مقدمه
مطالعه زبان در سطوح مختلف ، همیشه محققان علوم مختلف از جمله فلسفه ، روانشناسی، مردم شناسی ، جامعه شناسی و بالاخص زبان شناسی را مجذوب خود کرده است .
بررسی ، شناخت و تبیین زبان بعنوان پدیده ای پیچیده ، زنده ، زایاو در حال تحول و چگونگی درک ویژگیهای این پدیده نیازمند رویکردی جزء نگر و ژرف کاوی در بن مایه های زایش ،شکل گیری و تولید واحدهای زبانی می باشد ضرورتی که در گذر زمان که با پیشرفت مداوم زبان شناسی و رشته های مرتبط بیش از پیش رخ می نماید.
در راستای این مطالعات و تحقیقات ، شاخه ها و رویکردهای مختلف زبان شناسی چون تحلیل کلام ومعناشناسی ، کاربرد شناسی ، تحلیل کلام انتقادی تبلور پیدا کرده است.
فصل اول :
کلیات تحقیق
1-1 مقدمه
در این فصل به بیان ویژگی ها و اصول مورد نیاز یک تحقیق علمی از قبیل طرح مسئله و بیان سئولات تحقیق ، فرضیه ها ، اهمیت و ضرورت موضوع تحقیق ، اهداف و کاربردهای آن ، روش شناسی و محدودیتهای تحقیق پرداخته خواهد شد.
1-2 طرح مسئله و بیان سئوالات تحقیق:
همه محققان علاقه مند به بحث تحلیل کلام در جستجوی یافتن پاسخ به این سئوال هستند که کلام یا متن چگونه تولیدوتحلیل می گردد؟
آیا موقعیت و جهان پیرامون متن است که معنی را تعیین می کند یا خود متن به تنهایی می تواند نمایانگر معنی باشد ؟
چه ویژگیهایی در تشکیل یک متن یا کلام لازم است ؟
در این میان تفاوت های کلامی ناشی از تفاوت ها فرهنگی ، اجتماعی و جغرافیایی موجود در گونه های زبانی و زبان های مختلف رخ می نماید . رساله حاضر در پی شناخت تفاوت های کلامی در دو جامعه ی زبانی ایرانی و غربی می باشد به منظور مشخص کردن چهار چوب موضوع مورد بررسی و اجتناب از گستردگی آن ، تفاوت های کلامی سیاست پیشگان و رجال سیاسی غربی و ایرانی حول محور قطعیت و عدم قطعیت در سخنرانی ها و گفتگوهای ایشان مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
تحقیق حاضر به لحاظ نظری با تکیه بر اصول و مبانی تحلیل کلام وتحلیل کلام انتقادی در صدد تبیین سئوالات زیر می باشد:
1. آیا وجوه مشترک ومتفاوتی در گفتمان های رجال سیاسی ایرانی و غربی از نظر قطعیت و عدم قطعیت دیده می شود؟
2. آیا در چهارچوب نظریه هالیدی مسئله قطعیت1 و عدم قطعیت گفتمان ایرانی و غربی قابل تبیین است ؟
1-3 فرضیه تحقیق:
1. گفتمان سیاسی حاکم بر دو جامعه زبانی ایرانی و غربی متفاوتند .
2. در چارچوب نظریه ی هالیدی مسئله ی قطعیت و عدم قطعیت در گفتگو های سیاسی ایرانی و غربی به طور جامع قابل تبیین است
1-4 اهداف و کاربرد تحقیق:
این تحقیق اهداف و کاربردهای ذیل را دنبال می کند .
1-4- 1 اهداف
الف) بررسی گفتمان های سیاسی از بعد تحلیل کلام انتقادی
ب) آشکار ساختن رابطه متن و ایدئولوژی:
تحلیل گفتمان از زمان پیدایش همواره در صدد بوده است تا نشان دهد که هیچ متن یا گفتار و نوشتاری بی طرف نیست بلکه به موقعیتی خاص وابسته است این امر ممکن است کاملا ناآگاهانه وغیر عامدانه باشد .
ج)ارائه روشی جدید در مطالعه متون ، رسانه ها ، و گفتمان سیاسی.
1-4-2 کاربردهای تحقیق:
الف) به دست دادن سازوکارهایی در جهت تشخیص متون مختلف از بعد تحلیل
کلام انتقادى
ب) استفاده از زبان در جهت معرفی دیدگاه های سیاسی فرهنگ های متفاوت . ج) به کار گیری راه کارهای نوین در امر ترجمه و تفسیر متون
کاربرد یافته های تحقیق در آموزش زبان از قبیل روش تدریس، مهارت های زبانی چون درک شنیداری ،خواندن، درک مطلب و دستور.
1-5- پیشینه ی تحقیق:
تحلیل کلام در ابتدا تنها به عنوان متممی برای مطالعات و تحلیل های کلاسیک محتوا مطرح شد ولی اکنون به نظر می رسد که رویکرد تحلیل کلام در مطالعات رسانه های همگانی ، علوم سیاسی و… مورد قبول واقع شده است . با وجود این کارهایی که در این زمینه انجام شده است (در غرب و نه در ایران ) هنوز محدود و در عین حال بسیار پراکنده و متنوع بوده و محدود به حوزه خاصی نیست . عمده این کارها تئاتر از گرایش های زبان شناختی تحلیل کلام ، تحلیل متن و نشانه شناسی است . (رک ، فرکلاف ، تحلیل گفتمان انتقادی ، 1995، وندایک ، مطالعه بین رشته ای اخبار به مثابه گفتمان ، 1991 ) اکثر این کارها که در انگلستان و فرانسه انجام شده اند به ابعاد ایدئولوژیک پیام های رسانه ها توجه خاصی مبذول داشته اند . (رک ، آسابرگر، 1991) در ایران نیز ، در این زمینه پایان نامه ها و تحقیقات محدودی به چشم می خورد که از زوایای مختلفی به بررسی این موضوع پرداخته اند .
یکی از تحقیقات انجام شده در زمینه ی تحلیل کلام انتقادی پایان نامه ای کارشناسی ارشد مهدی دمالی امیری از پشوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی تحت عنوان تبلور ایدئولوژی و قدرت در کلا م تحلیل انتقادی اخبار رسانه ای است او در این تحقیق ضمن معرفی پیشینه و ساختار تحلیل کلام انتقادی و خواستگاه آن به بررسی فرضیه های ذیل می پردازد.
هیچ متن خنثی یابی طرفی وجود ندارد متون دارای بار ایدیولوژیک می باشند نحو متن نیز معنادار است زیرا نحو دارای معنای اجتماعی و ایدیولوژیک است و این معنا در جای خود به عواملی که دال هارا می سازند از قبیل رمزها ، بافتها و مشارکت وابسته است هر متنی به یک منبع قدرت یا اقتدار (نه لزوما سیاسی) مرتبط است.
در این تحقیق آمده است که جنبشهای اجتماعی برای به کرسی نشاندن ادعای خود مبنی بر وجود ظلم و ستم در جامعه ای ادبیات تحلیل کلام را گشترش داده اند از دیدگاه تحلیل کلام انتقادی که متاثر از نظریه انتقادی مکتب فرانکفورت و تفکرات مارکسیستی است.
زبان بر پایه ای سه گذاره ای مقدماتی استوار است نخست تمامی نشانه ها مادی هستند و به شکل فیزیکی تبلور می یاید دوم نشانه ها ماهیتی اجتماعی دارند. سوم چون نشانه زبان اجتماعی اند هر رویکر دبه زبان باید بر گفتار متمرکز باشد.
خارج از گفتار زبان فاقد حیات است و شکل نشان ها بیش از هر چیز با سازمان اجتماعی مشارکت کنندگان در آن مشروعیت می یابد ( امیری 1380 : 8-10).امیری ضمن برخی از مفاهیم نظری در زبان شناسی انتقادی از قبیل ساختار خرد و کلان قدرت به عنوان کنترل با ارائه ای شواهد زبانی و تحلیل آنها که غالباّ از متون رسانه ای می باشند موفق به تایید فرضیه های تحقیق می شود ( همان 115 – 29).
پایان نامه سید فاطمه علوی (1381 ) تحت عنوان بررسی دیدگاههای روایی در سه داستان کوتاه صادق چوبک رویکرد تحلیل کلام انتقادی از دانشگاه تهران پژوهش دیگری است که ادبیات را از نگاه راجرفاولر در چارچوب تحلیل کلام انتقادی مورد بررسی قرار داده است.
علوی در این پایان نامه تحلیل ایدئولوژیک دیدگاه نویسنده را در تعامل با خواننده هدف غایی رویکرد تحلیل کلام انتقادی معرفی نموده است بر این اساس این پایان نامه طبق نظر فاولر و دیگر تحلیل گران کلام انتقادی ادبیات نه به عنوان هنر کلامی بلکه به عنوان زبان و به عنوان کلام در نظر گرفته می شود پس می توان همانند متون دیگر بستری برا ی انتقال ایدئولوژی و در نتیجه ابزاری انتقادی باشد وی در این تحقیق تلاش می کند که برای سئوالاتی همچون :
1- خوانده آثار صادق چوبک چه راههای برای فهم موظع راوی در لحظات پردازش داستانهایش در اختیار دارد؟
2- چرا خوانده داستانهای کوتاه صادق چوبک گاهی با شخصیتها احساس یگانگی و همدردی می کند و گاهی آنها را از خود مستقل و متفاوت می بیند؟
پاسخ بیابید(1381-4)
علوی ( 1381-28) به نقل از فائولر چهار موضوع محوری در نقد زبان شناختی مطرح می نماید این چهار موضوع برای درک مدل نقشه متنی فائولر که ریشه در تحلیل کلام و نیز تحلیل کلام انتقالی دارند عبارتند از
1- ادبیات به منزله ای زبان
2- ادبیات به منزله ای کلام
3- رابطه ای زبان و ایدئولوژی
4- نقش خواننده
برای فائولر ساختار اجتماعی و ایدئولوژی منابع اصلی دانش و مفرضیات در چهارچوب نقد زبان شناختی هستند ایدئولوژی عبارت است از نظام باورها و ارزشها و مقولاتی که شخص یا جامعه با ارجاع به آنها جهان را درک می کند و این زبان است که نقش حیاتی در تثبیت باز تولید و تفسیر ایدئولوژی ایفا می کند و به طور کلی منظور او از ایدئولوژی مجموع ارزشها یا نظام اعتقادی است که زبان متن منتقل می کند و در این دیدگاه خواننده به اندازه نویسنده در تولید فراساخت و فرا معنی مهم است. (همان 31-30)
علوی با پاسخ به پرسشهای تحقیق خود نتیجه می گیرد که از نظر ایدئولوژی با توجه به اینکه راوی داستان موضع بیرونی و عینی نسبت به شخصیتها و وقایع اتخاذ کرده است این متون بر اساس برشی واقعی از اوضاع اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی زمان نوشته شده است.
یار محمدی در کتاب شانزده مقاله در زبان شناسی کاربردی مقاله سیزدهم را به میزان قطعیت در متون نوشتار، علمی و ادبی دانش آموزان اختصاص داده است.
یار محمدی میزان قطعیت یا افال وجهی در کلام را یکی از نتایج عملکرد تعاملی زبان می داند وی به نقل از کتاب مقدمه ای بر دستور نقشه گرایی هالیدی ( 1985) می گوید . هالیدی سه نقش عمده بر زبان قائل است .
1- عملکرد تجربی که ضمن آن شخص تجربه و احساس خویش از عالم را بیان می کند.
2- عملکرد تعاملی که گوینده یا نویسنده از قضیه ای استفاده می کند تا با دیگران ارتباط برقرار کند.
3- عملکرد متنی که ضمن آن گوینده یا نویسنده پیامی را به دیگران منتقل می کند.
هر یک از این عملکردها به صورت مختلفی ادا می شوند یکی از جنبه های تعاملی زبان ارایه ای میزان قطعیت در کلام است عبارت است از نگرش گوینده یا نویسنده نسبت به میزان توفیق انجام عمل یا سئوال را می توان با قطعیت تمام یا نفی و یا اثبات جواب داد نفی یا اثبات درد دو قطب متقارن قرار دارند لذا این حالت نفی و اثبات را می توان با تقارن نامید حالت مختلف دیگر را می توان بی تقارن خواند که ضمن آن گوینده با استفاده از افعال و تغییرات خاص مانند : احتمال دارد، ممکن است، شاید و غیر مطلب را با درجه های مختلفی از قاطعیت بیان می کند وی در این مقاله خاطر نشان می سازد که درصد قطعیت در نوشته های علمی دانش آموزان بیشتر از نوشته های ادبی ایشان است البته یارمحمدی میزان قطعیت را در چهارچوب تحلیل کلام بررسی کرده است نه تنها تحلیل کلام انتقادی.
آقای گلزاده در رساله دکتری تحت عنوان ( مقایسه و نقد رویکردهای تحلیل کلام و تحلیل کلام انتقادی در تولید و درک متن ) ابتدا به بررسی رویکردهای مختلف تحلیل کلام و خواستگاه آنها پرداخته سپس ضرورت تحلیل کلام انتقادی را مطرح نموده است.
وی در بخشهای از پایان نامه خود با تجزیه و تحلیل متون برگزیده از رسانه های ایرانی نشان می دهد که آنچه برخی از متون بخصوص متون سیاسی و اجتماعی رسانه ها را شکل می بخشد ایدئولوژی و جهان بینی حاکم بر آنها ست.
آقا گلزاده همچنین با انتخاب متون مختلف فلسفی ، عرفانی ، علمی غیره ترجمه ای با استفاده از ساخت افعال از جهت وجه : التزامی ، اخباری، ساخت صفات و قیود، ساختهای دستوری مستقیم و غیر مستقیم ، معلوم و مجهول و عوامل انسجام از قبیل پیوندهای انسجامی همچون افزایشی ، نقیضی، علی، شرطی و انسجام واژگانی مانند هم آوای واژگانی و پیوستگی معنای در چهارچوب هالیدی و فرکلاف و فالر به نتایج ذیل دست یافت.
1- تراکم متغیرهای قطعیت و یقین در متون فلسفی بسیار بیشتر از بسامد متغیرهای عدم قطعیت می باشد.
2- درصد بسامد متغیرهای قطعیت و یقین در متون عرفانی بسیار بالاتر از متغیرهای عدم قطعیت یا احتمال در متون عرفانی است.
وی بر پایه نتایج حاصل شده ، درستی فرضیه خود مبنی بر دخالت موثر جهان بینی ، شناخت و ابزارهای شناخت در تولید و درک متن از سوی نویسنده یا گوینده را اثبات نموده است.
1- 6 روش تحقیق
روش تحقیق حاضر ، روش توصیفی-تحلیل است که بر اساس دو بخش ذیل تحقق یافته است:
الف) نوع داده ها و نحوه گردآوری آنها .
بی تردید از محور های اساسی هرگونه ارزیابی و سنجش علمی میان پدیده ها و متغیرهای گوناگون در تحقیقات و پژوهشها وجود ویژگی " قابلیت مقایسه بودن " است و این مهم جزء با تحدید و مطالعه در چهار چوب اجزای همسان و شرایط یکسان حاصل نخواهد شد از اجزاء همسان برابری و تشابه متغیرهای مورد مطالعه را مراد می کنیم و شرایط یکسان را به معنای بستر زمانی و موضوعی واحد به کار می بریم.
بر این اساس ارزیابی و اندازه گیری آثار و نتایج متفاوت یا متشابه ناشی از متغیر های مورد بررسی و در نهایت تحلیل آنها شالوده ای قابل اتکا و مبنایی صحیح خواهد داشت.
در تحقیق حاضر نیز جمع آوری داده ها محدود و مقید به شروط پیش گفته بوده است . از اجزای همسان در این تحقیق هم ترازی مقامات و رجال سیاسی دو جامعه مورد بررسی در سطح روسای جمهوری و وزرای امور خارجه می باشد.همچنین شرایط یکسان موضوع واحد یعنی حمله نظامی آمریکا به عراق – زمان واحد یعنی اسفند 81 لغایت مرداد ماه 82 و شیوه واحد ابراز نظرات و عقاید از طریق سخنرانی و مصاحبه مطبوعاتی را در بر می گیرد.به تناسب موضوع تحقیق و فاصله زمانی آن با انجام تحقیق رسانه های همگانی مکتوب شامل مطبوعات ( همشهری، ایران ، ….) ، و اطلاعات منعکس شده در سایتهای اینترنتی (BBC-ششم فوریه 2003 و CNN- هجدهم جولای 2003 ) منابع گردآوری داده ها بوده اند.
ب) نحوه تجزیه و تحلیل داده ها
بر طبق نظر بارکوس تحلیل محتوا به معنای تحلیل علمی پیامهای ارتباطی است . پیام می تواند به صورت رمان ، یادداشتهای سیاسی و سخنرانی سر مقاله باشد از نظر وی این روش کاملا علمی است و با وجود جامع بودن از نظر ماهیت نیازمند تحلیلی دقیق و منظم است.(بارکوس ،1951، 8)
روش تجزیه و تحلیل پایان نامه ی حاضر روش تحلیل محتوا بر اساس شاخص های زبانی است. این شاخص ها عبارتند از افعال وجهی ، افعال کمکی ، افعال ربطی ، قیدها ، وجه اخباری ، وجه شرطی ، وجه التزامی ، وجه امری ، جملات معلوم و مجهول و..
در ادامه یک صد جمله از رجال سیاسی ایرانی و یک صد جمله از رجال سیاسی غربی انتخاب شده است و این شاخص ها در این جمله به صورت درصد اندازه گیری شده است . با استفاده از کارشناسان آمار درصد شاخص ها و فراوانی آن ها در جملات مزبور به منظور درک قطعیت و عدم قطعیت در جدول هایی که در پایان آمده است ارائه شده است . در تحقیق حاضر به روش استقرایی عمل شده و نتیجه گیری نهایی حاصل بررسی جزء جزء واژگان است که به یک تعبیر معناشناختی منتهی شده است .
فصل دوم:
مروری بر تعاریف تحلیل کلام
2-1 مقدمه
در این فصل ادبیات تحلیل کلام معرفی می گردد . تحلیل کلام در هر دوره ای از زندگی اجتماعی انسان در چارچوب رویکردی خاص تعریف شده و مورد تحلیل قرار گرفته است . هر یک از رویکردها نقش مهمی در آنچه که امروز بهعنوان رشته تحلیل کلام و تحلیل کلام انتقادی مطرح است . داشته اند . تحقیقات جان سینکلر و مالکم کولت هارد و آراء زبان شناسان نقش گرایی چون رومن یاکوبسون ، تروبتسکوی و ویلم متسویس از حلقه زبان شناسان پراگ ، رایزلف از مکتب زبان شناسی کوپنهاگ ، ماسینوفسکی ، فرث ، جین آستین ، سرل ، گرایس ، دل هایمز همگی در زایش و …. تحلیل کلام نقش داشته اند که به طور خلاصه در این فصل به بررسی آن ها پرداخته خواهد شد . سپس به بررسی مطالعات هلیدی می پردازیم که دوران شکوفایی زبان شناسی متن و تحلیل کلام با وی شروع شد و زبان شناسان دیگر عموما متاثر از دستور نقش گرای وی بوده اند .
2 -2 مروری بر تعاریف تجزیه و تحلیل کلام :
کلام به قطعه ای پیوسته از زبان مخصوصاً زبان گفتاری اطل اق می شود که از جمله بزرگتر باشد. در واقع کریستال به نقل از لوینسون گفتمان را یکسری پاره گفتار 2 میداند که بدون توجه به ساخت زبانی آن تشکیل یک واقعه گفتاری 3 مشخص می دهد.مثل یک مکالمه، لطیفه ، سخنرانی یا مصاحبه (کریستال، 1991 ، 106 ). یارمحمدی ( 1372 ، 261 ) در تعریف کلام، آن را واحدی مرکب از جملات مرتبط به هم می داند.
لطفی پور (1371،23) معتقد است که کلام فرایندی است که طی آن کلیه عوامل حاکم برکاربرد زبان در بین انسان ها شامل عوامل متنی، اجتماعی، فرهنگی، بین شخصی و غیره برای تبلور و شکل گیری پیام به تعامل می پردازند.
اصطلاح کلام ظاهراً اولین بار در مقاله "تحلیل کلام" نوشته زلیک هریس 4 بکار رفته است. هریس در این مقاله دیدی صورت گرایانه و ساخت گرایانه از سازه های بزرگتر از جمله دارد و می گوید: " تحلیل کلام نگاهی صرفاً صورت گرایانه به متن است" او معتقد است بحث راجع به گفتمان را از دو بعد می توان سامان داد:
1- بسط روالها و روش های معمول در زبان شناسی توصیفی وکاربرد آنها در سطح فرا جمله (متن) .
2- رابطه بین اطلاعات زبانی و غیر زبانی مانند رابطه زبان ، فرهنگ ، محیط و اجتماع.
در بعد اول صرفاً اطلاعاتی زبانی مدنظر است ولی در بعد دوم اطلاعات غیرزبانی مثل فرهنگ، محیط و غیره که در خارج از حیطه زبانشناسی است. (زلیک هریس، 1952 ، 28 )
باغینی پور ( 1375 )5 معتقد است "به هر حال با تسلط بلامنازع دستور گشتاری چامسکی برزبان شناسی و با توجه به برداشت چامسکی از گشتار به عنوان ویژگی درون جمله ای، کوشش های هریس راه به جایی نبردو قطعات بزرگتر از جمله مورد بحث قرار نگرفت و در دهه هفتاد قرن بیستم مطالعه کلام به عنوان شعبه ای مجزا و جا افتاده از زبان شناسی مقبولیت یافت".
آدام جا ورسکی و نیکلاس کاپلند(1998 ،106 ،98 )در مبحث گفتمان و تحلیل کلام می گویند که اصطلاح تحلیل کلام را اولین بار زلیگ هریس در سال 1952 به عنوان روش بر تحلیل زنجیره کلام یا نوشتار بکار گرفت. به نظر هریس (1952 ،1) ، تحلیل کلام یعنی ادامه رویکرد زبان شناسی توصیفی اما در حد فراتر از جمله و همچنین ارتباط و همبستگی بین فرهنگ و زبان تلقی می شود. او ازروش توزیعی ای که بر اساس آن چگونگی به دنبال هم و یا درکنار هم قرار گرفتن عناصرزبانی مشخص می شود واینکه چگونه عناصر زبانی درمحیط مشابه دنبال هم قرار می گیرند، حمایت می نمود. او معتقد بود که بدین گونه طبقات معادل یا هم سنگ به وجود می آیند وترکیب طبقات در متن را سبب می شود. او برای بسط مفهوم معادل یا هم سنگ از اصطلاح گشتار دستوری استفاده می کنند که البته این اصطلاح درنزد دستوریان زایشی بعد از چندی مفهومی آشنا گردید او به کمک این مفهوم می گوید : " جمله معلومی چون (A) دارای معادل ساخت
مجهولی چون جمله(B) است."
A) Casals plays the cello
B) The cello is played by casals
زیرا هر ساخت معمولی دارای یک ساخت مجهول معادل خود است (هریس ،1952،19).
کاربرد گشتار در نظریه هریس برای کاهش طبقات هم سنگ در یک متن بوده است.
اما با مطرح شدن مفهوم گشتارها به عنوان یک ویژگی درون جمله ای توسط چامسکی و دیدگاه غالب او در زبان شناسی که به طرح زبان شناسی زایشی – گشتاری منجر گردید ،تلاش های اولیه هریس در خصوص متن به عنوان واحد زبانی ادامه نیافت و رویکرد های گفتمانی ( تجزیه و تحلیل کلامی )را نمی توان به عنوان توسعه و تکامل مدل هریس دانست .
تامپسون (1985،99-98) معتقد است که تحلیل کلام قبل از هر چیز و هر کس به جان سینکلر،ملکم (1975،1) و دیگر اعضاء گروه مرکز تحقیقات زبان انگلیسی دانشگاه بیرمنگام ارتباط دارد.
مدل تحقیقات تحلیل کلام بیرمنگام بر مبنای جنبه های زبان شناختی تعامل بین معلم و دانش آموز استوار است که این مدل را سینکلر و کولت هارد ارایه کردند.
تامپسون در مورد تحلیل کلام معتقد است:
" گسترش و بسط سریع پیکره ی مطالب به مطالعه موقعیت اجتماعی ای که در آن موقعیت کلام به کار می رودبستگی دارد. اگر چه مرزبین مطالعه گفتار و مطالعه متن نوشتاری چندان قاطع و روشن نیست " تامپسون(74،1984)
مالم کایر (101،2000)معتقد است که در زمینه گفتمان سه رویکرد اصلی وجود دارد:
1.رویکردی که بنیاد زبان شناختی دارد و تحت تاثیر آراء مایکل هلیدی است.
2.رویکردی که بیشتر بر بنیاد جامعه شناختی استوار است و تحت آراء هارولدگارفنیل قرار دارد.
3.رویکرد سومی وجود دارد که توجه خاصی به رابطه بین زبان و ایدئولوژی دارد که تحت عنوان زبان شناسی انتقادی مشهور است.
شفرین ( 1994 ، 34- 23 )سه رویکرد نسبت به کلام معرفی می نماید که این رویکردها عبارتند از: دیدگاه ساختاری نسبت به گفتمان، دیدگاه نقش گرایی و دیدگاه کلام به عنوان پاره گفتارها 6 .
1.در"دیدگاه ساختاری" کلام عبارت است از مجموعه سازه هایی که رابطه خاصی با هم دارند و فقط می توانند در آرایه های 7 محدودی رخ دهند . در این دیدگاه بر نحوه ی نقش گذاری واحدهای زبانی در رابطه بایکدیگر تاکید شده و نقش یا بافت موقعیتی که کلام جزئی ازآن است و بطور کلی فرایند ارتباط زبانی نادیده گرفته شده است.
2.در "دیدگاه نقش گرایی" مطالعه کلام یعنی مطالعه همه جنبه های زبان در کاربرد. در اینجاکلام را یک نظام می انگارند که از طریق آن نقش های خاصی تبلور می یابند. اگر چه در این دیدگاه ممکن است قاعده مندی های صوری به خوبی مورد بررسی قرار گیرند اما توصیف نقش گرایانه کلام در نهایت توجه تحلیل گر را از مبنای ساختاری این قاعده مندی ها به انگاره های گفتاری که برای استفاده در مقاصد خاص ودربافتی خاص به کار می روند جلب می کند (شفرین 1994 ، 32-31).
3.رویکرد سوم به کلام به مجموعه ای از پاره گفتارها نظر می کند. به کارگیری عنوان " مجموعه ای از پاره گفتارها " بیانگر این نکته است که در این رویکرد، کلام واحدی بزرگتر از دیگر واحدهای زبانی است و در نتیجه از چند واحد کوچکتر به نام پاره گفتار و تشکیل شده است. همچنین استفاده از اصطلاح "پاره گفتار" به جای جمله نشان دهنده این است که کلام مجموعه ای از واحدهای بافت مند زبان است و مجموعه ای از واحدهای بافت زدایی شده ساخت زبان نمی باشد. (همان)
با بررسی سه رویکرد فوق نسبت به موضوع کلام، به نظر می رسد نگرش سوم میان دو نگرش نقش گرایی که برکاربرد زبان در بافت تکیه دارد ونگرش ساختاری که برالگوهای گسترده تکیه دارد تعادل برقرار می کند. (شفرین، 1994 ،40)
صرف نظر از وجود اختلاف نظر در تعریف تحلیل کلام، بیشتر زبان شناسان بر این مطلب اتفاق نظر دارند که تحلیل کلام مطالعه نظام مند نحوه آرایش جمله ها در متن اعم از گفتاری یا نوشتاری و ارتباط آن با بافت غیر زبانی1 و شرکت کنندگان2 است.
با توجه به تنوع آراء در چگونگی زایش و بالندگی تحلیل کلام در ادامه این فصل از پایان نامه ،آراء مکتب ها و نظریه هایی که در این امر تاثیر گذار بو ده اند به اختصار بررسی خواهد شد.
2-3 نظریه های موثر در شکل گیری تحلیل کلام:
2-3-1 نقش گرایی در مکتب پراگ
زبان شناسی نقش گرا ابتدا با پژوهش های زبان شناسان مکتب پراگ همچون رومن یاکوبسون3 نیکولای تروبتسکوی4 و ویلم متسیوس همزمان با تشکیل حلقه زبان شناسان پراگ در سال 1926آغاز گردید (سیمپسون،1980، 103). این زبان شناسان اگرچه در برخی موضوعات چون زبان شناسی همزمانی و در زمانی، همچنین یکپارچگی نظام زبان با سوسور 5 اختلاف نظر داشتند اما پژوهشگران این مکتب همواره خود را مرهون زبان شناسی ساخت گرای سوسور می دانستند(لاینز1984،224). یکی از دستاوردهای مهم زبان شناسی نقش گرای مکتب پراگ که ارتباط نزدیکی با موضوع تحلیل کلام دارد عبارت از این است که این زبان شناسان چگونگی شکل گیری مفاهیم دردرون ساخت جمله های زبان و همچنین میزان بار معنایی نهاد و گزاره و بخش های سازنده آنها را نیز از دیدگاهی نقش گرایانه و روان شناختی مورد توجه قرار دادند. بعلاوه آنان درباره روند تغییر ارزش معنایی واژه ها، با کاربرد آنها در بافتی خاص نیز نقطه نظرات قابل توجهی ارائه نموده اند.
ویلم متسیوس مساله " نمای نقشی جمله " در ارتباط با ساخت زبان را مطرح می نماید. او معتقد است که صورت بی نشان جمله تحت تاثیر عواملی همچون اطلاعات کهنه ونو، برجسته سازی،ساخت اسنادی، ساخت شبه اسنادی و مجهول سازی می تواند تغییر کند. یعنی عنصری که در یک جمله جزء مبتدا است و از نوع اطلاعات تازه یا نو محسوب می شود در جمله ای دیگر جز اطلاع کهنه قلمداد می گردد. به سخن دیگر در برخی از زبان ها از لحاظ ترتیب ، موقعیت ارتباطی گوینده وشنونده ساخت نحوی جمله را مشخص می کند. همچنین ساخت جمله به ویژه از راه آنچه اطلاعات پیش زمینه 1 و آنچه به عنوان اطلاعات نو به شنونده داده می شود مشخص می گردد ( سیمپسون 1980 ، 103 ). همه نقش گرایان به حالت چند نقشی بودن زبان اعتقاد داشتند و علاوه بر نقش توصیف گری، نقش عاطفی، نقش های اجتماعی و ترغیبی را مورد تاکید قرار می دادند. نقش های گوناگونی که زبان شناسان نقش گرا همچون مارتینه، هالیدی و یاکوبسون معرفی نمودند کامل کننده یکدیگرند و اینگونه به نظر می رسدکه طرح یاکوبسون از انسجام بیشتری برخوردار است (لاینز، 1984 ، 224).
2-3-2 نقش گرایی در مکتب کپنهاگ
لوئی یلمزلف از مکتب زبان شناسی کوپنهاک ، از دیگر زبان شناسانی است که در شکل گیری و رشد تحلیل متن نقش داشته است (هالیدی،1994 ، xxii).یلمزلف بر خلاف سنت زبان شناسی حاکم که واژه را در مرکز توجه قرار داده بود با اتخاذ روش شناسی جدید یعنی قیاس، از متن شروع کرد و متن های زبانی مناسب برای توصیف زبان برگزید او در کتاب " در آمدی بر نظریه ای درباره زبان " برای توصیف دقیق زبان ، روش قیاس یعنی حرکت از کل یا طبقه به جزء را بر گزید. همچنین ، توجه به اصول منطقی یعنی جامعیت ، سادگی و خالی از تناقض بودن توصیف را مورد تاکید قرار داد. او زبان را به عنوان یک طبقه کلی و به صورت نظامی به هم بافته درنظرمی گیرد که تمامی متن های زبانی راشامل می شود (یلمزلف، 1934 ، 11 ).
به عقیده یلمزلف (1943 ، 13 ) متن های زبانی واقعیت های انتزاعی هستند که از طریق به کار گیری قضایا و نظرات منطقی سودمند و آزمون پذیربر توده ای از گفتار مربوط به زبانی خاص استنتاج می شوند. بر این اساس نظام روابط ساختی زبان از تجزیه طبقه ای متن های زبانی از راه تحلیل یا تجزیه نقشی به دست می آید، بدین ترتیب که هر بار متن به بخش های کوچکتر تجزیه می شود و این کار ادامه می یابد تا تجزیه کامل گردد و سرانجام عناصر بنیادین و تجزیه ناپذیر زبان مشخص شود. یلمزلف این گونه زبان شناسی را که بر پایه توصیف مشخصه های بنیادی قراردارد زبان شناسی مشخصه های بنیادی می نامد .( یلمزلف ، 1943 ، 80 – 70)
2-3-3 نقش گرایی در مکتب لندن
در مکتب زبان شناسی لندن در دهه های 1930 تا 1950 نظریه ای توسط جان فرث مطرح گردید که درآن معنا شناسی و واج شناسی اهمیت اساسی داشتند. بطور کلی فرث نظریه خود را بر پایه توجه به دو زمینه ی ویژه بررسی زبان یعنی توصیف معنی بر پایه " بافت موقعیت و واج شناسی نوایی" ارائه نمود.( سیمپسون، 1980 ، 225 )
اصطلاح " بافت موقعیت"نخست بوسیله براون مالینوفسکی (1884) مردم شناس لهستانی تبار که بیشتر عمر خود را در انگلستان گذراند، بکارگرفته شد. وی در این مورد معتقد بود که زبان های زنده نباید همانند زبان های مرده جدا از بافت موقعیتی شان مورد پژوهش قرار بگیرند بلکه باید در متن رویدادهایی که از آن ها استفاده می شود ، مثل شکار، کشاورزی ، ماهیگیری و غیره مطالعه شوند. دلایل مالینوفسکی عمدتاً بر مبنای مشاهدات وی از روشی بود که مردم مورد نظر وی با استفاده از آنها زبان را در چارچوب فعالیت های روزانه شان به کار می بردند و بنابراین جزء لاینفک رفتار آنها به شمار می رفت(سیمپسون ، 1980 ، 220 ).
پس به اختصار می توان گفت که مالینوفسکی با مطرح کردن بافت موقعیت نظریه ای ویژه در خصوص معنی و زبان ارائه نمود و در بررسی معنی، بافت موقعیت اساس بینش او را تشکیل می داد. او جمله را داده اصلی زبان و نیز ابزار اجتماعی بسیار مهم می دانست، از این رو او زبان را به عنوان پدیده ویژه رفتاری در نظر می گرفت . علاوه براین او معنی هر گفتار را بر پایه مجموعه ای از شرایط و نیز چگونگی تاثیر بر آن ها توصیف می کرد. به این ترتیب مالینوفسکی معتقد بودکه معنی هر گفتار تنها در بافت موقعیت آن مشخص می شود و بنابراین معنی را با کاربرد برابر می دانست .( فرانسیس دنین 8، 1967 ، 300)
ج . آر. فرث برخلاف دیگر زبان شناسان که جمله را داده اصلی در بررسی زبان می دانستند متن زبانی را در بافت موقعیت به عنوان داده و واحد بررسی در نظر گرفت و به ویژه بر تحلیل نوایی متن تاکید داشت. (مالم کایر ، 2000 ، 314 )
فرث بافت موقعیتی را تنها ابزار بیانگر معنی نمی دانست بلکه آن را به عنوان یکی از ابزارها یا روش های توصیفی زبان تلقی می کرد،همچنان که دستور را نیز ابزار دیگری، البته با شکلی متفاوت ولی با ماهیت انتزاعی مشابه، برای توصیف زبان می دانست. زیرا در نظر او زبان شناسی سلسله مراتبی متشکل از چنین روش هایی است که همگی بیانگر مسئله معنی متن هستند ( فرانسیس دنین ، 1967 ، 306)
فرث تاکید می کند که بررسی زبان بر پایه بافت موقعیت مستلزم این است که بافت موقعیت همراه با متن زبانی مورد نظر تحلیل شود.
در تحلیل درونی متن زبانی، فرث سطح یا سطوح تحلیل آوایی، تحلیل واژگانی ، تحلیل دستوری و تحلیل موقعیتی را مطرح می نماید. به عقیده فرث "معنی" ترکیبی از روابط بافتی است که علاوه بر محیط اجتماعی و بافت موقعیتی خاص نقش های آوایی ، صرفی و نحوی را نیز شامل می شود( فرث، 1957 ، 20-19).
2-3-4 نظریه کنش گفتار و گفتمان
نظریه کنش گفتار یکی از نظریاتی است که در تکوین و تکامل تحلیل کلام نقش به سزایی داشته است. جین آستین فیلسوف دانشگاه آکسفورد نخستین کسی بود که این نظریه را در دهه 1930 ارائه نمود و به نقش های فعل و به تبع آن جملات در فرایند کلام اشاره کرد. به گفته وی "فعل" در بسیاری موارد فقط مبادله اطلاعات نمی کند بلکه با خود عمل معادل است . برای مثال وقتی شخص می گوید "معذرت می خواهم" عمل معذرت خواهی درست موقعی به وقوع می پیوندد که شخصی این جمله را به زبان می آورد و نه قبل از آن، در چنین مواردی گفتن برابر با "کنش" است و گوینده با به زبان آوردن این جمله کاری را انجام میدهد. آستین این فعل ها را کنشی نامیده وآنها را از جمله های قطعی 9 که بیانگر واقعیتی یا توصیف کننده وضعیتی هستند متمایز نموده است. (آستین1962،5-3).
سرل در سال 1975 در مقاله ای تحت عنوان کنش های گفتاری غیر مستقیم 10 بین معنای مورد نظر گوینده. و معنای جمله تمایز قائل می شود. در استعاره ها، طعنه ها، کنایات ، اشارات ، این دو معنا به گونه ای مختلف از یکدیگر باز شناخته می شوند. به عنوان مثال در یک گفته تحت اللفظی منظور گوینده دقیقاً همان معنای جمله است بنابراین منظور با معنای جمله منطبق است. در حالی که در یک گفته استعاری گوینده می گوید که s همان p است اما از لحاظ استعاری منظورش این است کهs باRبرابراست .بنابراین درک معنای این گفته وابسته به درک معنای منظور گوینده جمله است (سرل ، 1979 ، 22 ).
اینکه هر کس به جای استفاده از کنش مستقیم مایل به استفاده از کنش غیر مستقیم می باشد ناشی از ملاحظات رعایت ادب است، با بیان عبارتی نظیر " can you" در حالت در خواست غیر مستقیم هدف گوینده ، آگاهی یافتن از توانایی های مخاطب نیست بلکه وی را در پذیرفتن و یا رد کردن تقاضا آزاد می گذارد. (همان)
خلاصه اینکه معرفی نظریه کنش گفتار منجر به افزودن بعد جدیدی در مطالعات زبانی شد و معنا شناسی دو بعدی را تبدیل به منظور شناسی سه بعدی کرد که در آن بررسی مقبولیت عناصر زبانی در چهارچوب معنا شناسی دو بعدی منتزع از شرایط و اوضاع اجتماعی و محیطی ممکن نبوده و تنها در چهار چوب منظور شناسی سه بعدی است که می توان درباره مقبولیت این عناصر نظر داد. در واقع افزودن این بعد جدید به مطالعات زبانی است که عمده ترین ره آورد نظریه کنش زبانی به تحلیل کلام محسوب می شود. ( لطفی پور ، 1373 ، 15 )
2-3-5 منظور شناسی
پیرامون منظور شناسی صاحب نظرانی همچون گرایس (1975،1978) ، سرل (1969)، وندایک (1980)، کاپلند(1999)، دیوید کریستال (1992) سخن گفته اند. این مرحله نیز یکی دیگر از مراحل سیر تکاملی تحلیل کلام می باشد. منظور شناسی عبارت است از مطالعه اصول و قوانین حاکم بر زبان در شکل کاربردی آن، و به عنوان نقطه مقابل دیدگاهی است که زبان را پدیده ای انتزاعی حاوی قوانین ذهنی شده، مانند قوانین دستور زبان و روابط موجود بین نظام های انتزاعی و ذهنی زبان از یک طرف و کاربرد زبان از طرف دیگر می داند. (لوینسون ، 1983 ، 100 ).
براون ویول (1998 ، 91) بررسی معنای مورد نظر سخنگو را منظور شناسی می نامند. مالم کایر (2000 ، 355 ، 354 ) معتقد است که تحقیقات پیرامون منظور شناسی اولاً ریشه در فلسفه زبان طبیعی یا همان نظریه کنش گفتار سرل و آستین و ثانیاً در نظریه تلویحی11 گرایس دارد.
کار اصلی منظور شناسی عبارت است از مطالعه ارتباط بین نشانه ها و کاربرد آن ها و جدا کردن منظور شناسی از روان شناسی و علوم اجتماعی، اطلاعات کمی در خصوص هدف نهایی توصیف و تفسیر در اختیارمان قرار می دهد (وندایک، 1989 ، 189 ).
2-3-5-1 نظریه استنباطی گرایس
این نظریه نقش ارتباطی جمله ها و چگونگی کاربرد زبان در ارتباط با انسان ها را مورد بررسی قرار می دهد و از این نظر در منظورشناسی و تحلیل کلام جایگاه ویژه ای دارد. بر اساس این نظریه دلیل پیشرفت جریان مکالمه، تبعیت انسان از قراردادهایی است که به قصد همکاری هر چه بیشتر صورت می گیرد. گرایس (1975) این قرار داد را آئین همکاری می نامد .وی آن را در چهار اصل تحت عنوان راه کارهای مکالمه معرفی می نماید. این چهار اصل عبارتند از:
الف)اصل کیفیت :
گوینده در یک مکالمه باید راست بگوید. آنچه را فکر می کند دروغ است نگوید و در باره آنچه اطلاعات کافی ندارد سخن نگوید.
ب)اصل کمیت
گوینده باید اطلاعاتی بدهد که برای مکالمه لازم است نه زیاد و نه کم.
ج) اصل ارتباط
آنچه گوینده می گوید باید به موضوع مربوط باشد.
د)اصل روش
گوینده باید واضح، منظم و خلاصه سخن بگوید و از هرگونه ابهام دوری کند (یول ، 1988 ، 119 – 107).
با توجه به اطمینان هردو طرف به رعایت همکاری، هرگونه تخلف ظاهری از هریک از اصول فوق، نشانه طفره رفتن گوینده یا گریز وی تلقی می شود که مخاطب را به دنبال استنباط پیام و معنایی به جز آنچه که در صورت جمله ادا شده است، هدایت می کند. در چنین حالتی مخاطب با توجه به شرایط محیط و عوامل حاکم بر بافت سخن به سوی پیام مورد نظر گوینده هدایت می شود. چنین پیامی که خارج از محدوده معنا شناسی عناصر زبانی به کار رفته در کلام گوینده و غیر از آنچه به طور مستقیم به زبان وی جاری شده شکل می گیرد، "تلویح" نامیده می شود (لطفی پور، 1371 ، 19 ).
نظریه گرایس به لحاظ اینکه نحوه پیدایش پیامهاو معانی را خارج از چارچوب معنی شناسی محض و با توجه به اصول کلام و شرایط برون زبانی حاکم بر بافت موقعیتی، اجتماعی و محیطی مورد بررسی قرار می دهد در شکل گیری تحلیل کلام نقش به سزایی داشته است. (همان)
2-3-6 نظریه دل هایمز
یکی دیگر از دیدگاههایی که در پیدایش تحلیل کلام نقش موثری داشته است، آراء دل هایمز است .(لطفی پور، 1372 ، 23 ). هایمز (1974) مردم شناس آمریکایی برای اولین بار اصطلاح ارتباط قوم نگارانه 12را مطرح کرد. ارتباط قوم نگارانه به بررسی این موضوع می پردازد که افراد جامعه باآنکه به طبقات خاصی با فرهنگ خاص خود تعلق دارند چگونه با یکدیگر گفتگو می کنند و چگونه روابط اجتماعی حاکم بر افراد بر انتخاب گونه زبانی که به کار می برند تاثیر می گذارد و یا موضوعاتی همچون، روابط بین کودکان و بزرگسالان، مصاحبه ها، مکالمات تلفنی، رعایت نوبت سخن گفتن چگونه بین گوینده و شنونده تنظیم می شود. (لطفی پور، 1372 ، 23 )
در دهه های 1960 و 1970 نوام چامسکی رویکرد صورتگرایی را به عنوان عکس العملی در مقابل رویکرد ساختگرایی بلومفیلد 13 اتخاذ نمود. نوام چامسکی (1965) مفهوم توانش زبانی را به عنوان دانش درونی شده قواعد یک زبان همراه با تبلور آن ، که او آن را کنش زبانی می نامد، در مقابل هم مطرح نمود. دل هایمز نیز زبان را به عنوان دانش معرفی نمود، اما جنبه محسوس آن را به جنبه های جامعه شناسی زبان که بر خاسته از توانش ارتباطی است دادو مفهوم توانش ارتباطی را مطرح نمود. هایمز(1972، 277) معتقد است: کسی که دارای توانش ارتباطی است باید بداند که یک صورت زبانی تا چه حد مناسب یک بافت اجتماعی معین است و نیز از میزان بسامد و تازگی یا کاربرد یک صورت زبانی و میزان احتمال وقوع آن با اطلاع باشد. از نظر او تعریف توانش زبانی انسانها به صورتی که در زندگی روزمره آن ها مورد استفاده قرار می گیرد باید از توصیف جمله های دستوری فراتر رود. او اذعان می دارد که ما باید این واقعیت را توجیه و تبیین نمائیم که کودک در شرایط عادی و طبیعی دانش جمله های زبان را نه تنها از نظر دستوری بودن ، بلکه از نظر مناسب بودن نیز کسب می نماید. کودک این توانش را کسب می کند که چه وقت در باره چه کسی ، کجا، کی و چگونه صحبت نماید. کودک صاحب توانایی ای می شود که بتواند مجموعه ای از کنشهای زبانی را اجرا کند. در این رویدادهای زبانی شرکت کند و اجرای این کنشها و رویدادها توسط دیگران را مورد ارزیابی قرار دهد.
علاوه براین ، این توانش با نگرش ها، ارزش ها و انگیزه های مرتبط با زبان و ویژگی ها و کاربردهای آن رابطه نزدیکی داشته و با توانش در مورد رابطه بین زبان و سایر ابزارهای رفتار ارتباطی و موضع گیری در مقابل این رابطه مرتبط است.
بدین ترتیب هایمز بابسط زبانی، صحت یک صورت زبانی را تنها به صورت دستوری کافی ندانسته بلکه کاربرد صحیح آن را در چارچوب قوانین و قراردادهای اجتماعی و فرهنگی نیز ضرورری می داند. این روش بررسی و توصیف کاربرد صورت های زبانی وتوانش ارتباطی روش " قوم نگاری گفتار " نام گرفته است. در چار چوب این روش واحد بررسی و تحلیل زبان تنها جمله نیست بلکه رویداد گفتاری 14 است. از نظر هایمز(1972) رویداد گفتاری یک تعامل اجتماعی است که در آن زبان نقشی عمده ایفا می کند . البته در اکثر فعالیت های انسانی گفتار یا زبان به کار می رود، ولی تنها درپاره ای از آن ها گفتار و یا قوانین تعامل زبانی تعیین کننده خود تعامل به حساب می آیند. در یک محاکمه، سخنرانی، دفاع از، پایان نامه دانشگاهی ، مصاحبه و یا مکالمه تلفنی نقش زبان و گفتار حیاتی است و بدون وجود آن رویداد یا تعامل موجودیت خود را از دست می دهد. در پاره ای دیگر از تعاملات اجتماعی مانند رویدادهای ورزشی یا رفتن به گردش، زبان نقش چندان عمده ای ایفا نمی کند. هایمز این گونه تعاملات را موقعیت های گفتاری می نامد. در واقع رویداد گفتاری که ریشه در عوامل و شرایط اجتماعی و فرهنگی جامعه دارد، تعیین کننده قوانین حاکم بر تعاملات زبانی است. واحد زبانی در هر رویداد، کنش زبانی است نه جمله. البته نحوه ی اجرای هر کنش زبانی و نیز آرایش کنش های زبانی در چارچوب رویداد گفتاری مربوطه تعیین می گردد.(فیگوئرا، 1994 ، 67-64 ).
2-4 رویکرد نقش گرای مایکل هلیدی:
با توجه به این نکته مهم که بخش اعظم مفاهیم و ابزارهای تجزیه و تحلیل کلام مورد . استفاده در تحقیق حاضر، از ابزارهای معرفی شده در روش هالیدی می باشد و با توجه به نقش موثر این زبان شناس برجسته در تجزیه و تحلیل کلام ، در این قسمت از تحقیق به معرفی رویکرد وی می پردازیم.
برجسته ترین نظریه پرداز رویکرد نقش گرایی، مایکل هلیدی با الهام از مفهوم بافت موقعیت و نیز نظریه نظام ساختی جی. آر . فرث، زبان شناسی سازگانی یا نظام مند _ نقشی را معرفی کرد که به رویکردی موفق در عرصه تحلیل متون تبدیل شد.
زبان شناسی نظام مند نقشی به اعتقاد روبینز دستور هر زبانی را مجموعه پیچیده ای از نظام هایی به شمار می آورد که سخنگویان هر زبان باید در درون آنها به انتخاب بپردازند. این نظام ها برخی متوالی و برخی همزمان هستند. سخنگو از طریق این نظامها، گفته ای را تولید میکند وشنونده گفته را در می یابد(روبینز، 1378 ، 464) .
در این رویکردزبان شناختی دو مفهوم بنیادین مستتر است که نام این رویکرد از آنها گرفته شده است : نظام و نقش (هلیدی، 1985 ، xiii ).
در مورد "نظام" توضیح اینکه هر زبان نظامی از معانی است که با صورت همراه می شود و در واقع با کمک صورت، معانی تظاهر پیدا می کنند. در مورد "نقش" اینکه هلیدی دو مفهوم از آن در نظر دارد: الف) نقش های دستوری ب) نقش های زبانی او همه نقش های زبان را نقشهای اجتماعی می داند.(همان)
هلیدی دستور خود را دستور نقش گرا می داند زیرا چهار چوب مفهومی آن بیشتر نقش گراست تا صوری. اودر تفسیر سه مفهوم ، متن ، نظام ، وعناصر ساختار زبان شناختی، نقش را مد نظر دارد (هلیدی، 1985 ، xiii).
2-4-1جایگاه معنا و دستور در این رویکرد
از نظر هلیدی (1994 ، xvii) زبان به عنوان یک نظام معانی به همراه صورت هایی است که از طریق آن صورت ها، معانی تشخیص داده می شوند. از نظر او زبان نظامی برای ساختن معانی است که دستور و معنی شناسی در نزد او صرفاً به معانی واژگان محدود نمی شود بلکه یک نظام کامل از همه معانی موجود در یک زبان است و این معانی همانقدر بوسیله دستور زبان تعیین می شود که به وسیله واژگان . در حقیقت در این رویکرد معانی در قالب عبارت پردازی 15 رمز گذاری می شوند. به عبارتی دیگر رشته ای از عوامل دستوری و یا واحدهای نحوی شامل عناصر واژگانی چون افعال و اسامی و عناصر دستوری مانند حروف تعریف if, of, the ودر تعیین معنا نقش دارند. در رویکرد نقش گرای هلیدی رابطه بین معنی و عبارت پردازی یک امر قرارداری نیست بلکه صورت های دستوری به طور طبیعی با معانی که رمزگذاری می شوند، ارتباط دارند.
هلیدی (1994، xviii) رابطه بین دستور و معنا شناسی را طبیعی می داند نه قرار دادی. بدین صورت که ارتباط بین معنا و کلام در مرحله صورت اولیه یا صورت فرضی زبان قرار دادی بوده است. به عبارتی هیچ ارتباط طبیعی بین معنای جمله ای مانند " من آن را می خواهم "ویا " آن را به من بده " یا آواهایی چون "ماما" یا "نانا" که اغلب به وسیله کودک ده ماهه تولید می شود وجود ندارد. برای شروع و تکامل نظام زبان ، این گونه قراردادهای اولیه ضروری است . در غیر این صورت، مسئله ارتباط تنها به تعداد اندکی معانی که برای آنها، نشانه های طبیعی وجود دارد محدود می شد. بنابراین دستور واژگان شامل یک نظام نشانه ای طبیعی است و این تفکر در دیدگاه نقش گرایی هلیدی به خصوص تجزیه و تحلیل کلامش نقش بنیادین دارد. دستور نظام مند- نقشی هلیدی به معنا اهمیت و اولویت می بخشد و آن را در راس مدل سطحی خود قرار می دهد که این سه سطح عبارتند از 1) معنی16 2) بیان17 3) نظام آوایی زبان18 (هلیدی ، 1985 ، xiii)
مفهوم معنا در نظریه، نظام مند – نقشی در سه فرا نقش19 تجلی می یابد: فرا نقش اندیشگانی 20 فرا نقش بینا فردی 21 و فرا نقش متنی.22 هلیدی ایفای نقش فرا نقش ها را در بند محقق می داند. از نظر او" بند" واحد تجزیه و تحلیل متن است. فرا نقش بینا فردی به مفاهیمی چون "نمود"، "وجهیت" و" ارزیابی" می پردازد و همه انتخابهایی را که در بیان معانی بینا فردی داریم، توصیف می کند. فرا نقش اندیشگانی شامل مفاهیمی چون "شرکت کننده" ،" فرایند "و" موقعیت" می شود و چگونگی ارجاع به موجودیت ها و وقایع را توصیف می کند. فرا نقش متنی شامل مفاهیمی چون" مبتدا" ،" خبر" و" انسجام" می شود وترتیب گروهها و عبارات را در بند باز می نمایاند( هلیدی ، 1985 xiii) .
تامپسون (1996 ، 35 ) از فرا نقش چهارمی به نام "فرا نقش منطقی"سخن به میان می آورد که مجموعه ای از بندها را به هم ربط می دهد در حالی که سه فرا نقش اول درون یک بند ایفای نقش می کنند. در این رویکرد، هر عنصری از زبان با ارجاع به نقش آن در سیستم کلی زبان تعریف و تبیین می شود. بر این اساس دستور نقشی، چیزی است که همه واحدهای زبان (بندها، عبارت، واژگان و…) را به عنوان عنصری که در قالب و شکل دهی نقش ها دخالت دارند با هم می بینند و در ارتباط با یکدیگر تفسیر می کنند.( هالیدی 1985،xiii ).
هلیدی خود در توضیح این دستورچنین می گوید : این دستور یک دستور نقش گراست زیرا براساس چگونگی کاربرد زبان طراحی شده است.
هر متنی فراگفتاری یا فرانوشتاری، دربافت کاربردی، مفهوم خود را باز می یابد. علاوه بر این، کاربرد بیش از ده ها هزار نسل در طی اعصار تاریخ است که نظام زبان را به وجود آورده است و در طی این اعصار، زبان برای ارضاء نیاز انسان بتدریج رشد کرده است و بر اساس نقشی که در ارتباط با نیازها ایفا می کند سازماندهی شده است(هالیدی، 1985، xiii).
2-5 از تحلیل کلام به تحلیل کلام انتقادی :
گرایش جدیدی در دهه های اخیر تحت عنوان تحلیل کلام انتقادی به وجود آمده است و انتقاداتی را بر مطالعات کلامی و از جمله نظریه نظام مند-نقشی هالیدی وارد آورده که چند مورد را به اختصار توضیح می دهیم. نکته مهم این است که این گرایش خود از درون نقش گرایی برخاسته ولی سطوح بالاتر و انتزاعی تری را شکل دهنده کلام معرفی می کند.
دیوید برچ زبان شناسی هلیدی را همانند چامسکی زبان شناسی جمله دانسته است. او معتقد است که متن به عنوان یک واحد صوری در زبان است که در حقیقت مثل یک ابر جمله عمل می کند. این مساله باعث شده که دستور متن به عبارات پیچیده منطق صوری تبدیل گردد.
نورمن فرکلاف بین اهداف انتقادی و اهداف توصیفی تحلیل کلام تمایز قائل می شود . او معتقد است که بازنمایی های ایدئولوژیکی به خاطر طبیعی بودنشان بدیهی فرض شده اند و در تحلیل کلام توصیفی غالب در دوره اخیر آنها را نادیده گرفته اند(ر.ک.فرکلاف 1995 ).
به طور کلی بیشترین انتقادی که تحلیل گران کلام انتقادی برصاحب نظران تحلیل کلام از جمله هلیدی وارد آورده اند این است که آنها با کلام به طور "انتقادی" برخورد نکرده اند و متون را به صورت متونی بی طرف و عاری ازهرگونه ایدئولوژی درنظرگرفته اند. زبان شناسان انتقادی دریافته اند که اشخاص ، در مقابل حوادث یا رویدادهای زبانی که از پیش در قالب واقعیت های اجتماعی تبلور یافته اند، بی علاقه ، خنثی، مشاهده گر منفعل نمی باشند. بلکه به عکس آنها دارای گرایشات سیاسی هستند. اینگونه تحلیل گران انتقادی تلاش می کنند که با رویکرد و اتخاذ روش انتقادی در مطالعات زبانی روشی ابداع کنند که بتواند منشا تغییرات سیاسی – اجتماعی در جامعه باشند (برچ،1991،791 ).
فصل سوم:
مبانی نظری تحلیل کلام انتقادی
3-1 مقدمه
در این فصل ابتدا توضیح مختصری درباره ی مبانی فلسفی و نظری تحلیل کلام انتقادی ارائه میشود سپس چارچوب نظری تحلیل کلام انتقادی و برخی مفاهیم آن تبیین گردیده است و در آخرین قسمت به بررسی آراء و نظریات فرکلاف که در سال های اخیر همه ی تلاش خود را بر روی کرد تحلیل کلام انتقادی مصروف داشته،پرداخته شده است.
3-2 مبانی فلسفی تحلیل کلام انتقادی
در اواخر دهه 1960 و سال های دهه 1970، عمدتاً در پی تغییر و تحولات سیاسی و اجتماعی رخداده در فرانسه و پس از آن در سایر بخش های اروپای قاره ا ی، تحولاتی در نحوه نگرش به چگونگی پیدایش و شکل گیری "معانی" به وجود آمد. نتایج عینی این تغییر و تحولات بعدها در شکل آثار متعدد درباره گفتمان به چاپ رسید. چاپ و انتشار این آثار که متضمن مسائل و نکات نظری و اندیشه ا ی تازه بودند، به نوبه خود نتایج و پی آوردهای رادیکال و عمیقی برای رشته های مختلف علوم انسانی، علوم اجتماعی، مطالعات ادبی، نظریه های فرهنگی و سایر شاخه های دانش در برداشت. (محمدرضا تاجیک،1376،16) در زبان شناسی نیز هنگامی که با آراء زبان شناسانی همچون فرکلاف، کرس، فاولر، وندایک و پنی کوک مواجه می شویم می بینیم که در جای جای تحلیل کلام انتقادی شان رگه هایی از طرز تفکر میشل فوکو مشاهده می شود. همان طوری که کرس معتقد است دیدگاه گفتمانی اش براساس دیدگاه فوکو است. (کِرس 1990، 85)
3-3 فوکو و گفتمان
میشل فوکو (1984-1926) در پواتیه فرانسه زاده شد، در دانشگاه سوربون فلسفه خواند و لیسانس خود را در سال 1984 گرفت. وی برای مدت کوتاهی عضو حزب کمونیست فرانسه بود. وی در دهه 1950 به تحصیل در روان شناسی علاقه پیدا کرد و درجه لیسانسی در روان شناسی و سپس دیپلمی در رشته آسیب شناسی روانی گرفت. نگرش و موضوعات مورد بحث او در جامعه شناسی، فلسفه، تاریخ و علوم سیاسی واجد اهمیت بسیاری هستند. برخی از مهمترین دستاورد فوکو را تحلیل روابط قدرت و معرفت می دانند.
گفتمان های آغازین فوکو درباره "گفتمان" را می توان در عرصه گفتمان علوم انسانی (پزشکی، روانپزشکی، اقتصاد و گرامر و…) جستجو کرد. فوکو دو رویکرد تبار شناسانه و دیرینه شناسانه نسبت به گفتمان دارد. در آثار "دیرینه شناسانه" فوکو نگاه خود را معطوف انواع گفتمان به مثابه قواعدی که عرصه های معرفت را موجب می شوند، می سازد. اگرچه ساختارهای گفتمانی از نظر فوکو دلالت بر منظومه ا ی از ایده ها، نقطه نظرها، مفاهیم، طرق اندیشه و رفتار در زمینه اجتماعی خاص دارد، لیکن در آثار فوکو نه تنها کاربردی کاملاً غیرمتلاطم و نایکنواخت از مفهوم اساسی گزاره23 مشاهده می شود بلکه از "گفتمان" نیز معنای واحدی به دست داده نشده است. فوکو خود می نویسد: "پنداری به جای شفاف تر کردن معنای بسیار مهم کلمه گفتمان بر ابهام آن افزوده ام؛ گاه آن را به معنای قلمرو کلی تمامی گزاره ها، گاه به عنوان مجموعه فردیت پذیری از گزاره ها و گاه نیز به معنای عمل نظام مندی به کار برده ام که به گزاره های ویژه ا ی معطوف است. گفتمان در هر سه مورد، چیزی شبیه به چارچوب است و از گزاره ها تشکیل شده است؛ (محمدرضا تاجیک، ، 12)
از یک منظر کلی نگر، می توان گفت که گفتمان در بستر آثار دیرینه شناسانه فوکو، به "تحلیل گزاره ها" دلالت دارد. تحلیل گفتمان در اینجا همان تحلیل زبان شناختی نیست، همان گونه که گفتمان زبان نیست. تحلیل گفتمان نگران این موضوع نیست که کدام گزاره می تواند جامه امکان بر تن نماید، بل عمدتاً دل مشغول تشخیص و تخصیص "تشکل های گفتمانی" متنوع از منظری اجتماعی – تاریخی است. (نورمن فرکلاف، 1992،40)
مفهوم "گفتمان" در سپهر رویکرد تبار شناسانه فوکو، با آنچه وی در دیرینه شناسی از آن مستفاد می کرد، تا حدودی متفاوت است. در دیرینه شناسی تاکید فوکو بر طبیعت خودمختار گفتمان است، ولیکن در تبارشناسی این تاکید متوجه کنش های سازمانی می شود. در این بستر، گفتمان بیشتر به مثابه یک ابزار برای کنش های سازمانی تا یک نیروی مستقل تعریف می شود. در بستر تبارشناسی فوکو، هر نوع گفتمانی به گونه ا ی ژرف گرفتار ساختار اجتماعی برآمده از قدرت است. این استیلای قدرت و کارکرد روابط قدرت است که از رهگذر تعریف و تحمیل "انتظامی در پراکندگی" 24 وحدت و مبانی انسجام یک صورت بندی گفتمانی را موجب شده و شرایط امکان را برای ظهور و شکل گیری دانش خاص در وضعیت تاریخی معین فراهم می سازد. به دیگر سخن، تبارشناسی، پیدایش علوم انسانی و شرایط امکان آن ها را به نحو جدایی ناپذیری با تکنولوژی های قدرت مندرج در کردارهای اجتماعی پیوند می دهد. (تاجیک، ، همان)
فوکو از دهه 1970 به بعد، تحت تاثیر نیچه، به تدریج "قدرت" را علت همه امور و خالق همه چیز، ازجمله انواع معرفت معرفی می کند: "در واقع، قدرت همه چیز را خلق می کند: واقعیت را، قلمرو اشیاء و کاربرد مفهوم صدق را".
بنابراین فوکو در تبیین رابطه قدرت از نقش محوری زبان و گفتمان سخن می گوید. از منظر وی، زبان، گفتمان یا متون نقشی محوری در ساختن فرد و فاعلان در سلسله مراتب قدرت دارند. به عبارت دیگر فوکو زبان را عرصه ظهور روابط قدرت و تعیین کننده فاعل مسلط و فاعل زیرسلطه به حساب می آورد. (بابک احمدی، 1373، 8)
آراء میشل فوکو منشاء رویکردهای متنوعی نسبت به گفتمان در زبانشناسی و علوم سیاسی شده است و در آراء او مفاهیمی همچون: زبان، گفتمان، قدرت، جنسیت، حقیقت و دانش از جایگاه خاصی برخوردار است.
فوکو معتقد است که زایاترین نوع تعریف گفتمان این است که ما آن را صرفاً به معنای مجموعه ا ی از نشانه های زبانی و یا یک متن طولانی ندانیم بلکه گفتمان را به مثابه اعمالی در نظر بگیریم که بر اثر سخن گفتن منظم درباره اشیاء، باعث بوجود آمدن و تجسم آن اشیاء می شود. به همین دلیل، در یک جامعه می تواند چند نوع گفتمان وجود داشته باشد مانند گفتمان متعلق به جنس مونث و یا مذکر. این گفتمانها سبب می شوند که ما در جامعه مزرهایی داشته باشیم که هر گروهی در درون مرز یا حوزه خاص خود تعریف و معنا شوند. مثلاً در چارچوب جنسیت به عنوان یک حوزه یا مرز، می توان گفت این جنس مونث است که معین می کند این موجود (زن) چه لباسی بپوشد، چگونه با دیگران رفتار نماید، چگونه بیندیشد و چگونه سخن بگوید یا متن تولید نماید و بالاخره چگونه درباره دیگران قضاوت نماید. در دیدگاه فوکو گفتمان در رابطه با قدرت معنا می یابد، یعنی گفتمان و قدرت دو واژه کلیدی در نظریه فوکو است. (حسین بشیریه، میشل فوکو، فراسوی ساختگرایی و هرمنوتیک، 1376، 100)
فوکو درباره قواعد حاکم بر تولید و ظهور گفتمانها معتقد است که قواعد بازی زبان را نباید در متن گفتمانها جستجو نمود، بلکه باید آن را نتیجه عملکردهای نهادهای دست اندرکار تولید کننده گفتمان مانند بیمارستانها، وزارتخانه ها، دستگاههای قضایی که صاحب قدرت هستند، دانست. گفتمان از نظر فوکو دلالت بر ساختارهای بر ساخته ا ی دارد که جهان را تصویر می کند. به عبارت دیگر، امر گفتمانی از طریق محدودیت های زبانی در شرایط خاص اجتماعی و فرهنگی ظاهر می شود. سوژه یا فاعل شناسای فردی نیز در منطق گفتمانی فوکو حضور ندارد. فرد ساختاری بیرون از خود و گسسته دارد و بیشتر یک فرایند است تا یک هویت کانونمند و مشخص. گفتمان دلالت بر چنین رابطه ا ی میان ساختارهای زبانی و فرد دارد.
فوکو در پی یافتن پاسخ این پرسش در گفتمان یا متون است که چه شرایطی در هر دوره ا ی از تاریخ موجب می شود که گونه های خاصی از گفتمان تولید و رواج یابند و در مقابل، بسیاری دیگر از عبارات و متون که هم از لحاظ قواعد دستوری و هم از حیث اصول منطقی صحیح هستند، از گفتمان حذف شوند و یا مورد استفاده قرار نگیرند. به عنوان نمونه، ادب و آداب گفتگو و نوع متونی که در خصوص مسایل اخلاق جنسی در میان مردم دوره ویکتوریا رواج داشته در قیاس با قرن بیستم تفاوت آشکاری دارد. این تفاوت در آثار و متون ادبی تولید شده در این دوره به خوبی مشهود است.
از نظر فوکو عامل اینگونه شکافها و تفاوتها در کاربرد زبان (تولید و درک آن)، اندیشه های ناخودآگاه در اشخاص و گروهها می باشد که از قواعد دستوری و یا منطقی مستقل هستند و تولید کنندگان گفتمان آگاهانه و یا ناآگاهانه گزاره های (جمله ها) خود را با آن اندیشه ها منطبق می سازند. این صُور اندیشه را فوکو معرفت می نامد. فوکو آندسته از گزاره هایی را که از این صور تبعیت می کنند، صورتهای گفتمانی می نامد. او صورتهای گفتمانی علوم تجربی مانند فیزیک، شیمی، ستاره شناسی، زیست شناسی، دستور زبان، فقه الغه و اقتصاد را به منظور شناخت قواعد حاکم بر آنها مورد مطالعه قرار داده است (همان، ص 105).
3-4 تحلیل کلام انتقادی
رابرت، اف، ایلسون(1996) درباره اصطلاح گفتمان انتقادی یا تحلیل کلام انتقادی می گوید، این اصطلاح به معنی امروزی آن اولین مرتبه در سال 1979 در کتابی تحت عنوان " زبان و کنترل" که به وسیله فاولر، کرس و جمعی از همکاران که در دانشگاه ایست آنجلیا شهر نرویچ انگلستان با هم تحقیق می کردند، به کار برده شد. اما این واژه امروزه نه تنها به وسیله زبان شناسان، بلکه توسط صاحب نظران زیادی در رشته های علوم اجتماعی، علوم سیاسی و دانشجویان رشته ارتباطات و رسانه ها مخصوصا جامعه شناسان زبان به منظور تحلیل متون نوشتاری به کار گرفته می شود(مالکم کایر، 2000، 89 ).
5- 4- موضوعات پیشنهادی برای تحقیق
در طول تحقیق، نگارنده با مسائل جدیدی مواجه شد که برخی از آن ها برای تحقیق به محققان علاقمند به شرح زیر پیشنهاد می گردد:
1- تحلیل گفتگوهای سیاسی به روش تحلیل کلام انتقادی از ابعاد دیگر
2- تحلیل مطبوعات و روزنامه از دیدگاه تحلیل کلام انتقادی
3- تجزیه و تحلیل متون داستانی و غیر داستانی در چار چوب تحلیل کلام انتقادی
4- بررسی ایدئولوژی پنهان در زیر ساخت نمایه های زبان شناختی در آثار نویسندگان
5- بررسی تبعیض نژادی در گفتمان های سیاسی به وسیله الگوهای زبان شناختی تحلیل کلام انتقادی
6- تاثیر متقابل گفتمان ها و جهان بینی ها در زندگی مردم
7- بررسی وجهیت در متون فلسفی و عرفان و علمی و……… از دیدگاه تحلیل کلام انتقادی
8- بررسی آثار ترجمه شده به فارسی در چار چوب اصول تحلیل کلام انتقادی
9- معرفی تکنیک های کسب و حفظ قدرت در جامعه با تاکید بر زبان شناسی انتقادی
3- 5- خلاصه و نتیجه تحقیق:
همانطور که از داده های موجود در متون که در جداول فوق ارائه گردیده است، فرضیه تحقیق مبنی بر وجود تفاوت در انگاره های قطعیت و عدم قطعیت مورد تائید قرار گرفته است. یعنی با نگاهی مجدد به جدول عوامل دال بر قطعیت و عدم قطعیت در ستون نمونه و جمع بستن بسامد متغیرها، می توان به نتایج ذیل دست یافت:
1- در صد تراکم متغیرهای دال بر قطعیت و یقین در گفتگوهای رجال سیاسی ایرانی در کلیه متغیرها بیشتر از در صد عدم قطعیت است.
2- در صد تراکم متغیرهای دال بر عدم قطعیت و احتمال در گفتگوهای سیاسی ایرانی در کلیه متغیرها کمتر از در صد قطعیت است.
3- در صد تراکم متغیرهای دال بر عدم قطعیت و احتمال در گفتگوهای رجال سیاسی غربی در کلیه متغیرها بیشتر از در صد قطعیت و یقین است.
4- در صد تراکم دال بر قطعیت و یقین در گفتگوهای رجال سیاسی غربی در کلیه متغیرها کمتر از در صد احتمال و عدم قطعیت است.
این بدان معنی است که قطعیت در کلیه متغیرها در گفتمان های رجال سیاسی ایرانی بیشتر از رجال سیاسی غربی است.
این نتایج بر تائید فرضیه دوم نیز دلالت دارند. گفتمان سیاسی حاکم بر دو جامعه زبانی ایرانی و غربی متفاوتند و این تفاوت ریشه در دوگانگی ایدئولوژی ها و سطوح قدرت آن ها دارد و به تعبیر فوکو رابطه تعاملی و دیالکتیکی بین گفتمان، قدرت، معرفت و حقیقت برقرار است و در ورای هر گزاره جدی و گفتمان مسلط، شکلی از روابط و فن آوری های قدرت پنهان است. در واقع گفتگوها و متون سیاسی و اجتماعی دارای انگیزه های ایدئولوژیکی هستند. به عبارتی آنچه که متن را می سازد و باعث فهم متون می شود، فقط توصیف نمایه های( code) زبان شناختی و معانی زبانی نبوده بلکه عوامل ایدئولوژیکی و طرز نگرش و بینش اشخاص و صاحبان افکار پنهان در آن سوی متون از عوامل موُثر در تولید و درک متن به شمار می روند. در این میان گفتگوهای رجال سیاسی نیز از این امر مستثنی نمی باشند. تنها تفاوت در شدت و ضعف دخالت دادن انگیزه های ایدئولوژیکی و منافع حزبی مربوطه است. در چار چوب نظریه هالیدی، مسئله قطعیت و عدم قطعیت را به طور کامل نمی توان تبیین کرد زیرا که احتیاج به سطحی انتزاعی تر است که بتواند مسئله ایدئولوژی را تبیین نماید. در این راستا تحلیل کلام انتقادی راه را هموار می سازد. چرا که تحلیل کلام انتقادی در زمان پیدایش همواره در صدد بوده است تا نشان دهد که هیچ متن یا گفتار و نوشتاری بی طرف نیست، بلکه به موقعیتی خاص وابسته است و این امر ممکن است کاملا ناآگاهانه و غیر عامدانه باشد. تحلیل کلام انتقادی در روش تحلیل خود از روش زبان شناختی نظام بنیاد هالیدی و اصطلاحات زبان شناسی دستور زایشی به عنوان ابزاری برای تبیین ایدئولوژی های پنهان و منابع قدرت در پشت متن های زبانی بهره می گیرد و در این رویکرد هر عنصر زبانی از تکواژ تا طرح واره های معنا شناختی حامل بار ایدئولوژیکی می باشند.
تحلیل کلام انتقادی که از نخستین سالهای دهه هفتاد میلادی توسط متفکرانی چون تون وندایک 25 راجر فالر26نورمن فرکلاف27 … عرضه شده است نوعی تحلیل کلام است که ریشه در مطالعات جامعه شناختی دارد و علاوه بر اطلاعات بافت غیرزبانی اطلاعاتی از سطوح بالاتر ، انتزاعی تر و عمده تر بافت تاریخی، روابط قدرت، ایدئولوژی (جهان بینی)، ساخت ها و روابط بافت اجتماعی و فرهنگی را در شکل بخشی به زبان موثر می داند.(دبیر مقدم، 1378 ، 48 ).
این گرایش ریشه در آراء فیلسوف ، تاریخ نویس ودیرینه شناس معاصر فرانسوی میشل فوکو دارد که خود از سنت فلسفی نیچه ، هایدگر28 و ژرژ باتای29 تاثیر پذیرفته است. 4
وی روانشناسی ، فلسفه ، تاریخ ، پزشکی ، حقوق و سیاست را در تحلیل هایش به کار گرفته تا پیوند میان دانش ، قدرت ، حقیقت و ذهنیت را آشکار کند. (ضیمران ، 1378 : 1 )
پنی کوک1(1994 ،121 ) در مقاله ای تحت عنوان "گفتمان های غیر قابل انطباق30" با توجه به وجود رویکرد های زبان شناسی کاربردی و تحلیل کلام، دلیل نیاز به رویکرد جدید به گفتمان یا تحلیل کلام را اینگونه مطرح می نماید که تحلیل کلام با تمرکز بر رابطه بین صوت های زبانی و بافت با مفهومی بسیار محدود(محیط بلافصل)، همچون منظور گوینده، دانش پس زمینه ای و یا قواعد گفتگو حاکم بر ارتباط بین دو شخص، در قیاس با نیروهای قوی تر و درسطح گسترده تر اجتماعی، فرهنگی و ایدئولوژیکی که زندگانی مان را تحت تاثیر قرار می دهند، توصیفی ناقص از زبان ارائه کرده است. زبان شناسی کاربردی و تحلیل کلام ، را اینگونه مطرح می نماید." به نظر می رسد که خود را مشغول کردن به گونه ای از تحلیل گفتمان که فاعل را کاملاً مختار تصور کرده و کاربرد زبان را عاری از شرایط ایدئولوژیک می پندارد کفایت نمی کند. از این رو اینک نوبت آن رسیده است که یک قدم پا فراتر نهاده و به جنبه های ایدئولوژیک گفتمان نیز نظری بیندازیم".
فرکلاف (1989 ، 1 ) نیاز به تغییر در نوع نگرش و روش شناختی زبان را در قالب دو هدف عمده ای که رویکرد زبان شناسی انتقادی دنبال می کند می داند:
الف) کمک به جبران این بی اعتنایی گسترده نسبت به اهمیت زبان در تولید ، حفظ و نگهداری و تغییر روابط اجتماعی قدرت
ب) آگاه کردن مردم نسبت به اینکه چگونه زبان در حاکم شدن بعضی بر بعضی دیگر نقش دارد، زیرا آگاهی و شناخت اولین قدم بسوی رهایی است.
فرکلاف وو داک اصول تحلیل کلام انتقادی را بدین صورت خلاصه کرده اند:
1 -تحلیل کلام انتقادی به مسائل اجتماعی می پردازد.
2 -روابط قدرت پراکنده هستند.
3-کلام، شکل دهنده جامعه و فرهنگ است.
4-کلام کار ایدئولوژیک را انجام می دهد.
5-کلام تاریخی است.
6-بر رابطه بین متن و جامعه تامل شده است.
7-تحلیل کلام تفسیری و توصیفی است.
8-کلام شکلی از عملکرد اجنماعی است. (وندایک، 1998 ، 3-2 )
وندایک تحلیل کلام انتقادی را نوعی تحقیق کلامی می داند که روش های سوء استفاده از قدرت اجتماعی، سلطه ، نابرابری و نیز مقاومت متون دربافت های سیاسی و اجتماعی در مقابل آنها را مورد مطالعه قرار می دهد. او معتقد است که:
با چنین تحلیل مخالفی ، تحلیل گران کلام انتقادی موقعیت روشنی اتخاذ می کنند و بنابراین تلاش می کنند نابرابری اجتماعی را بفهمند،افشا کنندو در نهایت در مقابل آن ایستادگی کنند(وندایک 1998، 1).
3-5 مفاهیم نظری در تحلیل کلام انتقادی
کرس31 (1994، 787) می گوید از لحاظ نظری پیشینه رویکرد زبان شناسی انتقادی هم به زبان شناسی نظام بنیاد هالیدی و هم به کاربردهای خاص دستور گشتاری از نوع جنبه های نظریه نحو و هم به مطالعات برنشتاین32 (1990) پیرامون جامعه شناسی زبان مربوط می شود. تحلیل کلام انتقادی همچنین تحت تاثیر کارهای فروید، انگلس33 و مارکس34 و فیلسوف فرانسوی میشل فوکو است. یکی از تفاوت های اساسی بین رویکردهای تحلیل کلام انتقادی و تحلیل کلام این است که تحلیل کلام انتقادی، تحلیل کلام را به عنوان قسمتی از طرح خود برای بازسازی و صورت بندی مجدد جریان مسلط زبان شناسی محسوب می کند. یعنی تحلیل کلام انتقادی در نظر دارد نگرش صورت گرایی را به مسائل اجتماعی ارتباط دهد و آن را از این تعریف که زبان شناسی مستقل و خود محور است و فقط به مسائل زبانی در چارچوب نظام های ذهنی می پردازد، منصرف نماید و آن را به جائی سوق دهد که زبان شناسی را به عنوان عنصری مسئول نسبت به مسائل اجتماعی و قوانین مرتبط با آن بداند.
گروهی از تحلیل گران کلام انتقادی چارچوب مشخصی برای تحلیل خود ارائه کرده اند. گروهی نیز معتقدند که تحلیل کلام انتقادی جهت، مکتب یا تخصص نیست بلکه هدف آن ارائه چشم اندازی از نظریه پردازی، تحلیل و کاربرد زبان از طریق یک بررسی کلی است و می توان دیدگاه های انتقادی را در حوزه های متعددی چون کاربرد شناسی، تحلیل روایت، تحلیل مکالمه، سبک شناسی، تحلیل رسانه ها و… به کار برد. (رک فرکلاف 1995، فاولر 1986، 1996)
وندایک با اشاره به نبودن چارچوب نظری واحد در این رویکرد، معتقد است که انواع بسیاری از تحلیل کلام انتقادی وجود دارد که می توانند از لحاظ نظری و تحلیلی کاملاً متفاوت باشند. (وندایک، 1998، 3-2)
تحلیل گفتمان انتقادی در روش تحلیل خود از روش زبان شناختی دستور نظام بنیاد هالیدی، اصطلاحات فرازبانی و اصطلاحات زبان شناسی صورت گرایان (دستور زایشی) به عنوان ابزاری برای تبیین ایدئولوژی های پنهان و منابع قدرت در پشت متن های زبانی بهره میگیرد. تحلیل گفتمان انتقادی از نظر روش شناختی گلچینی از روش های تحلیل رویکرد های زبان شناسی موجود است.یعنی این روش وجهیت(میزان قطعیت) را از نقش گرایی هالیدی ، گشتار را از زبان شناسی زایشی چامسکی و کنش گفتار را از جان سرل گرفته است و در این رویکرد هر عنصر زبانی از تک واژ تا طرح واره های معنا شناختی حامل بار ایدئولوژیکی می باشند.(مالم کایر ،2000،91)
آشر (1994 )در مقاله ای تحت عنوان " زبان شناسی انتقادی "ایدئولوژی، نشانه شناسی اجتماعی، نظارت ، طبقه بندی ، روش تحقیق و تحلیل متن، گزینش و محدودیتها را تحت عنوان مفاهیم و چارچوب تحلیل گفتمان انتقادی معرفی می کند.
3-5-1 ایدئولوژی
نگاه به تاثیر ایدئولوژی در زبان بی شک از بقایای تفکرات مارکسیستی است. براساس این تفکر هر شکل زبانی که به طور مجزا در نظر گرفته شود دارای هیچ معنی مشخص و معینی نخواهد بود و هیچ نقش یا اهمیت ایدئولوژیکی نخواهد داشت در نتیجه مجموعه مشخص و محدودی از گزاره ها که یک گفتمان را شکل می دهند، خودشان بیانگر یک نوع ایدئولوژی هستند و تحت تاثیر آن ایدئولوژی شکل می گیرند. (محمدرضا تاجیک،1376 ،21).
به اعتقاد سیمپسون در نقد زبان شناختی اصل انگیزه بخش در پشت تحلیل ، جستجوی ایدئولوژی است (سیمپسون، 1993 ، 5 ).
زبان شناسان انتقادی رابطه بین زبان و ایدئولوژی را هریک به نوعی تعریف کرده اند ؛ مثلاً برتون 35 معتقد است که ما به عنوان تحلیل گر نمی توانیم موضعی خنثی اتخاذ کرده و به پیشرفت و بهبود حقوق انسان بی توجه باشیم . او این عقیده راکه "دانش به خاطر خود دانش" فرا گرفته شود افراط گرایی خوانده و معتقد است جایی در تحلیل ندارد . طبق نظر او دانش را ایدئولوژی تعیین می کند و اگر این را نادیده بگیریم مسئولیت پذیر نبوده ایم (برتون به نقل از برچ 1989 ، 31 ).
کرس (1985 ، 65 ) پیرامون ایدئولوژی می گوید:" زبان شناسی انتقادی بر این فرض بنیاد شده است که کلیه متون در هر بافتی که باشند حتماً از لحاظ ایدئولوژیکی ساختمند شده اند. لذا ناگزیر دارای ساخت های ایدئولوژیکی هستند و این ساختهای ایدئولوژیکی اعم از ساخت ایدئولوژیکی "متون" و ساخت ایدئولوژیکی "زبان" می توانند به ساختهای اجتماعی و فرایندهایی که سر چشمه اصلی متون خاص هستند مربوط شوند. بنابراین درون زبان شناسی انتقادی، هدف از تجزیه و تحلیل یک فرایند حتماً کشف معانی پیچیده و غیر عادی موجود در متون نیست بلکه ابهام زدایی و شفاف کردن آن دسته ازفرایندهای مربوط به تولید ودرک است که به تحلیل گران این قدرت را میدهد که بتوانند عملکرد ایدئولوژی در زبان را ببینند و به دیگران معرفی نمایند".
به نظر می رسد که معانی به طور طبیعی ساخته می شوند البته بر اساس قدرت خالص و قالب های متفاوت و بر طبق آن ها معانی به اجبار بر مردم تحمیل می شوند و باید آن معانی پذیرفته شوند. این گفته بدین معنا است که مردم مجبور به خواندن متونی هستند که به نوعی ساختمند شده اند (کرس ، 1985 ، 64-65 ).
فرکلاف (1995 ، 27 ) نهادهای اجتماعی را حاوی تشکل های گفتمانی ایدئولوژیکی اشباع شده می داند که در ارتباط با گروه های مختلف موجود در نهاد می باشند.
3-5-2 نشانه شناسی اجتماعی :
کرس (1988 ،6 ) معتقد است که در تحلیل گفتمان انتقادی فرض بر این است که تنها . یک معنا در متن وجود ندارد بلکه به طور بالقوه هر متن دارای معانی متنوعی است که بعضی از آن ها به دلایل اجتماعی ، فرهنگی و سیاسی و دلایل دیگر ، در مواقع مختلف بر بقیه اولویت دارند
البته گفتمان به عنوان جایگاه و یا محدوده ای است که در آن صورت های نهادهای اجتماعی ، با نظام علائم در تولید متون با هم تلفیق می شوند ومعانی و ارزش ها تنها امکانات فردی یک جانبه نیستند بلکه آنها ، اجبار ایدئولوژیکی و انگیزه های سیاسی زمان به شمار می روند.
3-5-3کنترل :
زبان همانطور که یک ابزار ارتباطی است یک ابزار کنترل نیز می باشد. مردم می توانند به وسیله زبان مطلع شوند و هم به وسیله آن فریب خورند و چون بازیچه ای در اختیار و کنترل دیگران قرار گیرند (کرس و هاج ،1976، 6).
نظریه های زبان در واقع نظریه های ایدئولوژی هستند که به شکل های مختلف واقعیت اجتماعی را سازماندهی می کنند. ساخت های زبانی برای نظام مند کردن ، تبدیل وانتقال،اغلب برای ارائه تحلیل های مخدوش و مبهم از واقعیت به کارگرفته می شوند. همه این فعالیت ها برای به نظم درآوردن،کنترل افکار و رفتار دیگران صورت می گیرد( فاولرو دیگران 1979 ، 2 ).
3-5-4طبقه بندی :
زبان شناسی انتقادی می گوید انسان معنی جهان را به وسیله طبقه بندی دنیای گفتمانی تعیین می کند. این بدان معنا است که معنی یک امری است که در تعامل ها و تلاش های عمومی شکل می گیرد. به عبارت دیگر شخص جهان را تجربه می کند ، البته نه به خاطر داشتن دانش پیش زبانی واقعی بلکه به خاطر نقش فعال زبان در فراهم ساختن امر طبقه بندی پدیده ها و تجربه ها. بنابراین واقعیت ها از طریق گفتمان شکل می گیرد. شکل گیری واقعیت ها به نوبه خود تابع محدودیت و جبر گفتمانی است . ( فاولر ،1986 ،15 )
3-5-5 روش تحقیق و تحلیل متن
زبان شناسی انتقادی سعی می کند به بررسی گفتمان نه تنها به عنوان انعکاس زبانی ساختار اجتماعی بلکه به عنوان یک بخش سیاسی شده مشتق از آن ساختار بپردازد.فاولر ( 1981 ، 25 ) پیرامون راه کار عملی مطلب فوق می گوید: "زبان شناسی انتقادی بانگاه انتقادی متون را گزینش می کند و سپس به تجزیه و تحلیل آنها می پردازد. در راه کار عملی زبان شناسی انتقادی،پاسخ به این سوال مطرح است که چرا از میان امکانات زبانی متنوع برای تولید متن، از امکانات خاصی استفاده می شود و متونی با ساختهای ویژه تولید می شود.این ساخت های گفتمانی و استراتژی ها به منظور تاکید خاص بر انگاره های معانی انتخاب می شوند که بیشتر این انگاره ها از لحاظ اجتماعی و فرهنگی ظالمانه هستند. تحلیل متون بدین روش ، شامل پرسش های دقیق تحلیلی درباره مقوله های ایدئولوژیکی ، قوانین و نقش ها ، نهادهای صاحب قدرت و غیره است که از طریق آنها یک جامعه شکل می گیرد وفهم وآگاهی های اعضای جامعه حفظ می شود".
تحلیل گفتمان انتقادی در روش تحقیق خود اهمیت ویژه ای برای انتخاب متون نقدپذیر قائل است. این امری قراردادی نبوده وبا زاویه دیدونحوه نگرش تحلیل گر نسبت به گفتمان هایی که ضروریست تجزبه و تحلیل شوند، تاانگاره های کنترل و تخاصم وظلم و بی عدالتی شناسایی و معرفی شوند ارتباط دارد( فاولر ، 1981 ، 39 ) .
تحلیل گفتمان انتقادی در روش تحلیل خود از روش زبان شناختی دستور نظام بنیاد هالیدی و اصطلاحات زبان شناسی دستور زایشی به عنوان ابزاری برای تبیین ایدئولوژی های پنهان و منابع قدرت در پشت متن های زبانی بهره می گیرد. تحلیل گفتمان انتقادی از نظر روش شناختی گلچینی از روشهای تحلیل رویکردهای زبان شناسی موجود است. یعنی این روش، افعال وجهی یا میزان قطعیت را از نقش گرایی هالیدی گشتار را از زبان شناسی چامسکی و کنش گفتار را از جان سرل گرفته است و در این رویکرد هر عنصر زبانی از تکواژ تا طرح واره های معنا شناختی حامل بار ایدئولوژیکی می باشند. ( مالم کایر، 2000 ، 91 )
3-5-6 گزینش و محدودیت ها:
زبان شناسی انتقادی معتقد است که صورت های زبانی به طور آزادانه انتخاب نمی شوند. انتخاب های زبان بر اساس یک سری از محدودیت های سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی و ایدئولوژی صورت می پذیرد. وجود این محدودیت ها به معنی آن است که مردم می توانند با شگردهای خاص تحت کنترل قرار گیرند. استحکام متون در قالب انسجام و یا پیوستگی معنایی و تضاد ، همگی به عنوان یک بخش مشتق شده از نظام های کنترل زبان و جامعه هستند.( فاولر، 1981،24 ).
3-6 تحلیل کلام انتقادی از دیدگاه فرکلاف :
یکی از زبان شناسان متاثر از آراء فوکو، که در سالهای اخیر، همه تلاش خود را بر رویکرد تحلیل کلام انتقادی مصروف داشته، نورمن فرکلاف است. او معتقد است که مفهوم گفتمان در علوم و رویکردهای بسیار متفاوت همچون زبان شناسی، ادبیات و فلسفه به کار می رود. از نظر او تحلیل گفتمان به مجموعه ای خنثی از ابزارهای روش شناختی اشاره دارد که برای تجزیه و تحلیل گفتار، نوشتار، مصاحبه، مکالمه و جزء آن بکار می رود. ( فرکلاف، 1992،37-12).
فرکلاف (1989،7) از جریان مسلط زبان شناسی به این علت که دیدگاهی غیراجتماعی نسبت به زبان دارد و راجع به رابطه بین زبان، قدرت و ایدئولوژی حرفی برای گفتن ندارد، انتقاد می کند. او نیز چون دیگران حوزه های دیگر مطالعه زبان، همچون، جامع شناسی زبان،منظورشناسی، تحلیل گفتمان را به باد انتقاد می گیرد. انتقادش از جامعه شناسی زبان، این است که شدیدا در درون سنت اثبات گرایی جای دارد و می خواهد بر "توصیف عینی" و "واقعیت های" اجتماعی متمرکز شود و"طبقات" اجتماعی فرضی را با ویژگی های زبانی مرتبط سازد.
مشکل منظورشناسی از نظر او فردگرایانه بوده است. منظورشناسی از نظر او مسئله قدرت اجتماعی را نادیده می گیرد. فرکلاف از تحلیل کلام نیز از آن رو انتقاد می کند که اینها گفتگو و گفتمان را کنش اجتماعی ماهرانه ای می دانند که در خلاء اجتماعی وجود دارند ، گویا سخن گفتن و برقراری ارتباط گفتاری به منظور ارتباط کلامی محض صورت می گیرد (فرکلاف،12،1989).
فرکلاف (1988،107 ) با توجه به رابطه دیالکتیکی که بین ساختارهای خرد گفتمان (ویژگیهای زبان شناختی ) و ساختارهای کلان جامعه (ایدئولوژی وساختارهای اجتماعی) قایل است بر این نکته تایید می ورزد که اگرچه ممکن است ساختارهای کلان جامعه، ساختارهای خرد گفتمان راتعیین می کند. ساختارهای گفتمانی نیز به نوبه خود ساختارهای ایدئولوژیک و گفتمانی را باز تولید می کنند. چند سطح متفاوت دیگر نیز بین سطوح خرد و کلان وجود دارند، به نحوی که این دیدگاه گفتمانی را الگویی با سه سطح باید درنظر گرفت.
روش تحلیل گفتمانی فرکلاف از سه سطح "توصیف"،" تفسیر" و"تبیین" تشکیل می شود. درسطح توصیف متن بر اساس مشخصه های زبان شناختی خاص موجود در گفتمان توصیف می شود.در سطح تفسیر ، روابط موجود در بین فرایندهایی که باعث تولید و درک گفتمان مورد نظر می شود و تاثیر انتخابهایی که در پیکره گفتمان، از لحاظ واژگان، ساخت و … صورت گرفته مورد بررسی قرار می گیرد. سطح تبیین به توضیح و چرایی رابطه بین عناصر گفتمانی و اجتماع می پردازد. یعنی به توضیح تاثیر گفتمان در چارچوب عمل می پردازد و با توجه به پیشینه فرهنگی آن گفتمان دلایل انتخاب و بکارگیری واژگان خاص در متن را بررسی می کند (ر.ک1995).
فصل چهارم:
قطعیت و معرفی شاخص های زبانی آن
4-1- مقدمه:
در فصل قبل سعی شده است علاوه بر آن که از تحلیل کلام انتقادی توصیفی به دست دهیم و مباحث نظری آن را مطرح کنیم، به روش شناسی آن نیز توجه داشته باشیم. تحلیل کلام انتقادی در روش تحلیل خود از روش زبان شناختی دستور نظام بنیاد هالیدی و اصطلاحات فرازبانی و اصطلاحات زبان شناسی صورتگرایان دستورزایشی به عنوان ابزاری برای تبیین ایدئولوژی های پنهان و منابع قدرت در پشت متن های زبانی بهره می گیرد. تحلیل کلام انتقادی از نظر روش شناختی گلچینی از روش های تحلیل رویکردهای زبان شناسی موجود است.
به عبارتی این روش "وجهیت" یامیزان قطعیت را از نقش گرایی هالیدی، "گشتار" را از زبان شناسی زایشی چامسکی و "کنش گفتار" را از جان سرل گرفته است و در این رویکرد هر عنصر زبانی از تکواژ تا جمله حامل بار ایدئولوژیکی می باشند. (مالم کایر، 2000، 91)
در واقع تحلیل کلام انتقادی به تحلیل ناگفته های متن می پردازد در تحلیل ناگفته ها در واقع آنچه گوینده نمی توانست یا نمی خواست مستقیم بگوید ما از طریق ساخت های نحوی،واژگانی و غیره استنباط می کنیم.
اشر می گوید (1994، 79) آن دسته از ساخت های زبانی که ثابت شده در تولید و درک و تحلیل متن دارای ارزش ویژه هستند عبارتند از: میزان قطعیت (وجهیت)، تعدی، گشتارها،فرایندهای اسم سازی، فرایندهای واژگانی.
با توجه به اینکه نگارنده تلاش می کند با ابزار میزان قطعیت راهی به درون ساخت کلام پیدا کند و از این منظر به تحلیل گفتمان های رجال سیاسی مورد نظر بپردازد ابتدا به تعریف آن می پردازیم و سپس متغیرهای زبان شناختی دال بر آن را معرفی می نمائیم.
4-2- میزان قطعیت/وجهیت
سیمپسون در تعریف میزان قطعیت می گوید: میزان قطعیت ابزاری است که مردم به وسیله آن درجه اعتقادشان را به صدق یا کذب گزاره هایی که می گویند بیان می کنند و دیدشان را نسبت به مطلوب یا نامطلوب بودن وضعیتی که به آن ارجاع می شود، نشان می دهند. بدین سان میزان قطعیت یکی از مولفه های اصلی نقش بینافردی زبان است. (سیمپسون، 1993، 47)
یارمحمدی به نقل از هالیدی میزان قطعیت در کلام را یکی از نتایج عملکرد تعاملی زبان می داند. وی می گوید: میزان قطعیت عبارت است از نگرش گوینده یا نویسنده نسبت به توفیق انجام عمل. یک سوال را می توان با قطعیت تمام با نفی و یا اثبات جواب داد. نفی و اثبات در دو قطب متقارن36 قرار دارند و لذا این حالت نفی یا اثبات را می توان با تقارن نامید و حالات مختلف دیگر را بی تقارن خواند که ضمن آن گوینده با استفاده از افعال و تعبیرات خاص مانند: احتمال دارد، ممکن است، احتمالاً، شاید و غیره مطلب را با درجات متفاوتی از قاطعیت بیان می کند. (1372، 267-266).
در دیدگاه فرکلاف میزان قطعیت به اقتدار و قدرت نویسنده و یا گوینده برمی گردد و برحسب اینکه جه این اقتدار چگونه باشد به دو دسته تقسیم میشود:
1- وجهیت نسبی: شخص گوینده نسبت به دیگران از اقتدار و قدرت برخوردار است.
2- وجهیت صریح: در اینجا قضاوت گوینده نسبت به واقعیت و صدق گزاره ا ی که بیان می کند مطرح است.
4-3 متغیرهای زبانی نمایانگر وجهیت:
فاولر معتقد است صورتهای وجهی از بخش نسبتاً بخصوصی از واژگان انتخاب می شوند و به راحتی قابل تشخیص هستند. انواع صورت های وجهی عبارتند از:
1- فعلهای کمکی وجهی37: ممکن است، می تواند، می بایست، خواهد، باید، می توانست و… در این دسته از فعل ها هرچه درجه ضرورت و الزام بیشتر باشد، بیان کننده قضاوت نویسنده و صحه گذاشتن او بر اطمینان از واقعیت داشتن مسائل می باشد.
2- قیدهای وجهی یا قیدهای جمله38: مطمئناً، احتمالاً، که گفته می شود، قطعاً، شاید، فرضاً و… اشکالی از همین قیدهای وجهی به صورت صفت در ساختهایی مثل محتمل است که ……… بکار می رود.
3- صفات و قیود ارزیابی39: خوشبخت، با کمال تاسف، لزوماً، خوش شانس، معمولاً، به صورت غیرعادی و…
4- افعال دانش، پیش بینی، ارزیابی40: به نظر رسیدن، اعتقاد داشتن، حدس زدن، پیش بینی کردن، تاکید کردن، نفرت داشتن و…
5- جملات عام41: این جملات گزاره هایی عمومیت یافته هستند که ادعا می شود در سطح جهانی صادقند و معمولاً به صورت ضرب المثل یا قوانین علمی بیان می شوند (فاولر، 1996، 167)
سیمپسون قطعیت را براساس چهار انگاره تبیین می نماید:
1- نظام وجهی وظیفه42، که میزان اجبار و التزام نسبت به انجام عمل را از دید گوینده بیان می کند. در مثال های زیر، افعال وجهی وظیفه پیوستاری از اجازه، اجبار، ضرورت را نشان می دهند.
1) you ,ay leave
2) you should leave
3) you must leave
2- نظام وجهی آرزو که نشان دهنده امید و شدت آرزوی گوینده است و افعال واژگانی وجهی چون آرزو داشتن (wish)، امید داشتن (hope)، متاسف بودن (regret) مهمترین نشانه های این سیستم به شمار می آیند مثال:
I hope that you will leave
3- نظام وجهی شناختی43 که نشان گر اطمینان و تعهد گوینده در صدق گزاره ا ی است که بیان می شود.
افعال کمکی وجهی مثل /must / may / could و یا افعال واژگانی وجهی چون فکر کردن، گمان کردن و عقیده داشتن و یا قیود وجهی شناختی44 چون شاید،احتمالاً،مطمئناً،قطعاً، نشانگر نظام وجهی شناختی و یا به عبارتی نشانگر اطمینان و تعهد گوینده می باشند و اشکالی از همین قیدهای وجهی به صورت صفت در ساخت هایی چون Be …. That یا Be …… to یا محتمل است که بکار می رود.45
عامل دیگری که سیمپسون از قول لاینز (1977) مطرح می نماید، جمله های مقوله ا ی46 یا غیر وجهی شناختی در تقابل با جمله های دارای عناصر وجهی یا غیر مقوله ا ی47 است.
اینگونه جملات تعهد و اطمینان گوینده به صدق گزاره ها را نشان می دهد و از بالاترین درجه اطمینان برخوردارند. جدول زیر مطالب فوق را بهتر نشان می دهد:
John is right.
mary has gone
جملات مقوله ای
John must be right.
mary surely must be right.
قطعیت بالا
گزاره اصلی
John may be right .
maryamy probably have gone.
قطعیت متوسط
جملات وجهی
(غیر مقوله ای)
John could be right.
mary might possibly have gone.
قطعیت کمتر
4-4 نظام وجهی درکی یا بینشی48:
این نظام همان طور که پرکنیز (1983، 81) اشاره می کند مقوله و شاخه ا ی از نظام وجهی شناختی است که نشانگر اطمینان و تعهد گوینده به گزاره ا ی است که بیان می شود و این اطمینان ناشی از درک بصری و بشری است. قیود وجهی چون آشکارا ،واضحا وظاهرا clearly, evidently / Apparently / Obviously و یا صورت هایی از همین قیدها در ساخت های صفتی مثل آشکار است. واضح است و It's apparent / It's clear نمایانگر این نظام می باشند. مثال:
29) a. It's clear that you're right
b. you're clearly right
30) a. It's obvious that you're right.
b. you'r obviously right.
31) a. It's apparent that you're right.
b. Apparently you're right
32) a. It's evident that you're right.
b.you're evidently right.
فصل پنجم:
تحلیل داده ها و نتایج تحقیق
5-1 مقدمه
در این بخش با انتخاب متون مختلف به آزمایش این فرضیه می پردازیم که :
جامعه آماری در این تحقیق شامل گفتگو های رجال سیاسی ایرانی و آمریکایی می باشد.
نمونه آماری تحقیق با انتخاب یکصد جمله از رجال سیاسی مورد نظر صورت پذیرفت. یعنی برای بررسی این فرضیه جامعه آماری تحقیق شامل دویست جمله می باشد.
5-2 روش تحقیق
روش تحقیق بر اساس روش توصیفی تحلیل محتوا و تحلیل کلام انتقادی است که نگارنده با تجزیه و تحلیل متن بر اساس شاخص های زبان شناختی از قبیل ساختهای وجهی در مقابل ساختهای غیر وجهی ، افعال ربطی ، قیود ، صفات و …. اقدام به تهیه جدول بسامد و توزیع عوامل دال بر قطعیت در متون نمونه نموده است و سپس بسامد و توزیع هر یک از عوامل فوق که نمایانگر درجه اطمینان و یقین و یا عدم اطمینان و تردید در شناخت گوینده متن است ، مورد محاسبه قرار گرفته است.به منظور آزمون فرضیه تحقیق متغیرهای زبانی دال بر قطعیت و عدم قطعیت در قالب ذیل عملیاتی شده اند.
متغییرهای زبانی بیان گر قطعیت و اطمینان بیشتر:
الف) افعالی که دلالت بر قطعی بودن عمل دارند مانند افعال ربطی بودن ، شدن ، هست ، نیست ، (هالیدی ،1985،92-85)(سیمپسون 1993،49-46)
ب) افعال وجهی شناختی یعنی به کار گیری افعال مربوط به بینش و ادراک که بیانگر شناخت کامل هستند همچون عقیده داشتن ، دریافتن ، دانستن و درک کردن .
ج) قیود متقارن:قیودی که از درجه تقارن و بسامد بالایی برخوردارند.قیدهای ارزشیابی مانند همیشه ، حتماً ، هرگز.(هالیدی 1995،339-332)
د) افعال کمکی وجهی مانند باید ، می بایست.
ها) وجه اخباری.
متغیر های زبانی بیانگر عدم قطعیت و اطمینان کمتر :
الف)افعال وجهی شناختی که بیانگر عدم شناخت کامل و تردید هستند مانند خیال کردن ، فکر کردن،به نظر رسیدن ، تصور کردن ، حدس زدن ، استنباط کردن ،پنداشتن.
ب) قیود درجه بندی: قیودی که از تقارن و بسامد پایین تر برخوردارند قیدهای ارزشیابی مانند بعضی وقتها گاهگاهی ، به ندرت ، شاید.
ج) افعالی چون احتمال دارد ، می تواند باشد
د) وجه شرطی ، التزامی، امری.
5-2-1 تفسیر یافته ها
الف) تحلیل جدول بسامد و توزیع ساختهای وجهی
جدول تحلیل بسامد و توزیع ساخت های وجهی
جدول شماره 1
کل
افعال وجهی
شناختی تردیدی
افعال وجهی
شناختی قطعی
ساخت های وجهی
شماره جمله
7
0
7
فراوانی
1-100 (ایرانی)
100
0
100
درصد
16
15
1
فراوانی
100-200 (غربی)
100
93.75
6.25
درصد
23
15
8
فراوانی
کل
100.00
65.22
34.78
درصد
نمودار جدول تحلیل بسامد و توزیع ساخت های وجهی
تحلیل جدول (1)
با مقایسه ساخت های وجهی به عنوان اولین متغیر در جدول داده ها می توان گفت که : در گفتگوی زجال سیاسی ایرانی از متغیر افعال وجهی شناختی قطعی به میزان صددرصد استفاده شده ولی در گفتگوهای رجال سیاسی غربی ، از متغیر افعال وجهی شناختی تردیدی به میزان 75/93 درصد استفاده شده و در مقابل 25/6 درصد از افعال وجهی شناختی قطعی استفاده شده است . با مقایسه افعال وجهی شناختی قطعی در مقابل افعال وجهی شناختی تردیدی ، در کل می توان نتیجه گرفت از لحاظ این متغیر گفتگوهای رجال سیاسی ایرانی از قطعیت بیشتری نسبت به گفتگوهای رجال سیاسی غربی برخوردار است .
جدول تحلیل بسامد و توزیع افعال کمکی وجهی
جدول شماره 2
کل
کمکی وجهی
شناختی تردیدی
کمکی وجهی شناختی قطعی
افعال وجهی
شماره جمله
13
6
7
فراوانی
1-100 (ایرانی)
100
46.15
53.85
درصد
14
9
5
فراوانی
100-200 (غربی)
100
64.29
35.71
درصد
27
15
12
فراوانی
کل
100.00
55.56
44.44
درصد
نمودار جدول تحلیل بسامد و توزیع افعال کمکی وجهی
تحلیل جدول 2 :
متغیر دیگر در این تحقیق افعال کمکی وجهی است با مقایسه جمله ها از نظر کاربرد افعال کمکی وجهی قطعی و افعال کمکی وجهی تردیدی در جدول داده ها می توان گفت که در گفتگوهای رجال سیاسی ایرانی 58-53 درصد از افعال کمکی وجهی قطعی استفاده شده است. اما این متغیر در گفتگوهای رجال سیاسی 71-35 درصد می باشد.
از نظر افعال کمکی وجهی تردیدی نیز، سیاست مداران ایرانی 15-46 درصد افعال کمکی وجهی تردیدی استفاده کرده اند. ولی سیاست مداران غربی از 29-64 درصد از افعال کمکی وجهی تردیدی استفاده کرده اند. با مقایسه این دو متغیر در کل می توان به این نتیجه رسید که گرچه سیاست مداران غربی بطور کلی از این متغیر بیشتر استفاده کرده اند ولی در گفتگوهای آنها قطعیت کمتری مشاهده می گردد.
جدول تحلیل بسامد و توزیع قیود
جدول شماره 3
کل
قیود درجه بندی
قیود متقارن
قیود
شماره جمله
4
1
3
فراوانی
1-100 (ایرانی)
100
25.00
75.00
درصد
0
0
0
فراوانی
100-200 (غربی)
—
—
—
درصد
4
1
3
فراوانی
کل
100.00
25.00
75.00
درصد
نمودار تحلیل بسامد و توزیع قیود
تحلیل جدول 3
با مقایسه قیود متقارن در مقابل قیود درجه بندی: بعنوان سومین متغیردر جدول داده ها می توان گفت که ساست مداران ایرانی بطور کلی از این متغیر بیشتر در گفتگوهای خود استفاده کرده اند و 75 درصد از قیود متقارن که قطعیت بیشتری را نشان می دهد استفاده شده است در نتیجه در گفتگوهای رجال سیاسی ایرانی قطعیت بیشتری وجود دارد.
جدول تحلیل بسامد و توزیع افعال ربطی
افعال ربطی
شماره جمله
37
فراوانی
1-100 (ایرانی)
درصد
45
فراوانی
100-200 (غربی)
درصد
82
فراوانی
کل
درصد
نمودار تحلیل بسامد و توزیع افعال ربطی
جدول تحلیل بسامد و توزیع جملات معلوم ومجهول
جدول شماره 5
کل
جملات مجهول
جملات معلوم
جملات معلوم و مجهول
شماره جمله
100
0
100
فراوانی
1-100 (ایرانی)
—
—
—
درصد
100
7
93
فراوانی
100-200 (غربی)
100
7.00
93.00
درصد
200
7
193
فراوانی
کل
100.00
3.50
96.50
درصد
نمودار تحلیل بسامد و توزیع جملات معلوم ومجهول
تحلیل جدول 5
با مقایسه جملات از نظر ساخت دستور می توان دریافت سیاست مداران ایرانی به هیچوجه از جملات مجهول استفاده نکرده اند و صد در صد از جملات معلوم استفاده کرده اند در مقایسه سیاست مداران غربی هم فقط هفت درصد از جملات مجهول و نود و سه درصد از جملات معلوم استفاده کرده اند. در کل سیاست مداران از جملات معلومی بیشتری استفاده کرده اند. در نتیجه در جملات آنها قطعیت بیشتری مشاهده می شود.
جدول تحلیل بسامد و توزیع افعال کمکی وجهی
جدول شماره 2
کل
کمکی وجهی
شناختی تردیدی
کمکی وجهی شناختی قطعی
افعال وجهی
شماره جمله
13
6
7
فراوانی
1-100 (ایرانی)
100
46.15
53.85
درصد
14
9
5
فراوانی
100-200 (غربی)
100
64.29
35.71
درصد
27
15
12
فراوانی
کل
100.00
55.56
44.44
درصد
نمودار تحلیل بسامد و توزیع افعال کمکی وجهی
تحلیل جدول 6
با مقایسه جملات از نظر ساخت افعال از جهت وجه می توان گفت وجه اخباری در گفتگوهای سیاست مداران ایرانی هشتاد و هشت درصد و در گفتگوهای رجال سیاسی غربی هفتاد و هشت درصد بوده است در نتیجه سیاست مداران ایرانی از وجه اخباری بیشتری استفاده کرده اند و قطعیت بیشتری در گفتگوهای آنها به چشم می خورد. متغیرهای دیگر سه وجه شرطی ، التزامی ، امری هستند که عدم قطعیت را نشان می دهند در گفتگوهای سیاست مداران غربی از وجه شرطی و التزامی به ترتیب با 6 و 7 درصد استفاده شده که این دو متغیر در گفتگوهای سیاست مداران ایرانی 1 درصد است گرچه در گفتگوهای ایرانی وجه امری درصد بیشتری را به خود اختصاص داده است ولی سیاست مداران غربی از مجموع این سه وجه بیشتر استفاده کرده اند در نتیجه تردید در گفتگوهای آنها بیشتر به چشم می خورد
نمودارتحلیل بسامد و توزیع ساخت های مختلف
تحلیل جدول 8 :
این جدول نشانگر مجموع عوامل دال بر قطعیت است . در گفتگوهای رجال سیاسی ایرانی افعال وجهی شناختی قطعی 89/2 ، افعال کمکی وجهی شناختی قطعی ، 89/2 ، قیود متقارن 24/1 ، افعال ربطی 29/15 ، جملات معلوم 32/41 ، وجه اخباری 36/36 از کل متغیرهای دال بر قطعیت را تشکیل می دهد . در گفتگوهای رجال سیاسی غربی ، افعال وجهی شناختی قطعی ، افعال کمکی وجهی شناختی قطعی ، قیود متقارن ، افعال ربطی ، جملات معلوم ، وجه اخباری به ترتیب 69/0 ، 47/3 ، 25/31 ،17/54 درصد از کل متغیرهای دال بر قطعیت را به خود اختصاص داده اند .
تحلیل جدول 9 :
این جدول نشانگر مجموع عوامل دال بر عدم قطعیت است . در گفتگوهای رجال سیاسی ایرانی ، افعال وجهی شناختی تردیدی ، 58/31 ، افعال کمکی وجهی تردیدی ، 58/31 ، قیود درجه بندی 26/5 ، جملات مجهول 0 ، وجه شرطی 26/5 ، وجه التزامی 26/5 ، وجه امری 63/52 درصد از کل متغیرهای دال بر عدم قطعیت و احتمال را تشکیل می دهند .
در گفتگوهای رجال سیاسی غربی ، افعال وجهی شناختی تردیدی افعال کمکی وجهی تردیدی قیود درجعه بندی ، جملات مجهول ، وجه شرطی ، وجه التزامی ، وجه امری به ترتیب 39/48 ، 3/29 ، 58/22 ، 35/19 ، 58/22 ، 3/29 درصد از کل متغیرهای دال بر عدم قطعیت و احتمال را به خود اختصاص داده اند .
تصویر شماره (1) گفتمان به مثابه متن، کنش متقابل و زمینه
این تصویر حاوی نکاتی اساسی زیر است:
الف)متن در درجه اول دارای کلیتی است که خود بدان وابسته است. در داخل متن مجموعه ای از عناصر وجود دارند که نه تنها به یکدیگر مرتبط بود. بلکه کلیتی را می سازند که بدان متن یا گفتمان می گویند.
ب)متن یا گفتمان به مجموعه ای از عوامل بیرون متکی است. این عوامل هم در فرایند تولید متن موثرند و هم در فرایند تفسیر. به عبارت دیگر دومین مربع داخل تصویر شماره (1) حاکی است که یک متن درچه فرآیند گسترده ای تولید و در عین حال نفسیر می شود. فرایند تولید و تفسیر با همدیگر دارای کنش متقابلند و در نتیجه همدیگر را متاثر می سازند.
ج)مربع سوم که بسیار گسترده و وسیع است و همه موارد فوق را در بردار نشانگر آن است که یک متن علاوه بر بافت متن و فرایند و تفسیر متن شدیداً متاثر از شرایط اجتماعی است که متن تولید و یا تفسیر می شود. بافت اجتماعی و فرهنگی تاثیر بسیار بیشتری نسبت به بافت متن و فرایند تولید و تفسیر آن دارد. در واقع این تصویر بیش از هر چیز نمایانگر سطوح گفتمان است . سطح اول گفتمان به مثابه متن ، سطح دوم که وسیع تر از اولی است ، گفتمان به مثابه تعامل بین فرآیند تولید و تفسیر متن و سطح سوم که سطح کلان است گفتمان به مثابه زمینه است .
تصویر شماره (2) : این تصویر به ما نشان می دهد که این تحلیل بایستی ناظر به چه سطحی باشد . بیشتر گفتیم که گفتمان دارای سطوح متفاوتی است به همین دلیل ، سطوح تحلیل نیز بایستی متفاوت باشد . در واقع تصویر شماره 2 نشان می دهد که در تحلیل کلام سطوح تحلیل چگونه بایستی مطابق با سطوح کلام باشد ، اگر محقق کلام را به منزله متن (اعم از گفتاری یا نوشتاری) در نظر گرفته است ، سطح تحلیلی او توصیفی (تحلیل متن) است . و اگر محقق کلام را به منزله کنش متقابل بین فرآیند تولید و فرآیند تفسیر متن در نظر می گیرند و می خواند رابطه جریان تولید متن و جریان تفسیر متن و متن را بررسی کنند سطح تحلیل او ناظر به تحلیل فرایندها یا تفسیر متن است . و اگر نهایتاً محقق کلام را بافت یا زمینه کلی ای که متن در آن تولید و تفسیر می شود در نظر می گیرد تحلیل او تبیینی و در عین حال اجتماعی است چراکه این سطح تحلیل نه تنها ناظر به کردار گفتمانی است بلکه به کردار اجتماعی و فرهنگی یا به عبارت بهتر به بافت و زمینه کلی متن معطوف است . در این سطح ، محقق متن را ناهماهنگ ، متضاد و متاثر از شرایط اجتماعی ، فرهنگی و موقعیتی می داند و می کوشد با استفاده از دلالت های ضمنی متن ، الزام ها ، پیش فرضها ، تلقی ها و تداعی ها ، معانی نهفته و پنهان متن را کشف و بیان کند . بنابراین همچنانکه کلام را در سطوح متفاوت ، کلام به منزله متن ، کلام به منزله کنش متقابل یا کردار گفتمانی و کلام در سطح اجتماعی ، می توان مدنظر قرار داد . روش تحلیل کلام را نیز می توان به سطوح متفاوت توصیف (زبان شناختی متن) ، تفسیر روابط بین فرایندهای تفسیری و تولید کلام و تبیین روابط بین فرایندهای کلامی و فرایندهای اجتماعی تقسیم کرد . (فرکلاف ، 1995 ، 100-98)
1- Modality
2-utterance
3-speech event
4-zelic Harris
5-با غنی پور، مجبد، 1375 مجله زبان شناسی، سال سیزدهم ،شماره اول و دوم ص 33- 16
6-Discourse as utterance
7-arrangement
8-Francis Dinneen
9-constative
10-indirect speech acts
11-implicature hypothesis
12-ethnogra phic communication
13-communicative competence
14-speech event
15-WORDING
17-wording
18-sounding
19-metafunction
20-ideational
21-inter personal
22-textual
23 – فوکو که سه بخش از کتاب باستان شناسی معرفت را به توضیح و تبیین مفهوم "گزاره" از دیدگاه خود اختصاص داده، گزاره را نه به معنای جمله که واحد کار دستور زبان شناسان است به کار می برد و نه به معنای قضیه که ابزار دست منطقین است. وی در عین حال تاکید می کند که مقصودش از گزاره ها، همان مفهوم کنش – گفتار فلاسفه انگلیسی نیست. (علی پایا، جایگاه مفهوم صدق در آراء و، نامه فرهنگ، شماره 23، پائیز 1375، ص 155.
24 -reguality in Dispersion
25-Teun vandijk
26-Michel Foucalt
27-Nietzeche
28-Hiedegger
29-Georges Bataille
30-in commensurable discourse?
31 – Kress
32 – Basil Bernstein
33 – Engles Friedrich
34 – Marx Karl
35-Burton
-36 Polarity
37 -modal auxiliaries.
38 -modal adverbs or sentence adverbs.
39 -evaluative Adjectives and adverbs.
40 -verbs of knowledge, prediction, evaluation.
41 -generic sentences
42 -du
43-epistemic system
44 -modal leaicol verbs
45 -epistemic modal adverbs
46 -unmodo lized / categorical assertions
47 -moda lized assertion
48 -Perception
——————————
————————————————————
—————
————————————————————
78