آسیبهای نخاعی
ستون فقرات
نخاع یا طناب نخاعی بخشی از سیستم اعصاب مرکزی است. سیستم اعصاب مرکزی از دو قسمت عمده، یعنی مغز و نخاع تشکیل شده است. نخاع بافت بسیار ظریفی است که توسط تعدادی استخوان محافظت می شود. به این استخوانها مهره گفته می شود.
نخاع در وسط این مهره ها قرار گرفته و به محل قرار گرفتن نخاع کانال نخاعی گفته می شود. مهره ها به صورت منظم بر روی یکدیگر قرار گرفته اند. مهره ها ستون فقرات را ایجاد می کنند که به عنوان ستون بدن عمل می کند و دارای حالت انعطاف پذیری است. بعلاوه مهره ها حفاظت از نخاع را نیز برعهده دارند. دیسکها در بین مهره ها قرار گرفته اند. دیسک از موارد فیبری سفتی تشکیل شده که در میان آن ماده نرمتری قرار دارد. وظیفه دیسک جذب ضربه است و به ستون فقرات امکان انعطاف پذیری را می دهد.
مهره ها توسط رباطهایی بهم متصل می باشند، این رباطها باعث می شوند ستون فقرات حالت ایستاده به خود بگیرد. علاوه بر این، امکان حرکت به ستون فقرات را می دهند. وقتی آسیب نخاعی روی می دهد اغلب این رباطها آسیب می بینند. موارد زیادی اتفاق می افتد که مهره ها آسیب ببینند، ولی نخاع سالم بماند، اما ممکن است نخاع با وجود سالم بودن مهره ها، آسیب ببیند.
در بدن انسان سی مهره وجود دارد که ستون مهره ها را قسمت بندی می کنند. این قسمتها شبیه قسمتهای نخاع می باشند و شامل بخشهای زیر می باشند.
گردنی: 7 مهره
پشتی(سینه ای): 12 مهره
کمری: 5 مهره
خاجی: 5 مهره (این مهره ها بهم چسبیده اند)
دنبالچه: 1 مهره
نخاع
می توان نخاع را بزرگترین عصب بدن نامید. اعصاب، ساختمانهای طنابی شکلی می باشند که از رشته های عصبی کوچکتر تشکیل شده اند. نخاع مانند کابل اصلی تلفن عمل می کند و مغز را به سایر قسمتهای مختلف بدن متصل می سازد. اگر تصور کنیم که نخاع به صورت کابل اصلی تلفن عمل می کند، مرکز اصلی تلفن مغز بوده و قسمتهای مختلف بدن مشترکین تلفن می باشند. پیامها از مرکز تلفن به مشترکین رسیده و همچنین از مشترکین به مرکز تلفن می رسد. به این معنی که دستوراتی که منجر به حرکت اندامها می شود، از مغز صادر شده و از طریق نخاع و سپس اعصاب محیطی به عضلات می رسند و همچنین گیرنده های حسهای مختلف مثل حس لمس و یا درد، آن را ثبت کرده و از طریق اعصاب محیطی به نخاع رسیده و بعد به مغز می رسند و باعث می شوند مغز حسهای مختلف را درک کند. از حسهای مختلف می توان به حس لمس، گرما، سرما و درد اشاره نمود. طول نخاع حدود 45 سانتیمتر است و از پایین مغز شروع شده و تا حدود کمر ادامه می یابد.
سی و یک جفت عصب از نخاع خارج می شود. این اعصاب از قسمتهای مختلف نخاع خارج شده و عمل قسمتهای مختلف بدن را کنترل می نمایند. این اعصاب به صورت زیر دسته بندی می شوند.
گردنی: 8 عصب؛ کنترل گردن بازو و دستها را به عهده دارند.
پشتی (سینه ای): 12 عصب؛ کنترل تنه و عضلات فوقانی شکم را به عهده دارند.
کمری: 5 عصب؛ کنترل عضلات پایین شکم و قسمتهای مختلف اندامهای تحتانی را بر عهده دارند.
خاجی: 5 عصب؛ کنترل قسمتهای پایینی اندام تحتانی را بر عهده دارند، همچنین عملکرد مثانه روده و اعمال جنسی توسط این اعصاب کنترل می شود.
دنبالچه: یک عصب؛ آخرین قسمت نخاع را بر عهده دارد.
آسیب نخاع چیست؟
ممکن است نخاع در اثر بیماری و یا ضربه آسیب ببیند. در اکثر موارد آسیب نخاع به علت فشار وارد شده از مهره ها می باشد و در اثر این آسیب، نخاع ورم کرده یا دچار خونمردگی می شود. ممکن است آسیب باعث پاره شدن فیبرهای عصبی نخاع شود. عفونت و یا بیماریهای دیگر نیز ممکن است باعث همین نوع آسیبها گردند. برای اینکه نخاع آسیب شدید ببیند، لازم نیست که حتماً قطع شود. اگر چه مطالعات مختلفی در حال انجام است تا امکان ترمیم نخاع را فراهم سازد و این تحقیقات در حیوانات با درصدی از موفقیت همراه بوده است، ولی در حال حاضر نخاع پس از قطع شدن دیگر قابل ترمیم نخواهد بود، ولی به تازگی روشهایی برای پیوند نخاع در دست بررسی است و برخی از نتایج اولیه آن امیدوار کننده می باشد. این جمله به معنی عدم بهبود شرایط بیمار آسیب نخاعی نیست و بسته به اینکه علت آسیب خونمردگی یا تورم باشد، بیمار بهبود عصبی پیدا خواهد نمود. این بهبودی شامل تغییر در حس و یا توانایی حرکت اندامها و یا هر دو است، مقدار بازگشت حس یا حرکت در هر بیمار متفاوت بوده و با معاینه دقیق تا حدی قابل پیشگیری است.
بعد از ایجاد آسیب نخاعی تمامی اعصابی که بالای محل آسیب قرار دارند به کار خود به همان شکل قبل از آسیب ادامه می دهند،اما در زیر سطح آسیب نخاعی اعصاب نمی توانند پیامها را بین مغز و قسمتهای بدن رد و بدل نمایند، علت این مساله قطع شدن ارتباط بین دو قسمت نخاع است.
تشخیص آسیب نخاع
پس از آنکه پزشک به وجود آسیب نخاعی مشکوک شد، برای تشخیص آن چند کار مختلف را انجام می دهد. اولین قدم انجام معاینه عصبی است. معاینه عصبی بر اساس امتحان 10 عضله کلیدی در هر طرف بدن و 27 نقطه استاندارد حسی در هر سمت بدن است. حسهای لمس سطحی و درد در هر دو طرف بدن بر روی نقاط خاصی بررسی می شوند. بسته به نتایج معاینات اولیه، معاینات تکمیلی دیگری نیز توسط پزشک انجام می گیرد. گرفتن عکس رادیوگرافی به تشخیص شکستگی مهره ها کمک می کند و انجام ام.آر.آی به تعیین مقدار آسیب ظاهری نخاع کمک می نماید.
بر اساس یافته های حاصل از معاینه و رادیولوژی، پزشک می تواند اطلاعات بسیاری در مورد آسیب نخاع کسب کند. میزان آسیب در هر شخص و مقدار بازگشت عملکرد در آن فرد با فرد دیگر کاملاً متفاوت است. آسیب فرد بر اساس سطح ضایعه عصبی و نوع آسیب توصیف می شود.
آسیب کامل و آسیب ناقص
در هنگام معاینه یکی از مواردی که پزشک آن را بررسی می کند، کامل یا ناقص بودن آسیب است. پزشک حرکات عضلات مختلف و حس قسمتهای مختلف را بررسی کرده و بر اساس نتایج معاینه عصبی، ناقص یا کامل بودن آسیب را تعیین می کند. دو نوع آسیب نخاعی وجود دارد؛ آسیب کامل و آسیب ناقص. می توان آسیب کامل را به قطع تمام خطوط ارتباطی تلفن به یک ساختمان تشبیه کرد، ولی در آسیب ناقص تعدادی از این خطوط تلفن هنوز کار می کنند.
مقدار پیام رد و بدل شده بین مغز و اندامهای محیطی بستگی به این دارد که چه مقدار از این خطوط قطع نشده باشند. برخی افراد با آسیب ناقص، حس نسبتاً خوبی دارند، ولی توانایی حرکت ندارند و برخی از آنها توانایی حرکت نسبتاً خوبی دارند، ولی حس آنها خوب نیست. اختلاف بسیار زیادی بین افرادی که آسیب ناقص نخاع دارند وجود دارد زیرا راههای سالم باقی مانده در آنها کاملاً با یکدیگر متفاوت است.
همانطور که ذکر شد، در حال حاضر امکان ترمیم اعصاب قطع شده در نخاع در دست تحقیق است، اما اعصابی که دچار تورم یا خونمردگی شده اند، قابلیت برگشت دارند. این روند ممکن است به سرعت اتفاق بیفتد یا بسیار آهسته باشد. برخی افراد فکر می کنند که آسیب کامل به معنی قطع کامل نخاع است و آسیب ناقص به معنی قطع ناقص نخاع. چنین تصوری صحیح نیست و اصطلاح کامل و ناقص برای تعریف عملکرد نخاع است و منظور آسیب فیزیکی نخاع نمی باشد. مثلاً ممکن است یک کابل تلفن به طور ظاهری سالم باشد، ولی سیمهای داخل آن بطور کامل قطع شده باشند.
منظور از تتراپلژی (کوادری پلژی) یا پاراپلژی چیست؟
بیمارانی که دچار آسیب نخاعی می گردند، به دو دسته تتراپلژی (کوادری پلژی) و پاراپلژی تقسیم بندی می شوند. به فردی پاراپلژیک گفته می شود که حس و حرکت تنه و یا اندام تحتانی خود را از دست داده باشد. این نوع آسیب در اثر صدمه به نخاع در ناحیه سینه، کمر یا خاجی ایجاد می شود. بسته به اینکه آسیب در کجا اتفاق بیفتد، کنترل بخشهای خاصی از بدن از دست می رود، هر چه محل صدمه بالاتر باشد، مقدار بیشتری از حس و عضلات نسبت به کسی که دچار آسیب ناحیه خاجی شده، از دست می رود.
وقتی آسیب در ناحیه گردن اتفاق بیفتد، فرد کنترل حس و حرکت اندام فوقانی، تنه و اندام تحتانی را از دست می دهد. به این حالت تتراپلژی می گویند. (تترا و کوادری از لحاظ لغوی به معنی چهار می باشند.)
گاهی اوقات نخاع تنها دچار التهاب و خونمردگی می شود و وقتی که التهاب یا خونمردگی برطرف شد، امکان بازگشت عملکرد نخاع وجود دارد، ولی در حال حاضر روش قابل اعتمادی وجود ندارد که مشخص کند کدام اعصاب احتمال برگشت دارند. اما هر چه زمان طولانی تری بگذرد و اعصاب عملکرد خود را به دست نیاورند احتمال برگشت آنها کمتر می شود. اگر مقداری برگشت در عملکرد دیده شد، امید ما برای بازگشت بیشتر عملکرد افزایش می یابد؛ ولی هیچ تضمینی در این مورد وجود ندارد.
برخی افراد چند هفته یا چند ماه بعد از آسیب نخاع دچار حرکات خود بخود اندامها، به صورت انقباض عضلات و یا حرکت ناگهانی اندام می شوند. این حرکات غیر ارادی است و اسپاسم عضلانی می باشند و علامت برگشت کار عضله نمی باشند. فرد قادر به کنترل این حرکات نیست. اسپاسم به علت دستورات اشتباه اعصاب است که باعث حرکت عضله می شوند. این دستورات از محلی زیر ناحیه قطع شده نخاع صادر می شوند. اسپاسم معمولاً درد ندارد، اما ممکن است مدتی طول بکشد تا فرد به این حرکات غیرارادی عادت کند. اسپاسم عضلات برای فرد می توانند مفید نیز باشند، زیرا باعث می شوند عضلات انقباض خود را حفظ کنند.
به افزایش شدت این اسپاسم ها اسپاستیسیتی گفته می شود. شدید شدن اسپاستیسیتی می تواند علامت وجود مشکلی در زیر سطح ضایعه نخاعی باشد. به عنوان مثال افزایش اسپاستیسیتی می تواند نشانه وجود عفونت ادراری باشد یا حتی رشد ناخن به داخل گوشت و ایجاد عفونت در آن محل می تواند باعث افزایش اسپاستیسیتی گردد. اسپاسمها اگر باعث بیدار شدن در طول شب شده یا باعث درد شوند، می توانند برای فرد مشکل ساز باشند.
علاوه بر مشکلات ایجاد شده در زمینه حس و حرکت اندامها، آسیب نخاع باعث بروز تغییراتی در وضعیت تنفسی، وضع روده، مثانه و عملکرد جنسی می شود.
آیا آسیب نخاع قابل بهبود است؟
تقریباً همیشه پس از آسیب نخاع مقداری بهبودی دیده می شود. تحقیقات بسیار وسیعی در حال انجام است و در برخی حیوانات و حتی در انسانها با موفقیتهایی همراه بوده که امید به بهبود قطع نخاع را در آینده ایجاد کرده است. آسیبهایی که همراه با قطع نخاع نباشند، همراه با درجات متفاوتی از بهبودی می باشند. و می توان گفت در بسیاری از بیماران مقداری از بهبودی تورم در نخاع باعث برگشتن عملکرد اعصاب قطع نشده می گردد.
منظور از بهبودی در وضعیت بیمار چیست و مقدار آن چقدر است؟
بعد از آسیب نخاعی مقداری از قدرت حرکتی و حسی بیمار برگشت می کند. این مقدار تحت تاثیر عوامل مختلفی بوده و در بیماران مختلف با یکدیگر متفاوت است، ولی تا حدودی قابل پیش بینی است و بیشتر در طی شش ماه اول پس از آسیب دیده می شود، گاهی حتی سالها بعد نیز بهبودی دیده می شود.
دردهای خیالی بعد از آسیب های نخاعی منشا مولکولی دارد
دانشمندان دانشگاه ییل می گویند دردهای خیالی موسوم به فانتوم در مبتلایان به آسیب های نخاعی علت مولکولی دارد.
به گزارش پایگاه اینترنتی ،medlineplus.comدردهای خیالی یا فانتوم به دنبال آسیب نخاعی ناشی از افزایش حساسیت عصبی در ناحیه ای از مغز موسوم به تالاموس بروز می کند.
این دردها را می توان با استفاده از مولکول های خاصی مهار کرد.
مطالعه موش های آزمایشگاهی که دچار آسیب نخاعی بودند نشان داد سلول های عصبی گروه سوم در تالاموس بدون دریافت پیام از سلول های عصبی گروه اول به طور خودکار ، ناگهانی و غیر طبیعی پیام های عصبی آزاد می کنند.
برای اولین بار است که محققان تالاموس را مسئول ایجاد دردهای خیالی در بیماران مبتلا به آسیب های نخاعی می دانند.
به دنبال آسیب نخاعی در تالاموس تعداد مجراهای سدیمی موسوم به " "nav1.3افزایش می یابد. با مهار فعالیت این مجراهای سدیمی می توان درد را تسکین داد.
به گفته دکتر "استفان واکس من" استاد عصب شناسی این یافته گام مهمی در تشخیص و درمان دردهای خیالی است که به دنبال آسیب های نخاعی بیمار را رنج می دهد.
به گزارش روز دوشنبه تلویزیون سراسری ژاپن (ان.اچ.کی)، پژوهشگران ژاپنی در این آزمایش موفق شدند، وضعیت بیماری یک موش آزمایشگاهی که به علت آسیب نخاعی دچار فلج پا شده بود را بهبود بخشند.
پژوهشگران اعلام کردند که آنها در جریان پژوهش های خود به این موضوع دست یافتند که پروتئینی به نام "سمافورین ۳آ "(A (semaphorin 3در درون بدن از رشد سلول جلوگیری می کند.
پژوهشگران سپس از میان بیش از ۱۰۰هزار گونه ماده شیمیایی، ماده ای را یافته اند که قادر است جلو فعالیت این پروتیین را بگیرد.
پژوهشگران ژاپنی این ماده شیمیایی را به مدت چهار هفته به بدن موشی تزریق کردند که به علت آسیب رسیدن به نخاع، پاهایش فلج شده بود.
این عمل درمانی سبب شد تا پاهای فلج موش که تاکنون توانایی حرکت نداشت، تاحدودی به حرکت درآید.
متخصصان معتقدند، این احتمال قوی وجود دارد که به دلیل پیشگیری از فعالیت پروتیین سمافورین ۳آ ، کار بازسازی سلول در درون بدن ، بدون برخورد با مشکل پیش رفته و سلول های عصبی بازسازی شوند.
پژوهشگران ژاپنی برنامه دارند که پس از انجام آزمایش های مشابه بر روی حیوانات بزرگ چون میمون و به دست آوردن اطمینان های لازم، در آینده آزمایش بر روی بدن انسان را نیز آغاز کنند.
این دستاورد پژوهشگران ژاپنی در مجله علمی آمریکایی "نیچرمدیسن" به چاپ خواهد رسید
10