تارا فایل

کرامت انسان محوری حقوق بشر


کرامت انسان محوری حقوق بشر
نویسنده حسین مهرپور
"بسم الله ارحمن الرحیم"
"کرامت انسانی" اصطلاح جدیدی است که مورد بحث و بررسی یا استناد قرار گرفته و چندان نمی تواند و ثغور آن را به روشنی تبیین کرد .اگرچه واژه "کرامت " در ادبیات دینی ما وجود داشته است ،ولی رایج شدن ، آن در اصطلاحات حقوق و انسانی ،پس از رواج اصطلاحات مربوط به حقوق بشر است .این واژه ،از کلمه "Dignity " در انگلیسی گرفته شده و آنچه در متون انگلیسی و نوشته های مربوط به حقوق بشر آمده ،همین واژه دیگنتی است که در فارسی از آن به حیثیت ،کرامت و یا منزلت انسانی یاد می شود .
این کلمه در قرآن ،در سوره اسرا نیز به کار رفته و آیه مذکور در این سوره بیانگر امتیازی است که بنی آدم نسبت به دیگر موجودات دارد ؛ آنجا فرمود ؛ و لقد کرمنا بنی آدم و فضلنا هم علی کثیر ممن خلقنا تفصیلا ؛ یعنی ما فرزندان آدم را کرامت بخشیدم و تکریم نمودیم .البته شاید در این نکته فرمود ؛ آنان را بر بسیاری از آفریده های خود برتری دادیم ،حکمی نهفته است .
به هر حال ،وقتی خداوند بعد از آفرینش انسان ، خود را بهترین خلق کنندگان می خواند و می فرماید : فتبارک الله احسن الخالقین ،گویای آن است که انسان مهمترین دستاورد خلقت و برترین موجودی است که به دست حق تعالی آفریده شده است .به طور کلی ،از آنچه در کلمات و بیانات فلاسفه اسلامی و یا متون دینی ما درباره انسان آمده است ،دانسته می شود که انسان فی نفسه و با مشخصه های یکه دارد ،موجودی با ارزش ،محترم و برخوردار از کرامت و منزلت است و خداوند با خلق این موجود ،او را به صفات خویش متخلق کرده و جانشین خود بر روی زمین قرار داده است ،چنان که در قرآن کریم می خوانیم :و اذا قال ربک للملائکه انی جاعل فی الارض خلیفه یعنی می خواهم موجودی را بیافرینم که صبغه خلافت الهی داشته باشد .
اگرچه ملائکه سخنانی را در خصوص بدی ها و مفاسد آدمی بیان می کنند ،اما در مجموع خداوند انسان را موجودی ارزشمند معرفی می کند .از این رو ،هر انسانی که به وجود می آید ، فی نفسه دارای احترام بوده و از منزلت و کرامت ذاتی برخوردار می باشد و مطابق با همین شان و منزلت نیز باید با او رفتار کرد .اعم از اینکه این کرامت و حرمت را امری ذاتی و مربوط به طبیعت و سرشت خود آدمی بدانیم با اینکه گفته شود این ویژگی را خداوند به او عطا نموده است .
انسان چون دارای اختیار و اراده است ، هم می تواند کرامت و منزلت خویش را گسترش و تعالی دهد و در جنبه های معنوی و انسانی به اوج کمال نایل شود و هم آن را تنزل دهد و به پستی و خواری دچار گردد؛ چنان که جناب مولوی سروده است :
کز فرشته سرشته و از حیوان گر کند میل این ، شود به از این ور رود سوی آن ،شود کم از آن .
در قرآن کریم هم به این موضوع اشاره شده است : چنانکه در مقابل آیاتی که بیانگر عظمت و کراما آدمی است ، آیاتی نیز وجود دارد که نشان می دهد انسان به موجب پیروی از هوای نفس و متابعت شیطان ،به سمت پایین سقوط کرده و تباه می شود ."ولو شنتا لرفعناه بها و لکنه اخلد الی الارض و اتبع هواه " و یا در فرازی دیگر می خوانیم : "اولئک کلانعام بل هم اضل اولئک هم الغافلون " اینگونه آیات بیانگر این حقیقت است که انسانی که می تواند اشرف مخلوقات بوده و به ارزش های متعالی نایل شود ،در صورت پیروی از هوای نفس و عصیان و سرکشی در برابر حق تعالی ،حتی از حیوانات هم پست تر خواهد شد .
البته بحث در این باره بسیار گسترده تر است و به نظر بنده چیزی که نیاز داریم درباره آن بحث و بررسی بنشینیم ،پیامدها و اقتضاناتی است که کرامت ذاتی به دنبال دارد .
بحث های مربوط به حقوق بشر باعث شد که این اصطلاح رایج شود ؛چنان که اکنون در تمامی اسناد مربوط به حقوق بشر ،اصطلاح کرامت و منزلت انسانی وجود دارد ، از این رو ،در متن و یا مقدمه اسنادی چون : اعلامیه حقوق بشر ،میثاق بین المللی مدنی و سیاسی ،میثاق بین المللی اقتصادی و اجتماعی ،کنوانسیون رفع تبعیض نژادی ،کنواسیون منع شکنجه ، کنوانسیون رفع تبعیض نژادی علیه زنان ،کنوانسون حقوق کودک ، کنوانسون چهارگانه ژنو و حقوق بشر دوستانه به موضوع کرامت انسانی ((Dignity اشاره شده است .
نکته جالب توجه در همه اسناد آن است که به همراه ذکر عنوان کرامت یا منزلت انسانی ،به مسئله تساوی حقوق و آزادی انسان نیز پرداخته شده است .به بیان دیگر ،انسان بما هو انسان ،آفریده شده و از حقوق ،به نام حقوق اساسی برخوردار است که باید آن را برای همگان به رسمیت شناخت .ضمن اینکه گوناگونی ظاهری و نژادی و تنوعات محیطی و منطقه ای ؛هیچ تاثیری در بهره مندی انسان از حقوق و آزادی هایش ندارد و همگان در این زمینه یکسانند .به عنوان مثال ،ماده اولیه اعلامیه جهانی حقوق بشر می گوید :تمام انسان ها آزاد متولد شده اند و در کرامت انسانی و بهره مندی از حقوق با یکدیگر مساوی اند و یا در کنوانسیون منع شکنجه ،به اهمیت کرامت انسانی اشاره شده و بر این امر تاکید دارد که توسل به شکنجه انسان برای اثبات یک موضوع ،خلاف شان و منزلت آدمی است .در مقدمه این کنوانسیون ،بندی آمده که می گوید :تمامی حقوق اساسی انسان ، از کرامت و منزلت او نشات می گیرد و وجود همین احترام و کرامت باعث می شود که ما چنین حقوقی را برای انسان به رسمیت بشناسیم .

جلوه های کرامت انسان
کرامت انسانی که مربوط به ویژگی ها و خصوصیات ذاتی آدمی است ،جلوه های گوناگونی دارد که قرآن کریم در جاهای مختلفی به آنها اشاره کرده است :
1- علم به اسماء: بر اساس قرآن ،انسان تنها موجود شایسته شناخت اسمای حسنای الهی : "وَ عَلَمَ ءادَمَ الاَسماءَ کُلَّها "(بقره :31)
2- خلافت : انسان از نگاه قرآن کریم وجودی جامع دارد که او را شایسته مقام خلافت کرده است و همین خلافت الهی ،جایگاه والای انسان را در هستی رقم می زند .خدا انسان را که وجود عنصری او در زمین است ،جانشین خود قرار داده است "اِنّی جاعِلٌ فِی الارضِ خَلیفَهٌ" (بقره :30) (تفسیر انسان به انسان ،جواد آملی ،صفحه 218).
کرامت انسان مرهون خلافت اوست .زیرا جانشین موجود کریم از کرامت برخوردار است و چنین کرامتی که از ناحیه خلافت الاهی باشد ،بهره غیر انسان نیست .لذا تعبیری که درباره انسان شده است ،درباره هیچ موجود دیگر نشده است (سروش هدایت ،جوادی آملی ،جلد 1 ،صفحه 30 )
3-تسخیر آسمان و زمین برای او : خدای سبحان ،آسمان و آنچه در آنهاست را مسخر خلیفه خود کرده است که روی زمین زندگی می کند : "وَ سَخرَ لَکم ما فِی السموت ِ و ما فِی الاَرضِ جَمیعاً"(جاثیه :13)
4- بصیرت بر خویشتن: در آیات ستایش از انسان آمده است که او بصیرت دارد : "بَلِ الاِنسنُ عَلی نَفسِه بَصیرَﺓ " (قیامت :14) (تفسیر انسان به انسان ،جوادی آملی ،صفحه 221)
کرامت و فضیلت انسان – از نظر آیه الله جوادی آملی
صالحه محمود آبادی

چکیده :
از مهم ترین و بزرگترین نعمت هایی که خداوند سبحان بخشیده است ، نعمت کرامت و فضیلت انسانی می باشد که مقام خلافت الهی انسان ،سرچشمه می گیرد .کرامت ،مربوط به شرافت ذاتی شی ء می شود و فضیلت ،برتری او را نسبت به آسمان و زمین برای او و بصیرت بر خویشتن اشاره کرد .احسن المخلوقین بودن انسان و برخورداری از غضب قوی تر مربوط جلوه فضیلت انسانی است .در نهایت به این نتیجه می رسیم که انسان زمانی ارزش پیدا می کند و شایسته مقام الهی خلافت الهی می شود که با الگو گیری از قرآن ،نفس خود را بتواند از هواهای نفسانی و شیطانی برهاند .
واژه های : انسان ، جوادی آملی ،کرامت ،فضیلت ،قرآن ،کرامت ارزشی ،کرامت دانشی
مقدمه :
حقیقت انسان ،کتابی است نیازمند به شرح و شارح این کتاب هم کسی جز مصّنف آن یعنی آفریدگار هستی نمی تواند باشد ؛زیرا خداوند ،هم نویسنده این کتاب است و هم متکلم کلمات آن .
خدای سبحان ،حقیقت انسان را به وسیله انبیا و اولیا و فرشتگان ،شرح کرده و با بیان این که آدمی از کجا آمده ، به کجا می رود و در چه راهی گام بر می دارد ، او را هم با خودش آشنا می کند ،هم با آفریدگارش و هم با گذشته و حال و آینده اش.
اگر انسان ،حقیقت خود را برای شرح ،به خدا نسپارد ،دیگران او را شرح کرده و انسان شناسی می انگارند ، اما بسان کتب آسمانی پیشین ، دست به تحریف و تفسیر به رای می زنند (صورت و سیرت انسان در قرآن ،جوادی آملی ،صفحه 35 )

منشا عزّت و کرامت
پیامبر گرامی (صلی الله علیه واله وسلم ) و اهل بیت بزرگوار ایشان علیهم السلام به انسان عزّت و کرامت بخشیدند .
اکنون این پرسش پدید می آید ؛چرا انسان مکّرم است و کرامت انسان از چه چیزی نشئت می گیرد ؟
پاسخ این است که آیه "اِنّی جاعِلٌ فِی الارضِ خَلیفَهٌ" (بقره :30) سند کرامت انسان است .انسان ،جانشین خداست و از جانب او آمده است .از این رو ، از کرامت برخوردار است ؛یعنی خلافت خداست که به انسان کرامت و عزّت نفس و شرافت بخشیده است ؛همه این سخنان ،مقدمه یک اصل ناگفته مانده است ، همگان از شرافت و کرامت انسانی و عزت و تساوی افراد در برابر قانون سخن ها گفته و کتاب ها نوشته اند ؛ولی نکته فراموش شده ،این است که خلیفه باید پیام شخص بالاتر از خود (مستخلف عنه )را اجرا کند ، نه حرف خود را .(شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی ،جوادی آملی ،صفحه 218)
اقسام کرامت
در سراسر ،آفرینش سه نوع کرامت وجود دارد:
الف ) کرامت ملکوتی : این نوع کرامت ،فرا طبیعی صرف و مربوط به فرشتگان خدا ، عرش الهی ،حاملان عرش و …می باشد .
ب) کرامت طبیعی : مربوط به موجودات طبیعی است و از احجار کریمه (سنگ های قیمتی ) تا گیاهان را در بر می گیرد .
ج)کرامت بلند انسانی : از تلفیق بین طبیعت و فرا طبیعت ،حاصل آمده و از جمع سالم میان کرامت ملکوتی و کرامت طبیعی ،پدیدار گشته است .(صورت و سیرت انسان در قرآن ،آیت الله جوادی آملی ،صفحه 327)
از جنبه دیگر می توان کرامت را به دو بخش تقسیم کرد :
الف ) کرامت دانشی : کرامت ملکوتی و طبیعی چون به حکمت نظری باز می گردد و صبغه وجودی دارد ،کرامت دانشی است .
ب)کرامت ارزشی : کرامتی که با حکمت عملی ،مرتبط است و جنبه اعتباری دارد کرامت ارزشی است .
برای توضیح بیشتر می توان گفت کرامت دانشی در حقیقت ،نحوه وجود و صبغه هستی است .بنابراین در طیفی تشکیکی از ضعیف ترین مرتبه آغاز می شود و تا والاترین و کامل ترین مراتب ، امتداد می یابد .از این رو صفت کریم را هم در سنگ ها و گیاهان می بینیم و هم در عرش خدا و هم در خلیفه خدا که از برترین کرامت الهی ،برخوردار است ؛ زیرا تنها اوست که می تواند میان مُلک و ملکوت ، جمع سالم کند و به تمام معنا ،مکّرم باشد .
اما جنّیان و فرشتگان ،به دلیل فقدان چنین کرامت دو بعدی ،در پیشگاه انسان مکرم ،خاضع اند و به همین جهت شخصیتی چون شیطان باید در برابر آدم تازه به دوران رسیده و پا به هستی گذاشته ،سجده کند ،با این که سابقه همین شیطان در عبادت خدا به شش هزار سال می رسد (صورت و سیرت انسان در قرآن ،آیت الله جوادی آملی ،صفحه 327)
افزون بر کرامت دانشی مه در بخش حکمت نظری ، بهره انسان است و از سنخ هستی و داری مراتب وجودی است ، در بخش های مربوز به اخلاق و حقوق و اعمال ،یعنی بحث از بایدها و نبایدها نیز انسان از کرامت ارزشی برخوردار است (صورت و سیرت انسان در قرآن ،آیت الله جوادی آملی ،صفحه 332)
تفاوت کرامت با فضیلت (( و لَقَد کَرَّمنا بَنی ءادَمَ وَ حَمَلنُهم فِی البَرٌ و البَحرِ ورَزَقنهُم مِنَ الَّطیِّبتِ و فَضَّلنهُم عَلی کَثیرٍ مَمَّن خَلَقنا تَفضیلا ))(اسراء:70) خدای کریم به انسان هم کرامت داده است و هم فضیلت .
نکته قابل ذکر آن است که در واقع ، کرامت ،ناظر به شرافت ذاتی شی ء است که ویژه اوست و مقایسه با غیر در آن لحاظ نمی شود ؛ بر خلاف تفضیل که مقایسه با غیر ، رکن آن است .ذات اقدس الهی افزون بر تکریم انسان ، وی را بر بسیاری از موجودات برتری داده است ، بنابراین مقصود از فضیلت انسان نسبت به بسیاری از مخلوقات ، این است که هر چیزی که به آنها داده شده ، بیشترین به انسان عطا شده است و ممکن است چیزی به انسان داده باشد که اصلاً اندکی از آن را به حیوان نداده باشد .(تفسیر انسان به انسان – صفحه 216)
نتیجه گیری
کرامت انسانی در مرحله اول ، ارزش نظری محسوب می شود اما در مراحل بعدی باید در عمل انسان نیز نمایان شود .برای سنجش کرامت ، باید به قرآن کریم ،کلام جاویدان خداوند سبحان رجوع کرد و تنها با تقوای الهی و رعایت دستورات شرعی می توان به این امتیاز و برجستگی ذاتی انسان ، جامعه عمل بپوشانیم .انسان علاوه بر شرافت ذاتی ،در مقایسه با سایر موجودات نیز از برتری و فضیلت خاصی برخوردار است .نکته قابل توجه آن است که در صورتی که انسان با لبیک گویی به فریاد توحیدگر پیامبران نتواند به مقام والای کرامت برسد ،از حیوانات و سایر موجودات پست تر خواهد شد .

کرامت انسان در نهج البلاغ
مفهوم شناسی "کرامت "
1. "کرامت " از منظر لغت " واژه شناسی "
"کرامت " از ریشه"کَرُم" می باشد .در مفردات راغب در ذیل ماد ه "کَرَم" آمده است : "زمانی که کرم را برای تو صیف خداوند تبارک و تعالی به کار می بریم ،اسمی است برای احسان و انعامی که از او صادر می شود ؛ولی زمانی که آن را برای توصیف انسان به کار می بریم ،اسمی است برای احسان و اعمال پسندیده ای که از وی بر می آید ؛ چنان که تا وقتی چنین اعمالی از انسان صادر نشود ،به او کریم گفته نمی شود .بعضی از علما گفته اند که کرم مانن حریت است ،با این تفاوت که حریت در مورد کوچک و بزرگ به کار برده می شود .در حالی که کرم تنها برای بزرگان به کار می رود "
در زبان فارسی نیز واژگانی مانند کریم ، کرامت و کرم ،به معنای : بزرگوار ،ستوده ،بخشنده ،آزاده و … آمده است .
واژه "تکریم " نیز به معنای مختلفی مانند : بر کشیدن ،برگزیدن ،گرامی کردن ، گرامی داشتن و بزرگی دادن ،تعبیر شده است .
همچنین به معنای نیکویی رساندن به انسان است ؛ سود ، نکویی و ارجی که کاهش پذیر نیست یا چیزی که بزرگوارانه و والا است و به انسان می رسد . "کرامت " در واقع ؛ اسمی است که برای بخشش ،بزرگواری و بزرگ منشی نهاده می شود و از فعل "کَرُم" یعنی بخشندگی ،دست و دل بازی ،سودمندی و کریم بودن گرفته شده است .

3- "کرامت " از منظر قرآن و حدیث
در قرآن واژه "کرامت " استعمال نشده است ،ولی واژگانی که از ریشه "کَرَم" باشند ،حدود 48 بار ذکر شده است .به عنوان مثال واژه "کریم " که یکی از نام های خداوند متعال است ،در این کتاب آسمانی ذکر شده است : اِنَّه لَقُرآنٌ کَرِیمٌ.
این واژه در جاهلیت ،از واژگان کلیدی بود و به معنای شرافت خانوادگی و بزرگی به کار می رفت .کریم کسی بود که در تبار نام خانوادگی ،نیای نامدار و برجسته داشت .در چارچوب تصوری که اعراب کهن از فضیلت های انسانی داشتند ، بخشندگی و گشاد دستی ،نمونه آشکار و محسوس ترین تجلی شرافت و بزرگی شخص دانسته می شد .هنگامی که این واژه به قرآن راه9 یافت س،با مفهوم "تقوا" پیوندی نزدیک و تنگاتنگ پیدا کرد .در قرآن آمده است که : اِنَّ اَکرَمَکم عِندَاللهِ اَتقَّاکُم ؛بی گمان شریف ترین شما نزد خدا کسی است که تقوای بیشتری داشته باشد .دگرگون سازی مفهوم واژه "کریم " از معنای تقلیدی و محدود دوره جاهلیت به مفهومی گسترده و پویا انقلابی در اندیشه های اخلاقی اعراب بود .آن زمان ، دفاع از تبارنامه و شتران ،کرامت بود و کریم از چنین چیزهایی به دفتع بر می خاست .اینک ،در مفهوم قرآنی ،داشتن ارزش های اخلاقی والا و بالا ،کرامت و منزلت به شمار می آید . در روزگار جاهلیت ،ریخت و پاش و دست و دلبازی بی حد و مرز ،ارجمندی و بزرگواری دانسته می شد و اکنون در اسلام ،این کار "تبذیر " و "اسراف " به شمار می رود و صدقه دادن در راه خدا کاری شرافتمندانه و بزرگوارانه است .به عبارت دیگر ، در این احادیث ، کرامت به معنای بلند همتی و پرداختن به اهداف متعالی و دوری از پستی ها و اهداف دینی است .در غررالحکم و دررالکلم احادیث زیر از حضرت علی (ع) در این مورد نقل شده است :
"انّما الکرم التنزه عن المساوی " ؛همانا کرم عبارت است از بدی ها
"الکرمُ حسن السجیه و اجتناب الدنیه" کرم عبارت است از خوش رویی و دوری از پستی ها
"الکرم نتیجه علوّ الهمّه " کرم ،نتیجه بلند همتی است .
2. "کرامت "از منظر عرفان
کرامت اما در نظرگاه عرفانی ، بار معنایی خاص خود را دارد . این معنا، با سایر معانی موجود تفاوت دارد . کرامت از منظر عرفانی : " کارهای خارق العاده ای است که از انبیا و اولیا صادر می شود " . مرحوم جلال الدین همایی در این مورد می گوید :
در کتب صوفیه سخن از کرامات و خرق عادات و کشف و شهود اشراف بر ضمیر و امثال اینگونه امور غریبه فراوان دیده می شود . گروهی از مردم گمان می کنند که صدور کرامت و خرق عادات از بشر ، محال و ممتنع است و این گونه سخنان و نوشته ها را حمل بر یاوه سرایی می کنند ، و حال آن که اگر با مبانی و اصول این امور آشنا شویم و افراط و تفریط را کنار بگذاریم ، می بینیم که صدور پاره ای از کرامات و خرق عادات که از آن به کشف و شهود و اشراف بر ضمیر و امثال آن تعبیر می کنند ، از حدود امور طبیعی خارج نیست و تا حدی امکان صدور امور و احوال غریبه را از بشر باور توان کرد ؛ اما به این شرط که از سرحد امکان عقلی خارج نشود .
4. کرامت چیست ؟
بعد از بحث " واژه شناسی " و " اصطلاح شناسی " ، اکنون این پرسش مطرح می شود که کرامت چیست ؟ و چه معنایی بر آن متصور است ؟ مصادیق آن کدامند و در تاریخ بشری بر چه مفاهیمی صادق است ؟
به طور کلی باید گفت که در تاریخ بشری به پنج مفهوم از شان و کرامت بر می خوریم :
1. از کارهای فرا عادت و معجزه آسایی که از اولیا ی خدا سر می زده به " کرامات " (charismata ) تعبیر می شده است .
2. شان و منزلت داده شده به آن دسته از کسانی که احساسی بالا و والا داشته اند یا دست اندر کار شرافتمندانه و بزرگ منشانه ای بوده اند ، قهرمانان حماسی و میهنی شاهنامه ی فردوسی و ایلیاد و ادیسه ی هومر یونانی ، پهلوانی های پوریای ولی و مانند او، جوانمردی های عیاران ، از جان گذشتگی های شهیدان و آزادگان و به طور کلی حماسه سازان جهان در سراسر تاریخ بشری ، در این رده جای می گیرند.
3. منزلت و کرامت ، به این دلیل که اشخاص ، موجوداتی با اراده و مختارند.
4. کرامت در وضعیت این جهانی و زمینی فرد.
5. بها و ارزش اخلاقی و درونی و ذاتی.
این پنج مفهوم کرامت ، به مقررات حقوقی پیوند و وابستگی می یابند . آزادی اراده و استقلال نمی تواند به تنهایی منشا کرامت باشد ؛ زیرا کودکان ، بسیاری از سالمندان ، عقب ماندگان ، بزه کاران و انواع آسیب دیدگان خود مختار نیستند در صورتی که کرامت و حقوق طبیعی آنان آشکارا دست نخورده برجا می ماند . این اشخاص به حقوقی نیاز دارند که خود نمی توانند از آنها برخوردار شوند یا آنها را اعمال کنند .
کرامت ؛ گذشته از شاخه های حقوقیش ، دربردارنده ی دستور اخلاقی ژرفی است که شخص در هر وضع یا واقعیتی باشد ، سزاوار و شایسته ی احترام است . در مضمون های اخلاقی و حقوقی ، کرامت به گونه ای کلی و نه جزیی ، در برگیرنده برابری حقوق است ؛ کلی سازی این اصل اخلاقی که مصالح و منافع دیگران برای من همان اندازه مهم است که منافع و مصالح خود من اهمیت دارد . شاید از نگاه مضمون های ذکر شده ، کسی ارزش و کرامت نداشته باشد یا دارای عزت نفس نباشد ، اما همین که انسان است ، درخور احترام و برخوردار از داشتن منافع اساسی است که یکسان و همسان نگریسته می شود . این حقوق ، بخشی از قاعده و دستوری است که دست کم ، آزادی های مدنی (civil Liberties) را در بر دارد .ناتوانی ، بیزاری ،شخصیت ،شیوه زندگی ،دودمان و تبار ،پایگاه ، شغل و موقع ،هر چه می خواهد باشد ،مهم نیست ؛مهم این است که هر کس ،دست کم ، یک انسان است ؛حتی اگر هدف این حقوق ( Rights) که از سوی قانون تامین شده است ،فقط استثنا ساختن دخالت اجباری سیرت ها و نهاد های انسان ها باشد ، باز هم آزادی های پایه ای و بنیادین از آن همه کس است .حقوق آیین دادرسی Procedural Rights) ) که رای قضایی و حقوقی را به همراه دارد و عدالت طبیعی خواندهمی شود ،بازتاب اثباتی ساختن آمار کرامت درونی و ذاتی است .افزون بر این ،حق برخورد کریمانه و منزلت ،نه تنها به پیکر حقوق پایه ای و مبنایی بلکه خود بر جهره حق قضایی
Legal Rights) ) تفسیر شده است .
ابعاد کرامت از نگاه نهج البلاغه
از منظر نهج البلاغه ،کرامت دارای ابعاد گوناگون است :کرامت الهی ، کرامت اسلامی ،کرامت ملکوتی ، کرامت انسانی .
1. کرامت الهی
حضرت امیر (ع) در چند فراز از کلمات دلنشین خود در نهج البلاغه به کرامت خداوند اشاره می فرمایند .کرامت الهی به معنای دقیق آن "مجد و عظمت و بزرگواری خالق نسبت به مخلوق ،یعنی تبلور عشق وعلاقه صانع نسبت به مصنوع و مراتب علاقه مندی به موجودی که نماینده و جانشین او است "ایشان در فرازهایی از نام خویش به محمد بن ابی بکر ،اصل کرامت الهی را مورد تاکید قرار دادند .در این نامه ضمن توصیه وی به خدمت گزاری و خوش رویی با مردم ،آمده است :
"فاِنّ الله تعالی یسانلکم معشر عبادﺓ عن الصغیره من اعمالکم و الکبیرﺓ ، والظاهره و المستورﺓ ،فان یعذّب فانتم اظلم وان یعف فهو اکرم "،خداوند از شما بندگان درباره اعمال کوچک و بزرگ ،آشکار و پنهان خواهد پرسید ،اگر کیفر دهد ، شما استحقاق بیش از آن را دارید و اگر ببخشید از بزرگواری و کرم او است .
ایشان هم چنین در توضیح آیه سوره انفطار می فرماید :
"و تمثل فی حال تولیک عنه اقباله علیک الی عفوه و یتغمّدک بفضله وانت متوّل عنه الی غیره فتعالی من قوی ما اکرمه" ؛ یاد آر که تو از خدا روی گردانی و در همان لحظه او روی به تو داد و تو را به عفو خویش می خواند ،وبا کَرَم خویش می پوشاند ! در حالی که تو از خدا بریده به غیر او توجه داری ! پس چه نیرومند و بزرگوار است خدا .
ایشان هم چنین یکی از ابعاد کرامت الهی را ، برآورده کردن حاجت انسان ها دانسته و خاطر نشان می کنند :
"اذا کانت الی الله حاجه …سَل حاجتک ،فاِنَ الله اکرم من یسال حاجتین ،فیقضی احداهما و یمنع الاُخری "،هرگاه از خدای سبحان درخواستی ،… حاجت خود را بخواه ؛زیرا خدا بزرگوارتر از آن است که از دو حاجت درخواست شده ،یکی را برآورد و دیگری را باز دارد .
2.کرامت اسلامی
یکی از ابعاد کرامت از دیدگاه نهج البلاغه "کرامت اسلامی" است .از دیدگاه امام علی (ع) ،مصداق اتّم"کرامت اسلامی" همانا وجود مقدس پیامبر اکرم (ص) است که با بعثت کرامت بخش خود ،بزرگی و کرامت اسلام و مسلمین را رقم زد .ایشان در خطبه ای که در شهر کوفه ایراد کردند ،ثمرات بعثت پیامبر (ص) را یادآور می شوند :
"و قد بلغتم من کرامه الله منزله تکرم بها اماوکم ،و توصل بها جیرانکم ،ویعظمکم من لا فضل لکم علیه و لا لکم عنده …"؛مردم ! از سر نعمت بعثت پیامبر(ص) و لطف خداوند بزرگ به مقامی رسیده اید که حتی کنیزان شما را گرامی می دارند ،و به همسایگان شما محبت می کنند .کسانی برای شما احترام قائلند که شما از آن ها برتری نداشته و بر آن ها حقی ندارید ؛کسانی از شما می ترسند که نه ترس از حکومت شما دارند و نه شما بر آن ها حکومتی دارید .
حضرت علی (ع) در خطبه ای که در روزهای اول خلافت ،در مدینه ایراد فرمودند ،این اصل (کرامت اسلامی) را مورد تاکید قرار می دهند :
"ان الله خضکم بالاسلام ،و استخلصکم له ،و ذلک لآنه اسم سلامه ، و جماع کرامه اصطفی الله منهجه ".همانا خداوند متعال شما را به اسلام اختصاص داد و برای اسلام برگزید ،زیرا اسلام نامی از سلامت است ، و فراهم کننده کرامت جامعه می باشد ،راه روشن آن را خدا برگزید ،و حجت های آن را روشن گردانید .
ایشان همچنین با تاکید مجدد بر "کرامت بخش " بودن وجود حضرت محمد (ص) ،می فرمایند:
"… جعله الله لرساله ،و کرامه لاُمته ،و ربیعاً لاهل زمانه و رفعه لاعوانه و شرفاً لانصاره " ؛… خداوند پیامبر (ص) را ابلاغ کننده رسالت ،افتخار آفرین امت ،چونان باران بهاری برای تشنگان حقیقت آن روزگاران ،مایه سربلندی مسلمانان ،و عزت و شرافت یارانش قرار داد .
3.کرامت ملکوتی "فرشتگان "
کرامت ملکوتی یا همان کرامت فرشتگان ،از دیگر مواردی است که در نهج البلاغه بدان اشاره شده است .حضرت (ع) در خطبه ای در بیان ویژگی های فرشتگان می فرمایند :
"انشاهم علی صور مختلفات و اقدار متفاوتات … تسبح جلال عزته ، لا ینتحلول ما ظهر فی الخلق من صنعه ،و لا یدعون انهم یخلقون شیناً ممه ممبا انفرد به هبَل عِبادٌ مُکرَمُونَ * لَا یَسبِقُونَه ُ بِالقولِ وَ هم بِاَّمرِهِ یَعمَلُونَه "؛خداوند فرشتگان رادر صورت های مختلف و اندازه های گوناگون آفرید و بال و پرهایی برای آنها قرار داد ، آن ها که همواره در تسبیح جلال و عزت پروردگار به سر می برند ،و چیزی از شگفتی های آفرینش پدیده ها را به خود نسبت نمی دهند ، و در آنچه از آفرینش پدیده ها که خاص خدا است ،ادعایی ندارند ؛"بلکه بندگانی بزرگوارند ،که در سخن گفتن از او پیشی نمی گیرند و به فرمان الهی عمل می کنند ".
امام (ع) هم چنین ،فرشتگان را ماموران ویژه در جهت ثبت اعمال انسان ها دانسته و از آنان با عنوان "حفظه کراماً" گمارندگان و ثبت کنندگان کریم و بزرگ یاد می کنند .
حس کرامت نفس چگونه به وجود می آید ؟
کرامت به معنای دوری از پستی و فرومایگی است و روح بزرگوار و منزه از هر پستی را کریم گویند . کرامت در مقابل دنائت ، ذلت و خواری است و برای رسیدن به قله ی بلند کرامت باید به سلاح تقوا و پرهیزگاری مجهز گشت ، و تقوا آن است که انسان از هرچه او را به گناه وا می دارد ، دوری نماید . به فرموده حضرت امیر المومنین (علیه السلام) : آن کس که تقوا پیشه کند به آنچه که دوست دارد جاودانه دسترسی پیدا می کند ، خدا او را در منزل کرامت خویش مسکن می دهد. خانه ای که مخصوص خدا است . سقف آن عرش پروردگاری و روشنایی آن از جمال الهی و زائرانش فرشتگان ، و دوستان و همنشینان پیامبران الهی می باشند . لئیم ضد کریم است . لئامت و دنائت به یک معنی است و لذا دنائت در برابر کرامت و دنی در مقابل کریم است.
کرامت از دیدگاه روایات حضرت معصومین (سلام الله علیهم اجمعین) به فرموده رسول مکرم اسلام (صلی الله علیه وآله): خدای بزرگ کریم است و کرم را دوست می دارد . و به فرموده امیرالمومنین علی (علیه السلام): کسی که قبل از سوال می بخشد کریم است . (5) حوادث ناگوار در روح کریم اثر نمی گذارد _ کریم انسانی است که از حرام اجتناب می کند و از همه عیب ها منزه و پاک باشد – انسان کریم از چیزی که لئیم به آن فخر می کند منزجر است – کریم انسانی است که آبروی خود را با مال حفظ می کند ولی لئیم کسی است که مال را به وسیله آبرو حفظ می کند – اگر کسی روح را به کرامت و عظمت بشناسد همه دنیا در چشمش کوچک می شود . دنائت در برابر کرامت و دنی در مقابل کریم است و چون دنی و دنائت و دنیا هم ریشه اند از این رو نمی توان کرامت و بزرگواری را در دوستی دنیا جستجو نمود ، چراکه به فرموده حضرت امیر (علیه السلام) : دنیا انسان را خوار و ذلیل می کند و کرامت نقطه مقابل ذلت و خواری است . باید برای رسیدن به قله بلند کرامت به سلاح پرهیز از گناه و دنیا طلبی و هوی و هوس ، و در یک کلمه به سلاح تقوا مجهز گشت .
به فرموده امیرالمومنین علی (علیه السلام): کرامت بدون تقوا حاصل نمی شود. به فرموده خدای بزرگ در قرآن کریم : با کرامت ترین (گرامی ترین) شما نزد خداوند با تقواترین شماست ، به فرموده امیرالمومنین علی (علیه السلام) تقوا آن است که انسان از هرچه او را به گناه وا می دارد ، دوری نماید . آن حضرت می فرماید : همانا تقوا و ترس از خدا ، داروی بیماری دل ها ، روشنایی قلب ها ، درمان دردهای جسم ها ، مرهم زخم جان ها ، پاک کننده پلیدی ارواح و روشنایی بخش تاریکی چشم ها و امنیت در ناآرامی ها و روشن کننده تاریکی های شماست .
پس اطاعت خدا را پوشش جان ، نه پوشش ظاهری قرار دهید و با جان نه با تن فرمانبردار باشید تا با اعضا و جوارح بدنتان در هم آمیزد و آن را بر همه امورتان حاکم گردانید . اطاعت خدا را راه ورود به آب حیات ، شفیع گرفتن خواسته ها ، پناهگاه روز اضطراب ، چراغ روشن گر قبرها ، آرامش وحشت های طولانی دوران برزخ و راه نجات لحظات سخت زندگی قرار دهید. زیرا اطاعت خدا وسیله نگهدارنده از حوادث هلاک کننده و جایگاه های وحشتناک که انتظار آن را می کشید ، و حرارت آتش های برافروخته است . پس کسی که تقوا را انتخاب کند ، سختی ها از او دور گردند ، تلخی ها شیرین و فشار مشکلات و ناراحتی ها برطرف خواهند شد و مشکلات پیاپی و خسته کننده آسان گردیده و مجد و بزرگی از دست رفته چون قطرات باران براو فرو می بارند . رحمت بازداشته حق باز می گردد و نعمت های الهی پس از فرو نشستن به جوشش آمده و برکات تقلیل یافته فزونی می یابند . کرامت و روح الهی قرآن کریم گوهر اصلی انسان را به عنوان یک موجود شریف و کریم معرفی می کند که اگر انسان کریم بشود راه طبیعی خویش را پیموده و گوهر اصیل خود را بازیافته است و چون اطاعت و صعود ، مناسب گوهر اصلی انسان است بنابراین عصیان و سقوط بر انسان تحمیل است ، اما کرامت چنین نیست زیرا گوهر آدمی کریم است .
خدای بزرگ می فرماید : ما انسان را گرامی داشتیم .چون در خلقت او گوهری کریم به کار رفته است .اگر انسان مانند سایر موجودات فقط از خاک خلق می شد ،کرامت برای او ذاتی یا وصف اولی نبود . ولی انسان دارای فرع و اصلی است :فرع او به خاک بر می گردد و اصل او به الله منسوب است .خدای کریم در قرآن مجید روح را به خود نسبت داد و جسم را به خاک و طبیعت مرتبط است .به طنین منسوب کرد .نفرمود من انسان را از گل و روح مجّرد خلق کردم بلکه انسان را از گل ساختم ،سپس از روح الهی به معنای روح کرامت است .پاداش انسان های کریم به فرموده ی حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام ) :خدا شما را به پرهیزکاری سفارش کرد و آن را نهایت خشنودی خود و خواستش از بندگان قرار داده است .پس بترسید از خدایی که در پیشگاه او حاضرید و اختیار شما در دست اوست و همه ی حرکات و حالات شما را زیر نظر دارد .اگر چیزی را پنهان کنید می داند و اگر آشکار کردید ثبت می کند .
برای ثبت اعمال ، فرشتگان کریم و بزرگواری را گمارده که نه حقّی را فراموش و نه باطلی راثبت می کنند .آگاه باشید آن کس که تقوا پیشه کند و از فتنه ها نجات می یابد ،و با نور هدایت از تاریکی ها می گریزد و به انچه که دوست دارد جاودانه دسترسی پیدا می کند .خدا او را در منزل کرامت خویش مسکن می دهد ،خانه ای که مخصوص خداست ،سقف آن عرش پروردگاری و روشنایی آن از جمال الهی و زائرانش فرشتگان و دوستان و همنشینان پیامبران الهی می باشند .
17


تعداد صفحات : 19 | فرمت فایل : WORD

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود