش کردن .

مشکلات تحقیق :

با وجود اینکه دعا در زندگی روزمره مردم ایران نقش ارزنده ای دارد ولی متاسفانه منابع واطلاعات بسیار کمی در این مورد در ایران وجود دارد و اطلاعات به راحتی و سهولت در رست رس قرار نمی گیرد و همچنین دعا نویسان و کسانی نیز که در این باره اطلاعات زیادی دارند به راحتی اطلاعات خود را در اختیار کسی قرار نمی دهند ، و انجام این تحقیق با مشکلات بسیاری همراه بود . و همچنین منابع خارجی نیز به سختی به دست می آید .

جادوگری و پیدایش آن :

همانطور که ذکر شده جادو و جادوگری در زندگی بدویان نقش مهمی داشته است . جادو برای رسیدن به اهداف بسیار گوناگونی مورد استعمال قرار می گرفته است ، مثل مسلط کردن اراده ی انسانی بر پدیده های طبیعی و حفظ فرد از گزند دشمنان و خطرات احتمالی و بالا بردن قدرت تخریب او در مبارزه با دشمنان واز این قبیل .
جادو را بر اساس نظر ای . بی تایلور می توان به صورت زیر خلاصه کرد: " جادو یعنی یک ارتباط خیالی را اشتباهاً به جای یک ارتباط واقعی گرفتن "
منبع این اعتقادات از گذشته در میان مردم بوده است ؛ همان گونه که لوکرتیوس حکیم رومی گفته است : ترس ، نخستین مادر خدایان است و از میان اقسام ترس ، خوف از مرگ مقام مهمتری دارد .
زندگی انسانهای اولیه مشکلات زیادی داشته است و کمتر اتفاق می افتاده است که انسانها به مرگ طبیعی بمیرند و بیشتر قبل از آنکه به پیری برسند از دنیا می رفتند . به همین جهت بود که انسان اولیه نمی توانست باور کند که مرگ یک اتفاق طبیعی است و همیشه برای آن علتی غیر طبیعی تصور می کرد . در اساطیر ساکنان جزیره ی بریتانیای جدید چنین آمده است که مرگ نتیجه اشتباهی از خدایان است . بسیاری از قبایل چنین می پندارند که مرگ نتیجه جمع شدن و کوچک شدن پوست است و اگر انسان می توانست پوست خود را عوض کند ، جاودانه زندگی می کرد . ترس از مرگ و تعجب از حوادثی که بر حسب تصادف ایجاد می شود یا انسان نمی تواند علت آنها را درک کند و امیدواری به کمک خدایان و شکرگزاری در مقابل خوشبختی هایی که برای انسان حاصل می شده ، همه عواملی بوده است که اعتقادات دینی را سبب شده است . آنچه بیشتر مایه ی تعجب انسان می شد و در نظر وی اسرار آمیز بوده است مسایل مربوط به خواب دیدن و تاثیر موجودات سماوی برروی زمین و انسان بوده است . انسان اولیه از اینکه در خواب اشباحی به نظرش می رسیدند و مخصوصاً وقتی اشباح کسانی بوده اند که قبلا ً از دنیا رفته اند ، دچار ترس و وحشت می شده و به فکر فرو می رفته است. او مردگان خود را با دست خود در خاک می گذاشت ویا مراسم تدفین مخصوص به خود را برای او انجام می دادند تا از بازگشت آنان در امان بمانند و زندگان از شر آنها در امان بمانند .
حتی در برخی از مناطق ، انسان های اولیه در دیوار خانه سوراخی ایجاد می کردند و مرده را از آنجا بیرون می بردند و سه دور با سرعت دور خانه می گرداند و از آنجا دور می کرد و به خاک می سپردند تا روح راه بازگشت به خانه را گم کند و دیگر هرگز نتواند به آنجا سر بزند .
نظایر چنین حوادثی که انسانهای اولیه با آنها برمی خورد اورا به این فکر می اندازد که هرموجود زنده باید روح یا نیروی اسرار آمیز دیگری داشته باشد که می تواند در هنگام بیماری یا خواب یا مرگ از بدن خارج شود .
در کتاب اوپانیشادها آمده است که هرگز شخص خوابیده را به سختی از خواب بیدار نکنید چه ممکن است روح در راه بازگشت به بدن راه را گم کند که چاره آن بسیار دشوار است .
به نظر انسان اولیه و در نظر شاعران سراسر روزگار ، کوه ها ، رودخانه ها ، سنگها ، درختان ، ستارگان ، ماه و آسمان همه عناصر مقدسی هستند و مظهر خارجی نفوس باطنی و غیر مرئی.
در نزد یونانیان قدیم آسمان ، خدایی به نام اورانوس بوده است،
ماه خدایی به نام سلنه و به همین ترتیب .
چون برای هر چیز روحی تصور شود به عبارت دیگر خدایی در آن نهفته باشد ؛ عدد اشیای پرستیدنی نامحدود می شود . این خدایان بی شماررا می توان در شش دسته قرار داد : آسمانی ، زمینی ، جنسی ، حیوانی ، انسانی و الهی . طبیعی است که نمی توان گفت اولی موجودی که مورد پرستش قرار گرفت چه بوده و شاید ماه در زمره ی آنها ئی باشد که مقام اولویت را داشته اند . ماه خدای محبوب زنان به شمار می رفته است و آن را به عنوان خدای حامی خود می پرستیده اند . قرص رنگ پریده آن مقیاس اندازه گیری زمان بوده است و چنین تصور می کرده اند که ماه بر اوضاع جوی حکومت دارد و باران و برف را همین قرص از آسمان فرو می فرستد . وخورشید نیز زمانی جانشین ماه گردید و شاید آن هنگامی بوده است که کشاورزی جانشین شکار شد و مردم فهمیدند که حرارت خورشید سبب حاصل خیزی زمین می شود . در این هنگام زمین به عنوان الهه ای مورد توجه قرار گرفت که اشعه سوزان خورشید آن را آبستن می کند و از همین وقت مردم خورشید را چون پدر هر چه زنده است مورد پرستش قرار دادند . از اینجا بود که آفتاب پرستی در دیانتهای بت پرستانه قدیم وارد گردید و بیشتر خدایانی که از آن پس روی کار آمدند ؛ حالت تجسمی و تشخصی از خورشید به شمار می رفتند . هاله هایی که نقاشان قرون وسطی بر گرد سر و صورت قدیسان رسم می کردند اثری از همین خورشید پرستی قدیمی بوده است .
شاید در دوره کشاورزی که نقش زن در جوامع بشری شکل آشکارتری گرفت ودر اجتماعات ابتدایی بیشتر مورد توجه قرار گرفت زن به تدریج به بصورت یک عامل مذهبی در آمد و امروزه جادوگری را حرفه ای زنانه می پندارند و نیز شاید در اثر همین تفکر که زنان در برابر وسوسه های شیطانی سست تر از مردانند همچنانکه در داستان حوا هم اوست که آسانتر گول مار را می خورد در جوامع غربی زنان را جادوگر می پندارند . در آفریقا نیز بر این باورند که مردمانی خاص و به ویژه زنان دارای قدرتی هستند که می توانند خود را به هیاتی در آورند و تن و روح دشمنان یا خویشان را اسیر خود سازند .
آسمان خود خدای بزرگی بود که با کمال تضرع به عبادت آن می پرداختند زیرا آن را سبب نزول یا بند آمدن باران میدانستند . در نزد بسیاری از قبایل اولیه برای نامیدن آسمان و الوهیت کلمه واحدی به کارمی رفته است . لفظ خدای بزرگ را تنگری می نامیدند که به معنی آسمان هم بود . در چین نیز کلمه تی همین مفهوم را داشت . در هندوستان ودایی خدا را به نام پدر آسمان می نامیدند . نزد یونانیان نان خدا را زئوس به معنی آسمان و گرد آورنده ی ابرها بوده است و در میان ایرانیان کلمه ی اهورا معنی آسمان آبی داشته است .
هسته ی مرکزی علم اساطیر نیز اتحاد و ازدواج بارور زمین و آسمان بوده است . زمین نیز یکی از خدایان بوده است و به هر یک از اوضاع اساسی آن خدایی حکومت می کرده است . برای درختان هم درست مانند انسان ، روحی قایل بوده و انداختن آن را با کشتن یکی می دانسته اند . در روئیده ها برای گیاه – انگل خاصی که به درخت بلوط می پیچد احترام خاصی می گذاشتند . هنوز هم در انگلستان برای چیدن این گیاه تشریفات خاصی به کار می رود قدیمی ترین عقیده در قاره آسیا عبارت بوده است از پرستش درخت و رودخانه و کوه . بسیاری از کوه ها مقدس بوده اند و جایگاه خدایانی به شمار می رفته اند که صاعقه ها را ایجاد می کرده اند .ز مین لرزه وقتی حاصل می شده که خدایی خسته یا خشمناک شانه خود را با لا می انداخته است . همان گونه که روح عمیق شاعرانه ی انسان اولیه ، سری الهی را در نمو گیاه می دید باردار شدن زن و ولادت را نیز تاثیر موجودی برتر از طبیعت می شناخت . تقریباً تمام ملت های قدیمی هر یک به شکلی آلات تناسلی را می پرستیده اند نه از آن جهت که به جنبه ی قبیح آن نظر داشته اند بلکه بدان سبب که از این را عنایت خود را به حاصل خیزی زمین و زن آشکار می ساخته اند .
احتمالاً رواج توتم پرستی نیز از روی ترس بوده است . انسان به خاطر نیرومندی حیوانات آنان را می پرستیده و به خیال وسایل خوشنودی آنان را فراهم می ساخته است . و زمانی که کشاورزی ایجاد شد کم کم حیوان پرستی جای خود را به خدایان انسانی داد ولی خدایان انسانی نیز نمادی از حیوانات را داشتند .
در آثار هومر که بسیار پیشرفته و مترقی است . یکی از خدایان چشم جغد دارد و خدای دیگر چشم گاو . خدایان مصری و بابلی که صورت انسان و تنه ی حیوان دارند همین مرحله ی انتقال از عالم حیوانی به انسانی را تشکیل می دهد . اما بسیاری از خدایان مردگانی بوده اند که پس از مرگ بر اثر نیروی تخیل زندگان حالت پهلوانی پیدا کرده اند . خواب دیدن مردگان از عواملی بوده است که باعث پرستیده شدن آنها شده است.مردانی که در زمان حیات خود نیرومند بوده اند وباعث ترس و وحشت دیگران پس از مرگ نیز مورد پرستش واقع می شدند . حتی در بسیاری از زبانهای اولیه خدا به معنی مرد مرده است .
همچنین روح پرستی کم کم ایجاد شده تا به صورت نیا پرستی شد . همه مردم از مردگان میترسیدند و سعی می کردند تا آنها را خوشنود و راضی نگه دارند تا مورد لعنت یا انتقام آنها قرار نگیرند . پرستشی که مردم نسبت به گذشتگان خود می کردند واز ترس آغاز شده بود بعدها جای خود را به حس احترام و تقدیس مردگان داد . در آخر کار به صورت ورع و تقوای مذهبی در آمد.
هنگامی که انسان اولیه عالمی از ارواح برای خود ساخت بدون آنکه ماهیتی واقعی و تمایلات آنها را بداند درصدد برآمد که خوشنودی آنها را جلب کند و از آنها در امور خود استمداد جوید به این ترتیب که بر جانگرایی برای اشیاء که ریشه ی دیانت اولیه است عامل دیگر سحر و جادو افزوده شده است واین سحر به منزله ی روح شعایر دینی به شمار می رود . روشهایی که در ابتدا برای جلب کمک ارواح و پس از آن خدایان به کار می رفته روش تقلیدی بوده است به این معنی که هر کاری را که انسان می خواسته خدایان انجام دهند نظیر آن را می کرده وظاهراً می خواسته است خدایان را به تقلید از خود وادار سازد . برای مثال اگر می خواستند باران ببارد جادوگر آب را بر زمین می پاشید و برای آنکه تقلید شده باشد آب را از روی درختی به زمین می ریخت . در سوماترا زن نازا مجسمه ی طفلی درست می کند و در بغل می گیرد به این امید که هر چه زودتر جنینی در شکم او ظاهر شود .
روش تلقین بسیار به کار می رفته است . درنزد بعضی از ملت ها رسم چنان است که از میان خود برای فصل بهار شاه و ملکه ای انتخاب می کنند و آن دو را در یک مجلس علنی به یکدیگر تزویج می کنند به این امید که مزارع عبرت گیرند و شکوفه کنند و بارور شوند . غالباً در هنگام بذرافشانی جشنهای خاص گرفته می شد و زن و مرد بدون مراعات هیچ قاعده ای با هم می آمیختند از برپاداشتن این جشن ها سه چیز منظور بوده است . یکی یادی از گذشته خود می کردند هنگامی را به خاطر می آوردندکه همه از آزادی روابط جنسی برخورداربودند. دیگر اینکه فرصتی به دست می آوردند تا زنهایی را که شوهرانشان عقیم بودند بارور کنند . سوم آنکه در ابتدای بهار به زمین بفهمانند که از محافظه کاری زمستانی بیرون آید . چنین جشن هایی در قبیله کامرون کنگو در میان کافرها و قبایل هرتنتوت و بانتودیده می شود .
دربعضی نواحی ازجمله نزد مردم پاونی وهندیشمردگان گوایاکیل مردی را می کشتند و خونش را هنگام بذر افشانی بر زمین می پاشیدند تا محصول بهتری بدست آورند . بعدها این قربانی به صورت قربانی حیوانی در آمد . هنگامی که موقع درو می شد آن را تعبیری از تجدید حیات مرد قربانی شده به شمار می آوردند و به همین جهت پیش از کشته شدن و پس از آن برای مرد قربانی شده جنبه ی خدایی قایل شده و او را تقدیس می کردند.
شاعری نیز در زیبا ساختن سحر و جادو تاثیر داشته و آنرا به نوعی علم الهی تبدیل کرده است .
قایل شدن جان گرایی برای اشیاء سبب پیدایش تعداد زیادی عقاید خارق العاده از قبیل نمازها ، مناسک مختلف شده است . مردم قبیله کوکی درحین جنگ با شجاعت به کارزار می رفتند و مطمئن بودند که اشخاصی که به دست ایشان کشته می شوند در جهان دیگر به بندگی آنان در خواهند آمد .
همانطور که در ابتدای صحبت ذکر شد سحر و جادو و انواع دعاها در مراحل نخستین تاریخ بشریت پیدا شده است و تا کنون هم ادامه دارد .
فتیشیسم از اعتقاد به سحر سابقه ی زیادتری دارد و آنچه از آن بر جای مانده شدید تر است چون چنین تصور می شود که بسیاری از حرزها و طلسم ها اثر محدود دارند به این معنی که هر طلسم برای عمل خاص به کار می رود به این جهت افرادی وجود دارند که با ر سنگینی از اقسام طلسم را همراه خود دارند تا در مقابل هر بدبختی که بخواهد برآنان هجوم آورد آماده باشند .
همانگونه که تصور حیات و روحانیت در اشیاء سبب پیدایش شعر گردیده سحر و جادو نیز وسیله ی ایجاد هنر نمایشی و علوم شده است .فریزر می گوید ریشه پیروزی های افتخار آمیز علم به موهومات و سخافت های علم سحر و جادو می رسد . حقیقت این است که هر وقت جادوگری در انجام منظور خود دچار شکست می شده در صدد بر می آمده است که وسیله ای بدست آورد تا به کمک آن بتواند نیروهای فوق طبیعت را به تبعیت از اوامر خود ناچار سازد . به این ترتیب بوده است که خرده خرده نیروهای طبیعی بیشتر مورد توجه قرار می گرفته ولی ساحر برای آنکه مقام خود را از دست ندهد اثر این نیروهای طبیعی را پنهان می داشته است تا مردم تصور کنند که اثر مربوط به همان نیروهای فوق طبیعت است . این درست شبیه به تفکر مردم این زمان است که برای نسخه داروها خاصیت سحری قایلند . به این ترتیب است که از جادوگری به تدریج پزشکی ، شیمی ، استخراج نفت و علم هیات پدید آمده است .
کاهن یا عالم روحانی از سحر و ساحری به وجود آمده ؛ به تدریج مرد عادی به علت فراوانتر و پیچیده تر شدن مناسک و آداب ورسوم نمی توانست همه ی آنها را به خاطربسپارد و به آنها عمل کند . به همین دلیل حرفه خاصی از مردم مسئول انجام وظایف و آداب دینی شدند . کاهنان نیز مانند ساحران می توانستند از راه قطع رابطه روح با جسد و دریافت وحی وبه وسیله ی اذکار و اوراد و ادعیه ی مجرب و مستجاب خود را به اراده ی ارواح و خدایان نزدیک کنند واز این اراده برای منظورهای بشری استفاده نمایند . برای اینکه مردم درباره این علم واین نیروی خاص تصور می کردند که نیروهای عظیم فوق طبیعت در سر هر پیچ راه زندگی انسان وجود دارد و در سرنوشت او موثر است . ولی باید دانست کاهن دین را ایجاد نکرده است بلکه مانند هر مقام دیگری وی نیز برای رسیدن به مقاصد خود دین را مورد استفاده قرار داده است . کاهن از لحاظ باقی نگه داشتن مردم در افکار و باورهای دینی و منحصر داشتن پاره ای از علوم به خود مقصر به شمار می رود .

_جادو و تعریف آن :

بیان شد که جادو در زندگی مردم ابتدایی نقش مهمی داشته است.
جادو برای رسیدن به اهداف بسیار گوناگونی مورد استفاده قرار می گیرد ، مانند: مسلط کردن اراده ی انسانی بر پدیده های طبیعی و حفظ فرد از گزند دشمنان و خطرات احتمالی و بالابردن قدرت تخریب او در مبارزه با دشمنان و از این قبیل مسائل.
جادو را براساس نظر ای . بی تایلور می توان به صورت زیر خلاصه کرد :
"جادو یعنی یک ارتباط خیالی را اشتباهاً به جای یک ارتباط واقعی گرفتن "
فروید در کتاب توتم وتابو می نویسد :
اصل و علت وجودی جادو را با کمک دو دسته از اعمال جادویی زیر می توان روشن کرد ک
یکی از شیوه های جادویی که معمولاً از آن برای ضربه زدن به دشمن استفاده می شود همانا درست کردن آدمکی به شکل و شمایل اوست از هر مصالحی که می خواهد باشد و حتی می توان گفت که فلان شی ء نماینده ی تصویر اوست از هر مصالحی که می خواهد باشد و حتی می توان گفت که فلان شی ء نماینده ی تصویر اوست و هر بلایی که بر سر این آدمک قراردادی بیاورند ، درست مثل این است که به سر همان دشمن واقعی ( الگوی اصل یک آدمک ) آورده باشند . برای مثال : اگر به قسمتی از بدن آدمک آسیب وارد آورند قسمت مربوط در بدن دشمن آسیب خواهد دید .
در عوض استفاده اط این شیوه ی جادویی برای ارضاء حس خصومت فردی ، می توان آن را در خدمت عبادات گذاشت ،به این معنی که به کمک آن از خدایان در برابر گزند شیاطین و ارواح خبیثه استفاده کرد .
درزیر قسمتی از کتاب فریزر را که به موضوع بحث نزدیک است نقل می کنیم :
" هر شب که خدای خورشید (درمصر باستانی) به مقر خود در غرب سوزان باز می گشت ، مجبور بود جنگی شدید را با قشونی از شیاطین که به رهبری اپپی apepe ، دشمن سرسخت او آغاز می شد رهبری کند . همه ی شب با آنها می جنگید و قوای ظلمت غالباً آنقدر قوی بود که حتی هنگام روز با ارسال ابرهای تیره وتار می توانست آسمان آبی را به ظلمت بکشاند و او را از اعمال خود برای روشن کردن جهان بازنگه دارد .
تشریفات زیر برای کمک به خدا هر روز در معبد او در تبس thebes برگزار می شد ، آدمکی از دشمن را از موم می ساختند و آن را به شکل تمساحی ترسناک یا ماری با حلقات بی شمار می آوردند و روی آن با مرکب اسم شیطان را می نوشتند و آن را در غلافی از کاغذ مصری می نهادند و مجدداً نام شیطان را روی این غلاف رسم می کردن و با موهای سیاه آن را می پوشاندند ، بعد کشیش روی آن آب دهان می انداخت و با کاردی از سنگ چخماق آن را پاره کرده به خاک می افکند ، سپس پای چپ خود را روی آن می گذاشت و بالاخره با آتش زدن آدمک با آتشی که از نباتات فراهم آمده بود مراسم را به پایان می رساندند . اپپی که بدین ترتیب از بین می رفت همه ی شیاطین رکاب او نیز با پدر و مادر و بچه هایشان منهدم می شدند ، تشریفات خدایی مزبور که با چند نطقی هم توام می شد نه تنها هنگام روز بلکه بعد از ظهر و شب هم انجام می شد ، بلکه در هر موقع روز نیز ممکن بود تکرار شود به شرط آنکه طوفانی بر می خاست و یا باران سیل آسایی نازل می شد یا اینکه ابرهای سیاهی آسمان را تیره و تار میکرد . دشمنان خبیث از آثار اعمالی که با آدمک شبیه آنها انجام گرفته بود ، آسیب می دیدند آنچنان که گویی مجازات مزبور مستقیماً در حق آنها اعمال شده است ."

اعمال جادوی که بر همین اصول و انگیزه ها استواراست بسیار است که در زیر به دو مورد آن اشاره می کنیم :
اعمال جادویی همیشه نقش مهم و قابل توجهی در میان اقوام اولیه ایفا کرده و باز تا اندازه ای در اساطیر و آداب پرستش اقوام پیشرفته تر بعدی محفوظ مانده و به شکل های مختلفی بروز کرده است .
1. مراسم جادوی که برای باراندن باران و برداشت محصول فراوان بر پا می شده است ، برای ایجاد باران از وسایل جادویی نظیر تقلید از باران تکرار ساختگی ابر وطوفان استفاده می کردند ، به طوری که می شد گفت افراد نمایشنامه ی باران را بازی می کردند . ایئنوس های ژاپن برای مثال به شیوه ی زیر باران ایجاد می کردند :
عده ای غربال بزرگی به دشت می گرفتند و آب را به سبک باران از آن فرومی ریختند و حال آنکه عده ای دیگر دیگی را که با بادبان و پارو مجهز بود و به صورت یک کشتی در آمده بود در دهکده می گرداندند و اما راجع به برداشت محصول فراوان اینکار را با اعمال جنسی روی زمین عملی می کردند و به عنوان مثال در جزیره ی جاوه وقتی که زمان شکوفه کردن برنج فرا می رسد دهقانان مرد و زن شب هنگام به مزارع می روند تا به اعمال جنسی بپردازند . ولی اگر اعمال جنسی بوی زنای با محارم بدهد به دلیل آثار بد آن در میزان محصول به شدت شرمنده شده از آن دوری می کنند .
2. و مورد دوم اینکه
وقتی که قسمتی از ساکنان دیاک به شکار گراز می روند ، آنها که در دهکده می مانند نباید به آب روغن دست بزنند در نتیجه انگشتان شکارچیان نرم می شود و از عهده ی شکار بر نخواهند آمد و یا وقتیکه فلان شکارچی گیلک در جنگل رد پای شکاری را تعقیب می کند بچه هایش که در خانه هستند مجاز نیستند روی چوب یا شن تصویری رسم کنند و گرنه جاده های باریک جنگلی مانند خطوط تصویرهای این بچه ها درهم و برهم شده و شکارچی موفق به پیداکردن راه بازگشت نخواهد شد .

مورد دیگری از این اعتقادات به این صورت است که برای ضربه زدن به دشمن از شیوه های دیگری نیز می توان استفاده کرد و آن جمع آوری تراشه های موها و ناخن ها و یا قسمتی از لباس اوست که باید در معرض اعمال خصمانه مطلوب قرار گیرد. این اعمال به نحوی انجام می شود که گویی دشمن عیناً در دست شماست و بلاهایی که بر سر این اشیاء متعلق به او در می آورید به سر او می آید ، به عقیده ی مردمان بدوی این اسم افراد است که قسمت اساسی شخصیت آنها را نشان می دهد ؛ وقتیکه اسم شخصی یا روحی را می دانیم همین کافی است که بر او تسلط پیدا کنیم به همین دلیل است که در به کار بردن نام افراد و اشیاء احتیاطات و ممنوعیت های زیادی را باید مراعات کرد .
درمردمان اولیه ی آدمخوار نیز به این صورت بوده است که با خوردن قسمتهای مختلف بدن یک شخص ،استعدادهای او را نیز از آن خود می کردن ، به همین دلیل اسلوب تغذیه در مواردی محدودیت هایی را داشت . برای مثال زن آبستن از خوردن گوشت بعضی از حیوانات که دارای صفات رذیله ای مانند بزدلی بودند خودداری می کرد ، در غیر این صورت این صفات به بچه ی او انتقال پیدا می کرد .
کارآیی اعمال جادویی به هیچ وجه سبب جدایی جزء از کل یا اینکه فلان شی ء فقط به مدت کوتاهی به فلان دشمن تعلق داشته است تخفیف نمی یابد ، به همین مناسبت اعتقاد به رابطه ی جادویی میان یک جراحت و سلاحی که آن را سبب گشته است بدون کمترین تغییری هزاران سال همچنان محفوظ باقی مانده است .
مثلاً وقتی یک مرد ملانزی موفق می شود کمانی را که با آن مجروح شده به تصرف خود در آورد آن را در یک محل خنک با احتیاط قرار می دهد و عقیده دارد که با این عمل از تورم جراحت خود کم خواهد کرد ، اما اگر آن کمان در دست دشمنان باقی بماند آنها آن را در کنار آتش می گذارند تا به تورم زخم دامن بزنند .
پلینی در کتاب تاریخ طبیعی می گوید : اگر کسی از آسیب رساندن به دیگری پشیمان شده باشد باید روی دستی که اینکار را کرده است آب دهان بیاندازد چه با این عمل درد آن شخص بیدرنگ آرام خواهد گرفت .
فرانسین بیکن در کتاب تاریخ طبیعی خود می گوید که برای تسکین یک درد به عقیده ی عده ای کافی است سلاحی را که موجب آن شده است با اندکی روغن اندود کنند .
برخی ازد هقانان انگلیسی امروزه حتی به این حکم عمل می کنند ووقتی که باداس زخمی می شوند آن داس را در غایت پاکیزگی نگه می دارند تا بدانواسطه از چرکی شدن زخم جلوگیری کنند ، یکی از روزنامه های محلی انگلستان نوشته بود: به سال 1902 زنی به نام ماتیلد هنری از اهالی نورویچ که میخی به پاشنه ی پایش فرو رفته بود ، بدون آنکه بگذارد زخمش را کسی ببیند و حتی بدون کندن جورابش به دخترش دستور داد میخ را خوب روغن اندود کند تا به این وسیله از وخیم تر شدن زخم جلوگیری شود ، اما چند روز بعد به سبب ضد عفونی نکردن زخم از بیماری کزاز در گذشت .
فریزر این نوع جادوها را جادوی تقلیدی می نامد که در ادامه ی پایان نامه در مورد آن بیشتر صحبت خواهد شد . و همچنین وی جادو را چنین تعریف می کند :
انسان ها اشتباهاً روابطی را که میان اشیاء در ذهن آنها وجود دارد با روابطی که رد عالم واقعی و در طبیعت میان آنها هست اشتباه می کنند و در نتیجه تصور می کنند چون قادرند در ارتباطاتی که ذهن آنها بین اشیاء به وجود می آورد اعمال نفوذ کنند ، پس در ارتباطات واقعی بین اشیاءنیز قادر به اعمال نفوذ و اراده باشند .
قابل توجه است که این انگیزه ها چیزی جز امیال و آرزوهای آدمی نیست . انسان های اولیه اعتقاد بی اندازه ای به قدرت امیال خود داشتند ، در اصل همه ی آنچه را که می خواستند به وسایل جادویی به دست آورند در واقع به این دلیل به دست می آوردند که آن را می خواستند . به همین دلیل است که در آغاز سر و کارتان فقط با اراده و میل و آرزوی آنهاست .
در میان بدویان کلمه جادو به معنای به حرکت در آوردن است . وقتی این حرکت در جهت مطلوب باشد به آن جادوی خوب گفته می شود . پس سحر یا جادو مانند افراد می تواند خوب یا بد باشد . ازنظر شیوه فرقی میان این دو دسته نیست بلکه نحوه ی استفاده از آن مهم است .
درفرهنگ مصاحب آورده شده است که جادو فن تسخیر قوای طبیعی و فوق طبیعی به وسیله ی افسون و اعمال مخصوص دیگر با تشریفات خاص است . جادو رابطه ای نزدیک با دین داشته است ولی بین این دو تفاوت است . زیرا دین متوجه تعظیم و پرستش موجودات طبیعی است ولی هدف جادو مهارکردن قوای طبیعی و فوق طبیعی و تغییر دادن مسیر آن بر وفق مراد است . بنیاد جادو این است که همه چیز در اختیار نفوس غیر طبیعی است و به وسیله ی اوراد ، طلسم و تعویذ یا تقلید بعضی اعمال می توان براین نفوس مستولی شد .(اما امروزه جادو شکل دیگری پیدا کرده است و دین هم در آن راه پیدا کرده است و اعمالی که انجام داده می شود را به دین هم نزدیک می کنند که در ادامه بیشتر صحبت خواهد شد .)
واژه سحر ، گاه مترادف با جادو به کار گرفته می شود که در فرهنگ مصاحب می خوانیم : واژه ای است لفظ عربی به معنی تغییر یا گردانیدن ماهیت و صورت واقعی شی ء به امری غیر حقیقی و خیالی .
تعریف اصطلاحی سحر ، وسیع و تا حدی مبهم است . گاه نشان دادن صوری است برخلاف واقع چنانکه گویی حقیقت شی ء دگرگون شده است ( مانند این که ریسمانی را به مار تبدیل کنند ) و گاه اطلاق شده است به احداث امور عجیبه با استمداد از ارواح و شیاطین یا استفاده از تاثیر کواکب و اجرام آسمانی . حتی بعضی از نویسندگان کارهای عجیبی که از راه آلات و ترکیبات علمی صورت می پذیرد ، جزء سحر به شمارآورده اند و در این صورت علم حیل جزء سحر خواهد بود .
دهخدا گوید : جادو ، ساحر باشد و جادوی سحری و سحر کردن و عوام سحر را جادوی دانند و ساحر را جادوگر خوانند و این غلط است و در برهان قاطع چنین آمده است ک در اوستا یاتو،
ساحر و در هندی باستان و در بسیاری از مواضع اوستا یاتو = جادو ، به گروه شیاطین ساحر و گمراه کنندگان و فریبندگان اطلاق شده است.
در سوره ی اعراف آیه 113 به جادوگرانی اشاره شده است که در مقابل شکست موسی از فرعون پاداشت طلب می کنند . جادوگران نزد فرعون آمدند و گفتند اگر غلبه یابیم مارا پاداشی هست ؟ و در آیه 20 همان سوره شکست جادوگران را در مقابل موسی بیان می کند ، جادوگران به سجده وادار می شوند . در بسیاری از سوره ها قرآن انسان را از جادوگری برحذر می کند. و خود می دانستند که خریداران آن جادو را در آخرت بهره ای نیست ، خود را به بد چیزی می فروختند . در همان سوره اشاره میکند که دیوها و هارون و ماروت به انسانها جادوگری می آموزند . از افسونی که دیوها به روزگار پادشاهی سلیمان می خواندند پیروی کردند و سلیمان کافر نبود ولی دیوها که مردم را جادوگری می آموختند کافر بودند و نیز آن افسون که برآن دو فرشته هاروت و ماروت در بابل نازل شد درحالیکه آن دو به هر کس جادوگری می آموختند می گفتند : کارفتنه است مباد کافر شوی و مردم از آن دو جادوهایی آموختند که می توانستند میان زن و شوهر جدایی افکنند و آنان جز به فرمان خدا به کسی زیانی نمی رسانیدند و آنچه مردم می آموختند به آنها زیان می رسانید نه سود . در پانویس همین سوره آمده است که دو فرشته بودند که خدا بر آنها خشم گرفت و در چاه بابل سرنگونشان بیآویخت و مردم از آنها سحر می آموختند . در روایت از ابن عباس آمده است که هاروت و ماروت هردو مسلسل و معکوس آویخته اند در چاهی ، به زمین بابل تا روز قیامت به سبب گناهی که از آنان سر زد .
جادو و شعبده را در زبانهای اروپای magic می نامند که از زبان یونانی گرفته شده است . اعتقاد پاره ای براین است که خود این واژه یونانی از مغ آمده است . پیداست که یونانیان حکمت مغان را چنین می نامیدند ، و چون در آن علوم غریبه و غیبی بسیار بود ولی بعدها به سحر و جادو اطلاق شد .

انواع جادو :
جادو در جایی آغاز می گردد که تکنولوژی مکانیکی وجود ندارد . هر فرد از اهالی ملانزی می داند که جادو برای او بذری نخواهد کاشت ، لذا خود این کار را می کند . وی همچنین می داند که هر چقدر با مهارت شخم بزند و تخم بکارد باز عوامل ناشناختنی بسیاری مانع رشد و فراوانی محصول می گردند ، و کنترل این نیروها از عهده ی او خارج است . بنابراین برای به دست آوردن محصول بهتر و زیادتر وبرای کنترل نیروهای ناشناخته به جادو متوسل می شود . جرج فریزر در کتاب شاخه زرین جادو را به گونه های مختلف بخش کرده است .

جادوی لفظی :
جادو کاری چه درزمان قدیم و چه در زمان حاضر به طور کلی از دو راه معمول شده است . یکی به وسیله ی الفاظ ، کلمات و جملات ، مانند اوراد واذکار ، نفرین و دیگری به وسیله ی اعمال ، حرکات و اشیاء . از این رو با ید جادو کاری را به دو قسمت تقسیم کرد .
جادوی لفظی ساده و ابتدایی تر از جادوی عملی است . از این رو جادوی لفظی را غالب اشخاص در میان قبیله و گروههای اجتماعی می توانند اعمال کنند ، اما جادوی عملی پیشرفته تر از لفظی است و از این رو پیچیده تر است . بدان سبب به جادوگران حرفه ای قبیله وعشیره اختصاص دارد و افراد عامی از انجام آن ناتوان هستند . از این جهت اختصاصی شدن آن باعث ظهور گروه خاص کاهنان و جادوگران و ساحران قبایل واقوام شده است و دین یاران ادیان ابتدایی را تشکیل داده اند.
در جامعه اولیه انسان ، که توسل به سحر و جادو را حلال مشکلات خود می داند ، مساله بدشگونی و خوش شگونی کلمات و جملات و بعضی اعمال و برخوردها را مورد اعتماد خود قرار میدهد . یعنی ایراد بعضی کلمات و جملات را دارای اثری خوشایند و بعضی دیگر را دارای اثری بد وناخوشایند می پندارد . همچنین است موضوعات بد یمنی و خوش یمنی منشاء همه این تصورات از نتایج جادوی لفظی است که بقایای آنها را در جوامع مترقی هم بر جای مانده است . به طور مثال دعاهای خیر مانند الهی پیر شوی ، عمرت دراز باد ، خیر پیش یا دعای بد، دستت بشکند ، خیز نبینی ، کور بشی ، از آثار نمونه های جادوی لفظی ابتدایی هستند . فریزر پا را فراتر نهاده و به بیان دیگر صورت تحول یافته جادوی لفظی هستند . احتمال قوی دارد که این تعارفات اولیه منشاءپیدایش جادو باشند .

جادوی عملی :
جادوی عملی از راه بعضی اعمال و به کاربردن اشیاء ، طلسمات و تعویذات معمول می شود . از این رو از جادوی لفظی هم مشکل تراست .
جادوی عملی به مرحله تخصصی رسیده و مخصوص به جوامع اواخر و اوایل عصر فلز ، از حدود ده هزار تا سه هزار سال پیش از میلاد یعنی آغاز عصر کشاورزی و چوپانی در آستانه شهرنشینی است . این شیوه جادوکاری ، نه تنها با الفاظ و جملات ـــ اوراد دعاگونه و نفرین گونه ـــ بلکه به وسیله ی اعمال و حرکات مخصوص به همراه بعضی اشیاء افسون آمیز ، طلسم ها و تعویذها توسط جادوگران قبیله های ابتدایی انجام می شده است . این گونه سحر و جادو هم اکنون نیز در میان قبیله های بومی بعضی مناطق استرالیا ، جزایر پلونزی ، ملانزی و آفریقا مرسوم است .
در جادوی عملی جادوگران با اعمال و حرگات سحر آمیز همراه با تعویذات و طلسم ها می کوشند بر دشمنان قبیله غلبه کنند. پدیده های طبیعی را مسخر نمایند وارواح و شیاطین را از تن بیماران بیرون برانند و این قبیل پندارهای مشابه . این جادوگران بعدها به شمن ها و شیوه ی جادوگری شمنیزم خوانده شدند و این گروه ابتدایی در جوامع بعدی پیشرفته و شهر نشین به کاهنان یعنی دین یاران پیشگو تبدیل شدند . کاهنان ادیان بعدی علاوه بر جادوکاری به ستاره شناسی و طالع بینی هم می پرداختند .
در جادو کاری عملی جادو کارها بیشتر با ابزار و وسایل جادوگری و افسون آمیز به سحر و جادو می پردازند درمیان قبیله های آفریقایی بیشتر یا اشیاء مخصوص استخوانی ، چوبی و سنگی و گاهی فلزی و مجسمه های انسان وامثال آنها به جادو کاری دست می زنند . جادوگران قبیله آفریقایی ماندینگ همیشه همراه خود کیسه ای از پوست حیوانی پر از وسایل و ابزار سحر آمیز مانند بعضی از گیاهان خشک ، ظرفی از گل خشک شده پر از آب افسون آمیز ، تمثال هایی از زن و مرد ، چهار تا زنگوله استوانه ای ، شاخ حیوانات ، پنجه خشک شده گرگ و امثال آنها دارند . آنان هنگام جادو کردن ابتدا اوراد و عزایمی می خوانند و بعد آن اشیاء را با حرکات و اعمال مخصوصی به کار می بندند .
ابزارها و وسایل جادوکاری که در اصطلاح تعویذ و طلسم خوانده می شوند در اصطلاح مردم شناسی فتیش نامیده می شود .
جادوی تقلیدی و تهدیدی :
هر یک از جادوهای لفظی و عملی یا تقلیدی هستند یا تهدیدی، جادوی تقلیدی چنان است که انسان ابتدایی چون همه ی موجودات را مانند خود دارای نفس واراده تصور می کند از آنها می خواهد که دوستانه کارهایی را که جادوگر می خواهد و به عنوان الگو انجام می دهد ، آنها نیز از او تقلید کنند و چنان نمایند . به طور نمونه در ایام خشکسالی جادو کار قبیله و روستا از بالا به پائین آب می پاشد و از آسمان یا ابر هم می خواهد که از او تقلید کنند . زن عقیم به دستور جادو کار عروسکی در بغل می گیرد و جادوگر از ارواح می خواهد که از او تقلید کرده آن زن را صاحب بچه کنند و یا اینکه از راه انجام اعمال جنسی روی مزرعه ، از زمین می خواهند که بارور شود .
فریزر معتقد است در جادوی تقلیدی شرط اساسی این است که میان عمل جادویی مورد تقلید و آن چیزی که مورد جادو است. شباهت و همانندی وجود داشته باشد ، مانند آب پاشیدن و بارش باران ، عروسک و بچه . بنابراین شباهت سازی مبنای جادوی تقلیدی است .
در میان بعضی قبایل دیده شده است که قبل از شروع جنگ ف مجسمه یا صورتکی از رئیس دشمن را مجروح می کنند و یا می سوزانند تا صاحب آن نیز تحت تاثیر و سرایت آن عمل جادویی واقع شده و از آن تقلید کند . از این جهت است که جادوی تقلیدی را جادوی مسری و یا به نام نیز خوانده اند . چون تا عمل جادو در مورد نظر به وسیله اعمال و حرکات جادوگر سرایت نکند ، از او تقلید نمی کند . غالباً این سرایت و تقلید جنبه ی دوستانه و مسالمت آمیز دارد .شرط سرایت عمل جادویی در مورد نظر در جادوی مسری ، به عقیده ی فریزر ، تماس واتصال است که در روانشناسی مجاورت یا تداعی معانی می خوانند . اعتقاد بر این است که یا موجودی که واسطه ی انتقال سحر به موضوع یا شخص مورد جادو است ، با هم تماس و اتصال داشته باشند ، روی یکدیگر اثر جادویی می گذارند . از این رو در جادوی مسری ، تقلیدی جادوگر می کوشد اجزاء و متعلقات چیز یا شخص مورد نظر را مورد سحر و جادو قرار بدهد که ازآنها به صاحب آن اجزاء و متعلقات سرایت کند . از این رو است که جادوکاران سعی در به دست آوردن ناخن ، مو ، لباس ، تصویر وحتی سایه و خانه ی شخص مورد نظر دارند ، چرا که شخص با آنها اتصال دارد .
در نظر انسان ابتدایی نام اشخاص جزیی از وجود است .وقتی نام یک فرد یا یک روح دانسته شود جادوگر می تواند نوعی سلطه ی سحر آمیز بر صاحب آن داشته باشد . از این روست که در بسیاری از جوامع ابتدایی اشخاص در حفظ اجزاء و متعلقات بدن و تصویر ولباس و نام خود اصرار دارند .
جادوی تقلیدی مسری اگر همراه با دشمنی و کینه توزی باشد ، جادوی تهدیدی خوانده می شود . غالباً جادوی تقلیدی مسری جادوی عملی است که انجام دادن آن تخصصی است و مخصوص جادوگران است و جنبه ی مبارزه طلبی دارد . در حقیقت در تمام شیوه های مذکور در جادوکاری به خصوص که مورد نظر انسان باشد ، منظور اول تسخیر ارواح و شیاطین دشمن است و دوم راه یافتن جادوگر به روح انسان مورد سحر و افسون است و اگر مورد نظر غیر انسان باشد ، مطیع ساختن آن به اراده جادوگر ، برای استفاده از آن یا دفع شر آن منظور است .
تمرکز قوای فکری بر روی یک موضوع به خصوص پیدایش نیروی عظیمی است . همانطوری که توسط ذره بین پرتوهای نور خورشید متمرکز نیروی انسان بمانند امواجی از بدن خارج می شود و متمرکز کردن این نیروها به سوی هدفی خاص تاثیر زیادی برآن هدف می گذارد . کسانی که در به کار بردن این نیرو ورزیدگی پیدا کنند و بتوانند به اراده ی خود از آن استفاده کنند دارای ادراک مافوق محسوسات می شوند .
بر همین اساس ساده جادوگران اعتقاد دارند که بدن انسان منبع نیروهای بسیاری است و برای استفاده بیشتر از این نیروها جادوگران سعی در برهنگی دارند چرا که با پوشاندن تن این نیروها بیرون نخواهند آمد و بر اساس فلسفه دیگری نیز هنگام برهنگی همه یکسان به نظر خواهند آمد و هیچ کس خود را برتر و یا حقیر تر از دیگران نخواهد شمرد .
ماه در نزد جادوگران اهمیت زیادی داشته و دارد و عقیده آنان براین است که ماه دارای قدرت خارق العاده ای است که می توان از آن استفاده کرد . علت برگزاری مراسم در شب نیز استفاده از نیروی الهه ماه ــ دیانا است . البته تاثیر ماه و مغناطیس خصوصاً قرص کامل آن بر هیچکس پوشیده نیست .
پرستش عناصر طبیعی آفتاب ، خاک ، آب و آنچه که معیشت بشر آن روز را تامین می کرد ، پیش از ظهور پیامبران مرسوم بوده و این عناصر تجسمی از قدرت خدایان به شمار می رفتند . طبیعت پرستی بعد از مسیحیت به نام دین باستانی معروف گردید . الفت و انس جادوگران با طبیعت ، آنان را با گیاهان مختلف آشنا نمود و از این رو به درمانگری نیز پرداختند .
گوردون چایلد باستان شناس معروف معاصر می گوید : از حدود شش هزار سال پیش کوشش هایی برای درمان بیماری ها به عمل آمده بود . به یقین می توان گفت پزشکی ابتدایی مانند قبایل وحشی دوران ما بیشتر بر پایه ی جادو بوده و کار طبیب تا حدبسیاری به خواندن اوراد و شعبده بازی بستگی داشته است . در هر جامعه ی ابتدایی به محض آنکه جادوگران حرفه ای پدید می آمدند هنر درمان کردن بیماران نیز به انحصار آنان در می آمد . از این رو بوده است که از حدود 5 هزار سال پیش پزشکان بین النهرین یعنی سومریان و بابلیان همان کاهنان و ساحرانند .
برای مثال در متون طبی که از الواح بابلی به دست آمده درباره ی علت تب چنین نوشته اند : تب براثر نفوذ شیطان در بدن انسان بروز می کند شیطان داخل بدن انسان را می خورد و اورا نابود می کند و فکر می کردند که این شیطان بدجنس در گوشه های معابر کمین کرده و بر عابرین بیچاره تاخته و آنها را می گرفته است . فکر وجود شیطان بیماری هم چنان در طول اعصار در مغز انسان باقی مانده تا به ایام ما رسیده است . این همان اسلوبی است که به عقیده ی مسیحیان ، عیسی مسیح برای معالجه ی دیوانگان علیل به کار می برد و همان طریقه ای است که اعراب امروز برای شفای مجنون یا جن زده به کار می گیرند .
بنابراین به طور کلی جادو به عنوان کوشش های انسان برای
کنترل عالم ، توسط انجام یک سلسله اعمال ویژه تلقی شده است . در این صورت جادو هسته های علم را آفرید زیرا جهان را به عنوان یک پدیده طبیعی که در آن رابطه ی علت و معلولی جریان دارد مورد توجه قرار داد .

جادو میان بدویان :

ذهن مردم بدوی چون قادر به تحلیل منطقی رویدادها نبود برای ارضای خاطر خود و برگرداندن خیالی جریان امور به نفع خویش به و جادو پناه برد .چنانکه سحر و جادو در تارو پود زندگی مردم بدوی نفوذ بسیاری داشت و جادوگران نیز تاثیر بسیار زیادی در چنین جوامعی داشتند .
در میان جماعات بدوی دو دسته از جادوگران فعالیت داشتند :
1. دسته ای که از تجربیات و فعالیت های خود به سود مردم و بهبود زندگی آنها استفاده می کردند که جادوگران خوش خیم هستند که در راس آنها جادو پزشکان قرار دارند که در واقع طبیبان هر قبیله بودند که سعی در درمان بیماریها با استفاده از سحر و جادو و مبارزه با بیماری داشتند . و دیگر جادوگران خوش خیم جادوگرانی بودند که کارهایشان بر خلاف منافع و مصالح مردم بود و فال بینان ، پیشگویان و متخصصان تعویذ و طلسم بودند ، در میان پاره ای از اجتماعات بدوی یکی دو کاهن همه ی این امور را انجام می دادند . اما به نسبت جمعیت افراد جادوگران کم و زیاد می شدند.
2. دسته ی دوم جادوگران ساحرانی بودند که پنهانی کار می کردند و اعمال آنها به ضرر مردم بوده و مردم از آنها ترس و وحشت داشتند .

دسته ی اول مورد تایید و پذیرش مردم بودند و دسته ی دوم مورد نفرت و ترس آنها می شدند .
به علت نوع فکر بدویان جادو و جادوگری و سحر و دعا امری بود فطری و ارثی که از پدر به پسر و از والدین به فرزندان منتقل می شد . یک جادوگر بدخیم هنگامی که متولد می شد یک جادو ساز زیانکار محسوب می شد .
در شکل امروزی نیز دعا نویسان شغلی ارثی دارند ، یعنی معمولاً این شغل از پدر به پسر منتقل می شود و همچنین تعدادی از دعا نویسان فقط برای حل مشکلات مردم و کارهای نیک دعا می نویسند ولی عده ای نیز برای گره انداختن در زندگی مردم یعنی وقتی کسی به چنین دعا نویسانی مراجعه می کند و عنوان می کند که می خواهد مشکلاتی را برای فلان شخص یا خانواده ایجاد کند دعاهایی را با دستوراتی برای اجرای آنها می دهند تا آن شخص به مقصود خود برسد .
در میان بدویان توارث دخالتی زیاد داشت ، برای مثال رسیدن ماده ی جادویی از پدر به پسر و از نسلی به نسل دیگر .
امروزه نیز پدر یا مادری که دعانویس هستند کتابهای دعا و منابعی که برای دعا نویسی از آنها استفاده می کنند به فرزندان خود می دهند تا آنها بعد از پدرانشان از آن منابع استفاده کنند . معمولاً دعا نویسان برای کار خود اسراری را دارند که سعی کنند آن را برای غیر فاش نکنند .
همچنین در میان جوامع بدوی گاهی به جای توارث ، انتقال ماده ی جادویی و امثال آن ها به شاگرد جادوگران انجام می شد و جادوگران اسرار خود را به شاگردان انتقال می دادند .
جادوگرانی که مطرود جامعه بودند با جامعه ای که آنها را رانده بودند دشمنی داشتند و با اعمالشان باعث ترس و وحشت آنها می شدند به همین علت خونشان مباح بود و در شرایط موافق بومیان به قتل یکی یا چند تن از آنها اقدام می کردند ، هر چند که از نزدیک شدن و صدمه رساندن به آنها می ترسیدند . تهمت جادوگری در برخی از قبایل که دسته ی جادوگران بدخیم باعث زیان های فرضی برای مردم بودند رواج داشت . چون در قبیله اتفاق و حادثه ی شومی رخ می داد ، بومیان یقین داشتند که آن حادثه سوء یا بر اثر جادوی جادوگران بد کار است و یا یکی از آنان ناشناس در دهکده زندگی کرده و موجب آن حادثه شده است ، پس با کمک گرفتن از جادوگران مورد اعتماد آن جادوگر زیانکار و ناشناس را که بر حسب اتفاق پیدا می کردند و با لطبع یکی از افراد عادی قبیله بود مجازات می کردند و به مکافات می رساندند.
و اما جادوگران مورد قبول مردم در داخل جمعیت کار می کردند ، یکی از کارهای مورد توجه آنها عبارت بودند از ساختن و فراهم کردن طلسم ها و تعویذهایی برای محافظت مراجعان از جادوهای سیاه و آفات دیگر ودوری از ارواح خبیثه و صحت و سلامت و استمرار آن . همچنین ساختن انواع طلسم ها و پیکره ها و مجسمه های گوناگون برای تقرب به خدایان و ارواح . در حقیقت مجسمه هایی که از طرف جادوگران برای مراجعان ساخته می شد ، عبارت بودند از خدایانی فردی و خانه یی که موظف بودند نیازمندیها و درخواست های صاحبخانشان را اجابت کرده و برآورده سازند . در مشکلات و گرفتاریها صاحبان خود را یاری می کردند ، به زودی سرنوشت مردم با اندازه ی نیرو و قدرت و خدایان شان بستگی پیدا کرد و مطابق عقاید عامه این تندیسه ها و عروسک های کوچک یا کهتر خدایان ـــ فرزندان خدایان بزرگ بودند و توانایی داشتند تا به سود یا زیان صاحبان خود نزد پدرانشان وساطت کنند.
امروزه نیز چنین اعتقاداتی و یا شبیه چنین اعتقاداتی در بین مردم امروز هم وجود دارد ، مثلاً امروزه نیز مردم خواسته های خود را از مکان ها ی مقدسی مانند زیارتگاهها ، امامزاده ها و امثال آنها می خواهند ، و هر کدام از این مکان ها از ابتدا شاید مورد احترام مردم نبوده ولی به مرور زمان ارزش واحترام زیادی پیدا کرده اند و مردم حاجت های خود را در این مکان ها می خواهند و همچنین بردن هدایا که در میان بدویان انجام می شده است ، امروزه نیزه به شکل جدیدی انجام می شود و مردم نذوراتی را در این مکان ها انجام می دهند .
مثالی در مورد اینکه برخی از مکان ها در گذشته مورد احترام نبوده وجود دارد به این شرح که :
در منطقه ای در یکی از روستاهای بابل در گذشته سیدی هیزم شکن به طرف جنگل برای قطع درختان می رود ، درختی را انتخاب می کند و شال سبز رنگ خود را به آن می بندد و بر می گردد تا روز بعد برای قطع درخت برود ، از قضا سید بیمار می شود و فوت می کند ، فرد دیگری که از جنگل گذر می کرده است آن شال را می یابد و گمان می برد که امامزاده ای آن را بسته است ، این مطلب بین مردم پر می شود و امروزه آن درخت در میان یک مکان زیارتی قرار گرفته و مردم نذوراتی را به آنجا عرضه می کنند.
یعنی این مکان زیارتی از ابتدا مکان زیارتی نبوده است و در اوایل مورد احترام مردم نبوده است ولی بعدها مردم به آن اعتقاد پیدا کرده اند و چه بسا حاجت خود را نیز بگیرند . در این مکان ها دعانویسان می نشینند تا مردمی را که مشکل دارند و درمانده شده اند و برای گرفتن حاجت آمده اند به نزد دعانویسان روند تا مشکل خود را حل کنند .

ـــ در میان بدویان هر فرد بومی مقدار قابل توجهی از طلسم ها، نظر قربانی ، ساخته های جادویی دفع بلا، دفع ارواح و شیاطین که موجب نیرومندی و مصونیت بودند با خود همراه داشت . جادوگران دارای قدرتی فوق العاده بودند چون مشگل گشای مردم محسوب می شدند ، هنگامی که باران نمی بارید جادو بود که موجب ریزش می شد ، وقتی بیماری شایع می شد جادو شفا را به همراه می آورد و وقتی قصد زراعت می کردند و یا به شکار اقدام می شد جادو بود که برکت می آورد و زمین را پر بار و جانوران را به تیررس می کشاند . چون زنان نازا بودند ، جادو به کارسازی می پرداخت ووقتی جنگ می شد جادو مشکل را حل می کرد .

تایلرمی گوید که اعتقاد به قوای ماوراءطبیعه و ارواح از معتقدات جادویی است که به مرور در هماهنگ با زمینه های دیگر فکری جنبه ی اخلاقی و عقلایی پیدا کرده و سرانجام به اعتقادات دینی ختم شده است .
و همچنین ویلهلم شمیت مبلغ مسیحی و مردم شناس آلمانی معتقد است که سر آغاز و منشاءاعتقادات جوامع انسانی بر یکتاپرستی و اعتقاد به خدای یگانه است و به مرور بر اثر سوء استفاده از ساده لوحی افراد ، قسمتی از اعتقادات دینی راه زوال پیموده و جادوگری از آن منشعب شده است ، به نظر وی جادوگری نوعی انحطاط دینی است .
به طور کلی این انحطاط سالیان سال وجود داشته و مورد نظر و قبول مردم بوده است ، در گذشته تمام مردم از هر قشر و طبقه از دعا و طلسم و چنین مسائلی در زندگی روزمره خود استفاده می کردند و اعتقادات بسیاری نیز داشتند .
امروزه نیز این اعتقادات وجود دارد ولی برخی از مردم کاملاً چنین اعمال واعتقاداتی را نفی می کنند ولی برخی از افراد همیشه از اینها استفاده می برند و در زندگی هر روزه ی آنها کاربرد دارد .
همچنین طبق بررسی هایی که انجام دادم خانواده های مذهبی به چنین مسائلی بیشتر اعتقاد دارند و تاثیر آنها را در زندگی خود مستقیم می دانند و همه روزه از آن استفاده می کنند و در هر مساله ای از دعا و اوراد مدد می گیرند .
ولی در گذشته کارو کاسبی دعا نویسان پررونق تر بوده است ولی امروزه این مکان ها مشتری های خاص خود را دارد ، یکی از دعا نویسان که خانمی بود گفت که وی مشتری های خاص خود را دارد واین افراد هر هفته یا هر ماه به سراغ آنها می روند و برای زندگی خود و کمترین مشکلات دعایی می گیرند .

جادوگری در کتابهای مقدس :

در تمامی کتابهای مقدس جادوگری به شدت محکو م شده است و جادوگران منفور و مطرود هستند . گروهی از دانشمندان یهود به ویژه در دوران های اولیه تلمود برای ریشه کن نمود فساد ، سحر و جادو که جامعه را مورد تهدید قرارداده بود با شهامت و شدت تمام مبارزه کردند ولی این مبارزات به جایی نرسید و ساده لوحی بر عقل و ایمان چیره شد . تورات فرزندان اسرائیل را از انجام دادن چنین اعمالی منع کرده است ؛ در میان تو کسی یافت نشود که پسر یا دختر خود را از آتش بگذراند و نه فال گیر و نه غیبگو و نه افسونگر و نه جادو گر و نه ساحر و نه سوال کننده از اجنه و نه رمال و نه کسی که از مردگان مشورت می کند زیرا هر که این کارها را کند نزد خداوند مکروه است و به سبب این رجاسات یهوه خداست آنها را از حضور تو اخراج می کند .
ککمه جادو در گاتها نیامده است اما در سایر قسمتهای اوستا به استثنای چند فقره همیشه با پری یک جا آمده است . در اوستا غالباً دیوها با جادوان و پریها یک جا ذکر کرده اند که همه از گمراه کنندگان هستند ، پری ها در زمانی زن ایزد باروری و زایش بودند و در این نقش بسان زنان جوان بسیار زیبا و فریبنده تصور می شده اند که تجسم ایزدینه میل و خواهش تنی بودند و از هر گونه توان فریبایی و جاذبه و افسونگری زنان برخورداری داشته به پندارمردمان از بهر بارور شدن وزاییدن با ایزدان و نیز شاهان و یلان اسطوره ای در می آمیختند و با نمایش زیبایی و جمال خود آنان را اغوا می کردند . ولی بعدها در اثر تغییر و تحول ارزشهای اخلاقی و به ویژه دین آوری زردشت که به موضوع اخلاق و پارسایی توجهی بیش از حد داشت . پریان به علت سرشت شهوانی خود و وابستگی نزدیک آنها به کام و جشنها و مراسم و کامرانیهای آیینی از انجمن ایزدان رانده شدند و دگرگونی جوهری پیداکرده . در آیین زردشتی و مزدیسنا به صورت بوده های اهریمنی در آمدند و تاثیر عمیق باورهای دیرین مذهبی در اذهان مردم سبب شده است که با وجود همه ی این تغییر و دگرگونی ها پریان بعضی از جنبه های کهن سرشت اساطیری خود را حفظ کنند و به عنوان موجودات نامریی زیبا و فریبنده که دلباخته نران و پهلوانان می شوند و آنان را افسون می کنند و با آبستنی و زایش سرو کاردارند و گاه نوزادان را در گاه زادن می ربایند و یا می زنند و با جادو و پری زدگی و پری خوانی وابسته اند و دلبستگی زیاد به رامش و رقص و آوازهای شبانه دارند در ادب و فرهنگ عامه تصور و معرفی می شوند .
آگاهی هایی که درباره پری در اوستا آمده بسیار اندک و پراکنده است . چنانکه پیش از این اشاره شد گمان می رود که پریها در یک زمان زن ایزد فراوانی و باروری و زایش بودند و در این نقش مانند پریان هندی و پریهای یونانی گاه با ایزدان و پهلوانان و نران اساطیری وابستگی و رابطه داشتند ، پریها بسیاری از یلان را به عنوان محبوب و همسر بر می گزیدند و گاه مطابق افسانه ، که در زمانهای بعدی در اثر دخالت ارزشهای اخلاقی جابجا شده بود ، این آمیزش وهمسری جنبه ی اغوا و فریبندگی پیدا می کرد و در فرجام به آوارگی و گزند و گاه مرگ پهلوان و محبوب می انجامید . در اوستا در بخش وندیداد ، فرگرد نخستین ، بند نهم ، از یک پری به نام خنائئی یاد شده که با گرشاسب نریمان در آمیخت .
در پاسخ مینوی خرد که کدامین گناه گرانتر است . دانا پاسخ می دهند : کسی که جادوگری کند .
و خداوند در قرآن کریم می فرماید : ازشر جادوگرانی که در گره ها افسون می دمند به پروردگار صبحگاه پناه آورید .
فردوسی غالباً جادو را به جای دروند پهلوی و پازند دروغ پرست و پیرو دیویسنا بکار می برد :
سخن رفت چندی از افسون و بند زجادو و اهریمن پرگزند
و آن را معمولاً در دستهای عناصر غیر ایرانی و بد دین همچون ضحاک قرار می دهند :
طلسمی که ضحاک سازیده بود سرش به آسمان بر فرازیده بود

در متن های پهلوی از فریدون و با نام پدیده آوران افسون و نیرنگ در جهان یاد می شود ، در ائوگمدئچا می خوانیم ، فریدون اژی دهاک بسیار گناهکار را گرفت و بست ، دیوان مازندران را زد و بست و بسیار افسون و نیرنگ در جهان به پیدایی آورد .
و نیز از فریدون در رابطه با کشتن جانوران زیانکار سخن رفته است که این کار در نتیجه نیروی افسونگری او حاصل می شود . در قطعه شعری به زبان میانه ترفانی ، فریدون به پیکری اسطوره ای ظاهر می شود که شکم او از آتش است و تبری تیز و شمشیر تیز ، نیزه ای از الماس پاک با هفت نیزه پولادین همراه دارد . در یشت پنجم نیز جلوه هایی از افسونگری فریدون یاد شده است .
به نظر می رسد جادو و شکلهای گوناگون آن با زندگی مردم کهن آنقدر وابستگی داشته که با تمامی مبارزه های پیامبران فقط شکل ظاهری این تفکر عوض شده است و اصل داستان به بقای خود در قالبهای جدیدی ادامه داده است ، همانطور که امروزه نیز تاثیر چنین باورهایی در جامعه دیده می شود .
شاه عباس چندین روز جهت اجتناب از نحس فلکی از تخت به پایین می آید . محمد علی میرزای قاجار برای رفع تردید در هجوم به مجلس اول ، دست به دامان فال واستخاره می شود .
و داستانهایی دیگر از این باب :
در ماجراهای سمک عیار ، خورشید شاه برای رسیدن به مه پری باید به ستیز دایه جادوگر او برود و ترفندهای زیادی بکار گیرد . در بعضی موارد افسون فقط کلمه ای است غالباً عجیب و مرموز چنانکه افسون ساده ی شولم شولم در کلیله و دمنه دزد ساده لوح را به این طمع خام در دام افکند . از این گونه داستانها که حکایت از باورهای مردم دارد بسیار نوشته شده است .
نفوذ به دنیای غیب و پر رمز و راز چنانکه از افسانه ها و قصه ها بر می آید یا به مدد افسون و طلسم میسر است و یا به مدد کسانی که آنها نیز به گونه ای به دنیای غیب پیوسته اند .طلسم گاه یک انگشتر ، گاه یک کلاه خود و یا یک عبا است که به انسان قدرت جادویی می بخشد .

رابطه ی دین و جادوو دعا :

جادو در بین اقوام مختلف انتظارات متفاوتی را برآورده می ساخته ، در مصر قدیم توسل به سحر و جادو به این نیت بوده که نتایج خوشایندی داشته باشد ؛ کدانیها به این دلیل به جادو متوسل می شده اند که خود را از اثرات نحوست و پلیدی که درهمه جا پراکنده بوده ، محفوظ نگاه دارند و حال آنکه معمولاً توسل به سحر و جادو برای محفوظ ماندن از ارواح خبیث و دور کردن اجنه ی موذی است و جادو گران کم کم مدعی شدند که ارواح و اجنه ی پلید به فرمان آنان هستند و اگر اراده کنندممکن است که اجنه را برای زیان رسانیدن نیز وادارند .

برخی معتقدند که هیچ رابطه ای بین دین و جادو نیست .برخی نیز بر این عقیده اند که دین از جادو گرفته شده است و بعضی دیگر برعکس این نظر را دارند که جادوگری از دین گرفته شده است .
ژرژ گورویچ معتقد به نبودن هیچ رابطه ای بین دین و جادو است ، وی نه تنها ارتباطی بین آنها نمی بیند بلکه دین و جادو را درست در جهت مخالف یکدیگر می داند و اعتقادات منایی را در قلمرو جادوگری می انگارد .
اما صاحبنظران دبستان تحول مانند تایلر و فریزر معتقدند که دین از جادوگری به وجود آمده است ، به نظر فریزر جادوگری قبل از دین وجود داشته است و در واقع منشاء و سرچشمه ی اعتقادات دینی است . به نظر وی رفتار افراد در قبال اعتقاد به قوای فوق طبیعت از جادوگری شروع و به اصالت روح می رسد و بر اثر شکست جادوگری و تلطیف و ملکوتی شدن اعتقادات است که دین به وجود آمده است .

دیدگاه تکاملی درباره ی دین و جادو :

جادو هرگز به مرحله ای نرسید که بتواند در جامعه سازمانهای متشکلی به خود اختصاص دهد هر چند دین های متشکل ممکن است تا حدی جادو و مراسم مربوط به آن را به غیر مستقیم به کار گرفته باشند . دین مخالف جادو است و جادوگر به خاطر دخل وتصرف در اراده ی و قدرت الاهی کافر و مشرک شمرده می شود . مکتب تکاملی ، ادیان را به 5 مرحله : مرحله ی نخستین ، باستانی ، تاریخی ، دوران نخستین عصر نوین وعصر نوین تقسیم می کند .
ویژگی دین نخستین ــ که صورت افسانه ای دارد ـــ این است که با تمام امور جزیی رابطه دارد . در این مرحله نه تنها هر انسانی دارای جدی افسانه ای است بلکه تمامی حوادث حتی کوهها سنگها و درختها از نقطه نظر عمل موجودات افسانه ای توصیف می شوند . در این مرحله تمام رفتارهای انسانی حتی جرایم نیز به منشاء نیروهای افسانه اس نسبت داده می شود . عمل دین نخستین نه تنها با ستایش و قربانی مشخص نمی شود بلکه با مشارکت همه ی افراد متمایز می گردد . در این مرحله سازمان دینی وجود ندارد . جامعه در مرحله گردآوری خوراک است وهر کاری به گونه ی اشتراکی صورت می گیرد . در جامعه تفاوت های عام وجود دارد نه تفاوتهای سلسله مراتبی یعنی طبقات بر پایه سن و جنس و نیروی هوش و بدنی استوار است . وجه تمایز نقش های افراد تنها براین اساس قرار دارد . گرچه در برخی از قبایل جادوگران و رجال دینی دیده می شوند .
مرحله ی دوم ، دین باستانی در واقع شامل بومیان دوره های نوسنگی در آفریقا است که عصربرنز را در دنیای قدیم و جدید نیز در بر می گیرد . از خصایص اصلی دین باستانی اعتقاد به رب النوع ها ، ظهور آیین ها ، وجود کاهنان ، معمول بودن قربانی و ستایش را می توان نام برد . افسانه ها و شعائر دین نخستین در این دوره نظم می گیرند و به شیوه های تازه ای دنبال می شوند . ادیان نخستین و باستانی هر دو دید واحدی از جهان ارائه می دهند که تنها از لحاظ شیوه با یکدیگر اختلاف دارند .
در مرحله ی تاریخی برای انسان قلمرو متفاوتی از واقعیت ، ارزش دینی پیدا می کند . همه ی ادیان تاریخی جنبه ی برتری و مافوق انسانی دارند . دنیای محسوس و عینی را بی اعتبار می شمارند و برای آن ارزشی قائل نیستند . در این مرحله خدای واحد و قادری معرفی می شود که جهان را آفریده است و حاکم مطلق به شمار می آید . ادیان این مرحله از نظر گسترش جهانگیر هستند . اعمال دینی صرفاً به منظور رستگاری انجام می شوند و به اصل و نسب و مکان آدمی توجهی نمی شود . در مرحله ی تاریخی سازمانهای دینی از سایر سازمانهای اجتماعی متمایز می شوند . رابطه ی دین و سازمانهای سیاسی قدرت می گیرد .
در مرحله ی چهارم دوره ی نخستین عصر نوین تغییراتی در ادیان به وجود می آید ماننداصلاحات دین پروتستان در اروپا و جودو شین در ژاپن . در اینجا رستگاری به معنی ترک دنیا نیست بلکه به عکس باید سعادت را در همین دنیا جستجو کرد . در ادیان تاریخی بی اعتنایی به دنیا قوت داشت . لیکن در دوره ی نخستین عصر نوین ، تغییراتی روی داد . در نتیجه محور آن دنیایی به مرکز دین دنیایی تغییر یافت و سرانجام دامنه ی تغییرات به عصر جدید یعنی مرحله پنجم کشید .
در مرحله ی عصر نوین تغییراتی مربوط به این زمینه در همه ی کشورها به وقوع پیوست . در ژاپن در عصر باستانی آیین امپراطور سایه ی خدا موجب شد تا مردم به این دنیا توجه کنند و در نتیجه وحدت ملی استحکام یافت . لیکن این حالت در ایجاد سازمانهای مسئول شکست خورد و در عصر جدید حالت مسخ شده ای پیدا کرد و به صورت نظام امپراطوری فاشیستی ژاپن در آمد . در هندوستان گاندی به دنبال مصلحان دین هندو نشان داد که چگونه این دین با شرافت و شان و مقام پیشه ها ، حرفه ها و کاستهای گوناگون مغایراست . به هر صورت کوشش های او در بر آوردن پاره ای از نیازهای جامعه ی جدید و سازش با شرایط نوین به تغییراتی در شکل جدید آیین هندو انجامید .
درکشورهای پیشرفته به علت بالابودن سطح رفاه مادی ، اگر چه فقر و بی عدالتی از میان نرفت ، همراه با تغییراتی در آنها دین نیز دچار دگرگونی های چندی شد . کوشش برای دست یافتن به معنای تازه ای از زندگی آغاز شد . سرانجام در کشورهای پیشرفته به خاطر آزادی های دموکراتیک وجود ایدئولوژی های گوناگون و آزادی فعالیت آنها در چهارچوب قوانین حاکم زمینه ی کسب آگاهی برای افراد ، به مراتب مساعد تر از کشورهای کم رشد بود و بر اثر اینها در عصر جدید دگرگونیهایی در زمینه ی دین به وجود آوردند. البته در کشورهای پیشرفته هنوز هستند کسانی که دین در زندگی آنها نقش قابل ملاحظه ای دارد .

دیدگاه جامعه شناسی در مورد دین وجادو :

علمای علم ادیان در جامعه شناسی ادیان ، مذاهب و دین گونه هایی را که از بدو تشکیل جامعه تا امروز ایجاد شده است حال حق یا باطل به نام دین خوانده اند . اما علمای دیندار میان دین هایی که متکی و مرتبط به پیامبران و وحی هستند و آنهایی که به عنوان فرهنگ جامعه محصول زندگی اجتماعی اند تفاوت قائل هستند . از این رو ادیان را به دو دسته ی الهی و غیر الهی تقسیم کرده اند . علمای علم ادیان به طور کلی ادیان الهی و غیر الهی را در مسیر تحول و تکامل در هنگام طبقه بندی غالباً در سه مرحله بیان کرده اند :
1. ادیان ابتدایی
2. ادیان قدیم ( شرک و بت پرستی )
3. ادیان بزرگ و متکامل ( مبتنی بر توحید )

منظور از ادیان بزرگ و متکامل دین هایی هستند که به شارعی منتهی می شوند مانند دین های زردشتی ، یهودی ، مسیحیت و اسلام ، ادیان ابتدایی نیز از نظر سیر تطوری ، به موازات تکامل و گسترش فرهنگ جامعه ی انسانی به چند گونه تقسیم شده و تحت چند عنوان بیان گردیده است که مهم ترین آنها به ترتیب سیر تکاملی به شرح زیر است :
1. آیین نیاپرستی ، احترام به آثار اجداد خانواده وعشیره است که در آن مرحله ی ابتدایی جهت آرامش ارواح نیاکان و جلب نظر آنها برای مساعدت به زندگان و بازماندگان آنها را در مراسمی تقدیس و احترام می کردند و برای آنها اساطیری تعریف می کردند . مجموعه ی این مراسم و اساطیر بنا بر عقیده ی ادوارد تایلر نخستین شکل دین در جوامع اولیه بوده است .
2. آیین طبیعت پرستی یا توتمیسم که قبایل ابتدایی هر یک جاندار خاصی از جانوران و گیاهان را به عنوان رمز قبیله و حامی خود شمرده و مقدس می دانستند .
3. آیین آنی میسم ، جان گرایی یا روح پنداری یک نگرش ابتدایی برای توجیه حوادث و پدیده های طبیعی پیرامون بشر اولیه بوده که می توان آن را نخستین مکتب دینی ــ فلسفی مبتنی بر اصالت روح به گونه از ارواح و نیروهای نامریی تصور می شده است . یکی از مظاهر و نهادهای اجتماعی آنی میسم رواج سحر و جادوگری است زیرا معتقدند که جادوگری عملی که به وسیله ی آن می توان از شر ارواح و شیاطین در امان قرار گرفت .

ادوارد تایلر معتقد است که انسانهای اواخر عهد بربریت دین چندگانه پرستی را آفریدند . آنچه مردم شناسی درباره ی عامل عظیم دین انسانی می آموزد ،پرستش دریاها ، دریاچه ها ، جویبارها و رودخانه ها است و خیلی ساده ، آنچه برای ما به منزله ی شعر است ، برای انسان اولیه فلسفه بود . بنا به ادراک ذهنی انسان اولیه آب به علت قوانین نیرو عمل نمی کند بلکه به علت حیات واراده است که جریان می یابد .
از زمان کهن تا کنون ، مسائل جادویی به صورت علومی تنظیم شده اند مانند علم اعداد ، رمل ، جفر، اسطرلاب ، کیمیا، حروف و نقاط ، کف بینی ، علم اسماء ، حساب جمل ، تفال و تطیر ، علم طلسمات و تعبیر خواب و غیره و استفاده از اوراد و اذکار و به کار بردن ادویه مختلف و اشیای گوناگون دست زدن به نیایش ها و رقص ، ترسیم اشکال وتصاویر عجیب و غریب ، ایجاد صداهای مختلف و غیره از وسایل کار جادوگران بوده است.

جادوگری در ایران :

به سختی می توان گفت که واقعاً جادوگری از چه زمانی رواج یافته و در ایران به چه شکلی رواج یافته است . ولی می توان به طور کلی این گونه اعتقادات در ایران را به 2 بخش تقسیم کرد . جادویی که در باستان مورد استفاده قرار می گرفته که تحت تاثیر تمدن آشور ، بابل ، بین النهرین ، مصر وهند بوده است و بخش دیگری که در حدود قرون سوم میلادی تحت تاثیر جادوی غربی به نام هرمسی شکل می گیرد و در آن نفوذ می کند . از هرمسیان ، رسالاتی در دست است که محتوی ترکیبی از نظریات فیثاغورثیان ، افلاطونیان و نوافلاطونیان است . نظریات هرمسیان در افکار و تعالیم اسماعیلیه نفوذ داشته است .
ایران در میان کشورهای منطقه بهترین زمینه ی مطالعه ی جادو می باشد ، اما جنگها و جدل ها ی مذهبی این کشور میانگیر شرق و غرب ، را در 3000سال گذشته تحت تاثیر گذاشته وقسمت عمده و مهم اینگونه اعتقادات محلی از دست رفته است .
دین زردشتی که دارای یک بدنه ی آیینی ــ جادویی در عهد باستان است به خوبی بر همگان شناخته شده اشت . بخشی از این رسوم در کتب خفیه توسط نسل های آنان ، پارسیان هند ، نگهداری شده است . پیروزی اعراب در ابتدای قرن 7 بسیاری از این آثار را از بین برد و بسیاری از اعتقادات صحرای عرب جایگزین آن شد . بسیاری از اعتقادات ماوراءطبیعی آشوریان و بابلیان در ایران منتشر شد و به شکل طلسم و ادعیه باقی ماند .
در مقایسه با هند و مصر در ایران امروزی اعتقادات جادویی و مانند آن بسیار کمتر است . عده ای از مردم شناسان ریشه های احتمالی اعتقادات جادوی را در سرزمین سیبریه در بین اقوام شمن و تورانیان مید انند و گسترش بعدی آن را در سرزمین بابل و بین اقوام کلدی و سومری می دانند .
شکل صفحه ی بعدی نحوه ی ارتباطات و گسترش این گونه اعتقادات باستانی قبل از اسلام را روشن می نماید .

طلسم :

واژه ی طلسم در هیچ یک از کتابهای آسمانی به کار برده نشده است . در بیشتر فرهنگ ها به همراه تعوید و حرز به کار برده می شود . در لغت نامه دهخدا طلسم واژه ای با ریشه ای عربی است و به " آنچه خیالهای موسوم به شکل عجیب در نظر می آورند و نیز شکلی و صورتی عجیب که بر سر دفائن و خزائن تعبیه کنند " تعبیر شده است . فقیر مولف گوید که : " ظاهراً طلسم لفظ یونانی است و عربی نیست چه تقدیر عربی بودن بکسرتین آمدن این لفظ وجهی ندارد چرا که این وزن در کلام عرب نیامده است اگر عربی بودی به کسر اول و فتح ثانی بر وزن قمطر آمدی . در فرهنگ عمید آورده شده است : تکه کاغذ یا قطعه فلز که جادوگران یا فالبینان در روی آن خطها یا جدولهایی می کشند یا حروف یا کلماتی می نویسند و معتقدند که برای محافظت کسی یا چیزی و دفع بدی و آزار موثر است به عربی طلسم به کسر طا و فتح لام می گویند و جمع آن طلسم و طلسمات است . در فرهنگ مصاحب گفته شده است : نقوش سحری یا تنجیمی یا شی منقش به این نقوش که برای دفع آفتها یا چشم زخم یا حوادث مختلف دیگر تهیه می شد .بلیناس حکیم به عنوان پدر طلسمات شهرت یافته است . قواعد گوناگون برای تهیه ی طلسمات به هرمس تریسمگیستوس منسوب است . در دایره المعارف آمریکانا ، طلسم جسمی است که به جسمی است که به اعتقاد مردم دارای خاصیتهای جادویی است پس توانایی انتقال بدبختی به خوشی و تاثیر گذاری بر رفتارهای انسان و احساسات را طی یک روش پنهانی دارد . همچنین طلسم همانند تعویذ به نظر می رسد که با روشهای آیینی در گردهمایی های مذهبی از یک ماده ویژه به وجود می آید . ظرفیت طلسم برای تغییر روی دادها ، چیزی است که آن را را از تعویذ که اساساً جسمی حمایت کننده است ، جدا می کند . طلسم ها در مصر باستان بسیار رایج بوده است و در بابل اعتقاد براین بوده است که طلسم ها نیروهای طبیعت را تغییر میدهد. داستانهای بومی از باستان به امروزه قدرتهای معجزه گر را به طلسم ها ارتباط می دهند . بریتانیکا مختصری از طلسم میدهد . جسمی که نمادی ویا خطی برروی آن حک شده است و به نظر می رسد مانند یک افسون عمل می کند و شر را تغییر می دهد و خوشی می آورد .
ملا احمد نراقی در کتاب الخزاین سه معنی مختلف از واژه طلسم ارائه می کند :
الف ــ طلسم را به دو بخش طل به معنی اثر و اسم به معنی اسم،
تقسیم می کند یعنی اسمی که اثر بخش است .
ب ــ آن را واژه ای یونانی میداند به معنی گره نگشودنی .
پ ــ این واژه را اشاره ای از اسمی قلب شده میداند که به منظور تسلط به کار می رود .

تعویذ :
دهخدا گوید : آنچه که از عزایم و آیات قرآن و جز آن نوشته جهت حصول مقصد و دفع بلاها با خود دارند ، مجازاً به معنی آنچه از ادعیه یا اعداد اسمای الهی نوشته در گلو و بازو بندند به جهت پناه دادن از بلیات . و نیز حرز : در زمان قدیم همچون گوشواره و گردنبند و سنگهای گرانبهایی که دارای علائم و قوه ی موهومات بود ، استعمال می شد : دعا هایی جهت رفع بلا در گلو و بازو بندند و کماهه و پنام و هر چیزی که جهت رفع چشم زخم ، دفع بلا بر بازو بندند و یا بر گردن آویزند . در فرهنگ نامه مصاحب در تعریف تعویذ آورده شده است : دعا ها و آیات قرآن که برای دفع بلا و چشم زخم یا حصول مقصودی بر بازو می بندند یا به گردن می آویزند . در بریتانیا این واژه بدین شکل معنی شده است : جسمی است که طبیعی و یا ساخته ی دست بشر است . با ور بر این است که نیروهای ویژه ای برای حمایت یا آوردن اقبال نیک ، در آن انباشته شده است . تعویذها یا به همراه شخص حمل می شوند و یا در محلی که خواسته شده است مورد تاثیر قرار بگیرد ، نگهداری می شود به طور مثال در سقف یا در مزرعه . تعویذهای طبیعی از عنوان مختلفی هستند ، سنگهای قیمتی ، فلزات ، دندان ، پنجه ی حیوانات ، گیاه و … . تعویذ های ساخته دست بشر هم متنوع هستند شامل نمونه های کوچک از حیوانات یا اشیاء . مدال هایی که نقوش مذهبی بر آن نقش بسته است یا دست نوشته هایی بر کاغذ یا فلز . تعویذ ها به نظر می رسند که قدرتی را از اتصال خود به نیروهای طبیعی دریافت می کنند و دریک گردهمایی مذهبی یا از طریق های آیینی در زمان مشخص ساخته می شوند . در قرون وسطا کاربرد تعویذ با مخالفت کلیسا روبه رو شد ولی بعد ها در بین یهودیان و سپس قبالیست ها به نظر رسید که استفاده از آنها قانونی بود . در حقیقت تهیه ی تعویذ ساختار ربانی پیدا کرد . به نظر می رسد که تعویذ ، افسون و ورد برای محافظت انسانها از ارواح شریر بوده است با اینکه بر روی برخی تعویذ ها آیات کتاب مقدس نوشته شده است برای این قبیل اشیاء یهودیان قدوسیتی قائل نیستند . قانونی مربوط به تعویذ های مکتوب چنین می گوید : حتی اگر در تعویذی اسم اعظم نوشته شده باشد در شب و روز شنبه آن را از حریق بیرون نمی کشند و می گذارند تا بسوزد . تعویذ مخصوص انسان نبوده و به حیوانات نیز می بستند ، زیرا آنان نیز در معرض حمله و آسیب ارواح خبیث قرار داشتند . فرهنگ نامه آمریکانا تعویذ را بدین گونه توضیح می دهد : جسمی است که توسط شخصی در بر گرفته می شود با این اعتقاد که آن تعویذ برای وی اقبال نیک می آورد یا نیروی شر را دور می کند . به طور معمول برای حمایت از اشخاص در مقابل تهاجم های جادویی ( به عنوان مثال چشم بد ) استفاده می شوند . اعتقاد بر این است تعویذها مقابله گر جادو هستند .
از نظر بسیاری از مردم شناسان بین کارکرد جادو و اعتقادات مذهبی اختلافی وجود دارد با در نظر گرفتن اینکه جادو به طور ناخودآگاه عمل می کند ، اعمال مذهبی مانند نماز و نذر که توسط آنها خواسته ای از نیروهای بالاتر درخواست می شود ، به طور تصادفی موثر هستند . به نظر مردم شناسان ، مذهب به سوی اهداف به هم پیوسته هدایت می شود درحالیکه جادو برای رسیدن به یک هدف انفرادی طراحی می شود . این خاصیت است که در تعویذ ها تجلی پیدا می کند . تعویذ ها برای حمایت اشخاصی که مخصوصاً، آسیب پذیر هستند مانند بچه ها ، بیمارها ، زائو، اشخاص در خطر یا شغل های پر خطر، انسانهایی که در شغل آنها شانش نقش بزرگی را بازی می کند مانندشکارچی ، بسیار مورد استفاده قرار می گیرد .
جداکردن جادو از دین و کشیدن خط فاصلی که نشان دهد جادو به کجا ختم شد و دین از کجا آغاز شد ، کار بسیاری دشواری است . در این مورد شرح جورج فریزر منطقی و معقول به نظر می رسد . او به کمک بررسی دو حالت ذهن ، دین را از جادو جدا می کند . در حالت مذهبی ، ذهن انسان به برتری نیروهای فوق طبیعت در جریان امور جهان و زندگی اعتراف می کند و خود را در کنترل و تغییر مسیر آن ناتوان می بیند . در نتیجه برای او چاره ای جز اطاعت باقی نمی ماند او برای کسب عنایت و رضا به انجام مراسم ، تشریفات و آیین هایی می پردازد . ذهن انسان در حالت جادو اعتقاد دارد که قوا و نیروهای مرموز را تحت شرایطی می توان رام کرد . فریزر معتقد است که جادواز خیلی جهات علم کاذب است ، از این رو معتقد به اولویت وجود جادو است و دین را مرحله ی بعدی می داند .
به نظر می رسد جادو و تعویذ در موقعیت ها و یا فعالیت هایی که امکان کنترل شرایط در دست اشخاص نمی باشد ، انسان را یاری می کنند . کاربرد جادو با افزایش کنترل عقلانی بشر برمحیط اطرافش روبه کاستی نهاد . تعویذ باید از طلسم تشخیص داده شود و اعتقاد بر این است که طلسم قدرتی برای انجام شگفتی ها دارد . بنابراین افسانه علاءالدین و چراخ جادو یک طلسم است چرا که او می تواند مسافت طولانی را طی کند ، دیوی را در بندکند ، ویا خوشبختی بیاورد .
با وجود اینکه اعمال جادویی توسط کلیسای مسیحیان به عنوان خرافات تلقی شده است ولی تعویذ ها به طور گسترده ای در دنیای غرب مورد استفاده قرار می گیرند . به طور مثال پای خرگوش ، سکه خوشبختی ، سنگ تولد ، مدال کریستوفر مقدس ، نعل اسب ، شبدر چهار برگ نمونه هایی از این تعویذ ها هستند . تعویذ ها از جنس های متفاوتی ساخته می شود : سنگ ، فلز ، پر ، پارچه ، چوب و یا اجسام کارخانه ای که در آنها مورد استفاده قرار می گیرد. گروه قابل توجهی از تعویذ ها در خاورمیانه ریشه دارد و در هنگام فتح اعراب به شبح جزیره ی ایبری را پیدا کردند و از آنجا تعداد زیادی از تعویذ ها با آمریکای لاتین برده شد . در این بین معروفترین پنجه فاطمه است که در پرو و سوریه یافت می شود . همچنین در دوره اسلامی از آفریقا به هند رنگ آبی که به نظر می رسد مقابله ای است برای چشم بد به شکل خرمهره های آبی در لباس ، شترها و خرها ظاهر شد .و در سراسر آن سرزمین مورد استفاده قرار گرفت . نوشته هایی از قرآن هم همان کاربرد را در بین اشخاص کم سواد دارد ، حروف نوشته شده برای آنها تاثیر زیادی داشته و از ورای آن معنایی جادویی در میابند . این نوع تعویذ ها در بین روستاییان جزیره ی هائیتی بسیاری دیده می شود . استفاده ی جادویی از متون مذهبی مشخصاً تبدیل به عناصر مذهب را به وسایل جادویی نشان می دهد . تعویذ ها در سراسر دنیا استفاده می شوند و تمام آنها ریشه های در دوران باستانی دارد . در میان مردمان باستان ، مصریان مشهورترین گروه در تعدد و تنوع تعویذ ها هستند .

حرز:
در اصول کافی حرز به معنای پناهگاه ، جای محکم واستوار و دعایی که برکاغذ نویسند و برای دفع چشم زخم و یا دفع بلا همراه خود نگه دارند ، آمده است . و تعویذ هم معنانی شبیه حرز دارد و به معنای پناه دادن نیز آمده است و مقصود در اینجا چنانچه از دعایی که می آید معلوم گردد ، دعاهایی است که با خواندن یا نوشتن و همراه کردن آنها انسان از دردها و جانوران موذی و درندگان و ترس و دیگر چیزها در امان ماند .

عزایم :

در فارسی عزایم را به افسون ترجمه کرده اند اما در بعضی کتابها میان عزایم خوانی و افسون خوانی تفاوت قائل شده اند . فخرالدین رازی در کتاب جامع العلوم فرق میان سحر و عزیمه را در این می داند که عزیمه بر وفق شرع است و سحر بر خلاف آن.

مقایسه ی و طلسم :

فرهنگ نامه مذهبی جامع ترین توضیحات را در خصوص دو واژه طلسم و تعویذ ارائه میدهد : تعویذ جسمی است که گمان می رود توسط قدرت جادویی انباشته شده است که به همراه انسان حمل می شود و یا در خانه ، انبار، محل کسب به منظور دور نمودن پیش آمد ناگوار ، بیماری یا یورش موجودات پلید ، شیطان و یا انسان در معرض دید گذاشته می شود. طلسم جسمی با کاربرد مشابه است برای افزودن توانائیهای فردی و اقبال . تعویذ وطلسم دو روی یک سکه هستند . اولی به منظور مقابله از آنچه موذی است طراحی شده است و دیگری برای به دست آوردن آنچه سودمنداست . کاربرد هر دو که جهانی است ، متکی بر این اعتقاد است که کیفیت اقتباسی جسم می تواند بر اثر تماس به انسان منتقل شود .
انتخاب در اجسام به کار برده شده به عنوان طلسم وتعویذ با معیارهای متفاوت فراوانی اتخاذ می شوند .آنها ممکن است :
1. شکل های غیر معمول داشته باشند مانند سنگهای سوراخ شده .
2. نایاب مانند شبدرهای چهاربرگی .
3. علفهای گیاهی یا گلهایی مانند برنجاسف ( برای آسان کردن زایمان )
4. اعضای حیوانات نمونه ی مجسم پاره ای از خصوصیات هستند ( به عنوان مثال گوشت خرگوش صحرایی نماد چابکی و یا گاو میش نماد قدرت ) و یا به عنوان قدرتی بر پشتیبانی از حمله این حیوانات پنداشته شده اند .
5. یادگارهای اشخاص مقدس و قهرمانان و یا حتی غبار از قبرهای آنها ، تقدس یا عطیه الهی جزو لاینفک آن شخص محسوب می گردد .
6. مجسمه های خدایان و الهه ها .
7. نمونه هایی از جسم های رایج که معانی نمادین به آنها نسبت داده می شود . مانند نردبانهای کوچک که تجسم معانی عروج روح به عرش را تداعی می کنند .
8. اجسام بیگانه با منشاء های خارجی که گفته می شود دارای قدرت می باشند ، نیز به عنوان طلسم قلمداد می شوند .به طور معمول این اجسام در جامعه پذیرنده قابل دسترس نیستند .
رنگ جسم نیز بر اساس متشابهات از هم تاثیر می پذیرند در انتخاب طلسم موثر است ، برای مثال یک رنگ قرمز ممکن است تصور شود در رهاسازی درد در یک جریان خون آلود موثر وارد می شود و یا سنگ زرد از یرقان محافظت می کند . همانطور که ، ( همانند افکار ابتدایی ) نام فرد فقط یک وجه تسمیه شفاهی نیست و یک جزء از وجود او ( همانند صدای سایه او ) محسوب می گردد ، نام ایزد یا دیوی که برروی قطعه چوبی ، گوهری و یا مدالی نقش بسته است می تواند به عنوان یک طلسم یا تعویذ موثر باشد . به همین نحو مفاهیم مرتبت و با اسطوره ها ، فرهنگ عام ، یک ایزد یا قهرمان ممکن است باور شوند که با یک قدرت همراه هستند . مهمترین مساله جنس ماده ای است که طلسم و تعویذ از آن ساخته می شود .
انسان تعویذ و طلسم را به شکل های زیور آلات ، گل سینه ، قاب شمشیر ، آویز ، مهر و عنبرچه در نزد خود نگهداری می کند در حقیقت آنچه امروزه در موزه ها به عنوان زیور آلات دوره های باستانی در معرض دید گذاشته می شود در ابتدا به منظور تعویذ و طلسم و قدرت پشتیبانی طراحی شده اند تا صرف جنبه ی تزئیناتی .
کاربرداصلی تعویذ در بسیاری از فرهنگ ها بر اساس رمزی بودن آنها می باشد . هر چند گاهی اوقات برروی دیوار منازل ، اتاقها و ساختمانها آنها را در معرض دید کامل قرار می دهند . اما هنگامی که شخصی آنها را به همراه خود دارد ، پنهان کردن آن الزامی است و نباید هیچ کس آنان را ببیند مگر کسی که آنها را در شرایط مخصوص به کار می بندد همانند جادوگران که آنها را می سازند و موجودات مخالفی که درمقابل آن شخص قرار گرفته اند . به این دلیل که طلسم ها با ید پنهان باشند عموماً در لباس ، کیف و یا قابهای کوچک جاگذاری می شوند . در مورد متون نوشتنی معمولاً با بکار گیری خطوط رمزی از آشکار شدن مفهوم آنها جلوگیری می شود . این خطوط معمولاً به خط و زبان ایزدان و دیوان تصور می شدند .( البته گاهی اوقات این رمزها به عنوان خطوط باستانی و یا زبانهایی که در اثر گذر زمان نامفهوم شده اند تشخیص داده شده اند ) علائم مناطق البروج و نشانه های مرتبط با صور فلکی و فلزات همچنین برروی طلسم ها ظاهر می شوند. زیرا این چنین علائمی همانند اسمها بخشی از آنچه نشان می دهند می باشند . و به همین دلیل آنها خصوصیت های صور فلکی و فلزات را در ذات خود دارند واعتقاد براین است که سرنوشت و تقدیر انسان را کنترل می کند .
در روشهای سری نگارش گاهی از جابجایی هجی حروف در کلمات متن استفاده شده است و گاهی اوقات نیز از همان روش از حرف اول یا پایانی کلمات آیه های کتاب مقدس استفاده شده است . به جای نوشتن کلمه از عددی استفاده می شده که حاصل جمع اعداد هم ارز هر واژه بوده است . وسیله ی بعدی استفاده از مربع جادویی است هر ستون عمودی و هر ردیف افقی مجموعی دارد که به کل اعداد هم ارز واژه ها اضافه می شده است . هویت سری متون تعویذی با هجی شفاهی و زمزمه نجواگونه یا زیر لب تکرار کردن آنها هماهنگ است . در حقیقت معنی اولیه واژه افسون گری ، طلسم ، جادو ، همین راز آمیز بودن است .
تعویذهای نوشتنی معمولاً هویت مقدس خود را با شروع کلماتی مانند به نام ایزدان آشکار می کنند ( بسم ا… به نام خداوند) و یا با پراکندن نقوش مذهبی ( مانند : صلیب ،سوآستیکا یا ستاره داوود ). نشان دادن تقدس آنها با نفرین کردن دیوها کامل می شود در این تعویذها رشته های از اصوات رمزی برای گرفتن قدرت از فرشته ها وسیاره ها بیان می شود گاهی اوقات نیز قدرت تعویذ های نوشتنی فقط با به همراه داشتن آنها شکار نمی شوند بلکه با گذاردن آنها در آب و سپس نوشیدن آن آب ، نمایان می گردد .
با دقت به توضیحاتی گذشت به نظر می رسد واژه ی طلسم بیشتر در موارد اشیاء آیینی و اسطوره ای به کار می رود بدین معنی که اسطوره ها در علائم و رموز به شکل طلسم جام می یابند و ایجاد فعل می کنند .
تعویذها بیشتر به شکل حروف و اعداد هستند وبازدارنده ی فعل هستند و آشکارا در متون مذهبی از آنها یاد شده است . بدین صورت تقدسی پیدا می کنند وبیشتر در علوم خفیه به آنها پرداخته می شود .

تقسیم بندی انواع طلسم :

دسته بندی طلسم و تعویذ ما را در شناختن آنها یاری می کند . به همین منظور چند دسته بندی به شکل های زیر صورت گرفته است . مشخصاً این تقسیم بندی ها کامل نمی باشند و فقط در حد مطالعات این پایان نامه تنظیم شده اند .
اولی تقسیم بندی بر این پایه قرار گرفته است که طلسم و تعویذ به شکل عناصر طبیعی به کار می رود و یا ساخته ی دست بشر است . عناصر طبیعی شامل عضوی از بدن ، سنگ وگیاه می گردد . عضو بدن خود به دوگروه انسانی و حیوانی تقسیم می گردد ، اعضای حیوانات چشم ، دم ، استخوان ( دندان )، پنجه و پوست بیشترین کاربرد را نشان دادند .
طلسم های ساخته ی دست بشر به 4 شکل دیده شده اند : نقش،
حروف ، نقش و حروف ، که معمولاً برروی ورقه های نازکی از مس ، نقره ویا کاغذ نوشته می شوند . لوازم شخص مقدسین و قهرمانان آخرین شکل این شاخه است .
تقسیم بندی دیگری می توان از روی بومی و یا غیر بومی بودن طلسم ها انجام داد . معمولاً طلسم و تعویذ در ارتباطات انسانی و روابط بین جوامع مانند بازرگانی ، جنگ ، ازدواج بین الملل منتقل می شوند و معمولاً هر گروهی که طلسم و تعویذ ی را می پذیرد آن را با اعتقادات بومی خود همگن می سازد .
طبقه بندی دیگری از نظر تئوری به وجود آمدن طلسم و تعویذ را می توان در نظرگرفت . عده ای از طلسم ها فقط از زیر ساخت اسطوره ای برخوردار هستند . بدین معنی که اسطوره ها و افسانه های محلی در آنها تجلی پیدا کرده اند ؛ حال آنکه در مقابل بخش دیگر با پشتوانه و نگرش علمی و مذهبی وجود یافته اند .
مواد به کار رفته در ساختار طلسم و تعویذ می تواند بنای تقسیم بندی دیگری قرار بگیرد که به خاک ، چوب ( کاغذ ) ، آبگینه ، پارچه ، فلز ، سنگ و در مواردی پر ، می توان اشاره کرد .
عملیات در استفاده از طلسم ها و تعویذ بر 4 گونه است : آبی ، بادی ، خاکی و آتشین که می تواند مبنای تقسیم بندی دیگری قرار بگیرد .

عناصر طبیعی :
هنگامیکه افسانه ها به پدیده های طبیعی مانند خورشید می پردازند. افسانه ها به واقعیتی نسبت داده می شوند که دیگر آنچنان که انسان جدید امروزی آن را می شناسد ، طبیعی نیست . طبیعت در همان حال طبیعت فوق طبیعت است . یعنی مظهر نیروهای مقدس و صورت و شکل واقعیات برترین است . این امور قدسی وواقعیت های مذهبی به شکل های متفاوتی در طی دوران تجلی پیدا کرده اند . آنی میسیم ، توتمیسم ، تابو ، آئین ، رمز ، اسطوره ، دیو ، خدا را می توان در این زمره بر شمرد . در واقع می توان گفت با توده ای چند شکلی و حتی گاه درهم وآشفته از اشارات واعتقادات و نظریات که شاید پدیده های مذهبی از ترکیب آنها شکل گرفتند ، روبه رو هستیم شاید انسان اولیه برای در امان بودن از این نیروها ی مرموز و یا در اختیار گرفتن این امور به برقرار نمودن ارتباط از طریق آیین ها و تشریفات خاص ، متوسل شده باشند . این نیرو در جوامع مختلف به نامهای گوناگون خوانده می شوند . بومیان ملانزی و پولینزی آن را مانا می نامند ، سرخپوستان آلگونگوین به آن مانی تو می گویند و سرخپوستان دشتهای بزرگ آن را واکان می نامند . برخی از مردم پولینزی ، مانند تاهیتی معتقدند که اقتدار رئیس قبیله بهره ی عظیمی است که او از مانا دارد . درست همچنان که مردم برخی از جوامع متمدن قدیم ، رهبران و پادشاهان خود را دارای فره یعنی موهبت آسمانی می دانستند و برای آنان حقوق الهی قائل می شدند .
اعتقاد به مانا به عنوان نیروی فوق توانایی فرد ، موثر در اشیاء و امور و صورت دهنده ی کارهای خارق العاده ، رفته رفته تغییر شکل می دهند . به صورت آنی میسم جان گرایی یا همزاد گرایی ظاهر می گردد .
سر ادواردتایلر ، آنی میسم را چنین تعریف می کند :
جان گرایی اعتقاد به وجود جان در اشیاء است . او منشاء جان گرایی را در پدیده های خواب و مرگ یافت .خوابها شکلهای خیالی و تجارب غیر واقعی هستند و اینکه شخص خواب می بیند یک حقیقت تجربی است . در خوابها قدرت دخل و تصرف در واقعیت وجوددارد و کارهای غیر عادی انجام می شود . محدودیت های زمان و مکان مانع از خواب دیدن نیستند . دوگانگی میان حوادث خوابها و دنیای واقعی انسان ابتدایی را به فکر وجود روح و بدن به معنای کالبد هدایت کرده است .
روح معنایی عالمگیر است و نطفه جان گرایی را در برداشت . روح نیروی حیات است که بودن و نبودن آن در بدن مساوی با زنده بودن یا نبودن است . تایلر انتساب ارواح به اشیاء و گیاهان را موجب پرستش طبیعت میداند . از این جا است که توتم پرستی به وجود آمد و پرستش جانوران و گیاهان به عنوان نیای افسانه ای قبیله ها به وجود آمده است .
پرستش اشیاء را به طور کلی توتم پرستی نامیده اند . این توتم، معمولاً حیوان و شاید به صورت گیاه باشند . توتم که رنگ دینی داشته است برای متهم ساختن افراد قبیله با یکدیگر عامل موثری بوده است . همچنین می پنداشتندکه به وسیله ی توتم با یکدیگر ارتباط دارند و یا همه از آن به وجود آمده اند . توتم که عنوان شعار و رمزی داشته ، علامت مفیدی برای خویشاوندی ملت های اولیه بوده است و پس از آن رفته رفته از جنبه دینی خود خارج شده و عنوان علامت خوشبختی یا نظر قربانی پیداکرده است وگاهی همچون شیر و عقاب دارد علامت پرچم های پاره ای از دولتها گشته است و یا مانندگوزن علامت جمعیت های برادر شده است . غالب اوقات توتم از محرمات محسوب می شد و کسی حق دست زدن و خوردن آن را نداشت مگر اینکه خوردن آن نوعی از مناسک دینی باشد . در فرهنگ نمادها آورده شده است که توتم ، اصطلاحی آلگونگین است . معنی اصلی آن نگهبان شخصی یا قدرت دیده بانی یک نفر از زاویه فردی است . توتم اغلب در وسایل طبی آن شخص ( کیسه ی ادویه و اشیای جادویی ) یا برروی لباس ها و اشیاء شخصی به شکل تک چهره یا نماد نقش می شود . توتم سر منشاء محرمات و تابو بوده است .
در کتاب زمینه ی انسانشناسی به توضیح دقیق تری از توتم بر می خوریم ، واژه ی توتم از کلمه یojibwa مشتق شده است . این کلمه متعلق به زبانی است که مردم قبیله آلگونگین ، در آمریکای شمالی بدان تکلم می کنند . واژه ی توتم به صورتهای دیگر مانند tatam یا dodaim نیز به کاررفته است . به نظر ماکس مولر ، اصل واژه باید otem بوده باشد .
از بررسی تعاریف گوناگون توتم ، می توان دریافت که گیاه ، حیوان یا چیزی است که به عنوان نشانه یک گروه اجتماعی را از سایر گروههای انسانی متمایز و جدا می کند ، توتم دنیای افسانه ای اعضای گروه شمرده می شود . توتم برای اعضای قبیله ی مقدس و مورد احترام است . کشتن و خوردن و آزار رساندن به آن تابو شمرده می شود . افراد گروه نه تنها حق خوردن توتم را ندارند بلکه اشیاء منسوب به توتم برای آنها ممنوع شمرده می شود، توتم نماد گروهی است و در باور افراد توتم حامی اعضا است و تمامی خطرات را دور می کند . اعضای یک گروه که دارای توتم مشترک هستند ، نمی توانند با هم ازدواج کنند . آنها باید با گروهی دیگر که توتم دیگری ازدواج کنند .
ادوارد تایلر معتقد است که منشاء دین های اولیه را باید در زمینه ی توتمیسم جستجو کرد . فریزر نیز در تمام جوامع انسانی تابو را در نظامی زود باور می بیند که تبدیل به مذهب می شود . آداب این مذهب ظاهراً به گونه ای خودجوش از فرضیه ای در ارتباط با ارواح فراهم آمده است و شعایر آن از روی دلبستگی و یا عدم دلبستگی ، علاقه یا کراهت طبقات مختلف روح ، نسبت به این یا آن روح تایین می شود . اما در ورای ارواح انسانها و حیوانات به عنوان تابو ، مفهوم خدای بانویی مقتدر رشد می کند . اهمین این مفهوم بی وقفه بیشتر می شود و باعث می شود بررسی تابو ها هر چه بیشتر به صورت وسیله ای برای تطابق خود ما با آنها در آید .
در واقع تابو نقش یک مجزا کننده را بر عهده دارد و موظف است نیروی روحی افرادی که آن را در تصاحب دارند مراعات کند تا این افراد نه رنجی بکشند و نه موجب رنج شوند . تابو نیز مانند نقص عضو لعنت آفرین است . چنانچه بسیاری از نقیصه ها یا کسر اندامهای جسمانی در فردی که مبتلابه آنها است را نشان تابو بر او دانسته اند .
نماد سازی حیوانات و گیاهان در قبایل آفریقایی ، سرخپوستان و مصریان باستان بسیار رایج بوده است به نظر می رسد در ابتدا این اشیاء آئینی بوده و از تقدس برخوردار بوده اند و به تدریج با پیشرفت علم انسان بسیاری از این اشیاء جنبه ی تزئینی یافته اند درادامه بحث به توضیح نمونه هایی خواهیم پرداخت .

اعضای بدن حیوانات :

مار از عمده ترین تصاویر مثالی سرچشمه حیات و تخیل است. این جانور خاکی یا زمینی هم مورد اعزاز و پرستش بوده است و هم موجب وحشت و نفرت . ظهور اسرار آمیزش بر زمین و غیب شدن ناگهانی آن در جهان ناشناخته زیر زمین مایه خیالبافی و قصه پردازی بوده است . بدین وجه که مار را موجودی مافوق انسان و طبیعت که از ارواح و جانهای نیاکان مدد می گیرد ، پنداشته اند .
ویژگی ها ی گوناگون مار تعدادی کننده ی رمز و راز هستند به علت عمرطولانی و پوست اندازی مار نماد جاودانگی است و به عنوان طلسم سلامتی و عمر جاودان در مصر باستان کاربرد داشته است و هنگامیکه به شکل یک دایره مجسم می شد نماد تبدیل دایم مرگ و زندگی است .
مار در هند نماد ویشنو است و طلسم آگاهی ، خود و شعور است . مار به عنوان خدای بزرگ دارو در یونان تقدیس می شده است . در ایران نیز از مهره مار برای سفید بختی استفاده می کردند و برای گرفتن مهره مار ، اعتقادات و تشریفات خاصی حاکم بوده است . نیز در اعتقادات کهن ایرانیان آورده شده است که درمقابل مار ، هزار پا ها و چلپاسه دهن را نباید بازکرد ، چون هرگاه دندانهای انسان برا بشمرد آن شخص خواهد مرد .
ببر در چین به عنوان ایزد بخت پرستیده می شود و دندان قبر طلسمی است برای خوش شانسی و پنجه و پوست آن طلسم محبت است .در ایران نیز از دندان ببر برای رفع چشم زخم استفاده می شده است . در چین گربه سیاه نشانه ی بدبختی ، بیماری و فقر است و نیز در ایران گربه سیاه شوم و نشانه ی جن است ویا هر
گاه رو به شخصی خود را بخاراند غم به دل آن کس می آید .
در ایران از چشم گوسفند طلسم نظر قربانی درست می کنند ، در خراسان هر گاه بخواهند باران نیاید طلسم مخصوص با موی سگ و گربه درست می کنند و به آب می دهند تا باران بند بیاید . شوم بودن جغد ، کلاغ ، خوش یمن بودن یاکریم و کبوتر نیز در همین طبقه دسته بندی می شوند .

اعضای بدن انسان :

اعضای بدن انسان نیز کاربرد زیادی درطلسم سازی داشته است . به همین منظور نگه داشتن ناخن ، مو و دندان شدیداً تاکید شده است . یکی از عملیات جادوگری که امروزه در میان یهودیان نیز رایج است به نام دنبه گراز مشهور است . برای این کار جادوگر ، آدمکی کوچکی از موم درست کرده دندان ، موی سر و یا ناخن دشمن را در آن عروسک مومی می گذارد و پس از به جا آوردن مراسم مخصوصی هر نقطه از تن آدمک مومی را که زخم بزنند صاحب ناخن یا موی سر از همان نقطه رنجور می شود .
دراوستا ( فرگرد 17) تاکید شده که در مواظبت موی سر و خرده ناخن بکوشد تا به دست جادو نیافتد اینکه چون ناخن خلال کنند باید که در کاغذی بپیچند و سه یثا اهووئیریو بخوانند البته باید که ناخن ناسوده نگذرانند که به صلاح جادوان به کار آید .
شاید دیدگاه های رایج امروزی از همین اعتقادات قدیمی به جا مانده باشد چنانچه گفته شده است ، دندان افتاده را باید سه بار کرداد و سپس دفن و کفن کرد و در سوراخ دیوار گذاشت و یا ناخن گرفته شده را اگر زیر دست و پا بریزند فقر می آورد .
به نظر می رسد که تفال با اعضای بدن نیز بی تاثیر از این اعتقادات نبوده است . مانند اینکه اگر کف پا بخارد راه دور می روند و اگر کف دست چپ بخارد خرج زیاد می کنند .
شورچشمی و چشم زخم ، اصطلاحی بسیار رایج در سراسر جهان اسلام است و نشانه ی اعمال قدرت همراه با سوءنیت بر کسی یاچیزی است . شخصی که چشم می زند به زبان عربی معیان نامیده می شود . قسطانی می گوید : وقتی معیان با میل و هوس به چیزی می نگرد نگاه آنها باعث لطمه و زیان می شود ولی اینکه چشم بد ، ماده ای نامرئی بر روی آنچه به آن نگاه می کند ، خالی می کند متقن نیست بلکه محتمل است . وسایلی برای دفع چشم زخم وجود دارد . روبنده ، طرحهای هندسی ، اشیاء درخشان ، بخورهای معطر ، نمک ، زاج سفید ، شاخ ، دست فاطمه و نعل اسب از این دسته هستند .
در بندهش آورده شده است که شورچشمی دیوی است که چون مردم چیزی می بینند و به نام ایزد نمی گویند ( آن چیز را ) از میان می برد .

گیاه :

به نظر می رسد تاثیر گیاهان در جوامع ابتدایی فقط محدود به توتم نمی شده است و کاربرد زیادی در درمان گری و جادو پزشکی داشته است . بنابر الواح بابلی کشف شده علت بیماری و تب را نفوذ شیطان در بدن انسان می دانستند ، که توضیح آن داده شد . بدین ترتیب جادو پزشکان به این عنوان از بعضی گیاهان درمعالجه بیمار سود می جستند که تلخ مزه یا بد بود بودند تا شیطان داخل بدن بیمار از تلخی یا بوی بد آن گیاهان ناراحت شده و تن بیمار را ترک کند و یا از بعضی گیاهان خوشبو استفاده می کردند و جوشانده آن را به بیمار می نوشانیدند تا شیطان خوشحال شود و بیمار را رها کند و یا از گل و برگ بعضی گیاهان مقدس (توتم ها ) به بیمار می دادند که نیروی توتم بر شیطان بیماری غلبه نماید . به هر حال استفاده از گیاهان برای معالجه بدین گونه آغاز شد ورفته رفته از آن گیاهان شربت و مرهم می ساختند ونگه می داشتند که هر جا و درهر وقت لازم باشد در اختیار جادوگرــ پزشک گذاشته شود . بدین ترتیب گیاهان طبی به صورتهای جوشانده شربت ، مرهم و معجون و حب به عنوان ابزارهای جادوــ پزشکی تهیه شد . این اعتقاد که چرا گیاه می تواند علاوه بر توتم بودن خاصیت درمانی داشته باشد به نظر میرچا الیاده به خاطر آن است که این گونه گیاهان یا نمونه ای مینوی دارند ویا اولین بار ایزدی آنها را چیده و جمع آوری کرده است . هیچ نباتی به خودی خود ارزشمند نمی شود . بلکه فقط از طریق مشارکت با یک نمونه ازلی و یا به خاطر تکرار اعمال وخواندن اوراد ونیرنگ هایی که او را از قلمرو ناسوتی اش جدا کرده و متبرکش کرده دارای ارزش شده است . برای مثال در سده 16 میلادی در انگلستان اصل و خاصیت دارویی برخی از گیاهان به کوه مقدس کالواری ، خاستگاه اولیه این گیاهان نسبت داده شده است . خاصیت درمانی این گیاهان را به این علت دانسته اند که نمونه های اولین آنها در یک لحظه سرنوشت ساز کیهانی بر فراز کوه کالواری پیدا شده اند .
در هند باستان ، گیاه کپی تکه دارویی است برای درمان ناتوان جنسی چون در آغاز گندرو از آن برای اعاده نیروی مردی ایزد و رونه استفاده کرده است . از این رو جمع آوری آیینی گیاه مزبور در حقیقت تکراری است از کار گندرو. در متنی قبطی که به پاپیروس جادویی پاریس مشهور است ، ضمن وردی طولانی به منزلت استثنایی گیاه دارویی چنین اشاره شده است ، کرونوس ترا کاشت ، هوا پذیرفت ، امون نگهداری کرد . آیسیس زایید و زئوس باران بخش پرورانید . با مهر خورشید و ژاله بالیدی .
در بسیاری از تمدن ها درباره ی درخت باورهای مذهبی و اسطوره ای وجود دارد و مردم آنها را عبادت می کنند . درخت در قدیمی ترین تصویر، درخت کیهانی غول پیکری است که رمز کیهان و آفرینش کیهان است . نوک این درخت تمام سقف را پوشانده است ، ریشه هایش را در سرتا سر زمین پهن کرده است و شاخه های پهن و ستبرش را در پهنه جهان گسترانده است .
در یکی قدیمی ترین سرودهای جهان ، یعنی سرودی که در اریدو واقع در کرانه ی خلیج فارس و در فرهنگ سومر سروده شده است ، در باره ی این درخت که منشاء کائنات است چنین خوانده می شود:
ریشه اش که بلورین و درخشان است ، و به سوی اقیانوس ژرف می خزد [ …] و جایگاهش ، مرکز زمین است و شاخ و برگهایش، بستر خواب زن ایزد زیکوم […] .
غالباً ایزدی که رمز طبیعت بارور است با درخت کیهان همدست و همراه است . ساکنان سیبری درخت قان را رمز ستون آسمان می دانند . کاج نوئل نیز درختی کیهانی است که جایگزین سدر لبنانی شده است . در روز جشن ایزد اتیس ، درخت سدری از جنگل می آوردند و تصویر آتیس را در میان نوارهای پشمین و حلقه های گل بنفشه در نوک آنه درخت نصب می کردند و با تشریفات به معبد می بردند . این درخت رمز پیکر خدای مرده و دوباره زنده شده ، به شمار می رفت . درخت نوئل از بقایای پرستش صنوبر و کاج است که چون همواره سبز و خرم بودند مقدس شمرده می شدند .
شبدر چهاربرگ
یکی از شناخته شده ترین طلسم هایی است که در اروپا مورد استفاده قرار می گیرد . یک برگ آن نماد موفقیت ، برگ دوم نشان ثروت ، دیگری عشق پایدار و آخرین برگ برای صاحب آن سلامتی ابدی به ارمغان می آورد .
شاخه های نخل طلسمی بوده اند برای غلبه بر گناه که بی شک این عقیده از افسانه های بت پرستی منشاء گرفته است که در آنها از درخت خرما به عنوان نماد خورشید یاد شده است .
طلسم معروفی که برای مسافران در ژاپن به کار می رود برگ خیزران است .ژاپنی ها معتقدند که حرکت این برگ در باد همانند حرکت انگشتان دست است . هنگامی که شخصی قصد مسافرت دارد . در شروع سفر با غذایی که تهیه شده از ماهی است پذیرایی می شود که از این برگ به عنوان بشقاب غذای یاد شده استفاده می کنند و بعد از پایان غذا برگ را در آستانه در آویزان می کنند و اعتقاد بر این است که این برگ سلامتی مسافر را تامین خواهدکرد . نیلوفر آبی که سمبل وشنو است . نماد اقبال و زیبایی است واز آن به عنوان طلسم خوش شانسی واقبال نیک استفاده می شود و همچنین نگهدارنده ی کودکان از بیماری و چشم نظر نیز می باشد . در ایران نیز برای رفع بیماری و چشم زخم، اسفند دود میکنند . در بند هش آورده شده است چون بوی بر آتش نهند و باد به بوی آن می برد تا آنجا که بوی برسد هزار با هزار دیو و دروج نیست بپاشند و کم شوند و چندان جادو و دیو و پری و آتش در خانه باشد به نیمه شب برافروزند هزار دیو نیست شوند و دو چندان جادو و پری . درخت مو، توت ، کاج و نیز انار از دسته گیاهان و میوه های مقدس به شمار می روند .

سنگ :

سنگهای مقدس از دوران ابتدایی شناخته شده اند و در تمام دنیا و مذاهب و آیین های مختلف دیده شده اند . بیشتر اوقات به عنوان اهداف قربانی ، آخشیج های اصلی در مراسم جادوگری یا به عنوان سنگهای یاد بود مورد استفاده قرار می گرفتند . قدرتهای نامرئی که توسط چنین اشیایی که از گونه های متفاوت هستند به کار گرفته می شود علت اعتقاد مردم به آنها می باشد . معنای نمادین سنگهای مقدس مشخص نیست . آنها ممکن است بیانگر کیفیت مانند ثبات یا بی حاصلی باشند یا ممکن است نمایانگر باروری باشند . با در نظر گرفتن این موضوع که بسیاری از سنگهای مقدس از مذاهب و آیین های دیگر به ما رسیده تعبیر آنها دشوار می شود .
در داستان بابلی یعقوب بزرگ خاندان مشخصاً استفاده از سنگ ها و یا ستونهای سنگی بیان شده است . هنگامی که زن او راحیل از دنیا می رود یعقوب سنگ تدفینی بر روی قبراو می گذارد . شاید به عنوان یادبودی برای زنده نگهداشتن نام او . چنین ستونی حتی می توانست یادآور خاطره ی مهمی مانند پیوند بین یعقوب و آرامی ها نیز باشد ، هر چند که مراسم آیینی استفاده از سنگها بسیار عمومی بود ، یعقوب در هنگام کوچ از خشم عیسو، خداوند را در خواب بر او ظاهر شد و او ترسید . یعقوب سنگی را که به عنوان بالش از آن استفاده می کرد بلند کرد و به روغن آغشته کرد و آن را خانه خدا نامید و در این شرایط این سنگ معنی حضور خدا نام گرفت . گاهی چنین ستونهای آیینی می توانند به قربانگاهها پیوند داده شوند . ستونهای دیگری در سوریه امروزی ( اکدیان گذشته ) پیدا شده است . سنگهای نذری در قرآن نام برده شده اند که توسط پیامبر اسلام منع شده اند . نویسندگان یونان باستان وجود سنگهای مقدس را در بین اعراب از زمانهای ابتدایی در آیین هایی که در اطراف کعبه برگزار می شده است را تایید می کنند . این موضوع نشاندهنده ی وجود حقیقی پرستش باستانی انصاب است .
ایزدان زیادی در یونان باستان نیز وجود دارند که نمایانگر سنگهای تراشیده و یا نبریده هستند ، مانندهرمس که سنگ ایزدی یا ایزدی سنگی است . او راهنمای مسافران در جاده است و پشتیبان بازرگانان و پیشه وران است و همچنین قاصد هم است .
در ماداگاسکار، سنگ های آیینی فراوانی تراشیده شده و یا به شکل طبیعی یافت می شود بعضی از سنگهای مقدس به عنوان سنگ های تاجگذاری و … نامگذاری می شود .گاهی نیز صخره های طبیعی با یک ظاهر ویژه تقدیس می شوند . به عنوان مثال زنان برای تایین فرزند به صخره ی طبیعی که همانند تنه ی زنی است و آن را با چربی آغشته کرده اند ، را با قسمتی از بدن فرد در تماس قرار می دهند و بعد به آن صخره سنگ ریزه پرتاب می کنند. اگر سنگ ریزه به بر آمدگی بزرگ برخورد کند و در غیر اینصورت ، پسر خواهد بود . در ایران نیز ، شیر سنگی در همدان و توپ مروارید در تهران به خاصیت های جادویی مشهور بودند .
به نظر می رسد رنگ سنگها نیز در بیان تقدس این اشیاء نقش مهمی به عهده داشته است . البته نباید خاصیت های سنگها را هم از نظر دور داشت . به عنوان مثال کهربا یکی از متداولترین سنگهایی است که در ساخت طلسم ها کاربرد فراوانی دارد . کهربا نیز خاصیت جذب فراوانی دارد که در اثر مالش با سطح اجسامی مانند تکه کاغذ ، نخ و پارچه را جذب می کند .
اعتقاد براین است که رنگها موهبت الهی از خورشید ، ماه وهفت سیاره را حمل می کنند . بنابراین سنگهای زرد ( کهربا ، یاقوت زرد ) بیانگر نفوذ خورشید هستند . سنگهای متمایل به سفید ( الماس و مروارید ) ماه و سنگهای قرمز ( یاقوت سرخ ) از مریخ ، سنگهای سبز ( زمرد ) از ونوس ، سنگهای سیاه ( کهربای سیاه ، عقیق سلیمانی ) از کیوان و به همین ترتیب .
همچنین هر سنگی شرایط ویژه ای را کنترل می کند . در ایتالیا پنداشته می شود که عقیق در مقابل چشم بد موثر است . در سوریه در مقابل ناراحتی روده ای ، کریستال (کوارتز ) ورم و دندان درد را شفا می دهد . الماس ، زهر را خنثی میکند وهمچنین گردباد را بر می گرداند. از این گذشته جواهرات محبت و علاقه را زیاد می کند ، یاقوت کبود امیدواری میدهد . یاقوت آتشی (لعلی که تراش محدب داشته باشد ) انرژی واعتماد می دهد . گفته می شود که یاقوت سرخ عشق و مرجان قرمز که غم مرگ دوست را تسکین می دهد . برای هر ماهی سنگی وجود دارد و معمولاً به شکل گل سینه هایی مورد استفاده قرار می گیرد .
ایرانیان باستان نیز به همراه داشتن مهره ها و سنگها و خواص آنها ، اعتقاد داشتند . در کتاب روایات پهلوی تعدادی از این مهره ها و سنگها نام برده شده اند . مهره ی سبزکسی که دارد خرفستر ( اورا) نمی گزد ، مهره ی زرد روشن کسی که دارد هر آیفت از یزدان ، مردمان خواهد به زودی یابد . مهره ی آسمان گون هوش بگاه دارد و نیاشوبد. فیروزه ، فیروز بختی می آورد و هر کس انگشتر فیروزه به دستش باشد ، سبب گشایش کارش می شود .
تقدس نمک نیز به خاطر سنگ بودن است . گویند کیومرث نمک را پیدا کرد به این ترتیب که در بیابان به جای ظرف گوشت شکار را بر روی تخته ی سنگی برای او آوردند وقتی چشید ، آن را خوشمزه تر از معمول یافت و پی برد که آن سنگ از نمک بوده که از آن استعمال نمک مرسوم می شود. این پیش آمد گمان کرده اند که خدا فراهم آورده است تا بنده هایش استعمال نمک را فراگیرند . البته نمک و علی به حساب جمع ، هر دو 110 می باشند که این نیز علت دیگری برای تقدس نمک می باشد .

طلسم های ساخت دست بشر :

به نظر عده ای از صاحب نظران سیر تکاملی تمدن باعث جایگزین شدن شیوه های جدیدی از جادوگری شده است . بدین معنی پدیده های اولیه یعنی همان گرایش به ماوراء طبیعه و ترس از نیروهای مافوق ادراک انسان به شکل های جدیدی و صورتهای تغییر یافته پدیدار شد . شاید همانطور که شیمی صورت علمی کیمیاگری قدیم است ، طلسم نویسی با حروف و اعداد نیز شکل علمی و جدیدی از این اعتقاد باستانی باشد .
دو ویژگی عمده ساخته دست بشر مشاهده می شود .
1. نقش 2. حروف .
در اینجا منظور از نقش تصاویر و علائم می باشد و نمای دیگر حروف ، نیز اعداد می باشند . همانطور که قبلاً توضیح داده شد این دو ویژگی مبنای سه تقسیم بندی قرار گرفتند . (نقش ، حروف ، نقش و حروف ) . دسته چهارم اشیاء شخصی هستند که به طور عمده از آنان به عنوان طلسم استفاده می شوند.

نقش :

یافتن منشاء تقدس نمادها بسیار مشکل می باشد . بعضی از محققین پیشنهاد کرده اند که برخی از نقاشیهای یافته شده دوران پارینه سنگی مانند ونوس ویلندورف یا جادوگر رقاص که برروی دیوارهای محراب مقدس در غار سه برادر در جنوب فرانسه ترسیم شده اند ، نمونه های اولیه آیینی نمادها می باشند . پژوهشگران دیگری پرستش نمادها به عنوان یک عمل باستانی در میان افراد ابتدایی آفریقایی ، اقیانوسیه ای و یا بومیان آمریکایی از ریشه ی تقدس می دانند . حتی اگر چنین دلایلی به عنوان منشاء تاریخی تقدس نقوش در نظر گرفته شود این پرسش متحرک می شود که تصاویر چه کشانی مقدس شمرده می شده است . بسیاری از فرهنگ های اولیه شمایل خدای بزرگ یا وجود اعظم را نشان نمی دهند بلکه تصاویر مقدس از ایزدان کوچک ، ارواح یا پیشینیان را نقش کرده اند . به عنوان مثال مائوری ها خدای بزرگ ایو را نشان نمی دهند . اما به صورت قابل توجهی تصاویر ارواح کوچکتر را در معابد قدیمی خود حک کرده اند . بسیاری از موارد مشابه در آمریکا وجود دارد .
تقدیس تصاویر ( مجسمه ، نقاشی ، نمادهای ایزدان ، قهرمانان) یک پدیده گسترده در تاریخ مذهب بوده است . آنچه مسلم است نمادها در طلسم نویسی کاربرد زیادی داشته اند . انگشتر (مهر ) سلیمان به نام مثلث های درهم پیچیده ( ستاره شش پر ) بسیار شناخته شده است و یکی از مهم ترین نمادها به شمار می آید . این نماد در بسیاری از مذاهب مورد استفاده قرا رمی گیرد . این نشان پادشاهی است که بر جن و فرشته حکمرانی می کرده است . این طلسم برای محافظت از تمام خطرات درمقابل شیاطین به کار برده می شود . ترکیب این دو مثلث مفاهیم خاصی را در بر دارد . مثلثی که راس آن رو به بالا قرار گرفته است نماد خوبی ها و مثلث واژگون بیانگر پلیدی هستند . مثلث خوبی ها در بردارنده ی مفاهیم تثلیث مذاهب نیز می باشد . در هند ، چین و ژاپن سه گوشه های مثلث نماد برهما ، ویشنو و شیوا، نمادهای خلق ، نگهدارندگی و کوبندگی می باشند . در مصر اوزیریس ، ایزیس و هرس هستند و در مسیحیت پدر، پسر ، روح القدس . به طور کلی نماد آتش و روح که ترکیب شده اند با سه خصوصیت عشق ، درستی و هوش و راس مثلث رو به پایین نماد آب است که بیانگر عناصر زمینی یا به عبارت دیگر دشمنان روح ( شهوت ، دنیا و شیطان ) می باشد .
بنابراین مفهوم ستاره شش پربیانگر پیروزی روح بر ماده است ودر هنگام پیدایش تمدن به عنوان یکی از موثرترین طلسم ها کاربرد فراوانی داشته است .
چهره اشخاص خاص (زن و مرد) و حیوانات نیز بر روی طلسم ها از نوع نقش و نماد محسوب می گردد.

حروف :

در این گونه طلسم ها، قلم ها و حروف متعددی به کار گرفته شده است که در این میان حروف ابجد و تبدیل آنها به اعداد (حساب جمل ) بیشترین کاربرد را دارد . نوشتن اینگونه طلسمها بر خلاف بقیه از شرایط ویژه ای مانند ساعت ، زمان و تکسیر پیروی می کند .
حروف ابجد :
در دهخدا آورده شده است نام اولین صورت از صور هشتگانه حروف جمل ، نام مجموع صور هشت گانه مزبور و این ترتیب حروف الفبای مردم فنیقیه بوده است . بدین نهج : ابجد ، حطی ، کلمن ، سعفص ، قرشت ، ثخذ ، ضظع و در حساب جمل ، الف تا طاء به ترتیب یک تا نه و یاء تا صاد به ترتیب نماینده 10 تا 90 وقاف تا عین به ترتیب به نماینده صد تا هزار باشد . ابجد یعنی آغاز کردن ، در پیوست ، حطی ، واقف شد . کلمن : سخنگو شد ، سعفص : از او آموخت ، قرشت : تربیت کرد ، ثخذ : نگاه داشت ، ضظع : تمام کرد .
درالفبا ی عبری و یونانی هر حرف دارای دو مفهوم صوتی و عددی بود . جمع اعداد حروف یک کلمه شماره آن کلمه را معین می کرد واز نظر علم حروف هر گاه دو کلمه نماینده یک عدد بودند ، هم ارز تلقی می شدند . نه تنها از زمان بسیار قدیم علم حروف برای تفسیر آیات کتاب مقدس به کار می رفت بلکه نشانه هایی در دست است که نویسندگان کتاب مقدس نیز این هنر را به کار بستند . در الهیات مسیحی علم حروف برای تفسیر گذشته و پیشگویی به کار گرفته می شد . بیان پرستش اعداد را می توان در فلسفه فیثاغورث پیدا کرد . فیثاغورثیان اعداد زوج را به منزله اعداد قابل حل و بنا براین گذرا ، مونث و خاکی تلقی می کردند . اعداد فرد بر ایشان غیر قابل حل و مذکر بوده اند و ماهیتی آسمانی داشته اند .
هر عدد با صفتی انسانی مشخص می شد . 1 نماینده ی عقل ، زیرا تغییر نا پذیر بود . 2 نماینده ی عقیده ، 4 علامت عدالت . زیرااولین مجذور کامل و حاصلضرب دو عدد مساوی بود. 5 نماینده ی ازدواج ، زیرا از اتحاد اولین عدد مونث و اولین عدد مذکر تشکیل شده بود ، 1 به عنوان عدد فرد تلقی نمی شد بلکه آن را سرچشمه همه اعداد می دانستند .
در اساطیر چین ، اعداد فرد نشانه ی سفیدی ، روز ، خورشید و آتش ، اعداد زوج نشانه تاریکی ، شب ، سرما ، ماده ، آب و زمین . اعداد را بر روی یک صفحه مقدس به صورت خاص منظم می کردند و هنگامی این صفحه مقدس یا لوچو درست به کار می رفت دارای خواص سحر آمیز بود .
فلسفه فیثاغورث نماینده این تفکر اساسی است که انسان فقط به وسیله عدد وشکل می تواند به ماهیت گیتی پی ببرد . این اندیشه ها توسط فیلولائوس مقتدرترین شاگرد فیثاغورث چنین بیان شده است : هر چیز که بتوان آن را شناخت عدد دارد ، زیرا ممکن نیست بتوان بدون عدد چیزی را درک کرد و یا شناخت . نیکو مافوس که می توان او را در سلک نو فیثاغورثیان قلمداد کرد ، معتقد است که : چنان می نماید هر آنچه که بر طبق نقشه ای استادانه به وسیله طبیعت تنظیم شده است . هم انفرادی و هم به عنوان یک مجموعه ، به مثابه چیزی منتخب و دست چین را بر اساس عدد به وجود آورده ، آفریده شده اند و این عدد تنها برای اندیشه قابل درک است و بنابراین کاملاً غیر مادی است ، با وجود این واقعی است ، واقعی ترین واقعی و جاویدان است .
اسم های خطی نا مفهوم به دو بخش تقسیم می شوند . گروهی که قدرت آنها ناشی از صدایی است که هنگام بیان آنها ایجاد می شود و دیگری که قدرت آنها در مقابل چشمان ناظر نشان داده می شود . بدین منظور تصور می شود که واژه های مکتوب از نیروهای جادویی در لحظه نگارش توسط طلسم ها نویس ، انباشته شده اند .
بخش اول شامل دو زیر گروه دیگر نیز می باشد :
1. در برخی از نوشته ها حروف با صدا و بی صدا آنچنان توزیع شده اند که به راحتی و در اندازه طبیعی یک واژه قابل تلفظ می باشند به شکلی که گاهی به عنوان یک واژه یا جمله قلمداد می شوند . چنین صداهای جادویی بخش عمده ای از نوشته های یافته شده بر روی پاپیروس و یا جواهرات را تشکلیل می دهند .
2. نوشته های طولانی که فقط رشته های قابل تلفظ در بین آنها وجود دارد .

بعضی از اهل معرفت گویند : حروف عرب 28 عدد است که 14 عدد نورانی و 14 ظلمانی درمورد فضیلت این حروف نورانی گفته می شود هرکس بر گفتن آنها مداومت کند ، خیر و برکت بسیار شامل حال او نخواهد شد. تمام این حروف نورانی در کلمات اول بعضی از سوره ها ذکر شده اند .
در قرآن برخی از سوره ها با کلماتی آغاز می شوند که فاقد واکه هستند و تنها از مجموعه ای همخوان تشکیل شده اند . پس باید آنگونه که هستند خوانده شوند . بسیاری از مفسران معتقدند که هیچ کس جز خداوند از رمز و راز این حروف آگاهی ندارد . بعضی نیز معتقدند که هر کس بر اسرار این حروف آگاهی یابد کاری از او بر می آید که ازدیگران بر نمی آید .
جابر بن حیان در ارتباط با حروف و اصوات چنین می نویسد : با ید آنچه را حروف الفبا در اختیار تو می گذارد از آنچه به وسیله ی حدس عقلی کسب می کنی ، تمیز دهی تا علاوه بر صورت نظیر آنچه را که حدس در اختیار تو می گذارد به دست آوری و هر دو شکل با هم متحد شوند .
وی معتقد بود که سریع ترین و مطمئن ترین راه وشیوه برای شناخت گیتی و آنچه در آن است و از آن جمله اشیاء و خصوصیات آنها این است که به تجزیه و تحلیل حروف بپردازیم . جابر معتقد است که هر کدام از حروف دارای طبایع خود هستند به شرح زیر :
حرارت : ا ه ط م و ش د
برودت : ب و ی ن ص ت ض
یبوست : ج ز ک س ق ث ظ
رطوبت : د ح ل ع ر خ غ

طبایع حروف نقش مهمی در نوشتن طلسم و تعویذ برعهده دارد . تعویذ را باید بر چیزی نوشت که طبیعت آن موافق با طبیعت اسم باشد . طبیعت ، آن است که طبایع حروف ، اسم را جمع نموده آنچه غالب باشد ، طبیعت است .
تعویذ که به جهت گردن اسب نوشته می شود . 389 لا 998 .

نقش و حروف :

گاهی اوقات در نوشتن طلسم ها از ترکیب حروف و نقش با هم استفاده می شود .
طلسم های ساخت دست بشر از شرایطی در هنگام ساخت پیروی می کنندکه باید یک به یک رعایت شوند به این معنی پس از یافتن حروف و اعداد لازم باید حروف را تکسیر نمود و با کمک از موکلین نام و ماه در ساعت و محل مناسب نقش را بر روی لوح آورد و بعد طی عملیات آتشی ، بادی و خاکی آنها را به کار برد . دانستن خطوط ، قلمها و … برای طلسم نویسان و دعا نویسان جزو شرایط است . برخی از این شرایط توضیح داده شده است :

1ــ تکسیر

تکسیر به معنی شکستن است . جمع کردن اسمی را که نه جمع سلامت بود( زدودن ) جمع کردن کلمه را بر تغییر بناء آن و این اصطلاح علمای حروف است . به اصطلاح تعویذ نویسان ، تقسیم کردن اعداد اسم بر خانهای تعویذ به نهجی که از هر طرف شمار برابر افتد . غیاث اللغات ، در علم جفر نوعی از بسط باشد و بر علم جفر اطلاق گردد ، و بسط بر اشیاییکه درانواع بسط است به اشتراک اطلاق گردد از قبیل : بسط عددی و بسط حروف یا بسط تلفظ و بسط طبیعی و بسط غریزی و جز آنها .
بسط اسم عبارت است از آن که حروف آن را گرفته و هر حرفی را محفوظی آن اعتبار کنند مثلاً در حسن ح در لفظ حا است که ح و الف است و سین س ی و ن ، پس بسط حسن به این طریق است : ح ا س ی ن ن و ن . بدان که اهل عدد به جهت بسیاری از خواص اسمی را یا کلامی را تکسیر کنندو تکسیر اسم یا کلام آن است حروف آن را بر سبیل تقطیع نویسند و در یک سطر بعد از آن در اول سطر دوم حرف آخر سطر اول را نویسند . پس اول حرف آن سطر را، پس حرف ماقبل آخررا ، پس مابعد اول را و همچنین تا سطر اول تمام شود تا به سطری رسد که به عینه اصل اسم یا کلام عود نماید وهمان عود را زمام گویند و مکسر همانطوری است که قبل از زمام است و عدد مجموع سطور قبل از زمام راتکسیر آن اسم گویند.
تکسر مراتبی دارد ، کوچک که توضیح داده شد . متوسط عبارت است از قرار دادن حروف یک کلمه به طور مجزا داخل مربعهای سطر اول و حرف اول کلمه در وسط خانه سطر دوم سپس بقیه حروف آن کلمه به ترتیب در آن سطر نوشته می شود و حرف اول سطر دوم دروسط خانه سطر سوم سپس بقیه حروف آن کلمه به ترتیب در آن سطر نوشته می شود و به همین ترتیب این عمل تا نوشتن آخرین حرف کلمه مزبور در وسط خانه سطر آخر مربع ادامه می یابد . بزرگ عبارت است از قرار دادن حروف یک کلمه به طور مجزا در سطر اول مربع واگر چنانچه کلمه مورد نظر سه حرفی بود ، حرف اول سطر اول به اول سطر دو منتقل می شود و حرف سوم سطر اول به خانه سطر دوم و این عمل به همین ترتیب تا آخر ادامه می یابد .
در آیین قبالا روش حرف کلمات را تعویض ، پس و پیش قلب می کنند و با مقلوب کردن هر کلمه معنای مکتوم آن آشکار می شود . اگر 22 حرف الفبای عبری دردو ردیف و با ترتیبی خاص نوشته شوند حروف ردیف بالا و پایین که در ارتباط با هم قرار می گیرند . می توانند جایگزین یکدیگر شوند . اگر توالی عادی حروف 22 حرف در دو ردیف یازده تایی نوشته شود به شکل زیر تبدیل می گردد.
A به L ، B به T، G به SH ، D به R ، H به K … به همین ترتیب به یکدیگر مربوط می شوند و نتیجه الفبایی است که خوانده می شود و WTS . ZP . CHI .HK.DR.GSHAL.KM.YN.TS. این الفبای سری به خاطر ترکیب چهار حروف اول ALBATH نامیده می شود.
ونیز روش دیگری به نامNotarikon در آیین قبالا وجود دارد که در این شیوه ، هر کلمه عبری مجموعه ای از حروف اختصاری محسوب می شد و هر حرف از این مجموعه ، حرف آغازین کلمه دیگری را تشکیل می داد .
شیوه ی دیگر این بود که نخستین و آخرین حرف کلمات را جدا کرده ، آنها را به صورت کلمات جدید می نوشتند . با استفاده از همین روش طلسمات معروف و بسیاری از کلمات جادویی ابداع شدند .

2ــ موکلین

بدان که اهل اعداد گویند که هر برجی را عونی ( پشتیبان) است . یعنی ملکی که کوکل آن برج است و عامل حروف باید ببیند هر حرفی به کلام برج منسوب است . پس به ملک آن برج توسل جوید و نام وی به تعظیم برد واز وی استعانت جوید و به این نحو است ملک حمل شراحیل ، ثور اسرائیل ، جوزا اسرافیل ، سرطان نهفائیل ، اسد سراطیل ، سنبله شهکیل ، میزان سهرائیل ، عقرب صرصائیل ، جدی شمکائیل ، دلو مهکائیل ، حوت فقبائیل و هفت ملک مقربند معاون ارواح کواکب سبعه ، سیاره عامل حروف باید نظر کند که حرف معمول تعلق به کدام کواکب دارداز ملک آن کوکب نیز استعانت به خضوع جوید .
بدان که هر یک از حروف نیز عونی دارند و استمداد از ایشان نیز شرط است و نیز ایام هفته دو عونی دارند یکی علوی و دیگری سفلی و عامل را لازم است که درهرروزی نام آن دوعون آن روز را برده ، استمداد طلبد .

3ــ ساعت

تحقیق ساعت سعد ، سنجی ، تعیین روز و ساعت سعد برای اموری چون عقد و نکاح و انتقال به سرای نو . تعیین اینکه خداوند روز کدام ستاره است و مطابق علم احکام نجوم آن روز سعد است یا نحس . به نظر می رسد اسطرلاب یکی از شیوه های تعیین طالع زمان بوده است و گاهی منازل 28 گانه قمر که بعضی سعدند و بعضی نحس ، چون حروف 28 است مثل منازل قمر پس هر حرفی حصه منزلیست و به طبیعت آن منزل و در سعادت و نحوست تابع آن است و چون بروج دوازده است هر برجی را دو حرف و ثلثی می رسد . اهل تجربه گویند باید در دوازده ساعت بست از جمله مهمات احتیاط نمود که ابتدای کاری در ثلث اول آن زیان به جان دارد و ثلث دوم به جاه و ثلث سیم به مال و بعضی دو ساعت پیش از بست را نیز احتیاط لازم دانسته اند .
بدان که اهل نجوم روزهای هفته را میان کواکب هفت گانه قسمت کرده اند و همچنین شبهای هفته و ساعتهای معوجه هر روز وشبی را .
دانستن ساعات نیک وبد دیدن که جزو علم سیمیا محسوب می گردد در هر امری لازم است و جدول روز و شب و کواکب به طریق ذکر شده است .

4ــ ساحت

منظور از ساحت شرایطی است که باید هنگام طلسم نویسی رعایت گردد . بخشی از آن مربوط به مکان و بخشی مربوط به شرایط فرد است . به عنوان مثال شخص باید دوام وضو ، توبه نصوح از محرمات ، اهتمام در عدم غفلت از ذکر ، طهارت از نجاست ، صدق ارادت ، ورد طلب و داعیه سلوک را در نظر داشته باشد . آن که مربع نشیند و دست راست را بر بالای ران چپ و به دست چپ ، ساق دست راست را بدارد و دل حاضر دارد و چشم بر هم نهد و به تعظیم تمام شروع در ذکر کند . دوام سکوت ، ترک اعتراض بر خدا ، تقلیل طعام نیز در شرایط آورده شده است. درهنگام طلسم نویسی باید که حتماً رو به قبله قرار گرفت .

5ــ نقش

معمولاً در اینگونه طلسم ها تصویرهایی از افراد بر روی صفحه هایی نقش بسته می شود که معمولاً صورت ظاهر اشخاص در این نقوش کاملاً مشخص است .( توضیح داده شد ).

6ــ لوح

بدان که اهل عدد چون شکلی را به عدد مملو گردانند . بعد از اتمام عمل آن شکل را لوح نامند و هر خانه از آن شکل را بین گویند و سطری که از یمین کاتب به یسار رود . سطر عرضی نامند و آن که از فوق به تحت رود سطر طولی گویند و بیوتی را از زاویه ای به زاویه های دیگر که مقابل او رود ، قطر نامند .
الواح شکلهای مختلفی دارند و هر کدام طبق قوانین خاصی به دست می آید . این لوح ها ممکن است بر روی کاغذ ، فلز و یا پارچه نوشته شوند .

7ــ عملیات

عملیات آخرین مرحله در طلسمهای دست نویس است که شامل آبی ، بادی ، خاکی و آتشی می شود . به این منظور طی یکی از چهار مرحله یاد شده است که طلسم موثر واقع می گردد . ظاهراً طبایع حروف در این تقسیم بندی ها نقش مهمی به عهده دارند . حروف 28 گانه ابجد هفت ناری ، هفت هوایی و هفت مایی و هفت خاکی و ضابطه آن است که حروف ابجد را به ترتیب چهار چهار گیر اول آتشی دویم هوایی سیم مایی چهارم خاکی به ترتیب عناصر همانند ثبت آن در جدول زیر .

برای اولین باردر نوشته های یونانی امپدوکلس آگریگنت 430تا 490 پ. م صحبت از چهار عنصر آب ، باد ، خاک و آتش به میان آمد که هر یک از آنها از اجزای متفاوت درست شده اند و به هم قابل تبدیل نیستند ولی در خاصیتشان با هم اشتراکاتی دارند . در اثر مخلوط کردن این چهار عنصر به نسبت های مختلف سایر مواد درست شده است . (حتی روح و ناخوشی ها هم از این مواد درست شده است ).
ارسطو فلسفه ی نوینی به وجود آورد که افکار دانشمندان بعد از او را تا سده ی شانزدهم میلادی تحت تاثیر قرار داده است . او همه چیز را از یک ماده ی اولی هیولی می داند و 4 خاصیت فرض می کند : گرم ، خشک ، سرد و نمناک و از جمع شدن ماده ی اولیه با دو تا از این خاصیت ها 4 عنصر را به شرح زیر فرض می کند .
آتش از ماده ی اولیه به اضافه ی گرم و خشک ، هوا از ماده ی اولیه به اضافه ی گرم و نمناکی ،زمین از ماده ی اولیه به اضافه ی سرد و خشک، آب از ماده ی اولیه به اضافه ی سرد و نمناکی و این 4 عنصر را قابل تبدیل به یکدیگر دانسته است . بین ستاره ها یک ماده ی آسمانی اتر وجود دارد که در آن گردش همه ی ستاره ها تنظیم می گردد .
بعضی از قدما عالم را عبارت از مجموع موجودات جسمانی می دانستند و تعریف آن را بر طبق نظریه ی بطلمیوسی چنین می گفتند : آنچه سطح بیرونی فلک اعلی آن را در بر گرفته است .
فلاسفه یونان باستان در زیر فلک قمر قائل به چهار عنصر یا عناصر اربعه بودند . آتش ، هوا ، آب و خاک و همه چیز را ساخته شده از آنها می دانستند و معتقد بودند عناصر اربعه به هم تبدیل می شوند . برای مثال در تبخیر آب فکر می کردند آب به هوا تبدیل می شود .و در این تبدیل صورت ، آب فاسد می شود و صورت هوا کائن به همین مناسبت عالم اجسام عنصری را عالم کون وفساد می خواندند.
در قرون وسطی این طرز تفکر با افکار دیگری ناشی از کارهای کیمیاگران درهم آمیخته و رفته رفته توجه معطوف به جنبه ی عادی عناصر شد .
در هند نیز این عناصر مقدس بوده اند و رنگهای سرخ و سفید و سیاه را نمایش سه عنصر آب و آتش و خاک دانسته و گفته اند که دنیا از سه عنصر آفریده شده است . در اوپانیشادها برهمتانی که تصمیم دارند به سفر آخرت روند وسیله ای را برای مرگ دلاورانه خویش بر می گزینند با آب است یا آتش . بنابراین آب و آتش وسایل تبرک جسم هستند .
به اعتقاد بودائیان چرخ از پنج اصل ترکیب یافته است که همان پنج عنصر ( خاک / زمین ، آب و باد و آتش ، هوا و اثیر ) تلقی می شوند.
آتش را به سبب ضرورت آن و نیروی اسرار آمیزش از ایام بسیار قدیم مقدس می شمردند . در مهاجر نشین های یونانی آتش هر مهاجر نشین را با آتش مادر شهر می افروختند و این نشانه ای از علاقه ی بین آن دو بود. در روم پرستش وست اعتبار بسیار داشت . داستان پرومتئوس از اساطیر معروف یونان است .
ققنوس در اساطیر ایرانی زاییده آتش است و در رمز پردازی غسل تعمید آب همتای آتش است .
آب در اساطیر آشور و بابل ، عنصری ازلی است از آمیزش آب شیرین ( اپسو) و شور آب ، تیامت ، همه ی آفریدگان پدید می آیند که در راس آنان ایزدان اند .
اپسو که در اینجا شخصیت یافته است ، نوعی مغاک بود . پر از آب که به کوهستان محدود می شد و روی آنها را چادر آسمان می پوشاند که آب های اپسو را جاری می ساخت . چشمه هایی که از سطح زمین سر بر می آورند . از اپسو ناشی شدند . اپسو را با رود اقیانوس یونانیان می توان سنجید که هومر نیز او را پدر همه چیز خوانده است . تیامت چهره ی شخصیت یافته ی دریا بود و به گونه ی عنصری زنانه نمایانده می شد که جهان را زاد .

انواع خطوط و الفاظ

بدان که انواع خطوط و الفاظ بسیار و هر طایفه را اصطلاحی است به جهت اخفاء مطلب و از آن جمله این طریق است که خط عرضی کشند و حروف را به قلم هندسه نویسند . یعنی به اعداد آنچه دنباله آن به خط عرضی نرسد ، آحاد بود و آنچه برسد ، تجاوز نکند . عشرات بود و آنچه برسد و تجاوز کند، مثات بود واز برای الوف انحرافی در تحت خط به سمت یمین باشد . و روش نوشتن این است که خط طولی بکشند و از یمین و یسار آن خطوطی به طریق شاخها بر آن بکشند ، آنچه بر طرف یمین است علامت ابجد است و آنچه بر طرف یسار است ، علامت حروف آن کلمه است که حروف مطلوب در آن است و به حرف مطلوب ختم شاخهای یسار می شود .
بدان که اقلامی که ارباب غریبه وضع کرده اند ، به جهت اخفاء علوم یا فوائد دیگر سی قلم است .
1. داوودی
2. عبری
3. و 4 و 5 . سریانی و آن سه نوع است .
6. یونانی
7. فلقر اطومات که یونانیان وضع کرده اند .
8. قلم جابر بن حیان
9. عمرانی
10. صابی
11. سبتی که دایره سبتی را به آن قلم نوشته اند .
12. و 13 و 14 . دیلمی
15. غبار
16. و 17 و 18 و 19 و 20 . قلم ریحان و آن پنج نوع است .
21. قلم سنبل
22 و 23و 24و 25 و 26 . قلم طلسمات و آن نیز پنج نوع است .
27. قلم حمیدی
28. قلم طبیعی
29. قلم زمام
30. قلم کاشفی

عامل باید که چون به یکی از اعمال کتابی عمل نماید ، قلم نو اختیار کند که هنوز آن را نتراشیده باشند و با آن حروفی ننوشته باشند وغیر از این به هیچ و جه اثر ندارد و همچنین قلم فولاد و باید از وجه حلال باشد و الا در لطفیات اثر نکند و در قهریات اثر رجعت کند . باید عامل ، لون مداد را رعایت کند و در اعمال لطیفه کتابت به لونی کند که منسوب به کواکب سعد است . چون سفید و زرد و اعمال عداوت به لونی که متعلق به کواکب نحس دارد . چون سیاه و کبود و سرخ و ملاحظه حلیت مداد نیز از لوازم است .

ذکر :

ذکر ، لفظ عربی به معنی یادکردن و نام بردن.
در قرآن ذکر مکرر آمده است و به ذکر همت ، ذکر قصص انبیاء و ذکر آیات خدا که سبب خشیه و تزکی و انابت شناخته شده توصیه شده است . در اصطلاح ذکر عبارت است از : یاد کردن نام خدا به ترتیب مخصوص ، در احادیث سنی و شیعه در فضیلت و فایده ی ذکر و انواع اذکار از تسبیح ، تهلیل ، تحمید ، تکبیر و حوقله تاکید بسیار آمده است .
نزد صوفیه ذکر اهمیت و شروط و انواع و مقدمات خاص دارد و آن را شامل ذکر فردی و ذکر جمعی می شمارند . ذکر فردی ممکن است خفی یا جلی و ذکر جمعی غالباً جلی است . در اذکار فردی ، سالک غالباً بعد از طهارت و نیت در وضع خاص می نشیند و به زبان ذکر می گوید و یکی از اذکار را تکرار می کند . اما در ذکر جمعی ، غالباً در حلقه ی ذکر و مجلس جماعت صوفیه تحت ارشاد شیخ به تکرار اذکار جلی می پردازد . البته مقدمات ذکر غیر از اعتکاف ، طهارت ، نیت ، عبارت از تلاوت قرآن و ورد حزب و دعا است . صوفیه به ذکر لسان ، ذکر قلب وذکر سر قائلند و توجه به شهود و حضور حق را به ذکر ، که ترک آن عبارت از غفلت است، می دانند . رسوم و آداب صوفیه در ذکر و طرز تلقی آن از شیخ و حفظ و مداومت بر آن در مدت معین یاد و تمام مدت عمر در سلسله های مختلف طریقت متفاوت است .
در اشتغال به ذکر رعایت چند چیز واجب است و اصول آن سه است : اول حبس نمودن نفس ، دوم چهارضرب گفتن و آنچنان بود که مربع نشیند و سیم خفی و به دل گفتن .

اشیاء شخصی :

آثار مقدس به طور گسترده به اشیاء باقیمانده از اشخاص مقدس اطلاق می گردد . این موارد فقط شامل اعضای بدن ، استخوان ، خاکستر قدسین ، قهرمانان ، شهیدان ، بدعت گزاران مراسم دینی و دیگر مردان و زنان مقدس نمی گردد بلکه اشیایی که مورد استفاده آنان قرار می گرفته است و یا حتی برای یک بار در تماس فیزیکی با این اشخاص قرار گرفته باشد ، نیز در این زمره به حساب می آیند . با توجه به اصول جادوگری ، هر دارایی شخصی یا بخشی از اعضای بدن هم ارز با کل جسم تلقی می گردد بدون درنظر گرفتن اندازه و مقدار آنها، بنابراین استخوان ، مو ، دندان ، لباس، جای پا قدرت انتقال نیروی مقدس از شخص را دارند . این اشیاء قدرت ایجاد حضور شخص در آن لحظه را به همراه دارند.
محققین بسیاری ، ریشه های استفاده از چنین اشیایی را در مراسم رایج بین مردم ابتدایی در آیین های جنگی ، شکار ، درمانگری و باران زایی می دانند .
نمونه های بسیاری که از گونه های متفاوت توسط محققین جمع آوری شده است . بیانگر این موضوع است که بسیاری از موارد فتیش ها ، طلسم ها ، تعویذها و داروهای گیاهی در بسیاری از موارد از استخوانهای انسان ، مو و یا اعضای آنان تهیه می شده است . بنابراین محققان نتیجه گیری کرده اند که انگیزه نگهداری اشیاء شخصی باید یک نیاز بسیار باستانی بوده است .
تقدس اشیاء شخصی در تمامی ادیان جهان به طور یکسان مورد تاکید قرار نگرفته است . ممکن است کاربرد فراوانی در بسیاری از مراسم داشته است ( مانند بودیسم و کاتولیسم ) و دردیگر مذاهب به شدت منع شده است (پروتستانسم ، هندویسم ، یهودیسم ) و به طور پراکنده در دیگر جاها مورد استفاده قرار می گرفته است ( اسلام ، یونان باستان ).
طلسم ردپای بودا یکی از مشهورترین نمونه از این گروه است که امروزه در موزه لندن نگهداری می شود . مقدس ترین رد پا در قله آدم ، نزدیکی کلمبوقرار گرفته است که از کشورهای مختلف برای زیارت به آنجا می روند . معمولاً بودایی ها ، هندوها و مسلمانان برای زیارت به این مکان می روند . سر ویلیامسون می گوید که بنا بر اعتقادات مصریان مسلمان رد پای پیامبر در دهکده ای بر کناره رود نیل ، که نام خود را از آن دارد نبی اطهر وجود دارد .
هرودوت به تقدس رد پای هرکول به درازای 2 ذرع بر روی صخره های نزدیک رود تیراس اشره می کند . در ایتالیا نقوشی که به ایزیس نسبت داده اند ،پیدا شده اند . با در نظر گرفتن مجموعه های اشاره شده احتمالاً نقش کردن رد پا بر روی صخره ها و سنگها به دوران برنز باز می گردد و پس از آن است که در تمام دنیا مورد استفاده قرار می گیرد .
قدمگاهها و اماکنی که به عنوان محل قدم پیامبر اسلام شهرت یافته اند و در آنها آثار قدمی بر سنگ دیده می شود، نیز از این دسته آثار محسوب می شوند . در میان معجزات منسوب به پیامبر که درکتب حدیث و زندگی نامه های آن حضرت نوشته شده ، معجزه ای بدین عنوان یاد نشده است . اما در نقاط بسیاری از کشورهای اسلامی گاه نشانه هایی مانند رد یک یا دو پا وجود دارد و در میان مردم شهرت یافته که جای پای حضرت رسول است . مشهورتر از همه در قبه الصخره است بر روی صخره ای که گویند حضرت پای خود را از روی آن بر براق نهاد و به معراج رفت . در نزدیکی دمشق و در قاهره و بعضی شهرهای دیگر نیز آثار قدم هایی که به عوان قدم حضرت معروف است ، موجود است و در هند چند جا به نام محل قدم شریف شهرت دارد .

تقسیم بندی از نظر عملیات :
برای اثر بخشی هر طلسم عملیات طی یکی از مراحل چهار گانه : آبی ، بادی ، خاکی وآتشی انجام می گیرد که در پی نمونه هایی از هر مورد آورده شده است .
آتشی : به جهت الفت بستاند چهل ویک دانه و بر هر دانه یکبار اذا زلزلت بخواند ودر آخر شب یک یک بر سر سوزن یا جوال دوز کند و بر چراغ بدارد وتا بسوزد آن کس قرار نگیرد .
بادی :اگر خواهی کسی را محب خود گردانی مشتی خاک بردار از قدمگاه او وهفت بار این آیه را بخوان بر آن خاک وبه باد دهی آن کس محب و فرمان بردار گردد این است آیه ،یا ایها الذین امنو الا تقولو راعنا و قولو انظرنا واسمعوا وللکافرین عذاب الیم .
آبی : نوع دیگر به جهت محبت بنویسد بر کاغذ ودر آب بشوید وبخورد، به هر کس دهد اثر عظیم پیدا شود .
خاکی : این طلسم را در آستانه خانه مطلوب دفن کند مراد حاصل شود .

جنس مواد به کار رفته در طلسم ها :
یکی از مسائل مهم در تهیه طلسم و تعویذ ،جنس آنها است .به علت اینکه قدرت جادوئی اجسام ذاتی در درون آنها است باید جواهرات از ماده اصلی تهیه شوند و رنگها کیفیت اثر را برای نیازهای متفاوت منتقل کنند .گاهی اوقات مفاهیم نگارشی باید برروی پوست ، کاغذ ، یا حتی دانه های رنگی با جوهر مخصوص در موارد مشخص نوشته شوند .کاغذ ، سنگ ، پارچه ،خاک ، فلز ، آب و چوب بیشترین استفاده را دارند .

تقسیم بندی از نظر اوقات استفاده :
حرکت گردش روشنان بر افات و تاثیر دیوان وجادوان می افزاید یا از آن می کاهد واین نقشمندی ابرگران است در حیات مردم و جانور ونبات و یاری سود مندان به چیرگی به پتیاره و زیانگران.
در این تقسیم بندی تاثیر کواکب هفت گانه مورد نظر بوده است یعنی اوقاتی از شب وروزکه این اختران در سعد ونحس روز موثرهستند.اکنون به توضیح گونه ی طلسمهایی که درآن ساعات می توان نوشت می پردازیم .
زحل : چون ساعت زحل برسد نیکوست مقام ساختن و کدخدا شدن و زراعت کردن و کندن جوی و نشانیدن درخت و دیار دهقانیان و حاجت با ایشان و کارهای پنهانی و طلسمات و دشمنی و بیع و فرزندی که در آن ساعات متولد شوند با دولت باشد و عمرش دراز باشد .
مشتری : چون به این ساعت برسد خوب است طلب حاجت و نقل و حرکت و سفر کردن و به دیار ملوک و اکابر رفتن و ابتدای کارهای عظیم و نوبریدن و نوپوشیدن و بیع و شری جمله نیکو است .فرزندی که در این ساعت متولد شود صالح و پاکیزه ی روزگار باشد و نشاید کارهای پنهانی و فساد و دیدار مفسدان و دیدن و شغل و عمل فاسد کردن .
مریخ : چون ساعت مریخ رسد خوب است برای طلسمات شکار و بریدن لباس و کار فساد کردن و دیدار سلاطین و اکابر منع است و طلب حاجت و سفر و پوشیدن . فرزندی که در این ساعت متولد می شود در خونریختن انیس بود .
شمس : چون ساعت شمس در رسد نیک است ابتدای کارهای عظیم و نوبریدن و نو پوشیدن و بیع و شری و طلسم دوستی خوب است . فرزندی که در این ساعت متولد شود دراز عمر ، با اقبال و اصحاب دانش باشد و نشاید تجارت و حرکت .
زهره :چون ساعت زهره برسد نیک است تزویج مصاهرت و طلسم الفت و دیدار زمان معالجه ی بیماران و نوبریدن و نو پوشیدن. متولد در این ساعت طرب دوست و با عیش باشد و نشاید کودک به تعلیم دادن و ابتدای کارهای عظیم و طلسم حاسدی و هر چه مانند اینها باشد .
عطارد : چون ساعت عطارد رسد نیک است کودک به تعلیم دادن و کتابت و کارهای تازه و نو و تعمیر و کسب و طلسمات و الفت و محبت کردن . هر فرزندی که در این ساعت متولد شود عالم و دانا و زیرک بود و نشاید فصد و حجامت کردن و سیر و سفر کردن و بریدن لباس و نشاید کار فساد و معالجه ی بیمار و کارهای پنهانی .
قمر : چون ساعت قمر رسد نیک است پیغام فرستادن و فصد و حجامت کردن و دارو خوردن و دیدار ارباب واهالی و سیر و سفر کردن و بریدن و پوشیدن و آنچه به اینها ماند .

تقسیم بندی از نظر موارد استفاده :

نظر به موارد استفاده بی شمار طلسم در اینجا به ذکر چند نمونه بسنده می نماییم :
رفع بیماری : چون کسی تب داشته باشد ، این آیه را بر سه پاره کاغذ بنویسد و سه روز و در هر روز یکی را به ناشتا بخورد . انشاءالله تب او زایل شود .
ربنا کشف انا العذاب انا المومنون .

دفع قضا و بلا : دعای مخصوصی را نوشته و با خود دارد.
محبت : اگر خواهی با کسی آشنایی نمایی و ایشان راضی نباشد دعایی را بر تخم مرغی نوشته و در بام آن کس اندازد و بشکند البته راضی شود و مجرب است .
باطل السحر : به جهت باطل نمودن سحر این مربع را با خود دارد .

دعا :
در تمامی کتابهای مقدس به دعا و اهمیت اشاره های فراوانی شده است . در قرآن کریم آورده شده است ، می گویند : آیا پیامبرانتان با دلایل روشن نزد شما نیامده بودند؟ می گویند : بلی . می گویند : پس دعا کنید و دعای کافران جز آنکه تباه شود هیچ نخواهد شد . اما م صادق نیز می فرمایند : حضرت امیر می فرماید : محبوب ترین کارها برای خدا دعا است و بهترین عبادت پرهیزگاری و پارسایی است .
در واژه نامه دهخدا آورده شده است . ادعیه جمع دعا است به معنی خواهانی به سوی خدا ، خدای خوانی ، در عرف
علما کلمه ای است انشایی دلالت کننده برطلب با اظهار خضوع و آن سوال نیز گویند و اما این که گویند دعا طلب فعل است با اظهار پستی و خضوع ، مراد از طلب در این مورد سخنی است که دال بر طلب باشد و اطلاق طلب بر کلام نیز آمده است .
در دین زردشتی واژه آفرین و یشت به معنی دعا و نماز به کار گرفته شده است . یشتن به معنای پرستش کردن و عبادت کردن نیست بلکه ستایش کردن به معنی ستودن و درود فرستادن و خواندن نیایش و دعا است . در اهمیت یشت کردن در دین زردشتی آورده شده است که یشت کردن چنان بزرگ ، مهم ویژه وارجمند است که از اوستا پیدا است که اگر مرد پانزده ساله باشد و یشت نکرده باشد پس باید نان و آب به آیین سگان و پرندگان به او داد .
به نظر می رسد که ریشه فعل دعا کردن و نماز خواندن در دین یهود نیز از یک حروف است . اهمییت دعا و نماز در آیین یهودی بدین گونه مورد تاکید قرار گرفته است : دعا و نماز از قربانی ها بزرگتر و مهمتر است . دعا و نماز از اعمال نیک با اهمیت تر است . زیرا ما کسی را نداریم که از لحاظ انجام دادن اعمال نیک از سرور ما موسی والاتر باشد . با این حال حاجت او فقط با خواندن دعا و نماز بر آورده شد .
در مورد فضیلت دعا نیز آورده شده است شاید به دعای پروردگارم نگون بخت نباشم و در جای دیگر این کتاب آسمانی گفته شده است پروردگارا دعای مرا بپذیر و مرا و والدینم را و مومنان را در روز قائم شدن حساب بیامرز . خداوند شنونده دعا است ای پروردگار من فرزند پاکیزه ، از نزدت مرا ببخش ، که تو شنونده دعایی و یا سپاس خدای را که در بزرگسالی اسماعیل و اسحاق را به من ارزانی داشت که پروردگار من شنونده دعا است .
در صدد دربند هش از اهمیت آفرینگان سخن رفته است و چنین آمده : در این عالم که می توانیم بودن و از آفت ها و بلاها ایمن می باشیم ، سبب آن است که ، مردان در گذشتگان و فروهر اشوان به یاری ما می رسند و ما را نگاه می دارند . پس هر گاه که ما روان ایشان بیشتر ستایش کنیم ، و میزد و آفرینگان کنیم ، ایشان را قوت بیشتر بود و زودتر به یاری ما توانند رسیدن و رنجها از ما بیشتر توانند باز داشتن .
دردین گوید که روان پدر و مادر و نزدیکان و خویشاوندان نیکو نگاه می باید داشتن ، و تا سال به بودن ، هر ماه آفرینگان بگفتن ، چه هر سال روان بدان روز که گذشته باشد ، باز آید ، چون میزد و آفرینگان کنند با نشاط و خرمی از آنجا بشوند و آفرین کنند که هرگز از این خانه، گوسفندان ، گله و اسب کم مباد و همیشه تندرستی و کامگاری و سازگاری در این خانه افزون باد واهرمن گجسته هیچ گزندی بدین خانه نتوان کرد و هرگاه آفرینگان نگویند ، روان ها بیابند و بدان خانه باشند و امید می دارند، تا مگر آفرینگان خواهند گفتن و تا نماز شام ، آنجا می باشند و چون آفرینگان نگویند و درون نه یزند ، چون تیر پرتا ب ، همچنانکه ما را یاد نداشتند او را هیچ یاد مدار و در میان مردمان حقیر و خوار و سبک ماناد.

شرایط دعا :

در تمامی ادیان برای دعا گفتن شرایطی در نظر گرفته شده است . هر گاه برانسان نعمت روا داریم روی بگرداند و جانبش را دور کشد و چون بدی او را رسد پس صاحب دعایی پهن و بسیار گردد . امام صادق (ع) فرمود : رسول خدا فرموده دعا سلاح مومن و ستون دین و نور آسمانها و زمین است و نیز فرمود که حضرت علی فرمودند : دعا کلید نجات و گنجینه های رستگاری است و بهترین آن دعایی است که از سینه پاک و دلی پرهیز گار بر آید و وسیله نجات درمناجات است و خلاص به اخلاص آید و چون فزع و بی تابی سخت شود مفزغ و پناهگاه خدا است .
درهنگام دعا کردن باید مراتبی چون رغبت ، رهبت ، تضرع ، تبتل ، ابتهال ، استعاذه و مسئلت در نظر گرفته شود . رغبت به معنای میل و شوق و رهبت به معنای ترس و بیم ، تضرع یعنی فروتنی کردن و تبتل به معنای بریدگی و انقطاع به درگاه خداوند و ابتهال به معنای زاری کردن است و استعاذه یعنی پناه جستن و مسئلت به معنای درخواست کردن است . اینها ترجمه های فارسی آن است و معنای دیگر آنها درمتن اخبار بیاید.
در آیین یهودی نیز برای دعا گفتن شرایطی در نظر گرفته شده است . نباید هنگام دعا و نماز به خود اندیشید بلکه باید در عین حال به فکر همنوعان خود واحتیاجات آنان نیز باشد . دعای حقیقی چیزی بیش از حرکت لبان و بیان واژگان است و بایستی از اعماق قلب برخیزد .
کسی که دعا می خواند با ید خلوص نیت داشته باشد و چشمانش را پایین افکند و قلبش را متوجه بالا سازد باید خداوند را همیشه پیش روی خود می دارم . هنگامی که شما دعا و نماز می خوانید بدانید که در جلو چه کسی ایستاده اید آن کسی که در وقت نماز خواندن صدای خود را بلند می کند جزو پیامبران دروغین به شمار می آید .
در دین یهودی به دعاهای دسته جمعی در کنیسه تاکید فراوان شده است . دعا و نماز فقط در صورتی مورد اجابت خداوند قرار می گیرد که در کنیسه خوانده شود و در عین حال مبالغه و زیاه روی در حمد وثنای خداوند دعا و نماز تقبیح شده است .

دعاهای مختلف و کاربرد آنها :

نظر به اهمیت دعا درادیان آسمانی تعدادی از دعاهایی که بیشترین کاربرد را داشته اند را ذکر می کنیم :
1. سوره ی فاتحه الکتاب :

به جهت آمرزش گناهان و بر آمدن مهمات و مرادات وعزت یافتن در نزد خلایق منقول است از حضرت علی (ع) که هر کسی که بخواند سوره ی فاتحه را به این طریق روزی یک بار از برای او مرادات دنیا و آخرت تسخیر می شود از برای او قلوب جمیع مخلوقات الهی و دور می شود از او جمیع بلیات و هرگز محتاج کسی نشود .
نوع دیگر قرائت چنین است 143 نوبت و در هر نوبت که به ایاک نستعین رسد مراد در خاطر گذراند و اگر به سلامتی سفر درخواند در اهدنا الصراط المستقیم سلامتی سفر در خاطر گذراند و به جهت دفع خوف از دشمنان و در غیر المغضوب علیهم مقصود را درخاطر گذراند و به جهت اندیشه و عواقب امور در والضالین مقصود باید خواست و اشاره سوره مبارکه به سبیل اختصار آیت ها است و در الرحمن الرحیم اشاره محبت است و در مالک یوم الدین اشاره مال و جاه و در ایاک نستعین اشاره مقصود کلی و جزئی و در اهدنا الصراط المستقیم اشاره سلامتی و در غیر المغضوب علیهم اشاره دفع اعادی از خود و به جهت هر مهمی که باشد سوره مذکور به عدد همان ملفوظ قرائت باید گردد و لیکن این معنی موقوف به آن است که 40 روز متعاقب هر روز در وقت معین سوره فاتحه را 140 بار بخواند الغرض خوانده باشد .

2. آفرینگان ، اشم وهو ، یثا اهو و ئیریو :

1. آفرینگان دعاهایی است که طی سال در زمانها و جشن های مختلف خوانده می شود . در اوستای گلدنر جلد دو ، چهار آفرینگان : دهمان ، گاهان ، گاهنبار و رپیتوین آمده است . غیر از این چهار آفرینگان از آفرینگان های دادار اورمزد ، ایزدان ، سی روزه ،اردا فروهر ، مینو ناور در متن ها یاد شده است .
دهمان آفرین ، دعای مرد پرهیز گار است ، ایزد دهمان در بیشتر یشتها به صفت چیر تکاور توصیف شده است .
برای به جا آوردن مراسم آفرینگان ، پرستشگاه و یا جای مخصوصی نیاز نبوده و در خانه نیز می توان این مراسم را برگزار کرد . برای این مراسم موبدان لباس رسمی پوشیده و در محل تعیین شده که ممکن است در منزلی به طور خصوصی باشد حضور یافته و تشریفات آن را حدود نیم ساعت به طول می انجامد برگزار می نماید .
آفرینگان برای برگزاری مراسم مذهبی و گاه برای بزرگداشت کسی ، و نیز زمانی برای مردگان ، در روزهای معینی پس از مرگ انجام می شده و به این ترتیب که ، در آغاز آفرینگان ، نام زنده یا مرده که سبب بر پاداشتن آن آفرینگان بوده برده می شود . هر یک از آفرینگان های یاد شده در موقع معین خوانده می شوند . آفرینگان دهمان در روزهای چهارم ، دهم ، سی ام و سر سال مرگ کسان خوانده می شود . برخی از دانشمندان پارسی ، آن را آفرینگان تندرستی هم خوانده اند .
آفرینگان گاتها یا فروردگان در 5 روز آخر سال که به نام یکی از 5 فصل گاتها است خوانده می شود و مطالب آن در بزرگداشت فروشی ها می باشد که در این اوقات روی زمین آمده و در میان خویشان و کسان خود به سر می برند و برگزاری این مراسم مایه شادی آنها است .
آفرینگان رپیتوین ، دعایی است که در نیمروز خوانده می شود و نیز این آفرینگان مختص تابستان بزرگ و برای خشنودی رپیتوین فرشته تابستان ، در جشنی که به نام اوست . زردشتیان ایران ، این آفرینگان را در خرداد روز ( روز ششم ) از فروردین و مهر اسپند روز ( روز بیست و نهم ) مهر ماه برگزار می کنند . پارسیان هند ، آغاز آن را در اردیبهشت روز (روز سوم ) از فروردین ماه انجام می دهند .
2. اشم وهو یکی از دعاهای با ارزش و ارجمند دین زردشتی است . خواندن این دعا باعث دور شدن دیوان و اهریمنان است . در بخش های اوستا به خصوص در اردی بهشت یشت ، فروردین یشت ، ارت یشت و همچنین وندیداد این دعا با نام اشه و هیشت آورده شده است . من اشه و هیشت را همی خوانم ، وقتی که آن را خواندم آرامگاه نیک در گرودمان اهورا است .
در وندیداد زردشت به اهریمن می گوید : اشم و هو سلاح من است با همین سرود تو را شکست خواهم داد ، تو را نابود خواهم کرد . در هادخت نسک که بیستمین نسک اوستای دوره ی ساسانی بوده درباره اهمیت و فضیلت اشم وهو سخن رفته است . در بند هش آمده هنگامی که امشاسپند اردی بهشت ، اولین بار نام خدایی را به اهورامزدا داد ، اهورا مزدا اشم وهویی بگفت و اردی بهشت را بن همه می توان قرار داد .همان گونه که در انجام یزش ، اشم وهو است که برترین پرهیز گاری و برتر از همه چیز است . خواندن این دعا وقت خاص و معینی ندارد و مزدیسنان هر زمان می توانند آن را بخوانند . ترجمه آن چنین است .
راستی بهترین نیکی است
سعادت است
سعادت برای کسی است که خواستار بهترین راستی است

میزان ثوابی که از خواندن این آفرین حاصل می شود بر حسب موقعیت تفاوت می کند . آن اشم وهو که ارزش چند ده است که چون نان خورند بگویند و آن ارزش چند صد است بعد از خوردن بخوانند . آن که ارزش یک هزار است آن است که در خفتن از پهلو در پهلو گردی و درست بخوابی . آن ارزش ده هزار است که چون از خواب برخیزی و بخوابی و آن که ارزش قیمت این جهان دارد آن است که در وقت جان کندن بخوانند چه اگر خویشتن نتوانند خواندن ، دوستان و خویشان در دهن او دهند . چه اگر دوزخی بود همیستگانی بود و اگر همیستگانی بود بهشتی شود و اگر بهشتی بود گرودمانی شود .
3. یثا اهووئیریو نام دعای دیگر دین زردشتی است . نام این دعا از کلمات اول آن برگزیده شده است . پارسیان آن را یثااهووئیریو و زردشتیان آن را یثااهی وئیریو می گویند . یثااهو به شعر بوده و از سه فرد تشکیل یافته است و مجموع یک قطعه آن بیست و یک کلمه است که به گفته دینکرد ، اهورامزدا بیست و یک نسک اوستا را به عدد کلمات آن فروفرستاد .
در نوشته های پهلوی درباره یثااهو مطالبی آمده است . در مینوی خرد اهونور سخن آفریدگار اورمزد ، تباه کننده ، شکننده کالبد دیوان و دروجان و خوشی و آسایش دهنده آب و آتش و همه ایزدان مینو و گیتی ، پرامیدی نیکان و شایستگان و خشنود کننده اورمزد و امشاسپندان و آزار دهنده اهرمن و زادگاهش یاد شده است .
در گزیده های زاد اسپرم اهورامزدا در گفتگویی که با اهریمن پیش از آفرینش جهان مادی داشته ، جهان مادی داشته ، دعای اهونور را می سراید و اهریمن به سبب آن بیهوش و به تیرگی می افتد .
شهریاری را به اهوره او را مر درویشان را دادند شبان .

در کتاب نهم دینکرد نخستین فرگرد سوتکر از اهونور که اساس دین است سخن رفته است و مواقعی که این دعا باید خوانده شود ذکر شده است . در شایست و ناشایست چنین آمده است : یثااهو وئیریو که درهر جایی به همراهی هر چیزی به کار آید چگونه باید گفته شود ؟ یکی این که هر کس که در انجمن یا پیش بزرگان و سرداران برای کاری فراز رود ، یا هنگامی که برای درخواست تقاضایی رود . نیز هنگامی که کاری فراز رود ، یا هنگامی که برای درخواست تقاضایی رود . نیز هنگامی که کاری را انجام دهد در هریک از این سه جای یکی اهونور بگوید تا کار او رواتر انجام گیرد . چهار بار گفتن اهونور به هنگام درخواست فراز آمدن رد مینو سودمنداست . چونانکه در گفتن این شبهای پرخطر باشد که کسی از ایزدان به یاری کسی از ما بیاید ، یا چون مرد فراز رود به رادی به گاهنبار ، برای آفرین ، آفرین نیکوتر آمدن ، پنج بار گفتن اهونور آن ، کس را باید که برای زدایش گناه رود ، برای راندن دروج چه پا دافراه را به دستوری این 5 کس گزاردن مجاز است : مانبد ، ویسبد ، زندبد، شهریار و زردشت و در سر آن سه اشم وهو همانا باید گفت . شش بار گفتن اهونور کسی را باید که برای نیرو خواستن رود به کارزار تا باشد که پیروزگرتر گردد . هفت بار گفتن اهونور کسی را باید که برای یزشن ایزدان کردن رود تا امشاسپندان در آن یزش زودتر رسند . ….
دین با یثا هووئیریو چنان یکساخت است ، که موی روی و یکساخت تر از آن هیچ نیست . چه همانا موی را از فره روی جدا کردن آن را همی پیراید .
دین با یثا اهووئیریو چنان یکساخت است که چون از کسی عطسه فراز آید یک یثا اهوویک اشم وهو بباید خواندن زیرا که درتن ما دروجی است و پتیاره است که پیوسته با مردم کوشد تا علتی و بیماری بر مردم مستولی کند و در تن ما آتش است که او را چهره خوانند و به تازی طبیعت خوانند و عطسه غریزی گویند . با آن دروج پیوسته کارزار می کند و او را از تن مردم باز می دارد . پس چون آتش به آن دروج چیره شود و او را هزیمت کند عطسه از بهر آن آید که دروج بیرون آید . این نیز پیدا است که زردشت از هرمزد پرسید که باشده ( خمیازه ) و یاس ( دهن دره ) به چه کار رود همچنین شنوسه ( عطسه ) و هرمزد گفت که به سبب کارکردن اهریمن و دیوان برای صدمه زدن به زندگی آید . زردشت گفت آزار آن چیست ؟ هرمزد گفت اگر یک یثا اهو و یک اشم وهو بگویند پس هیچ گناه و زیان کردن نتوانند و سود ویژه ای از آن باشد .

صیدور :
به نظر می رسد مجموعه دعاهایی که یهودیان در مناسبت های مختلف می خوانند در مجموعه ای به نام صیدور گرد آوری شده است .
دعایی که باید بامداد هنگام بیدار شدن از خواب خوانده شود . چنین است متبارک هستی تو ای خداوند که مرده را زنده می کنی . پروردگارا به من به حضور تو خطا کرده ام . میل و رضای تو بر این تعلق گیرد . ای خداوند خدای من ، که به من قلب خوب ، قسمت خوب ، زندگی سعادت آمیز ، تمایل به نیکی ، دوست نیکو نام ، همچنین نظر بلند و روان راد و فروتنی و نفس قناعت پیشه عطا فرمایی . هرگز نامت به وسیله ما بی حرمت نشود . و ما زبانزد و مورد سرزنش همنوعان خود قرار نگیریم . عاقبت ما به منقطع شدن و نابودی منتهی نشود ، و امید ما به ناامیدی مبدل نگردد . ما را محتاج کرم و بخشش آدمیان مکن ، و روزی ما را به دست انسانها مسپار ، زیرا بخشش ایشان اندک ، ولی تکبر و خجلت دادن آنها بسیاراست نصیب و قسمت مارا با آنان که رضای تو را به جای می آورند ، در تورات خودت معین کن ، و خانه ات و محرابت و سرزمین و معبد مقدست را به زودی در ایام ما آباد فرما.
دعای کوتاهی که باید در مواقع خطر خوانده شود چنین است : اراده و رضای خودت را در آسمان بالا و به جای آور و به آنان که در جهان پایین از تو می ترسند آرامش روح و خاطر عطا فرما ، آنچه را که در نظرت نیک می آید انجام ده . متبارک هستی توای خدایی که به دعا و نماز گوش فرا میداری .
دعایی که در نماز اعتراف به گناهان وجود دارد و باید در روز کیپور (کفاره ) خوانده شود از این قرار است . ای خدای من ، پیش از آن که من شکل پذیرم و به وجود آیم ، ارزشی نداشتم و شایسته آن نبودم که آفریده شوم . اکنون که شکل پذیرفته و به دنیا آمده ام. چنان است که گویی خلق نشده ام . من در زندگی خاکی هستم و به طریق اولی از مرگ نیز چنین خواهم بود . اینک من در حضور تو پر از خجالت و شرمساری هستم . میل ورضای تو ای خداوند خدای من ، بر این تعلق گیرد که بیش از این خطا و گناه نکنم . و گناهانی را که تا کنون در حضور تو مرتکب شده ام با رحمت های فراوان خود پاک گردانی و محو گردانی ، لکن نه به وسیله ی رنجها و مشقت ها و بیماری ها دردناک.

دعا و دعا نویسی دربین مردم زمان ما :

به طور کلی در کشورهای جهان سوم اعتقاد به دعا نویسی بیشتر وجود دارد و در کشورهای پیشرفته اعتقاد به طالع بینی بیشتر وجود دارد .
ولی امروزه بسیاری از مردم در صحبتهای خود دعا نویسی را نادرست می دانند و آن را خرافات می دانند و در کارهای خود از رفتن به نزد دعا نویس خودداری می کنند . ولی در بسیاری از موارد که قابل توجه است مردم برای مشکلاتی که حل نمی شود و موجب سختی است نزد دعا نویسان می روند . همچنین برای اینکه برای کسی مشکلی ایجاد کنند نیز نزد دعا نویسان می روند .
از میان افرادی نیز که دعا نویسی را خرافات میدانند ، نکته ای مورد توجه است که هنگامیکه دعایی را که دعانویسی بسته بود را به این افراد می دادم ، هیچ کدام از آنها جرات بازکردن این دعا را نداشتند و ترس از گره افتادن در کارشان را داشتند.
در قسمت جادو میان بدویان ذکر شده که اگر در قبیله اتفاقی رخ می داد آن را نتیجه ی کار جادوگری بدکاری می دانستند ، چنین اعتقاداتی با شکل جدید تر در میان جامعه ی ما بسیار رواج دارد ، عامه ی مردم بسیاری از اتفاقات روزمره ی خود را در نتیجه ی نوشتن دعا یا چشم زخم در زندگی می دانند ، به عنوان مثال : در میان خانواده ای که مورد بررسی قرار دادم مشاهده کردم آن ها مشکلات خود را اعم از بیماری ، بیکاری و یا هر اتفاق دیگری که مشکلی را بریا آنها فراهم کند را ناشی از دعا میدانند .
* در یکی از مکان هایی که برای دعا نویسی مراجعه کردم که در نزدیکی کرج بود ، خانمی همراه با همسرش آمده بود که عنوان می کرد که پسرانش با یکدیگر مشکل پیدا کرده اند و علت را از نوشتن دعا ذکر می کرد، آن خانم در زمانی که مدت بسیار طولانی 4 یا 5 ساعت بود . داستان طولانی از مشکلات زندگی اش را عنوان کرد که معتقد بود در نتیجه ی دعا نوشتن برای آنها بود که در زیر سعی درنوشتن مطالبی که ذکر کرد می کنم :
آن خانم عنوان کرد که 3 پسر دارد که هر سه مشکلات مالی بسیاری دارند و یکی از آنها نیز مشکل خانوادگی دارد و با همسرش تفاهم ندارد ، وی برای یکی از پسرانش که مشکل بیشتری داشت بسیار نگران بود و در مشکلات مادی وی بسیار به او کمک شده بودند و این کمک ها را حق خود می دانستند ، پس بین آنها درگیری لفظی و بدگویی بسیار صورت می گیرد که پدر خانواده نیز با آنها درگیر می شود ، پس قهر و قطع رابطه پیش می آید ، آن خانم علت این قطع رابطه را چشم مردم ودعایی که برای آنها نوشته شده می دانست . و همچنین عنوان می کرد که فرزندش مدت زیادی بیکار بود و سپس کسی به وی پیشنهاد خرید ماشین وکار روی ماشین را می کند که این موضوع موجب می شود پسرش نزدیک 2 میلیون ضرر می کند ، به همین دلیل این خانم به سراغ دعا نویس می آید تا مشکل پسرش را حل کند .
پس از اینکه آن خانم نزد دعانویس رفت ، به وی گفته شده بود که یکی از اقوام که محرم یکی از فرزندان شما است ، شما را طلسم کرده است و نیت او نیز این بوده که تا خودش زنده است در کار این خانواده گره باشد و ماده ای را داخل غذای افراد خانواده ریخته تا بخورند . پس نسخه ای پیچیده بود برای باطل کردن طلسم که عبارت بود از :
1. کلماتی را داخل کاغذی نوشته بودکه اسامی شیطان بوده است که آن را همراه اسپند ، پوست سیر و فلفل سیاه و تند بسوزانند و داخل خانه دود کنند و بهتر است فرزندان نیز باشند تا دود ناشی از این کا ربه آنها نیز بخورد .
2. دعایی نیز داده بود که 4 روز در گردن مرد خانه و 40 روز نیز در گردن زن خانه باشد تا طلسم باطل شود .
و اگر موارد دیگری نیز بود آن خانم ذکر نکرد .

* مورد دیگری که در چهارراه نظام آباد نیز مراجعه کردم و آن چنین بود :
من همراه دو نفر به خانه ای مراجعه کردم که صفی نداشت و یک پیرزن که از مراجعین بود داخل بود و پس از رفتن وی ما داخل شدیم ، این آقا به قولی تاس ( تاس هایی بود که تاس بازی ولی به هم متصل بود ) می انداخت و سپس دعا می نوشت تا مشکلات حل شود . وی اول نام خودمان و سپس نام مادرمان را پرسید ، وی برای من تاس انداخت وگفت که نام همسر من یا 1از بین پیامبران یا امامان یا شاهان و بزرگان را دارد ، سپس برای حل شدن مشکلات من دعاهایی نوشت و سپس طلسمی ( تکه ای فلزی که روی آن اورادی نوشه شد) را نوشت و برای ماندگار شدن محبت به من داد . کاری که باید برای دعاها انجام داده می شد به این صورت بود که اول : نخ سبز دور شمعی پیچیده شود و مواظب باشیم خاموش نشود و تا آخر بسوزد و کاغذی که دعا در آن نوشته شده کامل بسوزد . دوم : نوشته ای را داد که کاغذ دعا را در داخل آب بیاندازیم تا نوشته ی آن حل شود و سپس آن آب را در حمام روی سر بریزم . و همچنین طلسمی را که ذکر شد برای محبت داد و گفت که آن را در آب بیاندازم و سپس آن آب را در چهارگوشه خانه بریزم تا مهر من در دل هر کسی که می خواهم بیفتد .
و دو فرد دیگر نیز گفته شد که از روی آب دعا رد شده ا ند و دعاهایی را به آنها نیز داد که از این قبیل دعاها که ذکر شد بود .
این دعا نویس برا ی هر کدام از دعاها مبلغی را جداگانه دریافت کرد و پدر و پسر با هم کار کردند.

* در یکی دیگر از مراجعاتم به دعا نویس در صف رسیدن نوبت به مورد بسیار جالبی برخورد کردم که خانمی بود با پسر 24 ساله اش و در حین گفتگو با آنها موردی را تعریف کردند که در 7 سال پیش اتفاق افتاده بود و مشکلشان به وسیله ی دعانویس حل شده بود .
جوان شروع به تعریف کرد که در سفری که در 7 سال پیش به مشهد داشته با دختری آشنا می شود که 2 سال از وی کوچکتر بوده است و زیبایی کمی داشته است ، جوان عاشق این دختر می شود و به منزل مادر بزرگ آن دختر که در آمل بوده است می روند ، وی تعریف می کند غذایی که در آنجا خورده بودند مزه ای خاص داشته است . پس از اینکه به تهران برمی گردند هر روز با آن دختر مرتبط بوده است ( دختر نیز ساکن تهران بوده ) و هر روز با هم به گردش می رفتند و بسیار به وی وابسته شده بود و با سن کم تصمیم به ازدواج می گیرند و با هم نامزد می شوند . او ذکر کرد آن دختر ساعتی به وی داده بود که هر وقت از دستش خارج می کرد به سردرد شدیدی گرفتار می شد و پس از مدتی به علت سردرد به دکتر مراجعه میکند ولی چون پاسخی نمی گیرد به پیشنهاد یک مداح به دعا نویسی به نام حاج عباس مراجعه میکند که میدان خراسان قرار داشت . وی تعریف کرد پس از اینکه نزد حاج عباس رفتیم داستان را برای او تعریف کردیم ، حاج عباس ظرفی آب آورد وعنوان کرد که آب دعای مخصوصی است و چند قطره از آن را به صورت پسر من پاشید و کمی هم برای خوردن به وی داد. سپس کف دست خود را نزدیک صورتم آورد و چشم های خود را بست و گفت که درهر جای بدنت احساس سوزش و درد کردی بگو و به آهستگی شروع به خواندن اورادی کرد ، در اوایل احساس دردی نکردم ولی پس از گذشت دقایقی احساس درد شدیدی در ناحیه ی چشم کردم ، دردی مانند فرورفتن درفشی سرخ درون چشم هایم و شروع به فریاد کردم و داد میزدم سوختم ،سوختم ، حاج عباس مرا آرام کرد و سر مرا در بغل خود گرفت و مرتب دعا می خواند و پس از مدتی درد آرام شد ، پس از آرام شدن حال حاج عباس نامساعد شد و شروع به لعن آن افراد کرد و به عنوان کرد که دعایی بسیار بد انجام شده و چند روز طول می کشد تا من این طلسم را بتوانم از خود دور کنم و از آن رها شوم . سپس به توصیه ی حاج عباس چوب نازکی را که به شکل النگو بود و گفته شدکه چوب درخت بادام تلخ است و در آب دعا جوشیده است به دست من کرد و آن النگو چنان تاثیری در من گذاشت که تا زمانیکه نشکسته بود تمام تکالیف دینی خود را انجام می دادم ف و پس از آن روز که پیش حاج عباس رفته بودم وقتی زهره را دیدم تعجب کردم که من چگونه از او خوشم آمده بود و طبق توصیه حاج عباس آن ساعت را نیز پس دادم و برای همیشه مشکلم حل شد و دیگر زهره را ندیدم .

همانطور که بسیاری از ما می دانیم درگذشته برای درمان بیماریها ، راحت زایمان کردن ، ازدواج ، یافتن کار ، حل اختلافات و هر گونه مشکلی به سراغ دعا و دعا نویسی می رفته اند و اغلب به لباس کودکان دعایی سنجاق شده بود که چنین اعتقاداتی در بین مردم بسیار دیده می شود ، مخصوصاً بین مردم قشر پایین ولی در بین مردم تحصیلکرده نیز چنین اعتقاداتی دیده می شود .
همانطور که من وقتی به دعا نویس اطراف کرج رفته بودم خانواده ای را از قشر تحصیل کرده دیدم که از اهواز به اطراف کرج آمده بودند تا آن دعا نویس مورد نظر برای آنها دعا بنویسند .
دعاهایی نیز وجود دارد که مردم در خانه انجام می دهند . مثلاً برای رفع بیماری یا چشم زخم پارچه ای را که روی آن سوره ی یاسین نوشته شده را مانند لباس می پوشند تا مشکل فردی که آن را پوشیده رفع شود و یا مورد که برای کسی که ممکن است چشم خورده باشد انجام می دهند یعنی نوشتن نام افرادی که می شناسند را می برند و به ازای هر اسم یک خط روی تخم مرغی می کشند و سپس آن تخم مرغ را که پر از خطوط است را میان دست می گیرند و نام افراد را دوباره می برند و روی هر اسمی که شکست آن فرد ، کسی را چشم خورده است چشم زده است و سپس آن تخم مرغ شکسته را به آب میدهند .
از اعتقادات دیگری که وجود دارد اعتقاد به سنگ باباقوری است که گفته میشود . نقطه ای روی این سنگ وجود دارد که وقتی در گردن کسی باشد ، هر وقت چشم زخمی بخورد به آن سنگ می خورد و به فرد آسیب نمی رساند و در طی سالیان دراز آن نقطه بزرگ و بزرگتر می شود و خانمی نیز سنگی را به من نشان داد که درسالیان پیش نقطه ای بسیار ریز روی آن بوده است و امروزه یک دایره ی کوچک پیدا بود که به علت چشم زخم هایی که با آن برخورد کرده بزرگ شده بود و همچنین ذکر کرد که گردن بندی داشته که پس از چند سال آن نقطه بزرگتر شده و سپس آن سنگ ترکیده واز هم پاشیده است .

در یکی از موارد به نزد یک درویش دعانویس در فاز 4 مهر شهر کرج رفتم ، همراه پسر یکی از اقوام که 24 سال سن دارد . وقتی داخل شدیم آن فرد مشکل خود را مطرح کرد . و این بود که دختری را دوست دارد و می خواست موجب وصلت آنها فراهم شود. درویش نام دختر و مادر وی را پرسید و شروع کرد به نوشتن نام آنها با حروف ابجد و سپس برای اینکه مشکل آنها حل شود گفت باید یک تکه از لباس دختر را برای وی بیاورد تا حل مشکل کند . دو روز بعد که لباس را بردیم مقداری آب دعا را روی پیراهن پاشید و چند دعا هم خواند و به پیراهن فوت کرد ، سپس چند کاغذ که روی آنها دعا نوشت داد که یکی از آنها را در آب روان بیاندازید . دعای دوم را همراه با نمک و اسپند بسوزانید . دعای سوم نیز همراه پسر باشد و عنوان کرد که خیلی زود مشکل وی حل می شود و مهر پسرک در دل دختر می نشیند .

در موردی نیز فردی به نام آقای عرفانیان بود که دعا به مشکل کار دعانویسان نمی نوشت وی هر هفته جلساتی را برگزار می کرد که مکان آن به صورت گردشی تغییر می کرد و در این جلسات در مورد موضوعات مختلف دینی صحبت می کرد ، در این جلسات ازهرقشر و سنی حضور داشتند و نکته بردای می کردند ، وقتی مشکلات نزد او بیان می شد وی با آیه های قرآن دعا می نوشت و 40 شب عنوان می کرد پس از نمازها خوانده شود ، برای مثال 5 قسمت ازقرآن ، ( 5 آیه یا قسمتی از آیه ) را در مقوایی می نوشت و میداد به کسانی که نزد وی رفته بودند یا تعدادی صلوات برای فرستادن می گفت . مثلاً 14 هزار صلوات . اگر افراد پس از 40 شب به حاجت نمی رسیدند عنوان می کرد تکرار شود زیرا نمازها اول وقت نبوده است ، در مواردی نیز در نسخه گوسفند قربانی پیشنهاد می کرد و ذکر شد بیماری که عمل باید می شد با قربانی کردن 2 گوسفند خوب شده بود ، این فرد معتقدان بسیاری داشت ولی جلوی کار وی توسط دولت گرفته شد .

این مورد دعا نویسی با مواردی دیگر فرقی داشت و آن این بودکه برای دعا از آیات قرآن استفاده می شد و نه متن یا کار دیگری ، مانند استخاره ها که با استفاده از قرآن انجام می شود 2.

در موردی نیز که در شاه عبدالعظیم رفتن به این صورت بود که دعانویس خانمی بود که برای رفتن به آنجا باید از قبل وقت گرفته می شد و ساعت 7 صبح هم آنجا بودیم . ساعت 7 آنجا بودیم و ساعت 8 هم آن خانم آمد . مردم به نوبت جلو می رفتند و در حضور هم صحبت می کردند و او دعا و نسخه ای به آنها می داد و همچنین سرکتاب باز میکرد . افراد برای مسائل گوناگون مانند ازدواج ، طلاق ، آزار همسر ، آزار اقوام ، همسایه ، نازایی و حتی مسائل کوچک تر مانند دانشگاه ، کلاس کنکور ، مسافرت ، خرید و تعبیر خواب و حتی تشکر برای دعاهای قبلی به وی مراجعه می کردند .
یکی از مراجعت ها مربوط به دختر خانمی بود که با کسی ازدواج کرده بود که خانواده اش راضی نبودند و بعد از عقد به خانه ی پسر رفته بود ولی خانواده ی همسر سعی در بیرون کردن زن و شوهر جوان ازخانه را دارند ، به همین دلیل آنها نزد دعا نویس آمده بودند تا مشکل خود را حل کنند .
فردی دیگر دعایی برای خواهر و مادر همسر خود دعایی بگیرد تا دهان آنها بسته شود و به این کار نیز موفق شد .
خانمی خواب همین خانم را دیده بود و درخواست تعبیر خواب داشت و یا کسی می خواست پسرش نزدیک او به سربازی برود .
دو دختر دیگر نیز بودند که حدود 10 بار سرکتاب باز کردند برای مسائل بسیار کوچک مانند دانشگاه قبول می شوم ، سراسری یا آزاد ، کلاس کامپیوتر بروم ، کدام کلاس کنکور بروم .
ولی کسانیکه دعا می خواستند ، آن خانم با آب وزعفران برای آنها در همان زمان دعا می نوشت و به دست آنها می داد تا اجرا کنند و آنها نیز با اعتقاد و خوشحالی می رفتند تا اعمال را انجام دهند و مشکل خود را حل کنند ، من نیز پس از طرح مشکل ذکر هایی را به من داد ولی به من دعا نداد .
به طور کلی این خانم در آن روز نزدیک به 70 هزار تومان درآمد کسب کرد .

نتیجه :
در یکی از پایان نامه هایی که در حین تحقیق به آن برخوردم ، دانشجویی در یکی از بیمارستانهای خارج از تهران اعتقادات مردم را سنجیده بود تا دریابد چه تعداد از آنها علت بیماری خود را از دعا می دادند، که نتیجه این بود که حدود 70 درصد بیمارها علت بیماری خود را از دعا نوشتن برای آنها می دانستند و این اعتقاد در میان مردان بیشتر از زنان بوده است ( حدود 40درصد) و همچنین 70 درصد این افراد جزو افراد زیر دیپلم بوده اند ، یعنی میزان تحصیلات تاثیر بسزایی در باورهای مردم دارد .
در تهران نیز در صحبتهایی که با مردم آشنا و غریبه داشتم به این نتیجه رسیدم که در حال حاضر قریب به اتفاق مردم به دعا اعتقاد دارند و حتی کسانی که ذکر می کردند به دعا و دعا نویسی اعتقاد ندارند و این مسایل خرافات است از باز کردن دعاهای که توسط دعا نویسان پیچیده شده بود خودداری می کردن و در دل اعتقاد داشتند که ممکن است باز کردن آنها در زندگی آنها گره ای بیاندازد.

11
2
—————

————————————————————

—————

————————————————————

1


تعداد صفحات : 116 | فرمت فایل : word

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود