تارا فایل

تحقیق و پژوهش اصول و نقش حیا و حجاب در تربیت فرزندان در خانواده




بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:
اصول و نقش حیا و حجاب در تربیت فرزندان در خانواده
پاییز 96

فهرست
مقدمه: 2
پوشش مادر و تاثیرآن در فرزندان 4
آموزش محرم و نامحرم در خانواده 5
خانواده و بدحجابی فرزندان: 7
نقش حیاء در تربیت 12
حیاء در ارتباط با خداوند، دیگران و خود 13
وظیفه پدر و مادر در رشد دادن حیای فرزندان 15
ذکر توسّل 16
نتیجه گیری 21
پیشنهادات: 23
منابع: 26

مقدمه:
هر بچّه ای که به دنیا می آید، از نظر درونی نهاد او این چنین است. پرده دار است نه پرده دَر و همان پرده داری موجب می شود که به طرف فعل قبیح و زشت نمی رود، من عرض کردم "حیای من الله" داریم، "حیا من الناس" داریم، "حیا من النفس" داریم. اینها در جای خودش بحث دارد، ولی بدانید ریشه این است. این که من عرض کردم راجع به حیا، هم نسبت به پیشگیری نسبت به افعال زشت است؛ هم قبل از آن است هم بعد ازآن است. کارسازی دارد. قبل از آن مانعیّت دارد یعنی این موجب می شود که انسان به سمت کار بد و زشت نرود، یعنی همین شرم که درونی است موجب می شود شرم او می آید. اگر یک وقتی هم ـ نعوذ بالله ـ فرض کنید یک کار زشتی از او سر زد تا آنجایی که هنوز مسخ نشده است و این پرده به طور کلّی دریده نشده و از بین نرفته، متاثّر می شود. خودِ او خجالت می کشد؛ خودش، خودش را سرزنش می کند. لازم نیست دیگران به او بگویند. که ما تعبیر می کنیم می گوییم: وجداناً ناراحتم. این "وجداناً ناراحتم" معنای آن همان مساله حیا بوده که خداوند در درون او گذاشته بوده است.
تربیت به معنای فراهم آوردن موجبات رشدوپرورش وشکوفایی تمامی استعدادهای وتوانایی ها و قابلیت های انسان به منظوررسیدن به کمال وسعادت مطلوب می باشد که نیاز به آگاهی و تمرین عملی دارد مادر به عنوان الگوی عملی و تاثیر گذار، روی شخصیت و طرز تفکر فرزندان به ویژه دختران نقش نمادین دارد و رفتار، کردار و پندار او مستقیما در فرایند رشد و تکوین، تعیین کننده است. در جوامع اسلامی که حتی مردان بزرگ از دامن آنان به معراج میروند. زن جایگاه والایی در توسعه و ترویج فرهنگ اسلامی دارد. امام صادق(ع) میفرمایند: "خوشبخت کسی است که مادرش دارای گوهر گرانبهای عفت باشد".
تربیت به معنای فراهم آوردن موجبات رشدوپرورش وشکوفایی تمامی استعدادهای وتوانایی ها و قابلیت های انسان به منظوررسیدن به کمال وسعادت مطلوب می باشد که نیاز به آگاهی و تمرین عملی دارد.درونی شدن صفت حیابخشی از سیر تربیت است که به طورطبیعی باید در خانواده اتفاق بیفتد چون اولین الگوی فرزندان،پدر مادر هستند و تجلی حیا در رفتار والدین ،آرام آرام رفتار وسپس نفس کودک را شکل میدهد.تاثیر تربیت به حدی است که حتی میتواند آثار صفات ارزش و ژنتیک را در انسان از بین برده وصفات وحالات جدیدی را جایگزین آنها نماید واگر والدین در جهت انتقال عقاید صحیح و ایجاد رفتار درست در فرزندان خود کوشا باشند،خیر او را فراهم کرده اند وخداوند بر آنها رحمت خواهد نمود. این پژوهش به صورت کتابخانه ای و توصیفی سعی نموده بامحور قرار دادن آیات و روایات موجود در رابطه با حیا و عفت پیشگی وبررسی انها،به نقشی که والدین در تربیت صحیح فرزند را بدست آورد. درنهایت راهکارهایی که اسلام برای تربیت فرزندان با حیاو عفیف نشان داده و عوامل موثر در تربیت صحیح ایشان بیان گردید
عفت در انسان یک امری طبیعی و فطری است و با دلایل قرانی و روائی به اثبات رسیده و حال این عفت نقش مهمی در تربیت فرزندان دارد.با بررسی نقش مادر در تربیت فرزندان ، ضروری است که این مساله را با روش های صحیح بررسی کرد .در این پایان نامه از منابع تربیتی، روانشناسی و تفسیری استفاده شده و در مفهوم شناسی این نتیجه حاصل گردید که عفت ریشه در فطرت انسان دارد.تمام ادیان آسمانی، حجاب و عفاف زن را لازم شمرده اند و جامعه بشری را به سوی آن دعوت کرده اند؛ چرا که لزوم عفاف و حجاب به طور طبیعی در فطرت زنان به ودیعت نهاده شده است. خداوند در قرآن کریم عفت را از صفات مومنین شمرده است. و وجود و ضرورت عفت از نظر علمی و تجربی نیز به اثبات رسیده است.وبه دلایل محکم قرانی و روائی استناد و اثراتی که باقی می گذارد پرداخته است. از طرف دیگر ابعاد عفت در پوشش و گفتار و رفتار را باید رعایت کرد و عوامل عفت همچون تقویت ایمان،شناخت ابعاد وجودی خود و ارزش مقام والای آدمی ،نقش دوستی و معاشرت با افراد باحیا،توجه به برکات حیا و عواقب بی حیائی را شناخت و آثار و مصادیق عفت از جمله عفت و بی عفتی در زمینه فردی-خانوادگی و اجتماعی و آثار دنیوی و اخروی عفت و عفاف در تاریخ گذشته و معاصر تقویت نمود.پس با توجه به نقش مادر در ایجاد و حفظ عفت فرزند که با ذکر مراحل مختلف،تاثیر گذاری عفت مادر را به تصویر می کشد و در سایه این تربیت جامعه ای سالم وارزشی را رقم می زند و به این نتیجه می رسد که مادری عفیف،می تواند فرزندانی عفیف تربیت کند. کلید واژه ها : عفت – تربیت – نقش  "یَاَ اَیّهَاَ النَّبِیُّ قُل لّاَزواجِکَ وَ بَنَاتِکَ وَ نِسَاءِ المومِنِینَ یُدنِینَ عَلَیهِنَّ مِن جَلابِیِبهِنَّ ذلِکَ اَدنَی اَن یُعرَفنَ فَلَا یُو ذَینَ وَ کَاَن الله غفوراً رَّحِیماً"؛ "ای پیامبر به همسران و دخترانت و زنان مومنان بگو (هنگام خروج از منزل چادرهای خود را بپوشند. این کار برای این که (به عفت و پاکدامنی) شناخته شوند و مورد آزار و اذیت قرار نگیرند بهتر است (و اگر تا کنون خطا و کوتاهی در زمینه عدم رعایت حجاب از آن ها سر زده است) خداوند همواره آمرزنده رحیم است."http://jafariyeqom.whc.ir/article/view/14521/%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%B1%D8%A7%D8%A8%D8%B7%D9%87-%D8%B9%D9%81%D8%AA-%D9%85%D8%A7%D8%AF%D8%B1-%D9%88-%D8%AA%D8%B1%D8%A8%DB%8C%D8%AA-%D9%81%D8%B1%D8%B2%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86 – _ftn1
در اسلام مساله عفت در مباحث اخلاقی برای زن و مرد مطرح شده ولی تکیه بیشتر آن روی زنان است. چیزی که موجب تربیت صحیح فرزندان ما می شود در وهله ی اول مربوط به عفت مادر می باشد، یعنی مادر باید از خود شروع کند و به تمام ارزش ها و احکام الهی پایبند باشد و از شهوات و آلودگی ها خود را دور نگه دارد .
مادر محور اصلی زندگی فرزند است و نخستین انتقال دهنده اثرات ذهنی ، فردی و اجتماعی می باشد .
بنابراین اگر مادری می خواهد فرزندانی با عفت تربیت کند باید بداند که چگونه می تواند نقش عفت را در آنها درونی کند . به عبارت دیگر باید به ابعاد عفت واقف باشد که چگونه و با چه روش تعلیمی می تواند به فرزندان خود اثرات مثبت عفت و خطرات بی عفتی را آموزش دهد و این گوهر گرانبها را در وجودشان به ودیعه گذارد . آنچه به نظر می رسد و می تواند تا حدودی به این سوالات پاسخ دهد از قبیل : عفیف بودن مادر ، تغذیه حلال ، کنترل شهوت ، تاثیر دوستان و همکلاسی ها ، الگو برداری از شخصیت مهم در اسلام ، آگاهی در روابط آنان و بسیاری مواردی دیگر
امام خمینی(ره)، نیز درخصوص میزان نفوذ و تاثیر تربیتی مادران در شخصیت کودکان می فرمود: "سعادت بچهها از دامن مادر شروع میشود. آن قدری که اخلاق مادر در بچه و کودک نورس تاثیر دارد و به او منتقل میشود، از دیگران عملی نیست. مادرها مبداء خیرات هستند و اگر خدای نخواسته مادرانی باشند که بچه ها را بد تربیت کنند، مبدا شرورند. یک مادر ممکن است یک بچه را خوب تربیت کند و آن بچه، یک امّت را نجات بدهد و ممکن است بد تربیت کند و موجب هلاکت امّت بشود."
این مجال به دنبال تبیین نقش تربیتی مادران، در ترویج فرهنگ حجاب و عفاف از طریق تحکیم این ارزش والای اسلامی و ایرانی در بین دختران این – مادران نسل های آتی – است.

پوشش مادر و تاثیرآن در فرزندان
از نظر حکم شرعی، واجب نیست مادر همهی اعضای بدن خود را از فرزندان خودش بپوشاند. بنابراین باز بودن سر و گردن، دستها و پاها و ساق پا اشکالی ندارد.
امّا از نظر تربیتی باید بگوییم کودک بهراحتی رفتار و صدای مادر را تشخیص می‎دهد و آن را دنبال می‎کند. رفتار مادر برایش کاملاً آشناست و حافظه‎اش مملو از خاطراتی از این رفتارها است؛ کودک از رفتار و شکل آنها عکسبرداری و در حافظه ی خود ذخیره می‎کند.
پایه‎های اساسی رشد شخصیت کودکان و نوجوانان از طریق تقلید نهاده می‎شود و این شیوهی تقلید هم از راه شنیداری و هم از طریق بصری حاصل می‎شود. تقلید و الگوپذیری از ویژگی های دوران کودکی است. کودک هر آنچه را که ببیند، براساس تقلید می‎پذیرد و مطابق آنها عمل می‎کند، بدون اینکه از خوبی و بدی آن اطلاع داشته باشد. چشم و گوش کودک، چون دریچه‎ای باز است و ذهن کودک مانند دوربین عکاسی است که هر چه می‎بیند در آن منعکس و ثبت می‎شود.
بنابراین رفتار مادر تاثیر فراوانی بر روی کودکان دارد. آنها نمی‎توانند در کارهایشان هدف‎گیری درستی داشته باشند، لذا تمام توجه‎اش به پدر و مادر و اطرافیان است، اعمال و حرکات آنها را مشاهده می‎نمایند و از آنان تقلید می‎کنند.
این امر در مورد پوشش نیز صدق میکند. اگر مادر همیشه با پوشش مناسب در مقابل فرزندان خود ظاهر شده باشد؛ کودک هم سعی می‎کند همان پوشش را از مادر تقلید کند و در دوران نوجوانی که نوبت به انتخاب می‎رسد، سعی می‎کند با مادر همانندسازی کند و همان شیوهی مادر را برای خود انتخاب کند.
بعضی از والدین تصور می‎کنند بچه‎ها چیزی نمی‎فهمند لذا با پوشش نامناسب در مقابل فرزندان خود ظاهر می‎شوند. غافل از اینکه کودک آنچه را می‎بیند، در حافظهی خود ضبط کرده، روزی نمونهی آن را از خود بروز خواهد داد.
امام باقر (ع) در این مورد می فرمایند: "بپرهیزید از اینکه در حالی عمل زناشوئی را انجام دهید که کودکی بتواند شما را ببیند و وضعیت شما را توصیف کند." در حدیثی امام صادق( ع ) می‎فرماید: "در حالی که کودکی در خانه هست نباید مرد با همسرش جمع شود چون دیدن این منظره به وسیلهی کودک باعث می‎شود که کودک در بزرگسالی زناکار شود."

پوشش اطرافیان در بلوغ زودرس کودک نقش مهمی دارد. کودکی که قبل از سن نوجوانی هر روز با بدن نیمهعریان مادر و خواهر مواجه است، زمینهی تحریک جنسی در او سریع‎تر و زیادتر میشود و باعث ظهور زودرس علائم بلوغ جنسی میگردد. همچنین پوشش‎های نامناسب والدین در مقابل فرزندان، حیاء و عفت را در دید و منظر آنها کم اهمیت جلوه میدهد. بنابراین لازم است مادر قبل از پنج سالگی در مقابل کودکان پوشش مناسب داشته باشد تا تصویری که در ذهن کودک از مادر باقی می‎ماند، تصویری زیبا و آراسته باشد و الگوی مناسبی از پوشش در ذهن کودک نقش ببندد.
آموزش محرم و نامحرم در خانواده
شناخت صحیح احکام الهی عنصری مهم، در تربیت دینی فرزندانمان محسوب می شود. اگر بخواهیم فرزندان خود را طوری تربیت کنیم که احکام الهی را رعایت نمایند باید از همان کودکی بر طبق دستورات دینی عمل نماییم. برای اینکه دختران و پسران هنگام بلوغ با مشکلی روبهرو نشوند و به تدریج با نقش خاص خود به عنوان دختر و یا پسر آشنایی یابند. بایستی از ابتدا بهطور جداگانه با آنها رفتار شود. این مساله در مورد دختران اهمیت بیشتری دارد زیرا آنها زودتر از پسران به بلوغ می رسند. در تعالیم اسلامی به این نکته توجه کامل و توصیه شده است که از حدود 6 سالگی، با دختر و پسر با روشی جداگانه رفتار شود. در روایات اسلامی توصیه شده است که دختر بچهی شش ساله را، پسر بچه یا مرد نامحرم نبوسد و در بغل نگیرد. همچنین زن های نامحرم از بوسیدن پسر بچهای که سنش از هفت سال گذشته است، خودداری کنند. همینطور توصیه کرده اند که بستر کودکان در شش سالگی از هم جدا شود. رعایت این اصول سبب می شود که دختران و پسران از همان آغاز به تدریج نقش مردانه و زنانهی مناسب را پیدا کنند و برای بلوغ آمادگی کافی داشته باشند. به هر حال باید از دوران کودکی زمینه برای رشد ویژگی های فطری دختر و پسر در خانواده فراهم آید و هر یک از این دو در مسیری که آفرینش با تدبیری حکیمانه پیش پای آنها نهاده است، سوق داده شوند. کودک موقعی فعل تربیتی درونی را پیدا می کند که خود بهطور فعال در آن نقش داشته باشد. اگر خواهان آن هستیم که کودکان مقررات، ارزش ها، خصایل و فضایل اخلاقی را درونی کنند باید لوازم و شرایط تربیت را بهگونه ای فراهم کنیم که کودک، خود، راغب و مایل به آن شود. مهمترین اصل در تربیت خودانگیخته، مسالهی رغبت ها و علایق کودک است. نوجوانان و جوانان باید خود را چنان با ارزش و با عزم و اراده تصور کنند که خویشتن را از درون کنترل کنند. آنان چنین انتظاری را در خود بپرورانند که حتما می باید دیگران آنها را کنترل کنند. بلکه بایستی به گونه ای رشد یابند که حتی در شرایطی کاملا دور از چشم افراد – که امکان بهره وری نیز برای آنان فراهم باشد – به لحاظ تقوایی، خود را نگه دارند و دست از پا خطا نکنند. نوجوانان را باید به گونهای تربیت کرد که خودکنترل بار آیند. از مسایلی که امام خمینی بیشتر به آن توجه داشتند، محدود بودن ارتباط بین زن و مرد بود. همچنین امام راجع به حجاب دختران می فرمایند: "تا تکلیف نشده حجاب لازم نیست، میتواند هر رنگی که می خواهد بپوشد. ولی وقتی تکلیف شد، دیگر نگویید عیب ندارد. این را به بچه تلقین کرده اید که راجع به مسایل دینی سخت نباشد، باید به بچه فهماند که بعد از سن تکلیف، پسرعمو و پسرخاله نامحرم هستند و باید حجاب داشته باشد. این عیب ندارد. سلیقه های مختلف پدر و مادر مسایل شرع را تغییر می دهد یا از اصل برمی گرداند و برای بچه کار را مشکل می کند. نباید مسایل شرع را برای بچه مشکل کرد. اسلام دین راحتی است. دین سختی نیست."
شرع مقدس اسلام در رعایت رفتار و پوشش فرد مسلمان حدودی را تعیین کرده است. پوشیده بودن بدن زن و مجاز بودن برای عدم پوشش کفین و وجه و نیز مجاز نبودن مرد و زن در سخن گفتن با یکدیگر به گونه ای که گناه در آن وجود داشته باشد، به عنوان حداقل حدودی است که می باید رعایت شود. در مورد رعایت حدود شرعی در روابط دختر و پسر میباید اولاً ما حدود را به خوبی بشناسیم و از افراط و تفریط بیهوده اجتناب کنیم. ثانیاً فرزندان را افرادی بار بیاوریم که با کنترل درونی رشد کنند نه فقط با کنترل های بیرونی ما. آموزش حدود شرعی و مراعات آنها نه تنها نشانهی عقبماندگی و یا محدود سازی فرزندان نیست، بلکه خود نشانگر دقت و توجه یک خانواده به حدود رفتار اجتماعی است. هر قدر فرهنگ یک خانواده بالاتر باشد، به جزئیات و دقایق زندگی و از آن جمله روابط اجتماعی با دیگران، توجه بیشتری می کند. دختری که در برخورد با افراد نامحرم از نظر پوشش مراعات می کند و نیز رفتاری متین و مطابق دین در مقابل آن-ها دارد، سطح فکر و فرهنگ خود را نشان می دهد
خانواده و بدحجابی فرزندان:
خانواده: بهتحقیق نخستین و موثرترین محیط آموزشی و تربیتی انسان، محیط خانوادگی است و اولین مربیان و معلمان او پدر و مادر هستند. خانواده به مثابهی هسته ی اصلی و اولیه ی جامعه بوده، حالات فکری و روانی انسان را شکل می-دهد. کودک از زمان تولّد تا سالیانی چند، در تماسی مستقیم و انحصاری با خانواده است.
کودک در محیط خانواده طریقه ی خوردن، سخن گفتن، لباس پوشیدن و راه رفتن را می آموزد. سلسلهی اعصاب و مغز و ذهن حساس و ظریف کودک از همان آغاز ولادت مانند دستگاهی دقیق از صحنهها، حوادث، رفتار و اعمال، حالات پدر و مادر فیلم-برداری نموده، شخصیت خود را شکل می دهد.

عدم رعایت پوشش اسلامی از سوی مادر و ارتباط پدر و مادر با نامحرم بدون عنایت به موازین اخلاقی و اسلامی، در کاهش حساسیت های اعضای خانواده بهویژه فرزندان نسبت به هنجارها و ارزش های دینی کاملا تاثیرگذار خواهد بود.
بر اساس تحقیقات به عمل آمده، خانواده ی اکثر قریببهاتفاق دختران و زنان بدحجاب و بزهکار یک یا چند ویژگی ذیل را داشته اند:
– از هم پاشیدگی کانون خانواده، (چه به صورت ناقص یا کامل، اتفاقی یا ارادی،
– عدم مراقبت والدین از فرزندان در اثر جهالت، گرفتاری و یا نقیصه های جسمی، حسی و عاطفی.
– اعتیاد، بزهکاری و انحراف یک یا چند عضو خانواده.
– فضای نامطلوب خانوادگی در اثر تبعیض و تحقیر اعضای خانواده بهویژه مادر و فرزندان دختر؛ و یا نازپروردگی، خشونت، حسادت، کثرت عائله و … .
– اختلافات مذهبی یا نژادی (ناهماهنگی در اصول تربیتی.)
– ضعف اعتقادات دینی و عدم حضور و مشارکت پدر و مادر در مراسم و اجتماعات مذهبی .
– رفاه بیش از حدّ و درآمدهای نامشروع و بادآورده.
– فقر، بیکاری و مشکلات شدید مالی.
نقش زیربنایی عنصر "حیا" در تربیت و اینکه "حیا" امری فطری و آمیخته با خلقت انسان است، "حیا و پرده داری" در درون و فطرت فرزند موجود است وظیفه خطیر پدر و مادر در رشد دادن حیای فرزندان در همه ابعاد توجّه گردد. اوّلین محیطی که قوی ترین نقشِ سازندگی را بر روی انسان دارد؛ محیط خانوادگی و رابطه پدر و مادر با فرزند است. پدر و مادر در سه بُعد نقشِ روش دادن و تربیت کردن فرزند را دارند؛

1-دیداری
2-شنیداری
3-رفتاری

در ارتباط با مساله دیداری، هم پیکره ی پدر و مادر و هم تبعات آنها از نظر پوشش، نقشِ سازندگی و تربیتی دارد و به فرزند روش می دهد. چه رسد به پوشش خودِ فرزند.

پدر و مادر باید این معنا را در نظر داشته باشند که در این رابطه دیداری، به نحوی عمل نکنند که آن ودیعه الهیّه به نام "حیا" در درون فرزند سرکوب شود، بلکه باید او را زنده کنند نه اینکه بمیرانند؛ که جلسه گذشته عرض کردم در این جلسه وارد این بحث می شوم. چون در تربیت به طور کلّی نقش اساسی دارد.
نقش "حیا" در تربیت

حیا و شرم چیست؟ چون اینجا بحثم به روش مسائل اخلاقی است اوّل می روم سراغ تعریف علمای اخلاق. آ نها در مباحث اخلاقی یکی از رذائل اخلاقی را به عنوان "وَقاحت" مطرح می کنند که ما به آن می-گوییم: بی شرمی؛ و ضدّ آن را "عَفاف" می گویند. وقاحت از رذائل نفسانیّه است و عبارت است از: عدم مبالات نفس از ارتکاب محرّمات شرعیّه و عقلیّه و عرفیّه. در مقابل آن، ما می گوییم ضد او حیا است. (البتّه شاید در جلسه آینده این را بگویم که عفاف ضدّ خاص است امّا من فعلاً ضدّ عام آن را می گویم. فعلاً نمی-خواهم دراصطلاحات پیچیده وارد بشوم

تعریف حیا
حیا عبارت است از: محصور کردن و انفعال نفس از ارتکاب محرّمات شرعیّه و قبائح عقلیّه وعرفیّه، به جهت اینکه نکوهش نشود. حیا یک نوع پوشش برای روح است. این تعبیر که عرض کردم تقریباً هم در آیات قرآن وارد شده است هم در روایات. که البتّه در روایات روشن تر است. در باب روح اینطور است که این برای انسان یک امری است از امور فطری و اکتسابی نیست. یک پوششی برای روح است.
حیاء در ارتباط با خداوند، دیگران و خود
آن وقت این پوشش، در روابط گوناگون قرار می گیرد. یک وقت در ارتباط با خدا قرار می گیرد، یک وقت در ارتباط با مخلوق و حتّی یک وقت در ارتباط با خود انسان قرار می گیرد. من نمی خواهم الان وارد بحث حیا بشوم چون چندین سال پیش این را بحث کرده ام. لذا تقسیم بندی می کنند و می گویند "اَلحَیاءُ مِنَ اللهِ تعالی" یعنی: از خدا خجالت بکش "اَلحَیاءُ مِنَ الخَلق" یعنی: از مردم خجالت بکش "اَلحَیاءُ مِنَ النَّفس" یعنی: لااقل از خودت خجالت بکش.
"الحیا من الله" عبارت از تقوا است
در بابِ آنجایی که "حیا مِن الله" و خجالت کشیدن از خدا است، تعبیر می کنند به "تقوا". شما در قرآن این تعبیر را ببینید:"یَابَنىِ ءَادَمَ قَدْ اَنزَلْنَا عَلَیْکمُ‏ْ لِبَاسًا یُوَارِى سَوْءَاتِکُمْ وَ رِیشًا وَ لِبَاسُ التَّقْوَى‏ ذَلِکَ خَیرٌْ ذَلِکَ مِنْ ءَایَاتِ الله…" ای فرزندان آدم! لباسی برای شما خلق کردیم که شما را می پوشاند و مایه ی زینت شماست. امّا لباس پرهیزکاری بهتر است. اینها (همه) از آیات خداست تا متذکّر نعمتهای او شوند.

تقوا یک چیز درونی و مربوط به روح است. پوششی برای روح است. در این آیه از آن تعبیر به لباس می-کند. پوشش است. من نمی خواهم وارد تفسیر این آیه بشوم؛ که بله! برخی مفسرین در این آیه "یَابَنىِ ءَادَمَ قَدْ اَنزَلْنَا عَلَیْکمُ‏ْ لِبَاسًا یُوَارِى سَوْءَاتِکُمْ وَ رِیشًا" رفتنه اند سراغ همین پیراهن و لباس ظاهری و… ولی یک احتمال این است که نه! مقصود حیا است.
و در "اَنزَلنا" معنای نزول، خلقت است. در آیات زیادی هم داریم که نزول به معنای خلقت است مانند این آیه: "وَ اَنْزَلْنَا الْحَدیدَ فیهِ بَاْسٌ شَدیدٌ" خداوند آهن را که از آسمان پایین نینداخته است؛ غرض خلقت است. و آیاتی مثل: "وَ اَنْزَلَ لَکُمْ مِنَ الْاَنْعامِ ثَمانِیَهَ اَزْواجٍ" "وَ اِنْ مِنْ شَیْ‏ءٍ اِلاَّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ اِلاَّ بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ" که در همه این آیات، نزول به معنای خلقت را می گوید. حالا من نمی خواهم از بحثم منحرف شوم. عمده بحثم این بود که تقوا، "الحیا مِن الله" است و حیا یک پوشش است. لذا علی (علیه السلام) در روایتی می فرماید: "اَحسَنُ مَلابِسِ الدُّنیا اَلحَیاء" بهترین لباس های دنیا، حیا است.در این روایت خیلی دیگر روشن و شفاف است. حیا یک پرده ای است بر روی روح.
حیا امری فطری و آمیخته با خلقت انسانها است
دیگر اینکه این یک امری است فطری و آمیخته شده با خلقت هر انسانی است و از مختصّات انسان هم هست. آن هایی که اهلش هستند را ارجاع می دهم به آن حدیثی که جنود عقل و جهل را دارد. در اصول کافی است و مرحوم صدرالمتالهین (رضوان الله تعالی علیه) آن را شرح کرده است. در آن روایت می فرماید "…وَ الحَیاءُ وَ ضِدُّهُ الخُلعْ" ضدّ حیا را می گوید: پرده دری. خُلعْ یعنی پرده دری. پس معلوم می شود حیا پرده است. بعد مرحوم صدر المتالهین که می خواهد حیا را معنا کند، می فرماید: "اَلحَیاءُ غَریزَهٌ اِنسانیَّه" حیا غریزه ای انسانی است.
بنابراین حیا از مختصّات انسان است و امری است آمیخته به وجود و خلقت انسان. مابه الامتیاز انسان از سایر حیوانات در همین است. یکی از فرق های انسان با حیوان همین جا است. ما یک مابه الاشتراکات با حیوانات داریم مانند اینکه: آنها می خورند ما هم می خوریم، آنها می آشامند ما هم می آشامیم. غریزه جنسی و امثال این ها را دارند. امّا انسان یک مابه الامتیاز دارد. مابه الامتیاز انسان از حیوان به حیای انسان است، به همین است یعنی همین پوشش که خداوند در درون انسان به ودیعه گذاشته است و خدا بذر حیا را در درون هر انسانی پاشیده است، نشای حیا را کاشته است. امری اکتسابی نیست. مثل بقیه امور فطریّه در انسان است که باید انسان او را شکوفا کند.
من بحثم اینجا بود. و این هم در ارتباط با عقل عملی است که ادراک حسن و قبح است. لذا علی(علیه السلام) در روایتی می فرماید: "اَعقَلُ النّاسِ اَحیاهُم" عاقل ترین مردم با حیاترین و باشرم ترین مردم است. یعنی این غریزه هرچه رشد پیدا کند در انسان. این در بُعد انسانی بود. در بُعد الهی آن هم این است، چون ما هم بُعد انسانی داریم هم بُعد الهی داریم، انسان اینگونه است ابعاد گوناگون دارد؛ در بُعد الهی ما هم همین است؛ روایت از امام صادق (علیه السلام) است که می فرمایند: "لا ایمانَ لِمَن لا حَیاءَ لَهُ" کسی که شرم ندارد ایمان ندارد.
همین حیا است که انسان را از نظر اعمال زشت و قبیح باز می دارد و ما در روایت از علی (علیه السلام) داریم: "اَلحَیاءُ یَصُدُّ عَنِ فِعلِ القَبیحِ" حیا انسان را از انجام عمل قبیح باز می دارد. حال قبح آن قبح عقلی باشد یا قبح شرعی. من اینها را فهرست وار می گویم. یک پوشش الهی است. انسان از نظر ذاتش پرده دار است یعنی با حیاست، پرده-دَر نیست؛ چه در بُعد انسانی ، چه در بُعد الهی . انسان در هر دو بُعد اینطور است. اصلاً در درون او است، یک چیز تحمیلی برای انسان نیست.

پرده داری در درون فرزند موجود است
این پرده را درید و مرتکب این کار زشت شد یعنی این مرزشکنی را کرد، چه مرز الهی باشد، چه مرز انسانی باشد، تا برسد به عرفی آن، در هر رابطه ای، هم قبل را می گیرد هم بعد را می گیرد؛ این تا آنجایی است که من عرض کردم و آن اینکه به طور کلّی بر اثر تکرار قبائح این پرده حیا از بین نرفته باشد. این را می خواستم بگویم خیال نکنید که فقط راجع به قبل است نخیر، بعد از عمل او هم هست. آن وقت اینجاست که ـ نعوذ بالله ـ اگر مسخ شد و این حیا و پرده داری او از بین رفت، دست به هر جنایتی می زند. ما تعبیر می کنیم می گوییم: آدم دریده ای است. چه را دریده است؟ پرده حیا را دریده و پاره کرده است.

لذا ما این را در روایات متعدّده داریم و این روایات را هم خاصّه نقل می کنند، هم عامّه. خیال نکنید فقط از طریق ماست. نه! اهل سنّت هم نقل می کنند. آنها هم متعدد نقل می کنند، ما هم متعدّد داریم. دارد از پیغمبراکرم (صلی االله علیه و آله و سلم) "لَم یَبقِ مِن اَمثالِ الاَنبیاء اِلّا قَولُ النّاس اِذا لَم تَسْتَحْیِ فَاصْنَعْ ما شِئْتَ" حضرت فرمودند از مثال هایی را که پیامبران الهی می زدند باقی نماند مگر این حرفی که حرف همه مردم است، این را خوب دقت کنید، قول همه مردم. چرا؟ چون همه انسان اند، حیوان نیستند. و آن مثال شایع در میان مردم این است: وقتی که بنا شد شرم نداشته باشی هر جنایتی می خواهی بکن.

یک روایت دیگر از امام هشتم (علیه السلام) دارد حضرت فرمود: "ما بَقِیَ مِن اَمثالِ الاَنبیاءِ (علیهم السلام) اِلّا کَلِمَهٌ: اِذا لَم تَسْتَحْ فَاعْمَلْ ما شِئْتَ" در روایت قبلی "فَاصنَع" بود این "فَاعمَل" است. یک جمله از مثالهای انبیا در میان مردم ماند و آن اینکه وقتی که بنا شد شرم نداشته باشی هر چه می خواهی بکن.

عامّه هم نقل می کنند. در دو جای کنز العمّال دارد و آن این است از پیغمبر اکرم "آخَرُ ما اَدرَکَ النّاس مِن کَلامِ نُبُوَّه الاولی: اِذا لَم تَستَح فَاصنَع ما شِئت"

وظیفه پدر ومادر در رشد دادن حیای فرزندان در همه ابعاد

مساله حیا در باب تربیت یک نقش زیر بنایی دارد به این معنا که پدر و مادر که به طور معمول و متعارف دو مربّیِ دست اوّل برای انسان هستند، اینها آنچه را که باید روی آن دقّت کنند این است که نکند من پرده حیای این بچّه را بدرم، بلکه پرده حیای او را حراست و حفاظت و رشد بدهند. نمی خواهد تو به او حیا بیاموزی نه! سرکوبش نکن، خود او شرم ذاتی دارد. این را رشد ش بده. چه در بُعد دیداری ات، چه در بُعد شنیداری ات، چه در بُعد رفتاری ات، چه با هیکل ات، چه با لباست، چه با لباسش. بالاترین جنایت پدر و مادر در باب تربیت نسبت به فرزند اینجاست که ـ نعوذ بالله ـ در این سه رابطه پرده حیای الهی این بچّه را بدرند. اینکه بچّه هر کاری دل او می خواهد بکند و هرچه می خواهد بگوید و هرچه می خواهد ببیند.

لذا در باب تربیت این مساله را داریم هیچ قابل شبهه هم نیست، که آن هسته مرکزی که کاربرد زیاد دارد در باب تربیت اینجاست. این را بدانید آن کسانی که اسیر هواهای نفسانیشان هستند که می خواهند در جامعه به اهداف شیطانیشان برسند، از همین راه وارد می شوند: ترویج لاابالی گری، چه در بُعد الهی آن، چه در بُعد انسانی آن، در هر دو بُعد. همین کار را می کنند و به اهدافشان می رسند، جامعه را سوق می دهند به بی بندوباری به معنای پرده دری، پرده حیای جامعه را می درند چه در بُعد دینی آن، و چه در بُعد الهی آن، و چه در بُعد انسانی آن و دیگر هر جنایتی بخواهند می کنند. "فَاصنَع ما شِئت"…
رُوِیَ عَن رَسولِ الله صلّی الله علیه و آله و سلّم: "اِنَّ الغَیْرَهَ مِنَ الایمان"
بحث راجع به تربیت به معنای روش رفتاری و گفتاری دادن بود. گفته شد اوّلین محیطی که قوی­ ترین نقشِ سازندگی را بر روی انسان دارد؛ محیط خانوادگی و رابطه پدر و مادر با فرزند است. پدر و مادر در سه بُعد نقشِ روش دادن و تربیت کردن فرزند را دارند؛ 1- دیداری 2- شنیداری 3- رفتاری. در جلسه گذشته، بحث ما به اینجا رسید که در ارتباط با مسئله دیداری، هم پیکره­ پدر و مادر و هم تبعات آنها از نظر پوشش، نقشِ سازندگی و تربیتی دارد و به فرزند روش می­دهد. چه رسد به پوشش خودِ فرزند.
بحث به اینجا رسید که پدر و مادر باید این معنا را در نظر داشته باشند که در این رابطه دیداری، به نحوی عمل نکنند که آن ودیعه الهیّه به نام "حیاء" در درون فرزند سرکوب شود، بلکه باید او را زنده کنند نه اینکه بمیرانند؛ که جلسه گذشته عرض کردم در این جلسه وارد این بحث می­شوم. چون در تربیت به طور کلّی نقش اساسی دارد.
نقش حیاء در تربیت
حیاء و شرم چیست؟ چون بحث مربوط به روش مسائل اخلاقی است، تعریف علمای اخلاق را بیا ن می کنیم. آ­نها در مباحث اخلاقی یکی از رذائل اخلاقی را به عنوان "وَقاحت" مطرح می­کنند که ما به آن می­ گوییم: بی شرمی؛ و ضدّ آن را "عَفاف" می­ گویند. وقاحت از رذائل نفسانیّه است و عبارت است از: عدم مبالات نفس از ارتکاب محرّمات شرعیّه و عقلیّه و عرفیّه. در مقابل آن، ما می­ گوییم ضد او حیاء است.
حیاء عبارت است از: محصور کردن و انفعال نفس از ارتکاب محرّمات شرعیّه و قبائح عقلیّه وعرفیّه، به جهت اینکه نکوهش نشود. مرحوم مجلسی رضوان الله تعالی علیه هم تعریفی راجع به حیاء دارد که می­ فرماید: "اَلحَیاءُ مَلَکَهٌ لِلنَّفسِ تُوجِبُ اِنقِباضُها عَنِ القَبیحِ وَ اِنزِجارُها عَن خِلافِ الآدابِ خَوْفاً مِنَ الَّلْومِ"[2] اگر بخواهم مطلب و بحث را ساده کنم؛ حیاء یک نوع پوشش برای روح است. این تعبیر که عرض ­کردم تقریباً هم در آیات قرآن وارد شده است هم در روایات. البتّه در روایات روشن ­تر است. در باب روح این طور است که این برای انسان یک امری از امور فطری و اکتسابی نیست. یک پوششی برای روح است.
حیاء در ارتباط با خداوند، دیگران و خود
آن وقت این پوشش، در روابط گوناگون قرار می ­گیرد. یک وقت در ارتباط با خدا قرار می­ گیرد، یک وقت در ارتباط با مخلوق و حتّی یک وقت در ارتباط با خود انسان قرار می­ گیرد. من نمی­ خواهم الان وارد بحث حیاء بشوم چون چندین سال پیش این را بحث کرده­ام. لذا تقسیم­ بندی می­ کنند و می­ گویند "اَلحَیاءُ مِنَ اللهِ تعالی" یعنی: از خدا خجالت بکش "اَلحَیاءُ مِنَ الخَلق" یعنی: از مردم خجالت بکش "اَلحَیاءُ مِنَ النَّفس" یعنی: لااقل از خودت خجالت بکش.
الحیاء من الله عبارت از تقوا است
در بابِ آنجایی که "حیاء مِن الله" و خجالت کشیدن از خدا است، تعبیر می­ کنند به "تقوا". شما در قرآن این تعبیر را ببینید: "یابَنی ءَادَمَ قَدْ اَنزَلْنَا عَلَیکمُ لِبَاسًا یوَارِی سَوْءَاتِکمْ وَ رِیشًا وَ لِبَاسُ التَّقْوَی ذَلِک خَیرْ ذَلِک مِنْ ءَایاتِ الله؛[3]ای فرزندان آدم! لباسی برای شما خلق کردیم که شما را می ­پوشاند و مایه­ زینت شماست. امّا لباس پرهیز کاری بهتر است. اینها(همه) از آیات خداست تا متذکّر نعمت های او شوند."
تقوا یک چیز درونی و مربوط به روح است. پوششی برای روح است. در این آیه از آن تعبیر به لباس می ­کند. پوشش است…عمده بحث این است که تقوا، "الحیاءُ مِن الله" است و حیاء یک پوشش است. لذا علی علیه السلام در روایتی می­فرماید: "اَحسَنُ مَلابِسِ الدُّنیا اَلحَیاء" بهترین لباس­ های دنیا، حیاء است. در این روایت خیلی دیگر روشن و شفاف است. حیاء یک پرده ­ای ­است بر روی روح.
حیاء امری فطری و آمیخته با خلقت انسان است
حیاء امری فطری و آمیخته شده با خلقت هر انسانی است. و از مختصّات انسان هم هست. آنهایی که اهلش هستند را ارجاع می­ دهم به آن حدیثی که جنود عقل و جهل را دارد. در اصول کافی است و مرحوم صدرالمتالهین رضوان الله تعالی علیه آن را شرح کرده است. در آن روایت می­ فرماید "وَ الحَیاءُ وَ ضِدُّهُ الخُلعْ"[5] ضدّ حیاء را می­ گوید: پرده ­دری. خُلعْ یعنی پرده دری. پس معلوم می­ شود حیاء پرده است. بعد مرحوم صدر المتالهین که می ­خواهد حیاء را معنا کند، می ­فرماید: "اَلحَیاءُ غَریزَهٌ اِنسانیَّه"حیاء غریزه ­ای انسانی است. بنابراین حیاء از مختصّات انسان است و امری است آمیخته به وجود و خلقت انسان. ما به­ الامتیاز انسان از سایر حیوانات در همین است. یکی از فرق­ های انسان با حیوان همین جا است. ما یک ما به الاشتراکات با حیوانات داریم مانند اینکه: آنها می­ خورند ما هم می­ خوریم، آنها می ­آشامند ما هم می­ آشامیم. غریزه جنسی و …دارند. امّا انسان یک ما به الامتیاز دارد. ما به الامتیاز انسان از حیوان به حیای انسان است، به همین است یعنی همین پوشش که خداوند در درون انسان به ودیعه گذاشته است و خدا بذر حیاء را در درون هر انسانی پاشیده است، نشای حیاء را کاشته است. امری اکتسابی نیست. مثل بقیه امور فطریّه در انسان است که باید انسان او را شکوفا کند. و این هم در ارتباط با عقل عملی است که ادراک حسن و قبح است. لذا علی علیه السلام در روایتی می­فرماید: "اَعقَلُ النّاسِ اَحیاهُم؛[7]عاقل ­ترین مردم با­ حیا ترین و با شرم­ ترین مردم است." این در بُعد انسانی بود. در بُعد الهی آن هم این است، چون بُعد انسانی و بُعد الهی انسان مطرح است. انسان اینگونه است ابعاد گوناگون دارد؛ در بُعد الهی ما هم همین است؛ روایت از امام صادق علیه السلام است که می­فرمایند: "لا ایمانَ لِمَن لا حَیاءَ لَهُ"[8]کسی که شرم ندارد ایمان ندارد. من در ابتدا گفتم: "الحیاءُ مِنَ الله تعالی" همین حیاء است که انسان را از نظر اعمال زشت و قبیح باز می ­دارد و ما در روایت از علی علیه السلام داریم: "اَلحَیاءُ یَصُدُّ عَنِ فِعلِ القَبیحِ؛حیاء انسان را از انجام عمل قبیح باز می ­دارد." حال قبح آن قبح عقلی باشد یا قبح شرعی. انسان از نظر ذاتش پرده ­دار است یعنی با­ حیاست، پرده­ دَر نیست؛ چه در بُعد انسانی­، چه در بُعد الهی­. انسان در هر دو بُعد این طور است. اصلاً در درون او است، یک چیز تحمیلی برای انسان نیست.
پرده ­داری در درون فرزند موجود است
هر طفلی که به دنیا می­ آید، از نظر درونی­ نهاد او این چنین است. پرده­ دار است نه پرده دَر و همان پرده­ داری موجب می­ شود که به طرف فعل قبیح و زشت نمی ­رود، عرض کردم "حیای من الله" داریم، "حیا من الناس" داریم، "حیا من النفس" داریم. اینها در جای خودش بحث دارد، ولی بدانید ریشه این است. این که عرض کردم راجع به حیا، هم نسبت به پیشگیری نسبت به افعال زشت است؛ هم قبل از آن است هم بعد از آن است. کارسازی دارد. قبل از آن مانعیّت دارد یعنی این موجب می ­شود که انسان به سمت کار بد و زشت نرود، یعنی همین شرم که درونی است موجب می ­شود شرم او می­ آید. اگر یک وقتی هم ـنعوذ بالله ـ فرض کنید یک کار زشتی از او سر زد تا آنجایی که هنوز مسخ نشده است و این پرده­ به طور کلّی دریده نشده و از بین نرفته، متاثّر می ­شود. خودِ او خجالت می­ کشد؛ خودش، خودش را سرزنش می­ کند. لازم نیست دیگران به او بگویند. که ما تعبیر می ­کنیم: وجداناً ناراحتم. این وجداناً ناراحتم معنای آن همان مسئله حیاء بوده که خداوند در درون او گذاشته بوده است. این پرده را درید و مرتکب این کار زشت شد یعنی این مرزشکنی را کرد، چه مرز الهی باشد، چه مرز انسانی باشد، تا برسد به عرفی آن، در هر رابطه ­ای، هم قبل را می ­گیرد هم بعد را می ­گیرد؛ این تا آنجایی است که عرض کردم و آن اینکه به طور کلّی بر اثر تکرار قبائح این پرده حیا از بین نرفته باشد. این را می­ خواستم بگویم خیال نکنید که فقط راجع به قبل است نخیر، بعد از عمل او هم هست. آن وقت اینجاست که ـ نعوذ بالله ـ اگر مسخ شد و این حیا و پرده­ داری او از بین رفت، دست به هر جنایتی می ­زند. ما تعبیر می کنیم می ­گوییم: آدم دریده­ ای است. چه را دریده است؟ پرده حیا را دریده و پاره کرده است.
لذا ما این را در روایات متعدّده داریم و این روایات را هم خاصّه نقل می­ کنند، هم عامّه. خیال نکنید فقط از طریق ماست. نه! اهل سنّت هم نقل می ­کنند. آنها هم متعدد نقل می­ کنند، ما هم متعدّد داریم. از پیغمبراکرم صلی االله علیه و آله و سلم "لَم یَبقِ مِن اَمثالِ الاَنبیاء اِلّا قَولُ النّاس اِذا لَم تَسْتَحْیِ فَاصْنَعْ ما شِئْتَ" حضرت فرمودند از مثال­ هایی را که پیامبران الهی می ­زدند باقی نماند مگر این حرفی که حرف همه مردم است، این را خوب دقت کنید، قول همه مردم. چرا؟ چون همه انسان­ اند، حیوان نیستند. و آن مثال شایع در میان مردم این است: وقتی که بنا شد شرم نداشته باشی هر جنایتی می­ خواهی بکن.
یک روایت دیگر از امام رضا علیه السلام که حضرت فرمود: "ما بَقِیَ مِن اَمثالِ الاَنبیاءِ اِلّا کَلِمَهٌ: اِذا لَم تَسْتَحْ فَاعْمَلْ ما شِئْتَ"در روایت قبلی "فَاصنَع" بود این "فَاعمَل" است. یک جمله از مثال های انبیا در میان مردم ماند و آن اینکه وقتی که بنا شد شرم نداشته باشی هر چه می­ خواهی بکن. عامّه هم نقل می­کنند. در دو جای کنز العمّال دارد و آن این است از پیغمبر اکرم " آخَرُ ما اَدرَکَ النّاس مِن کَلامِ نُبُوَّه الاولی: اِذا لَم تَستَح فَاصنَع ما شِئت"
وظیفه پدر و مادر در رشد دادن حیای فرزندان
مسئله حیاء در باب تربیت یک نقش زیر بنایی دارد به این معنا که پدر و مادر که به طور معمول و متعارف دو مربّیِ دست اوّل برای انسان­ هستند، اینها آنچه را که باید روی آن دقّت کنند این است که نکند من پرده حیای این کودک را بدرم، بلکه پرده حیای او را حراست و حفاظت و رشد بدهند. نمی­خواهد تو به او حیا بیاموزی نه! سرکوبش نکن، خود او شرم ذاتی دارد. این را رشد­ش بده. چه در بُعد دیداری­ ات، چه در بُعد شنیداری ­ات، چه در بُعد رفتاری ­ات، چه با هیکل­ ات، چه با لباست، چه با لباسش. بالاترین جنایت پدر و مادر در باب تربیت نسبت به فرزند اینجاست که ـنعوذ بالله ـ در این سه رابطه پرده حیای الهی این کودک را بدرند. اینکه کودک هر کاری دل او می ­خواهد بکند و هرچه می­ خواهد بگوید و هرچه می­ خواهد ببیند. لذا در باب تربیت این مسئله را داریم هیچ قابل شبهه هم نیست، که آن هسته مرکزی که کاربرد زیاد دارد در باب تربیت اینجاست. این را بدانید آن کسانی که اسیر هواهای نفسانیشان هستند که می ­خواهند در جامعه به اهداف شیطانیشان برسند از همین راه وارد می ­شوند: ترویج لاابالی­گری، چه در بُعد الهی آن، چه در بُعد انسانی آن، در هر دو بُعد. همین کار را می­ کنند و به اهدافشان می ­رسند، جامعه را سوق می­ دهند به بی­بند و باری به معنای پرده­ دری، پرده حیای جامعه را می ­درند چه در بُعد دینی آن، و چه در بُعد الهی آن، و چه در بُعد انسانی آن و دیگر هر جنایتی بخواهند می ­کنند. "فَاصنَع ما شِئت."
ذکر توسّل
بعد از وفات پیغمبر صلی الله علیه و آله در هر دو بُعد یعنی بی­ شرمی چه در بُعد الهی آن، چه در بُعد انسانی آن. کجا؟ جای آن را می­ خواهم برای شما بگویم. می­ گویند آمدند در خانه علی جمع شدند، زهرا سلام الله علیها آمد، در را باز نکرد، در را آتش زدند. در آن روایتی که از خود زهرا سلام الله علیها است، اینها نه حریم الهی را حفظ کردند، نه از خدا خجالت کشیدند و نه شرم کردند، نه از بُعد انسانی آن.

" وَ رَکَلَ البابَ بِرِجلِه"چنان لگدی به این در زد "فَرَدَّهُ عَلَیَّ" درب نیم ­سوخته را انداخت روی من "وَ اَنا حَامِلٌ" من باردار بودم، حامله بودم "وَ النّارُ تَسعَرُ وَ تَسْفَعُ وَجهِی" آتش زبانه می­ کشید و صورت من را می ­سوزاند. این بی­حیاها نه از خدا، نه از خلق خدا، از هیچ کدام شرم نکردند. بعد می­ دانید چه می ­گوید؟ زهرا می­ فرماید: "فَضَرَبَنِی بِیَدِه" چنان سیلی به صورتم زد "حَتَّی انْتَثَرَ قُرْطِی مِنْ اُذُنِی" گوشواره ­هایم پراکنده شد.
آیت الله مجتبی تهرانی در جلسه اخیر درس خود در مبحث "غیرت مومن" گفت:پدر و مادر در جنبه های دیداری ، شنیداری و رفتاری، باید برای فرزند اسوه حسنه باشند و بنگرند که از نظر پوشش، فرزند را به یاد خدا می اندازند یا شیطان؟ آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی در جلسات اخیر درس اخلاق خود در قالب موضوع "غیرت مومن" با تکیه بر محیط خانوادگی به مباحث تربیت فرزند پرداخت. متن ششمین جلسه از این سلسله مباحث در پی می آید.
وی در این جلسه ضمن اشاره به عدم مدخلیت قصد و نیت در فرآیند تربیت، به تاثیر تربیتی مواجهه با شایستگان و صالحین توجّه داده و در این زمینه به اسوه های قرآنی اشاره کرد.
در ادامه ضمن تاکید بر اینکه پدر و مادر باید اسوه هایی حسنه برای فرزندان باشند، به بحث بسیار مهم و مورد ابتلای جامعه، یعنی تاثیر پیکره و پوشش ظاهری پدر و مادر بر تربیت فرزند پرداخته که می تواند سرکوب گر یا شکوفا کننده عنصر حیا در فرزندان باشد.
این مرجع شیعیان در پایان درس به مناسبت ایام شهات مظلومانه حضرت صدّیقه طاهره (س) نوع پوشش حضرت زهرا (س) هنگام ایراد خطبه فدک را مطرح کرد.

* تربیت اخلاقی، آموزش رفتاری و گفتاری است

آیت الله تهرانی با قرائت حدیث "رُوِی عَن رَسولِ الله (ص): اِنَّ الغَیرَهَ مِنَ الایمانِ (1) (غیرت از آثار ایمان است) گفت: بحث ما در باب غیرت بود و به بحث تربیت کشیده شد. جهتش هم این بود که غیرت از محبّت نشات گرفته است و این محبّت اقتضا می کند که انسان در محیط هایی که مسئله محبّت در آنها مطرح است، در کنار آن غیرت داشته باشد. و مسئله تربیت هم از غیرت نشات می گیرد.
اوّلین و موثّرترین محیطی که انسان در او ساخته می شود، محیط خانوادگی است و مهم ترین و تاثیرگذارترین نقش ها بر روی فرزند، نقش پدر و مادر است که والدین کمال تاثیر را بر روی فرزند خود دارند.
جلسه گذشته نیز تربیت را از دیدگاه مباحث اخلاقی معنا کردم که تربیت عبارتست از: آموزش رفتاری و گفتاری. به مناسبت هم روایتی را از پیغمبراکرم مطرح کردم که برای آن کسانی که این مباحث را تعقیب می کنند آن را تذکّر می دهم.
روایت از پیغمبر اکرم (ص) بود که عبدالله بن عباس آن را نقل کرده است. این روایت را من از "وسائل الشیعه" احکام عِشرت، باب یازدهم، حدیث چهارم نقل کردم: "قیل یا رسولَ الله: اَی الجُلَساءِ خَیرٌ؟ قال: مَن تُذَکِّرُکُمُ اللهَ بِرویتِهِ وَ یزیدُ فی عِلمِکُم مَنطِقُهُ وَ یرَغِّبُکُم فِی الآخِرَهِ عَمَلُهُ".
این روایت در "بحارالانوار" جلد 74، حدیث 18 هم آمده است ـ البته در چند جلد دیگر بحار مانند جلد 71 هم هست ـ جابر بن عبدالله انصاری از پیغمبر اکرم نقل می کند که ایشان فرمود: "وَقال الحَواریون لِعیسی: لِمَن نُجالِسْ؟ فَقال: مَن یذَکِّرُکُمُ الله رُویتُهُ وَ یرَغِّبُکُمْ فِی الآخِرَهِ عَمَلُهُ وَ یزیدُ فی مَنطِقِکُم عِلمُهُ"
حواریون از حضرت عیسی پرسیدند: ما با چه کسی مجالست کنیم؟ یعنی با چه کسی رابطه تنگاتنگ داشته باشیم؟ آنها می پرسند و حضرت پاسخ می دهد.
در "کنزُ العُمّال" هم ـ که از کتب عامّه است ـ اگر مراجعه کنید، در چهار موضع آن آمده است؛ عامّه و خاصّه این روایت را نقل می کنند. غرضم این است که این روایت یکی نیست. شاید عبارات مختلف باشد ـ حالا تقدّم و تاخّر و این تفاوت های جزئی مدخلیت ندارد ـ اساس کار در همه شان سه چیز است؛ مسئله دیداری، شنیداری و کرداری.
در بحث تربیت اولاً ما به طور غالب رابطه ای تنگاتنگ تر از رابطه پدر و مادر با فرزند نداریم. دوم، این رابطه تنگاتنگ هم در یک مقطع زمانی خاصّ است که روح طفل از نظر اثرپذیری در آن مقطع، هم سریع تر و هم عمیق تر است.

* آیا تربیت از عناوین قصدیه است؟

سوم، بحث این جلسه است. در باب تربیت یک مسئله ای مطرح است که این روایات هم گویای همین است. و آن اینکه: آیا تربیت از عناوین قصدیه است؟ یعنی در تربیت، قصد و نیت مدخلیت دارد تا اینکه تحقق پیدا کند یا نه؟ یک سنخ از امور است که در آنها تا نیت نکنی در خارج تحقق پیدا نمی کند؛ مثل عبادات. نماز را تا نیت نکنی، نماز نیست. خم و راست شدن را نماز نمی گویند. گاهی در گذشته راجع به فلسفه عبادات و راجع به نماز می گفتند: نماز، ورزش صبحگاهی و شبانگاهی است. اینها تا این اندازه از معارف دورند و با آن اجنبی هستند! درباره ی روزه هم تا نیت نکنی "روزه" تحقق پیدا نمی کند. نیت، رکن نماز است، نیت، رکن روزه است. این ها اموری هستند که نیت و قصد در تحقق آنها مدخلیت دارد. لذا می گوییم قصد در تحقق یآنها مدخلیت دارد و نیت، رکن آنهاست.

* نفس عمل تاثیر تربیتی می گذارد، نه عمل همراه با نیّت

اما یک سنخ امور هستند که از عناوین قصدیه نیست و نیت نقشی در آنها ندارد. چه نیت بکنی، چه نیت نکنی، تحقق پیدا می کند؛ مثل آموزش. ما می گوییم وقتی مربّی می خواهد کسی را تربیت کند آیا باید قصد تربیت داشته باشد یا لازم نیست؟ در این روایات که سوال شده بود "با چه کسی رابطه تنگاتنگ داشته باشیم؟" سه خصوصیت مطرح شد؛ یکی دیداری، یکی شنیداری و بعد هم مسئله گفتاری ـ و مسئله رفتاری و کرداری را هم بعداً می گوییم ـ و اصلاً به اینکه نیت بکند یا نکند، کار ندارد. یعنی با یک کسی رابطه تنگاتنگ پیدا کن که دیدن پیکره او، اثر داشته باشد. حالا او می خواهد برای اینکه به تو چیزی را یاد بدهد پیکره اش را ساخته باشد یا نه. اراده، قصد و نیت کرده باشد، یا نکرده باشد. چون تربیت از عناوین قصدیه نیست و قصد در آن دخالت ندارد. بخواهی یا نخواهی، حرف که می زنی اثر می گذارد و آموزش می گیرد؛ حالا قصد بکنی یا نکنی. همین که فرزند به حرف زدن پدر و مادر گوش می دهد، اثر می پذیرد. خود عمل تاثیر می گذارد نه عمل همراه با نیّت. روایات را دیدید که همه بر روی این مساله تاکید داشت.

* تاثیر تربیتی مواجهه با شایستگان

این روایتی که من مطرح کردم، برای این بود که می خواستم بگویم که نفس رابطه، مطرح شده است. اصلاً نفس مواجهه با فرزند، آموزش است. یک روایتی است از امام زین العابدین (ع) می فرماید: "مُجالَسَهُ الصّالحینَ داعیهٌ الی الصَّلاحِ" (4) نشست و برخاست با نیکوکاران، دعوت کننده به سوی نیکی و شایستگی است.
همین رابطه و مواجهه با شایستگان، انسان را به سوی شایستگی می کشاند. بخواهی یا نخواهی، می کشاند. چه آن شخص شایسته و صالح، اراده آموزش کرده باشد یا اراده آموزش نکرده باشد.
اینکه می گوییم: تربیت آموزش دادن است، یعنی روش رفتاری و گفتاری دادن است؛ این نکته ظریف را به همراه دارد که: کسی که می خواهد روش بدهد، لازم نیست روش دادن را اراده کرده باشد. لذا در اصطلاح قرآنی، هم راجع به پیغمبر (ص) داریم، هم راجع به حضرت ابراهیم(ع) ـ هر دو تا را تحت یک عنوان مطرح می کنند ـ که تعبیر به اسوه می کند. اینها اسوه هستند. یعنی اینها روش می دهند، حالا می خواهد روش دادن را قصد بکنند یا قصد نکنند.
درباره پیغمبر (ص) می گوید: "لَّقَدْ کاَنَ لَکُمْ فىِ رَسُولِ اللَّهِ اُسْوَهٌ حَسَنَهٌ لِّمَن کاَنَ یَرْجُواْ اللَّهَ وَ الْیَوْمَ الاَْخِرَ وَ ذَکَرَ اللَّهَ کَثِیرًا"
در باره حضرت ابراهیم(ع) می فرماید: "قَدْ کاَنَتْ لَکُمْ اُسْوَهٌ حَسَنَهٌ فىِ اِبْرَاهِیمَ وَ الَّذِینَ مَعَهُ"

* پدر و مادر باید اسوه حسنه باشند!

اسوه در لغت به معنای مقتدا و پیشوا است. هر محیطی که انسان در آن محیط ساخته می شود، آن محیط برای خودش یک اسوه دارد. در محیط خانوادگی پدر و مادر اسوه اند. در خانه هم برای فرزند آموزش خوب جا می افتد. چون هنوز فرزند به آن حدّی که استقلال پیدا بکند، نرسیده است و تحت تکفّل و حمایت آنها است. اگر بخواهیم این مطالب را در قالب قرآنی بریزیم، باید بگوییم: پدر باید اسوه حسنه باشد! مادر باید اسوه حسنه باشد! در چند رابطه؟ در سه رابطه؛ هم دیداری اش، هم شنیداری اش، هم گفتاری و کرداری اش. این باید اسوه حسنه باشد. قصد هم اینجا مطرح نیست. یعنی وقتی فرزند پیکره پدر را می بیند، دارد از او الگو می گیرد. پدر بخواهد یا نخواهد، دارد فرزندش را آموزش می دهد.

* اثر پیکره و پوشش والدین بر تربیت فرزند

مادر باید اسوه حسنه باشد. همان پیکره اش، خودش و تبعاتش؛ هم خودش و هم پوشش او، که نزدیک ترین تبعه اوست. چه پوشش خودشان، چه پوششی که به تن فرزندشان می کنند. پوششی را که پدر دارد، بخواهد یا نخواهد، دارد به فرزندش این پوشش را آموزش می دهد. پوششی که مادر دارد، چه بخواهد و چه نخواهد، دارد از طریق دیداری، آموزش می دهد.

* پوشش والدین، سرکوب گر حیا در فرزند یا شکوفا کننده آن؟!

او به فرزندش حیا، عفاف و پاکدامنی آموزش می دهد؟ یا سرکوب کردن حیا در درون او را آموزش می دهد؟ حیا از فطریات است. (حیا یک بحث مستقل است که جلسه آینده پیرامون آن بحث می کنم) آیا دارد حیا را شکوفا می کند در درون فرزند؟ یا دارد این فطرت را در درون او سرکوب می کند؟ ای پدر و مادر! کدام یک از این ها را انجام می دهی؟ بحث اینکه اراده کردی یا نکردی، قصد کردی یا نکردی نیست؛ هیکل ات را که اینگونه پوشاندی، همین پوشش تو، بخواهی یا نخواهی به بچّه آموزش می دهد. چه پدر، چه مادر، خودشان و نزدیک ترین تبعات آنها، هم پیکره شان، بعد هم آن چیزی که به پیکره شان می پوشانند، این به بچّه آموزش می دهد. این مباحث کاملاً حساب شده و دقیق، همه با آنچه که خداوند در نهاد هر انسانی به ودیعه گذاشته است، همسو است. پیکره ات باید به گونه ای باشد که آنچه خدا در نهاد او قرار داده است، آن را شکوفا کنی نه اینکه آن را سرکوب کنی!
می خواستم این را عرض کنم که این سه خصیصه، برای تربیت فرزند نقش اساسی و زیربنایی دارد؛ یعنی پدر و مادر در جنبه های دیداری ، شنیداری و رفتاری، باید برای فرزند اسوه حسنه باشند. از نظر پیکرشان بچه را به یاد خدا می اندازند یا شیطان؟ نسبت به تبعاتشان هم، مساله پوشش هم همینطور است.

* پوشش حضرت زهرا( س) هنگام ایراد خطبه فدک

من به مناسبت ایام بروم سراغ بحث راجع به حضرت زهرا ( س)، که ایشان در رابطه با قضایای فدک، به مسجد رفتند و جمعیت هم همه آنجا بودند و خطبه معروفشان را خواندند. من نمی خواهم وارد خطبه بشوم ، آنکه مورد استشهاد برای بحثم است (7)، این است که نقل شده حضرت با این کیفیت از منزل خارج شدند: "لاثَتْ خِمارَها عَلی راسِها".
"لاثَ" به معنای پیچیدن است، می گوییم "لاثَ العِمامَهَ عَلی رَاسِه". ای: شَدَّها و رَبطَها. یعنی عمامه را بر سرش پیچید. "خِمار" یک چیزی بوده است بزرگ تر از روسری های فعلی زن ها، به صورتی که سر و گردن و همه اینها را می پوشانده، وقتی که خبردار شدند که مردم از مهاجر و انصار در مسجد جمع شدند، حضرت بلند شدند و خِمار را به سر مبارکشان بستند، به نحوی که تمام سر و گردن را پوشاند "وَاشتَمَلَتْ بِجِلْبابِها" جلباب نوعی پوشش سراسری بوده که روی لباس ها می پوشیده اند، الآن در مناطق عرب نشین تعبیر به عبا می کنند، ما می گوییم: پوشش برتر؛ یعنی چادر. حضرت آن پوشش سراسری را هم طوری بر سر افکندند که محیط بر تمام بدن ایشان بود.
"وَاَقبَلَتْ فی لُمَّهٍ مِن حَفَدَتِها وَ نِساءِ قَومِها" یعنی حضرت همراه با گروهی از هم سن و سال ها، افرادی هماهنگ از یاران و اعوان خودشان حرکت کردند. اول مسئله پوشش شخصی بود که چگونه خودش را پوشاند، بعد مسئله همراهان. اینجا درباره این پوشش و نحوه ی خروج، دو احتمال وجود دارد؛ اول آنکه شخصیت ظاهری ایشان محفوظ بماند. دوم این است که اینگونه پوشش دادند، اعوانشان را خبر کردند و آمدند دور حضرت زهرا را گرفتند، تا وقتی حضرت زهرا ( س) می خواهند خارج شوند، حتی پیکره ظاهری حضرت را هم اجنبی ها نبینند. حتی پوشش چادر حضرت آنقدر بلند بوده که وقتی می خواستند حرکت کنند، بخشی از این پوشش، زیر پای حضرت می رفته است. من اینها را خواندم برای این که می گویند حضرت زهرا تشریف بردند مسجد و حتی در بین آنها، خطبه هم خواندند؛ اما چگونه رفتند؟ ببینید پوشش را! این چون تبعات بود، گفتم. با چه وضعی رفت؟ با اینکه خِمار بود، پوشش سراسری بود، آنقدر هم بلند بوده که زیر پاهایشان می رفته، دوباره خبر کرد که دور او را بگیرند تا اینکه حتی پیکره او را هم اجنبی نبیند.

* حضرت زینب ( س) در مجلس یزید

دختر او حضرت زینب ( س) هم وقتی که در مجلس یزید بود آنجایی را که دیگر خیلی آتشین شروع کرد به صحبت کردن، یزید را مخاطب قرار داد و گفت: "اَمِنَ العَدلِ یابنَ الطُّلَقاءِ تَخدیرُکَ حَرائِرَکَ و امائَکَ وَ سَوْقُکَ بَناهِ رسولِ الله سَبایا قَد هَتَکتَ سُتُورَهُنَّ وَ اَبدَیتَ وُجوهَهُنَّ" (9) ای پسر آزاد شده ها! آیا این از عدالت است که همسران و کنیزانت را پشت پرده ببری که نامحرم نبیند؟ در حالی که دخترهای پیغمبر را در شهرها گردش بدهی؟ پرده حشمت آنها را هتک کنی؟ چهره های اینها را آشکار کنی که مردهای اجنبی ببینند؟
ببینید ما پیرو اینها هستیم؟ ما تربیت شده اینها هستیم، جامعه ما آیا این گونه است؟ شما زهرایی و زینبی هستید؟ من این را می خواستم بگویم.
نتیجه گیری
بنابر آن چه که در کلیه ی فصول گذشت می توان این نتیجه را گرفت که عفت مادر خود زیر بنای تربیت دخترش می باشد وبرای آنکه مادر نقش عفت را در فرزند خود ماندگار کند و خود نگه داری در مقابل گناهان را در او ایجاد کند، مراحلی را باید طی کند که به ترتیب ذکر می شود.
البته باید دانست که عفت هم در مسائل مادی مثل نیازهای اقتصادی و هم غیر مادی مثل امور جنسی مطرح است، و امّا مراحل عبارتند از:
1ـ مرحله اول: مادر در درجه اول باید خودش عفیفه باشد و عفت در همه ابعاد آن یعنی نگاه، کلام، حجاب و پوشش، اخلاق و رفتار در ظاهر و باطن او نمود داشته باشد. عوامل موثر در عفت مثل تقویت ایمان ـ شناخت خود ـ همنشینی با افراد با حیا ـ و… و همچنین عوامل موثر در بی عفتی که در دنیا و آخرت دارای آثار سوء و منفی زیادی مثل اختلالات روانی، خشونت و آزار جنسی و… ( آثار دنیوی) و آتش دوزخ و آویزان شدن با مو و چیدن گوشت بدن و… ( آثار اخروی) را بشناسد و نسبت به تقویت و ذائل کردن آن ها تا جایی که می تواند بکوشد.
2ـ مرحله دوم: این مرحله انتخاب همسر عفیف است که در شکل گیری جنین نقشی اساسی دارد و بعد از آن هم از حمایت های مادی و معنوی او بر خوردار می گردد.
3ـ مرحله سوم: مرحله بار داری است در این دوران علاوه بر بهداشت جسمانی به بهداشت روانی خود نیز باید توجه کند و از محیطی آرام و پر نشاط بر خوردار گردد. از بعد جسمانی مادر باید تغذیه صحیح و کافی و…. داشته باشد چرا که سلامت جنین بسیار مهم است و در بعد روانی مادر می تواند با استفاده از تلاوت آیات قر آنی و انس با کلام الهی از نظر روحی خود را تقویت کند و القاء آرامش درونی داشته باشد بر این اساس هر مادری باید توجه داشته باشد که دوران حمل برای طفل او سر نوشت ساز است و تمام روحیات وی روی فرزندی که در شکم دارد اثر می گذارد و باید به نوع غذا و حلال بودن آن توجه خاصی داشته باشد.
4ـ مرحله چهارم: مرحله بعد از تولد است. در این مرحله نیز هم بعد مادی و هم بعد معنوی عفت را باید در نظر گرفت زیرا یک انسان متشکل از جسم و روح است در هر کدام که کوتاهی صورت گیرد باعث می شود که مادر نتواند دختری با عفت تربیت کند.
لذا اقداماتی که مادر عفیف برای عفت فرزند دختر خود بعد از تولد می تواند انجام دهد عبارتست از:
الف) نقش مادر در انتقال میراث اجتماعی:
کودک وقتی به دنیا می آید مغزش چون کاغذی سفید و ننوشته است، نخستین کلمات و حروف را مادر بر روی این صفحه می نویسد و اوست که نقوش زشت و زیبا بر آن صفحه ترسیم می کند. اصول و قواعد زندگی را به کودک خود می آموزد طرز بر خورد و آداب و رسوم یاد می دهد و…. بنابر این مادر شالوده اساسی انتقال فرهنگ از سوی مادر است.
اوست که بسیاری از اصالت ها و یا کجرویها را در ذهن طفل وارد می سازد و نقش اصلی را در انتقال میراث اجتماعی دارد.

ب) نقش مادر در تاثیرات اخلاقی:
ازنظر علمی ملکات اخلاقی و چگونگی حیات مادر به وسیله خون و شیر به طفل منتقل می شود مادر می تواند آموزش اخلاق را از دو راه به دختر خود بیاموزد.
1ـ آموزش از طریق الگو 2ـ آموزش از راه عمل.
چون تماس کودک در سال های اولیه با مادر بیشتر است و او مستقیماً شاهد رفتار مادر و طرز عمل های اوست پس از او بیشتر تاثیر می گیرد پس می توان نتیجه گرفت اگر مادری دارای عفاف باشد و اخلاق ملکات فاضله داشته باشد فرزندی خوب تربیت می کند.

ج) نقش مادر در تاثیرات روانی:
از نظر علمی رابطه مادر با طفل از سوئی رابطه رهبری و رهروی است. قانون وراثت بسیاری از حالات کودک را به گونه ای نا خود آگاه ناشی از مادر می داند. بنا بر این اگر مادری روحیه کینه توزی و حسادت یا خیر خواهی و… داشته باشد تا حدود زیادی بر طفل تاثیر می گذارد نتیجه این که مادر منشا سعادت یا بدبختی فرزند است؛ نقص و یا سلامت شخصیت روانی کودک مخصوصاً در 6 سال اول زندگی بستگی به مادر دارد
نکته هایی که یک مادر عفیف برای تربیت دختر خود باید در نظر داشته باشد عبارتند از:
1ـ شیردادن فرزند مطابق دستورات اسلامی باشد
2ـ دادن غذای حلال و ترک هرگونه غذای حرام به کودک
3ـ نام نیکو گذاردن برروی کودک.
4ـ تمرین و تشویق کودک به خوبی ها و منع تنبیه و مجازات های ناروا
5ـ آموزش و تمرین در مسائل دینی و اخلاقی و عمل به دستورهای دینی
اگر آموزش مادر به فرزند در زمینه احکام و معارف دینی صحیح و آگاهانه باشد بسیاری از مشکلات دینی وی رفع می شود و والدین باید هماهنگ و هم فکر، باید ها و نباید های دینی را به کودک خود آموزش دهند.
6ـ مادر باید از روش های تربیتی صحیح که باعث ایجاد و حفظ و اصلاح عفت در فرزند دختر می شود آگاهی داشته باشد و بداند در کجا و به چه شیوه ای و تا چه میزان باید عمل و بر خورد کند و از حد افراط و تفریط نگذرد.
7ـ مادر باید با توجه به آمادگی ذهنی و ادراکی فرزند به وی امر و نهی کنند و شیوه ی رفتار و گفتار مادر با توجه به سطح فکری فرزند باشد.
8ـ فرزند خود را از عوامل موثر در عفت و بی عفتی و ارزش عفت و مضرّات بی عفتی آگاه سازد و او را یاری نماید.
9ـ دراصلاح عفت او باید علت را جستجو کند و به شیوه های مناسب آن را رفع کند؛ البته به صورت کامل
10ـ در همه روشهای تربیتی مثل نصیحت، تشویق و تنبیه، الگو برداری و… در تمام مراحل ایجاد، حفظ و اصلاح عفت دختر، نقش الگویی و رهبری مادر از همه مهم تر است مخصوصاً از این بابت که هم جنس دختر است و فرزندان معمولاً سعی می کنند که خود را با هم جنس خود هماهنگ سازند
لذا مادر اگر با تمام توان در عفت خود بکوشد و معیار های اخلاقی و دینی را رعایت کند و خودش را مجسمه عفت سازد و همچنین تضاد بین گفتار و رفتارش نباشد، دختر نیز از او یاد می گیرد و او را اسوه ی خود قرار می دهد.
اما مادر باید هوشیارانه و به طور غیر مستقیم راهنمای دختران خود باشند که مبادا راه را به بیراهه بروند. پس تعامل مادر و دختر نقش بسزا و موثری در زمینه عفت دارد که برای روابط نزدیک با دختر خود رعایت این اصول ضروری می باشد، از قبیل:
1ـ مادران باید دخترانشان را درک کنند و به شخصیت او احترام بگذارند.
2ـ هر روز با دخترانشان صحبت کنند.
3ـ ایراد از او نگیرند.
4ـ مرتب عشق و علاقه شان را به آنها نشان بدهند و بگویند چقدر دوستشان دارند متقابلاَ دختران نیز سعی می کنند مادران خود را درک کنند و مشکلات خود را براحتی با مادر خود در میان می گذرانند وبه این باور می رسند که بهترین دوست در زندگیشان مادر است و هر نصیحت و تذکری که از جانب مادر ارائه می شود از روی خیر خواهی می باشد علاوه بر مادر افراد دیگری هم هستند که نقش الگویی برای عفاف دختران دارند که به طور غیر مستقیم برکردار و رفتار آنان تاًثیر می گذارند از جمله این الگوها معلم است که با اخلاق و کردار خود در ارتباط با شاگردان بدون این که آن ها متوجه باشند تحت تاٌثیر افعال و کردار معلم قرار می گیرند و سعی در تقلید از معلم خود دارند و تلاش می کنند که خود را شبیه او سازند اگر معلم با عفت، نشستن و سخن گفتن و کلاس رفتن و درس دادنش همه بر اساس تقوا باشد می تواند الگوی خوبی برای دختران ما باشد و مادران باید دقت کافی و وافی در نقش این الگو برای فرزندان خود داشته باشند تا نتیجه ی دلخواه و مطلوب دست یابند در ضمن مادران از همکلاسی و همسالان فرزند خود نیز نباید غافل باشند به خصوص در دوران نوجوانی که دوران تغییرات بحران برای دختران است. بنابر این با مراقبت از فرزند خود در روابط و برخوردها و جلوگیری از روابط آزاد با نا محرم و راهنمایی کردن فرزند خود در انتخاب دوست شایسته و اورا به موقع برای ازدواج آماده و به او محبت کرده و خود کنترلی را در او تقویت نمایدو همچنین آگاهیهای لازم در مورد خطرات احتمالی محیط اجتماعی را به دختر خود گوشزد نماید پس مادر باید در تمام زمینه ها چه فردی، چه خانوادگی و اجتماعی باید تمام سعی و تلاش خود را به کار گیرد اگر همه مادران جامعه ما به اهمیت عفاف در تربیت دختر خود پی ببرند در آینده مادرانی با عفاف در نتیجه جامعه ای سالم و سعادتمند خواهیم داشت.
پیشنهادات:
– به زنان و دختران متدین و عفیف پیشنهاد می‎شود به طور مستمر مطالعات و تحقیقات خود را درباره ی فلسفه، فواید و مسائل حجاب افزایش دهند.
– خانواده‎ها، خصوصاً مادران که مسئولیت سنگین‎تری در تربیت دختران و ارتباط بیشتری با آنها دارند، در مواجهه با نامحرم از حجاب کامل، مثل چادر استفاده نمایند، تا از این طریق فرزندان دختر نیز از همان کودکی با حجاب اسلامی آشنا شوند و با تمرین کردن نسبت به آن انس بگیرند. البته در کنار تمرین و عادت دادن آنان، لازم است مادران ابعاد مختلف حجاب و پوشش و فواید آن را برای دختران تبیین و آنها را به رعایت پوشش کامل اسلامی تشویق و در انتخاب دوستان آنها توجه کنند.
– پرهیز از دوگانگی و حتی چندگانگی در برخوردها و رفتارها و تبلیغ ها و…
– کنترل فرزندان توسط والدین در خروج و ورود از منزل و نظارت بر حضور آنان در مجالس و محافل خصوصی و غیرخصوصی
– رعایت والدین در استفاده از فیلم های مبتذل و برنامه های ماهواره ای در حضور فرزندان؛ چرا که زمینه ی کنجکاوی آنان ایجاد شده وکودکان نیز به دنبال تقلید بر می آیند.
– رعایت اصول اخلاقی و پوشش مناسب والدین در منزل در حضور فرزندان، پدر در مقابل دختر و مادر در مقابل پسر (و حتی محارم نسبی که ممکن است موجب بروز حوادث بسیار شومی نیز گردد.)
– از بین بردن دغدغهی معیشت برای خانواده ها و کم کردن و در نهایت از بین بردن اختلاف طبقاتی.
– تعیین حدود حجاب اسلامی با عنایت به فرهنگ غنی اسلامی و ایرانی برای دختران و پسران.
– ترویج فرهنگ اصیل اسلامی و قرآنی در صدا و سیما و سینما.
– جلوگیری از تولید و فروش محصولات غیرفرهنگی و البسهی نامناسب.
یکى از مسایل دیگر، این است که؛ چه باید کرد تا فرزندان باحیایى داشته باشیم؟ مواردى وجود دارد که مى‏ تواند در باحیا بودن فرزندان، موثّر باشد. در ادامه به برخى از این موارد، اشاره مى‏ شود:
اول) این امر از ازدواج و مرحله انعقاد نطفه آغاز مى ‏گردد. بر اساس احادیث، ازدواج پاک، یکى از عوامل باحیا شدن فرزند است. فرزندى که از راه نامشروع متولّد شود، بى‏ حیا خواهد شد. همچنین فرزندى که نطفه‏ اش در حال ناپاکى مادر منعقد شده باشد، بى‏ حیا خواهد بود. گاهى نیز ممکن است شیطان در انعقاد نطفه، مشارکت کند که نتیجه آن، بى‏ شرمى فرزند است. بنابراین، رعایت نکاتى که براى هنگام انعقاد نطفه سفارش شده، در حیاى آینده فرزند، موثّر خواهد بود.
دوم) دوران باردارى، دوران بسیار حسّاسى است. ریشه‏ هاى باحیایى و بى‏ حیایى را در این مرحله نیز مى‏ توان پیدا کرد. رعایت حیا از جانب مادر، تاثیر زیادى بر جنین خواهد داشت. بى‏ حیایى در گفتار و در ارتباط با نامحرم، شرکت در محافل لهو و لعب، گوش کردن به موسیقى‏ هاى حرام، دیدن تصاویر و فیلم‏ هاى سکس، خواندن رمان‏ هاى سکس و کارهایى از این قبیل، مى‏ تواند تاثیراتى منفى بر حیاى جنین داشته باشد و برعکس، رعایت حیا در گفتار و رفتار، شرکت در جلسات مذهبى، خواندن یا گوش کردن به قرآن و مناجات، ذکر خدا را بر لب داشتن، مطالعه کتاب‏ هاى مذهبى و سودمند و … از امورى هستند که مى‏ تواند در حیاى جنین، تاثیر مثبت داشته باشد.
سوم) از بدو تولّد باید مراقب فرزند بود. امام سجّاد علیه ‏السلام از هنگام به دنیا آمدن فرزند، مراقبت خود را شروع مى ‏کرد. امام باقر علیه‏ السلام نقل مى‏ کند که هر گاه هنگام ولادت فرزندى مى‏ رسید، پدرم همه زنانى را که حضورشان ضرورتى نداشت، از اتاق بیرون مى‏ کرد تا نگاه کسى به عورت او نیفتد. امام صادق علیه‏ السلام نیز فرموده که بهتر است همه چنین کنند.
چهارم) نامگذارى نیز در حیاى فرزندان، تاثیر دارد. فرزندى که نام یکى از اولیاى دین را دارد، رابطه‏ اى بین خود و او حس مى‏ کند و لذا سعى مى‏ کند خود را به آن شخص، نزدیک سازد و به نوعى، خود را در محضر او مى‏ داند. این مى‏ تواند سبب شرم وى شود و او را از انجام دادن کارهاى ناروا، باز دارد. البته این امر، متوقّف بر این است که والدین، فرزند خود را به این نکات، توجّه دهند. در روایتى آمده است که روز قیامت، شخصى را مى‏ آورند که نام او محمّد است. خداوند به وى خطاب مى‏ کند: "تو که همنام حبیب من هستى، شرم نکردى که عصیان مرا مرتکب شدى و حال آنکه من، شرم دارم تو راکه همنام حبیب منى، عذاب کنم؟!" در این روایت، خبر به خوبى روشن است که اگر نامگذارى به درستى انجام شود و به فرهنگ همراه آن توجّه گردد، چه تاثیرى مى‏ تواند در زنده کردن حیا داشته باشد و به همین جهت در فرهنگ اسلامى، توجّه زیادى به نامگذارى شده و نام نیک، یکى از حقوق فرزندان، دانسته شده است.
پنجم) آشنا کردن نوزاد با روحیه معنوى، نقش مهمّى در پرورش حیا خواهد داشت. با شعر خواندن براى کودک و آشنا کردن او با نواى دلنشین قرآن و … مى‏ توان در این راه قدم برداشت.
ششم) جدا کردن محلّ خواب کودک از والدین، یکى دیگر از اقدامات مهم در این زمینه است. اطّلاع یافتن کودک از روابط جنسى والدین، عامل مهمّى در انحراف و بى‏ حیا شدن وى دارد. در روایات آمده است فرزندى که شاهد چنین امورى باشد و یا حتّى صداى نفس والدین را در آن حال بشنود، ممکن است به فساد، کشیده شود. بنابراین، جداسازى محلّ خواب کودکان از والدین و مخفى بودن روابط جنسى آنها نقش مهمّى در حفظ حیاى فرزندان دارد. همچنین رعایت عفّت کلام و پرهیز از شوخى‏ هاى جنسى و به زبان آوردن امور جنسى در حضور فرزندان نیز تاثیرگذار خواهد بود.
هفتم) جداسازى محلّ خواب کودکان از یکدیگر نیز عامل پیشگیری از بی حیایی است. هنگامى که کودکان به سن تمیز و تشخیص مى‏ رسند، بهتر است محلّ خواب آنان از یکدیگر جدا باشد و در یک تشک یا تخت نخوابند. این مسئله، اختصاص به جنس مخالف ندارد، بلکه محلّ خواب دختر از پسر و دختر از دختر و پسر از پسر باید جدا باشد. این کار، اقدامى ایمنى بخش است که حیا و عفاف آنان را حفظ می ‏کند.
هشتم) حیا بر پایه حرمت و کرامت، استوار است. به همین جهت، احترام قائل شدن براى فرزندان و حفظ حرمت آنان و کریم النفس بار آوردن آنان، از اقدامات اساسى در پرورش حیاست. باید به فرزندان، شخصیت داد و از تحقیر آنان و توهین به آنان، پرهیز کرد، خطاها و لغزش ‏هاى آنان را به رُخ نکشید و از سرزنش بیش از اندازه آنان پرهیز نمود. اگر فرزند از رفتار بد خود، پشیمان و شرمنده شد، باید وى را بخشید و رفتارش را به فراموشى سپرد. حتى بهتر است براى رفتارهاى ناشایست وى، عذرتراشى کرد و نسبت به اشتباه‏ هاى او تغافل(خود را به غفلت زدن) نمود. ممکن است برخى والدین به محض این که خطایى از فرزند خود مشاهده مى‏ کنند، کنترل خود را از دست بدهند و به شدت با وى برخورد کرده، آبروى وى را ببرند. این کار سبب مى‏ شود که وى بیشتر در دامن گناه و فساد بیفتد و راه برگشتى برایش باقى نماند.
نهم) دوستان نیز در باحیایى فرزند، بسیار نقش دارند. آشنا کردن فرزند با دوستان باحیا و دور کردن وى از دوستان ناباب، مى‏ تواند در ایمنى وى و پرورش حیا در او موثّر واقع شود.
دهم) استحمام والدین با فرزندان، به نحوى که موجب کنار رفتن پوشش ها شود، بسیار مخرّب است. تا آن جا که ممکن است، باید سعى کرد کودکان، خود استحمام کنند و یا حتماً پوشش مناسب براى هر دو وجود داشته باشد و به هیچ عنوان، دختر با پدر و پسر با مادر، به حمّام نرود. امام صادق علیه‏ السلام فرموده اند: مرد با فرزند خود به حمام نرود که در نتیجه، نگاهش به عورت او بیفتد.

منابع:
1ـ قرآن کریم؛ ترجمه ناصر مکارم شیرازی
2ـ نهج البلاغه؛ ترجمه محمد دشتی
الف) منابع فارسی
1ـ اکبری، محمود، کرانه سعادت، گلستان ادب، چاپ دوم، قم، بهار 1382.
2ـ ـــــــــ، محمود، رفتار والدین با دختران جوان، فتیان، نوبت چاپ پنجم، قم، 1390
3ـ ـــــــ، محمود، برای ریحانه، گلستان ادب، چاپ سیزدهم، قم،1383
4ـ احمدی میانجی، علی، مکاتیب الائمه، انتشارات دارالحدیث، چاپ اول، قم، 1426ق
5ـ احسانی، محمد، نقش مادران در تربیت دینی فرزندان، قم، دفتر عقل، 1387، (سایت مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما)
6ـ آقا یوسفی، علی رضا، روانشناسی عمومی، انتشارات دانشگاه پیام نور، چاپ اول، تهران، 1386
7ـ آذربایجانی، مسعود و دیگران، روانشناسی عمومی، انتشارات زمزم هدایت، چاپ ششم، قم، 1388
8ـ آشتیانی، محمدرضا و دیگران، تفسیر نمونه زیر نظر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، بی چا، قم، 1362
9ـ ابوالقاسم حسین بن محمدبن مفضل، راغب اصفهانی، کرانه سعادت، ناشر نور نگار، چاپ دوم، قم، 1376
10ـ حسینی نیشابوری، سید علی اکبر، سخنرانی های استاد رفیعی (ویژه خانواده)، ناشر صالحان، چاپ اول، قم، 1390
11ـ حافظان، محمدرضا، مجله علوم انسانی، شماره 1، 1375، (سایت نورمگز)
12ـ حسین زاده، اصفهانی، اکرم، نشریه شماره 53، به نقل از پایگاه حوزه، مرداد 1384، (سایت حوزه گنجینه)
13ـ حسین پور علویه، محمود، نقش مادران در تربیت فرزند، انتشارات جوانان موفق، چاپ اول، قم، 1388
14ـ دهخدا، علی اکبر، لغت نامه دهخدا، انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، بی جا، تهران، 1352
15ـ دشتی، محمد، ترجمه نهج البلاغه، موسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمومنین، چاپ سوم، قم، 1381
16ـ رحمتی، حسین علی، پیام حوزه، شماره 25، بهار 79. (سایت حوزه)
17ـ رشیدی، حسین، حریم عفاف (حجاب از دیدگاه آیات و روایات)، انتشارات رازبان، نوبت چاپ سیزدهم، قم، 1385
18ـ رشید پور، مجید، آشنایی با تعلیم و تربیت اسلامی با تاکید بر روش ها، انتشارات انجمن اولیا و مربیان، چاپ نهم، تهران، 1386
19ـ سادات، محمدعلی، رهنمای پدران و مادران و شیوه های برخورد با کودکان، انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ 18، تهران، 1387
20ـ صفی یاری، مسعود، پیامبر اعظم و مسائل خانواده، ناشر ظفر، چاپ اول، قم، 1385
21ـ صادق کوهستانی، عطیه، حجاب زینت برتر (حجاب از دیدگاه آیات و روایات)، انتشارات نسیم حیات، چاپ اول، قم، 1385
22ـ طیب، مهدی، حجاب و حقوق زن در ترازوی اندیشه و ایمان، انتشارات سفینه، چاپ اول، بی جا، 1373
23ـطباطبائی،سیدمحمدحسین،تفسیرالمیزان،مترجم سیدمحمد باقرموسوی همدانی،انتشارات جمهوری اسلامی،چاپ چهارم،جلد 3،تهران،1390
24ـ طباطبایی، سید محمدحسین، ترجمه و شرح نهایه الحکمه، ترجمه علی شیروانی، انتشارات دارالکفر، قم ـ چاپ پنجم، 1389
25ـ طباطبایی، سید محمدحسین، آداب زندگی پیامبر "سنن النبی"، مترجم لطیف راشدی، انتشارات تهذیب، چاپ هفتم، قم، 1385
26ـ ظهیری، علی اصغر، برای دختران، انتشارات روحانی، چاپ ششم، قم، 1387
27ـ عمید، حسن، فرهنگ عمید، انتشارات امیرکبیر، چاپ 27، تهران، 1384
28ـ عامری، حمیده، گستره عفاف به گستردگی زندگی، بی چا، بی جا، بی تا
29ـ قائمی، علی، سازندگی و تربیت دختران، انتشارات انجمن اولیا و مربیان، چاپ هشتم، تهران، 1387
30ـ قاعده زندگی از ریچارد تمیلار، (سایت تبیان)
31ـ قائمی، علی، اسلام و تربیت دختران، انتشارات امیری، چاپ یازدهم، تهران، 1386
32ـ ـــــ، علی، نقش مادر در تربیت، انتشارات امیری، چاپ سیزدهم، قم، 1386
33ـ کاظم زاده قمی، سید علی اصغر، جلوه های حکمت گزیده موضوعی کلمات امیرالمومنین(ع)، دفتر نشر الهادی، چاپ اول، بی جا، 1373
34ـ کاظمی خلخالی، دو هزار حدیث از حضرت علی(ع)، انتشارات فواد، چاپ مکرر، بی جا، 1374
35ـ کلینی، محمدبن اسحاق، برگزیده ای از اصول کافی، مترجم سید جواد رضوی، ناشر بنی الزهراء، چاپ اول، قم،1376
36ـ کوهی، محمدرضا، با دختران، انتشارات مشهد، چاپ اول، قم، 1386
37ـ کوهی، محمدرضا، آسیب شناسی شخصیت و محبوبیت زن با محوریت عفاف و حجاب، انتشارات امام علی بن ابی طالب، چاپ اول، قم، 1389
38ـ کریم زاده، اسماعیل و دیگران، آموزش آداب و مهارتهای زندگی اسلامی، ناشر یادمان هنر اندیشه، چاپ دوم، تهران، 1389
39ـ کریمی نیا، محمدعلی، دنیای دختران، ناشر پیام مهدی(عج)، چاپ هشتم، قم 1384
40ـ گرمرودی تبریزی، محمدرفیع، اشکهای خونین در سوگ امام حسین(ع)، انتشارات کوثر، چاپ سوم، بی جا، 1385
41ـ مهدی زاده، حسین، پرسمان حجاب، انتشارات صهبای یقین، چاپ پنجم، قم، 1388
42ـ موسسه جهانی سبطین، حجاب حریم پاکی ها، ناشر موسسه جهانی سبطین، چاپ دوم، قم،1376
43ـ معین، محمد، فرهنگ فارسی معین، انتشارات امیرکبیر، چاپ 16، تهران، 1379
44ـ مطهری، مرتضی، مسئله حجاب، انتشارات صدرا، چاپ 77، تهران، 1387
45ـ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، مترجم سید عبدالحسین رضایی، کتابفروشی اسلامیه، چاپ دوم، تهران، 1364
46ـ مقدسی، محمد، در حریم حجاب، انتشارات نصایح، چاپ اول، قم، 1374
47ـ محمدی ری شهری، محمد، منتخب میزان الحکمه، ترجمه حمیدرضا شیخی و دیگران، انتشارات دارالحدیث قم، 1425ق = 1383
48ـ میرخندان، سید حمید، حجاب در فرهنگ اسلامی، انتشارات مرکز امور زنان و خانواده نهاد ریاست جمهوری، چاپ اول، تهران، 1387
49ـ محمدی اشتهاردی، محمد، حجاب بیانگر شخصیت زن (حجاب برتر)، انتشارات معاونت مبارزه با مفاسد اجتماعی ناجا با همکاری انتشارات ناصر قم، چاپ اول، قم، 1375
50ـ مطهری، مرتضی، پاسخ های استاد به نقدهایی بر کتاب مساله حجاب، ناشر صدرا، چاپ بیستم، تهران، 1389
51ـ میرخوانی، عزت السادات، فصلنامه ندای صادق، شماره 24، گستره عفاف در زندگی انسان، سایت حوزه.
52ـ مولایی، محسن، چگونه فرزند سالم و نابغه داشته باشیم، انتشارات قلم جوان، چاپ دوم، قم، 1387
53ـ میخبر، سیما، ریحانه بهشتی (فرزند صالح)، انتشارات نورالزهرا(س)، چاپ بیست و سوم، قم، 1385
54ـ مطهری، مرتضی، تعلیم و تربیت در اسلام، انتشارات صدرا، چاپ چهل و نهم، تهران، 1385
55ـ ملکی، حسن و دیگران، تربیت حسینی، ناشر زمزم هدایت، چاپ اول، قم، 1386
56ـ موسوی راد لاهیجی، سید حسن، پدر ـ مادر ـ معلم ـ مرا خوب تربیت کن ، ناشر، امام شناسی و آثار الحجه(عج)، چاپ اول، بی جا، تابستان 1379
57ـ موسوی الخمینی (ره)، روح الله، رساله توضیح المسائل، انتشارات هاتف مشهد، چاپ هشتم، مشهد، 1377
58ـ نصیری، عطاء الله، ماهنامه پیوند آموزشی ـ تربیتی، انتشارات رجا، تهران، 1390
59ـ نفری، یدالله، زیباترین واژه هستی مادر، ناشر نفری، چاپ اول، قم، 1389
60ـوفائی،اعظم،صدف عفاف،انتشارات کانون اندیشه جوان،چاپ اول،تهران،1390
61-همدانی، آیت الله نوری، جایگاه بانوان در اسلام، انتشارات مهدی موعود(عج)، چاپ سوم، قم، 1384.
ب) منابع عربی:
1ـ ابن بابویه، محمدبن علی، الامالی شیخ صدوق، مصحح ندارد، ناشر کتابچی، چاپ ششم، تهران، 1376
2ـ ــــــــ، علل الشرایع، انتشارات کتابفروشی داوری، چاپ اول، قم، 1385ش
3ـ ــــــــ، محمدبن علی، عیون الاخبار الرضا(ع)، مصحح مهدی لاجوردی، انتشارات جهان، چاپ اول، تهران، 1378
4ـ انیس، ابراهیم دیگران: المعجم الوسیط، ناصرخسرو، چاپ دوم، تهران، بی تا
5ـ ابن اشعث، محمدبن محمد، الجعفریات (الاشعثیات) مصحح ندارد، انتشارات مکتبه النینوی الحدیثه، چاپ اول، تهران، بی تا،
6ـ برقی، احمدبن محمد بن خالد، المحاسن، مصحح: محدث، جلال الدین، ناشر دارالکتب الاسلامیه، چاپ دوم، قم، 1371
7ـ تمیمی، عامدی، عبدالواحد بن محمد، تصنیف غررالحکم و درر الکلم، مصحح مصطفی درایتی، ناشر دفتر تبلیغات، قم، 1366
8ـ ــــــــــــــــ، غررالحکم و دررالکلم، مصحح رجائی سید مهدی، ناشر دارالکتاب الاسلامی، چاپ دوم، قم، 1410ق.
9ـ حمیری، عبداله بن جعفر، قرب الاسناد (ط ـ الحدیثه)، مصحح موسسه آل البیت، انتشارات موسسه آل البیت، چاپ اول، قم 1413ق
10ـ حر عاملی، محمدبن حسن، هدایه الامه الی الاحکام الائمه علیهم السلام، مصحح آستان قدس رضوی، بنیاد پژوهش های اسلامی گروه حدیث، ناشر آستانه الرضویه المقدسه مجمع البحوث الاسلامیه، چاپ اول، مشهد، 1414ق
11ـ راوندی کاشانی، فضل الله بن محمد، النوادر (للراوندی)، مصحح اردستانی، احمد، ناشر دارالکتاب، چاپ اول، قم، بی تا
12ـ شریف الرضی، محمدبن حسین، نهج البلاغه صبحی صالح، مصحح فیض الاسلام، ناشر هجرت، چاپ اول، قم، 1414ق
13ـ شعیری، محمدبن محمد، جامع الاخبار، مصحح ندارد، انتشارات مطیع حیدریه، چاپ اول، نجف، بی تا
14ـ طوسی، محمد بن الحسن، تهذیب الاحکام، مصحح خرسان، عن الموسوی، ناشر دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، تهران، 1407ق
15ـ فیض کاشانی، محمد محسن بن شاه مرتضی، الوافی، مصحح ندارد، ناشر کتابخانه امیرالمومنین(ع)، چاپ اول، اصفهان، 1406ق
16ـ کلینی، محمدبن یعقوب، اصول کافی، مترجم آیت الله محمدباقر کمره ای، اسوه، چاپ سوم، تهران و قم، 1375
17ـ کراجکی، محمدبن علی، معدن الجواهر و ریاضه الخواطر، مصحح احمد حسینی، ناشر مکتبه المرتضویه، چاپ دوم، تهران، 1394ق، 1353ش
18ـ کلینی، محمد بن اسحاق، کافی، مصحح غفاری علی اکبر و آخوندی محمد، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1407ق
19ـ لیثی واسطی، علی بن محمد، عیون الحکم و المواعظ، مصحح حسینی بیرجندی، حسین، انتشارات دارالحدیث، چاپ اول، قم، 1376
20ـ منظور، محمدبن مکرم، لسان العرب، مصحح میردامادی، جمال الدین، ناشر دارالفکر لطباعه و النشر و التواضیح دارالصادق چاپ سوم، بیروت، 114ق
21ـ منسوب به علی بن موسی، الفقه المنسوب، مصحح موسسه آل البیت، ناشر موسسه آل البیت، چاپ اول، مشهد، 1406ق
22ـ مفید، محمدبن محمد، الاختصاص، مصحح، غفاری، علی اکبر و محرمی زرندی، محمود، ناشر الموتمر العالمیه لا لفیه الشیخ المفید، چاپ اول، قم، 1413ق
23ـ مجلسی، محمدباقر بن محمد تقی، مرآه العقول فی شرح اخبار آل الرسول، مصحح رسولی محلاتی هاشم، ناشر دارالکتب الاسلامیه، چاپ دوم، تهران، 1404ق،
24ـ مجلسی، محمدباقر ، بحارالانوار، مترجم جمعی از محققان، ناشر دارالاحیاء التراث العربی، چاپ دوم، بیروت، 1403ق
25ـ نوری، حسین بن محمدتقی، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، مترجم موسسه آل البیت، انتشارات موسسه آل البیت، چاپ اول، قم، 1408ق

شیخ صدوق، من ‏لا یحضره ‏الفقیه، ج 3، ص 444.
بحث حیا در سال 1365 در طی 9جلسه و در سال 1378 در طی 8 جلسه، توسط معظم­ له بحث شده است.
حدید، آیه 25.
آمدی، غرر الحِکم و دُرر الکَلِم، صفحه 257، روایت 5441.
مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، جلد 1، صفحه 109.
شرح اصول کافی ملاصدرا، کتاب عقل و جهل.
آمدی، غرر الحِکم و دُرر الکَلِم، صفحه 256، روایت 5440.
کلینی، اصول کافی، جلد 2، صفحه 106.
آمدی، غرر الحِکم و دُرر الکَلِم، صفحه 257، روایت 5454.
مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، جلد 68، صفحه 333.
مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، جلد 68، صفحه 335
متقی هندی، کنز العمّال، روایت 5780 و 5792
مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، جلد 30، صفحه 349
رزاقی، احمد، بدحجابی، ریشهها و راه-کارها(قسمت اول)، خبرگزاری فارس.
مکارم شیرازی، ناصر، رساله ی توضیح المسائل، قم، هدف، ص424.
فرهادیان، رضا، آنچه والدین و مربیان باید بدانند، رئوف، قم، 1370، ص38.
حر عاملی، محمد حسن، وسائل، ج14، ص94.
فیض کاشانی، ملا محسن، من لا یحضره الفقیه، ج3، ص275.
تربیت طبیعی در مقابل تربیت عاریهای، ص188-189.
عاطفه اشرافی، پا به پای آفتاب، ج1، ص212.

اصول و نقش حیا و حجاب در تربیت فرزندان در خانواده

1


تعداد صفحات : 33 | فرمت فایل : WORD

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود