تارا فایل

تحقیق در مورد هستی شناسی


گزارش جلسه

سرگذشتِ پرسش از بنیادِ هستی و
سرنوشتِ او در قرارگاه ما:
دومین نشست از دور جدید سلسله جلسات کانون فلسفه (آورد) با حضور ده ها تن از دانشجویان و هموطنان در دانشگاه سوربن جدید برگزار شد. طی دو جلسه گذشته، احسان شریعتی به طرح رئوس نتایج پژوهش هایش پیرامونِ مساله محوری اندیشه مارتین هایدگر و نحوه ورود و قرائت آن در ایران معاصر، بویژه توسط احمد فردید، پرداخت. وی با اشاره به وضعیت عمومی فلسفه سنتی در ایران [ پیگیری سنت سینائی در مشرق جهان اسلام از پی تهافت غزالی (که به لاتین Destructio Philosophorum ترجمه شد و این مفهوم بر تاریخ فلسفه سده میانه تا لوتر، اثر گذارد) و مولفه صدرائی ابن عربی و سهروردی، و حاشیه نویسی های پس از سبزواری، حاکمیت اشاعره در حوزه کلام و انسداد باب اجتهاد در فقه اهل سنت، رشد سنتِ اخباری در عالم تشیع، غلبه ی تصوف، انحطاط علمی پس از مغول، و ..]، بهنگام تلاقی و آشنایی با فلسفه مدرن غرب [ با نگاهی به نخستین ترجمه های "گفتار در روش" دکارت توسط ملا لاله زار، افضل الملک و فروغی، و نیز بررسی نقش متفکرین اروپائی از گوبینو تا کربن ]، موضوع عنوان شده را بهانه ای برای اندیشیدن ساده به موقعیتِ کنونی تفکر در ایرانِ معاصر دانست و بحثِ خود را با طرحِ چند ملاحظه مقدماتی آغاز کرد، از جمله:
چرا ذره گرائی و نومینالیسم نزد فرانسیسکن های "طریقت ُمدرن" چون ویلیام ُاکام و مارسیل پادوا، در غرب، منشاء شکلگیری نخستین رنسانس کوچک سده سیزده گشت، حال آنکه در شرق، پس از اشعری و غزالی (که بنظر برخی از مورخان انگیزه ها و دیدگاه های گاه مشترکی با همقطاران اروپائی خود داشتند)، راهِ تسلط فکری عرفان و تصوف را هموار ساخت؟ این عرفان نظری که فلسفه را در خود جذب و نوعی متعالی از حکمت و نسبتِ هستی و انسان را عرضه کرد و هنوز هم حاملِ پیام و معناست، چرا در حکمتِ عملی و در حوزه فقه و حقوق، و اجتماع و سیاست، میدان را در برابر حریفانِ قشری و متعصب و مستبد خالی گذارد.
آنگاه به معرفی نقش فردید و معدود آثار مکتوب او در معرفی پدیدار شناسی و هستی شناسی بنیادین هایدگر از دهه ی بیست ه. خ. (چهل م.)، از خلالِ چند مفهومِ کلیدی و تحلیلِ نوآوری های زبانی فردید پرداخت :
بنام خدا آغاز میکنیم (و به تعبیر ایشان) خدای هیچکس و همه کس (با وام از نیچه)، پریروز و پس فردا (آرخه تیپ ها و انتظار آماده گر) و (باز به سنت ایشان) با ابیاتی از حافظ که : اول ز تحـت و فوق وجودم خـبر نـبود، در مکتـب غم تو چنین نکتـه دان شدم، قسمـت حوالتـم بـه خرابات می کند، هر چند کاین چنین شدم و آن چنان شدم (حافظ = هولدرلین ما)، هر چند که در این زمانه دشوار خوار، بنا به گفته هایدگر (در تجربه اندیشه) " برای خدایان بسا دیر آمده ایم و برای هستی بسیار زود ! Für die Götter kommen wir zu spät und zu früh für das Seyn" و "انسان شعری است که هستی (بسرودن) آغازیده است." و گوئی بقول سارتر: " ما در سطحی ایم که بجز انسانها چیزی نیست nous sommes sur un plan où il n'y a que des hommes"؛
1. زمانِ هستی : نیست انگاری (نیهیلیسم): نخستین سر- تیتر (Haupttitel) از پنج نظریه متافیزیک نیچه به تعبیر هایدگر (+ دگرگشتِ تمامی ارزش ها، اراده معطوف به قدرت، بازگشت جاودان همان، ابرانسان):
نیهیلیسم آن روند تاریخی است که طی آن حاکمیتِ امر " فرا- حسی" به گونه ای باژگون و میان تهی میشود که هستنده ارزش و معنای خود را از دست میدهد. نیهیلیسم تاریخِ خود هستنده است که از خلال آن مرگِ " خدای مسیحی" بطور بطیء و تدریجی اما پرهیزناپذیری، بروز میکند.
نیست انگاری در تاریخ ما به صورت غربزدگی بروز کرده است: ماده و صورت یا اسم و مظهر هر دوره تاریخ، طاغوت اسم خدای دیروز و امروز و فردا در برابر خدای پریروز و پس فردا، دهر، حوالت، مواقیت و مواقف تاریخی، ودیعه، فرادهش (parâdâteh)، سرکردگی، وِلایت و وَلایت (دوستی # سلطه)، از گیتی مداری تا انسانمداری، خودبنیادی (نفس اماره، خویشتن خویش)، اراده # همت، زبون اندیشی (مدیوکراسی)، بیوطنی و بیخانمانی کیهانشهری، بی آسمانی و بی خاکی (بیریشگی) انسان مدرن، زندقه (gentilitas)، کثرت زدگی؛
2. زبانِ هستی )حکمت انسی(: دل آگاهی، سومین ساحت حیات انسان (آگاهی، خودآگاهی، دل آگاهی؛ علم و عین و حق الیقین)، حقیقت نامستوری (کشف محجوب) و گشایش (فتوحات)، دل انسان= وحدت عرش رحمان یا کثرت فرش شیطان، زبان، زندآگاهی، دور تاویلی، درایش # سرایش (شنود ندای حق، نوشا-خرد، عقل مسموع # اسنو-خرد (genesis)، عقل مطبوع)، ورد و وراجی، دروج و استدراج، وجدان نفسانی فردی و جمعی (فرد منتشر، das Man) # سخن و هم سخنی، سه مرتبه ی "طمس، رجس، و سحو"؛

با توجه به خصلت غیر یا فرا- اخلاقی، غیر- دینی و غیر-سیاسی اندیشه هستی، ُرخداد طراز تاریخی و وانهادگی- وارستگی، که با تفکیک و استقلال از حوزه ی ارزش ها، ایمان و خدای الهیات "شناختی"، و پراکسیس سیاسی، دلمشغول و در انتظار و آماده ساز آمدنِ خدای پس فرداست، و با توجه به دغدغه ی ساختار زدایانه از هرگونه خلط و شبهه ی هستی و هستان (خواه موجود اول، خواه رئیس اول)، بزرگترین "حماقت" زندگی هایدگر (تعهد سیاسی سال 33 ) به تعبیر خود وی، که به همان " عظمت و حقانیت درونی" نامستوری هستی است و نشانگر یک گمراهی و سرگردانی تراژیک طراز تاریخی، در قرائتِ فردید نیز گاه شاهد چنین سرگشتگی های کلامی، سیاسی و اخلاقی هستیم. این سوء برداشت ها و سوء تفاهمات و حتی سوء استفاده ها اما، ذره ای از اعتبارِ پرسش های اساسی ناظر بر ماهیت وجودی انسان همچون موجودی تعریف ناپذیر که به تعبیر نیچه باید از همه تعاریفِ متعارفِ خویش فراتر رود، و از عمق و دامنه نقد هایدگریِ متافیزیک سوبژکتیویته و عصر استیلای تکنیک و بسیج تام و تمام خواهانه ی عالم و آدم، و حتی از پرسش های جدی ای که احتمالا فردید، برغم همه ی ضعف های روشی و بینشی و منشی خود، میتوانست در ایران مطرح کند و مایه ی آنرا داشت، که در راس همه، ضرورت بازاندیشی ریشه ای به هویت فرهنگی- تاریخی ما و نسبت عرفان و حکمت اُنسی (ایران و اسلام) است با مدرنیته و پسا-مدرن، نمی کاهد. نقاط قوت طرز تفکر و ناکامی های تراژیک این نحله فکری (که البته در صورتِ تکرار تراژدی بقول مارکس، بدل به ُکمدی تواند شد)، بهر حال، برای ما درس آموزند تا با وسواسی بیش از پیش، در ضرورتِ تفکیک و فرقِ میانِ وجود و موجود گرفتار غفلت و فراموشی نشویم، که این نکته در همه ی حوزه ها صادق است، از هستی شناسی گرفته تا هنر و بویژه، در عرصه هایی چون اخلاق (پالایش همه ی ارزش های متعالی انسانی طراز هستی و ساحت قدس، از تمامی توهمات انحطاط آور از نوعِ هویت گرایی های نژادی-قومی- قبائلی، مذهبی- عقیدتی، طبقاتی- حزبی و..)، و دیانت (توحید در برابر وحدت وجود) و سیاست (در هم پیچیدگی ولایت عشق و ولایت قهر و استیلا، خواه فرعونیت امپریالیستی، خواه دجالیت استحماری) ..، تا شرایطِ امکان آگاهی، خودآگاهی و دل-آگاهی حقیقی تحقق یابند.
متاسفانه، محدودیتِ وقتِ جلسه مانع پرداختن به تاثیراتِ فکری فردید در جامعه روشنفکری و استمرارِ گرایش فکری دوستان و شاگردانش بویژه پس از انقلاب، بود که به نشست های آتی موکول شد.

کانون فلسفه (آورد)
Cercle iranien de Philosophie (Âgon)
دانشکده سانسیه (دانشگاه پاریس ۳- سوربن جدید)
13, rue Santeuil, 75231 Paris. Métro "Censier"

Samedi 14 juin 2003 de 14h à 18h
Censier – salle 385
و
Samedi 28 juin 2003 de 14h à 17h
Censier – salle 123
***
سرگذشتِ پرسش از بنیادِ هستی و سرنوشتِ او در قرارگاه ما:
هایدگر در ایران

سنجشِ برخواندِ احمد فردید
***
Conférence : Ehsan SHARIATI :
Dévoilement de l'Être et l'Errance
La réception de
Heidegger en Iran
Critique de la lecture fardidienne
Histoire de la question fondamentale (du sens de l'Être),
et son destin historial dans notre Site (πόλις)
***
Heidegger in Iran
Kritik der Lesart von Ahmad Fardid
Wahrheit des Seins und Irrtum
Geschichte der Fundamentalfrage (nach dem Sinn des Seins)
und ihr Schicksal (Seinsgeschick) in unserer Stätte (πόλις)
***
Heidegger in Iran
Aletheia (Disclosure) and Mistake (Wandering)
Critique of Ahmad Fardid's Reading
History of fundamental question (meaning of being)
and its destiny in our site (πόλις)

طرحِ بحث
نشست نخست:
سرگشتگی های گشایشِ هستی و ره آوردهای آوارگی
(در کوره راههای جنگلی)
تفکیکِ راهِ اندیشه ی فلسفی (هستی) از ایمان الهیات شناختی (خدا، موجود اول) و فلسفه های اخلاق (واژگونی ارزش ها)؛
تمایز دو پرسش "رهنما و بنیادین" از معنای هستی و هستان، ساختارشکنی پدیدارشناسانه سنتِ متافیزیک، پایانِ فلسفه و وظیفه (تکلیف) اندیشه، فراموشی (غفلت)، نیستی و نیست انگاری، حقیقت (انطباق # انکشاف) و خطا، شبهه و سرگشتگی ؛
زمان، اسم ویژه و افقِ هستی، از متافیزیکِ اکنون تا اعاده ی حیثیتِ حضور، گذشته چراغِ راهِ آینده، تکرار یا بازگشت و نوزائی همان، تاریخ همچون مجموعه گسست ها، رخدادها، فرسته های (ف : حوالت) دوران ها ؛
انسان، همچون دلنگرانی = برجا-هستی بیقرار، وجود یا فراگشودگی و تعالی پیشاروی، آناکاوی سه گونه هستی: در-جهان- بودن (نظریه ی ُکنش: چیز، ابزار، اثر)، با-دیگری-بودن (اندیشه)، و خود-بودن (اصالت)، برای-مرگ-بودن، عزم، تنهائی، تناهی، مرارت؛
زبان منزلگاه هستی، دایره های تاویل (ف: زندشناسی)، ترجمه، برگردان و تحریف، شعرچونان گوهرِ هنر، نسبت اندیشه با هنر همچون به-ثمر (اثر)-نشستن-خود-حقیقت ؛
شهر = قرارگاه ملی (قومی) تاریخی (مقدر) و سرزمینِ برجاهستی بیقرار؛ سرزمین، میهن، مردم، فرادهش (ف: ودیعه)، قهرمان، نبرد، انقلاب، ایثار، و..توهم ( ُشبهه) "سوسیالیسم ناسیونال" و ریشه های فلسفی تعهد سیاسی، غیر(فوق) سیاسی بودنِ بنیانگذارانِ جامعه مدنی، رهبری رهبران، و.. افسون و توهم زدایی از توتالیتاریسمِ عصر اراده ی معطوف به اراده (قدرت): پایانِ عصرِ تصویرهای جهان (و جهانبینی ها و ایدئولوژی های مدرن) و تصفیه حساب با روایتِ نازیستی نیچه ؛
"چرخش" از"معنا" به "حقیقتِ" هستی همچون انکشاف (کشف المحجوب، ف: "نامستوری") و از برجاهستی به هستی، ساحتِ قدس و ساحاتِ چهارضلعی زمین و آسمان، میرایان و ایزدیان ؛
تخته بندی تکنیک، Gestellعکسِ منفی "رخدادِ" اصیل و از-آنِ-خود-سازِ (Ereignis) حقیقت همچون تعلق متقابلِ (از-آن-هم-بودن و گوش-سپردن-به-ندای-یکدگر)، وانهادگی-وارستگی (صحو Gelassenheit)، در انتظار ایزدی رستگارساز؛
نشست دوم:
ناسازنماهای مدرنیته ی فلسفی در ایران
میراثِ فلسفه سنتی در ایران بهنگام ورودِ فلسفه ی مدرن غرب ؛
گفتار های روشنفکری پیش و پس از غربزدگی ؛
فردید نخستین معرفِ هایدگر، فیلسوف شفاهی یا کتبی، سنتی یا متجدد، محافظه کار یا انقلابی، جزم اندیش یا ابن الوقت؟ ؛
مبادی حکمت انسی، دل آگاهی حضوری پریروزی و پس فردایی، اسم شناسی ؛
غربزدگی (مضاعف و غیرمضاعف، بسیط و مرکب، ایجابی و سلبی)، از طاغوت (زئوس-تئوس) ۲۵٠٠ ساله دیروز تا بشرمداری وسلطه خودبنیادی (انانیت و موضوعیتِ نفسانی) امروز و ۱۵۰ ساله ما، آزدی منفی (اباحه)، و.. ؛
پرسش اساسی هایدگر، اک-زیستانس یا "قیامِ ازخود بدر انسان در قربِ وجود" ُپست و ترانس-مدرن، و انتظارِ آماده گر؛
وِلایت یا وَلایت (دوستی و سلطه)، حکیم-شاه افلاطون و ولایت مطلقه فقیه ؛
سنجش و پالایشِ میراثِ فردید، گرایش "هایدگریانِ مسلمان"، مواجهه با فلسفه آنالیتیک و نولیبرال ؛
موقعیتِ کنونی هایدگرشناسی در ایران؛
جمع بست: ساحت های ناسازوار، راه و چاه، اوج و حضیض، قوت و ضعفِ یک بینش و منش.
***


تعداد صفحات : 14 | فرمت فایل : WORD

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود