روشهای سنتی و نوین تدریس
روشهای تدریس سنتی و متداول:
روشهای سنتی به روش هایی گفته می شود که اکثر مدارس دنیا ، در طول تاریخ آموزش و پرورش از آن استفاده کرده اند و امروزه نیز یکی از متداول ترین روشهای حاکم بر مدارس هستند. مهمترین این روشها ، روش حفظ و تکرار، سخنرانی ، پرسش و پاسخ ، نمایشی ، ایفای نقش ، گردش علمی ، بحث گروهی و روش آزمایشگاهی است.
روش حفظ و تکرار از قدیمی ترین روشهای آموزشی است . محور فعالیت در این روش ، حفظ و تکرار مطالب آموزشی است . در این روش ، انضباط بسیار سخت و آمرانه است و به علاقه ، استعداد و تفاوتهای فردی شاگردان توجه نمی شود.
روش سخنرانی نیز سابقه ای طولانی دارد. اسا این روش ارائه اطلاعات شفاهی از طرف معلم و یادگیری آن از طریق گوش کردن و یادداشت برداشتن از طرف شاگرد است. در این روش معمولا معلم فعال و شاگرد پذیرنده و غیر فعال است . مراحل اجرایی این روش عبارت است از آمادگی برای سخنرانی ، مقدمه ، ارائه محتوا و جمع بندی و نتیجه گیری . در هریک از این مراحل ، مسائلی را باید مورد توجه قرار داد؛ مثلا در مرحله آمادگی ، سخنران باید از نظر تجهیزات و از لحاظ علمی و عاطفی کاملا آماده باشد. در در مقدمه ی سخنرانی ایجاد رابطه بین معلم و شاگرد ، جلب توجه شاگردان ، ایجاد انگیزش ، استفاده از پیش سازماندهنده و گرفتن پیش آزمون بسیار مهم است؛ زیرا زمینه ی لازم را برای شنیدن محتوای سخنرانی فراهم می کند . در مرحله ارائه متن و محتوای سخنرانی ، سخنران باید به جامع بودن محتوا و سازماندهی منطقی آن ، رابطه جزء با کل ، همبستگی تسلسلی مطالب ، ایجاد رابطه بین هدف و محتوا و جلب توجه مستمر شاگردان در طول سخنرانی با به کارگیری محرک های مختلف – فعالیتهای جسمی و استفاده از طنز و پرسش و پاسخ – توجه داشته باشد. در جمع بندی سخنرانی ، معلم حتی الامکان باید سعی کند از وجود شاگردان استفاده کند.
در روش پرسش و پاسخ که عده ای آنرا روش سقراطی نیز کفته اند ، معلم می کوشد با طرح سوال ، شاگردان را به تفکر و تلاش ذهنی وادار کند . این روش برای کلاس های پر جمعیت کارایی چندانی ندارد.
در روش نمایشی شاگردان از طریق دیدن، مهارت خاصی را یاد می گیرند. این روش زمانی به کارمی رود که تجهیزات و امکانات آموزشی بسیار محدود یا منحصر به فرد باشد. روش نمایشی در چهار مرحله آمادگی ، توضیح ، نمایش ، و آزمایش و سنجش اجرا می شود . البته گاهی مراحل توضیح و نمایش در هم ادغام می شوند.
روش ایفای نقش نیز یکی دیگر از روشهای سنتی است که برای تجسم عینی بعضی از موضوعات درسی به کار می رود . از ویژگی های بارز این روش ارتباط عاطفی بین ایفاگران نقش وبینندگان (شاگردان) است که در یادگیری ، بویژه یادگیری در سطوح مختلف حیطه عاطفی ، بسیار موثر است.
روش گردش علمی نیز از روشهای است که امروزه کاربردزیادی دارد . روش گردش علمی با توجه به مدت زمان اجرای آن به گردش علمی بسیار کوتاه مدت، گردش علمی چند ساعتی ، گردش علمی روزانه ، و گردش علمی هفتگی و ماهانه تقسیم می شود. این روش از نظر اجرا شامل سه مرحله است:
1. فعالیتهای قبل از گردش علمی ؛
2. فعالیتهای ضمن گردش علمی ؛
3. فعالیتهای بعد از گردش علمی؛
هنگام اجرای این روش توجه به نکات مهمی همچون اخذ موافقت از اداره آموزش و پرورش و والدین شاگردان ، رعایت نکات ایمنی و انطباق محل بازدید با هدفهای آموزشی از اهمیت خاصی برخوردار است. روش گردش علمی روشی است که آموزش را ازدرون کلاس به بیرون کلاس سوق می دهد و زمینه ارتباط مدرسه با جامعه را فراهم می کند.
روش بحث گروهی روشی یکی از روشهای موثر آموزشی است ؛زیرا محورکار دراین روش فعالیت شاگرد است. این روش برای کلاسهای کم جمعیت قابل اجرا است. در این روش، مطالب علمی مستقیما به وسیله ی معلم در اختیار شاگردان قرار نمی گیرد. معرفی منابع توسط معلم صورت می گیرد ، اما شاگردان خود به مطالعه و جمع آوری اطلاعات می پردازند . در این روش ، علاقع و تسلط شاگرد بر محتوا بسیار مهم است. و علاوه بر کسب اطلاعات علمی ، تفکر شاگرد پرورش می یابد، توانایی اظهار نظر درجمع دراوایجاد می شود وانتقاد پذیروانتقادگر بار می آید علاوه بر این ، توانایی در مدیریت و قدرت بیان، استدلال، تحلیل و تصمیم گیری تقویت می شود . روش بحث گروهی همانند سایر روشها دارای مراحل آمادگی و برنامه ریزی و اجرا است . در مرحله آمادگی و برنامه ریزی عواملی همچون انتخاب موضوع، فراهم کردن زمینه های مشترک نحوه آرایش شبکه های ارتباطی ،ارتباط افراد و تعیین نقشها باید مورد توجه قرار گیرد . معلم باید درمرحله ی اجرا به نکاتی همچون وظایف خودش ، نحوه ی شرکت شاگردان دربحث، کنترل و هدایت بحث و، وظایف شاگردان در بحث توجه داشته باشد. روش بحث گروهی اگر به دقت انجام نشود ، موجب بدآموزی خواهد شد.
آخرین روش ، روش آزمایشگاهی یا آزمایشی است. این روش بر اصول یادگیری اکتشافی استوار است و بدین علت ، عده ای آن را جزء الگوی حل مساله دانسته اند . د راین روش ، شاگردان از طریق آزمایش به کسب تجربه می پردازند. روش آزمایشگاهی برای دروسی مانند علوم تجربی روش بسیار مناسبی است. در این روش هدایت معلم بسیار حائزاهمیت است. قبل از شروع آزمایش توسط شاگردان ، معلم باید نحوه ی آزمایش ، نکات ایمنی و چگونگی تنظیم گزارش را به شاگردان بیاموزد . د رمواقعی که ابزارو مواد آزمایش خطرناک یا نادر است ، بهتر است معلم ، خود آزمایش را انجام دهد.
روش های جدید آموزشی
روش های آموزش انفرادی1
بسیاری از روانشناسان تربیتی ومربیان آموزشی اعتقاد دارند که موقعیت یاد گیری باید چنان َسازمان دهی شود که هر شاگرد بر اساس توانای های خود به فعالیت بپردازد . برای نیل به چنین هدفی روش های آموزش انفرادی روش های بسیار مناسبی هستند؛زیرا در این نوع از روش ها ؛شاگردان بر حسب توانایی شان پیش میروندومعلم نیز وقت کمتری صرف تدریس میکند.
البته اولین واساسی ترین درراه تحقق چنین هدفی پزیرفتن مفهوم" شاگرد محوری" در طراحی و آموزش است.در بسیاری از مواقع ؛دستیابی به هدف های آموزشی از طریق آموزش انفرادی بسیار آسان تر و امکان پذیر تر از؛از روش های سنتی دیگر است؛بویژه اگر روش آموزش انفرادی به طور صحیح به کار گکرفته شود؛روحیه ی استقلال طلبی شاگرداندر اجرای طرح ههی کوچک و بزرگتقویت می شود.
اموزش انفرادی الزاما به معنای آموزش یک شاگرد توسط یک معلم با یک برنامه خاص نیست.
اموزش انفرادی ممکن استبه صورت گروهی نیثز انجام گیرد.البته وقتی اموزش انفرادی به صورت گروهی طراحی می شود؛بهتر است گروهی از شاگردان که دارای ویژگی های مشترک هستند,تحت آموزش قرار گیرند.روش های آموزش انفرادی از نظر نحوه اجرا و مواد آموزشی عبارتند از :
– آموزش برنامه ای(2PI)؛
– آموزش به وسیله ی رایانه(3CAI)؛
– آموزش انفرادی تجویز شده(4IPI)؛
– آموزش انفرادی هدایت شده(5IGE)؛
تمام روش های فوق ریشه در ((آموزش برنامه ای))دارند.این روش ها از زمانی که فن آوری تولید مواد آموزشی گسترش یافت، در نظام های آموزشی مطرح شدند.
آموزش های انفرادی چه هدف هایی را دنبال می کند:
1. رعایت تفاوت های فردی:
انفرادی کردن آموزش یکی از پدیده های مهم ال های اخیرنظام های آموزشی است. بارها معلمان و مربیان آموزشی نسبت به میزان کارایی روش های سنتی تردید کرده وعدم رضایت خود را ابراز داشته اند .این عدم رضایت تا حدودی ناشی ازتفاوتهای فردی موجود بین شاگردان است. تفاوتهای فردی ، حداقل ازدهه ی1920 مورد توجه بسیاری از صاحب نظران تربیتی واقع شده است؛زیرادر این سال ها بود که باد اجرای آزمون های مختلف ، به میزان بهره ی هوشی شاگردان پی برده اند. طبیعی است که تفاوت های فردی کار معلم و مربی را در روش های سنتی و معمول بسیار پیچیده و مشکل می سازد.تفاوت های فردی ,روش سخنرانی و حتی روش بحث گروهی را در ان یک موضوع واحد با یک روش خاص برای همه اجرا می شود،آشکارا زیر سوال برده است.اگر در کلاس تفاوت های فردی در نظر گرفته نشود،خستگی،انزجار و تنفر از فعالیتهای آموزشی تقویت خواهد شد . راه حل طبیعی چنین مشکلی به کارگیری روشهای آموزش انفرادی یا طبقه بندی شاگردان بر اساس تواناییهاست. البته باید توجه داشت که تکنیک های آموزش انفرادی به صورت گروهبندی می تواند مشکل ویژگی های ثابت شاگردان را حل کند ، ولی هرگز قادر به حل مشکل ویژگی های متغییر آنان نیست ؛ مثلا چه بسا شاگردان در یک موضوع خاص ، استعدادی یکسان ، ولی قدرت درک و دریافت متفاوتی داشته باشند و ممکن است پاسخ به یک شاگرد ، برای شاگرد دیگر حتی در گروه همسنخ ارضا کننده نباشد.
2. رشد استقلال در عمل یادگیری :
گذشته از این که در آموزش انفرادی ، شاگردان می توانند با توجه به استعداد خود به هدف های آموزشی دست یابند ، روش آموختن مستقل را نیزیاد می گیرند. یعنی در روش آموزش انفرادی شاگردان " یاد می گیرند که چگونه یاد بگیرند" و این خود یکی ازهدف های مهم آموزشی است ؛ زیرا شاگردان باید قادر باشند پس از ترک مدرسه یادگیری را ادامه دهند.
3. عادت به مطالعه :
معمولا معلمان وشاگردان انتظاردارند که وقتی در مدرسه یا منزل به تنهایی کار می کنند ، بیشتر یاد بگیرند. این هدف معمولا از طریق آموزش انفرادی تحقق می یابد و شاگردان با این روش معلومات زیاد تری کسب می کنند. کسب معلومات بیشتر رضایت از فعالیتهای آموزشی را فراهم می کند و بر اثر ادامه فعالیت شاگرد به مطالعه عادت می کند و استمرار این عمل عادت به مطالعه را در او تقویت می کند.
4. ایجاد مهارت در مطالعه:
معلم می تواند با ارائه روشهای صحیح ، بر مهارت شاگردان به هنگام مطالعه بیفزاید . رابینسون6 در سال 1970 در این زمینه ، روش مطالعه 7SQ3R را پیشنهاد کرد ه است. مراحل این روش عبارت است از:
الف) مطالعه اجمالی ؛ یعنی مطالعه عناوین و یادآوری اطلاعات گذشته .
ب) سوال ( ایجاد سوال هایی در ذهن) ؛ یعنی برگرداندن عناوین کتاب به سوالهایی که احتمالا پاسخ آنها باید داده شود.
ج) مطالعه (خواندن) ؛ یعنی قرائت دقیق متن برای یافتن پاسخ سوالات.
د) از بر خواندن ؛ یعنی تلاش برای یافتن پاسخ های دقیق تر سوالات ، بدون استفاده از کتاب.
ه) بازنگری ؛ یعنی مرور یادداشتها و به یاد آوردن نکات مهم.
5. مطالعه خود هدایت شده ومستقل:
معلم ممکن است تکالیفی به فراگیر واگذارکند که انجام دادن آن روزها یا هفته ها به طول بینجامد . او ممکن است شاگرد را برای انجام دادن این کاراز حضور در کلاس رسمی معاف کند. این نوع آموزش زمینه را برای مطالعه خود هدایت شده و مستقل فراهم می سازد. محققان با توجه به مشاهه ی 150 نمونه از شاگردان دریافتند که هرگاه هدفهای فعالیتهای آموزشی برای شاگردان با ارزش باشد ، یادگیری بارزترمی شود و شاگردان کار را منظم تر انجام می دهند. بعلاوه آنان به استفاده از منابع تشویق می شوند و درنتیجه ، ماحصل یادگیری بهتر وبیشترازآن چیزی خواهد بود که شاگردان توانایی اش را داشتند. برای مطالعه مستقل ، معلمان اغلب باید چند نکته را برای شاگردان روشن کنند :
الف) موضوع آموزش
ب) روشی که شاگردان می توانند اطلاعات یا مهارت لازم را بدست آورند.
ج) منابع مورد استفاده.
د) مراحل انجام دادن کار در اجرا.
ه) زمان مورد نیاز.
و)روش ارزشیابی کار.
البته میزان استقلال در انجام دادن تکالیف دارای درجات متفاوتی است . گاه معلم می واند موضوع را به شاگرد بدهد یا معلم و شاگرد با هم به انتخاب موضوع همت گمارند یا اینکه شاگردان کاملا مستقل عمل می کنند. اینکه شاگردان تا چه حد باید مستقل باشند ، به عواملی همچون میان رشدو بلوغ و هدفهای آموزشی بستگی دارد.
طرح کلر و سطوح مختلف آن
در سال 1968 مقاله ای هیجان انگیز در زمینه آموزش انفرادی توسط اف. اس. کلر8 انتشار یافت. این مقاله برای آموزش فردی در دانشکده ها و دانشگاه ها یک تجدید حیات بود . تا سال 1975 حدود 2000 واحد درسی بر اساس طرح کلر سازماندهی شد. طرح کلر یک واحد درسی را به 15 الی 30 بخش تقسیم می کند . شاگرد هر بخش را مطالعه میکند و سپس امتحانی در آن زمینه می دهد و د رصورت موفقیت در امتحان ، بخش بعدی را ادامه می دهد . اساس کار در طرح کلر عبارت است از:
1. پیشرفت بر اساس توان فردی :
شاگرد را می تواند بخشها را با توجه به توان خود و زمانی که در اختیار دراد ، مطالعه کند . هر وقت احساس کرد که مطالب آن بخش را یاد گرفته است ، آمادگی خود را برای امتحان اعلام می دراد. امتیاز این روش این است که پیشرفت و درجه ی یادگیری شاگرد هیچ ارتباطی با کارسایر همکلاسانش ندارد و هرکس بر اساس تواناییهای خود در مطالعه و یادگیری پیشرفت می کند.
2. یادگیری تا حد تسلط :
تا وقتی که شاگرد بخش مورد نظر را تا حد تسلط یاد نگرفته باشد ، نمی تواند مطالب جدید را شروع کند . در ضمن ، هیچ مجازاتی برا یعدم موفقیت او وجود ندارد . لازمه این روش این است که آزمونهای همتراز ساخته شود ؛ زیرا امکان تجدید امتحان وجود دارد . در این روش ، شاگرد آنقدر به مطالعه و امتحان ادامه می دهد تا یادگیری به سطح قابل قبولی برسد. معیار قابل قبول معمولا 80 الی 90 درصد پاسخ صحیح است.
3. تدریس خصوصی :
بسیاری از شاگردان پیشرفته قادرند در زمینه های مختلف مانند حل مسائل، صحبت کردن درباره ی موضوع ، نشان دادن کاربرد نکات خاص و تشویق و حمایت، به شاگردان مبتدی کمک کنند.
4. راهنمایی :
راهنمای مطالعه هدف واحدهای مختلف رابیان می کند و پیشنهادهایی را برای مطالعه ارئه می دهد. بعلاوه او به منابع قابل دسترسی اشاره می کند ، تجارب و طرحهای ممکن را شرح می دهد و نمونه آزمون فراهم می کند.
5. تکنیکها و روشهای مکمل ، همرا با آموزش سنتی:
سخنرانیها ، فیلمها ، تلویزیون ، فیلم استریپ، کنفرانسها ، و غیره ممکن است برای تحریک و تشریح مطالب آموزشی طراحی شوند، اما به اندازه ی روشهای سنتی به کار نمی روند. حضور شاگرد دراینگونه برنامه ها داوطلبانه است.
طرح کلر " نظام فردی کردن آموزش" (9PSI) نیز نامیده میشود. یکی از مزایای طرح کلر نداشتن اثرات منفی آموزشی است. تحقیقات زیادی برتری این روش را نسبت به روشهای سنتی دیگر نشان می دهد.
در یکی از تحقیقاتی که بوسیله هاستینگس10 در سال 1972 انجام گرفته است ، دو گروه آزمایش و گواه با هم مقایسه شده اند. در این آزمایش ، یک گروه 90 نفره ( گروه آزمایش) بدون استفاده از روش رسمی کلاسیک ، آموزش دیدن و هر قت که آماده می شدند، به طور انفرادی امتحان می دادند . گروه دیگر ( گروه گواه) همان واحد درسی را با آموزش رسمی شامل سخنرانی ، کنفرانس، نمایش، بحثهای گروهی ، و طرح فرا گرفتند. هر واحد درسی شامل 223 هدف رفتاری بود که اغلب در حیطه شناختی قرار داشتند . به دو گروه تامدتی آموزش دادند ؛ پس از آن به شاگردان گروه آزمایش ، برنامه درسی( بخش اول) با هدفها و و عناوین مشخص برای تعقیب و ادامه آموزش دادند. افراد این گروه در هیچ کلاس رسمی دیگر حضور نیافتند و خودشان بر اساس هدفهای رفتاری ، با استفاده از مطالب اضافی و منابع داده شه ، مطالعه می کردند و به انجام دادن آزمایش و حل تمرین می پراختند و به محض اینکه احساس می کردند در آن بخش به حد تسلط رسیده اند ، آمادگی خود را برای امتحان دادن اعلام می کردند . به شاگردانی که نتیجه امتحان آنها به سطح معیار تعیین شده در ارزشیابی می رسید ، برنامه درسی بخش بعد داده می شد و به شاگردانی که نتیجه ارزشیابی آنها به طح معیار تعیین شده نمی رسید، بر اساس هدفهای آموزشی و برای تکمیل و تسلط بر درس، تکالیف اضافی داده می شد. اما شاگردان گروه شاهد آموزش خود را با همان شیوه ی قبلی ادامه دادند. در پایان آزمایش، از دو گروه ارزشیابی نهایی به عمل آمد. نتایج بدست آمده نشان داد که معدل امتیازات فراگیران گروه آزمایش، به طور قابل توجهی ، از امتیازات شاگردانی که در گروه گواه آموزش می دیدند ، بالاتر است. همچنین در پاسخ به سوال پرسشنامه ای که بین شاگردان توزیع شد ، 54 نفر از 61 نفر گروه آزمایش اظهار کردند که می خواهند با این روش درس را ادمه دهند.
اگر معلمی هدفهای آموزشی یک واحد درسی را معین کند و به طور صریح و روشن انتظاراتی را که از شاگردان دارد بیان نماید ، در سازمان دادن آموزش انفادی موفق خواهد بود. هدفهای صریح و روشن آموزشی ، به شاگردان کمک می کند که بدقت دریابند چه مسئولیتی دارند و چه فعالیتهایی باید انجام دهند.علاوه چنین هدفهای روشن و صریحی قادرند هرگونه احساس ناتوانی شاگردان را کاهش دهند.
آنچه در روش PSI برای شاگردان جالب توجه است ، پیشرفت آنان بر اساس توانایی خودشان است. آنان با دیگران مقایسه نمی شوند و در مطالعه و امتحان دادن کاملا آزادند. البته ممکن است با این روش فراگیران وقت بیشتری صرف کنند ، اما در مجموع ، با توجهبه زمان حضور شاگردان در کلاسهای رسمی معمولی، می توان گفت چندان تفاوتی از نظر زمان بین دو روش سنتی و خودآموز وجود ندارد . ازمعایب روش PSI این است که ممکن است :
الف) شاگردان بیش از حد متعارف نمره ی مورد نظر را اخذ نکنند.
ب) در شروع کار ، در دادن امتحان مسامحه و تعلل ورزند.
ج) بر اثر احساس عقب مندگی ، درس را حذف کنند. البته یادآوری کتبی و شفاهی به کسانی که بسیار در دادن امتحان تعلل می ورزند، می واند میزن حذف و عدم موفقیت در امتجحان را کاهش دهد یا با افزایش ملاقاتهای معلم با شاگرد ان می توان از اثر سوء این روش کاست.
روشهای مختلف آموزش انفردای :
آموزش انفردای ممکن است با توجه به امکانات و شرایط، به روشهای مختلفی سازماندهی و اجرا شود. ما درادامه بحث، تعدادی از این روشها را مورد مطالعه قرار می دهیم.
یادگیری تا حد تسلط :
یکی از فنون موفقیت آمیز در امر یادگیری روش یادگیری تا حد تسلط است. چنانکه قبلاً در طرح کلر اشاره شد، شاگرد قبل از اینکه به پیشرفت خود ادامه دهد، باید محتوای آموزشی را تا حد تسلط یاد گرفته باشد. نظریه یادگیری در حد تسلط، توسط بلوم در سال 1968 و بلاک در سال 1971 مطرح شد. براساس این نظریه، یادگیری و پیشرفت تحصیلی فراگیران به طور وسیعی به زمان یادگیری بستگی دارد (کارول، 1963). به عقیده کارول، شاخص اصلی استعداد تحصیلی شاگردان زمان است. براساس نظریه او، میزان یادگیری افراد طبق این فرمول محاسبه می شود:
معلمان در کلاسهای معمولی برای آموختن یک واحد درسی، زمان را محدود می کنند. آنان زمانی را که تک تک شاگردان برای یادگیری نیاز دارند، در اختیار آنان قرار نمی دهند و زمان یکسانی را برای همه در نظر می گیرند. این امر سبب می شود که شاگردان ضعیف نمرات پایینی در امتحان پیشرفت تحصیلی کسب کنند و برعکس، شاگردان قوی در چنین امتحاناتی به نمره های 80 و 90 و حتی گاهی 100 درصد دست یابند؛ زیرا آنان برای تسلط و یادگیری کامل، زمان کافی و حتی وقت بیشتری را در اختیار دارند.
البته کیفیت تدریس نیز بسیار مهم است. اگر سطح کیفیت تدریس بالا نباشد، شاگردان به وقت بیشتری نیاز خواهند داشت و اگر روش تدریس مطلوب و عالی باشد، برای یادگیری تا حد تسلط، وقت کمتری نیاز خواهند داشت. داشتن انگیزه نیز در تداوم و اتمام فعالیتهای آموزشی نقش موثری دارد. استعداد و توانایی شاگرد نیز در مدل کارول فراموش نشده است؛ زیرا چنانچه شاگرد دارای استعدادی ضعیف باشد یا نتواند درس را بفهمد یا در خواندن آن ضعیف باشد، برای یادگیری در حد تسلط به وقت بیشتری نیازمند است. بنابراین میزان یادگیری به عوامل یاد شده مربوط است که در فرمول زیر نیز می توان دید:
بلوم و دیگران با طرح این نظریه و با عنایت به دادن زمان لازم به شاگرد، انگیزش، کیفیت تدریس و توانایی فهم تدریس، یادگیری و پیشرفت تحصیلی شاگردان را افزایش داده اند. بلوم معتقد بود که فقط 5 الی 10 درصد از شاگردان یک کلاس نمی توانند با وجود وقت کافی، نمره "الف" یا "ب" به دست آورند. به عقیده او مهارت یادگیری در حد تسلط بر "مفهوم خود" شاگردان اثر می گذارد. در این روش شاگردان به کفایت و ارزش خود پی می برند و اطمینان حاصل می کنند که دارای زمینه های موفقیت هستند. شناخت مهارتهای عمومی باعث تجدید قوا و ایجاد اعتماد و اطمینان از خود در شاگردان می شود و این عمل برای سلامت روحی شاگردان بسیار موثر است. بنابراین یادگیری در حد تسلط یکی از قوی ترین منابع سلامت روحی است و اگر شاگردان با این روش آموزش ببینند، کمتر به روشهای درمانی و کمک درمانی نیاز خواهند داشت.
روش یادگیری تا حد تسلط ارزش روشهای تدریس خصوصی را بخوبی نشان می دهد. این روش ثابت می کند که آموزش یک فرد به فرد دیگر باعث سازگاری و تطابق بیشتر فعالیتهای آموزشی با نیازهای شاگرد می شود و معلم سعی می کند روشهای آموزشی خود را براساس تفاوتهای فردی تنظیم کند. تشکیل جلسات با گروههای کوچک، کتابهای درسی جنبی، تدریس برنامه ای و بازیها و آموزش خصوصی، شاگرد را در درک مفاهیم آموزشی بسیار کمک می کند. شباهت روش یادگیری تا حد تسلط با طرح کلر در این است که هر دو به تدریس خصوصی و سایر روشهای آموزش فردی و مستقل توجه خاص دارند و اینگونه روشها را از نظر بازخورد و زمان تدریس با روشهای سنتی کاملاً متفاوت می دانند.
تدریس خصوصی :
یکی دیگر از انواع روشهای آموزش انفرادی روش تدری خصوصی است. این روش را می توان در تمام سطوح تحصیلی به کار گرفت. اساس کار در این نوع آموزش توجه به زمینه ها، علایق و تواناییهای شخصی شاگردان است و شاگرد فردی است که معمولاً نمی تواند در آموزشهای گروهی چندان موفقیتی کسب کند.
در اکثر برنامه های آموزشی، به جای استفاده از معلم معمولاً از شاگردان استفاده می شود. در این حالت معلم خصوصی، معلم متخصص و با مهارتی نیست. بلکه تنها ممکن است نسبت به شاگردان چند سال تجربه آموزشی بیشتری داشته باشد یا ممکن است بزرگسالی باشد که قبل از دریافت برنامه هیچ گونه آموزش خاصی در زمینه تعلیم و تربیت ندیده باشد. در این حالت هدف از آموزش علاوه بر کمک به شاگرد کمک به یاددهنده نیز هست؛ زیرا با فعالیتهای تدریس در آموزش خصوصی، پاره ای از مهارتهای معلم نیز تقویت می شود.
به هر حال در تدریس خصوصی، معلم باید به یک مجموعه عوامل تقویت کننده مثبت مجهز باشد. در این روش اکثر شاگردان تجربه تلخی از شکست در ذهن دارند و اگر آموزش آنان نتیجه بخش نباشد، تجربه ناموفق دیگری به تجربیات قبلی آنان افزوده خواهد شد و ممکن است اعتماد به نفس خود را در پیشرفت تحصیلی از دست بدهند.
بنابراین معلم باید با محترم شمردن و ارزش قائل شدن برای شاگرد محیط آموزشی صمیمی و گرمی به وجود آورد و نباید شاگرد خصوصی اش را با سایر شاگردان مقایسه کند، بلکه باید پیشرفت کارش را با کارهای گذشته اش مقایسه کند و اگر پیشرفت تحصیلی او حتی از حد معمول پایین تر باشد، ولی نسبت به گذشته اش بیشتر شده باشد باید مورد تشویق قرار گیرد. جلسات آموزشی باید به اندازه کافی کوتاه مدت باشد تا شاگرد از آموزش خسته و بیزار و یا متنفر نشود.
محیط آموزشی باید راحت، همراه با تفریح و مناسب با سن و وضعیت تحصیلی فرد سازماندهی شود. معلم باید سعی کند که رابطه خود را با شاگرد دلپذیر و مثبت سازد. اکثر معلمان در فعالیتهای آموزشی برای تشویق شاگردانشان به آنان می گویند که "مباحث و تکالیف ارائه شده آسان است، نگران نشوید." اما توصیه می شود به شاگرد گفته نشود که وظایف محوله آسان است، بلکه گفته شود وظیفه با مساله داده شده نسبتاً مشکل، اما عملی است. در این صورت اگر شاگرد موفق شود اعتماد به نفس پیدا می کند و تاثیر پاداش بیشتر می شود و اگر احیاناً شکست بخورد اعتماد به نفس خود را از دست نخواهد داد.
آموزش برنامه ای (PI) :
در سال 1954 در زمینه آموزش نظریه جدید و نویدبخشی پدید آمد. اسکینر در یک مقاله معروف با عنوان "علم یادگیری و هنر تدریس"، بیماریهای موجود تدریس و یادگیری را در مدارس تحلیل کرد و راه درمان آن را پیشنهاد نمود. اسکینر در آزمایش با موشها و کبوترهایش به یافته های جدیدی دست یافته بود و براساس همین یافته ها بود که آموزش برنامه ای را پیشنهاد کرد.
آموزش برنامه ای یک نظام آموزش انفرادی است که کوشش می کند یادگیری را با نیازهای شاگردان هماهنگ سازد. این روش براساس مجموعه ای از هدفهای رفتاری پی ریزی شده است و در واقع کاربردی است از روانشناسی یادگیری در تدریس. در این روش مواد آموزشی به واحدهایی کوچک تقسیم می شود که چهارچوب یا گام نامیده می شود.
در هر گام، تکلیفی مشخص شده است که باید از طریق انجام دادن آن به هدف رفتاری آن چهارچوب دست یافت. این گامها براساس دانش قبلی شاگرد تنظیم شده است. به طوری که هر گام معلومات جدیدی به معلومات قبلی شاگرد اضافه می کند. گامها و مراحل آن باید به گونه ای برنامه ریزی شوند که شاگرد را به هدفهای نهایی نزدیک کنند. محاسن آموزش برنامه ای را در چند زمینه می توانیم مورد توجه قرار دهیم:
اولاً، در هر نوبت توجه شاگرد بر مقدار کمی از مطالب مورد یادگیری متمرکز می شود.
ثانیاً، با فعال بودن شاگرد در پاسخگویی به هر سوال یادگیری تسهیل می شود.
ثالثاً، شاگرد با دریافت فوری (بازخورد) تقویت می شود یا می تواند اشتباهاتش را اصلاح کند. سرانجام در چنین روشی شاگرد براسا توانایی و آهنگ یادگیری خود به جلو می رود.
به منظور تهیه محتوای آموزش برنامه ای، ابتدا باید هدفهای یادگیری به طور دقیق و صریح تعریف و سپس در قالب مجموعه ای از تکالیف مرتبط به هم تقسیم شوند. ارتباط گامها باید بر پایه ساخت طبقه بندی هدفهای یادگیری انجام گیرد. از نظر تنظیم مطالب، آموزش برنامه ای را می توان به دو صورت خطی یا شاخه ای عرضه کرد. در آموزش برنامه ای خطی، گامهای مربوط به یک برنامه به صورت خطی به دنبال هم قرار می گیرند وشاگرد باید تمام گامها را مطالعه کند و قدم به قدم پیش برود و مطالعه و فهم یک گام مستلزم یادگیری تمام مطالب گنجانیده شده در کلیه گامهایی است که پیش از آن قرار گرفته اند. در برنامه ریزی خطی، معمولاً باید اصول زیر رعایت شود:
1ـ شاگرد فعالانه در برنامه شرکت کند و به مطالعه و پاسخ دادن بپردازد.
2ـ پاسخهای اولیه باید صحیح باشد و از پاسخ غلط جلوگیری شود، زیرا به قول اسکینر، پاسخ غلط ممکن است یادگیری را به مخاطره بیندازد.
3ـ "بازخورد" باید بیدرنگ بعد از هر فعالیت داده شود.
4ـ برنامه باید سیر منطقی داشته باشد و از آسان به مشکل تنظیم شود.
5ـ در هر گام نباید رابطه محرک ـ پاسخ مستقیماً در اختیار شاگردان قرار گیرد، بلکه باید آنها را راهنمایی کرد تا خودشان این رابطه را کشف کنند.
6ـ شاگرد باید تمام مراحل گامها را طی کند و قدم به قدم پیش برود.
7ـ گامها باید بسیار کوتاه باشند.
8ـ گامها باید طوری تنظیم شوند که موجب درک مطلب گردند، نه حفظ کردن آنها.
در برنامه شاخه ای، پس از اینکه شاگرد یک "گام" را مطالعه کرد، باید بتواند با انتخاب یکی از پاسخهای پیشنهادی به پرسشی که به مطالب "گام" قبلی مربوط است، پاسخ دهد. اگر پاسخ شاگرد در مطالعه گامها صحیح باشد، با انجام دادن تکالیف مشکلتر و پیشرفته تر به صورت خطی به کار خود ادامه می دهد و در صورتی که پاسخش غلط باشد، از خط مستقیم خارج و به "گامهای" جانبی انتقال داده می شود.
در این نوع برنامه ها، گامهای خط مستشقیم را چهارچوب اصلی و گامهای جانبی یا انشعابی را چهارچوب جبرانی می نامند. هدف از گامهای جبرانی این است که شاگرد با دریافت مطالب اضافی، اشتیباه خود را تصحیح کند و پس از مطالعه و تصحیح اشتباه به گام اصلی برگردد. مشخصات برنامه شاخه ای به قرار زیر است:
1ـ مراحل و گامهای برنامه، طولانی تر از برنامه خطی است.
2ـ گامها به گونه ای است که در صورت عدم موفقیت، شاگرد به شاخه ها هدایت می شود تا اشتباه خود را تصحیح کند.
3ـ همه شاگردان تمام قسمتهای برنامه را نمی خوانند.
اگرچه آموزش برنامه ای روشی خودآموز است، معلم همواره در آن نقش دارد. البته در این روش، وقت معلم صرف تهیه سخنرانی و آمادگی برای صحبت در برابر کلاس نمی شود و وظیفه او نقل معلومات نیست، بلکه اونقش آموزشی خود را به صورت دیگری مانند تهیه هدفهای آموزشی، آشنایی با مواد و تجهیزات آموزشی، رسیدگی به فردفرد شاگردان و ارزشیابی برنامه آموزشی ایفا می کند.
آزمایشهای انجام دشه نشان داده است که برخلاف تبلیغات زیاد روش برنامه ای روش چندان موفقی نیست. البته این روش در غنی کردن و پیشرفت آموزشی در حد عناوین معینی، مانند مفهوم خط کش مهندسی و نظایر آن مفید تشخیص داده شده است، اما نتایج بسیاری از آزمایشها آموزش برنامه ای را برای شاگردان خسته کننده اعلام کرده است. حتی در مواقعی ثابت شده است که شاگردان به دنبال راهی بوده اند که خود را از چنین آموزشی خلاص کنند. بعلاوه، در چنین آموزشی شاگردان اغلب احساس کمبود پاداشهای اجتماعی و بین گروهی از معلمان وهمکلاسان خود داشتند و بعضی از شاگردان با وجود موفقیت در تمام کردن برنامه های مربوط قدرت چندانی برای امتحان دادن آن برنامه نداشتند و این نشان دهنده این واقعیت است که آموزش برنامه ای آنگونه که طرفداران آن اعلام می کنند، چندان موفقیت آمیز نیست. ظاهراً یادگیری از این طریق نیز مانند روشهای دیگر می تواند نقایصی داشته باشد.
آموزش به وسیله رایانه (CAI) :
رایانه های مورد استفاده در آموزش، "ماشین آموزشی" نامیده می شوند. در این روش، روش تدریس برنامه ای توسط ماشین در اختیار شاگردان قرار می گیرد. بنابراین تدریس با ماشین آموزشی همان تدریس برنامه ای است با این تفاوت که در تدریس برنامه ای چاپی، شاگرد خود به ورق زدن مطالب می پردازد و مقدار مطالبی که مطالعه می کند به اختیار خود اوست، ولی در ماشینهای آموزشی پیشرفت در مطالعه در کنترل ماشین است و فقط زمانی که شاگرد در یک مرحله از آموزش موفق شود، اجازه پیشرفت و دریافت مطالب تازه به او داده می شود.
بنابراین ماشینهای آموزشی CAI وسایلی هستند که آموزش را به طریق منظم عرضه می کنند و موجب فعالیت شاگرد و بازخورد فوری و آموزش انفرادی می شوند. ماشینهای آموزشی براساس نظریه های اسکینر شکل گرفته است و تمام اصول شرطی شدن فعال در آن به کار رفته است. مشخصات ماشینهای تدریس به طور خلاصه عبارتند از:
1ـ پاسخ را فوراً تقویت می کند.
2ـ شاگرد براساس استعداد و توانایی خود برنامه را دنبال می کند.
3ـ مفاهیم با یک سیر منطقی در آن تنظیم شده اند.
4ـ پرسشها به صورت زنجیره ای به یکدیگر وابسته اند.
5ـ شاگرد در صورتی می تواند به برنامه ادامه دهد که مراحل قبل را آموخته باشد.
6ـ اطلاعات مربوط به پاسخهای شاگردان، در آن نگهداری می شود.
7ـ اطلاعات از طریق غیرکلامی (تصاویر، نمودار و تصاویر متحرک) نیز به شاگردان ارائه می شود.
8ـ ماشین برخلاف انسان دچار عوارضی مانند بیحوصلگی، عصبانیت و ناراحتی نمی شود.
باید توجه داشت که ماشینهای آموزشی خود به خود دارای ارزش نیستند، آنچه اهمیت و ارزش دارد برنامه ای است که به ماشین داده می شود. چنانچه برنامه ضعیف باشد و اصول یادگیری و تدریس در آن رعایت نشود، هدف آموزشی تامین نخواهد شد. بعلاوه، ماشین با تمام مزایای خود هرگز نمی تواند جانشین معلم شود و معلم همیشه نقش حساس خود را در آموزش خواهد داشت، زیرا وی علاوه بر آموزش، رابطه عاطفی و انسانی نیز با شاگرد برقرار می کند. در حالی که ماشین از برقراری چنین رابطه ای ناتوان است. شاید در بعضی موارد، مانند آموزش عقب ماندگان ذهنی، ناسازگاران اجتماعی، دیرآموزان و کندآموزان که مستلزم صبر و حوصله بیشتری است، ماشین بتواند نقش آموزشی را بهتر ایفا کند. ولی نکته قابل ملاحظه این است که روابط اجتماعی و انسانی این افراد مهمتر از آموزش آنهاست و معلم می تواند در ایجاد چنین روابطی به آنها کمک کند، در حالی که ماشین فقط نقش آموزشی خود را ایفا می کند.
سازماندهی مجدد مدارس برای آموزش انفرادی :
نظریه های مربوط به آموزش انفرادی، تحولی را در سطح مدارس دنیا بویژه در امریکا به وجود آورده است. یکی از بارزترین این تحولات مدارسی هستند که با روش آموزش انفرادی تجویز شده (IPI) و آموزش انفرادی هدایت شده (IGE) اداره می شوند. این نوع آموزش از دهه 1960 گسترش یافته و باعث سازماندهی مجدد همه نظامهای آموزشی شده است، به طوری که در سراسر امریکا صدها مدرسه تحت پوشش چنین آموزش قرار گرفته اند
آموزش انفرادی تجویز شده (IPI) :
در این روش، هر موضوع درسی به واحدهای کوچکتری تقسیم می گردد و هر واحد برای یک جلسه تدریس برنامه ریزی می شود. برای اینکه مدارس موقعیت شاگردان خود را بدانند، در آغاز ارزشیابی تسخیصی از شاگرد به عمل می آورند تا نقطه آغاز فعالیت خود را براساس درجه علمی شاگرد معین کنند. معلم موضوع مناسب را برای شاگرد تعیین می کند و شاگرد معمولاً فعالیت بر روی آن موضوع را به تنهایی آغاز می نماید. وقتی که یادگیری آن واحد به پایان می رسد، شاگرد آزمایشی را که قسمتی از آن واحد است می گذراند یا معلم از او امتحان می گیرد و نتیجه آزمایش بلافاصله پس از تحلیل، اعلام می شود و در صورت رسیدن به حد مطلوب، واحد بعدی به او ارائه می شود.
چنین فعالیتی روزانه تکرار می شود و تقریباً نیمی از زمان آموزش شاگرد را پُر می کند. بقیه زمان آموزشی روزانه به فعالیتهای مرسوم از جمله شرکت در بحث گروهی، ورزش، سرود و هنر اختصاص می یابد. در این روش، هر شاگرد براساس توانایی خود حرکت می کند. رقابت بین شاگردان در این روش به حداقل خود می رسد و از بین می رود و به جای اینکه شاگرد هنگام فعالیت شاگردان دیگر ساکت بنشیند و منتظر بماند، به طور فعال و کامل به وظیفه یادگیری اش می پردازد. معیار ارزشیابی در سطحی بسیار بالاست.
به طوری که شاگرد در صورتی می تواند واحد بالاتر را اخذ کند که 80 درصد یادگیری را کسب کرده باشد. در این نوع آموزش، گذراندن امتحان به مفهوم تسلط بر محتوای یادگرفته شده است، نه بهتر از دیگران بودن. در این نوع آموزش، اگر شاگردی مثلاً جبر سال دوم نظری را خوانده باشد، به وی اجازه داده می شود که در درس جبر سال سوم شرکت کند. در حالی که در مدارس معمولی چنین امکاناتی تا شروع سال تحصیلی بعد وجود ندارد. مثلاً شاگرد سال سوم راهنمایی ممکن است ریاضی سال دوم نظری، انگلیسی سال اول نظری یا تعلیمات اجتماعی سال چهارم نظری را با هم بگذراند. در این نوع آموزش، هدفهای آموزشی حتماً باید توسط متخصصان برنامه ریزی و روانشناسان تربیتی، به صورتی مستمر و تسلسلی، تنظیم و طراحی شود تا پایه تحصیلی مانع پیشرفت چنین آموزشی نشود.
آموزش انفرادی هدایت شده (IGE) :
روش آموزش انفرادی هدایت شده یکی دیگر از روشهای آموزش انفرادی است. این روش برای آموزش معملان هدایت برنامه های شاگردانی که در آینده معلم می شوند، آزمایش نوآوریهایشان و هدایت تحقیقات و پیشرفت شاگردان به کار می رود. این نوع مدارسمثل مدارس معمولی کلاسبندی نشده اند، به طوری که شاگردان سطوح مختلف می توانند در یک بخش شرکت کنند و هر بخش به صورت آموزش گروهی یا توسط گروهی متشکل از 2 یا 3 معلم که با هم کار می کنند اداره می شود. در هر واحد، معلمان وظایف، مسئولیتها و قدرت متفاوتی دارند و مطابق روش تشخیص ـ تجویز که در روش IPI نیز به کار می رفت عمل می کنند. ویژگیهای روش آموزش انفرادی هدایت شده عبارتند از:
1ـ کلاسهای بدون پایه : کلاسهای بدون پایه به شاگردان فرصت می دهد که در سطح خودشان فعالیتها را در مدرسه ادامه دهند. مثلاً شاگردانی که در ماه آذر درسشان تمام شده است، می توانند در ماه دی بدون وقفه به کلاس بروند.
2ـ آموزش گروهی : آموزش گروهی به روشی اطلاق می ود که چندین معلم برای بهبود کار انفرادی شان با هم همکاری و تعداد زایدی شاگرد تربیت کنند. آنان دسته جمعی طرح می ریزند و اجرا و ارزشیابی می کنند. هر واحد درسی از چند بخش تشکیل شده است. یک تیم شامل گروهی از معلمان است که اطلاعات شاگردان خود را تحلیل می کنند و درباره هدفهای آموزشی آنان تصمیم می گیرند. با این روش، هر معلم احساس می کند که از دوستان خود و امکانات آنان بهتر استفاده کرده است و وقت بیشتری برای آماده شدن دارد و وقتی را که باید صرف همه شاگردان کند، صرف یک نفر می کند.
3ـ تدریس گروهی با نقشهای متفاوت : در یک تیم آموزشی، همه اعضا نقش تعیین کننده و نکمل یکدیگر را دارند. همه اعضا به طور یکسان تصمیم می گیرند، اما ممکن است نقش و وظایف مختلفی را عرضه کنند. مسئولیت اصلی فعالیت به عهده رهبر گروه است و گروه تدریس به وسیله دفترداران، معلم یاران و دانشجویان مدارس تربیت معلم ـ که هر یک نقش مشخص و معینی دارند ـ یاری می شوند. پرداخت حقوق برحسب وظیفه افراد متفاوت است. یکی از مزایای این روش این است که بهتین معلمان می توانند عضو واحد شوند و درآمدی بیشتر از سایر معلمان داشته باشند. این تفاوت حقوقی باعث می شود که معلمان، بهتر و با مسئولیت بیشتری با شاگردان رفتار کنند و نسبت به روشی که معلم احیاناً با زور به کار واداشته می شود و برای یافتن پول بیشتر مجبور است در خارج از کلاس به کار دیگری اشتغال ورزد، برتری دارد.
4ـ گروههای سنی متفاوت : در این روش، شاگردان هر کلاس از گروههای سنی متفاوتی تشکیل می شوند و در واقع، این روش ترکیبی است از گروههای سنی متفاوت و آموزش خصوصی. روش استفاده از گروههای سنی متفاوت و مکمل در یک کلاس موجب توسعه برنامه آموزش خصوصی در سطح وسیع می شود. این روش به نفع شاگردان هر دو گروه سنی (سنین پایین و سنین بالا) و همانند روش آموزش انفرادی، تجویزی است. در این روش، با انجام دادن آزمایش تشخیصی، موقعیت هر یک از شاگردان تعیین می شود و هدفهای رفتاری و راههای یادگیری بین شاگردان تقسیم می شود. مثلاً خواندن، تماشای فیلم یا نوشتن بر این اساس انجام می گیرد. امتحان نهایی یا هر نوع ارزشیابی از پیشرفت تحصیلی انجام می گیرد و هر شاگرد با توان و سرعت خود به هدفهای آموزشی می رسد و ادامه می دهد.
5ـ تفاوتهای فردی : نظام آموزشی انفرادی هدایت شده تفاوتهای فردی شاگردان را کاملاً در نظر می گیرد و فعالیتهای آموزشی را بر همین اساس برنامه ریزی می کند. در این روش، ممکن است شاگردان براساس استعداد، سرعت یادگیری یا براساس روش یادگیری، خلاقیت، اشتیاق و سایر خصوصیات گروهبندی شوند. مثلاً ممکن است شاگرد یادگیرنده بسیار پیشرو و پویایی باشد و به راهنمایی معلم کمتر نیاز داشته باشد یا ممکن است با شنیدن، دیدن و لمس کردن بیشتر یاد بگیرد. در چنین مواقعی، معلم باید تشخیص بدهد که کدام یک از درسهای نظری یا کارهای عملی برای یک شاگرد خاص بهتر و موثرتر است. خلاصه اینکه هنگام تعیین واحد درسی، روش یادگیری باید براساس ویژگیهای شاگردان در نظر گرفته شود. گونه های مختلف این روش توصیف و تجویز شده است، اما روشهای ارزشیابی برطبق چنین روشی، هنوز چندان توسعه نیافته است. اگرچه این روش یک روش آرمانی و مطلوب است، قدرت اجرایی آن هنوز محدود است.
ارزشیابی IPI و CAI و IGE و سایر روشها :
ارزشیابی هر یک از روشهای جدید ذکر شده، کار آسانی نیست. اغلب سوال می شود که "ایا شاگردان با این برنامه های جدید آموزشی بیشتر از شاگردان دیگری که در کلاسهای کنترل شده سنتی آموزش می بینند، یاد می گیرند؟". در پاسخ می توان گفت: "در بعضی از سطوح آموزشی، بعضی از شاگردان بهتر از شاگردانی که در کلاسهای سنتی هستند یادی می گیرند، ولی این امر در همه سطوح و با هر معلمی صادق نیست". نتایج تحقیقات والکر و شافارزیک (1974) نشان می دهد که نتایج آموزش چه سنتی و چه انفرادی، چه با رایانه و چه بدون رایانه مبهم و دوپهلوست. هر برنامه ممکن است در یک جنبه نسبت به برنامه دیگر رجحان داشته باشد. بسیاری از برنامه ها در بعضی از جنبه ها ممکن است دارای تاثیر مشترک باشند. دو عامل محتوا و تاکید در میزان یادگیری شاگردان بسیار موثر هستند. مفاهیمی که در برنامه بیشتر مورد تاکید قرار می گیرد، بیشتر جذب و یاد گرفته می شود.
این نتایج ما را هدایت می کند تا درباره این سوال که کدام روش بیشتر موثر است، تجدیدنظر کنیم. آنچه بیشتر در تحلیل روشهای تجدیدنظر باید مورد بررسی قرار گیرد این است: آیا روشهای جدید می توانند هدفهای آموزی را بخوبی تحقق ببخشند؟ آیا آموزش در محیط مناسب و تشویق کننده انجام می گیرد؟ آیا در این روشها آموزش واقعاً به صورت انفرادی صورت می گیرد؟ آیا شاگردان از این روش راضی هستند؟ آیا ارزشها و هدفهای آموزشی معقولند؟ آیا معلمان با اشتیاق کار می کنند؟ و سرانجام، آیا آنچه با روش آموزش انفرادی آموخته می شود، باارزش است؟ این سوالات ممکن است به معلمان کمک نکند، اما به برنامه ریزان و متخصصان آموزشی این امکان را می دهد که بدانند ادعاهایی که در مخالفت یا موافقت با آنان اقامه می شود، تا چه اندازه با واقعیت انطباق دارد.
روش واحدها :
روش واحدها شامل یک رشته فعالیتهایی است که در اطراف یک دسته مفاهیم کلی دور می زند و به منظور یک هدف کلی در نظر گرفته می شود. کلیه مطالب در قالب یک مساله و مشکل طرح می شود که اطلاعات و مهارتهای گوناگونی از ابعاد مختلف برای حل آن بسیج می گردند و هدف همه آنها مرکزی است که مساله از آن ناشی می شود. حل هر مشکل به یک رشته اطلاعات در زمینه های مختلف نیاز دارد که کلیه آنها در یک قالب جمع می شوند و در مجموع، برنامه واحدی را تشکیل می دهند. به عبارت دیگر "روش واحدها" در نتیجه توجه و تمرکز و فعالیت در زمینه یک سلسله مسائل پیوسته و استفاده از ارتباط آنها با مسائل دیگر ـ صرفنظر از تفکیک تصنعی و رسمی رشته ها ـ به وجود می آید. این توجه گاهی به موضوع مورد مطالعه است.
در این صورت آن را "واحد موضوع" می گویند و ممکن است در آن چند مبحث یک رشته توام و ترکیب شوند. مثل "زندگی در دوران صفویه" که جنبه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی آن با یکدیگر ارتباط پیدا می کنند یا ممکن است بین دو یا چند رشته ارتباط مستقیم به وجود آید. برای مثال، "در موقع خرید اتومبیل به چه نکاتی باید توجه داشت" که در آن رشته های فیزیک، شیمی، اقتصاد و هنر با یکدیگر پیوستگی پیدا می کنند.
گاهی اوقات به جای اینکه توجه اصلی به موضوع معطوف شود، به رغبتها و تجارب قبلی شاگرد و گسترش آن برای کسب تجارب آینده توجه بیشتری می شود که در این صورت، آن را "واحد تجربی" می نامند. گاهی نیز توجه اصلی به فعالیت شاگرد و انگیزه درونی او و نتیجه گیری از فعالیت او معطوف می شود که در این صورت آن را "واحد طرح" می نامند.
در روش واحد موضوع، طرح فعالیت به وسیله معلم تنظیم و از طرف خود او اداره می شود. در روش واحد تجربی، معلم وشاگرد در تنظیم طرح و فعالیتها همکاری می کنند، ولی در اجرای آن، مدت و موضوع مطالعه قابل تغییر است و بستگی به توان شاگرد و توافق با معلم دارد. در واحد طرح، تنظیم منطقی موضوع قابل توجه نیست، بلکه هدف شاگرد و رغبت و فعالیت او برای رسیدن به هدف آموزشی اهمیت دارد.
ویژگیهای روش واحد ها :
1ـ واحد باید دارای هدف یا هدفهای مشخص و مفیدی باشد.
2ـ هدف باید شباهتی به وضع زندگی واقعی داشته باشد، یعنی استفاده از وسایل و منابع با وضع زندگی واقعی تطبیق کند.
3ـ واحد باید وحدت داشته باشد، به این معنی که تمام فعالیتهایش مربوط به یک مساله و موضوع باشد.
4ـ در اجرای واحد باید سعی شود از تجارب مستقیم استفاده شود.
5ـ واحد باید آغاز و پایان مشخصی داشته باشد و در اجرا، با توجه به شرایط و امکانات، انعطاف پذیر باشد.
6ـ واحد باید جامعیت داشته باشد.
7ـ شاگرد باید محور فعالیت باشد، یعنی روش واحد باید به شاگرد فرصتهایی برای طرح ریزی و فعالیت بدهد.
8ـ واحد باید وسیله درک کامل و تسلط به موضوع و مساله باشد.
9ـ روش کار واحد باید مشخص و متنوع باشد.
10ـ روش واحد باید به شاگردان فرصتهایی برای قضاوت، انتخاب و سنجش بدهد. 11ـ روش واحد نباید تنها یک مبحث مستقل و جدا در برنامه آموزشی باشد، بلکه هر واحد باید منتج به واحدهای دیگری شود که به وسیله آن بتوان پیوستگی برنامه را حفظ کرد یا به وجود آورد.
مراحل اجرای روش واحد ها :
امور لازم برای تهیه و طرح واحدهای آموزشی باید به طور منظم و به نحوی که نماینده یک فکر منطقی باشد، در چند مرحله مرتب شوند. مراحل یاد شده باید به ترتیبی تنظیم شوند که هر مرحله به عنوان مقدمه یا اساس مرحله بعد باشد. به عبارت دیگر، مراحل طوری قرار بگیرند که در صورت غفلت از یک مرحله، وصول به مراحل بعدی امکان پذیر نباشد یا مشکل باشد.
به طور کلی، مراحلی که برای تهیه و طرح یک واحد آموزشی ـ صرفنظر از موضوع ـ باید در نظر گرفته شود، به قرار زیر است:
1ـ بررسی و تشخیص نیازها : این مرحله شامل دو قسمت است:
الف) مشخص کردن هدف کلی واحد
ب) تعیین عنوان کلی واحد
2ـ تشخیص و نوشتن هدفهای رفتاری.
3ـ انتخاب و سازماندهی محتوا: این مرحله شامل چهار قسمت است:
الف) انتخاب عناوین و موضوعات
ب) انتخاب مفاهیم اساسی و مهم
ج) انتخاب منابع
د) سازماندهی محتوا
4ـ تعیین و سازماندهی تجارب یادگیری:
الف) معرفی واحد
ب) بسط واحد و تحلیل آن
ج) مشخص کردن تسلسل فعالیتها
د) مشخص کردن کاربرد واحد
هـ) اخذ نتیجه کلی
6ـ اصلاح و تداوم واحد : بررسی مراحل اجرایی واحد به منظور هماهنگی بیشتر، تعادل حذف یا افزایش پاره ای مطالب و پیش بینی و برنامه ریزی برای واحدهای بعدی.
روش واحد موضوع :
روش واحد موضوع، موضوعات مورد مطالعه را به صورت واحدهای بزرگ مورد مطالعه قرار می دهد. در این روش، ارتباط موضوعات و رشته های مختلف معمولاً افقی است. مثلاً در واحد "دوره فرهنگی" ممکن است هنر، ادبیات، مذهب و شرایط اجتماعی جامعه معینی را در یک دوره معین مورد مطالعه و موضوع درس قرار داد یا می توان درس ریاضی، فیزیک و شیمی را با انتخاب موضوع "ماشین دیزل" به صورت افقی با یکدیگر مربوط ساخت.
ویژگیهای روش واحد موضوع :
1ـ هدف : مطالعه درباره یک سلسله موضوعات مرتبط به هم، بدون توجه به تفکیک تصنعی آنها.
2ـ انواع تجارب آموزشی : سخنرانی به عنوان راهنمایی برای مطالعه بیشتر، تحقیقات متنوع، کار انفرادی و گاهی جمعی.
3ـ تنظیم تجارب آموزشی : ارتباط موضوعات بیشتر افقی است، ولی گاهی ممکن است ارتباط عمودی نیز وجود داشته باشد.
4ـ طرح ریزی : صرف وقت بیشتر در طرح ریزی توسط معلم و گاهی با همکاری شاگرد.
5ـ نظریه یادگیری : یادگیری متکی به فهم کلی موضوعات مختلف در محور یک موضوع اصلی است.
6ـ انگیزه : علاقه به فعالیت و لذت بردن از آن اساس تقویت است و عامل پاداش و تنبیه در آن کمتر مطرح می شود.
7ـ انضباط : انضباط بیشتر درونی است و مسئولیت فردی و گروهی در این روش بیشتر مطرح است.
8ـ ارزشیابی : بررسی تجارب شاگردان و طبقه بندی آنها. البته امتحان نیز ممکن است جزئی از ارزشیابی باشد.
محاسن و محدودیتهای روش واحد موضوع :
الف) محاسن :
1ـ موضوعات مورد مطالعه به هم پیوسته است و تفکیک تصنعی بین آنها وجود ندارد.
2ـ محور فعالیت شاگرد است و نقش معلم نقش راهنماست، نه بازخواست کننده.
3ـ یادگیری باثبات تر و پایدارتر صورت می گیرد.
4ـ انگیزه درونی عامل فعالیتهای آموزشی است.
5ـ احساس مسئولیت و انضباط جنبه مثبتی به خود می گیرد.
6ـ ارتباط بین مدرسه و زندگی فراهم می گردد و یادگیری معنادار می شود.
ب) محدودیتها :
1ـ به معلمان مجرب و کارآزموده نیاز است. از آنجا که در اجرای این روش، بیش از هر فرد دیگری حضور و راهنمایی معلم ضروری است، لازم است که او جنبه های درونی خود را از لحاظ طرز فکر، تمایلات و احساسات، تسلط کافی به رشته های مختلف درس و ارتباط آنها با رشته های دیگر و مسائل ذوقی و هنری برای راهنمایی موثر پرورش دهد.
2ـ ممکن است اولیای مدرسه و اولیای شاگردان بدون توجه به اهمیت این روش با آن مخالف ورزند.
3ـ ممکن است با برنامه های موجود مدارس چندان انطباقی نداشته باشد.
4ـ همکاری با سایر معلمان لازم و ضروری است، این کار مستلزم قانع کردن آنان در مورد اهمیت و ارزنده بودن این روش است.
5ـ در اوایل کار، انجام دادن فعالیتها براساس این روش مشکل است. به همین دلیل باید از واحد آسان شروع کرد.
روش واحد تجربی :
روش واحد تجربی که یکی از جدیدترین روشهای آموزشی است، هنوز کاملاً عمومی نشده است، زیرا اجرای آن مستلزم تحولی در برنامه مدارس و تربیت معلم است. در این روش، ارتباط موضوع و فعالیتها افقی و عمودی است و نقطه اصلی و مرکز فعالیت رغبت و تجارب قبلی فراگیران است. همکاری مشترک بین فراگیران، معلمان و بین معلم و شاگردان از اهمیت خاصی برخوردار است. بنابراین در هر واحد تجربی، در تمام مراحل کار باید همکاری نزدیکی به وجود آید و از همه مهمتر اینکه شاگردان فقط یاد نمی گیرند که یک مساله را حل کنند، بلکه پیوسته به حل مسائل فراوان و متنوع راغب می شوند.
ویژگیهای روش واحد تجربی :
1ـ هدف : هدف این روش تربیت افرادی لایق برای یک زندگی خوب است و بر حل مساله براساس تمایلات و تجارب شاگردان تاکید می شود.
2ـ انواع تجارب آموزشی : کسب تجارب متفاوت مربوط به هدف. فعالیتها به صورت انفرادی و گروهی، بخصوص در گروههای کوچک صورت می گیرد.
3ـ تنظیم تجارب آموزشی : سازماندهی به صورت افقی و عمودی و متکی بر ادامه تجارب است.
4ـ طرح ریزی : همکاری مداوم بین شاگردان و معلم در طرح ریزی وجود دارد.
5ـ نظریه یادگیری : این روش پیرو نظریه گشتالت است که در آن متن کلی و صور بزرگ اهمیت دارد. البته ارتباط موجود بین موضوعات و درک معنا در حل مساله از اهمیت خاصی برخوردار است.
6ـ انگیزه : علاقه درونی، به تجارب لذتبخش منجر می شود و شخص را به سوی تجربه بزرگتر و بهتر هدایت می کند و کار دسته جمعی تقریباً بر سرعت پیشرفت واحد می افزاید.
7ـ انضباط : انضباط درونی مورد توجه است و تقویت می شود و در نتیجه انضباط بیرونی و تحمیلی در این روش جایی ندارد.
8ـ ارزشیابی : سنجش دائم کلیه هدفها با وسایل مختلف، از قبیل مشاهده، گزارش، فعالیتهای کلاسی و خارج از کلاس و امتحان صورت می گیرد.
نمونه ای از یک واحد تجربی : اهیمت آب در زندگی
با این روش، ابتدا مبدا آب را در برف و باران می توان مطالعه کرد. این مبحث شامل تغییرات درجه حرارت و رطوبت و تکثیف و علم آمار باران است. پس از آن استعمال بخار آب، آب و یخ بررسی می شود. در مبحث بخار آب، توسعه دیگهای بخار و گرم کردن به وسیله بخار آب و غیره را می توان مطالعه کرد. در بحث یخ، موضوع انجماد و سرد کردن و محلولهای نمکین و رودخانه های یخی و توده های یخ شناور به میان می آید.
در مورد آب، تجربیات متعددی را می توان نام برد. از قبیل آب آشامیدنی، میکروبهای بیماری زا، استعمال میکروسکوپ، حمل و نقل به وسیله آب رودخانه ها، دریاها و اقیانوسها، محصول، باران، آبیاری، اهمیت آب در پرورش گیاه و درخت و کشاورزی، شستشو، نظافت، سیل، محافظت آبها و زمین، قوه جاذبه، تلمبه ها و فشار جو. به این ترتیب، می توان مطالب مفیدی را نظیر آنچه در بالا ذکر شد، انتخاب کرد و با کمک معلمان و مربیان رشته های مختلف و شاگردان به مطالعه آنها پرداخت و اطلاعات مورد نیاز را از راه مطالعه کتابهای مختلف، گردشهای علمی، تجربیات روزانه و مشاهدات شاگردان به دست آورد. در این مطالعات، هر گروهی از شاگردان ممکن است یکی از مباحث را انتخاب کنند و نتیجه کار خود را برای دیگران گزارش دهند. جزوه ها و برنامه هایی که تهیه می شوند، برای واحدهای بعدی نیز مفید خواهند بود. در پایان، شاگردان و معلمان به کمک یکدیگر ارزش کار واحد مورد مطالعه را تعیین خواهند کرد.
به این ترتیب، شکل یک واحد تجربی درباره آب از حدود مصنوعی درس و کتاب تجاوز کرده، ارتباطات طبیعی علوم را به طریقی پُرمعنا روشن می سازد. پس از این مراحل، شاگردان می توانند به موضوعهای مختلفی از قبیل علوم طبیعی، میکروبها، مرضها، بهداشت، فیزیک، شیمی، جغرافیا، کشاورزی، محافظت منابع طبیعی، ریاضیات، زبان فارسی و علوم اجتماعی پی برده، اطلاعات و تجارب فراوانی کسب کنند. حل مساله آب به آنها توانایی خواهد بخشید تا مسائل دیگر را با روش صحیح دنبال و حل کنند. بعلاوه، آموختنی که به این شکل حاصل شود، باعث ارضای درونی شاگرد شده او را به مطالعه علاقه مند خواهد کرد.
ممکن است روش واحدتجربی مشکل به نظر آید. علت این است که ما هنوز به آن عادت نکرده ایم. برخی می گویند تنها معلم کارآزموده و خوب می تواند عهده دار چنین واحدی شود، ولی باید گفت که اگر معلم بی تجربه نیز به جای روش خشک و کهنه متداول که فقط به قوه حافظه فشار می آورد این روش را تعقیب کند، می تواند استفاده بیشتری به شاگردان برساند. چنانکه یک نجار بد نیز با ابزار تیز و نو، بهتر از ابزار کهنه می تواند کار کند. بعلاوه، روش واحد تجربی به خودی خود معلمان را در فراگرفتن چیزهای جدید کمک می کند و سطح اطلاعات آنان را بالا می برد.
روش واحد طرح :
کلمه پروژه (طرح) برای اوین بار در سال 1900 در قسمت کارهای دستی دانشگاه کلمبیا به کار برده شد و مفهوم آن در نزد عموم عبارت بود از یک مساله وسیع و مهم که جنبه عملی دارد و شاگردان بدان علاقه مندند، ولی بعدها به موضوع هدف و الهامات شاگرد بیش از جنبه عملی آن تاکید شد. بنابراین طرح به مفهوم کلاسی، از الهامات شاگرد سرچشمه می گیرد و باعث ازدیاد علاقه او می شود. این روش در موقعیتهای طبیعی ارزش تربیتی دارد و جنبه تجربی آن زیاد است و از آنجا که در این روش ـ بویژه طرح انفرادی ـ تقسیمات تصنعی دروس و ارتباط غیرمنطقی آنها از میان می رود، موثرترین راه برای یادگیری عمیق و پایدار است.
ویژگیهای روش واحد طرح :
واحد طرح باید دارای ویژگیهای زیر باشد:
1ـ طرح باید جنبه مساله ای داشته باشد. یعنی باید مساله ای در ذهن شاگردان به وجود آید تا آنان در حل آن بکوشند.
2ـ طرح باید برای فعالیت به اندازه کافی بزرگ باشد.
3ـ طرح ریزی و همچنین انتخاب و استفاده از منابع و وسایل باید با مسئولیت شاگرد انجام شود.
4ـ طرح باید جنبه عملی و اجرایی داشته باشد و صرفاً یک مساله نظری نباشد. این نکتهنشان دهنده تفاوت بین روش واحد طرح و روش مساله ای است.
5ـ محوب طرح باید فعالیت شاگرد و انگیزه درونی او باشد، نه تنظیم منطقی موضوع از طرف معلم.
6ـ طرح باید وظیفه ای باشد که شاگرد به طور داوطلبانه آن را بپذیرد.
7ـ طرح باید مستلزم تلاش واقعی و صمیمانه شاگرد برای رسیدن به هدف باشد.
8ـ طرح باید به هدفهایی منتهی شود که برای شاگرد قابل درک و تشخیص باشد و فراگیر بتواند با توجه به آنها پیشرفت خویش را ارزیابی کند.
9ـ میل و اراده شاگرد باید مبنا و آغاز کار قرار گیرد، اگرچه احتمال می رود که در مراحل اولیه، کار شاگرد ارزش تربیتی ناچیزی داشته باشد یا مناسب نباشد.
10ـ معلم باید به عنوان سرپرست، ناظر فعالیتها و ایجادکننده محیط مناسب ادای وظیفه کند، ولی حضور معلم به عنوان ناظر و راهنما همیشه ضرورت پیدا نمی کند، چون شاگرد بتدریج یاد می گیرد که اداره کار را خود به عهده بگیرد.
محاسن و محدودیتهای روش واحد طرح :
الف) محاسن :
1ـ رابطه مناسبی بین شاگرد و معلم ایجاد می کند و باعث تشویق شاگرد به یادگیری می شود.
2ـ چون شاگرد در طرح و هدف و فعالیتها سهیم است، تمایل شدیدی به یادگیری دارد.
3ـ با این روش، اعتماد به نفس شاگردان و جرات آنان در اظهارنظر تقویت می شود.
4ـ این روش رغبت شاگردان را نسبت به فعالیتهای تربیتی افزایش می دهد و حس بردباری او را نسبت به عقاید مخالف تقویت می کند.
5ـ در این روش، حس همکاری شاگردان تقویت می شود.
6ـ احساس مسئولیت و انضباط جنبه مثبت به خود می گیرد.
7ـ یادگیری عمیق و پایدارمی شود.
8ـ روش مطالعه، استفاده از منابع، نشوتن و تنظیم مطالب در شاگردان تقویت می شود.
9ـ نقایص فردی از قبیل خط، انشا، بیان و کمبود معلومات کشف می شود و کم کم از بین می رود.
10ـ بین معلمان و شاگردان همکاری نزدیک به وجود می آید.
11ـ نتایج طرح وسیله تجدیدنظر در برنامه می شود. در نتیجه، مطالب و کارهایی در مدارس دنبال خواهند شد که متناسب با احتیاجات، استعدادها و علایق شاگردان باشد.
12ـ از امکانات آموزشی حداکثر استفاده به عمل می آید.
13ـ دانش و معلومات وضع پیوسته ای پیدا می کنند.
14ـ بین مفاهیم آموخته شده و مسائل واقعی زندگی ارتباط منطقی برقرار می شود.
ب) محدودیتها :
1ـ روش طرح، تقسیمات رسمی مباحث درسی و جدایی رشته ها را که برحسب برنامه رسمی تعیین شده است، از بین می برد.
2ـ ممکن است در این روش وقت زیادی تلف شود.
3ـ فرصت زیادی برای تمرین و فعالیتهای دسته جمعی کلاسی موجود نخواهد بود.
4ـ طرحهایی که متناسب با وضعیت رسمی مدارس باشد کم است. البته این موضوع بستگی به وضع مدرسه از لحاظ مترقی بودن و انعطاف پذیری برنامه و آمادگی معلمان برای اجرای طرح و حدود رابطه مطلوب مدرسه با معلمان و اولیای فراگیران دارد.
5ـ این روش مستلزم امکانات فراوان و معلمان چیره دست است.
1 Individual instruction
programmed instruction 2
computer assisted instruction 3
4 individually prescribed instruction
5 individually guided education
6 Robinson
7 Survey ,Question , Read ,Recite ,Reviwe
8 F.S.Cenedy
9 Personalized system instruction
Hastings 10
—————
————————————————————
—————
————————————————————
1
20