تارا فایل

تحقیق کامل پیرامون امام زمان عج


باسمه تعالی

تحقیق
امام زمان (عج)

ولادت :

ولادت حضرت مهدی صاحب الزمان ( ع ) در شب جمعه ، نیمه شعبان سال 255یا 256هجری بود پس از اینکه دو قرن و اندی از هجرت پیامبر ( ص ) گذشت ، و امامت به امام دهم حضرت هادی ( ع ) و امام یازدهم حضرت عسکری ( ع ) رسید ، کم کم در بین فرمانروایان و دستگاه حکومت جبار ، نگرانی هایی پدید آمد . علت آن اخبار و احادیثی بود که در آنها نقل شده بود : از امام حسن عسکری ( ع ) فرزندی تولد خواهد یافت که تخت و کاخ جباران و ستمگران را واژگون خواهد کرد و عدل و داد را جانشین ظلم و ستم ستمگران خواهد نمود . در احادیثی که بخصوص از پیغمبر ( ص ) رسیده بود ، این مطلب زیاد گفته شده و به گوش زمامداران رسیده بود در این زمان یعنی هنگام تولد حضرت مهدی ( ع ) ، معتصم عباسی ، هشتمین خلیفه عباسی ، که حکومتش از سال 218هجری آغاز شد ، سامرا ، شهر نوساخته را مرکز حکومت عباسی قرار داد این اندیشه – که ظهور مصلحی پایه های حکومت ستمکاران را متزلزل می نماید و باید از تولد نوزادان جلوگیری کرد ، و حتی مادران بیگناه را کشت ، و یا قابله هایی را پنهانی به خانه ها فرستاد تا از زنان باردار خبر دهند – در تاریخ نظایری دارد . در زمان حضرت ابراهیم ( ع ) نمرود چنین کرد . در زمان حضرت موسی ( ع ) فرعون نیز به همین روش عمل نمود . ولی خدا نخواست . همواره ستمگران می خواهند مشعل حق را خاموش کنند ، غافل از آنکه ، خداوند نور خود را تمام و کامل می کند ، اگر چه کافران و ستمگران نخواهند در مورد نوزاد مبارک قدم حضرت امام حسن عسکری ( ع ) نیز داستان تاریخ به گونه ای شگفت انگیز و معجزه آسا تکرار شد امام دهم بیست سال – در شهر سامرا – تحت نظر و مراقبت بود ، و سپس امام یازدهم ( ع ) نیز در آنجا زیر نظر و نگهبانی حکومت به سر می برد به هنگامی که ولادت ، این اختر تابناک ، حضرت مهدی ( ع ) ، نزدیک گشت ، و خطر او در نظر جباران قوت گرفت ، در صدد بر آمدند تا از پدید آمدن این نوزاد جلوگیری کنند ، و اگر پدید آمد و بدین جهان پای نهاد ، او را از میان بردارند بدین علت بود که چگونگی احوال مهدی ، دوران حمل و سپس تولد او ، همه و همه ، از مردم نهان داشته می شد ، جز چند تن معدود از نزدیکان ، یا شاگردان و اصحاب خاص امام حسن عسکری ( ع ) کسی او را نمی دید . آنان نیز مهدی را گاه بگاه می دیدند ، نه همیشه و به صورت عادی.

شرایط ظهور امام زمان (عج):
مقصود از شرایط ظهور، همان شرایطى است که تحقق روز موعود متوقف بر آنها است و گسترش عدالت جهانى به آنها بستگى دارد و مى توان تعداد این شرایط را چنین دانست.
شرط اول: وجود طرح و برنامه عادلانه کاملى که عدالت خالص واقعى را در برداشته باشد و بتوان آن را در هر زمان و مکانى پیاده کرد و براى انسانیت سعادت و خوشى به بار آورده و تضمین کننده سعادت دنیوى و اخروى انسان باشد. روشن است که بدون چنین برنامه و نقشه جامعى، عدالت کاملا متحقق نخواهد شد.
شرط دوم: وجود رهبر و پیشواى شایسته و بزرگ که شایستگى رهبرى همه جانبه آن روز را داشته باشد.
شرط سوم: وجود یاران همکار و همفکر و پاسدار در رکاب آن رهبر واحد براى پیاده کردن جهانى آن اهداف بلند. ویژگیهایى را که این افراد مى بایست واجد باشند، در همین شرط نهفته است زیرا این افراد باید داراى خصوصیات معینى باشند تابتوانند آن کار مهم را انجام دهند و گرنه هر گونه پشتیبانى کفایت نمى کند .
شرط چهارم: وجود توده هاى مردمى که در سطح کافى از فرهنگ و شعور اجتماعى و روحیه فداکارى باشند. تا در نخستین مرحله موعود گروه هاى اولیه پیروان حضرت مهدى (عج) را تشکیل دهند زیرا آن افراد با اخلاص درجه یک که شرط سوم با وجود آنها محقق مى شود، گروه پیشرو جبهه جهانى هستند .
لازم به ذکر است که شرایط چهار گانه فوق مربوط به پیاده کردن عدالت خالص در روز موعود است ولى چنانچه نسبت به شرایط ظهور بسنجیم، یکى از آنهاکه وجود رهبر باشد، کم مى شود. و سه شرط دیگر باقى مى ماند زیرا معنى ظهور آن است که فرد آماده قیام در آن روز وجود دارد که مى خواهد ظاهر شود و با گفتن این کلمه شرط دوم را ضمنى پذیرفته ایم و خواه ناخواه سه شرط بیشتر باقى نمى ماند .
علایم ظهور حضرت مهدى (عج):

وقت ظهور آن حضرت براى هیچ کس جز خداوند متعال معلوم نیست و کسانى که وقت ظهور را تعیین مى کنند، دروغگو شمرده شده اند ولى علایم و نشانه هاى بسیارى براى ظهور آن حضرت در کتابهاى حدیث ثبت شده است که ذکر تمام آنها از حوصله این مجموعه خارج است .
علایم ظهور به دو دسته کلى تقسیم مى شوند علایم حتمى و علایم غیر حتمى چنانکه فضیل بن یسار از امام باقر ع روایت کرده است که آن حضرت فرمود:
نشانه هاى ظهور دو دسته هستند یکى نشانه هاى حتمى و دیگرنشانه هاى غیر حتمى، خروج سفیانى از نشانه هاى حتمى است که راهى جز آن نیست.
منظور از علایم حتمى آن است که به هیچ قید و شرطى مشروط نیست و قبل از ظهور باید واقع شود مقصود از علایم غیر حتمى آن است که حوادثى به طور مطلق و حتم از نشانه هاى ظهور نیست بلکه مشروط به شرطى است که اگر آن شرط تحقق یابد مشروط نیز متحقق مى شود و اگر شرط مفقود شود مشروط نیز تحقق نمى یابد.
اما علایم غیر حتمى بسیارند که به یک روایت از امام صادق ع اکتفا مى کنیم که در این روایت چنان روى علایم و مفاسد انگشت گذارده شده که گویى این پیشگویى مربوط به ۱۳ یا ۱۴ قرن پیش نیست بلکه مربوط به همین قرن است و امروز که بسیارى از آنها را با چشم خود مى بینیم، قبول مى کنیم که به راستى معجزه آساست .
امام صادق ع در این روایت به ۱۱۹ نشانه و علامت از علایم ظهور اشاره مى کند ما در اینجا فقط به ذکر برخى از آن مواد ۱۱۹ گانه اشاره مى نماییم.
حضرت صادق ع به یکى از یارانش فرمود:
۱ ـ هرگاه دیدى که حق بمیرد و طرفدارانش نابود شوند
۲ ـ دیدى که ظلم وستم فراگیر شده است
۳ ـ و دیدى که قرآن فرسوده و بدعت هایى از روى هوا و هوس در مفاهیم آن آمده است
۴ ـ و دیدى که دین خدا(عملا) تو خالى شده و همانند ظرفى آن را واژگون سازند
۵ ـ و دیدى که کارهاى بد آشکار شده و از آن نهى نمى شود و بدکاران بازخواست نمى شوند
۶ ـ ودیدى که مردان به مردان و زنان به زنان اکتفا کنند
۷ ـ و دیدى که شخص بدکار دروغ مى گوید و کسى دروغ و نسبت نارواى او را ردّ نمى کند
۸ ـ و دیدى که بچه ها به بزرگان احترام نمى گذارند
۹ ـ و دیدى که قطع پیوند خویشاوندى شود
۱۰ ـو دیدى که بدکار را ستایش کنند و او شاد شود و سخن بدش بر او نگردد
۱۱ ـ و دیدى که نوجوانان پسر همان کنند که زنان مى کنند
۱۲ ـ و دیدى که زنان با زنان ازدواج کنند
۱۳ ـ و دیدى که انسانها اموال خود را به غیر اطاعت خدا مصرف مى کنند و کسى مانع نمى شود
۱۴ ـ و دیدى که افراد با کار و تلاش نامناسب مومن به خدا پناه مى برند
۱۵ ـ و دیدى که مدّاحى دروغین از اشخاص زیاد مى شود
۱۶ ـ و دیدى که همسایه همسایه خود را اذیت مى کند و از آن جلوگیرى نمى شود
۱۷ ـ و دیدى که کافر به خاطر سختى مومن شاد است
۱۸ ـ و دیدى که شراب را آشکارا مى آشامند و براى نوشیدن آن کنار هم مى نشینند و از خداى متعال نمى ترسند
۱۹ ـ و دیدى کسى که امر به معروف مى کند، خوار و ذلیل است
علایم و نشانه هاى حتمى ظهور امام زمان (عج):
علایم و نشانه هاى حتمى، آن است که به هیچ قید و شرطى مقیّد و مشروط نیست و قبل از ظهور باید واقع شود با استفاده از روایات معصومینع علایم حتمى الوقوع عبارتند از:
۱ـ امام صادق ع فرمود:
پیش از ظهور قائم (عج) پنج نشانه حتمى است: خروج یمانى و سُفیانى، صیحه آسمانى، قتل نفس زکیّه، و فرو رفتن در بیابان.
۲ ـ و نیز در جاى دیگر امام صادق ع فرموده است:
وقوع ندا از امور حتمى است و سفیانى از امور حتمى است و یمانى از امور حتمى است و کشته شدن نفس زکیه از امور حتمى است و کف دستى که از افق آسمان بیرون مى آید، از امور حتمیه است.
و اضافه فرمود:
و نیز وحشتى در ماه رمضان است که خفته را بیدار مى کند و شخص بیدار را به وحشت انداخته و دوشیزگان پرده نشین را از پشت پرده بیرون آورد.
۳ ـ حضرت على ع از رسول خدا ص روایت نموده که فرمود: ده چیز است که پیش از ظهور به وقوع خواهد پیوست.
۱ـ سفیانى
۲ ـ دجّال
۳ ـ دخان
۴ـ دابّه
۵ ـ خروج قائم
۶ ـ طلوع خورشید ازمغرب
۷ ـ نزول عیسى
۸ ـ خسوف در مشرق
۹ ـ خسوف در جزیره العرب
۱۰ ـ آتشى که از مرکز عدن شعله مى کشد و مردم را به سوى بیابان محشر هدایت مى کند.

نشانه هاى ظهور:
هر رویکرد جهانى که در عرصه ى گیتى تحقق یافته و مى یابد ناگزیر از نشانه هایى است. بویژه رخدادهایى که توسط پیامبران الاهى خبر داده شده است. در این میان حرکت جهانى امام عصر ـ ارواحنا فداه ـ از این قانون مستثنى نبوده و از نشانه هایى برخوردار است تا بشریت متوجه نزدیک شدن و یا فرا رسیدن آن شوند.
از وحى پیرامون زمان دقیق ظهور حضرت صاحب الزمان ـ ارواحنا فداه ـ سخنى نرسیده است بلکه دستور داده اند که هرگاه کسى زمانى را تعیین کرد، او را تکذیب کنید لیکن براى آمدن آنحضرت نشانه هایى بیان فرموده اند که برخى از آن علائم حتمى شمرده است. به این معنا که پس از تحقق این امور ظهور آن امام قطعى است که پنج علامت مى باشند. برخى اندکى پیش از ظهور، برخى چند ماه بعد از آمدن آنحضرت و برخى اندکى پیش از قیام نجات بخش آنحضرت پدیدار مى شود.
امام امیر مومنان على ـ علیه السلام ـ فرموده اند: آنچه که بطور حتم پیش از قیام قائم تحقّق خواهد یافت، بپا خاستن سفیانى و فرو رفتن گروهى در زمین بیدا و کشته شدن نفس زکیه و فریادى که از آسمان بلند شده و خروج فردى از یمن است.
سایر علائمى که در این مورد بیان شده قابل تغییرند حتّى پر شدن زمین از ظلم. اگر چه تحقّق این مطلب قریب به حتم است امّا روایاتى از معصومین ـ علیهم السلام ـ وارد شده که اگر همه ى مردم دعا کنند امر غیبت به انتهاء (پر شدن زمین از ظلم و جور) نمى رسد. این خود حکایت از غیر حتمى بودن این نشانه ها دارد.
ممکن است چنین تصور شود که آمدن سفیانى دربرگیرنده ى ظلم و جور فراوانى است! در جواب مى گوییم: این در صورتى است که مدّت سلطنت او طبق روایات نُه ماه طول بکشد ولیکن نُه ماه طول کشیدن حکومت وى نیز غیر حتمى است و ممکن است در آن بداء شده([۱]) و زمان حکومتش یک ماه یا کمتر طول بکشد و آنچه حتمى است تنها قیام است. بلکه برخى در مورد محتوم بودن همین پنج علامت نیز بیانى دارند که وقوع این رویدادها حتمى نیست بلکه علامت بودن آنها براى ظهور حتمى است. بدین معنى که اگر اینها واقع شود حتماً ظهور و قیام آنحضرت را در پى داشته و این امر تخلّف ناپذیر است ولى ممکن هست اینها نیز اتّفاق نیفتد و در اصل وقوع اینها بداء حاصل شود چنانچه حضرت جواد ـ علیه السلام ـ حتمى بودن خروج سفیانى را تایید نموده و سپس بداء را در آن ممکن مى شمارد([۲]) و از دیگر سوى روایاتى اشاره به ناگهانى بودن امر فرج کرده و هم چنین شیعه را به انتظار لحظه بلحظه فرا مى خواند، که مى بایست تحقّق این امر در هر لحظه حتى در صورت عدم به وقوع پیوستن نشانه هاى حتمى، امکان پذیر باشد.

خروج سفیانى:

همانگونه که ذکر شد پدید آمدن سفیانى از نشانه هاى حتمى ظهور مى باشد امام باقر ـ علیه السلام ـ در تفسیر آیه شریفه (ثمّ قضى اجلا واجل مسمى عنده) فرمودند:
انّهما اجلان، اجل محتوم لا یکون غیره، اجل موقوف للّه فیه المشیّه لا واللّه انّ امر السفیانی من المحتوم([۳]).
آن دو مهلت است یکى حتمى و دیگر غیر حتمى که مشیت الهى در آن کارگر خواهد بود. به خدا قسم کار سفیانى حتمى است.
در بین حدیث شناسان اتفاق نظر وجود دارد که این فرد از فرزندان ابو سفیان است و به همین جهت او را سفیانى مى گویند.
امیرالمومنین على ـ علیه السلام ـ مى فرمایند:
یخرج ابن آکله الاکباد من الوادی الیابس وهو رجل رَبْعه وحش الوجه ضخم الهامه بوجهه اثر جدری اذا رایته حسبته اعور اسمه عثمان وابوه عنبسه وهو من ولد ابی سفیان حتّى یاتی ارضا ذات قرار و معین فیستوى على منبرها([۴]).
فرزند زن جگرخوار از بیابان خشک خروج مى کند و او مردى چهارشانه با چهره اى وحشتناک است. داراى سرى بزرگ و در چهره اش نشان زخمى چرکین دیده مى شود وقتى او را مى نگرى گویى یک چشم ندارد. نامش عثمان و پدرش عنبسه و از فرزندان ابو سفیان است. حرکتش را تا سرزمینى که داراى آرامش و آب خوش گوار ]کوفه[ است ادامه مى دهد و بر فراز منبر آن مى نشیند.
خروج سفیانى قبل از قیام امام ـ ارواحنا فداه ـ واقع مى شود.
عن جابر الجعفى قال: سالت ابا جعفر الباقر ـ علیه السلام ـ عن السفیانی، فقال انّی لکم بالسفیانی حتّى یخرج قبله الشیصبانی یخرج من ارض کوفان ینبع کما ینبع الماء فیقتل وفدکم، فتوقعوا بعد ذلک السفیانی وخروج القائم ـ علیه السلام ـ([۵]).
جابر جعفى از امام باقر ـ علیه السلام ـ درباره سفیانى مى پرسد. او مى فرماید: شما را با سفیانى چکار؟! پیش از او شیصبانى از کوفه خروج مى کند و چون آب از زمین مى جوشد و گروه شما را به خاک و خون مى کشد پس از وى منتظر خروج سفیانى و پس از او قیام قائم ـ علیه السلام ـ باشید.
امام رضا ـ علیه السلام ـ فرمودند:
قبل هذا الامر السفیانی والیمانی والمروانی وشعیب بن صالح فکیف یقول هذا هذا؟([۶])
قبل از امر فرج، سفیانى و یمانى و مروانى و شعیب بن صالح پدیدار خواهند شد!! چگونه مى گوید این همان (مهدى) است (در حالى که هیچ یک پدیدار نشده اند).
شخصیّت سفیانى (تفکّرات، رفتار):

نام او عثمان بن عنبسه و از نژاد امویان است مردى سفاک و خون آشام که انسانها را مانند پشه به آسانى مى کشد هر حرامى را حلال نموده و به هر جنایتى دست مى یازد. در احادیث پیرامون تفکرات وى به گونه اى سخن رفته که گویى هیچ اعتنایى ندارد اگر چه تظاهر به اسلام مى کند لیکن صلیبى از طلا بر گردن آویخته است. از کارهاى سفیانى و جنایات هولناک او نیز بسیار سخن رفته است او سنگدلترین انسانهاست که عاطفه در قاموس زندگیش وجود ندارد و مهر و رحم در آن دیده نمى شود. او و یارانش دلهایى مالامال از کینه و نفرت، نسبت به خاندان پیامبر ـ صلّى اللّه علیه وآله وسلّم ـ دارند.
در این زمینه اکتفا مى کنیم به حدیثى از وجود مقدس حضرت ختمى مرتبت محمّد ـ صلّى اللّه علیه وآله وسلّم ـ که درباره ى وى مى فرمایند:
اشدّ خلق اللّه شرّاً واکثر خلق اللّه ظلماً شَرِسٌ، قاسی القلب، یجمع له ولجیشه من کافّه الاقطار الاسلامیه فیهزمهم ویقتلهم وینادی شعار له فی حروبه هو: یا ربّ ثاری ثمّ النّار یا ربّ النّار ولا العار([۷]).
شر او از همه بندگان خدا بیشتر و سختتر است و بیش از همه ى مردم ستم مى کند. بد خلق و سنگ دل مى باشد از تمام کشورهاى اسلامى علیه او بسیج مى شوند آنگاه همگى را شکست داده و به خاک و خون مى کشد و شعارش در جنگها این است، اى خدا! انتقام و سپس آتش. خدایا! آتش آرى! اما عار و ننگ هرگز.
و نمونه اى از کشتار او در کلام امیرالمومنین ـ علیه السلام ـ در خطبه ى بیان این چنین ترسیم شده است.
فیقتل بالزوراء سبعین الفاً ویبقر بطون ثلاثماه امراه حامل. ([۸])
آنگاه در شهر زوراء هفتاد هزار نفر را به خاک و خون مى کشد و شکم سیصد زن حامله را مى درد.

فتنه گرى سفیانى:
نشانه ى خروج سفیانى، پدیدار شدن سه پرچم و شعلهور شدن آتش جنگ بین آنهاست. پرچمى از سوى غرب حرکت کرده و وارد مصر مى شود و در آنجا دست به جنایات بسیارى مى زند و پرچمى از بحرین از جزیره ى (اُوال) از منطقه ى فارس به اهتزاز در مى آید. و پرچمى دیگر نیز از شام.
این ماجرا یک سال ادامه خواهد یافت و پس از آن مردى از فرزندان عبّاس خروج مى کند و اهل عراق مى گویند: گروه پابرهنگان یا بیدادگران و صاحبان نظرهاى گوناگون آمدند. اهل شام و فلسطین دچار ترس و واهمه مى گردند و بسوى سردمداران شام و مصر روى مى آورند و به آنان گفته مى شود: شما بروید و پسر فرمانروا (یعنى سفیانى) را بخواهید و او را به یارى طلبید. آنان سفیانى را دعوت مى کنند و او با خواست آنان موافقت مى نماید و در نقطه اى از دمشق بنام حرستا فرود مى آید و دایى ها و وابستگان فکرى خویش را در آنجا جمع مى نماید. در بیابان خشک که منطقه اى در دمشق است، گروههاى متعددى طرفدار دارد که به او مى پیوندند. سفیانى دعوت آنان را اجابت مى کند و روز جمعه به همراه همه ى آنان در دمشق به مسجد مى رود و براى نخستین بار بر فراز منبر رفته و در نخستین منبر آنان را دعوت به جهاد مى کند و آنان نیز با شنیدن سخنانش با او بیعت مى کنند.
سپس به نقطه اى بنام غوطه مى رود و همه ى مردم بر گرد او اجتماع مى کنند و اینجاست که سفیانى در راس گروههایى از مردم شام خروج مى کند و سه گروه با یکدیگر درگیر مى شوند.
۱ ـ پرچم از ترک و عجم که سیاهرنگ است.
۲ ـ پرچم زرد رنگ که پرچم فرزند عباس است.
۳ ـ پرچمى از سفیانى و سپاه او.
در نقطه اى بنام بطن ارزق پیکار سختى در میان آنان رخ مى دهد و شصت هزار کشته بر زمین مى ماند و سفیانى پیروز مى شود و مردم بسیارى را قتل عام مى کند و سرزمین و مراکز قبایل را تصرف کرده و در میان آنان نخست عادلانه رفتار مى کند به گونه اى که مى گویند: هر آنچه از بیدادگرى سفیانى به ما گزارش شده بى اساس است . . .
به هر حال مدتى کوتاه با آنان خوشرفتارى مى کند و سپس نخستین حرکت خود بسوى حمص را آغاز مى کند و از آنجا به دروازه ى مصر مى رسد و در نقطه اى که قریه سبا نام دارد رخداد عظیم و پیکار سهمگین خواهد داشت که خبر آن همه جا منتشر مى گردد و دلها ـ از خشونت و شقاوت او ـ لبریز از ترس و دلهره مى گردد و شهرها یکى پس از دیگرى در مقابل او سقوط مى کند و سپس مستانه و مغرور به دمشق باز مى گردد([۹]).

سفیانى در عراق:
وقتى سفیانى با پیروزیهاى متعدد در دمشق مستقر شد سپاهى را بسوى عراق گسیل مى دارد آنها وارد سرزمین بابل که همان شهر نفرین شده ى بغداد است، فرود مى آیند و بیش از سه هزار نفر را مى کشد و بیش از صد زن را به زور تصاحب و هتک حرمت مى کنند و سیصد نفر از چهره هاى مهمّ بنى عبّاس([۱۰])را نابود مى سازد و بعد از آن به کوفه سرازیر مى شوند و خانه هاى اطراف آن را تخریب مى کنند و پس از آن سپاه بسوى شام باز مى گردد امّا در بین راه پرچم نجات و هدایتى در کوفه به اهتزاز در مى آید و در راه به آنها مى رسد و ضمن پیکار شدیدى همه را نابود مى سازد بگونه اى که یک نفر از سپاه سفیانى باقى نمى ماند تا خبر شکست لشکر را به سفیانى باز گوید([۱۱]).
سفیانى در حجاز:
مقارن با گسیل سپاه بسوى عراق، سفیانى سپاهى عظیم بسوى سرزمین حجاز یعنى مکّه گسیل مى دارد سپاه او به مدینه وارد شده و سه شبانه روز آن را غارت مى کند پس از آن بسوى مکّه روى آورده تا به بیابانى مى رسند، خداوند جبرئیل را بسوى آنان مى فرستد و دستور مى دهد که برود و آنان را نابود سازد و جبرئیل با پاى خود ضربتى بر آن زمین فرود مى آورد و زمین به فرمان خدا همه آنان را مى بلعد و جز دو نفر کسى باقى نمى ماند.
این دو برادرند که به نامهاى بشیر و نذیر معرفى شده اند و جبرئیل به صورت آنها سیلى مى زند بگونه اى که صورتهاى آنها به عقب بر مى گرددو به همان حال مى ماند و به نذیر مى گوید: تو برو به دمشق و سفیانى را به ظهور مهدى ـ ارواحنا فداه ـ انذار کن و به او بگو که خدا سپاه اش را در بیداء هلاک کرد. و به بشیر مى گوید: برو بسوى مهدى ـ ارواحنا فداه ـ در مکه و او را بهلاک ظالمین بشارت بده و بر دست او توبه کن که او توبه تو را مى پذیرد. و او خدمت حضرت مى آید حضرت دستان مبارک خود را بصورت او مى کشد و دوباره به حال اول باز مى گردد و با او بیعت مى کند و در رکاب آنحضرت مى ماند([۱۲]).
سفیانى و نداى آسمانى:
امیر مومنان ـ علیه السلام ـ فرموده اند:
بعد از برگشت مغرورانه و مستانه ى سفیانى به شام، او در نقطه اى براى نوشیدن شراب و ارتکاب گناه و معصیت مى نشیند و یاران و پیروان خویش را نیز به انجام گناه و جنایت فرمان مى دهد. از مجلس گناه بر مى خیزد و در حالیکه در دست سلاحى دارد دستور زنا مى دهد و به یارانش مى گوید با زنان مرتکب فحشا گردند، آنگاه شکم زنان را پاره کنند و کودکان را از رحمها بیرون مى کشند و آنها مرتکب چنین شقاوتها مى گردند و هیچ کس توان باز داشتن آنان را از این پلیدیها در خود نمى بیند. اینجاست که فرشتگان، پریشان حال مى شوند و خدا فرمان ظهور قائم آل محمّد را که از نسل من مى باشد، صادر مى کند بى درنگ خبر ظهور او در سراسر گیتى پخش مى گردد و جبرئیل در آن هنگام بر فراز صخره اى در بیت المقدس فرود مى آید و خطاب به جهانیان مى گوید:
جاء الحقّ وزهق الباطل انّ الباطل کان زهوقا.
حق فرا رسید و باطل از میان رخت بربست. همانا باطل همیشه نابود است.
یا عباد اللّه! اسمعوا ما اقول: انّ هذا مهدیّ آل محمّد خارج من ارض مکّه فاجیبوه([۱۳]).
اى بندگان خدا! گوش فرا دهید آنچه را که مى گویم: این مهدى آل محمّد است که از سرزمین مکّه خروج کرده او را اجابت کنید.
شکست سفیانى:
پس از آنکه خبر فرو رفتن لشکر عظیم سفیانى بین مدینه و مکه به او مى رسد و مى فهمد که حضرت مهدى ـ ارواحنا فداه ـ قیام نموده است، از عراق به شام و فلسطین آمده خود را آماده ى رویارویى با آن حضرت مى کند در ملاقاتى که بین او و امامـ علیه السلام ـ رخ مى دهد امام ـ علیه السلام ـ وى را به حضور مى پذیرد و آن گفتگو به بیعت سفیانى با آن حضرت و ایمان آوردن به وى مى انجامد، سپس سفیانى از آنجا به قرارگاه سپاه خود باز مى گردد سران سپاهش به او مى گویند چه کردى؟! مى گوید من در برابر منطق محکم او اسلام او را پذیرفتم و با او دست بیعت دادم. سران سپاه او را ملامت مى کنند بگونه اى که تصمیم جنگ با حضرت را مى گیرد. سحرگاه یکى از روزها پیکار نهایى حق و باطل آغاز مى گردد و خداوند پس از نبردى خونبار میان دو سپاه عدل و ظلم، حجّت خدا و یاران او را پیروزى کامل مى بخشد و سپاه سفیانى همگى نابود مى شوند([۱۴]).

خروج حسنى:
در لابه لاى آنچه بیان شد یکى دیگر از نشانه هاى ظهور امام عصر ـ ارواحنا فداه ـ که بوى حتم و یقین به خود گرفته است، خروج فردى به نام سید حسنى است. او جوانمردى از بنى هاشم و از نسل پیامبر خدا ـ صلّى اللّه علیه وآله وسلّم ـ است و در دست راست او خالى وجود دارد ـ که البته بنا بر برخى روایتها در دست چپ او چنین نشانه اى ست ـ و از خراسان حرکت و جنبش خود را آغاز مى کند. او شیعه و پیرو خاندان وحى و رسالت است بر عقیده ى خویش پایبند و استوار و داراى نفوذ گسترده و محبوبیّت در دلهاست او همان کسى است که پیش از سپاه سفیانى و قتل و غارت آنها وارد کوفه مى شود و همزمان با ورود او یمانى نیز از یمن به وى مى پیوندد و سپاه سفیانى را در خارج کوفه از بین مى برند و بعد از آن امر را به امام زمان ـ ارواحنا فداه ـ تسلیم مى کند و با او بیعت مى کند.
امام باقر ـ علیه السلام ـ فرمودند:
یخرج شاب من بنی هاشم بکفّه الیمنى خال، ویاتی من خراسان برایات سود بین یدیه شعیب بن صالح، یقاتل اصحاب السفیانی فیهزمهم([۱۵]).
امام باقر ـ علیه السلام ـ فرمودند:
جوانى از نسل هاشم که در دست راست وى خالى هست از طرف خراسان با پرچمهاى سیاه خروج مى کند فرمانده لشکر او شعیب بن صالح است و او با لشکر سفیانى نبرد کرده و آنان را متلاشى مى نماید.
خروج یمانى:
یکى از عوامل زمینه ساز ظهور منجى عالم بشریّت که در گذشته حتمى الوقوع بودنش را ذکر کردیم خروج فردى از یمن است این حرکت هدایت بخش ترین حرکت پیش از ظهور است و نویدبخش مومنان منتظر. حضرت رسول ـ صلّى اللّه علیه وآله وسلّم ـ مى فرمایند:
خروج الثلاثه: السفیانی والخراسانی والیمانیّ فی سنه واحده فی شهر واحد فی یوم واحد ولیس فیها من رایه اهدى من رایه الیمانی، لانّه یدعو الى الحقّ([۱۶]).
سفیانى و خراسانى و یمانى در یک سال و یک ماه و یک روز قیام نموده و در میان ایشان پرچمى چون پرچم یمانى به هدایت نزدیکتر نیست.
امام باقر ـ علیه السلام ـ فرمودند:
یکون خروج السفیانی من الشام وخروج الیمانی من الیمن([۱۷]).
قیام سفیانى از شام و یمنى از یمن است.
در روایات آمده است که: یمنى در پى نبرد سفیانى با وى وارد عراق مى شود. و نیز یمنى با کمک از نیروى خراسانى وارد صحنه کارزار با لشکریان سفیانى خواهد شد.
پرچم هاى سیاه در یارى امام زمان ـ ارواحنا فداه ـ
یکى دیگر از نشانه هاى ظهور که در روایات بدان اشاره شده است پدیدار شدن پرچم خراسانى است البته آنچه که از سخنان معصومان ـ علیهم السلام ـ بدست مى آید این است که پرچم هاى متعددى از شرق یعنى بلاد شرقى ایران تا سر حدّ چین قیام مى کنند که ظاهراً محلّ اجتماع آنها خراسان است و خراسانى نیز که پرچم مستقلى دارد با کمک آنان حرکت خود را آغاز مى نماید، پرجم خراسانى مهمترین آن پرچمهاست. و به این اعتبار از همه ى آنها برایات شرقى تعبیر شده که داراى پرچم هاى سیاه هستند.
نکته ى دیگر اینکه در روایات به سه پرچم از خراسان اشاره شده است که در سه مرتبه قیام مى کنند که دو مورد از آنها تحقق یافته یکى بیرقهاى سیاه ابو مسلم خراسانى که براى تشکیل دولت بنى العباس بوده است و دوم پرچم مغول که از ناحیه خراسان آمد و دولت بنى العباس را بر هم زد لیکن سوم باقیمانده و اوست که متصل به ظهور امام زمان ـ ارواحنا فداه ـ خواهد بود و با سفیانى خواهد جنگید. حضرت باقر ـ علیه السلام ـ فرمود:
آنگاه که لشکر سفیانى در کوفه مشغول قتل و غارت باشند بیرقهایى از طرف خراسان برسند که منزلها را بسرعت طى کنند و با ایشان چند نفر از اصحاب قائم ـ ارواحنا فداه ـ باشد([۱۸]).
قال رسول اللّه ـ صلّى اللّه علیه وآله وسلّم ـ :
انّا اهل البیت، اختار اللّه لنا الآخره على الدنیا وانّه سیلقى اهل بیتی من بعدی تطریداً وتشریداً حتّى ترفع رایات سود من المشرق فیسالون الحقّ فلا یعطون فیقاتلون فینصرون فیعطون الذی سالوا فمن ادرکهم منکم او من ابنائکم فلیاتهم ولو حبواً على الثلج، فانّها رایه الهدى یدفعونها الى رجل من اهل بیتی یملا الارض قسطاً وعدلاً بعدما ملئت جوراً وظلماً([۱۹]).
براى ما اهل بیت خداوند آخرت را بر دنیا برگزیده است. همانا پس از من دودمانم آواره و مطرود مردم واقع خواهند شد تا آنگاه که پرچمهاى سیاه از سوى مشرق پدیدار شود پس آنان حق را طلب کنند لیکن به ایشان داده نشود پس مى رزمند و پیروز مى شوند پس هر کس از شما و یا نسل شما ایشان را درک کرد باید خود را به آنان رساند اگر چه بر روى یخها بخزد آنان امر را به مردى از خاندان من مى سپارند که زمین را از عدل و داد لبریز مى سازد پس از آنکه از ظلم و جور مالامال شود.
کسوف و خسوف:
یکى دیگر از نشانه هاى ظهور امام مهدى ـ ارواحنا فداه ـ رخداد دو پدیده نابهنگام و غیر عادى کسوف و خسوف است. اگر چه این دو پدیده از رخدادهاى طبیعى ست لیکن تحقق آنها منوط به شرائط ویژه نجومى مى باشد که در غیر این صورت امر غیر عادى خواهد بود.
امام باقر ـ علیه السلام ـ فرمودند:
پیش از این امر ـ ظهور قائم آل محمّد ـ علیهم السلام ـ ـ ماه در ۲۵ ماه رمضان و خورشید در نیمه آن ماه گرفته مى شود آنگاه است که حساب منجمان بر هم مى خورد.
گرفتن خورشید و ماه، پدیده ى جدیدى نیست. ولى آنچه که مهمّ است این است که همیشه کسوف در اوائل ماه و خسوف در اواخر ماه رخ مى دهد. و این قانونى است که تا بحال نقضى به آن وارد نشده ولیکن قبل از ظهور آنحضرت ماه در ۲۵ و خورشید در ۱۵ ماه رمضان مى گیرد و این از آیات الهى است که به گفته امام ـ علیه السلام ـ از آنهنگام حساب منجّمین نیز به هم مى خورد([۲۰]).
در این باب احادیث دیگرى ست که مى توان بدان رجوع نمود([۲۱]).
پر شدن زمین از ظلم و جور
در روایات فراوانى آمده است که امام مهدى ـ ارواحنا فداه ـ ظهور مى کنند و زمین را از عدل و داد لبریز مى سازد بعد از آنکه زمین از ظلم و جور پر شده است. مرحوم کلینى این مضمون را این گونه روایت مى کند.
هو المهدی الذی یملا الارض عدلاً وقسطاً کما ملئت جوراً وظلما.([۲۲])
او مهدى ست که زمین را از عدل و داد لبریز ساخته پس از آنکه از ظلم و ستم مالامال شود.
و روایات به این تعبیر از سنّى و شیعه بسیار نقل شده است. لیکن علامت بودن این نشانه از حتمى است ولى وقوعش حتمى نیست. یعنى اگر زمین از ظلم و جور لبریز شد آن هنگام بى تردید زمان ظهور منجى عالم بشریت حضرت مهدى ـ ارواحنا فداه ـ است ولیکن اینطور نیست که حتماً این شرائط مى بایست تحقق یابد چرا که ممکن است در یک زمانى همه ى انسانها با هم یکدل شده و همه یکصدا از خداوند آن حضرت را طلب نمایند که طبق روایات در این صورت غیبت پایان یافته و خداوند امام ـ ارواحنا فداه ـ را براى هدایت انسانها ظاهر مى کند بدون اینکه ظلم و جور زمین را پر سازد.

شهادت نفس زکیّه:
نفس زکیّه لقب فردى از دودمان رسول خدا ـ صلّى اللّه علیه وآله وسلم ـ است وى پس از ظهور و قبل از قیام حضرت بقیّه اللّه ـ ارواحنا فداه ـ مظلومانه به شهادت مى رسد. در روایات از او به غلام تعبیر شده که شاید حکایت از نوجوان یا جوان بودن وى دارد. نفس زکیّه نیز او را نامیده اند زیرا بدون هیچ جرمى، تنها به خاطر رساندن پیام شفاهى حضرت مهدى ـ ارواحنا فداه ـ به مردم مکه کشته مى شود.
از حضرت باقر ـ علیه السلام ـ روایت شده است:
قائم به یاران خود مى فرماید: مکّه طالب من نیستند لکن من نزد آنان کسى را خواهم فرستاد تا با ایشان احتجاج کند . . . آنگاه یکى از یاران خود را مى طلبد و به وى مى فرماید: نزد مردم مکه برو و به ایشان بگو! . . . من پیام آور ـ مهدى ـ نزد شمایم. او مى گوید: ما خاندان رحمت و مرکز رسالت و خلافتیم. ما دودمان محمّد و فرزند پیامبران هستیم. همانا ـ در طول زمان ـ بر ما ظلمها روا شده و ما را پایمال کرده و بر ما قهر نموده اند و حق ما را از زمان رحلت پیامبر ـ صلّى اللّه علیه وآله وسلّم ـ تا حال به ستم گرفته اند. ما اینک شما را به یارى مى طلبیم! ما را یارى کنید!چون این جوان پیام را مى رساند او را گرفته و بین رکن و مقام سر مى برند و او نفس زکیه است([۲۳]).
امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود:
ولیس بین قیام قائم آل محمّد وبین قتل النفس الزکیّه الاّ خمس عشره لیله([۲۴]).
بین قیام قائم آل محمّد و شهادت نفس زکیه جز ۱۵ شب فاصله نیست.
غریو آسمانى:
نداى آسمانى از روشنترین علامتها براى ظهور حضرت مهدى ـ ارواحنا فداه ـ و حرکت جهان شمول اوست.
واقعیّت این است که رخداد پرشکوهى چون ظهور امام مهدى ـ ارواحنا فداه ـ پیش از رخ دادن یک اعلام جهانى آنهم در روشنترین معنا و مفهوم مى طلبد و از آنجا که این حرکت جهانى بوده و براى تمام جهان بشریت است مى بایست همه در یک زمان از نزدیک شدن و قریب الوقوع بودن آن باخبر شوند از امام صادق ـ علیه السلام ـ آمده است که یسمعه کل قوم بالسنتهم هر قومى به زبان خود آنرا مى شنود.
حال بجاست که به برخى احادیث در این باره اشاره کنیم:
از مجموع روایات چنین بدست مى آید که این فریادها متعدد است اولین ندا در ماه رجب و دوم در ماه رمضان و سوم در ماه محرم شنیده مى شود. امام رضا ـ علیه السلام ـ فرموده اند:
ینادون فی رجب ثلاثه اصوات من السماء صوتاً منها: الا لعنه اللّه على الظالمین والصوت الثانی: ازفت الآزفه یا معشر المومنین . . . والصوت یرى بدن فی قرن الشمس یقول: انّ اللّه بعث فلاناً فاسمعوا له واطیعوا([۲۵]).
مردم در ماه رجب سه فریاد از آسمان خواهند شنید نخست آنکه: همانا لعنت خدا بر ظالمان. فریاد دوم: اى مومنان! قیامت فرا رسید. و فریاد دیگر اینکه در کنار قرص خورشید بدنى را مشاهده مى کنند که فریاد مى زند: خداوند فلانى ( امام عصر ـ ارواحنا فداه ـ ) را برانگیخته است به فرمانش گوش فرا دهید و بر اطاعتش گردن نهید.
امّا پیرامون ندایى که در ماه رمضان در شب بیست و سوم توسط جبرئیل در آسمان طنین مى افکند این است.
امام باقر ـ علیه السلام ـ فرمودند:
ینادی مناد من السماء . . . باسم القائم ـ علیه السلام ـ فیسمع مَن بالمشرق ومَن بالمغرب، لا یبقى راقدٌ الاّ استیقظ، ولا قائم الاّ قعد ولا قاعِد الاّ قام على رِجْلَیه، فَزَعاً مِن ذلک الصوت، فرحم اللّه من اعتبر بذلک الصوت فاجاب فانَّ الصوت الاول هو صوت جبرئیل الروح الامین.
ثمّ قال ـ علیه السلام ـ : الصوت فی شهر رمضان، فی لیله جمعه، لیله ثلاث وعشرین، فلا تشکّوا فی ذلک واسمعوا واطیعوا.
وفی آخر النهار، صوت الملعون ابلیس، ینادی: الا! انّ فلاناً قُتل مظلوماً. لیشکّک النّاس ویفتنهم، فکم فی ذلک الیوم مِن شاکّ مُتحیّر قد هوى فی النّار.
فاذا سمعتم الصوت فی شهر رمضان، فلا تشکُّوا فیه، انّه صوت جبرئیل وعلامه ذلک انّه ینادی باسم القائم واسم ابیه حتّى تسمعه العذراء فی خِدرها، فتحرّض اباها واخاها على الخروج.ثمّ قال ـ علیه السلام ـ : لابدّ مِن هذین الصورتین قبل خروج القائم ـ علیه السلام ـ .([۲۶])
نداکننده اى از آسمان بنام قائم آل محمّد ـ صلّى اللّه علیه وآله وسلم ـ ندا مى دهد و همه کسانى که در شرق و غرب عالم هستند مى شنوند، خفته اى نمى ماند جز اینکه بیدار مى گردد و ایستاده اى جز اینکه مى نشیند و نشسته اى جز اینکه وحشت زده بپا مى خیزد.
پس درود خدا بر کسانى که از آن نداى آسمانى پند و اندرز گیرند چرا که نداگر اوّل جبرئیل است و ندا، نداى اوست.
آنگاه فرمود: این ندا، در ماه مبارک رمضان، شب جمعه و در شب ۲۳ ماه خواهد بود از اینرو در آن تردید نکنید، آن را بشنوید و اطاعت کنید. و در پایان روز نداى ابلیس طنین مى افکند که مى گوید: بهوش باشید که فلانى مظلوم کشته شده. تا بدینوسیله بذر تردید بیافشاند و مردم را به فتنه افکند و آن روز، تردیدکنندگان حیرت زده اى که به آتش دوزخ سقوط کنند، بسیارند.بنابراین، هنگامى که نداى آسمانى را در ماه رمضان شنیدید، در آن تردید نکنید چرا که نداى فرشته ى امین است و علامت آن این است که بنام قائم ـ علیه السلام ـ و پدر گرانقدرش ندا مى دهد، ندایى که دوشیزگان در سراپرده ى خویش آن را مى شنوند و پدران و برادران خویش را براى حرکت از خانه و پیوستن به امام مهدى ـ علیه السلامـ تشویق مى نمایند.و امّا ندایى که در ماه محرّم به گوش مى رسد و آن ماهى است که حضرت بقیه اللّه ـ ارواحنا فداه ـ از مکّه خروج مى کنند و روز اوّل قیام آن حضرت است که جبرئیل بر صخره اى از بیت المقدس فرود مى آید (در آن هنگام که سفیانى مشغول بدترین جنایات خود در ملا عام است) و ندا مى دهد:
یا عباد اللّه! اسمعوا ما اقول انّ هذا مهدی آل محمّد خارج من ارض مکّه فاجیبوه([۲۷]).
اى بندگان خدا! آنچه مى گویم بشنوید این مهدى آل محمّد است که از مکّه ظهور کرده او را پاسخ گویید و فرمانش را اطاعت کنید.
وقوع جنگ هاى بزرگ:
انبوهى از احادیث با صراحت از نابودى مردم در اثر گرسنگى و قحطى و بیمارى و قتل و کشتار خبر مى دهند. آیا این به معناى جنگ جهانى است که میلیونها انسان را در هم مى کوبد و یا چیز دیگرى است. آنچه از روایات استفاده مى شود اینکه جنگهاى ویرانگرى واقع خواهد شد.
از امیرالمومنین ـ علیه السلام ـ آورده اند که فرمود:
لا یخرج المهدی حتّى یقتل ثلث ویموت ثلث ویبقى ثلث([۲۸]).
و نیز از آن حضرت آورده اند که فرمود:
بین یدی المهدی موت احمر وموت ابیض . . . فامّا الموت الاحمر: فالسیف وامّا الموت الابیض: فالطاعون([۲۹]).
قبل از ظهور مهدى مرگ سرخ و سفید خواهد بود . . . مرگ سرخ جنگ و خونریزى است و مرگ سفید طاعون است.
بنابراین بسیارى در اثر جنگ و خونریزى از بین مى روند.
حوادث طبیعى:
پیرامون رخدادهاى طبیعى که پیش از ظهور امام زمان ـ ارواحنا فداه ـ روى مى دهد، روایات بسیارى در دست است که به برخى از آنها اشاره مى کنیم:
تهاجم ملخها:
بین یدی المهدی موت احمر وموت ابیض وجراد فی حینه وجراد فی غیر حینه احمر کالدم . . .([۳۰]).
پیش از ظهور مهدى مرگ سرخ و سفید و حمله ملخها در هنگام و نابهنگام که چون خون قرمزند خواهد بود.
طاعون:
فامّا الموت الاحمر فالسیف وامّا الموت الابیض فالطاعون([۳۱]).
مرگ سرخ کشته شدن به شمشیر و مرگ سفید طاعون است.
زلزله:
در حدیثى آمده است که سال ظهور سال پیدایش زلزله ها و سرماى شدید است.
عن امیرالمومنین ـ علیه السلام ـ قال: رجفه تکون بالشام یهلک فیها اکثر من مائه الف، یجعلها اللّه رحمه للمومنین وعذاباً على الکافرین([۳۲]).
از امیر مومنان ـ علیه السلام ـ نقل شده است: زمین لرزه اى در شام رخ خواهد داد که بیش از صد هزار نفر کشته مى شوند و آن را خداوند رحمت براى مومنان و عذاب براى کافران قرار داده است.
مسجد شدن قبرستانها:
یکى دیگر از نشانه هایى که براى ظهور امام عصر ـ ارواحنا فداه ـ به صورت کلى مطرح شده است، تبدیل گورستانها به مسجد است در این باره به حدیثى از رسول خدا ـ صلّى اللّه علیه وآله وسلّم ـ توجه نمایید:
در حدیث معراج آمده است:
یا محمّد از جمله عطاهایى که بر تو مرحمت فرمودیم آن که آشکار خواهم کرد از نسل تو یازده امام که همه ایشان از نسل دختر تو فاطمه اند و آخرین ایشان مردیست که عیسى بن مریم در عقب سر او نماز خواهد خواند و پر مى کند زمین را از عدل و داد بعد از آنکه از ظلم و جور لبریز شود.
آنگاه رسول خدا ـ صلّى اللّه علیه وآله وسلّم ـ به درگاه الهى عرضه داشت:
در چه زمانى خواهد بود.
جواب فرمود:
یا محمّد هنگامى که علم از بین رود و ظاهر شود جهل و کشتار بسیار گردد و کم شوند علماء و فقهاء حقیقى و بسیار شوند شاعران و امّت تو گورستانها را مسجد سازند([۳۳]).
سیلاب رود فرات:
یکى از نزدیک ترین نشانه هاى ظهور مهدى آل محمد ـ علیهم السلام ـ جارى شدن سیلاب فرات در شهر کوفه است.
عن ابی عبداللّه ـ علیه السلام ـ : سنه الفتح ینشق الفرات حتّى یدخل ازقه الکوفه([۳۴]).
امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمودند: در سال ظهور آب فرات طغیان کرده به گونه اى که وارد کوچه هاى تنگ کوفه مى شود.
قال ابن عباس: یا امیرالمومنین ما اقترب الحوادث الدالّه على ظهوره؟ فدمعت عیناه وقال: اذا فتق بثق فی الفرات فبلغ ازقه الکوفه فلیتهیا شیعتنا للقاء القائم([۳۵]).
ابن عباس مى گوید: به امیر مومنان ـ علیه السلام ـ عرض کردم: نزدیک ترین حادثه که حکایت از ظهور خواهد داشت چیست؟ پس آنگاه چشمانش اشک آلود شد و فرمود: هرگاه شکافى بر کنار رود فرات ایجاد شود و به کوچه هاى کوفه رسد، آنگاه شیعیان ما آماده ملاقات قائم باشند.
نزول بارانهاى پیاپى:
هر انسان با ایمانى در این واقعیّت، ذرّه اى تردید به خود راه نمى دهد که قطرات باران به اراده و خواست و طبق قانون خدا بر زمین فرو مى بارد و این فرمان فرماى هستى است که قوانین طبیعى را چنین تدوین نموده است:
(وهو الذی ارسل الرّیاح بشراً بین یدی رحمته وانزلنا من السماء ماءً طهورا)([۳۶]).
او کسى است که بادها را بشارت دهندگان از رحمت خویش مى فرستد و ما از آسمان آب پاک نازل مى کنیم.
لکن این قوانین در واکنش به کردارهاى ناهنجار چهره اى دیگر به خود گرفته و به فرمان خداوند در صدد تنبیه برمىآیند. از آن جمله تغییر در نطام بارش و وزش هاست. که در آخرالزمان دستخوش تحولاتى مىشوند. که در روایات بدان اشاره شده است؛ ما نیز برخى از آنها اشاره مىکنیم:
یکى از نشانه هاى ساعه (ظهور امام زمان ارواحنا فداه) آن است که باران گرم مىبارد([۳۷])
بیاید بر مردم زمانى که آسمان ببارد و زمین نروید([۳۸])
برپا نشودساعه (ظهور) تا ببارد بر مردم بارانی که خانه هاى گلى باقى نماند و گل خانه هاى موئین شسته شود ـ چادرهاى صحرائیان ـ ([۳۹])
البته تذکر این نکته ضرورى است که منظور از ساعه زمان ظهور امام زمان ارواحنا فداه است که در روایات بدان تصریح شده است.
پیدایش مدعیان پیامبرى و امامت
اعتقاد به نبوت و امامت در جامعه ى مسلمین همیشه به عنوان یک عقیده ى راسخ از زمان پیامبر و امامان نور ـ علیهم السلام ـ مطرح بوده است و آنقدر معروف و مشهور بوده که کسى از مسلمانان هیچ گاه جرات انکار آن را نداشته است به خاطر استوارى این واقعیت عقیدتى و دینى در جامعه ى اسلامى بود که در تاریخ اسلام، از یک سو با شخصیتهایى روبرو مى شویم که طرفداران افراطى آنان براى پیشرفت دنیوى و سیاست خویش، آنان را به عنوان مهدى نجات بخش یا پیغمبر خدا مطرح ساخته اند و از دگر سوى با عناصرى آشنا مى شویم که بر اثر انگیزه هاى جاه طلبانه و خیال قدرت و شهرت، به دروغ ادّعاى مهدویّت و نبوّت نموده اند شمار این افراد با توجه به آمارها به بیش از ۵۰ نفر رسیده است که بیشتر آنها ادّعاى مهدویّت داشته اند و گفته اند مائیم همان مهدى موعود که قرآن نوید آمدنش را مى دهد و چون اکثر آنان ادّعاى مهدویّت و امامت داشته اند ما در این زمینه سخن مى گوئیم کسانى که در تاریخ بدین عنوان شهرت یافته اند به اعتبارى بر سه گروه قابل تقسیم اند.
۱ ـ کسانى که دیگران بر اساس انگیزه هاى خاص آنان را مهدى نجات بخش خواندند مانند محمّد حنفیّه فرزند امیر مومنان ـ علیه السلام ـ و زید فرزند امام سجّاد ـ علیه السلام ـ و محمّد بن عبداللّه محض فرزند امام سجاد ـ علیه السلام ـ .
۲ ـ کسانى که با انگیزه هاى جاه طلبى و قدرت خواهى چنین ادّعایى نموده اند و این گروه بسیارند از جمله ى آنها، مهدى عبّاسى فرزند منصور دوانیقى است.
۳ ـ کسانى که طبق نقشه ى استعمار و به اشاره ى بیدادگران، به چنین ترفندى دست یازیدند و بى شرمانه خود را مهدى نجات بخش معرفى کردند از جمله ى آنها بنیانگذار بهائیّت، على محمّد باب را مى توان نام برد.
تفاوتهاى علایم ظهور و شرایط ظهور امام زمان (عج)
شرایط ظهور با علایم ظهور داراى تفاوتهایى است که عبارتند از: وابستگى ظهور به شرایط، یک نوع وابستگى واقعى است، ولى وابستگى به نشانه ها و علایم از جهت کشف و اعلام است، نه به عنوان یک امر واقعى و ارتباط حقیقى.
علایم ظهور عبارتند از چندین رویداد و حادثه است که گاهى نیز به ظهور پراکنده پدید آمده و تنها ارتباط واقعى در بین آنهاو ظهور تحقق همه آنها پیش از ظهور مى باشد، اما شرایط ظهور به اعتبار برنامه ریزى طولانى الهى با ظهور ارتباط واقعى داشته و سبب پیدایش آن مى باشند.
نشانه ها لزومى ندارد حتماً در یک زمان با یکدیگر واقع شوند بلکه یک نشانه در یک زمان پدید مى آید و پایان مى پذیرد. البته گاهى هم به طور تصادفى در یک زمان چندین نشانه با هم پدید مى آیند اما شرایط باید با یکدیگر مرتبط باشند و در آخر کار موجب ظهور شوند و بتدریج ایجاد شده و آنچه وجود مى یابد استمرار داشته و از بین نرود.
تمامى علامات پیش از ظهور پدید آمده و از بین مى رود لیکن شرایط به طور کامل به وجود نمى آید، مگر نزدیک ظهور و یا هنگام وقوع آن و ممکن نیست که از بین بروند، علایم ظهور را مى توان شناسایى کرد و مى توانیم بفهمیم کدام یک از آنها موجود شده و کدامیک هنوز موجود نگشته است اما به شرایط نمى توان کاملا و در یک زمان پیش از ظهور دست یافت ویا آنهارا حاصل کرد زیرا برخى از آن شرایط وجود تعداد کافى از افراد آزموده و با اخلاص در سطح جهان بوده و بررسى درست و شناسایى آن براى اشخاص عادى امکان پذیر نیست.
راز طول عمر امام زمان

مهمترین شبهه ای که منکران در انکار امام عنوان کرده اند واز قرون اولیه پس از غیبت تاکنون همواره به ترویج آن همت گماشته اند ،چگونگی طول عمر امام زمان (ع) است
طولانی بودن عمر امام زمان(عج) در طول تاریخ مورد سوال بوده است.واینکه راز عمر طولانى آن حضرت چیست؟ آیا این امر در راستاى قوانین طبیعى عالم است یا جنبه غیبى و اعجازى دارد؟
آیا امکان دارد از نظر ظاهرى فردى در این عالم عمرى طولانى را سپرى کند و شاداب و با طراوت باقى بماند؟ اصولاً چه مى شد اگر امام زمان(ع) در ظرف زمانى ظهورش به دنیا مى آمد و در همان زمان سیاست خود را به انجام مى رسانید.میبینیم که این مساله همواره در طول تاریخ از سوی برخی مورد استبعاد واقع شده است.
به طوری که سعدالدین تفتازانی داشتن حیات طولانی مدت آن حضرت را انکار و برخی هم به مقتضای ادله به ولادت ایشان معترف گشته اند و لیکن گفته اند: کسی نمی تواند تا این مدّت طولانی در قید حیات باشد. پس امام زمان از دنیا رفته است!
امّا باید دانست که چنین باوری نه تنها با حدیث "من مات و لم یعرف امام زمانه، مات میتهً جاهلیهً"؛ هر کس بمیرد ولی امام زمان خویش را نشناسد، همچون مردگان جاهلیت از دنیا رفته؛ منافات دارد.(1)
بلکه به عقیده شیعه رشته امامت در هیچ عصری قطع نمی شود و همیشه یک امام زنده وجود دارد، گرچه این امام از دیدگان غایب باشد.(2)
براى رسیدن به پاسخ این پرسشها توجه به چند اصل کلى لازم است:
1- طول عمر از شاخه هاى مساله عمومى ترى به نام (حیات) است. حقیقت و ماهیّت حیات هنوز بر بشر مجهول است و شاید بشر هیچ گاه هم از این راز سر در نیاورد. بشرى که این اندازه ناتوان است و موضوع حیات را درست نمى شناسد و از ویژگیهاى آن آگاهى کامل و همه جانبه ندارد چگونه مى خواهد مساله طول عمر و استبعاد آن را مطرح سازد و به دیده تردید به آن بنگرد؟
2- اگر پیرى را عارض بر حیات بدانیم و یا آن را قانونى طبیعى بشناسیم که بر بافت واندام موجودات زنده از درون عامل نیستى را نهفته دارد و به مرور زمان موجود زنده را خواه ناخواه به مرحله فرسودگى و مرگ مى رساند باز معنایش آن نیست که این پدیده قابل انعطاف پذیرى و در نتیجه تاخیر نباشد. بر همین اساس دانش بشرى گامهاى موثرى درباره درمان پیرى برداشته و هنوز هم براین مهم پاى مى فشارد و رشته هاى تخصصى براى این مساله به وجود آورده است.
اما عمری که قرنها فراتر رود از دیدگاه های گوناگون امری شدنی و ممکن است:
امکان عقلی(منطقی ):
این اصطلاح درمورد اموری که عقل آنها را محال وغیرقابل تحقق نمیشمارد عنوان میشود
اکنون بحث مورد نظر خود را در قالب امکان عقلی تعقیب میکنیم
آیا صدها سال ادامه یافتن عمر یک انسان از جهت امکان منطقی قابل پذیرش است یه نه ؟
آری قطعا قابل پذیرش است وبرخورداری از عمر فوق طبیعی در دایره محالات عقلیه قرار ندارد ،هرچند که برای ما ملموس ومحسوس نیست .ولی به هرروی تاریخ دانان ووقایع نگاران متعددی ،حکایات ورخدادهایی را گزارش کرده اند که بدین ترتیب زمینه ای برای انکار وبعید شمردن آن باقی نمی ماند
قبل از این که به تشریح اصل برهان بپردازیم لازم است از باب مقدمه، نکاتی را بیان کنیم:
مقدمه اول: انسان گوهری جسمانی است که دارای اوصافی همچون شکل و جسم و صورت و… است و روح او گوهری نورانی و مجرد است که از عوارض طبیعت و ماده به دور است.
مقدمه دوم: بدن عنصری از عالم طبیعت است که همیشه در تجدد است و صورت عالم طبیعت پیوسته در حال تبدیل و نو شدن است، زیرا طبیعت مبدا (علت) قریب حرکت است و علت حرکت باید متجدد باشد.
مقدمه سوم: عالم غایتی دارد که به تکمیل از ماده اولیه (هیولای اُولی) و اتحاد با صورت های بسیط و مرکب حیوانی و انسانی و عقلی به مراتب عامی و فنای محض می رسد. مقدمه چهارم: انسان پیوسته به حرکت جوهری و تجدد امثال در ترقی است و از جهت لطافت و رقّت حجاب ثابت می نماید:
هر نفس نو می شود دنیا و ما بی خبر از نو شدن اندر بقاء
(مولوی)
پس انسان ثابتِ سیال است، سیال در طبیعت و ثابت است در گوهر روح و چون انسان ثابت سیال است هم براهین تجرد نفس در او به قوت خود باقی است و هم ادلّه حرکت جوهری طبیعت.(3)
اصل برهان: چون روح انسان بر اثر ارتقاء و اشتداد وجودیِ نوری از سنخ ملکوت و عالم قدرت می گردد، هر گاه طبیعتش را مسخر خود کند و بر آن غالب آید احکام عقول (تجرد و عدم فنا) و اوصاف اسمای پروردگار (دائم…) بر او ظاهر می گردد تا آنجا که ظرف وجودش، وعای مجردات و بسائط نوری دائم گردد و متخلق به اخلاق ربوبی شود. حاصل سخن این که از حیث عقلی هم امکان دوام چنین انسانی در حیات عنصری وجود دارد.(4)
مقصود امکان عقلی دراین مورد، محال نبودن عمر طولانی از نظر عقل است. به عنوان مثال بودن در آتش و نسوختن از نظر عقل محال است، درازی عمر نیز با تناقض همراه نمی باشد. و مانعی برای تحقق آن وجود ندارد، زیرا در مفهوم زندگی، مرگ زودرس نهفته نیست. بعضی همانند عدد 3 نمی باشد که فرد است و زوج نشود. چون در این مورد تناقض لازم می آید. بر این اساس، ممکن است که برای انسان شرائط و محیطی پدید آید که سلولهای بدن پیوسته بازسازی شود. و اندامهای پشین که دچار پیری و فرسودگی شده اند به تدریج در جریان خون حل و دفع شوند. لذا، از نظر عقل سالها زنده ماندن محال نمی باشد.(5)
پس تردیدی نیست که زندگی طولانی مدت از دو حال خارج نیست، یا ممکن است یا محال. که مسلماً شخص با انصاف نمی تواند بگوید که زندگی طولانی مدت محال است، چون در این صورت هم منکر شواهد قرآنی است که (بعداً ذکر می شود) و هم منکر شواهد علمی و تاریخی،(6)
برای روشنتر شدن موضوع مثالی را ذکر میکنیم چنانچه فردی ادعا کند که من میتوانم روی آب این نهر راه بروم واز آن عبورکنم یا بگوید :من قادرم از درون شعله های آتش بدون هیچ مانعی بگذرم شایسته است که شنوندگان چنین ادعایی را باور نکرده وآن را نشدنی تلقی کنند اما اگر این فرد مدعی ،در عمل نشان دهد که سخن به گزاف نگفته است وواقعا طبق ادعای خود از روی رودی عبور کند یا از آتش بگذرد آنگاه ناباوری وانکار مخاطبان از میان خواهد رفت .اگر فرد دومی بیاید وچنان ادعایی را تکرار کند وعمل کند واضح است که از شدت انکار وعدم پذیرش اولیه آن عده به شکل جدی کاسته میشود وهمین طور اگر شخص سوم وچهارمی نیز بدان ترتیب عمل کنند در هر بار میزان انکار وتحاشی ایشان به شدت کاهش خواهد یافت تا جایی که کاملا از میان برود موضوع طول عمر امام زمان (ع) هم اینگونه است وقتی که ما اشخاص بسیاری را در طول تاریخ داریم که عمر بسیار طولانی داشته اند نباید در آن شک کنیم .
در نتیجه امکان زندگی طولانی مدت نه تنها محال نیست بلکه ممکن هم هست. و در این صورت چه مانعی هست که خدای متعال عمر ولیّ خود را برای تحقق غرض از اغراض تشریع طولانی کند.(7)
و امروزه قطعی شده است که زندگی بیش از "عمر طبیعی" یا آنچه فوق عمر طبیعی تصور می شود، از نظر پزشکی موضوعی محال نیست، چیزی که هست هنوز علم پزشکی برای طولانی ساختن عمر انسان راهی کشف نکرده است، ولی این ناتوانی مربوط به علم پزشکی است نه مربوط به قدرت خداوند، خداوند بر همه چیز قادر و تواناست.(8)
در نتیجه امکان حیات طولانی مدت وجود دارد.

امکان علمی:
در خصوص پدیده ای که صرفا از نظر علمی ،ممکن شناخته شده است ،یعنی دانش بشری وقوع آن را محال ارزیابی نمیکند ،مطرح می گردد مثلا از نظر علم، سفر انسان به سیارات منظومه شمسی و دیگر منظومه ها مردود نیست و نظریه های علمی امکان زیست دراز مدت را برای انسان نیز محال نمی داند در کیهان شناسی، روانشناسی و سایر رشته های علمی هر روز نظریه ای استوار پدید می آید که با دلیلهای و شواهد بیشتر و مانع کننده همراه می باشد.
آیا از نظر علمی ،طول عمر فوق طبیعی آدمی ،پدیده ای امکان پذیر است ؟
جواب علم به این سئوال مثبت است ،شواهد وارقام زیادی براین مهم ،صحه میگذارند که به چند نمونه از آنها اشاره میکنیم :
1- زیست شناسان معتقدند عمر انسان حدّ و اندازه معینی ندارد و به قول وایزمن آلمانی مرگ لازمه قوانین طبیعی نیست . و در عالم طبیعت از عمر ابد گرفته تا عمر یک لحظه ای همه گونه وجود دارد. طول عمر که در قرنهای اخیر مورد قبول برخی نبوده و چون رویا تلقی شده است اکنون از نظر علم اصطلاحی تا حدی تحقق یافته و به واقع نزدیک شده است و یا تحقیقاتی که در باب انرژی اتمی به عمل آمده از 1940 به بعد به صورت علمی پر دامنه در آمد ….. رویای دیگر، یعنی افزودن طول حیات، نیز با کشف داروها، وینامینها ، هورمونها و آنتی بیوتیکها تا حدی تحقق یافته است.(9)
2- دانشمندان زیست شناس پس از یک عمر مطالعه در مسائل "بیولوژی" به این نتیجه رسیده اند که: جای شگفت است که انسان می میرد ، در حالی که بافتها و سلّولهای بدن او برای مدت نامحدودی قابل زندگی است! بیولوژیستها معقتدند که زندگی دلیل نمی خواهد ، مرگ دلیل می خواهد!"(10)
3- در اواخر قرن نوزدهم براثر پیشرفتهاى علمى امید به زندگى طولانى تر رونق بیشترى یافت و شاید در آینده نه چندان دور این رویاى شیرین به واقعیت بپیوندد(11)
در مجموع دانش بشرى در زمینه عقب انداختن پیرى موفقیتهاى چشمگیرى به دست آورده و از رابطه تغذیه و پیرى تجربه هاى جدیدى کشف کرده و ارتباط تنگاتنگى بین اسرار تغذیه در مقابله با پیرى و فرسودگى ارائه داده است.

4- برخی از محققان می گویند، ژنهایی را کشف کرده اند که عامل جاویدانگی سلولهاست. این ژنها می توانند سلولهای آسیب دیده را ترمیم کنند. آزمایشهای بر حشراتی که این ژنها در آنها فعال شده بود نشان داد که این جانداران بر اثر مرگ سلولی نمی میرند، بلکه تحلیل فیزیکی اندامهای به مرگ آنها می انجامد. امید است با شناخت مکانیسم پیری، کیفیت زندگی سالمندان بهبود یافته و روند پیری کاهش پیدا کند(12)
5- پژوهشگران با آزمایشهای به رویشی از ژن درمانی دست یافته اند که از تحلیل رفتن ماهیچه های بدن در اثر پیری پیشگیری می کند. و با این رویش می توان حجم و قدرت ماهیچه ها را در زمان پیری و یا در بیماریهای خاص،دوباره بدست آورد.(13)
6- تاکنون تصور می شد که نقص در سیستم اعصاب برگشت ناپذیر است و بافتهای عصبی را نمی توان ترمیم کرد. لیکن محققان دریافته اند که سلولهای مغز بیشتر نیز می توانند با حضور خود را بازسازی کنند وی این کار پیوسته در طول زندگی یک فرد انجام گیرد(14)
7- تحقیق نشان داده است که مرگهای در 90 و 100 سالگی بیشتر به خاطر کهولت نیست، بدلایل مشخص و عوارض های همانند سکته مغزی عفونت ریه، پوکی استخوان و … رخ می دهد.
و هم چنین، نا امیدی و یا در سالمندان احتمال مرگ زودرس را در آنها افزایش می دهد. و تحقیق روی 795 مرد و زن 64 تا 75 ساله نشان دادند که 29 درصد آنهایی که حالت یاس داشته نسبت به دیگران مرگ زودرس داشته اند.(15)
8- تجارب وشواهد علمی در باب امکان پذیر بودن عمرطولانی وفوق طبیعی داشتن انسان ،رو به ازدیاد است واین نمونه ها برای نقض قانون پیری قاطع وجدی مینماید درمجله مصری المقتطف ،جزء دوم ازمجلد 59 ،که به تاریخ آگوست 1921 میلادی مطابق با 26 ذی القعده الحرام سال 1339 هجری منتشرگشته است ،درصفحه 26 تحت عنوان جاودانگی انسان برروی کره زمین مطلبی به این صورت آمده است :
استاد ریموند بول (یکی از اساتید دانشگاه جونز هیکینس آمریکا ) میگوید : از خلال نتایج برخی از آزمایشهای علمی ،چنین برمی آید که اجزای جسم انسان از امکان وقابلیت خاصی برای زنده ماندن دراز مدت برخوردارند براین اساس کاملا ممکن است که عمر آدمی تایکصد سال به درازا بیانجامد واگرمانعی درکار نباشد گاه تاهزارسال نیز ،امکان ادامه حیات وجود دارد .
همین مجله در شماره سوم از سال 59 خود ،در صفحه 239 مینویسد :
دانشمندان میگویند :تداوم حیات آدمی تاهزاران سال ،امری کاملا امکان پذیر است ،مشروط براینکه مانعی برروند طبیعی حیات او ،تحمیل نشود که ریسمان زندگانی وی رااز هم بگسلد واین سخن ایشان ،صرف یک حدس وگمان نیست ،بلکه دست آوردی علمی است که توسط آزمایش وتجربه نیز تائید شده است .
– کتابی اخیرا تحت عنوان "حقایقی شگفت انگیز تر از خیال "توسط موسسه الایمان در بیروت و"دارالرشید" در دردمشق انتشار یافته است در صفحه 24 از جلد اول آن چنین میخوانیم :
بیریرا در سال 1955 در سرزمین مادرزادی خود مونتریا به سن 166 سالگی از دنیا رفت وتمام آشنایان وی ونیز دفاتر ثبت شهرداری ،برمدت عمراو شهادت دادند بیریرا به روشنی توانست حادثه کارجیناکه به سال 1815 میلادی رخ داده بود را به یاد آورد !در پایان عمرخود ،وی رابه نیوریورک انتقال دادند وعده ای از پزشکان متخصص اورا معاینه کردند وفشارخون اورا چون فشار خون طبیعی یک مرد جوان ونبض وی را عادی وقلبش را درکمال صحت یافتند ودرعین حال اعتراف کردند که او مرد کهنسالی است که بیش از 150 سال از عمرش می گذرد .
در صفحه 23 نیز ذکر شده که توماس بار ،152 سال زیسته است
افزون براینها ،سجستانی نیز در کتاب خود المعمرون نام بسیاری از افراد دیرزی را ذکر کرده که سن برخی از 500 سال نیز فراتر رفته است !!(16)

در پرتو آنچه اشاره شد مى توان گفت: درباره عمر طولانى مهدى موعود(ع) هیچ گونه شگفتى باقى نمى ماند و امکان علمى و نظرى آن جاى تردید ندارد او با دانش خدادادى بر اسرار خوراکیها آگاهى دارد و بعدى ندارد که با استفاده از روشهاى طبیعى و علمى بتواند مدتى دراز در این دنیا بماند و آثار فرسودگى و پیرى در وى پدیدار نگردد.
یک شبهه :
انکار عمر طولانی امام زمان از طریق انکار عمر طولانی گذشتگان !!!!!!!!
عده ای در طول تاریخ بوده اند وهستند که عمر طولانی را محال دانسته وعنوان میکنند که غیر ممکن است که در گذشته هم افرادی وجود داشته باشند که عمر طولانی داشته اند واین از شایعه وسخنان یاوه دروغ گویان تاریخ است واستنباط میکنند چون به چشم خود چنین چیزی را ندیده اند پس این موضوع دروغ محض است !!!!
ریاضی دان ،مورخ وفرهنگ شناس بزرگ ایرانی ،ابوریحان بیرونی (متولد 362 ه) که از محققان برجسته جهان اسلام است در این زمینه سخنی دارد نغز وشنیدنی که به ذکر آن میپردازیم :
برخی از نادانان حشویه ودهریان سبکسر ، طول عمری را که درباره مردمان گذشته گفته میشود …انکار کرده اند همچنین این امر را که گذشتگان دارای پیکرهایی عظیم بوده اند ،نادرست پنداشته اند ،وبه قیاس مردمی که در عصر خود میبیند ، طول عمر وبزرگی جثه برخی از پیشینیان را ،بیرون از دایره امکان وداخل در محالات دانسته اند …اینان سخنان منجمان را به درستی درنیافته اند وبرخلاف مبانی صحیح تاثیر نجوم در عالم طبیعت ،استدلال کرده اند .
…بنابراین ،دلیلی که دهریان از گفته منجمان آوردند ،درست نیست .زیرا دانشمندان نجوم ،طول عمر را ممتنع نمی دانند ،بلکه مطابق اقوال و آرای آنان که نقل شد ،آن را امری ثابت شده تلقی میکنند اگر کار انکار به این سخافت باشد که اشخاص هرچه درغیر از زمان یا دیار آنان اتفاق افتاده باشد ،منکر شوند -با آنکه عقل آن را محال نداند -واگر بنا باشد که هرچه در پیش چشم مردم اتفاق نیافتد ،قابل قبول نباشد ،باید مردم حوادث بزرگ راباور نکنند زیرا حوادث بزرگ ،هردم وهر ساعت اتفاق نمی افتد ودر صورتی که درقرنی اتفاق افتد ،به آیندگان ومردم پس از آن قرن ،جز از راه خبر متواتر ونقل تاریخ نخواهد رسید .پس نمی توان همه آنچه را که ما ندیده ایم واز راه گوش بدان واقف می گردیم ،منکر شدکه این سوفسطایی گری محض وانکار حقایق است چنین مردمی لازم است شهرها ومردمی راکه ،خود ندیده اند ،نیز باور نکنند …(52)
مقاله ای دیدم از ابو عبدالله حسین بن ابراهیم طبری ناتلی که در آن ،مقدار عمر طبیعی را معین کرده بود ومنتهای عمر را ،صدوچهل سال خورشیدی گرفته وگفته بود :بیش از این مقدار ناممکن است ،با آن که کسی به طور مطلق می گوید :امکان ندارد ،باید دلیل بیاورد تا اطمینان حاصل شود …
اگر ما کمال انسان را دارای سه مرحله بدانیم ومانند ناتلی برای هریک عددی قائل شویم وآخر کار -اگراز مادلیل بطلبند ونترسیم -وبگوییم مدت رسیدن به این کمالات صد سال یا هزارسال است وامثال آن ،آنگاه میان ما وناتلی (در بی دلیل سخن راندن وقضاوت کردن )تفاوتی نخواهد بود (53)
وایزمن بیولوژیست آلمانی در این زمینه سخنی شنیدنی دارد ،ومیگوید :
مرگ لازمه قوانین طبیعی نیست ودر عالم طبیعت ،از عمر ابد گرفته تا عمر یک لحظه ای ،همه نوعش وجود دارد .آن چه طبیعی وفطری است ،عمر جاودانی وابدی است !بنابراین ،عمر نهصدوشصت ونه ساله متوشالح ،نه مردود عقل است ونه مردود علم .در همین دوره ما میزان طول عمر بالا رفته است ودلیلی ندارد که از این بالاتر هم نرود ویک روز نیاید که بشر به عمر نهصدساله برسد (54)
ازطرفی به این دسته از افراد باید گفته شود شما با انکار این موضوع صراحتا دست به انکار قرآن کلام خداوغیره … زده اید زیرا در این کتابها به زندگانی طولانی نوح ودیگر پیامبران اشاره شده است
پس وقتی سخنان قاطع خداوند ،پیامبران ،امامان ، مورخان ودانشمندان را در این زمینه میشنویم سخن اینگونه افراد یاوه گو مسخره به نظر میرسد وعقل هم سخن آنان وادله بی اساس ایشان را نمی پذیرد.

حدیث در مورد ظهور اقا امام زمان(ع)
1- پیامبر اکرم (ص) فرمودند :
آدمی تعجّب می کند از وفور ایمان مردم آخرالزّمان که پیامبری را ندیدند و امام آسمانی را زیارت نکردند و تنها ایمان به سطوری می آورند که بر روی کتابهای باقیمانده از وحی و کلمات معصومین نقش بسته است.
2- پیامبر اکرم (ص) فرمودند :
خداوند از بنده مومنش قول گرفته که سختی ها را در دنیا به جان بخرد آن گونه که نان آوران خانه از زیر دستان خود پیمان می گیرند که در غیبت او چهار چوب های مورد نظر را محترم دارند. هر چه به زمان ظهور نزدیکتر می شوید به افکار و اعمالتان پوشش تقیه بیشتری دهید.
منبع : کتاب بحارالانوار جلد 67
3- پیامبر اکرم (ص) فرمودند :
دنیا به پایان نمی رسد تا اینکه مردی از اهل بیت من که هم نام من است سلطنت نماید.
منبع : کتاب الملاحم و الفتن ص 154
4- امام علی (ع) فرمودند:
از علائم ظهور آن است که به همدیگر بد گویید و یکدیگر را تکذیب کنید و از شیعیان من باقی نمی ماند؛ مگر به اندازه سرمه در چشم و نمک در غذا و چنین خواهد بود، امتحانات زمان غیبت.
منبع : کتاب بحارالانوار
5- امام علی (ع): فرمودند:
برای صاحب الزّمان غیبتی است عظیم که باید در محور ایمان راسخ بود زیرا که خیلی ها از ما جدا می شوند حتّی آنها که به مقامات بلند رسیده اند.
منبع : اصول کافی جلد 1

6- امام حسین (ع) فرمودند:
قیام کننده این امت ، فرزند نهم من است که غیبتی طولانی دارد و هنگامی که تاریکی های غیبت ، همه جا را فرا می گیرد ؛ خفّاشان کور چشم و گرگان درنده به تقسیم اعتبارات و امتیازات او می نشینند.
منبع : الزام النواصب ص 67
7- امام حسین (ع) فرمودند :
فرزندم خلاصه انبیاء و عصاره اولیاء و ثمره اوصیای کریم است.
منبع : کشف الغمه ج 3 ص 312
8- امام علی بن الحسین (ع) فرمودند:
هر کس در غیبت فرزند مان استوار بر ولایت ما باشد خداوند پاداش یک هزار شهید مقتول در جبهه های احد و بدر با به او می دهد.
منبع : کتاب بحارالانوار جلد 52
9- امام محمد باقر (ع) فرمودند :
ایام ا… سه روز است ، یکی روز ظهور حضرت قائم (عج) و دیگری روز رجعت و سومی روز قیامت است.
منبع : کتاب حکیم
10- امام محمد باقر (ع) فرمودند:
سلطنت قائم (عج) 309 سال است ؛ به مدتی که اصحاب کهف در غار به سر بردند.
منبع : غیبت بن شاذان
11- امام محمد باقر (ع) فرمودند :
اصلاحات قائم، به مساجد نیز می رسد و هر مسجدی که ذی خود خارج باشد و ظواهرش اشرافی و اعیانی باشد در روز رهایی ویران می شود.
منبع : بشارت الاسلام ص 235
12- امام جعفرصادق (ع) فرمودند :
خدای تعالی اصحاب قائم (عج) ما را در یک لحظه مانند ابرهای پراکنده جمع می کند و اصحاب امام زمان (عج) برابرند با سپاه اسلام در جنگ بدر که 313 نفر بودند.
منبع : کتاب حکیم
13- امام جعفر صادق (ع) فرمودند :
در دولت امام قائم (عج) راه میان مکه و مدینه با درخت خرما اتصال می یابد.
منبع : کتاب حکیم
14- امام جعفر صادق (ع) فرمودند :
در قیام آن سرور اولیاء جمله مفسدین و بد خواهان و غاصبین حقوق اهل بیت نابود خواهند شد.
منبع : کتاب حکیم
15- امام جعفرصادق (ع) در تفسیر آیه62 سوره نمل می فرماید:
"امّن یجیب المضطرّ اذا دعاه و یکشف السّوء و ….." آیا کسی هست که به فریاد بیچاره در وقت ناله اش جواب دهد و رفع نگرانیها را نماید ؛ فرمود: این کلام در مورد قائم وارد شده و اوست که هر لحظه خدا را می خواند برای دفع دشواری و به زودی پروردگار، وی را بر کرسی اقتدار جهانی می نشاند.
منبع : الزام النواصب ص 172
16- امام جعفر صادق (ع) فرمودند:
مردم در انتهای غیبت از دین خارج خواهند شد گروه گروه ، آنچنانکه در صدر اسلام دسته دسته وارد می شدند.
منبع : الملاحم و الفتن ص 144
17- امام جعفر صادق (ع) فرمودند:
این امر مقدس (ظهور) به وقوع نمی پیوندد ؛ مگر زمانی که تمامی گروه ها به حکومت برسند و خود را نشان دهند تا آن که نگویند کار امام را ما نیز می توانستیم انجام دهیم.
منبع : کتاب میزان الحکمه الحدیث
18- امام جعفر صادق (ع) فرمودند :
زمانی قیام صورت می گیرد که جهان بشریت به یک سوم جمعیت ، تقلیل یافته باشد و امواج بلایای طبیعی دو سوم را نابود کند.
منبع : منتخب الاثر ص 453
19- امام جعفر صادق (ع) فرمودند :
در روزگاری که جهان مهیای نزول عذاب های سنگین است در خانه ات خلوت نما و کمتر در محافل رسمی و شلوغ شرکت کن.
منبع : الزام النواصب ص 180
20- امام جعفر صادق (ع) فرمودند:
به وقت ظهور ، نشاط و شادی به برزخ نیز سرایت می کند و مومنین از فشارهای آن دیار راحت می شوند.
منبع : غیبت نعمانی ص 167
21- امام جعفر صادق (ع) فرمودند :
مغرب زمین در برابر قوای او سر تعظیم فرود می آورد و مصلح کل برایشان مسجدی بنا می کند.
منبع : کتاب حکیم
22- امام جعفر صادق (ع) فرمودند :
نوروز ، تنها در زمان ظهور قائم ما اهل بیت واقعیت می یابد که خداوند ما را بر تمامی خبائث و رذائل مسلّط می گرداند. منبع : بحارالانوار جلد 52
23- امام موسی کاظم (ع):
خداوند به هنگام ظهور قائم (عج) دین حق را بر جمع ادیان باطله پیروز می گرداند.
منبع : کتاب حکیم
24- امام مهدی (عج) فرمودند :
نفرین خداوند و ملائکه و مردم گرویده بر کسی که تعدّی نماید به حقوق و اعتباراتم.

2


تعداد صفحات : 47 | فرمت فایل : WORD

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود