مقدمه
وکذلک خلقنا کم امه وسطاً لتکونوا شهداء علی الناس و تکون الرسول علیکم شهیدا
و همچنین شما مسلمین به آیین اسلام هدایت کردیم و نیز شما را به تربیت نیکو و اخلاق معتدل آراستیم ، تا گواه مردم باشید تا نیکی و درستی را سایر ملل از شما بیاموزند چنانچه پیامبر را گواه شما کردیم .
از بهترین مسائل زندگی انسان مسدله تربیت است که پایه و اساس شخصیت حقیقی و حقوقی آدمی می باشد .
شکل گیری هویت انسانی در پرتو تربیت سالم و صحیح و هماهنگ با سرشت و فطرت اوست و این مهم امکان ندارد مگر اینکه به هسته مرکزی و خمیر مایه اصلی نظام تربیتی ، یعنی خانواده ، توجه ویژه مبذول شود .
خانواده که بستر رویش و گهواره پرورش تمام هویت و ساختمان وجودی انسان است ارکان اصلی و سنگ بنای آن را زن و شوهر تشکیل می دهند که هر یک لباس آسایش و آرامش همدیگر هستند و به تعبیر رسا و گویای صحیفه همیشه نورانی قرآن ، مایه مودت و رحمت یکدیگرند .
در سایه این لطف بیکران الهی و ایجاد این لطف و انس و عشق است که شاهد رویش
غنچه ها و دسته گلهای همیشه سبز و با طراوت و شاداب زندگی خواهیم بود .
آن آرامش و سکینه حاصل نمی شود مگر اینکه فضای حاکم و روابط زوجین عشق و رحمت و مودت باشد و همه آفات زندگی از سرزمین کوچک خانواده ریشه کن شده و راه را برای رویش این گلهای پاک فراهم و هموار کردد .
این مهربانی و الفت و این انس و رحمت و رافت همان گهواره و آغوش مهری است که با
زمزمه های حیات بخش خود ، آهنگ روح نوازش کودکانی پرورش خواهد داد که نوید حرکت و پویایی جامعه انسانی و امید فردای روشن و نورانی است .
دین مقدس اسلام که خاتم همه ادیان است و کتاب مقدسش که جامع تمام مایحتاج تربیتی و هدایتی است ، برخلاف همه مکاتب مدعی تعلیم و تربیت ، هسته مرکزی تربیت را قبل از به وجود آمدن انسانها ( قبل از ازدواج ) می داند و برای تربیت مراحلی قائل است که اگر والدین بر اساس آن مراحل تنظیم شده گام وردارند ، و گام به گام همراه دستورات دقیق تربیتی آن حرکت نمایند ، انسانهایی به جامعه تحویل خواهند داد که مایه فخر و مباهات انسانیت باشند .
اسلام عزیز ابزارها ، و شیوه های بسیار زیبایی برای مسئله مهم تربیت پیشنهاد می کند که امروزه با آخرین دستاوردهای نوین بشری در زمینه تربیت نه تنها مخالف نیست ، بلکه از یک استحکام و نورانیت خاصی برخوردار است و این مایه بسی افتخار و خوشبختی است که نظام ما در فضای اسلامی شدن تنفس می کند و مدال افتخاری است به گردن خانواده ها .
چکیده
ذکر و یاد خدا را راه تحقیق تربیت اسلامی
تحقیق تربیت اسلامی در سایه ارتباط با خداوند امکان پذیر است محور برنامه ریزی تربیتی می بایستی ذکر و یاد خالق یگانه باشد ذکر نور است و استمرار ذکر نورانیت می آورد.( همه مربیان الهی در تلاش بودند تا بین بندگان و پروردگار ارتباط برقرار نمایند. و هر کس این پیام را دریافت نمود ابتدا)
هرکه نورانی شود مجذوب پروردگارمی گردد سپس طعم محبت و عشق را خواهد چشید. و این نهایت کمال است. آنچه که در تربیت اسلامی برای تحقق آن باید تلاش کنیم.
نورانیت فراگیران و ایجاد محبت و عشق پروردگار در قلوب آنها می باشد.در این راه هنر مدیریت ما می بایستی تحقق این هدف باشد زیرا هر که محبوب او خداوند گردید از فساد و تباهی می گریزد و خداوند او را از هر گونه انحراف و انحطاطی حفظ می کند زیرا او بهترین هادی و رفیق است.
مفهوم تربیت :
تربیت به معنای پرورش دادن و پروراندن است و پروراندن هر چیزی به کمال رساندن آن است و تمام قابلیتها در آن شکوفا گردد .
بنابر این معنا ، پرورش دادن گیاهان برای رسیدن به رشد مطلوب ، نوعی تربیت محسوب
می شود .
تربیت انسان پرورش دادن جسم و روح او است به گونه ای که به کمال شایسته خود برسد . به عبارت دیگر تربیت در انسان به معنای فراهم آوردن زمینه رشد و پرورش استعدادهای درونی و قوای جسمانی و روانی او برای وصول به کمال مطلوب است .
این کار در واقع عملی است آگاهانه با هدف رشد دادن ، ساختن ، دگرگون کردن و شکوفا نمودن استعدادهای مادر زادی شود.
هر مکتبی بر اساس هدفی که طرح تربیتی مخصوصی را دنبال می کند و بر اساس اغراض و هدفهای خود انسان را برای وصول به آن اهداف در خدمت می گیرند .
از این رو تعریف تربیت در اصطلاح هر مکتبی از دیدگاه آن مکتب نسبت به انسان است .
مکتبهایی که طرح ترکیبی دارند به خاطر عدم شناخت ابعاد مختلف آدمی به تمام استعدادهای او توجهی نکرده ، بلکه منکر عمق و وسعت ابعاد وجودی انسان هستند تنها مکتب اسلام است که جنبه ها و ابعاد و استعدادهای گوناگون انسان توجه کامل نموده است.
تربیت در دیدگاه اسلام ایجاد زمینه رشد در جنبه های مختلف ، عقلی ، فکری ، اعتقادی اخلاقی ، عاطفی ، روانی ، فرهنگی ، اجتماعی و سیاسی و ارائه راه درست ایدیشیدن، نیکو زیستن به گونه ای که آدمی را از مرحله حیوانیت به مرتبه کامل انسانی برساند، می باشد.1
به بیان دیگر تربیت ، به معنای فراهم آوردن زمینه فکری برای به فعلیت رساندن قوا و استعدادهای آدمی و تعدیل غرایض در جهت رساندن انسان به هدف نهایی خود که مقام قرب خداوند و خلیفه الهی است می باشد.
نظرات تربیتی اسلام محدود به رفتار شخصی انسان در زندگی نیست بلکه جمیع مسائل فردی و اجتماعی را بر اساس فطرت و ارزشهای واقعی انسان مد نظر دارد و برای تمام ابعاد پیچیده او که روان شناسان غرب به جهت عدم آگاهی به حقیقت انسان از آن تفره رفته در چهار چوب فرامین الهی طرح و برنامه عملی دارد و تنها به فرضیه و تئوری قناعت نکرده بلکه با ارائه الگو او را در راه کمال و تعالی خود یاری کرده ، راه او را هموار و تسهیل می نماید .
اما در روانشناسی تربیتی غرب تنها بر پایه رفتار انسان و بر اساس تجربه کند و کاو می شود .
روانشناسان غربی رفتار انسان را از دوره جنینی برسی و ریشه آن را با متدد های تجربی و عملی تحقیق کرده و تئوری های خود را در آزمایشگاههای روانی مورد تحقیق و آزمایش قرار میدهند .
ولی نتیجه اکثر آزمایشها با شخصیت حقیقی انسان سازگار نیست زیرا شخصیت والای انسان در محیط تحقیقاتی روانشناسی و تربیتی غرب تنذل کرده و به جهت تلقی نادرست آنان از انسان به عنوان حیوانی تکامل یافته ، شرافت آدمی و ارزشهای متعالی او نادیده گرفته می شود.
تربیت و شناخت
پی گیری و دنبال کردن هر هدفی بر دو رکن اساسی استوار است :آگاهی و اطمینان از وجود آن، و دیگری ، امکان دسترسی و باور آن .البته این مساله در امور مادی محسوس تر است .
مثلا برای استخراج یک گنج نهفته و پنهان دو چیز لازم وضروری است :اول اینکه باید خارجا گنجی وجود داشته و انسان ازوجود آن آگاه و مطمئن باشد .
دوم ، دسترسی به آن را در حیطه قدرت خویش دانسته ، تحصیل آن را بور نموده و برای خود امکان پذیر بداند .
این مطلب عینا در مورد احیاء استعدادهای درونی و تربیت انسان قابل انطباق است .کسی که از وجود چنین استعدادهای سرشار خدادادی در نفس و جان خود و فرزند خویش آگاه نیست و به این ارزش واقعی واقف نگشته و از ذخایر و سرمایه های نهانی نهفته در خود و فرزندش خبر نداشته باشد ، هرگز برای احیاء آن استعدادهای پنهان و تربیت نفس خویش یا فرزندش کمر همت نبسته و سختی های آن را متحمل نشده و قیام نخواهد کرد .
همچنین کسی که خود را از تربیت خویش و احیاء توان و سرمایه های عظیم بالقوه الهی نهفته درخود- عاجز می پندارد و هرگز قدمی در راه این امرخطیر برنخواهد داشت .
از این روست که مربیان آگاه و اساتید بزرگ اخلاق ، قبل از هرگونه اقدامی جهت تربیت افراد ،آنان را از ارزش بزرگ انسان و سرمایه های بسیار ارزشمند انسانی واقف و آگاه نموده ،مشعل توکل و امید را در نفس پیروان خویش شعله ور می سازند.
رها کردن نیروها و استعدادهای درونی و معطل گذاردن آنها ، و عدم تلاش و کوشش درراه باورکردن آنها-که به منزله خاموش نمودن چراغ سعادت وحرکت درجهت سقوط در ورطه رذائل اخلاقی است – و نیز بسیاری ازانحرافات و گرایش های باطل و مبتلا شدن به انواع هلاکت ها و آلودگی در واقع از عدم2 شناخت ارزش واقعی انسان سرچشمه می گیرد . و از همین جا به ریشه طفره رفتن و شانه خالی کردن بسیاری از افراد – از زیر بار مسئولیت بزرگ تربیت نفس و تهذیب اخلاق خود – پی می بریم . چه آنکه عاقلی تن به نابودی اشیای قیمتی خود نملی دهد ، چون ارزش آن را می داند .
مولای تربیت یافتگان مکتب ادب و اخلاق چنین می فرمایند :
(( من لم یعرف نفسه بعدعن سبیل النجاه و خبط فی الضلال و الجهالات .1
هرکه نفس خویش را نشناسد(و به ارزش والای آن پی نبرد ) از راه سعادت و رستگاری دور افتاده و به بی راهه گمراهی و نادانی فرو خوده افتاده .
و نیز فرموده اند :
(( من عرف شرف معناه صانه عن دناه شهوته وزور مناه )) 1
کسی که گوهر انسانی و شرافت باطنی خود را بشناسند ،خویشتن را از پستی شهوات و آرزوهای باطلش محفوظ خواهد داشت .
تربیت برای همه 869*
اسلام جمیع افراد بشر- با وجود انواع ویژگی ها و خصایص وراثتی و با هرگونه سرشت وطبیعت وخلق و خوی ، و رشد یافته در هر محیط و شرایطی – خداپرستی و فراگیری سجایای اخلاقی و روش های پاک عملی قرار میدهد ،تا با آموزش و پرورش متناسب با برنامه های مقدس الهی به حیات انسانی زنده گردیده و ذخایر مقدسی که در باطن او به ودیعت گذاشته شده، از قوه به فعلیت در آید .
پیشتر یادآور شدیم که اگر همه وراثت ها قطعی و غیر قابل تغییر بود ، وتمام صفات ناپسند و خلقیات والدین درسرنوشت اولاد تاثیری حتمی و غیر قابل تغییر داشت، قیام انبیاء الهی و تعالیم ادیان آسمانی و کوشش مصلحان و آموزگاران تعلیم و تربیت بی فایده و لغو می بود.3
آغاز تربیت
اگرچه تربیت به ظاهر از بدو تولد آغاز می شود، ولی با در نظر داشتن تاثیر جنبه های وراثتی در تربیت، زمینه آن سال ها قبل از تولد فرزند ، و در واقع به هنگام انتخاب همسر فراهم می گردد .
از این رو شارع مقدس در مورد انتخاب همسری شایسته عنایتی خاص مبذول فرموده که ان شاء الله این بحث را تفصیلا در آینده مطرح خواهیم کرد.
تربیت در سنین اولیه زندگی نیز دارای ارزش و اهمیت خاصی است ، زیرا علاوه براینکه کودکان نوعا دراین دوران پیوسته با پدر و مادر مانوس هستند،روحیه تاثیر پذیری در آنها نیز بیشتر می باشد .
از این رو پیش ازآنکه دشمنان وگمراهان وبدخواهان فرزندان ما را با بدآموزی و برنامه های سوء خودگمراه نمایند،باید ازهمان اوان کودکی مراقب آنها بوده ، در تربیت آنان کوشا باشیم.
فرزندی که درخردسالی تربیت نشود، امکان اصلاح و تربیت او درآینده اندک و تاثیر گذاری بر او دشوار می شود .
بنابراین ،سهل انگاری در امر تربیت در این سال ها زیان فراوانی را به همراه خواهد داش .هرگز نباید امر تربیت فرزندان را به حساب اینکه هنوز خردسال هستند ونمی فهمند به تاخیر انداخت ، زیرا روح پذیرش از آغاز تولد در آنها پدید می آید .
تربیت مداوم
جهان هستی مجموعه ای است از موجودات و مخلوقات ، از جماد و نبات و حیوان و انسان و دریائی است از شور و جاذبه و حرکت و عشق و محبت و هرگز آنی از این تکاپو و جنب و جوش دائمی باز نمی ایستد.4
توقف درعالم وجود به مثابه مقابله با سیر تکاملی عامل خلقت .و برابر با نابودی و درهم کوبیده شدن همه نیروها و استعدادهای و قابلیت های انسانی دراین جهان پرتلاطم است.
و تعلیم و تربیت به معنای حرکت در جهت تعالی و همسویی با سیر تکاملی همه موجودات عالم هستی است .
از نظر اسلام ، از آنجا که تعلیم و تربیت ، امری است هم جهت و منطبق با فطرت انسانی ،و عملی است همگام با حرکت عمومی جهان خلقت ، این وظیفه بزرگ همواره در طول حیات دامنگیر هر انسانی است و آدمی در تمام مراحل زندگی و دوران عمر موظف است که در جهت شکوفائی استعدادهای خود گام بردارد .
به حکم عقل نیز مادامی که انسان از محیط خود تاثیر پذیر است و اجزای بدن او از هم گسسته نشده، و بین فرد و جامعه ارتباط برقرار است ، باید تربیت ادامه یابد و آدمی نمی تواند .در هیچ مرحله ای خود را از آن بی نیاز بپندارد . مشاهده تحت تاثیر قرار گرفتن افراد بزرگسال و سالخورده از عوامل محیطی و. رنگ گرفتن آنان از دیگران دلیل روشنی است بر لزوم استمرار تربیت در تمام دوران حیات .
مسئولیت و تعهد دائمی افراد نسبت به یکدیگر و در زمینه بهسازی محیط زندگی ،عمومیت تحصیل دانش و فرهنگ در تمام سنین ، وظیفه امر به معروف و نهی از منکر در تمام دوران زندگی ، همه حاکی از لزوم تربیت به عنوان یک مسئولیت همیشگی است.5
منشاء سعادت و شقاوت : وظایف مسئولیتهایی الهی پدران و مادر در تربیت فرزند یکسان است -اعمال، اخلاقیات وگفتار و کردار و پندار پدران و مادران ، منشاخوشبختی وسعادت ویا بدبختی وشقاوت فرزندان آنان خواهدبود. همانگونه که به اراده خالق و توانا ساختمان بدنی هر فرزندی از مجموع دو سلول تناسلی والدین او بوجود می آید شخصیت و روحیات او نیز نتیجه رفتار والدین اوست حکیمان گفته اند.((از کوزه برون همان تراود که در اوست این معنای جمله امیرالمومنان امام علی (ع) است. کل اناء یتفنخ بمافیه .زین العابدین و سید الساجدین امام علی بن حسین (ع) در رساله حقوق برخی از وظایف پدران را بر می شمارد: و اما حق فرزندت بر تو این است که بدانی او از توبه وجود آمده است و او را از خودت بدانی و بدانی که سرنوشت خوب و بدش در آینده به دست تو می باشد و تو در قبال وظایف خود مسئول هستی که او را خوب تربیت کنی و به پروردگار عزیز و بزرگ و مومن و آشنایش نمایی و او را در راه اطاعت خداوند کمک کنی و بدانی که نیکی به او پاداش خواهی داشت و در بدی به او جریمه و تنبیه خواهی شد.
تجلی صفات والدین:
مادران باید مقام و مسئولیت و عضویت خود را نشناسند و بدانند که سعادت و شقاوت نوزادان رابطه مستقیم با سلول و رحم و زمان آبستنی نحوه غذا خوردن و آشامیدن و رفتار و کردار و حتی افکار آنان دارد قال رسول الله التقی من شقی فی بطن امه و السعیدمن تسعه فی بطن امه این حدیث با عبارتهای مختلف در اکثر کتب آمده و حتی بعضی از بزرگان را دچار حیرت و سرگردانی نموده است .البته با الهام از آیات الهی در روایات معصومین (ع) سرگردانی و حیرتی برقرارنخواهد ماند.
برای جلوگیری وجود فرزندان بیچاره و بدبخت و فاسد مادر برای رعایت وراثتهای نامطلوب ازجنون وحماقت وانحراف اسلام عزیز در تمام مراحل فرمانهایی داده است مادری که در خانواده ای کینه توز خشمناک برآشفته و برافروخته وبدخواه و بدبین حسود و خیانتگر و بد پیله و … . پرورش یافته فرزندانی با6 همین صفات بد از او به عمل خواهد آمد و در دامن مادری صالح و پاکدل و با تقوا و خوش بین و شجاع و سخی ومهربان و باوفا و با صفا و خیرخواه طبعا فرزندانی با همین روحیات و اخلاقیت و در نتیجه، خوشبخت سعادتمند پرورش خواهد یافت . پیامبر اکرم (ص) فرموده است. انظر فی ای شیء تضع ولدک فان العرق دساس بدانید نطفه خود را در چه محل مستفر می نمایند.تا این که فرزندان شما وارث صفات بد خانوادگی مادرشان نشوند .
اسلام درباره خوردن و خوابیدن و فکر کردن مادران آبستن نیز سفارش بسیار فرموده است .
تربیت اطفال از دیدگاه این سینا
– ابوعلی سینا ، دانشمند برجسته ایرانی نکات نغزی درباره تربیت فرزند نوشته است که به برخی از آن نکات اشاره می کنیم بر والدین واجب است که به تربیت واخلاق متعادل و طبیعی کودکان توجهات خاصی داشته باشند آنان باید دقت کنند که خشم یا ترس بسیار نگرانی های زیان آور و یا بد خواهی و…. عارض طفل نشود.
والدین باید بدانند کودک به چه چیزی اشتها دارد و از چه چیزهایی بدش می آید و با مراقب والدین کودک خوش اخلاقی عادت می کند. و خوب بودن اخلاق عادت و ملکه او می شود و نیز از لحاظ بدتی و جسمانی سالم می ماند. اخلاق بد سرچشمه اقسام ناراحتیهای بدنی و مزاجی است لذا هر عادت بد در طفل پیدا شود علتش بدی مزاج یکی از اعضاء است مثلا خشم موجب تب و گرمی و اندوه سبب خشکی حتمی است. برای حفظ تعادل و بسط اخلاقیات خوب در اطفال باید به سلامتی جسم و جانشان با هم و یکی رسیدگی کرد و همین که طفل به شش سالگی باید او را به تدریج برای درس خواندن و آموزگار دیدن آماده کنند.7
وظیفه ها و تعهدها
: اسلام برای تربیت فرزندان ،وظایف مهمی به عهده پدر و مادر در اطرافیان و معلمان و متصدیان امور تربیتی گذاشته است .یکی از حقوق فرزندان بر والدین غیر از انتخاب نام نیکو و یاد دان قرآن و نوشتن تربیت درست است . امیر مومنان (ع) فرمود : بهترین و میراثی که پدران می توانند به فرزندان خود بدهند ادب و تربیت صحیح است. هر نوزادی با فطرت دینی متولد می شود و پدر و مادر نباید او را منحرف نمایند . زیرا پیامبر بر خاتم فرمود. هر نوزادی با فطرت مذهبی به دنیا می آمد و پدر و مادرانند که او را به آیین یهودیت و نصرانیت می کشانند .از همان دوران طفولیت باید فرزندان را به روش دینی و بر اساس علوم دینی تربیت و تعلیم کرد . والدین باید دقت کنندکه شخصیت اطفال رعایت گردد و اگر به مقتضای سنین طفولیت ، اشتباهی داشته باشند نباید در حضور همگان تذکر داده شود یادآوری نیز باید فوری باشد . زیرا اگر تاخیر داشته باشد.نتیجه مطلوب نمی دهد تذکر باید فی المجلس و فوری و در تنهایی و یا با اشاره و کنایه انجام شود .
تا دیگران متوجه نشوند وگرنه شخصیت دقیق و ظریف و رقیق اطفال جریحه دار می گردد و به جای تربیت صحیح ، نتیجه نامطلوب و غلط حاصل خواهد شد.8
ایجاد عشق در کودک
حضرت مجتبی (ع) روزی فرزندان خود و فرزندان برادر خود را دعوت کرده و به آنان فرمود همه شما کودکان اجتماع امروز هستید و امید می رود که بزرگان اجتماع فردا باشید ، دانش بیاموزید و در کسب علم کوشش کنید . و هر کدام که حافظه قوی ندارید و نمی توانید در مجلس درس مطالب استد را ضبط کنید آنها را بنویسید و نوشته ها را در منزل نگاهداری نمایید. در موقع لزوم مراجعه کنید. در این حدیث امام مجتبی (ع) برای اینکه عشق به تحصیل را در فرزندان و برادر زادگان خود ایجاد نماید و آنانرا با دلگرمی و نشاط کسب علم وادار کند از سرمایه فطری جهت ذات و ترقی خواهی آنان استفاده نموده و بدون توسل ترساندن و شلاق و مجازات به آنها فهماند که درس خواندن امروز راه وصول به عز و بزرگی فرد است . روشی که در این حدیث بکار رفته در جهان امروز بهترین ارزنده ترین سبک در اساس تعلیم و تربیت است. یکی از اساسترین شروط تعالی و تکامل برای کودکان و بزرگسالان آزادی محیط زندگیست در شرایط زورگویی و تجاوز در محیط کسب به استبداد و خفقان در جاییکه باشی به جای امید و ظلم بجای عدل ،خودسری به جای قانون و ترس به جای آرامش خاطر بر مردم حاکم باشد . قطعا امید تعالی و تکامل حقیقی درآنجا وجود ندارد.
پرورش در محیط مساعد:
خانواده کانون پرورش کودک است ومملکت محیط پرورش بزرگسالان . بدون تردید شرط اول پرورش صحیح و احیاء استعدادهای مختلف محیط مناسب و شرایط مساعد است .هرخانواده ای که قادر نیست برنامه تربیتی حضرت مجتبی (ع) را در مورد فرزندان خود اعمال نماید. و هر پدری نمی تواند با آن9 زبان که امام مجتبی (ع) بیان فرموده اند با کودکان خود سخن بگوید. این طرز گفتار شایسته خاندانیست که اساس آن بر پایه فضیلیت و آزادگی استوار باشد.10
چند اصل مهم درباره تربیت
اصل اول:
توجه به حس عزت طلبی فرزند
اولین و مهمترین نیاز روحی و روانی هر انسان عزت و کرامت نفس است که امری فطری است .
پدران و مادران و مربیان باید به گونه ای با کودکان رفتار کنند که این فطرتکه خداوند متعال در وجود انسان قرار داده است احیاء و فرزند به عزت نفس دسترسی پیدا کند .
برای اینکه فرزندانمان را به عزت و کرامت برسانیم باید خط عزت را بیابیم تا ازاین رهگذر راه رسیدن به رشد و کمال را برای آنها تسهیل نماییم .
ارضاء این نیاز فطری موجب احساس خوشایندی از توانایی ها و احساس لیاقت در فرد می گردد وزمینه شکوفایی استعدادها و رشد شخصیت را فراهم می آورد .
رسالت تعلیم و تربیت در جامعه نیز چیزی جز احیاء و تقویت عزت کرامت نفس انسانها نبوده ونیست چنانکه پیامبر بزرگوار اسلام (ص) فرموده اند :
((انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق ))
اصل بعثت پیامبران برای احیاء کرامت و شخصیت انسان ها بوده است . پیامبران مبعوث شدند تا انسان با کرامت و کریم بسازند و انسان کریم و با کرامت انسانی است که عزف نفس دارد و از صفات زشت و پست گریزان است .
خداوند در قرآن کریم می فرمایند :
((ان کان یرید العزه فلله العزه جمیعا )) (فاطر 10)11
انسان هایی که خواهان عزت هستند بدانند تمامی عزت از آن خداست .این بدان معنا است که انسان اگر بدنبال عزت و کرامت و شخصیت و آبرو و بزرگی و بزرگواری می گردد باید دل به خدا ببند و از دیگر چیزها روی گردان شود تنها راه رسیدن به عزت و کرامت این است که انسان به منبع و سرچشمه و تمام و کمال عزت گره بخورد و غیر از این راهی نیست دنبال همین آیه اضافه می کند که:
((ایبتغون عندهم العزه ))
آیا عزت را نزد پول و مقام و …. می جوئید ؟
بسیار در اشتباهند زیرا (( فان العزه الله جمعیا )) .
عزت همه اش در خا جمع است .
پس اگر طالب عزت هستید باید خدایی و خداگونه شوید .
برای اینکه فرزند به کرامت و عزت واقعی برسد باید دست او را گرفت و در دست خدا قرار داد ، باید دل و تمام وجود او را به خدا گره زد و گام اول در این امر نماز است بچه ها را باید با نماز آشنا کرد و او را نماز خوان کرد ، باید او را متقی و پاکدامن و درستکار و صادق تربیت کرد. باید به او اخلاق خوب ، صله رحم ، احترام به دیگران و … را یاد داد و…..
اصل دوم
آموزش نماز
چرا نماز ؟زیرا ((لا بذکر الله تطمئن القلوب ))
دل آرام گیرد به یاد خدای12
نماز همان چیزی است که امروز گمشده جامعه بشری است، اینهمه اضطراب ،دلهره ، تشویش و سرگردانی ،جنگ و درگیری و…… همه و هم بخاطر این است که بشر راه رسید به آرامش را نیافته است و تا با نماز آشتی برقرار نشود، تا انسان ها به نماز متوسل نشوند ، تا طعم خوشایند ،ناب و دوست داشتنی و آرامش بخش نماز را بشر نچشد به آرامش دست نخواهد یافت نماز همان گمشده انسان امروز است و ای کاش …..
حضرت علی (ع) فرمودند :
علمو صبیانکم الصلاه
نماز را به فرزندانتان بیاموزید .
این تکلیف پدر و مادر است که به فرزندش نماز بیاموزد و او را امر به نماز کنداما نه اینکه با ترشروئی و داد و بیداد و تحقیرو.. فرزند را به نماز وا دارد ، نماز باید برای کودک خوشایند و دوست داشتنی و آرام بخش باشد. مبادا در هنگامی که بچه ای سستی را یافت آیا ما در این رابطه بد عمل کرده ایم ؟ آیا به او بی توجهی نموده ایم؟یا او را در صف نماز جماعت مورد لطف قرار نداده ایم؟و یا ……
شاید هم در دوره هائی از رشد قرار دارد که سستی و بی حالی مقتضای طبیعت این سن است مثلا در دوران نوجوانی سستی و تنبلی و به بیرون آمدن ازرختخواب چیزی کاملا طبیعی است وازطرفی فرزند فرمان پذیر نیز نیست، در این دوره سنی باید بجای امر از طرق سوال ،استدلال و…. وارد شد .
بزرگی می گفت وقتی می خواهم صبح نوجوانم را برای نماز از خواب بیدار کنم آرام آرام می روم و ملحفه یا پتویا چیزی را که روی اوست کنار می کشم تا چشمانش را باز کند ، آن موقع سلام می کنم و می پرسم ، پدرجان می خواهی نماز بخوانی ؟
او می گوید بله می خواهم ،بعد می گویم دستت را بده ، دست او را می گیرم و او را کمک می کنم تا از رختخواب بیرون بیاید، نرمش به دست های او می دهم و می گویم التماس دعا.13
پس بلند شو نماز بخوان ، دستوری برخورد کردن ، اینجا نتیجه بخش نیست .
البته باید کودک را از دوران خردسالی با نماز آشنا و به آن ترغیب نمود پیامبر (ص) فرمودند :
مروا صبیانکم بالصلوه اذا بلغو سبعا
فرزندان خود را هنگامی که به هفت سالگی رسیدند( برای تمرین ) امر به نماز کنید .
و در قرآن کریم می خوانیم :
ومن اعرض عن ذکری فان له معیشتنا ضنکا
کسیکه از ذکر و یاد من (خدا) روی گرداند پس به درستیکه زندگی برای او تنگ (تلخ) می گردد. این تنگی زندگی می تواند بد خلقی و خستگی روحی باشد،می تواند بهم ریختن کانون خانواده باشد ، می تواند اضطراب باشد عمی تواند نگرانی های بی جا دنیوی باشد ، می تواند غصه های گذشته باشد ، می تواند ترس از آینده باشد و…….
اصل سوم
آموزش زندگی و علوم مورد نیاز
قال علی (ع) التعلم فی الصغر کاالنقش علی الحجر.
یادگیری در دوران خردسالی همچون نقش بر روی سنگ پایدار خواهد ماند .
این آموزش همه جانبه است والدین باید کودک را با خوردن غذا ،طرز پوشیدن لباس، رعایت بهداشت فردی و اجتماعی ، احترام کردن به دیگران ، شیوه های ارتباط با دوستان همسال ، شیوه های مطالعه و آنچه را که نیاز امروز و فردای آنها است آشنا نموده و به او آموزش دهند آنچه فرزند در کودکی می آموزد چراغ راه او در بزرگسالی است، فرزند در دوران خردسالی بسان دوربینی است که از آنچه می بیند و14 می شنود، آنچه اطراف او اتفقا می افتد را با تیزبینی کامل و دقیق فیلمبرداری می کند و این فیلم را در دوران بزرگسالی به نمایش می گذارد پدر و مادر باید به شدت مراقب گفتار ، کردار و رفتار خود باشند همه گفته ها و اعمال والدین الگو برای فرزند است و از این گفتار و اعمال آموزش می بیند .
وظیفه والدین این است که به فرزندشان آنچه را نیازمند است آموزش دهند و به فرزند بیاموزند تا توانایی ها و استعدادهای خود را در انجام امور مربوط به خود به محک آزمایش بگذارد تا خود طعم شکست و پیروزی را بچشد لکن برای بیرون آمدن از مشکلات باید به او آموزش بدهند برای آموزش فرزند علاوه بر آموزش های مستقیم باید از روشها و ابزارهای غیر مستقیم استفاده شود در این راستا باید برای کودک کتاب های خوب و مفید تهیه و برایش خوانده شود و یا اینکه در دسترس او قرار داده شود تا خودش آ‹ را مطالعه کند و به رشد دست یابد .
به چند حدیث شریف در این رابطه توجه فرمایید:
1- قال علی (ع) من لم یتعلم فی الصغر لم یتقدم فی الکبر
کسیکه در کودکی به کسب علم و دانش نپردازد در بزرگسالی تقدم اجتماعی نخواهد داشت .
پس والدین باید برای اینکه فرزندشان در دوران بزرگسالی تقدم اجتماعی داشته باشند و در جامعه از جایگاه بالا و والایی برای خدمت کردن به دیگران برخوردار گردند فرزندان خود را در کسب علم و دانش کمک و یاری نمایند و امر آموزش آنها را جدی بگیرند .
عن موسی بن جعفر (ع) من تعلم فی شبابه کان بمنزله الرسم فی الحجر.
آموخته های دوران جوانی مانند نقشی که بر سنگ حجاری شده باشد ، ثابت و پایدار می ماند.
قال امیرالمومنین (ع) انما قلب الحدث کاالارض الحالیه ماابقی فیها من شی ء قبلته .
دل نوجوان مانند زمین آماده ای است که از هر سبزه و گیاه خالی باشد ، هر بذری که در آن افشانده شود می پذیرد و در آغوزش خود به خوبی می پرورد .
قال رسول الله (ع) علیک بالاحداث فانهم اسرع الی کل خیر.15
توجه تبلیغی خود را به نسل جوان معطوف دار و نیروی خویش را در راه هدایت آنان به کار انداز زیراجوان زودتر حق را می پذیرد و سریعتر به هر خیر و صلاحی می گراید .
برای آموزش و هدایت فرزند به حق وخیر وصلاح بهترین دوران ، دوره جوانی است زیرا در این دوره به رشد عقلی رسیده و قوه و توانایی تمیز و جدا ساختن حق و باطل را دارد و با استدلال و دلیل می توا صلاح و مصلحت و خیر و حق را به او فهماند و آموزش داد .این بهترین و آخرین فرصت برای پدران و مادران در امر آموزش و تربیت فرزند است و پس از این مرحله کار آموزش ،آموختن ، تعلیم دادن و تربیت کردن به شدت مشکل خواهد بود .
اصل چهارم
اندرز و نصیحت
قال علی (ع) فانی لم الک نصیحه و انک لنت تبلغ فی النظر لنفسک و ان اجتهدت مبلغ نظری لک ( نهج البلاغه نام )
فرزند عزیزم من هیچوقت در انجام وظیفه نصیحت نسبت به تو ، کوتاهی نکردم و در اندرز گفتنت مسامحه ننمودم ، فرزند عزیزم ، تو همواره در فکر تامین خیر و سعادت خود هستی و من نیز روی مهر پدری در اندیشه نیکبختی و رستگاری تو هستم ولی مطمئن باش که تو هر قدری در راه خیر و صلاح خود مجاهده کنی افکارت به پایه اندیشه های بدر آزموده ات نخواهد رسید.16
راهکارهای تربیتی اسلام
راهکار اول – هماهنگی پدرو مادر در کانون خانواده
هماهنگی درکانون خانواده بین والدین حرف اول را در تبیت می زند .درمسائل تربیتی می زند. در مسائل تربیتی می بایست اول خود هماهنگ بوده ، تا بتواند اثر گذار باشند.
نباید پدر کاری را خوب و مادر آن را بد بداند، پدر تنبیه کند و مادر دلسوزی و محبت ، ما مادر بگوید برو، پدر بگوید نرو و… کودک دچار سر درگمی و دودلی و کینه و خشم می شود و نفرت پیدا خواهد کرد .بچه کاملا دو شخصیتی شده واین نقطه ضعف به عنوان حربه ای برای منافع خود استفاده می کند و سهل انگار و بی توجه بار خواهد آمد .
این آفت تربیتی در اکثر خانواده ها متاسفانه به چشم می خورد و باعث فروپاشی نظام تربیتی خانواده است .کودک با این حربه همیشه رافراری می یابد تا بر کارهای زشت خود سرپوش گذارد .جرم و فساد و بدی در نظر این افراد مساوی با خوبی است .
راهکار دوم – تربیت از راه عمل
امامان معصوم ما (ع) همیشه تاکید داشتند که از راه عمل بچه ها و مردم را هدایت کنید که تاثیرات بیشتر و شگرفی دارد . و واقعا هم اینگونه است ، برخی از پدر و مادرها بسیار حرف های خوب و زیبایی می زنند، اما خود عملا چیز دیگر رفتار می کنند.کرداری برخلاف گفتارو پندار خویش دارند . اگر حرفهایی که والدین می گویند، عملا در جان کودک بنشانندو این هماهنگی بین رفتار و گفتار را ایجاد کنند برای کودکان خویش ثابت خواهند کرد که صداقت دارند و خالصانه سخن می گویند ، اگر غیر از این باشد او را به دروغگویی بی بدیل تبدیل خواهد کرد .آن بزرگ هم گفته است:17
(( دو صد گفته چون نیم کردار نیست ))
امام صادق (ع) فرموده اند :
کونوا دعاه الناس بغیر السنتکم.
((مردم را به غیر زبانتان به خوبی ها دعوت کنید .))1
روانشناسان می گویند : اگر پدر و مادر از یک حادثه ای ، یا از یک حیوانی ترسید، نباید حالت ترسیدن او را کودک بفهمد، باید طوری وانمود کند که نترسیده ، زیرا این حالات روانی خیلی زود در کودک اثر می گذارد.2
راستی و راستگویی زیر بنای شناخت واقعیت و زندگی واقع بینانه است .از این رو به فرزندان خود جز راست نگوییم هرچند که هر راست را نیز نشاید گفت .راستگویی کلیدی فعل اخلاقی است . 3
امام صادق (ع) فرمودند :
من صدق لسانه زکی عمله .4
((هرکه راستگو باشد عملش منزه خواهد شد ))
حضرت علی(ع) فرمود :
لسان الحال اصدق من لسان المقال.
(( زبان رفتار صادق تر از زبان گفتار است.))5
و در جایی دیگر فرمودند:
الصدق اقوی دعائم الدین.
((راستگویی قویترین پایه های دین است.))1
الصدق راس الدین .
این ها همه نشانگر اهمیت و ضرورت راستی و راستگویی است . از راه تقلید عملی به راستگویی و… می توانیم هسته ی مرکزی در شخصیت کودک و نوجوان را که همانا((وجدان )) است شکل دهیم .
وجدان قوی ، یک سیستم کنترل رفتار اخلاقی است که کاملا اعمال او را ارزیابی و کنترل خواهد کرد .
اریکسون (روانشناس آلمان ) معتقد است وجدان در درون کودک بخشی را به وجود می آورد که پیوسته به عنوان ندای درونی ، عهده دار و مراقبت از خود ، هدایت خود ، و تنبیه خود است . او می گوید در شکل گیری و وجدانی که کنترل اعمال انسان را بر عهده دارد قواعد بیرونی نفشی تعیین کننده دارند . قواعد بیرونی از طریق اطرافیان و با نظامی هماهنگ و مستمر به وجود می آید.اگر قاعده ای به طور منظم و مستمر به کودک ارائه شود، و گاه ضد آن ارائه شود ناهماهنگی درونی ایجاد می شود.اگر مربی بنا به مصالحی راست، و بنا به مصالحی دروغ بگوید. کودک نمی تواند راستگویی را درونی نماید و جزو وجودان خویش قرار دهد .2
روانشناسان می گویند : اگر رفتاری در کودک درونی شد وقتی کودک خلاف آن را انجام داد دچار احساس گناه می شود، این احساس خود تنبیه گر اوست و موجب کنترل او شده و از تکرار آن خلاف جلوگیری می کند .(احساس گناه دراینجا خود یک عنصر تربیتی است .)
قاعده راستگویی مستلزم این نیست که همه چیز را باید گفت.
برخی ازمطالب را نباید بیان کردهرچندجزراست هم چیزی نباید گفت :حضرت علی (ع) می فرماید:
لاتک صادقا حتی تکتم بعض ما تعلم.18
(( نمی توان راستگو باشی ، مگر اینکه برخی از آنچه می دانی را کتمان کنی.))
کتمان کردن هم برخی موارد خود هنری است که لازم است.کسی که هنر کتمان را بداند از دروغ گفتن بی نیاز می شود .اگر کودک سوالی می پرسد و جواب به مصلحت نیست نباید گفته شود مگر بخشی را که مضر به حال او نیست .
راهکار سوم – احساس کرامت
مهمترین راهکار و ابزاری که می تواند انسان را مسئولیت پذیر و متعهد نماید ، احساس کرامت نفس است . خداوند در قرآن کریم می فرماید :
ولقد کرمنا بنی آدم و…
ما به انسان ها کرامت بخشیدیم و آنان را تکریم کردیم و برهمه چیز برتری دادیم.این اصل پشتوانه روحی و اخلاق آدمی نیز هست.
کرامت نفس از یک سو بر عقل و اندیشه انسانی استوار است و از سوی دیگر بر تربیت تکیه می کند. نباید برای ارزیابی فرزندان از ملاک نمره ، شغل و احترام اجتماعی و دیگر عوامل خارجی بهره برد.
وقتی به فرزندان خود می گوییم درس بخوان تا کسی شوی و هویت اجتماعی پیدا کنی تا خودآگاه او را به سمت ارزیابی خود با زیاد تشویق کنیم ملاک ارزشی را پول قرار داده ایم و وی را به سمت ارزش یابی خود با پول می بریم .ولی وقتی فرزندمان را برای رسیدن به ارزشهای درونی و اخلاقی و تقوا و اندیشه ی19 بالاتر دعوت کنیم او را به سمت کرامت نفس و عزت نفس سوق می دهیم .کرامت نفس پاسدار ارزش های انسانی است ، کسی که ارزش انسانی خود را شناخت از آن پاسداری خواهد کرد، لذا ائمه (ع) بر شناخت قدر و ارزش نفس این همه تاکید دارند و آن را بالاترین و پرسودترین شناخت های می دانند حضرت علی (ع) می فرماید :
(( سودمندترین معرفت شناخت نفس است .))
و در کلامی برای انسان این جهل را کافی می دانند که قدر خود را نشناسد .
العالم من عرف قدره و کفی بالمره جهلا ان لا یعرف قدره .
((دانشمند کسی است که قدر خود را بداند و دلیل جهل انسان همین بس که قدر خود را نشناسد.))20
(( انسانی که ارزش خود را نشناسد هلاک خواهد شد.))21
هرکه او ارزان خرد ارزان دهد گوهری طفلی به قرص نان دهد
انسانی که قدر خویش را نمی شناسد خود را ارزان می فروشد بهاء گوهر وجود او به کمتر از بهشت خسارت است.که برخی به بهاء غفلتی می فروشند .
ارزش شناسی موجب می گردد که انسان تمایلات خود را به بهای از دست دادن کرامت خویش ارضاء نکند و شناخت خود باعث کنترل رفتار خواهد شد ، لذا می توان گفت که این ابزار عامل مهمی جهت تقویت اراده و روحیه انسانی است و باعث شکوفایی استعدادهاست، یعنی احساس کرامت نفس بستر مناسب وزمینه ای هموار برای رویش استعدادهای آدمی است .
والدین محترم باید به کودکان خود ارزش دهند و این احساس را تقویت نمایند.کلام بلند و دقیق مولی علی (ع) این راهکار مناسب را به ما گوشزد می نماید .
من کرمت علیه نفسه هانت علیه شهواته.22
(( کسی که احساس کرامت نفس کند، امیالش را به راحتی کنترل می نماید و شهوات در نظر او پست خواهد بود.))
و برعکس کسی که احساس اهانت نفس به او دست دهد ، هر شری از او ممکن است .
(( من هانت علیه نفس فلاتامن شره .))23
به عبارت بهتر کسی که قلعه نشین کرامت و عزت و شرف خویش است چون پیامبر خدا (ص) برای همه احساس نزدیکی به آن جایگاه را دارد.اما کسی که در دره ذلت و خواری و خود کم بینی است،هم به گفته اند مومنان و جان های پاک با هم برادرند و وحدت دارند. شیرین در صورت نزدیکی چون حیوانات هم دیگر را می درند .
جان گرگان و سگان از هم جداست
متحد جان های شیران خداست
روانشناسان برای تربیت از جمله اصولی که مطرح می کنند اصل عزت نفس است که در تفکر اسلامی با اصل کرامت نفس بسیار نزدیک است.که شاید بتوان گفت که عزت نفس زیر مجموعه کرامت نفس است و عزت در بستر کرامت به وجود می آید.احساس خود بزرگ بینی با کرامت و عزت نفس فرق می کند . احساس خود بزرگ بینی علاوه بر اینکه ضد ارزش است حاصل مقایسه انسان بادیگران است که کارغلطی است. درحالی که احساس کرامت، توجه انسان به ارزش انسانی الهی خویشتن است .
کسی که دارای خود بزرگ بینی است.
الف- دیگران را کوچک می شمارد.
ب- از دیگران طلب کار است.
ج- از تمجید و تحسین حتی به دروغ خوشش می آید.24
د- از انتقاد و اشکال می هراست.
و- همیشه خود را تبرئه می کند.
ولی کسی که کرامت نفس دارد :
الف- حتی برای مخالفان خود ارزش قائل است ( ارزش الهی انسانی)
ب- به دیگران کمک و یاری می رساند.
ج- از تمجید فرار می کند حتی اگر راست باشد.
د- از انتقاد خیرخواهانه استقبال می نماید.
ه- اشکالات وشکست های خود را بیشتر به گردن خود می اندازد اگر در زندگی او پیش بیاید.
راهکار چهارم- بازی با کودک
چون که با کودک سرو کارت فتاد
پس زبان کودکی باید گشاد
از اصول مهم تربیتی بازی کردن با کودک است .گرچه با هم سالان خود بازی می کند و از این لحاظ لذت و نشاط بدست می آورد اما هیچ گاه جای بازی با والدین را نمی گیرد.
اوج لذت و نشاط کودک زمانی است که با والدین خود بازی می کند و این بازی روحیه تعاون و همکاری را در او شکوفا کرده و احساس تنهایی و خود محوری او را تعدیل می نماید. در حالات اهل بیت (ع)خصوصا رسول الله (ع) آمده است ، که با بچه ها بازی می کردند. آنها را می بوسیدند ، در آغوش می گرفتند و می فشردند .برای آنها داستان می گفتند.
خود حضرت فرمودند:
من کان عنده صبی فلیصاب له25
((کسی که در خانه کودک دارد باید با بازی کودکانه او را شاد کند.))26
این محیط صمیمی کودک با والدین باعث رشد متعادل کودک در انواع رشد عقلی، جسمی، فردی، اجتماعی، و … می گردد.
و در صورت عدم فراهم کردن این محیط، صدها مشکل برای او فراهم می شود. از قبیل بلوغ زود رس، فساد، تباهی، روابط نامشروع و صدها بیماری دیگر، لذا در دستورات گوناگونی که از طرف انوار مقدس اهل بیت (ع) وارد شده نکات مهم تربیتی و جود دارد که امروزه تا حدودی به برخی از این اسرار پی برده اند. ذیلا به برخی از مواردی که در کلمات نورانی آن بزرگواران آمده اشاره می کنیم:
الف: توجه به خوابگاه و محل استراحت کودکان، که بعد از ده سالگی رختخواب بچه را جدا نمایند گر چه همجنس باشند.
پیامبر (ص) می فرماید:
فرقول بین اولادکم فی المضاجع اذا بلغوا سبع سنین
امام باقر می فرماید:
یفرق بین الغمان و النساء فی امضاجع اذا بلغوا عشر سنین
الصبی و الصبی و الصبیه و الصیبیه یفرق بینهم فی المضاجع لعشر سنین
(بین دختر و پسر از هفت سالگی جدایی اندازید هنگام خواب)
(بین دو دختر و دو پسر از ده سالگی جدایی اندازید)27
راهکار پنجم – محبت
تعدیل شخصیت کودک و فرزندان در الگو و فضای سرشار از مهر و عاطفه و محبت است. محبت و عاطفه مانع به وجود آمدن عقده های روانی و شخصیت پنهان کودک می گردد.
کودکی که محبت لازم را ندیده دچار:
الف: عقده های روانی
ب: کم خوابی، بی خوابی
ج: اضطراب، دلهره، وسواس
د: عدم اعتماد به نفس، ترس، انزواطلبی و گوشه گیری
هـ: کم رویی
و: شب ادارای
محبت و عاطفه گهواره پرورش و تعدیل شخصیت واقعی کودک محسوب می شود و سنگ بنای هویت انسانی اوست. امام صادق (ع) فرمودند:
ان الله لیرحم الرجل لشده حبه لولده
خداوند بزرگ انسان را به خاطر شدن علاقه و دوستی با فرزندانش رحم می کند، و به بهشت می برد.
یکی از جلو های محبت که تاثیر فراوانی در کودک و اخلاق او دارد بوسیدن اوست که مورد سفارش قرار گرفته امام صادق (ع) از جدش رسول خدا (ع) نقل می کند :
من قبل ولده کتب الله عزوجل له حسنه و من فرحه فرحه الله یوم القیامه.28
(( هرکس فرزند خود را ببوسد خداوند حسنه ای برای او می نویسد و هرکس فرزند خود را شاد کند خداوند او را در روز قیامت شاد می کند)).29
امام صادق (ع) می فرماید: بوسیدن بچه باعث بالا رفتن درجه انسان می شود.
سفارشات زیادی در این باب وارد شده، چرا که بچه های امروز مسئولین و پدران آینده جامعه هستند و اختلال در رفتار و اخلاق آنها باعث صدمات جبران ناپذیری به اخلاق و اقتصاد جامعه می زند.البته باید توجه کرد که در محبت افراط نشود که حالت نرمی زیاد باعث سهل انگاری اخلاقی ،رفتاری و ننر شدن و بی اراده گی کودک خواهد شد و در آینده از همگان توقع خدمت و احترام خواهد داشت و خود منشا خیلی از امراض می شود.
راهکار ششم – عدالت
رفتار عادلانه باعث رشد و تکامل صحیح کودک خواهد شد و اعتدال شخصیت از مهمترین نتایج رفتار عادلانه است. در صورتی که رفتاری عادلانه بین فرزندان نداشته باشیم کینه ، عقده ، خشم و بی مهری را در جان آنان ایجاد کرده ایم ، در این باره امام صادق به نقل از جد بزرگوارش پیامبر (ص) می فرمایند:
رحم الله من اعان ولده علی بره قال قلت کیف یعینه علی بره قال یقبل میسوره و یتجاوز عن معسوره ولا یخرق به .
(( خدا رحمت کن کسی را که در نیکی و نیکوکاری فرزندش را کمک کند.))
راوی پرسید چگونه ؟ حضرت فرمود :
1- آنچه کودک به اندازه توان انجام داد بپذیرد
2- آنچه از توان او خارج است از او نخواهد
3- او را به گناه و طغیان وادار نسازد.30
4- به کودک دروغ نگوید و عمل احمقانه انجام ندهد.31
امام صادق (ع) فرمود : همانطور که دوست بدارید بین شما عادلانه رفتار شود ، بین فرزندان عادلانه رفتار کنید.32
البته انسان می تواند برخی از بچه ها را به خاطر امتیازاتی که به دست می آورند. بیش تر دوست داشته باشد. اما باید از دید دیگران مخفی باشد و الاعقده حقارت ،بد بینی، کینه توزی، دشمنی ، درگیری، قهرو … دامنگیر همه خوبی است برای عبرت گرفتن قرآن آن را تذکر می دهد .
راهکار هفتم – پرورش روح و جسم کودک
غالبا در تمام دنیا تنها جنبه های مادی و جسمی را توجه زیادی دارند و بعد روحی روانی کودک را کمتر توجه می کنند.
((فرزندان خود را اکرام کنید و آداب نیکو به آنان یاد دهید)).
در اسلام و قرآن سلامت روح و جسم همراه با هم آمده است لباس و غذای خوب، همراه با اخلاق نیکو و ادب صحیح، هم ورزش و هم عبادات، و هم وزن کودک و هم میزان اخلاق و فضائل او ، هم کام خوب و هم نام زیبا را مورد توجه قرار داده است.
پیامبر(ع) فرمودند: حق فرزند بر انسان این است که :
1- مادرش را احترام کنید.
2- برای کودک نام خوب انتخاب کنید.33
3- به کودک خود قرآن بیاموزید.
4- او را در پاکی و پاک دامنی و پاک دلی پرورش دهید
حق الولد علی والده اذا کان ذکرا ان ستفره امه و یستحسن اسمه و یعلمه کتاب الله و یطهره و …..34
لذا مکتب اسلام تمام ابعاد وجودی انسان را در نظر گرفته تا کودکان در تمام زمینه ها پرورش پیدا کنند. در سیره علمی وعملی آن حضرت وائمه معصومین(ع) نیز این توجه به ابعاد مختلف به چشم می خورد حضرت علی (ع) وقتی با یتیمی می نشست نیازهای روحی و مادی او را در نظر می گرفت.گاهی که عسل تقسیم می فرمود سهم ایتام را جدا می کرد با انگشتان خود به دهان آنان می گذاشت، وقتی مورد اعتراض قرار می گرفت می فرمود:بچه هایی که پدر دارند دو شیرینی را احساس می کنند،عسل و شیرینی دست پدر را ، اما ایتام فقط شیرینی عسل را می چشند ، باید با دست خودم به آن ها عسل دهم، تا احساس کمبود نکنند.
رایت علیا یدعو الیتامی فیطعمهم العسل حتی قال بعض اضحابه لودت انی کنت یتمیا.35
علی(ع) را دیدم که یتیمان را فرا می خواند و به آنها عسل می خوراند و آنقدر این کار محبت آمیز امام جاذبه داشت ، که برخی از یاران امام می گفتند ای کاش ما هم یتیم بودیم !))
راهکار هشتم- تمرین عادت های نیکو
ایجاد عادات خوب و ریشه کن کردن کارهای بد و کنترل صفات حیوانی او از راهکارهای مهم تربیتی است مثلا :
شیرخوردن او را تنظیم کنیم، او را به تنها ماندن و تنهایی عادت بدهیم، و فاداری ایثار، بخشش را به او تعلیم نمائیم، چون بهترین دوران پذیرش عادت، کودکی است.36
حضرت علی (ع) می فرمایند:
الغاده طبع ثان.
((عادت برای مردم، طبیعت دوم به وجود می آورد))37
فطرت کودک ایجاب می کن که او را با این صفات خوب آشنا کرد و تربیت نمود. هر مولودی بر فطرت مذهبی و معرفت الهی متولد می شود تا این که پدر و مادر اولا به آئین یهودی و نصرانی بکشانند.38
کودکان بیشتر مراقبت و نظارت می خواهند نه وادار کردن و اجبار.
با عمل صالح باید فطرت او را تحریک کرد. انسان از نظر روانی بگونه ای است که اگر عملی را چند بار تکرار کند و ببیند زود خو می گیرد وعمل نماید.
تمرین و تکرار تلفیقی از اصول اساسی رشد هستند، که باید همزمان اجرا شون تا تاثیرخود را نشان دهند.
ترک سرزنش و ملامت کودک از راه های به وجود آمدن روحیه پذیرش است که والدین می بایست انجام دهند.
حسنین (ع) خدمت پدر رسیدند، که می خواهیم کشتی بگیریم.
حضرت فرمود بروید در خط نویسی مسابقه دهید که شما رهبران آینده ملت هستید.
پیامبر(ع) بارها می فرمودندکه امام حسین (ع) و امام حسین(ع) از بهترین جوانان اهل بهشت هستند.39
و باز می فرمود:40
هیبت و سیادت خود را به حسن(ع) و شجاعت وجودم را به حسین (ع) دادم.41
با تلقین می شود، تمام صفات نیک را در وجود کودک نشاند و صفات منفی را ریشه کن کرد.
راهکار نهم – مراقبت دائمی
ریشه یابی کردن حالات و رفتار کودک وظیفه دیگر والدین است که باید انجام دهند، باید ببینند صفات زشت یا اعمال بداز کجا آمده و علت آن چیست؟ روزی پیامبر(ع) مقداری شیر در ظرفی ریختند و به امام حسن (ع) دادند تا بنوشند.امام حسین (ع) بلند شده ، تا از دست برادر آن را بگیردپیامبر (ع) امام حسین (ع) را گرفتند و مانع شدند فاطمه زهرا (ع) عرض کردند یا رسول الله (ع) آیا امام حسن را بیشتر دوست دارید فرمودند: نه امام حسن (ع) زودتر تقاضا کرده بود و بچه ها باید یاد بگیرید که حق تقدم را رعایت کنند.42
الف – درک دنیای زیبای کودک
روح خود را از قالب بزرگسالی در بیاوریم و به جای کودک بگذاریم و از دید او به اطراف نگاه کنیم.
اکثر شیطنت های اقتضای سن است (مثل زمان کودکی خودمان ) برخی از این تحرکات و شیطنت ها عادی است و طبیعی. این پتانسیل و هیجانی است که باید تخلیه شود. یکی از اندیشه وران غربی می گوید:
((انسان اگر از کودکی بازی نکن در بزرگی بچگی خواهد کرد.))
ب- بوسیدن کودک هم باید قانونمند باشد زمان و مکان خاص دارد.زن از هفت سالگی به بعد پسر بچه بیگانه را نبوسد و مردها هم دختر بچه شش ساله را نبوسند.43
ج- رابطه مادر با کودک خود.
مادر باید با کودک پسر هفت ساله در یک بسترنخوابد و با آلت جنسی کودک بازی نکن که خطر انحراف وجود دارد.
د- کودکان باید با اجازه وارد اطاق والدین شوند.
ه- آمیزش در اطاقی که بچه ای وجود دارد ممنوع است که باعث کشاندن کودک در مسیر زنا می شود.44
ونکات دیگری از این قبیل.
راهکار دهم- تشویق و تنبیه
مربی برای اجرای برنامه تربیتی خود نمی تواند از این دو عنصر تربیتی استفاده نکند و باید توجه داشت که هر از دو عنصر تنبیه و تشویق باید استفاده کرد. و این نکته ای است که نیاز به آگاهی دارد. افراط یا تفریط در این دو جزء لاینفک تربیت باعث خطرات و ناهنجاری های رفتاری در کودک خواهد شد که بعضا قابل جبران هم نیست، البته اینگونه نیست که تا اسم تشویق می آید همه خیال می کنندکه مراد مسائل مادی است ،بلکه تشویق معنای عاملی دارد که یکی از مصداق های آن تشویق مادی است، گرچه جایزه تقویت کننده است اما موثرترین ابزار تشویق توجه به کودک است!
توجه به عنوان اساسی ترین نیاز روانی به شمار می رود. انسان با همه نیازهای جسمانی که دارد نیازمند توجه روحی است. این نیاز آنقدر مهم است که کودک اگر متوجه شود که والدین به او توجهی ندارد، دست به کارهای به ظاهر تخریبی برای جلب توجه می زند از جمله:45
1-ایجاد سروصدا
2- آزار و اذیت دیگران به ویژه خواهران
3- ریخت و پاش در خانه
4- حتی گریه کردن ظاهری
5- کارهای زشت و بد
6- جا به جا کردن برخی لوازم خانگی و احیانا تخریب آنها و….
به این ترتیب نیاز به توجه یک نیاز اساسی برای انسان است.
((کارل واجرز)) روانشناس آمریکایی نیر بر اهمیت این نیاز تاکید دارد.
او معقت است ، کودک دریافت توجه مثبت را ارضاء کننده ، و عدم توجه را ناکامی می انگارد.رفتار کودک با توجه به میزان عشق و علاقهما به او کنترل می شود. اگرتوجه به او مثبت باشد گرایش فطری کودک به سوی رشد و شکوفایی با مانع برخورد می کند.اگر این حالت زیاد تکرار شود و والدین به کودک توجه ننمایند رشد کودک کاملا از نظر ذهنی وعاطفی و… متوقف خواهد شد.46
توجه و تغییر رفتار
توجه مثبت به کودک خود حربه ای در دست مربی برای تغییر سیستم رفتاری کودک است و می شود و برای از بین بردن رفتارهای نامطلوب از آن بهره برد.
نباید کاری کرد که وقتی کودک کار زشت و بدی انجام داد مورد توجه قرار گیرد و سرزنش شود. وقتی کودکی در گوشه ای نشسته وتکالیف خود را به آرامی انجام می دهد مورد توجه والدین قرار نمی گیرد. به این ترتیب کودک می آموزد که رفتارهای آرام و انجام تکالیف را کنار گذاشته و به شیطنت و47
آزار و اذیت بپردازد. اگر وقتی کودک رفتاری را انجام می دهد یا حرف خوبی را می گوید درست مورد توجه قرار نگیرد ،ولی وقتی حرف زشتی را می گوید مورد توجه باش. ناخودآگاه جنبه منفی او تقویت و تثبیت می شود.
برای اینکه به درستی از عنصر توجه بهره ببریم به این نکات توجه کنید:
1- از توجه کردن به عنوان تقویت کننده و پاداش استفاده کنیم.
2-رفتار درست و مطلوب را برای خود دقیقا مشخص کنیم.
3- از توجه و بی توجهی به شکل نظام دار استفاده کنیم.
4- از توجه به شکل پیوسته استفاده نکنیم، بلکه مقطعی و به شکل تاریخی از آن بهره بگیریم.
5- مقدار توجه و بی توجهی باید متناسب با رفتار کودک تغییر کند، هرچه رفتار تازه تر باشد باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد.رفتارهایی که مطلوب و کهنه شده کمتر توجه شود. لازم نیست علت توجه کردن و بی توجهی را به کودک گفت ، زیرا ممکن است بیش تر موجب اختلال رفتار شود.48
تنبیه
منظور از تنبیه کردن کودک کتک زدن و ضرب و شتم کودک نیست. تنبیه بدنی نه تنها یک رفتار غیر انسانی است، هیچ گونه تغییری در رفتار هم به نحو مطلوبی ایجاد نمی کند. ممکن است موقتا کودک از ترس اینکه کتک نخورد رفتاری را انجام ندهد، اما به محض اینکه از تحت سلطه والدین خارج شد آن عمل را یا به صورت انتقام جویی یا لذت جویی تکرار خواهد کرد. مراد از تنبیه کردن، بی توجهی، محروم49
سازی از سرویس دهی، سرزنش مقطعی نه دائم ، قهر کردن مقطعی ، از روش های تربیتی مطلوب است که جنبه انسانی دارد.
البته باید دانست که همه رفتارها نباید تشویق شوند وهمه رفتارهای بدهم نباید مورد تنبیه قرار گیرد. از رفتارهای شایسته ای که کودک در طول روز انجام می دهد باید تعداد کمی انتخاب شده و مورد توجه قرار گیر ،خصوصا رفتارهایی که جنبه ذهنی وخلاقیت دارند و با اندیشه او مرتبط اند .و رفتارهای احساسی و عادی ،با هیچ مورد توجه نباشد، یا بسیار کم مورد توجه باشند.
و رفتارهای بد به طور محدودتری انتخاب و مورد تنبیه قرار گیرد.
ولاتضربه واهجره ولاتطل.
(( کودک را نزنید بلکه با او قهر نمائید، ولی قهر را طولانی نکنید که بچه آسیب ببیند))
درقهر تربیتی برخی از مطالب به کودک گفته می شود و لی در قهر کودکانه هیچ سخنی با او گفته نمی شود.
راهکارهای یازدهم – سلام و تحیت
سلام و تحیت از ابزارهای تربیت دینی است درلغت به معنای سلامت ، تحنیت ،درود ،صلح وآشتی ،تعظیم و تکریم است.
سلام یک فرهنگ پویا و حلقه ی عاطفی و اجتماعی نزد همه مسلمانان است و در تربیت کودک بین والدین وکودک،هیچ حلقه ای به زیبایی این حلقه نیست!سلام در قرآن نقطه آغاز و پایان روابط انسانی است قرآن این رفتار را بسیار می ستاید :
یا ایها الذین آمنو لاتدخلو بیوتا غیر بیوتکم حتی تستئدنوا و تسلمو علی اهلها.50
((ای کسانی که ایمان آورده اند زمانی که می خواهید وارد خانه کسی شوید، با معرفی خود اجازه بگیرید و به هنگام ورود، بر اهل خانه سلام کنید این شیوه برای شما بهتر است شاید که پند گیرید.1
باز می فرماید :اگر در منزل خود وارد شدید به خودو فرشتگان سلام نمائید.
فاذا دخلتم بیوتا فسلمو علی انفسکم تحیه من عند الله مبارکه طیبه.
البته آنچه مهم است این است که در مسائل اجتماعی از جمله سلام کردن ، اخلاق و آداب و رسوم و سلوک متقابل است و مسئولیت طرفینی ایجاد می کند و حتی مسئولیت طرف مقابل در حین سلام کردن سنگین تر می شود و ترجیحا به شیوه ای زیباتر به عنوان یک ضرورت و امر واجب تلقی می شود.
واذا حییتم بتحیه فحیوا باحسن منها اورودواها ان الله کان علی کل شیء حسبا.51
((هرگاه به شما سلام دادند بهتر از آن ، یا همانند آن پاسخ دهید. همانا خداوند به همه چیز دانا و حسابگر است.))
یعنی پاسخ نیکو به سلام دیگران گفتن ، خصوصا کودک و نوجوان حائز اهمیت است. و نباید در سلام به آنها مضایقه کرد. سلام کردن نشانه یک شخصیت متعادلی و متعالی است و باید آن را حفظ کرد.
در رفتارهای پیامبر (ص) و ائمه معصومین (ع) آمده است که همیشه نسبت به کودکان در سلام پیش قدم بوده اند. و پیامبر (ع) فرمودند من هیچگاه سلام کردن به کودک را فراموش نمی کنم.
در واقع بهترین شیوه برای برقراری ارتباط با دیگران ،خصوصا کودک و نوجوان سلام کردن است.آغاز کردن با سلام تبلور تمام احساس و عاطفه و عشق آدمی است.تقدم در سلام هم به عنوان رفتاری پسندیده شمرده شده و بزرگی و کوچکی در آن لحاظ نشده و فرموده اند در صورتی که سلام هفتاد ثواب داشته باشد 69 ثواب از سلام کننده و یک ثواب از جواب دهنده است.
البته همانطور که عرض شد، سلام کردن مسیحیت و کار نیک است اما پاسخ آن واجب و فریضه است پیامبر (ع) فرمودند:
السلام اسم من اسما، الله وضعه الله وفی الارض فافشوه بینکم.
((سلام نامی از نام های خداس .آن را در زمین امانت گذاشت، پس سلام را در میان خود فاش کنید.))
سلام خود پاداشی است که در روز جزا به دست یافتگان و ابرار در بهشت به وسیله آن استقبال می شوند.
وعبا الرحمن ….. اولئک یحزون الغرفه بما صبرو اویلقون فیها تحیه و سلاما.
((عباد الرحمن کسانی هستند که به خطار صبری که تحمل نموده اند .
غرفه های بهشت را پاداش یابند و در آن جا به درود و سلام آنان را بنوازند.))52
سلام روزانه رحمت و مغرفت پروردگار است.
ان من موجبات المغفره بذل السلام و حسن الکلام.53
البته سلام گرم و صمیمانه کلامی نرم و رفیقانه می طلبد مگر می شود انسان با سلام گرم ، کلامی سخت و خشن را همراه کند. سلام کلید ارتباط عاطفی است، که به دنبال خود زبان لین و نرم را می خواهد. که با او سخن بگوید و پیوند را محکم نماید. زبان نه تنها از پایه های نخستین رشد شخصیت بوده ، بلکه مهترین وسیله پیوندهای عاطفی و اجتماعی و انتقال تجارب و معارف غیر مکتوب بشری است ، بلکه اساسی ترین نقش را در پرورش احساسات به عهده دارد. 54
کودکان سخن گفتن را از والدین می آموزند ، نباید با کلام خشن و غلط و حرف های زشت کام آنان را تلخ نمود. قرآن می فرماید:
قولوا للناس حسنا.
((با مردم (کودکان ) به زبان نیکو سخن گوئید.))
زبان نیکو ، زمانی تاثیر می گذارد که از روی صدق است ، صمیمانه و عاری از هر گونه آفات زبان ( همچون ریاء ، هرزه گویی ، دروغ ، غیبت ،…..) باشد.55
به گوش خویش شنیدم زقیچی فولاد زبان سرخ سر سبز می دهد بر باد
زبان در دهان ای خردمند چیست کلید در گنج صاحب هنر
چون در بسته باشد نداند کسی که جوهر فروش است یا پیله ور56
کارکردهای زبان :
زبان و بیان همانطور که گفته شد برای انتقال پیام و عواطف مثبت است از آن برای آزار دادن فرزند و انتقال هیجانات منفی استفاده نباید کرد.
زبان به عنوان ابزاری مهم، کارکرد اساسی در تربیت دارد: به عنوان مثال:
الف- کارکرد ارتباطی
زبان یک ابزار مهم است،که ارتباط را آسان و سهل و ساده می نماید و استفاده از آن باید در چهارچوب و ضابطه خاص باشد.57
انسان می تواند با چند جمله ساده و مهر انگیز و محبت آفرین با سرعت زیادی ارتباطی خود را با کودک برقرار کند.
ب- کارکرد درمانی و باز دارندگی
انسان ها سرشار از هیجانات منفی و مثبت هستند. این هیجانات در صورتی که از حد تعادل بگذرد، بسیار خطر آفرین می شود و باید تخلیه شود.در کودکی این هیجانات بسیار زیادتر از افراد بزرگسال است. هیجاناتی چون غم، شادی احساس تنهایی ، حقارت ، خشم و پرخاشگری و…) زبان بهترین راه برای تخلیه این هیجانات خطر آفرین کودک را فرو می نشاند و باعث سبکی کودک می گردد و درد دل کردن با او بار هیجانات را بسیار کم کرده و از بروز بیماری های روانی ، بی خوابی ، بی اشتهایی و ….. جلوگیری می نماید. حتی برخی برای تخلیه هیجانات خویش با خود حرف می زنند ، یا با درخت و گیاه و چاه گفتگو و درد و دل می نمایند، چنانچه مولی علی (ع) برای تعدیل غم و اندو.ه خود سر خود را شب ها در چاه می کردند و درد دل می نمودند.
ج- کارکرد فکری و علمی
زبان ابزار مناسبی برای بستر سازی اندیشه و فکر است. کلمات و اصطلاحات و جملاتی که از ناحیه زبان جاری می شود، می تواند کلید در معماها ، رازها و اسراری باشد که انسان را وادار به اندیشیدن و فکر می نماید.
باید توجه تداشت که در انتقال پیام به وسیله زبان :
1- برای هر سنی از زبان خاص و قابل فهم همان سن باید بهره برد.
2- بیان و کلام نباید یک سوی باشد بلکه باید با کودک و نوجوان گفتگوی متقابل داشت.
نباید هیجانات منفی خود ( عصبانیت،ناراحتی ها ، غم و ناکامی ها)را به وسیله زبان به کودک منتقل نمائیم .باید تا حد امکان هیجان مثبت را به او منتقل کرد.58
سرزنش کردن، تحقیر کردن و ناسزا گفتن، اغلب اوقات برای تخلیه هیجانات منفی در درون انسان انجام می گیرد، لذا نباید آن را به متربی( کودک) منتقل کرد، باید باید محبت و شادی و نشاط و احساس خوشبختی را به عنوان هیجانات مثبت به او منتقل نمود.
4- از تکرار کلمات و جملات پرهیز نمائیم خصوصا وقتی که کودک از آن خسته شده که به هیچ سودی نخواهد داشت.
منابع ماخذ:
1 – فرهنگ تربیت / مولف: عباس اسماعیل یزدی/ قم: دلیل ما 1381
2 – تربیت فرزند در اسلام/ محمود ارگانی بهبانی حائری/ انتشارات پیام مهدی/ بهار 1381
3 – کودک از نظر وراثت و تربیت / محمد تقی فلسفی / هیئت نشر معارف اسلامی، چاپ دوم آذر ماه 1341
4 – اصول تربیت (40 اصل تربیتی، مظفر حاجیان/ اصفهان: همای رحمت 1382)
5 – آغوش مهر / تالیف: عباس کهریزی/ قم: مشهور 1383
فهرست
عنوان صفحه
مقدمه 1
چکیده 3
مفهوم تربیت 4
تربیت شناخت 5
آغاز تربیت 7
تربیت مداوم 9
تجلی صفات والدین 10
تربیت اطفال از دیدگاه ابن سینا 11
وظیفه ها و تعهدها 12
ایجاد عشق در کودک 13
پرروش در محیط مساعد 13
چند اصل مهم درباره تربیت 14
اصل اول توجه به حس عزت طلبی فرزند 14
اصل دوم نماز 16
اصل سوم آموزش زندگی و علوم مورد نیاز 18
اصل چهارم اندرز و نصیحت 20
راه کارهای تربیتی اسلام 20
راه کار اول – هماهنگی پدر و مادر در کانون خانواده 20
راه کار دوم – تربیت از راه عمل 21
راه کار سوم – احساس کرامت 23
راه کار چهارم – بازی با کودک 26
راه کار پنجم – محبت 28
راه کار ششم – عدالت 29
راه کار هفتم – پرورش روح و جسم کودک 30
راه کار هشتم – تمرین عادت های نیکو 31
درک دنیای زیبای کودک 33
راه کار دهم – تشویق و تنبیه 34
توجه و تغییر رفتار 35
تنبیه 36
راه کار یازدهم – سلام و تحیت 37
کارکرد ارتباطی 40
کارکرد درمانی و بازدارنگی 41
کارکرد فکری و عملی 41
منابع و ماخذ 42
1 – فرهنگ تربیت / مولف عباس اسماعیل یزدی قم : دلیل ما . 1381
1 – فرهنگ تربیت / مولف عباس اسماعیل یزدی قم : دلیل ما . 1381
1- عرر :2/706 ح 1372
1- غرر :2/710-1407
1 – 1 – فرهنگ تربیت / مولف عباس اسماعیل یزدی قم : دلیل ما . 1381
1 – فرهنگ تربیت / مولف عباس اسماعیل یزدی قم : دلیل ما . 1381
1 – فرهنگ تربیت / مولف عباس اسماعیل یزدی قم : دلیل ما . 1381
1 – فرهنگ تربیت / مولف عباس اسماعیل یزدی قم : دلیل ما . 138
1 – فرهنگ تربیت / مولف عباس اسماعیل یزدی قم : دلیل ما . 1381
1 – فرهنگ تربیت / مولف عباس اسماعیل یزدی قم : دلیل ما . 1381
1 – کودک از نظر وراثت و تربیت ، محمد تقی فلسفی، هیات نشر معارف اسلامی، چاپ دوم آذر ماه- 1341
1 – کودک از نظر وراثت و تربیت ، محمد تقی فلسفی، هیات نشر معارف اسلامی، چاپ دوم آذر ماه- 1341
1 – اصول تربیت (چهل اصل تربیت)، مظفر حاجیان، اصفهان: همای رحمت 1382
1 – اصول تربست، چهل اصل تربیتی، مظفر حاجیان- اصفهان: همای رحمت 1382
1 – اصول تربست، چهل اصل تربیتی، مظفر حاجیان- اصفهان: همای رحمت 138
1 – اصول تربست، چهل اصل تربیتی، مظفر حاجیان- اصفهان: همای رحمت 1382
1 – اصول تربست، چهل اصل تربیتی، مظفر حاجیان- اصفهان: همای رحمت 1382
1 – اصول تربست، چهل اصل تربیتی، مظفر حاجیان- اصفهان: همای رحمت 1382
1 – آغوش مهر، تالیف عباس کهریزی، قم: مشهور 1383
1- اصول کافی ،ج 3 ، ص 124 حدیث 14 و حدیث 1 ص 164
2- زندگی و پرورش کودک، ص 29
3- روانشناسی تربیتی دکتر افروز
4- بحار الانوار ،جلد 78 ، ص 303 .
5- غرر الحکم و درالکلم
– آغوش مهر- تالیف عباس کهریزی، قم: مشهور 1383
1- غررالحکم ودرالکلم
2- قواعد رشد، اریکسون
– آغوش مهر- تالیف عباس کهریزی، قم: مشهور 138
1- بحار، جلد 78 ، ص 9
2 – آغوش مهر، تالیف عباس کهریزی، قم: مشهور 1383
1- نهج البلاغه ،کلمات ،304
2- نهج البلاغه ، کلمات قصار
3 – آغوش مهر، تالیف عباس کهریزی، قم: مشهور 1383
1- کسی که نفس خود را پست می داند از شر او ایمن نخواهی بود
2 – آغوش مهر، تالیف عباس کهریزی، قم: مشهور 1383
1 – آغوش مهر، تالیف: عباس کهریزی، قم: مشهور 1383
1- من لا یحضره الخفیه ، ج 3 ، ص 312 ، وسایل ، ج 5 ، ص 126 .
2 – آغوش مهر، تالیف: عباس کهریزی، قم: مشهور 1383
اصول کافی ، جلد 6 ، ص 49
2 – آغوش مهر، تالیف: عباس کهریزی، قم: مشهور 1383
1 – آغوش مهر، تالیف: عباس کهریزی، قم: مشهور 1383
1- اصول کافی – جلد 6 ، ص 50
2- بحار ، ج 23،ص 11
3 – آغوش مهر، تالیف: عباس کهریزی، قم: مشهور 1383
1- مستدرک ج 2 ، ص 618
2 – بحار الانوار ،ج 61 ،ص 29
3 – آغوش مهر، تالیف: عباس کهریزی، قم: مشهور 1383
1- غررالحکم
2- بحار الانوار،ج 2 ، ص 88
3- بحارالانوار ،ج 43،ص 2095
4 – آغوش مهر، تالیف: عباس کهریزی، قم: مشهور 1383
1- بحارالانوار ،ج 43،ص 2095
2- بحار، ج 43 ، ص 283
3 – آغوش مهر، تالیف: عباس کهریز، قم: مشهور 1383
1- مسئولیت تربیت ،مرحوم استاد محمد دشتی
2 – آغوش مهر، تالیف: عباس کهریزی، قم: مشهور 1383
1 – اصول تربیت ،دکتر علی اصغر احمدی
2 – آغوش مهر، تالیف، عباس کهریزی، قم: مهشور 1383
1- اصول تربیت ،دکتر احمدی
2 – آغوش مهر، تالیف: عباس کهریزی، قم: مشهور 1383
1 – آغوش مهر، تالیف: عباس کهریزی، قم: مشهور 1383
1- سوره نور آیه 27
1- فرقان 75
– نهج الفضاحه
3 – آغوش مهر، تالیف: عباس کهریزی، قم: مشهور 1383
1- روانشناسی تربیتی دکتر افروز
2- گلستان سعدی
3 – آغوش مهر، تالیف: عباس کهریزی، قم: مشهور 1383
—————
————————————————————
—————
————————————————————