تاثیر استفاده از شیرین کنندههای ذرت بر روی ویژگیهای کیفی بستنی
چکیده
بستنی در حال حاضر یکی از پرمصرف ترین دسرهای لبنی به شمار میرود و مصرف آن هر ساله در حال افزایش است. در ساخت این دسر لبنی از چربی شیر، ماده خشک بدون چربی شیر، شیرین کننده، پایدارکننده، امولسیفایر و طعم دهنده استفاده میشود. با توجه به روند رو به رشد افزایش قیمت شکر و عواقب استفاده از این ترکیب در بروز بیماریهای قلبی-عروقی، دیابت و … از یک سو و به منظور کاهش بهای تمام شده محصول نهایی از سوی دیگر، تولیدکنندگان بستنی درصدد استفاده از شیرین کنندههای جایگزین شدند. در این خصوص شیرین کنندههای ذرت (مخصوصاً شربت ذرت با فروکتوز بالا) به عنوان مهمترین جایگزین مورد استفاده برای شکر کاربرد دارد که علت این امر را میتوان به فاکتور در دسترس بودن این ماده، قیمت پائین، بهبود کیفیت محصول نهایی بستنی و تشابه ویژگیهای طعمی آن در مقایسه با شکر نسبت داد. در این مقاله به بررسی تاثیر کاربرد شیرین کنندههای ذرت بر روی ویژگیهای مختلف کیفی محصول بستنی پرداخته میشود.
واژه های کلیدی: بستنی، شیرین کنندههای ذرت، شربت ذرت با فروکتوز بالا
مقدمه
بستنی، مخلوط منجمدی از ترکیبات اجزای شیر، مواد شیرین کننده، پایدار کننده، امولسیفایر و مواد مولد عطر و طعم میباشد. با تمام ویژگیهای مثبتی که ساکارز به عنوان یک شیرین کننده طبیعی با ویژگیهای عملکردی ممتاز دارد، به دلیل ارتباط با برخی مشکلات سلامتی نظیر فشار خون، بیماریهای قلبی – عروقی، چاقی، افزایش میزان انسولین خون و از طرفی به دلیل مسائل اقتصادی و تکنولوژیکی، پژوهشهای روز افزونی جهت جایگزینی مناسب ساکارز با سایر شیرینکنندهها در دست انجام است (Foulkes، 1997). انتخاب نوع شیرین کننده جایگزین و چگونگی حفظ کیفیت فرآورده طی دوره نگهداری از جمله مسائل مربوط به تولید فرآورده تهیه شده با شیرین کننده جایگزین شکر میباشد. باید در نظر داشت که شکر علاوه بر نقش شیرین کنندگی، ویژگیهای عملکردی فراوانی را در محصول ایفا میکند (Specter & Setser ، 1994).
به طور کلی بستنی از نظر حجمی شامل 30% یخ، 50% هوا، 5% چربی و 15% ماتریکس (محلول شکر) است. بنابراین هر سه حالت ماده در آن موجود است؛ جامد: یخ و چربی، مایع: محلول شکر (و یا سایر شیرین کنندهها) و گاز: هوا. بخش جامد و گاز از ذرات کوچک تشکیل شدهاند (گویچههای چربی، بلورهای یخ و حبابهای هوا) که همگی در ماتریکس یا فاز پیوسته قرار دارند. کلیه مواد اولیه مورد استفاده در تولید بستنیهای مختلف را میتوان در سه گروه زیر جای داد:
* مواد اولیه اصلی که به مقدار قابل توجهی موجودند (یعنی درصد قابل توجهی از وزن بستنی را به خود اختصاص میدهند) مانند پروتئین شیر، شکر، چربی و آب.
* مواد اولیه فرعی که به میزان کمتری مصرف میشوند (کمتر از حدود 1% وزن بستنی) مانند امولسیفایرها، پایدارکنندهها، رنگها و طعم دهندهها.
* موادی مانند شکلات، بیسکوئیتها، ویفرها، تکههای میوه و مغزها که برای تولید محصولات متنوع به بستنی اضافه میشوند (Goff، 1997).
اهمیت ساختار بستنی در جذب هر چه بیشتر مشتری، رضایت خاطر و فروش این محصول تاثیر بسزایی دارد. تجربیات صنعت تولید بستنی نشان دهنده علاقه مشتریان به محصولی با یک ساختار نرم و یکنواخت میباشد. به طور کلی قندها دو وظیفه عمده را در بستنی ایفا میکنند: الف) ایجاد طعم شیرین، ب) کنترل میزان یخ (هرچقدر میزان یخ بیشتر باشد، بستنی سفتتر میشود). قندها سبب کاهش نقطه انجماد محلولها شده، در نتیجه حجم یخ را کمتر میکنند. به عنوان مثال در یک بستنی استاندارد، میزان یخ باید در حدود 55% وزن در دمای 18- درجه سانتیگراد باشد که البته بسته به میزان و نوع قندها این میزان میتواند به 45% نیز برسد که باعث تولید بستنی نرمتری با همان میزان شیرینی میگردد. قندها به دلیل تاثیر بر ویسکوزیته محصولات میتوانند تاثیر زیادی بر بهبود بافت بستنی داشته باشد. شیرین کنندهها میتوانند با کاهش نقطه ذوب محلول مایع بر روی کریستالیزاسیون یخ تاثیرگذار باشند (Specter & Setser ، 1994). پژوهشگران از شربت ذرت و شیرین کنندههای حاصل از آن در تولید بستنی با هدف بررسی اثرات آن در محصول نهایی استفاده کردند. در این مقاله به بررسی تاثیر استفاده از شیرین کنندههای ذرت بر روی ویژگیهای مختلف کیفی محصول بستنی پرداخته میشود.
1. تاثیر شیرین کنندههای ذرت بر روی سرعت ذوب شدن بستنی
ساکارز از زمانهای دور به عنوان عامل شیرین کننده در بستنی مورد استفاده قرار میگرفت. یافتهها حاکی از آن است که ساکارز موجب کاهش نقطه ذوب تا زمانی که محصول را از ایجاد مواد جامد یخ زده جلوگیری کند میشود. استفاده از شربت ذرت با مالتوز بالا1 موجب کاهش نقطه ذوب به میزان 98/0 میگردد (که بسیار نزدیک به کاهش نقطه ذوب ساکارز، 1، میباشد)، در حالی که این میزان در شربت ذرت با فروکتوز بالا2 (DE:90) برابر با 78/1 میباشد. سرعت ذوب شدن در بستنیهای تهیه شده با مخلوط دو شربت HMCS) و (HFCS تفاوت معنیداری نداشتند. این در حالی است که بستنیهای تولید شده با ساکارز دارای سرعت ذوب شدن به مراتب سریعتری در مقایسه با مخلوط شیرین کنندهها بودند (Conforti، 1994).
ویژگیهای کیفی بستنی تحت تاثیر سیستم شیرین کننده آن قرار میگیرد. ساکارز موجب تولید محصولی پایدار بدون هیچگونه تاثیرپذیری از میزان چربی موجود در فرمولاسیون بستنی میشود. این در حالی است که بین مخلوط HMCS)، HFCS) و افزایش مقدار چربی در فرمولاسیون بستنی ارتباط و برهمکنشی وجود دارد. به طوری که اگرچه بستنی با افزایش مقدار چربی دارای بافت نرمتری میشود، ولیکن سرعت ذوب شدن در تمامی نمونهها به صورت ثابت باقی میماند. به طور کلی درجه حرارت ذوب شدن بستنی با اضافه کردن شربت ذرت کاهش مییابد و نتیجه امر محصولی نرمتر خواهد بود (Conforti، 1994).
2. تاثیر شیرین کنندههای ذرت بر روی ویژگیهای فیزیکی بستنی
شیرین کنندهها میتوانند نقش بسزایی بر روی ویژگیهای فیزیکی بستنی داشته باشند، به طوری که سرعت و میزان تبلور مجدد را در محصول نهایی تحت تاثیر قرار میدهند. تبلور مجدد باعث پائین آمدن کیفیت بستنی میشود. با افزایش اندازه بلورها، میزان نرمی بافت بستنی کاهش مییابد. هنگامی که اندازه بلورها خیلی زیاد میشود (در حدود 100 میکرومتر)، تک تک آنها در داخل دهان حس میشوند و بافت بستنی به حالت یخی و شنی درمیآید. شربتهای ذرت با اکی والان دکستروز پائین حاوی پلی ساکاریدهایی هستند که به آنها خصوصیات پایدارکنندگی را در محصول میبخشد. به عنوان مثال قابلیت برهمکنش با آب، افزایش ویسکوزیته فاز غیر منجمد و افزایش مواد جامد کل بدون اضافه شدن به شیرینی محصول، از ویژگیهای این شیرین کنندهها میباشد (Keeney & Kroger، 1974). استفاده از شربتهای ذرت با اکی والان دکستروز بالا در بستنی موجب کاهش دمای انجماد این محصول در مقایسه با ساکارز میشود، این در حالی است که شربتهای ذرت با اکی والان دکستروز پائین، دمای انجماد را افزایش میدهد. نتایج تحقیقات پژوهشگران نشان داد سرعت تبلور مجدد در بستنیهای تهیه شده با شربت ذرت با فروکتوز بالا در مقایسه با شربت ذرت با اکی والان دکستروز3 20، بیشتر بود (Hartel & Hagiwara، 1996). بستنیهای تهیه شده با شربت ذرت با DE 20 دارای بیشترین میزان ویسکوزیته بود، این در حالی است که نمونههای بستنی حاوی HFCS 42 کمترین مقدار ویسکوزیته را دارا بودند که علت این امر را میتوان به تفاوت در وزن مولکولی و طول زنجیره پلیمری بین این شیرین کنندهها نسبت داد (Muse & Hartel ، 2004). استفاده از شربت ذرت با فروکتوز بالا در فرمولاسیون سیستمهای منجمد نظیر بستنی میتواند موجب کنترل آب در این نوع سیستمها شود. در حقیقت شربت ذرت با فروکتوز بالا، مهاجرت رطوبت و همچنین رشد کریستالهای یخ در فریزر را کنترل میکند. در نتیجه جدا شدن یخ / آب را در سیستمهای منجمد به حداقل میرساند و از آسیب رسیدن به بافت و ساختار بستنی جلوگیری میکند (White، 2014)
3. تاثیر شیرین کنندههای ذرت بر روی تشکیل کریستالهای یخ در بستنی
تشکیل کریستال یخ از عوامل مهم ایجاد ساختار در بستنی میباشد. در یک محلول قندی نظیر بستنی وقتی کریستالیزاسیون یخ شروع میشود و آب به شکل خالص منجمد میگردد، غلظت محلول قندی باقیمانده در نتیجه حذف آب افزایش یافته، از اینرو نقطه انجماد بیشتر کاهش مییابد. آب باقیمانده به عنوان یک محلول قندی خیلی غلیظ در بستنی وجود خواهد داشت. این پدیده به بستنی قابلیت پیمانه شدن و جویده شدن در دماهای فریزر را میدهد.
تحقیقات صورت گرفته بر روی افزودن مقادیر متفاوت HFCS-42 در محصول بستنی نشان داد استفاده از مقادیر بالاتر شربت ذرت در بستنی میتواند موجب قابلیت نگهداری به مراتب پائینتری در مقایسه با نمونههای حاوی مقادیر کمتر شربت ذرت گردد. علت این امر را میتوان به تفاوت در نقطه انجماد این میکسها نسبت داد. به طور کلی میکسهای بستنی حاوی مقادیر بالاتر HFCS-42 دارای نقطه انجماد پائینتری هستند. بیشتر بودن نقطه انجماد در میکسهایی با مقادیر کمتر HFCS-42 موجب حضور آب منجمد بیشتری خواهد شد که این موضوع از دو جنبه حائز اهمیت است. 1) میکسهای حاوی نقطه انجماد بالا دارای آب قابل دسترس کمتر برای شرکت در رشد کریستالهای یخ میباشند و 2) میکسهای حاوی آب آزاد کمتر دارای قسمت آبی با ویسکوزیته بیشتری هستند که در نتیجه موجب سرعت کمتر در رشد کریستالهای یخ میشوند (Wittinger & Smith ، 1986).
در پژوهشهای انجام شده بین نمونههای بستنی حاوی ساکارز، شربت ذرت با DE 20 و HFCS 42 ، محققان به این نتیجه رسیدند که نمونههای بستنی حاوی شربت ذرت با DE 20 دارای بیشترین نقطه انجماد و از طرف دیگر نمونههای شامل HFCS-42 دارای کمترین نقطه انجماد بودند. بر این اساس در هر شرایط دمایی نگهداری، بستنیهای تهیه شده از شربت ذرت با اکی والان دکستروز 20، دارای بالاترین محتوای کریستالهای یخ هستند (Muse & Hartel ، 2004).
4. تاثیر شیرین کنندههای ذرت بر روی ساختار حبابهای هوا در بستنی
در پژوهشهای صورت گرفته بر روی تاثیر اضافه کردن ساکارز، شربت ذرت با DE 20 و همچنین HFCS 42 به فرمولاسیون بستنی، نتایج نشان داد کوچکترین اندازه سلولهای هوایی متعلق به نمونه بستنی حاصل از شربت ذرت با DE 20 بود که علت این امر را میتوان به وجود بیشترین میزان یخ، بیشترین ویسکوزیته ظاهری، بیشترین تنش برشی و در نتیجه تجزیه سلولهای هوایی در این نمونه بستنی نسبت داد. پس از مرحله سفت کردن4، بستنیهای حاوی ساکارز دارای کوچکترین مقدار کریستالهای یخ و از سوی دیگر بستنیهای شامل شربت ذرت با DE 20 دارای بزرگترین کریستالهای یخ بودند که دلیل این موضوع محتوای بیشتر کریستالهای یخ در بستنیهای دارای شربت ذرت DE 20 بود.
اگر بستنی با همان دمایی که از فریزر کارخانه خارج شده نگهداری شود، به سرعت ساختار خود را از دست میدهد، یعنی کریستالهای یخ و همچنین حبابهای هوا به هم متصل میشوند، اندازه آنها افزایش و تعداد آنها کاهش مییابد. اگر سرعت به هم پیوستن حبابها و کریستالها را کاهش دهیم، در طی زمان نگهداری بستنی تغییرات زیادی در ساختار آن ایجاد نخواهد شد. به همین دلیل پس از خروج بستنی از فریزر کارخانه، دمای آن را تا حد ممکن پایین میآورند که این فرآیند با عنوان سفت کردن نامیده میشود و در تونلهای مخصوص این کار انجام میگیرد (Muse & Hartel ، 2004).
نتیجه گیری
با توجه به افزایش ریسک ابتلا به بیماریهای قلبی-عروقی، چاقی، افزایش میزان انسولین خون و از طرفی به دلیل مسائل اقتصادی و تکنولوژیکی، تحقیقات گستردهای در زمینه جایگزین کردن شیرین کنندهای مناسب با ساکارز صورت گرفته است. شربت ذرت با فروکتوز بالا به عنوان یکی از مهمترین جایگزینهای شکر در تولید محصول بستنی کاربرد دارد. شربت ذرت با فروکتوز بالا به دلیل قیمت پائین، قدرت شیرین کنندگی، تشابه ویژگیهای طعمی آن در مقایسه با شکر (ساکارز) محبوبیت زیادی در بین تولید کنندگان بستنی دارد. جایگزین نمودن این شیرین کننده ذرت در محصول بستنی علاوه بر مقرون به صرفه بودن، موجب بهبود ویژگیهای کیفی نظیر بافت نرمتر، به حداقل رساندن جدا شدن یخ/ آب در ساختار بستنی و کاهش تبلور مجدد شد.
منابع
CONFORTI, F. D. (1994). Effect of fat content and corn sweeteners on selected sensory attributes and shelf stability of vanilla ice cream. International Journal of Dairy Technology, 47(2), 69-75.
Foulkes, P. H. (1977). U.S. Patent No. 4,055,676. Washington, DC: U.S. Patent and Trademark Office.
Goff, H. D. (1997). Colloidal aspects of ice cream-a review. International Dairy Journal, 7(6), 363-373.
Hagiwara, T., and R. W. Hartel. 1996. Effect of sweetener, stabilizer and storage temperature on ice recrystallization in ice cream. J. Dairy Sci. 79:735.
Keeney, P. G., and M. Kroger. 1974. Frozen dairy products Fundamentals of Dairy Chemistry. B. H. Webb, A. H. Johnson, and J. A. Alford, ed., 2nd ed. AVI Publ., Westport, CT.
Muse, M. R., & Hartel, R. W. (2004). Ice cream structural elements that affect melting rate and hardness. Journal of dairy science, 87(1), 1-10.
Specter, S. E., & Setser, C. S. (1994). Sensory and physical properties of a reduced-calorie frozen dessert system made with milk fat and sucrose substitutes. Journal of dairy science, 77(3), 708-717.
White, J. S. (2014). Sucrose, HFCS, and Fructose: History, Manufacture, Composition, Applications, and Production. In Fructose, High Fructose Corn Syrup, Sucrose and Health (pp. 13-33). Springer New York.
Wittinger, S. A., & Smith, D. E. (1986). Effect of sweeteners and stabilizers on selected sensory attributes and shelf life of ice cream. Journal of Food Science, 51(6), 1463-1466.
1 High Maltose Corn Syrup (HMCS)
2 High Fructose Corn Syrup (HFCS)
3 Dextrose Equivalent (DE)
4 Hardening
—————
————————————————————
—————
————————————————————
1