تارا فایل

حسابداری داراییهای نامشهود




حسابداری داراییهای نامشهود

مقـدمــه
1 . هدف این استاندارد، تجویز نحوه حسابداری داراییهای نامشهود است . مسائل اصلی در حسابداری داراییهای نامشهود عبارت از معیارها و زمان شناخت دارایی ، تعیین مبلغ دفتری ، شناخت هزینه استهلاک و تعیین سایر موارد کاهش در مبلغ دفتری آنهاست .

دامنه کاربرد
2 . الزامات این استاندارد باید در مورد حسابداری کلیه داراییهای نامشهود بکار گرفته شود مگر در موارد زیر :
الف . مالیات انتقالی به دوره های آتی .
ب . سرقفلی ناشی از ترکیب واحدهای تجاری (به استاندارد حسابداری شماره 19 مراجعه شود).
ج . حقوق معدنی و هزینه های اکتشاف ، توسعه و استخراج معادن ، نفت ، گازطبیعی و غیره . لیکن این استاندارد در مورد داراییهای نامشهودی که برای توسعه یا نگهداری این فعالیتها بکار می رود، کاربرد دارد.
د. مخارج تحقیق و توسعه (به استاندارد حسابداری شماره 7 مراجعه شود).
ه . اجاره ها (به استاندارد حسابداری شماره 21 مراجعه شود).

3 . داراییهای نامشهودی که در روال عادی عملیات واحد تجاری به قصد فروش نگهداری می شود، موضوع این استاندارد نیست . این موارد برحسب مورد مشمول استانداردهای حسابداری شماره 8 یا 9 با عناوین حسابداری موجودی مواد و کالا و حسابداری پیمانهای بلند مدت است . لیکن این استاندارد در مورد داراییهای نامشهودی که با قصد واگذاری امتیاز استفاده آنها، نگهداری می شود، کاربرد دارد.

تعاریف
4 . اصطلاحات ذیل در این استاندارد با معانی مشخص زیر بکار رفته است :
. دارایی نامشهود به یک دارایی غیرپولی و فاقد ماهیت عینی اطلاق می شود که :
الف . به منظور استفاده درتولید یا عرضه کالاها یا خدمات ، اجاره به دیگران یا برای مقاصد اداری توسط واحد تجاری نگهداری می شود،
ب . با قصد استفاده طی بیش از یک دوره مالی توسط واحد تجاری تحصیل شده باشد، و
ج . قابل تشخیص باشد.
. دارایی عبارت است از حقوق نسبت به منافع اقتصادی آتی یا سایر راههای دستیابی مشروع به آن منافع که درنتیجه معاملات یا سایر رویدادهای گذشته به کنترل واحدتجاری درآمده است .
. استهلاک عبارت است از تخصیص سیستماتیک مبلغ استهلاک پذیر یک دارایی طی عمر مفید آن .
. مبلغ استهلاک پذیر عبارت است از بهای تمام شده دارایی یا سایر مبالغ جایگزین بهای تمام شده در صورتهای مالی ، به کسر ارزش اسقاط آن .
. عمر مفید عبارت است از :
الف . مدت زمانی که انتظار می رود یک دارایی ، مورد استفاده واحد تجاری قرار گیرد ، یا
ب . تعداد تولید یا سایر واحدهای مقداری مشابه که انتظار می رود در فرایند استفاده از دارایی توسط واحد تجاری تحصیل شود
. بهای تمام شده عبارت است از مبلغ وجه نقد یا معادل نقد پرداختی یا ارزش منصفانه سایر مابه ازاهایی که جهت تحصیل یک دارایی در زمان تحصیل ، واگذار شده است .
. ارزش اسقاط عبارت است از مبلغ خالصی که انتظار می رود در پایان عمر مفید دارایی ، پس از کسر هزینه های مورد انتظار فروش آن ، عاید واحد تجاری شود .
. مبلغ دفتری مبلغی است که دارایی پس از کسر استهلاک انباشته و ذخیره کاهش ارزش مربوط ، به آن مبلغ در ترازنامه منعکس می شود .
. زیان کاهش ارزش عبارت است از مازاد مبلغ دفتری نسبت به مبلغ بازیافتنی دارایی .
. مبلغ بازیافتنی عبارت است از خالص ارزش فروش یا ارزش اقتصادی یک دارایی هرکدام بیشتر است . ارزش اقتصادی یک دارایی عبارت از خالص ارزش فعلی جریانهای نقدی آتی ناشی از کاربرد مستمر دارایی از جمله جریانهای نقدی ناشی از فروش نهایی آن است .
. ارزش منصفانه مبلغی است که خریداری مطلع و مایل و فروشنده ای مطلع و مایل می توانند در معامله ای حقیقی و در شرایط عادی ، یک دارایی را در ازای مبلغ مزبور با یکدیگر مبادله کنند.
. داراییهای پولی عبارت است از وجه نقد و داراییهایی که قرار است به مبلغ ثابت یا قابل تعیینی از وجه نقد دریافت شود.

ویژگیهای دارایی نامشهود
5 . واحدهای تجاری معمولاً منابعی را صرف تحصیل ، توسعه ، نگهداری و بهبود داراییهای نامشهود از قبیل دانش فنی یا علمی ، طراحی و اجرای سیستمهای جدید، حق امتیاز و علائم تجاری می کنند. نمونه های رایج از سرفصلهای کلی فوق ، نرم افزارهای رایانه ای ، حق اختراع ، حق تالیف ، حق تکثیر یا نمایش فیلمهای سینمایی و ویدیویی ، سرقفلی محل کسب (حق کسب یا پیشه یا تجارت )، حق امتیاز استفاده از خدمات عمومی ، حق امتیاز تولید یا خدمات و نقشه های قالی است .

ماهیت غیر عینی
6 . داراییهای نامشهود را غالباً با تکیه بر ماهیت غیرعینی و غیرپولی آن تعریف می کنند. بدین ترتیب اقلامی از قبیل حسابهای دریافتنی در زمره این داراییها قرار نمی گیرد.

7 . برخی داراییهای نامشهود ممکن است حاوی یا مبتنی بر ماهیت عینی از قبیل دیسکهای فشرده (در مورد نرم افزار رایانه ای )، مدارک قانونی (در مورد حق اختراع یا پروانه رسمی ) یا فیلم باشد. در چنین شرایطی طبقه بندی قلم مزبور به عنوان دارایی ثابت مشهود یا دارایی نامشهود مستلزم قضاوت این امر است که کدام عنصر مهم تر است . مثلاً نرم افزار رایانه ای مربوط به راه اندازی ماشین آلات ، عملاً بخشی از ماشین آلات است و بنابراین در سرفصل داراییهای ثابت مشهود طبقه بندی می شود.

قابلیت تشخیص
8 . طبق تعریف ، دارایی نامشهود قابل تشخیص است ، یعنی می توان آن را از سرقفلی واحد تجاری متمایز کرد و ارزش آن به سایر داراییهای واحد تجاری یا به کل واحد تجاری ، وابسته نیست (از قبیل حق اختراع و حق تالیف ). بدین ترتیب سرقفلی واحد تجاری که از کل واحد تجاری یا سایر داراییهای واحد تجاری قابل تشخیص نیست به عنوان دارایی نامشهود شناسایی نمی شود اگر چه دارای منافع اقتصادی آتی باشد (سرقفلی ناشی از ترکیب تجاری در استاندارد حسابداری شماره 19 مطرح شده است ).

9 . ماهیت غیر عینی داراییهای نامشهود، مشکل تشخیص آن را به عنوان یک دارایی ، افزایش می دهد. هرگاه یک دارایی در داخل واحد تجاری ایجاد شود، اندازه گیری بهای تمام شده آن در مقایسه با داراییهای تحصیل شده که متضمن انتقال حقوق قانونی است ، مشکلات بیشتری دارد. دارایی ایجاد شده در داخل واحد تجاری یا تحصیل شده در جریان یک ترکیب تجاری ، هنگامی قابل تشخیص تلقی می شود که جریان منافع اقتصادی آتی مرتبط با آن به وضوح از جریان منافع اقتصادی آتی مربوط به سرقفلی متمایز باشد. برای مثال در مواردی که دارایی جدا شدنی است . یک دارایی در صورتی جداشدنی است که بتوان آن را فروخت ، اجاره داد، مبادله کرد یا منافع اقتصادی آتی مختص آن را بدون لزوم واگذاری منافع اقتصادی سایر داراییهای مورد استفاده در همان فعالیت کسب درآمد عملیاتی ، واگذار کرد. البته ، قابلیت جداشدن ، شرط لازم برای قابل تشخیص بودن نیست چرا که واحد تجاری ممکن است یک دارایی فاقد ماهیت عینی را از راههای دیگر نیز تشخیص دهد.

شناخت و اندازه گیری اولیه دارایی نامشهود
10 . یک قلم هنگامی به عنوان دارایی نامشهود شناسایی می شود که :
الف . با تعریف داراییهای نامشهود مطابقت داشته باشد.
ب . معیارهای شناخت مندرج در بندهای 11 تا 29 احراز شده باشد.

11 . یک قلم دارایی نامشهود تنها زمانی باید شناسایی شود که :
الف . جریان منافع اقتصادی آتی دارایی به درون واحد تجاری محتمل باشد، و
ب . بهای تمام شده دارایی به گونه ای اتکاپذیر قابل اندازه گیری باشد.

12 . یک دارایی نامشهود به هنگام شناخت اولیه باید به بهای تمام شده اندازه گیری شود.

جریان منافع اقتصادی آتی و کنترل
13 . جریان منافع اقتصادی آتی مرتبط با دارایی نامشهود به درون واحد تجاری تنها هنگامی محتمل است که واحد تجاری بتواند با دلایل کافی نشان دهد:
الف . دسترسی به خالص جریان ورودی منافع اقتصادی آتی دارایی به درون واحد تجاری امکان پذیر است ،
ب . توانایی و قصد استفاده از دارایی نامشهود را دارد، و
ج . به منابع فنی و مالی کافی برای کسب منافع اقتصادی آتی دارایی دسترسی دارد.

14 . محتمل بودن منافع اقتصادی آتی باید با استفاده از مفروضات معقول و دارای پشتوانه که معرف بهترین براورد مدیریت از وقوع یک سری شرایط اقتصادی محتمل در طول عمر مفید دارایی است ، توسط واحد تجاری ارزیابی شود.ارزیابی مزبور مستلزم بکارگیری قضاوت بر مبنای شواهد موجود در زمان شناخت اولیه است . در این مورد اهمیت بیشتر باید به شواهدی داده شود که به طور بیطرفانه قابل تایید باشد.

15 . داراییهای نامشهود عموماً کاربرد جایگزین ندارند و نمی توان آنها را به اجزای کوچکتر برای فروش تقسیم کرد. افزون بر این ، اثبات چگونگی انتظار دستیابی به خالص جریان ورودی منافع اقتصادی به درون واحد تجاری از محل دارایی نامشهود نیز مشکل است . در برخی موارد، شواهد عینی مرتبط با منافع اقتصادی آتی منتسب به یک دارایی نامشهود را می توان از طریق بررسی بازار کسب کرد.
16 . جریان منافع اقتصادی آتی ناشی از یک دارایی نامشهود ممکن است شامل درآمد عملیاتی حاصل از فروش کالا یا خدمات ، صرفه جویی در مخارج یا سایر منافعی باشد که از کاربرد دارایی توسط واحد تجاری عاید می شود. برای مثال ، بکارگیری دانش فنی جدید در فرایند تولید ممکن است به عوض افزایش درآمد عملیاتی آتی ، مخارج تولید را کاهش دهد.

17 . توانایی استفاده از دارایی نامشهود، مستلزم داشتن کنترل بر آن دارایی است . یک واحد تجاری هنگامی بر دارایی کنترل دارد که هم قدرت کسب منافع اقتصادی آتی ناشی از آن را داشته باشد و هم بتواند از دسترسی دیگران به آن منافع جلوگیری کند. توان کنترل منافع اقتصادی آتی یک دارایی نامشهود معمولاً از حق قانونی قابل اعمال از طریق محاکم قضایی ناشی می شود. لیکن وجود چنین حقی ، شرط لازم برای کنترل نیست چرا که واحد تجاری ممکن است از راههای دیگر، ازجمله موظف کردن کارکنان به حفظ اطلاعات محرمانه ، بر منافع اقتصادی آن دارایی کنترل داشته باشد.

18 . در برخی موارد، شواهد بیطرفانه مرتبط با توانایی واحد تجاری در بکارگیری دارایی نامشهود را می توان از طریق امکان سنجی (توجیهات فنی و اقتصادی ) کسب کرد. قصد استفاده از دارایی نامشهود توسط واحد تجاری ، برای مثال ، از طریق یک طرح تجاری که به طور رسمی توسط مقامات مجاز به تصویب رسیده ، قابل اثبات است .

19 . دسترسی به منابع لازم جهت استفاده از دارایی نامشهود و کسب منافع آن را می توان از طریق یک طرح تجاری که نشان دهنده منابع فنی ، مالی و سایر منافع مورد نیاز و توانایی واحد تجاری در تامین آن منابع است ، اثبات کرد. در برخی موارد، واحد تجاری توانایی کسب منافع مالی خارجی را، از طریق کسب موافقت یا تمایل اولیه اعتباردهندگان طرح ، اثبات می کند.

اندازه گیری بهای تمام شده به گونه ای قابل اتکا
تحصیل جداگانه
20 . اگر دارایی نامشهود جداگانه تحصیل شود، مابه ازای آن معمولاً مشخص است و در نتیجه بهای تمام شده را می توان به گونه ای اتکاپذیر اندازه گیری کرد.

21 . بهای تمام شده یک قلم دارایی نامشهود متشکل از بهای خرید (شامل عوارض و مالیات غیر قابل استرداد خرید) و هرگونه مخارج مرتبط مستقیمی است که برای آماده سازی دارایی جهت استفاده مورد نظر تحمل می شود. برای محاسبه بهای خرید، تخفیفات تجاری کسر می شود. مخارج مستقیم ، به عنوان مثال ، شامل حق الزحمه های خدمات حقوقی است . در صورت خرید دارایی با شرایط اعتباری ، بهای تمام شده معادل بهای نقدی است .

تحصیل از طریق ترکیب تجاری
22 . هرگاه دارایی نامشهود در ترکیب تجاری از نوع تحصیل (تحصیل یک واحد تجاری دیگر ازطریق دستیابی به کنترل خالص داراییها و عملیات آن ) کسب شود، بهای تمام شده دارایی معادل ارزش منصفانه آن در تاریخ تحصیل است . مظنه قیمتها در یک بازار فعال قابل اتکاترین مبنا برای اندازه گیری است .

23 . چنانچه بهای تمام شده دارایی نامشهود تحصیل شده در ترکیب تجاری از نوع تحصیل ، به نحوی اتکاپذیر قابل اندازه گیری نباشد، دارایی مزبور به طور جداگانه شناسایی نمی شود بلکه جزء سرقفلی منظور می شود.

سرقفلی ایجاد شده در واحد تجاری
24 . سرقفلی ایجاد شده در واحد تجاری اگرچه انتظار می رود به جریان منافع اقتصادی آتی کمک کند لیکن به طور جداگانه قابل تشخیص نیست و لذا حائز معیارهای شناخت به عنوان دارایی نمی باشد. در واقع سرقفلی ایجاد شده در واحد تجاری به علت اینکه منبعی قابل کنترل نیست ، منافع اقتصادی آتی مشخصی ایجاد نمی کند و بهای تمام شده آن نیز به گونه ای اتکاپذیر قابل اندازه گیری نیست ، لذا اساساً به عنوان دارایی شناسایی نمی شود.

معاوضه داراییها
25 . دارایی نامشهود ممکن است در قبال تمام یا بخشی از یک دارایی نامشهود غیر مشابه یا سایر داراییهای غیر پولی تحصیل شود. بهای تمام شده چنین قلمی بر مبنای ارزش منصفانه دارایی تحصیل شده که برابر ارزش منصفانه دارایی واگذار شده ، پس از تعدیل از بابت مبالغ نقد یا معادل وجه نقد انتقال یافته است ، اندازه گیری می شود.

26 . دارایی نامشهود ممکن است در مبادله با دارایی مشابه دیگری که دارای کاربرد مشابه در همان رشته فعالیت تجاری است و ارزش منصفانه مشابهی دارد، تحصیل شود. در این حالت چون فرایند کسب درآمد کامل نشده است ، سود یا زیانی شناسایی نمی شود و بنابراین بهای تمام شده دارایی جدید معادل مبلغ دفتری دارایی واگذار شده ، پس از تعدیل بابت هر گونه مابه ازای نقدی یا غیرنقدی دریافت یا واگذارشده است . با این حال ارزش منصفانه دارایی تحصیل شده ممکن است شواهدی دال بر وجود زیان کاهش ارزش دارایی واگذار شده به دست دهد. در چنین شرایطی ، بهای تمام شده دارایی تحصیل شده برابر مبلغ دفتری دارایی واگذار شده پس از تعدیل از بابت کاهش ارزش آن اندازه گیری می شود. هرگاه داراییهای دیگری از قبیل وجه نقد، بخشی از مابه ازای مبادله را تشکیل دهد، این امر ممکن است بیانگر یکسان نبودن ارزش منصفانه اقلام مورد مبادله باشد.

داراییهای نامشهود ایجاد شده در واحد تجاری
27 . در برخی موارد، بهای تمام شده دارایی نامشهود ایجاد شده در واحد تجاری را می توان به گونه ای اتکا پذیر اندازه گیری کرد. برای مثال ، اغلب حقوق و دستمزد و سایر مخارج تحمل شده برای تحصیل حق تالیف یا نرم افزارهای رایانه ای را می توان به کمک سیستم بهای تمام شده به گونه ای اتکاپذیر اندازه گیری کرد. در برخی موارد نیز به علت ناممکن بودن تفکیک از مخارج فعالیتهای روزمره ، انجام این امر امکان پذیر نیست . در چنین شرایطی اساساً دارایی نامشهود ایجادشده فاقد معیارهای لازم برای شناخت به عنوان دارایی است .

28 . برای تعیین بهای تمام شده داراییهای حائز معیارهای شناخت ، همان قواعدی بکارگرفته می شود که در مورد داراییهای نامشهود خریداری شده اعمال می گردد. بهای تمام شده این داراییها شامل کلیه مخارجی است که به طور مستقیم یا بر اساس مبانی تخصیص معقول و یکنواخت برای ایجاد، تولید و آماده سازی دارایی جهت استفاده مورد نظر، قابل انتساب به دارایی است . بهای تمام شده از جمله شامل موارد زیر است :
الف . بهای تمام شده مواد مصرفی و خدمات بکار گرفته شده برای ایجاد دارایی نامشهود.
ب . مخارج حقوق و دستمزد و سایر مخارج مربوط به کارکنانی که به طور مستقیم درایجاد دارایی دخالت داشته اند.
ج . هرگونه مخارجی که به طور مستقیم قابل انتساب به ایجاد دارایی باشد، از جمله مخارج ثبت یک حق قانونی و استهلاک داراییهای نامشهود استفاده شده برای ایجاد دارایی .
د. مخارج سرباری که بر مبنای یکنواخت و معقول قابل تخصیص به ایجاد دارایی باشد (از قبیل استهلاک داراییهای ثابت مشهود، حق بیمه و اجاره ). این مخارج بر مبنایی مشابه با مبنای بکار گرفته شده در تخصیص مخارج سربار به موجودی مواد و کالا (به استاندارد حسابداری شماره 8 مراجعه شود) تخصیص می یابد. در مورد شمول مخارج تامین مالی در بهای تمام شده داراییهای نامشهود ایجاد شده در واحد تجاری ، معیارهای مربوط در استاندارد حسابداری شماره 13 مطرح شده است .

29 . مخارج سربار اداری و عمومی و فروش دربهای تمام شده داراییهای نامشهود ایجاد شده در داخل واحد تجاری منظور نمی شود مگر اینکه بتوان این مخارج را به طور مستقیم با تحصیل دارایی یا آماده سازی آن برای استفاده مورد نظر ارتباط داد. زیانهای عملیاتی اولیه که تا قبل از رسیدن به سطح عملکرد برنامه ریزی شده دارایی ایجاد شود، هزینه های ناشی از عدم کارآیی و مخارج آموزش کارکنان جهت استفاده عملیاتی از دارایی در بهای تمام شده منظور نمی شود.

شناخت هزینه
30 . مخارج تحمل شده برای اقلام غیر پولی نامشهود مشمول این استاندارد، باید در زمان وقوع به عنوان هزینه شناسایی شود مگر آنکه :
الف . بخشی از مخارج یک دارایی نامشهود (طبق بند 4) را تشکیل دهد که دارای معیارهای شناخت مندرج در بندهای 11 الی 29 باشد.
ب . آن قلم در یک ترکیب تجاری از نوع تحصیل کسب شده باشد و نتوان آن را به عنوان دارایی نامشهود شناسایی کرد. در این موارد، مخارج مزبور باید بخشی از مبلغ قابل انتساب به سرقفلی یا سرقفلی منفی در تاریخ تحصیل را تشکیل دهد.
ج . مربوط به علی الحساب یا پیش پرداخت خرید کالا یا خدمات باشد.

31 . با توجه به تعریف و معیارهای شناخت دارایی نامشهود، نمونه مخارجی که در زمان وقوع به عنوان هزینه شناسایی می شود به قرار زیر است :
الف . مخارج قبل از تاسیس یک واحد یا فعالیت جدید و مخارج راه اندازی ماشین آلات طی دوره ای قبل ازتولید یا فعالیت درحد ظرفیت عملی مگر درمواردی که این مخارج طبق استاندارد حسابداری شماره 11 به حساب دارایی ثابت مشهود منظور می شود.
ب . مخارج تاسیس از قبیل مخارج حقوقی برای تهیه اساسنامه و شرکت نامه ، حق مشاوره و مخارج ثبت .
ج . مخارج فعالیتهای آموزشی .
د. مخارج تبلیغات .
ه . مخارج تغییر مکان یا سازماندهی مجدد تمام یا بخشی از یک واحد تجاری .

عدم شناخت هزینه های گذشته به عنوان دارایی
32 . مخارج مربوط به تحصیل یا ایجاد اقلام نامشهود که در صورتهای مالی قبلی به عنوان هزینه شناسایی شده است ، نباید بعداً به عنوان بخشی از بهای تمام شده یک دارایی نامشهود شناسایی شود.

مخارج بعدی
33 . مخارجی که پس از تحصیل یا تکمیل برای یک دارایی نامشهود تحمل می شود باید در زمان وقوع به عنوان هزینه شناسایی شود مگر اینکه :
الف . کسب منافع اقتصادی آتی منتسب به این مخارج ، مازاد بر استاندارد عملکرد ارزیابی شده اولیه دارایی ، محتمل باشد، و
ب . مخارج مزبور را بتوان به گونه ای اتکاپذیر اندازه گیری کرد و به دارایی مربوط تخصیص داد.
در صورت تحقق این شرایط ، مخارج بعدی باید به بهای تمام شده دارایی نامشهود اضافه شود.

34 . مخارجی که پس از تحصیل یا تکمیل دارایی نامشهود معمولاً با هدف نگهداری آن در حد استاندارد عملکرد ارزیابی شده اولیه انجام می شود به عنوان هزینه دوره شناسایی می شود. مضافاً ماهیت دارایی نامشهود آن چنان است که در برخی موارد منتسب کردن ایجاد منافع اقتصادی خاص به مخارج بعدی مشکل است ، ضمن آنکه تخصیص مستقیم این مخارج به دارایی نیز مشکل است . از این رو مخارج پس از تحصیل یا تکمیل یک دارایی نامشهود تنها در موارد نادری در بهای تمام شده دارایی منظور می شود.

اندازه گیری دارایی نامشهود پس از شناخت اولیه
35 . دارایی نامشهود پس از شناخت اولیه ، به مبلغ دفتری یعنی بهای تمام شده پس از کسر استهلاک انباشته و هرگونه ذخیره کاهش ارزش منعکس می شود.

تجدید ارزیابی دارایی نامشهود به عنوان نحوه عمل مجاز جایگزین
36 . این استاندارد در صورت رعایت شرایط مندرج در بندهای 34، 35، و 43 استاندارد حسابداری شماره 11 با عنوان "حسابداری داراییهای ثابت مشهود"، تجدید ارزیابی داراییهای نامشهود را به عنوان یک نحوه عمل جایگزین مجاز می داند. شرایط ارزیابی و نحوه انعکاس در صورتهای مالی تابع مفاد استاندارد حسابداری پیشگفته است .

37 . داراییهای نامشهود عمدتاً منحصر به فرد است و بنابراین فاقد بازار فعال برای خرید و فروش می باشد. از این رو تعیین ارزش منصفانه آن به گونه ای اتکاپذیر بسیار مشکل است . چنانچه در موارد نادری تعیین ارزش منصفانه دارایی امکان پذیر باشد و واحد تجاری قصد تجدید ارزیابی این داراییها را داشته باشد باید ضوابط تجدید ارزیابی مندرج در استاندارد حسابداری شماره 11 با عنوان حسابداری داراییهای ثابت مشهود را رعایت کند.

استهلاک
38 . مبلغ استهلاک پذیر دارایی نامشهود باید بر مبنایی سیستماتیک طی بهترین براورد از عمر مفید آن مستهلک شود. این فرض قابل رد وجود دارد که عمر مفید دارایی نامشهود از زمان بهره برداری آن ، از بیست سال تجاوز نخواهد کرد.

39 . به موازات مصرف منافع اقتصادی دارایی نامشهود توسط واحد تجاری ، مبلغ دفتری آن دارایی جهت انعکاس این مصرف کاهش می یابد. این امر از طریق تخصیص سیستماتیک بهای تمام شده یا مبلغ تجدید ارزیابی دارایی پس از کسر ارزش اسقاط آن به عنوان هزینه طی عمر مفید دارایی صورت می گیرد. شناسایی هزینه استهلاک حتی در مواردی که ارزش منصفانه دارایی یا ارزش قابل بازیافت آن ، افزایش می یابد، ادامه خواهد داشت .

عمر مفید
40 . برای تعیین عمر مفید دارایی ، عوامل متعددی نظیر موارد زیر بررسی می شود :
الف . استفاده مورد انتظار واحد تجاری از دارایی .
ب . اطلاعات عمومی درخصوص براورد عمرمفید انواع داراییهای مشابه و با کاربرد مشابه .
ج . نابابی فنی ناشی از تغییرات یا بهبود تولید یا تغییر در تقاضای بازار برای محصولات و خدمات تولید شده به وسیله آن دارایی .
د. سطح مخارج نگهداری یا سرمایه گذاری لازم جهت کسب منافع اقتصادی آتی مورد انتظار از دارایی با توجه به توان و قصد واحد تجاری برای رسیدن به سطح مزبور.
ه . اقدامات مورد انتظار رقبای فعلی و بالقوه ، مراجع دولتی و دیگران .
و. دوره کنترل بر دارایی و محدودیتهای قانونی و مشابه آن درخصوص استفاده ازدارایی ازقبیل وجود تاریخ انقضا.
ز. قابلیت تمدید حقوق ناشی از دارایی نامشهود مورد نظر.
ح . میزان وابستگی عمر مفید دارایی به عمر مفید سایر داراییهای واحد تجاری .

41. درپاره ای موارد، عمر مفید دارایی را تنها می توان بین یک سری نتایج با احتمال وقوع یکسان تعیین کرد. در چنین شرایطی کوتاه ترین دوره از بین سری احتمالات به عنوان عمر مفید دارایی انتخاب می شود.

42. ماهیت دارایی نامشهود به گونه ای است که با افزایش عمر مفید آن ، براورد عمر مفید از اتکاپذیری کمتری برخوردار می شود. براورد عمر مفید دارایی نامشهود برای مدتی بیش از بیست سال ، احتمالاً از اتکاپذیری کافی جهت توجیه دوره استهلاک طولانی تر برخوردار نیست . بنابراین به موجب این استاندارد، فرض می شود که عمر مفید داراییهای نامشهود از بیست سال تجاوز نمی کند.

43. هرگاه شواهد متقاعد کننده ای وجود داشته باشد که عمر مفید یک دارایی بیش از بیست سال است ، این فرض که عمر مفید از بیست سال تجاوز نمی کند، رد می شود و واحد تجاری :
الف . دارایی نامشهود را طی عمر مفید طولانی تر مزبور مستهلک می کند،
ب . مبلغ قابل بازیافت دارایی نامشهود را حداقل به طور سالانه براورد می کند تا هرگونه زیان کاهش ارزش آن را شناسایی کند، و
ج . دلایلی را که موجب رد فرض مزبور شده است ، افشا می کند.

44. چنانچه کنترل منافع اقتصادی آتی ناشی از دارایی نامشهود از طریق حقوق قانونی برای دوره ای محدود کسب شده باشد، عمر مفید دارایی نامشهود نباید از دوره اعتبار حقوق قانونی تجاوز کند مگر اینکه :
الف . مدت اعتبار حقوق قانونی قابل تمدید باشد، و
ب . قابلیت تمدید مدت آن مسجل باشد.

روش استهلاک
45 . روش استهلاک دارایی باید منعکس کننده الگوی مصرف منافع اقتصادی آن توسط واحد تجاری باشد. هرگاه نتوان الگوی مصرف را به گونه ای اتکاپذیر تعیین کرد باید از روش خط مستقیم استفاده شود. استهلاک باید از زمان آماده شدن دارایی برای استفاده محاسبه شود. سهم استهلاک هر دوره باید به عنوان هزینه شناسایی شود، مگر اینکه به موجب سایر استانداردهای حسابداری در مبلغ دفتری دارایی دیگری منظور شود.

46 . روشهای متفاوتی را می توان جهت تخصیص سیستماتیک مبلغ استهلاک پذیر یک دارایی طی عمر مفید آن بکار گرفت . این روشها شامل خط مستقیم ، نزولی و مجموع آحاد تولید است . روش مورد استفاده برای دارایی بر مبنای الگوی مصرف مورد انتظار منافع اقتصادی انتخاب می شود و به طور یکنواخت طی دوره های مختلف اعمال می شود مگر اینکه در الگوی مزبور تغییری حاصل شود. چنانچه نتوان الگوی مصرف را به نحوی اتکاپذیر تعیین کرد، از روش خط مستقیم استفاده می شود.

47 . استهلاک معمولاً به عنوان هزینه شناسایی می شود. با این حال در برخی شرایط ، منافع اقتصادی دارایی به جای اینکه منجر به هزینه شود، در تولید سایر داراییهای واحد تجاری جذب می شود. در این موارد استهلاک ، بخشی از بهای تمام شده این داراییها را تشکیل می دهد و به مبلغ دفتری آنها اضافه می شود. برای مثال استهلاک داراییهای نامشهود مورد استفاده در فرایند تولید، به مبلغ دفتری موجودی مواد و کالا اضافه می شود. به گونه ای مشابه ، استهلاک حق اختراع مورد استفاده در فعالیتهای توسعه ممکن است جزء مخارج توسعه ای به شمار رود که بر اساس استاندارد حسابداری شماره 7 با عنوان حسابداری مخارج تحقیق و توسعه به حساب دارایی نامشهود منظور می شود.

ارزش اسقاط
48 . ارزش اسقاط یک دارایی نامشهود باید صفر فرض شود مگر اینکه :
الف . شخص ثالثی خرید دارایی را با قیمت مشخص در پایان عمرمفید آن تعهد کرده باشد، یا
ب . ارزش اسقاط را بتوان به گونه ای اتکاپذیر اندازه گیری کرد.

49 . مبلغ استهلاک پذیر یک دارایی پس از کسر ارزش اسقاط آن تعیین می شود. در صورتی که شرایط مندرج در بند 48 برقرار نباشد، ارزش اسقاط صفر فرض می شود. ارزش اسقاط غیر از صفر متضمن این است که واحد تجاری انتظار دارد دارایی نامشهود را قبل از پایان عمر اقتصادی آن واگذار کند.

بررسی دوره و روش استهلاک
50 . دوره و روش استهلاک باید به طور ادواری بررسی شود. چنانچه تفاوت قابل ملاحظه ای بین عمر مفید براوردی جدید و براوردهای قبلی وجود داشته باشد، دوره استهلاک باید تغییر یابد. چنانچه تغییر قابل ملاحظه ای در الگوی جریان منافع اقتصادی مورد انتظار دارایی مربوط صورت پذیرد، روش استهلاک باید تغییر کند تا منعکس کننده الگوی جدید باشد. این تغییرات باید به عنوان تغییر در براوردهای حسابداری تلقی و سهم استهلاک دوره جاری و دوره های آتی تعدیل شود.

51 . طی عمر یک دارایی نامشهود ممکن است مشخص شود که براورد عمر مفید آن نامناسب است . برای مثال ممکن است مخارج بعدی که وضعیت یک دارایی نامشهود را به سطحی بالاتر از عملکرد استاندارد ارزیابی شده قبلی آن ارتقا داده است ، موجب افزایش عمر مفید آن دارایی شود. همچنین شناخت زیان کاهش ارزش ممکن است نمایانگر نیاز به تغییر دوره استهلاک باشد.

52 . با گذشت زمان ، الگوی جریان منافع اقتصادی آتی مورد انتظار دارایی نامشهود به واحد تجاری ممکن است تغییر کند. برای مثال ممکن است مشخص شود که روش نزولی مناسب تر از روش خط مستقیم است . برعکس ، استفاده از حقوق ناشی از یک امتیاز ممکن است تا زمان تکمیل سایر اجزای تشکیل دهنده یک پروژه به تعویق افتد. در چنین شرایطی منافع اقتصادی دارایی ممکن است تا دوره های بعدی کسب نشود.

قابلیت بازیافت مبلغ دفتری ـ زیان کاهش ارزش
53 . مبلغ دفتری یک دارایی نامشهود باید در تاریخ هر ترازنامه مورد بررسی قرار گیرد. هرگاه کاهش دائمی در ارزش دارایی مشاهده شود و بازیافت کامل مبلغ دفتری غیر ممکن به نظر رسد، مبلغ دفتری باید از طریق ایجاد ذخیره در حسابها به مبلغ بازیافتنی براوردی کاهش داده شود. بررسی مزبور در مورد داراییهایی که آماده بهره برداری نیست و داراییهایی که عمر مفید آنها بیش از بیست سال براورد شده ، از اهمیت بیشتری برخوردار است .

54 . بهای تمام شده یک قلم دارایی نامشهود معمولاً طی عمر مفید دارایی بازیافت می شود. اما در شرایطی ممکن است میزان منافع مورد انتظار یک دارایی نامشهود کاهش یابد به گونه ای که مبلغ بازیافتنی دارایی از مبلغ دفتری آن کمتر شود. شرایطی که به تنهایی یا در مجموع در صورت تداوم طی چند سال متوالی ممکن است منجر به کاهش دائمی در ارزش دارایی شود
به این شرح است :
الف . بلااستفاده ماندن دارایی .
ب . زیاندهی عملیاتی دارایی .
ج . جریانهای نقدی منفی ناشی از دارایی .
د. تغییرات قانونی یا محیطی موثر بر قابلیت بازیافت مبلغ دفتری دارایی .
ه . تغییرات ساختاری در شرایط اقتصادی .

برکناری دائمی و واگذاری
55 . دارایی نامشهود باید در زمان واگذاری یا هنگامی که به طور دائمی از استفاده می افتد و هیچ گونه منافع اقتصادی آتی از آن انتظار نمی رود، از ترازنامه حذف شود.

56 . سود یا زیان ناشی از واگذاری یا برکناری دائمی یک دارایی نامشهود که معادل تفاوت عواید خالص حاصل از واگذاری و مبلغ دفتری دارایی است ، باید به عنوان درآمد یا هزینه در صورت سود و زیان شناسایی شود.

57 . هرگاه دارایی نامشهودی طبق شرایط مندرج در بند 26 با دارایی مشابهی مبادله شود، بهای تمام شده دارایی تحصیل شده معادل مبلغ دفتری دارایی واگذار شده ، پس از تعدیل بابت هرگونه مابه ازای نقدی یا غیرنقدی دریافت یا واگذار شده است و سود یا زیانی شناسایی نمی شود.

58 . دارایی نامشهودی که از استفاده فعال بر کنار و به قصد واگذاری نگهداری می شود، به مبلغ دفتری در تاریخ بر کناری در حسابها نگهداری می شود. مبلغ قابل بازیافت دارایی مزبور حداقل در تاریخ هر ترازنامه بررسی و هرگونه زیان کاهش ارزش (یا برگشت زیان کاهش ارزش قبلی ) شناسایی می شود.

افشا
59 . در مورد هر طبقه از داراییهای نامشهود ، موارد زیر باید در صورتهای مالی افشا شود :
الف . روش استهلاک ،
ب . عمر مفید یا نرخ استهلاک ،
ج . صورت تطبیق ناخالص مبلغ دفتری ، و استهلاک انباشته و ذخیره کاهش ارزش در ابتدا و انتهای دوره که بر حسب مورد نشان دهنده موارد زیر باشد :
ـ اضافات ،
ـ واگذاری و برکناری دائمی ،
ـ زیان کاهش ارزش شناسایی شده در صورت سود و زیان ،
ـ برگشت زیانهای کاهش ارزش قبلی در صورت سود و زیان ،
ـ افزایش و کاهش ناشی از تجدید ارزیابی ،
ـ استهلاک دوره ،
ـ خالص تفاوتهای ارزی ناشی از تسعیر صورتهای مالی یک واحد مستقل خارجی ،
ـ سایر اقلام گردش حساب بالا .
در مورد ردیف ج ، ارائه ارقام مقایسه ای الزامی نیست .

60 . صورتهای مالی همچنین باید دربر گیرنده موارد افشای زیر باشد :
الف . دلایل تعیین عمر مفید، هرگاه دارایی طی بیش از بیست سال مستهلک شود.
ب . وجود و میزان محدودیت در رابطه با مالکیت داراییها و نیز داراییهای نامشهودی که وثیقه بدهیهاست .
ج . مبلغ تعهدات مربوط به تحصیل داراییهای نامشهود.

61. هر طبقه از داراییهای نامشهود عبارت ازگروهی از داراییها با ماهیت و کاربرد مشابه در عملیات واحد تجاری است . نمونه این طبقات جداگانه به قرار زیر است :
الف . حق اختراع .
ب . حق تالیف .
ج . سرقفلی محل کسب (حق کسب ، پیشه یا تجارت ).
د. علائم و نامهای تجاری .
ه . حق امتیاز (فرانشیز).
و. نرم افزار رایانه ای .
ز. حق امتیاز استفاده از خدمات عمومی .
ح . فرمولها، مدلها و طرحها.

62 . واحد تجاری ماهیت و میزان تغییر در براورد حسابداری را که اثر با اهمیتی بر دوره جاری داشته یا انتظار می رود اثر با اهمیتی بر دوره های بعدی داشته باشد، طبق استاندارد حسابداری شماره 6 با عنوان گزارش عملکرد مالی افشا می کند. چنین افشایی ممکن است از تغییر در براورد موارد زیر ناشی شود :
الف . دوره استهلاک .
ب . روش استهلاک .
ج . ارزش اسقاط .

تاریخ اجرا
63 . الزامات این استاندارد در مورد کلیه صورتهای مالی که دوره مالی آنها از تاریخ 1/1/1380 و بعد از آن شروع می شود، لازم الاجراست .

مطابقت با استانداردهای بین المللی حسابداری
64 . با اجرای الزامات این استاندارد، مفاد استاندارد بین المللی حسابداری شماره 38 با عنوان داراییهای نامشهود نیز رعایت می شود.

حسابداری داراییهای نامشهود

پیوست
کاربرد استاندارد حسابداری در مورد برخی اقلام غیرپولی نامشهود

1. در این پیوست ، نحوه کاربرد استاندارد حسابداری در مورد برخی از اقلام غیرپولی نامشهود باتوجه به ویژگیهای قانونی و سایر جنبه های مرتبط با آنها مطرح می شود. این موارد تنها جنبه تشریحی دارد و بنابراین بخشی از استاندارد حسابداری نیست .

حق اختراع
2. حق اختراع ، حقی است که به دارنده آن امکان استفاده ، تولید، فروش و کنترل محصول ، فرایند یا فعالیت ابداعی خود را می دهد و نقض آن توسط دیگران مجاز نیست . حق اختراع در صورتی دارای منافع اقتصادی آتی است که اولاً از طریق کاهش هزینه های عملیاتی یا امکان تولید و فروش کالاها و خدمات با قیمتی بیشتر، سودآوری واحد تجاری را نسبت به سایر واحدهای رقیب بهبود بخشد و ثانیاً به نام واحد تجاری ثبت شود. ممکن است پیشرفت فناوری و اختراعات جدید رقبا، باعث نابابی محصولاتی شود که واحد تجاری با استفاده از اختراع خود آنها را تولید کرده و به فروش می رساند که در این صورت حق اختراع منافع اقتصادی خود را از دست می دهد اگر چه ممکن است اعتبار قانونی آن منقضی نشده باشد. طبق ماده 33 قانون ثبت علائم و اختراعات مصوب تیرماه 1310 مدت اعتبار ورقه اختراع به تقاضای مخترع پنج یا ده یا پانزده و یا منتهی بیست سال است . در مدت مزبور حق انحصاری ساخت یا فروش یا اعمال و یا استفاده از اختراع ، در صورت تصریح در ورقه اختراع ، منحصراً در اختیار مخترع یا قائم مقام قانونی اوست .

3. در صورت تحصیل امتیاز استفاده از اختراع دیگران براساس قرارداد، بهای تمام شده آن در سرفصل داراییهای نامشهود منعکس می شود. مبالغی که به عنوان حق امتیاز در هر دوره پرداخت می شود براساس نوع استفاده از حق اختراع ، به حساب هزینه های عملیاتی یا سربار کارخانه منظور می شود. در صورت اختراع توسط واحد تجاری ، کلیه مخارج مربوط ، چنانچه واجد معیارهای شناخت به عنوان دارایی باشد به دارایی نامشهود و در غیر این صورت به هزینه های دوره ، منظور می شود.

حق تالیف
4. طبق ماده 12 قانون حمایت از مولفان ، حق تالیف عبارت است از حق انحصاری نشر و پخش و عرضه و اجرای اثر هنری یا نوشته ای که به مدت عمر پدید آورنده و سی سال بعد از فوت او به شخص پدید آورنده و وارث او اعطا می شود. اگرچه عمر قانونی حق تالیف مدت زمانی طولانی را دربر می گیرد ولی عمر مفید حق تالیف به ارزش اقتصادی آن بستگی دارد. حق تالیف تا زمانی دارای منافع اقتصادی است که بازار برای انتشار اثر مربوط وجود دارد. اگر حق تالیف خریداری شود به بهای تمام شده ثبت می شود و در صورتی که در واحد تجاری ایجاد شود باید مخارج قابل شناسایی را که در رابطه با آن تحمل شده است ، در صورت اطمینان از توان ایجاد منافع اقتصادی آتی ، به حساب دارایی منظور کرد.

سرقفلی محل کسب (حق کسب یا پیشه یا تجارت )
5. سرقفلی محل کسب ، حقی است که واحد تجاری به جهت تقدم در اجاره ، موقعیت یا جذب مشتری نسبت به محلی پیدا می کند. این حق در میان عموم به عنوان سرقفلی شناخته شده است لیکن در حسابداری برای تمایز این حق و سرقفلی مربوط به تحصیل سایر واحدها یا گروه داراییها، استفاده از واژه "سرقفلی محل کسب " مناسبتر است .

6. سرقفلی محل کسب تنها زمانی به عنوان دارایی قابل شناسایی است که از اشخاص دیگر در مقابل پرداخت وجه نقد یا معادل وجه نقد یا سایر مابه ازاهای غیرنقد خریداری شده باشد. اگرچه حق مزبور متصل به یک دارایی مشهود است ، اما خرید و فروش آن بدون واگذاری مالکیت امکان پذیر است و بنابراین انعکاس آن تحت سر فصل داراییهای نامشهود مناسب است . سرقفلی محل کسب عمر مفید مشخصی ندارد و عموماً قابل بازیافت است زیرا اگر مستاجر این حق را به طور قانونی تحصیل کرده باشد، حتی در صورت اجبار مالک ، تخلیه در مقابل دریافت سرقفلی صورت می گیرد.

علائم و نامهای تجاری
7. طبق ماده 1 قانون ثبت علائم و اختراعات مصوب تیرماه 1310 "علامت تجاری عبارت است از هر قسم علامتی اعم از نقش ، تصویر، رقم ، حرف ، عبارت ، مهر، لفاف و غیر آن که برای امتیاز تشخیص محصول صنعتی یا تجاری یا فلاحتی اختیار می شود". علامت تجاری در صورتی که
براساس مقررات قانون ثبت شده باشد، قابل نقل و انتقال است . مدت اعتبار علامت تجاری طبق ماده 14 قانون مذکور 10 سال و بعد از آن نیز قابل تمدید است و در واقع عمر قانونی محدودی ندارد.

8. ارزش علامت تجاری و نام تجاری به نسبتی که واحدتجاری موفق به بهبود درآمد خود می شود، افزایش می یابد. اگرچه این افزایش تاحدودی ناشی از تبلیغات است ولی رابطه روشنی بین مخارج تبلیغات و افزایش ارزش علائم و نامهای تجاری وجود ندارد لذا معمولاً بهای تمام شده ای برای این نوع دارایی در نظر گرفته نمی شود مگر هنگامی که نام یا علامت تجاری خریداری شود. اما مبالغی که مستقیماً صرف ایجاد، استیفای حق قانونی یا ثبت علامت تجاری می شود به دارایی منظور می شود.

حق امتیاز و فرانشیز
9. حق امتیاز و فرانشیز مجوز استفاده از حقوق دیگران است که صاحب حق براساس توافقنامه در قبال دریافت مبلغ مشخصی ، امتیاز ساخت و حق فروش تولیدات یا انجام خدمات مشخص ، استفاده از نام یا علامت تجاری را به خریدار اعطا می کند. در توافقنامه معمولاً محدودیتها و تعهدات طرفین مشخص می شود. این محدودیتها از جمله ممکن است در مورد کیفیت محصولات ، نرخها و قیمت تولیدات یا الزام بر خرید کالا از محل مشخص باشد.

10. برای تحصیل حق امتیاز و فرانشیز، مبالغی به طور یکجا در زمان انعقاد قرارداد، در طول قرارداد و یا با ترکیبی از این دو شیوه پرداخت می شود. مبالغی که در ابتدا یکجا پرداخت می شود در صورت احراز شرایط شناخت مندرج در استاندارد، به عنوان دارایی نامشهود در حسابها منعکس می شود.

هزینه های تاسیس
11. برای تاسیس یک واحد تجاری فعالیتهای خاصی انجام می شود. این فعالیتها مستلزم صرف مخارجی است که در ابتدا توسط موسسین پرداخت می شود. این مخارج شامل مخارج حقوقی برای تهیه اساسنامه و شرکت نامه ، حق مشاوره ، حق الزحمه حسابداری ، مالیات ، مخارج ثبت و سایر مخارج مربوط به تاسیس است . پرداخت این مخارج با هدف کسب منافع آتی در طول عمر واحد تجاری صورت می گیرد، لیکن به خودی خود منافع اقتصادی آتی ندارد. در واقع این مخارج منجر به جریان ورودی وجوه نقد یا کاهش جریان خروجی وجوه نقد نمی شود و بنابراین در تعریف داراییها قرار نمی گیرد. اگرچه در عمل شرکتها این مخارج را مطابق با قوانین مالیاتی یا دوره های اختیاری به حساب هزینه منظور می کنند، لیکن براساس الزامات استاندارد، در زمان تحمل به عنوان هزینه دوره منظور می شود.

حق امتیاز استفاده از خدمات عمومی
12. برای استفاده از خدمات عمومی از قبیل برق ، آب ، تلفن و گاز وجوهی تحت عناوین حق اشتراک ، حق انشعاب و غیره در زمان تحصیل به سازمانهای دولتی پرداخت می شود. این وجوه غالباً در قبال حق استفاده دائمی از این خدمات پرداخت می شود و برخی از آنها مانند امتیاز تلفن ، به طور جداگانه قابل نقل و انتقال است . مدت زمان استفاده از این حقوق محدود نیست بنابراین این نوع داراییها برای مدت نامشخصی به دارنده آن انتفاع می رساند. وجوهی که در ارتباط با کسب این حقوق پرداخت می شود، ممکن است طبق شرایط عمومی مربوط ، ماهیت سپرده داشته باشد. همچنین ممکن است قسمتی از وجوه پرداختی بابت تاسیساتی باشد که توسط سازمان دولتی ذیربط برای واحد تجاری مستقر می شود. در کلیه موارد بالا، داراییهای تحصیل شده به عنوان داراییهای نامشهود طبقه بندی می شود.

سرقفلی
13. اصطلاح فوق مفهوم متفاوتی با سرقفلی محل کسب دارد، اگر چه هر دو به علت وجود یا ایجاد مزیتهای خاص تجاری حادث می شود. به تعبیر دیگر در شرایطی که سرقفلی محل کسب به عواملی همچون موقعیت محلی و جذب مشتری وابسته است ، سرقفلی یک واحد تجاری در نتیجه هم افزایی کلیه داراییهای ثابت مشهود و داراییهای نامشهود قابل تشخیص و غیرقابل تشخیص ایجاد می شود به نحوی که موجب ایجاد منافع اقتصادی آتی بیشتری برای آن واحد تجاری در مقایسه با سایر واحدهای تجاری مشابه می گردد. از آنجا که سرقفلی به طور جداگانه قابل تشخیص نیست ، اساساً در تعریف دارایی نامشهود قرار نمی گیرد بلکه در استاندارد مربوط به ترکیب واحدهای تجاری مطرح شده است . واژه حسن شهرت نیز بعضاً بجای واژه سرقفلی به کار می رود.

38

1


تعداد صفحات : 38 | فرمت فایل : word

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود