تخت فولاد در عهد دیالمه و آل زیار
مرداویج (مرد آویز) فرزند زیار که نسب او به " ارغش" که در عهد کیخسرو والی و حاکم گیلان بوده می رسد ، بشرحی که در تواریخ مسطور است در سال 316 در اصفان بر تخت سلطنت نشست و تاج بر سر گذاشت . وی در زنده کردن سنتهای ایرانیان قدیم اهتمامی تمام داشت از آنجمله : در ماه صفر سال 323 مطابق دهم بهمن ماه و جشن سده دستور بر پا ساختن مراسم جشن و آتش بازی و آتش افروزی مفصلی داد که شرح آن بطور اجمال از اینقرار است :
از مدتی قبل دستور داد که از طرف چوب و هیزم فراوان گردآورده در زمین مابین رودخانه زاینده رود و هزار دره که زمین تخت فولاد و لسان الارض را نیز شامل می شود رویهم انباشتند و بر آنها نفت ریختند تمام دامنه کوههای اطراف را چراغانی کرده وعده ای از مرغان را دستور داد که بپای آنها پارچه نفت آلود بستند و عده ای از افراد نفت باز را که در نفت افشانی مهارتی داشتند نیز بخواند تمام وسائل جشنو چراغانی و آتش بازی فراهم شداما در شب عید سده وی ببهانه ای خشمناک شد و شخصاً در مراسم شرکت نکرد و علاوه بر آن کلیه مامورین و متصدیان امور جشن را دشنام داده و تهدید کرد . پس از یکی دو روز واقعه ای دیگر رویداد که بر خشم و غضب او افزود و نسبت به عده ای از غلامان ترک که در خدمت او بودند توهین بسیار کرده و دستور داد که بر آنها زین ولگام نهند و در اصطبل زندانی کنند . این عمل بر آنها گران آمده به قصد انتقام عده ای از آنها هم عهد شدند (توزن ـ بجکم ـ بقرا ـ محمدبن ینال) و کورتکین غلام مخصوص او را فریفته و تیغه خنجری را که مرداویج همیشه همراه داشت شکستند . در وقتی که وی بحمام رفته بود بحمام ریخته و قصد جان او کردند، مراویج خنجر برکشید که از خود دفاع کند آنرا بدون تیغه دید از توطئه آگاه شد با کرسی (چهارپایه) که زیر پایش بود از خود دفاع می کرد لکن سرانجام کشته شد.
مرحوم انصاری در تاریخ اصفهان و روی (ص 77) ضمن وقایع سال 323 و مراسم جشن سده و سرانجام کشته شدن مرداویج می نویسد: آتشبازی زاغ و کلاغ بروی میمون نیامد .
مساجد تخت فولاد
زمین تخت فولاد بالاخص قسمت معروف به لسان الارض متبرک و در نزد مومنین و مقدسین از زمینهائی است که امید استجابت دعا در آن بیشتر از جاهای دیگر است .
در قرون هشتم تا دهم تعدادی زیادی خانقاه و تکیه از طرف عرفاء و صوفیه در آنجا برقرار بود که در آن جمعی از عباد و زهاد بعبادت و نماز و دعا و ذکر اوراد مشغول بوده اند و متاسفانه در طول تاریخ آن خانقاه ها یکی پس از دیگر خراب گردیده است .
از قرن دهم که سلاطین صفویه روی کار دمدند و بخصوص زمان شاه عباس اول که حقاً او را کبیر گفته اند ساختن مسجد جهت عبادت بوسیله بزرگان و متمکنین در اصفهان و سایر شهرهای ایران رواج گرفت . بمین جهت در تخت فولاد که محلی آرام و خلوت بود و مومنین می توانستند در آنجا با فکر آسوده و خیال راحت عبادت کنند نیز شبستانهائی ساخته شد . بعضی از این مساجد و شبستانها که از آن تاریخ تا کنون ساخته شده است بقرار زیر است :
مسجد تکیه میر محمد اسماعیل خاتون آبادی:
مرحوم میر محمد اسماعیل مدرس خاتون آبادی در تخت فولادی مدرسه ای بنا کرد که خود نیز در آنجا مدفون گردید . برای این مدرسه در قسمت جنوبی مسجدی طرح انداخت ، تاریخ ساختن مدرسه قبل از 1116 هجری یعنی سال فوت مرحوم خاتون آبادی می باشد.
مسجد تکیه آقا میرزا محمد باقر چهار سوقی ، صاحب روضات الجنات :
شبستانی در سمت جنوب تکیه جهت عبادت و احیاء در شبهای جمعه و همچنین برگزاری مراسم فاتحه خوانی و برگزاری مراسم هفته و چهلم و غیره بنا گردیده است.
مسجد حضرت امام حسن علیه السلام :
در سالهای اخیر در قسمت جنوب تکیه خاتون آبادی عده ای از اهالی تخت فولاد زمین قبرستان را تصرف نموده و در آنجا خانه ساختند و هم طرح مسجدی کوچک انداخته و آن را بنام حضرت مجتبی امام حسن علیه السلام نامیدند .
مسجدتکیه آقا حسین خوانساری :
در سمت جنوب غربی تکیه (شبستان ) جهت نماز واحیای شبهای جمعه .
مسجد تکیه حاج محمد حسین کازورنی :
در قسمت جنوب غربی تکیه شبستان آجری و آبرومندی است که در موقع ساختن تکیه آنجا نیز بنا گردید و شبهای جمعه در طول سال مراسم دعای کمیل و نماز جماعت در آنجا انجام میگیرد .
مسجد رکن الملک (میرزا سلیمان خان ) :
مهمترین مسجد در مزار تخت فولاد است که بوسیله مرحوم رکن الملک شیرازی نایب الحکومه اصفهان در سال 1320 (تقریباً) در اول تخت فولاد بنا گردیده است . شرح آنرا در کتاب نفیس گنجینه آثار تاریخی اصفهان مطالعه فرمائید .
مسجد تکیه حاج آقا مجلس خادم الشریعه (شبستان) :
که متاسفانه در سالهای اخیر در موقع احداث خیابان این شبستان نیز خراب شد وقبلاً شبهای جمعه در آنجا مراسم دعا و احیاء و قرائت دعای کمیل بوسیله مرحوم حاج آقا شمس الدین خادمی اجرا می شد.
مسجد مصلی :
در قرون اولیه اسلام همانگونه که هر محله ای جهت خود گورستانی مخصوص داشت بهمین کیفیت مصلائی نیز داشته که نماز عید را عموماً در آنجا اقامه می کردند از آنجمله :
1- مصلای بید آباد بنام قبله دعا که اکنون نیز محله ای بهمین نام معروف است و قبرستان آنجا را در سال 1331 ه.ش به بعد از بین بردند .
2- مصلای خواجو (حدود امامزاده باقر)
3- مصلای طوقچی (جنب منار باغ قوشخانه و ظاهراً محل مسجد قبا صورت یا قباسوخته )
4- مصلای لبنان حدود شاهزاده ابراهیم واقع در محله مستهلک .
5- مسجد مصلی در اراضی تخت فولاد .
مرحوم میرزا عبدالله افندی اصفهانی در کتاب ریاض العلماء در شرح حال مرحوم محقق خونساری آقا حسین علیه الرحمه می نویسد: او را در صحرای بابا رکن الدین دفن کردند . در وقایع السنین می نویسد: وی را مابین مصلی و آب انبار دفن کردند . این مسجد از حیث وسعت و اهمیت از جهانی بر سایر مصلاهای اصفهان برتری داشته و عموماً جهت نماز استسقاء در آنجا جمع می شده اند . در قسمت جنوبی این مسجد مقصوره کوچکی (جای محراب امام جماعت و منبر ) داشت که مربوطه به زمان آق قویونلوها و شاید یکی دو قرن قبل از آنها بوده و در طول تقریباً هفت قرن از آسیب زمان محفوظ مانده بود لکن متاسفانه در سالهای اخیر آنجا را خراب کردند و ندانسته یکی از آثار تاریخی این سرزمین مقدست و مسجد را از بین بردند .
در گرداگرد این مسجد دیواری کشیده بودند که صحن مسجد از دیگر اراضی مجزا باشد در طول قرون متمادی این حصار احتیاج به تعمیراتی پیدا کرد که بوسیله مردمان خیر و نیکوکار و مومنین به هدایت وراهنمائی علماء بزرگوار تعمیرات انجام گردیده است .
از آنجمله در حدود سال 1300 بوسیله مرحوم حاج محمد تقی نقشینه تاجر نیکوکار و در سالهای 1360 به بعد براهنمائی مرحوم حجه الاسلام آقا شیخ محمد باقر زند کرمانی و به کمک و مساعدت مالی مردم دیندار تعمیرات اساسی و کلی در دیوارهای مسجد انجام شده و در طرف شرق و غرب جهت آن گلدسته بنا کردند . شبستان مسجد مزبور نیز از آثار حاج محمد تقی نامبرده است . آب انبار داخل مسجد نیز مربوط به یکی دو قرن قبل از این تاریخ می باشد .
در سالهای اخیر دیوار اطراف مسجد تجدید گردیده لکن متاسفانه مقصوره قبلی را ندانسته منهدم کرده و قسمتی از فضای مسجد را نیز از مسجد بیرون انداختند و در نتیجه فضای مسجد کوچکتر از اول گردید . این مسجد دارای چهار درب می باشد .
1- درب شمالی محاذی قبور سادات بهشتی
2- درب جنوبی داخل تکیه مرحوم آقا میرزا محمد باقر چهارسوقی
3- درب غربی در خیابان موسوم به آب 250
4- درب شرقی مقابل مدرسه راهنمائی که شهرداری زمین آنجا را به آموزش و پرورش واگذار کرده و آنان در این محل مدرسه ای ساختند .
آب انبار
چون معمولاً آب چاههای تخت فولاد شور بوده و قابل شرب نمی باشد از اینرو جهت آب آشامیدنی از آب انبار استفاده می شد که در فصل بهار و بارندگی آنها را از آب انباشته و در فصل تابستان و پائیز از آن استفاده می کردند و جهت آب حوض و حوضخانه از چاهها استفاده می شد . آب انبارهای تخت فولاد تا آنجا که نویسنده اطلاع دارد از اینقرار است :
1- آب انبار تکیه کازرونی که در خارج تکیه ساخته شده و ساختمان آن مربوط به سال 1342 هجری قمری هنگام ساختن تکیه می باشد .
2- آب انبار تکیه حاج آقا مجلس که گاهی آنجا را تکیه آقا سید ابوجعفر نیز می خوانند و در خارج تکیه قرار داشت و در موقع احداث خیابان شهرداری وقت آنرا منهدم ساخت . تاریخ بنای آن در قرن دهم بوده و بوسیله مرحوم حاج آقا مجلس خادم الشریعه تعمیر گردیده بود.
3- آب انبار لسان الارض که در قسمت غربی لسان الارض قرار داشت و ساختمان آن مربوط به قرن 11 واحتمالاً قرن 10 و یاکمی جلوتر می باشد .
4- آب انبار مسجد رکن الملک داخل مدرسه رکن الملک که مدخل مسجد نامبرده بوده و ساختمان آن مربوط به سال 1325 پس از اتمام ساختن مسجد می باشد .
مرحوم ملاعبدالجواد خطیب در تاریخ آن قطعه ای سروده که بر سنگ مرمر بخط نستعلیق و شاید بخط خود مرحوم خطیب نقش بسته است .
از همت رکن الملک معمور صفاهان شد درمسجدش آب انبار سرچشمه حیوان شد
نوشاندش از کوثر هر لحظه عوض حیدر کاین آب روان پرور ، زان منبع احسان شد
خواهی اگرش اطوار بنگر تو بدین آثار کاین مسجد و آب انبار شرذمه از آن شد .
می جست خطیب از غیب تاریخ که ذوقش گفت " این صرح ممرد نیز بنیان زسلیمان شد.
مرحوم ملا عبد الجواد خطیب در اشعار خودگاهی ادیب و زمانی خطیب تخلص می کرد .
5- آب انبار سمائیان از بناهای مرحوم سمائیان (مرحوم حاج ملاحسین بزاز معروف به سمائیان از تجار محترم و بازرگانان متدین اصفهان ) وی در سالهای اخیر یعنی بعداز سال 1360 قمری در تخت فولاد بنای آب انباری نمود . محل این آب آنبار در سمت راست راهی است که از تکیه میرزا ابولامعالی کلباسی جهت تکیه ملک میرود قبر خود آن مرحوم نیز در سمت غربی آب انبار نامبرده قرار دارد .
6- آب انبار مسجد مصلی که از آثار عهد صفوی وشاید قبل از آن است ، این آب انبار در اول قرن چهاردهم بوسیله حاج محمدتقی نقشینه تعمیر گردید و کتیبه آن بخط خوشنویس معروف مرحوم عبدالرحیم افسر می باشد .
7- آب انباری که در قسمت غربی تکیه بابا رکن الدین قرار داشت و ظاهراً ساختمان آن مربوط به قرن نهم و یا دهم مینمود و در سالهای اخیر جزو ساختمانهای وابسته بفرودگاه قرار گرفت و خراب شد قبور چندتن از مشایخ و بزرگان صوفیه عهد صفوی در مجاورت آن قرار داشت که نویسنده آنها را دیده بودم .
از موقعیکه لوله کشی آب در شهر و خارج بوسیله سازمان آب و فاضلاب اصفهان انجام گردید ، دیگر نیازی بوجود آب انبارهای نامبرده نبود و کلاً متروک و بدون استفاده گردید . باید کلیه ادارات و مسئولین آنها را بعنوان حفظ آثار ملی و میراث فرهنگی نگاهداری کنند و ازمحو و خرابی آن به وسیله هر دستگاهی جداً ممانعت نمایند .
غسالخانه
هر فرد مسلمانی که از دنیا رفت واجب است که او را :
1-غسل بدهند . 2- کفن کنند 3- بر او نماز بخوانند 4- دفن کنند .
هر یک از این افعال چهارگانه شرایط و مسائلی دارد که فقهاء بزگوار در کتابهای خود بدانها اشاره کرده اند . در زمانهای گذشته همچنانکه قبلاً اشاره شد محلات برای خود گورستانهای مستقل داشتند وهر یک از این گورستانها نیز جهت غسل دادن با موات ، محلی معین و معلوم داشت . درجنب برخی از مساجد نیز غسالخانه وجود داشت که تا نیم قرن قبل یعنی تا حدود سال 1350 بعضی از آنها دائر بود و بعداً متروک گردید . از وقتیکه گورستانهای داخلی شهر یکی پس از دیگری متروک و دفن در آنها عرفاً و قانوناً ممنوع شد احتیاج به غسالخانه در تخت فولاد یعنی مزار عمومی شهر احساس گردید . از اینرو از طرف یکی از تجار متدین و خدمتگزار به اجتماع و دین در قسمت شمالی تکیه خاتون آبادیها که تقریباً اول اراضی تخت فولاد محسوب می شد مفسل آبرومندی بنا نمود که تا سال 1404 ه. ق دائر بود و سپس متروک و بوسیله برخی افراد تخریب شد . بعضی از غسالخانه های اصفهان که نویسنده خود بیاد دارم و یا از افراد مطلع شنیده ام عبارتند از :
1- غسالخانه آب بخشان در نزدیکی مسجد آب بخشان (میدان شهداء )
2-غسالخانه پا قلعه حوالی چشمه باقرخان
3- غسالخانه خواجو در کنار چهارباغ خواجو در مجاورت کارخانه پشمباف فعلی
4- غسالخانه ستی فاطمه در پشت بیمارستان کاشانی .
5- غسالخانه قبرستان قبله دعا در جنوب دبیرستان صدیق اعلم
6- غسالخانه مسجد جامع در زاویه شمال غربی مسجد که قسمتی از آن جزو مسجد احداثی در تکیه علامه مجلسی قرار گرفت (به اجازه و تصویب مرحوم آیت الله العظمی بروجردی رضوان الله علیه زیر نظر هیئت امناء )
7-غسالخانه طوقچی و غیره
یک مسئله فقهی
از نظر شرع مطهر مسافر بکسی گفته می شود که : قصد طی مسافت 8 فرسخ (48 کیلومتر) متصل یا چهار فرسخ رفتن و چهار فرسخ برگشتن در یک روز داشته باشد . بر چنین کسی واجب است که نماز را شکسته بخواند و روزه را افطار کند (برای آگهی از مسائل قصر و اتمام و همچنین مسائل مربوط به روزه شخص مسافر باید به رساله عملیه مراجعه شود ) .
اکنون گوئیم چون مسافت گورستان جدید اصفهان یعنی " باغ رضوان" تا شهر بیشتر از 25 کیلومتر می باشد و رفتن و برگشتن آن جمعا بیشتر از 50 کیلومتر می شود بنابر این کسانیکه جهت زیارت اموات و یا تشییع جنازه و یا شرکت در مراسم بدانجا می روند اگر بخواهند نمازظهر و عصر بخوانند باید آنرا شکسته بخوانند و هر گاه در ایام ماه مبارک رمضان قبل از ظهر بدانجا مسافرت کرده و بعد از ظهر برگشتند روزه آنها باطل شده باید اقتضاء آن را بگیرند . جهت تنبه خود وآگهی دیگران یاد آوری گردید . در این مورد باید به مسافت شهر و گورستان دقیقاً رسیدگی شود .
یک رسم و عادت پسندیده
در قدیم الایام افراد یک خاندان پدران و اعمام ، برداران و عموزادگان و دیگر خویشان سببی و نسبی از روی عواطف انسانی و احساسات دینی و دیگر حال یکدیگر آگاه بوده و به آسانی به دید و بازدید هم بروند وصله رحم کنند . در آن زمانها غنی و فقیر جدا از هم زندگی نمی کردند همه با هم در یک محله و یک کوچه خانه داشتند. توانگران از حال مستمندان با خبر بوده و به آنها رسیدگی می کردند. این رسم و عادت پس از مرگ نیز رعایت می شد یعنی بیشتر افراد یک خاندان دریک گورستان و گرد یکدیگر دفن می شدند .
هر ناحیه و محله ای گورستانی مخصوص داشت نتیجه این کار آن بود که کسیکه بزیارت قبور میرفت بدون تحمل رنج و زحمت زیاد موفق می شد که قبر همه خویشان خود را زیارت کند و عموماً این مقابر گرداگرد قبور علماء و بزرگان دین ایجاد می شد و بدین ترتیب مردم مسلمان علاقه خود را نسبت به علم و علماء و روحانیت و خدمتگزاران اجتماع نشان می دادند .
با توسعه شهرها و نفوذ فرهنگ غربیان و آمیزش وخلطه مردم با این میهمانان ناخوانده کم کم آداب و سنن اسلامی یکی پس از دیگری فراموش شد و توانگران از مستمندان جدا شدند و برای خود کوی و برزن علیحده ای انتخاب کردند در طهران کاخ نشینان بشمال شهر وفقیران در جنوب و در اصفهان بر عکس کسانیکه ثروتی و مکنتی یافتند بجنوب شهر منتقل شده و مردمان کارگر و طبقه سوم همچنان در محلات قدیمی و شمال شهر باقی ماندند لکن گورستان یکی بود تا شهرداری بدون رضایت مردم و نظر خواهی از عقلاء و صاحبان نظر گورستان شهر را به چند کیلومتری منتقل کرد و برای آن مقررات خاصی معین نمود دیگر افراد خاندانها از هم جدا شدند همه پراکنده و دور از هم بخاک رفتند و اگر کسی بخواهد برای افراد خاندان خود قبری تهیه کند باید مبلغی بپردازد و آنرا بعنوان "محافظت قبر" دریافت می دارند . جهت اطلاع معروض می دارم که این گورستان چند سال قبل از انقلاب تهیه شده بود و آیت الله خادمی و آیت الله طاهری و دیگر روحانیون کاملاً درجریان آن بودند و شهردار فعلی آن را افتتاح کرد.
قابل توجه همگان : نقل یک فتوی
یکی از دوستان که اقوالش در نزد من مورد اعتماد است و من به صحت گفته های او یقین دارم نقل کرد که :
در سالهای آخر حکومت رژیم سابق که موضوع تعطیل و تخریب تخت فولاد و انتقال آن به محلی دیگر مورد بحث قرار گرفته بود جمعی از مومنین و مقدسین از چند تن از علماء و مجتهدین اصفهان و قم و نجف اشرف در این باره استفتاء کردند که همگان با تخریب مخالف بوده و صریحاً مرقوم فرمودند از آنجمله مرحوم آیت الله العظمی حاج میر سید علی بهبهانی رضوان الله علیه مرقوم فرموده بودند: این عمل مستلزم سه معصیت کبیره است به این شرح :
1- تصرف در مال غیر بدون اجازه و رضایت صاحبانش (یعنی ورثه صاحب قبر)
2- نبش قبر اگر عمل تخریب موجب آن گردد که استخوانها ظاهر شود .
3- اگر استخوانها ظاهر شدو ترکیب آن را بهم زدند یعنی استخوانها راجابجا کرده و یک جا جمع کنند و یا هر عمل دیگری که اندام پوسیده مرده را بهم زند در حکم مثله کردن است و این هر سه کار معصیت بوده و عامل آن گناهکار است .
این مسئله قابل توجه است و باید مسئولین فعلی امور که خویشتن را مسلمان و تابع اوامر و دستورات مراجع و مجتهدین بزرگوار می دانند مراقب و مواظب باشند که خدای ناخواسته مرتکب گناهی نشوند و بدانند که تصویب نامه ها نمی تواند سلب مالکیت از افراد بنماید .
موضوع:
بنای تاریخی اصفهان
منبع: سایت گوگل
17