"یا لطیف"
موضوع تحقیق "شناخت و تحلیل عرف های مطبوعاتی از طریق گفت و گو" بود.
بدین منظور از "هفت خوان" گذشتم تا موفق به ملاقات دکتر معتمد نژاد, که پدر روزنامه نگاری ایران, لقب گرفته اند, شدم. اما متاسفانه بعد از طرح موضوع بحث, ایشان بدون عنایت به یک هفته انتظار برای گفت و گویی که از قبل هماهنگی و برنامه ریزی شده بود فرمودند : " اخلاق حرفه ای روزنامه نگاری را نوشته ام و به آقای بهرامی پور, مدیر مرکز رسانه ها داده ام می توانید از ایشان بگیرید.
همین !! هفت روز تلاش و برنامه ریزی عقیم ماند.
بنابراین برای یافتن " قانون های نا نوشته مطبوعاتی" از نشریات محل کار و زندگی خود "کرج" شروع کردم.
در حین تحقیق بیشتر با مشکلات نشریات محلی روبه رو شدم تا عرف های مطبوعاتی. مشکلات و مسائلی که در صورت تداوم, به مرور زمان جایی را در تحریریه های مطبوعات اشغال خواهند کرد و به صورت رسمی ناخوشایند و عرفی ناپسند جلوه گر خواهند شد. (البته اگر تا به حال به عنوان رسم پذیرفته نشده باشند.)
حاصل تحقیق به دو بخش 1- عرف های مطبوعاتی 2- مشکلات نشریه های محلی تفکیک شده است.
نشریات مورد تحقیق :
1- روزنامه عزت
2- هفته نامه پیام گستر
3- هفته نامه رایزن جوان
4- ویژه نامه ی روزنامه اسرار
5- ویژه نامه ی روزنامه کار و کارگر
6- انجمن صنفی روزنامه نگاران کرج
1- عرف های رایج مطبوعاتی
صرف نظر از ساعات کار که در بعضی نشریات حضور فیزیکی خبرنگار و در برخی نیز کیفیت کار مد نظر است. مسائل دیگری نیز در نشریات و تحریریه های مختلف وجود دارد.
یکی از این موارد میزان آشنایی یک روزنامه نگار و شخص مطبوعاتی با زبان و ادبیات مرسوم است. ادبیات رایج روزنامه نگاری. جایی نوشته نشده است که یک طراح یا صفحه بند باید تخصصی در شناخت زبان و ادبیات داشته باشند ولی در عمل می بینیم که اگر یک طراح و صفحه بند با نگارش, زبان و ادبیات آشنایی نداشته باشد چه بسا مشکلات و کاستی هایی به وجود بیاید و قابل پذیرش نیست. بنابراین در مطبوعات سعی بر این است که کادر فنی دستی هم در نگارش داشته, با زبان و ادبیات آشنا باشند. آنچه امروز به عنوان عرف در مطبوعات بسیار دیده می شود این است که کادر فنی, ناظر چاپ, مدیر اجرایی نیز مختصر دست به قلمی هم دارند و حتی گاهی مطلب می نویسند و در تحریریه نیز تائیید شده و چاپ می شود.
مورد دیگر این است که اگر در نشریه ای سردبیر یا دبیر تحریریه بخواهند از نظر اقتصادی وضع نشریه را بهبود بخشند, سعی می کنند همکاران غیر تحریریه ای را نیز به نوشتن یا تهیه گزارش و مصاحبه و گفت و گو ترغیب و تشویق کنند. شاید همین امر موجب می شود که سردبیر از مسئول پذیرش آگهی نیز استفاده کند. هر چند این مسئله با بخش حرفه ای نشریه همخوان نیست و حتی ممکن است به آن ضربه بزند ولی این مسئله به عنوان یک عرف به چشم می خورد.
بحث ویراستاری نیز از مسائلی است که به عنوان یک رسم مطبوعاتی مطرح است. در روزنامه نگاری امروز نمونه خوانی و ویراستاری (در اغلب موارد) به یک نفر واگذار می شود. و این در حالی است که نمونه خوانی و ویراستاری دو مقوله جداگانه هستند. در تعریف ویراستار به عنوان سیاستگذار, کانال پالایش خبر, هماهنگ کننده فعالیت تحریریه, انطباق اخبار و مطالب با خط مشی روزنامه, انتخاب کننده اخبار, اولویت گذاری خبر در صفحات, انتخاب کننده نهایی عکس, طرح و کاریکاتور و اعمال مدیریت در تمامی سرویس ها و بخش های خبری و فنی, حساس ترین نقش را داراست.
در حالی که وظیفه نمونه خوان انطباق متن تایپی با دست نویس است و این عامل در کشور ما یک گلوگاه است. اگر ویراستار بخواهد بر طبق تعریفی که از شغلش است انجام وظیفه کند, چه بسا این انجام وظیفه حمل بر دخالت بی جای او در سیاست و کار روزنامه باشد و حتی انگ قدرت طلبی و سلطه جوئی نیز بخورد. از طرفی برای نشریه مقرون به صرفه است که از نمونه خوان به عنوان مصحح استفاده شود و فقط به جای این دو از لفظ ویراستار استفاده شود. و این در حالی است که اگر نشریه ای محتوی کاری بالایی داشته باشد ولی ساختار زبانی و صوری آن ایراد داشته باشد به تمسخر گرفته می شود.
از دیگر مسائل بها ندادن به جایگاه واقعی خبرنگار یا در روزنامه نگار است و این مسئله کار روزنامه نگاری را کاری ارزان قیمت و در عین حال پر مشقت می سازد. در حالی که اگر همان روزنامه نگار در محیط دیگر به کاری از نوع دیگر بپردازد به مراتب امنیت و آسایش و رفاه بیشتری خواهد داشت این امر موجب شده است که روزنامه نگاران دلسوز, زحمت کش و حرفه ای عرصه را ترک کنند و افرادی جایگزین آنها شوند که نه تعهدی دارند و نه تخصصی و در نتیجه جایگاه روزنامه نگاری تنزل یافته و به عنوان رسمی ناخوشایند در عرصه روزنامه نگاری تلقی می شود.
موضوع دیگر در نشریات و به ویژه نشریاتی که بنیه مالی کمتر دارند, سردبیر, دبیر تحریریه یا دبیر سرویس, نزدیکان و همکاران خود را به نوشتن تشویق می کنند که هم صرفه اقتصادی دارد و هم در افرادی که خارج از کادر مطبوعه به نگارش مشغولند حس روزنامه نگاری ایجاد می کند و می تواند آن را به عنوان پشتوانه کاری برای خود در نظر بگیرد و چه بسا افرادی که استعداد داشته و به مدارج بالایی هم رسیده اند. بوده اند افرادی که بازاریاب آگهی بوده اند اما به پشتوانه علاقه و استعداد خود به جایی رسیده اند که سرویس یک نشریه به آنها واگذار شده است. از موارد دیگری که در جامعه مطبوعاتی ما رسم است این است که تمام مقدرات یک روزنامه نگار را کارفرمای آن نشریه به دست دارد. و هر وقت که اراده کند می تواند او را اخراج و یا حقوق او را قطع کند و یا او را تضعیف کند. برای جلوگیری از این عرف رایج و درمان آن نیاز به نهادی مدنی داریم. یکی از این نهادها انجمن صنفی روزنامه نگاران است. همان طور که هر صنفی برای خود انجمنی دارد, روزنامه نگاران نیز انجمن صنفی روزنامه نگاران را تاسیس کرده اند که با هدف حمایت از جایگاه روزنامه نگار یا خبرنگار شکل گرفته است. اما خبرنگاران از این انجمن صنفی حمایت و استقبال نمی کنند. و شاید دلیل آن بد بینی عمومی نسبت به اتحادیه ها و تشکل ها است و شاید هم سیاست بازی ها مانع از فعال شدن این انجمن است. البته قواعد زندگی مدنی تا حدودی مردم را ناگزیر کرده است بعضی از صنف ها به تشکل خودشان زیاد رجوع کنند ولی هنوز فراگیر نشده است به ویژه در حیطه مطبوعات و کار فرهنگی هنوز روشن نیست که یک انجمن صنفی تا چه حد می تواند برای احقاق حقوق تضعیف شده یک روزنامه نگار یا خبرنگار توانا باشد. رسم دیگری که در مطبوعات به روشنی پیداست حس نزدیکی و هم خانواده بودن اعضای نشریه با یکدیگر است. در خانواده مطبوعات وقتی چند نفر در یک نشریه با هم کار می کنند خودشان را یک خانواده می بینند که در محیط های کاری دیگر کمتر به چشم می آید. این صمیمیت نتیجه خوبی هم دارد برای مثال اگر دبیر سرویسی نباشد, دبیر سرویس دیگر صفحه را ماکت بندی کرده و در اصطلاح در می آورد.
زیرا حس دوستی و عاطفه و پایبندی به کار صرفاً وظیفه کاری و اداری محسوب نمی شود. عرف هم خانواده بودن در جامعه مطبوعاتی موجب شده است که علی رغم مشکلات فراوان, مطبوعات نفس بکشند.
در مشاغل دیگر اگر سلسله مراتب و یا همان زنجیره کاری بیان نشود ضعف در کار به چشم می خورد و خطاهایی را در پی دارد که ممکن است کسی به عهده نگیرد ولی در مطبوعات اگر در جایی حلقه مفقوده ای هم ناگزیر ایجاد شود سایر همکاران آن بخش را سامان دهی می کنند. حس مرموزی در نشریه حکم فرماست که نه در کلمات آن گنجانیده شده و نه در تیترها و عکس ها، در شاکله کار است و مخاطب جذب این معنویت و عاطفه می شود.
2- مشکلات نشریات محلی کرج
نشریات کرج به طور کلی در دو بخش ویژه نامه ها و روزنامه, هفته نامه, مورد بررسی قرار گرفتند.
عمده ترین مشکل مطبوعات کرج مالی و اقتصادی است که باند بازی و بده بستان های سیاسی, مولود آن است.
ویژه نامه ها را عموماً اشخاص حقیقی یا حقوقی ای منتشر می کنند که خود مجوز چاپ و نشر ندارند و تنها سرپرستی و نمایندگی نشریات سراسری را به عهده دارند. عموم فعالیت در این بخش تهیه و پرتاژ و آگهی بوده و نقش خبررسانی بسیار کمرنگ است.
یکی از قوانین نانوشته در این بخش پرداخت مبلغی به عنوان " حق Lego " به روزنامه یا نشریه ای است که تحت نام آن, ویژه نامه منتشر می شود. این مبلغ بسته به شهرت روزنامه ی واگذار کننده Lego , متفاوت است که در هر نوبت انتشار ویژه نامه, دفتر سرپرستی ملزم به پرداخت آن است.
بنابراین ویژه نامه ها بیشتر از آنکه دغدغه حرفه ای بودن را داشته باشند, درگیر مسائل مالی و اقتصادی از قبیل پرداخت حق Lego, هزینه های پرسنلی, هزینه های چاپ, اجاره مکان و 000 هستند و به ناچار در پی درآمد زایی.
همین امر موجب شده است که 90% نشریات محلی اعم از ویژه نامه, روزنامه و زیر مجموعه ی یک سازمان یا گروه قرار بگیرند، و در ازای دریافت مبالغی یک صفحه از نشریه را به فعالیت های شهرداری و دفاع از عملکرد آن و یا دیگر سازمانها و ارگانها اختصاص دهند. در چنین شرایطی مصاحبه کننده, اشخاص یا ارگانها را تنها از دریچه پول می نگرد.
حضور باندهای قدرت در شهرستانها, به ویژه کرج, که به عنوان یکی از سیاسی ترین شهرهای کشور نام گرفته, رسالت مطبوعاتی را زیر سوال برده است.
در نشریات محلی به دلیل همان مسائل اقتصادی رواج تمجید, تعریف یا تخریب یک طیف یا جناح یا شخص که پدیده ی خوشایندی هم نیست و خلاف اخلاق حرفه ای روزنامه بسیار شایع است. و در واقع ادامه ی حیات نشریه بسته به آن است. از طرف دیگر کوچک بودن شهرستانها و وجود حساسیتهای سنتی, عرفی و سیاسی مانعی بزرگ بر سر راه روزنامه نگاری حرفه ای است.
اگر روزی یک نقطه چرک انتخاب شود و روی آن و مشکلات ناشی از آن مانور داده شود فردای آن شاهد تجمع عده ای در مقابل دفتر نشریه, پرتاب سنگ, ناسزاگویی, شعارهای سیاسی, غیر سیاسی, توهین, هتک حرمت و نهایتاً قطع حیات نشریه خواهیم بود.
اگر چه کل مطبوعات کشور با چنین معضلی روبه رو هستند, اما در نشریات سراسری برای جلوگیری از فعالیت یک نشریه هزینه گزافی را باید پرداخت. مدیر مسئول می تواند به دادگاهها و مراجع ذیصلاح شکایت کند و مراحل قانونی طی شود. اما در شهرستانها کافی است سه مسئول با هم هماهنگ شوند تا نشریه تعطیل شود.
بنابراین نشریات محلی کرج اعم از ویژه نامه, روزنامه, هفته نامه و 000 قبل از آن که به خبر و خبر رسانی به معنی واقعی کلمه بپردازند, نشریاتی تبلیغاتی محسوب می شوند. وجود رپرتاژنامه, تخریب نامه, تحسین نامه ها جایگاه روزنامه و روزنامه نگاری و خبرنگاری را در این شهر تخریب کرده است.
در این ایران کوچک (کرج) نشریه ای که بخواهد در حیطه وظایف موضوعه خود فعالیت کند انگشت شمار است. البته ممکن است چند مدتی بتوانند ولی بعد به علت ضعف اقتصادی به دامان باندبازی و تبلیغ خواهد افتاد.
از تقاط ضعف دیگر روزنامه نگاری حرفه ای, عدم امنیت شغلی خبرنگار و سایر پرسنل مطبوعاتی است. شاغلین در حیطه مطبوعات مطیع سرپرست خود هستند, به همین دلیل نمی توانند آزادانه مطالب خود را حتی در چهارچوب های تعریف شده ارائه دهند که خبرنویسی و عدم استفاده از اصول علمی و فنی از آن جمله است. متداول ترین فرم خبرنویسی در حال حاضر شیوه هرم وارونه است که از با ارزشترین بخش خبر ازلید شروع شده و به ترتیب ارزش خبر، تا نوک هرم که ارزش خبری پائین تری دارد ادامه می یابد اما در مطبوعات محلی این اصول علمی و فنی اعمال نمی شود و خواننده متوجه نمی شود ارزش خبری در کدام بخش خبر است, چرا که فشارهای تحمیلی و روابط و …. زیاد است. نمایان کردن ارزش خبر در شهرستانها با مشکل روبرو است. به فرض در روزنامه های سراسری یک روزنامه نگار می تواند به راحتی از قوه قضاییه انتقاد کند, ولی در نشریه محلی دیده شده انتقاد کوچکی از دادگستری موجب احضار نویسنده و مسئولان نشریه به دادگاه شده است.
نداشتن حامی روزنامه نگار و خبرنگار را بر آن می دارد مطالب خود را نه به صورت حرفه ای که به شکلی غیرحرفه ای و مطابق سلایق افراد ناآگاه و صاحب نفوذ عرضه کنند تا از شر فشارها در امان باشند.
از دیگر موارد عدم امنیت شغلی, کارفرمایان به راحتی می توانند کارمندان خود را بدون هیچ دلیل اخراج کنند. پرسنل مطبوعات کرج نگران آینده خود هستند, بیمه نمی شوند با آنها قراردادی بسته نمی شود. دستمزدها, پائین است از مقوله ای بنام عیدی یا پاداش که اصلاً اثری نیست.
نمونه بارز این بی توجهی, روزنامه فعال و موفق صبح کرج بود. این روزنامه با کیفیت بالای خبری (نسبت به سایر نشریات محلی) در 8 صفحه منتشر می شد. 70% مطالب تولیدی بود. در صفحه اول به جز چند ستون که کشوری کار می شد. بقیه سرویس ها (اجتماعی, شهری, ورزشی, اقتصادی, حوادث, فرهنگی) کاملاً تولیدی بود. اما با تمام تنوعی که در این روزنامه به چشم می خورد باز به خاطر دخالت مسایل سیاسی و جو حاکم موفق به گرفتن تیراژ نشد. و پس از حدود 10 ماه فعالیت بی وقفه و صادقانه پرسنل تعطیل شد.
کارکنان روزنامه که تمام زمستان گذشته بدون وسایل گرمایی و با حداقل امکانات و تنها با عشق و علاقه و پشتکار روزی 8 صفحه را به دکه می رساندند به هنگام تعطیلی روزنامه موفق به دریافت حقوق معوقه خود هم نشدند.
و اعتراضشان به اداره کار(خرداد 83) تا کنون بی نتیجه مانده است.
از دیگر مشکلات مطبوعاتی فعال نبودن انجمن صنفی روزنامه نگاران است. روزنامه نگاران و خبرنگاران این شهرستان حس بی پناهی دارند و همین امر باعث خود سانسوری می شود روزنامه نگار و خبرنگار حس مظلومیت ناخواستاری را متحمل می شود.
همایون حسینیان از بانیان انجمن صنفی معتقد است " ما انجمن صنفی را با هدف حمایت از اهالی مطبوعات تشکیل داده ایم ولی متاسفانه دستهایی پنهان مانع رشد این انجمن هستند. آنها می دانند با پا گرفتن این انجمن باند بازی ها, تا حدودی متوقف می شود. حقوقی همچون بیمه, بازنشستگی, عیدی, پاداش, تعاونی مسکن و …. در چهارچوبی تعریف و لازم الاجرا خواهد شد بنابراین برای حفظ مقاصد خود هر روز اشکال تراشی های تازه ای می کنند و ما هرچه بیشتر تلاش می کنیم متاسفانه کمتر موفق می شویم.))
مشکل دیگر مطبوعات کرج, مشخص نبودن زمینه فعالیتی خبرنگاران و روزنامه نگاران است. یک خبرنگار یا روزنامه نگار در فعالیت های محلی خود بنا به اقتضای کار, هر روز به دنبال تهیه خبر در زمینه های گوناگون است در صورتی که اگر تنها در یک زمینه فعالیت کند در همان زمینه نیز مطالعه و تحقیق می کند و پربارتر و آگاه تر می نویسد اما از آنجایی که به علت مشکلات مالی اکثر نشریات دو – سه نفره اداره می شوند یک خبرنگار در چند زمینه فعالیت دارد. واگر روزی این خبرنگار که در زمینه های مختلف اجتماعی, ورزشی, فرهنگی به ارائه مطلب و خبر می پردازد بخواهد در تهران و در یک روزنامه سراسری کار کند در قبال سوالی که از او می شود نمی داند چه جوابی بدهد. کدام سرویس را بگوید. گرچه در تمام زمینه ها کار کرده است و از تجربه بالایی بهره مند است.
(نگارنده به مدت یک سال در تمام قسمت های یک روزنامه محلی از ویراستاری تا تهیه گزارش و مصاحبه های فرهنگی, تهیه گزارش و مقاله ادبی ـ هنری تا تهیه ماکت صفحه و صفحه آرایی فعالیت داشته ام).
در کل باید گفت مطبوعات تحت فشار فزاینده ای هستند از یک سو افکار عمومی با انتظار بالا و از سوی دیگر مسئولان و باندها که موجب پرس مطبوعات می شوند.
12