تارا فایل

تحقیق پیرامون ظهور امام زمان عج


مقدمه:
ظهور امام مهدی عجل الله شرایط و نشانه دارد که از آن ها به عنوان زمینه های ظهور و علایم آن یاد می شود تفاوت این دوآن است که زمینه ها در تحقق ظهور تاثیر واقعی دارند بگونه ای که با فراهم شدن آنها ظهور امام اتفاق می افتد و بدون آنها طهور نخواهد بود.
ولی علاََََیم در وقوع ظهور نقشی ندارد بلکه تنها نشانه هایی هستند که به وسیله آنها می توان به آصل ظهور یا نزدیک شدن آن پی برد.
با توجه به تفاوت یاد شده به خوبی می توان در یافت که زمینه ها و شرایط نسبت به علایم و نشانه ها از اهمیت بیشتری برخوردار هستند بنابراین لازم است که بشتر از آنکه به دنبال علایم باشیم به زمینه ها توجه کنیم و در حد توان خود در تحقق آن ها بکوشیم.
هر پدیده ای در جهان با فراهم آمدن شرایط و زمینه های آن بوجود می آید و بدون تحقق زمینه ها امکان وجود برای هیچ موجودی نخواهد بود. مثلاً هر زمینی قابلیت پرورش دانه را ندارد و هر آب و هوایی مناسب با رشد هر گیاه و نباتی نیست وقتی کشاورز می تواند انتظار برداشت خوب از زمین داشته باشد که شرایط لازم برای به دست آمدن محصول را تهیه کرده باشد.
بر این اساس هر انقلاب و رویداد اجتماعی نیز به زمینه ها و شرایط آن بستگی دارد، همان گونه که انقلاب اسلامی ایران نیز با فراهم آمدن مقدمات آن به پیروزی رسید. قیام و انقلاب جهانی حضرت مهدی (عج) که بزرگترین حرکت جهانی است نیز پیرو همین اصل است و بدون تحقق زمینه ها و شرایط آن به وقوع نخواهد پیوست.
مقصود از این سخن آن است که تصور نشود امر قیام و حکومت حضرت مهدی (عج) از روابط حاکم بر جهان آفرینش مستثنی است و حرکت اصلاحی آن بزرگوار از راه معجزه و بدون اسباب و عوامل مادی به سرانجام می رسد، بلکه بر اساس تعالیم قرآن و پیشوایان معصوم (ع) سنت الهی بر این قرار گرفته که امور عالم از مجرای طبیعی و علل اسباب عادی انجام گیرد.
امام صادق (ع) می فرماید:(خداوند امتناع دارد از این که امور را جز از راه اسباب (آن) فراهم آورد.)

فصل اول
علایم قطعی ظهور چیست؟

قیام و انقلاب جهانی امام مهدی (عج) نشانه هایی دارد. دانستن این علایم آثار مهمی در پی خواهد داشت از آنجا که این نشانه ها نوید بخش فرج مهدی آل محمد است، وقوع هر یک از آنها نور امید را در دلهای منتظران، پرفروغ تر خواهد کرد و برای منحرفان مایه تذکر و هشدار خواهد بود تا از بدی و تباهی دست بردارند همچنان که منتظران را برای درک ظهور و کسب قابلیت همراهی و حضور در کنار معصوم مهیاتر خواهد کرد. علاوه بر اینکه آگاهی از اتفاقاتی که در آینده رخ خواهد داد می تواند ما را در برنامه ریزی مناسب برای مواجهه بهتر با آنها یاری دهد همانگونه که این علایم معیار خوبی برای تشخیص مدعیان دروغ مهدویت است بنابراین اگر کسی ادّعای مهدویت کرد ولی قیام او همراه با این علایم نبود به سادگی می توان به دروغگو بودن او پی برد.
در روایات پیشوایان معصوم علایم فراوانی برای ظهور ذکر شده است که بعضی از آن ها پدیده های طبیعی و عادی و بعضی غیرعادی و معجزه آسا هستند. ما از میان این علایم ابتدا آن هایی که در منابع بیشتر به صورت برجسته ذکر شده بیان می کنیم.
1- خروج سفیانی 2- صیحه ی آسمانی 3- خروج یمانی 4- خسف بیداء 5- قتل نفس زکیه
1- سفیانی کیست و چرا به او لقب سفیانی داده اند؟
او (عثمان بن عنبسه) از فرزندان (خالد بن نرید بن معاویه) است و چون از نسل ابوسفیان است معروف به سفیان است او مردی است با چهره ترسناک که آبله روست و چشمانی کبود دارد از سرزمین خشک یعنی بیداء که سرزمینی بی آب و علف در بین مکه و شام است خروج می کند. در حدیثی از امام صادق آمده است:( آنگاه که خورشید بر مغرب خود نزدیک می شود کسی از مغرب فریاد می زند ای مردم مولای شما در بیابان خشک ظهور کرد و او عثمان بن عنبسه از فرزندان عثمان بن یزید بن معاویه بن ابو سفیان است. با او بیعت کنید تا هدایت شوید و با او مخالفت نکنید که گمراه می شوید. پس ملائکه او را تکذیب می کنند. هر آنکه در شک و تردید است و هر کافر و منافقی با ندای او گمراه می شود.)
شیخ صدوق از ابو منصور البجعی نقل کرده است نقل کرده است که می گوید : از امام صادق (ع) در مورد اسم سفیانی سوال کردم، فرمود: تو را با اسم او چکار؟ هرگاه مناطق پنج گانه ، شام ، دمشق ، فلسطین ، اردن ، و حلب را تصرف کرد منتظر ظهور فرج باشید.
گفتم: آیا نه ماه ایت را در تصرف دارد؟
فرمود: خیر، بلکه تصرف او هشت ماه است که یک روز هم بر آن اضافه نمی شود و برخی گفته اند بعد از تسلط به شام هفت ماه حکمرانی می کند.
بعد از اینکه سفیانی تسلیم پیشنهاد اطرافیان خود می شود در مقابل امام مهدی (عج) می ایستد و آن حضرت را به مبارزه می خواند پس امام مهدی او را از جنگ بیم می دهد اما سفیانی بر جنگ علیه امام پافشاری می کند بدین ترتیب بین لشکر امام و لشکر سفیانی جنگی در می گیرد که پیروزی از آن امام مهدی عج هست. حکم رانی سفیانی پایان می یابد، اسیر می شود و امام او را به درک واصل می کند. و این گونه امام به عراق مسلط می شود.
2- صیحه آسمانی :
منظور از صیحه آسمانی ظاهراً صدایی است که در آستانه ظهور حضرت مهدی (ع) از آسمان شنیده می شود. و همه مردم آن را می شنوند.
در روایات ما آمده دو ندا مردم را به سوی خود جلب می کند. که نشانه ای از قیام مظهر عدل خدا بر بسیط خاک است. یکی ندایی از آسمان که جبرئیل آن را سر می دهد و دیگری ندایی که از زمین که شیطان صاحب آن ندا می باشد.
امام باقر در فرازی از یک روایت بلند بالا در بیان علائم و کیفیت ظهور چنین می فرماید:
به ناچار این دو صیحه پیش از قیام قائم شنیده خواهد شد یکی از آسمان که صدای جبرئیل امین است و دیگری از زمین صدای شیطان لعین است.
امام صادق می فرماید: فبل از آنکه صیحه ی آسمانی شنیده شود در ماه رجب نشانه ای دیده می شود. سوال شد :آن نشانه چیست؟
امام فرمود: سیمایی در قرص ماه دیده می شود و کف دست روشنی در فضا دیده می ود.
امام صادق در مورد حالت و واکنش مردم می فرماید:
هنگامی که بانگ آسمانی را بشنوند مانند کسی که بر سرش مرغ نشسته باشد خشکشان می زند. تمامی دشمنان خدا در برابر صیحه آسمانی خاضع و منقاد می شوند. اگر در خبری هم دچار شک و تردید باشند در مورد صیحه آسمانی هیچ تردیدی نخواهند داشت که با نام و اجداد طاهرین او (عج) ندا خواهند شنید.
به شهادت روایات موجود زمان وقوع این صیحه شب جمعه بعد از نماز صبح بیست و سوم از ماه مبارک رمضان است که لحظات آخر روز بیست و سوم صدای گریه ابلیس بلند می شود و مردم را به پیوستن به لشکریان سفیانی فرا می خواند.
در آخر این بحث باید افزود که با نظر در روایات چنین به دست می آید که ندایی در ماه رجب در آسمان جهان طنین انداز می شود که همان گونه که بیان داشتیم غیر از این صیحه است بلکه می توان که مقدم الجیش آن می باشد در نتیجه در میان روایات تعارفی به وجود نمی آید و نباید اشتباه گرفت خلط مبحث شد.
3- خروج یمانی :
قیام سرداری از سرزمین یمن یکی دیگر از علایم است که اندکی پیش از ظهور رخ خواهد داد. وی مردی صالح و مومن است که علیه بدی ها و انحرافات فیام می کند و با تمام توان با بدی ها و تباهی ها مبارزه می کند. در نشانه های ظهور، ویژگی های پیچیده ای درباره شخصیّت رهبر قیام یمانی بیان شده و روایات، در خصوص نام او گوناگون است. در یک سخن، نام او مردّد بین حسن یا حسین آمده و در دیگری سعید نامیده شده و او را "نصر" نیز خوانده اند.1 درباره دلیل نامیدن وی به نصر، از رسول اکرم(ص) نقل شده که زیرا خداوند را یاری می رساند
اشاره:
درروایات اهل بیت(ع) از پرچم یمانی، به عنوان پرچم جهاد مسلّحانه با دشمنان قیام کننده آل محمد(ص)، (مهدی موعودعج) نام برده اند. رسول اعظم(ص) در حالی که یمنیان را می ستود چنین فرمود:ایشان قومی رقیق القلب وباایمان راسخند که یاری کننده ازآنان است.وباهمراهی هفتاد هزارنفرقیام میکند و جانشین من رایاری می کند.
اهمیت و جایگاه قیام یمانی:
در روایاتی از امامان معصوم ما، به وقوع نهضتی اسلامی در آخرالزّمان در یمن، قبل از ظهور امام عصرعج اشاره شده که هدف آن، یاری آن حضرت و زمینه سازی ظهور مبارک ایشان است. در خصوص بررسی سندی و اعتبار حدیثی این دسته از روایات، طبق نقل نویسنده کتاب "عصر ظهور" بنابر آنچه در روایات مربوط به امام مهدی(عج)آمده است) (سند تعدادی از آنها صحیح و وقوع این قیام حتمی است، و امامان اهل بیت(ع) آن را از جمله پنج نشانه قطعی ظهور مهدی موعود(ع) بر شمرده اند در برخی از روایت ها پرچم یمانی هدایت بخش ترین پرچم ها یاد شده؛ تا آنجا که بر ضرورت پیوستن و دفاع از آن، بیش از پرچم شرقی ایرانی (به رهبری خراسانی) تاکید شده است. آغاز قیام یمانی مقارن شورش سفیانی ـ اصلی ترین دشمن امام مهدی(ع) ـ در ماه رجب قبل از ظهور و محلّ آن صنعا، توصیف شده است.
در اینجا به روایات مربوط به قیام یمانی و ویژگی های ذکر شده برای آن دقّت می کنیم:
الف) از نشانه های حتمی ظهور:
امام صادق(ع) در بیانی راجع به حتمی بودن علامت قیام یمانی برای ظهور امام عصر(ع) فرمودند قبل از قیام قائم(ع) وقوع پنج علامت حتمی است: [خروج] یمانی، سفیانی، صیحه آسمانی، کشته شدن نفس زکیّه و فرو رفتن در بیداءحضرت امام رضا(ع) نیز در خصوص کسی که ادّعا می کرد، امام زمان(ع) است، فرمودند: "قبل از ظهور، سفیانی، یمانی، مروانی و شعیب بن صالح خواهند آمد، پس او چگونه چنین ادّعایی می کند؟"

ب) شکننده چشم سفیانی:
در سخنی از امام ششم شیعیان نقل شده است که آن حضرت(ع) ضمن اشاره به جایگاه قیام یمانی، از او به عنوان شکننده چشم سفیانی ـ دشمن امام مهدی(ع) ـ یاد می کنند: "سفیانی کجاخواهدبود؟ و حال آنکه هنوز شکننده چشم او از صنعای یمن خروج نکرده است" هم زمانی با سفیانی
ج)هم زمانی با سفیانی و خراسانی:
حضرت رضا(ع) در سخنی دیگر، حرکت یمانی را هم زمان با شورش سفیانی و خراسانی در یک سال، یک ماه و یک روز بیان می کنند و می فرمایند: "خروج سفیانی، یمانی و خراسانی در یک سال، یک ماه و یک روز و ترتیب آنها همچون رشته مهره ها پشت سر هم خواهد بود. سختی از هر سو پدید آید، وای بر کسی که با آنها مخالفت و دشمنی کند".
د) هدایت بخش ترین پرچم ها:
در ادامه روایت پیشین، امام صادق(ع) می فرمایند: "در میان درفش ها (پرچم ها)، هدایت گرتر از درفش یمانی وجود ندارد، چون درفش حق است و شما را به سوی صاحبتان دعوت می کند".
ه‍) تخلف از او، جایز نیست:
در روایتی که ذکر شد، امام صادق(ع) در ادامه سخن بیان می فرمایند که، "وقتی یمانی قیام می کند، فروش اسلحه به مردم حرام است. پس به سوی او بشتابید که درفش او درفش هدایت است. بر هیچ مسلمانی سرپیچی از او جایز نیست و اگر کسی چنین کند، اهل آتش است، زیرا او مردم را به حق دعوت می کند".
و) یمانی، پیرو علی(ع):
از هشام بن حکم نقل شده است که چون "طالب حق" خروج کرد، به امام صادق(ع) گفته شد: آیا امیدوارید این شخص یمانی باشد؟ حضرت فرمودند: "خیر، یمانی پیرو علی(ع) است، در حالی که این شخص از آن حضرت بیزاری می جوید". نویسنده کتاب "الفجر المقدس و ارهاصات الیوم الموعود" یمانی را از فرزندان زیدبن علی الحسین(ع) دانسته است.
نام و نسب یمانی
در نشانه های ظهور، ویژگی های پیچیده ای درباره شخصیّت رهبر قیام یمانی بیان شده و روایات، در خصوص نام او گوناگون است. در یک سخن، نام او مردّد بین حسن یا حسین آمده و در دیگری سعید نامیده شده و او را "نصر" نیز خوانده اند. درباره دلیل نامیدن وی به نصر، از رسول اکرم(ص) نقل شده که زیرا خداوند را یاری می رساند. چنان که در روایات نخستین این نوشتار، عنوان "منصور" برای او انتخاب شده بود که به سبب یاری رسانی اش نسبت به قیام امام عصر(ع) بود. همچنین در روایاتی دیگرآمده است که پدر وی، قریشی است.
مختصّات قیام یمانی
الف) زمان و محلّ آغاز قیام
در جمع بندی روایات یمانی، باید بگوییم که دو دسته روایت در زمینه حرکت وی وجود دارد به گونه ای که زمان مشترک آن، قبل از خروج سفیانی است. دسته نخست این روایات، قیام وی را قبل از سفیانی می داند و دسته دوم، به قیام وی همراه با امام مهدی(ع) تصریح دارد؛ چنان که می فرماید: "… آن پرچم حقّی است زیرا به جانب صاحبان فرا می خواند"2. از این نکته آشکار می شود که قیام وی هم زمان با ظهور صاحب الامر(ع) است و مردم را به یاری آن حضرت فرا می خواند.
در خصوص موقعیّت جغرافیایی قیام یمانی، به شهرهایی هم چون: صنعا، عدن، کنده و منطقه ابین اشاره رفته است؛ البته روایات صنعا مستفیض بوده، از طریق شیعه و سنّی نقل شده است.3 گفته می شود شاید منظور از نام های مختلف برای نقطه آغازین قیام، همانا تحدید پایتخت قیام باشد چنان که از ایران نیز با نام هایی همچون خراسان، قم، طالقان و… یاد شده است، امّا بیشتر این روایات بر خراسان و قم متمرکز است.

ب) رنگ و نشان پرچم یمانی:
همان طور که می دانیم، در روایات مربوط به حرکت های سیاسی ـ نظامیعصر ظهور، نشانه های رایات و پرچم های هر حرکت بیان شده تا مومنان بتوانند در برخورد با این قیام ها و رهبران آنها دچار اشتباه نشوند و در آن وقت و شرایط بسیار حساس تشخیص صحیح لازم را بدهند. به عنوان نمونه، رنگ پرچم قیام کننده ایرانی (خراسانی) "سیاه" گفته شده است
در خصوص پرچم نهضت یمانی، از امام صادق(ع) نقل شده است: "یمانی از یمن با پرچم های سفید خروج می کند". امام علی(ع) نیز فرمودند: "[سفیانی] لشکری را به مدینه می فرستد… در آن هنگام، مهدی و سپیدنشان از مدینه به مکه می گریزند". که بنا بر روایت پیشین، گویا منظور از سپیدنشان همان یمانی است. همچنین در خصوص یمانی، در روایت دیگری از سطیح کاهن چنین نقل شده است که، فرمانروایی که مانند پنبه سفید است، به نام حسن یا حسین از صنعای یمن قیام می کند که با توجه به آنچه از صاحب این نام و قیام کننده یمانی گفتیم، این شخص باید همان یمانی موعود باشد
فرجام قیام یمانی
گفتیم که نقطه مقابل یمانی، دشمن سرسخت امام مهدی(ع) یعنی سفیانی است که یمانی با وی درگیر می شود. در مجموعه روایات اهل بیت(ع) خبری مبنی بر شکست یمانی به ما نرسیده است. البته در "الفتن" ابن حمّاد از خروج کننده دیگری از یمن نیز نام برده شده است که مردم را مانند کشتار عصر جاهلیت می کشد و رنگ پرچمش زرد است. او نیز با سفیانی درگیر و در نهایت مغلوب می شود. اما با توجه به نوع اعتقاد و روش بر حقّ یمانی موعود و رنگ متفاوت پرچم او با فرد یاد شده، حکم به تفاوت حرکت این دو شخص داده شده و گفته شده شاید وی قحطانی، قیام کننده ظالمی که از سفیانی شکست می خورد و به دست یمانی موعود کشته می شود، باشد.
در خصوص فرجام قیام یمانی موعود، که از او با صفت منصور یاد شده، در روایاتی از امام صادق(ع) نقل شده است: "سفیانی با هر کسی که با او درگیر شود، چیره می شود مگر یمانی. … سپس یمانی را هدف قرار می دهد. پس یمانی برای دفع شرّ او به پا می خیزد و سفیانی در پی جنگ های فراوان و درگیری های سخت شکست می خورد و یمانی او را دنبال می کند. در نتیجه، جنگ ها و شکست های سفیانی زیاد می شود. پس یمانی، سفیانی و پسرش را کنار رود "لوّ" در میان اسیران می یابد و آن دو را تکّه تکّه می کند.4
4- خسف بیداء:
خسف به معنای فرورفتن و بیداء منطقه ای میان مکه و مدینه است.
مقصود از خسف بیداء این است که سفیانی، لشکری را برای مقابله با امام مهدی (عج) به سمت مکه گسیل می دارد.
مقصود از خسف بیداء این است که یکی از لشکرهای سفیانی که آهنگ کشتن امام مهدی(ع) را دارد در سرزمین بیداء در زمین فرو می رود و از رسیدن به هدف شوم خود ناکام می ماند.
اهمیت خسف بیداء:
این حادثه از جزئیات مربوط به حادثه قیام سفیانی است، اما با توجه به اهمیت ویژه ای که دارد ، به طور مستقل در کنار سایر نشانه های ظهور از آن یاد شده است. برای اثبات اهمیت این حادثه، دلایل بسیاری وجود دارد:
1- این حادثه از نشانه های حتمی ظهور شمرده شده است.
2- در میان سایر نشانه های ظهور، وضعیتی منحصر به فرد دارد؛ زیرا از یک سو پدیده ای اعجازآمیز است و از سوی دیگر با صیحه آسمانی که آن هم پدیده ای معجزه آساست این تفاوت را دارد که صیحه آسمانی پدیده ای است که در آسمان رخ می دهد و انسان ها فقط نظاره گر آن هستند، اما خسف بیداء در زمین رخ می دهد و بر تعدادی از انسان ها نازل می شود و گروهی را به کام مرگ می فرستد. به تعبیر دیگر، برخلاف صیحه آسمانی که فقط جنبه گزارش گری و اطلاع رسانی دارد، حادثه خسف، دخالت مستقیم خداوند در حمایت از جبهه حق است و نشان از آن دارد که اراده خداوند سبحان آن است که به هر صورت ممکن، ولو با دخالت عوامل غیرطبیعی، از جان امام مهدی(ع) محافظت نماید. این رخداد اعجازآمیز که منجر به نابودی بخش هایی از مهم ترین جبهه مخالف حضرت می شود، برای سایر مخالفان و معاندان، دارای این پیام است که مقاومت در برابر حرکت جهانی امام مهدی(ع) ثمری جز شکست در پی نخواهد داشت.
3- وجه تمایز دیگری که میان صیحه آسمانی و خسف وجود دارد و نشان دهنده اهمیت خسف است، این است که صیحه گرچه پدیده ای اعجازگونه است، ولی از آن جا که بیش تر جنبه اطلاع رسانی دارد ممکن است با اقدامات رسانه ای جبهه باطل تا اندازه زیادی از خاصیت آن کاسته شود، همچنان که در روایات وارد شده است که شیطان با ندایی که سر می دهد، امر را بر بسیاری از مردم مشتبه می کند. اما خسف بیداء اقدامی کوبنده است که جایی برای شک و شبهه باقی نمی گذارد و جبهه باطل از انجام نمونه مشابه آن عاجز است. نکته یاشده می تواند دلیل دیگری بر اهمیت خسف باشد که کنکاش پیرامون آن را ضرورت می بخشد.
4- نکته دیگری که اهمیت این ماجرا را می نمایاند، شباهت آن با ماجرای اصحاب فیل است؛ زیرا در طول تاریخ دو سپاه جنگی وجود داشته و خواهند داشت که در مسیر مکه به شکل اعجازآمیز و با دخالت نیروهای غیبی نابود می شوند؛ نخستین سپاه، لشکر ابرهه بود که به هدف ویران سازی کعبه به بلایی آسمانی نابود شد و سپاه دوم سپاه سفیانی است که به هدف کشتن روح و حقیقت کعبه، بدان سو حرکت می کند و در میانه راه به بلایی زمینی گرفتار می شود. این مشابهت می تواند دارای این نکته باشد که در جریان یورش سپاه سفیانی به سمت مکه، به شخصیتی سوءقصد شده است که حداقل شانی هم طراز کعبه دارد؛ شخصیتی که با کشته شدنش همان اتفاقی خواهد افتاد که با ویران شدن کعبه که نماد توحید و یگانه پرستی است رخ می داد.
خسف بیداء در قرآن:
واژه خسف و مشتقات آن هشت بار در قرآن کریم به کار رفته است. در این هشت مورد، یک بار آن به صورت اخباری از فرورفتن قارون در زمین سخن گفته شده است:
فَخَسَفْنَا بِهِ و َبِدَارِهِ الْاَرْضَ فَمَا کَانَ لَهُ مِن فِئَهٍ یَنصُرُونَهُ مِن دُونِ اللَّهِ وَمَا کَانَ مِنَ الْمُنتَصِرِینَ؛ (قصص: 81)
آن گاه [قارون] را با خانه‏اش در زمین فرو بردیم، و گروهى نداشت که در برابر [عذابِ] خدا او را یارى کنند و [خود نیز] نتوانست از خود دفاع کند.
و در چندین مورد کفار و مشرکان به فرو رفتن در زمین و عذاب های مشابه تهدید شده اند:
اَفَاَمِنَ الَّذِینَ مَکَرُوا السَّیِّئَاتِ اَن یَخْسِفَ اللَّهُ بِهِمُ الْاَرْضَ اَوْ یَاْتِیَهُمُ الْعَذَابُ مِنْ حَیْثُ لاَ یَشْعُرُونَ؛ (نحل: 45)
آیا کسانى که تدبیرهاى بد مى‏اندیشند، ایمن شدند از این که خدا آنان را در زمین فرو ببرد، یا از جایى که حدس نمى‏زنند عذاب برایشان بیاید؟
اَفَاَمِنتُمْ اَن یَخْسِفَ بِکُمْ جَانِبَ الْبَرِّ اَوْ یُرْسِلَ عَلَیْکُمْ حَاصِباً ثُمَّ لاَ تَجِدُوا لَکُمْ وَ کِیلاً؛ (اسراء: 68)
مگر ایمن شدید از این که شما را در کنار خشکى در زمین فرو برد یا بر شما طوفانى از سنگ ریزه‏ها بفرستد، سپس براى خود نگاهبانى نیابید؟
تهدید به خسف در زمین و عملی شدن آن درباره قارون در گذشته تاریخ، استبعاد احتمالی تحقق این پدیده را در آینده به کلی برطرف می کند.
افزون بر این، پیشوایان معصوم چهار آیه از آیات قرآن کریم را به حادثه خسف بیداء تاویل کرده اند. البته آیات دیگری نیز وجود دارند که به این موضوع تاویل شده اند. (انعام: 65؛ هود: 83) لیکن این آیات به مطلق خسف تاویل شده اند و در آن ها نامی از بیداء نیست و چنان که خواهد آمد، خسفی که در آخرالزمان رخ می دهد منحصر به خسف بیداء نیست. بنابراین، چه بسا این روایات به خسف هایی غیر از خسف بیداء نظر داشته باشند.
از امام صادق(ع) درباره این آیه چنین روایت شده است:
پس چون یکی از فرزندان حسین خروج کرد که همراهش سیصد و اندی مرد بودند و با او پرچم پیامبر خدا بود و قصد مدینه را داشت تا این که به بیداء می رسد و می گوید: این جا مکان گروهی است که در زمین فرو می روند و این همان سخن خداوند است که می فرماید: "آیا کسانى که تدبیرهاى بد مى‏اندیشند، ایمن شدند از این که خدا آنان را در زمین فرو ببرد، یا از جایى که حدس نمى‏زنند عذاب برایشان بیاید؟ آیا در حال رفت و آمدشان [گریبان] آنان را بگیرد، و کارى از دستشان برنیاید؟"
حم عسق (شوری: 1 و 2)
از امام باقر(ع) در این باره چنین روایت شده است:
"حم" حتم و "ع" عذاب، و "س" سنون کسنی یوسف ـ علیه السلام ـ و "ق" قذف و خسف و مسخ یکون فی آخر الزمان بالسفیانی و اصحابه …
"حم" حتمیت است و "ع" عذاب است و "س" سال های خشک سالی است، مانند سال های خشک سالی یوسف(ع) و "ق" پرتاب کردن و فرو رفتن و مسخی است که در آخرالزمان برای سفیانی و اصحابش خواهد بود… .
خسف بیداء در منابع شیعه و اهل سنت :
روایات مربوط به این حادثه در بسیاری از منابع کهن شیعه و اهل سنت ذکر شده است که تنوع این منابع و نیز دست اول بودن آن ها و توجه محدثان بزرگ شیعه و سنی به این روایات می تواند دلیلی بر اصالت و صحت داشتن اصل این ماجرا باشد. از میان منابع شیعه می توان به اثبات الرجعه فضل بن شاذان، الکافی کلینی، کمال الدین و الاختصاص شیخ صدوق، الغیبه نعمانی، الغیبه شیخ طوسی، الارشاد شیخ مفید، تفسیر قمی، تفسیر عیاشی و کتاب سلیم بن قیس اشاره کرد و از میان منابع اهل سنت می توان از صحاح سته و صحیح ابن حبان و مسند احمد بن حنبل نام برد. البته گفتنی است که در کتاب هایی همچون صحیح بخاری و مسلم از حرکت سپاهی به سوی کعبه به قصد تخریب آن و فرورفتن آن در سرزمین بیداء یا پناهنده شدن مردی به خانه خدا و حرکت سپاهی بدان سو برای کشتن آن مرد و در نهایت فرو رفتن آن سپاه در منطقه بیداء سخن گفته شده است. برای نمونه، بخاری از عایشه از پیامبر گرامی اسلام(ص) چنین حدیث می کند:
سپاهی قصد تخریب کعبه را می کند و چون به بیابانی می رسد، از اول تا به آخرشان در زمین فرو می روند. [عایشه] می گوید: عرض کردم: ای رسول خدا، با این که در میان آن ها اهل بازار و کسانی که جزو سپاه نیستند حضود دارند، باز هم همگی در زمین فرو می روند؟ [پیامبر] فرمودند: همگی در زمین فرو می روند، ولی طبق نیتشان محشور می شوند.
هنگام مرگ خلیفه ای اختلافی خواهد بود. پس مردی از مدینه خارج شده به مکه می گریزد. پس تعدادی از اهل مکه نزد او می روند و او را به اکراه از مخفیگاهش بیرون می آورند و میان رکن و مقام با او بیعت می کنند. در این حال سپاهی از شام به سوی شان گسیل داده می شود و آن ها در بیداء در زمین فرو می روند. چون مردم این واقعه را مشاهده می کنند ابدال شام و گروه های (عصایب) عراق نزد او می آیند و با او بیعت می کنند… او در میان مردم بر اساس سنت پیامبرشان رفتار می کند و اسلام را در زمین استقرار می بخشد و هفت سال می ماند.
خسف بیداء در منابع فقهی:
دامنه ماجرای خسف بیداء به کتاب های فقهی نیز کشیده شده است. در این خصوص روایات متعددی مبنی بر کراهت نماز گزاردن در سرزمین بیداء وجود دارد. برای نمونه از امام صادق(ع) در این باره چنین روایت شده است:
در سه مسیر نماز خواندن مکروه است: بیداء که همان ذات الجیش است و ذات الصلاصل و ضجنان.
برخی از فقها علت حکم یاد شده را خسف سپاه سفیانی در این سرزمین می دانند. برای نمونه ابن ادریس حلی در مقام شمارش مکان هایی که نماز در آن ها کراهت دارد چنین می نویسد :
و بیداء چرا که آن جا سرزمین خسف است بر اساس آن چه در روایات آمده است سپاه سفیانی در حالی که قصد مدینه الرسول را دارد به آن جا می آید و خداوند آن ها را در دل زمین فرو می برد. خسف بیداء؛ نشانه ظهور
در این باره که یکی از نشانه های ظهور امام مهدی(ع) خسف بیداء است یا این رخداد از وقایعی است که پیش از ظهور رخ می دهد روایات متعددی وجود دارد که استفاضه آن ها ما را از بررسی سندی بی نیاز می کند. بنابراین در اصل این که چنین رخدادی در آینده اتفاق می افتد و این حادثه از حوادث مرتبط با ظهور امام مهدی(ع) است نمی توان تردید کرد. در این باره می توان به این روایات اشاره کرد:
ابوبصیر می گوید به امام صادق(ع) عرض کردم فدایت شوم خروج قائم چه زمانی است؟ امام فرمودند:
ای ابومحمد، ما خاندانی هستیم که وقت تعیین نمی کنیم و محمد(ص) فرمود: آنان که تعیین وقت می کنند دروغ می گویند. ای ابومحمد، پیش از این امر پنج نشانه است: اولین آن ها ندایی در ماه رمضان است و خروج سفیانی و خروج خراسانی و کشته شدن نفس زکیه و خسف بیداء.
و باز از آن حضرت چنین روایت شده است:
پیش از قیام قائم پنج نشانه است: ندا و سفیانی و خسف و کشته شدن نفس زکیه و یمانی.
در این باره روایات متعدد دیگری نیز وجود دارد که در بخش های دیگر به مناسبت خواهد آمد.
خسف و حتمیت :
پاره ای از نشانه های ظهور افزون بر ویژگی علامت بودن در روایات به حتمیت نیز توصیف شده اند. درباره حادثه خسف بیداء نیز این پرسش وجود خواهد داشت که یا این پدیده از نشانه های حتمی ظهور است یا از نشانه های غیرحتمی آن. در پاسخ این پرسش باید گفت در میان مجموعه احادیث مربوط به این موضوع سه حدیث وجود دارد که خسف بیداء را از نشانه های حتمی ظهور برشمرده است. روایات یاد شده بدین قرارند:
1- در روایت معتبری از امام صادق(ع) پرسیده شد آیا سفیانی از محتومات است؟ آن حضرت فرمودند:
بله و کشته شدن نفس زکیه از حتمیات است و قائم از حتمیات است و خسف بیداء از حتمیات است و دستی که از آسمان نمایان می شود از حتمیات است و ندا از حتمیات است.
2- و در حدیث دیگری از آن حضرت چنین روایت شده است:
از حتمیاتی که به ناچار پیش از قیام قائم خواهد بود خروج سفیانی و خسف بیداء و کشته شدن نفس زکیه و ندادهنده ای از آسمان خواهد بود.
3- و در روایت سوم چنین فرمودند:
پیش از قیام قائم پنج نشانه حتمی خواهد بود: یمانی و سفیانی و ندا و کشته شدن نفس زکیه و خسف بیداء.
جهت حرکت سپاه خسف
در این باره که سپاه خسف در حال حرکت به کدام سو به بیداء می رسد و در زمین فرو می رود ظاهراً دو دسته روایت وجود دارد: پاره ای از روایات جهت حرکت را شهر مکه و پاره ای دیگر شهر مدینه معرفی کرده اند:
الف) شهر مکه :
امام باقر(ع) در روایت معتبری فرمودند:
… سپس این سپاه به سوی مکه روانه می شود و من نام امیرشان و تعدادشان و نام های آن ها و نشانه های اسبانشان را می دانم. پس چون وارد بیداء شدند و زمین آن ها را فراگرفت خداوند آنان را در زمین فرو می برد… .
و در روایت دیگری از آن حضرت چنین نقل شده است:
… و سپاهی را به دنبال مردی از خاندان محمد روانه می کند که مردمانی مستضعف که امیرشان مردی از غطفان است در مکه گردش جمع شده اند و چون به سنگ های سفید در بیداء رسیدند در زمین فرو می روند و از آن ها جز یک نفر باقی نمی ماند… .
ب) شهر مدینه :
امام صادق(ع) در روایت معتبری فرمودند:
… در این زمان صاحب این امر آشکار می شود و مردم با او بیعت کرده و از او پیروی می کنند و سفیانی در این حال سپاهی را به مدینه گسیل می دارد. پس خداوند آن ها را پیش از آن به هلاکت می رساند و آن دسته از فرزندان علی(ع) که در مدینه اند از آن جا گریخته به مکه می آیند و به صاحب این امر ملحق می شوند… .
و از امیرمومنان(ع) در روایت دیگری چنین روایت شده است:
… سفیانی از شام خروج می کند و جز عده ای از ثابت قدم های بر حق که خداوند آ ن ها را از خروج با او حفظ کرده همه شامیان از او اطاعت می کنند. او با سپاهی بزرگ به سمت مدینه می آید و چون به بیداء مدینه رسید خداوند او را در زمین فرو می برد… .
آن چه گذشت برداشت ظاهری از روایات بود. اما به نظر می رسد دسته دوم روایات را نیز می توان هماهنگ با دسته نخست تفسیر کرد؛ به این معنی که مقصود از دسته دوم روایات، این نیست که سپاه سفیانی به سمت مدینه حرکت می کند و پیش از ورود به مدینه در بیداء فرو می رود، بلکه مقصود این است که سپاه سفیانی که به سوی مدینه گسیل داده شده است، وارد مدینه می شود و پس از قتل و غارت، این شهر را ترک کرده روانه مکه می شود، همین که در مسیر شهر مکه به سرزمین بیداء رسید در زمین فرو می رود.
هدف سپاه خسف :
چنان که بیان شد، روایات به ظاهر از نظر دلالت بر جهت حرکت، متفاوت اند. اما با تامل روشن می شود که این دو قابل تاویل به یکدیگرند با این حال، روایات دسته نخست در این باره که هدف سپاه خسف از حرکت به سوی مکه چیست از نظر شفافیت دلالت در یک سطح نیستند. از برخی روایات استفاده می شود که شخص یا اشخاصی به مکه رفته اند و سپاه خسف در تعقیب آن ها به سوی مکه حرکت می کند.
از امام علی(ع) در این باره چنین روایت شده است:
کسانی به سمت مکه می روند و سپاهی به دنبال آنان روانه می شود. چون در بیداء فرود آمدند در زمین فرو می روند… .
و از امام باقر(ع) چنین حدیث شده است:
وقتی کسی که به مکه پناه برده خبر خسف را بشنود با دوازده هزار نفر که در میانشان ابدال نیز هستند خروج می کند تا این که در بیت المقدس فرود می آیند. پس وقتی آن که سپاه را به سوی او روانه کرده خبر خسف را در بیت المقدس می شنود می گوید به خدا سوگند خدا در این مرد عبرتی قرار داده است. من به سویش سپاهی روانه کردم ولی آن ها در زمین فرو رفتند… .
البته روایاتی دیگر به صراحت بیان کرده اند کس که آن که سپاه سفیانی در تعقیب او به سمت مکه روانه می شود امام مهدی(ع) است. از جمله امام باقر(ع) در روایت معتبری چنین فرمودند:
… و سفیانی سپاهی را به سوی مدینه می فرستد. پس از آن که مهدی به سمت مکه کوچ می کند به فرمانده سپاه سفیانی گزارش می رسد که مهدی(ع) به سمت مکه حرکت کرده است. او سپاهی را به دنبالش روانه می کند ولی به او نمی رسند و او همچون موسی بن عمران ترسان و نگران وارد مکه می شود… .
از روایات یاد شده چنین استفاده می شود که سپاه خسف قصد جان امام مهدی(ع) را می کند و کوچ آن حضرت از مکه به دلیل تهدیدی است که برای جان ایشان در مدینه وجود داشته است. این مطلب هم از تعقیب سپاه خسف که سپاهی نظامی است قابل استنباط است و هم از این تعبیر روایت که آن حضرت ترسان و نگران وارد مکه می شوند.
و گذشت که بازگشت روایاتی که به ظاهر جهت حرکت را به شهر مدینه می دانند به روایاتی است که جهت حرکت را شهر مکه می دانند. بر این اساس، این دو دسته درباره هدف سپاه که کشتن امام مهدی(ع) است اتفاق نظر دارند.
اگر کسی تفسیر یادشده درباره روایاتی که جهت حرکت را مدینه می دانند نپذیرد، روایات دسته نخست به نظر دفاع پذیرتر می آیند؛ زیرا همچنان که خواهد آمد خسف بیداء حادثه ای اعجازآمیز است و معجزه پدیده ای استثنایی است که در موارد ضرورت انجام می پذیرد. با وجود این اگر هدف سپاه سفیانی را کشتن امام مهدی(ع) و خسف را به دلیل محافظت از جان امام مهدی(ع) بدانیم. این حادثه با ضابطه معجزه همآهنگ خواهد بود؛ چراکه با ورود سپاه مجهز سفیانی به شهر مکه آن هم در شرایطی که امام مهدی(ع) در آغاز راه هستند و هنوز سپاه خود را سامان دهی مناسب نکرده اند کشته شدن آن حضرت حتمی است. بنابراین ناگزیر سپاه سفیانی به صورت معجزه گونه نابود می شود، اما اگر به دسته دوم روایات ملتزم شویم و جهت حرکت سپاه سفیانی را مدینه بدانیم و آن هم نه برای کشتن امام مهدی(ع) تحقق حادثه معجزآمیز خسف به نظر توجیه پذیر نخواهد بود.
خسف بیداء ، رخدادی اعجازآمیز :
پس از آن که سپاه سفیانی به قصد ترور امام مهدی(ع) عازم مکه می شود در میانه راه و در منطقه بیداء این لشکر در زمین فرو می رود و به جز دو یا سه نفر کسی از آن ها زنده نمی ماند. روایات متعددی گزارش گر رخ دادن حادثه خسف بیداء هستند که در طی مباحث قبل بسیاری از آن ها ذکر شدند و از این رو نیازی به تکرار مجدد آن ها نیست. این رخداد حادثه ای اعجازآمیز است که با اراده خداوندی و دخالت نیروهای غیبی انجام می پذیرد. اعجازآمیز بودن این رخداد تعدادی از روایات قابل استنباط است. تعبیر پاره ای از روایات این است که منادی آسمانی ندا می دهد و به زمین دستور فرو بلعیدن لشکر سفیانی را می دهد. از جمله این که امام باقر(ع) در ادامه روایت معتبر پیشین می فرمایند :
پس فرمانده سپاه سفیانی در بیداء فرود می آید و ندادهنده ای از آسمان ندا می دهد ای بیداء، این جماعت را نابود کن! پس در زمین فرو می روند و جز سه نفر کسی از آن ها باقی نمی ماند… .
تعبیر برخی دیگر از روایات این است که خداوند به بیداء دستور می دهد لشکر سفیانی را فرو بلعد. از جمله در حدیث معتبری از امام باقر(ع) چنین روایت شده است:
چون به بیداء برسد سپاه سفیانی به سویش روانه می شود. پس خداوند به زمین دستور می دهد و زمین آن ها را می گیرد… .
زمان خسف :
رخداد مورد بحث چه زمانی روی می دهد؟ سه دسته روایت وجود دارند که به ترتیب بیان می شوند:
الف) روایاتی که حادثه خسف بیداء را مربوط به قبل از ظهور امام مهدی(ع) می دانند. این روایات از این قرارند:
1- امام صادق (ع) در روایت معتبری فرمودند:
پیش از قیام قائم پنج نشانه است: ندا و سفیانی و خسف و کشته شدن نفس زکیه و یمانی.
2- از آن حضرت در حدیث دیگری چنین روایت شده است:
از حتمیاتی که ناگزیر پیش از قیام قائم خواهد بود خروج سفیانی و خسف بیداء و کشته شدن نفس زکیه و ندا دهنده ای از آسمان خواهد بود.
از مجموع روایات پیش گفته روشن شد که در خصوص زمان تحقق خسف دو دسته روایت وجود دارد که هر کدام مشتمل بر دو روایت معتبر بود و به لحاظ تعداد روایات دسته اول شش عدد و بیشتر از دسته دوم هستند. البته این کثرت به اندازه ای نیست که باعث ترجیح آن بر دسته دوم روایات شود و از سوی دیگر گذشته از تعارض در مسئله زمان خسف روایات دسته دوم و سوم از این نظر نیز با یکدیگر در تعارضند که به دلالت روایات دسته (ع) در زمان خسف در منطقه بیداء شرف حضور دارند، حال آن که طبق مضمون دسته سوم مکان حضور آن حضرت در زمان خسف مکه است. از این رو در باره زمان دقیق خسف و نسبت زمانی آن با ظهور امام مهدی(ع) به صورت قاطعانه نمی توان قضاوت کرد. روایات یادشده گرچه از جهتی با یکدیگر در تعارض بودند لیکن در اصل این که خسف بیداء تحقق خواهد یافت و نیز این که این حادثه برای سپاه سفیانی رخ خواهد داد و نیز این که این رخداد با فاصله اندکی از ظهور خواهد بود اتفاق نظر دارند و تعارض اندکی که در بخشی از مضمون آن ها وجود دارد می تواند ناشی از اشتباه سهوی راویان احادیث باشد که در نقل ماجرا و بیان تقدم و تاخر اجزای آن به خطا رفته اند و در بیان سیر ماجرا برخی از اجزا را به اشتباه بر برخی دیگر مقدم کرده اند.
بنابر آن چه گذشت اصالت حادثه خسف بیداء به منزله یکی از نشانه های حتمی ظهور به دلیل اعتبار منابع و روایات آن و نیز به دلیل اجماع فریقین بر آن، اثبات پذیر است. درباره پاره ای از ابعاد آن حادثه نمی توان به صورت قاطعانه قضاوت کرد اما بی گمان این حادثه مربوط به سپاه سفیانی است که آهنگ کشتن امام مهدی(ع) را دارد. به همین دلیل در سرزمین بیداء به صورت معجزه آسایی در زمین فرو می رود. این نکته به کمک روایات معتبر اثبات پذیر است.
شکر او به منطقه بیداء رسید به صورت معجزه آسا در زمین فرو می رود.
امام باقر در این باره فرمود:
" به فرمانده سپاه سفیانی خبر می رسد که مهدی (عج) به سوی مکه رفته است پس لشکری را در پی او روانه می کند ولی او را نمی یابد … چون لشکر سفیانی به سرزمین بیداء رسید ندا دهنده ای از آسمان آواز می دهد " ای سرزمین بیداء آن ها را نابود کن." پس آن سرزمین لشکر را در خود فرو می برد.
5- قتل نفس زکیه :
نفس زکیه آخرین نشانه از نشانه های حتمی در آستانه قیام جهانی حضرت مهدی (عج) است که در مسجدالحرام در میان رکن و مقام به شهادت می رسد. نفس زکبه دقیقا ً سر ماه و دو روز بعد از ظهور و 15 روز پیش از قیام جهانی، روز 25 ذیحجه الحرام در میان رکن و مقام به شهادت می رسد.
نفس زکیه و خسف بیداء از علامات ظهور به معتای اخص کلمه نمی باشد بلکه علامت خروج و قیام جهانی آن حضرت می باشد.
نفس زکیه انسانی بی گناه و پاک به نام محمد از تبار امام حسین (ع) است قتل نفس زکیه خیلی ناجوانمردانه است.
حضرت علی (ع) در این باره می فرماید: به خدا سوگند گویی به نوجوانی از قریش می نگرم که در خون خود دست و پا می زند پس از این جنایت کسی در روی زمین عذر آن ها را نپذیردو دیگر برای آنها سیطرهایی نمی ماند.

فصل دوم:
مقصود از فتنه های آخرالزمان چیست؟

وقت ظهور صاحب الزمان معلوم نیست و حتی مطابق روایات کسانی که وقت ظهور را تعیین می کنند دروغگو شمرده شده اند.ولی نشانه هایی بعنوان علایم در روایات بسیار آمده که مربوط به مدت اندکی قبل از ظهور و مربوط به آستانه و آغاز ظهور است این نشانه ها بسیار زیادند که معروفترین و جامعترین آن ها این است که هرج و مرج و فتنه در همه جای دنیا ظاهر می گردد.
واژه فتنه در قرآن کریم به دو معنای عام و خاص است. معنی عام آن عبارت است از هر امتحان و آزمایشی که برای انسان پیش آید و معنی خاص آن عبارت است از حوادث و پیش آمدهایی که مسلمانان را در بوته ی امتحان قرار داده و از مرز دیانت منحرف می سازد و مقصود از فتنه هایی که در آخرالزمان برای مومنان اتفاق می افتد، فتنه های خاص تلقی می شود.
اتفاقات و فتنه ها در کلام معصومین :
امام باقر می فرماید:
"ای جابر قائم ظهور نمی کند تا اینکه فتنه ای شام را بگیرد بطوری که مردم به دنبال راه نجات می گردند ولی آن را نمی یابند و میان کوفه و حیره کشتاری واقع می شود که کشته های آنان در وسط راه ریخته می شود و منادی از آسمان ندا می دهد."
ای جابر بر زمین بنشین و در خانه ات بنشین (کنایه از این که اقدامی برای قیام مکن) تا نشانه هایی را ببینی… گروهی از ناحیه ترک خروج می کنند و به دنبال آن ناآرامی در روم پدید می آید قوم ترک پیشروی می کنند تا اینکه از دمشق می گذرند و در جزیره فرو می آیند از سوی دیگر گروهی از روم به پیش روی می پردازند تا اینکه در رمط فرو می آیند در آن سال اختلاف زیادی در همه زمین از ناحیه غرب رخ می نماید و اختلاف سراسر سرزمین اعراب را فرامی گیرد."هنگامی که اهل شام در میان خود اختلاف کردند از آنجا بگریزند زیرا در آنجا قتل و فتنه و آشوب است."
پیامبر اکرم (ص) می فرماید:" روزگار آنچنان می گذرد هر سال بدتر از سال گذشته و هر حاکم و امیری بدتر از حاکم و امیر پیشین است.تا این که اشخاص در فتنه و ظلم متولد می شوند به طوری که جز ظلم چیزی را نمی شناسند و زمین را آنگونه بیداد و ستم فرامی گیرد که کسی جرات گفتن الله ندارد."
حضرت علی (ع) گونه های متعدی از فتنه های آخرالزمان را بیان نموده اند، چهارمی یا پنجمی آنان را بدترین آنان خوانده اند.
در اولی خونریزی مباح می شود ، در دومی خونریزی و غارت اموال ، و در سومی خونریزی و غارت اموال و تجاوز به نوامیس ، چهارمی که حتی اگر در سوراخ روباه پنهان شده باشی دچار فتنه خواهی شد.
در حدیثی دیگر می فر مایند:" خداوند در این امت پنج فتنه قرار داده است. ابتدا فتنه ی عمومی و سپس فتنه خواص، پس از آن فتنه سیاه تاریک که مردم در آن بسان چهارپایان می شوند پس "هدنه" از صلح میان مسلمانان و کفار در پی جنگ و کشتار و در نهایت دعوت کنندگان ظلالت و گمراهی می آیند. در آن روز اگر برای خداوند جانشینی ماند در خدمتش باشد."
دجال، بزرگترین فتنه آخرالزمان :
خطر دجال برای جوامع بشری چنان گسترده و ویرانگر است که همه پیامبران الهی درباره آن هشدار داده و پیروان خود را از آن برحذر داشته اند.
پیامبر گرامی اسلام در این زمینه می فرمایند: هیچ پیامبری نبوده است مگر اینکه پیروانش را از دجّال بر حذر داشته باشد.
در روایات اسلامی به ویژه روایاتی که به طریق اهل سنت از پیامبر گرامی اسلام (ص) نقل شده از فتنه ای سخن به میان آمده که به تعبیر روایات بزرگترین فتنه آخرالزمان است و از آغاز آفرینش آدم تا روز قیامت فتنه ای به مانند آن نیامده است. از این رویداد بزرگ و فتنه سهمگین در روایات به (خروج دجّال) تعبیر شده است.
با وجود آنکه روایات فراوانی در زمینه ویژگی های دجّال و اعمال و رفتار او نقل شده است5 ولی باید اعتراف کرد که درک همه وجوه این موضوع به راحتی امکان پذیر نیست و نمی توان به تصویری کامل و بدون ابهام از این پدیده عجیب و بی مانند دست یافت با این حال با توجه به ضرورت شناختن این رویداد آخرالزمان و اهمّیت آماده شدن به این فتنه جهان گستر در این مقام با بهره گیری از روایات به تبیین برخی از وجوه فتنه دجّال می پردازیم.
معنا و مفهوم دجّال :
دجّال بر وزن فعّال صیغه مبالغه است که در ادبیات عرب برای دلالت به زیادی انجام کار از سوی فاعل به کار می رود در کتاب های لغت احتمال های متعدی برای ریشه و معنای این واژه مطرح شده است که در اینجا به برخی از آن ها اشاره می کنیم:
الف- واژه دجّال از (دجیل) است. دجیل به معنای قطران6 گرفته شده است گفتنی است اعراب در گذشته بدن شتران خود را برای پوشاندن عیوب آنها با ماده سیاه رنگی به نام قطران می پوشاندند و در عرف عرب به پوشاندن کامل بدن شتر با این ماده ترجیل می فتند از آنجا که دجّال چون قطران سراسر زمین را می پوشاند از او با این عنوان یاد می شود.
ب- واژه یاد شده از (دَجَل) به معنای دروغ و فریب مشتق شده و دلیل نامگذاری دجّال به این نام این است که او ادّعای پروردگاری می کند و این کار از بزرگترین دروغ ها است.
ج- ریشه لغت دجّال (دجل) به معنای درنوردیدن است و از این رو نام به دجّال اطلاق می شود که او بیشتر مناطق جهان را در می نوردد و تحت سلطه خود در می آورد.
د- دجّال از تدجیل به معنای پوشاندن ریشه گرفته است و به این دلیل او را دجّال می خواند که او با کفرش مردم را می پوشاند یا زمین را با فراوانی لشکریانش می پوشاند یا اینکه حق را بر باطل می پوشاند.
ه- این واژه از تدجیل گرفته شده که به معنای زراندود کردن برای فریب است. بنابراین، قول دلیل نامگذاری دجّال به این نام این است که او با دروغ و نیرنگ خود و همچنین با بیان کردن خلاف آنچه در دل دارد باطل را حق جلوه می دهد و موجب فریب مردم می شود.
و- لغت دجّال از (دُجال) به معنای طلا یا آب طلا مشتق شده است چون دجّال در هر جا که قدم میگذارد گنج های طلا هم با او همراه است. مولف لغت نامه ی (تاج العروس) پس از نقل اقوال یاد شده می نویسد: بهترین وجه آن است که گفت دجّال به معنای بسیار دروغگوست. و دروغ او سحر ، تهمت ، فریب ، حق پوشی ، اظهار مطالبی است که او در دل او وجود ندارد.7
با نگاهی اجمالی به مجموعه روایت هایی که در زمینه خروج دجّال و رویدادهای وابسته به آن نقل شده است با موضوع ها و سرفصل های متعدی رو به رو می شویم که بررسی کامل همه ی آن ها نیازمند پژوهشی ژرف و گسترده است در این جا برخی از این موضوع ها و سرفصل ها را بررسی می کنیم.
الف- حتمی بودن خروج دجّال: در روایات متعدی بر گزیرناپزیر بودن خروج دجّال به عنوان یکی از رویدادهای آخرالزمان یا قیامت یا نشانه های قیامت تاکید شده است. از جمله در روایتی که امیر مومنان علی (ع) از پیامبر گرامی اسلام نقل می کند می خوانیم: پیش از ساعت ( قیامت) رویداد گریزناپزیر است که (خروج) سفیانی و(خروج) دجّال از آن جمله اند8 در برخی روایات حتمی بودن خروج دجال به مانند حتمی بودن ظهور امام مهدی (عج) دانسته شده و این کار او کفر به شمار آمده است از آن جمله می توان به روایت نبوی زیر اشاره کرد.
"وهرکس نزول عیسی را منکر شده کافر شده است و هر کس خروج منکر شده کافر شده است."9
ب- بزرگی فتنه دجال در بسیاری از روایات براین موضوع تاکید شده که فتنه دجّال فتنه ای بزرگ و بی مانند است بر اساس یکی از این روایات پیامبر اعظم (ع) در یکی از خطبه های خود می فرماید:" ای مردم بر روی زمین فتنه ای بزرگتر از فتنه دجال نبوده است خدای تعالی هیچ پیامبری را بر نیانگیخته مگر اینکه امتش را از او برحذر داشته است.10 در روایت دیگری در همین زمینه از پیامبر اکرم(ص) چنین روایت شده است: از آفرینش آدم تا برپایی قیامت امری بزرگتر از دجّال نبوده است.11
ج- ضرورت پناه بردن به خدا از شر دجّال: در روایات فراوانی بر ضرورت پناه بر خدا از شر فتنه سفارش شده است از جمله در روایتی از پیامبر گرامی اسلام چنین نقل شده است" هر یک از شما هنگامی که از تشهد پایانی فارغ شدید باید از چهار چیز به خدا پناه برید"از عذاب جهنم، از عذاب قبر، از فتنه زمان زندگی و مرگ واز شر مسیح دجّال."12
د- ویژگی های دجّال :حال به بررسی مهم ترین ویژگی های ظاهری و رفتاری دجال می پردازیم. بر اساس روایات کافر بودن، ادعای پروردگاری کردن ، درنوردیدن سراسر جهان، عمر طولانی داشتن، یک چشم بودن و … از مهم ترین ویژگی های دجال است. برای روشن تر شدن این ویژگی ها چند روایت را که در این زمینه وارد شده است بررسی می کنیم.
در یکی از احادیث نبوی این گونه توصیف شده است." من درباره دجال با شما سخن گفتم و بیم آن دارم که شما آن را درک نکنید مسیح دجّال مردی کوتاه قد با پاهای فاصله دار و موهای پیچان (مجعد) است. یک چشم بیشتر ندارد و چشم دیگر او به طور کلی محو شده و هیچ برآمدگی و فرورفتگی از آن باقی نمانده است اگر (امر او) بر شما متشبه می شود بدانید پروردگار شما یک چشم نیست و شما هرگز پروردگار خود را نمی بینید تا اینکه از دنیا بروید."13
در این باره همچنین از پیامبر اعظم (ص) نقل شده که فرمود" دجال کسی است که چشم چپ او نابینا است و در پیشانی او نوشته شده است کافر."
در روایت نبوی دیگری که در منابع روایی شیعه نیز نقل شده است، درباره ویژگی های دجال چنین می خوانیم:
( ای مردم! خداوند پیامبری را به رسالت مبعوث نکرد جز اینکه قومش را از دجال ترساند و خدای تعالی آن را تا به امروز بر شما تاخیر انداخته است و اگر امر بر شما متشبه شد بدانید که خداوند یک چشم نیست و دجّال که فاصله بین دو گوشش یک میل است خروج می کند و بیشتر پیروان او یهود و زنان اعرابند و به همه کرانه های زمین جز مکه و حومه آن و مدینه و حومه آن درآید.)14
در روایتی که از امیرالمومنین (ع) نقل شده است آن حضرت در پاسخ (اصبغ بت نباته) که از آن حضرت درباره ویژگی های دجال پرسیده بود می فرماید"دجّال صائد بن صائد [صید] است و بدبخت کسی است که او را تصدیق کند و نیک بخت کسی است که او را تکذیب نماید. او از شهری خروج کند که به آن اصفهان گویند. از قریه ای که او را یهودیه می شناسند. چشم راستش ممسوح [نابینا] است و چشم دیگرش که بر پیشانی اوست آنچنان می درخشد که گویی ستاره سحری است و در آن علقه ای است که با خون در آمیخته و میان دو چشمش نوشته شده است: "کافر" و هر کاتب و بی سوادی آن را می خواند و در دریاها فرو می رود، آفتاب با او حرکت می کند و در مقابلش کوهی از دود است و پشت سرش کوه سفیدی است که مردم آن را طعام پندارند. در قحطی شدیدی در حالی که بر حمار سپیدی که فاصله هر گامش یک میل است، سوار شده خروج می کند و زمین منزل به منزل زیر پایش در نوردیده شود و بر آبی نگذرد جز آنکه تا روز قیامت فرو رود و با صدای بلندی که جن و انس و شیاطین در شرق و غرب عالم آن را می شنوند، می گوید: "ای دوستان من! به نزد من آیید، من کسی هستم که آفرید و هماهنگی بخشید و اندازه گیری کرد و راه نمود. من پروردگار والای شما هستم". در حالی که آن دشمن خدا دروغ می گوید. او یک چشمی است که غذا می خورد و در بازارها راه می رود و پروردگار شما یک چشم نیست و غذا نمی خورد و راه نمی رود و زوالی ندارد."15
با توجه به مطالبی که عنوان شد در می یابیم که فتنه دجال فتنه سهمگین پیچیده و بسیار گمراه کننده است که باید برای در امان ماندن از آن تنها به خدای بزرگ پناه برد.16

فصل سوم
آیا ظهور می تواند نزدیک باشد؟

بنا بر نص صریح قرآن کریم، هنگامی که حضرت موسی(علیه السلام) بر آن شد که برای ملاقات و مناجات با پروردگار خویش آهنگ کوه طور نماید، قوم خویش(بنی اسراییل ) را فراخواند و آنان را وعده کرد که تا پایان سی روز آینده به سوی ایشان باز خواهد گشت و آنگاه که خداوند متعال ده روز دیگر بر آن سی روز افزود عده ای از بنی اسرائیل گفتند موسی (علیه السلام) خلف وعده کرده و این مساله زمینه ساز فتنه سامری و گوساله پرستی قوم یهود گردید. (الاعراف/142
با توجه به پیامها و عبرتهای موجود در آیه یاد شده باید گفت یکی از آفتها و آسیبهایی که می تواند به منزله یک تهدید برای نهضت انسان ساز و امید آفرین مهدویت به شمار رود مساله "توقیت" یا تعیین وقت واقعه ظهور است.
به فراست می توان دریافت که مساله "توقیت" اساسا بر خلاف فلسفه و مفهوم واقعی انتظار فرج است و ای بسا منتظران را سرخورده، دلسرد و ناامید سازد و یا اینکه در اصل اعتقاد ایشان به پدیده ظهور خدشه وارد آورد. چه آنکه وقتی گفته می شود ظهور در فلان زمان مشخص حتما واقع خواهد شد ولی در زمان وعده شده ظهور تحقق نپذیرد آنگاه فرد منتظر افزون بر اینکه ممکن است ایمان خویش را نسبت به اصل ظهور منجی از دست دهد سرشکسته، مایوس و ناامید نیز خواهد شد. از سوی دیگر چنانچه گفته شود ظهور تا فلان زمان خاص به وقوع نخواهد پیوست آنگاه فرد منتظر به خیال اینکه هنوز تا زمان ظهور فرصت کافی در اختیار دارد تلاش خویش را برای دستیابی به آمادگی لازم برای واقعه ظهور فروخواهد گذاشت.
بدینسان می توان گفت کارکرد حقیقی انتظار در عصر غیبت در گرو عدم تعیین وقت خاص برای واقعه ظهور می باشد.
از همین روست که در کثیری از روایات منقول از اهل بیت علیهم السلام، ادعای تعیین وقت ظهور برابر با "کذب" خوانده شده و شیعیان مامور به تکذیب این مدعیان گردیده اند. چنانکه در توقیع مبارک امام زمان علیه السلام به "اسحاق بن یعقوب" آمده است:
"… و اما ظهور الفرج فانه الی الله تعالی ذکره و کذب الوقّاتون"(3)
(و اما آشکار شدن فرج وابسته به اراده حق تعالی است و وقت گزاران دروغزنانی بیش نیستند)
البته نهی از "توقیت" نباید منجر به این شود که شیعیان و منتظران، امر ظهور را پدیده ای دور از دسترس و مستقل از اراده خویش،که در آینده ای محتمل و نامعلوم به وقوع خواهد پیوست، بیانگارند. بلکه باید با حفظ روحیه نشاط و امید، همواره ظهور را در چند قدمی خویش ببینند و این همان چیزی است که در برخی مجامع روایی و پاره ای از متون دینی بدان تصریح شده است چنانکه در دعای "عهد" آمده است:
"… اللهم اکشف هذه الغمه عن هذه الامه بحضوره و عجل لنا ظهوره انهم یرونه بعیدا و نریه قریبا"(4)
پروردگارا! با حضور ولی و دوست خود اندوه را از دلهای این امت بزدای ودر ظهور وی شتاب کن (هرچند) دیگران (ظهور حضرتش را دور می انگارند و لی ما آن را نزدیک می بینیم.)
قدر مسلم پاره ای از نشانها ی ظهور در عصر حاضر تحقق یافته است ظهور این نشانه ای نوید بخش قریب الوقوع بودن اکبر است، لکن اراده و فعل آدمیان می تواند در کنار سایر اسباب، موجب تسریع یا تاخیر آن گردد.
هرشیعه در پاسخ به این سوال به صورت طبیعی دباید جوابش این باشد که بله ظهور نزدیک است، این از آموزه های شیعه است ازآموزه های پر مغز مذهب شیعه است" انهم یرونه بعیدا و نراه قریبا " ، اساسا به ما گفتند اگر می خواهید منتظر واقعی باشید باید نسبت به نزدیکی ظهور همواره امیدوار باشید .
از بشارتهای نزدیک به ظهور مرگ عبدالله پادشاه عربستان است.
امام صادق(ع) می فرماید: هرکس مرگ عبدالله را برای من تعیین کند من ظهور قائم (عج) را برای او ضمانت می کنم . وقتی عبدالله در گذشت مردم برای حکومت به کسی توافق نمی کنند و فرمانروایی های چند ساله پایان یافت و حکومت های چند ماهه و چند روزه فرا می رسد چندان طول نمی کشد تا حکومت به دست صاحب اصلی اسش حضرت حجت برسد.
اینکه امام فرموده اند فرمانروایی های چند ساله به پایان می رسد و هفته ای و چند روزه می شود یعنی اینکه هرکس از فرزندان عبدالعزیز یعنی پادشاهان عربستان به حکومت می رسیدند یکی عمر حکومت می کردند وی در بعد از عبدالله کسی که به حکومت می رسد یک ماه بیشتر دوام نمی آورد و کشته می شود، کس دیگری که سر کار می آید یک هفته هم دوام نمی آورد تا اینکه طرف را تا صبح نصب می کنند ولی تا شب کشته می شود تا حکومت به دست خود حضرت اداره شود.
امام صادق (ع) فرمودند: هنگامی که مردم در عرفات وقوف کرده اند سواری که بر وسیله تیز تکی سوار است از راه می رسد و مرگ خلیفه ای را خبر می دهد فرج آل محمد (ص) و فرج همه مردم در آن است .
به احتمال قوی مرگ عبدالله باشد که باید منتظر بود.
امام علی (ع) : پادشاه مصر یکی از نشانه های عجیب است که قلبش حسن(وسط اسم او حسین است)و سرش محمد(اول اسمش محمد) است که جدش را هم تغییر داده (محمد حسنی مبارک، سید است که سید را برداشته مبارک گذاشته است.) هرگاه از حکومت خارج شد برایند مهد(عج) به پشت در خانه هایتان رسیده است پس قبل از اینکه در بزند به سوی او بشتابید هرچند به روی برف ها بخیزید.
انقلابهای اعراب از علائم نزدیک به ظهور در روایات :
علی (ع) : یهود برای تشکیل دولت خود در فلسطین از غرب به منطقه عربی خاورمیانه خواهند آمد، سوال می شود پس عرب ها در آن موقع کجا هستند؟ فرمود : عربها در آن موقع از هم پاشیده و ارتباط شان از هم گریخته و متحد و هماهنگ نیستند. سوال شد آیا این بلا و گرفتاری طولانی است؟ فرمودند تا زمانیکه عربها زمام امور خودشان را از نفوذ دیگران رها ساخته و تصمیم های جدی آنان دوباره تجدید شود. آنگاه سرزمین فلسطین بدست آنان فتح خواهد شد. و عرب ها پیروز و متحد خواهند گردید. نبروهای کمکی از طریق وسعت سرزمین عراق به آنان خواهند رسیدکه بر روی پرچمهایشان نوشته شده (القوه) و عربها و سایر مسلمانان همگی مشترکاٌ برای نجات فلسطین قیام خواهند کرد. و با یهود خواهند جنگید و چه جنگ بسیار سختی که در وقت مقابله با یکدیگر در بخش عظیمی از دریا روی خواهد داد که در اثر آن مردمان در خون شناور شده و افراد مجروح بر روی اجساد کشته شدگان عبور می کنند . عربها سه بار با یهود می جنگند و در مرحله چهارم که خداوند ثبات قدم و ایمان و صداقت آنها را دانست همان پیروزی یر سرشان سایه می افکند به خدای بزرگ سوگند که یهودیان مانند گوسفند کشته می شوند تا جائی که حتی یک نفر یهودی هم در فلسطین باقی نخواهد ماند.
پیامبر اکرم(ص): بعد از من می باشد دوره خلفاء و بعد از خلفاء ،امراء و بعد از امراء پادشاهان و بعد ازپادشاها ، بی رحم ها و کشتندگان مردم به ناحق و آن ها کسانی هستند که مجبور می کنند مردم را به قهر و غلبه تا ایشان را اطاعت کنند و سرکش و دل سختند و بعد از این ها مردی است از اهل بیت که پر می کند زمین را از عدل و داد و از بعد اوست قحطانی که او از اهل بیت است.
توضیح : وره خلفاء و امراء که قبلاٌ گذشته و دوره پادشاهان هم که اکنون با حرکت کشورهای عربی در حال اتمام است. در آینده نزدیک نیز آمریکائی ها و اروپاییان برای دخالت در کشورهای عربی ظوراٌ به منطقه خواهند آمد که در حدیث اشاره شده است و مدت کمی حضور خواهند داشت بعد حضرت محمد(عج) ظهور می نمایند و قحطانی که علی (ع) است که بعد از حضرت صالحه رجعت انجام می گیرد حضرت (ع) زمامدار عموم را در دست خواهند گرفت انشائالله.
امام علی (ع) : هر گاه آن زمان فرا رسد ( زمان ظهور) هلالهای ماه بزگ به چشم می آیند ، تا آن جا که ماه شب نو، دو شب دیده شود و کاهی پنهان می شود تا جایی که ماه رمضان در آغاز خود افطلر را روزه نگیرد و عید فطر را در پایان آن روزه گرفته شود.

منابع
1. ابن حماد، الفتن، ج 2، ص 517، ح 1446
2. احمد بن حنبل، مسند، ج 2، ص 237، محمدبن مسلم، صحصح، ج 1، ص 412، باب 25، ح 588
3. الفتن، ج 2، ص 519، ح 1454
4. تاج العروس ، ج 14، ص 228
5. رایات الهدی و الظّلال فی عصر الظهور ، ص 101
6. ر.ک: معجم الاحادیث الامام المهدی علیع السلام، ج2، ص 137-5 ؛ لطف الله صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، ج 3، صص 111-103
7. شیخ طوسی، کتاب الغیبه ، ص 436 ؛ محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج 52 ، ص 209، ح 48
8. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ترجمه ممنصور پهلوان، ج 2، ص 319، بحارالانوار، ج 52، صص 194-193
9. فرائد السمطین، ج 2، ص 334، ح 585
10. کتاب الغیبه نعمانی ، ص 171 ؛ بحار الانوار ، ج 52 ، ص 232
11. کمال الدین و تمام النعمه،ج 2، صص 15604-15603
12. کنزالعمال ، ص 11 ، ح 31442 به نقل از ابن عساکر
13. مختصر اثبات الرجعه ، ح 16، به نقل از مجله تراثنا ، سال 2 ، ش 4 ، صص 454-455
1 – کنزالعمال ، ص 11 ، ح 31442 به نقل از ابن عساکر
2 – کتاب الغیبه نعمانی ، ص 171 ؛ بحار الانوار ، ج 52 ، ص 232
3 – رایات الهدی و الظّلال فی عصر الظهور ، ص 101
4 – مختصر اثبات الرجعه ، ح 16، به نقل از مجله تراثنا ، سال 2 ، ش 4 ، صص 454-455
5 – ر.ک: معجم الاحادیث الامام المهدی علیع السلام، ج2، ص 137-5 ؛ لطف الله صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، ج 3، صص 111-103
6 – "قطران" ماده رقیق و چسبنده و سیاه رنگی است که با جوشاندن چوب، زغال و مانند آن به دست می آید و برای نگهداری چوب از پوسیدگی به کار می رود (فرهنگ لاروس، ج2، ص 1649)
7 – تاج العروس ، ج 14، ص 228
8 – شیخ طوسی، کتاب الغیبه ، ص 436 ؛ محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج 52 ، ص 209، ح 48
9 – فرائد السمطین، ج 2، ص 334، ح 585
10 – ابن حماد، الفتن، ج 2، ص 517، ح 1446
11 – همان، ص 518، ح 1450
12 – احمد بن حنبل، مسند، ج 2، ص 237، محمدبن مسلم، صحصح، ج 1، ص 412، باب 25، ح 588
13 – الفتن، ج 2، ص 519، ح 1454
14 – شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ترجمه ممنصور پهلوان، ج 2، ص 319، بحارالانوار، ج 52، صص 194-193
15 – کمال الدین و تمام النعمه،ج 2، صص 15604-15603
16 – برای مطالعه بیشتر در زمینه موضوع دجال ر.ک: سعید ایوب، غقیده المسیح الدجّال فی الادیان، چاپ اول، بیروت، دارالهادی
—————

————————————————————

—————

————————————————————

36


تعداد صفحات : 36 | فرمت فایل : WORD

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود