تارا فایل

برنامه ریزی فرهنگی در امور شهری




برنامه ریزی فرهنگی درامور شهری

فهرست مطالب اصول برنامه ریزی و سیاستگذاری فرهنگی

فصل اول: ماهیت و چیستی برنامه و برنامه ریزی
تعریف برنامه
اصول برنامه
برخی اصطلاحات
تعریف برنامه ریزی
اهداف برنامه ریزی
انواع برنامه ریزی
تعیین اهداف و تقسیم بندی آنها
تعیین اولویت ها و خط مشی ها

فصل دوم:چرایی و فلسفه برنامه ریزی

فصل سوم: چگونگی برنامه ریزی
روش های برنامه ریزی فرهنگی کشور
مراحل برنامه ریزی فرهنگی
طبقه بندی هدف های فرهنگی برنامه ریزی فرهنگی در سازمان های فرهنگی

فصل چهارم: برنامه ریزی و سیاستگذاری فرهنگی در ایران

ماهیت و چیستی برنامه
وظایف مدیریت

وظایف مدیریّت (Management Functions)
تعیین اهداف و روش دستیابی به آن‏ها

تنظیم کارها، اختیارات و منابع بین کارکنان

اعمال نفوذ و ایجاد انگیزه در کارکنان

مقایسه فعّالیّت‏ها با استانداردهای برنامه

برنامه‏ریزی(Planning)

سازمان‏دهی (Organizing)

رهبری (Leading)

کنترل (Controlling)

برنامه‏ریزی به‏سان لکوموتیوی است که واگن‏های
سازمان‏دهی، رهبری و کنترل را به حرکت در می‏آورد.

برنامه‏ریزی
سازمان‏دهی
رهبری
کنترل
دستیابی به اهداف
ارتباط وظایف مدیریّت

مدیریت: سطوح و مهارت ها

سطوح مدیریت:

عالی میانی عملیاتی

مهارت مدیریتی

ادراکی انسانی فنی

تعریف برنامه

برنامه بیانی روشن، مستند و مشروح از مقاصد و تصمیمات است.

برنامه خروجی فرآیند برنامه ریزی است.

اصول برنامه

مشخص کردن هدف

مشخص کردن مجموعه فعالیت

تقسیم کار و محول کردن مسئولیت ها

انواع برنامه ها

از نظر سطح
برنامه های راهبردی (استراتژیک) برنامه های عملیاتی برنامه های تخصصی

از نظر مدت اجرا
بلند مدت میان مدت کوتاه مدت

از نظر فلسفی
متمرکز نیمه متمرکز غیر متمرکز مختلط ارشادی موردی

از نظر استمرار
برنامه های همیشگی (قوانین و مقررات) برنامه های یکباره (طرح ها و پروزه ها)

انواع برنامه براساس سطوح سازمانی
استراتژیک (Strategic)
عبارت‏است‏از، تعیین اهداف بلندمدّت و حیاتی سازمان و طریقه نیل به آن، با توجه به عوامل محیطی و با درنظر گرفتن آینده سازمان
تاکتیکی (Tactical)
عبارت‏است‏از، اتخاذ تصمیم‏های کوتاه مدّت برای حداکثر بهره‏وری از منابع موجود باتوجه به تحوّلات محیط. دراین نوع برنامه‏ریزی وسایل (Means) لازم برای تحقق اهداف استراتژیک مشخص می‏شود و این کار سبب هماهنگی واحدهای سازمانی می‏گردد
در این حالت تلاش جهت حصول به بهترین نتایج است (اثربخشی)
عملیاتی (Operational)
عبارت‏است‏از، تعیین عملیات (فعّالیّت‏های) لازم جهت نیل‏به اهداف استراتژیک، ازطریق وسایل (تاکتیک‏های) تعیین‏شده
در این حالت تلاش جهت بهتر انجام دادن کارها می‏باشد (کارآیی)

ماهیت و چیستی برنامه ریزی

برنامه ریزی
تعریف برنامه ریزی
برنامه ریزی (Planning)
برنامه ریزی عبارت از یک سلسله عملیات منظم، سیستماتیک و مرتبط با یکدیگر بوده که به منظور دستیابی به یکسری اهداف معین و مشخص توسط یک نهاد، سازمان و یا دولت برای یک مدت معین انجام می گیرد.
هدف
فعالیت

تعاریف دیگر برنامه ریزی
برنامه ریزی شامل تعیین اهداف و انتخاب مناسب ترین وسیله رسیدن به آن اهداف پیش از هر گونه اقدام است.

برنامه ریزی نوعی تصمیم گیری آینده نگارانه می دانند و آن را فرایند تصمیم گیری قبل از عمل قلمداد می کنند.

به عبارت دیگر برنامه ریزی عبارت است از:
1. تعیین هدف و یافتن یا پیش بینی کردن راه تحقق آن؛
2. تصمیم گیری در خصوص اینکه چه کارهایی باید انجام گیرد؛
3. تصور و طراحی وضعیت مطلوب، با دریافت و پیش بینی راه ها و وسایلی که نیل به آن را میسر می سازد؛
4. طراحی عملیات، برای تغییر یک شیء یا موضوع برمبنای الگوی پیش بینی شده.

حوزه های برنامه ریزی
برنامه ریزی در پاسخ به پنج پرسش شامل : "چه کاری" ، "چگونه" ، در "چه زمانی "، توسط "چه کسی"و با "چه هزینه ای " انجام شود.

برنامه ریزی فرایند دستیابی به اهداف سازمان است.

هدف برنامه ریزی
افزایش احتمال رسیدن به اهداف با تنظیم فعالیتها.
افزایش منفعت اقتصادی از طریق مقرون به صرفه ساختن فعالیتها.
متمرکز شدن بر طرق دستیابی به مقاصد و اهداف به منظور عدم انحراف از مسیر.
مهیا ساختن ابزاری برای کنترل.

اهداف برنامه ریزی

ضرورت های برنامه ریزی
برنامه ریزی، بنیاد مدیریت را تشکیل می دهد. برنامه ریزی یک پل لازم و ضروری است که بین حال و آینده زده می شود و احتمال دستیابی به هدف های مورد نظر را بالا می برد. برنامه ریزی دربرگیرنده همه فعالیت هایی است که مدیر برای تدارک دیدن امور آینده انجام می دهد.

اقداماتی که در این زمینه انجام می شود، عبارتند از: پیش بینی، تعیین هدف های بلند مدت، تدوین استراتژی ها، تعیین سیاست ها و درنظرگرفتن هدف های کوتاه مدت.

انواع برنامه ریزی و ارتباط آن با سطوح مدیریت

انواع برنامه ریزی

از نظر زمانی (کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت)
از نظر مکانی (کلان، بخشی، منطقه ای)
از نظر حوزه عملکرد(اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی)

تعریف برنامه ریزی شهری
برنامه ریزی شهری فرآیند مدیریت تغییرات برای دسترسی به هدف های ویژه ای در رابطه با نظام شهری است.

هدف از برنامه ریزی شهری: تلاش برای تدوین یک برنامه اصولی در جهت پدید آوردن یک محیط کالبدی مناسب از طریق ساماندهی کالبدی – فضایی برای زندگی است.

ضرورت توجه به فرهنگ در برنامه ریزی شهری

شهر مانند موجود زنده ای است که هر گونه تغییر در خلق و خو، رفتار و در یک کلام فرهنگ که می تواند متاثر از آداب اجتماعی، دینی و … باشد، در شهر نیز تغییراتی به وجود می آید.

تعریف برنامه ریزی فرهنگی شهری

برنامه ریزی فرهنگی شهری به صورت استفاده استراتژیک از منابع فرهنگی برای توسعه یکپارچه شهرها، مناطق و کشورها توصیف شده است.
و شامل طراحی شهری، هنر عمومی، حمل و نقل، امنیت، فضای کاری فرهنگی و بخش های صنعتی و میزان سلسله مراتب امکانات است.

برنامه ریزی فرهنگی شهری
سیاستگذاری فرهنگی

– فرهنگ
تعریف فرهنگ و لایه های آن

فرهنگ عبارت است از : مجموعه ای از زیرساخت های فکری

جامعه ( مفروضات اساسی ) ، باورها و اعتقادات ، فن آوری

( مصنوعات ) ، هنجارها ، شیوه و الگوهای زندگی در یک جامعه
لایه روئین فرهنگ
لایه میانی فرهنگ
لایه زیرین فرهنگ

فرهنگ به کدام نیاز باید پاسخ می دهد ؟
مجموعه
نیازهای جامع
خواسته های
کاذب
نیازهای احساس شده
نیازهای احساس نشده
خواسته های
منطقی

تعریف برنامه ریزی فرهنگی
برنامه ریزی فرهنگی عبارت از یک سلسله عملیات منظم، سیستماتیک و مرتبط با یکدیگر در حوزه فرهنگی بوده که به منظور دستیابی به یکسری اهداف معین و مشخص فرهنگی توسط یک نهاد، سازمان و یا دولت برای یک مدت معین انجام می گیرد.

تعریف دیگر
برآورد علمی نیازهای فرهنگی جامعه و امکانات موجود جامعه و تعیین اقدامات مورد نیاز برای رفع نیازهای فرهنگی در یک دوره زمانی مشخص است.

سه اصل مهم در برنامه ریزی فرهنگی
شناسایی وضعیت موجود : شناخت وضعیت قبلی و فعلی جامعه
شناسایی هدفها : ترسیم وضعیت ایده آل برای وضعیت فرهنگی جامعه
شناسایی امکانات : تعیین امکانات و محدودیت ها برای رسیدن وضعیت موجود به وضعیت مطلوب

ضرورت برنامه ریزی فرهنگی شهری
در شرایط جهانی شدن، نظام سرمایه داری جدید کالاهای نمادین و سمبلیک را برای بازارها مناسب می داند و هنر و فرهنگ را برای بازارهای محلی، منطقه ای و داد و ستد بین الملللی و جلب توریسم، تجارتی بزرگ به حساب می آورد.
برنامه ریزی فرهنگی در چنین مفهومی ، برنامه ریزی و توزیع منابع صنعتی و اقتصادی را در بر می گیرد.

ضرورت برنامه ریزی فرهنگی در حوزه شهری
جنبه های فیزیکی فرهنگ عمومی – امکانات، وسایل رفاهی، قلمرو عمومی: تاسیسات زیر بنایی فرهنگ – مستقیما“ به طراحی شهری و روابط میان کاربری زمین، دسترسی و حمل و نقل، یا به عبارت دیگر به فرایند برنامه ریزی شهری کمک می کنند.
مهمترین مکان های فرهنگی و شهرهایی که به زعم خود فرهنگی هستند یا فرهنگی در نظر گرفته می شوند، در رویکرد تاریخی و معاصر بیشترین توجه را به خود جلب کرده است.
خلاقیت، برنامه ریزی و حمایت از امکانات رفاهی فرهنگی برای جوامع محلی اولیه و برای خود هنرمندان، کاربرد بسیار گسترده ای دارد.
مراکز اجتماعی، کلوپ های کارگران و انجمن ها و یا امکانات فرهنگی تجاری و شهری از موزه، تئاتر، سالن شهرداری و سالن رقص گرفته تا سینماها و فستیوال های محلی از مهمترین امکانات رفاهی فرهنگی هستند.

ضرورت برنامه ریزی فرهنگی در حوزه شهری
به نظر می رسد گسترش تدریجی سرگرمی و فعالیت های تفریحی مطابق با تکنولوژی های جدید در درون خانه ها از یک سوی و فرو پاشی اشکال سنتی مشارکت فرهنگی از سوی دیگر نشان از عدم ضرورت برنامه ریزی فرهنگی باشد.
جهانی شدن رسانه ها و محصولات فرهنگی، تصاویر و گفتمان های اجتماعی، شاهدی بر نوزایی در گسترش سالن های جدید و پیشرفته برای فعالیت های فرهنگی خواهد بود.

در دوره پسا صنعتی برنامه ریزی فرهنگی، همراه با جنبه فرعی آن، یعنی برنامه ریزی برای امکانات رفاهی، در برخورد با بازسازی اقتصادی و فیزیکی و اهداف « مکان سازی » نقش دارد.
و همچنین
به طور فزاینده ای به صورت یک شیوه طراحی شهری و برنامه ریزی یکپارچه تر شهرها و شهرستان ها پذیرفته شده است.

«برنامه ریزی فرهنگی شهری» با مفروضات زیر همراه می باشد:
1- برنامه ریزی فرهنگی بر حسب جنبه های خوشایند هنری و امکانات فرهنگی، و یا فرهنگ به مثابه بخشی از « رفاه اجتماعی» و رویکرد های مکانی در نظر گرفته می شود؛
2-در چارچوب برنامه ریزی شهری، نوزایی شهری، روابط محلی و جهانی قرار می گیرد؛
3- برنامه ریزی فرهنگی شهری بیشتر برعهده دولت است و یا از دولت انتظار می رود که دست به چنین اقدامی بزند؛

4- برنامه ریزی فرهنگی مبتنی بر سرمشق ها و الگوهای فرهنگی موجود در جامعه است.
5- ”جغرافیای فرهنگی“ ، مجموعه ای از دانش ها و رویکردها درباره تغییرات مکانی و نمادین در میان گروه های فرهنگی و نشانه شناسی است و ذیل برنامه ریزی فرهنگی قرار می گیرد.
6 – برنامه ریزی ، برنامه ریزی منابع حال و آینده را در بر می گیرد و در نتیجه برنامه ریزی فرهنگی ، فعالیت ها، تسهیلات و امکانات رفاهی که منابع فرهنگی یک جامعه را تشکیل می دهند، توجه می کند.

7 – سیاست گذاری فرهنگی شهری:
فرایند نظارت و عملکرد بر اساس مفاهیم اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، آموزشی ، زیست محیطی، سیاسی و نمادین منابع فرهنگی یک شهر است.

نقشه کشی شهری

تفاوت بین برنامه ریزی فرهنگ» و «برنامه ریزی فرهنگی»
بین مفهوم «برنامه ریزی فرهنگ» و «برنامه ریزی فرهنگی» تفاوت عمیق و ظریفی وجود دارد.
هنگامی که اصطلاح برنامه ریزی فرهنگ را به کار می بریم، منظور هماهنگ سازی فعالیت های فرهنگی و هنری در جامعه است،
برنامه ریزی فرهنگی کاربرد گسترده تری دارد و با مجموعه ای از وظایف و رشته های علمی از جغرافیای انسانی تا طراحی شهری، برنامه ریزی اقتصادی، سیاست گذاری اجتماعی و سرانجام برنامه ریزی استراتژیک پیوند دارد.

سیاستگذاری فرهنگی

– تعیین خط مشی ها و راهبردهای کلان فرهنگی برای رسیدن به اهداف توسعه فرهنگی است.
– نوعی برنامه ریزی راهبردی یا دراز مدت است که از آرمان ها و ارزش های جامعه (ایدئولوژی) الهام می گیرد و برنامه ریزی میان مدت و بلند مدت را هدایت می کند .
– تصمیم گیری برای نیل به اهداف، در سلسله مراتب نظام است.

چیستی سیاست گذاری
سیاست گذاری تدبیری است که پس از انتخاب هدف و قبل از برنامه ریزی اندیشیده می شود.

آن تدبیر در برگیرنده شناخت کامل یا هرچه کاملتر از وضع موجود است. به ویژه شناخت روندی که سیر تحولات در گذشته داشته ، و نیز مستلزم آینده نگری است. بنابراین سیاستگذاری فرآیندی علمی است.

مراتب سیاستگذاری
سیاستگذاری کلی: بر نظام برنامه ریزی سایه می افکند.

سیاست های اجرایی: شامل شیوه های اجرای طرح های تشکیل دهنده برنامه است.

سیاست های ارزیابی و نظارت: بر اجرا و بازنگری برنامه توجه دارد.

دیدگاه های نظری موجود در خصوص برنامه ریزی و سیاست گذاری فرهنگی

الف) دیدگاهی که با سیاست گذاری و برنامه ریزی در عرصه فرهنگ مخالف است.
ب) دیدگاهی که سیاست گذاری فرهنگی را یک ضرورت می داند.

الف) دیدگاهی که با سیاست گذاری و برنامه ریزی در عرصه فرهنگ مخالف است:
این دیدگاه، دیدگاهی است که توسط اکثر کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی پیگیری می شود. مخالفت اینان با برنامه ریزی و سیاست گذاری فرهنگی بر سه استدلال زیر استوار است:
1. تنظیم سیاست های هماهنگ در این عرصه، بر فعالیت سازمان های خصوصی تاثیر مختل کننده دارد؛
2. سیاست گذاری فرهنگی دولت باعث مداخله نابجای دولت در توسعه فرهنگی می شود؛
3. این مداخله بر لزوم تبعیت (نه هدایت کنندگی) دولت در عرصه فرهنگ از بخش خصوصی تاثیر منفی دارد.

ب) دیدگاهی که سیاست گذاری فرهنگی را یک ضرورت می داند:
این دیدگاه که عملاً شامل گروه نسبتاً وسیعی از دیدگاه های مختلف است، برنامه ریزی و سیاست گذاری فرهنگی را نه تنها امری میسر و «شدنی»؛ بلکه آن را الزامی و اجتناب ناپذیر محسوب می نماید.
در این دیدگاه، برنامه ریزی فرهنگی تهدیدی برای آزادی انتخاب فرد محسوب نمی شود و اگر هم باشد، اصولاً گریزی از آن نیست .

جایگاه سیاستگذاری و برنامه ریزی در مدیریت راهبردی فرهنگی
1- سیاستگذاری
تدوین چارچوب ها و راهنمای برنامه ها و فعالیت هایی که تصمیمات مربوط به هر یک از موضوعات مرتبط ، با ملاحظه و رعایت آنها صورت می پذیرد.
2- برنامه ریزی
هدف گذاری وتعیین راهکارهای اجرایی وتخصیص منابع به آنها در پرتو سیاست های مصوب و شرایط محیطی و اقتضایی امور مربوط می باشد.
3- هدایت
تدوین ضوابط و معیارها برای راهنمایی جامعه و هدایت فعالیت های بخش مربوط در مسیر مورد نظر در چارچوب اجرای سیاست ها و برنامه ها و با توجه به اختیارات ، مسئولیت ها و منابع دستگاه حاکم بر بخس مربوط می باشد.
4- نظارت
تلاش سازمان یافته برای تطبیق مستمر برنامه ها با خط مشی ها و سیاست های بخشی همچنین نظارت برای اجرای صحیح برنامه ها و قوانین و مقررات توسط واحدهای اجرایی
5- حمایت
اقدام قانونمند به منظور فراهم نمودن تسهیلات برای تقویت مداخله و مشارکت مردم در فعالیت های جامعه و بخش مورد نظر با توجه به سیاستها ، برنامه ها و اولویت های دولت در جهت کاهش تصدی ها.

مدیریت فرهنگی
سطوح سیاستگذاری فرهنگی

1- سطح اول ، قانون اساسی : کلی ترین و جامع ترین سیاست های فرهنگی، سیاست های است که با هدف توسعه عمومی جامعه طراحی و تدوین می شود و مبتنی بر اصول و عناصر بنیادی است که جزء لاینفک نظام دینی، تاریخ و هویت ملی یک ملت محسوب میشود.

این سیاست ها مستقیماً از اعتقادات، ارزش ها و آرما ن ها و ایدئولوژی حاکم بر یک جامعه الهام می گیرد و معمولاً فرادولتی، همیشگی (با توجه به عمر هر نظام سیاسی) و همه جانبه است.

شاید به تعبیری بتوان گفت که قانون اساسی هر کشور یا سندی همسنگ با قانون اساسی ، همان بیانیه سیاستهای فرهنگی است. این سند در کلی ترین سطوح مسیر حرکت جامعه را در کلیه شئون فردی واحتماعی مشخص میکند.

سطوح سیاستگذاری فرهنگی

2- سطح دوم سیاست های فرهنگی، برنامه ریزی دراز مدت :
دومین سطح سیاست های فرهنگی، سطحی است که موضوع آن کم و بیش فرهنگ غیرمادی جامعه (فعالیت های فرهنگی و هنری، فرهنگی دینی، ارتقاء ارزش های دینی، معارف و دانش ها …) است. حیطه عمل این سطح از سیاست گذاری فرهنگی در کشورهای مختلف ممکن است متفاوت باشد .

معمولاً در همه کشورها نهاد مشخصی برای این سطح از سیاست گذاری فرهنگی وجود دارد.در جمهوری اسلامی ایران شورای عالی انقلاب فرهنگی عهده دار این مسئولیت است. این شورا" اصول سیاست فرهنگی، اهداف، مبانی، اصول و خط مشی" ،مجموعه سیاست های فرهنگی نظام جمهوری اسلامی را در سطح میانی مشخص کرده است.

سطوح سیاستگذاری فرهنگی

سطوح سیاستگذاری فرهنگی- سطح 2
این مجموعه از سیاست ها را می توان نوعی برنامه ریزی دراز مدت دانست که برنامه ریزی میان مدت و کوتاه مدت فرهنگی را هدایت میکند .

به تعبیری منظور از سیاست گذاری فرهنگی، تدوین و تعیین مهمترین اصول و اولویت های لازم الرعایه در حرکت فرهنگی جامعه است و منظور از سیاست فرهنگی اصول راهنمای کارگزاران فرهنگی و مجموعه علایم و نشانه هایی است که مسیر حرکت را نشان می دهد .

در اصل سیاست فرهنگی به معنای عام و عرفی آن مجموعه ای از اهداف، مبانی، اصول، اولویت ها و خط مشی اجرایی را شامل میشود.

3- سطح سوم، سیاست ها و برنامه های پنج ساله:
سطح سوم سیاست های فرهنگی را می توان مجموعه سیاست هایی دانست که دربرنامه ریزی های میان مدت ) برنامه های 5 ساله( اتخاذ می شود. این سطح از سیاست ها معمولاً در نهادی در بالاترین رده های دولت طراحی و تدوین می شود. درواقع، آنچه که در این سطح رخ می دهد. سیاست گذاری به معنای واقعی آن نیست، بلکه نوعی گزینش از میان سیاست های مشخص شده در سطوح اول و دوم سیاست گذاری و انطباق آنها با مسایل و مشکلات اولویت ها فرهنگی موجود یا احتمالی در یک دوره 5 ساله است.

معمولاً سازمان های برنامه ریزی در کشورها این وظیفه را برعهده دارند . این سازمان ها عمدتاً از دو منبع تغذیه می شوند. یکی از این منابع دستورالعمل های لازم الرعایه ای است که درقالب سیاست های بلند مدت از مراجع فرادولتی صادر می شود و منبع دوم مسایل، مشکلات، نارسایی ها یا پیشنهاداتی است که برای بهبود امور فرهنگی از سوی دستگا ه های اجرایی متولی امور فرهنگی به نهادها منعکس می شود.

سطوح سیاستگذاری فرهنگی

سطوح سیاستگذاری فرهنگی- سطح 3

انطباق سیاست های بلند مدت با مسایل و مشکلات، منجر به طراحی و تدوین دستورالعمل های کلی و جدیدی که مسیر حرکت دستگاه های فرهنگی را مشخص می کند، می شود.

در حالی که سیاست های سطوح اول و دوم بیشترآرمان گرایانه و ماخوذ از ارزش ها و ایدئولوژی نظام است، سیاست های فرهنگی مندرج دربرنامه ها، عمل گرایانه و با توجه به واقعیات فرهنگی موجود و ارائه راهکار برای حل مسایل ومشکلات وجود دارد .

4- سطح اجرایی : در بعضی از کشورها از جمله کشور ما سطح دیگری از سیاست گذاری فرهنگی وجود دارد. این سطح از سیاست گذاری مربوط به سیاست های اجرایی است که دستگاه های متولی امور فرهنگی در هر یک از حوزه های خاص فرهنگی و هنری اتخاذ میکنند. سیاست های اجرایی ماهیتاً کوتاه مدت، تابع منابع مالی موجود، ویژگی های نیروی انسانی شاغل در حوزه های فرهنگی، انعطاف پذیر و تا حد زیاد نشات گرفته از تصمیمات و سلیقه های مدیران دستگاه های فرهنگی است.

با درنظر داشتن سطوح مختلف سیاست گذاری فرهنگی، به لحاظ کارکردی، بهترین وضعیت زمانی است که ارتباط منطقی و معناداری بین سیاست های سطوح مختلف وجود داشته باشد، به این معنا که هر سیاست بلند مدت الهام بخش یک یا چند سیاست میان مدت باشد و هر سیاست میان مدت هم به تدوین یک یا چند سیاست کوتاه مدت و اجرایی منجر شود . در این صورت مجموعه منسجمی از سیاست های فرهنگی خواهیم داشت که هر سیاست هم به طور افقی و هم به طور عمودی دارای ارتباط متقابل و منطقی با سایر سیاست هاست.

سطوح سیاستگذاری فرهنگی

گونه های مختلف برنامه ریزی فرهنگی
۱) برنامه ریزی آرمان گرایانه
۲) برنامه ریزی واقع بینانه
۳) برنامه ریزی راهبردی
۴) برنامه ریزی توسعه گرا

۱) برنامه ریزی آرمان گرایانه
این نوع برنامه ریزی جامع نگر بوده و تلقی کلانی از مقوله ی فرهنگ دارد. از لحاظ روش شناختی، این نوع برنامه ریزی اهداف بزرگ و بلندمدت را مورد توجه قرار می دهد و به لحاظ برخورد اجتماعی– سیاسی، تمرکز قدرت را مد نظر قرار می دهد.

۲) برنامه ریزی واقع بینانه
فرض اصلی این برنامه ریزی بر این واقعیت مبتنی است که تنوع بی پایانی از نیازها در برابر محدودیت وسایل قرار دارد. الگوی روش شناسی این نوع برنامه ریزی به کار گرفتن حداکثر بازدهی از منابع محدود ناشی می شود. برخورد سیاسی – اجتماعی این نوع برنامه ریزی، مبتنی بر تجربه است و بر اساس شبکه ها و ساخت های موجود که در دسترس هستند، شکل می گیرد.

۳) برنامه ریزی راهبردی
مشخص کردن حدود و نحوه ی دخالت بخش های عمومی در برنامه ریزی، فرض اصلی این نوع برنامه ریزی است و به مدیریتی بستگی دارد که برنامه را طراحی می کند.

میدان عمل این برنامه ریزی گزینشی است . در برنامه ریزی راهبردی، انتخاب ها بر اساس مطالعه و بررسی است، برخلاف برنامه ریزی واقع بینانه که انتخاب ها مبتنی بر تجربه است . تحلیل سیستم ها، مبنای روش شناسی این نوع برنامه ریزی است. در این تحلیل، نخست شرایط سیستم مورد بررسی قرار می گیرد و سپس سعی می شود که ارزش ها و هدف هایی که پشتیبان اقدامِ بخش های گوناگون هستند روشن شود.

۴) برنامه ریزی توسعه گرا
پایه اصلی این برنامه ریزی به فرض اصلی برنامه ریزی آرمان گرایانه نزدیک است. این نوع برنامه ریزی نیازهای اصلی مردم را مورد توجه قرار می دهد و با مطالعه و شناخت نیازهای مردم، برنامه مورد نظر به لحاظ قدرت، شیوه ی تحقق اهداف، ابزار و وسایل مورد نیاز، به داوری افکار عمومی نهاده می شود. برخورد سیاسی – اجتماعی این روش براساس مشاوره و سازگاری جمعی است.

الگوهای برنامه ریزی و سیاست گذاری فرهنگی
1. یکسان سازی (وحدت )فرهنگی
2. تکثرگرایی فرهنگی
3. وحدت در تکثر فرهنگی

الگوهای برنامه ریزی و سیاست گذاری فرهنگی

1. یکسان سازی فرهنگی

این الگو، به دنبال یگانه سازی فرهنگی در جامعه است. براساس این الگو، نوعی اصول و ارزش های مقدس وجود دارد که باید سایرین آن را بپذیرند ، ازنظر امکان تحقق، به نظر می رسد تحقق این الگو اگر محال نباشد، قطعاً بسیار دشوار خواهد بود؛ زیرا مستلزم خشونت مادی و معنوی بسیاری است.

وجود جمعیت انبوه، خرده فرهنگ های مختلف ، گسترش تخصص ها، رشد علم و تکنولوژی، بسط نمادسازی و ازدیاد سرعت جریان اطلاعات در عرصه های گوناگون جامعه، مهاجرت و تحرک روانی جمعیت و سرانجام بالابودن پویایی اجتماعی نسبت به گذشته؛
همگی زمینه ها و عواملی هستند که درحال حاضر کم و بیش در هر جامعه ای حضور دارند و هر کدام از عوامل مزبور، به تنهایی قادرند – به عنوان مانع – بر سر راه سیاست یکسان سازی فرهنگی عمل نمایند.

2. تکثرگرایی فرهنگی
الگوی تکثرگرایی فرهنگی در پی رشد و گسترش خرده فرهنگ ها در کنار یکدیگر و به صورت هم عرض است .
در این الگو، خرده فرهنگ های موجود در جامعه به رسمیت شناخته می شوند و جامعه امکان بقا و رشد آنها را فراهم می آورد.

در الگوی تکثرگرایی فرهنگی جامعه برای هیچ خرده فرهنگ یا ارزش و اصول عامی اهمیت برتر قائل نیست. البته در عالم واقع به نظر می رسد اتخاذ چنین الگویی بسیار مشکل و دارای تبعات فراوان باشد.

در جوامع بسیار پیشرفته غربی نیز کمتر جامعه ای را می توان یافت که در سیاست فرهنگی خود به طورکامل این الگو را پذیرفته باشد. بزرگ ترین خطری که معمولاً جوامع دارای الگوی سیاست فرهنگی تکثرگرا را تهدید می کند، تجزیه است.

3. وحدت در تکثر فرهنگی
این الگو ضمن تاکید بر اشتراکات فرهنگی، امکان تکثر خرده فرهنگ های مختلف را در چارچوب نمادی مشترک، مجاز می داند؛

به عبارت دیگر، در هر جامعه ای مجموعه ای سوالات بنیادی در خصوص جهان، انسان، خدا و…مطرح است، پاسخ هایی که هر جامعه برای سوالات کلیدی فوق الذکر فراهم می نماید، باید آن چنان کلی و تعمیم یافته باشند که بتوانند به کمک زبان مشترک ملی، نقطه اتکا وحدت نمادی و یا به عبارتی چارچوب فراگفتمانی جامعه را تشکیل دهند؛

الگوی وحدت در تکثر فرهنگی، مبتنی بر تصورات یا مفروضاتی است که مهمترین آنها عبارتند از:
1- وجود عینی اجتماع یا ملتی خالص ازنظر ویژگی های فرهنگی کاملاً مشترک، امکان ناپذیر است؛
2- تفاوت و تمایز جزء جدایی ناپذیر حیات فردی و اجتماعی نوع انسان است . تفاوت ها و تمایزات حذف شدنی نیست؛
3- وحدت در سطح اجتماعی، همواره امری نسبی است و میان همگونی در ویژگی های فردی تا همگونی در سطوح فرهنگی، زیستی و ساختاری نوسان وجود دارد؛

4- به رغم وجود تفاوت های بسیار، ساختار و جهت کل اجتماعات انسانی و فرهنگی به سوی وحدت است؛
5- تنوع، ویژگی ذاتیِ هستی یا جهان به طور عام و موجود انسانی به طورخاص است. در پس و ظاهر تنوع، نوعی پیوستگی و همبستگی میان اجزای عالم مشاهده می شود که این پیوستگی نشانگر نظم عام منتشر در اجزای هستی است.

ملزومات و ویژگی های برنامه ریزی فرهنگی مطلوب
تعادل سیاسی
سرمایه گذاری واقع بینانه
تدوین چارچوب قانونی عاری از تعصب
تشویق تجارت و صنعت فرهنگی
آموزش

1- تعادل سیاسی
تعادل یعنی ترویج و پیشبرد فرهنگ صرفاً به خاطر خود فرهنگ و نه اهداف احزاب سیاسی.
فرهنگ منطقی، فرهنگی است که به روی همه فرهنگ های دیگر باز است، آن قدر اعتماد به نفس دارد که استدلال های متنوع و مخالف را پذیرا و شامل گردد و آن قدر زنده است که باور کند فرهنگ زمان حاضر به همان اندازه فرهنگ زمان گذشته جالب است.

2. سرمایه گذاری واقع بینانه

اگر فعالیت های فرهنگی با منابع کافی پشتیبانی نشوند، ساختار آن با تداخل های مداوم و بحران های مدیریتی روبرو خواهد شد. موثرترین سیاست آن است مبلغی بین 50 تا 60 درصد از بودجه عملیاتی سالانه به انواع بورس ها ، کمک هزینه های تشویقی، ابتکارات و فعالیت های جدید و درحال توسعه اختصاص داده شود.

3 . تدوین چارچوب قانونی عاری از تعصب

وجود نوعی نظام مالیاتی به نفع تولیدکنندگان فرهنگی و هنرمندان، امری ضروری است و قوانین تجاری باید به نفع آنها طراحی شوند. حمایت از حق پدیدآورنده (کپی رایت)، الزام همه شبکه های دولتی (رادیو، تلویزیون و… ) به بالا بردن کیفیت فرهنگی برنامه هایشان، وضع قوانین حمایت از محیط زیست و فرهنگ، انعقاد توافق نامه های بین المللی در مورد تعریف و حدود حقوق فرهنگی، حصول توافق بین المللی در خصوص جابه جایی کالا و خدمات فرهنگی و غیره، همگی ملزومات یک سیاست فرهنگی پایدار و مطلوب می باشند.

4. تشویق تجارت و صنعت فرهنگی

یک سیاست فرهنگی مطلوب، نیازمند تجارت و صنعت فرهنگی آزاد و قدرتمند است جنبه های مختلف این تشویق عبارتند از: گنجاندن جنبه های فرهنگی در کلیه امور توسعه عمومی، طرح های بازسازی، برنامه های کارآموزی و توافق نامه های مردمی و نزدیک کردن صنایع فرهنگی، سازمان های هنری و نهادهای آموزشی به یکدیگر ازطریق تخفیف مالیاتی.

5. آموزش

ازجمله فعالیت های این بخش؛ تعیین موقعیت برتر برای موضوعات فرهنگی در کلیه بخش های نظام آموزشی، اجباری شدن دروس هنری در کلیه سطوح، تبدیل بافت فرهنگی و محیط زیست به یک زمینه تحقیقاتی، الزام کلیه موسسات فرهنگی به داشتن برنامه آموزشی می توان نام برد.

ویژگی های برنامه ریزی فرهنگی مطلوب
1. برنامه ریزی فرهنگی باید منعطف باشد؛
2. انضمامی و تجربی باشد؛
3. از یک سو براساس تعریف محدود از فرهنگ استوار باشد و از سوی دیگر، انتخابی بوده و صرفاً به برخی از متغیرهای راهبردی در سطح فوقانی جامعه توجه کند، نه اینکه در عرصه های گوناگون و در سطوح مختلف، برای جزئی ترین امور برنامه ریزی نماید؛

4. ویژگی ساختاری داشته باشد؛
5. ویژگی مشارکتی و مردمی داشته باشد؛
6. برای جلب مشارکت عموم باید حتی المقدور ویژگی داوطلبانه داشته باشد.
7. واقع گرایانه باشد؛
8. منطبق با وجدان عمومی جامعه باشد؛
.

9. آینده نگر باشد؛
10. با توجه به محدودیت منابع و امکانات و همچنین مشکلات، اولویت گذار باشد؛
11. به امر تنوع فرهنگی، که به خلاقیت در تولید آثار هنری منجر می شود، توجه ویژه ای داشته باشد.

12. به قلمرو ملی محدود نشود؛ بلکه با اتخاذ چشم اندازی وسیع، مسائل بین المللی، بین منطقه ای و جهانی نیز مدنظر قرار گیرد.
13. براساس اجماع و نوعی توافق رسمی و اتفاق نظر میان مسئولان و متولیان امور شکل گرفته باشد و کارشناسان و بخش اجرایی نیز مصمم به اجرای آن باشند.
14. براساس یک الگو و رویکرد فرهنگی کلانی شکل گیرد و در مورد آن الگو و رویکرد، میان مسئولان و کارشناسان اتفاق نظر وجود داشته باشد؛

انواع روش های برنامه ریزی
برنامه ریزی استراتژیک
برنامه ریزی تاکتیکی
برنامه ریزی عملیاتی

1- برنامه ریزی استراتژیک
در این برنامه ریزی اهداف و خطوط کلی و رسالت سازمان در بلند مدت تعیین می گردد این برنامه ریزی جامعیت داشته و در سطوح مدیریت ارشد سازمان شکل می گیرد و چارچوبی برای برنامه ریزی تاکتیکی و عملیاتی می باشد.

1- برنامه ریزی استراتژیک
تعریف استراتژی: ( Strategy )
استراتژی مفهومی نظامی دارد و ”نقشه یا طرحی برای عمل“ ترجمه شده است. بنا به تعریف استراتژی، برنامه، الگوی رفتاری، سیاست یا تصمیمی است که سمت و سوی دیدگاهها و جهت حرکت سازمان را نشان می دهد و نیز به معنی راهبرد می باشد.
تعریف برنامه ریزی استراتژیک: (Strategic Planning )
فرآیند برنامه ریزی استراتژیک گونه ای از برنامه ریزی است که در آن هدف، تعریف و تدوین استراتژی است.
فرایند تعیین اولویت کارهایی است که می خواهید در آینده انجام دهید.
شما را وا می دارد درباره آنچه انجام خواهید داد و آنچه انجام نخواهید داد دست به انتخاب بزنید.
کل سازمان را حول یک برنامه ریزی واحد برای اجرا گرد هم می آورد.
طرحی وسیع در مورد جاهایی که منابع اختصاص خواهند یافت ارائه می کند.

چرا برنامه ریزی استراتژیک ؟
اگر در برنامه ریزی قصور کنید آنگاه برای شکست برنامه ریزی می کنید.

برنامه ریزی استراتژیک، عملکرد را بهبود می بخشد.
با تفکر کوتاه مدتِ درونگرای افراطی مقابله می کند.
مسائل عمده را در سطح کلان حل و فصل می کند.
مهمترین مسائل را به آگاهی همگان می رساند.

درباره آینده،پیشگیرانه عمل کنیم.

دلایل بکارگیری برنامه ریزی استراتژیک:
1- برنامه ریزی استراتژیک برای محیط های به شدت پیچیده و متغییر طراحی شده است.
2- برنامه ریزی استراتژیک برای کسب نتیجه است و بخشی از مدیریت نتیجه گرا را تشکیل می دهد.
3 – یک ابزار اساسی برای اعمال مدیریت است.
4- برنامه ریزی استراتژیک خود را تطبیق می دهد.
5- برای پشتیبانی مشتریان لازم است.
6- برنامه ریزی استراتژیک ارتباطات را گسترش می دهد.

ویژگی‏های برنامه‏ریزی استراتژیک
به تاثیر عوامل خارجی توجه می‏کند
آینده‏نگر است
نوعی برنامه بلندمدّت است
مدیریت عالی مسئولآن می‏باشد
زمینه اساسی برای تمامی برنامه‏های دیگر در سطوح سازمانی را ترسیم می‏کند
موجب هدایت تمامی سازمان می‏شود
به‏علت تجسم بهتر و دقیق آینده، امکان رسیدن به‏اهداف بیشتر است
بدون برنامه‏ریزی عملیاتی قابل اجرا نمی‏باشد

در واقع برنامه‏ریزی استراتژیک به دو سوال پاسخ می‏دهد:
چه باید بکنیم؟
اهداف
چگونه باید انجام دهیم؟
استراتژی

یک برنامه استراتژیک خوب باید …

مسائل عملکردی حساس را مورد توجه قرار دهد.
بین آنچه سازمان قادر است و آنچه دوست دارد انجام دهد توازنی صحیح بر قرار کند.
دوره زمانی کافی برای پر کردن شکاف عملکردی در نظر بگیرد.
دوراندیشانه(visionary) باشد ـ موقعیت پایانی آینده را نشان دهد.
انعطاف پذیر باشد ـ پذیرای تغییرات باشد.
راهنمای تصمیم گیری در سطوح پایین ترـ عملیاتی،تاکتیکی و فردی ـ باشد.

برنامه ریزی راهبردی
این نوع برنامه ریزی با دور اندیشی و در جریان فراگردی نظام یافته انجام می گیرد:
1.تعیین ماموریت و هدفهای دور برد و رسالت سازمان.
1.تفکیک و تجزیه اهداف بلند مدت در قالب هدفهای کمی وکیفی کوتاه مدت(هدف گذاری=goal setting).
3.تدوین و تنظیم خط مشی ها و اتخاذ سیاست های کلی.
4. طرح ریزی و تنظیم برنامه های عملیاتی(تاکتیکی).

planning
strategic

برنامه ریزی راهبردی
برنامه ریزی راهبردی در موارد زیربه مدیران کمک می کند:
1.فائق آمدن بر مسائل ناشی از مقتضیات آتی.
2.ایجاد فرصت کافی برای تصحیح خطا های اجتناب ناپذیر.
3.اتخاذ تصمیمهای صحیح در زمان مناسب.
4.تمرکز بر انجام فعالیت های ضروری برای رسیدن به آینده مطلوب تر.

مراحل فرآیند برنامه ریزی استراتژیک
تحلیل، شناخت و هدف‏گذاری(Goal Setting)
تدوین استراتژی(Strategy Formulation)
اجرای استراتژی(Strategy Implementation)
ارزشیابی و کنترل(Evaluation & Control)

برنامه ریزی استراتژیک اجزای تشکیل دهنده و یا عوامل اجرا کننده فرآیند برنامه ریزی استراتژیک:

1- کمیته راهبری:
متشکل از مدیران سطوح عالی سازمان می باشد و تدوین و بازنگری چشم انداز مطلوب سازمان vision))، ماموریت سازمان، ارزش ها، اهداف کلان و تصویب برنامه ها بر عهده این کمیته می باشد.
2- کمیته برنامه ریزی استراتژیک:
شامل تیم اجرائی است که مجموع دانش آنها درباره محصولات، خدمات، فرآیندها و سیستم های کاری می تواند در تعیین یا بازنگری چشم انداز و در تعیین اهداف و پیشرفت کار و نتایج، موثر واقع شود شامل مدیران سازمان می باشد که هر کدام در جایگاه خود به پیاده سازی برنامه ها می پردازند. در این کمیته مدیر مالی، مدیر فنی، مدیر کیفیت و کنترل کالا، مدیر منابع انسانی، مدیر IT و بقیه مدیران میانی سازمان حضور دارند.
3- مدیریت برنامه ریزی استراتژیک:
این کمیته جهت مدیریت کل فرآیند تشکیل می گردد و مواردی مانند پشتیبانی لازم در جهت نیل به اهداف، هماهنگی در جهت پیاده سازی برنامه ها، تهیه جداول زمانی و ابزارهای لازم برای به حرکت در آوردن موتور سازمان بر عهده این افراد می باشد.

نمودار مدل راهبردی ( برنامه­ریزی استراتژیک)

روش های اجرائی برنامه ریزی استراتژیک:

1- تدوین چشم انداز:
چشم انداز سازمان باید خلاصه، بیاد ماندنی، مطلوب و ایده آل مناسب را به تصویر بکشد و همه سطوح را در نظر بگیرد.
2- تدوین ماموریت:
– دلیل وجودی سازمان
– جایگاه مشتریان(ارباب رجوع) و ذینفعان
– نیازها یا مشکلات بارز فعلی
– بازبینی ماموریت فعلی سازمان
3- ارزش ها و اصول رفتاری:
ارزش ها ملاک تصمیم گیری مشترک در کلیه شغلها و موقعیت هاست و باورهای مشترک کارکنان هر سازمان است.

روش های اجرائی برنامه ریزی استراتژیک:
4- ارزیابی محیط درونی و بیرونی:
ارزیابی محیط درونی نقاط ضعف و قوت سازمان را مشخص می سازد و ارزیابی محیط بیرونی فرصت ها و تهدیدها را تعیین می کند.
5- استراتژی های سازمان و موضوعات استراتژیک (استراتژی های اصلی):
قسمتی از ماموریت وجودی سازمان را به صورت خواسته های بلند مدت بیان می کند و حالت کلی، چند جانبه و وسیع دارد و در درون خود یک ایده و روش را معین می کند.
6- اهداف کلان(بلند مدت):
– تعیین هدف، یک تلاش جمعی و تیمی است.
– داشتن دید سیستمی و یکپارچه ضروری است.
– برای اهداف پیشنهادی، علت ها و معلول ها مشخص شود.
7- سنجش و ارزیابی عملکرد:
هدف از سنجش و ارزیابی عملکرد، اندازه گیری دقیق آن میزان اطلاعاتی است که در صورت استفاده درست، موفقیت سازمان در استراتژی ها و اهداف را تضمین می کند.

روش های اجرائی برنامه ریزی استراتژیک:
8- تحلیل فاصله:
ابزاری برای بکارگیری مقایسه سیستماتیک بین وضع موجود و وضع مطلوب است.
9- اهداف خرد (اهداف سالیانه):
هدف های سالیانه آرمانهای بلند مدت را به بودجه های سالانه تبدیل می کند. این اهداف مبنای مشخصی برای نظارت و کنترل بر عملکرد سازمان ارایه می دهد.
اهداف خرد (سالیانه) دارای ویژگی های زیر می باشد:
– خاص و قابل صراحت
– قابل اندازه گیری
– قابل دستیابی
– نتیجه گرا
– کوتاه مدت

روش های اجرائی برنامه ریزی استراتژیک:
10- استراتژی های عملیاتی(وظیفه ای):
استراتژی وظیفه ای ، فکر یا ایده استراتژی اصلی را به فعالیت های طراحی شده برای دستیابی به اهداف سالیانه مشخص می کند.
تفاوت استراتژی وظیفه ای و اصلی:
الف) افق زمانی
ب) مشخص بودن
ج) مشارکت کنندگان

11- خط مشی:
خط مشی ها چارچوب هایی برای راهنمایی تفکر، تصمیم گیری و اقدام مدیران و زیردستان آنها در اجرای استراتژی سازمان است. خط مشی ها که غالبا ”دستور العمل های عملیاتی“ نیز نامیده می شوند، جهت استاندارد کردن بسیاری از تصمیمات تکراری و کنترل سلیقه و اعمال نظر مدیران و زیردستان در اجرای استراتژی های عملیاتی می تواند مفید باشند. در حقیقت خط مشی ها باید از استراتژی های وظیفه ای نشات گرفته و قصد آنها کمک به اجرای استراتژی باشد.

برنامه ریزی استراتژیک

ویژگی های خط مشی:
الف) خط مشی ها کنترل غیر مستقیمی بر فعالیت های مستقل پدید می آورد.
ب) خط مشی ها برای فعالیت های مشابه راه حل های یکسانی ترویج می نماید.
د) خط مشی ها تصمیم گیری را سریع تر می کند.
ه) خط مشی ها پاسخ از پیش تعیین شده ای را به مسایل تکراری می دهند.
و) خط مشی ها عدم قطعیت در تصمیم گیری های روزانه را کاهش می دهد.

12- برنامه های اجرایی:
پاسخ به اینکه چه کارهایی باید انجام شود.

13- ارزیابی فرآیند برنامه ریزی استراتژیک:
در نهایت با ارزیابی فرآیند برنامه ریزی استراتژیک می توان پی به موقعیت سازمان برد.

ویژگیهای یک برنامه ریزی استراتژیک موفق:
1- از پشتیبانی راهبران و مدیریت ارشد برخوردار است.
2- یک فعالیت مشارکتی است و فقط به گروهی به نام برنامه ریزان محدود نمی شود.
3- انعطاف پذیر و متناسب با ویژگی های سازمان طراحی می گردد.
4- مسئولیت ها و زمانبندی فعالیت ها را به روشنی بیان می کند و قابل اعتماد بودن نتایج را تضمین می کند.
5- مشارکت همگانی و تفاهم را ایجاد می کند و گسترش می دهد.

ویژگیهای یک برنامه ریزی استراتژیک موفق:
6- نسبت به محیط آگاه است و موضوعات محیطی را با حساسیت پیگیری می کند.
7- درباره اهداف، اقدامات، نتایج و پیامدها واقع نگر است و موضوعات را به طور جامع و یکپارچه مورد بررسی قرار می دهد.
8- شواهد انگیزه بخش برای توصیه های خود ارائه می دهد.
9- برای رفع اختلاف نظرها روش مناسبی ارائه می دهد.
10- پویا و جاری است و نه ایستا و راکد.
11- فرآیند برنامه ریزی و برنامه ها به طور منظم و مستمر بازنگری می شود و بهبود می یابد.

انواع روش های برنامه ریزی
برنامه ریزی استراتژیک
برنامه ریزی تاکتیکی
برنامه ریزی عملیاتی

2- برنامه ریزی عملیاتی
فرایندی است که به وسیله آن مدیران اجرایی فعالیتها و اقدامات لازم جهت دستیابی به اهداف سازمانی را ترسیم می کنند چارچوب برنامه ریزی عملیاتی از سایر برنامه ریزی ها کوتاه تر می باشد .

تعریف برنامه ریزی عملیاتی:
شناخت وپیش بینی وتعیین مراحل و توالی عملیات به تفکیک زمان، هزینه و نیروی انسانی لازم،کنترل و درصورت لزوم تجدید نظر در آنها .

جاری : مربوط به اهداف تکراری و روزمره

یک‏دوره ای یا مداخله‏ ای : مربوط به اهداف استثنایی، غیرتکراری، مانند طرح‏ها (Projects)
انواع برنامه‏ریزی عملیاتی یا اجرایی (Operational Planning)

تجزیه و تحلیل وضعیّت موجود منطقه (بررسی وضع موجود)
تعیین اهداف برنامه(هدف گذاری)
تعیین طرق نیل (استراتژی‏ها) به اهداف برنامه(راهکار)
تعیین فعّالیّت‏های لازم برای هر استراتژی
بیان شرح تفصیلی هر فعّالیّت
تعیین شیوه پایش و ارزشیابی برنامه(نظارت)

مراحل کلی برنامه ریزی عملیاتی

تجزیه و تحلیل وضعیّت موجود منطقه
تعیین داده‏ها و اطلاعات مورد لزوم
جمع‏آوری داده‏های مورد لزوم
تجزیه و تحلیل داده‏ها به‏منظور به‏دست آوردن اطلاعات لازم (شاخص‏ها)
مقایسه اطلاعات فوق با اطلاعات یک سطح بالاتر به‏منظور تعیین مشکلات منطقه
الویت‏بندی مشکلات

تعیین اهداف برنامه
(Goals or Main Objectives) اهداف کلی
باتوجه به مشکلات اولویّت‏دار منطقه و ماموریت سازمان، به‏صورت کلی، غیر کمّی و جهت‏دار بیان می‏شود.

(Objectives or Specific Objectives) اهداف اختصاصی
اجزای تشکیل دهنده هدف کلی را به‏صورت مشخص و قابل سنجش می‏سازد. بدین وسیله برنامه قابل ارزشیابی می‏گردد.

عوامل موثر بر ایجاد مشکلات فرهنگی منطقه را می‏توان به عنوان اهداف اختصاصی درنظر گرفت.
(با استفاده از شبکه علیّت)

برنامه ریزی عملیاتی
عناصر اصلی برنامه ریزی عملیاتی:
1- هدف
2- پیش بینی
1- هدف:
بطور کلی هدف عبارت از نقطه ای است که کوشش ها معطوف به آن می باشد.
در برنامه ریزی ، هدف نتیجه نهایی برنامه بوده که مقصود برنامه ریز نیل به آن می باشد.

برنامه ریزی عملیاتی
2- پیش بینی:
برنامه ریزی یک نوع آینده نگری است، لذا اساس آن را پیش بینی تشکیل می دهد. بنابراین پس از تعیین اهداف ، قسمت اصلی کار برنامه ریز عملیاتی، پیش بینی عملیات و کارهایی است که برای دستیابی به اهداف مورد نیاز می باشد.
در پیش بینی دو عامل زمان و هزینه بسیار اساسی می باشند.
سوالات مطرح در پیش بینی دقیق عبارتند از:
1- چه فعالیتی؟ (پیش بینی فعالیت ها)
2- از چه روشی؟ (پیش بینی روش های انجام کار)
3- در چه مدت زمانی؟ (پیش بینی زمانی)
4- در چه مکانی؟ (پیش بینی موقعیت مکانی برنامه)
5- با چه منابعی؟ (پیش بینی منابع)

برنامه ریزی عملیاتی
9- متضمن راه حل های عملی باشند.
10- به ماموریت سازمان توجه کامل داشته باشد.
11- توالی و استمرار داشته باشد.
12- متناسب با قدرت اجرایی موجود باشد.
13- با نظر مجریان شکل گرفته شده باشد.
14- قابل نظارت، ارزیابی و کنترل باشد.

اصول تعیین اهداف در برنامه ریزی عملیاتی:
1- مطالعه شده باشند.
2- صراحت داشته باشند.
3- محاسبه شده باشند(کمی)
4- مدت انجام آن معین باشد.
5- هزینه های انجام آن معین باشد.
6- واقع گرا باشند.
7- با اهداف کلی و بلند مدت سازمان هماهنگ باشد.
8- با سایر اهداف هماهنگ باشند.

تفاوت بین رویکرد راهبردی و رویکرد عملیاتی برنامه ریزی

1- برنامه ریزی جامع تابع ارزشها، ایدئولوژی، سیاستها و استراتژی های حاکم بر سازمان است و بر عهده سیاست مداران و مدیران ارشد سازمان است و برنامه ریزی عملیاتی در سطح مدیریت اجرایی سازمان مطرح می گردد.

2- برنامه ریزی جامع در پی حل مسایل اساسی، رشد و توسعه سازمان است. و برنامه ریزی عملیاتی با هدف یا هدفهای مشخص، محدود، عینی و دست یافتنی، تنها متوجه بهترین کارآیی در خدمت یا تولید است.

3- برنامه ریزی جامع متوجه منافعی است که احتمالا در آینده نصیب سازمان خواهد شد. و برنامه ریزی عملیاتی متوجه منافع فعلی و در معرض دید و یقین است.
ارتباط برنامه ریزی جامع (راهبردی)و عملیاتی

تعیین اهداف و تقسیم بندی آنها به سطوح مختلف
اولویت بندی بین اهداف:
تعیین هدف، بسیار مهم می باشد. اما مهمتر و در عین حال پیچیده ترین قسمت در این خصوص، کاستن از تعداد غالبا متعدد هدف های انتخاب شده (به دلیل کمبود بودجه و سایر امکانات) و گزینش ضروری ترین هدف ها از میان آن ها می باشد.

برنامه ریزی عملیاتی
هدف نهایی: هدفی است که تمام سازمان امکاناتش در راه رسیدن به آن بسیج شده است.
هدف کلی: یکی از زیر هدف های بلافصل هدف های نهایی سازمان بوده که به صورت عمده ترین اهداف بخش های سازمان ظاهر می گردد.
هدف جزئی: هر هدف کلی به صورت یکسری اهداف جزئی تقسیم می شود.
هدف مشخص: هدفی است که بطور دقیق مطالعه و محاسبه شده و با یک فعالیت قابل حصول می باشد.
سلسله مراتب اهداف:
هدف نهایی

هدف کلی

هدف جزئی

هدف مشخص

تقسیم بندی هدف به سطوح مختلف
تعریف هدف : می خواهیم به کجا برویم یا به چه دست یابیم.
تقسیم بندی هدف به سطوح مختلف:
1- هدف نهائی(Goal):وضعیت نهائی ومطلوب درنظر گرفته می شود ونشان میدهد که سرانجام برنامه چه خواهد شد. هدف نهائی محدودیت زمانی نداشته وضرورتا هم قابل دسترسی نمی باشد
در عالی ترین سطح تنظیم می شود وعموماٌ گسترده وکلی است.

سلسله مراتب اهداف:
هدف نهایی

هدف کلی

هدف جزئی

هدف مشخص

2- اهداف بینابینی:(مرحله ای)
برای نیل به هدف نهائی گاهی آنرا به مراحلی تقسیم میکنند که به آن اهداف مرحله ای می گویند.

این اهداف در بر گیرنده همان مسائل یاد شده در هدف نهائی هستند اما از نظرجمعیت هدف وزمان اختصاصی تر می گردند.

بعنوان مثال:درصد قابل تحقق از هدف کلی در مدت زمانی محدود(فرضاً یک ساله)
سلسله مراتب اهداف:
هدف نهایی

هدف کلی

هدف جزئی

هدف مشخص

3- اهداف اختصاصی 🙁 objective)
شرح دستاوردهائی است که درپایان اجرای طرح وجودخواهد داشت.بنابراین یک نقطه مشخصی است.

هدفهای اختصاصی :سلسله ای ازانجام کارهای انجام یافتنی برای حل مسئله تعیین شده می باشند که رسیدن به هدف نهائی راتسهیل می کنند.
سلسله مراتب اهداف:
هدف نهایی

هدف کلی

هدف جزئی

هدف مشخص

ویژگیهای اهداف اختصاصی
اختصاصی(specific):چگونه ؛چه وقت؛ کجا وبرای چه کسی
قابل اندازه گیری (measurable):چه مقدار
مطلوب(appropriate):مناسب ومتناسب با وضعیت طرح
واقع بینانه(realistic)
ظرف زمان(time-bound)
هرچه از هدف نهائی به سمت هدف اختصاصی می رویم تعداد هدفها بیشتر شده ،واز عمومیت آن کاسته شده وموضوع آن اختصاصی تر می گردد.

روش های اولویت بندی اهداف:
1- روش نظرخواهی ساده: نظر خواهی از جامعه ذینفع
2- روش نظر خواهی کامل: نظر خواهی از کل جامعه
3- روش الاهم فی الاهم: طبقه بندی اهداف بر حسب اهمیت و ضرورت آن برای جامعه یا سازمان. مثل هدف خودکفایی و اینکه کشاورزان باید چه چیزی را در زمین های خود کشت نمایند.
4- روش جامع: در این روش هر هدفی از لحاظ اقتصادی-اجتماعی و فرهنگی و هرکدام به شعب پایین تر تقسیم شده و به بررسی تک تک آنها می پردازیم. در این روش گاهی به اصولی که دارای اهمیت بیشتری هستند ضرایب بیشتری داده خواهد شد.
5- روش جامع مرامی: این روش همچون روش جامع بوده لیکن بر حسب مرام برنامه ریزان به هر کدام شعب و گروه ها (مثلا اقتصادی-اجتماعی و فرهنگی) ضرایب متفاوتی داده خواهد شد.

3- برنامه ریزی تاکتیکی
این برنامه ریزی به مسایلی مربوط می شود که برای رسیدن به اهداف استراتژیک وجود دارد و شامل تدوین اهداف و انتخاب وسایل لازم برای دستیابی به آن اهداف می باشد. چارچوب زمانی برنامه ریزی تاکتیکی از برنامه ریزی استراتژیک کوتاه تر است.

تهیه برنامه کار«جدول فعالیت های تفضیلی»
دراین مرحله منابع بایستی سازماندهی شوند
درسازماندهی باید به این سوالات پاسخ داد:
چه کسی،چه کاری،درچه زمانی،درکجا وچگونه،انجام می دهد
](who) / (what) / (when) / (where)/(which)[

دراین مرحله به منابع انسانی وغیرانسانی سازمان باید توجه شود(میزان اعتبارمورد نیاز،محل اعتبارونوع هزینه)

برنامه تفضیلی چه نکاتی رابیان می کند:
مسئله ای که این فعالیت برای آن تدوین شده
اهداف ومقاصد برنامه
جامعه موردنظرفعالیت ودرصد پوشش مطلوب آنها
مشارکتی که ازجامعه انتظار می رود
همکاری بین بخشی

دانشگاه علوم پزشکی وخدمات بهداشتی درمانی یزد حوزه ستادی فرم شماره یک (فرم برنامه ریزی واحد)

دانشگاه علوم پزشکی وخدمات بهداشتی درمانی یزد حوزه ستادی جدول فعالیتهای عملیاتی «تفضیلی» واحد
هدف اختصاصی:
راهکار استراتژی:

دانشگاه علوم پزشکی وخدمات بهداشتی ،درمانی یزد حوزه ستادی
فعالیت

دانشگاه علوم پزشکی وخدمات بهداشتی ،درمانی یزد حوزه ستادی
جدول گانتGANT
زمــــــــــا ن اجــــــــــراء

جدول گانت (Gantt Chart) تقویم اجرایی جشن نیمه شعبان

جدول ماتریس تصمیم گیری

درجه اولویت اهداف
ماتریس انتخاب
هزینه-اثربخشی
ابزار وامکانات لازم
تعهد مدیریت ارشد
جمع

دکتر دهقانی
چرخه برنامه ریزی
بررسی وضع موجود
تعیین وتشخیص مسائل(بیان مسئله)
تعین هدف نهائی
استراتژی کلی (راهکارها)
انتخاب هدفهای طرح (اهداف اختصاصی)
تعیین فعالیتها وتهیه برنامه کار
تعیین برنامه پایش وارزشیابی
برقراری نظام ثبت ونگهداری داده ها
تنظیم بودجه
آغاز فعالیتها
اجرای اقدامها وفعالیتها
پایش وارزشیابی
تهیه برنامه نحوه تامین وآموزش نیروی انسانی

رویکردهای نظری در باب برنامه ریزی فرهنگی
1 – رویکرد افراطی
اندیشمندان این رویکرد در توصیف تصلب این ساختارها چنان افراط کرده اند که اصولاً امکان دخالت اندیشیده و تحقق اهداف از پیش طراحی شده را در این زمینه منتفی قلمداد می کنند.

به عنوان نمونه ،مکتب ساختارگرایی تاریخی، فرهنگ را مجموعه باورها و خاطره های ریشه دار تاریخی می انگارد که تحت اراده هیچ سیاست گذار فرهنگی دگرگونی نمی پذیرد، بلکه برعکس ، تصلب این باورها و خاطره های ساختاری، اراده های معطوف به دگرگونی را در خود هضم می نماید. از این منظر، فرهنگ صرفاً با تجربه های تازه تاریخی به نحوی بطئی و تدریجی دگرگون می شود.

– 2رویکرد تفریطی
اندیشمندان این رویکرد در حوزه باورها و کنش های مردم قایل به هیچ بنیاد متصلبی نیستند.
به عنوان نمونه ، پاره ای از نظریه پردازان رسانه ها، عصر جدید را عصر ارتباط رسانه ای می خوانند. به نظر این گروه، اصوات و تصاویری که در فضای زیست اجتماعی مدرن منتشر است، بنیاد همه باورها و رفتارهای متکی بر تاریخ و سنت را سست کرده است.

مردم در باورها و الگوهای رفتاری خود متاثر از حوزه افکار عمومی هستند و افکار عمومی نیز خود توسط رسانه ها بازسازی می شود. طبیعی است که در این نحوه نگرش به حوزه فرهنگ عمومی ، سیاستگذاری فرهنگی قادر است به نحوی دلخواهانه در عرصه فرهنگ هدف گذاری کند و با نیروی پیام رسانه ای، انتظار وصول به اهداف خود را داشته باشد.
رویکردهای نظری در باب برنامه ریزی فرهنگی

-3 رویکرد میانه رو
اندیشمندان این رویکرد به نحوی، تعامل میان ساختارهای فرهنگ و اراده سیاست گذار فرهنگی قایل هستند. در میان این رویکردهای میانه ، فرهنگ واجد ساختارهایی است و نمی تواند موضوع هر هدف گذاری دلخواهانه قرار گیرد.
بنابراین، از طریق شناسایی شالوده های هر نظام فرهنگی می توان پیشاپیش معلوم کرد که هر نظام فرهنگی چه هدف گذاری هایی را برنمی تابد. طبیعی است که در این دیدگاه میانه می توان از برنامه ریزی فرهنگی سخن گفت. سیاست گذاری فرهنگی، با ناسایی شالوده های یک نظام فرهنگی، حدود ممکن تحول در عرصه فرهنگ را تشخیص می دهد و در آن حدود سیاست گذاری می کند.
رویکردهای نظری در باب برنامه ریزی فرهنگی

رویکرد میانه رو
مقصود از هدف گذاری معقول در واقع اشاره به همان حدود ممکن تحول در عرصه فرهنگ است . سیاست گذار فرهنگی چاره ای جز آن نخواهد داشت که در اهداف آرمانی و اخلاقی خود در نسبت با آن حدود ممکن چنان تعدیلاتی را انجام دهد که قادر به بیشترین اثرگذاری با صرف کمترین هزینه در عرصه فرهنگ شود.

بنابراین، برنامه ریزی در عرصه فرهنگ بدون شناسایی امکانات و شالوده های یک نظام فرهنگی ممکن نیست.

آشنایی با شالوده های فرهنگ هم امکانات تحول را برای سیاست گذاری آشکار می کند و هم محدودیت ها را بارز می کند و سیاست گذار به همین معنا حدود ممکن تحول در عرصه فرهنگ را باز می یابد.

نقش و جایگاه دولت در برنامه ریزی فرهنگی
پیش فرض برنامه ریزی فرهنگی، وجود برنامه ریز است. با توجه به اینکه برنامه ریزی فرهنگی امری کلان و گسترده است، برنامه ریزان فرهنگی معمولاً دولت ها هستند. ازاین رو، نقش دولت ها در برنامه ریزی فرهنگی تاحدودی امری پذیرفته شده است.

اختلاف های نظری موجود در خصوص نقش دولت در برنامه ریزی فرهنگی، بیشتر مربوط به میزان و نحوه دخالت دولت هاست، نه در اصل تاثیر و دخالت دولت ها در برنامه ریزی فرهنگی.

دو شیوه تقریباً متفاوت در خصوص میزان و نحوه دخالت دولت ها در برنامه ریزی فرهنگی می توان شناسایی کرد:

الف) حمایت یا شیوه ای که معتقد به دخالت حداکثر دولت در امر برنامه ریزی فرهنگی است. این شیوه که یکی از نمونه های آن در آسیا، کشور ایران و در اروپا کشور فرانسه است، دخالت های دولت را در برنامه ریزی فرهنگی به رسمیت می شناسد و اصولاً تنها برنامه ریز اصلی فرهنگی را دولت می داند.

در کشورمان نیز، آنچه از اصول سیاست فرهنگی جمهوری اسلامی استنباط می شود و آنچه در صحنه عمل از فعالیت دولت های بعد از انقلاب پابرجا مانده است، نشانگر اعمال این شیوه در امور فرهنگی است.
دخالت دولت ها در برنامه ریزی فرهنگی

ب) متولی گری یا شیوه ای که معتقد به حمایت دولت از فعالیت ها و امور فرهنگی و نظارت بر آنهاست. این شیوه برنامه ریزی، دولت را تنها به این دو عرصه، یعنی «حمایت» و «نظارت» محدود می نماید.

در جهان کنونی، اکثر دولت های پیشرفته چنین سیاستی را پذیرفته و در امر برنامه ریزی فرهنگی برای دولت جایگاه تولی گری قائل هستند.
دخالت دولت ها در برنامه ریزی فرهنگی

برای بررسی وضعیت برنامه ریزی فرهنگی در ایران ابتدا لازم است آن را به دوره های مشخص زمانی تقسیم کنیم.
محققانی که در مورد برنامه ریزی و سیاست فرهنگی در ایران فعالیت داشته اند، معمولاً برنامه ریزی فرهنگی در ایران معاصر را براساس دوره های سیاسی تقسیم کرده اند:
مثلاً دوره قاجاریه، مشروطه، پهلوی اول، پهلوی دوم، جمهوری اسلامی
برنامه ریزی فرهنگی در ایران؛ گذشته و حال

برنامه ریزی فرهنگی در ایران را می توان براساس دومعیاردوره بندی کرد:

1- معیارهای درون حوزه فرهنگ
2- معیارها وموضوعات خارج از درون حوزه فرهنگ

سیاست گذاری فرهنگی در ایران قبل از انقلاب اسلامی
برنامه های توسعه قبل از انقلاب اسلامی به دو دوره هفت ساله و سه دوره پنج ساله تقسیم می شود:
دوره های هفت ساله : 1334-1327 و 1341 – 1335
سیاست های به کار رفته:
به علت عدم دریافت اعتبار از بانک جهانی و توقف صدور نفت بواسطه ملی شدن این صنعت، غالب برنامه ها متوقف و بیشترین توجه حول محورهای زیر بوده است:
1- توسعه پروژه های کشاورزی و زیر بنایی نظیر سد، راه، فرودگاه، بندر، و به میزان کمی اعتبار به بخش مخابرات و صنایع اختصاص یافته است.
2 – توسعه امور اجتماعی: 26/3 درصد از کل اعتبارات، صرف عملیات بهداشتی، مبارزه با مالاریا و سایر بیماری های واگیر دار می باشد.

سیاست گذاری فرهنگی در ایران قبل از انقلاب اسلامی
3 – توسعه امور فرهنگی: فرهنگ به مثابه آموزش، و اعتبارات صرف آموزش عمومی، فنی و حرفه ای، آموزش بزرگسالان و آموزش های عالی است.

فرهنگ به مثابه رسانه های جمعی، کمک مختصری از بودجه عمومی به سازمان سمعی و بصری جهت تهیه وسایل، به بنگاه ترجمه و نشر کتاب برای چاپ کتب مفید، سازمان لغتنامه دهخدا جهت چاپ لغت نامه و اعتباراتی برای تعمیر بناهای تاریخی و کمک به ساختمان کاخ هنر

سیاست گذاری فرهنگی در ایران قبل از انقلاب اسلامی
دوره های پنج ساله: برنامه های پنج ساله سوم بخش فرهنگ (1346- 1341)
شامل آموزش عمومی، فنی و حرفه ای، سپاه دانش، تربیت بدنی، آموزش عالی، پیشاهنگی، رفاه دانشجویان و کتاب و کتابخانه می باشد. به عبارتی دو بخش آموزش و فرهنگ از یکدیگر منفک نگردیده است.

1342: تاسیس وزارت فرهنگ و هنر و تمرکز بخشیدن به کلیه فعالیت های فرهنگی و هنری و در راستای آن تاسیس :
سازمان ملی حفاظت از آثار باستانی
سازمان ملی فولکور ایران
هیات امنای کتابخانه ها
شورای عالی فرهنگ

پروژه های مهم برنامه سوم:
تاسیس کاخ جوانان/ کمک به تاسیس خانه کودک/ خشی از ایجاد آموزشگاه کر و لال های باغچه بان / کمک به تاسیس آموزشگاه نابینایان.
برنامه عمرانی چهارم توسعه: (1351-1347)
در این برنامه بخش فرهنگ فصل جداگانه ای در برنامه را به خود اختصاص داد و به عنوان بخشی از حوزه های خدمات و رفاه اجتماعی محسوب گردید.
محورهای فعالیت های بخش فرهنگ:
طرح جامع ایران و یونسکو برای حفاظت و تعمیر و مرمت 22 بنای تاریخی / آموزش هنر و افزایش تعداد هنرجویان/ تاسیس خانه های فرهنگ/ کمک به انتشار کتاب های بنیاد فرهنگ ایران.

برنامه عمرانی پنجم توسعه: (1356-1352)
در این برنامه بخش فرهنگ با محوریت تعین و تضمین خصلت ایرانی توسعه ملی و حراست از ارزش ها و خصائلی است که از تاریخ کهن ایران به میراث رسیده و تدوین شده است.

محورهای فعالیت های بخش فرهنگ:
اشاعه اندیشه میهن پرستی/ توجه به نشر کتابهای اساسی و افزایش تعداد کتابخانه ها/ گسترش فرهنگ در سطح شهرهای کوچک و روستاها / تاکید بر گسترش فعالیت های فرهنگی در میان کارگران و روستائیان؛
و همچنین تشکیل سیزده کمیته برنامه ریزی که عبارت بودند از:
بررسی و تحقیق/ روابط فرهنگی/آفرینش های فرهنگی و رفاه/ مراکز فرهنگی/ امور سینمایی/ فعالیت های صحنه ای / حفظ آثار باستانی/ پژوهش در حفظ میراث فرهنگی/ آموزش هنر و کتاب و انتشارات

1346: تاسیس شورای عالی فرهنگ با هدف ایجاد هماهنگی در طرح ها و برنامه ها و اقدامات فرهنگی و هنری کشور ، برقراری همکاری نزدیک بین تمام سازمان هایی که به فعالیت های فرهنگی و هنری می پردازند.

در برنامه ششم توسعه: به رفاه اجتماعی، کیفیت زندگی و توسعه فرهنگی از طریق احداث 755 کتابخانه عمومی، 130 واحد کتابخانه سیار روستایی توجه بسیار شده است.
محورهای فعالیت های بخش فرهنگ:
حمایت مالی از گروه های تئاتری/ موسیقی/ شعر و ترانه/ تالار رودکی/ ارکستر سمفونیک تهران/ تولید فیلم و عکس و اسلاید / مرمت و بازپیرایی بناهای باستانی

سیاست گذاری فرهنگی در ایران قبل از انقلاب اسلامی
به طور خلاصه :
برنامه ریزی و سیاست گذاری فرهنگی در ایران چندان سابقه طولانی ندارد و به سال 1347 برمی گردد.
در این سال اولین متن سیاست فرهنگی ایران توسط شورای عالی فرهنگ و هنر تهیه که پس از بحث و گفتگوی کارشناسان و صاحب نظران در سال بعد، به تصویب محمدرضا پهلوی رسیده و ملاک تصمیم گیری در تمام عرصه های فرهنگی شده است.

اصول چهارگانه سیاست فرهنگی کشور عبارت بودند از:
1. فرهنگ برای همه؛
2. توجه به میراث فرهنگی؛
3. فراهم آوردن بیشترین امکانات برای ابداع و نوآوری فکری و هنری؛
4. شناساندن فرهنگ ایران به جهانیان و آگاهی از مظاهر فرهنگ های دیگر.

ارزش بنیادین برنامه های فرهنگی در دوره قبل از انقلاب اسلامی
الف) حفظ و اشاعه فرهنگ و هنر باستان؛
ب) همگانی شدن فرهنگ (با هدف یکسان سازی فرهنگی مطابق الگوی ملی)؛
ج) گسترش فرهنگ و هنر مدرن غربی (مدرنیزاسیون فرهنگی و هنری)؛
د) شناساندن فرهنگ و هنر باستانی ایران به جهانیان؛

نقاط ضعف برنامه ریزی فرهنگی در ایران قبل از انقلاب اسلامی از سال )1357-1347)
1. وجود مراکز موازی تصمیم گیری
2. توسعه فرهنگی غیر مشارکتی
3. تبعی بودن برنامه های فرهنگی نسبت به برنامه های توسعه
4. ضعف ساختار نظارت و ارزیابی
5. تقدم نهادسازی بر نهادینه سازی عرصه حمایت دولت

سیاست گذاری فرهنگی در ایران بعد از انقلاب اسلامی
لایحه برنامه توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران (66- 1362) صورت گرفت که در تیر ماه 1362 به تصویب هیات دولت رسید، اما به علت جنگ تحمیلی به اجرا در نیامد.
در این لایحه فرهنگ به عنوان «یک عامل اساسی و زیر بنایی در ارتقاء کیفیت زندگی انسان ها و ضرورت پیراستن جامعه ایرانی، از مظاهر پیراهه های ضد اسلامی و معرفی فرهنگ غنی اسلام ملهم از چشمه زلال ولایت به همه جهانیان » اشاره شده است.
جبران ضعف آگاهی های عمومی مردم نسبت به احکام اسلام و هویت مستقل و ضعف های اخلاقی جامعه و بقایای فساد و نفوذ فرهنگی شرق و غرب؛
پاسداری از ارزش های اصیل انقلاب اسلامی و نشر معارف اسلامی بر اساس اسلام فقاهتی و تاکید بر معنویت و اخلاق اسلامی از دیگر محورهای این لایحه می باشد.

سیاست گذاری فرهنگی در ایران بعد از انقلاب اسلامی
محورهای فعالیت های بخش فرهنگ:
ایجاد 2 موزه، تکیمل یک موزه نیمه تمام، تعمیر 1500 بنای تاریخی با کمک اعتبارات غیر دولتی، 20 مورد حفاری باستان شناسی و 10 مورد خانه های قدیمی، احداث 25 کتابخانه کودک شهری و 57 کتابخانه سیار روستایی، تکمیل ساختمان کانون هنرهای نمایشی، احداث 60 کتابخانه عمومی جدید و 90 پرو‍ژه کتابخانه نیمه تمام و احداث 20 موزه و تکمیل 9 موزه نیمه تمام و تالیف و ترجمه 194 کتاب جدید و تجدید چاپ 315 عنوان کتاب جدید، برگزاری 11 کنفرانس بین المللی و…
اولین برنامه عمرانی تهیه شده پس از انقلاب بر صفحه کاغذ باقی ماند.

سیاست گذاری فرهنگی در ایران بعد از انقلاب اسلامی
برنامه اول توسعه (1372-1368):
در قالب 8 برنامه ارائه شده و شامل فصل های فرهنگ و هنر، تبلیغات و ارتباطات جمعی و جهانگردی است. اولویت به کودکان و نوجوانان و محرومان و مناطق محروم، کشورها و مجامع اسلامی و ایرانیان خارج از کشور، ایجاد ارتباط مناسب و مکمل میان بخش آموزش و بخش فرهنگ از جمله اهداف این برنامه است.

به جلب مشارکت های مردمی در جهت تامین نیازهای عمده این بخش، سازماندهی بازار محصولات فرهنگی و هنری، کمک به شبکه های توزیع توجه ویژه ای شده است.

سیاست گذاری فرهنگی در ایران بعد از انقلاب اسلامی
محورهای فعالیت های بخش فرهنگ:
آموزش 4/5 میلیون کودک و نوجوان در زمینه های فرهنگی و هنری
488/6 میلیون نسخه تیراژ مطبوعات
چاپ 19 میلیون جلد کتاب برای کودکان و نوجوانان
1700 مورد مرمت آثر و بناهای تاریخی

این برنامه دارای ضعف در سیاستگذاری و فقدان برنامه ریزی روشن در زمینه مسائل فرهنگ عمومی است. هیچ استراتژی مشخصی برای برنامه توسعه بخش فرهنگ وجود ندارد، و می توان ادعا کرد که برنامه اول در زمینه مسائل فرهنگی برنامه توسعه داشته است.

سیاست گذاری فرهنگی در ایران بعد از انقلاب اسلامی
اولین برنامه ریزی فرهنگی ایران، تحت عنوان «اصول سیاست فرهنگی جمهوری اسلامی ایران» در سال 1371 تهیه و در تاریخ 1371/5/20 به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی رسید.

نکات ضروری که در تدوین سیاست فرهنگی کشورمد نظر قرار گرفته است :
الف- سیاست فرهنگی، سیاست انقلاب اسلامی است؛
ب- سیاست فرهنگی جمهوری اسلامی متخذ از جهان بینی و انسان شناسی اسلامی است؛
ج- اندیشه ها و دیدگاه ها و فتاوای حضرت امام خمینی (ره) بر سیاست فرهنگی نظام جمهوری اسلامی ایران حاکم است؛
د- قانون اساسی به عنوان مظهری دیگر از بینش فرهنگ اسلامی و جلوه ای از افکار و اندیشه های امام و رهبر، الهام بخش و استحکام بخش سیاست فرهنگی است.

مجموع اهدافی که در سیاست فرهنگی جمهوری اسلامی ایران قید شده است، شامل 31 هدف می باشد که در سه بخش:
1) اهداف فرهنگی جمهوری اسلامی؛
2) اهداف سیاست فرهنگی؛
3) اصول سیاست فرهنگی،
آورده شده است.

سیاست گذاری فرهنگی در ایران بعد از انقلاب اسلامی
برنامه دوم توسعه (1377-1372)
مباحث مربوط به تهاجم فرهنگی مطرح، و محور اصلی فعالیت ها برگرفته از برنامه اول توسعه می باشد.
محورهای فعالیت های بخش فرهنگ:
تکمیل 4 باب موزه نیمه تمام و ایجاد 7 باب موزه جدید در شهرستان ها، آماده سازی و بهسازی سه کاخ – موزه در تهران، آماده سازی 400 بنای تاریخی برای بازدید، افزایش تعداد کتابخانه های عمومی با تکمیل 97 کتابخانه نیمه تمام، احداث 375 باب کتابخانه جدید، آموزش بلند مدت 23400 نفر طی سال های برنامه، احداث 81 باب مراکز و مجتمع های فرهنگی و هنری از طریق تکمیل 36 باب پروژه نیمه تمام و 15 باب پروژه جدید دولتی و 30 باب جدید با مشارکت بخش غیر دولتی، تکمیل 4 باب سالن تئاتر نیمه تمام و احداث 2 باب تئاتر جدید و افتتاح 23 مرکز آموزش هنر.

سیاست گذاری فرهنگی در ایران بعد از انقلاب اسلامی
برنامه سوم توسعه:(1383-1372)
در این برنامه به بخش فرهنگ توجه بیشتری شده است. به دولت اجازه داده شده که امکانات، تاسیسات و فضاهای فرهنگی و هنری، طرح های نیمه تمام و اراضی متعلق به خود را در مناطق شهری با اولویت شهرهای بزرگ به بخش غیر دولتی در قالب قراردادهای اجاره، اجاره به شرط تملیک و فروش واگذار نماید.
شوراهای اسلامی شهر و روستا سه وظیفه عمده را عهده دار گردید:
1 – بررسی مشکلات فرهنگی و ارائه پیشنهاد برای حل آنها؛
2 – حفظ و نگهداری مراکز و بناهای فرهنگی و مذهبی موجود و جلب همکاری مردم در ایجاد تاسیسات مورد نیاز؛
3 – حفاظت از اثار تاریخی و فرهنگی.

سیاست گذاری فرهنگی در ایران بعد از انقلاب اسلامی
محورهای فعالیت های بخش فرهنگ:
– توجه ویژه به زنان و جوانان از طریق مرکز امور مشارکت زنان و مرکز ملی جوانان
– احداث سالن های سینمایی و بازسازی سینماها و مجتمع های فرهنگی و هنری بدون اخذ هر نوع عوارض
– تعیین شاخص های فرهنگی و هنری متناسب با اهداف و آرمان های فرهنگی و هنری
– احداث مساجد یا اهدای زمین بدین منظور
– پیش بینی اعطای تسهیلات برای جهانگردان
– تاسیس یگان پاسداران میراث فرهنگی کشور به طور مستقل و زیر نظر سازمان میراث فرهنگی و عضویت رئیس سازمان میراث فرهنگی در شورای عالی شهرسازی و معماری

نقاط ضعف سیاست گذاری و برنامه ریزی فرهنگی در ایران پس از انقلاب اسلامی

اگر بخواهیم نقاط ضعف سیاست گذاری فرهنگی در ایران پس از انقلاب را با عطف توجه به «اصول سیاست فرهنگی جمهوری اسلامی» جمع بندی نماییم، می توان به موارد زیر اشاره نمود:
1. این برنامه ها تقریباً دولتی هستند؛ بدین معنا که دولت، محور برنامه ریزی و اجراست. به عبارت دیگر، در سیاست فرهنگی پس از انقلاب، حمایت دولت کاملاً پذیرفته شده است و تدوین کنندگان اصول سیاست فرهنگی نگاه دولتی به تمامی عرصه های فرهنگی کشور داشته اند.
بنابراین بخش وسیعی از فعالیت های فرهنگی، دولتی است که خوشبختانه در برنامه های چهارگانه توسعه، به تدریج جایگاه مداخله گرایانه دولت به جایگاه «تولی گری» تغییر یافته است؛

2. سیاست فرهنگی جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر تعریف بسیار وسیع از فرهنگ و فعالیت های فرهنگی است؛ ازاین رو بسیاری از مواردی را در خود جای داده است که ارتباط اندکی با بحث فرهنگ دارد.

3. مشخص نبودن اولویت موضوعات فرهنگی و عدم توضیح و تشریح برخی مفاهیم و اصول مندرج در سیاست فرهنگی جمهوری اسلامی ایران، ضعف دیگر آن محسوب می شود.

چالش ها و تهدیدهای فراروی برنامه ریزی فرهنگی در ایران
1. وجود مراکز متعدد برنامه ریزی و سیاست گذاری فرهنگی در ایران؛
2. سلسله مراتب برنامه های فرهنگی دقیقاً مشخص نیست و فاصله بین اصول سیاست فرهنگی یعنی همان چشم اندازها و رسالت های فرهنگی و برنامه های عملیاتی و اجرایی پر نشده باقی مانده است؛

3. عدم ارتباط برنامه ریزی فرهنگی با برنامه ریزی در حوزه های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی؛
4. عدم یکپارچگی یا فقدان دیدگاه مشترک در خصوص چشم اندازها و رسالت ها؛
5. فقدان نظام دقیق ارزیابی و عدم تعیین شاخص ها و استانداردهای لازم برای ارزیابی عملکردها در حوزه فرهنگ.

ساماندهی فرهنگی در ایران
(بررسی آسیب شناسانه)

ابعاد بررسی ساماندهی فرهنگی
1- قوانین و برنامه های فرهنگی یا به عبارتی نظام کلان خط مشی گذاری
2- مدیریت و عملکرد سازمان ها و نهادهای فرهنگی

1- برنامه های فرهنگی (قوانین و مقررات)
قوانین و مقررات بخش فرهنگ بیشتر شامل:
– اصول و سیاست های فرهنگی جمهوری اسلامی ایران،
– قوانین برنامه اول، دوم، سوم و چهارم توسعه،
– مصوبات مجلس شورای اسلامی،
– بخشنامه های دولت ،
– آیین نامه ها، مقررات سازمان ها و نهادهای فرهنگی.

تاکنون چهار قانون برنامه توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در کشورمان به تصویب رسیده است. این برنامه ها مهم ترین اسنادی هستند که مجریان براساس آن، در بخش های مختلف دست به اقدام می زنند و عملکرد آنها را نیز می توان براساس اهداف تعیین شده در این برنامه ها مورد ارزیابی قرار داد.
برنامه پنجم هم در سیر تصویب دولت و مجلس قرار دارد.

سازمان برنامه و بودجه (تا زمان ادغام) و سازمان مدیریت و برنامه ریزی در برنامه ریزی های انجام شده در خصوص تدوین برنامه های توسعه کشور، محوری ترین و تاثیرگذارترین سازمان ها بوده اند.

سازمان ها و نهادهای فرهنگی
تحقق اهداف و برنامه های فرهنگی هر کشوری، مستلزم داشتن دستگاه ها و نهادهای اجرایی کارآمد است.
بدون سازمان ها و نهادهای فرهنگی کارآمد و اثربخش، تحقق هیچ برنامه ای، حتی اگر در مطلوب ترین شکل آن تدوین شده باشد، میسر نخواهد شد

نوع اول، دستگاه های فرهنگ محور، که مخاطبین عام دارند؛
نوع دوم، دستگاه های فرهنگ محور با مخاطبین خاص؛
نوع سوم، دستگاه هایی که ماموریت فرهنگ محوری ندارند، اما به کارهای فرهنگی نیز می پردازند.
تقسیم بندی دستگاه های فرهنگی جمهوری اسلامی از حیث مخاطب

سازمان های نوع اول (دستگاه های فرهنگ محوربا مخاطبین عام )
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی،
سازمان تبلیغات اسلامی،
سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران،
دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم
و سازمان فرهنگی و هنری شهرداری

سازمان های نوع دوم)دستگاه های فرهنگ محور با مخاطبین خاص (
سازمان ملی جوانان، حوزه هنری،
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان،
سازمان دانش آموزی،
کانون فرهنگی و هنری مساجد

سازمان های نوع سوم(دستگاه هایی که ماموریت فرهنگ محوری ندارند، اما به کارهای فرهنگی اقدام می کنند)
وزارت آموزش و پرورش،
سازمان تربیت بدنی،
آموزش عالی (دانشگاه ها)
دانشگاه آزاد اسلامی

انواع سازمان های فرهنگی براساس معیار نوع و محور فعالیت ها و مخاطب

1- دستگاه ها و سازمان های فرهنگی سیاست گذار 2- دستگاه ها و سازمان های فرهنگی مجری 3- دستگاه ها و سازمان های فرهنگی ناظر
دستگاه های فرهنگی کشور بر حسب نوع فعالیت:

1- دستگاه ها و سازمان های فرهنگی سیاست گذار
شورای عالی انقلاب فرهنگی
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
سازمان تبلیغات اسلامی
صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران

2- دستگاه ها و سازمان های فرهنگی مجری
1- وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
2- سازمان تبلیغات اسلامی
3- سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران
4- سازمان خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران
5- سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی
6- سازمان میراث فرهنگی
7- سازمان ایرانگردی و جهانگردی
8- کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
9- شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی
10- مرکز رسیدگی به امور مساجد

11- سازمان فرهنگی و هنری شهرداری
12- بنیاد حفظ و نشر ارزش های دفاع مقدس
13- موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)
14- دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم
15- ستاد امر به معروف و نهی از منکر
16- نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها
17- فرهنگستان زبان فارسی
18- کتابخانه ملی
19- سازمان حج و زیارت
20- دفتر تبلیغات اسلامی
21- سازمان اوقاف و امورخیریه
22- ستاد اقامه نماز
23- نیروی مقاومت بسیج
24- سازمان ملی جوانان

3- دستگاه ها و سازمان های فرهنگی ناظر
شورای عالی انقلاب فرهنگی
نهاد رهبری
شورای نظارت بر صدا و سیما

ضرورت آسیب شناسی
عدم توازن بین نظامهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی با نظام فرهنگی و عدم وجود نگاه فرهنگی در سیستم تصمیم گیری در نظام های مختلف و بالتبع بین مدیران بخشهای مختلف اقتصادی، سیاسی و اجتماعی.
تعدد و تداخل وظیفه ای دستگاههای فرهنگی و عدم وجود هماهنگی لازم بین آنها.
عدم جامعیت در عارضه یابی و بیماری شناسی فرهنگی جامعه و ارائه راه حل های زودگذر.
فقدان سیاستهای کلان و برنامه جامع در حوزه فرهنگ.
عدم شفافیت در قلمرو دولت در بخش فرهنگ و عدم مشارکت جدی بخش خصوصی در عرصه فرهنگ و بالتبع ضعف صنفی و حرفه ای.

غیرشفاف بودن سیاستها، مکانیزمها، و تخصیص اعتبارات حمایتی دولت برای توسعه بخش خصوصی.
فقدان نظام جامع تولید و توزیع اطلاعات.
عدم تعامل بهینه فرهنگی با جهان خارج و وجود تحمیلهای فرهنگی خارجی و تهاجم فرهنگی و بالتبع از خود بیگانگی فرهنگی.
عدم جامعیت و تطبیق سیاستهای کلان فرهنگی با نیازهای روز جامعه و پیشرفتهای تکنولوژیک.
ناکارآمدی نهادهای نظارتی وعدم رصد فرهنگی.

ضرورت آسیب شناسی

عدم مدیریت تقاضاهای متنوع و روز افزون فرهنگی و هنری در اقشار مختلف جامعه.
عدم توجه به آثار و تبعات فرهنگی طرحها و پروژه ها.
عدم توجه کافی به اقتصاد فرهنگ و گاهی بی توجهی به صنایع و محصولات فرهنگی.
عدم توجه کافی به خرده فرهنگ ها و فرهنگهای بومی و محلی براساس تنوع فرق و مذاهب ، قومیتها و نقاط جغرافیایی مختلف (فقدان آمایش فرهنگی در کشور جهت تعیین میزان بهره مندی فرهنگی اقشار مختلف مردم و تعیین وجود یا عدم وجود عدالت فرهنگی)
ضعف در وجود نیروی انسانی کارامد در دستگاه های فرهنگی
ضرورت آسیب شناسی

دس
دستگاههای فرهنگی کشور بر حسب نوع فعالیت

1. متعدد بودن تشکیلات فرهنگی و دینی کشور و فقدان ارتباطات ارگانیک سازمان های فرهنگی با هم، موازی کاری، تداخل ماموریتها و وظایف بین سازمانها و نهادهای مختلف فرهنگی، تعدد مجاری تصمیم گیری، فقدان تصدی گری برای برخی امور و در عین حال تعدد متولی برای بعضی فعالیت های فرهنگی.(35 دستگاه اعتبار از دولت دریافت می کنند)
2. ضعف در استفاده از تکنولورژی اطلاعات و فعالیت های و روشهای نوین علمی و تبلیغی در فعالیتهای آموزشی ، تبلیغی و اطلاع رسانی دستگاههای فرهنگی و سنتی باقی ماندن بسیاری از فعالیت های فرهنگی و عدم جذب نیروهای جوان و لزوم بهبود روش ها ومهندسی مجدد در امور فرهنگی کشور.
3. کافی نبودن جلب مشارکت مردم در تصدی گری، تامین منابع مالی مورد نیاز آنان و ساماندهی حوزه تصدی گری فرهنگی کشورو در نتیجه کاهش سرمایه گذاری های مردمی و حضور داوطلبانه مردم در عرصه خدمات فرهنگی
4. ورود کالاهای فرهنگی غرب از مرزهای رسمی و غیررسمی و عدم برخورد قاطع با ورود این کالاها و تهاجم فرهنگی حاصل از آن.
5. جدایی آشکار بین سازمان های دینی تحت پوشش نظام دستگاه های فرهنگی دولتی و عدم وجود یک مدیریت واحد و یگانه و متناسب برای یک حکومت دینی و لزوم ارتباط ارگانیک مابین آنها.

آسیب شناسی سیاستگذاری فرهنگی در ایران(1)

6- عدم تخصصی بودن دستگاه ها و واحدهای فرهنگی دولتی و عمومی و لزوم طراحی و تبیین متولیان مشخص که به لحاظ سلسله مراتب، انضباط تشکیلاتی و سازمانی کافی عمل نمایند و دارای اختیارات، قابلیت سازمانی، حقوقی و مالی بر اساس تخصص مربوطه باشند.
7- عدم تعامل مناسب امور فرهنگی با سایر حوزه های فعالیت کشور
8- نبود ستاد مرکزی قوی برای سیاستگذاری، پشتیبانی و هماهنگ سازی کلیه سازمانها، مراکز و موسسات فرهنگی و بخصوص عدم سازماندهی مناسب و منسجم در سازمانها و مراکز فرهنگی و تعادل و نظم منطقی بین شورای عالی انقلاب فرهنگی با سایر نهادهای فرهنگی.
9- نبود سازماندهی مناسب و منسجم در سازمانها و مراکز فرهنگی
10ـ عدم تعریف دقیق از مناسبات دولت و دین و تعریف پذیری مسئولیت های دولت در قبال خدمات فرهنگی

آسیب شناسی سیاستگذاری فرهنگی در ایران(2)

11- مغفول ماندن زمینه های مختلف تبلیغی قابل به کارگیری با توجه به ماهیت فضاهای کشور و عدم وجود مصوبات قانونی برای تعیین وظیفه مندی فعالان در این زمینه ها، به شکل قانونی در قالب وظایف دستگاهای دولتی
12- نبود مکانیزمهای کارآمد نظارتی در حوزه های مختلف فعالیتی
13- عدم دسترسی یا فقدان اطلاعات پایه مورد نیاز برای برنامه ریزی در زمینه تبلیغات و آموزشهای فرهنگی و وجود رویه های متعدد و بعضاً متناقض در تصمیم گیری های سازمانهای فرهنگی
14- فقدان یک نظام اعتباری، مالی کارآمد برای هزینه کرد و تخصیص اعتبار برای انجام فعالیت سازمانهای فرهنگی ونیز کمبود بودجه و امکانات مالی
15- رشد سلیقه گرایی ها، خود محوریها، سازمان محوری ها و خط محوری ها، در زمینه های فعالیتی مختلف سازمانهای فرهنگی
16- رشد روز افزون توقعات و انتظارات مردم از دولت دینی و ایجاد شکاف بیشتر بین توانمندی مالی دولت با توقعات مردم در زمینه عرضه خدمات فرهنگی
17- مشخص نبودن جایگاه سازمانی دستگاههای فرهنگی و عدم تفکیک وظایف آنها ( سیاست گذار ، ناظر ، مجری)
18- قائم به شخص بودن برخی دستگاههای فرهنگی و سیاست زدگی نظام مدیریت فرهنگی کشور
آسیب شناسی سیاستگذاری فرهنگی در ایران(3)

جدول مقایسه تعداد دستگاه های متولی فعالیت های راهبردی و اجرایی در بخش فرهنگی کشور

هزینه های مشترک انجام امور فرهنگی

هزینه های مشترک انجام امور فرهنگی

1- تغییر رویکرد تولی گری و تصدی گری دولت در امور فرهنگی به نقشهای نظارتی و سیاست گذاری با هدف افزایش زمینه بیشتر برای مشارکتهای مردمی.
2- قانونمند کردن و مدون کردن تشکیلات اجرایی سازمانهای فرهنگی
3- پیش بینی یک مرکز هماهنگ کننده برای سیاستگذاری و برنامه ریزی فعالیتهای مختلف فرهنگی
4- مشخص نمودن زمینه های قابل استفاده از شیوه های سنتی و نوین آموزش و تبلیغ فرهنگی
5- رعایت اصل ارتباط، پیوستگی، همبستگی و تجانس ماموریت ها، اهداف و راهبردها برای سازمانهای فرهنگی
6- متناسب بودن اختیارات سازمانهای فرهنگی با مسئولیت های محوله به آنها

.

راهکارهای سیاستگذاری فرهنگی در ایران(1)

6- رعایت اصل عدم تمرکز در امور اجرایی و سیاستگذاری استانی، شهرستانی و منطقه ای
7- ایجاد ساختارهای علمی ستادی برای ارزیابی مستمر مجموعه عملکرد سازمانهای فرهنگی
8- شفاف سازی تعامل دولت با نهادهای فرهنگی مردمی در جهت تقویت و کیفیت بخشیدن به فعالیتهای آنها
9- حرکت برای طراحی و تدوین تئوری های فرهنگی , انجام پژوهش های لازم در قالب کرسی های نظریه پردازی فرهنگی و تربیت کادر فرهنگی انقلاب اسلامی.
10- شناسایی و جمع بندی و طبقه بندی آسیب های فرهنگی , انجام اقدامات فرهنگی گسترده و متنوع برای اصلاح آسیب ها به صورت برنامه ریزی شده و مستمر.
11- توجه مداوم به بازخوردها و عواقب مثبت و منفی اقدامات فرهنگی
12 – طراحی الگوهای مختلف قومی و بومی.

.

راهکارهای سیاستگذاری فرهنگی در ایران(2)

ارزیابی برنامه ها و اهداف بخش فرهنگ در برنامه های توسعه

برنامه های توسعه کشور در بخش فرهنگ، دارای نقاط ضعف و قوت متعددی هستند که در زیر به پاره ای از آنها اشاره می شود:
1- اهداف کیفی تعیین شده برای بخش فرهنگ در برنامه های توسعه کشور بسیار کلی، مبهم و متعدد هستند. مروری اجمالی بر برخی از اهداف کیفی تعیین شده در برنامه اول نشانگر نوعی آرمان گرایی در تدوین برنامه های بخش فرهنگ است این موضوع در مورد برنامه های دوم و تا حدودی سوم و چهارم نیز مصداق دارد.

2- در بسیاری از موارد، میان اهداف کیفی و کمی، هماهنگی و سنخیت لازم وجود ندارد.
3- تفاوت های قابل ملاحظه ای به لحاظ صوری و شکلی در چهار قانون برنامه توسعه مشاهده می شود. این تفاوت ها از آن جهت اهمیت دارند که به برداشت های متفاوت از اهداف منجر می شوند.

4- به نظر می رسد تداوم و استمرار لازم در پیگیری اهداف، به خصوص اهداف کیفی، در برنامه های توسعه مشاهده نمی شود. شاید دلیل اینکه در برنامه های توسعه کشور اهداف مشخصی به صورت مستمر پیگیری نمی شود، تغییر فضای حاکم بر برنامه ریزی است که با تغییر حکومت ها و ترکیب نمایندگان مجلس تغییر می یابد، موضوعات جدید و متفاوتی به عنوان مسئله و هدف مطرح می شوند و برنامه ریزان توجهی به اصول و سیاست های فرهنگی کشور (مصوب 1371 شورای عالی انقلاب فرهنگی) نمی کنند.

5- اهداف تعیین شده برای بخش فرهنگ در برنامه های توسعه، علاوه بر آنکه کلی و مبهم هستند، با واقعیت ها و توانمندی های کشورمان نیز هماهنگی و سازگاری کمتری دارند.
برخی از محققان حتی معتقدند: برنامه ریزی فرهنگی در ایران تخیلی است؛ زیرا در برنامه ریزی ها، محدودیت های احتمالی در شیوه های عمل، در میان مدت و درازمدت به صورت یک عامل عمده در نظر گرفته نمی شود و اصولاً نظامی برای کشف این محدودیت ها وجود ندارد.

6- آنچه در عمل اتفاق می افتد، در بسیاری از زمینه ها متفاوت از آن چیزی است که در برنامه ها پیش بینی شده است. به عنوان مثال، تقریباً در هر چهار قانون برنامه توسعه، یکی از اهداف عمده، پرهیز از دولتی شدن امور مربوط به بخش فرهنگ بود، اما آنچه در عمل اتفاق افتاده است، دولتی شدن بخش فرهنگ است.

منابع

– صالحی امیری سید رضا، عظیمی دولت آبادی امیر( 1387) مبانی سیاستگذاری و برنامه ریزی فرهنگی، پژوهشکده تحقیقات استراتژیک
– کریمیان ، محمد وزین ، (1383 ) پژوهش و طراحی برنامه پنجساله ، تهران :دبیر خانه شورای عالی انقلاب فرهنگی
– رضایی ،محسن (1380 )سرمشقی برای سیاستگذاری و برنامه ریزی فرهنگی ،تهران : وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
– نگاهداری ،بابک،(1386) درآمدی بربرنامه ریزی راهبردی توسعه فرهنگی کشور ،تهران: دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی
– وحید ،مجید ،(1382 ) سیاستگذاری و فرهنگ در ایران ، تهران: انتشارات باز
– اشتریان ،کیومرث ، (1381 ) روش سیاست گذاری فرهنگی ،تهران:کتاب آشنا
– اجلالی ، پرویز(1379 ) سیاست گذاری و برنامه ریزی فرهنگی در ایران،تهران:عترت
– اداره کل روابط عمومی و اطلاع رسانی دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی (1386 ) ، مجموعه مقالات اولین همایش ملی مهندسی فرهنگی جلد اول و دوم ،تهران :وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
– دفتر مطالعات و تحقیقات سیاسی وزارت کشور،(1385 ) آسیب شناسی سیاست گذاری فرهنگی در ایران
– ابوالقاسمی محمد جواد، ( 1384 ) به سوی توسعه فرهنگ دینی در جامعه ایران ، تهران :انتشارات عرش پژوه
– موحدی، مسعود، (بی تا )گزارش تحقیق تعیین ویژگیهای فرهنگ ملی ـ اسلامی، تهران: دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی
– پیروزمند ، علیرضا،(1380 ) آسیب شناسی رابطه دین ، دولت و فرهنگ پس از انقلاب اسلامی ،مقاله ارائه شده در همایش دین ، توسعه فرهنگی و برنامه سوم، تهران : سازمان برنامه و بودجه

– آیت اللهی، رضا(1380)، اصول برنامه ریزی، سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور، تهران.
– آهنگران، محمداسماعیل(1382)، اصول و مبانی برنامه ریزی استراتژیک، موسسه فزهنگی انتشاراتی زهد، تهران.
– سازمان مدیریت و برنامه ریزی(1383)، مطالعات آمایش سرزمین، دفتر آمایش و توسعه پایدار، تهران.
– سازمان مدیریت و برنامه ریزی(1383)، قانون برنامه چهارم توسعه، معاونت امور اداری، مالی و منابع انسانی، تهران.
– شکوهی، علیرضا و محمد نثاری(1381)، برنامه ریزی استراتژیک: راهنمای کاربردی ایجاد و توسعه، انتشارات بیست، اصفهان.
– مجتهدزاده، غلامحسین(1368)، مقدمه ای بر اصول و مبانی برنامه ریزی منطقه ای، انتشارات دفتر آموزش ضمن خدمت وزارت آموزش و پرورش، تهران.
– مجلس شورای اسلامی(1384)، پیشنهاد روشی برای بودجه ریزی عملیاتی، مرکز پژوهش مجلس، تهران.
– مرکز آموزش مدیریت دولتی(1372)، مدیریت استراتژیک(مجموعه مقاله)، ترجمه عباس منوریان، موسسه چاپ و انتشارات مرکز آموزش مدیریت دولتی، تهران.
– موسوی شاهرودی، سید محمد(1385)، برنامه ریزی، انتشارات برتر چاپ، تهران.
منابع

الهی چنان کن سرانجام کار
تو خشنود باشی و ما رستگار

206
شادی روح امام
و شهیدان و
سلامتی رهبر فرزانه انقلاب اسلامی صلوات
صلوات

والسلام
التماس دعا


تعداد صفحات : 207 | فرمت فایل : .rar

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود