آزمایشهای روانشناسی
آزمایش 1
تاثیرآگاهی ازنتایج بر عملکرد
هدف :
تحقیقات نشان داده است که آگاهی از نتیجه موجب بهبودی یادگیری می شود. در کتاب اصول روانشناسی مان امده است که برای کسب مهارتهای حرکتی لازم است که شخص بتواند نتیجه کار خود را ببیند. واقعیت این است که رفتار انسان در هر لحظه به طور ضمنی یا صریح تابع اطلاعاتی است که از یک موقعیت به دست می آید. اگر اطلاعات تغییر کند رفتار نیز تغییر می یابد. هدف آزمایش کنونی این بود که این قانون ساده را با دید تربیتی مورد مطالعه قرار دهیم. به عبارتی نشان دادن اینکه آگاهی از نتایج موجب بهبود عملکردهای جاری وعملکردهای بعدی می شود. در کتاب اصول روانشناسی مان درخصوص علل تاثیر مثبت آگاهی ازنتایج چنین آمده است:1. آزمودنی عملی را که نتیجه بهتر داده است را تکرار می کند2. آزمودنی خطاهای خود را تکرار می کند.3. وضع نفسانی همراه با دقت وآگاهی در آزمودنی به وجود می آید که موجب بهتر شدن کار او می شود.
دراین آزمایش در مرحله اول رفتار آزمودنی ازطریق اطلاعی که قبل از اجرای عمل در اختیار او قرار می گرفت تعیین می شد(ترسیم یک خط 10سانتی متری). در مرحله دوم بعد از اجرای هر عمل از کیفیت عملکرد خود آگاهی می یافت.مرحله سوم نشان داد که تمرین صرف تاثیر کمتری بر یادگیری دارد. یادگیری بستگی به تشویق و تنبیه تمرینهای متوالی دارد. تشویق یا تنبیه عبارت خواهد بود از مقایسه نتایج مرحله اول با نتایجی که از تکرار همان مرحله بدست آمده، با این تفاوت که مرحله تکراری گاهی بعد از آگاهی از نتایج عملکرد و گاهی بدون اطلاع از آن آغاز می شود.
وسایل آزمایش : سه برگ کاغذ میلی متری، دو عدد خط کش معمولی، چشم بند، مداد
نمونه : نمونه این آزمایش فقط از یک نفر تشکیل می شود با این مشخصات:
جنس: زن سن: 32سال
روش آزمایش :
آزمودنی را درمقابل خود نشاندیم، چشمانش را بستیم و مدادی را در دستش قرار دادیم. یک برگ کاغذ میلی متری ویک عدد خط کش که بر روی ضلع پایین کاغذ قرار گرفته بود در مقابلش بر روی میز قرار دادیم. وبه او گفتیم که باید با دست چپ خط کش را نگه دارد.خط کش دوم را در ده سانتی خط کش اول وبه موازات آن قرار دادیم. خط کش دوم به عنوان نشانه مورد استفاده قرار می گرفت. در این شرایط مراحل آزمایش را آغاز کردیم.
مرحله اول. هدف این مرحله بررسی این واقعیت بود که آزمودنی در حالیکه فقط از توانایی حسی ــ حرکتی خود استفاده می کند، با چه دقتی می تواند فاصله را ارزیابی کند. دست آزمودنی را گرفتیم و نوک مداد او را در مقابل ودر انتهای سمت چپ کاغذ میلی متری قرار دادیم وبه او گفتیم که از طرف خود به طرف ما خطوط ده سانتی رسم کند و برای اینکه بداند خط ترسیمی ده سانت شده یانه به او گفتیم که خط کش دیگری در ده سانتی خط کش شما قرار دارد. این خط کش برای 5 تمرین اول سر جایش قرار دارد. پس از رسم 5خط خط کش دوم را برداشتیم ودست آزمودنی را گرفتیم و نوک مدادش را در نقطه دیگری که یک سانت داز نقطه اول فاصله داشت قرار دادیم. وازاو خواستیم یک خط ده سانتی رسم کند. این عمل مرتباً تکرار شد تا 20 خط بدین طریق رسم شد.(جمعاً 25خط) در این اوضاع از دادن هر گونه تفسیری خودداری می کردیم. سپس کاغذ را عوض کردیم بدون آنکه آزمودنی خطوط را ببیند.
مرحله دوم. هدف این مرحله تاثیر آگاهی از نتایج بر عملکرد جاری بود.
برای 5تمرین اول خط کش دوم را سر جایش قرار دادیم وبعد از آن نشانه را برداشتیم و از آزمودنی خواستیم 20خط ده سانتی رسم کند. در این مرحله در هر ترسیم طول خط ترسیمی را به اطلاع آزمودنی می رساندیم. پس از ترسیم خطوط کاغذ را عوض کردیم. بدون آنکه آزمودنی خطوط را ببیند.
مرحله سوم. تکرار دقیق مرحله اول. هدف این مرحله آن بود که ثابت کنیم که آگاهی از نتایج در مرحله دوم، نتایج مرحله سوم را تحت تاثیر قرار می دهد یعنی کاری که در مرحله دوم انجام گرفته موجب یادگیری شده است. به عبارتی آگاهی از نتایج عملکردهای بعدی را تحت تاثیر قرار می دهد.
تحلیل نتایج :
1ــ برای هر یک از موقعیتها میانگین و انحراف استاندارد طول 20خط آخررا محاسبه کردیم. طول خط ترسیمی از روی خطی که عمود بر خط مبدا اخراج گردیده بود اندازه گیری کردیم.
d22
d12
d2=
x3-x1
d1= x2-x1
x32
x22
x12
x3
x2
x1
ردیف
0.81
5.76
1.69
0
0.64
1.44
6.76
26.01
2.89
0.81
18.49
4.84
10.89
14.44
8.41
15.21
5.29
1.69
15.21
30.25
0.09
9.61
0.36
0.64
0.64
3.61
2.89
20.25
6.25
0.81
5.76
1.96
9
4.84
12.96
3.24
4
3.24
24.01
16.81
0.9
2.4-
1.3-
0
0.8-
1.2-
2.6-
5.1-
1.7-
0.9-
4.3-
2.2-
3.3-
3.8-
2.9-
3.9-
2.3-
1.3-
3.9-
5.5-
0.3
3.1-
0.6-
0.8
0.8-
1.9-
1.7-
4.5-
2.5-
0.9-
2.4-
1.4-
3-
2.2-
3.6-
1.8-
2-
1.8-
4.9-
4.1-
129.96
96.04
75.69
116.64
127.69
96.04
100
70.56
96.04
96.04
68.89
75.69
75.69
81
79.21
70.56
86.49
98.01
75.69
70.56
116.64
82.81
88.36
134.56
86.49
82.81
118.81
81
81
96.04
104.04
90.25
81
112.36
67.24
110.25
92016
88.36
59.29
96.04
110.25
148.84
100
116064
11025
121
158.76
182.25
132.25
114.49
158.76
118.81
144
163.84
139.24
151.29
134.56
125.44
158.76
193.21
11.4
9.8
8.7
10.8
11.3
9.8
10
8.4
9.8
9.8
8.3
8.7
8.7
9
8.9
8.4
9.3
9.9
8.7
8.4
10.8
9.1
9.4
11.6
9.3
9.1
10.9
9
9
9.8
10.2
9.5
9
10.6
8.2
10.5
9.6
9.4
7.7
9.8
10.5
12.2
10
10.8
10.5
11
12.6
13.5
11.5
10.7
12.6
10.9
12
12.8
11.8
12.3
11.6
11.2
12.6
13.9
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
11
12
13
14
15
16
17
18
19
20
∑d22=
171.5
∑d12=
130.9
∑d2=
46.9-
∑d1=
42.1-
∑x32=
1786.49
∑x22=
1869.51
∑x12=
2782.64
∑x3=
188.1
∑x2=
192.5
∑x1=
235
N=20
=1/03 11/75 S1==
9/62 S1== 0/96=
9/40 S1== 0/98=
2ــ سه میانگین را با یکدیگر مقایسه کردیم و معنی دار بودن تفاوت میانگینهای مراحل اول ودوم ومراحل اول وسوم را با استفاده ازt استودنت در مورد نمونه های همتا بررسی کردیم.
با نگاهی گذرا به سه میانگین بالا(75/11، 62/9، 40/9) معلوم می شود که عملکرد آزمودنی در مراحل دوم وسوم با عملکرد او در مرحله اوا تفاوت دارد. این تفاوت در جهت بهبود نتایج آزمودنی است.زیرا میانگین طول 20خط آخر مراحل دوم وسوم به عدد10 نزدیکتر است.بنابراین ظاهر اعداد نشان می دهد که در مورد این آزمودنی، آگاهی از نتایج توانسته است عملکردهای جاری وعملکردهای بعدی را تحت تاثیر قرار دهد.
از آنجا که مقایسه ظاهری میانگینها نمی تواند مورد اعتماد واقع شود از آزمون tدر مورد گروههای همتا استفاده کردیم..
t =
: میانگین تفاوتها
Sd : انحراف استاندارد تفاوتها
N :حجم نمونه
1 = = -2/10
2 = = -2/34
Sd =
Sd1 =
Sd2 =
t1 = =
t2 = =
برای بررسی معنی دار بودن تفاوتهای میانگینها به جدول tمراجعه کردیم. در ردیف درجه آزادی 19 ودر ستونهای 05/0 و 01/0 به ترتیب اعداد09/2 و 86/2 را پیدا کردیم. چون مقادیر حاصل از آزمایش(36/6و85/5) از مقادیر جدول در هر دو سطح بزرگتر است نتیجه گرفتیم که تفاوتهای میانگینهای مراحل اول ودوم و مراحل اولو سوم معنی دار است. به این صورت که آگاهی از نتایج در مرحله دوم به صورت یک عامل سیستماتیک در آمده و عملکردهای جاری و عملکردهای بعدی را تحت تاثیر قرار داده است. به عبارت دیگر تفاوتهای بدست آمده ناشی از تفاوت نیست.
3ــ سه میانگین بدست آمده را با معیار10 سانتی مقایسه کردیم. معنی دار بودن تفاوتهای آنها نیز مورد بررسی قرار گرفت.
t =
= t1 =
T2 = = 1/8
T3 = = 2/85
سه عدد بدست آمده(6/7، 8/1، 85/2) را با اعدادی که در جدولtبا درجه آزادی و ستون 05/0 و01/0 وجود دارد(09/2 و86/2) مقایسه کردیم. چون t مرحله اول ازt جدول بزرگتراست پس بین میانگین این مرحله با عدد10،تفاوت معنی داروجود دارد. اما t مراحل دوم وسوم چون ازt جدول کوچکترند پس تفاوت بین میانگین این مراحل با عدد 10 معنی دار نیست. تفسیردقیق مطلب به این صورت است که آگاهی ازنتایج ، عملکردهای مراحل دوم(جاری)وسوم(بعدی) را نسبت به مرحله اول بهبود بخشیده است. این عامل توانسته است میانگینهای مراحل دوم و سوم را به عدد10نزدیکترکند بدان گونه که تفاوت معنی داری بین آنها با عدد10وجود ندارد.
4ــ انحراف معیارسه مرحله را با یکدیگرمقایسه کردیم تا معلوم گردد تغییرات آنها نیزمانند تغییرات میانگینها است یا نه.
برای مقایسه انحراف معیارها از آزمون F استفاده کردیم.
F =
F = مقایسه واریانس نتایج مرحله اول و دوم
F = سوم مقایسه واریانس نتایج مرحله اول و
با مراجعه به جدولF درمقابل ردیف درجه آزادی19عدد15/2 درسطح05/0 وعدد3درسطح اطمینان01/0 پیدا کردیم. اعداد به دست آمده از آزمایش از اعداد جدولF کوچکترند. بنابراین نتیجه گرفتیم واریانسها یکسان است. علت آنرا می توان به ثبات دقت آزمودنی نسبت داد که از همان ابتدا به چشم می خورد .
5ــ با درنظرگرفتن همه نتایجی که در جریان تحلیلهای قبلی به دست آورده ایم، تاثیرآگاهی ازنتایج دردو مورد زیر مشخص می شود
الف. عملکرد جاری
ب. عملکردهای بعدی
با توجه به نتایج بندهای 4،3،2،1، می توان گفت که آگاهی ازنتایج درمرحله دوم، توانسته است به صورت یک عامل تقویت کننده وارد عمل شود و عملکردهای جاری و عملکردهای بعدی آزمودنی را تحت تا ثیر قراردهد.
تاثیرآگاهی ازنتایج برعملکردهای جاری از اینجا معلوم میشود که تفاوت میانگینهای مراحل اول ودوم معنی دار است و میانگین مرحله دوم به 10نزدیکتر است .
تاثیر آگاهی از نتایج بر عمکردهای بعدی از انجا معلوم می شود که تفاوت میانگینهای مراحل اول و سوم معنی دار و میانگین مرحله سوم به 10 نزدیکتر است .
این تاثیر آگاهی از نتایج در حدی بوده است که آزمودنی توانسته است میانگین خطوط ترسیمی خود را بهبود بخشد که با معیار 10 سانتی تفاوت معنی دار نداشته باشد
نتیجه گیری :
این آزمایش نشان داد که آگاهی از نتایج توانسته است عملکردهای جاری و عملکردهای بعدی را تحت تاثیر قرار داده، موجب بهبود آنها شود،بنابراین می توان به مربیان و معلمان توصیه کرد که همیشه یادگیرنده ها را در جریان نتایج کار خود قرار دهند. بدین معنا که یاد گیرنده باید بداند نکات قوت و ضعف کارش در کجاست تا متناسب با آنها عمل کند.
آزمایش2
اثرکارمضاعف وحواسپرتی برکارآیی
هدف : مطالعه تحول کارآیی درشرایط مختلف مخصوصاً درشرایط کارمضاعف وحواسپرتی.
کارآمدی انسانها به عوامل مختلفی بستگی دارد ازقبیل استعداد آنها، ابزار کار، آموزش وشرایط کار. تحت عنوان شرایط کار می توان به روشنایی، سروصدا، شرایط جوی محیط کار، زمان، مدت کار، زمان استراحت وزمان توقف اشاره کرد. این عوامل کارآمدی را دگرگون می سازند و می توانند تاثیرمثبت یا منفی داشته باشند. مثلاً کار توام با استراحت، کارآمد ترازکاربدون استراحت است. یا کوتاه شدن ساعات کار بازده را افزایش می دهد.هیچ کس نمی تواند تمام اوقات روز را روی یک مساله فکرکند،به یک کارمعین اشتغال ورزد وبازده خوبی نیز بدست آورد. دقت انسان به طور دائم در نوسان است. یعنی انسان نمی تواند مدت زیادی روی یک مساله تمرکز داشته باشد. در این آزمایش اثرکارمضاعف وحواسپرتی برکارآمدی بررسی شده است. یعنی خواستیم تا نشان دهیم که انجام دو کاریا حواسپرتی به هنگام کاربازده را پایین می آورد.
وسایل آزمایش : کرونومتر، مداد، آزمون مربعهای دنباله دار
نمونه : یک نفردانشجوی رشته ریاضی با این مشخصات:
جنس : زن سن : 25 سال
روش آزمایش :
یک مداد و آزمون خط زنی دراختیارآزمودنی قرار دادیم وازاو خواستیم ازسمت چپ شروع کند وسطربه سطر پیش رود ودرهرسطر کلیه مربعهایی را که مشابه به سه مربع بالای صفحه است را خط بزند . آزمایش به ترتیب زیر ادامه یافت :
1) مرحله تمرینی(شروع کار): آزمودنی با فرمان شروع کنید شروع به کارکرد وبه مدت سه دقیقه مربعهای مشابه به سه مربع بالای صفحه را خط زد. درپایان سه دقیقه توقف کرد و در نقطه ای که توقف کرده بود یک ><گذاشت.
2) استراحت : آزمودنی به مدت 2دقیقه به استراحت پرداخت. دراین مدت اوراق آزمون پشت ورو گذاشته شده بود.
3) خط زنی درشرایط عادی: پس ازاستراحت آزمودنی ازنقطه ای که توقف کرده بود دوباره شروع به خط زدن کرد مانند مرحله اول. به مدت سه دقیقه این کار را انجام داد و در پایان سه دقیقه توقف کرد و به جایی که رسیده بود یک >< گذاشت و اوراق را پشت ورو کرد.
4) دو دقیقه استراحت
5) خط زنی درشرایط کارمضاعف: دراین مرحله علاوه برخط زدن مربعها ازآزمودنی خواستیم کار دیگری انجام دهد. بدین ترتیب که ازعددی که تعیین می کنیم سه تا سه تا درذهن خود بشمارد و در پایان سه دقیقه آخرین عددی را که به آن رسیده در حاشیه کاغذ بنویسد. به آزمودنی گفتیم هردو کاربه یک اندازه اهمیت دارد. یعنی همانگونه که باید تعداد بیشتری مربع خط بزند، درست خط بزند؛ شمردن اعداد نیز به همان اندازه مهم است. سپس فرمان شروع کنید دادیم وعدد26 را تعیین کردیم.پس ازسه دقیقه آزمودنی توقف کرد ودرنقطه پایانی>< گذاشت و آخرین عدد خود را در حاشیه کاغذ نوشت و اوراق را پشت وروکرد.
6) دودقیقه استراحت
7) خط زنی درشرایط عادی
8) دودقیقه استراحت
9) خط زنی درشرایط حواسپرتی: دراین مرحله درحین اینکه آزمودنی درحال خط زدن علائم بود مورد مزاحمت قرارمی گرفت. بدین ترتیب که متن طنزآمیزی را بلند می خواندیم وبدین طریق موجبات حواسپرتی آزمودنی را فراهم آوردیم. این مرحله نیزسه دقیقه طول کشید.
10) دودقیقه استراحت
11) خط زنی درشرایط عادی
12) دودقیقه استراحت
13) شمارش اعداد: دراین مرحله خط زنی درکارنبود فقط ازآزمودنی خواستیم تا از عدد انتخاب شده سه تا سه تا درذهن خود بشمارد و درپایان سه دقیقه آخرین عدد را دربرگ آزمون بنویسد. وعدد 24 را برای شروع تعیین کردیم.
استخراج نتایج :
پس از پایان آزمایش جدولی ترتیب دادیم مانند جدول1 و تعداد مربعهای درست خط خورده، غلط خط خورده وفراموش شده درهر یک از مراحل کار را محاسبه کردیم وازروی آنها کارایی کل درهرمرحله را پیداکردیم. برای مربعهای درست خط خورده یک امتیازمثبت وبرای مربعهای غلط خورده وفراموش شده نیم امتیازمنفی درنظرگرفته شده جمع جبری امتیازها کارایی کل آزمودنی را تشکیل می دهد.
جدول1ــ نتایج آزمودنی درشرایط مختلف کار
مراحل
کار
شرایط کار
تعداد مربعهای درست خط خورده
تعداد مربعهای غلط خط خورده
تعداد مربعهای فراموش شده
کارآیی کل
مرحله3
" 5
" 7
" 9
" 11
خط زنی در شرایط عادی
خط زنی درشرایط کارمضاعف
خط زنی درشرایط عادی
خط زنی درشرایط حواسپرتی
خط زنی درشرایط عادی
83
71
87
92
96
0
0
0
0
0
0
2
0
0
0
83
70
87
92
96
1ـ برای پی بردن به کارآمدی یک وسیله یا یک فرد باید عملکردهای آنها را با یک معیارمقایسه کرد .دراین آزمایش معیاریا نورم یا هنجارما250نفربودند که دامنه سنی آنها بین20ـ30سال می باشد. میانگین کارایی کل آنان درجدول2آمده است.
جدول2ــ میانگین کارآیی کل زنان
مراحل کار
شرایط کار
کارآیی زنان
مرحله 3
" 5
" 7
" 9
" 11
خط زنی درشرایط عادی
خط زنی درشرایط کارمضاعف
خط زنی درشرایط عادی
خط زنی درشرایط حواسپرتی
خط زنی درشرایط عادی
52
35
66
64
77
2ـ نمودار نتایج آزمودنی نیز ترسیم کردیم وآن رابا نورم مورد مقایسه قراردادیم.(تصویر1) برای رسم نمودار مراحل کاررا روی محورx ها وکارایی کل روی محورyها قرارگرفت. براساس نمودارمعلوم می شود که کارمضاعف کارآمدی را به شدت پایین می آورد. بنابراین دریک زمان واحد نمی توان به دوکارمتفاوت مشغول بود وهمان بازده ای راداشت که اگریک کارانجام می گرفت.مقایسه عدد70 با اعداد قبل وبعد از آن( 83 و 87 ) که کارآمدی درشرایط عادی رانشان می دهندمعلوم می سازدکه کارمضاعف، بازده آزمودنی راپایین آورده است. همچنین برای نشان دادن اثرکارمضاعف بربازده کارمی توان عدد شمرده شده درمرحله 5 راباعدد شمرده شده درمرحله 13 مقایسه کرد.
تفاوت این دوعدد(125و248) اثرکارمضاعف (خط زدن مربعها) رابرکارآمدی (شمارش اعداد) نشان می دهد.
3ــ همچنین براساس نمودارمعیارمعلوم می شود که حواسپرتی موجب افت بازده شده است.اما کارآیی آزمودنی ما درمرحله حواسپرتی 92می باشد که درمقایسه بامراحل عادی ما قبل(87) کاهش نشان نمی دهد.
باید به خاطرداشته باشیم که حواسپرتی گذرا مثل اثرکارمضاعف نیست. کارمضاعف یک اثرکلی وشدید دارد. یعنی کلیه افراد وقتی دوکاررا با هم انجام می دهند، افت بازدخ دارند. اما حواسپرتی نه آن شدت را دارد ونه روی همه انسانها به یک نحو عمل می کند. افرادی وجود دارند که به هنگام حواسپرتی گذرا، کارآیی بهتری نشان می دهند. درمورد این گروه ازافراد،حواسپرتی موجب تحرک نیروهای ذخیره می شود، آنها را از بی تفاوتی و بی اعتنایی بیرون می آورد ودرنتیجه بازده را افزایش می دهد.
4ــ وقتی منحنی کارآمدی درشرایط عادی را بررسی می کنیم، می بینیم که درکل سیر صعودی دارد. یعنی آزمودنی به تدریج مهارت کسب کرده وبرکارآمدی خود افزوده است. هرگاه منحنی سیرنزولی داشته باشد نشان دهنده کسالت وخستگی آزمودنی می باشد.
نتیجه گیری :
این آزمایش نشان داد که کار مضاعف به طور کلی بازده را پایین می آورد و تقریباً به نصف می رساند. اما حواسپرتی گذرا به مقدارکم بازده را کاهش می دهد. حتی حواسپرتی گذرا می تواند بازده برخی افراد را موقتاً بالا ببرد. بدین طریق که آنها را از حالت کسالت و بی حالی خلاص می کند وانرژیهای ذخیره را به حرکت درمی آورد. بنابراین کارگران، کارمندان، دانشجویان و… نباید دریک زمان معین به دوکارمختلف اشتغال ورزند. همچنین نباید درمحیطی کارکنند که به علل مختلف موجب حواسپرتی آنها می شود.
آزمایش3
اثرپس تصویری
هدف : آشکارساختن وابستگی ادراکهای آنی به ادراکهای بلافصل قبلی
اثرپس تصویری که اصطلاحاً اثرکهلر نامیده می شود بدین صورت تعریف می شود که ادراک ممتد یک تصویر یا یک شئ درناحیه حسی معین موجب جابجایی یا تغییرشکل تصویریا شئ می گردد که بلافاصله درهمان شرایط درک می شود.
اثرات پس تصویری مخصوصاً درمورد کیفیات حسی آشکارگشته اند. ابتدا ژیبسون وبعد کهلرنشان داده اند که بین ادراکات ما ازاشکال نیزیک رابطه دینامیک وجود دارد.
وسایل آزمایش : چشم بند، دوشئ برای وارسی که عبارت است ازدو خط کش20سانتی متری که عرض یکی 5/1 ودیگری7سانتی مترمی باشدخط کش دیگرازهمان جنس به عرض4سانتی متربه عنوان شئ آزمونی ویک خط کش 60سانتی که یک طرف آن 2سانت وطرف دیگرش 7سانت عرض خواهد داشت وبه صورت مقیاس درجه بندی شده است به عنوان محرک تطبیقی.
نمونه : یک نفر با این مشخصات:
جنس: زن سن: 32 سال
روش آزمایش :
مرحله اول: درک شئ وارسی شده
مرحله دوم: درک شئ آزمونی ومقایسه آن با محرک تطبیقی جهت برآورد کردن اثرشئ وارسی شده برروی آن.
الف) وارسی خط کش باریک: چشمان آزمودنی را بستیم واورا وسط دو میزی که ازیکدیگر60ــ50سانتی مترفاصله داشتند نشاندیم.خط کش باریک5/1سانتی را روی میزسمت چپ قرار دادیم. آزمودنی عرض خط کش را بین انگشت شصت وسبابه گرفت وبه مدت 30ثانیه طول آن راطی کرد یعنی عرض خط کش را برآورد کرد. سپس به طورسریع خطکش باریک را با خط کش 4سانتی عوض کردیم ودرحاشیه میز سمت راست محرک تطبیقی را قراردادیم وازآزمودنی خواستیم با طی کردن طول خط کش 4سانتی هرچه سریعتر روی محرک تطبیقی عرضی را پیدا کند که 4سانت باشد.آزمودنی 5 سانتی متررا نشان داد.بنابراین می توان نتیجه گرفت که درک خط کش 5/1 سانتی، درک خط کش4سانتی را تحت تاثیرقرارداده وموجب جابجایی تصویرخط کش 4سانتی می شود یعنی خط کش 4سانتی عریض ترازآنچه هست برآورد می شود.
ب) وارسی خط کش پهن: پس ازمدتی استراحت(مدت استراحت هرچه بیشترباشد بهتراست زیرا ممکن است که اثرپس تصویری خط کش باریک طولانی باشد)آزمایش با خط کش 7سانتی اجرا شد. این بارآزمودنی عدد 3.3سانتی متر را روی محرک تطبیقی به عنوان 4سانتی مترنشان داد. در این قسمت درک خط کش7 سانتی،برخط کش 4سانتی اثرگذاشت وباعث شد تا باریکترازآنچه هست برآورد شود. بنابراین ادراک ما ازواقعیت به ادراکهای قبل ازآن وابسته است وعین واقعیت نیست.
اثرپس تصویری در سطح و فضا را نیزمی توان بررسی کرد. اثرپس تصویری دربعد سوم فضا بدین صورت است که پس تصویرحاصل ازبرآمدگی، سطح صاف را تحت تاثیرقرارداده وبه صورت فرو رفتگی به نظر می رسد.
آزمایش4
تضاد وپس تصویرها
هدف : نشان دادن این واقعیت که اثر یک تحریک مستقل از متن مکانی و زمانی آن نیست.
اثر یک تحریک به تحریکاتی بستگی دارد که همزمان با آن یا بلافاصله پیش از آن وارد عمل می شوند. مثلاًَََ یک فردی با قد متوسط در کنار یک فرد قد بلند کوتاهترازآنچه هست به نظر می رسد یا همین فرد در کنار یک فرد کوتاه قد بلندترازآنچه هست دیده خواهد شد.
اثرمکان برادراک را به کمک تضاد همزمان و اثر زمان بر ادراک را به کمک پس تصویرها(اثری که مدتی پس از محرک اصلی باقی می ماند) مورد مطالعه قرار می دهیم.
وسایل آزمایش : تعدادی کاغذ رنگی و خاکستری به ابعاد 40 >< 30 سانتی متر، تعداد زیادی کاغذ رنگی وکاغذ سیاه و سفید به ابعاد 10 >< 10سانتی متر،کاغذ نیمه شفاف
نمونه : یک نفر با این مشخصات :
جنس : زن سن : 23سال
روش آزمایش :
1ــ تضاد همزمان : حلقه وونت را تهیه کردیم؛زمینه یکی از صفحه ها زرد ودیگری آبی ونیم حلقه ها به رنگ خاکستری بودند. ابتدا صفحه ها را به فاصله یک سانتی متر از یکدیگر قرار دادیم واز آزمودنی خواستیم به آنها نگاه کند ودرمورد رنگ نیم حلقه ها نظربدهد. آزمودنی نیم حلقه با متن آبی راروشن ونیم حلقه با متن زرد را تیره تردید.
سپس دو صفحه را به یکدیگرنزدیک کردیم وفاصله را ازبین بردیم وازآزمودنی درمورد رنگ نیم حلقه ها پرسیدیم؛آزمودنی اظهار کرد که تفاوت دونیم حلقه ها کمترشده یعنی تضاد کمترشده است.
درمرحله ای دیگریک ورقه کاغذ نیمه شفاف بر روی صفحات که یک سانتی مترازیکدیگرفاصله داشتند قراردادیم آزمودنی گفت تضاد بیشتر شده است.
نیم حلقه های خاکستری را روی کاغذهای سیاه و سفید قراردادیم وآزمایش را اجرا کردیم. آزمودنی نیم حلقه روی متن سفید را تیره ترومتمایل به سیاه ونیم حلقه روی متن سیاه راروشن ترومتمایل به سفید دید.
2ــ پس تصویرها :
الف) تغییرات روشنی: دو صفحه مربعی شکل یکی سیاه ودیگری سفید تهیه کردیم ودروسط هرمربع نقطه ای گذاشتیم. مربعهای دیگری به رنگهای خاکستری، زرد، آبی، سبزوقرمزبه خواستیم همچنان با یک چشم به جای مربع سفید نگاه کند وآنچه ابعاد 40 ><30سانتی مترنیز برداشتیم وآزمایش را شروع کردیم بدین گونه که ابتدا کاغذ سفید را روی کاغذ خاکستری قرار دادیم خواستیم همچنان با یک چشم به جای مربع سفید نگاه کند وآنچه وازآزمودنی خواستیم تا40 ثانیه با یک چشم به نقطه وسط مربع سفید خیره شود شپش مربع سفید را برداشتیم وازآزمودنی خواستیم همچنان با یک چشم به جای مربع سفید نگاه کند وآنچه می بیند بگوید. آزمودنی زیر مربع سفید را تیره ترازخاکستری خالص بیان نمود. سپس کاغذ سیاه را بر روی کاغذ خاکستری قراردادیم و همین اعمال را تکرار کردیم، آزمودنی زیر کاغذ سیاه را روشنتراز آنچه بود دید.
درمرحله ای دیگر مربع سفید را روی کاغذ زرد گذاشتیم آزمودنی پس تصویرآن را زرد پر رنگ دید.
وقتی کاغذ سیاه را روی کاغذ زرد گذاشتیم آزمودنی پس تصویرآن را زرد کمرنگ دید.
وقتی کاغذ سفید را روی متن قرمزقراردادیم آزمودنی پس تصویرمربع سفید را قرمز پررنگ دید.
وقتی کاغذ سیاه را روی همان متن گذاشتیم پس تصویر حاصل قرمز کمرنگ بود.
در مورد رنگهای سبزوآبی نیزبه همین طریق عمل کردیم نتایج مشابه به دست آمد. به طورکلی اگرمربع روی متن تیره تراز خود متن باشد؛پستصویرآن کمرنگ ترخواهد بود واگرمربع روی متن نسبت به خود متن روشن ترباشد پس تصویرآن پررنگتر به نظرمی رسد.
ب) تغییرات لون: یک صفحه خاکستری بزرگ به عنوان متن ومربعهای رنگی به ابعاد 10 سانتی مترکه دروسط نقطه ای داشتند آماده کردیم. مربع زرد را روی کاغذ خاکستری گذاشتیم وازآزمودنی خواستیم تا با یک چشم به مدت 40ثانیه به نقطه وسط آن نگاه کند وآنچه را که پس ازبرداشتن آن می بیند بگوید. آزمودنی اظهار کرد که پس تصویر حاصل به رنگ آبی است.همین کار را با مربع قرمزانجام دادیم آزمودنی پس تصویرآن را سبز رنگ بیان نمود. مربع سبزوآبی را آزمایش کردیم پس تصویرحاصل راقرمزوزرد اظهارنمود.
ج) اندازه پس تصویر: یکی ازمربعها را انتخاب کردیم و روی یک صفحه خاکستری گذاشتیم وازآزمودنی خواستیم به مدت 40ثانیه به نقطه وسط آن نگاه کند و سپس مربع را بردارد و سرخود را به متن دورونزدیک کند و درباره اندازه پس تصویر مربع نظربدهد. آزمودنی بیان کرد که هرگاه سرش را پایین می آورد ونزدیک متن می کند پس تصویرکوچک می شود وهرگاه سرش را دورمی کند پس تصویربزرگ می شود.
نتیجه گیری :
این آزمایشها نشان می دهند که اثریک تحریک نمی تواند جدا اززمان ومکان خود باشد. اثریک تحریک تحت تاثیر تحریکاتی است که همزمان با آن یا بلافاصله پیش ازآن حاصل می شوند؛ مانند وضعیت یک سخنران که اگراوپس ازفردی سخنرانی کند که زیاد جالب نبوده است خواهد توانست توجه حاضران را جلب کند واگرهمین سخنران پس ازکسی که سخنرانی بسیارخوبی کرده سخنرانی کند به احتمال زیاد نخواهد توانست خودی نشان دهد و توجه حاضران را جلب کند همچنین اگرحاضران درسطح بالایی قرارداشته باشند مسلماً کارسخنران دشوارتراز موقعی است که حاضران درسطح پایینی باشند. درهرصورت قضاوت درباره شیوه سخنرانی او به عوامل زمانی ومکانی بستگی خواهد داشت.
آزمایش5
یادگیری ازراه کوشش وخطا
هدف : بررسی یادگیری ازراه کوشش وخطا
یادگیری از راه کوشش وخطا یعنی کورمال کورمال پیش رفتن، راه حل را به طورتصادفی پیدا کردن و با تمرین آموختن.
راههای مختلفی برای سنجش حافظه وجود دارد که یکی ازآنها استفاده ازمازیا لابیرنت است. مازها انواع مختلفی دارند که اکثرآنها با استفاده ازتواناییهای حسی ــ حرکتی آموخته می شود. مثلاً درمازU شکل انسانها با نوک مداد یا نوک انگشت خود مسیرصحیح را پیدا می کنند. اما اگرمازمخصوص حیوانات باشد طوری تهیه میشود که حیوان بتواند درداخل آن حرکت کند و خود را به غذا برساند. برای اندازه گیری حافظه انسانها ماز دیگری مورد استفاده قرارمی گیرد که آن را مازذهنی می نامند.
وسایل آزمایش : کاغذ ومداد، ماز6 شاخه ای و12 شاخه ای
نمونه : نمونه این آزمایش یک دانشجوی رشته حسابداری است که دارای سن 23 سال می باشد.
روش آزمایش : ابتدا یک ماز6 شاخه ای را به عنوان مدل ونمونه به آزمودنی نشان دادیم و به او گفتیم که فرض کنید شما درمبدا هستید ومی خواهید به مقصد برسید.همه راهها شماره گذاری شده است. بعضی ازراهها بن بست است وبرخی دیگرشما را به مقصد می رساند. شما باید به طورذهنی این مسیررا بروید. من هرباردو عدد مربوط به یک دو راهه رابرای شما می خوانم اگرشما مسیردرست را انتخاب کردید دو عدد مربوط به دوراهه بعدی را می خوانم واگرعدد غلط انتخاب کردید عدد درست رابا عدد دوراهه دیگری مربوط به همان عدد می خوانم .
پس ازتمرین با ماز6 شاخه ای، آزمایش را با ماز12 شاخه ای(شکل1) شروع کردیم.آزمایش تا جایی ادامه یافت که آزمودنی توانست سه بارمتوالی ازمبدا به مقصد برسد. درهرتمرین عددی را که آزمودنی برزبان می آورد می نوشتیم.(جدول1)
لازم به ذکراست که آزمودنی لابیرنتی را که برای آزمایش به کاررفته بود اصلاً ندید.
تحلیل نتایج :
1ــ تعداد خطاهای آزمودنی درهریک ازتمرینها را محاسبه کردیم بدین صورت که عدد12 را ازکل پاسخهای آزمودنی کم کردیم. منحنی خطاها یا نموداریادگیری آزمودنی را رسم کردیم. این منحنی همیشه سیرنزولی دارد وکاهش تدریجی خطاها را نشان می دهد. بنابراین می توان نتیجه گرفت که یاد گیری ازراه کوشش وخطا وبه صورت تدریجی به دست می آید.
2ــ مقایسه با نورم : میدانیم که قوی یا ضعیف بودن حافظه جنبه نسبی دارد یعنی نتیجه کاریک فرد باید با معیاردیگری مقایسه شود. این معیارعبارت است ازمیانگین نتایج گروهی ازافراد که آزمودنی یا خود ما نیزبه آن تعلق داریم. مثلاً اگردانش آموزهستیم، نتیجه کارخود را باید با نتایج دانش آموزان هم سن خود مقایسه کنیم. این معیارنورم یا هنجارنامیده می شود. دراین آزمایش نورم تشکیل می شود از100 دانشجوی رشته روانشناسی که سن آنها بین 25ــ20 سال است.
جدول1ــ دفعات تمرین،پاسخها وخطاهای آزمودنی
خطاها
کل پاسخها درهرتمرین
تمرینها
5
23-15-20-16-8-22-11-1-24-18-6-12-17-21-10-13-9
1
3
23-15-20-8-22-11-1-24-18-12-21-10-13-5-99-9
2
1
23-15-20-8-22-11-24-18-12-21-10-13-9
3
1
23-15-20-8-11-24-18-6-12-21-10-13-9
4
0
23-15-20-8-11-24-18-12-21-10-13-9
5
0
23-15-20-8-11-24-18-12-21-10-13-9
6
0
23-15-20-8-11-24-18-12-21-10-13-9
7
مقایسه دو منحنی نشان می دهد که آزمودنی مورد نظردریادگیری یک ماز12 شاخه ای نسبت به میانگین گروه حافظه کمی بهتری دارد و تقریباً درهمان حد میانگین است.
جدول2ـ میانگین خطاهای100آزمودنی
میانگین خطاها
تمرینها
15/ 5
80/2
67/1
07/1
80/0
22/0
15/0
0
0
0
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
نتیجه گیری :
الف) بررسی اعداد جدول1 نشان می دهد که آزمودنی اعداد اول وآخررا زودترازاعداد دیگریاد می گیرد.به عبارت دیگرخطای آزمودنی درپیدا کردن مسیرهای درستی که دراول یا آخرمازقراردارد،به مراتب کمترازخطای اودرپیدا کردن مسیرهایی است که دروسط مازقراردارد. علت این امررا می توان بدین صورت توجیه کرد که ابتدا وانتهای مازمی توانند به عنوان شاخص مورد استفاده قرارگیرند. یعنی آزمودنی پیش خود استدلال کند که شروع با عدد9 وپایان با عدد23 است. نکته ای که می توان ازاین استدلال دریافت این است که اگریادگیریها با شاخصهای دیگری پیوند بخورند وبا آنها ارتباط داشته باشند زودتر آموخته خواهند شد.بنابر این،بر معلمان واجب است که به هنگام تدریس سعی کنند تا مطالب جدید را با مطالبی که دانش آموزان با آنها آشنایی دارند ارتباط بدهند. علت اینکه آزمودنی دریادگیری مسیرهای وسط مازبیشتربه مشکل برمی خورد این است که نمی تواند آنها را با شاخصهایی همراه سازد.
ب) اعداد جدولهای 1و2 نشان می دهد که یادگیری به تدریج وبا کاهش خطاها صورت می گیرد.درمورد تک تک افراد، این کاهش ممکن است سیرنزولی مرتب نداشته باشد بلکه ناهمواریهایی را نشان دهد، اما وقتی گروه نسبتاً بزرگی را تحت آزمایش قرار میدهیم، منحنی نتایج معمولاً سیرنزولی مرتب وهمواردارد. بنابراین دانش آموزان ودانش جویان باید بدانند که یادگیری همراه با نوسانات پیش می آید.
ج) نمودارهای یادگیری نشان می دهند که اولاً آزمودنی ما ازمیانگین گروه کمی بهتراست. یعنی حافظه او دریادگیری یک مازذهنی 12 شاخه ای کمی قوی تراز میانگین حافظه گروه دانشجویان است. ثانیاً حافظه کوتاه مدت، پس ازگذشت زمان وتمرین، می تواند به حافظه بلند مدت تبدیل شود. بنابراین هریادگیری تازه، برای اینکه درحافظه باقی بماند وزود متلاشی نشود، به زمان وتمرین نیازدارد. وقتی آزمودنی می تواند یک ماز12 شاخه ای را سه بارمتوالی بدون خطا طی کند، فرض براین است که حافظه کوتاه مدت اوبه حافظه بلند مدت تبدیل شده است.
آزمایش6
منع قبلی
هدف : آشکار ساختن مزاحمت یادگیریهای قبلی در کسب یک عادت حسی ــ حرکتی تازه.
هر وقت یادگیری یک عادت تازه در اثر یک یادگیری قبلی دشوارتر گردد اصطلاحاً می گویند که منع قبلی یا تداخل انجام گرفته است.
وسایل آزمایش : 104کارت سفید به ابعاد 9><6 که روی هر26عدد آنها تصاویر دایره، مربع، لوزی ومثلث ترسیم شده است. از26کارتی که مثلاً تصویر دایره دارند دو عدد یک دایره دوعدد دو دایره و… و دو عدد 13 دایره دارند. بقیه گروهها نیز به همین ترتیب تنظیم شده اند. نصف کارتها با رنگ آبی و نصف دیگر با رنگ قرمز نقاشی شده اند. چهار کارت به ابعاد 20><20 که در یکی از گوشه های آنها یک دایره، دیگری یک مربع، لوزی و مثلث وجود دارد، کرونومتر
نمونه : یک نفر با این مشخصات:
جنس: زن سن: 25 سال
روش آزمایش :
آزمایش مقدماتی. جهت آنکه عامل مهارت در توزیع کارتها، حتی الامکان خنثی شود آزمایش مقدماتی را ترتیب دادیم.
از آزمودنی خواستیم به حالت سر پا در مقابل میز بایستد. کارتها را یک به یک و با سرعت هر چه بیشتر توزیع کند. آزمودنی کارتها را طوری در دست گرفته بود که تصاویر آنها رو به بالا بودند. او می بایست کارتها را به صورت تل روی هم بریزد. همراه با فرمان شروع کنید کرونومتر را به کار انداختیم و به محض افتادن آخرین کارت آن را از حرکت بازداشتیم. ده تمرین بدین طریق انجام گرفت و در پایان، سه دقیقه به آزمودنی استراحت دادیم.
آزمایش واقعی. مرحله اول. چهار کارت بزرگ را طوری روی میز قرار دادیم که تشکیل یک مربع دهند و به فاصله ده سانت از یکدیگر قرار داشته باشند. آزآزمودنی خواستیم تا کارتها را در حالیکه تصویرشان رو به بالاست توزیع کند. این بار او می بایست کارتهایی را که تصاویر دایره دارند روی کارت بزرگی که تصویر دایره دارد بریزد. بقیه کارتها نیز بر همین اساس توزیع شوند. از او خواستیم تا بدون توقف و با سرعت کار کند و مرتکب خطا نیز نشود. زمان دقیق هر تمرین را یاد داشت کردیم و برای اینکه انگیزه آزمودنی زیاد شود زمان صرف شده در هر تمرین را به اطلاع او می رساندیم وپس از هر تمرین یک استراحت 30ثانیه ای به او می دادیم. با این شرایط 15 تمرین انجام گرفت.
مرحله دوم. مانند مرحله اول با این تفاوت که جای کارتهای بزرگ را عوض کردم.در این مرحله 5 تمرین انجام شد.
تمرینها
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
11
12
13
14
15
زمانها
(ثانیه)
مرحله
اول
75
75
76
75
74
78
69
72
72
67
65
65
63
60
60
مرحله
دوم
88
85
70
66
63
تحلیل نتایج :
منحنی یادگیری دو مرحله را ترسیم کردیم. بدین ترتیب که 15 تمرین متوالی را روی محور xها و زمانهای صرف شده را روی محور yها قرار دادیم. منحنی یادگیری مرحله دوم را نیز روی همان نمودار رسم کردیم.
همانگونه که از روی نمودار پیداست منحنی هر دو مرحله سیر نزولی دارد یعنی زمان صرف شده برای هر تمرین بتدریج کاهش یافته است. به عبارتی دیگر یادگیری صورت گرفته است. البته این نموداردارای ناهمواریهایی است که نشان می دهد یادگیری همراه با نوساناتی پیش می آ ید.
با مقایسه منحنی مرحله اول و دوم می بینیم که منحنی مرحله دوم در دو تمرین اول بالاتر از منحنی مرحله اول است. بنابراین از اینجا به وجود منع قبلی پی می بریم یعنی دردو تمرین اول عادت قبلی مانع از یادگیری عادت جدید شده است. اما این عادت تا آن حد تثبیت نشده است که بتواند یادگیری بعدی را به شدت تحت تاثیر قراردهد.
آزمایش 7
جامعه سنجی
هدف :
پویایی گروه که آخرین رشته از علوم اجتماعی است پایه گذار آن کورت لوین می باشد؛پدیده گروهی و جنبه های روانی ــ اجتماعی آن را مورد مطالعه قرار می دهد یا به عبارتی دیگر کنشهاوواکنشها، تاثیروتاثرات، فعل وانفعالات، عمل متقابل و نیروهای حاصل از این تعامل و اثر آنها بر روی یک گروه محدود را مورد مطالعه قرار می دهد0
روشها وتکنیکهای جمع آوری اطلاعات در پویایی گروه بیشتربراساس مشاهده، مصاحبه، پرسشنامه وازهمه مهمترآزمون گروه سنجی است که درواقع اساسی ترین تکنیک درپویایی گروه است0
گروه سنجی فنی است که با کاربرد آن می توان میزان همبستگی وروابط متقابل اعضای گروه را اندازه گیری کرد0 تکنیک گروه سنجی وسیله ای است که با آن می توان به علاقه افراد گروه نسبت به یکدیگر در انجام کار ویژه ای یا موقعیت خاصی پی برد یا دانستن اینکه افراد گروه چه کسانی را برای همکاری انتخاب یا طرد می کنند فقط از طریق تست گروه سنجی امکان پذیر است0
واضع نظریه گروه سنجی در پویایی گروه ژاکوب لوی مورنو اهل رومانی است که در سال 1925به امریکا رفت و گروه سنجی را در آنجا پایه گذاری کرد0 مورنو معتقد بود که واقعیت زندگی انسانها در کنش وواکنش متقابل انسانها است0
نمونه :
آزمون گروه سنجی زیر که در آبان ماه 1386 ازدانش آموزان 16نفری کلاس پنجم دبستان دخترانه افشار از شهرستان اردکان به عمل آمده است به خوبی روابط دانش آموزان این کلاس را منعکس می نماید0
روش اجرا :
از دانش آموزان خواسته شد تا نام و نام خانوادگی خود را در برگه هایی که در اختیارشان قرار می گیرد بنویسند وبه سوالاتی که از آنها می شود با صداقت پاسخ دهند0
سوال اول : اگر بخواهیدیک روز تعطیل به اردویی بروید و با همکلاسیهایتان دورهم باشید ترجیح می دهید کدام سه نفر از بچه های این کلاس حتماً حضور داشته باشند وبا شما باشند؟
سوال دوم : می خواهیم جای شما را عوض کنیم دوست دارید با کدام سه نفر از بچه های این کلاس پهلوی یکدیگر بنشینید؟
سوال سوم : می خواهیم که هر چهار نفرتان یک گروه تشکیل دهید و یک روزنامه دیواری تهیه کنید برای تهیه این روزنامه کدام سه نفر از بچه های کلاس را به عنوان هم گروه انتخاب می کنید؟
علاوه بر این سه سوال مربوط به تست برای پی بردن به علل وانگیزه های انتخابها یک پرسشنامه 16 سوالی با عنوان "آن کیست؟" به دانش آموزان داده شد تا شخص مناسب برای هر سوال را انتخاب کنند0
اطلاعات بدست آمده در جدولی به نام سوسیوماتریس یا گروه نما جمع آوری شده است0
در سوسیوماتریس خانه های افقی (خانه های علامت دار هر ردیف) میزان پراکنش آرا یا گسترش عاطفی افراد، یعنی تعداد کسانی را که یک فرد معین آنها را انتخاب کرده است نشان می دهد و بیانگراجتماعی بودن فرد و اعتماد وی به دیگران است0 پایین بودن این شاخص،تمایل به انزوا را منعکس می کند0
خانه های عمودی (خانه های علامت دار هر ستون) میزان گیرندگی اجتماعی اعضا یعنی تعداد افرادی که یک نفر معین را انتخاب کرده اند نشان می دهدومفهوم آن، این است که فرد کلاً توسط چند نفر انتخاب شده است0 این شاخص، میزان محبوبیت فرد را منعکس می کند0 پایین بودن آن نشانه طرد است0
درهرستون جمع کل انتخابها بر اساس هرسه معیار، پذیرش اجتماعی افراد را نشان می دهد یعنی تعداد کل آرایی را که هر فرد بدست آورده است 0 ستاره گروه کسی است که بالا ترین میزان پذیرش اجتماعی را داشته باشد0
نشانه های ما در این جدول به صورت زیر است :
1: انتخاب براساس معیاراول
1: انتخاب براساس معیاردوم
I: انتخاب براساس معیارسوم
انتخاب شونده
انتخاب کننده
A
B
C
D
E
F
G
H
I
J
K
L
M
N
O
P
گسترش
عاطفی
↓
A
1
11I
1
I
I11
5
B
1
I11
1
I
1I
1
6
C
1
1I
1
I
1I
1
1
7
D
11
1
I
1I
11
I
6
E
I11
I11
I
11
4
F
I
11I
I1
11
1
5
G
1I
1
I
1
I1
11
6
H
1
11I
I1
I11
4
I
I
I
1
1
I11
1
1
7
J
1
1I
1I
1
I1
1
6
K
11
I11
11I
I
4
L
I
1
I
1I
11
1
1
7
M
1
I11
1
11
I
I
6
N
1I
1
I11
I
11
5
O
1I
1
I1
1
1
I1
6
P
1I
1I
11
1
1
I
6
5
5
V
5
4
VII
8
4
III
0
0
0
1
4
II
5
4
IX
6
3
VII
3
1
II
1
2
I
5
5
II
4
9
VI
1
1
0
2
2
0
1
1
0
0
1
I
1
2
III
جمع براساس هر معیار
→
15
16
15
0
7
18
16
6
4
12
19
2
4
2
2
6
پذیرش اجتماعی
→
10
9
9
0
4
10
8
6
3
6
12
2
3
1
2
5
گیرندگی اجتماعی
→
پذیرش اجتماعی
19
18
16
15
12
7
6
4
2
0
K
F
G,B
A,C
J
E
H,P
I,M
L,N,O
D
گسترش عاطفی
7
6
5
4
C,I,L
B,D,G,J,M,O,P
A,F,N
E,H,K
براساس اطلاعات جدول دو بعدی وطبقه بندی اعضا براساس پذیرش اجتماعی معلوم شد که دانش آموزK،ستاره گروه است که بیشترین تعداد آرا را بدست آورده وDعضومنفرد یا مطرودترین عضو می باشد0
با بررسی پرسشنامه 16سوالی علت این انتخاب وعدم انتخاب معلوم می شود0عضوKبه دلیل اینکه به دوستانش احترام می گذاردوهمیشه به آنهاکمک می کند مورد پذیرش واعتماد دیگران قرارمی گیردواز محبوبیت بالایی برخورداراست0در موردعضوDهمانطورکه ازپرسشنامه برمی آیدبه دلیل کثیف بودن طرد می شود به عبارتی دیگرکسی او را به عنوان دوست و همکارانتخاب نمی کند0
ازلحاظ گسترش عاطفی، طبق جدول دوبعدی وطبقه بندی اعضا براساس همین شاخص،افرادC,I,L بالاترین میزان گسترش عاطفی را دارا هستند؛یعنی نسبت به بقیهاعضا بیشتربه دیگران اعتماد می کنند وهمکاری آنها را می طلبند0اما افرادE,H,K که کمترین میزان گسترش عاطفی را دارند تمایل به انزوا را نشان می دهند،ازدیگران کناره گیری می کنند وبه آنها اعتمادی ندارند0
علاوه بر اینها، می توان روابط موجود بین اعضا را مشخص کرد0بدین طریق که دوست یا دوستان صمیمی هر دانش آموز را پیدا کرد0دوست صمیمی کسی است که دوبار یا بیش از دوبارانتخاب شده باشد0به طور مثال،عضوA دو دوست صمیمی دارد:K,F؛ عضوKسه دوست صمیمی دارد:A,B,F؛عضوI یک دوست:J0
همچنین انتخابهای کاملاً متقابل که جفت دوستان را نشان می دهند می توان تعیین کرد0 منظورازانتخاب کاملاً متقابل این است که دونفر،براساس هرسه سوال یکدیگر را انتخاب کرده اند0با بررسی جدول معلوم می شود که روابط کاملاً متقابل بین اعضای کلاس وجود ندارد0
درمورد انتخابهای یک جانبه به عنوان مثال می توان گفت که عضوA، F را براساس هرسه معیار انتخاب نموده اما ازطرف F انتخاب نشده است0یا دانش آموزp،A,B را به عنوان دوست صمیمی انتخاب کرده اما توسط آنها انتخاب نشده است0
برای آنکه مطالعه کلی روابط موجود بین اعضای گروه آسانترباشد،نتایج را به صورت تصویرنشان می دهند که اصطلاحاً سوسیوگرام یا نمودارجامعه نما نامیده می شود0
برای ترسیم سوسیوگرام روشهای متعددی وجود دارد که یکی ازآنها استفاده ازچهاردایره متحدالمرکزمی باشد0نسبت شعاعهای این چهار دایره عبارت خواهند بوداز:1و73/1و42/2و3 وکلیه روابط را با فلشهای جهت دارنشان می دهند،اگرانتخاب دوطرفه باشد فلش نیز دوسره خواهد بود0کلیه افراد گروه را به 4طبقه تقسیم می کنند وافراد هرطبقه را داخل یکی ازدایره ها قرارمی دهند0برای تعیین حدود طبقات،بالاترین شاخص پذیرش اجتماعی را به 4تقسیم می کند تا فاصله طبقات معلوم گردد0در این روش هرچه یک فردانتخابهای بیشتری کسب کند به مرکزدایره نزدیکترخواهد بود0
سوسیوگرام می تواند به صورت فردی یا گروهی باشد0سوسیوگرام گروهی روابط کلیه اعضای گروه با یکدیگررا نشان می دهد0سوسیوگرام فردی روابط یک فرد معین را با سایر افراد گروه نشان می دهد0دراین مورد فرد موردنظررادروسط یک دایره وبقیه اعضا را در محیط دایره قرار می دهند و کلیه روابط به صورت فلشهایی نشان داده می شود0
تصویر1:سوسیوگرام گروهی .دراین سوسیوگرام فقط دوستیهای کاملاً صمیمی نشان داده شده است،یعنی تنها روابط کسانی نشان داده شده است که براساس هرسه سوال انتخاب شده اند0
5 4 19 = فاصله طبقات
دایره وسط 19 – 15 = حدود طبقات
حلقه دوم 14 – 10
حلقه سوم 9 – 5
حلقه چهارم 4 – 0
تصویر2: سوسیوگرام فردی دانش آموزC0اعتماد این فرد به دیگران وپذیرش او می باشد بنابراین می توان نتیجه گرفت که پذیرش او بیش ازاعتمادش می باشد0
همانطورکه در صفحات اول اشاره کردیم هدف ازاجرای آزمون گروه سنجی این است که بتوانند روابط بین افراد یک گروه را مطالعه کنند0با توجه به این آزمون به عمل آمده از دانش آموزان کلاس پنجم،می توان گفت که معلم می تواند از افراد C,A,G,B,F,K بهعنوان سرگروه در کارها استفاده کند وبا اطمینان بیشترمسئولیت کارها را به آنها بدهد وامیدوارباشد که بازده کار بیشترخواهد بود0همچنین می تواند با فردD یک گفتگو انجام دهد وطی آن به علل مطرود بودنش ومسائل ومشکلاتش پی ببرد وبرای رفع آنها وی را یاری دهد0معلم می تواند ازبرخی دانش آموزانی که ازمحبوبیت بالایی برخوردارهستند کمک بگیرد وافراد مطرود ومنزوی را از آن حالت دربیاورد0
با توجه به سوال دوم اکثر بچه ها تمایل دارندکه پهلوی K بنشینند؛بنابراین معلم می تواند هرچند وقت یکبار با رضایت وی جایش را عوض کند و بدین گونه خرسندی دوستدارانش را فراهم آورد0
به همین طریق می توان اطلاعاتی راجع به سایر اعضای کلاس نیز بدست آورد وبه بررسی روابط آنها وساخت این گروه از دانش آموزان پرداخت0
آزمایش8
حرکت ظاهری
هدف : بررسی ادراک حرکت القایی
حرکت ظاهری به حرکتی گفته می شود که متمایز از حرکت واقعی است. درواقع حرکتی وجود نداردوصرفاً ساخته و پرداخته ذهن ماست. حرکت ظاهری به صورتهای مختلفی دیده می شودکه دو نوع مهم آن حرکت خود جنبشی وحرکت القایی است.
حرکت خودجنبشی وقتی رخ می دهد که یک شیء ساکن که زمینه مشخصی ندارد متحرک به نظر می رسد. مثلاً یک نقطه نورانی ثابت در تاریکی مطلق، متحرک به نظر می رسد .
حرکت القایی به خطای حسی گفته می شود که واقعی نبوده بلکه به دلیل حرکت واقعی در محیط القا شده است.
وسایل آزمایش : دو قطعه سلفون(طلق) ، یک برگ کاغذ سفید
نمونه : تشکیل می شود از یک نفربا این مشخصات:
جنس : زن سن : 20سال
روش آزمایش : نقطه کوچکی را وسط کاغذ سفید گذاشتیم و سپس با ماژیک مستطیلی به ابعاد 16 >< 10 سانتی متر روی یک قطعه سلفون رسم کردیم. سلفون را طوری روی کاغذ قرار دادیم که نقطه در داخل مستطیل و در نزدیکی یکی از زوایای آن باشد.سلفون را به آرامی به حرکت درآوردیم و از آزمودنی خواستیم تا به نقطه خیره شود و راجع به حرکت آن نظر بدهد . آزمودنی اظهار داشت نقطه در خلاف جهت حرکت مستطیل به حرکت در آمده است. بنابراین تغییر زمینه(مستطیل) نسبت به نقش(نقطه) نقش زیادی در ادراک حرکت القائی دارد.
سپس نقطه را به زوایای مستطیل نزدیکتر کردیم و سلفون را به حرکت درآوردیم آزمودنی اظهار داشت که نقطه با سرعت بیشتری حرکت می کند. از این قسمت نتیجه می گیریم که هر چه تغییرات چار چوب و زمینه نسبت به هدف یا نقش بارزتر و مشهودتر باشد ادراک حرکت القائی بیشتر است.
در قسمت بعد سرعت حرکت زمینه(مستطیل) را تغییر دادیم. حرکت را آهسته تر کردیم آزمودنی گفت حرکت نقطه(حرکت القائی) بیشتر شده است. وقتی سرعت حرکت را افزایش دادیم میزان ادراک حرکت القائی کاهش یافت.
بر روی یک قطعه سلفون دیگر دایره ای به قطر 20 سانتی متر رسم کردیم و آزمایش را تکرار کردیم آزمودنی اظهار داشت که حرکت نقطه کاهش یافته است. بنابراین چارچوب چهارگوش بیش از چارچوب مدور بر ادراک حرکت القائی تاثیر می گذارد.
آزمایش9
احساس سرما و گرما
هدف : اثبات اینکه احساس حرارت به صفرفیزیولوژیایی بستگی دارد.
احساس سرما وگرما نسبت به حرارت معمول پوست سنجیده می شود.این درجه حرارت معمولی که مبنای احساس دماست صفر فیزیولوژیایی نام دارد. وقتی میگوییم هواسرداست منظور مان این است که درجه حرارت پوست ازاین صفرفیزیولوژیایی پایین تر رفته است . در حدود دو درجه بالاتر و پایین تر از این درجه حرارت مرجع ، منطقه ختثی دمایی واقع شده است . دراین حدود حرارتی دما احساس نمی شود . متوسط درجه حرارت صفرفیزیولوژیایی درمحیط معتدل(درجه حرارت حدود20درجه سانتی گراد) درحدود33درجه سانتی گراداست.
دراین شرایط اگرحرارت پوست به35درجه برسداحساس گرماواگر به31درجه برسداحساس سرما خواهیم کرد.
وسایل آزمایش : دماسنج، یک ظرف خالی ودوظرف آب که حرارت آب یکی حدود30درجه ودیگری حدود 40درجه است.
نمونه : نمونه این آزمایش ازیک نفر تشکیل می شود. ولی آزمایش درمورد سه نفرانجام گرفت ونتایج یکسانی به دست آمد.
روش آزمایش : ازآزمودنی خواستیم تا دست خد را دریک ظرف و دست دیگرش را درظرف دیگر قراردهد وحدود 5 دقیقه دستهای خود را درآب نگه دارد و نظر خئد را راجع به گرمی وسردی آب بگوید. آزمودنی اظهارداشت که درابتدا آب 30درجه سرد و آب 40درجه گرم بوده است. اما پس از5دقیقه، دیگراحساس گرما یا سرما نمی کند. دراین مورد می توان نتیجه گرفت که چون حرارت آب 30 درجه کمتر از حرارت متوسط پوست یعنی33 درجه است، بنابراین آزمودنی احساس سردی می کند. در مورد آب40 درجه، چون حرارت آن بیشتر از حرارت متوست پوست است احساس گرمی می کند. همین پدیده وقتی اتفاق می افتد که دریک روز گرم تابستان وارد استخر می شویم. نخست احساس می کنیم که آب سرد است اما پس از مدتی دیگراحساس سرما نمی کنیم. هنگامی هم که ازاستخر بیرون می آییم خورشید گرمتر از قبل به نظر می رسد.
در مرحله بعد ظرف خالی را از آب ولرم(حدود35 درجه) پر کردیم واز آزمودنی خواستیم با سرعت دستان خود را به طور همزمان در این آب قرار دهد وآنچه را احساس می کند بیان کند. آزمودنی بیان کرد که دستی که قبلاً در آب 30درجه بوده، آب را گرم و دست دیگر که درآب40 درجه بوده آب را سرد احساس می کند. دلیل این پدیده را می توان اینگونه توجیه کرد که 5 دقیقه سازگاری قبلی، صفر فیزیولوژیایی هر دو دست را تغییر داده است.
نتیجه گیری :
از این آزمایش می توان دریافت که پوست همیشه دماسنج دقیقی نیست. در حالت معمولی صفر فیزیولوژیایی حرارتی است نه سرد ونه گرم. البته این درجه حرارت در قسمتهای مختلف بدن نیز متفاوت است. مثلاً برای لاله گوش 28 درجه وبرای گونه ها35 درجه سانتی گراد می باشد. بنابراین محرکی با درجه حرارت 30 درجه برای لاله گوش گرم و برای گونه ها سرد احساس می شود.
آزمایش10
تخمین زمان
هدف : بررسی رابطه بین ادراک زمان و توجه واثبات این واقعیت که در صورت نبود نشانه های زمانی، تخمینهای فرد ازطول زمان، بستگی به فعالیت او دارد.
ما مدت را فقط در محدوده های زمانی کوچک(تقریباً2 ثانیه) احساس می کنیم. بیشتر از آن نسبت به طول اعمالمان، واکنشهای عاطفی داریم( مثلاً زمان کوتاه یا بلند به نظر می رسد) این احساسها، در تخمینهای ما از زمان با نشانه های زمانی ای که فعالیت ما و محیطهای طبیعی واجتماعی برای ما فراهم می آورد،مورد استفاده قرار می گیرد.
وسایل آزمایش : کرونومتر، یک متن کوتاه(8ــ4خطی) با وحدت معنایی
نمونه : در این آزمایش آزمودنی یک مرد دارای 33 سال سن می باشد.
روش آزمایش : آزمودنی را در مقابل خود نشاندیم واز او خواسنیم تا مدت کارهای متفاوت وکوچکی را که انجام خواهد داد را برحسب دقیقه و ثانیه ارزشیابی کند. به او توصیه کردیم که حین انجام کار نباید از علایم ونشانه هایی استفاده کند. مثلاً نباید بشمارد یا به ساعت نگاه کند. خود ما نیز مدت زمان متفاوتی را برای هر کار در نظر گرفتیم(این مدت زمان همیشه باید بین 30 تا90 ثانیه طول بکشد)
کار اول: تخمین مدت بیکاری. در این مرحله آزمودنی چشمان خود را بست و سرش را بین دو دستش قرار داد. از او خواستیم طول زمان دو ضربه ای را که روی میز می زنیم ارزشیابی کند و در این فاصله حتی المقدور به چیزی فکر نکند.
با اولین ضربه کرونومتر را به کار انداختیم ودر پایان مدتی که در نظر گرفته بودیم(30 ثانیه) آن را متوقف کرده و همزمان ضربه دوم را روی میز زدیم.
کار دوم: تخمین مدت یک فعالیت یکنواخت و جزء به جزء. از آزمودنی خواستیم که حرف A را روی کاغذ بنویسد. با یک علامت شروع وبا علامت دیگر داد ودر پایان زمان صرف شده را تخمین زد.در این مرحله نیز خودمان زمان در نظر گرفته شده(زمان واقعی) را ثبت کردیم.(40 ثانیه)
کار سوم: تخمین مدت یک فعالیت جالب و یکپارچه. از آزمودنی خواستیم تا املایی بنویسد و متنی را به طور عادی دیکته کردیم. با شروع املا کرونومتر را به کار انداختیم وپس از پایان زمان در نظر گرفته شده و ختم املا آن را از کار انداختیم و از ازمودنی نیز خواستیم زمان صحیح این فاصله را تخمین بزند.
در جدول زیر زمانهای واقعی و تخمین زده شده توسط آزمودنی آمده است.
/////////////////////
کار اول
کار دوم
کار سوم
زمان واقعی
30 ثانیه
40 ثانیه
70 ثانیه
زمان تخمینی
65 ثانیه
80 ثانیه
60 ثانیه
تحلیل نتایج :
در مورد هر یک از کارها مقدار زمانی را که آزمودنی بیشتر یا کمتر از مدت واقعی ارزشیابی کرده است را محاسبه کرده ایم. جهت اینکه کارهایی را که مدت زمانهای آنها یکسان نبوده اند مورد مقایسه قرار دهیم، این ارزشیابیها را به درصد تبدیل کرده ایم.
بیشترازحد 35 =30 – 65 تبدیل به درصد 116.6
بیشترازحد 40 =40 – 80 " " 100
کمترازحد 10 =60 – 70 " " 14.2
براساس این مقایسه ها می توان به این نتیجه رسید که ارزشیابی بیش از حد زمانی که آزمودنی از حالت عدم فعالیت(کار اول) به فعالیت جزئی و یکنواخت(کار دوم) بعد به فعالیت جالب ووحدت یافته(کار سوم) می پردازد کاهش می یابد یا حتی به ارزشیابی کمتر از حد تبدیل می شود.
نتیجه گیری :
از این آزمایش می توان به این نکته پی برد که هر اندازه بیشتر جذب یک کار شویم و هر اندازه این کار بیشتر وحدت داشته باشد به همان اندازه زمان کوتاهتر به نظر می رسد. یک ساعت با یک دوست صمیمی گفتگو کردن دقایقی بیش به نظر نمی رسد ولی یک دقیقه منتظر جوش آمدن کتری در کنار اجاق گاز ماندن، به نظر خیلی طولانی می آید و احساس می کنیم زمان چقدر دیر می گذرد. در واقع هر وقت انتظار می کشیم به گذشت زمان بیشتر توجه می کنیمهر چه به گذشت زمان بیشتر توجه کنیم گذر زمان طولانی تر به نظر می رسد. هر کاری موجب شود به گذشت زمان بیشتر توجه کنیم موجب می شود که احساس کنیم که زمان زودتر می گذرد. بنابراین زمان مستقیماً ادراک نمی شود، بلکه ساخته و استنباط می شود.