گردشگری سیاه (با رویکرد گردشگری جنگ)
حسین علی امینی خواه-دکتری مدیریت مالی-دانشگاه پیام نور یزد
احمد دهقان-عضو هیئت علمی دانشگاه پیام نور
طاهره مقنیان خانقاه-کارشناسی ارشد تکنولوژی آموزشی
چکیده
به عقیده کارشناسان فعال در بخش جهانگردی، گردشگری سیاه در دوران پست مدرنیسم به یکی از قطب های پر طرفدارو رایج گردشگری تبدیل گردیده و هر روز به علاقمندان این نوع گردشگری افزوده می شود.
گردشگری سیاه یا تلخ به بازدیدها و سفرهای سازماندهی شده ای گفته می شود که از مناطق مصیبت دیده و شهرهایی صورت می گیرد که در معرض بالایای طبیعی مانند زلزله، سونامی، سیل و … قرار گرفته یا آثار جنگ حملات تروریستی و… در آن ها واقع شده است یا مکان هایی که به دلایل غیر طبیعی، احساس ترس، هیجان و کنجکاوی گردشگر را برای بازدید فرا می خواند. این مطالعه به بررسی گردشگری سیاه و عوامل موثر بر آن و همچنین به بررسی پتانسیل های توسعه گردشگری سیاه در ایران می پردازد که به دلیل تنوع فرهنگی و طبیعی و … نتیجتاً تنوع باورها و عقاید، پتانسیل های گردشگری سیاه در ایران به صورت بالقوه وجود دارد اما افزایش کارایی گردشگری سیاه در روند توسعه در وهله اول نیازمند نوعی راهبرد اقتصادی و مسئولانه است.
واژگان کلیدی: گردشگری سیاه، پست مدرنیسم، بلایای طبیعی، پتانسیل گردشگری
مقدمه
به عقیده کارشناسان فعال در بخش جهانگردی، گردشگری سیاه در دوران پست مدرنیسم به یکی از قطب های پر طرفدارو رایج گردشگری تبدیل گردیده و هر روز به علاقمندان این نوع گردشگری افزوده می شود.
گردشگری سیاه یا تلخ به بازدیدها و سفرهای سازماندهی شده ای گفته می شود که از مناطق مصیبت دیده و شهرهایی صورت می گیرد که در معرض بالایای طبیعی مانند زلزله، سونامی، سیل و … قرار گرفته یا آثار جنگ حملات تروریستی و… در آن ها واقع شده است یا مکان هایی که به دلایل غیر طبیعی، احساس ترس، هیجان و کنجکاوی گردشگر را برای بازدید فرا می خواند. این مطالعه به بررسی گردشگری سیاه و عوامل موثر بر آن و همچنین به بررسی پتانسیل های توسعه گردشگری سیاه در ایران می پردازد که به دلیل تنوع فرهنگی و طبیعی و … نتیجتاً تنوع باورها و عقاید، پتانسیل های گردشگری سیاه در ایران به صورت بالقوه وجود دارد اما افزایش کارایی گردشگری سیاه در روند توسعه در وهله اول نیازمند نوعی راهبرد اقتصادی و مسئولانه است.
انواع گردشگری
در سال 1994 سازمان ملل در بیانیه خود درباره آمار گردشگری، آن را به سه نوع تقسیم کرد:
گردشگری بومی
گردشگری درون مرزی
گردشگری برون مرزی
گردشگری بومی نوعی از گردشگری است با بازدید کنندگانی مقیم در چارچوب قلمرو اقتصادی کشور مرجع گردشگری درون مرزی به گردشگری ورودی نیز شهرت دارد که به معنای رسیدن مسافران به کشوری غیر از کشور خودشان است.
برخی محققان معتقند که گردشگری انواع دیگری نیز دارد مانند:
میراثی: گردشگری میراث فرهنگی شاخه ای از گردشگری هست که به میراث فرهنگی – محلی خاصی که مورد توجه گردشگران است توجه دارد.
پزشکی و بهداشتی: به نظر این نوع از گردشگری به تازگی رو به افزایش گذاشته است به عنوان مثال آمریکایی ها برای معالجات دندان پزشکی خود، به مکزیک یا کاستاریکا، برای معالجات باروری به ترکیه یا قبرس، برای جراحی زیبایی به بلغارستان یا به آفریقای جنوبی می روند.
دریایی: سفری آرام با کشتی به خصوص به صورت تفریحی است.
ماجراجویانه: مسافرت ماجراجویانه نوعی از گردشگری است که شامل جستجو یا سفر به مناطق دورافتاده، اسرار آمیز و شاید قلمرو دشمن باشد.
فرهنگی: گردشگری فرهنگی یا گردشگری فرهنگ زیر مجموعه ای از گردشگری است که با فرهنگ یک کشور یا منطقه مرتبط می شود، به ویژه شیوه زندگی مردم در آن مناطق جغرافیایی، تاریخ آن مردمان، هنر، معماری، مذاهب و عوامل دیگری که بر نحوه زندگی آن ها تاثیرگذار بوده است.
موقعیت مناسب: گردشگری موقعیت مناسب فعالیت جسمی یا گردشگری ورزش محوری شامل گردشگری ماجراجویانه مانند کوهنوردی و پیاده روی، گردشگری با کوله پشتی، سفری ورزشی برای گلف و غواصی با ماسک اکسیژن یا تماشای رویدادهای ورزشی را در بر می گیرد و گردشگری فوق العاده ای است برای افرادی که به فعالیت های پر مخاطره علاقمند هستند.
روستایی: از نزدیک با زندگی روستایی در روستاها آشنا شدن را گردشگری روستایی می گویند.
داوطلبانه: داوطلب شدن برای انجام کاری، در حال بازدید از مکانی را گردشگری داوطلبی گویند مثل آموزش افراد بومی.
تاریک: سفر به مکان هایی است که زمانی شاهد مصیبتی مرگبار بوده اند مانند منطقه بوج در ایالت گوجرات هند که در سال 2001 با زلزله مهیبی در هم کوبیده شد.
تاریخچه شکل گیری گردشگری سیاه
درباره تاریخ شکل گیری این نوع گردشگری، اطلاعات دقیقی در دست نیست، گفته می شود تاریخچه آن به یونان باستان برمی گردد که در آن زمان، مردم به دیدن شهرهای جنگ زده می رفتند. آمفی تئاتری در رم، یکی از اولین مناطقی است که گردشگری سیاه در آن شکل گرفت. در قرون وسطی، در این مکان اعدام هایی انجام می شد و افرادی برای تماشای آن جمع می شدند. پس از مدتی، این مکان کارکردهای دیگری برای جذب گردشگر پیدا کرد؛ رومی ها در استادیومی در محل این آمفی تئاتر، مراسمی برپا می کردند که تماشاگران در آن می توانستند جنگ میان حیوانات و جنگجویان را تماشا کنند.
در دوران مدرنیته، گردشگری تلخ رواج بیشتری پیدا کرد و افراد برای دیدن مناطق جنگ زده و مکان هایی که در آن ها قتل عام و درگیری رخ داده بود، به شهرهای مختلف سفر می کردند تا بیشتر با مفهوم مرگ و کشتارهای دسته جمعی آشنا شوند. یکی از اتفاق هایی که به این گردشگری در عصر حاضر رونق بخشید، دیدن خانه های رها و ویران شده توفان "کاترینا" در نیواورلئان آمریکا (۲۰۰۵ میلادی) بود که گردشگران زیادی را جذب کرد.
انواع گردشگری سیاه
گردشگری مصیبت
"گردشگری مصیبت" یکی از شاخه های گردشگری تلخ است؛ در این نوع گردشگری، گردشگران به دیدن افراد و مناطق بازمانده از زلزله، سیل، سونامی و جنگ می روند. از جمله مناطق مصیبت زده ای که توانست گردشگران زیادی را جذب کند، ویرانه های "پمپی" (ایتالیا) و بازمانده های سونامی سال 2004 میلادی در سواحل اندونزی بود. در این نوع گردشگری، جهانگردان علاوه بر این که اثرات تخریب یک منطقه مصیبت زده را می بینند، با زندگی مردم آنجا نیز آشنا می شوند و شاید کاربرد آن، این باشد که مهارت های کنار آمدن با شرایط سخت و مقابله با بحران را می آموزند.
گردشگری فقر
"گردشگری فقر" از جمله انواع گردشگری سیاه است. بیشتر افراد، علاقه مندند از کشورهای ثروتمند دیدن کنند که در آن ها امکانات مناسبی برای گردش و تفریح وجود دارد؛ ولی برخی گردشگران هم هستند که آشنایی با مردمی را که در فقر و بدبختی زندگی می کنند، ترجیح می دهند. مناطق فقیر و قحطی زده، مقصد علاقه مندان به گردشگری سیاه هستند.
برخی کارشناسان معتقدند که برگزاری تورهای جهانگردی در کشورهای توسعه نیافته و مناطق محروم، نه تنها ابتکار نوینی در صنعت گردشگری است، بلکه باعث کمک به مردم فقیر این مناطق نیز می شود، چون گردشگران به هر نقطه ای که سفر کنند، ناگزیر به پرداخت هزینه های سفر خود هستند. کشورهایی مانند سومالی، اتیوپی در آفریقا و بخش هایی از هندوستان جزو مناطقی هستند که پتانسیل جذب گردشگر سیاه را دارند.
گردشگری خودکشی
یکی دیگر از انواع گردشگری سیاه، "گردشگری خودکشی" است. در گردشگری خودکشی، گردشگران به کشورها و مناطقی که آمار خودکشی در آن ها، بیشترین رکورد را دارد، سفر می کنند و با دیدن منطقه، ریشه ها و دلایل بالا رفتن آمار خودکشی را بررسی و آسیب شناسی می کنند.
در گردشگری خودکشی نوعی دیگر از سفر وجود دارد که در آن، جهانگردان به دیدن مناطقی علاقه دارند که اجازه انجام "اتانازی" یا "قتل ترحم آمیز" در آنجا توسط دادگاه به رسمیت شناخته می شود. در این کشورها، سالمندان یا افراد مبتلا به بیماری های لاعلاج، اجازه دارند به زندگی خود پایان دهند. این حکم که در بسیاری از کشورها غیرقانونی است، مورد استقبال گردشگران قرار می گیرد. ظاهراً مطالعه شرایط زندگی مردم این مناطق برای طرفداران این نوع گردشگری جذاب است.
گردشگری پایان جهان
"گردشگری پایان جهان" یکی دیگر از انواع گردشگری سیاه است. بیشتر مخاطبان این نوع گردشگری را محققان و علاقه مندان به محیط زیست تشکیل می دهند. گردشگران این حوزه به مناطقی سفر می کنند که بیشتر تحت تاثیر عوامل محیطی خطرآفرین قرار گرفته ودر معرض نابودی اند. در این نوع گردشگری، راهنمای تور وظیفه دارد برای جهانگردان درباره تاثیر پدیده هایی مانند گرم شدن زمین یا چگونگی برخورد شهاب سنگ ها با زمین و پایان عمر آن، توضیحاتی بدهد.
گردشگری جنگ
گردشگری جنگ شامل بازدید از جبهه ها و مناطق نبرد، موزه های جنگ و صلح، یادمان جنگ و قربانیان آن و قبرستان های کشتگان جنگ می شود.
تعاریف گردشگری سیاه:
همان گونه که از عنوان می توان دریافت گردشگری سیاه فعالیتی است که حاصل علاقه گردشگران به جنبه های ناگوار تجربه انسانی است. اگرچه در سال های اخیر نویسندگان فراوانی در مورد این پدیده نوشته اند و آن را با عناوین مختلفی چون گردشگری مرگ (تانا) (سیتون، 1996)، گردشگری نقاط سیاه "(روجک، 1993)"، میراث سنگدلی و شقاوت "(تونبریج و آشوُرث، 1996) و" سایت های احساس "(روجک 1997) نامیده اند، ولی این لنون و فولی (2000) بودند که با پژوهش خود در این زمینه باعث گسترش اصطلاح گردشگری سیاه شدند.
مکان هایی که توسط این گروه از نویسندگان بررسی شده اند عبارتند از گورستان ها، میادین جنگ، سایت های مرگ مشاهیر، مکان وقوع بلایا، زندان ها، اتاق های شکنجه، سایت ها و یادمان نسل کشی ها. نمونه های مشهوری از این گونه مکان ها عبارتند از گورستان پِر لاشِز در پاریس که آرامگاه اسکار وایلد و جیم موریسون است؛ گراوند زیرُ، محل سابق مرکز تجارت جهانی در نیویورک؛ محل ترور کندی در دالاس؛ و اردوگاه های مرگ در آشویتس لهستان که هر یک شمار متفاوتی از گردشگران را به خود جذب می کنند.
طبق تعریف فولی و لنون گردشگری سیاه با سایت های مرتبط با مرگ و فجایع و بی رحمی های معاصر در ارتباط است؛ تحلیل آنها در چارچوب نظریه های پست مدرن جای می گیرد. این نویسندگان غرق شدن کشتی تایتانیک در سال 1912 میلادی را نقطه شروع این جریان می دانند و بر این باورند که گردشگری سیاه محصول فرهنگ پست مدرن با شبکه های جهانی ارتباطات، نگرانی در مورد مدرنیته و تاکید آن بر کالایی شدن است. در این جا، فناوری های ارتباط جهانی نقش مهمی را در آفرینش علاقه اولیه ایفا می کند.
لذا به نظر می رسد از دیدگاه این نویسندگان، خودِ سایت های گردشگری سیاه" نوعی تشویش و تردید را در مورد مدرنیته، منعکس می کنند "(همان منبع). برای مثال، به کارگیری فنون عقلایی برنامه ریزی برای هدایت نسل کشی ها و ناتوانی فناوری در ممانعت از غرق شدن کشتی عظیم تایتانیک همگی حاکی از آن است که مدرنیته شاید نتواند جامعه را به سمت آینده ای تابناک رهنمون سازد. سایت های گردشگری سیاه، مصرف را که جزء لاینفک فرهنگ پست مدرن است منعکس می کنند و مقوله آموزش را با" عناصری از کالایی سازی و اخلاق تجاری درهم می آمیزند و… می پذیرند که بازدید، فرصتی برای توسعه محصول گردشگری است.
برخی بر این عقیده اند که این شکل از گردشگری، تاریخ بسیار طولانی تری دارد و سایت های بیشتری، نسبت به آنچه فولی و لنون برمی شمارند را شامل می شود. خلاصه ای کوتاه از کار این نویسندگان در زیر آمده است:
روجک 1993(گردشگری نقاط سیاه)
روجک در ساخت این اصطلاح معنای دوگانه ای از جنبه سیاه تر جاذبه ها ارائه می دهد. در ابتدا، نقطه سیاه واقعی به مکانی گفته می شود که نشان دهنده مرگ یا مرگ هایی است (مثلاً آرامگاه ها یا بناهای یادبود). دوم، این اصطلاح می تواند به سایت هایی اشاره کند که محل از دنیا رفتن افراد مشهور هستند. در هر دو مورد گردشگرن از سایت ها بازدید کرده و پیام هایی از خود برجای می گذارند: این پیام ها ممکن است به شکل یادداشت یا نقاشی های روی دیوار و یا اشکال پیچیده تری مانند نقش بازی کردن باشد.
روجک 1997(سایت های احساس)
روجک بعد از سال 1993 میلادی کارش را ادامه داد و تعریف خود را به گونه ای اصلاح کرد تا بتواند دسته دیگری از سایت های گردشگری که آنها را سایت های احساس می نامد در تعریف خود بگنجاند. این سایت ها با فجایع و بلایای بزرگ معاصر چون مرگ های وحشتناک، آدم ربایی یا محاصره های جنگی ارتباط دارند. روجک در کار بعدی خود مثال هایی را از این دست ذکر می کند، از قبیل لاکربی محل سقوط و منفجر شدن هواپیمای پان امریکن در سال 1997 میلادی، یا فاجعه غرق شدن کشتی زیبروگ در سال 1987 میلادی. به این موارد می توان نمونه هایی جدیدتری چون گراوند زیرُ و سوهام – محل به قتل رسیدن دو دختر جوان در سال 2002 میلادی در بریتانیا را نیز افزود. آنچه این سایت ها را از نقاط سیاه متمایز می کند این است که چنین سایت هایی مردم را ترغیب می کنند تا علاوه بر سفر جسمی به طور ذهنی نیز به این سایت ها سفر کنند. حضور در سایت ها یا دیدن آنها از تلویزیون، روال معمول زندگی بیننده را منقطع می سازد و به او امکان می دهد تا در سطحی بسیار بالاتر از بازدید یک آرامگاه یا بادبود جنگ، در رویداد مشارکت کند. این احساس یک تجربه جمعی است که پوشش رسانه ای آن را امکان پذیر می سازد و با درگیر کردن مشترک مردم در رویداد، هویت و حسِ با هم بودن آنها را تقویت می کند.
سیتون 1996(گردشگری تانا) سیتون اظهارمی کند که گردشگری تانا یک پدیده مدرن نیست و سنتی است که به سده های میانی (قرون وسطی) باز می گردد و به سفری اطلاق می شود که انگیزه انجام آن، تمایل به حضور در مکان های مرتبط با مرگ (غالباً خشونت آمیز) است. در نمونه های نخستین این سفرها، از مزار شهدا یا مرقد قدیسان زیارت می شد. میزان شهرت این افراد می توانست انگیزه دیدار را شدت بخشد. گردشگری تانا با رفتار سروکار دارد، زیرا به جای تاکید بر ویژگی های خاص یک مقصد از انگیزه مسافران پرده برمی دارد. این گردشگری پیوستاری از شدت دارد؛ در شدیدترین نوع آن، افراد تنها به خاطر احساس شیفتگی نسبت به مفهوم مرگ سفر می کنند. در سر دیگر پیوستار، بازدیدکنندگانی قرار دارند که شخص متوفی را می شناسند (مثلاً، مسافری از یک یادمان جنگ دیدن می کند تا یاد خویشاوند فــوت شده ای را گـرامـی بدارد). سیتون معتقد است که گردشگری تانا بسیار گسترده است و پیشینه درازی دارد به گونه ای که می توان آن را نوعی شیفتگی در بین نوع بشر دانست.
تونبریج و آشوُرث 1996(میراث سنگدلی و شقاوت)
تونبریج و آشوُرث در حوزه میراث ناسازگار، سایت های میراثی را بررسی می کنند که در روایت های نقل شده و تفسیرهای صورت گرفته از آنها، ناهماهنگی یا عدم توافق فراوانی مشاهده می شود. یکی از این حوزه های بالقوه ناسازگاری، میراث سنگدلی و شقاوت است، سایت هایی که با ضایعه های تکان دهنده انسانی در ارتباط هستند و به جاذبه های میراث تبدیل شده اند. این دو نویسنده چند نوع سنگدلی و شقاوت را نام می برند که محور شکل گیری این گونه سایت ها هستند.
. فجایع ناشی از بلایای ناگهانی که در نتیجه دخالت یا بی اعتنایی انسان وخیم تر شده اند (برای مثال، آفت سیب زمینی سال 1840 میلادی در اروپا که به قحطی در ایرلند انجامید)
. دسته بزرگی از انسان ها عامل مصیبتی برای گروه بزرگ دیگری هستند (مثلاً تجارت برده)
· خشونت در جنگ (سوء استفاده جنگی از غیرنظامیان)
· کشتار دسته جمعی (کشتار ویتنامی ها در مای لای توسط نیروهای آمریکایی در سال 1968 میلادی)
· نسل کشی – کشتار افراد بسیار زیادی از یک گروه قومی
· شکنجه و فرایندهای قضایی – نوعی از شقاوت و بی رحمی که در مقایسه با دسته های مذکور در بالا شدت بسیار کمتری دارد – تبعیض در حق گروه های فرهنگی و زبانیف یا فرایندهای قضایی، مانند رژیم آپارتاید در آفریقای جنوبی.
در چارچوب دسته های بالا، سایت های میراثی ایجاد شده اند که بازدیدکنندگان را به خود جذب می کنند. با وجود این، در رابطه با این که میراث چه کسی به نمایش گذاشته می شود و چگونه باید با دیدگاه های متعارض در مورد قربانیان و مرتکبان جنایات برخورد شود، چالش های تفسیری زیادی وجود دارد.
هرچند نویسندگان مذکور درباره گردشگری سیاه دیدگاه های متفاوتی دارند ولی همگی بر این اعتقادند که این شکل از گردشگری، خواه باستانی یا پست مدرن، به علت کالایی سازی و کم اهمیت جلوه دادن مرگ و فاجعه و تبدیل کردن رنج و محنت دیگران به یک تجربه فراغتی و تفریحی، قابل نقد است. مسائلی نیز در رابطه با اصالت برخی از سایت ها وجود دارد. برای نمونه، جاذبه هایی وجود دارند که مضمون آنها گردشگری سیاه است ولی از حیث جغرافیایی هیچ گونه پیوندی با سایت واقعی آن رویداد سیاه ندارند. تونبریج و آشوُرث (1996) خاطر نشان می کنند که این سایت ها ظرفیت بالقوه فراوانی برای ایجاد تنش یا ناسازگاری دارند. این مسئله (به ویژه) زمانی مشهودتر می شود که به دیدگاه های قربانیان و مرتکبان جنایات به یک اندازه توجه نمی شود.
محققان دیگر کار این نویسندگان را بسط داده و اظهار کرده اند که سایت های گردشگری مرتبط با مرگ، همگی به یک اندازه "سیاه" نیستند، بلکه درجه های مختلفی از هولناکی و توحش را به نمایش می گذارند (استون، 2006؛ استرینج و کِمپا، 2003). آن ها، این طیفِ سیاهی را نه تنها به سایت ها بلکه به انگیزه های گردشگران نیز نسبت می دهند. سایت های سیاه تر که بازدیدکنندگانی با انگیزه آموزش و گرامی داشت را به خود جذب می کنند سایت های اصیلی تلقی می شوند که به رویدادهای اخیر مرتبط هستند و دارای حداقلِ امکانات و تسهیلات برای بازدیدکنندگان می باشند. کانون توجه سایت هایی که هولناکی خفیف تری دارند تجارت و سرگرمی است. این سایت ها غیراصیل تلقی می شوند و با گذشته دور ارتباط دارند و دارای زیرساخت های گردشگری هستند.
علاقه به مرگ از دغدغه های مهم بشر است و در جامعه منزه شده ای که مرگ در آن خصوصی گردیده، فرصتی که سایت های گردشگری در اختیار ما می گذارند تا در رابطه با هدف زندگی و واقعیات آن به تامل بپردازیم، بسیار مفید است. درست یا غلط بودن وقوع این تامل در یک محیط تجاری – تفریحی از مباحث کلیدی در گردشگری سیاه است.
موزه های مرتبط با گردشگری سیاه در جهان
چاپلا دو اوسوس – ایوورا، پرتغال
کلیسای سلطنتی سنت فرانسیس در یکی از روستاهای بسیار زیبای پرتغال به نام ایوورا قرار دارد و از بیرون همچون یک عبادتگاه مذهبی معمولی دیده می شود؛ اما این فقط ظاهر قضیه است. داخل این کلیسا نیایشگاه چاپلا دو اوسوس به معنای عبادتگاه استخوان ها قرار دارد. به دلیل کمبود جا برای دفن مرده ها، صومعه نشین های تلاشمند در قرن ۱۶ میلادی، اجساد حدود ۵ هزار مرده را به عبادتگاه مقدس کلیسا آورده و همچون مارتا استوارت، فضای آنجا را با استخوان های این اجساد تزئین کرده اند.
وحشت اصلی: دو جنازه پوسیده از مردی ناشناس و کودکی کوچک به طور بی ثباتی از طناب آویزان هستند.
ارتباط بین گردشگری و توسعه اقتصادی
باید در نظر داشت که گردشگری قبل از هر چیز یک مساله اقتصادی است. ساماندهی فضای جغرافیایی در امر مبادله آزاد گردشگری شکل می گیرد و تجارت مسافرت بر پایه سرمایه داری و سودآوری انجام می شود. از این رو گردشگری در فرآیند عرضه و تقاضا جلوه هایی از توسعه را نشان می دهد. کارشناسان اقتصادی با تاکید بر جنبه های مختلف گردشگری نقش آن را در پویایی اقتصادی بسیار مهم دانسته اند و می کوشند تا با شناخت ابعاد اقتصادی گردشگری، راه های توسعه را در این افق بررسی کنند (پاپلی یزدی و سقایی، 1390، 64).
گردشگری در زمینه اقتصادی، انتقال بخشی از قدرت خرید سایر مناطق را به منطقه جذب کننده گردشگری میسر می سازد. به این ترتیب گردشگری منجر به افزایش تحریک در تولید و توزیع، ایجاد مشاغل و خدمات گوناگون و کمک به سرعت گردش پول می شود. (همان، 65)
بنابراین دولت ها می کوشند تا سرمایه گذاری جریان گردشگری را در مکان های مختلف برقرار سازند. تحت تاثیر این گرایش ها، در بعضی از کشورها گردشگری حتی به عنوان جانشینی منحصر به فرد برای اقتصاد، از تشویق و حمایت فراوان دولت برخوردار گردیده است. در واقع گردشگری نه تنها به اقتصاد محلی کمک نموده بلکه بهبود وضعیت جوامع محلی را نیز سبب گردیده است (پاپلی یزدی و سقایی، 1390، 106)
پتانسیل توسعه اقتصادی گردشگری سیاه در ایران
بخش گردشگری از صنایعی است که بر نوآوری و تحول استوار است. گواه این امر سعی و تلاش بی وقفه فعالان موفق این بخش در عرصه جهانی است که همواره درصددند از طرق مختلف مانند نوسازی هتل ها، افزودن امکانات رفاهی جدید، نماسازی های مدرن، طرح جذابیت های نو و خارق العاده، ایجاد تفریحات متنوع و ورزش های جدید متناسب با مناطق توریستی و هزاران روش ابتکاری و نوآورانه باعث طرح پکیج های متنوع و جذاب گردشگری در منطقه مورد نظر شده و شمار بیشتری از توریست های علاقه مند را از سراسر جهان جذب نمایند. تلاش نوآورانه در بخش گردشگری به حدی است که حتی متولیان امر پا را از این هم فراتر گذاشته و سعی به در نظر گرفتن حساسیت و کنجکاوی گردشگران و پتانسیل های متناسب با خلق و خو و مرام اجتماعی و حتی فلسفی توریست ها دارند (زرین جوی الوار و عباسپور، 1390)
به طور مثال، "جزیره عروسک ها" با نام دون ژولیان سانتانا عجین شده است. مرد گوشه نشینی که دنیا و خانوده اش را ترک کرد تا پنجاه سال از عمرش را صرف ساخت باغ وحشتناکی کند. گوشه نشینی او درست از زمانی آغاز شد که شروع به جمع آوری عروسک های کهنه از زباله دان های شهر کرد. او همچنین بعضی از عروسک های باغ وحشتناکش را از طریق مبادله میوه های باغ با عروسک های کهنه خریداری کرد تا با آویزان کردنشان از درخت ها، بازدیدکننده ها را وحشت زده کند. ایده ای که این روزها در سینمای ژانر وحشت هالیوود هم جای خود را باز کرده است! این یک نمونه از گردشگری سیاه است که سالانه میلیون ها توریست خارجی و داخلی را برمی انگیزد تا به بهانه دیدن زشت ترین باغ دنیا هزینه زیادی را صرف سفر به مکزیک و جزیره عروسک ها کنند!
سیستم مدرن آینده پژوهش به ما حکم می کند با دانستن چنین مسائلی سمت و سوی سیاست گردشگری کشور خودمان را در مسیری تنظیم کنیم که در آینده نزدیک بیشترین بهره را نصیب بخش گردشگری کشورمان نماییم.
در زیر تعدادی از جذابیت های گردشگری سیاه در ایران فهرست شده اند که قطعاً با مطالعات بیشتر می توان موارد دیگری را به آن ها افزود. کنجکاوی و اشتیاق، شایعات، ترس و وحشت و صد البته رسانه ها، همگی فاکتورهای مشترکی هستند که در این جاذبه ها به چشم می خورند و گردشگران سیاه را به چالش بازدید از این جاذبه های خاص می کشانند.
معرفی پتانسیل های گردشگری سیاه در ایران
باغ وحشت ایران
این باغ نمونه ایرانی جزیره عروسک ها در مکزیک است. وجه اشتراک این دو باغ، خلق یک جاذبه گردشگری خوفناک است که در اثر یک اندوه عمیق درونی خلق شده اند و در گذر زمان توانسته اند در حد و اندازه یک جاذبه گردشگری مطرح شوند.
باغ سنگی درویش خان در 40 کیلومتری جنوب شرقی سیرجان قرار گرفته و از 40 سال پیش که زمین زراعی درویش خان دستخوش اصلاحات ارضی شد، به این شکل درآمد. درویش خان به نشانه اعتراض و در واقع به خاطر رنجی که از این اتفاق کشید، درخت های باغش را که دیگر خشک شده بودند، در جای دیگری کاشت و سنگ هایی را از کوه های اطراف جمع کرد تا میوه درختان از دست رفته اش باشند؛ کاری که باعث شد مردم، پیرمرد را مجنون بدانند و کر و لال بودن درویش خان نیز بر این شایعات صحه بیشتری گذاشت تا کنجکاوی و اشتیاق گردشگران به کشف حقیقت موضوع بیش از پیش تحریک شود.
این محل یکی از دیدنی های سیرجان است که تاکنون فقط نظر تعداد معدودی از گردشگران علاقمند به حوزه گردشگری سیاه را به صورت پراکنده به خود اختصاص داده است.
مومیایی های ارگ بم
طبق آمار ستاد تسهیلات نوروزی کرمان، یک میلیون و 540 هزار و 460 نفر از جاذبه های گردشگری کرمان در نوروز 1390 بازدید کردند که ارگ بم با 275 هزار و 826 نفر، بیشترین سهم را از این بازدیدها داشت.
حال بیایید برای چند لحظه همه ابهت و شکوه ارگ بم، این قدیمی ترین سازه خشتی دنیا را فراموش کنیم. چندی پیش خبر کشف جسد چند کودک در دیوارهای بلند ارگ بم، توجه کارشناسانی از نقاط مختلف جهان را جلب کرد تا جایی که حتی گروهی از باستان شناسان ژاپنی تصمیم گرفتند همراه با تیم گزارشگران روزنامه پُرشمار آساهی ژاپن راهی ویرانه های ارگ بم شوند و به تحقیق درباره این واقعه عجیب تاریخی بپردازند.
به طور رسمی نخستین بار نرگس احمدی در گزارشی اجمالی از کشف اسکلت های نوزادان در ارگ بم، اشاره مختصری به بچه های بم کرد. احمدی آن روزها مسئول بخش باستان شناسی بود و از ماه های آغازین پس از زلزله برای بررسی میزان تخریب به ارگ رفته بود.
تیتر رسانه ها در آن روزها بسیار جنجال برانگیز شد: "ابهام در خصوص کشف جسد در ارگ بم"، "گره معما در دست مومیایی ها"، "رازی که به تاریخ پیوست"، "کشف مومیایی کودکان در لابه لای حصارهای ارگ بم"، "ردپای خونخوار تاریخ پشت دیوارهای ارگ"، "افسانه ای سر به مُهر" و… خبرهایی از سکوت مسئولان تا تکذیب میراث فرهنگی درباره خبر کشف اجساد تازه نوزادان، همه و همه شایعاتی بودند که به حساسیت بیشتر این مساله دامن زدند که خود بهترین دلیل برای جذب گردشگر علاقمند به گردشگری سیاه است.
کوه خلج
منطقه جنگلی ای در یک روستا، در جنوب شهر مشهد و در فاصله 8 کیلومتر از آن قرار دارد و مدتی است شب هنگام صدایی عجیب و وحشت آور از درختان آن به گوش می رسد که تاکنون سابقه نداشته است.
به گزارش محلیان، صدایی شبیه صوت یا جیغ که از درختان این منطقه توریستی به محض تاریک شدن هوا به گوش می رسد، باعث شده تا گردشگران از این منطقه که ابتدای جاده روستای سربرج است، فراری شوند. این منطقه توریستی در جاده ای که از جنوب مشهد به سمت کوه های بینالود و مشخصاً روستای دیدنی مغان و غار آن منتهی می شود واقع شده که به کوه های خلج در مشهد شهرت دارد.
برخی از ساکنان آن منطقه این صداهای وحشت آور را از ملخ هایی می دانند که به این منطقه هجوم آورده و شب ها به درختان پناه می برند. برخی نیز عواملی ناشناخته از جمله آب و هوا را دلیل به وجود آمدن این صداها عنوان می کنند.
این منطقه که در دره رودخانه ای واقع شده که یکی از سرچشمه های سد طرق است، هر ساله در این فصل خشک می شد؛ اما در سال 1390، یعنی درست از سالی که صدای جیغ شنیده شد، همچنان دارای آب است و همین امر باعث جلب مردم و به تبع آن ترس آن ها از این پدیده شگفت انگیز شده است. وحشتی که می تواند سبب جذب گردشگرانی با گرایش به گردشگری سیاه باشد.
ریگ جن
ریگ جن، شگفت انگیزترین، اسرارآمیزترین و ترسناک ترین منطقه ایران است. منطقه ای کویری و پر از تپه های ماسه ای که در جنوب سمنان، شرق دریاچه نمک، شمال چوپانان و انارک و غرب جندق، یعنی در کویر مرکزی ایران قرار دارد. به دلیل وسعت زیاد و نداشتن چشمه یا چاه آب، در گذشته های دور، محل عبور کاروان ها نبوده و فقط در سال های اخیر، چند گروه از محققان و سیاحان به آن منطقه رفته اند.
ریگ جن با وسعتی حدود 3800 کیلومترمربع در حاشیه شمالی به کوه گوگردی، در حاشیه شرقی به جاده دامغان قرار دارد. بهترین مسیر دستیابی به آن هم بخش شمال شرق پارک ملی کویر است؛ جاده سنگفرش ملک آباد که البته داخل مرز پارک بوده و زیر نظر سازمان حفاظت محیط زیست اداره می شود. مسیر دیگر ورود به ریگ جن جندق است که دقیقاً در نقطه مقابل، یعنی در بخش شرقی پارک قرار دارد.
اما بالاخره در چند سال پیش طلسم ریگ جن شکست و علی پارسا، کویرشناس مقیم آمریکا به همراه میرانزاده، رئیس وقت پارک ملی کویر، با هواپیما بر فراز ریگ جن رفتند تا ثابت کنند این منطقه "مثلث برمودا" ی ایران نیست!
محلی های این منطقه، چوپان ها و ساربان ها معتقدند که اگر کسی پایش به ریگ جن برسد، بلافاصله ناپدید و توسط ارواح و موجودات ماورایی به قلب ریگ جن فرستاده می شود! یکی از کاوشگران می گوید که حتی شترهای اهالی کویر هم وقتی به این منطقه می رسند، می ایستند و به هیچ عنوان حرکت نمی کنند!
آیا واقعاً این منطقه مثلث برمودای ایران است؟ "اسون هیدن" کویرنورد معروف در سفر خود در سال 1900 به ایران از سفر به این ناحیه اجتناب کرد. "آلفونز گابریل" اتریشی و یک کاوشگر سوئدی قصد داشتند این منطقه را کشف کنند، اما هیچ کدام نتوانستند از این بخش از کویر عبور کنند و گابریل تنها با عبور از عرض آن، ناچار به سمت یزد برگشت و این وظیفه به کاوشگران کنجکاو ایرانی محول شد.
در نهایت علی پارسا همراه با گروهش توانست از طول این کویر عبور کند. این منطقه بدون هرگونه پوشش گیاهی و جانوری است و تا به حال گزارشی درباره حیوانات احتمالی که امکان زندگی شان در این منطقه وجود دارد ارائه نشده است. شنزارهای گسترده این منطقه و باتلاق های آن هر انسانی را به وحشت می اندازد. اگر کسی بدون تجهیزات لازم به این منطقه سفر کند، گرفتار گل و لجن های بیابان شده و به کسانی می پیوندد که در این بیابان ناپدید شده و گرفتار روح، جنیان و شیاطین شده است!
پست مدرنیسم و گردشگری تلخ
گردشگری تلخ از مصادیق بازر پست مدرنیسم است و اساساً افزایش تمایل به این قبیل گردشگری ها و بازدید از مقاصد تلخ ناشی از ویژگی و تغییر و تحولات جوامع در عصر پست مدرن است.
مدرنیسم گرچه زمینه ساز تحولات بسیاری در جهان بود اما از بسیاری جهات یاس و ناامیدی را به همراه آورد. چنانچه حوادث، نگرانی و تردیدهای بوجود آمده منجر به کمرنگ شدن انگاره مدرنیسم و آغاز دوران جدیدی گردید که آن را پست مدرنیسم نامیدند. هر چند در رابطه با آغاز پست مدرنیسم توافق یکسانی وجود ندارد اما به نظر می رسد دهه 1980 دوران تثبیت پست مدرنیسم است و پیش از دهه 1980 هر چه بوده واکنش مبهم و نا معقول به عقلانیت مدرنیسم بوده است.
همانطور که مدرنیسم گردشگری را تحث تاثیر قرار داده و بسیاری از اشکال گردشگری انبوه و آموزشی در دوران مدرنیسم شکل گرفتند، پس پست مدرنیسم نیز اثرات بسیاری در تنوع و توسعه محصولات گردشگری داشته و این اثرات هنوز ادامه دارد. شکل گیری مقاصد و تجربیات جدید افزایش تنوع محصولات گردشگری از جمله اکوتوریسم، گردشگری ماجراجویانه، گردشگری تلخ همگی از مصادیق دنیای پست مدرن است. از وجوه مهم جامعه پست مدرن تغییر و تحول مسئله اوقات فراغت می باشد. هر پدیده ای در دنیای پست مدرن این قابلیت را دارد که به عنوان مقصد گردشگری مطرح شود بنابراین طرح مقاصد گردشگری تلخ به عنوان یکی از مقاصد مهم گردشگری خیلی هم شگفت آور نیست
لنن و فلی همچنین گردشگری تلخ را از نشانه و یا ویژگی های پست مدرنیسم قلمداد می کنند و سه دلیل عمده را در این رابطه مطرح می کنند:
اول اینکه علاقه مندی به مطرح کردن حوادث مرتبط با جنگ به صورت گردشگری به توانایی و قابلیت تکنولوژیکی، ارتباطات جهانی، انتشار، اعلان و سپس تکرار آن بستگی دارد.
دوم اینکه مفادهای گردشگری تلخ و خصوصاً. گردشگری جنگ عقلانیت، خرد و پیشرفتهای مدرنیته را به چالش می کشد.
و سوم اینکه در اغلب مکانهای گردشگری تلخ مرز بین رسالت آموزشی و سیاسی با عرضه آن به عنوان یک محصول گردشگری نامشخص و مبهم است ضمن اینکه نقش پررنگ ارتباطات جهانی در از بین رفتن فضا و زمان به عنوان کاتالیزور علاقه مندی به چنین مکانهایی تنها مختص به دوران پست مدرنیسم جهان است.
ارتباط بین گردشگری و جنگ:
این ارتباط اساساً از دو جنبه قابل بررسی است: یکی از نظر نقش و اهمیتی که گردشگری در برقراری صلح و آرامش خصوصاً بین کشورهای همسایه و در خطوط مرزی دارد و در این رویکرد به گردشگری به عنوان مقوله ای موثر در پایداری صلح و اساساً پدیده زمان صلح نگریسته می شود بدون شک مبارزات نظامی پیامدهای منفی بر گردشگری دارد زیرا جنگ شرایطی را فراهم می کند که تداوم گردشگری در آن غیر ممکن به نظر می رسد و تاکنون تمام اقتصادهای متکی به گردشگری به دلیل ناپایداری که جنگها با خود به همراه آورده اند تحت تاثیر قرار گرفته اند
به همان میزان که گردشگری قادر است شرایط رشد و تنوع اقتصادی، توسعه زیر ساختها ومبادلات خارجی را به نحو مطلوبی فراهم کند، جنگ در مدت زمان کوتاهی همه چیز را تخریب می کند؛ بنابراین دوری از جنگ و مناقشات داخلی و خارجی و حفظ شرایط صلح و امنیت به پایداری گردشگری در کشورها کمک می کند.
اما دوم ارتباط بین جنگ و مکانهای یادبودی جنگ، برای کشورهای درگیر جنگ، در دوران پس از جنگ است. داستان قهرمانان جنگ، میادین جنگ، سنگرهای نظامی، سلاححهای جنگی و مانند آن در زمان حاضر از منابع گردشگری محسوب می گردند و این قابلیت را دارند که بعد از جنگ تبدیل به جاذبه گردشگری شوند زیرا جنگ فقط یک زمان، مکان و رویداد نیست بلکه نمایشی از یک درام جدی و قوی بشری که به واسطه تغییرات جمعیتی، نوآوری های فنی (در طول جنگ) و به دلیل نوستالژی، خاطرات، افتخارات، تجلیل از رزمندگان و تجدید دیدار (در طول دوران پس از جنگ) در دنیای امروز این پتانسیل را دارد که به عامل انگیزشی مهمی در گردشگری تبدیل شود.
جنگ عمیقاً در عمل و ذهن انسان رسوخ می کند و علیرغم وحشت و ویرانی، خاطره و یادمان های آن بایستی تبدیل به جاذبه های خاص گردشگری شوند تا فراموش نگردد زیرا بخشی از تاریخ و گذشته ملت های درگیر جنگ محسوب می گردد. این مقوله گردشگری را با بازار دیگری تحت عنوان گردشگری جنگ مواجه کرده است و به دلایل متعددی امروزه در گذاران اوقات فراغت وگردشگری نقش مهمی پیدا کرده است. در این میان، ادبیات، موسیقی، سینما، موزه و بناهای جنگ همگی در به تصویر کشیدن و همچنین در ایجاد انگیزه سفر به چنین مکانهایی سهم دارند.
چنانچه بررسی ها نشان می دهد میلیون ها گردشگر هر ساله از مکانهای مربوط به جنگ در سراسر دنیا بازدید می کنند. ماری لانفانت پژوهشگر گردشگری در فرانسه بیان می کند که همه دهکده های اروپا ویرانه های جنگ خود را برای بازدید گردشگران در معرض نمایش قرار داده اند. تقریباً تمامی این جاذبه ها اعم از کوچک و بزرگ، ویران یا بازسازی شده، دارای اهمیت هستند شاید به همین دلیل محققین پیشینه گردشگری جوامعی که در آن جنگ روی داده را بر اساس بازار گردشگری به سه دوره قبل از جنگ، در طول جنگ و بعد از جنگ تقسیم بندی می کنند.
در رابطه با گردشگران جنگ و علاقه مندان به بازدید از این مکانها در سراسر دنیا می توان گفت گردشگران جنگ مجموعه خاصی از گردشگران هستند که علاقمند به بازدید از میادین جنگ و یادمان های آن هسند و در طی سفر خود احساسات هیجانی، بشردوستانه و حتی مذهبی و معنوی را تجدید می کنند و بعد از سفر احساسات و اندیشه های خود را درباره جنگ و شرکت کنندگان (افرادی که به هر نحو درگیر جنگ بوده اند) به انواع مختلف ابراز می کنند. بسیاری اوقات گردشگران جنگ افرادی هستند که خود یا خانواده و یا دوستان آنها در جمگ شرکت داشته اند، انگیزه های این گردشگران با دیگر گردشگران اغلب متفاوت است چرا که هدف آنان صرفاً لذت بردن از سفر نیست و به هر دلیل به انگیزه ای از موضوعات تلخی دیدن می کنند. این گردشگران تمایل البته به بازدیدهای کوتاه مدت از مکانهای مرتبط با جنگ را در چارچوب بخشی از برنامه های یک تور سازمان یافته دارند (به این معنا که برنامه های مکمل دیگری غیر از موضوع جنگ باید در این تورها گنجانده شود) اما در عمل خط کشیدن بین گردشگران جنگ و دیگر گردشگران دشوار است. در این میان برخی از محققین معتقدند در فضایی که جنگ رخ می دهد گردشگری نیز در آن متعاقباً رشد خواهد کرد و گردشگری را به عنوان عاملی برای از بین بردن یا حداقل کم کردن دشواری های پس از جنگ قلمداد می کنند.
نوستالژی و گردشگری تلخ:
نوستالژی در مفهوم عام به معنای اشتیاق رنج آور بازگشت به وطن (خانه) است و همچنین به واکنش معمولی و انسانی نسبت به گذشته و وطن یا یادآوری مثبت یک گذشته زنده، حالت مشتاقانه نسبت به گذشته که توسط یکشی، بو یا یک موزیک می تواند تشدید شود معنا می شود. گذشته از مفهوم آن در حال حاضر نوستالژی و یادمان های جنگی و حماسه ای یک جامعه، کلید و راهنمای ورود به فرهنگ پست مدرنیسم آن جامعه تلقی می گردد و گردشگری تلخ نیز به مفهوم زمینه ای برای تجربه پست مدرنیسم از دیگر سو مطالعات در این باره حاکی از آن است که نوستالژی به عنوان یکی از عوامل موثر ایجاد انگیزه درگردشگری و خصوصاً گردشگری تلخ مطرح است. نوستالژی در دنیای امروز به ابزار قدرتمندی در بازاریابی گردشگری در مکان های مرتبط با جنگ تبدیل شده است، چنانچه برخی از آن تحت عنوان گردشگری نوسالژی یاد می کنند.
به عنوان نمونه بریتانیا در یادآوری تجربه جنگ و توسعه گردشگری جنگ به شدت با احساسات نوستالژیک مردم بازی می کند چنانچه در یکی از برشورهای تبلیغاتی چنین نوشته است.
بریتانیا در جنگ است …و تو می توانی در قلب من باشی … با ما یک سفر فراموش نشدنی بیا …برگرد به دوران جنگ لندن و بلیتس … بریتانیا در جنگ است … خیلی بیشتر از جنگ است … خیلی بیشتر از یک جاذبه گردشگری … این یک سفر منحصر به فرد است، خصوصاً برای کسانی که در آن روزهای تلخ شیرین زندگی می کردند و همچنین برای کسانی که جوان تر از آن هستند که این خاطرات را به یاد آورند.
در رابطه با ارتباط گردشگری جنگ و نوستالژی چند نکته مهم وجود دارد، یکی اینکه مکان های مرتبط با جنگ، پاسخی برای جستجوی گذشته و میراث یک جامعه است و گردشگری جنگ با عرضه مکان هایی اصیل می تواند در هویت یابی و نوستالژی این مکان ها موثر واقع شود. دیگر اینکه نوستالژی می تواند در پیوند با آموزش قرار گیرد و در این پیوستگی همانقدر که یادآوری گذشته اهمیت دارد، آموزش آن به نسلهای بعدی نیزحایز اهمیت فراوان است زیرا در پس آیند جنگ، افراد و حتی آیندگان، بایستی بدانند که چرا این حوادث رخ داده اند و برای جلوگیری از دریافت پاسخ های نادرست، گردشگری جنگ می تواند فهمی عمیق را از طریق آموزش ارائه دهد. به همین دلیل توصیه می شود که بچه ها و جوان ترها نیز این تجربه نوستالژیک موثر را کسب کنند.
میراث و ارزشها در گردشگری تلخ
گردشگری تلخ به عنوان یکی از مقوله های گردشگری تاریخی، فرهنگی و میراث مطرح است که در سالهای اخیر ابعاد گسترده ای یافته و به عنوان یک موضوع مطالعاتی جدید، تمرکز بر جاذبه های جنگ و مانند آن دارد و شاید از این رو است که برخی پژوهشگران هنوز گردشگری جنگ را در مقوله گردشگری فرهنگی و یا گردشگری میراث بررسی می کنند.
میراث به ما ترک وارثی که از گذشته های یک ملت به جای می ماند اطلاق می شود، در تعریف دیگری: بخشی از گذشته ما حسب نیاز آن را در زمان حاضر انتخاب می کنیم و این میراث می تواند فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و … باشد، میراث اجتماع می تواند شامل آثار ملموسی مانند منابع طبیعی و غیر ملموس مانند دانش، خاطرات یادبود و تجربه های فرهنگی باشد که مختص همان جامعه است. مجموعه این میراث بخشی از ارزشهای هر جامعه محسوب می گردد. از طرف دیگر مکان ها و یادمان های تلخ، اغلب توسط عوامل سیاسی، احتماعی و یا اقتصادی و البته در بخشی از دوره های تاریخی، یا به عبارت دیگر در بستر دوره زمانی شکل گرفته اند، بنابراین به طور خاص جز میراث، ارزش ها و گذشته تاریخی یک ملت نیز قرار می گیرند. چنانچه برخی تحقیقات نشان داده که علاقمندی به تاریخ و وقایع تاریخی نیز از انگیزه های سفر به این قبیل مکان ها بوده است. از سوی دیگر آنچه باعث اهمیت میراث در زمینه گردشگری می گردد ایجاد حس نوستالژیک عمیق در شرایط هویت فرهنگی و اجتماعی است، وقتی مکانی تراژدیک از گذشته های تاریخی یک ملت تجربه می شود، آن مکان به مرور زمان تقدس ویژه ای می یابد که انگیزه اصلی این تقدیس، احترام و عزت به قربانیان، قهرمانان کشته شده و رهبران آنها و … می باشد. جریانی که منجر به شکل گیری و خلق مکان مقدس می شود اغلب توسط علامت و نشانه ای پایدار و مرتبط با آن رویداد تاریخی، مانند تندیس، عمارت، مقبره یا حتی باغ هویت می یابد اما حقیقت نهفته در آن بر ضرورت شکل گیری، تقدیس و احترام به این مکانها تاکید دارد زیرا در غیر اینصورت داستان قهرمانان و خاطره از خودگذشتگی آنان به مرور زمان از حافظه جمعی محو خواهد شد؛ بنابراین هر آنچه که به جنگ مربوط می شود بخشی از میراث، ارزش ها (فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و …) و همچنین تاریخ یک ملت است بنابراین این ضرورتها بایستی به بهترین نحو ممکن احیا شوند.
عرضه و تقاضا در گردشگری تلخ
به طور کلی گردشگری تحت تاثیر دو عامل عرضه و تقاضا می باشد. در این میان برخی تقاضا یا عامل جذبی با محوریت جاذبه را و برخی عرضه یا عوامل رانشی را مهم تر تلقی می کنند؛ بنابراین بحث تقدم و تاخر این عوامل همواره وجود دارد. در گردشگری تلخ نیز این مسئله همچنان مورد بحث است. برخی از محققین گردشگری تلخ در این رابطه بر اهمیت بررسی رفتار و تقاضای گردشگران تاکید دارند و معتقدند هر نوع بررسی و تحلیل عرضه گردشگری تلخ بدون بررسی تقاضای گردشگران برای محصولات تلخ کامل نیست.
لنن وفولی تاکید می دارند که در رابطه با این نوع خاص گردشگری، بررسی انگیزه گردشگران از انتخاب این مکان ها و همچنین رفتار آنان به همراه احترام و توجهی که نسبت به مکانها و جاذبه های تلخ گردشگری گذاشته می شود دارای اهمیت بسیار است، به عبارت دیگر تحلیل و بررسی گردشگری تلخ بدون توجه به اینکه اساساً به چه دلیلی مردم جذب این مکان ها و جاذبه ها می شوند و یا زمینه های جذب مردم به این مکان ها چیست کامل نمی باشد. این دیدگاه گردشگری تلخ را یک پدیده ای تقاضا محور تلقی می کند و از جنبه مهم عرضه آن چشم پوشی می کند؛ بنابراین از آنجاییکه هنوز توافق یکسانی در این رابطه وجود ندارد و معلوم نیست که این نوع گردشگری بر مبنای جاذبه، عرضه یا مصرف کننده -تقاضا شکل می گیرد، توصیه می شود در تحقیقات و برنامه ریزی های گردشگری تلخ هر دو عنصر عرضه و تقاضا به یک اندازه مورد توجه قرار گیرد.
رسانه ها و گردشگری تلخ
در زمان حاضر افسون گردشگری تلخ، بازدید از مکانهای مرتبط با مرگ، جنگ و تراژدی های انسانی منجر به جلب توجه رسانه ای به این نوع گردشگری شده است این توجه خواه به صورت فیلم، نمایش تصاویر، فیلم های مستند و … دارای اهمیت است.
از طرف دیگر فراگیری تحول رسانه ها و نقش موثری که در آگاهی دادن و جذب مردم به مقاصد تلخ گردشگری داشته اند به همراه افزایش درآمد و تمایل به سفر در سالهای اخیر باعث شده که اشخاص انگیزه زیادی برای سفر به مناطق مرتبط با حوادث جنگ و مرگ و میر پیدا کنند، حوادثی که اغلب آن را از طریق سینما، تلویزیون، مطبوعات، اینترنت و غیره مشاهده کرده اند، تحقیقات در این باره نشان می داد که بسیاری اوقات بررسی درستی یا نادرستی آنچه که در رسانه ها، تصاویر و غیره منعکس شده، سفر به چنین مقاصدی می باشد؛ بنابراین رسانه ها در تحریک افراد برای بازدید از این مکان ها نقش مهمی دارند و می توانند شرایط مناسبی را برای توسعه گردشگری تلخ فراهم کنند. در مجموع اینکه رسانه ها به عنوان واسطه میان عوامل رانشی، بازدید کننده و مقاصد می توانند شرایط مناسبی را برای توسعه گردشگری تلخ فراهم کنند.
نمونه هایی از مقاصد و جاذبه های تلخ معروف در جهان
امروزه مقاصد تلخ بسیاری در جهان شکل گرفته که می توان به موارد زیر اشاره کرد
تونل های کوشکی و دیگر جاذبه های جنگ در ویتنام
ویتنام به عنوان یک کشور آسیایی که سالها درگیر جنگ و مبارزه بوده از دوران اتحاد و صلح تلاشهای فراوانی برای توسعه گردشگری با محوریت گردشگری جنگ و جاذبه های به جای مانده از آن دوران کرده است. در حال حاضر چندین شرکت توریستی ویتنامی سفرهایی را با موضوع جنگ تدارک می بینند و جالب است که برخی از این سفرها به طور خاص برای سربازان قدیمی آمریکایی، استرالیایی، فرانسوی و کره ای (که در مقاطع قرن گذشته در حال جنگ با ویتنام بوده اند) طرح ریزی شده است.
میراث دوران جنگ خصوصاً درگیری با آمریکا و متحدان آن مولفه مهمی در این ارتباط است و توسعه گردشگری جنگ در برنامه جامع گردشگری ویتنام به طور جدی مورد توجه قرار گرفته است. تونل های کوشکی برای ارتش ویتنام جنوبی، پناهگاهی زیرزمینی محسوب می شد و علیرغم برتری نیروی هوایی و زمینی ارتش آمریکا، به آنها توان مبارزه می داده چنانچه در بروشورهای تبلیغاتی آمده است. تونل های کوشکی نمایانگر خواست، هوشیاری و غرور مردم و سمبول قهرمانی ویتنام هستند، در تونل های کوشکی به روی بازدیدکنندگان باز است تا آنها از نبرد دشوار مردم ویتنام آگاه شوند و اشتیاق آنها برای صلح پایدار، استقلال و شادی را دریابند. از سال 1992 تونل های کوشکی در ویتنام تبدیل به جاذبه های گردشگری شدند و از سال 1994 این تونل ها به صورت پارک های تفریحی طراحی شدند و تلاش برای آموزش و سرگرم کردن گردشگران دارند.
ناکازاکی و هیروشیما در ژاپن
معابد، یادمان ها، موزه ها و پارک های صلح در هیروشیما و ناکازاکی از مهمترین جاذبه های گردشگری جنگ در ژاپن محسوب می شود. اولین و تنها مرتبه استفاده از بمب اتمی علیه انسان در شهرهای ناکازاکی و هیروشیما ژاپن، میراث تلخی از وحشت و مرگ را به جای گذاشت که امروزه تبدیل به جاذبه های تلخ گردشگری جنگ در ژاپن شده است، بمباران اتمی این شهرهای از نظر ژاپنی ها سمبل شرارت محض بشری علیه این کشور است که آن را همسطح هولوکاست (کشتار یهودیان توسط آلمان نازی) در اروپا می دانند. به منظور یادآوری و حفظ خاطرات تلخ بمباران اتمی در 9 آگوست 1945 در طول جنگ جهانی دوم و همچنین کمک به برقراری صلح جهانی، پارک صلح ناکازاکی در سال 1955 در نزدیکی مرکز انفجار ناکازاکی برپا گردید. این پارک صلح ناکازاکی پر از تندیس های سمبولیک صلح و جنگ است. نکته قوت آن اینست که هر سال در 19 آگوست مراسم یادبود کشته شدگان بمباران اتمی تحت عنوام مراسم یادبود صلح در این پارک برگزار می شود و در این مراسم بیانیه صلحی برای جهانیان ارسال می کند.
چرنویل اوکراین
این سایت در پس انفجار سیستم قدرت هسته ای که سبب انتشار ذرات و باران رادیواکتیو در منطقه ای بسیار وسیع و تخلیه اجباری 200 هزار نفر از مردم منطقه شد، اکنون شهرت جهانی دارد که همین شهر برخی کمپانی های مسافرتی را واداشته تا با ارائه تورهای ویژه برای مسافران علاقمند در شهرهای متروک بزنند.
جاذبه های تلخ جنگ جهانی دوم در نورماندی فرانسه
ایالت نورماندی از ایالت های شمالی فرانسه می اشد که 260 مایل از نوار ساحلی دریای مانش را در اختیار دارد و اسکله نورماندی به عنوان بزرگترین اسکه نظامی در طول تاریخ بستر حوادث ژوئن 1944 طی جنگ جاهنی دوم بوده است. نورماندی در زمان جنگ جهانی دوم به شدت صدمه دید، قسمت های بسیاری از شهرها و روستاهای آن ونگرها و قبرستان هایران شدند، یادمان ها، موزه ها و قبرستان ها که جمگ نورماندی در کنار جاذبه های دیگری برای علاقمندان خاص عرضه می شود. چنانچه تورهایی تحت عنوان تور میدان جنگ نورماندی طی یک برنامه جذاب و متنوع امکان بازدید از همه مکان های مرتبط با حوادث جنگ جهانی دوم در نورماندی را فراهم کرده است.
اردوگاه اسرا آشویتس
اردوگاه آشویتس وبیرکنام و لهستان و زاخس هیزن در نزدیکی برلین، اردوگاه نظامی و محل بازداشت و کشتار جمعی یهودیان در طول جنگ جهانی دوم توسط نازی ها امروزه از مراکز مهم گردشگری تلخ اروپا محسوب می شود که آشویتس به تنهایی نیم میلیون نفر در سال بازدید کننده دارد. زندان لندن، زندان الکاتراس یادمان های جنگ آمریکا با ویتنام و کره در واشنگتن دی سی، موزه ها و نمایشگاه های متعدد جنگ در سراسر جهان از دیگر مقاصد گردشگری تلخ در جهان می باشند.
پتانسیل گردشگری تلخ در ایران
در ایران پتانسیل های متعددی از گردشگری تلخ وجود دارد که هر یک از آنها با توجه به ماهیتشان به عنوان محصول گردشگری تلخ می تواند مورد توجه قرار گیرد. موزه عبرت که شکنجه زندانیان سیاسی در دوران پهلوی دوم را به معرض نمایش عموم قرار می دهد، موزه شهدا و همچنین نمایشگاه های دائمی و موقتی که تصاویری از شهدای انقلاب و جنگ تحمیلی را عرضه می کند، از جمله این جاذبه های تلخ محسوب می شوند.
اما به نظر میر سد در حال حاضر میراث جنگ تحمیلی ایران و عراق مهمترین پتانسیل گردشگری تلخ در ایران می باشد. این جنگ که از سوی عراق آغاز و بر ایران تحمیل گردید از سال 1359 تا 1367 به طول انجامید و در طول 8 سال کل کشور و خصوصاً مناطق غرب درگیر جنگ بود و بعد از جنگ میراث تلخ فراوانی از آن بجای ماند که همانند دگر مناطق جنگ زده جهان از جمله ویتنام در آسیا، این پتانسیل را دارد تا تبدیل به مقصد مهم گردشگری جنگ گردد و گردشگران علاقمند به این موضوعات در جهان از جاذبه های آن بازدید نمایند. در این صورت هم داستان شجاعت فرزندان ایران در پاسداری از وطن و هم رنج ها و مصیبت های مردم ایران خصوصاً هموطنان در مناطق جنگی به گوش جهانیان با صدای حقیقی تر و تلخ تری می رسد. از مهمترین مسائل تلخ این جنگ استفاده مکرر عراق از سلاح های شیمیایی علیه مردم بی دفاع بوده که آثار این فجایع در آن مناطق هنوز باقی است. فاجعه ای که در حلبچه، سردشت، پیرانشهر و دیگر مناطقی که زیر بمباران شیمیایی عراق قرار گرفتند با فجایعی همچون بمباران اتمی شهرهای ناکازاکی و هیروشیما در ژاپن به دست آمریکا قابل مقایسه است؛ اما تاکنون این مقاصد چنانکه باید عرضه نشده اند ضن اینکه برنامه خاصی برای جذب گردشگران بین المللی به این مقاصد نیز وجود نداشته است. تنها در ایام خاصی از علاقمندان تحت عنوان راهیان نور عازم مناطق جنگی شده وازیادمان هاوبازمانده های جنگ بازدیدمی کنند. برخی ازاین مناطق عبارتنداز:
تنگه چزابه
تنگه مهم چزابه در شمال غربی بستان و در مسیر جاده ای که از مرز به طرف بستان کشیده شده بین تپه های رملی و هورالهویزه قرار دارد که دو جاده نظامی در دو سوی آن قرار دارد؛ جاده ای در خاک ایران که چزابه را به فکه متصل می کند و جاده دیگری که به شهر العماره عراق متصل می شود.
دهانه این تنگه یک و نیم کیلومتر است و به همین دلیل از جنبه نظامی، بسیار مهم و استراتژیک است. تنگه چزابه یکی از پنج معبر اصلی هجوم ارتش عراق در ابتدای جنگ به خوزستان بود که در عملیات طریق القدس با رمز یا حسین بن علی (ع) در آذر سال 1361 از اشغال دشمن بعثی آزاد شد.
اروند کنار
یکی از بخش های شبه جزیره آبادان است که در 48 کیلومتری جنوب شرق آبادان و در انتهای جاده آبادان – اروندکنار واقع شده است. این منطقه شاهد یکی از موفق ترین و بزرگترین نبردهای دوران دفاع مقدس است
در عملیات والفجر 8 غواصان خط شکن شبانه از اروندرود گذشته، خط دشمن را شکسته و موفق به آزاد سازی منطقه فاو شدند که این عملیات، ضربه مهلکی بر ارتش بعث عراق وارد کرد و در معادلات منطقه ای و جهانی و روند پایان جنگ تاثیر بسیار داشت
پاسگاه زید
وقتی در جاده اهواز خرمشهر از ایستگاه حسینیه به سمت غرب (جاده شهید کاظمی) برویم پس از طی مسافتی به مزار تعدادی از شهدای گمنام عملیات رمضان می رسیم که پاسگاه زید نام دارد
منطقه زید و ایستگاه حسینیه از محورهای مهم هجوم دشمن به خوزستان بود که عراق از این طریق به جاده اهواز – خرمشهر دست یافت. این منطقه یکی از محورهای مهم عملیات های بزرگی مانند بیت المقدس و کربلای 4 و 5 بوده است
پادگان دوکوهه
پادگان دوکوهه قبل از انقلاب به عنوان یکی از بزرگترین پادگان های ارتش بود که در اختیار یکی از تیپ های لشگر 92 زرهی ارتش قرار داشت اما بعد از آن و با شروع جنگ تحمیلی در شهریورماه سال 1359 و در نتیجه افزایش تعداد یگان های نظامی سپاه، با توجه به موقعیت مناسب آن مورد توجه مسوولین نظامی قرار گرفت و اولین بار به صورت جدی قبل از عملیات فتح المبین به عنوان عقبه نیروها مورد توجه قرار گرفت
دو کوهه، عقبه عملیات فتح المبین بود و در طول دوران دفاع مقدس میزبان نیروها از لشگرهای متفاوت و به ویژه لشگر حضرت رسول (ص) از تهران بود.
این مکان محل استقرار سرداران شهید همچون "احمد متوسلیان"، "ابراهیم همت"، "رضا چراغی"، "عباس کریمی"، "رضا دستواره"، "محسن وزوایی" و بسیاری از رزمندگان اسلام بوده است
پادگان گلف (منتظران شهادت)
ستاد عملیات جنوب یا پایگاه منتظران شهادت در اهواز، در دوران دفاع مقدس به عنوان مرکز فرماندهی جنگ، محورهای عملیاتی خوزستان را اداره می کرد. این ستاد در سال 1359 فعال شد. تشکیل اتاق جنگ و فعال شدن اطلاعات و عملیات، اعزام نیرو تشکیل واحدهای جنگ و حضور مسوولین نظام از مشخصات اصلی پادگان گلف (منتظران شهادت) بوده است. گلف تا پایان جنگ به عنوان پایگاه فرماندهی و هدایت جنگ مورد استفاده قرار می گرفت.
مسجد جامع خرمشهر
مسجد جامع خرمشهر که نماد مقاومت خرمشهر شناخته می شود در طول 24 روز مقاومت، مرکز فرماندهی و ستاد نیروهای مردمی بود و همه هماهنگی ها از جمله تبادل اخبار، تجهیز، تسلیح و آموزش رزمندگان، مداوای اورژانسی مجروحین و نگهداری موقت شهدا، همگی در مسجد جامع صورت می پذیرفت. مسجد جامع با وجود آنکه از آغاز جنگ در زیر آتش موثر دشمن قرار داشت و از 24 فروردین سال 1359 چندین بار در آستانه سقوط قرار گرفت اما تا آخرین روز، مقاوم باقی ماند و حتی پس از سقوط پل خرمشهر که تنها راه ارتباطی به خرمشهر بود، پناهگاه نیروهایی بود که هنوز در شهر باقی مانده بودند اما آنگاه که آخرین مدافعان به آب زدند و از کارون گذشتند مسجد جامع نیز خاموش شد تا در سوم خرداد 1361 شاهد اشک شوق و شادی توام با سجده شکر رزمندگان اسلام شود، آنجا که امام خمینی فرمود خرمشهر را خدا آزاد کرد.
نتیجه گیری
همانطور که اشاره شد، افزایش تمایل و علاقمندی به گردشگری و مقاصد تلخ از ویژگی و تغییر و تحولات جوامع عصر پست مدرن است. در این میان گردشگری جنگ در قرن 20 زیرمجموعه مهم و اساسی در گردشگری های تلخ بوده و پیش بینی شده در قرن 21 نیز نه تنها یک زیر مجموعه مهم در گردشگری تلخ خواهد بود بلکه خود تبدیل به یکی از انواع پر طرفدار گردشگری در جهان خواهد شد؛ بنابراین آثار به جای مانده از جنگ در دنیای امروز این پتانسیل را دارد که به عامل انگیزشی مهمی در گردشگری تبدیل شود. چنانچه برخی از محققین معتقدند در فضایی که جنگ رخ می دهد گردشگری در آن متعاقباً رشد خواهد کرد و گردشگری را عاملی برای از بین بردنیا حداقل کم کردن دشواری های پس از جنگ قلمداد می کنند.
برخی پژوهشگران گردشگری در غرب معتقدند که گردشگری جنگ در زمانیکه گردشگری های جهانی به سمت آسیا تغییر مسیر داده از اهمیت خاصی برخوردار گردیده است زیرا تاریخ آسیا مملو از قرن ها جنگ است، جنگی که به علایق، خواسته ها و شیوه زندگی آن ها فرم و کالبد بخشیده است. آنچه که میزبانان غربی چیز کمی در مورد آن می دانند، اگر چه بیان واقعیت جنگ خود نیازمند شهامت است زیرا بیان واقعیت می تواند با اهداف تجاری و الزامات سیاسی در تعارض سخت قرار گیرد اما حقایق تاریخی نباید در این راه قربانی شوند. گاهی شرایط جنگ و عواقب پس از آن بیان حقیقت و یا حقایق را نیز دشوارتر می کند؛ بنابراین این خطر وجود دارد که میراث جنگ تبدیل به قربانی دیگری در جهت سواستفاده از اهداف سیاسی، اقتصادی و … شود. با در نظرداشتن این مشکلات چگونگی ارائه و مدیریت چنین مکانهایی از حساسیت خاصی برخوردار است. آنچه به نظر مهم می رسد، صداقت و راستی و پرهیز از موقعیت هایی است که الزامات اقتصادی یا سیاسی، تصمیماتی را دیکته می کند. با توجه به آنچه در رابط با ایران مطرح گردید، گردشگری جنگ در ایران دارای پتانسیل پنهان و عظیمی است و تلاش همگانی برای عرضه مطلوب آن در مناطق جنگی شاید یک وظیفه ملی برای ارج نهادن به کسانی باشد که در این راه به هر نوع قربانی شدند، آنچه به جنگ مربوط می شود بخشی از میراث، ارزش ها (فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی) و همچنین تاریخ یک ملت است بنابراین بایستی برای آیندگان به بهترین نحو ممکن احیا شود و توسعه مطلوب گردشگری جنگ، کمک شایانی به حفاظت از آن ها می کند ضمن اینکه جهت پیشبرد بازسازی مناطق جنگ زده نیز استراتژی مناسبی است در صورت دقت و رعایت حساسیت موضوع، جاذبه و مکان های مرتبط با جنگ و خشونت های گذشته، این پتانسیل را دارند که هم به بخش گردشگری و توسعه منطقه ای کمک کند و هم هدف برقراری صلح جهانی را دنبال نماید.
عمده ترین فعالیت های اقتصادی که حول محور این بخش انجام می گیرند و بازخورد آن ها بر اقتصاد منطقه تاثیر بسیار دارد عبارتند از سرمایه گذاری ساختمانی- عمرانی (هتل، رستوران، جاده، فرودگاه و آماده سازی سایر زیرساخت ها)، ساخت محیط های استقرار موقت برای گروه های گردشگر، مرمت و نگهداری از آثار گردشگری سیاه، سرمایه گذاری های مربوط به اطلاعات و اطلاع رسانی (سایت های رایانه ای- اینترنتی، نشریات اعم از کتاب، روزنامه، بروشور، نقشه، راهنمای گردشگری- مسافرتی و…)، وسایل اقامتی (کمپینگ و چادر)، درآمدهای نظام بانکی از جابجایی پول در این مناطق، درآمدهای بیمه و…
با توجه به گرایش و علاقه ای که گردشگران به صنایع دستی هر منطقه دارند، می توان امیدوار بود که این صنایع با فعالیت هر چه بیشتر بخش گردشگری سیاه در مناطقی که سابق بر این کمتر در معرض دید بازدیدکنندگان قرار داشته است، جان تازه ای بگیرند و بازارهای مناسبی برای فروش محصولات آن ها به وجود آید. در نتیجه کمترین مزیت گردشگری سیاه در این مناطق، کارآفرینی است، واژه ای که به عقیده خدایی خود سبب گردآوری پس اندازهای عمومی بی هدف و سرگردان، بهبود تشکیل سرمایه، ایجاد اشتغال در مقیاس وسیع، توسعه متوازن منطقه ای، کاهش تمرکز اقتصادی در جامعه، توزیع مجدد ثروت، درآمد و حتی قدرت سیاسی، تحرک منابع، سرمایه ها و مهارت ها، بهبود کیفیت زندگی و افزایش سود اجتماعی از طریق دولت (مالیات و واگذاری پروانه کارآفرینان در پروژه هایی مثل احداث جاده ها و پل ها، سرویس ها و تسهیلات آموزشی و پزشکی، حفظ صلح و آموزش و دیگر زمینه های اجتماعی و فرهنگی) خواهد شد.
منابع
پاپلی یزدی، محمدحسین، سقایی، محمد، (1390): گردشگری، ماهیت و مفاهیم، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه ها (سمت).
خدایی، حامد، "نقش گردشگری در کارآفرینی و اشتغال"، اولین همایش ملی گردشگری، اقتصاد و بازاریابی، دانشگاه آزاد اسلامی زابل، 26 و 27 بهمن 1390.
زرین جوی الوار، سهیلا، عباسپور، احسان، "گردشگری و توسعه اقتصادی"، اولین همایش ملی گردشگری، اقتصاد و بازاریابی،
دانشگاه آزاد اسلامی زابل، 26 و 27 بهمن 1390.
شبگومنصف، سیدمحمود، (1389)، "پتانسیل های گردشگری جنگ، مدیریت در محدودیت"، ماهنامه مدیریت جهانگردی، ویژه گردشگری جنگ، شماره 21، ص 4.
دریایی، محمد (1384) سیاحت و جهانگردی در فرآیند تمدن و قرآن، تهران: نشر سبحان نور، چاپ اول
الوانی، سید مهدی. پیروزبخت، معصومه (1385) فرایند مدیریت جهانگردی، تهران: دفتر پژوهشهای فرهنگی، چاپ اول
. همایون، محمد هادی (1384) جهانگردی: ارتباطی میان فرهنگی، انتشارات دانشگاه امام صادق، تهران، چاپ اول
. یعقوب زاده، رحیم، برنامه ریزی توریسم، تهران، انتشارات کیان فردا، 1388
وثوقی، لیلا، (1388)، "گردشگری تلخ با تاکید بر گردشگری جنگ"، فصلنامه مطالعات جهانگردی، شماره 10، ص 127-105.
زیدی، مونا (1391). بررسی پتانسیل توسعه اقتصادی گردشگری سیاه در ایران، اولین همایش ملی گردشگری و طبیعت گردی ایران زمین، 17 اسفندماه 1391.
Foley, M & Lennon, J.J, (1996). JFK and dark tourism: a fascination with assassination, International Journal of Heritage Studies, Vol. 2, 4, pp. 198-211.
Lennon, John & Foley, Malcom, (2000).Attraction of death and disaster, Continuum, viii+184 pp (figures, photos, refrences, index), ISBN 0-8264-5064-4.
Rojek, C, (1993).Ways of escape, Basingstoke: Mackmillan.
Seaton, A. V, (1996). From thanatopsis to thanatourism: Guided by the dark, International Journal of Heritage Studies, Vol. 2, 4, pp. 234-244.
Seaton, A. V, (1999). War and thanatourism: Waterloo 1815- 1914, Annals of Tourism Research, Vol. 26, 1, pp. 130-158.
Sharpley, Richard & Stone, Phlip, (2008). Consuming Dark Tourism: A Thanatological Perspective, Annals of Tourism Research, Vol. 35, pp. 574-595.
Sharpley, R, (2009). Shedding light on dark tourism: an introduction in R. Sharpley & P. r. Stone (Eds.), The darker side of travel (pp. 3-22). Bristol: Channel View.
Smith, Wayne William, (2002).Dark Tourism: The Attraction of Death and Disaster, Annals of Tourism Research, Vol. 29, 4, pp. 1188-1189.
Stone, P.R, (2006). A dark tourism specturm: towards a typology of death and macabre related tourist sites, attractions and exhibitions, Annals of Tourism, Vol. 54, 2, pp. 145-160.
Wight, cariag, (2005). Philsophical & methological paraxes in dark tourism, Journal of vacation marketing
Yuill, Marie Stephanie, (2003).Dark Tourism: Undrestanding Visitor Motivation at Sites of Death and Disaster, Texas: A&M University
2