کهنترین دین چینی شناخته شده
پیش از ورود آیین بودا به چین، چینیان دارای زیرساخت ها و بن مایه های بسیار عمیق و گوناگون فلسفی و اخلاقی بودند. کهن ترین دین چینی شناخته شده، دین اشراف سلسله شانگ1 (قرون چهاردهم تا پانزدهم ق. م) است. از دین مردم عادی در آن عصر اطلاعات فراوانی در دست نیست. آن چه مسلم است، این است که نیاپرستی، آیین های قربانی و تفال در میان چینیان، دارای دیرینه ای بس کهن است. هرچند آثار باستانی از اعمال مذهبی در چین از دوران نوسنگی ( حدود 12000 تا 2000 ق. م) در دست است، نخستین سند ادیان چینی از عصر مفرغ اتخاذ شده.
دوره ایالات متحارب (481 تا 221 ق. م) دوره ناآرامی و بی نظمی سیاسی و تجزیه اجتماعی بود، اما در تاریخ اندیشه چینی، پرشکوه ترین عصر به شمار می رفت؛ زیرا در این دوره نظام های اخلاقی و فلسفی بسیاری پدید آمد که تاثیری پایدار در فرهنگ خاور دور به همراه داشت. از برجسته ترین مکاتب این عصر مکاتب کنفوسیوس2 و دائو3 بودند. کنفوسیوس (حدود 551 تا 479 ق. م) اساساَ فیلسوفی سیاسی بود. وی پایه های آموزه های خود را بر اساس اصول اخلاقی و اجرای مراسم آیینی کهن با رگه هایی از اصلاحات، پایه گذاری کرد. او را بزرگ ترین معلم اخلاقی چین محسوب می کنند. مکتب دیگر دائو یا تائو4 نام داشت؛ به معنای راه. پیروان آیین دائو، بنیان گذار راه را شخصی به نام لائوزه5 می دانستند که از دیدگاه تاریخی، اطلاعات فراوانی از وی در دست نیست، اما بر طبق احتمالات، گروهی وی را هم دوره نفوسیوس دانسته اند و گروهی از محققان نیز وی را شخصیتی خیالی می انگارند. اصول اخلاقی و فلسفی دائوگرایان و پیروان کنفوسیوس در بسیاری موارد متضاد بود. دائوگرایان روند طبیعی زندگی و رهایی از قوانین بی شمار اخلاقی را پی گیری می کردند، در حالی که پیروان کنفوسیوس، اجرای احکام و مراسم منظم اخلاقی و آیینی را سر لوحه خود قرار داده بودند. این دو آیین و بسیاری آیین های دیگر که در دوره صد مکتب خلق شدند، تاثیرات بسیار عمیقی بر بن مایه های مذهبی چینیان بر جای گذاشتند.
ورود آیین بودا
ورود رسمی آیین بودای مهایانه به چین، سال 65 میلادی ذکر شده است، اما مسلماَ قبل از آن، آیین بودا ـ نه به صورتی کامل ـ توسط بازرگانان و تجار جاده ابریشم به چین راه یافته بود. در هر حال ورود رسمی دین بودایی به چین، در زمان پادشاهی امپراتور مینگ از دودمان هان7 (206 ق. م تا 220 م) بوده است. بنابر گزارش های تاریخی، شبی امپراتور در خواب دید یکی از خدایان بر فراز قصر وی در حال پرواز است. روز بعد، امپراتور رویای خود را برای وزیرش بازگو کرد و وزیر دربار، زونگ هو8، به پادشاه اعلام داشت که این رویا احتمالاَ مربوط به بودا در هند است. عده ای از گزارش نویسان ذکر کرده اند که وزیر تعبیر رویا را وجود خدایی در غرب تفسیر کرده. (احتمال آن که تفسیر اولیه نیز صحیح باشد وجود دارد و مهر تاییدی است بر آن که قبل از ورود رسمی آیین بودا، چینیان اطلاعات مختصری درباره بودا داشته اند.) سپس پادشاه، هیئتی متشکل از هجده نفر را به ریاست سای یین9، کین جینگ10 و وانگ زون11 برای جست وجوی آیین بودا اعزام داشت. گروه اعزامی به همراه یک پیکره بودا، متون مقدس بودایی و دو راهب برجسته، به چین بازگشتند. (بنابر گزارش های تاریخی، ورود هئیت به چین از مرز افغانستان صورت گرفت.) دو راهب برجسته که بعدها اولین متون بودایی را به زبان چینی ترجمه کردند، کاسیاپاماتانگا12 و دارماوانیا13 نام داشتند. (نام آن ها موتون14 و چوفارلان15 نیز ذکر شده است.) امپراتور پس از بازگشت هئیت اعزامی، دستور ساخت معبدی با نام اسب سفید را ابلاغ کرد. این نام به یاد اسبی که متون مقدس را تا چین حمل کرد به معبد داده شد و ساختمان معبد در سال 68 میلادی در غرب لوئویانگ16، پایتخت امپراتوری، شکل گرفت که به عنوان اولین معبد بودایی چین شناخته می شود و امروزه در دوازده کیلومتری شرق شهر جدید لوئویانگ در استان هنان17 واقع است که محیطی در حدود سیزده هکتار را شامل می شود. پس از ساخت معبد، آیین بودا به آرامی در سراسر چین گسترش یافت.
گسترش آیین
دین بودایی از معدود فلسفه های بنیادین خارجی است که به چین راه یافت و گسترش پیدا کرد. هیچ یک از تفکرات خارجی واردشده به چین، چنین تاثیر عمیقی در فرهنگ، آیین ها، رسوم و باورهای چینیان برجای نگذاشتند. علی رغم تضادهای ساختاری بودیسم با مکاتبی چون کنفوسیوس و دائو، این مکتب توانست به خوبی در ساختار زندگی مردمان چین راه یابد. یکی از علل گسترش موفقیت آمیز آیین بودا، گرایش و پذیرش دینی تمامی اقشار جامعه بود. لذا تمامی اقشار فرهنگی و طبقاتی جامعه، به آیینی سوق یافتند که شعار برابری و یک سانی را به ارمغان آورده بود. چینیان با نبوغ خاص خود، علاوه بر حفظ زیرساخت های دینی کهن خود، آیین بودا را نیز پذیرا شدند و خدایان تازه ای را خلق کردند. هرچند گسترش دین بودایی در ابتدا روند کندی را طی کرد، توانست جایگاه مستحکمی را کسب کند؛ هرچند که در طی سالیان با ضربات سهمگین داخلی و خارجی نیز مواجه شد.
سیر تحولات آیین
آیین بودا در ابتدا دینی درباری بود و تنها درباریان به آن گرایش داشتند. این امر ریشه اختلافات بسیاری را در عهدهای بعد از دودمان هان به همراه داشت؛ زیرا گروه کثیری از درباریان و حتی عوام با گرایش های کنفوسیوسی می زیسته و از این رو به مقابله با آیین بودا برخاستند. این مقابله گاه به صورت جنگ های سرد سیاسی و گاه به طرق خشونت آمیز صورت می گرفت. ترجمه آثار بودایی و تبلیغ آیین بودا در دوره هان تقریباَ به کلی کار خارجیان بود. سقوط امپراتوری هان (220 میلادی) و تجزیه ها و حملات بربرها که پس از آن روی داد، راه را برای آیین بودایی هموار کرد و انقلابی مذهبی به وجود آورد که در دوره ای که تاریخ نویسان کنفوسیوسی آن را عصر هرج و مرج خوانده اند، مهم ترین تکامل به شمار می رفت. در هنگامی که مترجمان هندی با تعداد روزافزونی از همکاران چینی، هم چنان مشغول کار عظیم ترجمه متون سانسکریت به چینی بودند، فرمانروایان تاتار در شمال، راهبان بودایی را در ایالات متصرفی، مشمول عنایات خود می کردند.
در قرون چهارم و پنجم میلادی، آیین بودایی در شمال چین فوق العاده ترقی کرد. به سبب آن که این منطقه با راه تجارتی آسیای مرکزی مربوط بود و از آن جا با هندوستان رابطه برقرار می کرد، طبعاَ مبلغان هندی به آن بیشتر توجه می کردند. این روند بدین منوال نماند و پس از مدتی، مخالفت ها دوباره آغاز شد. در سال 466 میلادی فرمانروای امپراتوری شمالی، فرمانی علیه بوداییان صادر کرد و صدمات بسیاری را به دیرها و بوداییان وارد آورد. تاریخ نویسان معترف اند که در سال 405 میلادی از هر ده خانواده در امپراتوری شمالی، نه خانواده به آیین بودایی درآمده بودند. یک دهم افراد غیربودایی تقریباَََََ نماینده طبقه تحصیل کرده کنفوسیوسی و پیروان تائویی بودند که به مذهب جدید نپیوستند. در سال 500 میلادی در سرتاسر چین آیین بودایی حضور داشت. معابد و دیرهای بودایی در تمامی کشور ساخته شد و گروه کثیری از کاهنان و راهبان در آن ها سکونت داشتند و بسیار مورد احترام بودند. البته در این میان چینیان هنوز به سنت های دیرین و گروهی از آداب و رسوم کهن خود پای بند بودند و تا امروز نیز این روند را حفظ کرده اند.
در سال 517 میلادی، نخستین تری پیتاکا18 یا مجموعه متون بودایی با حمایت امپراتور لیا وو دی19، مشهورترین خاقان چین جنوبی، تهیه و منتشر شد. در سال 533 میلادی نیز، یکی از فرمانرویان ایالات شمالی به نام شیائو وو20 نسخه دیگری از تری پیتاکا را انتشار داد. متحد شدن شمال و جنوب در زمان سلسه سوئی21 در سال 589 میلادی و تحکیم یک امپراتوری مجدد به وسیله خاندان تانگ22 در سال 618 میلادی بار دیگر بر اهمیت آیین بودا افزود. اگرچه محققان کنفوسیوسی در صدد بر آمدند قوانینی بگذارند که به موجب آن ها تعداد کاهنان و صومعه ها محدود شود، ولی در این راه موفقیت فراوانی به دست نیاوردند و آیین بودایی، تحت حمایت دربار ترقی کرد و به صورت مذهبی ملی در آمد و شعبه های نیرومند تازه ای پیدا کرد.
در سال 657 میلادی یک زائر بسیار معروف به نام یوآن چوانگ23 پس از شانزده سال اقامت در هند، به چین بازگشت و آثار ارزش مند بسیاری را به ارمغان آورد. دوره تانگ اوج شکوفایی هنر و فرهنگ در چین بود. در اواخر دوره تانگ نیز کتاب های مصور به صورت عمومی به چاپ رسید و این پیش رفت در مصورسازی کتب مذهبی و بودایی جلوه گر شد.
تا اواخر سلسله تانگ، آیین بودایی، که به طور چشم گیری بر اثر عقاید و افکار چینیان تغییر یافته بود، در فرهنگ چین جایی پایدار به دست آورد که هرگز متزلزل نشد. اگرچه محققان کنفوسیوسی، مانند هان یو24 (768 تا 824 میلادی) در دوره تانگ و تعداد بسیاری از افراد دیگر در دوره های بعد، با آن مخالفت می کردند، ولی توده مردم، آیین بودایی را بنا بر سلیقه خود قبول داشتند و بودا را با حکیمان و خدایان ملی خود برابر می دانستند. پس از سلسله تانگ، آیین بودا تقریباًَ سیر یک نواختی را طی کرد. در این میان مکاتب بودایی بسیاری خلق شد و خدایان متعددی شکل گرفتند.
در عهد سونگ25 (960 تا 1279 میلادی) دین کنفوسیوس، بار دیگر تجدید حیات یافت. در این دوران که به نوکنفوسیوس باوری معروف است، بار دیگر باورهای کنفوسیوسی گسترش یافته اما آیین های بودایی و دائویی نیز هم چنان مانند قبل عمل کرده و محبوبیت داشتند. در این میان، آیین بودایی چن26 (در ژاپنی: ذن27) ناگهان ترقی کرد و گسترش بسیاری یافت. روند گسترش آیین ها و مکاتب گوناگون بودایی هم چنان با تلاطم های تاریخی پیش رفت.
انقلاب فرهنگی، نقطه عطف دین گرایی در چین بود. بسیاری از معابد بودایی تخریب شد یا به صورت متروک در آمد و گروهی نیز به کارخانه تبدیل شدند. شمار فراوانی از راهبان بودایی تبعید شدند یا زندگی معمولی را پیش گرفتند. پس از گذشت چند دهه، دوباره شعله های بودیسم افروخته شد، اما نه مانند قبل. امروزه بیش از صد میلیون بودایی در چین ساکن اند و معابد بودایی بسیار ارزش مندی نیز فعال اند و گذشته از جنبه های مذهبی، مراکزی هستند برای بازدید گردش گران متعدد داخلی وخارجی.
مکتب بودایی چین
مکتب بودایی چن (در ژاپنی: ذن)، از مکاتب برجسته بودایی در چین محسوب می شود. بنیان گذار این آیین، شخصی به نام بودی دارما28 بود. وی احتمالاًَ در سال 440 میلادی در هند زاده شد و به مدت چهل سال نزد استاد بزرگ بودایی در هند، پراجناتارا29 تعلیم دید. وی حدوداَ در سال 520 میلادی به جنوب چین عزیمت کرد. پس از سفری طولانی به سوی شمال چین، در انتهای راه، در معبد شائولین30 در استان هنان سکنا گزید. وی در مسیر سفرش به هنان، با اندیشه های مکتب دائو آشنا شد و پس از آن، از تلفیق دو مکتب بودایی و دائویی، مکتب چن را در معبد شائولین پایه گذاری کرد و به آموزش رهروان پرداخت. پایه های مکتب چن بر اساس مراقبه سازمان یافته و عدم اتصال به عناصر ذهنی رنج آور شکل گرفت. با آن که آیین بودا و دائو با یکدیگر متفاوت بودند و گاه متضاد می نمودند، باهم تلفیق یافتند. بسیاری بر این باورند که چن، فرزند پدری دائویی و مادری بودایی است. این آیین به سرعت در سراسر چین گسترش یافت و پیروان بسیاری را جذب کرد. امروزه اساتید چن در سراسر جهان به تعلیم رهروان می پردازند. این مکتب از مکاتب بودایی مهایانه محسوب می شود ولی همواره از آن به عنوان یک طریقت یاد شده؛ طریقتی که تمامی افراد با هر مذهب و عقیده ای می توانند به آن روی آورند. در این طریقه، مراقبه در وضعیتی نشسته، همانند وضعیت مراقبه بودا صورت می گیرد.
بنیان های فلسفی آیین بودای چینی
آیین بودا پس از ورود به چین، تغییرات بسیاری یافت. چینیان با شگردهای خاص خود، علاوه بر حفظ سنت های دیرینشان، دین بودایی را پذیرفتند و بنابر ایده آل های فرهنگی خود، آن را تغییر دادند. آیین بودا، که در اصل مبانی فلسفی خود، مخالف خدایان بود، ناگهان غرق در خدایان متعدد شد و در این میان، گاه خود بودا نیز در مقام خدایی، مورد پرستش قرار می گرفت. چینی ها حتی گاه جنسیت خدایان را نیز تغییر دادند. برای مثال رب النوع اولکیتشوره31، که در هند خلق شده بود و بودی ستوه ای32 مذکر بود، پس از حرکت به سوی چین تغییر جنسیت یافت و به خدا بانویی بسیار محبوب، به نام گوان یین33 تبدیل شد. چینیان علاوه بر چنین ابتکارهایی به خلق بودی ستوه های گوناگون نیز پرداختند. بودایانی که بیشتر خداگونه بودند تا موجوداتی انسانی. این بودایان یا خدایان، برای تمام امور دنیوی از قبیل کشاورزی، آشپزی، جنگ، هنر و… شکل یافتند و در پس هر کدامشان داستان و افسانه ای خارق العاده خلق شده بود. تعالیم بودا با آموزه های کهن چین در هم آمیخت و در این رهگذار مکاتب بودایی بسیاری خلق شدند و طرف دارانی را گرد هم آوردند. از این رو ذکر یک زیرساخت فلسفی بودایی در چین، کار دشواری است؛ زیرا در هر زمان و فرهنگ، ساختارهای فلسفی آیین نیز تغییر می یافت. گسترش آیین در میان عوام، سیر گسترش باورها، خرافات و دیدگاه های گوناگون و متفاوت را در جامعه به ارمغان آورد. اما در این گیرودار، آن چه در حالتی پایه ای، تمرکز آیینی بوداییت را حفظ کرده بود، اصول اخلاقی ساده و کوتاه بودا بود. نوآوری های فرقه های گوناگون بودایی، تنها شبیه به برگ های درختی بود که تمامی شان متصل به یک تنه مرکزی بودند.
صاحب نظرانی چون بئاتریس لین سوزوکی (همسر د. ت. سوزوکی) بر این باور بوده اند که سرزمین هند، بستر مناسبی برای رویش آموزه های بودا، خصوصا آیین بودای مهایانه نبود. هندیان مردمانی بسیار مابعدطبیعی و آنسوگرا و جویای چیزهای فراجهانی اند. در مقابل، چینیان بیش از هر چیزی، مردمی اهل عمل و اخلاقی و تاریخ اندیش اند. از این رو حرکت اصول فلسفی مهایانه از هند به چین، بستر جدیدی را مهیا کرد که آیین بودا بار دیگر تولد یابد.
آیین بودا تشابه هایی با آیین دائو داشت، اما از نقطه نظراتی با اصول اخلاقی چینیان مغایر بود. اجتناب از ازدواج در میان راهبان بودایی، سنت احترام و نکوداشت ارواح نیاکان را ـ که نزد چینیان بسیار رایج و محترم بود ـ خدشه دار می کرد؛ زیرا سبب می شد که نسلی از راهبان بر جای نماند. در این راستا عدم اشتغال رهروان برای تهیه معاش نیز برای چینیان پذیرفتنی نبود. در حالی که این امر برای هندیان معمول بود.
در این گذار، چینیان به علت تشابه هایی که میان آیین بودا و دائو وجود داشت، بر آن شدند تا آیین بودایی را آن گونه که خود مایلند بپذیرند و در این میان رفته رفته آیین بودای هندی مهایانه به آیین بودای چینی تغییر شکل داده شد. مترجمان چینی نقش بسزایی را در این دگرگونی ایفا کردند. آنان متون بودایی را بنا بر منابع فکری خود ترجمه کردند و البته روند گسترش تعالیم مهایانه به سبک و سیاق چینی آن، مدت زمان بسیاری را صرف کرد. بزرگ ترین شخصیتی که اندیشه مهایانه را واقعا برای چینیان پذیرفتنی و دلنشین کرد، کوماره جیوه بود که در 401 میلادی در بیست و هشت سالگی به چانگ آن، وارد شد و به همراه شاگردان اندیشمندش، در مدت دوازده سال سی و پنج سوره و شاستره را ترجمه کرد که حاوی سیصد جزوه بود. ترجمه های وی برای چینیان و ذهنیت چینی بسیار پذیرفتنی بود. پس از او پرم آرته (569 – 499) روشن گر بزرگ مهایانه بود که در 546 میلادی به جنوب چین رفت و با پذیرش مشقات و رنج های بسیار، موفق به ترجمه هشتاد متن شد. جیی (597 – 538 ) از اولین افرادی بود که به نظرپردازی و بیان اندیشه های چینی مهایانه پرداخت و مکتب فاهوآ (تیئن دایی و در ژاپنی: تن دایی) را بنیادگذارد.
همچنین جی زانگ (623 – 549 ) و فا زانگ (712 – 643 ) نیز مکاتب سان لون و هوآیین را پایه گذاری کردند. به این ترتیب، اندیشه های مهایانه توسط چینیان متحول شد و آیین بودای چینی به شکلی که با سبک هندی آن تفاوت های بسیاری داشت، شکل گرفت. به این ترتیب مکتب تیئن دایی و فلسفه فا زانگ واقعا سعی چینیان بود در گرداندن آیین بودای هندی به آیین بودای چینی. در چین، روح آیین بودا در مهایانه نمایان شد نه در هینه یانه؛ زیرا مهایانه از نظر روحی و عقلی آن نیروی حیاتی را دارد که بتواند انگیزه ای برای ذهنیت چینی باشد. مهایانه هندی در چین از یک سو تبدیل به مکاتبی چون چن و که گون و تن دایی شد و از سوی دیگر به مکتب چینگ تو (به ژاپنی جودو). در طی سالیان، مکاتب بسیاری خلق شد که گاه ریشه ای هندی داشته و گاه کاملا چینی بودند.
مکاتب بودایی چین
از مکاتب بودایی چین، ده مکتب برجسته و شاخص ـ به ترتیب حروف الفبا ـ در ذیل ذکر شده است:
۱. مکتب بودایی چن (یا مکتب مراقبه)؛
۲. مکتب بودایی چن یین34(یا مکتب تانتریک35)؛
۳.مکتب بودایی چنگ سی36(یامکتب ساتی سیدهی37 )؛
۴. مکتب بودایی چوشی38(یا مکتب واقع گرایان)؛
۵. مکتب بودایی چینگ تو39(یا مکتب دیارپاک40 )
۶. مکتب بودایی سان لون41 (یا مکتب سه رساله42 )؛
۷. مکتب بودایی فا سیانگ43 (یا مکتب ایده آلیست ها)؛
۸. مکتب بودایی فاهوآ44(یا مکتب نیلوفر سفید)؛
۹. مکتب بودایی لو تسونگ45 (یا مکتب انضباط)؛
۱۰. مکتب بودایی هوآ یین 46(یا مکتب تاج گل).
منابع:
۱. ا. ادلر، جوزف، دین های چینی، ترجمه حسن افشار، نشر مرکز، 1383؛
۲. پاین، رد، تعلیم ذن بودیدارما، ترجمه نامدار نادری، انتشارات بهجت، 1382؛
۳. جای، چو و چای، وینبرگ، تاریخ فلسفه چین، ترجمه ع. پاشایی، نشرگفتار، 136؛
۴. جرالد، فیتز، تاریخ فرهنگ چین، ترجمه اسماعیل دولتشاهی، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، 1367؛
۵. سوزوکی، بئاتریس لین، راه بودا، ترجمه ع. پاشایی، نشر نگاه معاصر، 1380؛ ۷. هاکینز، برادلی، دین بودا، ترجمه حسن افشار، نشر مرکز،
15