تارا فایل

حقوق مولف ، رادیو و تلویزیون


حقوق مولف ، رادیو و تلویزیون
مقدمه
انتشار آثار فکری بدنبال پیشرفت قابل ملاحظه ای که در زمینه وسایل جدید تکثیر و انتقال این آثار صورت گرفته ، توسعه قابل ملاحظه ای یافته است .
یک اثر در اماتیک یا موزیکال ، برای مثال ، می تواند مورد نشر قرار گیرد و یا بر روی صفحه نوار ویا فیلم ضبط گردد . این اثر می تواند عرضه و اجرا شود و در همان زمان از طریق رادیو و تلویزیون پخش گردد . اقمار ارتباطاتی می توانند پخش و انتقال این اثر را در سطح قاره ها تامین نمایند . به هر طریق که باشد انتقال وانتشار اثر فکری می تواند در سراسر جهان انجام پذیرد . از طریق دیگر پیشرفت میکرو فیلم وظهور تکنیکهای جدید تکثیر، مانند xerrographe و استفاده از محتوای اثر فکری ( به وسیله کامپیوتر ) مسائل تازه ودشواری را درمورد حمایت حقوق مولفین ایجاد کرده که خود مباحثات شدیدی را برانگیخته است . این مسائله ومشکلات در انتظار راه حل می باشند .
پیشرفت روز افزون مسائل ارتباط جمعی وتوسعه بی رویه ونامنظم انتشار آثار فکر در تمام جهان با توسعه قانونگذاری دراین زمینه همراه نبوده است . به عنوان شاهد ، قوانین ملی وداخلی و قراردادهای بین المللی را ذکر می نماییم . قوانین مخصوص حاکم برحقوق مولف در کشورهایی که گزارش ملی آنها به ما رسیده و ما در گزارش کلی خود اشارات خود را به آنها محدود میکنیم، بعضی مربوط به اواخر قرن نوزدهم و شروع قرن بیستم و برخی مربوط به سی سال اخیر بوده اند .

مثلاً در بلژیک قدمت قانون حق مولف به 22 مارس 1886 می رسد ( سال تدوین کنوانسیون برن ). در ایالات متحده ، حقوق مولف بر طبق قانون 4 مارس 1909 تنظیم شده است . مطالعاتی که پس از 1955 بوسیله دفتر حقوق مولف انجام گردید ، در 1961 منجر به تدوین لایحه اصلاحی شد که در 1964 تقدیم کنگره گشت و از آن پس نیز تغییراتی در آن داده شد .
در ایتالیا مواد 2575 تا 2583 قانون مدنی مورخ 16 مارس 1942 ، قانون اوریل 1941 در مورد (( حمایت حقوق مولف و سایر حقوقی که ملازمه با اجرای آن دارد )) و همینطور مقررات خاص دیگر ،مطالب مربوط به حقوق مولف را در بر گرفته وآن را تنظیم می نمایند .
در فاصله بین 1952 تا 1957 قوانین متعددی درباره حقوق مولف به تصویب رسیده اند که عبارتند از : قانون 10 ژوئیه 1952 در لهستان ، قانون 5 دسامبر 1956 در انگلستان که مقررات خاص متعددی را به دنبال داشته است ، قانون 27 ژوئن 1956 در رومانی و قانون 11 مارس 1957 در فرانسه .
تصویب قانون 9 سپتامبر در آلمان غربی که قسمتی از آن بوسیله قانون 10 نوامبر 1972 اصلاح گردیده و همچنین قانون 6 مه 1970 در ژاپن، کار ده سال اخیر را در این زمینه مشخص و چشمگیر نموده است . کلیه این کشورها به قرارداد سال 1886 برن ملحق شده اند وبه اصلاحات و تجدید نظرهای آن ویا به برخی از آنها پیوسته اند . از این کشورها باید ایالات متحده را مستثنی نمود که معذلک نقش مهمی را در تهیه قرارداد سال 1952 ژنو برعهده داشته که به آن نیز از میان ممالکی که ما درباره آنها بحث و تحقیق می نمائیم ، آلمان ، بلژیک ، فرانسه، بریتانیای کبیر و ایتالیا ملحق گشته اند .
کوشش و سعی ما ارائه مقررات حقوق مولف و اثرآن در زمینه انتشار از طریق رادیو و تلویزیون در حقوق کشورهائی است که گزارشهای ملی آنها را دریافت کرده ایم . این امر به ما اجازه می دهد که از وضع حقوقی تطبیقی در این مورد با توجه به این خصوصیت که حقوق کشورهای مورد بحث ما نماینده نظامهای مختلف حقوقی هستند ، آگاه کردیم .
شایسته بنظر میرسد که مطالب خویش را به سه قسمت که با عنوان موضوع ما تطبیق دارند ، تقسیم نماییم : یعنی حقوق مولف – رادیو – تلویزیون .
قسمت اول – حقوق مولف
فصل اول : نظریه های اساسی راجع به حقوق مولف
1- نظریه حمایت مولف به عنوان پدید آورنده اثر
در این نظریه از حقوق مولف برای تامین حمایت شخص مولف و هنرمند به عنوان خالق اثر ، استعانت جسته می شود . اثر مولف بدان سبب حمایت می شود که بیان کننده عقاید ، تخیلات و احساسات وی و منعکس کننده شخصیت اوست .
حقوق مولف از طریق حمایت اثر، به خصوص از منافع اخلاقی و معنوی مولف حمایت می کند . امتیازاتی که حقوق مولف در بردارد ، از خلاقیت اثر ناشی می گردد و قانون جز شناختن و رسمیت بخشیدن و حمایت از آنها کاری انجام نمی دهد . مهمترین این امتیازات یا چنانچه معمولاً ( گفته می شود ، این حقوق ، آنهایی هستند که جنبه معنوی دارند . بویژه حق مولف مبنی بر آزادی اتخاذ تصمیم درباره نشر اثر خویش که مقدمه و شرط تامین حقوق اقتصادی او می باشد .
این نظریه ای است که اساس کنوانسیون برن قرار گرفته و با شرایط خاصی بطور عمومی ، جز در کشورهای انگلوساکسون، پذیرفته شده است .
2- نظریه حمایت واقعی اثر
در این نظریه، حقوق مولف از انتشار اثر ناشی می گردد ، نه از خلق آن . در اینجا قانون است که برای تشویق و برانگیختن مولفین به نشر آثار خود امتیازات اقتصادیی تعیین می کند که مولف یا قائم مقام او که به انتشار اثر مبادرت ورزیده است ، می تواند از آنها بهره مند گردد .
آقای آ . فرانسون A. Francon در 1955 چنین نوشته است " در این سیستم منافع مردم قبل از نفع مولف قرار می گیرد و بیشتر بر انتشار اثر تکیه می شود تا برخلق آن .
رابطه ای که اثر را به هنرمند یا به نویسنده پیوند می دهد، یعنی عنصر شخصی حق مولف در ابهام باقی می ماند . حقوق معنوی یا غیر مادی جائی در چنین مقرراتی ندارد . حمایت آثار انتشار یافته به اعطای حقوق مادی خلاصه و محدود می گردد . این نکته با استعمال اصطلاح Copyright یا مالکیت ادبی بهتر بیان می شود تا حق مولف .
این طرز فکر ، خاص حقوق ایالات متحده آمریکاست که قانون اساسی آن پیش بینی می کند که کنگره می تواند پیشرفت علم وهنرهای مفید را تشویق کند و برای زمان محدودی حق انحصاری مولفین و مخترعین برروی آثار و اختراعات آنان را تامین نماید . ( ماده 1 بخش 8 ).
این متن به گزارش دهنده امریکایی اجازه می دهد که تاکید نماید : (( حقوق ایالات متحده به دلیل آنکه قانون اساسی اش حمایت قانون از حق مولف را تابع ضابطه اعتلا و پیشرفت دانش می داند ، در نوع خود بی مانند و استثنائی است )) و نتیجتاً ممکن است که نوعی از حق مولف در بعضی از کشورها از حمایت برخوردار شود ولی در ایالات متحده مورد حمایت قرار نگیرد .

در انگلستان هم مفهوم حمایت واقعی اثر پایه حقوق مولف است ، گواینکه بریتانیا به کنوانسیون برن ملحق شده است . حذف تشریفاتی که انجام آنها سابقاً ضرورت داشت و تمدید مالکیت ادبی بعد از مرگ مولف برای یک دوره پنج ساله ، اصل سیستم را تغییر نداده است . گزارش دهنده ملی انگلیس معتقد است که (( حقوق مولف در انگلستان به دلیل نفوذ ناشی از ساختمانش، مفهوم محدودی را حفظ کرده است که درآن منافع تجاری کارفرمایان (صاحبان چاپخانه ها و ناشران و مدیران تئائرها و موسسات صفحه پرکنی و سازمانهای رادیویی ) نقشی را که اهمیت آن به اندازه اهمیت نقش نویسندگان و آهنگسازان وهنرمندان است ، ایفا می کنند و اگر هم حقوق معنوی در این کشور شناخته شده است ، این کار بدون علاقه و اشتیاق و بطور ناقص انجام گردیده است )).
3- ماهیت حقوقی حق مولف :
در حقوق انگلستان وآمریکا که به جنبه معنوی حقوق مولف کمتر توجه می شود ، مساله ماهیت حقوقی این حق موردبحث نیست . در این سیستم عموماً توافق بر این است که به این حقوق عنوان حق مالکیت داده شود ( Copyright ) ، گرچه در حقیقت به نظر می رسد که این امتیازی است که قانون به مولف برای نفع عموم ، تحت بعضی شرایط و تشریفات اعطاء کرده است.
مولف برای دفاع از حق معنوی خود، باید از مفاهیم دیگر استعانت بجوید . مساله ماهیت حقوقی حق مولف بخصوص در کشورهائی مورد بحث قرار می گیرد که در آنها حقوق مولف ، مجموعه ای از حقوق معنوی و مادی تلقی می گردد و به حقوق معنوی اهمیت خاصی داده می شود .
نظریه غالب در سالهای اخیر تئوری ثنویت ( دوئالیست ) است که حقوق مولف را بدو عنصر متمایز تقسیم می نماید: یکی حق منع دیگران از بهره بردرای از اثر – که به نام امتیاز یا انحصار بهره برداری مولف نیز خوانده می شود که یک حق مادی قابل تقویم به پول است و دیگری حق " معنوی " سلطه براثر و حق حرمت آن که شامل اختیار مطلق مولف است در اتخاذ تصمیم مبنی بر اینکه اثر خود را منتشر سازد ، اصلاح کند ویا حتی از بین ببرد. حق معنوی همانند حقوق مربوط به شخصیت ویا حتی یکی از مصادیق آن شمرده شده است .
و اما حقوق مالی( حق انحصاری بهره برداری ) که یا جزء حقوق مربوط به اموال غیرمادی ( برحسب اصطلاح کوهلر Kohler ) ویا در زمره حقوق فکری ویا به اصطلاح حقوق نسبت به خواستاران druits de clientele طبقه بندی شده است،بطرز قابل ملاحظه ای شبیه به حق مالکیت نسبت به یک مال شناخته شده است .
با این توضیح که این یک مالکیت غیر مادی و فاقد امتیازاتی است که مالکیت یک مال مادی دربردارد ویا اینکه شکل جدیدی از مالکیت است که اصطلاحاً ((مالکیت خلاقیت )) نامیده می شود
مارتی و رنو معتقدند که اگر این حقوق نوعی خاص از حقوق تلقی شود ، باید تصدیق کرد که این حقوق به علت اینکه در مقابل همه قابل استناد می باشد و دارای خصیصه بلا واسطه بودن ( مستقیم ) است ، به حقوق عینی شباهت دارد و به آن نزدیک است .
نظریه دیگری که در اواخر قرن نوزدهم در آلمان (گیرکا ) مورد دفاع قرار گرفته و در آغاز قرن بیستم قسمتی از رویه قضائی فرانسه آن را پذیرفته است و جمعی از مولفان فرانسه نیز به آن گرویده اند مانند م . ناست ( M. Nast ) اینست که یک اثر فکری ادامه شخصیت خلق کننده آنست و بالنتیجه چون حقوق مولف از اثر او سرچشمه می گیرد ، نمی توان آنرا جزء دارائی به شمار آورد .

در چهارچوب تئوری ثنویت (دوئالیست ) گرایش به سوی قائل شدن اولویت برای جنبه های معنوی مشاهده می گردد و این امر بخوبی در قانون فرانسه راجع به مالکیت ادبی و هنری مورخ 11 مارس 1957 به چشم می خورد . این فانون در واقع از یک طرف پیش بینی می کند که مولف با وجود واگذاری حق بهره برداری خود، می تواند حتی بعد از انتشار اثر از حق انصراف یا پس گرفتن اثرش استفاده کند ، مشروط بر اینکه قبلاً از عهده جبران خسارتی که بدین مناسب به امتیاز گیرنده وارد می آید ، برآید ( ماده 32 ) . از سوی دیگر ، این قانون پیش بینی می کند که در کلیه زژیم های مالی زناشوئی حق انتشار اثر و تعیین شرایط بهره برداری و دفاع از تمامیت واصالت آن به همسری که مولف اثر است اختصاص دارد و شرط خلاف این قاعده باطل است ( ماده 20 ) .
از گزارشهای ملی اینطور استنباط می شود که نظریه ثنویت در فرانسه ( با این توضیح که این نظریه به علت اینکه قانونگذار برای حقوق معنوی مولف اهمیت بیشتری قائل شده تا برای حقوق مادی او تعدیل گردیده ) و همچنین در ژاپن و لهستان پذیرفته شده است ونظریه وحدت در آلمان مورد قبول قرار گرفته است .
در مورد ایتالیا و رومانی باید گفت که مولفین درباره پیروی از یکی از این دو نظریه با یکدیگر اختلاف نظر دارند . ما با توجه به خصوصیت مهم حق مولف که جنبه فکری و معنوی آن است ،پس از بررسی قانون رومانی 27 ژوئن 1956 اظهار عقیده کردیم که حق مولف یک حق شخصی با ماهیت معنوی واخلاقی است که دارای نتایج مالی نیز می باشد .
اگر چه امتیاز مالی که شامل بدست آوردن پولی از انتشار اثر است ، طبیعتاً با خلق اثر ایجاد می شود ، معذلک این امتیاز به واقعیت در نمی آید مگر از لحظه ای که مولف تصمیم بگیرد که اثرش را به اطلاع مردم برساند . تااین لحظه حقوق مالی، حقوقی است که در یک حالت انتظار به سر می برد ویک حقوق احتمالی وبالقوه است که تبدیل به واقعیت نگشته و به ارداه مستقل و خود مختار مولف بستگی دارد . آنچه به معنی واقعی مولف را از حقوق مالی بهره مند می سازد، تصمیمی است که برای رساندن اثرش به اطلاع عموم اتخاذ می کند ، یعنی اعمال مثبت حق انتشار اثر که مهمترین حقوق فکری و معنوی او به شمار می رود کار خلاقیت فکری از روح مولف و شخصیت او سرچشمه می گیرد . به همین دلیل حقوق مولف که از اثر حمایت می کند ، بطرز نزدیکی به شخص مولف بستگی دارد . با توجه به این واقعیت وخصوصیت مهم معنوی آن ، در نظر ما حق مولف همانندیک حق شخصی است با ماهیت معنوی که دارای نتایج مالی می باشد که بصورت اختیارات مالی متجلی می شود . معذلک این اختیارات تابع اختیارات معنوی هستند .
آقای ژ – سنا G . Sena گزارش دهنده ملی ایتالیائی ، وقتی که عدم امکان تفکیک و فرق گذاشتن واضح بین جنبه شخصی یا معنوی حقوق مولف و جنبه مالی آن را خاطر نشان می سازد ، به نتایج مشابهی میرسد ، به نحوی که لزوم تامین حمایت شخصیت مولف مانع خواهد شد که حقوق مالی بتوانند بطرزی نامحدود و کاملاً مستقل منتقل بشوند . مشارالیه بعد از برشمردن حقوقی که جنبه معنوی دارند چنین نتیجه گیری می کند : ( این ها عبارتند از حقوق شخصی که روی حق مالی مبتنی بر بهره برداری از اثر منعکس می شود و بدین ترتیب همانطور که گفتیم تفکیک واضح بین دو حقوق لازم الاجرا را امکان ناپذیر می سازد ) .

فصل دوم – موضوع حقوق و مولف
1- فرق بین اثر فکری و مال مادی که اثر فکری در قالب آن بیان می شود .
برای تعیین موضوع حق مولف ، باید بین اثر فکری که موضوع حق مولف است و مال مادی که اثر فکری برای بیان خود از قالب آن استفاده می کند و موضوع حق مالکیت را تشکیل می دهد ، فرق گذاشت .
معمولاً خود قانون چنین فرقی را قائل می شود . مثلاً بند اول ماده 29 قانون 1957 فرانسه اشعار می دارد ( مالکیت غیر مادی تعریف شده در ماده یک ، از مالکیت یک شیء مادی مستقل است ). همیشه این اثر فکری است که موضوع حق مولف می باشد. حتی در زمینه هنرهای پلاستیکی که آفرینش هنری بطور غیر قابل تفکیکی در یک شیء مادی تجلی می کند . در اینصورت، کار هنرهای پلاستیکی از جهت خلاقیت هنری موضوع حق مولف قرار می گیرد . و ازجهت جنبه مادی اثر ، موضوع حقوق مالکیت را تشکیل می دهد .
2- اصل حمایت کلیه آثار فکری
اغلب قوانین صراحتاً اصل حمایت از حقوق مولف را در مورد تمام آثار فکری صرفنظر از نوع ، طرزبیان ، ارزش و یا هدف آنها ، اعلام می دارند (ماده 2 قانون 11 مارس 1957 فرانسه ) .
در سیستم قانون گذاریی که شخصیت مولف را بوسیله شناسائی حق مولف حمایت می کند اثر به مجرد خلق شدن بدون هیچگونه تشریفاتی مورد حمایت قرار می گیرد ، مشروط بر اینکه از مولف جدا شده باشد . زیرا اثر ، تازمانیکه مولف آن را در ذهن خود نگه می دارد ، وجود عینی و خارجی پیدا نمی کند . عنصر اصلی و خاص اثر فکری که به آن خصوصیت پدیده فکری می بخشد ، و قوانین متعددی به آن استناد می جویند ، عنصری که حمایت از حق مولف را نیز تامین می کند ،عبارتست از اصالت وابتکاری بودن شکلی که بوسیله آن افکار و تصاویر واحساسات مولف بیان می شوند و نحوه بیانی که باید منعکس کننده شخصیت مولف و تاثرپذیری وی باشد تحقق این شرط در زمینه افکار که در نهایت آزادی جریان می یابند وبه مالکیت کسی در نمی آیند و جنبه ابتکاری واصالت آنها استثنائی است ، اجباری نیست ،اصل حمایت تمام اثار فکری حتی اگر صراحتاً پیش بینی نشده باشد ، بطور ضمنی از این امر ناشی می گردد که ذکر آثار مورد حمایت در قانون جنبه حصری ندارد گو اینکه فهرست این آثار ممکن است طولانی باشد ( کتابها ، بروشورها وسایر نوشته های ادبی و هنری و علمی ، کنفرانسها ،نطقها وغیره ، آثار دراماتیک موزیکال ، رقصهای نمایشی و پانتومیم ، آهنگهای ساخته شده ، آثار سینمایی ، طراحی ، نقاشی ، معماری ، مجسمه سازی ، گراور ، لیتوگرافی ، عکاسی هنری و آثار هنرهای پلاستیکی ، دکوراسیون ، نقشه ها ، طرحها کروکیها و غیر آنها … )
بعضی از آثار فکری ( قوانین، تصمیمات رسمی مامورین دولتی و تصمیمات قضائی و غیره ) بوسیله حقوق مولف حمایت نمی شوند زیرا هدف آنست که اینها بطور آزاد منتشر گردند . از طرف دیگر در تمام کشورها ، قانون بطور صریح موارد وشرایط استفاده از آثار فکری بدون اجازه مولف را برای هدفهای آموزشی ، علمی ویا اطلاعاتی پیش بینی کرده است .
3- حمایت آفریده های هنرمندان ، هنرپیشگان و اجرا کنندگان .
توسعه سینما و تلویزیون و فن عکاسی و ضبط مکانیکی که تشخیص و دریافت واضح و دقیق اجرای آثار و ضبط دائمی و انتشار آن در سراسر جهان را امکان پذیر ساخته است ، مساله حق برخورداری هنرپیشگان از حمایت نقش اخلاق ایشان در اجرای آثار ادبی و هنری را مطرح نموده است .
بدیهی است که اجراکنندگان و هنرپیشگان آثار نمایشی وموسیقی ، چون در خلق وایجاد این آثار سهمی نداشته اند ، نمی توانند همکاران مولف یا آهنگساز به حساب آیند . آنها فقط در نمایش دادن و اجرای اثر پس از آنکه بوسیله پدیدآورنده ، کامل و آماده انتشار گردید ، شرکت می کنند . حساسیت و هوشمندی که از خود نشان می دهد ، به حد خلاقیت برسد گفته شده است که یک هنرمند بزرگ خالق نقش خویشتن است . همچنین غیر قابل انکار است که تکنوازان بزرگ ورهبران معروف ارکسترها ، با اجرای آثار موسیقی ، خلاقیت غیر قابل تردیدی از خود نشان می دهند . در این زمینه پیش از هر زمینه دیگری ، همه چیز به چگونگی بازی و ارائه اثر بستگی دارد . زیرا آنچه حائز اهمیت است خود بازی نیست بلکه ارزش و اصالت و بدیع بودن آن است که عناصری را بوجود می آورد که درخور حمایت می باشند . آنچه به اجرای یک اثر ارزش خلاقیت می بخشد ، بی عیب و نقص بودن نمایش و انعکاس شخصیت اجرا کننده در آن می باشد .
دریک سلسله از قوانین ، بازیگران نقشها یا به عنوان وابستگان خلاقیت ادبی یا هنری تلقی گردیده اند ، ( قانون 9 آوریل 1936 اتریش وقانون 22 آوریل 1941 ایتالیا ) یا بعنوان دارنده حقوقی مشابه با حقوق مولف معرفی شده اند (قانون 1953 چکسلواکی و 1969 مجارستان ) ویا بعنوان صاحب حقوقی نزدیک به حقوق مولف مورد توجه قرار گرفته اند ( قانون انگلیسی 5 دسامبر 1956 – قانون سوئدی 30 دسامبر 1960 – قانون نروژی 12 مه 1961 – قانون دانمارکی 31 مه 1961 – قانون فنلاندی 8 ژوئیه 1961 – قانون آلمان غربی 9 سپتامبر 1965 – قانون ژاپنی 6 مه 1970 ) . به این قوانین ملی باید عهدنامه 1961 رم را مربوط به حمایت حقوق هنرمندان اجرا کننده ، سازندگان نوارها و صفحات ضبط صوت و سازمانهای رادیو تلویزیون است ، اضافه کرد .
چنین مثالهایی از قوانین ، بما نشان می دهد که کارهای نمایشی و اجرای آثار هنری باید بوسیله حقوقی نزدیک به حقوق مولف حمایت گردند .
در فرانسه این مساله بحث وشک و تردید زیادی را برانگیخته است . ولی در رویه قضایی آن کشور گرایش بسوی شناسایی حقوق نزدیک به حق مولف ، به نفع یاری دهندگان به خلاقیت ادبی و هنری وجود دارد . دادگاه عالی لهستان در یک رای ویژه نظر داده است که ( اجرای آثار هنری از لحاظ قانون حمایت حقوق مولف ، نمی تواند در حکم آثار هنری تلقی گردد . به همین دلیل اجرا کنندگان آثار هنری از حمایت پیش بینی شده در این قانون استفاده نخواهند کرد ، و فقط از حمایت حقوق مدنی بهره مند خواهند شد.)
اما راجع به رومانی که در آن مقررات قانونی راجع به حمایت هنرنمایی هنرمندان اجراکنندگان و بازیگران وجود ندارد ، ما اظهار عقیده کرده ایم که هنر بازیگری و نمایشی باید به فهرست آثار حمایت شده توسط حقوق مولف که در ماده 9 قانون حقوق مولف پیش بینی شده است ، اضافه گردد ، مشروط بر اینکه دارای صفاتی باشد که بتوان آنرا یک اثر خلاقه تلقی کرد.
فصل سوم – دارندگان حق مولف
1- تمایز بین عنوان مولف و عنوان دارنده حق مولف –
ضرورت فرق گذاشتن بین این دو از یک طرف از این نکته ناشی می شود که فقط اشخاص حقیقی قادر به خلق اثر فکری هستند واز سویی دیگر ، ناشی از این امر است که قانون ، عنوان دارنده حق مولف را استثنائاً برای اشخاص حقوقی نیز قائل شده است گو اینکه این اشخاص نمی توانند پدید آورنده هنری باشند ، زیرا خلق آثارفکری ، باهوش و احساس ملازمه دارند که شرکتها و انجمنها از آنها برخوردار نیستند .
برای نشان دادن این اختلاف پیشنهاد شده است که شخص طبیعی یا حقیقی که اثر فکری را خلق کرده است ، به عنوان دارنده اصلی حق مولف تلقی گردد، در حالیکه شخص حقوقی که قانونگذار چنین عنوانی را برای او قائل شده است ،دارنده فرعی مولف تلقی شود .
این تفکیک که ممکن است در موردی بکار برده شود که یک شخص حقیقی صاحب اصلی حق مولف ، حق خود وکلیه مزایای آن را به یک شخص حقوقی منتقل می نماید ( در صورتی که قانون ملی چنین انتقالی را اجازه دهد ) اگر خود قانون ، شخص حقوقی را واجد حق مولف بداند ، چنانکه غالباً در مورد ایجاد آثار هنری جمعی اتفاق می افتد ، دیگر معتبر نخواهد بود .
به همین جهت بنظر ما قائل شدن تفاوت بین عنوان مولف که فقط به شخص حقیقی پدید آورنده اثر تعلق دارد به عنوان دارنده حق مولف که می تواند نه فقط به شخص حقیقی بلکه استثنائاً به موجب قانون و اشخاص حقوقی نیز تعلق می گیرد ، مفید می باشد .
2- دارندگان حق مولف در مورد آثار ترکیبی ، جمعی و آثاری که با همکاری عده ای خلق می شوند ( آثار مشترک ) :
در قانون حق مولف فرانسه ، اثر جدیدی که با یک اثر قبلی بدون همکاری مولف این اثر ترکیب شده باشد ، تحت عنوان اثر ترکیبی Oeuvre Composite ذکر شده است ( بند 2 ماده 9 ) .

این عنوان در مورد ترجمه واقتباس وسایر تغییراتی که بوسیله شخص دیگری غیر از مولف اصلی صورت می گیرد ، بکار میرود . حق مولف درمورد آثار ترکیبی به شرط محفوظ نگاهداشتن حق مولف اصلی ، به ترکیب کننده اثر تعلق میگیرد . واما در مورد آثاری که با همکاری چند نفر پدی می آیند (آثار مشترک ) Oeuvres de Collaboration در عقیده وجود دارد : طبق نظریه محدود کننده که در حقوق آلمان ، انگلیس ،سوئیس و کشورهای اسکاندیناوی و غیره پذیرفته شده است ، چنین آثاری عبارتند از کارهایی که به وسیله چندین نفر بوجود می آید و مشارکت هر یک از مولفان در خلق اثر مشترک به اندازه ای با هم آمیخته است که تشخیص سهم دقیق هریک از آنها امکان پذیر نیست .
رمانهای ژروم ( Jerome ) و ژان تارو ( Jean Tharaud ) یا خاطرات برادران گنگور ( Goncourt ) نمونه های بارز از اینگونه آثار به شمار می روند . خصوصیت ممیزه چنین آثاری تفکیک ناپذیر مطلق قسمتهای مختلف آنهاست . گاهی اینگونه آثار را بنام
( آثار ناشی از همکاری تفکیک ناپذیر می خوانند ) .
حقوق مولف بطور مشترک به این همکاران تعلق دارد که باید از امتیازات و اختیارات خود طبق یک توافق مشترک برخوردار گردند .
برطبق طرز فکر وسیعتری که در بلژیک ، فرانسه ، روسیه و شوروی ، رومانی چند کشور آمریکای لاتین پذیرفته شده است ، آثاری که با همکاری عده ای خلق می شوند ، ( آثار مشترک ) عبارتند از آثار مشترکی که مطلقاً تفکیک ناپذیرند و همچنین آثاری که بوسیله چندین نفر بر مبنای یک برداشت و الهام مشترک ولی جدا جدا بنحوی که سهم هر یک از همکاران قابل تشخیص است ، بوجود می ایند . مثالهایی که در این نوع آثار می توان ذکر کرد عبارتند از : اپراها ، اپرتها ، کمدی موزیکالها و غیر آن .
خصوصیت اینگونه آثار تفکیک ناپذیری نسبی آنها ست و گاهی هم این آثار ( آثار مشترک قابل تفکیک oeuvres de Collaboration divisible خوانده می شوند . هریک از همکاران از یک حق مولف نسبت به سهم شخصی خود و ضمناً از یک حق مولف مشترک با سایر همکاران ، نسبت به مجموع اثر برخوردار می گردد .
اثر جمعی oeuvre Collective اثری است که به ابتکار یک شخص طبیعی یا حقوقی و تحت مدیریت و بنام او منتشر می شود و در ایجاد آن چندین نفر همکاری کرده اند به نحوی که نمی توان برای هریک از آنان علاوه برحق مولف نسبت به سهم و بخش ویژه او حق مولف برای مجموع اثر قائل گردید. حق مولف نسبت به مجموع چنین اثر جمعی به شخصی که ابتکار و مدیریت ایجاب آنرا به عهده داشته است تعلق می گیرد .( ماده 9 بند 3 و 13 قانون حق مولف فرانسه ) . مفهوم اثر جمعی بخصوص به فرهنگها و دائره المعارفها و دیگر آثاری که در قانون ، مشابه آنها تلقی گردیده است ، اتلاق می گردد .
در آلمان ،فرانسه ، ایتالیا و در سایر کشورها ، اثر سینمایی بعنوان یک اثر جمعی تلقی نشده است زیرا قانون عنوان مولف ( auteur پدید آورنده ) را فقط برای اشخاص طبیعی که زیربنای فکری اثر را بوجود آورده اند ( از قبیل نویسندگان و تنظیم کنندگان سناریو – مولف متن صحبت فیلم – آهنگسازان فیلم و تهیه کنندگان آن طبق ماده 14 قانون فرانسه ) شناخته است و برای موسسه و استودیوئی که فیلم را تهیه کرده است ، حق مولف بر روی فیل قائل نگردیده است .
در کشورهای دیگر ( ژاپن ، لهستان ، رومانی وغیره ) قانون ضمن اینکه برای ایجاد کنندگان اثر سینمایی بابت سهمی که در ایجاد این اثر داشته اند حق مولف قائل می شود ، استودیوئی فیلم برداری را بعنوان دارنده حق مولف بر مجموع اثر سینمایی می شناسد .
اثر سینمایی در کشورهای گروه اول بعنوان یک اثر مشترک تلقی می شود در حالیکه در گروه دوم بعنوان اثر جمعی شناخته می گردد .
فصل چهارم – محتوای حق مولف
1- تمایز بین محتوای معنوی و مادی حق مولف :
حقوق ملی کشورهایی که نظریه حمایت از مولف بعنوان آفریننده اثر را که مبنای عهدنامه برن می باشد ، پذیرفته اند ، بین محتوای معنوی ومادی حق مولف فرق قائل شده اند و برای توجیه این امر استدلال می کنندکه از طریق حمایت اثر مولف نه تنها منافع مالی او بلکه بخصوص منافع معنوی و روحی وی نیز حفظ می گردد . بدین ترتیب حقوقی که مجموع آنها محتوای حق مولف را تشکیل می دهند برحسب اینکه منافع معنوی یا منافع مادی مولف را حفظ می کنند ، بطور جداگانه درنظر گرفته می شوند واین امر تفاوت رژیم حقوقی آنها را توجیه می کند ، بی آنکه حقوق مذکور به دو دسته مستقل تقسیم شوند زیرا منافع معنوی بر منافع مادی برتری دارند واین دو به یکدیگر مرتبطند .

2- حقوقی که جنبه معنوی دارند
مهمترین و برجسته ترین حق معنوی مولف ، حق انتشار است که مقدمه و شرط حقوق دیگر بخصوص حق منتفع شدن از بهره برداری از اثرش به شمار می رود شناساندن افکار خود به دیگران یکی از مسلم ترین حقوق شخصی هر انسانی است .انتشار اثر بدون رضای مولف آن ، تجاوز به شخصیت وآزادی فردی او تلقی می شود . به همین سبب حق شناساندن اثر به مردم یک حق شخصی ، انحصاری و بی قیدو شرط مولف به حساب می آید . به موجب این حق فقط مولف می تواند انتشار یا معرفی کردن اثرش را اجازه دهد ویا موافقت کند که دیگران از اثرش به منظور تنظیم یک اثر ترکیبی ویا جمعی استفاده نمایند .
حق معنوی دیگری که به شخصیت مولف بستگی دارد و از او به عنوان پدید آورنده اثر جدائی ناپذیر است ، حق ولایت یا سلطه او بر اثرش می باشد یعنی حقی که به موجب آن باید او را خالق اثرش شناخت حتی اگر اثرش بنام مستعار ویا بدون نام منتشر شده باشد ونیز حق منع دیگران از اینکه حق ولایت او ب اثرش را غضب کنند ( واثر را به خود نسبت دهند ) .
حق دیگری که به حق انتشار بسیار نزدیک است ، حق حرمت اثر است . زیرا فرض براین است که مولفی که تصمیم گرفته است اثرش را به اطلاع عموم برساند ، بطور ضمنی توافق کرده است که اثرش بدون هیچگونه تغییر وبدانگونه که خلق شده است ، منتشر گردد . هرگونه تغییراتی در اثرش داده شود ، از هرنوعی که باشد ، ( حذف ، اضافه ، جرح و تعدیل ، تغییر طرح ، محتوا، ویا اسلوب و غیر آن ) تجاوز به اثر شناخته می شود وبه مولف اجازه می دهد که خواستار برگرداندن اثر بصورت اولیه اش گردد و همچنین تقاضای جبران خسارت بنماید .
این حقوق که جنبه معنوی دارند معمولاً در کشورهایی شناخته شده اند که نظریه توسل به حق مولف برای حمایت از شخصیت مولف به عنوان خالق اثر را نیز پذیرفته اند .
این حقوق معنوی مولف مشمول مرور زمان نمی گردد ودر زمان حیات مولف غیر قابل انتقال می باشند ولی معمولاً پس از مرگش قابل انتقال هستند. معذلک در بعضی از سیستم های قانونگذاری حق ولایت یا سلطه بر اثر و حق حرمت آن بعد از فوت مولف به انجمن ویا اتحادیه مورد نظر خلق کننده اثر و یا در فقدان آنها به این سازمان ذیصلاحیت دولتی انتقال می یابد . حق انتشار اثر با مرگ مولف خاتمه می یابد وبنایراین هرکس می تواند این حق را اعمال کند ، مگر آنکه مولف در زمان حیاتش انتشار اثر را منع کرده باشد .
حق دیگری که جنبه معنوی دارد و صریحاً فقط بوسیله چند قانون پیش بینی شده است حق عدول یا پس گرفتن droit de repentir ou de retrait است که بموجب آن مولف می تواند اثر خود را پس از واگذاری حق بهره برداری از آن و حتی پس از انتشار آن پس بگیرد یا اصلاح کند . ماده 142 قانون حق مولف ایتالیا استفاده از حق پس گرفتن اثر را مشروط برآن دانسته است که استفاده از این حق مبتنی بر دلائل معنوی قانع کننده باشد که تشخیص آنها در صلاحیت مقامات قضائی است . ماده 32 قانون حق مولف فرانسه ، حق عدول وپس گرفتن اثر را ، بدون این که آن را تحت کنترل مقامات قضائی قرار دهد ، می پذیرد ولی به منظور محدود ساختن اجرای این حق ، پیش بینی می کند که مولف باید قبلاً خساراتی را که محتملاً پس گرفتن اثر به انتقال گیرنده وارد می آورد ، جبران کند .
به نظر ما حق عدول و پس گرفتن اثر نتیجه مسلم حق انتشار است و بنابراین در تمام سیستم های قانونگذاری برای مولف حق آزادی انتشار اثر را قائل هستند حتی اگر بطور صریح در قانون پیش بینی نشده باشد ، قابل قبول است. مولفی که قراردادی را برای انتشار اثرش امضاء کرده است ، چنانچه به علت ناراحتی وجدان از تصمیم خود براینکه اثرش را به اطلاع مردم برساند منصرف گردد می تواند از تعهد خود عدول کند ، مشروط بر اینکه پرداخت خسارت وارده به طرف دیگر قرارداد را بپذیرد .
مولف که صاحب اثرش می باشد ، باید حاکم بر سرنوشت آن نیز باقی بماند . حق عدول و پس گرفتن اثر با مرگ مولف پایان می پذیرد زیرا تنها اوست که صلاحیت اعمال این حق را دارد .
3- حقوقی که جنبه مالی دارند :
حقوق مالی مولف عبارتند از :
حق نشر و تکثیر اثر که متضمن منافع مادی است و شامل عمل تثبیت و ضبط مادی اثر به طرق مختلف ( از قبیل چاپ، عکاسی ، طراحی، گراوور ، قالب گیری ضبط مکانیکی، سینمائی و مغناطیسی ) می گردد و امکان می دهد که اثر بطور غیر مستقیم به اطلاع عموم برسد . حق دیگر حق نمایش واجرا همراه با کسب منافع مادی می باشد که عبارت است از ارائه مستقیم اثر به مردم از طریق نمایشهای در اماتیک ، اجرای آثار غنائی و شاعرانه پخش گفتارها ، صداها ، تصاویر و هرگونه نمایش دیگر . در بعضی از کشورهای مثلاً در فرانسه حق تعقیب droit de suite نیز وجود دارد که به خالق یک اثر هنری امکان می دهد که چند درصدی از قیمت فروش مجدد اثر خود، مثلاً از قیمت فروش مجدد یک تابلو نقاشی را دریافت دارد و در نتیجه از ارزش اضافی این اثر که در نتیجه به شهرت رسیدن خالق آن حاصل گردیده بهره مند شود .
یکی دیگر از حقوق مادی ، حق بهره برداری از اثر بهر وسیله مشروع و حق تحصیل سود مادی از آن است . البته باید به فهرست این حقوق، حق مولف به خسارت را در صورتی که به حقوقش لطمه ای وارد آمده باشد ، اضافه کرد .
برخلاف حقوق معنوی،حق مادی مولف قابل واگذاری و انتقال به وراثش می باشد و جنبه موقتی دارد و در مدت حیات مولف و معمولاً تا پنجاه سال پس از فوتش به قوت خود باقی می ماند .
فصل پنجم
قرارداد سفارشی و قراردادهائی که راجع به بهره برداری از حقوق مالی مولف منعقد می شوند :
1- قرارداد سفارش
قرارداد سفارش ، به خلق یک اثر ادبی یا هنری در آینده مربوط می گردد .
مولف به وسیله این قرارداد متعهد می شود که برای آفرینش یک اثر هنری در آینده که در قرارداد تعیین شده است ، نیروی فکری خلاق خود را بکار بندد . این یک تعهد انجام فعل است . ضمناً در قراردادهای سفارشی که با موسساتی که به کار نشر ( تکثیر، نمایش و غیره ) آثار فکری می پردازند ، منعقد می گردد ، مولف متعهد می شود که موقتاً حق خود را مبنی بر ارائه اثر خویش به مردم به طرق مختلف از قبیل تکثیر و نمایش و غیره به طرف دیگر قرارداد واگذار کند . این نیز یک تعهد انجام فعل است .
در قراردادهای مربوط به آثار هنری پلاستیک که با اشخاص طبیعی ویا حقوقی منعقد می گردند دومین تعهد مولف عبارت است از انتقال مالکیت اثری که در آینده خلق خواهد کرد به طرف دیگر قرارداد .
این یک تعهد به واگذاری است . بدیهی است که مولف ، تعهد دوم را بر فرض آفرینش اثر که در آینده بعهده می گیرد و تنها در موردیکه پس از اتمام اثر حق خود مبنی بر اتخاذ تصمیم به انتشار آن را بطور مثبتی اعمال کند ، لازم الاجرا خواهد بود .
2- قرارداد بهره برداری از حقوق مالی مولف :
معمولاً مولف با واگذاری موقت حق خود بر تکثیر و نمایش آثارش به یک ناشر ویا یک سازمان نمایشی در مقابل دریافت عوض ، از حق مادیی که به اثرش تعلق می گیرد بهره مند می گردد
این قرارداد ها بر اساس مقررات خاص قوانین ملی تنظیم می شوند و مهمترین آنها عبارتند از قرارداد انتشار – قرارداد بهره برداری از یک اثر هنری بوسیله سینما – قرارداد پخش یک اثر هنری بوسیله رادیو و تلویزیون وغیره . در اینجا برای ذکر این مقررات خاص مجالی نیست . فقط خاطر نشان می سازیم که به منظور حمایت مولفان که اصولاً فکر قانونگذاران اغلب کشورها را به خود مشغول داشته است ، در قوانین ملی کشورها ، مقرراتی به این شرح دیده می شود : واگذاری نمی تواند شامل خود حق تکثیر و یا نمایش اثر گردد بلکه فقط شامل حق اعمال این حقوق می گردد .
واگذاری وانتقال این حقوق موقت است . انتقال تمامی آثاری که در آینده خلق شد ممنوع است انتقالها باید به طریق مضیق تفسیر گردند . هر ماده قرارداد که برای مولف نامساعد تر از مقررات قانونی باشد کان لم یکن تلقی میگردد و مقررات قانونی مربوط خودبخود جایگزین آن تلقی خواهد شد . قرارداد باید بوسیله خود مولف منعقد شود و کتبی باشد .
قسمت دوم – رادیو
1ـ اصل اجرای مقررات مربوط به حق مولف در مورد برنامه های رادیوئی :
پخش برنامه های رادیویی یک وسیله ارتباط مستقیم می باشد . این برنامه ها برای یک گروه نامشخص از مردم ویا به تمام کسانی که با پیچاندن دکمه دستگاه گیرنده رادیو ، می خواهند آنها را بشنوند ، پخش می شوند . محدودیتهای ویژه سایر وسایل ارتباطی مستقیم ( مانند ظرفیت سالن نمایش و جابجا کردن جمعیت و غیره ) در مورد پخش برنامه های رادیویی وجود ندارند . پخش برنامه های رادیویی با توجه به گسترش دامنه عملش شکل بسیار مهمی از عرضه کردن آثار ادبی و هنری به شمار می رود . بنابراین کاملاً طبیعی است که ایستگاه فرستنده رادیویی ناچار باشد که برای پخش آثار یک مولف موافقت قبلی او را کسب کند و ما با زائی به او بپردازد .
غالباً یک اثر بیش از آنکه از رادیو پخش گردد ، نمایش یا اجرای آن ضبط می شود تا بتوان آن را در آینده بارها به وسیله رادیو پخش نمود . این یک نوع تکثیر اثر از طریق مکانیکی است که به مولف امکان می دهد که از حق بهره برداری خود استفاده کند . بنابراین ایستگاه فرستنده رادیویی ناچار است موافقت مولف را برای تجدید تولید اثرش بوسیله دستگاه ضبط کسب نماید و در مقابل ، مبلغی به او بپردازد . بنابراین حق بهره برداری مولف از اثرش بصورت نمایش یا تکثیر شامل پخش رادیویی اثر نیز می گردد ، حتی اگر قوانین بعضی از کشورها از حق پخش رادیویی اثر که از حقوق مولف ناشی می گردد ، یاد نکرده باشد .
معذلک برای اینکه به برنامه های رادیویی مربوط به پخش اخبار ، آموزش دانش آموزان مدارس ، تبلیغات فرهنگی و مباحث انتقادی ، لطمه ای وارد نیاید ، در اجرای این اصل چندان سختگیری نمی شود. بعلاوه این اصل دارای استثنائاتی است که بر حسب کشورها فرق می کنند . ولی این استثنائات نباید عملاً خود اصل را از بین ببرند .
2- آثارمختلفی که موضوع برنامه های رادیوئی قرار می گیرند و دارندگان حقوق مولف نسبت به این آثار :

آثاری را که موضوع برنامه های رادیویی قرار می گیرند ، می توان به سه قسمت تقسیم کرد : آثاری که فقط برای پخش رادیوئی خلق شده اند ،آثار ادبی وهنری که برای اجرا در رادیو مورد اقتباس قرار گرفته اند ، آثار ادبی و هنری که بدون هیچگونه تغییری بصورت اولیه خود پخش می گردند .
در بعضی کشورها آثاری که برای پخش از رادیو بوسیله سازمان رادیو ویا تحت نظرآن خلق می شوند، کارهای جمعی تلقی میگردند وبا آنکه یک شخص حقوقی نمی تواند پدید آورنده یک اثر فکری باشد ، عنوان صاحب حق مولف نسبت به مجموع این گونه آثار طبق قانون ، به سازمان رادیو تعلق می گیرد .
اشخاص طبیعی که در آفرینش اثر فکری همکاری نموده و به وسیله یک تعریف قانونی یا از طریق ذکر و اعلام نام آنان مشخص شده اند ، به تناسب سهمی که در ایجاد اثر مشترک داشته اند ، صاحب حق مولف شناخته می شوند .
به موجب نظریه دیگری که مختص حقوق فرانسه است اثر رادیویی یک اثری که ( با همکاری دیگران ) بوجود میآید ، ( اثر مشترک oeuvre de Collaboration ) تلقی شده است نه یک اثر جمعی،به موجب قانون ، عنوان پدید آورنده auteur یا پدید آورنده مشترک coauteur اثر رادیویی برای اشخاص طبیعی " که خلق فکری این اثر را میسر ساخته اند " شناخته شده است ( ماده 18 قانون فرانسه در مورد حقوق مولف ) .
برای مشخص کردن این افراد، قانونگذار می تواند فهرستی تهیه نموده ویا به یک فرمول انعطاف پذیر و کلی نظیر فرمولی که ذکر کردیم ، اکتفا کند . چنانچه اشخاص طبیعی که خالق اثر رادیویی هستند ، به موجب قرارداد اجاره خدمت ویا کار در خدمت سازمان رادیو درآمده باشد ، این وضع به هیچ وجه مانع برخورداری آنها از حقی که قانون برای مولفان شناخته است نخواهد شد ( بند 3 ماده یک قانون حق مولف فرانسه ).
سازمان رادیو به عنوان شخص حقوقی نمی تواند دارنده اصلی حقوق مولف باشد ، اما این امر مانع از آن نیست که بتواند دارنده حقوق مالی ای که مولف به آن واگذار می کند ، گردد .
عنوان صاحب حق مولف نسبت به اثر جدیدی که از اقتباس رادیویی یک اثر ادبی قبلی بوجود می آید ، بموجب طرز فکر اول به سازمان رادیو که با ابتکار و مدیریت ، اقتباس این اثر را بعهده داشته است ، تعلق میگیرد و به موجب نظریه دوم به اشخاص طبیعی که آن را بوجود آورده اند تعلق دارد . قانون فرانسوی حق مولف به منظور تقویت حمایت از منافع مولف اثر قبلی با عدول از منطق برای او عنوان پدید آورنده مشترک اثر جدید را حتی اگر در خلق آن همکاری نکرده باشد ، می شناسد .
باید اضافه کرد که اقتباس رادیویی اثری که قبلاً وجود داشته است، مستلزم کسب اجازه مولف قبلی این اثر می باشد و او می تواند در مقابل دادن این اجازه ، ما بازائی مطالبه کند . بدیهی است که در مواردی که آثار ادبی وهنری همانگونه که هستند ، یعنی بدون هیچگونه تصرفی ، بوسیله رادیو پخش می شوند ، مشکلی درباره عنوان ( دارنده حق مولف ) پیش نمی آید .
3- استفاده مولف از حقی که به او در نتیجه اجرای رادیویی اثرش تعلق می گیرد .
حق مولف نسبت به نمایش اثرش در مواردی بوجود می آید که اثر وی بوسیله رادیو مستقیماً یا پس از ضبط اجرا گردد .
بنابراین حق مولف نسبت به نمایش اثرش در موارد زیر بوجود می آید :
الف- اگر پخش رادیوئی اثر مولف همزمان با اجرای خصوصی آن در استودیو انجام گیرد .
ب- اگر پخش رادیویی اثر مولف همزمان اب نمایش عمومی آن صورت گیرد . در چنین موردی مولف از دو حق نمایش استفاده می کند ( اجرای عمومی اثر و پخش رادیویی آن ) .
ج- اگر اثر ضبط شده مولف بوسیله رادیو پخش شود .
د- اگر پخش رادیویی اثر مولف بوسیله بلندگو یا وسایل مشابه دیگری به یکی از اماکن عمومی از قبیل هتل ،رستوران ، کافه ، به منظور جلب مشتری برده شود ، در این صورت مولف باید حق خود نسبت به نمایش اثرش را از پیشه وری که ترتیب انتقال پخش رادیویی آن را داده است مطالبه کند . این مورد در بند 4 ماده 45 قانون حقوق مولف فرانسه پیش بینی شده است .
ه – اگر پخش اثر به کمک رله رادیویی توسط سازمان فرستنده ویا یک سازمان ثالثی بمنظور بهره مند ساختن گروه جدیدی از شنوندگان صورت گیرد . در تمام این موارد کسب اجازه مولف در مقابل پرداخت ما بازا ضرورت دارد و حتی ممکن است این کسب اجازه چندین بار یعنی به تعداد دفعاتی که حق مولف نسبت به نمایش اثرش مطرح میگردد ، ( اجرای عمومی اثر توام با پخش رادیویی ، اجرای عمومی ، انتقال پخش رادیوئی به یک محل عمومی دیگر و غیره ) ضرورت پیدا کند .
4- حق مولف نسبت به پخش رادیوئی اثرش بوسیله یک صفحه تجاری که اثر روی آن ضبط شده باشد ویا بوسیله ضبطی که مخصوصاً به منظور پخش رادیوئی انجام گرفته باشد .
در وضع اول ، اگر در روی صفحه قید شده باشد که نباید آنرا بوسیله رادیو پخش کرد، برای پخش رادیوئی آن موافقت مولف نخست از لحاظ اینکه اثرش بطور گسترده ای انتشار می یابد و سپس به لحاظ نمایش آن بطور کلی ، چنانکه قبلاً اشاره کردیم ( 2 و 3 ) ضرورت دارد . بنابراین دو موافقت باید کسب گردد و دو دستمزد پرداخت شود . وضع دوم مربوط به ضبطهائی است که بوسیله خود سازمان رادیو انجام می گیرد .
غالباً اینگونه ضبطها چون امکان می دهندکه پخش رادیوئی در صورت لزوم بتاخیر بیفتد و بدین ترتیب تسهیلاتی در اجرای برنامه های رادیوئی بوجود می آورند ، ضرورت پیدا می کنند. آنها را ضبط موقت می نامند زیرا برای مدت کوتاهی مورد استفاده قرار می گیرند . ماده 11 مکرر قرارداد برن پیش بینی می کند که قانون ملی کشورهای عضو اتحادیه می توانند ضبط موقت را از شرط موافقت مولف معاف نمایند . معذلک قانونگذاران ملی گاهی از حدود ضبطهائی که استثنائاً می توانند بدون موافقت مولف انجام گیرند تجاوز می کنند . در این موارد صدور پروانه قانونی است که پرداخت دستمزد عادلانه ای را به مولفان ایجاب می نماید .
به استثنای ضبطهای موقت و ضبطهای تابع پروانه های قانونی هر ضبطی که از اثری بوسیله سازمان رادیو انجام گیرد ، مستلزم کسب موافقت مولف نسبت به تکثیر اثرش می باشد که البته این موافقت با اجازه ای که مولف برای نمایش رادیوئی اثرش می دهد ، فرق دارد .
5- قرارداد سفارش یک اثر رادیوئی
ه موجب چنین قراردادی مولف دو تعهد ( انجام فعل ) را بعهده می گیرد :
یکی خلق یک اثر رادیوئی در آینده و دیگری تعهد واگذاری حق مالی نمایش اثرش از طریق پخش رادیوئی ، به سازمان رادیو و غالباً نیز حق تکثیر اثرش از طریق ضبط در مقابل دریافت دستمزدی که در قرارداد تعیین شده است برادیو واگذار می شود .

مولفی که در نتیجه خلق یک اثر، صاحب حق مولف می گردد ، تمام مزایای معنوی حق مولف و نیزتمام مزایای مالی آن را که واگذار نکرده باشد ، حفظ می کند ، به عقیده ما،وی در زمینه مزایای معنوی از حق عدول و پس گرفتن اثرش ، چنانچه این حق در قانون کشورش شناخته شده باشد ، بهره مند می گردد .
6- قرارداد پخش اثر از رادیو
اصولاً سازمان رادیو باید با تمام مولفانی که میخواهد آثارشان را بوسیله رادیو اجرا و پخش نماید ، قراردادهای فردی منعقد سازد . ولی در اغلب کشورها که مولفان عضو انجمن ها یا اتحادیه نویسندگان هستند ، سازمان رادیو با این انجمن ها و اتحادیه ها قرارداد می بندد و بدین ترتیب حق پخش رادیویی آثار اعضای این انجمنها و اتحادیه ها قرارداد می بندد و بدین ترتیب حق پخش رادیوئی آثار اعضای این انجمنها و اتحادیه ها را در مقابل پرداخت یک مبلغ کلی که بعداً میان اعضا به تناسب پخش اثرشان تقسیم می گردد بدست می آورد .
قسمت سوم – تلویزیون
1- اجرای رژیم پخش برنامه های رادیویی نسبت به پخش برنامه های تلویزیونی در مورد آثار ناشی از حقوق مولف
معمولاً قوانین ملی ، آثار ناشی از حق مولف در مورد پخش برنامه های تلویزیونی را بطور مستقلی مورد توجه قرار نمی دهند . مقررات این قوانین ، این دو نوع وسیله پخش برنامه ها ، یعنی رادیو و تلویزیون را به یک چشم می نگرند . بدین معنی که راه حلهای مربوط به حقوق مولف در زمینه پخش برنامه های رادیوئی که به شرح آن پرداختیم درمورد پخش برنامه های تلویزیونی نیز قابل اجراست . به همین جهت در مورد تلویزیون هم مانند رادیو ، بین آثاری که مخصوصاً برای تلویزیون خلق می شوند ( کارهای تلویزیونی ) ادبی ای که برای تلویزیون اقتباس می گردند و بالاخره آثار ادبی و هنری ای که بدون هیچگونه تغییر و تصرفی بوسیله تلویزیون اجرا می شوند ، باید فرق قائل شد .
مساله ( دارنده حقوق مولف ) نسبت به اثرش نیز به همان نحو حل می گردد . حق مولف نسبت به نمایش تلویزیونی اثرش و همچنین حق او نسبت به تکثیر اثرش از طریق ضبطآن بمنظور پخش تلویزیونی ،طبق همان شرایطی که در مورد رادیو ذکر گردید ، مورد استفاده قرار می گیرند .
قرارداد سفارش و قرارداد پخش تلویزیونی یک اثر نیز دارای خصوصیات قراردادهای سفارش و قراردادهای مربوط به پخش رادیوئی می باشند . معذلک نظر به بعضی ویژگیهای خاص اجرای برنامه های تلویزیونی ، بهتر است که تاثیرناشی از حقوق مولف در این زمینه بطور جداگانه ای مورد توجه قرار گیرد .
ما در اینجا به ذکر دو مساله اکتفا می کنیم .یکی مساله فرق بین استفاده از صفحات تجاری و استفاده از فیلم های تجاری بوسیله سازمان رادیو – تلویزیون و دیگری مساله مفهوم اجازه پخش اثر از رادیو و بخصوص اینکه آیا این اجازه بطور ضمنی شامل پخش اثراز تلویزیون نیز می گردد یا خیر .
2ـ فرق بین استفاده از صفحات تجاری و استفاده از فیلمهای تجاری بوسیله سازمان رادیو تلویزیون .
بین استفاده از صفحات تجاری و استفاده از فیلمهای تجاری سازمان رادیو تلویزیون یک وجه تشابه وجود دارد و آن اینست که در هردوی آنها حق مولف نسبت به تکثیر اثرش مطرح می گردد . معذلک اهمیت تفاوتها از وجوه تشابه بیشتر است . مثلاً صفحات همه جا در بازار یافت می شوند و همین امر به سازمان رادیو تلویزیون امکان می دهد که آزادانه آنها را بدست آورد ، در حالیکه فیلمها فقط در اختیار تهیه کننده ( یا نمایندگان او می باشند و او می تواند برای واگذاری آنها شرایطی که حقوق و منافعش را حفظ کنند قائل گردد . از سوی دیگر پخش رادیوئی صفحات زیانی به کسی وارد نمی آورد ولی برعکس پخش فیلمها بوسیله تلویزیون ضرر مهمی به بهره برداران از سالن های سینما وارد می آورد و بدین ترتیب مناقشاتی که حل آنها دشوار و مستلزم دقت است ، بوجود م آورد .
این تفاوتها ایجاب می کنند که یک رژیم مخصوص در مورد استفاده سازمان رادیو تلویزیون از فیلمهای تجاری ، درمقام مقایسه با استفاده از صفحات تجاری ، در نظر گرفته شود .
3- آیا اجازه پخش رادیویی یک اثر شامل پخش آن بوسیله تلویزیون نیز می گردد ؟
وضع انحصاری که سازمان رادیو تلویزیون در اغلب کشورها ازآن برخوردار است و رابطه نزدیکی که قوانین کشورها بین پخش رادیوئی و پخش تلویزیونی قائل می شوند، موجب گردیده است که بعضی از مولفان معتقد گردند که اجازه پخش رادیوئی یک اثر شامل اجازه پخش آن بوسیله تلویزیون نیز می گردد .
این موضوع به تفسیر قرارداد واگذاری حق انتشار اثر بستگی دارد . ما براساس اصل تفسیر مضیق واگذاری حق انتشار که حمایت از مولفان را تامین می کند ، معتقدیم که در صورت بروز شک و تردید ، نمی توان اجازه پخش رادیوئی یک اثر را بعنوان ،پخش تلویزیونی آن نیز تلقی کرد .
نتیجه
در پایان گزارش خود مایلیم چند مساله مهم را که حقوق مولف مطرح می سازد یادآوی کنیم .
اولاً معتقدیم که مساله حق مولف بر عدول و پس گرفتن اثرش باید مورد توجه قانونگذاران قرار گیرد . آزادی خلق اثر فکری و حق شخصی ، انحصاری و اختیاری مولف مبنی برعرضه داشتن اثر خود به عموم مردم ، ایجاب می کند که این حق در تمام سیستمهای قانونگذاری شناخته شود . موضوع دیگر مساله حمایت از هنرمندان و هنر پیشگانی که آثار را اجرا می کنند و نیز از تولیدکنندگان صفحات گرامافون و سازمانهای رادیو تلویزیون می باشد که این حمایت باید از طریق شناختن حقوقی نزدیک به حقوق مولف برای آنها تامین گردد . این حقوق بوسیله بسیاری از کشورها شناخته شده و در عهدنامه رم 1962 که انتظار می رود تعداد زیادی از کشورها به آن ملحق شوند ، نیز پیش بینی گردیده است .
بالاخره به خصوص مساله تاثیر حقوق مولف در پخش برنامه های رادیوئی تلویزیونی مطرح می گردد که یافتن راه حلهای صحیح و کافی برای آن مستلزم بکار بردن کوششهای مداوم است .
حق مولف که در بدو امر به منظور حمایت از انتشار آثار فکری از طریق وسایل کلاسیک و سنتی از قبیل نمایش های عمومی ( نمایش های تاتری – موزیکال ، رقص وغیره ) و انواع هنرهای پلاستیک ( تجسمی ) تدوین گردیده بود در مورد حمایت از انتشار این آثار از طریق وسایل جدید مانند رادیو و تلویزیون به نحو کاملاً رضایتبخشی اجرا نگردیده است . پخش برنامه های رادیوئی و تلویزیونی نشانه ای از خود به جا نمی گذارد و مسافتها را از بین می برند و مخاطب آنها گروههای مختلف و نامحدودی هستند که در جامعه ملی و حتی بین المللی مخلوط می شوند . این ویژگیها تفاوتهائی را بوجود میآورند . بنابراین باید یک حقوق جدیدی که از عناصر حقوق عمومی ،حقوق خصوصی و حقوق بین المللی ترکیب شده باشند ،برای رادیو و تلویزیون تدوین کرد و در چارچوب آن ، از حق مولف برای حمایت از همه مولفان و پدید آورندگان آثار فکری در شرایطی که متناسب با وسایل جدید فنی پخش و انتشار باشد ، استفاده نمود .
نویسنده : AURELIAN IONASCO


تعداد صفحات : 31 | فرمت فایل : word

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود