تارا فایل

اقدام پژوهی، چگونه مشکل کمرویی و گوشه گیری را در دانش آموزان حل کردم




بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع اقدام پژوهی:

چگونه مشکل کمرویی و گوشه گیری را در دانش آموزان حل کردم

فهرست
مقدمه 3
کم رویی در دانش آموزان 3
نشانه های دیگر 4
اقدام پژوهی 6
بیان مساله 8
جمع آوری اطلاعات 9
اجرای راه حل های پیشنهادی : 9
بیان مساله : 10
الگوی مصرف بچّهها را چگونه اصلاح نمایم؟ 13
توصیف وضعیت موجود و بیان مسئله 16
گردآوری اطلاعات (شواهد1) 17
جمع آوری اطلاعات به شکل آماری 18
والدین 20
اهمیت مطالعات و پیشینه پژوهش 20
راهکارهای عملی 21
کتاب های روان شناسی: 25
تعریفی از عزت نفس: 25
عزت نفس چیست؟ 25
تردید به خود راه ندهید 27
ترس از حضور در جمع 27
نشانه های جسمی حمله ترس از حضور در جمع 28
تجزیه و تحلیل داده ها و تفسیر آن 29
ارائه ی راه حل جدید و نظارت بر اجرای طرح 31
نمودار مفهومی 32
جمع آوری آوری اطلاعات و شواهد (2) 33
تجدیدنظر و ارائه گزارش نهایی 34
توصیه هایی برای کاهش یا جبران عدم اعتماد به نفس 34
گزارش نهایی 35
اقدام پژوهی گوشه گیری 35
مقدمه 35
انتخاب راه حل های ممکن 40
گرد آوری اطلاعات( شواهد 2) 42
وضعیت تحصیلی 43
مبانی نظری پژوهش 44
علایم و نشانه ها 45
علائم گوشه گیری را بطور خلاصه به شرح ذیل می توان بر شمرد: 45
علل 46
معالجه گوشه گیری 46
خلاصه 47
پیشنهادات 49
انواع وعلل خجالتی و گوشه گیر بودن در کلاس درس 50
بیان مسئله 51
تجزیه و تحلیل داده ها 52
ویژگی راه پیشنهادی برای تعقیب 52
چگونگی اجرای تغییر پیشنهادی 52
مسئولیت پذیری : 53
ارزیابی 53
چگونگی نظارت بر راه حل جدید 53
چگونگی ارزیابی از نتایج جدید : شاهد شماره 2 ( توصیف نتیجه ) 55
نتیجه گیری 55
منابع وماخذ: 55

مقدمه
کم رویی در دانش آموزان
کودکان کمرو و گوشه گیر معمولا از داشتن دوست محروم هستند و یا تک دوست بوده و بسیار به آنها وابسته می باشند و به طور کلی از بودن در کنار هم سن های خود لذت نمی برند و به فعالیت های گروه علاقه نشان نمی دهند. متاسفانه کودکان کمرو و کناره گیر معمولا موردتوجه قرار نمی گیرند، علت نیز آن است که نسبت به کودکان دیگر، کمتر توجه اطرافیان را به خود جذب می کنند. روابط اجتماعی این دسته از کودکان در مقایسه با همسالان در عملکردهایشان دچار کمبود و کاستی است و احتمالا حالت هایی از افسردگی و ناشادی را تجربه خواهند کرد و با مشکلات آموزشی خود، مواجه خواهند گردید.
روان شناسان کمرویی و گوشه گیری را رفتاری ناسازگارانه تلقی می کنند که بعضا مزمن و با دوام است. این رفتارها سازگاری کودک را با مشکلات زیادی مواجه می کند و برای زندگی سایر اشخاص که به نوعی با کودک در تماس هستند، عامل مزاحمی به حساب می آید. اکثر معلمان و مسوولان مدارس، در طول خدمت آموزشگاهی خود با دانش آموزانی برخورد می کنند که رفتارهایی متفاوت با سایر همکلاسان از خود نشان می دهند. یکی از این رفتارها که نگرانی بزرگترها را برمی انگیزد مشکل کمرویی و گوشه گیری دانش آموزان است که در گستره وسیعی جای می گیرد که با سکون، سکوت، غمگینی و درخود فرورفتگی و انزوا همراه است.
● تعریف کمرویی
کمرویی و کناره گیری کودک، کوششی برای خودداری از ارتباط با محیط اطراف است. کودک کمرو و گوشه گیر ممکن است از برقرارنمودن تماس با افراد و شرکت در فعالیت های اجتماعی، تقلیل یافتن علائق ذهنی و عاطفی به محیط خارج همراه باشد. این دسته از کودکان ممکن است از موقعیت هایی مانند؛ شکست، انتقاد، کمبود، اعتماد به نفس، دستپاچگی یا تحقیر ترس داشته باشند.
● مشخصه های رفتاری کودکان کمرو و گوشه گیر
رفتار گوشه گیری یا انزواطلبی به عنوان یکی از مشکلات عمده در کودکان و نوجوانان محسوب می شود و متاسفانه برای آنکه در مدرسه ایجاد دردسر و مشکل نمی کنند دیرشناخته شده و گاه به عنوان فردی مودب و بی دردسر از طرف دیگران معرفی می گردند. در نتیجه تشخیص و شناخت آنها به تاخیر می افتد و زمانی متوجه مشکل می گردند که کار درمان سخت تر و وضعیت شاگرد حادتر شده است.
این کودکان و نوجوانان دارای احساس بی کفایتی بوده و به دنیای درون خود پناه می برند و بیش از حد متواضع هستند و حتی اگر با مسئله ای مخالف باشند جرات بیان مخالفت یا نظرات خود را ندارند.این افراد نسبت به مسائل اطراف خود حساسیت بیش از حدی دارند و اگر مسئله ای مخالف نظر آنها باشد یا مجبور به شرکت در کار جمعی باشند، در گوشه ای کز کرده و با کسی حرف نمی زنند و گاه در هنگام شدت ناراحتی ناخن های خود را می جوند.رفتار چنین کودکانی همواره با شک و تردید همراه است و دور از اطمینان که جهش های ناشیانه و پس روی های ناگهانی به دنبال دارد.
همه این حرکات این تصور را ایجاد می کند که شخص کمرو بین دو نیروی متضاد در کش و واکش است.هر کودک کمرویی دارای خصوصیاتی است که ناتوانی او را در نظر خودش بزرگ تر و در نظر دیگران نمایان تر جلوه می دهد. مثل این است که کودک با کمرویی خود می خواهد بگوید؛ "می بینید که من چقدر رنج می برم، پس راحتم بگذارید!"بدین ترتیب کودک با رفتار تردیدآمیز خود به جایی می رسد که از ارتباط های اجتماعی که برای او رنج آور و دشوار است پرهیز می کند، زیرا می ترسد نتواند به صورت مناسبی با آنها روبه رو شود.
نشانه های دیگر
دست های کودک کمرو غمناک است. کودکی که از کمرویی خود به ستوه آمده است جرات نمی کند دست کسی را که به سوی او دراز شده است بفشارد، زیرا می ترسد که او متوجه غمناک بودن دست هایش بشود. دشواری دیگر برای بعضی از کودکان انزواطلب احساس نیاز رفتن به دستشویی است، زیرا می ترسند برای رفتن به دستشویی از معلم اجازه بگیرند و معلم اجازه ندهد، این دسته از کودکان گاهی موقع حرف زدن دچار دشواری هایی می شوند. از ترس اینکه نتوانند منظور خود را شرح دهند، به لکنت زبان دچار می شوند.
این نقص بیشتر در مقابل کسانی مطرح می شود که کودک از قضاوت ایشان بیمناک است. حرف زدن با کسی که مورد اطمینان اوست و به او محبت دارد برایش آسان است. بعضی از معلمان گاهی دیده اند که کودک کمرویی که مورد پرسش قرار گرفته، چنان دست و پای خود را گم کرده است که به ادعای خود سوال را نشنیده است. کودک کمرو با کناره گیری از گروه کودکان، از بازی هایی که به فعالیت گروهی نیاز دارد خودداری می کند و این رفتار او را از آموختن اصول زندگی اجتماعی باز می دارد و مانع رشد احساس اجتماعی بودن در او می شود.
کودک کمرو از نوعی احساس حقارت رنج می برد، او به توانایی هایی که دارد اعتماد ندارد و آنها را ناچیز می شمارد. خود را برای زندگی ضعیف و نامجهز می بیند و چنین می پندارد که برای دفاع در مقابل مشکلات آماده نیست.
● سبب شناسی مشکل
گاه گفته می شود که کمرویی نوعی بیماری خانوادگی است. اما این گفته صحت کامل ندارد. کمرویی در اغلب موارد یک نقص موروثی نیست (به جز در مواردی که با نشانه هایی از بیماری اسکیزوفرنی همراه است) بلکه رفتار نامناسبی است که کودک از محیط کسب می کند که سبب شناسان برای آن عللی را برشمرده اند.
مشکلات و اختلافات ریشه دار خانوادگی، محرومیت از محبت، فعالیت های اجتماعی بیش از حد پدر و مادر، نقص عضو یا بیماری های دیگر جسمانی، شکست های متعدد در زندگی، تحقیر کودک در مقابل جمع، انتقاد و تمسخر در حضور دیگران، نداشتن معیارهای خاصی که کودک و نوجوان برای محبوب شدن، برای خود در نظر بگیرد، توقع بیش از حد داشتن از کودک، تغییراتی که در خانواده پیش می آید مانند تولد خواهر یا برادر کوچک تر از جمله عواملی است که منجر به گوشه گیری و کمرویی در کودک خواهد شد.
● راهکارهایی برای معلمان
۱) سعی کنید علت اصلی کمرویی و کناره گیری کودک را پیدا کنید. از یادداشت های روزانه، نمایش، ایفای نقش، جملات ناتمام، قصه گویی یا فنون مشاوره استفاده کنید تا کودک را بهتر بشناسید.کودکان اغلب احساسات خود را در اینگونه از فعالیت ها واضح بیان می کنند.
۲) برای جلب اعتماد کودک و ایجاد یک ارتباط خوب تلاش کنید.
۳) از کودک خجالتی بخواهید که به دانش آموز دیگر، در نقش یک معلم کمک کند. هر توانایی و نکته جالب را که باعث بهبود روابط کودک می شد را اصل قرار دهید.
۴) کودک کمرو و گوشه گیر را در فعالیت های گروهی کوچک یا در فعالیت های کودکان دیگری که با آنها دوست است درگیر سازید. یک کودک خجالتی بیشتر دوست دارد در گروه های کوچک صحبت کند. او را برای انجام کارهای خاص با کودکان دیگر همرا کنید.
۵) به کودک کمرو و گوشه گیر مسوولیت های مختلفی واگذار کنید. مانند انتقال پیام ها، کمک به مسوولان مدرسه، کمک به دفتردار مدرسه، تدارک وسایل آزمایشگاه و … از واگذاری کارهای سخت به کودک و همچنین کارهای اجرایی و نمایشی مانند صحبت کردن در مقابل کلاس که او را دستپاچه می کند خودداری کنید.
۶) از کارهایی که کودک خجالتی دوست دارد و قادر به انجام آن است از قبیل شرکت کردن در گروه دوستان، صحبت کردن با شخصیت معروف و یا بازی در یک گروه، فهرستی تهیه کنید و به کودک فرصت دهید تا یکی از این کارها را انتخاب کند و برای رسیدن به هدف شایستگی خود را نشان دهد. از رفتارهای تمرینی استفاده کنید.
۷) با صحبت کردن در مورد کمرویی و گوشه گیری کودکان آنها را ناراحت نکنید. همچنین از صداکردن و دعوت آنها برای اجرای فعالیت های خاص در مقابل دیگران بدون هماهنگی قبلی اجتناب کنید. یک روش مناسب برای تشویق کودک شرکت در کلاس طرح تمرین و پرسش و پاسخ با کودک است. در این روش کودک و معلم قبلا سوال و جواب را تمرین کرده اند سپس زمانی که معلم کودک را پای تخته فرا می خواند، کودک احساس می کند که این فعالیت (پرسش و پاسخ) راحت و آسان است و اعتماد به نفس پیدا می کند.
۸) خودپنداره مثبت را در کودک تقویت نمایید.
۹) برای آموزش کودک کمرو از روش "ابراز وجود" استفاده کنید. از کودک بخواهید موقعیت هایی را که دوست دارد در آنها موثر باشد و راه های تماس برای برخورد با هر موقعیتی را بررسی کند، سپس طبق برنامه ای تعیین شده با کودک کار کنید.
۱۰ زیمباردو(۱۹۷۷) پنج مرحله را برای تغییر رفتار کودک گوشه گیر پیشنهاد می کند؛ درک خود، فهم دلایل گوشه گیری، عزت نفس، گسترش فعالیت های اجتماعی و کمک به دیگر افراد کمرو (برای غلبه بر کمرویی خود و دیگران
اقدام پژوهی
در اقدام پژوهی حاضر، که چرخه ای از برنامه ریزی، مشاهده، عمل، باز اندیشی و تفکر است، سعی شده برای جمع آوری اطلاعات مورد نیاز از روش های مشاهده، مصاحبه و آزمون های مختلف مانند کپارت، آزمون فراستیگ، نقطه شماری و آزمون هوش ریون استفاده گردد. این امر با همکاری اولیای دانش آموز، مشاوران آموزش و پرورش، اساتید فن و همکاران شاغل در مدرسه به خصوص معلمان و مدیر مدرسه تحقق یافته، تا بدین وسیله اطلاعات معتبر و کاملا قابل اعتمادی را در اختیار اقدام پژوه قرار گیرد.
در مرحله بعدی این پژوهش، اقدام پژوه برای دستیابی به اهداف مورد نظر و با تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده، روش های چند حسی فرنالد، افزایش پس خوراند پوستی و جنبشی، ترمیم ساخت حروف ، کُندی نرخ پردازش، روش آموزش سینا، استفاده از آزمون فراستیگ، استفاده از اقتصاد ژتونی، قرار داد بستن با دانش آموز، مصاحبه درباره فضای زندگی و بازی درمانی و … را تدوین نموده و با اجرای راهکارهای فوق، در پایان سال تحصیلی 88-87، مشکلات یادگیری دانش آموز مورد مطالعه، به ویژه در درس املا به میزان چشمگیری کاهش یافت. همچنین نتایج ذیل به دست آمد.
1- هنگام نوشتن، به روش صحیح بر روی میز و نیمکت می نشیند؛
2- مداد را درست در دست می گیرد؛
3- دارای سطح کمی و کیفی بالایی از یادگیری، به ویژه در درس املا می باشد؛
4- جذابیت کلاس و درس ها برای او دو چندان شده است؛5- با ذوق و شوق به مدرسه می آید؛
6- پیشرفت تحصیلی چشمگیر، به ویژه در درس املا، روحیه اعتماد به نفس و خود پنداره مثبت او را افزایش داده است؛
7- بسیار علاقه مند به نوشتن و انجام تکالیف می باشد؛
8- انتخاب او به عنوان "نماینده کلاس" باعث گردید که میزان تعامل و روابط او با دیگر دانش آموزان کلاس، بیش از پیش افزایش یابد؛
9- ارتقای سطح کمی و کیفی یادگیری سیدمحمدتقی، به ویژه در درس املا باعث گردید که تعجب همکاران به خصوص مدیر مدرسه، دانش آموزان و اولیای او را نیز برانگیزد.
بدین ترتیب نتایج فوق و یافته های اقدام پژوهی حاضر، حاکی از موفقیت طرح بوده است.
در قسمت آخر این اقدام پژوهی نیز، پیشنهادهایی ذیل ارائه شده است که امید می رود راهگشای حرکتی پویا و سازنده در جهت رشد و شکوفایی استعدادهای نونهالان این مرز و بوم باشد.
1- قبل از تهیه هر طرح آموزشی لازم است با مطالعه دقیق در جهت تشخیص مشکل واقعی دانش آموزان و شناخت خصوصیات عاطفی، رفتاری و جسمانی آنان اقدام گردد.
2- با مراکز مشاوره و اختلالات یادگیری و رفتاری جهت تشخیص مشکل و کسب رهنمودهای لازم ارتباط برقرار گردد.
3- با اولیای دانش آموزان و همکاران مدرسه (بخصوص مدیر و معلم سال قبل) با هدف به کارگیری روش های مناسب برای رفع مشکل دانش آموزان جلسات هفتگی یا ماهانه تشکیل گردد.
4- آموزش باید از سطحی از سلسله مراتب یادگیری که در آن کودک مشکل دارد شروع شود.
5- آموزش باید انفرادی و بر اساس توانایی های کودک و با توجه به نارسایی های او تهیه و ارائه گردد.
6- برنامه های آموزشی باید حاصل نتایج آزمون های روانی و جسمی فرد مورد نظر باشد.
7- آموزش باید براساس آمادگی و انگیزش کودک انجام شود.
8- از نظریه های گوناگون موجود در این زمینه مانند نظریه غلبه طرفی مغز، نظریه کوتاهی دامنه توجه، نظریه روان کاوی، بازی درمانی، نظریه فرابری آگاهی ها و تاخیر در رشد می توان بهره برد.
9- با روش های مناسب، اعتماد به نفس و خود پنداره ی مثبت در دانش آموزان ایجاد و افزایش یابد.
10- از برچسب زدن های نامناسب و نابجا و خرد کننده پرهیز شود.
11- تهیه ی برنامه های آموزشی به صورت بازی و القای مطالب به طور غیر مستقیم صورت گیرد.
12- در آموزش این کودکان، از روش های چند حسی به خصوص روش فرنالد، روش بازی درمانی، و مصاحبه درباره ی فضای زندگی استفاده شود.
· چگونه توانستم توجه وتمرکز دانش آموزبیش فعال کلاس اوّلی را از طریق رفتار درمانی به ویژه بازی درمانی تقویت نمایم؟
بیان مساله
دانش آموزان بیش فعال ، دانش آموزانی هستند که نسبت به سایر دانش آموزان فعالیت بیشتری دارند. فعالیتهایشان فاقد نظم و هدف و بدون تفکر است.فعالیت در حال انجام را به پایان نمی رسانند و به فعالیت دیگر می پردازند.
اینجانب حمیدرضاوزینی اطهردر سال 88-87 به عنوان مشاور دانش آموزان طرح تلفیقی (دانش آموزان استثنایی که در مدارس عادی مشغول به تحصیل می باشند) بادانش آموز بیش فعالی روبرو شدم که طبق نظر آموزگار و مدرسه و والدین مشکلات زیادی را برای خود و سایرین در کلاس و مدرسه بوجود آورده بود ، برای حل این مشکل تصمیم گرفتم از طریق بازی درمانی ، ضمن افزایش توجه و تمرکز ایشان ، مشکلاتی که بوجود آورده بودرا کاهش دهم .
شواهدیک:
شکایت وگزارش منفی آموزگار ، کادر اجرایی ،والدین و ئسایر دانش آموزان کلاس و مدرسه از مشکلاتی که ایجاد کرده بود. مشاهده رفتار دانش آموز در کلاس ، مدرسه و خیابان. نمرات بسیار پایین و یادگیری ضعیف
نظر کارشناس سنجش هوش و پزشک متخصص و دفترچه سنجش دانش آموزان بدو ورود به دبستان
جمع آوری اطلاعات
از روش های علمی از جمله مشاهده ، پرسشنامه و مصاحبه
راه حل ها به سه گروه تقسیم شد:
اول: راه حل هایی که والدین باید انجام دهند.
دوّم : راه حل هایی که مدرسه یعنی آموزگار ، مدیر و معاون و هم کلاسی ها انجام دهند.
سوّم : راه حل هایی که باید بنده به عنوان درمانگر انجام دهم.
از جمله مهم ترین آنها ارجاع به روانپزشک ، مشورت با کارشناسان و مشاوران ، مطالعه کتب و تحقیقات سایر همکاران
در این زمینه ، انجام مشاهده رفتار ، مصاحبه و پرسشنامه برای جمع آوری اطلاعات ، بکارگیری معلم خصوصی در منزل ،
استفاده از بازیهای مختلف محلی و نمایشی ،انجام تست هوش ، استفاده از جداول و فرم های اصلاح رفتارو…
اجرای راه حل های پیشنهادی :
برای اصلاح رفتار و افزایش توجه و تمرکز این دانش آموز ، با کمک سایرهمکاران و متخصصان امر، برنامه ریزی شد. پس از ارجاع به روان پزشک و دارو درمانی و نظر کارشناس سنجش ، بهترین راه درمان ، بازی درمانی انتخاب شد .
با مطالعه کتب مختلف بازی درمانی ، اصلاح رفتار ، آموزش و پرورش کودکان استثنایی و مطالعه پزوهش های پیشین در این زمینه، در ابتدا بازیهای مختلف لیست شد.و به ترتیب با در نظر گرفتن قوانین کلی از جمله ساده به مشکل ،بازیهای مجسم بعدذهنی و هوشی ،زمان کوتاه بعد افزایش زمان بازیها،بازی انفرادی بعد بازی گروهی و…به اجرای بازیها پرداخته شد.در این بین والدین نیز آموزش دیدند تا در اجرای بازیها در خانه کمک کنند.
تعدادی کتاب برای مطالعه آموزگار ووالدین معرفی شد و جزوه ای تهیه ودر اختیار آنان قرار گرفت.از نمودار ها و فرم های اصلاح رفتار استفاده شد تا برای استخراج نتایج مستنداتی در درس باشد.بازیها کم کم سخت تر می شد و زمان آنها افزایش و میزان خطا کاهش می یافت. با کمک آموزگار مربوطه بازیهای گروهی در مدرسه انجام شد که دانش آموز مورد نظر ضمن شرکت در این بازیها با قبول مسئولیت ، با اهداف گروه و اجتماع آشنا شد.در طول انجام این پزوهش با نظرپزشک مربوطه ، از میزان دارو کاسته شد.
شواهددو:
مشاهده و مقایسه جداول اصلاح رفتار و نمودارها ،نشان از موفقیت این پزوهش داشت. طبق نظر متخصصان تعلیم و تربیت دانش آموزان استثنایی ؛ بازی درمانی به عنوان یکی از راههای اصلاح رفتار ، در این پزوهش به کار گرفته شدکه به نتایج بسیار مثبتی رسید. کاهش دارو، رضایت مندی والدین و آموزگار و سایردانش آموزان ، پیشرفت تحصیلی ، کاهش پرخاشگری و رفتارهای نا هنجار و از همه مهم تر کارنامه پایان سال تحصیلی ،حاکی از افزایش میزان توجه و تمرکز این دانش آموز داشت و در نهایت او موفق شد به کلاس بالاتر راه پیدا کند.
· چگونه توانستم دانش آموزان کم توان ذهنی مدرسه فرشته را به بهداشت حیاط مدرسه علاقمند سازم .
· ناهید علی اکبری ( معاون مدرسه فرشته )
بیان مساله :
این اقدام پژوهی در سال تحصیلی 1388-1387 در مدرسه استثنایی دخترانه فرشته ، ناحیه 2 ، استان قم به تعداد 114 دانش آموز انجام شده است .
کار با دانش آموزان کم توان ذهنی مشکلات زیادی دارد کوچکترین کار معمولی باید با تمرین و تکرار به این دانش آموزان تفهیم شود با وجود روشهای زیادی که در زمینه رعایت بهداشت و نظافت مدرسه، اول سال تحصیلی انجام داده بودیم ولی باز حیاط مدرسه ، زنگهای تفریح توسط بعضی از دانش آموزان کثیف می شد و این باعث اعتراض مدیر محترم و مستخدم مدرسه و بحث معلمان در شورای آموزگاران بود . این موضوع از آبان ماه مطرح شد و من هر بار راه حلهایی را برای رفع این مشکل انتخاب می کردم تا به نتیجه ای برسم .
ارائه اطلاعات مربوط به وضع موجود ( شواهد یک ) :
حیاط مدرسه بسیار کثیف بود . مقداری خوراکی مثل نان خشک ، پشت پنجره ها بود . مقدار زیادی آشغال کنار سطل های زباله ریخته شده بود . تقریبا همه ی دانش آموزان عقیده داشتند که فقط مستخدم باید مدرسه را تمیز کند . بیشتر بچه ها ، نان خشک را در سطل زباله یا پشت پنجره ها می ریختند . معلمان نیز عقیده داشتند ، سطل های زباله در حیاط کافی نیست . مکان سطل های زباله ، مناسب نیست .
راه حل های پیشنهادی و اجرای آنها :
پس از اعتباریابی با اجرای راهکارهای عملی که شامل : درخواست نیروی مربی بهداشت از اداره استثنایی در آبان ماه ، خواندن کتاب داستانهای بهداشتی در کلاسها ، دادن جایزه به دانش آموزانی که بهترین نقاشی یا 10 تا جمله از نتیجه داستان بنویسند ، تهیه و نصب پوستر آموزشی و نوشتن پیامهای بهداشتی روی ماکت قطار بهداشت ، خرید سطل زباله درب دار و چسبانیدن عکس روی سطل ها ، خرید سطل نان خشک و چسبانیدن عکس روی آن ، اجرای نمایش عروسکی در زمینه بهداشت توسط دانش آموزان ، انتخاب بهداشتیار از میان دانش آموزان ، تشویق دانش آموزان با انضباط با نصب عکس یا اسم آنها روی تابلوی اعلانات و ….. میزان علاقمندی دانش آموزان به بهداشت محیط افزایش پیدا کرد .
ارائه اطلاعات مربوط به تغییرات ایجاد شده ( شواهد 2) :
از 35 نفر دانش آموز از آزمودنی های پژوهشی (50 نفر) که در ابتدای سال تحصیلی می دانستند ، نباید پفک ، چیپس و تخمه به مدرسه بیاورند به 50 نفر ارتقا پیدا کرد . از 50 نفر ، 49 نفر عقیده داشتند نظافت مدرسه فقط بعهده ی مستخدم مدرسه است در آخر سال همه ی 50 نفر فهمیدند که باید در نظافت مدرسه همه به مستخدم کمک کنند .از 50 نفر ، 32 نفر در ابتدای سال تحصیلی ، نان خشک ها را در سطل زباله می ریختند ، آخر سال همه ی دانش آموزان ، نان خشک را در سطل زباله ریختند . دراوایل سال تحصیلی 60% آموزگاران ، نظافت مدرسه راضعیف می دانستند و در آخر سال 45% آموزگاران ، عالی و 40% خوب می دانند.
اوایل سال هیچکدام از آموزگاران از نظافت حیاط بعد از زنگ تفریح ،راضی نبودند ولی آخر سال 60% آموزگاران از نظافت راضی بودند . دراوایل 65% آموزگاران ،سطل های زباله در حیاط را کافی نمی دانستند ولی در آخر سال همه آموزگاران تعداد سطل ها را کافی می دانستند .
در پایان این نتیجه بدست آمد که در مدرسه می توان شرایطی فراهم کرد تا دانش آموزان کم توان ذهنی ، بهتر مفهوم بهداشت محیط را درک کنند . حتی می توان به آنان مسئولیتهایی داد و با کمک دانش آموزانی که آموزش پذیر بالا هستند شورای دانش آموزی تشکیل داد تا در حل مشکلات مدرسه به کادر مدرسه کمک کنند .
· افزایش مداخله ما در جهت بهبود آموزش، و کاهش رفتارهای نامطلوب در دانش آموز، علی شکوهی، مبتلا به سندرم داون و تحت آموزش در مقطع آمادگی دبستان استثنایی بلال حبشی
· سپیده بهمنی حیدر آبادی/ بلال حبشی
بیان مسئله:
اقدام پزوهی انجام شده توسط اینجانب در زمینه دانش آموز سندرم داون پایه پیش دبستان، علی شکوهی است .وی مبتلا به مشکل لجبازی و عدم همکاری در آموزش بوده و رفتارهای سرسختانه ای به هنگام ورود به کلاس نشان می دهد و به آموزش بی توجهی نشان داده و کنترل ادرار ندارد و اختلال زیادی در روند آموزش کلاس ایجاد می کند .رفتارهای نامناسب وی توسط سایر دانش آموزان تقلید می گردد بنابراین به این فکر افتادم که به گونه ای به وی کمک کنم تا سازگاری لازم را با محیط پیدا کند.
ارائه اطلاعات ( شواهد 1)
لجبازی و نه گفتن علی در هر زمینه ای ، عدم کنترل ادرار (نیاز به دفع ادرار بیش از حد طبیعی به علت ابتلا به بیماری دیابت)، عدم تمایل وی به حضور در کلاس ، عدم همکاری در حین آموزش و انجام تکلیف، تقلید رفتارهای علی توسط سایر دانش آموزان کلاس، اتلاف وقت سایر دانش آموزان به دلیل رفتارهای علی ، عدم پذیرش علی توسط مادرش، انجام ندادن فعالیت هایی را که توانایی انجام آنها را دارا بود کلاس را در وضعیت بحران قرار داده بود بنابراین به فکر حل این مشکل افتادم.
راه حل های پیشنهادی :
پس از بررسی های فراوان به این نتیجه رسیدیم که دلیل رفتارهای علی جلب توجه مادر است از انجا که مادر علی هنوز مشکل عقب ماندگی ذهنی وی را نپذیرفته بود بنابراین باید راهی پیدا می کردم که پیشرفت را در کودک خود ببیند . از سوی دیگربرای تغییر علی ، مادرش باید تغییر می کرد . بنابراین برنامه های مختلف جهت تغییر رفتار ایشان بررسی و طراحی و در نهایت پس از بررسی های فراوان روش هایی چون تقویت متوالی روش شکل دهی رفتار، کنترل محرک، الگو سازی ، ایفای نقش ، اشباع و خاموشی مورد استفاده قرار گرفته و در عین حال راهکارهایی از قبیل گزارش از پیشرفت های علی برای والدین وی ، درگیر کردن وی در فعالیتها آموزشی مربوط به فرزندش، مقایسه تکالیف علی ، اشنایی مادر با انجمن حمایت از کودکان عقب مانده ، شرکت دادن والدین وی در جلسه مشاوره انفرادی و گرو هی در مورد مادر وی اجرا شد . همچنین با دیدن پیشرفت علی مادرش نیز دلگرم تر شده و فعالیت ها به نتیجه رسید.
اجرای راه حل ها:
همان گونه که اشاره شد پس از بررسی به این نتیجه رسیدم که ریشه ی اصلی مشکل علی در رفتارهای مادر وی نهفته است بنابراین همزمان با استفاده از تکنیک های اصلاح رفتار جهت رفع مشکلات رفتار علی فنونی را هم در مورد مادری به کار بردم مثلا با توجه به علایق علی از شیوه شرطی سازی کنشگر و سایر روش ها که شرطی سازی کنشگر را به همراه داشت استفاده کردم. ان روش ها شامل : تقویت متوالی شیوه شکل دهی رفتار (اموزش نحوه صحیح توالت رفتن)، کنترل محرک ( کنترل ادرار) ، الگوسازی و ایفای نقش ( آموزش مهارتهای اجتماعی) ، خاموشی( کاهش لجبازی و عدم همکاری )، اشباع یا سیری.در حینی که برای علی اقداماتی جهت اصلاح رفتار وی اجرا شد برنامه هایی هم برای مادر علی تدارک دیده شد.مهمترین این برنامه ها شامل گزارش از پیشرفت های علی برای والدین وی ، درگیر کردن وی در فعالیتها آموزشی مربوط به فرزندش، مقایسه تکالیف علی ، اشنایی مادر با انجمن حمایت از کودکان عقب مانده ، شرکت دادن والدین وی در جلسه مشاوره انفرادی و گرو هی در مورد مادر وی بود. ابتدا مادر علی همکاری چندانی نمی کرد ولی به تدریج به همکاری های او افزوده شد . درواقع برنامه هایی که در مورد تغییر نگرش مادر علی اجرا می شد جزء برنامه هایی بود که هدف اصلی آن کمک به اصلاح رفتار علی بود.
ارائه اطلاعات ( شواهد 2)
ورود بی دغدغه علی به کلاس و علاقمندی وی به حضور در مدرسه ، توجه وی به معلم و فعالیت های آموزشی ، کمک به دوستانش در صورت نیاز ، همکاری وی در فعالیتهای آموزشی خواسته شده چه به صورت انفرادی و چه گروهی ، کسب نمرات قابل قبول در امتحانات پایان سال و کنترل ادرار از جمله تغییراتی بود که تا پایان سال علی موفق به کسب آن شد البته در زمینه نحوه صحیح توالت رفتن به استقلال کامل نرسید، برای جمع آوری داده ها از شیوه مصاحبه و مشاهده استفاده شد .از این مشاهدات تعدادی تصویر و فیلم از زمان شروع مطالعه تا نتیجه تهیه شده و موجود است ،اما نکته ای که از نظر اینجانب مهم ترین نتیجه این اقدام پژوهی محسوب می گردد بازگرداندن علی به آغوش گرم مادر است.
الگوی مصرف بچّهها را چگونه اصلاح نمایم؟
اینجانب آموزگار کلاس اول مدرسه ای برخوردار در ناحیه یک آموزش وپرورش استان قم هستم.آموزگاری که با طلوع خورشید مهر ،دست دانشآموزان را با هر نوع فرهنگ و تواناییهای ذهنی و هوشی و با هر مقدار وسع مالی و فرهنگی ،میگیرم و در کوچه های آبان و آذر میگردانم تا خدای را بشناسند و به پاسش در جویبار دی ، بهمن را جستجو کنند و چشم به راه بهار در خنکای نسیم باشند.داشتن نعمت های الهی و مسئولیت در قبال مصارف آن خواه می خواهد که استعداد کودکان این مرز و بوم باشد و خواه منابع الهی و خدادادی .دانشآموزان کلاسم را سعی می کنم با خدا دوست کنم ونعمت هایش را به آنان متذکرشوم.این راه سخت است و در عین حال وظیفهای سنگین.بارها شاهد رویدادهای واقعی عبور از حد مصرف توسط دانش آموزان کلاسم شده بودم و سعی نمودم دنبال راههای ملموس وعینی در خور فهم کودکان کلاس اول پیدا نمایم تا وجود نعمات را به ایشان متذکر شوم و راه درست مصرف کردن را تا مرز فرهنگ سازی و درونی کردن ارزش ،پیش ببرم.در این راه از روش های ساده شروع کردم و آنان را نسبت به مصارف معمولی نان، آب، برق و در نهایت لوازم التحریر حساس نمودم و بهترین شیوه در شناساندن وجود منابع الهی ،راه درست مشاهده کردن و تحقیق های کوتاه مدت بود.از طریق مسئولیت های ساده در حیاط آموزشگاه،آشپزخانه ی خانه و محیط های آشنای دیگر ،توانستم دقت مشاهده و حساس بودن نسبت به وجود چنین منابعی را آموزش دهم ودر ادامه کار من شروع می شد که با وجود در دسترس بودن همیشگی این گونه منابع الهی ، نحوه ی درست مصرف را در وجودشان نهادینه نمایم.تقارن نام گذاری این سال با کلام شیوای مقام معظم رهبری مرا به ادامه ی کار مصمم نمود و تا اخذ نتیجه ی نهایی از تلاش در پیدا کردن شیوه های نو و جذاب برای کودکان ،دست از کار نکشیدم و آن چه را که لازم می دیدم از جمله (تحقیق، مطالعه،جستجو و برنامه های بازدیدی آموزشی و…) را به اجرا رساندم .در پایان نتیجه ی جالبی از عملکرد خودم دیدم و دیگران از جمله خانواده ها هم به این نکته اذعان داشتند که توجه و تکرار شما در زمینه ی مصرف ،کودکان مان را منضبط کرده و او به خوبی در ارتباط با مصرف بهینه یک انسان با ویژگی امر به معروف و نهی از منکر شده است .خودم نیز شاهد رشد فکری کودکان 7 ساله ی کلاسم شدم که با استدلال های درست به مصرف کنندگان واقعی و کامل تبدیل شده بودند.
آنان به معنای واقعی با وجود و فواید نعمت های الهی آشنا شده و به صورت عینی و ساده راه به دست آمدن مواهب و وسایل را دیده بودند و خودشان به یک تفکر درست در زمینه ی مصرف درست رسیده بودند .و این پایان تلاش و ثمره ی این کار پژوهشی من بود.امید که خداوند روزی ده بخشایشگر ما را بر خوان نعمت خود و در سایه ی الطافش مهمان بگرداند.
یکی از مسایلی که در بسیاری از کودکان و حتّی بزرگ ترها ملاحظه می کنیم مساله کمرویی آنهاست که از نظر تربیتی به عنوان یک مشکل قابل طرح و بررسی است و برای فرد و اولیای او دشواری هایی پدید می آورد.
چه بسیارند افرادی که در همه جوامع از کمرویی و شرم و حیای افراطی خود رنج برده و در عرصه حیات اجتماعی شیوه انزوا و گوشه گیری را در پیش می گیرند. اینان افرادی هستند که وقتی در میان جمع قرار می گیرند دچار رنگ پریدگی شده و اگر بخواهند ابراز عقیده ای داشته باشند شدیداً به خود می پیچند زندگیشان توام با رنج و عذاب و روش کار و تلاششان بسیار محرمانه و توام با احساس کمبود و شرمساری است. اصولاً خجالت یا کمرویی یک عاطفه اجتماعی است. آثار و علائم این حالت بیشتر در جمع افراد است ه در شخص ظاهر می شود و این حالت از احساس خود کم بینی سرچشمه می گیرد و در برخی موارد آن قدر شدّت می یابد که تمامی شخصیت فرد را تحت تاثیر قرار می دهد. بطوریکه چنین فردی از انجام اعمال روزمره در زندگی اجتماعی باز می ماند و بسیاری از موقعیت ها و فرصت های اجتماعی خود را به سادگی از کف می دهد.
کم رویی در افراد، از کوچک و بزرگ جلوه هایی دارد که هر کس در سایه مختصر معاشرتی می تواند آنها را دریابد:
الف) جلوه های ظاهری و بدنی: سرخ شدن صورت، گوش، بناگوش و عرق کردن در موارد شدید کمرویی و در نتیجه داشتن دستهای مرطوب و یا عرق در زیربغل، لرزش دست و پا و لب به گونه ای که قادر به انجام حرکات و یا سخن گفتن نیست و یا لکنت زبان پیدا می کند، ضعف در بدن، تپش قلب و… .
ب) در حالات این افراد حالت دستپاچگی که ناشی از اغتشاشات درونی است به طوری که نمی توان خود را کنترل کرد. حالت انتظار شکست به صورتی که گویی خطری و یا محرومیتی متوجه اوست. حالت عقب نشینی به هنگامی که با مشکل و دشواری خاصی مواجه شود.
ج) رفتارشان ناشیانه ناشی از دستپاچگی در راه رفتن، در پذیرایی، خنده شان توام با اکراه و نوع خندهشان پوزخند است. از رفتارشان بی شمامتی می بارد عدم اطمینان، کم حرفی، رخوت و بی تفاوتی در کارشان کاملاً به چشم می خورد و … آنان در رفع مشکل بگونه ای هستند که می توان گفت ایستادگی ندارند و اغلب جا خالی داده و از آن می گریزند.
در مورد احساس نسبت به خود احساس مورد استمزاء بودن و اینکه عده ای تماشاچی اوضاع هستند احساس کم توجهی دیگران به او که این خود به احساس پستی او می افزاید.1
احساس اینکه دیگران عیوب او را بزرگ کرده اند و همیشه او را تحت نظر دارند تا درباره اش به بدی داوری کنند… در سنین نوجوانی معمولاً کم رویی پدید آمده در سنین 15 در پسران و 13 و 14 در دختران به حد نهایی خود می رسد. اغلب اینان افرادی هستند حساس، زودرنج، مشکل پسند، درون گرا و نیز برخی از اینان افرادی هستند متکّبر، خودستا، مغرور، در دوری و پرهیز از دیگران دچار حالت دودلی، افسردگی، بی اعتمادی به خود، خودمدار و خودسر و فراتر از حد متعارف به خود عَلاقمند.

توصیف وضعیت موجود و بیان مسئله
معلم کلاس دوم A با سابقه ی 25 سال تدریس در درس ادبیات فارسی و در …… شهرستان سبزوار منطقه …… مشغول به تدریس هستم. مدرسه در منطقه ای نسبتاً خوب واقع شده است دارای 6 کلاس درسی و کادری بسیار مجرب با 15 نفر دبیر و 2 معاون و مدیر مدرسه و مربی بهداشت و دیگر پرسنل خدماتی مدرسه. کلاس های درس کوچک البته برخی و تعداد دانش آموزان هر کلاس 26 نفر است. الهام دانش آموز موردنظر در کلاس دوم A در کلاس درس خصوصاً زنگ نگارش توجه مرا به خود جلب کرد. الهام از نظر ظاهری دانش آموزی مرتب و با لباس هایی تمیز به نظر می رسد. دختری سالم و با ظاهری زیبا و بسیار مودب او جزء دانش آموزان متوسط به بالای کلاس است و معدل درسی او 17/17 می باشد. با اینکه معدل کتبی درس های او خوب است ولی در درس های شفاهی خصوصاً خواندن متن انشایش مشکل دارد و از خواندن صرف نظر می کند. دست هایش عرق می کند و پاهایش می لرزد. و حتی بعضی اوقات گریه می کند و دیگر قادر به پاسخ گویی و خواندن نیست.
امّا زمانی که دوستانش از او درس را می پرسند تقریباً خوب جواب می دهد. و این حالتها در او بسیار کم است. بنابراین زمانی که سر جایش جواب می دهد. وضعیت بهتری دارد. معنی لغات و مفهوم برخی مطالب را بیان می کند ولی در شفاهی مشکل داشت.
آدمی، موجودی اجتماعی و نیازمند ارتباط با دیگران است. خجالت و کم رویی، آفتی است که آدمی را از کاروان رو به تعالی و ترقّی باز می دارد و به قابلیت های نهفته، فرصت بروز نمی دهد و توان ها و استعدادها را سرکوب و نابود می سازد. از دیدگاه روان شناختی، کم رویی، توجهی غیرعادی و اضطراب آلود به خویشتن است که در یک یا چند موقعیت اجتماعی، تجلّی می کند و فرد را در انواع تنش های روانی، شرایط نامناسب عاطفی و شناختی و نابسامانی های جسمی و زیستی، فرو می برد و موجب بروز رفتارهای خام و نسنجیده و واکنش های نامناسب می گردد. این پدیده، با توجّه به ضعف و شدتش، انواع پیامدهای زیستی و روانی – مانند تشدید ضربان قلب، تغییر رنگ چهره، اختلال در تنفس، لرزش بدن و دستان، تغییر درجه صدا، لکنت زبان، خشکی دهان، انزواطلبی، عدم پذیرش، فرار از فعالیت ها، عدم دفاع از خود، افت شخصیت، رکود علمی، مشکل دوست یابی و حتّی جهالت و نادانی – را به دنبال می آورد.
بنابراین، خجالت، افزون بر این که انسان را از فعالیت های فردی باز می دارد و زندگی شخصی را فلج می کند، زمینه فعالیت های اجتماعی را نیز نابود می سازد و اندک اندک، سلامت جسم و بهداشت روان را در معرض تهدید قرار می دهد؛ همان گونه که به درستی تشخیص داده و اقدام کرده اید، با تصمیمی جدّی و همتی بلند، به مبارزه با خجالت و کم رویی بپردازید؛ تصمیمی جدی بگیرید و با تکیه بر توانمندی واقعی خود، توان خدادادی و استعداد نهفته وجودتان را هر چه زودتر، از چنگال غول خیالی عجز و بی کفایتی رهایی بخشید.
همان گونه که می دانید و گاهی تجربه کرده اید، خجالت و کم رویی، هرگز با ناتوانی برابر نیست و خجالتی بودن، به معنای ناتوان شمردن خویش است و نه ناتوان بودن.
با دیدن این حالتها فکر کردم که این دانش آموز مشکلی دارد و برای فهم بیشتر مشکل او به کتاب های روان شناسی و تربیتی مراجعه کردم تا مطمئن شوم که علائم موجود در الهام نشانه ی چه نوع اختلال رفتاری در اوست و او باید چه تدابیر و راه حل هایی را در پیش بگیرد تا بتواند مشکل را حل کند. بنابراین در جمع بندی مطالب خوانده شد از مجلات رشد، کتابها و مقالات چاپ شده در مورد خجالت، عدم اعتماد به نفس به یکسری مطالبی در این زمینه دست پیدا کردم. همچنین باید از وضعیت او در کلاس های دیگر درس نیز اطلاعاتی کسب می کردم. بنابراین اولین اقدام من جمع آوری اطلاعات در مورد این مسئله مشکل بود.
گردآوری اطلاعات (شواهد1)
در جمع آوری اطلاعات سعی کردم از روش های مختلف و افراد گوناگون و ابزارهای متنوع استفاده نمایم .
-مشاهده
– مصاحبه( باز و بسته ).
– پرسشنامه .
– اسناد و مدارک (مکتوب و تصویری).
– مطالعه کتاب و مقالات و پایان نامه ها، پژوهش ها ،اینترنت، تجارب دیگران، یاداشت های روزانه و …….
لذا به منظور گردآوری داده ها ابتدا، از شاخص های کیفی و کمّی استفاده نمودم.
همکاران
با اجرای پرسش نامه از همکاران و مشاهدات آنها این اطلاعات بدست آمد که الهام در کلاس درس بقیه ی همکاران نیز ساکت بوده و اصولاً در فعالیت های کلاس شرکت نمی کرد، و اگر پرسشی از او انجام می شد در جلوی جمع نمی توانست جوابگو باشد و قدرت اظهارنظر را نداشت.
مصاحبه با والدین:
با توجه به گفته های والدین الهام دومین فرزند خانواده است. خواهر او بیمار است و از الهام 2 سال بزرگتر است و برادرش 18 ماه از او کوچکتر است و والدین الهام به دلیل بیماری خواهر الهام توجه ویژه به اعظم خواهرش دارند و برادر کوچکتر علی نام دارد جزء بچه های تیزهوش و ورزشکار مدرسه است. و بنابراین از نظر والدین موفق هست. او در ورزش مقام اول را کسب نموده و برای خانواده محترم است و الهام در خانواده زیاد مرکز توجه نیست و بیشتر در اتاق خودش و تو خودش است و با خانواده کمتر رابطه دارد.
جمع آوری اطلاعات به شکل آماری
1- همکاران
به عنوان معلم کلاس A از همکاران خود نیز در مورد کلاس درس و وضعیت دانش آموز الهام اطلاعاتی را کسب نموده و از آنها خواستم که نظرات خود را در مورد دانش آموز موردنظر و میزان فعالیت او و حالات ظاهری او در هنگام سوال شفاهی یادداشت نمایند و در اختیار من قرار دهند و به این ترتیب از روش جمع آوری اطلاعات به شکل آماری استفاده نمودم.

مشاهده
1
2
3
3
اول
3
2
3
3
دوم
2
1
2
4
سوم
2
3
0
2
چهارم
1
2
2
2

در این نمودار تعداد مشاهدات دانش آموزان توسط معلم ها و نیز تعداد رفتارهای دانش آموز در هر مشاهده ثبت شده. این نمودار بیانگر تعداد رفتارهای نشانه ی استرس، بسیار زیاد بوده است. و این دانش آموز در کلاس های دیگر نیز که ارزشیابی به شکل شفاهی بوده چنین مشکلی نیز داشته است.

والدین
با صحبتی که با والدین دانش آموز داشتم از آن ها ویژگی های دانش آموز را پرسیدم آن ها گفتند به خاطر مشغله های ذهنی و کاری که دارند و بیماری اعظم خواهر او مجبورند که بیشتر اوقات در خارج از منزل به سر برند و خود الهام نیز در کنار آن ها احساس خوبی ندارد و همیشه خود را از خانواده کنار می کشد و در جمع خانوادگی شرکت نمی کند. از آن ها خواسته شد چند بار رفتارهای الهام را در خانه مورد بررسی قرار دهند و آن ها را در جدولی یادداشت نمایند.

مشاهده
1
2
3
4
جمع خانواده
2
0
0
1
مهمانی ها
0
0
0
1
فعالیت های فردی
2
2
2
2

این نمودار نیز نشان دهنده ی عدم شرکت فعال او در جمع خانواده و انجام فعالیت های فردی و دوری از کارهای جمعی است بنابراین باید دانست که این دانش آموز در خانواده احساس راحتی و شادی ندارد و باید علت را پیدا نمود.
اهمیت مطالعات و پیشینه پژوهش
جهت مطالعه در پیشینه برخی از آثار صاحب نظران و پژوهشگران را در رابطه با موضوع را شناسایی نمودیم و با در نظر گرفتن هدف خاص پژوهش خود، آن ها را بررسی، تجزیه و تحلیل و نقد نمودیم تا در راستای پژوهش حاضر، از آن ها استفاده نماییم. بر این اساس، نتایج بررسی و مطالعات خود را در خصوص پیشینه و یافته های دیگران، در دو بخش نظری و عملی ارائه نمودهایم.
صاحب نظران معتقدند که خجالت، خصلتی ژنتیکی نیست؛ تا خود را مقهور آن بدانید و در برابرش، تسلیم شوید! این پدیده، محصول شناخت نادرست خود و دیگران و سازش نایافتگی های اجتماعی و حتّی رفتارهای غلط آموخته شده است. بی گمان با شناخت توانمندی های خود، برخی عوامل موثر در بروز آنها و رعایت دقیق و مستمر و کامل راهکارهای ارائه شده، می توان به مطلوب ترین سطح سازش یافتگی اجتماعی و موثرترین شکل ارتباط با دیگران دست یافت. فقط کافی است به توانایی تان ایمان داشته باشید و توانایی های خود را در فعالیت های گذشته، مرور کنید و موفقیت های هر چند ساده خویش را برشمرید. از آن جا که عوامل بروز خجالت و کم رویی، در نوعی شناخت غلط از خویشتن ریشه دارد، کافی است به شناختی صحیح و واقع بینانه از خود دست یابید؛ تا این سدّ تعالی و ترقّی را پشت سر گذارید و به عبارت دیگر، باید خودپنداره ای را که از خود دارید، اصلاح کنید.
بر این اساس، به عنوان یک راهکار کلی، خوب است از بعضی عوامل موثر در بروز خجالت آگاه شوید؛ تا با حذف آنها، به مطلوب دست یابید. تربیت غلط خانوادگی، آلوده ساختن محیط خانه و فضای ذهن خویش به حالت های رعب، وحشت، تهدید، ترس، دلواپسی، مراقبت های شدید و افراطی از رفتارها و اعمال خود، مقایسه خود با دیگران، خود بزرگ بینی و خود کوچک بینی افراط گونه و عدم آگاهی از مهارت های اجتماعی، احساس تنهایی و ترس از مسخره شدن و مقبول واقع نشدن، بخشی از عوامل کم رویی می باشند.
هر کس در فضایی آلوده بدین عوامل، به سر برد، با نوعی احساس شرم، ترس، دلهره، گنه کاری، بی عرضگی و حقارت، رشد می کند و در نتیجه، همیشه خود را فردی ضعیف می بیند و جرات هیچ اقدامی را در خویش نمی یابد! این فرد، حتّی از قضاوت دیگران درباره اعمال و رفتارش می پرهیزد؛ خود را از دید دیگران مخفی نگه می دارد و از انجام دادن عملی که مورد مشاهده و ارزیابی دیگران باشد، اجتناب می ورزد.
بی تردید با شناخت عوامل موثر در بروز خجالت و حذف آنها از صحنه زندگی و فضای ذهن خویش، می توانید گام های موثری برای درمان آن بردارید؛ سپس به راهکارهای زیر عمل کنید؛ تا هر چه زودتر از چنگال مخوف کم رویی نجات پیدا کنید.
راهکارهای عملی
بر اساس شناختی که از علل بروز خجالت دارید، هرگز نباید درمان آن را در داروخانه ها و لابه لای اقدامات پزشکی و آرام بخش ها و تقویت کننده ها جست وجو کنید. اساس درمان؛ بر تغییرات شناختی و اصلاح رفتاری و از یاد بردن رفتارهای مبتنی بر خود کم بینی استوار است و از روش های شناخت درمانی و تغییر در باورها و نظام ارزشی و افزایش مهارت های اجتماعی و توانایی های شغلی و حرفه ای و تحصیلی، پیروی می کند. بر این اساس، چند روش عملی ذکر می شود؛ امید است مفید و در راه نیل به هدف، موثر باشند.
الف) ایجاد تغییر و اصلاح در شناخت خود از خویشتن
باید شناخت خود از توانایی ها، استعدادها و ویژگی های شخصیتی خویش را اصلاح کنید و با واقعیت تطبیق دهید و برای این کار، امور زیر را انجام دهید:
1. در برابر آینه ایستاده، جلوه های رفتاری خوشایند، حالات بدنی و برداشت های مثبتی را که از وضعیت ظاهری خود دارید، یادداشت کنید و روزی چند بار با صدای بلند بخوانید؛ مانند این جمله: "من خوش قامت هستم".
2. فهرستی از ده لغت یا عبارت را – که بیان گر ویژگی های مثبت شخصیت شماست – تهیه کنید و روزی چند بار آنها را در قالب جمله کاملی بخوانید؛ مثلاً بگویید: "من باهوش هستم".
3. خاطرات و تجربه های جالب خود را برای دوستان صمیمی تعریف کنید.
4. هرگز به اندیشه و شناخت های آزار دهنده (مانند احساس حقارت، ناتوانی، بی کفایتی، شرمندگی و…) اجازه ندهید فضای ذهن شما را اشغال کنند و به محض ورود این افکار، ذهنیت های مطلوب و ویژگی های مثبت خود را با صدای بلند تکرار کنید.
5. هرگز تصور کم رو بودن را به ذهن خود راه ندهید و واژه ها و عبارت هایی چون "من خجالتی هستم"، "من کم رو هستم" و "من جرات بیان ندارم" را به زبان نیاورید؛ بلکه جرات و شهامت را به خود تلقین کنید و با صدای بلند، در طول روز، چندین نوبت بگویید: من شهامت بیان این سخن، عمل و فعالیت را دارم و اجازه ندهید خاطره شکست های قبلی، به اندیشه شما راه یابد و همواره موفقیت های گذشته را به خاطر آورید.
6. شناخت خود از جنس مخالف را تصحیح کنید. او نیز شخصی مانند شما و همه انسان های دیگر است؛ البته رعایت حیا و عفت در مقابل نامحرم، امری مطلوب و شایسته است و هیچ گاه شرم و حیا در مقابل نامحرم را مساوی با کم رویی و خجالت نگیرید.
ب) اصلاح رفتار و تغییرات رفتاری
بکوشید در جهت مخالف کم رویی رفتار کنید و برای این کار، امور زیر را رعایت کنید.
1. هرگز خود را سرزنش نکنید.
2. بر اساس شناختی که از خود دارید، برای خویش، هدفی در نظر بگیرید و برای رسیدن به آن، برنامه ریزی کنید؛ برای مثال، بر اساس شناخت از خود، ارائه یک گزارش را بر عهده بگیرید و برای تهیه و کیفیت ارائه آن، برنامه ریزی کنید و با تمرین در خلوت و نیز ارائه آن نزد دوستان صمیمی و گروه های کوچک، خود را برای ارائه در کلاس، آماده سازید.
3. هنگام سخن گفتن، خود را گرفتار آداب و رسوم و تکلّف های بی مورد نسازید و ساده، راحت و عاری از هرگونه آداب خاص، هدفتان را بیان کنید. در فعّالیّت های آغازین، خواسته و هدف خود را به صورت یک جمله بنویسید و نوشته را بخوانید.
4. پرسش ها و مطالب ابتدایی را کوتاه و مختصر انتخاب کنید.
5. ارتباط بصری با مخاطب را حفظ کنید.
6. همیشه سخن را با مقدمه یا یک کلمه جالب آغاز کنید و از به کارگیری کلمات پیچیده، بپرهیزید. کلمات آغازین، باید متداول و جذاب باشند.
7. قبل از سخن گفتن، مطلب مورد نظر را نوشته، در ذهن مرور و تمرین کنید و شکل بیان و مهارت لازم را فراهم آورید.
8. هنگام سخن گفتن، به دیگران و قضاوت و حرکات و سکناتشان هرگز توجّه نکنید و گفتارتان را پی گیرید و با خونسردی، به هدف بیندیشید.
9. موانع احتمالی و افکار و اعمال مزاحم را شناسایی و ذهن خود را برای مقابله با آنها آماده سازید؛ مثلاً اگر خنده حاضران شما را از ادامه سخن باز می دارد، شما نیز بخندید.
10. به کار خود پاداش دهید. یک نفس عمیق، به خود آفرین گفتن یا باز گفتن تفصیلی و با آب و تاب آن برای نزدیکان، می تواند پاداش به شمار آید.
11. از جزئیات بکاهید و اصل سخن را به صورت خلاصه و گویا بیان کنید.
12. اجازه سوء استفاده به دیگران ندهید؛ کافی است به کار خود ادامه داده، در صورت روبه رو شدن با واکنش آنان، خود را در مقابل آنان احساس نکنید.
13. در انجام رفتارهای اجتماعی کوچک و در محیط های دیگر – که بیشتر احساس راحتی می کنید – فعال باشید و این کار را از سلام کردن، احوال پرسی، جواب سلام دادن، نگاه کردن، تعارف کردن و تعارف شنیدن، آغاز کنید و با تمرین، به کارهای بزرگ تر و مهم تر گسترش دهید.
14. با افراد فعّال و پر تحرکی که احساس خجالت نمی کنند، بیشتر مانوس باشید و از خجالتی ها فاصله بگیرید.
15. همیشه کلامی برای گفتن و عمل یا هنری برای ارائه به جمع داشته باشید و آن را ارائه کنید و در جاهایی که کمتر احساس کم رویی می کنید و شبیه کلاس است، فعّال تر باشید.
16. توجه داشته باشید که تا زمین نخورید، راه رفتن نمی آموزید؛ پس باید نقد دیگران و تمسخر آنها باشد؛ تا شما مجال رشد بیابید. بنابراین، اگر با عکس العمل دیگران روبه رو شدید یا در فعالیت های آغازین، احساس ناتوانی کردید، از ادامه سخن یا عمل چشم بپوشید؛ هر چند می توانید آن را ارائه کنید و از این راه، برای ارائه بهتر و کامل تر مطالب، آماده شوید.
لازم به یادآوری است که این مقصود، اندک اندک به دست می آید؛ نه با چند جلسه تمرین و خواندن چند جلد کتاب. اجرای پیوسته دستور العمل ها، روش ها و رفتارها، در رسیدن به هدف، سودمند است. موفقیت روزافزون شما جوانان جویای دانش و دوستدار پاکی ها، آرزوی ماست.

کتاب های روان شناسی:
در این زمینه می بایست کتابهای مختلف روان شناسی را مطالعه می کردم تا با ویژگی های شخصیت افراد آشنا شوم و بتوانم درک بهتری از وضعیت موجود داشته باشم و همچنین با مطالعه ی ویژگی های افراد کم حرف و خجالتی به مشکلات درونی و روحی آنها نیز بیشتر پی ببرم تا در صورت جمع آوری اطلاعات در مورد دانش آموزم بتوانم مشکل او را بهتر تجزیه و تحلیل نمایم.
تعریفی از عزت نفس:
" اگر اراده کنی و استقامت داشته باشی، بی شک موفق می شوی"
امرسون
عزت نفس نیرویی قوی است که در دورن هر یک از ما وجود دارد و فراتر از حس غریزی خود از شما است که احتمالاً حقّ نخست زادگی بشریمان به شمار می آید. مشخص تر این که عزت نفس:
1- اطمینان یافتن به تواناییمان برای اندیشیدن و چیره شدن بر هماوردجویی های اصلی زندگی
2- اطمینان یافتن به حقمان برای مسرور بودن، دستیابی به احساس ارزشمندی و شایستگی، محقق بودن در حمایت از نیازها و خواسته هایمان و لذت ردن از ثمره ی تلاشمان.2
عزت نفس چیست؟
احساسات و افکار مردم درباره ی خودشان. اغلب بر اساس تجارب روزانه تغییرپذیر است. برای مثال، نمره ای که در امتحان می گیرید. برخورد دوستانتان با شما و افت و خیزهای موجود در یک رابطه ی عاطفی، همگی به طور موقت به احساس نوع دوستی و خوشحالی شما تاثیر می گذارند.
افرادی که از عزت نفس خوبی برخوردارند، افت و خیزهای معمول می تواند نوسانات گذرایی در نحوه ی احساسات نسبت به خود ایجاد کند. ولی این تاثیرات بسیار محدودند، برعکس آن هایی که عزت نفس نازلی دارند، افت و خیزهای معمول چه بسا زندگی آنها را دگرگون کند.
مشخصات افرادی که از عزت نفس ضعیفی برخوردارند.
این افراد وضعیت کنونی خود را ملاکی، جهت ارزیابی خویش قرار می دهند. آن ها برای مقابله با افکار و احساسات منفی فراگیر و دایمی به تجارب مثبت بیرونی نیاز دارند. حتی در صورت به دست آوردن تجارب مثبت. احساس خوب (حاصل از گرفتن نمره ی خوب و …) می تواند موقتی باشد در نتیجه این گونه افراد نمی توانند اعتماد به خویشتن داشته باشند و همین سبب می شوند که جزء افراد خجالتی باشند.
منشا و پیدایش عزت نفس کجاست؟
تصور ما نسبت به خودمان به واسطه ی تجارب ما با افراد مختلف و گوناگون در گستره ی زندگی مان سبب پیدایش و دگرگونی عزت نفس ما می شوند، ویژه تجارب دوران کودکی ما نقش بزرگی در شکلگیری اساس و پایه عزت نفس ما دارند. نحوه رفتار افراد درجه یک خانواده، مربیان، معلمان، روحانیون، همسالانمان و همچنین موفقیت ها و شکست ها از جمله عوامل تاثیرگذار در شکلگیری عزت نفس می باشد.
نکته: "بخش عظیمی از عزت نفس در دوران کودکی شکل می گیرد."
و به دیگران و غیره منجر می شود. این ها یعنی همان نداشتن اعتماد به نفس که باعث می شود فرد کم رویی در جامعه باشیم.3
جنبه ی روانی اعتماد به نفس و کم رویی
کم رویی دارای زیان ها و آثار و عوارض روانی است به گونه ای که در حین کمرویی، شعور خوب کار نمی کند. عملیات مربوط به هوش و عقل تحت الشعاع قرار می گیرد. حافظه کُند و مسایل مربوط به حفظ مختلف می شود هم چنین اعتماد به نفس از بین می رود. اینان اغلب در معرض تنهایی و انزوا، خودبینی و درونگرایی قرار می گیرند. با خود حرف می زنند. تلاش و فعالیتشان یک جانبه می شود. گاهی اینان خود را مجرم قلمداد می کنند و این بدان خاطر است که نمی توانند شادمانی خود را با خود بازگردانند.
خیالباف می شوند و از درک واقع امر بی نصیب می مانند.4
نقش خانواده در اعتماد به نفس (محیط سازنده ی دامان مادر)
دامان مادر محیط انس و برای کودک بسیار سازنده است. وجود نرمی و متانت، ملایمت و مهربانی، همفکری و همزبانی ما در زمینه ی مناسبی برای ایجاد هرگونه تغییر و تحول در کودک است و او را به نظرات راغب و علاقمند می سازد. مادر خوب موفق است که اعتماد کودک را به خود جلب کند، آهنگ عاطفی او را به سوی خود متوجه سازد و این زمینه ی خوبی برای تعلیم کودک است مادر به دقت به سخنان فرزند گوش می دهد و این خود برای طفل نشانه ی آن است که افکار و اندیشه هایش قابل احترام می باشد.
با رعایت جنبه ی عزت نفس او و تشویق که عامل موثری برای زندگی و اصلاح است کودک خود را به سوی آنچه که موردنظر است جهت می دهد.5
تردید به خود راه ندهید
هنگام بیان احساسات خود تردید به خود راه ندهید و با وجود تردید هرگز شروع نخواهید کرد و اگر به این بدبختی دچار شوید که توانایی انجام کاری را ندارید و اعتماد خود را از دست دهید. هیچ گاه از عمده ی انجام این کار برنمی آیید. اما اگر با دیدی مثبت به خلاقیتهای درون خویش بنگرید و آنها را باور سازید نتیجه دلخواه از آن شما خواهد بود پس با بیان ابراز وجود خود و نداشتن تردید می توانید از کمرویی خود بکاهید.6 یعنی ماهیت کم رویی را بی اعتمادی دانسته اند و قائلند اگر میل به اعتماد به نفس و گرامی و ارجمند بودن با بی اعتمادی نسبت به عُرضه و لیاقت خود همراه شد کمرویی پدید می آید بر این اساس کم رویی از مظاهر ترس است و نشان می دهد که افراد درباره خود احساس خطر می کنند.
ترس از حضور در جمع
ترس از حضور در جمع را می توان به عنوان حمله ی شدید خجالت تلقی کرد. این ترس همان علائم خجالت را (در شدیدترین حالت آن) در بر دارد شماری از هنرپیشه ها و سخنوران مشهور نیز دچار این حالت می شوند این واقعیت که افراد مشهور و مورد تحسین که به موفقیت خود اطمینان دارند، نیز مورد حمله ترس از حضور در جمع واقع شوند دور از انتظار نیست. بنابراین می توان پذیرفت که این نوع ترس را اعماق وجود افراد برمی خیزد؛ و تنها نشانه ی موضوع دیگری است. همان گونه که زخم معده نشانه افزایش ترشح مقدار اسید در معده است.
نشانه های جسمی حمله ترس از حضور در جمع
عرق سرد، تپش قلب، استفراغ، اسهال و اغلب اختلال کلی در حافظه
با شروع کاری این حمله نابود می شود و یا شخص گرفتار حمله ی ناگهانی، کاری را شروع کرده است متوقف سازد. گاهی اوقات اتفاق می افتد که هنرپیشه ای دچار فراموشی شود و سخن رسان کنار صحنه (تئاتر یا سیما) نتواند به او کمک کند. در این حالت مجبور است صحنه را ترک کند. یا هراس یک سخنران او را وادارد که قسمت مهمی از متن سخنرانی خود را حذف کند.
فرد خجالتی در زندگی اجتماعی
آیا شخص خجالتی احساس نمی کند که در جمع راحت تر است؟ بطور یقین خیر! آیا برای او جبران کردن خجالت دلپذیر اس؟ بار دیگر پاسخ منفی است. با این حال ممکن است فکر کنید او قوی به نظر می رسد چرا که شخص خشن، بدگمان به همنوع، بی اعتنا، پر کنایه و تمسخرکننده و هم چنین کنار آمدن با او مشکل است. مردم از او می ترسند و این تمام چیزی است که او می خواهد او از دیگران
می ترسد. و می تواند دیگران را بترساند. او فکر می کند کم رو نیست. اغلب تصور می کند رفتاری نیکو و پسندیده دارد. چقدر خوب بود این رویای زیبا به حقیقت می پیوست. صدای حقیقی از اعماق وجودش به او می گوید: "اگر این حالت فقط مدتی ادامه داشت… " آیا دوام می آورد؟ پاسخ منفی است. چرا که دیر یا زود با کسی برخورد می کند که شخصیت واقعی او را بشناسد. شخصی که تشخیص می دهد اعتماد به نفس او یک نقاب است، یک نقاب مقوایی نه آهنی! و بعد خودستایی و غرورش مانند مشت مقوا درهم می ریزد و نابود می شود. این حالت از بین رفتن غرور به سرعت انجام می شود. چرا که باطن او همچون ظاهرش استوار نیست و به عبارت دیگر از درون حمایت نمی شود او می داند که اعتماد به نفس او بی اساس و قدرتش دروغی است. او همیشه در حالت دفاعی علیه چیزیست که بخواهد نقاب چهره اش را کنار زند. همچنین شبیه جنایتکاریست که بعد از ارتکاب جرم موفق به تغییر چهره ی خود نشده و در انتهای خیابان گشت پلیس را دیده است پس می بینیم که افراد خجالتی نمی توانند خود را در جمع حاضر کنند و از این امر واهمه دارند.7
احساس تنهایی8
این احساس برای آنها احساسی است که در موارد عادی ممکن است ناخوشایند باشد ولی در عمل از آن لذت می برند. آنها گاهی گمان دارند در دنیایی هستند که دیگران آنها را لمس نمی کند و از واقعیت آنها سر درنمی آورند و یا حرف آنها را خوب نمی فهمند. اینان به غلط حساب می کنند در شرایطی هستند که اگر دشواری و مشکل برایشان پدید آید نه قادر به رفع آنند و نه کسی همراهی و همگام آنهاست که بتوانند به آنها کمک کنند. تصور چنان وضع از تنهایی سینه شان را می فشارد و برایشان سخت و دشوار است.
تجزیه و تحلیل داده ها و تفسیر آن
پس از جمع آوری پاسخ های اولیا محترم و همکاران ارجمند و دانش آموزان عزیز به سوالات پرسشنامه ها، و بررسی پاسخ های داده شده به سوالات مصاحبه، تبادل نظر با مدیر، معاونین و دبیران این کلاس و دبیران دیگر، ودبیران سال های گذشته دانش آموزان، بحث و تبادل نظر با اولیا دانش آموزان به صورت حضوری و پرسشنامه و بررسی اسناد و مدارک و مطالعه و بررسی پیشینه پژوهش و پژوهش های انجام شده در رابطه با این پروژه ، به تجزیه وتحلیل و تفسیر پاسخها و مدارک و اسناد نمودیم ودریافتیم که عوامل موثر درکم رویی و خجالت و عدم اعتماد به نفس در دانش اموز به شرح ذیل می باشد .
1) تهیه جدول شش پرسشی
1- چرا؟ (why) چرا مریم خود را از خانواده کنار می کشد و در مطالب شفاهی مشکل دارد؟
2- چگونه؟ (how) چگونه می توان این مسائل را به هم مربوط کرد و علت را کشف کرد؟
3- چه کسی؟ (who) آیا خانواده مریم در این مسئله نقش دارند؟
4- چه چیزی؟ (what) چه چیزهایی مورد علایق او هست که می توان با کمک آن ها مشکل را حل کرد؟
5- چه موقع (when) چه موقع این رفتارها بیشتر در او بروز می کند؟
6- کجا (where) در چه محل هایی احتمال وقوع چنین رفتارهایی بیشتر است؟
2) تجزیه و تحلیل مسئله (از روش علت و معلول)

ارائه ی راه حل جدید و نظارت بر اجرای طرح
با اطلاعاتی که از طریق همکاران و والدین بدست آمد باید راه حل جدیدی ارائه دهم و داده ها را تفسیر نمایم. این کم رویی الهام ناشی از ترس از حضور در جمع و عدم اعتماد به نفس در او بود. بنابراین روش جدیدی پیشنهاد نمودم و آن را به اجرا گذاشتم:
1- در هنگام پرسش شفاهی از او بخواهیم در سر جای خودش درس را جواب بدهد.
2- دوستانش از او در بپرسند و بعد در آخر خودش به خودش نمره بدهد.
3- با توجه به اینکه کلاس را قبلاً گروه بندی نموده بودم سرگروهی، گروهی که الهام جزء آن بود به او محوّل شد تا بتواند حس اعتماد به نفس خودش را بالا ببرد.
4- در برخی مواقع نیز فعالیت های کلاس را به او محول می کردم. مثلاً نوشتن فعالیت های درس
5- از معاونین مدرسه خواسته شد تا مسئولیت دفتر حضور و غیاب دانش آموزان مدرسه را به او محول نمایند.
6- از دیگر همکاران خواستم که اگر برای کلاس چیزی لازم بود مسئولیت تهیه آن را از دفتر به الهام واگذار نمایند.
7- از خانواده نیز درخواست نمودم که مدتی به او توجه کنند و مشاهدات خودشان را بعد از مدتی یادداشت کنند و همکاری لازم را برای بهبود وضعیت الهام به عمل آورند.

نمودار مفهومی

با توجه به نمودار بالا تمامی گزینه ها به طور مستقیم و غیرمستقیم با کمرویی الهام در ارتباط است.

جمع آوری آوری اطلاعات و شواهد (2)
بعد از اجرای راه حل جدید باز اقدام به جمع آوری اطلاعات کسب شده نمودم تا نتایج را ارزیابی کنم:
1- اطلاعات همکاران
شواهد
1
2
3
4
اول
0
1
0
1
دوم
0
0
1
0
سوم
0
2
0
0
چهارم
1
0
0
0

تعداد رفتارهای خجالتی در مشاهده او 3 به صفر رسیده توسط همکار اول.
تعداد رفتارهای خجالتی در مشاهده او 3 به 1 رسیده توسط همکاران.
2- اطلاعات والدین
مشاهده
1
2
3
4
جمع خانواده
2
1
2
2
مهمانی ها
1
2
0
1
فعالیت های فردی
2
2
3
3
با توجه به جدول و مقایسه آن با جدول قبل
حضور او در جمع خانواده از 3 به 7 رسیده .
حضور او در مهمانی ها از 1 به 4 رسیده .
و فعالیت های فردی او در خانواده از 8 به 10 رسیده.
ارزیابی اقدام جدید و تعیین اعتبار
بعد از مدتی که طرح به اجرا گذاشته شد. دانش آموزان تغییراتی در رفتار او دیده شد بنابراین اطلاعات بدست آمده را مورد ارزیابی قرار دادم. در مشاهده همکاران تعداد رفتارهای استرسی و خجالتی کمتر شده بود و در مشاهده ی والدین میزان حضور او در خانواده بیشتر شده بود. دانش آموز نسبت به قبل رفتاری بهتر داشت. حضور او در خانواده از 3 به 6 بار افزایش یافته بود و مهمانی ها از یک به 4 بار رسیده بود و در کل رفتاری بهتر داشت.
تجدیدنظر و ارائه گزارش نهایی
این اقدام نشان داد که کلیه ی رفتارهای خانواده در ایجاد اختلال در دانش آموز و یادگیری او موثر است. هر خانواده مسئول است در سرنوشت کودکشان، زیرا عدم توجه کافی به دانش آموزان موجب سرخوردگی آنان می شود و حس اعتماد به نفس را در آنها از بین می برد و همچنین توجه بیشتر زا اندازه نیز مضر است. اگر همکاران در کلاس درس با دانش آموزان مانند یک دوست رفتار کنند او را چون فرزند خود دوست بدارند. می توانند مشکلات دانش آموزان را کمتر نمایند و از تدریس در کلاس درس لذت بیشتری ببرند.
توصیه هایی برای کاهش یا جبران عدم اعتماد به نفس
1- بدون توجه به دیگران لباس های خوب و آراسته بپوشید. زیرا ظاهر آراسته نشان درون شماست.
2- در مکالمه تلفنی و یا صحبت با دیگران هرگز احساس نکنید که در مقابل فردی قرار دارید که از شما بالاتر است. زیرا هر انسانی به غیر از پیامبران می تواند توانایی هایی داشته باشد که شاید یکی از آنها در دیگران نباشد.
3- زمانی که برای شما کاری انجام داد از او تشکّر کنید.
4- فهرستی از ویژگی های خوب خود بنویسید و یا از دیگران بخواهید تا بنویسیند.
5- هرگاه سخن می گویید لبخند بزنید زیرا لبخند مانند نوری است که از پنجره ی اتاق دیده می شود و به دیگران امید می دهد.9
6- شمرده و آرام و با متانت صحبت کنید زیرا باید بدانید که هر چه شما بگویید و هرگونه که بگویید در دیگران ثبت می شود.
7- با سرافرازی و گام های بلند و شانه هایی راست حرکت کنید نه آن گونه که مغرور بدانند. ولی طوری که نشانه ی اعتماد به نفس باشد.
گزارش نهایی
دانش آموز الهام که به خاطر مشکلات خانوادگی و عدم توجه کافی خانواده به او دچار مشکل روحی و عدم اعتماد به نفس و خجالت و کمرویی شده بود با اینکه دانش آموز خوبی بود ولی چندان رضایت بخش نبود. بنابراین تصمیم معلم مبنی بر کشف مشکل و حل آن او را در مسیر دوباره ی زندگی انداخت و او اکنون می تواند پله های کمال را طی کند و به مدارج عالی تحصیل و موفقیت در زندگی نائل شود او اکنون می داند که عضو محترم خانواده و همچنین عضو مهم در کلاس درس است و حتی می تواند در دیگران و دوستان نیز تاثیر مثبت بگذارد.
امید است که خداوند متعال در همه ی مراحل زندگی ما را از الطاف بیکران خود بی بهره نگذارد.
زکوشش به هر چیز خواهی رسید به هر چیز خواهی توانی رسید

اقدام پژوهی گوشه گیری
مقدمه
علم از آن نقطه و آن زمان آغاز شد که بشر به فکر حل مسائل مختلف زندگی افتاد. به عبارت دیگر، تاریخ تولد بشر است. بشر اولیه برای حل مسائل و مشکلات خود از ابتدایی ترین مرحله شروع کرد و به کمک برخی از روابط تجربی قادر شد پیرامون خویش را کم و بیش بشناسد و بدین طریق پیچ و تاب و فراز و نشیب هستی آگاه شد(دلاور،1380،ص 3).
یکی از این علوم، علم روانشناسی است. منظور از روانشناسی، علاوه بر پیشرفت علمی و صنفی بهبود بخشیدن به زندگی انسان نیز هست. این علاقه روزافزون روانشناسان به مسائل روزمره و علمی بشر ، موجب شده است که دانش ما در افراد،به ویژه کسانی که دچا مشکلات روانی هستند، به طور قابل ملاحظه ای افزایش یابد.عدم سازش و وجود اختلالات رفتار در جوامع انسانی بسیار مشهود و فراوان است.
در هر طبقه و صنفی و در هرگروه و جمعی ، اشخاص نامتعادلی زندگی می کنند. بنابراین در مورد همه افراد، اعم از کارگر و دانش پژوه، پزشک و مهندس، زارع ، استاد دانشگاه و غیره، خطرابتلا به ناراحتیهای روانی وجود دارد. به عبارت دیگر هیچ فرد انسانی در برابر امراض مصونیت ندارد (شاملو، 1378،ص 11).
رفتار کم رویی و انزواطلبی ، یکی از رفتارهای نسبتاً شایع است که فرد را به شدت آزار می دهد و اگر درمان نشود نوجوان را به سمت و سوی مشکلات دیگری مثل عدم اعتماد به نفس، افسردگی، اضطراب و زود رنجی سوق خواهد داد. عدم احساس توانمندی و کمی عزت نفس و نیز ناتوانی در بروز احساسات، بیان افکار و نظریات، خود باعث جدایی فرد از فعالیت های گروهی است.
گوشه گیری از نظرلغوی به معنای تنها و مجرد و در خلوت نشستن و از جمع کناره گرفتن است. گوشه گیر کسی است که از مردم دوری می کند وعزلت می گزیند و بدان وسیله خود را با محیط اطراف سازگار می سازد,البته هرنوع عزلت و در تنهای ماندن گوشه گیری تلقی نمی شود هر انسان گاه گاهی دوست دارد تنها باشد تا به خود شناسی وحل مشکلات زندگی بپردازد گوشه گیری زمانی حالت بیماری پیدا می کند که فرد از آمیزش با جمع و همنوعان بیزار و بیمناک باشد در این مورد اگر گوشه گیری بموقع درمان نشود به پیدایش حالات روانی شدید و افسردگی منجر می شود. (شفیع آبادی ، 1374، ص 94) .
کم بود محبت در خانواده می تواند یکی از علل بروز کم رویی باشد که توجه به به کودک و بر طرف کردن خواسته های او هم چنین تشویق و مورد مشاور ه قرار دادن می تواند در درمان این نقیصه کمک کند.
در جلسه مشاوره معلم با اولیا که در هفته اول مهر ماه برگزار می گردد متوجه مردی شدم که درگوشه حیاط جدا از بقیه ایستاده از همان روز نظر من را به خود جلب کرد. از خود با تعجب سوال کردم چه طور شده یک مرد در جلسات اولیا آمده است؟! ( حضور پدران در جلسات مشاوره معلمان آنقدر کم رنگ شده است که حضور گاه به گاه یک پدر مورد تعجب واقع می شود)
مشکل فاطمه گوشه گیری و انزوا طلبی بود، پدرش چندین بار مراجعه کرده بود و از افت تحصیلی و بی علاقگی او در انجام تکالیف صحبت کرده بود و از اینکه علاقه ای ندارد که با سایر دانش آموزان دوست شود و همیشه توی لاک خودش است، نگران بود و خواستار حل مشکل دخترش شده بود.
حس انسان دوستان و مقتضیات شغل اینجانب ایجاب می کرد که نسبت به حل این مشکل باید احساس وظیفه نموده و تمام سعی و فکر خود را بکار انداخته تا مشکل این دانش آموز را حل کنم .
توصیف وضعیت موجود(تشخیص مسئله)
دبستان یاسین در روستای رشتقون 17 کیلومتری جاده الموت در شمال شرقی قزوین واقع شده است و مرکز مجتمع شهید لشگری می باشد.این مجتمع 5 روستا را با 570 دانش آموز و نو آموز تحت پوشش دارد که مدارس تابعه با معاون مدرسه و یا معاون آموزگار اداره می شوند .
تمام دانش آموزان روستای رشتقون بومی آن روستا نیستند و بعلت نزدیکی به شهر، یک روستای مهاجر پذیر محسوب شده و اقشار مختلف که اکثرا کارگرو کشاورز هستند سکونت دارند.
فاطمه با پدرش زندگی می کند.او از تهران به علت جدایی والدینش به این روستا مهاجرت کرده است.او دختری با قد متوسط،یک مقدار اضافه وزن و با عینک برچشمان سیاه ریزش می باشد که با دوستانش نمی جوشد و سرش همواره پایین و در ردیف یکی مانده به آخر کلاس نشسته است. فاطمه را از وقتی شناختم و به رفتار او حساس شدم که ،پدرش برای شرکت در جلسه مشاوره به دعوت معلم به دبستان آمده بود او تنها مردی بود که در گوشه حیاط جدا از بقیه ایستاده بود. قبل از ورود به جلسه به اتاقم آمد و گفت: آقا این جلسه اجباری است ؟ نمی شه من را معاف کنید؟ پرسیدم چرا؟ گفت آخه همه خانم هستند ؟ پرسیدم چرا مادرش نیامده ؟ گفت بیمار بود نتواست. به او گفتم با خانم معلمش صحبت کن و نکات لازم را برای شما توضیح دهد.این گفتگوی کوتاه زمینه ای شد تا هفته بعد نیز مراجعه کند و درخصوص مشکل فاطمه با من صحبت کند. و از من خواست برای حل مشکل او فکری بکنم.
پدر و مادر فاطمه باهم دختر خاله و پسر خاله هستند، دو تا فرزند دارند یکی پسر که از خدمت سربازی آمده و مجرد است و جدا زندگی می کند، دیپلمش را گرفته و شاغل است..دیگری، فاطمه است که در کلاس پنجم درس می خواند و با پدرش زندگی می کند.پدر و مادرش بیست سال زندگی مشترک داشتند و دو سال است با هم اختلاف پیدا کرده و منتظر رای دادگاه برای طلاق می باشند.مادر فاطمه شاغل است و در خانه پدر و مادرش زندگی می کند.پدر فاطمه که بعد از اختلاف با همسرش از تهران به این روستا مهاجرت کرده و با تهیه یک منزل اجاره ای و یک مغازه فتوکپی و خدمات کامپیوتری با فاطمه زندگی می کند.او مرد تقریبا چاق با قد کوتاه و خوش مشربی می باشد.نسبت به سرنوشت فرزندش احساس مسئولیت می کند و برای رجعت به زندگی مشترک بی تمایل نیست. او همسرش را مسئول جدایی می داند و معتقد است که او آدم پر توقعی است و انتظارات زیادی از من در زندگی دارد.و معتقد است او از اول هم من را دوست نداشت و وساطت اقوام به این ازدواج انجامید .ولی برادر فاطمه هر دو را مقصر می داند و می گوید آنها هر دو لجباز هستند و از موضع خودشان کوتاه نمی آیند.
هر علت و معلولی که به این جدایی دامن زده است و یا هرکسی که مقصر بوده و یا نبوده آنچه که فعلا ثمره این عدم تفاهم شده است ، یک دختر یازده ساله است که دچار کم رویی و انزاوطلبی شده است و از زندگی دور از محبت مادر رنج می برد و نمی تواند مانند سایر بچه ها از زندگی لذت ببرد.
مسئله مطرح در این پژوهش پیدا کردن مقصر نیست بلکه به این مسئله می پردازد که چگونه با این چنین دانش آموزانی که به هر دلیلی با این مشکل مواجه می شوند برخورد کرده و مشکل او را حل نموده و ادامه زندگی با این شرایط واقعی را برای او سهل تر نماییم.
گردآوری اطلاعات ( شواهد یک)
از روشهای مشاهده ، مصاحبه برای جمع آوری اطلاعات در این پژوهش در شواهد یک و دو استفاده شده است.
برای حل مشکل او می بایست از شرح حال زندگیش اطلاع پیدا می کردم . گوش دادن به درد دل پدری که نگرانی از آینده فرزند دلبندش در چشمانش برق می زد و خودش داوطلبانه پیش قدم شده بود بهترین گزینه برای گرفتن اطلاعات بود. لذا کارم را با مصاحبه از پدرش شروع کردم .
مصاحبه :
جلسه اول( 10/7/89):
– خوب ، جناب آقای —- اگر واقعا تمایل داری ما مشکل فاطمه را حل کنیم باید صادقانه قصه زندگیت را برایم تعریف کنی البته تا انجا که فکر می کنی به مشکل فاطمه ارتباط دارد.
پدر اینگونه توصیف می کند::
مادرش دختر خاله ام است. نمی دانم چرا از من بدش می آید.از اول هم از من خوشش نمی آمد. تقصیر خاله ام بود که این وصلت را جور کرد. ما از اول هم در زندگی مشترک با هم تفاهم نداشتیم اما به خاطر حفظ آبرومان گذشت می کردیم و به نفع هم دیگر کوتاه می آمدیم البته بیشتر اوقات من کوتاه می آمدم .بعد که بچه دار شدیم بخاطر بچه ها زندگی مان بهتر شد .بنده در شرکت کار می کردم و وضع حقوقم هم بد نبود .اما شرکت ورشکست شد و من از کار بیکار شدم .از این به بعد بود که کمک اختلاف ما شدید شد.بهانه های مختلف می آورد و بنای ناسازگاری را گذاشت .
– چند سال با هم زندگی مشترک داشتید؟
– 20 سال
-چند فرزند دارید؟
-دوتا
– آن یکی چه طور است ؟
-او پسر 18 ساله است و مشغول کار می باشد. با او مشکلی نداریم.
– بعد از بیست سال به این فکر افتادید که همدیگر را دوست ندارید؟!
-البته بهانه اش این بود که من کار دست حسابی ندارم .
– معتاد هم بودی ؟
– نه اصلا به هیج وجه
-از فاطمه بگو ، مشکل او چیست؟
-فاطمه دختر حساسی است ، دوست دارد با با هم آشتی کنیم و در کنار هم باشیم .بیشتر توی خودش است و با خودش سرگرم است .مدرسه را دوست ندارد .هر روز او را با اکراه به مدرسه می آورم. می گوید همه ی بچه ها با مادرشان مدرسه می آیند و من خجالت می کشم. خلاصه اینکه اعصابم را خورد کرده است و نمی دانم با او چکار کنم ؟
-چند مدت است که این طور شده است ؟
-از وقتی که از تهران به اینجا آمدیم ( شش ماه پیش ) کم کم بهانه های او شروع شده است و این آواخر هم خیلی کم حرف شده و سعی می کند کمتر با صحبت کند.
-شما بفرمایید که دقیقا چه تقاضای دارید و چه کمکی از دست ما بر می آید.
– شما اگر با مادر فاطمه تماس بگیرید و با او صحبت کنید شاید شکایتش را پس بگیرد و بخاطر دخترش به زندگیش بر گردد. البته از طرف من نگویید که فعلانی چنین تقاضایی کرده است.
– چشم من در اولین فرصت با او صحبت خواهم کرد. و در ضمن مطمئن باشید که ما از هیچ کوششی برای حل مشکل فاطمه دریغ نخواهیم ورزید و هر طور شده مشکل او را بر طرف می کنیم اما شما هم باید قول بدهی که با ما همکاری لازم را داشته باشید. (شماره مادرش را یادداشت تا در فرصت مقتضی با او تماس بگیرم)
او خوشحال از این جلسه بیرون رفت و از چهره او مشخص بود که انرژی مثبت گرفته و به حل مشکل فرزندش در آینده امید وار شده است.
جلسه دوم( 17/7/89):
-با مادرش که موفق نشدم تماس بگیرم ولی با مادربزرگش صحبت کردم .او قول داد وقتی که دخترش برگردد به او بگوید که بامن تماس بگیرد ولی فعلا که یک هفته می گذرد و خبری نیست .به نظر من حال که مادرش راضی به بازگشت نیست شما خودت باید واقعیت را بپذیری و برای مشکل فاطمه نهایت سعی و تلاش خود را بکنی.ارتباط عاطفی ات را با او بیشتر کن. زودتر به منزل بیا. و نگذار زیاد تنها باشد. از دوستانش بخواه در غیاب تو به منزل بیایند و با فاطمه بازی کنند و تکالیف مدرسه را انجام دهند.هدیه مناسب برایش بخر و تشویقش کن. همچنین ارتباطت را با مدرسه بیشتر کرده و با معلمش صحبت کن .
– همه اش تقصیر مادرش است ، من می دانستم او نمی گذارد خانمم برگردد . من به دنبال زدن یک مغازه فتوکپی و کار های کامپیوتری در این روستا هستم .و بنا دارم که خانه ام را نیز عوض کنم . اینجا که هستیم اتاقش کوچک و دلگیر است .احساس می کنم فاطمه خوشش نمی آید.
– حتما این کار را بکن .تغییر در محل زندگی می تواند روحیه او را عوض کند.( او را تشویق به تغییر خانه کردم.)
مصاحبه با معلم نیز می توانست به شناخت من از فاطمه کمک کند.
– خانم …، نظر شما در رابطه با فاطمه چیست؟
-درسش زیاد تعریف ندارد.او بیشتر توی خودش است. توجه ای به درس ندارد. با بچه ها نمی جوشد. چند بار با پدرش صحبت کرده ام ولی هیچ فایده ای نداشته است.
– با توجه به اینکه فاطمه با پدرش زندگی می کند و از محبت مادر محروم می باشد. لطف کنید یک مقدار توجه تان را به او بیشتر کنید .و محبت کنید. به بهانه های مختلف تشویق کنید و جایزه بدهید. و در کار گروهی مشارکت دهید و بچه ها سفارش کنید با او دوست شوند. و سعی کنید به او مسئولیت بدهید.
– من تا آنجا که از دستم بر بیاید برای بهبود فاطمه ازهیچ کوششی دریغ نمی کنم.ولی او خودش تمایلی برای دوست شدن ندارد و با بچه ها نمی جوشد.
انتخاب راه حل های ممکن
معلمان و والدین در رفع مشکلات کودکان گوشه گیر نقش بسزایی دارند و با صمیمیت و محبت باید به تمام تغییرات رفتاری مناسب و موفقیت آمیز آنان توجه کرده ، آنان را تشویق کنند و بدین وسیله کودکان را به سوی فعالیتهای اجتماعی سازنده در مدرسه و خانه راغب سازند . بردن به گردشهای علمی ، تشویق به سخن گفتن در حضور والدین و دوستان و بستگان و جرات دادن به او بدین معنی که می تواند در برابر جمع سخن بگوید و شرکت دادن در فعالیتهای هنری و ایفای نقش در نمایشنامه ها از جمله اعمالی است که مهارتهای اجتماعی دانش آموزان و کودکان را افزایش می بخشد و آنان را در مبارزه با گوشه گیری یاری می دهد ( شفیع آبادی ،1374، ص 97).
با توجه به اطلاعاتی که از طریق مصاحبه با پدر و معلم فاطمه بدست آوردم و همچنین مطالعه کتاب های روانشناسی تربیتی و مراجعه به اینترنت و مشورت با چند تن از مشاوران راه حل هایی که برای درمان گوشه گیری مفید بود به شرح ذیل لیست کردم:
1. صحبت با مادر فاطمه و تشویق او به بازگشت قبل از اینکه حکم طلاق صادر شود.این بهترین و موثرترین راه برای حل مشکل فاطمه بود.
2. صحبت با پدر فاطمه و اینکه او خودش را با واقعیت موجود وفق داده و برای زندگی فاطمه از هیچ کوششی دریغ نورزد: به او احترام بگذارد،محبت کند، به درس هایش توجه کند،به خواسته هایش توجه کند، پای صحبت هابش بنشیند، با او در انجام امور منزل مشورت کند،مسئولیت بدهد، تشویق کند، با مدرسه در ارتباط باشد.
3. صحبت با معلم فاطمه؛به او محبت کند،مسئولیت بدهد، توجه داشته باشد.تشویق کند، درکارهای گروهی مشارکت دهد.
4. صحبت با معاونین آموزشی و پرورشی:حمایتهای عاطفی در جهت تقویت اعتماد به نفس دانش آموز، واگذاری مسولیت های مناسب با تو جه بر میزان توان جسمی و روحی دانش آموز،تشویق و زمینه سازی حضور در فعالیت های جمعی و گروهی مانند انتظامات ، مراسم صبحگاهی، گروه سرود و نمایش و شورای دانش آموزی
انتخاب راه حل مناسب ، اعتبار بخشی و اجرای راه حل
با توجه به شرایط زندگی فاطمه به نظر می رسید.شاید کمک به بازگشت مادرش بهترین گزینه برای سرو سامان دادن زندگی فاطمه باشد و دیگر نیاز به هیچ اقدامی نباشد. چون مشکل از سرچشمه یعنی از جایی که بوجود آمده بود حل می شد .لذا قبل از هر چیز سعی نمودم به توصیه پدرش چندین بار با مادرفاطمه تماس بگیرم و با او صحبت کنم و شاید متقاعدش نمایم و به زندگی مشترکشان برگردد اما متاسفانه او هیچ وقت به تلفن های من پاسخ نداد و فقط توانستم با مادربزگ و برادر فاطمه تماس بگیرم که آنها هیچ کمکی به من برای فراهم کردن زمینه تماس تلفنی با مادر فاطمه نکردند. لذا وقتی از این اقدام مایوس شدم در صدد بر آمدم این مشکل را از طریق علمی و با نظر متخصصان علم روانشناسی و تعلیم تربیت حل نمایم.
بهترین راه حل ممکن محبت کردن و دادن مسئولیت بود.لذا به افرادی که در تعلیم وتربیت فاطمه ارتباط مسقیم داشتند، من جمله پدر ، معلم ، معاونت آموزشی، معاونت پرورشی، مربی ورزش توصیه شد به فاطمه توجه بیشتری داشته و به او در عرصه های مختلف ، مثل عضویت شورای مدرسه ، بهداشت یار و انتظامات ، مبصری، گروه سرود ، نمایش ، مشاوره در امور منزل و ….
موثر ترین فرد در زندگی فاطمه و اینکه بیشترین تاثیر را می توانست در تعلیم وتربیت او داشته باشد، پدرش بود، لذا با او بطور مفصل در چندین جلسه صحبت شد و تاکید گردید که جای خالی محبت مادرش را پر کند. وقت بیشتری را در منزل برای او اختصاص دهد. سعی کند هر روز صبح ها تا جلوی درب مدرسه او را مشایعت کند، بعد از ظهرها زودتر به منزل برگردد، در انجام امور منزل با او مشورت کند. منزل نامناسب استیجاری خود را تغییر دهد. ارتباطش را با معلم فاطمه بیشتر نموده و زمینه را برای ارتباط بیشتر او با دوستانش فراهم نماید.
شخص دومی که می توانست تاثیر زیادی در شخصیت فاطمه داشته باشد و به او در حل مشکلش کمک کند معلم او بود.به معلمش توصیه شداو را در کارهای گروهی درگیر کند و به او مسئولیت بدهد .همچنین محبت خود را از او دریغ نکند. از آنجایی که معلم فاطمه شخصی دلسوز و مهربان و علاقه مند به امور پژوهشی بود نهایت همکاری را داشتند . او را به عنوان نماینده کلاس انتخاب کردند .و به سایر دانش آموزان توصیه نمودند که با فاطمه دوست شده و او را در کار های گروهی مشارکت دهند.
فاطمه در انتظامات مدرسه به معاون آموزشی کمک می کرد و عضو گروه سرود هم بود.
اهم راهکار های ارائه شده به شرح زیر می باشد:
– دادن مسئولیت توسط معاونت پرورشی ، آموزشی و معلم کلاس
– جابجایی محل سکونت و عوض کردن خانه توسط پدرش
– توجه کردن به دانش آموز توسط معلم و مدیر و معاون آموزشی
– تشویق کردن در مناسبت های مختلف چه از نظر درسی و چه از نظر پرورشی
– بردن اردو و گردش های علمی
– شرکت پدرش در پیاده روی روز خانواده به زمین های اطراف روستا به همراه فاطمه
– فراهم کردن زمینه مشارکت پدرش با مدرسه مانند تعمیر دستگا های فتوکپی و کامپیوتر
گرد آوری اطلاعات( شواهد 2)
مشاهده :چند مدت بود که رفتار فاطمه را از نزدیک بطور غیر مستقیم زیر نظر داشتم. در کلاس که می رفتم می دیدم در بحث ها مشارکت دارد.اظهار نظر می کند. می خندد و خوشحال است. در حیاط دست درگردن دوستانش می اندازد و قدم می زند. او اجتماعی تر شده، سلام می کند.خوشحال است، دیگر سرش پایین و منزوی نیست. اگر کسی از اول او نمی شناخت متوجه نمی شد او واقعا مشکل داشته باشد.
مصاحبه با پدر فاطمه( اردیبهشت 90)
-حال فاطمه چه طور است ؟ وضعیت روحی و درسی او چگونه است؟
– من نمی دانم که چگونه زحمات شما را جبران کنم ، فاطمه خیلی بهتر شده است هم از نظر درسی و هم از نظر روحی.این برنامه اردوی تهران شما در روحیه فاطمه خیلی تاثیر خوبی داشت.من از وضعیت تحصیلی او راضی هستم.
-فکر می کنید کدام برنامه ی ما در رفتار او تاثیر بیشتری داشته است؟
-این مسئولیت هایی که به او داده بودید او را خیلی خوشحال می کرد . وقتی به خانه می آمد با خوشحالی می گفت : بابا امروز مبصر شده ام . یا اینکه من انتظامات هستم و … این برنامه اردوی شما به تهران هم خیلی خوب بود و در روحیه فاطمه واقعا تاثیر مثبت گذاشت .دست شما وخانم معلمش درد نکند .
مصاحبه با معلم فاطمه(اردیبهشت 90)
– با تشکر از زحماتی که برای فاطمه و سایر دانش آموزان کشیدید .به نظر شما وضعیت فاطمه تغییر کرده است یا نه ؟
-وضعیت تحصیلی فاطمه نسبت اوایل سال بهتر شده و از نظر روحی هم خیلی بهتر شده. دیگه آن حالت گوشه گیری که داشت ، ندارد. با بچه ها می جوشد، درکلاس سر حال است.در کارهای گروهی مشارکت دارد. در بین امتحانات جشن تولد گرفته و دوستانش را دعوت کرده است .چون در فکر تدارکات جشن بوده امتحان درس تاریخ را خوب نداده است به همین دلیل نمره تاریخ او افت کرده است.
– به نظرمن ،اینکه او از آن حالت گوشه گیری که در اویل سال داشت به این مرحله رسیده است که دوستانش را به جشن تولد دعوت می کند و در روابط اجتماعی اش پیشرفت کرده است خیلی با ارزش تر از دو نمره افتی است که در درس تاریخ آورده است.
-در مجموع من از وضعیت فاطمه راضی هستم.
وضعیت تحصیلی
مشاهده کارنامه نوبت دوم او گویای این مطلب است که وضعیت درسی او در نوبت اول و دوم تغییر چندانی نداشته است در بعضی دروس کاهش و بعضی دروس افزایش داشته است. او با معدل کل 66/17 قبول شد.
نوبت
قرآن
هدیه
املا
انشا
قرائت فارسی
تاریخ ومدنی
جغرافیا
ریاضیات
علوم تجربی
هنر
ورزش
معدل
اول
18
18
15
17
20
15
18
16
19
19
20
17.73
دوم
18
18
18
17
19
13
16
19
17
19
20
17.64
نتیجه
فاطمه دانش آموز کلاس پنجم در دبستان یاسین رشتقون از مدارس تابعه ناحیه دو آموزش و پرورش استان قزوین و مرکز مجتمع اموزشی و پرورشی شهید لشگری در سال تحصیلی 90-89 تحصیل می کرد. مشکل او گوشه گیری و انزواطلبی بود که با تاکید بر روشهای علمی و مشاوره با افراد اهل فن و متخصص تعلیم وتربیت ، همکاری و مشارکت معلم و پدرش به حول قوه الهی حل شد .
توجه کردن ، دادن مسئولیت ، محبت کردن ، مشارکت دادن در امور منزل و مدرسه از جمله اقدامات موثری بود که به فاطمه کمک کرد تا در شرایط عادی مانند سایر دانش آموزان به زندگی خود ادامه دهد. و بتواند با مشکل عدم مهر مادری کنار بیاید و خود را با زندگی موجود وفق دهد.
مبانی نظری پژوهش
کودک کمرو هر چند که برای دیگران ناراحتی ورنجش ایجاد نمی کند لکن ممکن است
به علت دنج تاشی از احساس نا امنی وبی کفایتی در خود جزء ناشادترین کودکان
باشد. درنتیجه پیوسته بد نیای درون خویش پناه می برد. و اگر در مورد رفتار غیر اجتماعی این قبیل کودکان و نوجوانان چاره ای اندیشیده نشود احتمالا خطرناکترین و مساعد ترین وضع را برای ابتلاء به اسکیزو فرنی (جنون خواهند داشت . هر چند که همه کودکان کمرو و منزوی به بیماری روانی دچار
نمی شوند لکن تعدادی از آنان قربانی این بیماری خواهند بود.گوشه گیری، کم رویی و انزوا طلبی عارضه ای است که باعث می شود کودک و نوجوان از برقرار کردن ارتباط با افراد و محیط خارج دوری کنند. این کودکان و نوجوانان نوعاً با تقلیل یافتن علایق ذهنی و عاطفی نسبت به اطرافیان خود از داشتن دوستان نزدیک و صمیمی محروم اند. نوجوانی که کم رو و گوشه گیر است، معمولاً از حضور در فعالیت های جمعی سرباز می زند و فقط با تک دوست خود که نوعاً به او بسیار وابسته می شود اوقات خود را سپری می کند.
گوشه گیری
گوشه گیری از نظر لغوی به معنی تنها و مجرد و در خلوت نشستن و از جمع کناره گرفتن است . گوشه کیر کسی است که از مردم دوری می کند و عزلت می گزیند و بدان وسیله خود را با محیط اطراف سازگار می سازد؛ البته هر نوع عزلت و در تنهایی ماندن ، گوشه گیری تلقی نمی شود . هر انسان گاهگاهی دوست دارد تنها باشد تا به خود شناسی و حل مشکلات زندگی بپردازد. گوشه گیری زمانی حالت بیماری پیدا می کند که فرد از آمیزش با جمع و همنوعان بیزار و بیمناک باشد. در این مورد، اگر گوشه گیری بموقع درمان نشود به پیدایش حالت روانی شدید و افسردگی منجر می شود (شفیع آبادی ، 1374، ص 94)
یک کودک ممکن است به دلایل مختلف نتواند با کودکان دیگر ارتباط متقابل برقرار سازد. یکی از دلایل ممکن است به ترس از عکس العمل هایی از قبیل مورد حمله واقع شدن ، نادیده گرفته شدن ، یا مورد تمسخر قرار گرفتن مربوط باشد . مع هذا ، دلایل دیگر با ناتوانی کودک از فرا گرفتن مهارتهای اجتماعی مورد نیاز برای برقرار کردن ارتباط متقابل موثر و مفید با همسن و سالان ارتباط داشته باشد . برای مثال ، کودکی که نمی داند چگونه با دیگران بازی کند به احتمال زیاد ارتباط با کودکان دیگر را ناخوشایند و تشویش انگیز خواهد یافت. در این صورت، کناره گرفتن از گروه بر اثر تقلیل اضطراب تقویت می شود .
نمونه ای از کودکانی که گوشه گیری اجتماعی آنان به کمبود مهارتهای اجتماعی بر می گردد توسط بول، استوارد، هریس و بر ارائه شده است. این مولفین درباره بچه ای کودکستانی که نمی دانست چگونه از وسایل زمین بازی استفاده کند گزارش داده اند . در نتیجه این کمبود ، کودک مزبور به ندرت با کودکان دیگر ارتباط متقابل برقرار می کرد ولی پس از آنکه محققین مورد بحث طرز استفاده از وسایل زمین بازی را به او یاد دادند تماسهای بدنی و کلامی کودک با کودکان دیگر و نیز شرکت او در بازیهای مستلزم همکاری
با دیگران به سرعت افزایش پیدا کرد. متاسفانه گوشه گیری اجتماعی تنها از طریق تقویت منفی ناشی از تقلیل اضطراب حفظ نمی شود بلکه تقویت مثبتی نیز که غالبا به صورت توجه بیشتر افراد بزرگسال به کودک "خجالتی " بروز می کند باعث نگهداری این حالت می گردد .
علایم و نشانه ها
گوشه گیری با یک سلسله علایم متعدد و به هم پیوسته همراه است . گوشه گیر چون مشکلاتش را نمی تواند در عالم واقعیت حل کند ، به تخیل فرو می رود و به خیالبافی می پردازد . او انسانی است بی هدف و نمی داند چه باید بکند و برای آینده اش چه طرحی بریزد. از مردم گریزان است و هر تمنا و خواهش را یک تحمیل تلقی می کند و در برابر آن بشدت مقاومت می کند ؛ از این رو ، اطرافیان دچار تضاد و کشمش می شود. برای دفاع از حقش اقدام نمی کند و کناره گیری را بر تلاش ترجیح می دهد .
محدود ساختن تمام جنبه ها و فعالیتهای زندگی ، خجالت و سکوت ، محرومیت ، ناتوانی در برقراری رابطه با دوستان و معلمان ، فرار از فعالیتهای اجتماعی و به تعویق انداختن انجام دادن کارها ،
بی حوصلگی و کسالت و احساس خستگی و نگرانی از آینده ، کمک نخواستن از دیگران ، هنگام نیاز ، در انجام دادن کارها از این شاخه به آن شاخه پریدن ، سازش با وضع موجود و اعتراض نکردن به آن ، حتی در صورت احساس ناراحتی و نگرانی ، احساس پوچی و بی ارزشی ، ابراز وجود نکردن، تسلیم شدن در برابر خواسته های دیگران ،تقصیر گناهان را به گردن گرفتن ،ناتوانی در بروز احساس خصومت و پرخاشگری ، اجتناب از رقابت ، درون گرایی و در خوى فرو رفتن، زود رنجی ، داشتن نگرش منفی و بدبینانه به اطرافیان ، مطرح نکردن اشکالات درسی در کلاس و عقب ماندگی درسی در بین دانش آموزان گوشه گیر بسیار مشاهده می شود .
علائم گوشه گیری را بطور خلاصه به شرح ذیل می توان بر شمرد:
1-به تخیل فرو می رودوبه خیالبافی می پردازد 2- ازمردم گریزان است وهر تمنا وخواهش را یک تحمیل تلقی می کند ودر برابرآن مقاومت می کند 3- برای دفاع ازحقوقش اقدام نمی کند وکنار ه گیری را برتلاش ترجیح می دهد 4- محدود ساختن تمام جنبه هاوفعالیت های زندگی 5-خجالت و سکوت 6- ناتوانی در برقراری روابط با دوستان ومعلمان 7- فرار از فعالیتهای اجتماعی وبه تعویق انداختن انجام دادن کارها 8- بی حوصلگی وکسا لت واحساس خستگی ونگرانی از آینده 9- کمک نخواستن از دیگران هنگام نیاز10- درانجام دادن کارها از این شاخه به آن شاخه پریدن 11- ساز ش با وضع موجود واعتراض نکردن به آن حتی در صورت احساس ناراحتی12- احساس پوچی وبی ارزشی 13- ابراز وجود نکردن 14- تسلیم شدن دربرابر خواسته های دیگران 15- تقصیر گناهان را به گردن دیگران انداختن 16- ناتوانی دربروز احساس خصومت وپرخاشگری 17-اجتناب از رقابت 18- درون گرایی و در خود فرو رفتن 19- زود رنجی وزود گریستن 20- پریشانی وبی قراری 21- غیبت از مدرسه 22- بی علاقگی به کلاس 23- عدم تمرکز حواس 24- اختلال در خوراک وحواس 25- بی اعتنای به وقایع اطراف 26- بی اعتمادی نسبت به توانایی های خود 27- داشتن نگرش منفی و بد بینانه به دیگران 28- مطرح نکردن مشکلات درسی درکلاس وعقب ماندگی درسی
علل
عوامل متعددی موجب گوشه گیری می شود. غم و اندوه شدید و مداوم ، فقر و تنگدستی ، احساس گناه ، ضعف و نقص جسمانی ، تکبر و غرور، احساس حقارت شدید، عقب ماندگی درسی ، پذیرفته نشدن در خانه و مدرسه ، حسادت و انتقام جویی ، احساس ترس و نا امنی ، نابسامانی های خانوادگی ، طلاق ، بی پاسخ گذاشتن پرسشهای کنجکاوانه کودکان ، بی حوصلگی در برقراری ارتباط سالم با کودکان ، نبودن الگوی اجتماعی مطلوب در خانه، محرومیت از محبت مادر، عدم حضور پدر ، اعتیاد والدین ، شکستها و ناکامیهای پی در پی ، اختلال در عملکرد غدد فوق کلیوی ، حمایت افراطی کودک همراه با چشم پوشی شدید ، بیماریهای طولانی کودک ، انتقال کودک به مدرسه و مکان جدید، تبعیض و انتقادها و بهانه گیریهای مستمر و بی مورد والدین و معلمان در بروز گوشه گیری نقش بسزایی دارد . در مواقعی گوشه گیری و فرار از موقعیت مخاطره انگیز ، معقول ترین شیوه برای مقابله با ناکامی به شمار می رود . در این زمینه ، مشخص شده است که علت اصلی گوشه گیری برخی زندانیان در زمان جنگ اول در بازداشتگاههای آلمان ، غلبه بر وحشت و فشار وارد شده، بوده است . در این حالت ، عواملی نظیر شدت فشار و ترس ، غیر ممکن بودن فرار و بیماری های جسمی در تشدید گوشه گیری زندانیان موثر بوده است. در خود فرو رفتن نوجوان در دوره بلوغ نیز ممکن است به گوشه گیری بینجامد؛ به عبارت دیگر زمانی ، گوشه گیری نوجوان با تفکر درباره طبیعت و خویشتن و مشاهده و تجزیه و تحلیل امور پیرامون همراه است که از کنجکاوی او نشات می گیرد و بدان وسیله نوجوان می خواهد به چراهای درونی خود پاسخ دهد. همچنین هرگاه نوجوان در سازگاری با محیط اجتماعی شکست بخورد، احتمال می رود گوشه گیر شود (شفیع آبادی،1374،ص)
معالجه گوشه گیری
از آنجا که گوشه گیری کودکان معمولا نه به صورت اجتناب از افراد بزرگسال بلکه به صورت کناره گیری از کودکان جلوه می کند، هدف درمان باید افزایش ارتباط متقابل با همسن و سالان کودک باشد . قسمت عمده کارهایی که درباره کودکان گوشه گیر انجام گرفته با استفاده از کودکان بالنسبه عادی کودکستان بوده است ، ولی آموزش مهارتهای اجتماعی را می توان در مورد کودکان شدیدا ناراحت نیز انجام داد . بدیهی است با کودکانی که آشفته و مختل هستند به بیش از ده جلسه آموزش نیاز است تا بتوان از ثبات و دوام نتایج درمانی اطمینان حاصل نمود (مهریار، 1370، ص 292) .
معلمان و والدین در رفع مشکلات کودکان گوشه گیر نقش بسزایی دارند و با صمیمیت و محبت باید به تمام تغییرات رفتاری مناسب و موفقیت آمیز آنان توجه کرده ، آنان را تشویق کنند و بدین وسیله کودکان را به سوی فعالیت های اجتماعی سازنده در مدرسه و خانه راغب سازند .
بردن به گردشهای علمی ، تشویق به سخن گفتن در حضور والدین و دوستان و بستگان و جرات دادن به او بدین معنی که می تواند در برابر جمع سخن بگوید و شرکت دادن در فعالیتهای هنری و ایفای نقش در نمایشنامه ها از جمله اعمالی است که مهارتهای اجتماعی دانش آموزان و کودکان را افزایش می بخشد و آنان را در مبارزه با گوشه گیری یاری می دهد ( شفیع آبادی ،1374، ص 97).
خلاصه
– گوشه گیری ( تعریف لغوی ) :به معنی تنهایی و در خلوت نشستن و از جمع کنار ه گرفتن است .کودک یا نوجوان گوشه گیر از برخورد با دیگران دوری می کند و به صورت افراطی سعی در جدا شدن از آنها دارد . در فعالیتهای گروهی همکاری و مشارکت لازم را ندارد و نیز از شرکت در بازی های دسته جمعی خوداری می کند و از جهت کلامی در عین حال که قادربه تکلم وهم صحبتی است ، کمتر رابطه بر قرار می کند از بیان خواسته ها و نظرات خود در بین دیگران خوداری می کند .
-گوشه گیری ( کمروی -انزواطلبی ) عارضه ای است که باعث می شود کودک و نو جوان از بر قرار کردن ارتباط با محیط خارج دوری کنند . این کودکان و نو جوانان نوعا با تقلیل یافتن علایق ذهنی و عاطفی نسبت به اطرافیان خود از داشتن دوستان نزدیک و صمیمی محرومند .و جوانی که کمرو و گوشه گیر است معمولا ازحضور درفعالیت ها ی جمعی سر باز می زند و فقط با تک دوست خود که نوعا بسیار به او وابسته می شود اوقات خود را سپری می کند. (ماهنامه پیوند )
مشکل فاطمه گوشه گیری و انزوا طلبی بود، پدرش چندین بار مراجعه کرده بود و از افت تحصیلی و بی علاقگی او در انجام تکالیف صحبت کرده بود و از اینکه علاقه ای ندارد که با سایر دانش آموزان دوست شود و همیشه توی لاک خودش است، نگران بود و خواستار حل مشکل دخترش شده بود.
فاطمه با پدرش زندگی می کند.او از تهران به علت جدایی والدینش به این روستا مهاجرت کرده است.او دختری با قد متوسط،یک مقدار اضافه وزن و با عینک برچشمان سیاه ریزش می باشد که با دوستانش نمی جوشد و سرش همواره پایین و در ردیف یکی مانده به آخر کلاس نشسته است.
با توجه به شرایط زندگی فاطمه به نظر می رسید.شاید کمک به بازگشت مادرش بهترین گزینه برای سرو سامان دادن زندگی فاطمه باشد و دیگر نیاز به هیچ اقدامی نباشد. چون مشکل از سرچشمه یعنی از جایی که بوجود آمده بود حل می شد .لذا قبل از هر چیز سعی نمودم به توصیه پدرش چندین بار با مادرفاطمه تماس بگیرم و با او صحبت کنم و شاید متقاعدش نمایم و به زندگی مشترکشان برگردد اما متاسفانه او هیچ وقت به تلفن های من پاسخ نداد و فقط توانستم با مادربزگ و برادر فاطمه تماس بگیرم که آنها هیچ کمکی به من برای فراهم کردن زمینه تماس تلفنی با مادر فاطمه نکردند. لذا وقتی از این اقدام مایوس شدم در صدد بر آمدم این مشکل را از طریق علمی و با نظر متخصصان علم روانشناسی و تعلیم تربیت حل نمایم.
بهترین راه حل ممکن محبت کردن و دادن مسئولیت بود.لذا به افرادی که در تعلیم وتربیت فاطمه ارتباط مسقیم داشتند، من جمله پدر ، معلم ، معاونت آموزشی، معاونت پرورشی، مربی ورزش توصیه شد به فاطمه توجه بیشتری داشته و به او در عرصه های مختلف ، مثل عضویت شورای مدرسه ، بهداشت یار و انتظامات ، مبصری، گروه سرود ، نمایش ، مشاوره در امور منزل و ….
اهم راهکار های انجام شده برای درمان گوشه گیری دراین پژوهش عبارت اند از :
– دادن مسئولیت توسط معاونت پرورشی ، آموزشی و معلم کلاس
– جابجایی محل سکونت و عوض کردن خانه توسط پدرش
– توجه کردن به دانش آموز توسط معلم و مدیر و معاون آموزشی
– تشویق کردن در مناسبت های مختلف چه از نظر درسی و چه از نظر پرورشی
– بردن اردو و گردش های علمی
– شرکت پدرش در پیاده روی روز خانواده به زمین های اطراف روستا به همراه فاطمه
– فراهم کردن زمینه مشارکت پدرش با مدرسه مانند تعمیر دستگا های فتوکپی و کامپیوتر
فاطمه دانش آموز کلاس پنجم در دبستان یاسین رشتقون از مدارس تابعه ناحیه دو آموزش و پرورش استان قزوین و مرکز مجتمع آموزشی و پرورشی شهید لشگری در سال تحصیلی 90-89 تحصیل می کرد. مشکل او گوشه گیری و انزواطلبی بود که با تاکید بر روشهای علمی و مشاوره با افراد اهل فن و متخصص تعلیم وتربیت ، همکاری و مشارکت معلم و پدرش به حول قوه الهی حل شد .
توجه کردن ، دادن مسئولیت ، محبت کردن ، مشارکت دادن در امور منزل و مدرسه از جمله اقدامات موثری بود که به فاطمه کمک کرد تا در شرایط عادی مانند سایر دانش آموزان به زندگی خود ادامه دهد. و بتواند با مشکل عدم مهر مادری کنار بیاید و خود را با زندگی موجود وفق دهد.
پیشنهادات
در پایان چند توصیه به آموزگاران محترم دارم:
-دادن مسئولیت بهترین گزینه برای حل مشکل دانش آموزان گوشه گیر می باشد
-تشویق کردن می تواند اعتماد بنفس آنها را افزایش دهد.
-برگزاری گردش های علمی و اردو ها به منظور تعامل با سایر دانش آموزان بسیار مفید است.
– فراهم کردن زمینه برای ارائه گزارش و سخنرانی پیرامون مسائل درسی و کار گاهی توسط این چنین دانش آموزان برای بر طرغ کردن مشکل گوشه گیری انان مفید است.
-در س هنر فرصت خوبی است تا در پایان فعالیت هنری به نقد هنری و خود ارزیابی پرداخته شود و مجال نقد و ارزیابی به انها داده شود .
-شناخت، پیش مقدمه انجام هر اقدامی می باشد. لذا توصیه می گردد که معلمان عزیز از همان روز های اول سال تحصیلی با کمک مسئولین مدرسه ، اولیا نسبت به شناخت کامل دانش آموزان اقدام کنند.
– دانش و آگاهی نسبت به مسائل تربیتی و آموزشی ابزار موفقیت معلم می باشد.مطالعه کتب روانشناسی تربیتی و روشهای تدریس باید به یک عادت برای معلمین تبدیل شود.
-از شتابزدگی و هر گونه اقدامی قبل از آگاهی خودداری گردد.برخورد نامناسب مانند تجویز داروی نامناسب می باشد که گاهی اوقات خسرات جبران ناپذیری به بار می آورد و برای برگشت به نقطه اول هیچ راهی وجود ندارد.
بسیاری از دانش آموزانی که در مقایسه با هم کلاسی هایشان، در کلاس غیرفعال اند، از نظر آموزشی و اجتماعی از رفتار مناسبی برخوردارند، اما نسبت به دیگر دانش آموزان آرام تر بوده ، از انجام کار با دیگران سرباز می زنند. بعضی از این دانش آموزان به درجات مختلف ، با مشکل خجالتی یا گوشه گیر بودن مواجه اند و عده کمی از آن ها ممکن است به سمت اسکیزوفرنی سوق پیدا کنند. این مقاله حد واسط این دو گروه از دانش آموزان را مد نظر قرار داده است، دانش آموزانی که عموماً به عنوان بچه های خجالتی (فاقد اعتماد به نفس و نگران از نظر اجتماعی ) یا گوشه گیر (کسانی که حاضر جواب نیستند، تمایلی به برقراری ارتباط ندارند و خیالباف اند) شناخته می شوند. همان طور که می دانیم هر جا که انتظارات اجتماعی جدید و مبهم باشند، درجاتی از خجالت کشیدن ، طبیعی است اما خجالتی بودن وقتی تبدیل به یک مشکل می شود که صرفاً وابسته به موقعیت نبوده، بلکه اختیاری باشد، تا جایی که به فرد برچسب خجالتی زده شود. به ویژه در موقعیتی که فرد این برچسب را پذیرفته ، آن را درونی کند، ممکن است الگوی جامعی از خجالتی بودن در او ایجاد شود و علائم دیگری مثل : عدم اعتماد به نفس در ورود به موقعیت اجتماعی و ناراحتی و سرباز زدن از ظاهر شدن در حضور دیگران ، در وی ظاهر گردد.
انواع وعلل خجالتی و گوشه گیر بودن در کلاس درس
خجالتی بودن یا گوشه گیری ممکن است بخشی از شخصیت کلی یک دانش آموز بوده ، با پاسخ خاص موقعیتی به یک عامل استرس زای مخصوص باشد. کودکان می خواهند بدانند که دیگران در مورد آنان چه می گویند، مخصوصاً درموقعیت های اجتماعی ، که موجب می شود آن ها در معرض دید قرار گرفته ، از نظر روان شناسی بی دفاع باشند. انواع دیگری از عدم تطابق اجتماعی ممکن است از یک تجربه خاص یا علل محیطی ناشی شود. بعضی از کودکان به سبب این که والدینشان به ندرت با آن ها گفت و گو می کنند یا به ندرت آن ها را با این گونه موارد به طور شفاهی آشنا می سازند یا این که شانس کار کردن گروهی با دوستانشان را نداشته اند، از مهارت های ارتباطی موثر بی بهره اند.
ترس و اضطراب اجتماعی ، ممکن است به یک واکنش درحال پیشرفت نسبت به شکست های مکرر، بدرفتاری یا دوری از بزرگ ترها یا هم کلاسی نیز منجر شود. بعضی از دانش آموزان ممکن است تطابق گروهی خوبی با هم کلاسی هایشان داشته باشند و بتوانند واکنشی متقابل با معلم خود انجام دهند، با وجود این وقتی از آنان خواسته می شود به سوالی پاسخ دهند یا در جمعی حضور یابند یا در فعالیتی شرکت کنند تا مورد ارزیابی قرار گیرند، از نظر ارتباطی با مشکل مواجه
می شوند.
کارگروهی : بعضی از نویسندگان ، برای درمان خجالتی و گوشه گیر بودن دانش آموزان ، روش کار با گروه را پیش نهاد کرده اند. (رزنبرگ و دیگران) این گونه فعالیت ها، شامل درگیربودن دانش آموزان در برنامه معلم دانش آموزان دیگر بودن ، ایجاد فرصت هایی برای بازی کردن دانش آموزان با بچه های کوچک تر، کمک خواستن از گروه برای وارد کردن بچه های گوشه گیر در کارهای گروهی و نیز درگیر کردن آنها در فعالیت های رقابتی گروه های کوچک کلاسی است.
دخالت های معلمان : بروفی ( 1995) نظریات معلمان موفق را درچگونگی برخورد آن ها با
دانش آموزان خجالتی مورد بررسی قرار دارد. بیش ترین پاسخ هایی که به او داده شد، عبارت بودند از :
1) تغییر محیط اجتماعی (مثل نشاندن آن ها در میان هم کلاسی های مهربان و واگذاری آن ها به یک نفر یا یک گروه کوچک).
2) تشویق یا اتخاذ تدابیری برای افزایش جواب گویی دانش آموزان.
3) کاهش استرس و دست پاچگی
4) دخالت دادن دانش آموزان خجالتی در فعالیت های ویژه.1
1- ماهنامه پیوند اردیبشهت 85 ، ص 34
بیان مسئله
روز بازگشایی مدارس وقتی مدیر مدرسه اسامی دانش آموزان کلاس را به من دادند و با قرائت آن دانش آموزان به ترتیب قد سرجاهایشان نشستند . تمامی آنها با شادی و شور و شعف خاصی در جای خود و با لبخندی بر لب نشسته بودند به جز یک نفر ، کنجکاو شدم و از بچه ها خواستم که یکی یکی خود را معرفی نمایند تا اینکه نوبت به فرد مورد نظر رسید به آرامی خود را معرفی کرد فاطمه … و نشست فهمیدم که از درون ناراحت است . چند روزی گذشت باز هم رفتار او به همین صورت بود حتی زنگ تفریح هم با کسی حرف نمی زد یا تنهایی قدم می زد و یا اینکه یک گوشه می نشست و به یک نقطه خیره می شد.
مشاهده شماره یک: ( توصیف وضعیت موجود )
دانش آموز مورد مطالعه ما در آموزشگاه دادخواه3 شهرستان گنبد در کلاس پنجم مشغول تحصیل است . این دبستان زیر نظر مدیر فعال و توانمند اداره می شود و کلیه همکاران از سوابق کاری بالایی برخوردار هستند . و دارای 5 پایه تحصیلی می باشد . کلاس پنجم دارای 24 دانش آموز است . و دانش آموز مورد مطالعه ما "فاطمه " دختری 11 ساله از همین کلاس است . او سبزه رو و با سیمایی موزون ، مرتب و تمیز می باشد . و دائم در هم گرفته بود . پس به دنبال احساس مشکل در صدد جمع آوری اطلاعات بر آمده و از افراد مورد نظر که به گونه ای از وضعیت موجود " فاطمه " آگاهی داشتند ، کمک خواستم .
از جمله :
1-دانش آموزان کلاس به صورت انفرادی
2-مشاهده رفتار فرد مورد نظر
3-معلم های سال های قبل
4-مدیر
5-خانواده فاطمه
– روش گرد آوری اطلاعات :
هنگامی که به طور قطع و یقین فهمیدم که " فاطمه" دچار مشکل است . به نحوی با بعضی از بچه ها به صورت انفرادی سوالاتی را پیرامون "فاطمه " مطرح نمودم فقط یکی از بچه ها که همسایه آنها بود اطلاعاتی هرچند کوتاه داد که پدر و مادر فاطمه هر روز دعوا می کنند . و صدای گریه فاطمه همیشه می آید . فورا متوجه شدم ولی برای اطمینان بیشتر با مدیر و معلم سال گذشته فاطمه نیز صحبت کردم آنها هم این موضوع را تصدیق نمودند . و
جلسه ای در درفتر آموزشگاه با شرکت مدیر معلم سال قبل مربی پرورشی و معاون آموزشی و بنده صورت گرفت که تصمیم براین شد که اولیاء فاطمه را دعوت کنیم و با آنها صحبت نموده شاید اختلافات را کنار زده و با هم به خوشی زندگی نمایند . و این کودک را از این وضعیت نجات دهند .
تجزیه و تحلیل داده ها
پرسش و پاسخ از تعدادی از بچه ها کلاس ، صحبت با خانواده ی فاطمه ، تحقیق درباره موقعیت او در سالهای گذشته و مشاهده رفتار او در زنگ تفریح و کلیه داده های دریافت شده ، تمامی بیانگر این مطلب است که فاطمه خودش مشکل خاصی ندارد بلکه مشکل از جهت اولیاء او می باشد .
طبق دعوتی که از خانواده به عمل آمد صحبت هایی انفرادی با اولیاء وی که شد به این نتیجه می رسیم که اینها به هیچ عنوان با هم کنار نمی آیند . بنابراین در صدد راه دیگری بر آمدیم .
ویژگی راه پیشنهادی برای تعقیب
تفهیم اولیاء نسبت به اصلاح رفتار و ایثار در مقابل آینده فرزند خود که رو به تباهی
می گراید .
احساس مسئولیت : اعضای خانواده دوست دارند که با هم در زیر یک سقف با عطوفت و آسایش زندگی نمایند . ولی این خانواده هر یک می خواهند حرف خود را به کرسی بنشاند و در قبال فاطمه و آینده او دچار تلزلزل شده اند .
ارتباط عاطفی با کودک : هنگامی که دانش آموز مورد الطاف مهر و محبت اطرافیان واقع شود . بهتر می تواند برای رسیدن به آینده ای روشن برنامه ریزی نموده و گام بردارد. و بر پشتکار و توان خود افزوده و باورهای غلط و بدبینی را از چشم خود دور بدارد.رابطه عمیق در بین اولیاء آرامش خاطر را فرزندان ایجاد می نماید. تا در بستری آرام آموزش و پرورش یابند . و از طریق نگاه هایی هرچند کوتاه و عمیق و محبت آمیز ، نوازش ، و انواع هدایای مادی یا ارتباط کلامی می تواند در آنان بسیار موثر باشد .
چگونگی اجرای تغییر پیشنهادی
تشویق : بعد از تجزیه و تحلیل اطلاعاتی که بدست آورده شد و برای کمک به وضعیت فاطمه راه " تشویق " را انتخاب نمودم . چون روحیه لطیف فاطمه را با استفاده از تشویق
می توان تغییر داد . برای هر چیز کوچکی که نشانه مثبتی از آموزش در آن به چشم
می خورد مورد تشویق قرار می گرفت . و یا گاهی با هماهنگی با مدیر آموزشگاه جوایز مادی هم به وی داده می شد . گاهی به طور پراکنده و غیر مستقیم نسبت به هضم مشکل و امیدواری به آینده توضیحاتی می دادم که او در شرایطی است که باید فقط به فکر درس خواندن باشد و افکارش را معطوف به چیزهای دیگر ننماید .
مسئولیت پذیری :
تمامی شاگردان علاقمند هستند که در انجام امور کلاسی و غیره با یکدیگر و معلم همکاری داشته باشند . فاطمه هم از این خصوصیت برخوردار بود. مسئولیت های مختلفی را به او سپردم تا از این پیله به خود تنیده خارج شود . در اولین مرحله از او خواستم در تصحیح املا کمک نماید . هدف این بود وقتی با مشکل برخورد می کند بیاید هرچند کوتاه با معلم صحبت نموده تا پل عاطفی بین معلم و دانش آموز ایجاد شود و یا او را در کلاس سرگروه ، می کردم شاید روحیه اش تغییر کند . ولی اثری که رفتار و جو خانواده بر روی او گذاشته بود بسیار عمیق بود .
ارتباط عاطفی بین دانش آموز و خانواده اوبا راهنمایی مدیر آموزشگاه ، فاطمه و خانواده اش به مرکز مشاوره معرفی شدند تا در آنجا ارشاد شده و به زندگی امیدوار شوند ولی این هم تاثیر چندانی نداشت باید عمیق تر وارد موضوع شد که آن هم امکان پذیر نیست .
ارزیابی
در نهایت تمامی راهکارها دوباره مورد باز بینی قرار گرفت مشخص شد این راه ها
نتیجه ای در پی نداشته است و تمامی سر منشاءها به یک نقطه مشخص یعنی کانون خانواده منتهی می گردد.
چگونگی نظارت بر راه حل جدید
از میان راهکارهای ارائه شده آخرین راه ارزیابی شد. زیراسر منشا تمامی مشکلات به کانون گرم خانواده بستگی دارد . ولی چگونه می شود به آن نفوذ کرده و دسترسی یافت . و در رابطه با این موضوع با مدیر آموزشگاه صحبت کردم که آخرین راه را نیز مورد آزمایش قرار دهیم ( به طور غیر مستقیم ) که به قرار زیر بود روش اجرا :
چون از قبل توسط مرکز مشاور به تاریخ تولد مادر و پدر فاطمه دست یافته بودیم خواستیم از این حربه استفاده نمایم . از دانش آموزان خواستم که تاریخ تولد مادرهایشان را بنویسند و روز بعد بیاورند . همه آوردند بجز فاطمه به نحوی او نیز مجبور شد روز دوم بیاورد .
و به بچه ها توضیح دادم که این موضوع به صورت یک راز بین ما قرار گیرد و بچه ها از این موضوع استقبال کردند و توضیح دادم که من تاریخ تولد مادرهایتان را نوشتم در 15 آبان تولد مادر لیلا و در 25 آبان تولد مادر فاطمه است امروز هم 15 آبان می باشد خوب حالا همه شما بنشینید برایتان ورق A4 می آورم یک نقاشی قشنگ برای روز تولد مادر لیلا بکشید و زیر آن هم یک جمله بسیار زیبا و با معنی برای او بنویسید بچه ها فورا مشغول این کار شدند فاطمه بیشتر از بقیه در حال تلاش و کوشش بود گویی روحی جدید در کالبد او نفوذ کرده بود و با شور و شعف خاصی در حال رنگ آمیزی بود . تا حدودی ازاین روند خوشحال شدم . سپس نقاشی ها را جمع کردم داخل یک کاغذ کادو و بسته بندی شد و با یک گل زیبا تقدیم لیلا نمودم که این را از طرف بچه ها به مادرت هدیه کن و لیلا با لبخندی بر لب آن را گرفت و رفت . زنگ آخر بود دائم به فکر فاطمه بودم که امروز خوشحال تر از دیروز بود . فردای آن روز لیلا به همراهی مادرش آمد مدرسه . بنابر گفته مادر لیلا از این کار بسیار تعجب کرده بود و برای تشکر از بچه ها یک جعبه شیرینی آورده بودکه از
دانش آموزان پذیرائی شود لحظه شماری می کردم که به روز 25 آبان روز تولد مادر فاطمه برسیم همین طور هم شد . همین برنامه را اجرا کردیم ولی چون خانم مشاور بیان کرده بودند رابطه فاطمه با پدرش نزدیکتر است از فاطمه خواستم که این کادو ( نقاشی های کل کلاس برای تولد مادر فاطمه) را گرفته به همراهی پدرش با هم به مادرش هدیه نمایند . و اگر پدر او هم قبول نمود یک شاخه گلی دیگر روی آن نهاده و یا یک نامه ای کوتاه بنویسد و یا هدیه ای کوچک بخرد و به مادرش هدیه نمایند . زنگ خورد و همه رفتند . خدا را شاهد می گیرم آن شب تا صبح نخوابیدم . فردای آن روز فاطمه به همراهی پدر و مادر و یک کیک بزرگ تولد به مدرسه آمدند .
و یک جشن بزرگ تولد برای مادر فاطمه در کلاس درس ایجاد شد و از مادرش خواستم توضیح دهد . فرمودند : فاطمه به همراهی پدرش برای خرید کادو به مغازه لباس فروشی رفتند و برای من یک بلوز گرفتند و آنرا کادو کرده زیر راه پله گذاشتند . اصولا خریدها را زیر راه پله می گذاریم سپس جا به جا می کنیم . هنگام صرف شام بود طبق معمول من در آشپزخانه شام می خوردم و فاطمه و پدرش در اتاقی دیگر فاطمه به سفارش پدرش دائم
می گفت مامان بیا با ما شام بخور، جواب دادم کار دارم عزیزم شما بخورید . ولی فاطمه دست بردار نبود . تا اینکه نقشه آنها نگرفت شام صرف شد و راه چاره ای دیگر اندیشیدند که فاطمه گفت چرا میوه ها را نیاوردی تازه یادم آمد بروم زیر راه پله وسایل را بردارم که چشم به کادوها افتاد اول تمایلی به باز کردن و توجه به آنها نداشتم وقتی کنار شاخه گل نوشته شده بود تولدت مبارک خاله جان از طرف بچه های کلاس – یکه خوردم با عجله آن را باز کردم نقاشی ها و جمله های قشنگی که نوشته بودند مرا غافل گیر کرد . در همان راه پله نشستم و در حال مطالعه شدم که فاطمه و پدرش با فشفشه و برف شادی به طرف من آمدند و هیاهوی تولدت مبارک راه انداختند .
و فاطمه زیباترین لبخند عمرش را می زد که باعث شد که تمامی کدورتها از بین برود و ما با هم آشتی کنیم . و برای تشکر از شما و بچه ها اینجا آمدیم .
چقدر دلنشین بود آن لحظات ای کاش دور بینی بود و آنرا ثبت می کرد .
چگونگی ارزیابی از نتایج جدید : شاهد شماره 2 ( توصیف نتیجه )
– رفتار فاطمه روز به روز بهتر شد و در درسهایش نمرات بالایی را می گرفت و تا پایان سال تحصیلی دختری خندان و بشاشی بود .
نتیجه گیری
پس از ارزشیابی این طرح و اطلاعات بدست آمده به این نتیجه رسیدم که این طرح بسیار ساده ولی پربار و مثبتی بود . و این موفقیت را دلیل بر اطلاعات بدست آمده و همکاری چند عامل می دانم که به قرار زیر است :
1-دانش آموزان 2- مدیر
3-معلم سال قبل 4-مشاور 5- اولیاء
و هم اکنون خوشحالم که یک خانواده از فرو پاشی نجات دادم و گامی مثبت در جهت آموزش و پرورش نونهالان این جامعه برداشتم .

منابع وماخذ:
1-سیف الهی،وجی الله، راهنمای اقدام پژوهی،انتشارات گیلان،1387
2- اکبری ، ابوالقاسم ، مشکلات نوجوانان و جوانان ، چاپ دوم نشر ساوالان ، تهران ، سال ۱۳۸۱
3-نوابی نژاد ، شکوه: رفتارهای بهنجار و نابهنجار کودکان و راههای پیشگیری و درمان ، انتشارات انجمن اولیاء و مربیان ۱۳۷۲
4- اصغری پور ، حمید – اصغری پور ، نگار و فضلی خوانی ، منوچهر،1383 ، مشاوره با دانش آموزان در مدارس ، مشهد: انتشارات ضریح آفتاب .
5-حسینی بیرجندی، سید مهدی،384 ، اصول و روشهای راهنمایی و مشاوره ، تهران: انتشارات رشد
6- عزت پور ، نازی ، گوشه گیری و درمان آن ( بر خط )
7- اعظامی، مینا، قدرت عزت نفس، جلد اول، چاپ لیتوگرافی: مازیار، محل چاپ: تهران.
8- بروشور، در جستجوی عزت نفس بهتر، شهریور81، حوزه معاونت دانشجویی و فرهنگی مرکز مشاوره دانشجویی.
9- دکتر پی داکو، آقای بهروز، روان شناسی خجالت، جلد اول، چاپ آفتاب، ناشر: مترجم.
10- پیام مشاور شماره 4، سال اول، دی ماه 81، نشریه مشترک دفتر مرکزی علوم و مرکز پزشکی.
11- شقایق، علی، روان شناسی پیروزی، چاپ اول، چاپ و صحافی هدف، محل چاپ: تهران.
12- قائمی، علی، ترس و اضطراب کودکان، چاپ هما، ناشر: انتشارات امیری.
13- قائمی، علی، خانواده و مسائل عاطفی کودکان، چاپ بهرام، نوبت چاپ، اول پاییز69، ناشر: انتشارات امیری.
14- کیهان نیا، اصغر، راز موفقیت در بازار کار، ویراستار: ماندانا حمیدپور، چاپ ششم، تاریخ چاپ 1375.
1 دکتر پی داکو – آقائی بهروز- روانشناسی خجالت.
2 مینا اعظامی، قدرت عزت نفس، جلد اول چاپ: لیتوگرافی، مازیار، محل چاپ: تهران، نویسنده: ناتانیل براندن، نوبت چاپ اوت 75، ناشر: انتشارات پوینده، ص 1.
3 بروشور یا ماهنامه در جستجوی عزت نفس بهتر، شهریور 1381، حوزه ی معاونت دانشجویی و فرهنگی، مرکز مشاوره دانشجویی.
4 خانواده و مسائل عاطفی کودکان، چاپ بهرام، انتشارات امیری، نوبت چاپ اول پاییز 69، ص 309.
5 نقش مادر در تربیت کودک، ص 190.
6 اصغر کیماننیا، راز موفقیت در بازار کار، ویراستار: ماندانا حمیدپور، چاپ ششم، چاپ دوهزار، تاریخ چاپ 1375، ص 33.
7 دکتر پی داکو، بهروز آقایی، روان شناسی خجالت، جلد اول، چاپ آفتاب محل چاپ تهران، ناشر، مترجم، تاریخ چاپ 1371، ص 63.
8 دکتر علی قائمی، ترس و اضطراب در کودکان، چاپ هُما، ناشر: انتشارات امیری، ص 156-155.
9 دکتر ونیس دتیلی، روان شناسی پیروزی، ترجمه ی علی شقایق، چاپ اول، چاپ تهران، ناشر- انتشارات کویر چاپ1370، ص47-49.
—————

————————————————————

—————

————————————————————

20


تعداد صفحات : 55 | فرمت فایل : WORD

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود