بازیگری (Acting)
ایفای نقش شخصیتی در فیلم ، از خلال کنش ها و واکنش ها ، ژست ها ، تغییر حالت های چهره ، تغییر رفتار و تغییر لحن گفتار را ، بازیگری گویند.
تاثیر هنرهای پیشین بر بازیگری
نقاشی
اگر چه نقاشی در ذات خود دارای خصلتی ایستا و ساکن است ، ولی از یک نظر با هنر فیلم ارتباط دارد ، یعنی تصویر نگاری از انسان. از نقاشی پرتره ها ، مهم ترین درس بازیگری جلوی دوربین ، یعنی بیان عواطف از طریق نگاه را می توان دریافت.
آن موقع که هنوز دوربین عکاسی و فیلم برداری اختراع نشده بود ، مدل های نقاشی نخستین بازیگران صامت در عرصه هنرهای تصویری بودند. آنها می بایست به وسیله نگاه ، حالات چهره ، نوع ایستادن یا نشستن ، حالات دست ها و خلاصه به وسیله تمام آن چیزهایی که یک بازیگر برای بازی جلوی دوربین ، به آن متوسل می شود ، عواطف و احساسات خود را منتقل می کردند. درواقع بازیگر ، در صحنه هایی که باید طی چند لحظه حالتی را به خود بگیرد و هیچ حرکتی نکند نیز ، همین کار مدل های نقاشی را انجام می دهد.
" تصویر اول از سمت چپ ، تصویری است از تابلوی معروف مونالیزا ( لبخند ژکوند ) ، که توسط لئوناردو داوینچی کشیده شده. صورت ، نگاه ، حالت چهره و نوع قرار گرفتن دست ها ی این زن در این تابلو ، به خوبی دربرگیرنده احساسات متفاوت اوست. تصویر دوم نیز ، نمایی از فیلم مصاعب ژاندارک ( 1928- The Passion of Joan of Arc ) ، ساخته کارل تئودور درایر ( Carl Theodor Dreyer ) است. چهره ژان که در انتظار اعدام خود به وسیله آتش است ، به خوبی همانند یک پرتره ، بیانگر احساسات او در این لحظات است. "
عکاسی
عکاسی زمینه بازیگری برای دوربین را فراهم کرد ، اینکه آدم به عنوان سوژه های فتوژنیک ( جذاب برای تصویر ) ، می تواند عکس برداری شود. بر خلاف مدل های نقاشی ، هر کس کافی است ظرف چند ثانیه ژست و حالتی به خود بگیرد تا از او عکس گرفته شود. او می تواند در ژست و حالتی که می گیرد به نوعی احساساتش را نیز بروز دهد.
پیش از عکاسی ، هنر تئاتر وجود داشت و شاید فکر کنیم که چرا باید عکاسی زمینه ساز بازی برای دوربین باشد. ، زیرا عکاسی چیز جدیدی با خود آورد ، آدمی که جلوی دوربین نشسته موجودی زنده است ، ولی عکسش قالبی است از نور که روی کاغذ چاپ می شود. این شخص می تواند بدون آنکه نیازی به برون فکنی از نوع تئاتری داشته باشد ( زیرا در تئاتر تماشاگران در فاصله نسبتا دوری از بازیگران نشسته اند و تماشاگران آنقدر بر نگاه و حالات چهره بازیگران مسلط نیستند ، به همین خاطر ، بازیگران تئاتر باید به رفتارها و ژست های خود شدت بیشتری ببخشند ، اصطلاحا برون فکنی ، تا احساساتشان را بروز دهند. ) ، در خود فرو برود تا دوربین به او نزدیک شود و در فاصله ای مناسب از او تصویر بگیرد. از طرف دیگر در نقاشی و عکاسی ، شخصیت ها از دنیای واقعی و سه بعدی می آیند تا به تصویری دو بعدی در قاب ، یا قاب یک تابلو ، یا قاب یک عکس ، بدل شوند و از این جهت شباهت زیادی به فیلم دارند ، و تمام عناصری که برای خلق تصویر و عمق بخشیدن به آن در یک تابلوی نقاشی یا در یک قاب عکس ، مورد نیاز است در فیلم نیز مورد نیاز است.
تئاتر
نمایش های صحنه ای یا اصطلاحا تئاتر ، در آغاز تاریخ سینما بر روی این هنر جدید بسیار تاثیر گذاشت. برخی فیلم های اولیه فیلم هایی بودند که در آن از یک نمایش ، فیلم گرفته شده بود. در این حالت دوربین را در فاصله مناسبی از صحنه قرار می دادند و بدون اینکه دوربین هیچ حرکتی داشته باشد ، از صحنه فیلم می گرفتند. همچنین اولین بازیگران سینما ، بازیگران عرصه تئاتر بودند و نوع بازی جلوی دوربین ، همان نوع بازی های تئاتری بود. بعدها سبک بازیگری برای فیلم تغییر کرد و سبک بازیگری مختص سینما و هنر فیلم به دست آمد. امروزه هم بسیاری از بازیگران فیلم ها از تئاتر جذب سینما می شوند. به همین جهت ، بسیاری تئاتر و سینما را از یک جنس می دانند ، ولی تئاتر و سینما و نوع بازی در صحنه تئاتر با نوع بازی در برابر دوربین با وجود شباهت ها و برخی اصول مشترکی که با یکدیگر دارند ، عملا متفاوت از هم هستند.
بازیگری در سینما ، بر خلاف تئاتر که در آن بازیگر مستقیما با تماشاگر روبه روست ، از طریق حضور در برابر دوربین و به مدد تمهیداتی چون تدوین ، لبه صدا و امکانات دیگری صورت می گیرد که بر بازی بازیگر اثر خاصی می گذارد و ممکن است ، آن را تقویت و در مواردی تضعیف کند.
در سینما ، صحنه ها نما به نما فیلم برداری می شوند و حتی گاهی نماهایی که پشت سر هم فیلم برداری می شوند ، به همان ترتیبی که قرار است نمایش داده شوند ، نیستند ، بر خلاف تئاتر ، که بازیگران بازی پیوسته ای دارند که دارای همان ترتیب داستانی نمایش نامه است.
همچنین گاهی برای رسیدن به بازی مورد نظر کارگردان ، ممکن است ، یک نما پس از چند برداشت به نتیجه مطلوب برسد و مورد قبول واقع شود ، در حالی که در تئاتر امکان دوم برای بازیگر وجود ندارد. همه این مسائل موجب می شود که بازی بازیگر برای یک فیلم از حالت یکپارچه بازی تئاتری دور شود. در واقع این تکه تکه شدن بازی بازیگر ، مشکلات زیادی برای بازیگر ایجاد می کند و روی بازی او اثر می گذارد ، زیرا موجب می شود تا بازیگر نیز ، تداوم احساسی اش را از دست بدهد و برای رسیدن به احساس هر صحنه ، نیاز به تلاش بیشتری داشته باشد ، اما از طرف دیگر ، این مسئله یک فایده مهم دارد و آن این است که ، می توان بین برداشت های مختلف بهترین برداشت را انتخاب کرد و همچنین ، اشتباهات بازیگران را جبران کرد.
در سینما ، بازیگر باید جلوی دوربین بازی کند و معمولا فاصله چندانی با دوربین ندارد ، در نتیجه کوچکترین حرکت او برای بیننده محسوس است ، میکروفن های حساس هم قادرند آهسته ترین نجواهای او را ضبط کنند ، به این ترتیب در سینما شیوه به کار گیری بدن ، به ویژه اجزای صورت و صدا ، به شکلی مشابه نحوه بازی در تئاتر منتفی است و به سبکی متین تر و طبیعی تر برای بازیگری نیاز است. گرفتن ژست و حالت های تئاتری ، دیگر در سینما قابل قبول نیست زیرا ، بازی بازیگر را مصنوعی و اغراق شده جلوه می دهد ، در حالی که در تئاتر این خود اساس بازیگری برای تئاتر است.
سالهای اخیر برخی بازیگران سینما به سمت کارگردانی گرایش پیدا نموده اند در این روند عده ای معتقدند این عده در واقع به این دلیل بازیگری سینما را انتخاب نموده اند که با چند بازی در سینما مو قعیت خویش را برای کارگردانی تثبیت سازند این بیان اگر هم درست باشد آیا چنین کارگردانانی نوپا امکان دوام در سینمای امروز ایران را دارند؟ در محیطی که کارگردانان به نام و صاحب سبک که در حال دست و پنجه نرم کردن با مشکلات عدیده می باشند صحبت از کارگردانی این عده چه معنایی می تواند داشته باشد بی شک این نو رسیدگان هرگز نمی توانند در چنین محیطی دوام بیاورند البته این عده کماکان دارای یک امید خواهند بود و ان بازگشتن به عرصه بازیگری البته با شرایط کنونی این بازگشتن نیز مشروط به داشتن شرایط خاص خود است لذا در چنین وضعیتی که سینمای ایران هنوز به نان شب محتاج است صحبت از این خبر داغ که فلان بازیگر سینمای ایران به کارگردانی روی آورد سخنی خنده آور بیش نیست در شرایط کنونی بهتر است تمام رشته های مرتبط با سینما را تحت یک شغل تلقی نمود اعم از اینکه فردی بازیگر باشد یا کارگردان باشد یا تهیه کننده یا فیلمنامه نویس و در آینده ای نه چندان دور فیلم بردار تدوین گر چهره آرا و حتی مسئول تدارکات! همگی را باید یک شغل تلقی نماییم و لذا در شرایط کنونی و در آینده ای بسیار نزدیک نمی توانیم بگوییم فلانی کارگردان سینما است و نه هنر پیشه ! اسف بار تر این است که دیده می شود فلانی که هنر پیشه سینما است لااقل در شغل های مرتبط با سینما هم قدم نمی زند بلکه به سراغ دسته دیگر از هنر های چند گانه می رود مثلا جناب آقای پرویز پرستویی در فیلمی بازی می کند در ان می خواند و فلانی به او می گوید فلانی صدایت خوب است پس خواننده هم باش. اخیرا هم که سخن از خوانندگی امین حیایی پیش آمده است البته موضوع خواننده شدن بازیگران سخنی تازه نیست زیرا پیش از انقلاب نبز چه بسیار هنرپیشگان که خواننده هم بودند و چه بسیار خوانندگانی که هنر پیشه هم بودند اما وجه اختلاف آن زمان با این زمان این است که در ان زمان عشق مطرح بود و این زمان ضرورت ! به هر حال اینکه فلان هنر مند سینما بگوید من از وادی مثلا بازیگری رخت بر بستم و به کارگردانی روی اورده ام سخنی خنده آور است آیا زمانی که همین فرد در عرصه مثلا کارگردانی نتواند قدم زند یا بتواند ولی شرایط مساعد نباشد باید در خانه گوشه عزلت نشیند و با خود بگوید من که زندگی هنر پیشگی را وداع گفته ام پس بدرود سینما یا اینکه برای تامین معاش چاره ای نیست جز عذر خواهی از حرفی ناسنجیده و برگشتن به آنچه که رفتن از آن به صلاح نبود. پس می بینید که در چنین وضعیتی هیچ کس نمی تواند مطلقا در این عرصه سخن بگوید مگر اینکه از نظر مادی چنان تامین باشد که برای ایستادن بر سر حرف خویش سینما را بدرود گوید به من بگویید از این دست هنر پیشه گان چقدر سراغ دارید آیا هنر پیشه با سابقه ایران استاد عزیز فرامرز قریبیان را مشاهده نمی کنید که بازی در تلوزیون را هم قبول می کند بعد دلیلش را شخصیت پخته کارکتر در سریال معرفی می کند _ چنانچه می دانید بازیگران چند دسته اند از جمله آنها دسته ای اند که به هیچ عنوان راضی نمی شوند قدمی از بازیگری در سینما پا فراتر گذارند و از جمله آنها فرامرز قریبیان است – خلاصه کلام اینکه دوستان عزیز هنرمندم پیش از اینکه سخنی را در این عرصه بی مهابا بر زبان رانید بهتر است پیش از سخن خوب بیاندیشید و لااقل توصیه این حقیر را مبنی بر نسبی صحبت کردن بپذیرید.