موضوع اقدام پژوهی :
چگونه انزوا وگوشه گیری علی را برطرف کنم؟
فهرست مطالب
مقدمه: 3
بیان مسئله: 4
توصیف وضعیت موجود: 5
جمع آوری اطلاعات(شواهد 1): 6
گوشه گیری وانزوا طلبی چیست؟ 6
گوشه گیری در لغت: 7
مشاهده رفتار علی در مدرسه توسط معلم: 8
مصاحبه از والدین ودوستان: 9
اسناد و مدارک موجود: 10
تجزیه و تحلیل اطلاعات جمع آوری شده به روش نقشه ی مفهومی 11
ارائه راه حل: 13
اجرای راه حل: 14
جمع آوری اطلاعات (شواهد2) 15
تجزیه وتحلیل اطلاعات (دوم): 16
ارزیابی نتایج وگزارش نهایی: 16
منابع: فهرست منابع و مــآخذ 17
مقدمه:
همان طور که می دانید اصول وپایه ی هر کشوری از آموزش وپرورش آن کشور نشات می گیرد واگر کشوری بر آموزش و پرورش خود سرمایه گذاری کند،در بلند مدت شاهد پیشرفت های چشمگیری در تمام امورکشوری خواهند شد. درکشور ما نیز گرچه قبلا اهمیت خاصی به آموزش وپرورش داده نمی شد ولی درچند سال اخیر در حال ارزش دادن و سرمایه گذاری در آن می باشند.
در کشور ما بر اساس سلسله مراتب، وزارت آموزش و پروش در راس قرار دارد که بر سازمان های آموزش و پروش استانها نظارت دارد که این سازمان ها خود بر ادارات آموزش و پرورش شهرستانها ومناطق تابعه خود نظارت دارند و در نهایت این سلسه مراتب به مدارس ختم می شود که وظیفه تعلیم وتربیت فرزندان این مرز وبوم را بر عهده دارند که همه این سازمانها و تشکیلات هدفی جزء تعلیم و تربیت مردم کشور جهت به وجود آوردن نیروی کارآمد تر ندارند. البته در این راه تعلیم وتربیت مشکلات فراوانی برای معلم ومتعلم وجود دارد که باید از عهده آنها برایند که ما در این تحقیق به یکی از مشکلات که گوشه گیری و انزوا طلبی در دانش آموز خودم می باشد پرداخته ام و در تلاشم مشکل دانش آموز خود را با روش اقدام پژوهی برطرف کنم. در ادامه تحقیق با مراحل کار و نحوه ی انجام این تحقیق آشنا خواهید شد.
بیان مسئله:
درآموزش و پرورش معلم نقش یاد دهنده ودانش آموزنقش یاد گیرنده(متعلم) رادارد. در این راه تعیم وتعلم مشکلات فراوانی بر سر راه وجود دارد که با همکاری معلم ومتعلم باید برطرف گردد تا امر آموزش به سهولت انجام گیرد.
از مشکلات عدیده ای که در دانش آموزان وجود دارد می توان غیبت های بیش از حد دانش آموز، بیش فعالی دانش آموز ، حواس پرتی و عدم توجه به درس ، اضطراب واسترس ، انزوا طلبی وگوشه گیری و… می باشد.
از میان این مشکلات انزواطلبی وگوشه گیری درمیان برخی از دانش آموزان وجود دارد. انزواطلبی وگوشه گیری عارضه ای است که باعث می شود کودک و نوجوان از برقرار کردن ارتباط با افراد و محیط خارج دوری می کندو این کودکانو نوجوانان نوعا با تقلیل یافتن علایق ذهنی و عاطفی نسبت به اطرافیان خود از داشتن دوست نزدیک و صمیمی محرومند.(سیف، 1380 : 35).
این مشکل به نوبه ی خودنه تنها در روحیات فرد اثر می گذارد بلکه دردرس آن نیز تاثیر گذار خواهد بود و بهتر است معلم چاره ای برای برطرف کردن آن بیاندیشد. حال در مدرسه ی ماپسری با نام علی وجود دارد که دچار همین مشکل شده و ما در صدد آن هستیم که مشکل آن را برطرف کنیم که با چنین مسئله ای روبرو هستیم:
چگونه انزوا وگوشه گیری علی را برطرف کنم؟
توصیف وضعیت موجود:
مدرسه ی مورد نظر ما در محیطی سرسبزوپوشیده از درختان بلوط ودر فاصله ی دوری از شهر در یکی از روستاهای دورافتاده واقع گردیده است. این مدرسه به دلیل اختلافات محلی بین دو روستا ، در میانه ی دو روستا واقع گردیده.مدرسه نوسازبوده که چهار سال پیش توسط پیمانکارآموزش وپرورش در زمینی به مساحت ششصد متر مربع بنا شده که زیر بنای ساختمان آن صدمتر مربع است. حیاطی بزرگ دارد که نیمی از آن درپشت ساختمان مدرسه واقع گردیده که در گوشه ی آن سرویس بهداشتی بنا شده و نیمی دیگر درجلوی ساختمان که به زمین ورزش دانش آموزان اختصاص داده شده است.
واما ساختمان مدرسه ازچهارقسمت، هال وسه اتاق تشکیل شده است.وقتی از درب ساختمان وارد ساختمان شویم به قسمت هال میرویم که در انتهای آن سه درب چوبی وجود دارد، درب سمت راست مربوط به اتاق بزرگی به مساحت سی متر مربع که دارای دو پنجره ی بزرگ رو به آفتاب میباشد است که از این اتاق به دلیل شرایط مساعدش از آن برای کلاس درس استفاده می شود. درب بعدی که در روبرو قرار دارد مربوط به اتقی است که خود از دو قسمت مجزا تشکیل شده است اول قسمت بزرگ شش متر مربعی و دوم قسمت کوچک دو متر مربعی که از این اتاق دوقسمتی برای آزمایشگاه استفاده میشود. درب سوم که در سمت چپ قرار دارد مربوط به اتاق معلم می باشد که دارای آشپزخانه،حمام، سرویس بهداشتی و قسمت خواب می باشد.
این مدرسه درمقطع ابتدایی، چند پایه، مختلط و دولتی میباشد. مجموع کل دانش آموزان هفت نفر بوده که دو نفرپایه ی اول، دو نفرپایه ی دوم،پایه ی سوم دانش آموزی وجود ندارد، یک نفر چهارم ودو نفرپنجم بوده که همه در یک کلاس در حال تحصیل می باشند.
در پایه ی چهارم دانش آموزی وجود دارد که یازده سال سن دارد، یکصدوسی پنج سانتی متر قد وسی ویک کیلو گرم وزن آن می باشد، چشمانی درشت وقهوه ای رنگ که بعضی وقت ها سفیدی چشمان آن قرمز رنگ است ، پوستی گندم گون و سوخته ، موهای سیخ شده که اکثر مواقع آنها را کوتاه می کند ،در لباس پوشیدن همیشه لباسهای او پاکیزه است ولی آنها را نامرتب می پوشد و نیز گاهی اوقات ازعطرهم استفاده می کند، ناخن های خود را همیشه کوتاه می کند وسعی می کند که نظافت خود را همیشه رعایت کند. این دانش آموز برروی کلاس همیشه ساکت و آرام است و معمولا برای نشستن چه در کلاس وچه در حیاط گوشه ی آخر در کنج را انتخاب می کند، صبحت نمی کند مگر در مواقعی که سوالی از او بپرسیم که آن وقت هم تلاش می کند با سرعت جواب را بدهد و آرام بگیرد و اگرجواب را نداند به من نگاه می کند وهیچ جوابی نمی دهد و وقتی از او میخواهم صحبت کند فقط به من نگاه می کند.درزنگ ورزش با دیگر دانش آموزان بازی نمی کند وتنها در گوشه ای از مدرسه می ایستد وبه آنها نگاه می کند. در زنگ های تفریح بارها وبارها مشاهده شده که فقط در گوشه ای می ایستد و یا نشسته و سنگ های در دستش را به هم می کوبد.تابحال دیده نشده با دانش آموز دیگری در حال گفت وگووقدم ردن باشد.در کلاس ازحق خود دفاع نمی کند و فقط سرش را پایین می اندارد.ما این دانش آموز را با نام مستعار علی می شناسیم.
جمع آوری اطلاعات(شواهد 1):
گوشه گیری وانزوا طلبی چیست؟
.عارضه ای است که باعث می شود کودک و نوجوان از برقرار کردن ارتباط با افراد و محیط خارج دوری کند.این کودکان ونوجوانان نوعا با تقلیل یلفتن علایق ذهنی وعاطفی نسبت به اطرافیان خود از داشتن دوستان نزدیکو صمیمی محرومند. نوجوان که گوشه گیر است معمولا ازحضور در فعالیت های جمعی سر باز می زند و فقط با تک دوست خود که نوعا به او بسیار وابسته می شود اوقات خود را می گذراند.
این رفتار یکی از زفتارها نسبتا شایعی است که فرد را به شدت آزار می دهد و اگر درمان نشود فرد را به سمت مشکلات دیگری مثل عدم اعتماد به نفس،افسردگی،اضطراب و زودرنجی سوق می دهد.عدم احساس توانمندی وکمی عزت نفس و نیز ناتوانی در بروز احساسات،بیان افکار ونظریات خود باعث جدایی فرد از فعالیت های گروهی است.
برخی از کودکان ونوجوانان در برخورد با محرومیت عاطفی وناکامیها و تنشهای موجود در خانواده راه عزلت طلبی وانزوا گزینی را پیش می گیرند وبر خلاف افراد پرخاشگر که دیگران را مورد پرخاشگری خویش قرار می دهند او با پرخاشگری درونی، خود را هدف پرخاشگری شان قرار می دهند.(لیندن فیلد،1383 : 207)
حساسیت های شدید یک نوجوان در کنار برخی از برداشت های غلط وی،بد بینی و انزوای او را به همراه آورده وهمین عوامل به بی علاقه شدن وی نسبت به درس انجامیده است.از طرف دیگر معلملنی که در زندان هوا وهوس وخود پرستی هستند برای توجیه کوتاهی خود در انجام وظایف انسانی نسبت به دانش آموز که نیازمند راهنمایی وکمک است سعی می کند با زدن بر چسب هایی نظیر روانی،استثنایی و… ضمن توجیه عدم مساعدت خود به این قبیل از دانش آموزان مانع از خجلان ذهن مرداب گونه خود شوند.همین برچسب های شکننده سبب می شود تا انزوا وبدبینی شاگرد عمیق تر شود و در نهایت کار به جایی بکشد که دانش آموز به سبب رفتارهای نابهنجارش با برچسب های بسیا زننده از مدرسه اخراج شود
گوشه گیری در لغت:
گوشه گیری از نظر لغوی به معنای تنها و مجرد و در خلوت نشستن و از جمع کناره گرفتن است. گوشه گیر کسی است که از مردم دوری کند وعزلت می گزیند و بدان وسیله خود را با محیط اطراف سازگار می سازد، البته هر نوع عزلت و در تنهایی ماندن گوشه گیری تلقی نمی شود، هر انسان گاه گاهی دوست دارد تنها باشد تا به خود شناسی و حل مشکلات زندگی بپردازد.گوشه گیری زمانی حالت بیماری پیدا می کند که فردازآمیزش باجمع و همنوعان بیزار و بیمناک باشد. در این مورد اگرگوشه گیری به موقع درمان نشود به پیدایش حالات روانی شدید و افسردگی منجرمیشود.(سیف، 1384: 335)
انواع انزوا طلبی و گوشه گیری:
کناره گیری اجتماعی- لالی انتخابی- دوری گزینی- اوتیسم
درکنره گیری اجتماعی افراد انزوا طلب در سازگاری اجتماعی دچار شکست می شوند و از بروز برخورد و معاشرت با مردم خود داری می کنند و سرگرمی های فردی را بر هر چیزی مقدم می شمارند. اغلب آرام و بی سرو صدا بوده و دارای حرکاتی کند می باشند ولی گاها عکس العملی تند از خودشان نشان می دهند و در انجام امور دچار شرم می باشند و این کار موجب عدم توانایی درکسب مهارتها میگردد.
افراد گوشه گیر در کلاس درس اشکالی برای معلم خود به وجود نمی آورند و اکثرامعلم با آنها برخوردی ندارد و اغلب به حال خود رها میشوند و چنین دانش آموزی از این کار رها شدن در عذاب است.(شفیع آبادی، ناصری ،1383 : 186)
مشاهده رفتار علی در مدرسه توسط معلم:
علی بر روی کلاس همیشه گوشه آخرو کنج کلاس را برای نشستن انتخاب می کند. در بحث های گروهی اصلا شرکت نمی کند و فقط به هنگام سوال و جواب حرف می زند آن هم آهسته و به صورت زمزمه ولی با این حال در امتحانات کتبی نمرات متوسطی را کسب می کند در کلاس شکایتی از کسی ندارد حتی اگربچه ها او را اذیت کنند.
در زنگ تفریح اکثرا تنهاست و گاه وقتی با یکی از بچه ها به نام اکبر هم صحبت می شود. در مواقع تنهایی در گوشه ای از حیاط مدرسه می ایستد و با نوک پا به زمین می کوبد و یا می نشیند و سنگها را به هم می زند. در زنگ ورزش در بازی با بچه ها اصلا شرکت نمی کند و کتاب در دست میگیرد و وقتی از او خواسته می شود که با بچه ها بازی کند فقط به دنبال بچه ها می دود و حتی از توپ گریزان است واز گرفتن آن خوداری می کند. در هنگام رفتن به خانه تنها و سربه زیر به خانه می رود و گاهی اوقات اکبر او را همراهی می کند.
مصاحبه از والدین ودوستان:
روزی به خانه علی رفتم و با والدین او ملاقات کردم.پدر او فردی مسن تقریبا شصت وپنج ساله و مادرش نیزمسن بود. پدرش این گونه بیان میکرد که شش فرزند دارم چهار پسر ودودخترکه هر کدام بعد از ازدواج به شهر رفتند و علی آخرین فرزند من است که او در سن سه سالگی دچار تشنج شد و بعد از مداوا کمی لکنت زبان داشت که در سن شش سالگی برطرف شد و الان هیچ مشکلی ندارد اما پسر مودب و کم حرفی است او را خیلی دوست دارم و هرجه بخواهد برای او آماده می کنم. مادرش بیان می کند او همیشه بعد ازانجام تکالیفش به سراغ تلویزیون میرود،کمتر بیرون میرودووقتی ازاومی خواهم کاری انجام دهد و یا به خانه ی اقواممان بیاید بدون چون چرا می پذیرد اما در مهمانی ها آرام و ساکت است و با کسی هم حرف نمی زند و فقط به سوالات دیگران جواب کوتاه می دهد و بارها او را نزد پزشک برده ایم و گفتند که هیچ مشلی ندارد.
دوست علی(اکبر) که الان کلاس پنجم می باشد می گوید علی از اول ابتدایی تا الان بامن است او پسر خوبی است ولی بچه ها او را دوست ندارد چون خوب بازی نمی کند اما اوپسر مودب و ساکتی است و با کسی کاری ندارد درس هایش را هم خوب می خواند و فقط دوست ندارد زیاد با کسی حرف بزند.
همکلاسی های دیگر علی می گویند که ما کاری با او نداریم اوخودش دوست ندارد با ما باشد وبا ما بازی نمی کند حتی روی کلاس هم چیزی به ما قرض نمی دهد و دوست دارد همه چیزش فقط مال خودش باشد و یکی از بچه گفت" آقا او مریض است" بقیه بچه ها هم او را تایید کردند
معلم سال قبل علی میگوید که علی در سال قبل نیز چنین آرام وساکت بود وهر چه تلاش کردم که او را تغییر دهم که بر روی کلاس اظهار نظرکند و خود را نشان دهد در او اثری نداشت و گاهی به تنبیه متوسل می شدم که بدتر در او تاثیر عکس داشت. ودر طول سال مامورانی که از طرف بهداشت آمدند اظهار داشتند که علی در سن پایین دچار تشنج شده و لازم است که توجه بیشتری به او شود
اسناد و مدارک موجود:
با توجه به کارنامه های علی در سالهای قبل پی بردم که علی در دروس شفاهی نمرات پایینی داشته و میانگین نمرات بقیه ی دروس آن متوسط است و همیشه در درس ورزش نمره حداقل را کسب نموده و در سال جاری نیز نمرات دروس شفاهی و در پرسش و پاسخهای کلاسی نمرات ضعیفی داشته ولی در امتحانات کتبی نمرات متوسط اما قابل توجهی را کسب نموده.
در پرونده دانش آموز که دفترچه سلامت آن را مطالعه کردم علی از هر لحاظی مشابه بقیه ی هم سن سالان خودش سالم می باشد ولی در قسمت یادداشتهای پایانی آن نوشته" به گفته ی والدین دچار بیماری تشنج شده" که ما این را نیز باید مد نظر داشته باشیم.
تجزیه و تحلیل اطلاعات جمع آوری شده به روش نقشه ی مفهومی
والدین معلم
هم کلاسی ها دوستان صمیمی
خود دانش آموز پرونده تحصیلی
سایت اینترنتی سایر کتابهای روانشناسی و…
* محرومیت از محبت خانواده
* عدم امنیت روانی در محیط خانه و مدرسه و غشارهای روانی مستمر
* شکست وتحقیر شدن در جمع
* اختلال در تکلم و گوش دادن
* نقص عضو وبیماری های جسمی فیزیولوژیک
*کنترل شدید تربیتی وسخت گیری های وسواس گونه و غیر منطقی
* تنبه،توبیخ و سرزنش کودک و نوجوان توسط والدین بویژه محرومیت از عواطف مادر
* بیماری تشنجی که در کودکی به آن مبتلا شده.
* برچسب زدن بیماری توسط دیگران.
* اختلاف سنی زیاد والدینش با او و عدم محبت والدین
* تربیت کنترل شده ی والدین که او را در قفس خود قرار داده اند
* سرزنش و توبیخ زیادی توسط معلمان گذشته
* ندادن مسئولیت به او برای نشان دادن خود در جمع
*عدم پذیرش او در بازی های جمعی توسط دیگر دانش آموزان
ارائه راه حل:
در تجزیه وتحلیل اطلاعات بدست آمده برایحل مشکل علی راه حل های جدید وجالبی بدست آمده که به ترتیب اولویت عبارتند از:
* حمایت عاطفی و واگذاری مسئولیتهای مناسب باتوجه به میزان توان جسمی و ذهنی علی جهت تقویت اعتماد به نفس آن
* قرار ندادن علی در موقعیت هایی که شکست را به دنبال دارد و بالعکس تشویق و زمینه سازی جهت حضور علی در فعالیت های جمعی و گروهی
* ایجاد آمادگی لازم برای جرات ورزی در بیان عقاید ونظریات خود ونیز پذیرش نظریات مخالف از طرف مقابل
* مراجعه به پزشک و بررسی وضعیت جسمی علی(در صورت وجود مشکل) و رفع مشکل و اندیشیدن راه جدید
اجرای راه حل:
در اجرای راه حل بر طبق اولویت بندی راه حل اول یعنی:
((حمایت عاطفی و واگذاری مسئولیت های مناسب با توجه به میزان توان جسمی و ذهنی علی جهت تقویت اعتماد به نفس آن.))
را برگزیدیم و جهت اجرای به منوال زیر اقدام کردیم.
در اولین اقدام از اولیاء علی دعوت کردیم که به مدرسه آیند ولی تنهامادر علی به مدرسه آمد بعد ازاحوالپرسی های روزمره خواسته های خود را به ترتیب اولویت های زیربا اودر میان گذاشتم واز او خواستم که آنها را با خانواده در میان بگذارند وحتما به آن عمل کنند.
*مسولیت کارهای علی را به خود او واگذار کنند.
*در کارهای خانه از علی کمک بخواهند وبه او مسئولیت واگذار کنند.
*فرزند خود را با نام های آقای مهندس ، آقای دکترو… صدا بزنند.
*در جمع هایی که علی حضور دارد ازاو تعریف وتمجید کنید.
و نیزتصمیم گرفتم خودم در مدرسه کارهای زیر را برای بهبود علی آنجام دهم
*علی را به عنوان نماینده ی کلاس معرفی کنم.
*در زنگ ورزش علی را در بازی ها شرکت دهم و خودم عضو تیم او باشم.
*در زنگ های تفریح از او چشم بر ندارم وسعی کنم با او خلوت کنم وبا او هم صحبت شوم.
*بیشتر او را پای تخته بیاورم و از او سولات شفاهی بپرسم.
*کارهای خارج منزل وبه صورت گروهی (که علی عضو گروه باشد)به آنها بدهم مانند ساختن بالن.
*و در نهایت مسئولیت هایی در مدرسه به او بدهم که بیشتر با دانش آموزان هم کلام شود. مثلا شهردار مدرسه
جمع آوری اطلاعات (شواهد2)
پس از اجرای راه حل ارائه داده شده نوبت به جمع آوری اطلاعات میرسد و ما در این مرحله میخواهیم بدانیم که آیا نتایج خوبی را از این راه حل بدست آورده ایم یا راه حل جدیدی برای مشکل علی انتخاب کنیم.
معلم: بعد ازتغییر جای علی به نیمکت اول دیگر در ردیف های آخر او را مشاهده نکرده ام در زنگ تفریح هنوز هم در گوشه ای می ایستد ولی بعضی وقت ها مشاهده می شود که کنار بچه ها ایستاده و به حرف های آنها گوش می دهد. در زنگ ورزش با بچه ها بازی می کند ولی هنوزم از توپ گریزان است و توپی که به او می سپارند فورا به فرد دیگری می سپارد تا از مسئولیت آن فرار کند. در دروس شفاهی بهتر شده اما هنوزم اثرات استرس واضطراب در چهره ی او آشکاراست وکار خود را به عنوان نماینده ادامه می دهد و همه ی دانش آموزان از او راضی هستند.
والدین: در دیداری که با والدین علی درمدرسه داشتم اظهار داشتند که علی در جلوی آینه می ایستد و با خود حرف میزند( که این نشانه ی تلاش علی برای اجتماعی شدن می باشد). وقتی به مهمانی میخواهیم برویم فورا حاضر وآماده می شود.کارهایی را که به او می دهیم بعضی وقت ها انها را خراب می کند اما بازهم دوست دارد در کارهای خانه به ما کمک کند.گاهی اوقات دوست او علی به خانه می آید وبا هم بازی می کنند ودرس می خوانند.
دوستان علی و همکلاسی ها: علی در درسهایش پیشرفت کرده و در زنگ ورزش با ما بازی می کند.هم گروهی های علی اظهار داشتند علی در کارهای گروهی خیلی خوب است و کارهایش را درست انجام می دهد و به ما هم کمک می کند. اکبر می گوید:من به خانه علی میروم و با او بازی میکنم ودر درسهایش به او کمک می کنم، علی با بقیه بچه ها دوست شده و بچه دیگر به او بیمار نمی گویند.
تجزیه وتحلیل اطلاعات (دوم):
در اطلاعات به دست آمده از مشاهدات معلم(خودم) و والدین ودیگر دوستان مبنی بر اینکه علی در اجتماع و گروها حاضر می شود و از با آنها بودن لذت می برد حاکی از آن است که تلاشهایی که انجام داده ایم علی را از حالت انزوا وگوشه گیری در آورده ودر حال سوق دادن به سوی اجتماعی شدن می باشد. گرچه نمی توانیم ادعا کنیم که علی کاملا بهبود یافته اما این را می توانیم بگوییم که علی تغییرات چشمگیری داشته و در این راه در حال پیشرفت می باشد و ما برای بهبود کامل علی همین رویه را در پیش می گیریم به امید آنکه علی یکی از شخصیت های اجتماعی این مرز وبوم گردد.
ارزیابی نتایج وگزارش نهایی:
من دراین تحقیقی که انجام دادم به نتایج مهمی رسیدم که تاثیرات این نتایج نه تنها در دانش آموز بوده بلکه در خودم نیز تاثیرات فراوانی داشته.به این نتیجه رسیدم که یک معلم در امر آموزش فقط وظیفه ی یاد دادن معلومات به روشهای مختلف به دانش آموزان را ندارد بلکه باید در لحظه ی ورود به کلاس ابتدا وضعیت روحی آنها را بسنجد و اگر دانش آموزی ازلحاظ روحی آماده نباشد معلم نمی تواند کار خودرا شروع کند. یک دانش آموز ممکن است مشکل کوچکی در او باشد واگر معلمی متوجه آن بشود و درصدد رفع آن تلاشی نکند بزرگترین ظلم را در حق آن کودک معصوم انجام داده است زیرا ممکن است آن مشکل کوچک در دراز مدت به مشکلی بزرگ و غیر قابل درمان شود و در مورد دانش آموز خودم (علی) در نهایت پی بردیم که علت به وجود آمدن مشکل علی در وهله ی اول عدم اعتماد به نفس، عدم محبت وتوجه اطرافیان و ترد شدن توسط دوستان وهمکلاسی هایش بوده که ما در پیش گرفتن روش(( حمایت عاطفی و واگذاری مسئولیت های مناسب با توجه به میزان توان جسمی و ذهنی علی جهت تقویت اعتماد به نفس آن)) به علی در زمینه ی ابراز محبت به او نیز اعتماد به نفس داده ایم که نه تنها مشکل گوشه گیری او را رفع کرده بلکه او فردی اجتماعی با اعتماد به نفس بالا گردیده
منابع: فهرست منابع و مــآخذ
1- شفیع آبادی، عبدا… . ناصری، غلامرضا.(1383) . نظریه های مشاوره و روان درمانی. تهران: ناشر مرکز نشر دانشگاهی.
2- سیف، علی اکبر.(1384). تغییر ررفتار و رفتار درمانی نظریه ها و روش ها. تهران: نشر دوران.
3- لیندن فیلد، گیل. (1383). اعتماد به نفس برتر . مترجم: حمید اصغری پور، نگار اصغری پور. تهران: ناشر جوانه رشد.
4- سیف ،علی اکبر. (1380) روانشناسی تربیتی(اصلاح الگوی رفتاری کودکان): انتشارات دوران.
17