خشم و کنترل خشم
خشم و کنترل خشم
خشم و کنترل خشم
2- 2- 1- 1- فیزیولوژی خشم
کنترل خشم
روشهای زیان آور کنترل خشم
فرونشانی
واپس رانی
ابراز
2- 2- 1- 2- دیدگاه های مختلف درباره خشم
2- 2- 1- 2- 1- دیدگاه رشدی
2- 2- 1- 2- 2- دیدگاه ذاتی بودن پرخاشگری
2- 2- 1- 3- فنون مدیریت خشم
2- 2- 1- 3- 1- فنون شناختی
1. زیر سوال بردن باوری غلط:
الف) اندیشه های بایددار :
ب) تفکر همه یا هیچ :
ج) نتیجه گیری شتاب زده:
د) برچسب زدن
هـ.) شخصی سازی:
و) درشت نمایی;
ز) بی توجهی به موارد مثبت;
ح) تمرکز بر موارد منفی;
ط) کمال نگری
2. توجه به تظاهرات فیزیولوژی خشم
.اسناد مجدد
4. تحلیل هزینه و منفعت
5. ریزش فکر ؛
6. التزام به صفات اضداد
2- 2- 1- 3- 2- فنون رفتاری
1. پاداش یا جریمه پاسخ
2. مهار محرّک ها:
3. تغییر محیطی و وضعیت:
2- 2- 1- 3- 3- فنون بین فردی
1. ایفای نقش:
2. همانندسازی:
3. نقدپذیری:
4. قاطعیت :
5. کمک مُصلح
6. مهارت در انتقاد:
7. شوخی :
8. حفظ جذّابیت بین فردی
9. خوش بینی:
10. مردم حق اشتباه دارند:
پیشینه پژوهش
2- 3- 1- پژوهش های خارج کشور
2- 3- 2- پژوهش های داخل کشور
منابع فارسی
منابع لاتین
خشم و عصبانیت احساسی است که میزان آن را تحریک خفیف و احساس رنجش تا خشمی شدید و جنون آور در نوسان است. خشم احساسی است که همه آن را به خوبی می شناسند و در کل واکنشی طبیعی به ناکامی و بدرفتاری محسوب می شود و همه ما ناگزیریم در طول زندگی با موقعیت هایی روبرو شویم که ما را خشمگین می کنند ویژگی خشم این است که در عین حالی که جزیی از زندگی است می تواند ما را از رسیدن به هدف هایمان بازدارد.
بیشترین واکنش افراد به ابراز خشم خود عبارت است از احساس تحریک پذیری، عصبانیت، ناراحتی و غمگینی، افسردگی، احساس شرمندگی و گناه، احساس آرامش، رضایت و خشنودی، خشم مضراتی مانند: استرس، ناراحتی های بدنی، احساس درماندگی، تنهایی و انزوا دارد. "مدیریت خشم"و "کنترل خشم" یکی از مباحثی است که مدتهاست در حوزه روانشناسی مطرح شده است و کارشناسان تلاش می کنند در این حوزه به کسانی کهنیازمند کمک هستند، اطلاعات کافی درباره هیجان خشم ، مهار آن ؛ خطراتی که سلامتی روحی و روانی آنها را تهدید می کند ارایه دهند.کنترل و مدیریت خشم نه از روی بر انگیزاننده ها بلکه روی واکنش به ان ها متمرکز است تا فردی که دایما به علت بر انگیزاننده های درونی و بیرونی تحریک می شود بتواند عصبانیت خود را مهار و کنترل کند. مدیریت خشم در واقع به فرد کمک می کند تا یاد بگیرد چه طور خون سرد باشد و احساس منفی قبل از شروع خشم را مهار کند و تحت کنترل بگیرد (شکوهی یکتا و همکاران، 1393)
هیجان ها از بزرگ ترین نعمت های الهی اند که در انسان به ودیعت نهاده شده، زندگی بدون آن ها، بی روح، تیره و ماشینی می نماید. و سلامت روانی و عقلانی انسان ها تا حد زیادی به سلامت هیجانی وابسته است. وضعیت هیجانی می تواند قضاوت های فرد در مورد رفتارهای خود و دیگران و نیز نحوه برخوردهای اجتماعی وی را تحت تاثیر قرار دهد. جلوه های هیجانی نقش های متفاوتی ایفا می کنند; از جمله اینکه به عنوان وسیله ای برای برقراری ارتباط با دیگران به کار می روند و فرد می تواند از طریق آن ها اطلاعاتی را در مورد احساسات، نیازها و امیال خود به دیگران منتقل نماید. از سوی دیگر نیز ما یاد می گیریم چگونه پیام های هیجانی دیگران را بخوانیم، بازشناسی کنیم و طبق آن ها رفتاری مناسب انجام دهیم. شواهد بسیاری نشان می دهند افرادی که در زمینه احساسات و عواطف خود قوی و چیره دست هستند، یعنی احساسات خود را به خوبی کنترل می کنند و احساسات دیگران را درک کرده اند و با آن ها به خوبی کنار می آیند، در هر زمینه زندگی، خواه روابط خصوصی و خانوادگی و خواه در مراودت های سیاسی و اجتماعی از مزیّت خوبی برخوردارند بنابراین، ایجاد و بازشناسی هیجان ها شیوه های مهمی برای تنظیم مبادلات اجتماعی و تعادل جسمانی و روانی ما هستند (دی گیوسپ، 2011).
اداره هیجان ها ممکن نیست، مگر اینکه با هیجان های بنیادین مثل خشم، ترس، اضطراب، شادمانی، تعجب، اندوه، انزجار و عشق آگاه باشیم و همچنین از دانش کافی درباره سطوح هیجان، مراحل، تظاهرات جسمانی، عاطفی، شناختی و رفتاری آن ها، هیجان های مثبت و منفی و شدت و ضعف آن ها برخوردار باشیم. شناخت هیجان ها به ما قدرت تحلیل و کنترل می دهد و هر قدر این شناخت (قدرت) بیشتر باشد به سوی مدیریت و کنترل عواطف و بهبود روابط بین فردی جلوتر رفته ایم و در مجموع، گام بزرگی در موفقیت زندگی خود در ابعاد گوناگون برداشته ایم (دی گیوسپ، 2011).
2- 2- 1- 1- فیزیولوژی خشم
یکی از عواملی که به ما کمک می کند تا در مدیریت خشم موفق باشیم، آگاهی از تظاهرات فیزیولوژیکی خشم است. برخی افراد چنان به این حالت هیجانی خوگرفته اند که خودشان نیز باور ندارند فردی خشمگین و تندخو هستند. بنابراین، شناخت این تظاهرات با اظهارنظر خواستن از دیگران و توجه به واکنش های دیگران در برخوردها و چگونگی استمرار روابط اجتماعی می تواند کمک خوبی باشد. خشم مثل دیگر هیجان ها، تظاهرات جسمانی و فیزیولوژیکی ویژه خود را دارد که از بین آن ها، می توان به موارد ذیل اشاره کرد. ترشح هورمون آدرنالین، تسریع تنفّس، افزایش ضربان قلب و فشار خون، انتقال جریان خون از پوست، کبد، معده و روده ها به سمت قلب و دستگاه عصبی و عضلات، متوقف شدن دستگاه گوارش، آزاد گشتن ذخایر گلوکز کبد و در نتیجه، افزایش انرژی و گرمای بدن، ترشح کورتیزول و سرکوب دستگاه ایمنی بدن، افزایش هورمون تستوسترون درمردان، تسریع و تشدید حرکات و گفتار، سفت شدن عضلات، افزایش دقت، تیزی و حساسیت حواس پنج گانه، گشاد شدن چشم ها، سرخ شدن چهره و انتقال انرژی از سمت سینه به سوی شانه ها و دست ها، و احساس انرژی و داغی در دست ها، گردن و سینه (دفنچر ، 2011).
دالف زیلمان1، روان شناس دانشگاه "آلاباما"، به کمک مجموعه گسترده ای از آزمایش های دقیق، عصبانیت را دقیقاً مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و ساز و کار خشم را تشریح کرده است. با توجه به آنکه خشم در واکنش جنگ و گریز در جناح جنگ قرار دارد، زیلمان معتقد است: یکی از فتیله های رایج منفجرکننده خشم در همه جای دنیا، همان حس (واقعی یا خیالی) "در معرض خطر بودن" است. پیام "در معرض خطر بودن" نه فقط می تواند به وسیله تهدید بدنی آشکار به شخص مخابره شود، بلکه ممکن است توسط نوعی تهدید نمادین به حرمت نفس از جمله مورد بی مهری و رفتار ناعادلانه قرار گرفتن، تحقیر شدن و مورد اهانت قرار گرفتن و از تعقیب هدفی مهم مایوس شدن ارسال گردد. دریافت این پیام ها موجب جوشش نوعی جریان لیمبیک می شود که تاثیری دوگانه بر مغز دارد. بخشی از این جوشش درونی مربوط به آزاد شدن هورمون "اپی نفرین" یا "آدرنالین" است که تولید انرژی می کند (دفنچر ، 2011).
همان گونه که زیلمان اشاره می کند، این امر برای فعالیت سخت و شدید در هنگام جنگ و گریز لازم است. فوران این انرژی برای چند دقیقه ادامه دارد و بر حسب اینکه مغز چه واکنشی برمی انگیزد، بدن برای تهاجم یا فرار سریع آماده می شود. در این فاصله، موجی از طرف "آمیگدال" از طرف شاخه آدرنوکورتیکال (وابسته به قشر غدد فوق کلیه) دستگاه عصبی، نوعی حالت انقباضی و آمادگی برای هرگونه عمل تولید می کند که خیلی دیرپاتر از جوشش انرژی "کاتکول آمینی" است. این برانگیختی ناشی از قشر مغز و غده فوق کلیوی می تواند برای ساعت ها و حتی روزها ادامه پیدا کند و مغز (مربوط به هیجانات و احساسات) را در آمادگی مخصوص برای فعالیت و تحریک نگه دارد و همچون پایه ای اساسی باشد تا واکنش ها بتوانند با شتابی خاص شکل بگیرند. به طور کلی، این وضعیت آماده برای حرکت، که بر اثر برانگیختگی قشر غدد فوق کلیوی ایجاد شده است، به خوبی نشان می دهد چرا اشخاصی که قبلا بر اثر موضوعی ناراحت و عصبی بوده اند، آمادگی بیشتری برای خشمگین شدن مجدّد دارند، هر نوع فشار روحی نیز با پایین آوردن آستانه خشم، موجب برانگیختگی قشر غده فوق کلیه می شود. بنابراین، کسی که در محیط کار خود روز سختی را داشته است، به ویژه آمادگی دارد که در خانه با کوچک ترین چیزی از کوره دربرود; از جمله با سروصدای زیاد بچه ها. در صورتی که در حالت عادی، همین سروصدا هرگز بدان حد قدرتمند نیست که واکنش منفی فرد را برانگیزد (دفنچر ، 2011).
کنترل خشم
روشهای زیان آور کنترل خشم2
فرونشانی3
فرونشانی، یکی از روشهای همدل در کنترل احساسات خشمانه است، بویژه درجوامعی که ابزار آشکار احساسات خشمانه، از نظر جامعه ناپسند تلقی می گردد و یا رفتارهای جراتمندان مورد پذیرش نیست (رافضی، 1383)
واپس رانی 4
در واپس رانی فرد، به علت برخی از مکانیزمهای دفاعی روان شناختی، نسبت به خشم خود ناهشیار است واپس رانی خشم به دلیل اینکه بر طرز کنش و ارتباطات ما با دیگران اثر می گذارد مضر است (رافضی، 1383)
ابراز 5
ابراز خشم روش دیگری که افراد خشمگین برای کنترل خشمشان برمی گزینند. در گذشته، در نگرانی که معتقد بودند فرو نشانی یا واپس رانی خشم زیان آور است، اقدام به گسترش ابراز خشم، به عنوان روشی مفید برای کنترل خشم نمودند. تحقیقات نشان داده است که این افراد ممکن است برای مدتی احساس بهتری کنند اما مشکلاتشان در طولانی مدت حل نشده باقی می ماند. ابراز خشم معمولاً، شکل رفتار پرخاشگرانه به خود می گیرد و ممکن است منجر به خشونت فیزیکی گردد. آموختن چگونگی تخلیه خشم ازطریق رفتار پرخاشگرانه پرخطر است گر اینکه خشم ممکن است معطوف به شخصی یا شی ای باشد (رافضی، 1383)
2- 2- 1- 2- دیدگاه های مختلف درباره خشم
2- 2- 1- 2- 1- دیدگاه رشدی6
رشد هیجانی جنبه مهمی از رشد درسش شخصیت تلقی می شود. اریکسون یکی از حدود نظریه پردازان رشدی می باشد که هیجان را مورد توجه قرار داده است. هر هیجان بطور ذاتی یک کنش سازگارانه دارد ولیکن، کودکان بزرگتر باید نحوه تنظیم و اصلاح ابرازات هیجانی خود را بیاموزند تا ناسازگار نگردند. کنش منحصر به فرد و سازگارانه خشم، فراهم کردن انرژی برای انجام فعالیت می باشد. این بر انگیختگی فیزیکی نیرومند، افراد را به فریاد زدن و صدمه زدن در پاسخ به خطا درک شده، سوق می دهد. به علت پتانسیل خشم برای پیامدهای مخرب، همه جوامع، تنبیه های فیزیکی و روانی را برای محدود کردن ابراز خشم آشکار بکار می برند (توماس، 2002) (رافضی، 1383)
کارل منینگر7 می گوید خشم در نوزاد اندکی پس از تولد وی ظاهر می گردد زیرا در دوران پیش از تولد همه نیازهای نوزاد ارضا می شد ولی به محض متولد نشدن بطرز بی رحمانه ای آرامش وی از بین می رود. چنین تصور می شود که ضربه تولد الگوی همه ی اضطرابها و ناکامهای بعدی را پایه گذاری می نماید. زمانیکه نوزاد گرسنه می شود یا احساس ناراحتی می کند وی خشم خود را با گریه کردن، سفت و منقبض کردن عضلاتش نشان می دهد. کودک یاد می گیرد که خشم خود را ابراز نماید حتی پیش از آنکه بتواند راه برود، یا حرف بزند (لی کارتر، 1995) (رافضی، 1383)
و زمانیکه بزرگتر می شود، هنگامیکه نیازهایش برآورده نمی گردد، خشم بیشتری نشان می دهد. با بزرگتر شدن فرد خشم شخصی تر می گردد. بدین معنی که رویدادها و شرایطی که یک فرد را ناراحت می کنند ممکن است دیگری را ناراحت ننمایند. منحصر به فرد بودن شخصیت هر کودک دلیل بسیاری از این تفاوتها می باشد. علاوه بر این تجارت زندگی هر شخص، خشم وی را شکل می دهند (لی کارتر 1995) (رافضی، 1383)
سرانجام آشکارسازی خشم با کنترلهای بیرونی نظیر والدین، مراقبین و جامعه مراجعه می گردد باعث شکل گیری احساس گناه و از دست دادن محبت افراد مهم، در فرد می شود. لذا فرد یاد می گیرد تا رفتارش را طبق تقاضاهای والدین و بعدها طبق هنجارهای جامعه تغییر دهد و کم کم وی به کنترل درونی دست می یابد و وجدان درونی شکل می گیرد (بری، 2002) (رافضی، 1383)
جان بی واتسون امریکایی نیز معتقد است که کودکان با عواطف سه گانه ای ترس، خشم و محبت متولد می شوند (سیف، 1379) (رافضی، 1383)
نظریه پردازان هیجانی معاصر (مانند: دیریورا)8 معتقدند که کسب هیجانهای جدید در بزرگسالی و هنگامیکه افراد با چالشهای زندگی مواجه می گردند، ادامه می یابد، امروزه این باور وجود دارد که بارش، شخصیت انعطاف پذیرتر می گیرد. با بالا رفتن سن ممکن است سبک واکنش صورت واپس رانی به سبک واکنش به صورت فرونشانی، تغییر یابد. یعنی یک فرآیند ناهوشیار به یک فرآیند هوشیار تبدیل شود. نظریه رشدی ظاهراً طرفدار افزایش قابلیت هیجانی با افزایش سن است (توماس، 2002) (رافضی، 1383).
2- 2- 1- 2- 2- دیدگاه ذاتی بودن پرخاشگری9
مشاهده فجایعی که انسانها نسبت به یکدیگر مرتکب شده و می شوند، سبب شده است که عده ای از صاحب نظران از این نظر دفاع کنند که پرخاشگری در انسان جنبه ذاتی و فطری دارد. از میان این صاحب نظران فروید، واضح مکتب روانکاوی و لورنز10، جانور شناس مشهور اتریشی را می توان نام برد که هر دو به ذاتی بودن پرخاشگری در انسان اعتقاد دارند. هم فروید و هم لورنز پرخاشگری را نیروی نهفته ای در انسان می دانند که دارای حالت هیدرولیکی است یعنی بتدریج متراکم و فشرده شده و نیاز به تخلیه پیدا می کند اما فروید پرخاشگری را مخرب و لورنز آن را سازنده تلقی می کند توضیح لورنز درباره کشته شدن انسانها به دست دیگر انسانها مبتنی بر این اصل در نظریه اوست که در حیوانات اساساً دو نوع واکنش در برابر خطر وجود دارد.
1- نزاع 2- فرار
لورنز همچنین معتقد است که هر چه قابلیتهای جنگیدن یک حیوان بیشتر باشد، نیروی بازدارنده ی ذاتی او برای رفتار پرخاشگرانه نسبت به همنوع خود قویتر است. در مورد حیواناتی که توان جنگیدن موثری را دارا نیستند، این بازداری ضعیف است زیرا پرخاشگری نسبت به همنوع چندان خطری برای طرف مقابل نخواهد داشت. اما در مورد انسان به عقیده لورنز این الگو شکسته و بهم ریخته است. ازآنجا که انسان در اصل، به علت نداشتن وسایل دفاعی موثر برای دفاع از خود، در مقابل پرخاشگری با فرار پاسخ می داده است. باز داریهای ذاتی برای نشان دادن پاسخ پرخاشگرانه نسبت به همنوع خود در او ضعیف است. اما پیشرفتهای عظیم تکنولوژیکی که در زمینه ی تولید سلاحها به او اجازه رشد و توسعه ی تعزیب و ویران سازی داده است، به خاطر فقدان نیروی بازدارنده طبیعی از یکسو و فراهم شدن امکانات فراوان صدمه زدن به دیگران، در میان همه موجودات تنها انسان به کشنده ی قهار و بدون پروای همنوع خود تبدیل شده است (کریمی، 1377)
2- 2- 1- 3- فنون مدیریت خشم
فنون مدیریت خشم در سطوح گوناگون رفتاری، شناختی و روابط بین فردی مطرحند. این فنون با توجه به شرایط و مقتضای حال به کار برده می شوند با هم ارتباط و تعامل دارند و برای حفظ بهداشت روانی و جسمانی به کار می روند. به عبارت دیگر، برخی از این فنون در جهت پیش گیری و برخی در جهت درمان و تعدادی از آن ها نیز برای بازتوانی (توان بخشی) فرد مبتلا به اختلال خشم به کار می روند.
2- 2- 1- 3- 1- فنون شناختی
1. زیر سوال بردن باوری غلط: با زیر سوال بردن اعتقاد و اطمینان راسخ خود برای ابراز خشم، موجب تضعیف آن می شویم. هر قدر بیشتر راجع به چیزی که ما را خشمگین ساخته است فکر کنیم، دلایل قانع کننده تری برای خشمگین بودن به دست می آوریم (گلمن، 1379). هر قدر سریع تر وارد چرخه خشم شویم و آن را زیر سوال ببریم، تاثیر آن بیشتر خواهد بود. آگاهی از خطاهای شناختی نیز به ما کمک می کند تا با دقت، باورها و عقایدمان را درباره خود، دیگران و جهان تحلیل و بررسی کنیم و خشم غیرعقلانی خود را مهار نماییم. برخی از این خطاهای شناختی و تعمیم های مبالغه آمیز به قرار ذیل می باشند:
الف) اندیشه های بایددار11: این باورها با کلماتی همچون "باید" و "نمی توانم" به کار می روند; مانند: "باید همه به من احترام بگذارند." به جای آن، بهتر است از کلمات "دوست دارم" و "می خواهم" استفاده کنیم.
ب) تفکر همه یا هیچ12: اغلب با قواعد بایددار همراه است; مانند "مردم باید به من احترام بگذارند، در غیر این صورت، من هیچ محبوبیت و مقبولیتی ندارم." باور کنیم که مردم نیز مثل ما ممکن است خطا کنند.
ج) نتیجه گیری شتاب زده: این عمل خود بر اساس "ذهن خوانی13" و "پیش بینی منفی14" انجام می شود و به همین دلیل، از واقع بینی به دور است.
د) برچسب زدن: صورت حاد تفکر "همه یا هیچ" است؛ مانند: "من نباید در کارهای مهم شکست بخورم و حالا که چنین شده، من ناتوان هستم" یا "او نباید به من چنین می گفت؛ حالا که چنین گفته پس من بدبختم".
هـ.) شخصی سازی: شخص خود را مسئول حادثه ای می داند که به هیچ وجه در کنترل او نبوده است.
و) درشت نمایی;
ز) بی توجهی به موارد مثبت;
ح) تمرکز بر موارد منفی;
ط) کمال نگری: مانند اینکه شخصی می گوید "باید در هر کاری کاملا موفق باشم" (برنز، ترجمه قرچه داغی، 1380).
2. توجه به تظاهرات فیزیولوژی خشم: آگاهی از تظاهرات فیزیولوژی خشم به ما کمک می کند که هیجان خشم خود را بهتر بشناسیم و منکر آن نشویم و علاوه بر آن، درصدد برآییم با پرسوجو از اطرافیان، درباره خشم خود و زمان بروز آن اطلاعاتی کسب کنیم تا با این خودآگاهی، راحت تر خشم خود را اداره کنیم، (یادمان نرود که شناخت به ما قدرت کنترل می دهد).
3.اسناد مجددبه جای تمرکز بر مسئله، که در آن احساس خشم ایجاد می کند، باید بر راه حل آن تمرکز کنیم تا از بن بست مسئله مداری خارج شویم (جان بزرگی، 1382).
4. تحلیل هزینه و منفعت: نفع دنیوی و اخروی مهار خشم و ضررهای دنیوی و اخروی ابراز انفجاری خشم و یا سرکوب خشم را فهرست کنیم. توجه به پیامدهای آن می تواند کمک خوبی برای مهار آن باشد. فواید آن مثل حفظ بهداشت روانی، مقبولیت اجتماعی، عدم ندامت، و آسیب جسمانی و ضررهای آن مثل طرد شدن، آسیب زدن به خود و دیگران است (جان بزرگی، 1382). علمای اخلاق نیز در شیوه درمان علمی این صفت گفته اند: بهتر است با آفات و شرور این صفت آشنا شویم و در احادیث مربوط به خشم و کظم غیظ تامّل کنیم. برای نمونه به موارد ذیل توجه کنید:
الف) مضرّات؛ مانند: غضب کلید فتنه هاست و باعث ظاهر شدن عیوب صاحبش می گردد؛ انسان را به شر نزدیک و از خیر و نیکی دور می کند. اول غضب جنون، و آخر آن پشیمانی است. غضب خِرَد را فاسد می کند.
ب) منافع؛ مانند: هر کس کظم غیظ کند در حالی که می توانست آن را ابراز کند، خداوند قلب او را در دنیا و آخرت از امن و ایمان پر می کند. کسی که خشم خود را فرو ببرد خداوند عیب هایش را می پوشاند. قوی ترین مردم کسی است که به واسطه حلم و صبر، غضبش را مهار کند (محمدی ری شهری، 1416). انسان چون فطرتاً دنبال جلب منفعت و دفع ضرر است، انگیزه بهتری با این روش برای مهار خشم پیدا می کند.
5. ریزش فکر15؛ در مشکلات و اختلافات اجتماعی، باید متوجه باشیم که با روش های گوناگون می توانیم از پس مشکل برآییم. باید با تحریف های شناختی پنجه درافکنیم و سالم ترین، سازنده ترین و پرمنفعت ترین راه را انتخاب کنیم و توجه داشته باشیم پاسخ های جنگ و گریز اگر چه فطری اند، اما چون مقطعی مسئله را حل می کند، مشکلات ارتباطی دیگری به وجود می آورند.
6. التزام به صفات اضداد: برای اینکه بتوانیم یک صفت و رفتار را خاموش کنیم و یا از بروز آن جلوگیری کنیم، می توانیم نقطه مقابل آن را تقویت کنیم. در علم اخلاق، توصیه شده است با التزام مستمر به انجام اضداد این صفت (کظم غیظ، صبر، حلم و عدم شتاب) و درمان خودخواهی، ریشه همه صفات بد، از بروز این صفت پیش گیری کنیم. نیز بیان شده است که برخی از صفات همچون تکبّر، عجب، شوخی زیاد، استهزا، خواری، عیب جویی، لجاجت، مجادله، مخالفت، مکر و حیله، حرص به مال و جاه می توانند خشم را برانگیزانند; که در این موارد نیز توصیه شده است به ضررهای دنیوی و اخروی آن توجه کنیم و با عمل به اضداد این صفات و ریشه کن کردن مادر همه رذایل (خودخواهی منفی) آن را محو کنیم (شبر، 1383).
2- 2- 1- 3- 2- فنون رفتاری
فنون رفتاری بر این فرض بنیادی بنا شده اند که رفتارها عمدتاً حاصل یادگیری اند. بنابراین، می توان آن ها را از یاد برد و یا رفتار مطلوب جایگزین آن ها کرد:
1. پاداش یا جریمه پاسخ: در این فن، ما به رفتارهای مطلوب خود پاداش می دهیم و رفتارهای نامطلوب و خشمگین خود را جریمه می کنیم. در زندگی برخی از علما آمده است که آن ها برای حذف یک صفت بد، گاهی به جریمه خود می پرداختند; مثلا، هر گاه مرتکب خشم نامعقول می شدند روزه می گرفتند. از فن "قرارداد مشروط" نیز می توان کمک گرفت (شبر، 1383). مثلا، مبلغی به کسی بدهیم و به او بگوییم: در صورت بروز این صفت از من، فلان مبلغ را انفاق کن.
2. مهار محرّک ها: خشم ممکن است به خاطر محرّک های فعلی مثل گرسنگی و خستگی ایجاد شود که برای درمان آن باید این محرّک های مزاحم را برطرف ساخت (شبر، 1383). البته گاهی محرّک ها وسوسه نفس، شیطان و دوستان شیطان صفت هستند که باید با غفلت زدایی و مراقبت و گفتن اذکاری مثل "اعوذ باللّه من الشیطان الرجیم"، "لااله الا لله"، خواندن سوره های ناس و فلق و گفتن "اَعوذُ بک مِن وسوسهِ النفس" و خواندن دو رکعت نماز و پناه بردن به خدا از آن ها خلاصی پیدا کرد. از سوی دیگر، می توانیم از محرّک ها و مشوّق های مفید مثل همنشینی با افراد صبور و حلیم این صفت را در خود ایجاد کنیم (عرفان، 1373).
3. تغییر محیطی و وضعیت: گاه محیط و محل توقف ما منبع استرس و محرّک خشم است که باید از آنجا دور شویم (جان بزرگی، 1382).
2- 2- 1- 3- 3- فنون بین فردی
همان گونه که پیشتر اشاره شد، بهترین الگوی ارتباطی موثر و سازنده "قاطعیت" است. در قاطعیت چون زیربنای آن برقراری روابط صادقانه و صراحت همراه با احترام متقابل است. طرفین بحث راضی می شوند و قضیه به حالت بُرد ـ بُرد تمام می شود.
1. ایفای نقش: پیش از اینکه در موضع خشم قرار بگیریم، صحنه را تجسّم ذهنی کنیم و رفتارها و بحث های احتمالی را به طور زنده اجرا کنیم تا آمادگی روبه رو شدن با شرایط را داشته باشیم و بهترین شیوه برخورد را از بین شیوه های ممکن انتخاب کنیم (جان بزرگی، 1383). در این زمینه، می توانیم از فن "صندلی خالی" کمک بگیریم (جانگسما، ترجمه کیمیایی، 1381).
2. همانندسازی: در روابط بین فردی افراد قاطع دقت کنیم و نکات مثبت رفتاری و عاطفی آن ها را بیاموزیم و همانندسازی کنیم. از جمله اصولی که می توانیم از آن ها استفاده کنیم، اصل "تظاهر مثبت، نه ریایی، و شبیه سازی" است. در روایات آمده است: اگر می خواهید راضی، صبور و یا حلیم و بردبار باشید، خودتان را به این حالات درآورید; چون فردی که به قومی تشبّه
3. نقدپذیری: به خود بقبولانیم که اشتباه کردن مساوی با آدم بد بودن نیست. اغلب ما انسان ها عموماً یک معادله غلط در ذهنمان حک شده و آن اینکه اشتباه کردن مساوی است با آدم بد بودن، و آدم بد نیز مطرود است. باید این معادله را به نامعادله تبدیل کنیم. ما نیز مثل بقیه انسان ها ممکن است خطایی داشته باشیم، ولی عیب داشتن ما مساوی با معیوب بودن کل شخصیتمان نیست. پس به استقبال نقد برویم و با پرسیدن از طرف مقابل، سعی کنیم با صفات منفی خود بیشتر آشنا شویم و پس از خودشناسی، از صفات مثبتمان برای برطرف کردن آن عیب کمک بگیریم. در ضمن، به یاد داشته باشیم که از نقد و انتقاد نرنجیم. چون اغلب انسان ها عادت کرده اند خواسته خود را با درست یا نادرست های اخلاقی، جملات آمرانه و یا انتقاد بیان کنند. البته اگر کسی قصد سلطه گری و آزار ما را دارد می توانیم انتقاد او را با "پاسخ مه آلود" و فنون مشابه آن پاسخ دهیم; یعنی به مه تبدیل شوید و انتقاد را از خود عبور دهید (حالت تدافعی نگیرید) و وانمود کنید مسئله را نفهمیده اید و برای عدم جدال، به صورت کلی و مبهم با اصول انتقاد به صورت اجمالی موافقت کنید و از جملاتی مثل "شاید این طور باشد، ممکن است به چنین چیزی منجر شود، بی ربط هم نمی گویید، شاید حق با شما باشد" استفاده کنید تا احتمال تکرار انتقاد مغرضانه را در فرد کاهش دهید. گاهی لازم است در مقابل انتقاد، "ابراز وجود منفی" کنیم; یعنی به اشتباه خود اعتراف کنیم با توجه به اینکه بین اشتباه و احترام و مقبولیت رابطه ای وجود ندارد. اشتباه جزو لاینفک زندگی است. پس اشتباه را به عنوان یک اشتباه بپذیریم و در صدد اصلاح برآییم (قربانی، 1380).
4. قاطعیت16: این سازنده ترین شیوه در رابطه بین فردی است و هسته آن صداقت (هماهنگی بین رفتار آشکار با فکر و احساس درونی) است; تنها شیوه ای که در آن دو طرف به رضایت و حالت بُرد ـ بُرد می رسند (قربانی، 1380).
مومنان هنگام غضب بر یکی از نزدیکان خود، باید به نیکوترین شیوه برخورد کنند و به او (از نظر عاطفی، کلامی و بدنی) نزدیک شوند. این حالت باعث می شود که فرد احساس امنیت و آرامش کند. بی تردید، این احساس آرامش و محبوبیت موجب می شود که او حالت تدافعی و تهاجمی نگیرد و قضیه بدون بگومگو فیصله پیدا کند. باید به بهترین وجه، مشکل را حل کنیم و از دو سوگرایی سر درنیاوریم تا دچار اختلالات هیجانی و رفتاری نشویم.
5. کمک مُصلح: گاهی وجود فرد سوم، که دلسوز و همدل است، می تواند از شعلهور شدن آتش خشم جلوگیری کند. به مثال ذیل توجه کنید: پرویز بر سر مسئله ای با ساسان اختلاف دارد. پرویز که فردی فحّاش است، به او ناسزا می گوید. ساسان نمی تواند تحمّل کند و سریع عصبانی می شود. بهزاد دست ساسان را می گیرد و به گوشه ای می برد و به او می گوید: "او تحت فشار روحی است، خودش هم از این برخورد ناراحت است." اطلاعات تسکین دهنده بهزاد امکان ارزیابی مجدد به ساسان می دهد. این امر باعث کاهش ترشح غدد فوق کلیوی می گردد و به آرامش او کمک می کند. پس اگر می بینیم که در شرایطی نمی توانیم صحیح تصمیم بگیریم و عجولانه برخورد می کنیم، از فرد سومی برای کنترل خشم خود کمک بگیریم (گلمن، 1379).
6. مهارت در انتقاد: گاهی خشم های ما به خاطر عدم مهارت ما در انتقاد کردن هستند. با یادگیری این مهارت ها، باید از بروز آتش جنگ و خشم اجتناب کنیم. (پرهیز از نقد در جمع ـ توجه به نقاط مثبت در ابتدای نقد و ایجاد روحیه پذیرش در طرف مقابل، بیان غیرمستقیم، تکریم شخصیت و عدم بیان نقدهای پی در پی و فرصت دادن برای اصلاح).
7. شوخی17: گاهی شوخی روش خوبی برای حفظ از آتش خشم است; یعنی فرد به جای اینکه در تنش روابط همیشه جدّی باشد، این بار به جنبه های مضحک و خنده دار قضیه و رویداد توجه می کند. این کار باعث می شود که فرد قدرت بازبینی و تجدیدنظر داشته باشد و عجولانه تصمیم نگیرد.
8. حفظ جذّابیت بین فردی: بی تردید، یکی از جذّابیت ها در روابط بین فردی نشاط، بشاشیت و گشاده رویی است. افرادی که عبوسند و چهره ای درهم دارند از محبوبیت کمتری برخوردارند. به همین دلیل، علمای اخلاق با توجه به این امر، یکی از علاج هایی را که برای غضب ذکر کرده اند، منعطف کردن توجه فرد به حالت چهره فرد غضبناک است. می گویند: در چهره افراد غضبناک بنگرید، ببینید چگونه حالت او از حالت انسانی خارج شده و صفات او به درندگان شبیه شده و منفور مردم، حتی نزدیکان خود، گشته است. مسلّماً توجه به این امر کمک خوبی برای ترک این صفت است; چون مردم از معاشرت با افراد بشّاش، صبور و حلیم لذت می برند و آن ها نزد مردم عزیز و محترمند (قمی، 1370).
9. خوش بینی: فرد خوش بین عمیقاً معقتد است که به رغم مشکلات و سختی های موجود بر سر راه زندگی، اوضاع سر و سامان می گیرند و همه چیز به خوبی و خوشی می انجامند. سلیگمن خوش بینی را روشی می داند که مردم بر اساس آن موفقیت ها و شکست های خود را توصیف می کنند. فرد خوش بین (به خود، دیگران و مسائل زندگی) هر شکست را به عنوان پدیده ای می بیند که قابل تغییر است و معتقد است: بار دیگر می تواند موفق شود، در حالی که فرد بدبین به هنگام شکست (در روابط، زندگی و مانند آن) خود را سرزنش می کند و ناکامی خود را ناشی از برخی خصوصیات شخصی خود می داند که غیرقابل تغییرند. به نظر وی، خوش بینی و امید را می توان مثل درماندگی و نومیدی آموخت و زیربنای آن "خود اثربخشی18" است; یعنی فرد باید باور کند که به همه ماجرای زندگی خود مسلّط است و می تواند از عهده مشکلاتی که بر سر راهش قد علم کرده اند، برآید (گلمن، 1379)
10. مردم حق اشتباه دارند: این روش در واقع آن روی سکّه یکی از تفکرات غلط و خطاهای شناختی است; یعنی انسان عاقل در روابط اجتماعی خود واقع بین است و حق اشتباه را برای افراد دیگر به رسمیت می شناسد و انتظار معصوم بودن از همه مردم ندارد; همان گونه که خود وی نیز چنین است.
تغافل، مدارا، پاک سازی افکار غیرمنطقی، اخلاص، عفو و پناه بردن به خدا از شرّ وسوسه ها می توانند روحیه صبر و حلم و کظم غیظ را در ما تقویت کنند (جان بزرگی، 1382). در مجموع، جهان بینی الهی به ما کمک می کند ما در خط اعتدال (شجاعت) سیر کنیم; نه دچار افراط (سلطه گری، ظلم و تکبّر) شویم و نه دچار تفریط (ترس، بی عرضگی، احساس خود کم بینی).
برای مثال، یکی از اعمال دینی که می تواند کارگشا باشد و از شدت غضب بکاهد، اشتغال ذهن به ذکر و یاد خداست. این امر باعث می شود که حواس انسان از محرّک های غضب منصرف شود و در مقابل، حضور خداوند را حس کند و در مورد عواقب دنیوی و اخروی غضب و مذمّت های آن بیشتر اندیشه کند. به همین دلیل، برخی از علما اشتغال به ذکر خدا در هنگام غضب را واجب می دانند.
پیشینه پژوهش
2- 3- 1- پژوهش های خارج کشور
در پژوهش مورفی، استونسی و مورل (2005) اجرای گروه درمانی شناختی با محتوای آموزش مهارتهای کنترل خشم و مهارتهای ارتباطی، به شکل معناداری عزت نفس مراجعان را بالا برد و پرخاشگری کلامی ، جسمانی شان را کاهش داد.
توماس و همکاران (2003) در تحقیقی تحت عنوان عزت نفس و حل مساله اجتماعی به عنوان پیش بین های پرخاشگری در دانشجویان به این نتیجه رسیدند که عزت نفس پایین با پرخاشگری و خصومت مرتبط می باشد.
ریولو (2000) آموزش مدیریت خشم را به منظور پیشگیری از کودک آزاری و غفلت نسبت به کودکان برای گروهی از مادران روستایی به صورت برنامه های دیدار در خانه مورد بررسی قرار داد. در این پژوهش از سیاهه سوء استفاده بالقوه از کودک و پرسشنامه خشم حالت-صفت اسپیلبرگر برای جمع آوری اطلاعات استفاده شد. نتایج این مطالعه نشان داد که این مداخله می توانند سو استفاده بالقوه از کودک و بیان بیرونی خشم مادران را به طور معناداری کاهش دهد.
ویتنمن، فنشل و گروندی (2004) در تلاش برای اصلاح شناختهای مخرب والدین بد رفتار، از مداخلات شناختی-رفتاری استفاده کردند. در این برنامه به شرکت کنندگان آموزش داده شد که با اسناد رفتارهای نا خوشایند فرزندان خود به موضوعات غیر عمدی، احساس خشم و عصبانیت خود را کاهش دهند. به علاوه به شرکت کنندگان در این تحقیق، پاسخ های جایگزین مناسب را آموختند. شش جلسه از این برنامه توانست سطح خشم والدینی را کاهش دهد( به نقل از شکوهی یکتا و همکاران،1389).
2- 3- 2- پژوهش های داخل کشور
پژوهش اکبری و همکاران (2011) نشان داد مهارت های مدیریت خشم به طور معناداری بر پرخاشگری و عزت نفس زندانیان مرد تاثیر دارد.
نتایج پژوهش حاتمی (1391) نشان داد مولفه های مدیریت خشم به عنوان متغیر مستقل باعث افزایش میزان شادکامی و عزت نفس دانش آموزان نوجوان شده است و بیانگر این مطلب است که با آموزش مدیریت خشم می توان ویژگی های روانشناختی دانش آموزان، شامل عزت نفس و شادکامی را تغییر داد.
نتایج پژوهش شکوهی یکتا و همکاران (1389) نشان داد آموزش مدیریت خشم شدت خشم والدینی را در موقعیتهای فراخوان خشم در ارتباط با فرزندان و خشم صفت ( واکنش خشم گینانه و خلق و خوی خشمگینانه) را به گونه ای معنادار کاهش می دهد.
صالحی، مظاهری و ملازاده (1389) در پژوهشی به بررسی اثربخشی آموزش مدیریت خشم بر عزت نفس و پرخاشگری نوجوانان بزهکار پرداختند. نتایج نشان داد افزایش عزت نفس پس از آموزش افزایش عزت نفس در گروه آزمایش معنادار بود. همچنین در این پژوهش ارتباط منفی بین عزت نفس و پرخاشگری نیز تایید شد.
نتایج پژوهش کرمی بلداجی، بهارلو، زارعی و ثابت زاده (1390) آموزش رویکرد شناختی رفتاری عزت نفس بر پرخاشگری نوجوانان نیز نشان داد آموزش عامل کاهش پرخاشگری فیزیکی، خشم و خصومت در نوجوانان می گردد.
هاشمیان، شفیع آبادی و سودانی (1387) در پژوهشی به بررسی اثربخشی آموزش مهارتهای کنترل خشم بر سازگاری فردی-اجتماعی دانش آموزان دختر پرداخت. نتایج نشان داد پس از آموزش سازگاری فردی اجتماعی دانش آموزان به طور معناداری افزایش می یابد.
حقیقی و همکاران(2006) در پژوهشی که به بررسی تاثیر آموزش مهارتهای زندگی بر سلامت روانی و عزت نفس دانش آموزان نشان دادند آموزش مهارتهای زندگی موجب افزای سلامت روانی و عزت نفس دانش آموزان می شود.
منابع فارسی
1. براندن، ناتانیل. (1382). روانشناسی عزت نفس، ترجمه، مهدی قراچه داغی، تهران: نشر نخستین.
2. بیابانگرد،اسماعیل. (1382). روانشناسی نوجوانان. تهران: نشر فرهنگ اسلامی.
3. پوپ، الیس و مک هال، سوزان و کری هد، ادوارد. (1374). افزایش احترام به خود در کودکان و نوجوانان ، ترجمه پریسا تجلی، تهران: رشد.
4. پور شافعی ، هادی. (1370). رابطه عزت نفس با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان سال سوم دوره متوسطه شهرستان قاین، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تربیت معلم، تهران.
5. جان بزرگى، مسعود. (1382). شیوه هاى درمانگرى اضطراب و تنیدگى، تهران، سمت.
6. جانگسما، ارتوراى. (1381). راهنماى گام به گام درمان مشکلات روانى بزرگ سالان، ترجمه سید على کیمیایى، مشهد، به نشر.
7. حاتمی، حمیدرضا. (1391). اثر بخشی آموزش مدیریت خشم بر میزان شادکامی و عزت نفس در دانش آموزان نوجوان پسر سال سوم دوره راهنمایی (مطالعه موردی مدارس یک شهرک نظامی). فصلنامه روانشناسی نظامی، 10، 1-12.
8. حاجتی، فرشته السادات . اکبرزاده، نسرین و خسروی ، زهره . (1387). تاثیر آموزش برنامه ترکیبی درمان شناختی رفتاری با رویکرد مثبت گرایی بر پیشگیری از خشونت نوجوانان شهر تهران . فصلنامه مطالعات روان شناختی . دانشگاه الزهرا ، 3 ، 35-.56
9. حقیقی ، جمال وموسوی ،محمد، مهراب زاده هنرمند ،مهناز و بشلیده،کیومرث. ( 1385 ) . بررسی تاثیر آموزش مهارتهای زندگی بر سلامت روانی و عزت نفس دانش آموزان دختر سال اول مقطع متوسطه .مجله علوم تربیتی دانشگاه شهید چمران اهواز، 1 ، 78-61
10. دادستان ، پریرخ. (1376). روان شناسی مرضی تحولی ، تهران : انتشارات سمت.
11. دیوید، برنز. (1380). از حال بد به حال خوب، ترجمه مهدى قرچه داغى، تهران:انتشارات پیکان.
12. ذوالفقاری،اکرم السادات.( 1376). بررسی روایی، اعتبار و نرم یابی پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت در دبیرستان های اصفهان. پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی، دانشگاه تهران.
13. رافضی، زهره. (1383). نقش آموزش کنترل خشم به نوجوانان دختر 15 تا 18 ساله در کاهش پرخاشگری. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی.
14. شکوهی یکتا، محسن، زمانی، نیره، پرند، اکرم، اکبری زردخانه، سعید. (1393). اثربخشی آموزش مدیریت خشم بر خود نظم دهی هیجانی والدین. اولین همایش کشوری دانشجویی عوامل اجتماعی موثر بر سلامت.
15. صالحی، مبین، مظاهری، محمدعلی، ملازاده، علیرضا. (1389). بررسی اثر بخشی آموزش گروهی مدیریت خشم با رویکرد شناختی رفتاری بر عزت نفس و پرخاشگری نوجوانان بزهکار. اولین همایش کشوری دانشجویی عوامل اجتماعی موثر بر سلامت.
16. عرفان، حسن. (1373). جزوه موضوعات تحقیقى معارف اسلامى و علوم انسانى، قم، مرکز تحقیقات کامپیوترى علوم اسلامى.
17. فربد، ابراهیم(1393)، مدل سازی معادلات ساختاری در داده های پرسشنامه ای به کمک amos 22 ، تهران: انتشارات عابد.
18. فیلیپ ،رایس.(1391). رشد انسان، ترجمه دکترمهشید فروغان ، انتشارات ارجمند.
19. قربانى، نیما. (1380). مهندسى رفتار ارتباطى، تهران: سینه سرخ.
20. قربانى، نیما. (1383). جزوه کارگاه هوش هیجانى، قم، موسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى (قدس سره).
21. قزوینی، فرح ضیا.(1386). تعیین رابطه رضایت زناشویی مادران وعزت نفس دختران شان، پایان نامه کارشناسی، دانشگاه پیام نور کرج.
22. قمى، شیخ عبّاس. (1370). خلاصه معراج السعاده، قم: موسسه در راه حق.
23. کریمی ، یوسف. (1377). روان شناسی اجتماعی ، چاپ چهارم، تهران: انتشارات ارسباران.
24. کلینکه، کریس . ال. ( 1998 ). مهارتهای زندگی ،ترجمه شهرام محمد خانی ، تهران: انتشارات اسپند مهر.
25. گلمن، دانیل. (1379). هوش عاطفى، ترجمه حمیدرضا بلوچ، تهران: انتشارات جیحون.
26. محمد خانی، شهرام. (1384). مهارتهای زندگی، قم: هجرت.
27. محمّدى رى شهرى، محمّد. (1416ق). میزان الحکمه، قم: دارالحدیث.
28. مصباح، على و دیگران. (1374). روان شناسى رشد (1)، تهران:سمت.
29. نجاریان، فرزانه. (1374) . عوامل موثر در کارایی خانواده ( بررسی ویژگیهای روان سنجی مقیاس سنجش خانواده (FAD) ). پایان نامه کارشناسی ارشد ، دانشگاه ازاد اسلامی واحد رودهن.
30. نمازی محمود آبادی ، داوود. (1377). بررسی اثر بخشی آموزش اصول و فنون تغییر رفتار به والدین در تعدیل پرخاشگری کودکان 1-8 ساله . پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه علامه طباطبایی ،دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی.
منابع لاتین
1. Akbari, B., zinali,Sh., Effectiveness of Anger Management Skills and Problem Solving Skills Training on Aggression and Self-Esteem of Male Prisoners. Journal of Basic and Applied Scientific Research. 1(12)3217-3220.
2. Benetti, C., Kambouropoulos, N. )2006(. Affect-regulated indirect effects of traitanxityand trait resilience on self-esteem. Personality and Individual Differences.41, 341-352.
3. Cooper, S. )1967(. The antecedents of self-esteem. San Francisco, CA: Freeman.
4. Donnellan, M. B., Trzesniewski, K. H., Robins, R. W., Moffit, T. M., & Caspi, A. (2005). Low self-esteem is related to aggression, antisocial behavior, and delinquency. Psychological Science, 16, 328-335.
5. G. Ravello.(2000). Prevention of child abuse and neglect: Anger management for expectant mothers involved in home-visitation programs. Dissertation Abstracts International: Section B: The Sciences and Engineering.
6. Harter, S. )2003(. The development of self-representationsduring childhood and adolescence. In M. R. Learyand J.P. Tangney, Handbook of self and identity (pp.610-642). New York: The Guilford Press.
7. Huang, J.S, Norman, G.J, Zabinski, M.F, et al. )2007(. Body imageand self-esteem among adolescents undergoing anintervention targeting dietary and physical activitybehaviors. Journal Adolesc Health. 40(3): 245-251.
8. Marcotte, D. Fortin, L. Potvin, P. & papillon, M . )2002(. Gender differences indepressive symptoms during adolescence: Role of gendertyped characteristics, self – esteem, body image, stressful life events, and Pubertal status. Journal of Emotional & Behavioral Disorders, 10 , 29-42.
9. Maslow, A.H. )2000(. Self actualization and beyond in G.F.T. challenges of humanistic psychology. New York. Me Graw press.
10. Murphy, C. M., Stosny, S., & Morrel, T. M. (2005). Change in self-esteem and physical aggression during treatment for partner violence men. Journal of Family Therapy, 20, 201-210.
11. Pritchard, M. )2010(. Does self-esteem moderate therelation between gender and weight preoccupation in undergraduates?. Personality and Individual Differences, 48(2), 224-227.
12. Redden, S.A. )2000(. Self esteem and intrinsic motivational effects of using a constructivist and behaviourist approach to a computer usage in 5 grade Hispani classrooms. Dissertation Abstracts International, 62, 464A.
13. Santrock, John. )2001(. Educational Psychology: NewYork. MC Graw-Hill.
14. Schimmack, U. &Dienner. )2003(. Predictive validity of explicit and implicit self- esteem for subjective well being. Journal of Research in personality, 37, 100- 106.
15. Smith, E.E., Nolen-Hoeksema, S., Fredrickson, B., Loftus, G.(2002(. Atkinson and Hilgard's introduction to psychology. (14th ed). New York: Wadsworth Publ.
16. Thomaes, A., Poorthuis, S., & Nelemans, K. (2011(. self-esteem. Encyclopedia of Adolescence, 316-324S.
17. Thomas , J. Dzurilla. Edward, C. Chang. Lawrence, J. Sanna.(2003). Self-Esteem and social problem solving as predictors of aggression in colegue students. Journal of Social and Clinical Psychology, Vol. 22, No. 4, 2003, pp. 424-440.
18. DiGiuseppe.(2011). A Comprehensive Treatment Program for a Case of Disturbed Anger. Cognitive and Behavioral Practice ,18,235˚240
19. Deffenbacher.(2011). Cognitive-Behavioral Conceptualization and Treatment of Anger. cognitive and Behavioral Practice 18,212˚221.
1 Zillman
2 – Non-benefical methods handling anger
3 – suppression
4 – repression
5 – expression
6 – karl Menninger
7 – developmental approach
8 – Derivera
9 – aggressive be in born approach
10 – Lorenz
11 Musturbatory
12 all or none belief
13 Mind reading
14 Negative prediction
15 Brain Storm
16 Assertiveness
17 Humer
18 Self_efficacy
—————
————————————————————
—————
————————————————————