تارا فایل

جزوه خلاصه جامعه شناسی ایلات و عشایر ایران


فصل اول
عشایر جمع عشیره است. واژه عشیره العتی عربی است که از ریشه "عشر" بر گرفته شده است. عشر در لغت به معنای معاشرت و مصاحبت است در اصطلاح عرب، به گروه اجتماعی هم خویشاوند (پارتیار) که معیشت آنها بیشتر بر پرورش شتر که مبتنی بر کوچ (جابه جایی) است، اطلاق می گردد.
تعریف عشایر با توجه به معیارهای چندگانه سازمان اجتماعی – سیاسی و کوچروی مناسب تر می باشد و بر این اساس، عشایر گروهی از مردم هستند که خود را بر پایه تبار واحد و نیای مشترک معرفی نموده، دارای سلسله مراتبی در ابعاد سیاسی – اجتماعی هستند
عشایر کوچنده
به جمعیت و جوامعی اطلاق می گردد که حداقل دارای سه ویژگی زیر باشند – ساختار اجتماعی مبتنی بر سلسله مراتب ایلی – اتکای اصلی معاش به دامداری متحرک – شیوه زندگی مبتنی بر کوچ
عشایر نیمه کوچنده
به آن تعداد از خانوارهای عشایری اطلاق می گردد که حداقل در یکی از قطب های استقرار (منطقه ییلاقی، قشلاق یا میان بتاد) دارای سکونتگاه ثابت بوده و همواره تعدادی از اعضای خانوار در سکونتگاه ثابت اقامت داشته باشند
عشایر رمه گردان
به آن تعداد از خانوارهای عشایری اطلاق می شود که اکثر اعضای خانواده در یک نقطه یا مکان (در داخل قلمرو اپلی و یا خارج از آن) سکونت ثابت اختیار کرده و در کوچ شرکت نمی کنند. در شیوه کوچ رمه گردانی دام ها به همراه چوپان و تعدای از افراد ذکور خانواده جابه جا شده با کوچ داده می شوند
عشایر اسکان یافته
خانوارهای عشایری که تمامی اعضای آن در یک مکان ثابت سکونت اختیار کرده و کوچ نمی کنند، اما با توجه به حفظ برخی مناسبات اقتصادی و فرهنگی – اجتماعی (احساس تعلق به ایل و عشیره) خود را عضو ایل و طایفه تلقی می کنند.ایل واژه ایل در لغت به معنای "طایفه، قبیله، عشیره و گروه مردم چادرنشین است . ایل واژه ای است مغولی و ترکی به معنای دوست، بار، همراه و هم قبیله. واژه ایلات برای نخستین بار در زبان فارسی در زمان ایلخانیان به کار رفته است..هر ایل بسته به بزرگی یا کوچکی آن از تعدادی طایفه و هر طایفه شامل تعدادی تیره و هر تیره شامل تعدادی اولاد و هر اولاد از تعدادی خانواده تشکیل می شود .در مجموع می توان ایل را چنین تعریف کرد اتحادیه سیاسی متشکل از تیره ها و طوایف عشایری که بنا به وابستگی های خویشاوندی و همخوئی و یا ضرورت های سیاسی و اجتماعی در یک برهه از زمان، در سرزمینی مشترک که دارای قلمرو اپلی مشخصی نیز می باشند با هم متحد شده و یک ایل را تشکیل می دهند
طایفه
طایفه واژه ای است عربی که به یک واحد سیاسی در بین کوچ نشینان که از اجزاء کوچک تری به نام تیره، اولاد یا دودمان و بالاخره خانواده تشکیل می شود اطلاق می گردد. ارکن اساسی طایفه، تیره می باشد .
تیره
تیره به مجموعه ای از بستگوها که با هم روابط دوستانه، خویشاو تالی، مشارکت مالی و مالکیت مشترک دارند و معمولا با هم در حرکت بوده، با هم اطراق کرده، همکاری و همیاری بین آنها برقرار بوده و زیر نظر یک کدخدا اداره می شوند، اطلاق می گردد.
تیره از مجموع چند واحد کوچک تر مانند دودمان، بنکو، تش، اوبا یا اوبه و… تشکیل می شود که بعد از طایفه قرار دارد و رکن اصلی طایفه و ایل محسوب می گردد. اساس تیره مبتنی بر پیوندهای خویشاوندی و اصل و نسبی است که همبستگی سیاسی، اجتماعی اقتصادی و دفاع از منافع افراد عضو را به عهده دارد. هر تیره دارای یک هسته مرکزی است که از تعدادی افراد که دارای نیای مشترکی هستند، تشکیل شده و از این رو روابط خویشاوندی نقش اساسی را در این میان بازی می کند.
بنکو
گروهی از مردم ایل که در یک سری از مسائل مثل زمین و مرتع و خویشاوندی با هم مشترکند جامعه کوچکی به نام پنکو را تشکیل می دهند. بنگوها واحدهای مستقلی هستند که بین آن ها نوعی همبستگی و پیوندی که نشانه اصل و نسب می باشد، داده می شود. افراد بنگو مرتع مشترکی دارند و همسایه دائمی یکدیگرند. ریش سفیالی بین آنها مسئولیت امور را به عهده دارد. وظیفه ریش سفید بنکو، تصمیم گیری در امور بنگو مانند زمان کوچ، انتخاب محل پورت (بورد)، اجاره، تهیه مرتع، حل و فصل امور داخلی؛ مائند حل اختلافات و شرکت در مجالس عقد و عروسی به عنوان شاهد و غیره است
خانواده
خانواده به عنوان کوچکترین عنصر طایفه شناخته شده در یک نگاه کلی خانواده را مرد با سرپرست اداره می کند
کوچ
کوچ در لغت به معنی "حرکت عاله ای از مردم از سرزمینی به سرزمینی دیگر است و به معنی طایفه، دودمان از خانواده هم گفته می شود." همچنین در لغت نامه دهخدا، واژه کوچ از مصدر کوچیلدان به معنی نقل مکان از منزلی به منزل دیگر.
معانی لغوی کوچ
حرکت عده ای از مردم از سرزمینی به سرزمین دیگر .شخصی که محل سکونت ثابتی ندارد و از مکانی به مکان دیگر حرکت می کند افراد یک گروه کوچ گر عمدتا با هم دارای نسبت های خویشاوندی سببی و نسبی هستند .پدیده کوچ معلول اختلاف ارتفاع نسبی در منطقه جغرافیایی است که یکی مرتفع و کوهستانی و دیگری پست و جلگه ای است
شکل های گوج
کوچ افقی یکی از الگوهای کوچروی با حرکت منظم روی یک منطقه وسیع در جستجوی چراگاه مشخص می شود. به این نوع حرکت کوچ نشینی نیز می گویند در این حرکت انسان و دام ها در زمین های هم ارتفاع با جهت افقی به حرکت خود ادامه می دهند. در این کوچ بیشتر از دام های بزرگ مانند شتر یک کوهان و دو کوهان و تیز گاو استفاده می شود
کوچ عمودی کوچ عمودی بیشتر در مناطق کوهستانی و کوهپایه ای رایج است و در مناطقی که دارای دو اقلیم متفاوت بوده و از عرض جغرافیایی کمی برخوردارند، صورت می گیرد. این نوع کوچ برای داده های کوچک از قبیل گوسفند و بز و یا گاو مناسب است.
تفاوت های اصلی بین کوچ عمودی و افقی
کوچ افقی در سطح و بدون اختلاف ارتفاع صورت می گیرد در حالی که کوچ عمودی بین دو سطح دارای اختلاف ارتفاع صورت می گیرد – در کوچ افقی جهت حرکت را مراتع پراکنده در بیابان مشخص می کند و در پهنه ای وسیع منطقه خاصی در نظر گرفته نمی شود و فاقد مسیر کوچ مشخص است، اماکوچ عمودی دارای مبدا و مقصد مشخص و مسیر کوچ معین می باشد. – در کوچ عمودی برنامه ریزی زمانی و مکانی وجود دارد. در حالی که در کوچ افقی این برنامه ریزی کمتر به چشم می خورد – کوچ افقی فاقد بیلاق و قشلاق در معنای کوچ عمودی است. – نوع دام کو چند گان عمودی با نوع دام کو چند گان افقی با توجه به شرایط زیست محیطی و ارگانیسم حیوان متفاوت است.
انواع کوچ
برون کوچی
به نوعی از کوچ عشایر اطلاق می گردد که منطقه ییلاق، قشلاق و میان بند خانوار با گروه عشایری در محدوده جغرافیایی استان واحدی واقع نباشد
درون کوچی
درون کوچی به نوعی از کوچ عشایر اطلاق می گردد که منطقه ییلاق، قشلاق و میان بند خانوار با گروه عشایری در محدوده جغرافیایی استان واحدی واقع شده باشد.
بر اساس میزان استفاده از تکنولوژی های نوین توسط عشایر و کو چندگان دو نوع کوچ از یکدیگر متمایز می شوند: کوچ سنتی و کوچ ماشینی
کوچ سنتی
به شیوه ای از کوچ اطلاق می گردد که خانوار طی مسیر کوچ به همراه دام حرکت نموده و در اطراف گاه های مشخصی توقف داشته و در این جابه جایی تمام بار و پنه زندگی به وسیله چهارپایان حمل می گردد
کوچ ماشینی
به شیوه ای از کوچ اطلاق می شود که در جریان کوچ خانوار و بار و بنه به وسیله وسایط نقلیه موتوری حمل می گردد.
انواع کوچندگان
کوچنده مطلق (دائم)
کو چندگانی که همراه با خانواده و احشام خود دائما در حرکت هستند.،کوچندگان همواره در میان مناطق مختلف سردسیر و گرمسیر در حال حرکت و کوچ به سر می برند. این گروه از کو چند گان سکونتگاه های ثابت دائمی (پایدار) پا نیمه پایدار هستند. تمام فصول را در چادرها (سیاه چادر ها زندگی می کنند و به گله داری اشتغال دارند و معیشت آن ها نیز صرفا از طریق پرورش و نگاهداری دام تامین می شود و در واقع همین عالم معیشتی سبب تحرک دائمی آنهاست. کوچندگان محض (مطلق) به کشت و زرع آشنائی ندارند و از طریق مبادله با ده نشینان و شهرنشینان محصولات زراعی مورد نیاز خود را فراهم می آورند
نیمه کوچنده
این گروه از ایلات و عشایر نیز عمدتا زندگی ییلاقی – قشلاقی دارند. زمستان ها و به طور کلی فصول سرد را در دهکده های مناطق جلگهای گرمسیر به سر می برند و فصول گرم را به همراه دام مناطق کوهستانی (سردسیر) کوچ می کنند. زمستان ها دارای خانه های پایدار عمدتا از نوع خشت و گل هستند و تابستان ها را در چادر و بعضا در خانه های نیمه پایدار با ثابت سنگ گلی یا خشت و گلی با نوع مشابه آن به سر می برند
پاره کوچنده
این شیوه دامداری بیشتر در ایران رایج است و به ویژه در روستا در این شیوه دامدار خود در محلی ثابت زندگی می کند و چراگاه دام ها نیز در حوالی همان محل قرار دارد. این شیوه محدودیت هایی از قبیل کمبود مرتع و در نتیجه عدم قابلیت نگهداری دام زیاد را به همراه دارد
دامپروری ساکن
در روش دامداری ثابت دام در تمام طول سال در محل نگهداری می شود و تغذیه دام به وسیله علوفه خشک صورت می گیرد این شیوه دامداری بیشتر در کشورهای صنعتی رایج است و دام ها نیز بیشتر دام بزرگ می باشند. پرورش دهندگان خوک و گاو این کشورها در این زمره اند
ایل راه
به این مسیرهایی که بین ییلاق و قشلاق وجود دارد و عشایر اغلب اوقات، مگر در پاره ای موارد که ایل راه دچار اشکال باشد (در این صورت موقتا آن را تغییر می دهند) از آنها عبور می کنند، ایل راه می گویند.
قشلاق
قشلاق در لغت به معنای گرمسیر یا سرزمین گرمی است که مردم چادرنشین زمستان را در آنجا به سر می برند واژه قشلاق از دو قسمت "قش"، و "لاق" زیرا بخش اول کلمه به زبان ترکی به معنای زمستان و قسمت دوم محل و مکان را می رساند؛
ییلاق
اصطلاح ییلاق در میان عشایر و اجتماعات کوچرو به معنای مناطق و مکان های سردسیر کوهپایه و جاهای سرد است. کلمه ییلاق از دو بخش "یی" و یا "ای" و "الاق" ترکیب شده است که قسمت اول به زبان ترکمنی به معنای بهار است و به زبان سایر ترک زبانان به مفهوم خوب است و ایلاق یا ییلاق به معنای مکان بهار با جای خوب است. هدف از کوچ به سمت ییلاق استفاده از چراگاه های سرسبز و استفاده از آب و هوای بهتر است،
بورد (بورت)
استراحتگاه هایی که در مناطق قشلاقی، در مناطق ییلاقی و یا در مسیر بین مناطق ییلاقی و قشلاقی وجود دارد و عشایر از آنها استفاده می نمایند را اصطلاحا بورد می نامند. بورد به محلی گفته می شود که عشایر پس از طی مسافت های طولانی شب در آنجا می مانند و چادر برپا می کنند و در کنار چادرهای برپا شده گوسفندان خود را می خوابانند
مرتع
مکان هایی را که از رویش مناسب علف و آذوقه برای دام ها برخوردارند می توان به عنوان مرتع و چراگاه نام برد. بر این اساس بدون داشتن مراتع مناسب و مساعد، زندگی و بقاء دام ها و حیوانات همراه ایل غیر ممکن می گردد
صنایع دستی:علاوه بر محصولات دامی از پشم گوسفند و موی بز می توان به عنوان یکی از راه هایی که این جماعت از طریق آنها و تبدیل آن به قالی، گلیم، جاجیم و سایر دست بافت های عشایری امرار معاش می نمایند یاد کرد که تولید آن نیز معمولا از طریق سنتی و به وسیله دست و نه با وسایل و ابزار آلات صنعتی انجام می شود
***************************************************************************************
فصل دوم
۱ – ۲ ابن خلدون
ابن خلدون در بررسی جامعه شناختی خویش توجه خاصی به نیازهای اقتصادی در شکل گیری جامعه و متغیرهای اجتماعی فرهنگی در بقای جامعه معطوف می دارد او نیاز اقتصادی و شیوه معاش را ساخت دهنده نوع نظام اجتماعی می دانداو جهت بیان اهمیت اقتصادی و نیازهای طبیعی در شکل گیری رفتار اجتماعی و جامعه چند اصل را مطرح کرده است اصل اول؛ اهمیت شبوه معاش: تنوع در شیوه معاش به تنوع در نظام اجتماعی می انجامد. عده ای به لحاظ ضرروت برای رفع نیاز ها به کشاورزی، دامداری و باغداری پرداخته و یکجانشین می شوند و گروه دیگر کوچ نشینی را انتخاب می کنند. اصل دوم؛ روان شناسی مردم ، مردم در صحرانشینی با وجود نیازها و فعالیت های محدود، امکان گام نهادن به مرحلهای بالاتر را نمی یابند. اصل سوم: موقعیت طبیعی: موقعیت طبیعی تعیین کننده نوع و شکل خانه، نوع غذا و نحوه پختن آن، نوع و نحوه کوچ می باشد اصل چهارم: بادیه نشینی منشاء و اساس شهرنشینی است
ابن خلدون برای ثبین امور اجتماعی دو نوع زندگی بادیه نشینی و شهرنشینی را مطرح نموده است. او بادیه نشینان بیابانگرد را به دو گروه تقسیم می کند. دسته نخست، بادیه نشینان یکجانشین که به زراعت و دامداری و باغداری می پردازند دسته دوم، بادیه نشینائی که ابن خلدون از آنان به عنوان تازیان یاد می کند و دارای صفات و ویژگی هایی از قبیل عادت به غارتگری و خرابکاری، آهنگ علیه داشتن، طبیعت وحشی داشتن، چادر نشینی کو چند گی، ریاست طلبی، عالم توجه به هنر و هنرمندان، عدم اقدام به اصلاح اجتماعی و عامل سیاسی در بی ثباتی مناطق هستند
منتسکیو
شارل لوئی دو سکوندا، از متفکران سیاسی فرانسه در عصر روشنگری است. منتسکیو حکومت دموکراسی به سبک باستان را مرجح دانسته و اضمحلال حکومت های خودکامه را آرزو می کند. منتسکیو مجذوب مشروطه سلطنتی به سبک انگلستان است و در عین حال تشکیل حکومت را بر اساس ویژگی های ملی تجویز می کند. تجزیه قوای سه گانه (مجریه، قضائیه و مقننه) منتسکیو عقیده داشت که اختلاف جوامع از پایه اجتماعی، فرهنگی و مهمتر از همه، اختلاف در محیط های آنها برمی خیزد
اگوست کنت
هدف کنت آفرینش یک علم طبیعی جامعه بود که بتواند هم تحول گذشته نوع بشر را |تبیین کند و هم مسیر آن را پیش بینی کند.
اگوست کنت در تقسیم بندی خود از جوامع و بیان سیر تحول تفکر و اندیشه جوامع بشری، سه مرحله فکری را تشریح می کند. نخستین مرحله، مرحله الهی با ربائی است که جهان تا سال ۱۳۰۰ میلادی در آن به سر می برد. مرحله دوم، مرحله مابعدطبیعی است که تقریبا از سال ۱۳۰۰ تا ۱۸۰۰ میلادی را در بر می گیرد. مرحله سوم، مرحله اثبات گرایانه است که شاخص آن اعتقاد به علم است.
هربرت اسپنسر
اسینسر به عنوان یک داروینیست اجتماعی معتقد به این نظر تکاملی بود که جهان پیوسته به سوی وضعیت پیشرفته تر رشد می کند. بنابراین آن را باید به حال خود گذاشت زیرا دخالت خارجی تنها می تواند وضع را بدتر سازد اسپنسر جوامع را به صحرانشین، نیمه یکجانشین و یکجانشین طبقه بندی نموده است
امیل دور کیم
بر اساس نظر دورکیم، جوامع عشایری از لحاظ انسجام اجتماعی در مرحله همبستگی مکانیکی قرار دارند که در این مرحله انجام، ناشی از روابط خویشی و پیوندهای رو درو و همیشگی است که اعضاء جامعه با یکدیگر برقرار می کنند. علاوه بر آن دورکیم معتقد است که ویژگی اصلی جوامع عشایری که در مرحله مکانیکی قرار دارند، شباهت با همانندی اعضاء جامعه به ویژه از لحاظ شغلی است.
ماکس وبر
ماکس وبر جامعه شناسی را علم فراگیر کنش اجتماعی می دانست. در باب جامعه عشایری، ماکس وبر ضمن طرح انواع اقتدار فرهمندانه، سنتی و عقلایی، جامعه عشایری کوچ نشین و نیمه کوچ نشین را در مرحله اقتدار سنتی توصیف کرده و سنخ عمومی جوامع عشایری را سخ پیر سالاری و پدر سالاری می نامد.
رابرت ردفیلد
ردفیلد جوامع در جریان دگرگونی اجتماعی را به دو دسته قومی شهری تقسیم می کند خصوصیات جامعه قومی عبارت است از جامعه کوچک، منزوی، بدون مواد، متجانس و با احساس قوی همراه با انسجام گروهی و رفتارهای سنتی خودبخودی، غیر انتقادی و شخصی، گروه خانوادگی واحد عمل است، معنویت بر مادیت غلبه دارد و اقتصاد از نوع منزلتی است.
فردیناند توئیس
واحد تحلیل توئیس در چارچوب ساختارهای اجتماعی نحوه روابط متقابل میان اعضای جامعه است. به نظر او کل روابط اجتماعی که اراده انسانی را به وجود می آورند دو نوعند؛ یکی اراده دانی که گرایش اصلی غریزی و ارگانیک است و فعالیت انسانی را از درون موجب می شود و دیگری اراده اختیاری (قراردادی) شکل تعمدی و هدفمندی اراده که تعیین کننده آن نوع فعالیت انسانی است که توجه به آینده دارد.
جامعه کوچنده قابل انطباق با اجتماع (گمینشافت) است که توئیس در تقسیم بندی از گروه اجتماعی خود مطرح نموده است. زیرا مشخصاتی که او برای یک اجتماع بر می شمارد در جامعه کوچ نشین نیز قابل طرح هستند. جامعه کوچنده نیز به عنوان یک جامعه سنتی بر پایه روابط خویشاوندی استوار است.
نظریه های مردم شناسان و انسان شناسان
انسان شناسی در کاربرد اولیه برای تشریح زندگی زمان های گذشته به کار می رفت
به طور ساده گفته شده است که انسان شناسی مطالعه و بررسی نوع بشر در همه مکان ها و زمان هاست. انسان شناسی خود به دو شاخه انسان شناسی زیستی و فرهنگی تقسیم می شود، که بعدی از انسان شناسی فرهنگی به شاخه باستان شناسی، زبان شناسی و مردم شناسی منشعب می گردد. مردم شناسی مبتنی است بر مطالعه رفتار انسان آن گونه که مشاهده تجربه و مورد بحث قرار گرفته است. اساسی ترین رهیافت مردم شناسائه عبارت از فوم نگاری است
هنری لوئیس مورگان
مورگان غالبا به مطالعه تشریفات دین، ساخت سیاسی، فرهنگ مادی و انواع نظام های خویشاوندی پرداخت و مطالعه ازدواج، خانواده و الگوهای خویشاوندی را در دستور کار خود قرار داد. مورگان مراحل تطور را با مفاهیم توسعه دانش فنی سازمان سیاسی و نظام خویشاوندی طبقه بندی کرد هر یک از ادوار توحش و بربریت را به سه مرحله قدیم، میانه و جدید تقسیم نمود. مرحله توحش قدیم را با فقدان توازن زندگی، پیدایش زبان مالکیت مشترک، خام خواری و هرج و مرج جنتی ارزیابی کرد و از سوی دیگر تمدن را با ویژگی هایی چون پیدایش خط تولید انبوه زراعی و گله داری نشان داد.
ادوارد بارئت تیلور
تیلور کتاب فرهنگی باوری را در سال ۱۸۷۱ تالیف کرد و در آن همانند مورگان موضع تطور گرایانه ای اتخاذ کرد و تاریخ را در ابعاد توحش، بربریت و مدنیت تقسیم نمود. وی دوره توحش را بر حسب استفاده از ابزارهای سنگی و تغذیه از گیاهان خودرو معرفی می کناد. بربریت را آغاز عصر کشاورزی و قلز گدازی تلقی می کرد و مدنیت را از زمان پیدایش خط تحدید می نمود.
جولیان استیوارد
استیوارد سه رویه ی اساسی را برای زیست فرهنگی مد نظر قرار داد * روابط متقابل یک فرهنگ تکنولوژی و محیطش باید تحلیل شود. چگونه فرهنگ به طور موثر به بهره برداری از منابع قابل دسترس به منظور فراهم نمودن غذا و مسکن برای اعضایش می پردازد – الگوهای رفتاری وابسته به یک تکنولوژی فرهنگی باید تحلیل شوند. چگونه اعضای یک فرهنگ نیاز های شان برای بقاء را رفع می کنند – رابطه بین الگوهای رفتاری و دیگر نظام های فرهنگی باید مشخص شده باشد
برانیسلاو مالینوفسکی
برانیسلاو مالینوفسکی از تاثیر گذارترین انسان شناسان غربی است که پس از خواندن رساله "شاخه زرین" اثر جیمز جورج فریزر تحت تاثیر آن قرار گرفت و به شکلی بدیع و نظام مند رشته علمی انسان شناسی را بنیان گذارد. او مفهوم مشاهده مشارکتی را رواج داد. او در هنگام اقامتش در تروبریاند روش میدانی را به شکل تخصصی گسترش داد. مالینوفسکی هدف کار کرد فرهنگی را در ارضای نیازهای اساسی اعضای جامعه می دید، او عقیده داشت که نهادهای یک جامعه نه تنها با نیازهایی که باید برآورده سازند بلکه با همدیگر نیز سازگاری دارند
بعد ساختاری – کار کردی
مهم ترین نظریه پردازان ساختی کار کردی تالکوت پارسونز و شاگرد او رابرت مرتون هستند. پارسوئز پس از تشریح پیش نیازهای کار کردی چهارگانه جوامع، چهار خرده نظام را که وظیفه انجام چهار کارکرد (انطباق، هدف پایی، یکپارچگی و تداوم الگو) را بر عهده دارند بر می شمارد این خرده نظام ها عبارتند از: خرده نظام فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی بر این اساس می توان خاطر نشان کرد که جامعه عشایری نیز دارای چهار خرده نظام اجتماعی متفاوت و البته در هم تنیده است. در جامعه عشایری مهم ترین واحد اجتماعی – اقتصادی خانواده است که انجام امور فرهنگی و اقتصادی را بر عهده دارد. در جامعه رتبه ای، طبقه بندی قابل ملاحظه ای بر مبنای نابرابری های رتبه ای وجود دارد. رئیس قبیله با ریش سفید و عمله وی از کار بدی معاف هستند. رئیس قبیله دارای اختبار و مرجع تصمیم گیری است. برخلاف جوامع طبقاتی، طبقه حاکم وجود ندارد
چهارمین خرده نظام زندگی عشایری خرده نظام اقتصادی است که بعضی از نظریه پردازان از جمله مارکسیست ها آن را زیربنای جامعه و شالوده تغییر و تحول تلقی می کنند.
بعد دوم: سرمایه اجتماعی
در یک دسته بندی می توان تعاریف ارائه شده درباره سرمایه اجتماعی و مفهوم بندی آن را به دو گروه تفکیک کرد: ۱) اندیشمندان کلاسیک که به طور مشخصی واژه سرمایه اجتماعی را بکار برده اند؛ ۲) اندیشمندان متاخر یا معاصر که واژه سرمایه اجتماعی را به طور صریح به کار برده و به مفهوم بندی آن همت گماشته اند.
بعد سوم: تضادهای جامعه عشایری
در مجموع می توان سه نوع تضاد عماله را در میان جوامع عشایر دوران معاصر ملاحظه کرد. نخستین تصاد، تضاد میان گروه های سنتی به ویژه گروه های سنی پیر و جوان برای انجام امور است. این تضاد در گذشته و با وجود تاکید شدید جامعه عشایری ہر حفظ آداب و رسوم، تضاد چندان عمیقی نبوده و به تازگی تاحدودی برجسته شده است .تصاد دوم تضادی است که گریبانگیر کشورهای جهان سوم نیز هست و آن تضاد مدرن — سنتی است. نوع سوم تضاد مربوط به تضادهای میان جامعه عشایری با سایر جوامع و با قبایل و عشایر دیگر است که از آنها با عنوان "تضادهای پرون گروهی" با "هم ستیزی های اجتماعی " یاد می شود. مستقیم و غیر مستقیم هم ستیزی از این قرار خواهند بود – رواج عادم اعتماد و اطمینان در روابط اجتماعی – کاهش یا فرسایش روحیه مشارکت جمعی و اجتماعی – تقویت و رشد احساس ناامنی در جامعه – تمرکز تلاش ها در راستای ارتقای امنیت فردی با گروهی و ترجیح آن بر امنیت – سوء استفاده صاحبان قدرت های داخلی و خارجی از فضای مملو از تضاد
جامعه عشایری ایران: تبیین نظری
در حوزه ساختی کار کردی مبتنی بر نظریه های ارائه شده می توان عنوان نمود که جامعه عشایری ایران، اجتماعی در مرحله انجام مکانیکی است که دارای سلسله مراتب رتبه ای است. از لحاظ اقتصادی اجتماعی نیمه خودبسنده بوده و تا حدودی دارای استقلال اقتصادی است و از لحاظ سیاسی بزرگان و ریش سفیدان امور سازماندهی، بسیج و تعیین اهداف را به عهده دارند.
می توان تاریخ عشایر ایران تا دوره معاصر را به گونه ای تاریخ ستیز میان اجتامعات عشایری دانست. تدوام این روند موجب تبدیل ستیزه به یک هنجار و عرف در روابط اجتماعی عشایری ایران شده است که پاره ای از متفکران "فرهنگ سیاسی عشیرهای" می خوانند. و چنین فرهنگی در گستره جامعه ایران چه ایلی، روستایی با شهری پراکنده شده است. پر واضح است که در چنین وضعیتی، پرخاشگری نمود عینی و عمومی رفتار اکثریت خواهد شد. در این زمینه، پیامدهای مستقیم و غیر مستقیم هم ستیزی برای جامعه ایران همانند آنچه در چارچوب نظری به آن اشاره شد، از این قرار خواهند بود – سطح فرد؛ منفی بافی، غرور کاذب، کم فکر کردن، ضعف در هنر گوش کردن به
دیگران، احساسی و هیجانی بودن فرد و – سطح ماهیت روابط میان شهروندان خویشاوند گرایی با تبار گماری، بی اعتمادی،
احترام قائل نبودن واقعی برای دیگران، نگاه ابزاری به دیگران، ضعف در پی گیری
اهداف جمعی، تمایل به آزار، تحقیر و تخریب دیگران – سطح ساختارها: فرهنگ عمومی غیر عقلایی، دولتی بودن نظام اقتصادی، بی ثباتی
***************************************************************************************
فصل سوم
شکل های زیستی و معیشتی ایلات ایران
جوامع ایلی ایران از لحاظ شیوه زیست و معاش به دو دسته تقسیم می شوند: جوامع کو چنده یا کوچ نشین و جوامع غیر کو چنده یا یکجانشین کو چنندگی خود شکل هایی از کوچروی و چادرنشینی محض و کامل تا نیمه کوچروی و نیمه کوچ نشینی، یعنی شیوهای میان کو چند گی کامل و یکجانشینی کامل دارد.
در دوره مغول زندگی کوچ نشینی در بسیاری از مناطق ایران گسترش یافت. در اواسط قرن هشتم هجری قمری کوچ نشینی در خراسان رونق گرفت. برخی از کوچ نشینان مغولستان به سوی ترکستان غربی به حرکت در آمدند، اما در میان راه، این دسته از کوچ نشینان با مقاومت ایلاتی رو به رو شدند که تیمور آنها را متحد کرده بود تیمور پس از نابودی ایلات مهاجم به لشکرکشی به داخل ایران پرداخت و در نتیجه حرکت ایلات مختلف در فلات ایران از سر گرفته شد. بعد از مرگ تیمور سلسله های آق قویونلو و قراقویونلو بر غرب و شمال غربی و سر انجام مرکز و جنوب ایران فرمان می راندند و حرکت کوچ نشینان آسیای مرکزی به سرزمین ایران شدت گرفت.
می توان نتیجه گرفت که کوچ نشینی شبانی در ایران تا حد زیادی ناشی از حرکت ایلات ترک و مغول بین قرنهای پنجم و هفتم از نواحی آسیای مرکزی به فلات ایران است.
علل و انگیزه کوچ نشینی در ایران
لازمه زندگی کوچ نشینی اهلی کردن و پرورش حیوانات است و این امر نیز مستلزم وجود حیوانات وحشی در یک منطقه است.
دلایل گوناگونی برای مبادرت به کوچ در ایران عنوان شده است. قدیم ترین دلیل، احتمالا دلیلی است که کوچ را ناشی از تغییرات جوی و اقلیمی میداند.
سلطه مغول و ایلخانان از دو نظر بر تشدید کوچندگی و استمرار آن تاثیر گذاشتند: "اول اینکه، ایلخانان مغول، حکومتی بر اساس ساختار قبیلهای صحراگردی تشکیل دادند، دوم اینکه، پس از سلسله امپراتوری ایلخانان و تیموریان سایر حکومت هایی که به دنبال آنان روی کار آمده اند همگی دارای ساختار قبیله ای بوده اند یا به اتکای قدرت نظامی ایلات روی کار آمدند.
دلایلی برای اثبات این نکته، یعنی رواج ونشر کوچندگی در ایران به دنبال یورش بیگانگان آمده است – مبارزات تقریبا طولانی سلسله های پیش از اسلام با اقوام تورانی و ترک متاثر از دوتضاد و تفاوت اساسی بوده است: اول تضاد بین شیوه زیست ، دوم اختلاف در مذهب
تقسیم بندی کمی ایلات ایران
ایلات بزرگ
این گروه از ایلات شامل عشایر ترکمن، ایلسون (شاهسون)، یکی دو اپل از ایلات کردستان، لرهای لرستان، بختیاری ها، ایلات کهگیلویه و بویراحمد، قشقایی و چند ایل دیگر است. ایلات بزرگ یک منطقه از نظر ساخت اجتماعی، شیوه های تولید و در زمینه های فعالیت اقتصادی وضعیت مشابهی دارند. می توان آنها را لحاظ کوچ و اسکان به دو گروه تقسیم کرد : عشایری که بیش از ۸۰ درصد جمعیت آن متحرک اند- عشایری که بخش کوچکی از آنها در سردسیر و بخش نسبتا بزرگی در گرمسیر سکونت دارند.
ایلات کوچک
گذشته به علت عدم امنیت و حالت تهاجمی که ایلات بزرگ برای آنان فراهم می کردند، اغلب به یکجانشینی روی آوردند، ولی پس از مناسب شدن شرایط، مجدد تعداد زیادی از آنان بر اثر عوامل متعددی از جمله سدآوری دامداری مبتنی بر کوچ به کوچروی می پردازند. مهم ترین این عوامل عبارتند از: – در نظام ایلی و شیوه تولید آنها هیچ گونه تغییری روی نداده است – ایلات کوچک در سایه امنیت منطقه، قابلیت بروز ویژگی های درونی خود را بازیافته اند. – این گروه از ایلات، کوچروی را که مظهر زندگی ایلی است می طلید
جمعیت شناسی کوچ نشینان ایران
مرکز آمار ایران جمعیت عشایر ایران را در سال ۱۳۴۵ برابر ۴۶۱ هزار نفر و در سال ۱۳۵۴ معادل ۶۰۱ هزار برآورد کرده است. مقایسه ارقام، تفاوت های فاحشی را نشان می دهد، گروه عشایری موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی از طریق محاسبه میزان کم شماری مرکز آمار ایران، در سال ۱۳۴۵، در یکی از مناطق عشایری (منطقه کهکیلویه) و تعمیم آن به کل ایران، توانسته است جمعیت عشایر ایران را برابر084/694/3نفر برآورد کند.سرشماری عمومی سال ۱۳۶۵ بر خلاف سرشماری های گذشته که در آبان ماه انجام شده بود در مهر ماه انجام شد. در این سرشماری جمعیت کشور به دو گروه ساکن و غیر ساکن تقسیم شده است. بدین ترتیب که جمعیت شهری و روستایی را جزء جمعیت ساکن و جمعیت کو چناده و بدون سرپناه ثایت را جمعیت غیرساکن قلمداد کرده اند. براساس سرشماری مهر ۱۳۶۶ جمعیت غیر ساکن ایران برابر ۲۵۱۰۹۸ نفر بوده است. بنابر این، در این ترکیب هم جمعیت عشایر کوچتده و هم جمعیت متحرک غیر عشایر وجود دارد. در سال ۱۳۶۴ مرکز آمار ایران با بهره مندی از تجربیات گذشته و امکانات بیشتر و با یاری از سازمان اجتماعی عشایر اقدام به شناسایی کلیه مناطق عشایری ایران در زمان بیلاق کرد. هدف از این کار فراهم آوردن مقدمات اجرای سرشماری عشایر کوچنده در سال ۱۳۶۶ بود. این مقدمات شامل موارد زیر میشد: – شناسایی سازمان اجتماعی هر ایل یا طایفه تا سطح کوچکترین رده – تهیه نمودار سازمان اجتماعی رده های هر ایل با طایفه مستقل، – برآورد تقریبی تعداد خانوارهای هر یک از رده ها- ترسیم مسیر کوچ طایفه ها بر روی نقشه و تعیین محل های استقرار ییلاقی و قشلاقی هر یک از رده ها بر روی نقشه
قشربندی اجتماعی
ساختار اجتماعی و سلسه مراتبی جامعه های ایلی ایران را می توان در دو دسته کلی ایلات بدون قشربندی و اجتماعات دارای قشر تامی تقسیم کرد
ایل های بدون قشربندی (شامل اجتماعات کوچک ایل ها و طایفه ها)
در این نوع جامعه های ایلی، قشر حاکم وجود نداشت و اعضای طایفه ها با سران طایفه ها، یعنی کدخدایان و ریش سفیدان، وضع اجتماعی برابر و یکسانی داشتند و تصمیمات معمولا در مجلسی مرکب از اعضای ایل و طایفه گرفته می شد.
ایل های دارای قشربندی که در دو دسته قابل شناسایی هستند
ایلات دارای قشربندی ضعیف (شامل گروهی از ایل های بزرگ با نیروهای متعدد). در این دسته از ایل ها معمولا یک تیره، هسته مرکزی ایل یا طایفه به شمار می رفت و رهبری ایل با طایفه را بر عهده داشت. زمین های مرغوب کشاورزی و مراتع، در اختیار تیره حاکم بود.در این دسته از ایل ها، به جز تیره خوانین، یا قشر برتر، سه قشر دیگر هم وجود داشتند : قشر همسا (همسایه) که بیشتر اعضای آن تیره های دیگر ایل بودند و به تیره خوانین وابسته بودند؛ – قشر لوتی ها (نوازندگان) که پایین ترین قشر ایل بودند و ازدواج میان اعضای این قشر و قشرهای دیگر ممنوع بود – قشر سیدها که در میان قشرهای دیگر از احترام خاصی برخوردار بودند
ایل های با قشربندی پیشرفته (شامل ایل هایی متشکل از مجموعه ای از طایفه ها و تیره ها). این دسته از ایل ها، مانند بختیاری و قشقایی، هر یک دارای پنج قشر متمایز از یکدیگر بودند: قشر حاکم که روستاها، قشر کلانتران یا سران طایفه ها-قشر کدخدایان-قشر عامه عشایر – قشر نیمه مطرود
ورجاوند در ترکیب اجتماعی جامعه ایلات، سه قشر را از یکدیگر متمایز می کند
قشر اول این قشر اجتماعی از خان ها و کلانتران تشکیل می شود . قشر دوم:کدخدایان و ریش سفیدان و برخی از افراد گروه متوسط ایل را شامل می شد.
قشر سوم :این قشر تمام افراد عادی ایل را در بر می گیرد و مشتمل بر گروهی است که خود دارای دام نیستند یا گروهی که تعدادی دام دارند و از طریق بهره برداری از آن قادر نیستند معیشت خود را تامین کنند
برقعی نیز در قشربندی اجتماعی جامعه بلوچ ده نشین و عشایری حوزه جغرافیایی بنت بلوچستان، شش قشر در جامعه روستایی و پنج قشر در جامعه عشایری برشمرده است: خان (گروه حاکم و خویشاوندان آنها)، کدخدا (مالکان زمین با بزرگ مالکان)، ارباب (خرده مالکان)، استاد (صنعتگران، شامل زرگر، آهنگر، نجار)، در زاده(کارگران کشاورز بی آب و زمین و نیروی مولد جامعه)، و نوکر وغلام (پردگان) در جامعه بلوچ روستایی، هوت (طایفه ای از بالاترین قشر اجتماعی و هم ردیف گروههای بالای قشر کد خدای روستاها)، گرنگش ( افراد طایفه کرنکش)، بلوچ (طایفه)، جت( اشتربانان هم مرتبه در زادگاه های روستایی) و تیه (بردگان عشایر)
شیوه های امروزی زندگی کوچ نشینان
به واسطه تغییرات شکل گرفته در جامعه عشایری در ابعاد مختلف، نوع زندگی کوچ نشینی این جامعه کوچرو نیز تحت تاثیر قرار گرفته و دچار تحولاتی شده است. از این سان، می توان به تمایزات در کوچروی این جوامع اشاره کرده و آنها را بر این اساس به رده های مختلف تفکیک کرد. : کوچ نشینان تک خانواری یا بنکویی – اسکان یافتگان کوچنده – – رمه گردانان
ساختار اقتصادی
بررسی شیوه معیشت و اقتصاد حاکم بر جوامع سنتی و جوامع ایلیاتی روستایی، به طور خاص که بر پایه کشاورزی کهنه و دامداری شکل گرفته اند و مبتنی بر اقتصاد معیشتی و خود مصرفی هستند پژوهشگران مختلف، ویژگی های متفاوتی را برای اقتصاد جامعه کوچ نشینی برشمرده اند، پاره ای از این ویژگی ها عبارت اند از – فناوری ساده و ابتدایی در رابطه ضعیف و منتفعل با طبیعت، – تقسیم کار ابتدایی و طبیعی مبتنی بر سن و جنس – خانواده و شبکه خانوادگی به عنوان اصلی ترین واحد تولید، – نوع معیشت غالب مبتنی بر دامداری – تولید برای مصرف، – رابطه کاری خانوادگی، – زندگی سخت و پر مشقت . می توان اقتصاد جوامع کوچ نشینی را بر سه پایه اساسی مبتنی دانست – فعالیت های دامپروری و تولید محصولات دامی و فراورده های لبنیاتی – تولید محصولات کشاورزی، – تولیدات کارهای دستی
عبداله شهبازی اقتصاد ایلات و عشایر را به دو گروه عمده تقسیم می کند:- عشایری که اقتصاد آنها به طور عمده بر دامداری مبتنی است. – عشایری که دارای اقتصاد چندبخشی با چند وجهی هستند.
تقسیم کار و وضعیت اشتغال کوچ نشینان
تقسم کار براساس نیاز و به صورت مکانیکی شکل گرفته است. هدف از آن نیز نوعی همکاری و تقسیم کار در ارتباط با تولید و مبتنی بر دو ملاک عمد سن و جنس بوده است.
داد و ستد و مبادله در میان کوچ نشینان
اصولا مبادله در این نوع جامعه مبتنی بر نیاز و رفع نیاز گروه است . داد و ستد در جامعه عشایری دارای ساز و کارهایی از این قرار است – رفع نیاز- تک محصولی بودن، – سودجویانه نبودن – کم بودن نقش پول – ابتدایی بودن نظام اقتصاد جامعه
در جماعت های عشایری، از جمله طایفه های کوچنده بختیاری، خرید و فروش حالتی اجتماعی و دوستانه داشت. خریدار و فروشنده یکدیگر را می شناختند و با هم رفت و آمد می کردند. شکل مبادله در بین عشایر بیشتر پایاپای بوده است. این مبادلات به چند صورت مختلف انجام می پذیرفته است
روغنی ، گندم به گندم ،برهای با کهرهای ،وجهی، پولی
تاریخ سیاسی عشایر
وقتی گروهی با عشیره و طایفه ای بر تخت سلطنت می نشست، گروه های عشایری بسیار دیگری هم بودند که همزمان قدرت فراوانی داشتند و در سیاست دخالت می کردند. نه تنها اکثریت حکومت های ایران را عشایر تشکیل داده اند، بلکه طولانی ترین عمر حکومت ها نیز به آن ها اختصاص یافته است.بدون تردید می توان ادعا کرد که بیش از دو سوم حکومت های ایران و نزدیک به هشتاد درصد ادوار حکمرانی کشور ایران از گذشته های دور تا دوره معاصر در اختیار جماعت های ایلی قرار داشته است پایه اصلی حکومت های مرکزی در ایران سپاهیانی بودند که در واقع از جنگجویان عشایری تشکیل می شدند، برخی طبقه بندی های جامعه ایرانی بر اساس همبستگی با ساختار اجتماعی – سیاسی ایلات صورت گرفته است که عبارتند از:دسته نخست در چنین طبقه بندی هایی یک دسته اتحادهای ابلی یا بزرگ ایل هایی بودند که ساختاری متمرکز و پرقامت داشتند و دودمان های متعلق به سران، آنها را رهبری می کردند. دومین دسته ایلات با ساختار سیاسی متمرکز محلی و رهبرانی بودند که قدرت را در دست داشتند. دسته سوم ایل هایی بودند که ساختار سیاسی متمرکزی نداشتند و به صورت پراکنده و بدون رهبری برجسته و مشخص سازمان یافته بودند
فرهنگ کوچ نشینان
در بررسی فرهنگ کوچ نشینان آنچه مورد توجه قرار می گیرد رفتارها، ارزش ها و باورهایی است که ساختار زندگی کوچ نشینان بر پایه آن ها قرار دارد. این رفتارها شامل مراسم ازدواج، مرگ و سوگواری، جشن هاء بازی ها و همچنین اعتقادات دینی و باورهای سیاسی است
ویژگی های دینی و باورها
اطلاعاتی که از اعتقادات دینی ایلات و عشایر ایران در دست است گویای این واقعیت است که از بین مذاهب اسلامی، سه مذهب شیعه، سنی حنفی و سنی شافعی بیش از سایر مذاهب در میان جامعه عشایری ایران رایج بوده است. علاوه بر آنها مذاهبی چون اهل حق نیز در برخی از طوایف کرد، لر و ترک مشاهده شده است.
خانواده
کوچک ترین واحد اجتماعی جامعه ایلی خانواده است. ساختار خانواده بر روابط زن و شوهری، پدر و مادر و فرزندان نهاده شده است. در ایلات ایران، شکل های گوناگون خانواده از خانواده هسته ای ساده و مرکب گرفته تا خانواده گسترده و گسسته یا ناقص وجود دارد. وجه غالب ساخت خانواده در جامعه ایلی، خانواده هسته ای است
ازدواج
در جامعه های اپلی ایران، ازدواج عمدتا به شیوه درون همسری انجام می شده است و در گروه های دودمانی و پیوسته، بیرون از شبکه محارم و در درون تیره و طایفه صورت می گرفته است. ازدواج میان عموزادگان، خاله زادگان، عمه زادگان و دایی زادگان به ترتیب از ازدواج های ترجیحی به شمار می رفته اند. انتخاب همسر در میان کوچ نشینان تحت تاثیر عوامل گوناگونی صورت می گرفته است. از جمله دین و وضعیت مذهبی خانواده های قشربندی اجتماعی؛ شیرها خویشاوندی و سن علاوه بر موارد یاد شده، در گذشته در جامعه های ایلی ایران رسم چندزئی و دادن شیربها از سوی خانواده داماد به خانواده عروس معمول بود.
******************************************************************************************
فصل چهارم
واژه کردستان در گسترده ترین مفهوم خود به سرزمینی اطلاق می شود که کردها در مقام جامعه ای همگن در آن سکنا گزیده اند. این سرزمین بین ترکیه، عراق، ایران و بخش های کوچک در خاک سوریه و اتحاد جماهیر شوروی سابق تقسیم شده است بیشتر محققان و متفکران عقیده دارند که کردها یکی از شعب آرپایی و از ساکنان قدیم فلات ایران هستند. امیر شرف خان بدلیسی در مقدمه کتاب خود، قبایل کرد را به چهار گروه تقسیم می کند: کرمانج، لر، کلهر و گوران
برخی مورخان و باستان شناسان، اصطلاح کرد را برگرفته از نام یک مرد میدانند، گروهی دیگر آن را بر چسب طایفه ای دانسته اند و بعضی برآنند که گروه های چادرنشین را در گذشته عمدتا با نام "الاکراد" یاد می کردند. استرابون بونائی در سال ۶۰ پیش از میلاد، نقش های فراهم آورده که در آن نام کارداک ذکر شده است. او در گزارش واژه کارداک می نویسد: "گروهی بوده اند که در آغاز تاریخ در کوه های سوریه می زیسته اند و آنها را گوتو گفته اند؛ یعنی پهلوان، رزمنده و جنگجو، این واژه به زبان آشوری کاردو یا کارداک یا کورد و در زبان پهلوی واژه "کورت" به معنی کورتیک (کردی) می باشد
جعفر بیگی استرابون جایگاه کردها را در قسمتی از کشور پهناور ماد نشان می دهد و نتیجه می گیرد که بنابر این مسلم است که هم از حیث مکان و هم از حیث زمان و حوادث تاریخی، کرد جزء ماد بوده و هیچ ستاد استواری برای جدا کردن آنها در دست نیست، بسیاری از شرق شناسان اروپا از جمله پروفسور سایس معتقدند که قوم ماد از عشایر کرد بوده اند،
بیشتر کردها مسلمان شافعی مذهب اند. ساکنان خانقین، استان کرمانشاه و ایلام شیعه مذهب اند. علاوه بر اسلام شیعه و سنی، در مناطق مختلف کردستان، گروههای دیگری نیز وجود دارند که در آن ها رگه ها و آثاری از ادیان قدیم ایرانی و سامی و اندیشه های غلات شیعه و تصوف به چشم می خورد که بزرگ ترین آن، علویان کردستان شمال غرب اند. همچنین در صحنه، کرند غرب، لرستان و جنوب کرکوک گروه هایی از کردهای فرقه اهل حق زندگی مب کنند فرقه دیگر، یزیدی ها هستند که اغلب به غلط آنان را "شیطان پرست، می خواستند. این فرقه هر چند در اصل به صورت یک فرقه سنی مذهب و متعصب پا گرفت، اما وجوه مشترک بسیاری یا غلات شیعه دارد و پیروان آن به زبان کرمانجی سخن می گویند. جایگاه یزیدی ها به ویژه جبل سنجار (در جنوب غرب موصل) و آن سوی مرز عراق و سوریه واقع در شرق موصل بود که بقعه شیخ علی در آنجاست. در خاک اتحاد شوروی – قفقاز، در کردستان ترکیه روستاهای زیادی وجود
ایلات و عشایر کرد ایران
سرزمین اصلی کردها کرمانشاهان، کردستان، آذربایجان غربی، ایلام و شمال خراسان است، ولی در کرمان، فارس، تهران، ورامین، رودبار گیلان و بلوچستان و پاره ای دیگر از مناطق ایران نیز به طور پراکنده زندگی می کنند. کرمانشاهان، از مراکز مهم ایلات کردنشین ایران است. فعالیت کردها زراعت توام با دامداری است در کردستان، اطراف ستنالج، مریوان، دیواندره، سقز، بیجار و بانه، برخی از طوایف مختلف کرد به طور یکجانشیتی و پاره ای به صورت نیمه کوچ نشین زندگی می کنند. دامنه قلمرو عشایر کرد تا آذربایجان غربی گسترش می یابد. در زمان صفویه برخی عشایر کرد به خراسان کوچانده شدند. برای مثال، در قوچان گروهی از کردها به نام باچوانلو زندگی می کند. باچوانلو ها تیره کوچکی از طایفه زعفرانلو از ایلات کرد هستند که به "کرد قوچان" معروف اند. باچوانلوها و دیگر کردهای خراسان از جمله کردهای مناطق غربی ایران اند اجداد آنان حدود چهارصد سال پیش به تدبیر شاه عباس صفوی برای مقابله با طوایف مهاجم ازبک به این منطقه کوچانده شده اند. در میان کردهای ایران برآوردی که در مورد ایلات وجود دارد از ۶۰ ایل کرد یاد می شود که در میان این تعداد می توان پانزده ایل را جزء ایلات عمده به شمار آورد که بزرگترین آنها ایل کلهر می باشد یکی از بزرگترین ایلات کردها در استان کرمانشاه قرار دارد.
ایلات و طوایف استان کرمانشاه
جامعه عشایری استان کرمانشاه به رغم جمعیت اندکش نسبت به جمعیت جوامع شهری و روستایی، حدود ۷۰ درصد از عرصه استان را قلمرو زیست و فعالیت خود قرار داده اند و بیش از ۴۱ در صد دام استان را در اختیار دارنل اجتماعی که به لحاظ اقتصادی اهمیت فراوانی در استان دارد
در استان کرمانشاه چهارده ایل و یک طایفه مستقل وجود دارد. ایلات کلهر، سنجابی، قلخانی، یان زرده، گوران، کرند، چاق، ثلاث باباجانی، بایروند و طایفه مستقل عثمانوند در داخل استان و ایلات جمهوری ترکاشوند، ژوله و زنگنه و بالاوند زردلان به خارج از استان کوچ می کنند.
مراتع استان کرمانشاه در مجموع به سه دسته تقسیم می شود : مراتع بیلاقی، مراتع قشلاقی، مراتع میانیند،
خانوار و جمعیت
بنا به آمار سرشماری عشایری سال ۱۳۷۵، عشایر استان که تمام یا بخشی از سال را در داخل استان سپری می کرده اند، ۱۰۸۹۸ خانوار با ۷۳۸۷۹ نفر جمعیت بوده اند و حدود67/5 درصد از جمعیت عشایر کل کشور و ۱۵۴ درصد از کل جمعیت استان را شامل می شوند.
ایل راههای استان
۳۲ ایل راه عشایری در استان کرمانشاه وجود دارد که عشایر هنگام کوچ به بیلاق و قشلاق از آنها استفاده می کنند. عشایر استان دارای چندین ایل راه اصلی هستند که طولانی ترین آنها مربوط به عشایر ایل زوله است به طول ۶۵۰ کیلومتر که از کوه های امروله در شهرستان صحنه و مراتع عبد التاجدین شهرستان کنگاور آغاز می شود و به مناطق گرمسیری آنها در شهرستان دشت آزادگان استان خوزستان و مراتع برتش و موسیان در استان ایلام می رسد. حدود ۳۵ تا ۴۵ روز طول می کشد که عشایر، این مسیر را (قشلاق به ییلاق) طی کنند.
ایل کلهر
ایل کلهر انی بزرگ ترین ایلات کرد ایران است که از آغاز تشکیل حکومت و تمدن در کوهپایه های زاگرس مسکونت داشته اند. ا
قلمرو و زیستگاه ایل
در گذشته ایل کلهر از شمال به محدوده ایل های کرند، گوران و گوران بان زرده، از ناحیه جنوب به حوزه حکومتی والی پشتکوه (استان ایلام کتونی)، از طرف مغرب به خاک کشور عراق (مندلی و خانقین) همچنین به قشلاق ایل سنجابی و قشلاق اپل کرند و نهایتا از جانب مشرق به ییلاق ایل زنگنه و قسمتی از ییلاق سنجابی (ماهیدشت) و در واقع جنوب شهر کرمانشاه محدود می شد امروزه افراد این ایل که بزرگ ترین ایل در غرب کشور محسوب می شود بیشتر در شهرستان های گیلان غرب، هارون آباد و بخش هایی از کرند، تفت شهر، سومار، گهواره، ایوان، ماهیدشت و در دهستان قلعه شاهین سرپل ذهاب و نصر آباد قصرشیرین و تمامی نواحی و حومه مکان های یاد شده ساکن اند
ساخت ایلی در ایل کلهر
سازمان ایل کلهر از شش بخش تشکیل شده که هر یک زیر مجموعه دیگری بوده است این شش بخش عبارت اند از: ایل، تیره، طایفه، خل، هوز با تخماره و مال
طوایف ایل کلهر
طایفه با پیر،طایفه برگه،طایفه رجو، ارونه وند، طایفه صالگه ، طایفه صید محمد، فرضی، طایفه غلامی
سازمان خویشاوندی در ایل کلهر
بنه مال : افراد یک بنه مال با هم روابط خویشاوندی نسبی دارند و در عین حال به علت ازدواج درون گروهی (مثل پسر عمو، دخترعمو ) دارای روابط خویشاوندی سببی هم می شوند.مال هایی که عضو بنه مال هستند با توجه به واحد خویشاوندی پدر تباری اغلب محل سکونتشان در کنار همدیگر است
هوز با تخماره:هوز یا تخماره واحد خویشاوندی است که بزرگتر از بنه مال است و از مجموع چند بشه مال تشکیل می شود. اعضای هوز معمولا خود را متعلق به یک جد مشترک می دانند که بعد از چند نسل به آن می رسند.
طایفه: "طایقه واحد اجتماعی، سیاسی است که لزوما مبتنی بر نظام خویشاوندی واحد و نیای مشترک نیست، به عبارت دیگر، هر طایفه می تواند بر اساس خویشاوندی پدر تباری بوده باشد یا با همبستگی و اتحاد سیاسی، نظامی و اجتماعی با گروههای هم نژاد غیر خویشاوند شکل گیرد، اگر تیره های یک طایفه دارای یک نیای مشترک حقیقی یا دودمانی باشتاد، طایفه به نام او نامیده می شود .طایفه های ایل کلهر دارای نیای مشترکاند که بیشتر آنها نام خود را از همان جد مشترک گرفته اند
تیره: در اصطلاح به اجتماع گروهی هم خویشاوند گفته می شود که به یک نیای مشترک حقیقی یا آرمائی وابسته اند و به نام او نامیده می شوند و از یک همبستگی تاریخی و سیاسی و فرهنگی ایلی برخوردارند
انواع خویشاوندی در ایل کلهر
خویشاوندی نی. در میان ایل کلهر خویشاوندی نسبی اصلی شامل افراد ماله بنه مال، هوز، تخماره و طایفه می شود
خویشاوندی سببی: قاعده ای که ناشی از ازدواج با غیر خویشاوند است و در جامعه عشایری اهمیت ویژه ای دارد.
خویشاوندی آرمانی: خویشاوندی آرمانی در میان مردم ایل کلهر وجود دارد، به طوری که حتی یک فرد تمام افراد طایفه یا تخماره دایی خود را دایی می داند و به اصطلاح محلی "خالوان" وی محسوب می شوند
انواع خانواده
از نظر وسعت و معیار توزیع قدرت درونی : به دو نوع گسترده و هسته ای تقسیم می شود. الگوی خانواده در بین کوچ نشینان، خانواده گسترده و در میان عشایری که در روستاها و شهر ساکن شده اند خانواده هسته ای
از نظر معیارقدرت: از این منظر خانواده به دو نوع: پدر سالاری و مادر سالاری تقسیم می شود. در ایل کلهر شکل عمومی و رایج خانواده از نظر توزیع قدرت مردسالاری است. فرد بزرگ خانواده تصمیم گیرنده و صاحب قدرت است
جایگاه فرهنگی خانواده در ایل کلهر
در عرف این جامعه، خانواده پایگاهی به منظور ارتقای شخصیت افراد، بزرگسال شناخته شدن و استقلال فردی است، خانواده، به منزله عاملی برای حفظ نسب و ادامه نسل است. از این نظر خانواده های ایل کلهر به داشتن فرزندان زیاد و از جمله داشتن اولاد ذکور افتخار می کنند. از دیگر نقش های فرهنگی خانواده انتقال فرهنگ و آداب و رسوم به فرزندان است.
جایگاه اقتصادی خانواده در ایل کلهر:
در مجموع، خانواده در ایل یعنی واحد اقتصادی – تولیدی و همگی اعضای آن به منزله نیروی کار محسوب می شوند که اساس کار آنها دستمزد نیست و همه بک هدف دارند، کار برای پیشرفت اقتصادی و کسب درآمد بیشتر برای خانوار.
انواع ازدواج در ایل
ازدواج را به طور کلی بر اساس دو شاخص: الف) تعداد زوجها وب) دایره همسرگزینی تقسیم بندی می کنند.
انواع ازدواج براساس تعداد همسر
. – تک همسری، – چند همسری (دو هدف (هدف اول، عوامل اقتصادی خانواده و نیاز به نیروی انسانی بیشتر ،هدف دوم، در میان طبقات بالایی عشایر دیده می شود و آن داشتن زنان متعدد با هدف داشتن اولاد زیاد و تحکیم پایگاه اجتماعی خانواده)
انواع ازدواج بر اساس دایره همسرگزینی
ازدواج های درون گروهی:
ازدواج با خویشاوندان نسبی، که در اصطلاح ازدواج همخون گفته می شود؟ یعنی ازدواج با خویشاوندان نزدیک پالاری، همچون دختر عمو، پسر عمو که از یک اسب هستند و هدف اصلی آن استحکام رابطه خانوادگی و حفظ نظام و میراث تبار پدری است. بیشترین میزان ازدواج مربوط به نوع ازدواج با خویشاوندان نسبی است
ازدواج با خویشاوندان سبی، یعنی ازدواج بین افرادی که از راه وصلت و زناشویی خویشاوند شده اند، همچون دختر خاله با پسر خاله، دختردایی با پسر عمه. در اینجا ممکن است هر کدام از زوجین متعلق به یک طایفه یا در درون یک طایفه باشند.
ازدواج برون گروهی، یکی از مباحث بسیار مهم در ازدواج های برون گروهی، توجه به سرمایه اجتماعی برون گروهی است. در چنین مواردی اعتماد طرفین که یکی از شاخص های اصلی است، یکی از مزایای ازدواج های برون گروهی گسترش دامنه و محدوده خانواده و خویشاوندی است.
پوشاک سنتی زنان ومردان کلهر
پوشاک سنتی زنان:شه بو، گله نجه، خفتان یا نیم تنه که،ژیر سه روه ن ،سه روان، به تپه
پوشاک سنتی مردان هم از چند تکه تشکیل شده است:قه وا -شوال (پاتول) – کلاش -فه ره جی- کله بال- کلاو ده زمال
دلایل گسترش یکجانشینی در ایل
عوامل باعث کاهش زندگی کوچ نشینی و روی آوردن به زندگی یکجانشینی عبارت اند از *سیاست های دولت پهلوی در زمان رضاخان در تخته قاپر کردن ایلات به منظور شکستن وحدت نیروهای عشایری و تقویت قدرت مرکزی * شرایط سخت زندگی کوچ نشینی و نداشتن امکانات رفاهی، بهداشتی و آموزشی که بیشتر دولت ها به آن توجه نمی کردند و تمایز سطح زندگی کوچ نشینی با یکجانشینی و شهری
******************************************************************************************
فصل پنجم
ترک، واژه ای است چینی به معنای شجاع، دلیر، نیرومند و سخت. گویا چینی ها این نام را بر همسایگان شمال و شمال غربی خود نهاده اند. ترکان از نژاد مغولی منچوری هستند. نژاد مغولی منچوری شامل: ملل آسیای شرقی، مرکزی و همچنین آسیای جنوب شرقی می شود.زبان های ترکی به چندین شاخه و شعبه تقسیم می شوند که ترکی آذربایجانی به گروه غربی خانواده زبان های ترکی وابسته است. منابع اصلی زبان های منسوب به شاخه غربی خانواده زبان های ترکی و از آن جمله زبان آذربایجانی عبارت بوده اند از: زبان های قبایل و طوایفی که به نام های ساک – سکیف – سکا؛ گام – گاسپی۔ گاسیت – خزره سابیر – سووار، هون – گونه ترک -تورک، غز- اغوز، قبچاق – قبچاق و غیره شناخته شده اند.
ایلات و عشایر ترک
از ابلات بسیار مهم ترک می توان به ایلات شاهسون، قشقایی و خمسه در فارس اشاره کرد. بسیاری برآنند که حتی ایالات ترکمن نیز به دلیل قرابت زبانی جزء ایلات ترک زبان به شمار می آیند که البته این سخن به دلیل تجانس زبانی – فرهنگی ایلات ترکمن با ابلات ترک زبان دیگر چندان بی راه نیست
ایل قشقایی
ایل قشقایی یکی از ایلات ترک زبان ایران است. مرکز اصلی این ایل استان فارس است.
زبان، نژاد و مذهب:تقریبا تمامی قشقایی ها شیعه جعفری هستند. زبان مردمان این ایل، ترکی است.. خویشاوندی نزدیک آنها با آذربایجانی ها دارند. از نظر ریخت شناسی، رنگ پوست، موهای طلایی و چشمان سبز آبی بعضی از مردم قشقایی با قفقازی ها شباهت زیادی دارد
جمعیت ایل:جمعیت ایل قشقایی در سال ۱۳۳۱ هق حدود ۶۴ هزار خانوار یعنی ۳۲۰ هزار نفر برآورد شده و تعداد افراد مسلح آنها در زمان صلح ۲۰ هزار نفر بوده است.
طایفه های قشقایی:طایفه های ایل قشقایی به دو گروه طوایف بزرگ و کوچک تفکیک می شوند: طوابق کوچک: ۱) رحیمی، ۲) ایگدر، ۳) صفی خانی و ۴) قراچایلو و طوایف بزرگ: ۱) دره شوری، ۲) کشکولی، ۳) قار سیمان، ۴) شش بلوکی، ۵) عمله و ۶) کشکولی کوچک
در یک تقسیم بندی دیگر طوایف بزرگ ایل شامل این پنج طایفه میشوند دره شوری، "شش بلوکی"، "کشکولی بزرگ، کشکولی کوچک و قراچه"،
بنکو:بنکو از اجتماع چند سیاه چادر در منطقه محدودی به نام "پورت، تشکیلشده است. افراد مستقر در این واحد اغلب خویشاوند هستند و در مسائل مربوط به دامداری و کشاورزی با هم توافق نزدیک دارند.
بیله:بیله کوچک ترین واحد اجتماعی در سلسله ساخت اپلی ایل قشقایی است که از گردهمایی چند خانوار خویشاوند تشکیل می شود.
از طایفه های مختلف ایل قشقایی حدود ۴۰ درصد به شیوه کوچ نشین و نیمه کوچ نشین زندگی می کنند و بقیه اسکان یافته اند
طایفه دره شوری: دره شوری یکی از طوایف نیرومند و مشهور ایل قشقایی است که طبق آخرین آمار دولتی (۱۳) دارای ۶۴ تیره و ۵۱۶۹ خانوار (۲۷۳۹۶ نفر) بوده است . مهم ترین تیره های این طایفه عبارت اند از: کیخایی، خانی، جانباز لو، شبانکاره، بهرام کبخایی، چهارپنجه، ایمانلو، چهار پنجه نره
طایفه عمله:طایفه عمله یکی از بزرگترین طوایف ایل قشقایی است که در زمان ایلخانی صولت الدوله برای رسیدگی به کارهای شخصی ایلخان، جمع آوری حق مالکائه، رسیدگی به امور کشاورزی و …تشکیل شد. این طایفه جزء نیروی محافظ خان و عوامل اجرایی و اداری او به شمار می رفتند و مستقیما تحت نظر خان اداره می شدند.. جمعیت طایفه عمله در سال ۱۳۶۰ شمسی ۸۰۱۱ خانوار (۲۲۴۶۱ نفر) بوده است.
طایفه فارسیمدان:طایفه فارسیمدان از قدیم ترین طوایف ایل قشقایی است که قبل از دیگر طوایف ترک زبان به فارس آماده اند نویسندگان طی مطالعه ای میدانی در سال ۱۳۸۶ دریافتند که فارسیمدان در اصل از واژه "فارس میدان" اخذ شده و این نام از آن رو بر این ایل نهاده شده است .امروزه گروه هایی از طایفه فارسیمدان در حوالی اراک و تهران زندگی می کنند و پارهای از آنها هنوز به اراکی معروف اند که به نظر می رسد بعدها به فارس کوچیده اند. این طایفه زمستان ها را در دهستان اجره، و حدود روستاهای قامور، دادین، سرمشهد، جدول ترکی، پل آبگینه از شهرستان کازرون و ناحیه پشت پرو جمیله، گرگان، رود فاریاب از شهرستان دشتی و دشتستان می گذرانند و تابستان ها پیرامون شهرستان های آباده، قمشه (شهرضا) و بروجن به سر می برند. این طایفه در سال ۱۳۶۱ دارای ۵۶ تیره، ۲۷۱۵ خانوار و ۱۲۳۹۴ نفر بوده است
طایفه شش بلوکی: به این دلیل که مردم این طایفه در اصل از ناحیه "شش بلوک خلجستان" به این منطقه آمده اند به شش بلوکی، معروف شده اند. این طایفه از پرجمعیت ترین طوایف قشقایی است که در پرورش و نگهداری دام مهارت فراوان دارند این طایفه در سال ۱۳۶۱ دارای ۶۰ تیره، ۶۴۰۳ خانوار (۳۳۹۳۸ نفر) بوده است
طایفه کشکولی بزرگ:این طایفه از حدود ۴۰ تیره تشکیل شده است. عده ای از آنان تخته قاپو شده اند و بقیه نیز در حال اسکان هستند. جمعیت این طایفه در سال ۱۳۴۲ حدود ۴۸۶۲ خانوار، در سال ۱۳۵۲، ۳۶۷۶ خانوار و در سال ۱۳۶۰ بالغ بر ۵۲۷ خانوار (۲۷۹۳۵ نفر) بوده است. طایفه کشکولی بزرگ در گذشته از سه تیره تشکیل می شد
طایفه کشکولی کوچک:ین طایفه از ۱۲ نیره تشکیل شده و در سال ۱۳۶۱ دارای ۱۱۳۸ خانوار ( ۶۰۳۷ نفر) بوده است. این طایفه قبلا تیره ای بود به نام راخپلو که بعدها تیره های دیگری، از جمله تیره کرمانی، به آن اضافه شد و گسترش یافت
ساختار سیاسی ایل :در گذشته طوایف مختلف ایل تحت سرپرستی ایلخان بزرگ اداره می شد. ایلخان به ظاهر از سوی دولت مرکزی انتخاب می شد، اما در عمل فردی از تیره شاهی لوی طایفه اعمله، قدرت را به دست می گرفت. ایلخان، مسئول جمع آوری خراج بود. ایلخان علاوه بر اخذ مالیات، وظایف دیگری نیز به عهده داشت، از جمله سرپرستی و تشکل یکپارچه اپل، رسیدگی به اوضاع سیاسی – اجتماعی ایل و… رفع اختلافات بین طوایف بزرگ ایل و تهیه تمام برنامه های حرکت کلی ایل به عهده ایلخان است
موسیقی قشقایی:به طور کلی در ایل قشقایی سه گروه نوازنده وجود دارد که عبارت اند از: عاشق ها، چنگی ها و ساربان ها
چادر در ایل قشقایی:چادر مسکن متحرک ایلات و عشایر است. چادرهای ایلی را، که بوهون" خوانده می شود، از موی بز و به رنگ سیاه می باشند. این چادرها به شکل مستطیل است و از چند بخش گوناگون سقف، التف های اطراف چادر، تیرک ها، چتا قطعه گنج یا گمچه، بندها، میخ های بلند چوبی، میخ های کوچک چوبی (که به نام "شیشه خوانده می شود) و لفاف پا چیق، یا ئی چی، اطراف چادر تشکیل شده است
بافته های قشقایی:دو دسته کلی: یافته های پرزدار (قالی، گبه) و بدون پرز (گلیم، سوزنی، پلاس و غیره) و بافته های کاربردی (جل، خورجین، نمکدان و غیره)
طرح های قالی قشقایی :طرح های شکلی -طرح های منظم،-طرح های خاص
***************************************************************************************
فصل ششم
لرها از اجتماعات باستانی و بسیار قدیمی در سرزمین ایران هستند. تاریخچه این مردمان همان گونه که در ادامه خواهد آمد، به دوره های بسیار کهن برمی گردد. مردمان این اجتماع علاوه بر تاثیر گذاری و تاثیر پذیری از فرهنگ دیگر اقوام ایرانی در سیاست این سرزمین نیز تاثیر بسیاری برجا نهاده اند. پشتیبانی از تشکیل حکومت ها تا تشکیل حکومت توسط این گروه که از مصادیق مهم نقش اقوام لر در تاریخ ایران است، انجام پذیرفته است. یکی از ویژگی های بارز این گروه، وجود ایلات و عشایر بزرگ و مهم ایران در میان آنان است. ایل بختیاری از ایالات لر را می توان بزرگترین ایل ایران از گذشته تاکنون قلمداد کرد. درباره این ایل نیز به تفصیل بحث خواهد شد
ایلات و عشایر لرستان:طوایف لرستان در یک تقسیم بندی به دو بخش لر و لک تقسیم می شوند که ایلات و طوایف لک در شمال و شمال باختری لرستان سکونت دارنددر گذشته لکها به "طوایف وئد" و لرها به افیلی شهرت داشتند.براساس آخرین نتایج سرشماری عشایر کوچنده (۱۳۷۸) استان لرستان محل استقرار بیلافی ۱۶۶۷۰ خانوار عشایری با جمعیتی بالغ بر ۱۰۸۳۹۴ نفر است و بر این اساس، این استان 5 / 9 درصد از کل خانوارهای عشایری کشور را در خود جای داده است و از لحاظ حجم جمعیت عشایری، لرستان رتبه سوم کشور را داراست. جمعیت عشایری لرستان در قالب پنج اتحادیه ایلی شامل سلسله و دلفان، بیران و پاجول، بالا گریوه، بختیاری و طرحان سازمان یافته است..
ایل بختیاری:ایل بختیاری که در استان چهارمحال و بختیاری سکونت داشته اند، بزرگترین ایل کو چنده ایران بوده است
زمینه های تاریخی و وجه تسمیه:بختیاری ها یکی از شعبات لر از گروه های قدیمی نژاد آریایی اند. در مورد وجه تسمیه بختیاری ها نیز روایات مختلفی وجود دارد. هرودت بختیاری ها را از نژاد قدیم ایرانی می داند که از کوه های آرارات و قفقاز به سوی مغرب حرکت کرده اند، عده ای به جنوب رود جیحون رسیده و به این دلیل که اراضی آنجا را خوب، وسیع و بلامنازع یافته اند، در کنار نهر آبی که دماز نامیده می شود مسکن گزیده و بعدها این محل را بخت آر نامیدند .خود بختیاری ها خود را از نزاد کی آرش برادر کیقباد پادشاه کیانی می دانند و در حال حاضر طوایفی به نام های کیارسی و کیانرسی وجود دارند که تشابه تامشان با کی آرش از حیث واژه شناسی قابل تامل است.
سابقه کوچ نشینی:بسیاری از مورخان سابقه کوچ نشینی در منطقه را با هنگامه تسلط صحراگردان مغول بر فلات ایران مترادف دانسته اند و آن را به اتابک احمد هزار اسب، از حکام مغول، نسبت داده اند.
ساختار ایلی :ساختار اجتماعی ایل بر یک نظام سنتی رده بندی با شاخه ببندی نهاده شده است.ایل بختیاری از لحاظ ساختی کار کردی به دو شاخه عمده تقسیم شده است: هفت لنگ و چهارلنگ. امروزه قلمرو چهارلنگ ها در شمال و هفت لنگ ها در سرزمین های جنوبی منطقه سکنی دارند .
محققان ساختار اجتماعی ایل بختیاری را چنین ترسیم کرده اند. ۱. ایل ۲. قسمت ۳. باب ۴. طایفه 5. تیره ۶ تش ۷. اولاد 8- بهون
نمادهای ایلی:به منظور سامان بخشی به اموری نظیر استفاده مطلوب از مراتع، همکاری در مراحل کوچ، حفظ و نگهداری قلمرو و دفاع از قلمرو و متعلقات آن ایل به گروه های اجتماعی خویشاوندی کوچکتری تقسیم می شود که عبارت اند از
خانوار ، مال ،اولاد ،تیره با تش ،طایفه ،کلان طایفه (باب)
آداب و رسوم بختیاریها :شنبه بدر ،چهارده بدر،گل گروه ، تاسو
موسیقی: موسیقی بختیاری عمدتا بر سازهای بادی متکی است، ساز کوچک، سرنا، کرنا، نی و دهل وتوشمال نیز ضرب آنهاست
صنایع دستی عشایر بختیاری:هنرهای دستی عشایری که در حال حاضر نیز زن عشایری به تهیه آن مبادرت می ورزد عبارت اند از: ۱) بافندگی با مو، پشم و کرک، ۲) باقتادگی با ترکه های بید و بادام کوهی از گروه اول می توان هور و خورجین، وزیس، لت، چوغا، گلیم، قالی، و تیور (تور) و از گروه دوم سید باقی را بررسی کرد
مسکن عشایر بختیاری: انواع سرپناه هایی که مورد استفاده خانواده های بختیاری واقع می شود:1) بهون، ۲) لیر، 3) تو، ۴) گیر، ۵) آلاچیق و ۶) ساخت
پوشاک مردمان ایل:پوشاک مردان لباس مردان عبارت است از: شلوار دبیت، پیراهن، چوغا، کلاه و کفش
پوشاک زنان:نوع پوشش زنان بختیاری عبارت است از: یک شلوار که بیشتر پارچه سیاه رنگ دارد و تنگ دوخته می شود، یک یا دو و یا سه شلوار از پارچه های رنگین چیت، آبریشم، | مخمل یا ژیری و یا اطلس و مانند آن که در برخی موارد نوارهای زرین و سیمین زیبا در کناره و لبه آنها می دوزند.
ازدواج:در خانواده ای که چند همسر در زیر یک سقف زندگی می کنند، معمولا اختبار امور داخلی به زئی سپرده می شود که از خانواده ای مهم تر و از تباری همتای تبار شوهرش باشد، یا به نخستین زن که عروس شده است .انواع ازدواج در میان ایل چهار گونه است:دت ار دت،ازدواج خون بهایی با خون بس،متیه و متیه زا، خالو خوپه
فصل هفتم
نژاد و خصوصیات جسمانی:ترکمن ها از نژاد زرد و از بازماندگان اقوام ترک و مغولی هستند که به تدریج از دوره حکومت ترکان سلجوقی و به ویژه حمله مغول به ایران وارد این سرزمین شدند.ترکمن ها عموما دارای ویژگی های جسمانی و فیزیکی مانند موارد زیرشاد – صورتی گرد و پهن و جمجمه ای کوچک و گرد – چشم های مورب و تنگ؛ – سر و صورت معمولا کم مو و رشد ضعیف پیاز موی سر و بدن در مردان – اغلب خشن، جدی، فعال و در ضمن مهمان نواز و خونگرم – قد و اندام کوتاه یا متوسط و اغلب لاغره – پوست زرد یا گندمگون
زبان و لهجه:زبان ترکمنی از نظر زبان شناسی جزء زبان های ترکی به شمار می رود که از شاخه ترکی آغوز یا ترکان غربی است و به زبان ترکی آذری شباهت دارد. اهالی مرکز دشت و گنبد قابوس به سه زبان ترکمنی، ترکی و فارسی سخن می گویند
پوشاک:لباس زنان عبارت است از نوعی روسری بزرگ گلدار به رنگ های قرمز، سرخابی، سبز و آبی که به طور سه گوش مانند روسری معمولی گاهی تا روی پیشانی می رسد پیراهن ساده با رنگ های تند و نوار و یراق دوزی و چشمه دوزی شده بخش دوم پوشاک زنان را تشکیل می دهد.
لباس مردان عبارت است از پیراهن چلوار، کلاه پوستی سیاه رنگ، شلوار بلند و نسبتا تنگ از پارچه معمولی و در فصل سرما دستکش و جوراب و شال گردن پشمی و الیاس پوستی و نمادی که مرغوبیت آن با وضع مالی آنان مرتبط است.
یورتگاههای ترکمنها:بورت به معنای زیستگاه یا سرزمینی است که ترکمن ها در آن زندگی می کنند. در سرزمین ترکمن ها به واسطه حضور گروه های مختلف ترکمن، پورت های متعددی وجود دارد که پاره ای از آن ها به شرح زیر است
پورت قزل سو، پورتگاه جزیره چر کن با چهار کن، بورت حسنقلی (اسن قلی) ،قلعه مبارک آباد ،دشت گرگان
جمعیت و ویژگی های جمعیتی طوایف ترکمن:آمار جمعیت عشایری کنونی در این منطقه حدود ۲۳ هزار نفر تخمین زده می شود
اعتقادات و باورها: سعد ونحس بودن روزها6،16، ۲۶، هر ماه را کاملا نحس محسوب می کنند و به نام "آی گاد که می تامند. ولی ۱۰، ۲۰، ۳۰، هر ماه کاملا سعد دانسته می شود. – توتمیزم. تا قبل از گرایش به اسلام، توتمیزم در میان ترکمن ها رواج داشته است
ایلات و طوایف ترکمن:ترکمن ها به قبایل و تیره های متعددی تقسیم می شوند که عبارت اند از: عالی اپلی چاودار، یمرلی، اور ساری، سالور، ساریق، تکه، یموت، گوکلان
سازمان ایلی و تشکیلات اداری عشایر ترکمن:اساس زندگی ترکمن های دشت گرگان بر دامپروری متکی است که به اقتضای آن ناگزیرند نیمی از سال را در ییلاق و نیمی دیگر را در قشلاق به سر برد. مجموعه ا خانه های ترکمنی که در کنار هم برپا می شود را در واقع می توان یک واحد گله دار دانست، این واحد اوبه نامیده می شود. هر اوبه رئیسی دارد که از سوی گروه انتخاب می شود و نقش وی تنها پاسخ گویی گروه در برابر افراد خارج از او به است. این مردان عنوان خاصی ندارند، بلکه تنها "یاشول" یا آق قل" (ریش سفید) خوانده می شوند انتصاب یاشول ها به دست افراد ایل بوده است. افراد طایفه که به صورت برابر از حق آب و علف و اختیار مسکن استفاده می کنند، مراتب سازمان ایلی را در ترکمنستان چنین نوشت: "اوی (خانواده)، اوبه (آبادی)، تیره، طایفه، ایل، اتحادیه ایلی
اقتصاد و فعالیت های اقتصادی ترکمن ها :از زمان های قدیم، شالوده امور اقتصادی عشایر ترکمن بر دامداری استوار بوده است. مخارج این زندگی در مقایسه با یکجانشینان بسیار کمتر بود. قبل از جنگ جهانی اول (۱۹۱۴ م) قسمتی از تولید گرگان و دشت ترکمن در بازارهای خیوه، بخارا و شهرهای دیگر ماوراء النهر به فروش می رفت و به جای آن کالاهایی نظیر پلور، چای و لوازم خانه وارد می شد و قسمتی دیگر از مبادلات از طریق بنادر تجاری گمیش تپه بندر انزلی، باکو و آستراخان صورت می گرفت.
چادر عشایر ترکمن:چادر ترکمن ها به صورت آلاچیق است که به نام "وی" نامیده می شود. وی ممکن است به دو صورت "آق اوی" یا "قره آوی" باشد. آق اوی را معمولا برای زوج های جوان به پا می کنند. خانوارهای ترکمن هیچگاه بیش از سه خانواده در یک آلاچیق نیستند و در صورت ازدیاد اقدام به تشکیل آق وی برای فرزند ارشاد می کنند
صنایع دستی:صنایع دستی ترکمن عبارت است از: بافت قالی، قالیچه، گلیم، نمدمالی، گلدوزی سوزن دوزی و ابریشم دوزی بر پارچه و غیره
******************************************************************************************
فصل هشتم
بلوچ ها یکی از گروه های اصیل و شناخته شده ایرانی هستند که به زبان بلوچی (از نزدیک ترین خویشاوندان زبان فارسی) تکلم می کنند و بیشترین جمعیت آنان در سه کشور ایران، پاکستان و افغانستان ساکن هستند. بیشتر جمعیت استان سیستان و بلوچستان را بلوچ ها تشکیل می دهند و بافت اجتماعی آن قبیله ای و طایفه ای است .بنابر روایاتی، بلوچ ها پیش از اسلام پیرو مذهب زرتشت بودند، اما از سال ۲۴ه ق که در زمان خلافت خلیفه دومد سهیل بن عاسی و عبدالله بن عتبان، از طرف خلیفه برای فتح کرمان و بلوچستان به این منطقه آمدند، مردم بلوچستان به دین اسلام گرویدند و تقریبا اکثریت آن ها مذهب تسنن حنفی دارند، اگرچه پاره ای از بلوچ ها دارای مذهب تشیع می باشند.
ویژگی های اجتماعی – فرهنگی ایلات بلوچ:برجسته ترین ویژگی آنها به لحاظ جامعه شناختی وجود انسجام اجتماعی از نوع مکانیکی و حضور شباهت در میان اعضاء و عناصر ایلات بلوج بوده است. برخی از ویژگی های خاص بلوچها از این قرار است ۱) میارجلی؛ ۲) قول و قرار؛ ۳) حشر و ماده ۴) بچار؛ ۵) تدء؛ ۶) دیوانه " پتر؛ ۸) پوشاک
میارجلی (باهوت) :مبار و باهوت به معنای پناهنده شان به کسی و میارجلی به معنای پناهنده پذیری است . موقعیت جغرافیایی بلوچستان به گونه ای است که همیشه پناهگاه مهاجران بوده است، چون به دریا پیوسته است، هم پناهگاه، هم وسیع و هم دورافتاده بوده است.
حشر و مددحشر و مداد به معنی همیاری و تعاون گروهی افراد در کارهاست.
بجار:یعنی کمک و همراهی مادی با جوان و داماد که می خواهد ازدواج کند وتشکیل خانواده دهد.
دیوان:در جامعه بلوچی به معنای مجلس و همایش است.
پتر:پتر را می توان به معنی پذیرش قصور و اشتباه تلقی کرد.
ویژگی های سیاسی اجتماعی بلوچ:عشایر بلوچ نوعی تشکل قبیله ای داشته و هنوز کم و بیش دارند. این تشکل تحت عناوین مختلف از صدها تیره و طایفه به وجود آمده است .کوچکترین واحد اجتماعی اقتصادی در میان برخی از عشایر بلوچ، "رد"" نام دارد که مترادف ان "بد" است "رند و پاد" در واقع به معنی فرزند و فرزندزادگان است. افرادی که تا شش پشت دارای نیای مشترک باشند یک شلوار محسوب میشوند. شلوار معادل تیره است. از مجموع چند تیره با شلوار کوم (همان قوم است با تلفظ بلوچ) به وجود می آید اصطلاح دیگری که در این رابطه می توان به آن اشاره نمود، ذات پازات" است. ذات در واقع همان معنی زه و زاد یا شان و منزلتی است که از طریق مادر به فرد انتقال می یابد. به قول برقعی ذات اساس خون است و پیوند خوئی .وجود غلام و کنیز تقریبا تا اوایل دوره قاجاریه رواج داشت. نظام سیاسی عشایر بلوچ نیز مانند سایر عشایر منکی به نظام خویشاوندی و پدر تیاری بوده است بنابه قانونمندی رایج در نظام خویشاوندی عشایر بلوچ فرزندی می توانست جانشین پدر شود که از طرف پدر و مادر به آن خان یا سردار برسد.در راس تیره ها ریش سفیادان و در راس طوایف سرداران قرار داشته در سال های اخیر، تشکیلات سیاسی عشایر بلوچ و اثرات و توانمندی های آن عمدتا درون ایلی و درون طایفه ای بوده است
ساختار اقتصادی:ساختار اقتصادی جامعه عشایری بلوچ مانند سایر عشایر ایرانی بر پایه دام و دامداری استقرار است، به طوری که زندگی خانوار عشایر بدون دام و دامداری بی مفهوم است
دامداری: براساس سرشماری سال ۸۷ عشایر بلوج در سیستان دارای ۹۰۶۹۰۷ راس دام سبک و سنگین بوده اند
پوشاک زنان ومردان:زنان عشایر بلوچ به لباس سنتی خود علاقه مندند و بدان دلبستگی دارند. معروف است که لباس بلوچ ها همان لباس ساسانیان است و شامل این موارد می شود : جامگ، نگو ، سریک ،پاجامک ، پوزار،کرو ، قبای زنان بلوچ ، کفش( یک نوع آن کفش بومی به نام پورگ و دیگری صندل وچرمی)
پوشاک مردان پوشاک مردان عشایر از این موارد تشکیل می شود :سربند با لانکی ،پیراهن،شلوار ،کفش( کفش بافته شده از گیاه، کفش چرمی و از نوع صندل و تسمه دار و سوم کفش مجلل و زیبا که با نخل های ابریشمی الوان روی آن را نقش بندی و تزیین می کنند)
انواع موسیقی عشایر بلوچ:به طور کلی اساس ملودی ها بر مبنای شرایط و مراسم، به ویژه تحت مفاهیم متفاوتی تدوین شده اند. از جمله لیکو و زهیر وک -کردی- موتک (موثق)-شعر-گواتی-ساز (بازی ساز)-کپار (بازی کیار)-ولاگ (بازی ولاگ)-نعت و غزل- موسیقیحماسی-موسیقی درمانی
طوایف و قبایل منطقه سرباز:در سال های اخیر یکی از مهم ترین ایلات این مردمان، ایل سرباز بوده است که البته دارای پیشینه تاریخی خاصی است. ایل سرباز به مانند سایر ایلات ایرانی از مجموعه ای از طوایف شکل گرفته است که پاره ای از آن ها به قرار زیر هستند
بارکزایی، بزرگزاده ،سگاری ،دهانی، رئیسی ،رند ،بلوچ ،بلیده ای ،ملازهی ،درزاده، نوکرها با غلامان
برخی از باورهای عشایر منطقه سرباز عبارت اند از::دعا و تعوید ،معالجه با کتک زدن ،معالجه با طبل و موزیک (دمال) یا گواتی ،خودداری زن حامله از دیدن مرده و مراسم تشییع جنازه ،همپاس، تقدیر (قضا و قدر) ،ماسگ
ایلها و طایفه های بلوچ خراسان:طوایف مختلف بلوچی که در خراسان ساکن هستند اغلب قبایل و عشایری که به قالیبافی اشتغال دارند در اطراف تربت حیدریه مسکن گزیده اند. طوایف بلوچ خراسان عبارت اند ازبه آفریدی (سیستانیه) ، بهلولی ،حیدری ،زردشتی
******************************************************************************************
فصل نهم
کانون استقرار عرب ها در ایران استان خوزستان است، اما در استان های فارس، کهگیلویه و بویراحمد، خراسان، بوشهر، هرمزگان و ایلام نیز اعراب زندگی می کنند جمعیت مردم عرب در ایران بر اساس سرشماری سال ۱۳۷۵ حدود ۲ میلیون و ۷۰۰ هزار نفر برآورد شده استاعراب خوزستان معمولا سامی نژاد، از نظر ظاهری سبزه با موهای سر پرپشت و در عین حال از نظر بدنی کم مو هستند. اکثریت جمعیت اعراب ایران مسلمان اند و بخش عمده ای از آنها، به ویژه در شهرهای استان خوزستان، اهواز، شوشتر و غیره، شیعه مذهب و عده ای دیگر در شهرهای گاوه، بوشهر و غیره سنی اند
قبایل و عشایر عرب:سازمان اجتماعی جامعه عرب دارای تقسیماتی است که عبارتند از بیت: کوچک ترین واحد سازمان اجتماعی که از چند خانوار که از نیای واحد باشند،تشکیل می شود حموله: از مجموعه چند بیت تشکیل می شود که دارای نیای مشترکاند عشیره: مجموعه ای از چند حصوله که الزاما همه افراد آن از نیای واحد نیستند. طایفه: از چندین عشیره تشکیل می شود و هسته اصلی تشکیل دهنده آن، عشایری با نیای واحدنا فیله: که از مجموع چند طایفه و چندین عشیره تشکیل می شود و وجود یک قبیله به معنی همخونی تمام افراد نیست در سال ۱۳۶۶ جمعا ۲۴۸ خانوار عشایر عرب با جمعیتی برابر ۲۱۳۵ نفر سرشماری شده اند. کلیه خانوارهای کوچنده عرب زبان دشت خوزستان درون کوچ استانی هستند. از قبایل مهم عرب خوزستان که در سال ۱۳۶۶ جمعیت عشایر کوچنده داشته اند، می توان از قبایل بنی صالح، پنی طرف، بنی کعب (چعب)، چانه و خضرج نام برد
ساختار سیاسی:زمانی این ساختار مستقل از حکومت مرکزی بود و کاملا دارای اجزاء هماهنگ بود که با قدرت گرفتن حکومت مرکزی دخالت ها در تعیین روسا و قدرتمندان ایل افزایش می یافت. بر این اساس، به طور کلی می توان اشاره نمود که ساختار سیاسی عشایر عرب در طول تاریخ اقامت در این منطقه نوعی ساختار هرمی شکل بوده است که در راس آن "شیخ المشایخ" و در مراتب بعدی روسای طوایف و همچنین افراد متمکن قرار داشتند. در پایین ترین لایه این هرم نیز عامه مردم بودند
فصل در میان عشایر عرب خوزستان:محمد معین واژه "فصل" را در فرهنگ خود چنین تعریف کرده است ۱) جداکردن، ۲) فیصل دادن. فصل در میان عشیره های غرب نیز همین کاربرد را دارد و به معنای گشایش مسئله با مشکل میان دو طرف از دو عشیره یا از یک عشیره است. این مسئله ممکن است قتل، جرح، نقص، هتک ناموس، سرقت با وارد کردن خسارت مادی یا اهانت معنوی به کسی باشد
فصل شامل موارد ذیل می شود:فریضه ،ضمانت اجرایی فصل ، فصیله
موسیقی و نمایش عشایر عرب عشایر عرب: موسیقی عرب وامدار انواع شعر از قبیل ابوذیه، عتاب و ابوگه است. گروههای آوازخان که در محل به آنان الخشایه" می گویند با ادوات و آلات موسیقی عربی کار می کنند. ابزارهای موسیقی محلی عبارت اند از و مطبگ، ماصول ، التای .از دیگر آلات موسیقی می توان به الحدیه، الطبله، الدف، الزنجاری، رباب، سنتور و مام اشاره کرد.دو نوع نمایش در میان عرب های خوزستان رایج است، نوع اول که به آن تمثیله می گویند. نوع دوم نمایش، نمایش با تئاتر تعزیه است
عشایر عرب: شاخه ها و طایفه های آن:در نوعی تقسیم بندی می توان قبایل عرب را به دسته های ذیل تفکیک کرد.اعراب کمری-عشیره بزرگ بنی کعب(1. آل بوغبیش؛ ۲. حزبه؛ ۳. خنافره؛ ۴. عساکره؛ ۵. مقدمه ۶ دوار) .عشایر عرب اهواز که شامل طوایف زیر می شوند:طایفه باوی-آل کثیر- سلامت-آل خمیس- منتقح- بنی طرف
عرب کمری:عرب کمری عنوائی است که بر اعرابی اطلاق می گردد که در مجاورت بختیاری ها زندگی می کنند و با ایشان وصلت کرده اند. در حقیقت اعراب کمری اعرابی هستند که اصطلاح در کوه و کمر زندگی می کنند و وجه تسمیه ایشان نیز همین است. زبانشان در اصل عربی است که به عربی عراق بیشتر نزدیک است تا اعراب خوزستان
فیله آل کثیر:آل کثیر که به لهجه محلی بدانان چثیر نیز می گویند، آنان مدتی در اهواز در حاشیه رود کارون می زیستند و سپس در منطقه جنوب شوشتر و دزفول و شمال رودخانه های کرخه ساکن شدند.. در میان قبایل عرب سه قبیله را می توان یافت که با آل کثیر دارای تشابه اسمی هستند: نخست قبیله کثیر حضرموت-دوم، قبیله فضول جنوب نجد-سوم، بنی ابی کثیر است .عشیره آل کثیر، پس از مرگ شیخ فارس به دو شاخه بزرگ، بیت سعد و ہیت کریم تقسیم شده شدند.بنیاد عشیره آل کثیر خانادان خیر است خاندان خنیفر از سه بخش بیت سعال، بیت کریم و بیت ناصر تشکیل شده است. طوایف و تیره های ال کتیر عبارت اند ازبیت سعد( بیت سعد به دو شاخه اصلی بیوت قاطع و سامان تقسیم می شود) ، بیت کریم ،بیت ناصر
فیله کعب:قبیله کعب که در لهجه محلی چعب تلفظ می شود، از قبیله های بزرگ و بلند آوازه خوزستان به شمار می روند .طایفه بنی کعب محیسنی در اصل از طوایف جنوب حجاز از شاخه عبد مناف است که به سمت خلیج فارس مهاجرت کرد، تعداد ۳۲ خانوار این فبیله در دوره پیلانی در محدوده شهرستان بندر ماهشهر و در خانوار در محدوده دشت آزادگان مستقر می شوند، در دوره قشلاقی کلیه ۳۴ خانوار این قبیله در محدوده شهرستان بندر ماهشهر در دهستان جراحی و حومه مستقر می شوند.این عشیره که در منطقه شادگان (دورق قدیم) ساکت اند از شش عشیره کوچک به شرح زیر تشکیل شده انفال: 1 آل بوغبیش؛ حزبه ۳. ختافره؛ ۴. عساکره؛ ۵ مقدم؟ و وارجه
عشیره آل بوگردآل بوگرد با آل بو کردان، آل بو کردون، عشیرهای احتمالا عرب است که عمدتا در روستاهای کرانه چپ رود کارون در اطراف اهواز زندگی می کند. منشا آل بو کرد شناخته نیست. پیران این عشیره خود را عرب می دانند .عشیره آل بو کرد به بخش های زیر تقسیم شده است: 1) آل بوحسین؛ ۲) پیتا احمد (حاجی کریم)؛ ۳) کابد حسین (ن منیشا بن عباس خان)؛ ۲) البوسلمان (غضبان بن عبد علی بن حج ولی عثمان ) ) الرضا (یت مطیرین جمشید)۔
قبیله بنی حراف این قبیله یکی از شش قبیله بزرگ عرب خوزستان است. تیار آنان به طی (قبیله حاتم طائی) می رسد.


تعداد صفحات : 20 | فرمت فایل : WORD

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود