زندگینامه مشاهیر جهان
فهرست مطالب
مقدمه
بتهوون
چارلز داروین
هنری فورد
ماری کوری
مقدمه
در این کتاب زندگینامه مشاهیر است آورده شده است . هدف آشنا کردن مخاطبان با مشاهیری است که اثرات مثبت و سازنده و نیز گاه اثرات منفی و ویرانگر بر جامعه داشته اند.
در این کتاب با بخشهایی از زندگی مشاهیر هنری و سیاسی که اثرات مثبت و سازنده و گاه اثرات منفی و ویرانگر بر جامعه داشته اند، آشنا میشوند. از جمله این مشاهیر میتوان به افرادی مانند «افلاطون»، «ارشمیدس»، «ارسطو»، «چارلز داروین»، «محمد ابوریحان بیرونی»، «جابربن حیان»، «محمودحسابی»، «سقراط» و «جالینوس» اشاره کرد.
بتهوون
وان بتهوون(متولد ١۶ دسامبر ١٧٧٠ – ٢۶ مارس ١٨٢٧ یکی از موسیقیدانان برجسته آلمانی بود که بیشتر زندگی خود را در وین سپری کرد. وی یکی از بزرگ ترین و تاثیر گذارترین شخصیتهای موسیقی در دوران کلاسیک و آغاز دوره رومانتیک بود.
بتهوون به عنوان بزرگ ترین موسیقیدان تاریخ همیشه مورد ستایش قرار گرفته. آوازه او موسیقیدانان، آهنگسازان، و شنوندگانش را در تمام دوران تحت تاثیر عمیق قرار داده. در میان آثار شناخته شده وی می توان از سنفونی نهم، سنفونی پنجم، سنفونی سوم، سونات پیانو پاتتیک، مهتاب و هامرکلاویر، اپرای فیدلیو و میساسولمنیس نام برد.
بتهوون
بتهوون در شهر بن آلمان متولد شد. اولین معلم موسیقی بتهوون پدرش بود. پدرش یوهان یکی از موسیقیدانان دربار بن بود.
همچنین بتهوون تحت حمایت مالی شاهزاده افلفکتور (همان درباری که پدرش در آن کار می کرد) قرار گرفت. بتهوون در سن ١٧ سالگی مادر خود را از دست داد و با درآمد اندکی که از دربار می گرفت مسئولیت دو برادر کوچک ترش را بر عهده داشت.
بتهوون در سال ١٧٩٢ به وین نقل مکان کرد و تحت آموزش ژوزف هایدن قرار گرفت از سال ١٧٩۴ بتهوون به صورت جدی و با علاقه شدید نوازندگی پیانو و آهنگسازی را شروع کرد و به سرعت به عنوان نوازنده چیره دست پیانو و نیز کم کم به عنوان آهنگسازی توانا، سرشناس شد.
بتهوون
بتهوون بالاخره شیوه زندگی خود را انتخاب کرد و تا پایان عمر به همین شیوه ادامه داد: به جای کار برای کلیسا یا دربار (کاری که اکثر موسیقیدانان پیش از او م یکردند) به کار آزاد پرداخت و خرج زندگی خود را از برگذاری اجراهای عمومی و فروش آثارش و نیز دستمزدی که عده ای از اشراف که به توانایی او پی برده بودند و به او می دادند، تامین می کرد.
بتهوون بیشتر اوقات با خویشاوندان و بقیه مردم نزاع و به تلخی برخورد می کرد. شخصیت بسیار مرموزی داشت و برای اطرافیانش به مانند یک راز باقی ماند. لباسهایش کثیف و به هم ریخته بود. در آپارتمانهای بسیار به هم ریخته زندگی م یکرد. بسیار تغییر مکان می داد. طی ٣۵ سال زندگی در وین حدود چهل بار مکان زندگی اش را تغییر داد. در معامله با ناشرانش همیشه بی دقت بود و اکثر اوقات مشکل مالی داشت.
چارلز داروین
درچنین روزی در سال 1809 میلادی چارلز داروین متولد شد . داروین زیست شناس برجسته ی انگلیسی دردوازده سالگی برای فراگیری علوم پزشکی به ادینبورگ رفت اما به دلیل اینکه به پزشکی علاقه ای نداشت به سمت علوم مذهبی روی آورد .او در این زمینه نیز موفقیتی به دست نیاورد وسرانجام به سوی اکتشاف کشیده شد وبه همراه یک هیات طبیعی دان به جزایر اقیانوس اصل » آرام رفت. او دراین حوزه به تحقیق پرداخت ورساله ی خودرا با نام مطرح ساخت . « انواع اودراصل انواع با انجام یک بحث مفصل ریشه های انسانی را برگرفته از نسل میمون ذکر میکند . فلسفه ی او تاحدود زیادی پیچیده است و حتی درسالهای اخیر اندیشه ی او به چالش کشیده شده است . بنیاد انواع ، انسان و پیدایش انسان از دیگر آثار اویند .
چارلز داروین
داروین معتقد است که درمیان موجودات اعم از حیوانات وانسان و … هرموجودی که توانایی سازگاری نداشته باشد از چرخه ی طبیعت خارج میگردد . مثلاً انسانها در هنگام سرما برای سازگاری نیاز داشتند که بدنشان مو درآورد.
داروین استدلال میکند که مردم ستیزه جو ، خودپسند و فاقد روحیه ی تعاون وهمکاری که با کمبود ابزار وحدت مواجهند در معرض نابودی هستند زیرا پدیده های بالا جزو ضرورتهای اجتماعی هستند . همچنین افرادی که از تعاون بیشتری برخوردارند ، جایگزین کسانی میشوند که از تعاون کمتری برخوردارند.
بطور کلی ، پیشرفت در جوامع بشری به افزایش جمعیت فکور و مستعد واخلاقی بامعیارهای متعالی بستگی دارد . یعنی هر چه افراد یک جامعه فکورتر باشند پیشرفت در جامعه سریعتر و بیشتر است وهرچه افراد فکور جامعه کمتر باشن د نه تنها ممکن است جامعه پیشرفت نکند بلکه حتی ممکن است سیر نزولی نیز داشته باشد.
چارلز داروین
در آمریکا چشم به جهان گشود . پدرش دهقان بود . او فقط توانست تحصیلات دوران ابتدایی را بگذراند چون پدرش معتقد بود که کار کشاورزی برای او سودمندتر است . او از کودکی عاشق ماشین بود پدرش که شور و شوق او را دید برای او کارگاه کوچکی دایر کرد او شبها بعد از کار به آزمایشاتی در آنجا می پرداخت . در سن 12 سالگی برای اولین بار لوکوموتیو را دید و تصمیم گرفت که مدلی از آن را ارائه دهد . تلاش بسیاری کرد تا تصمیمش در این زمینه به موفقیت بیانجامد . در سن 17 سالگی در کارگاه موتور سازی به کارآموزی پرداخت و سه سال در آنجا به کار پرداخت . او به مطالعات نشریاتی در این زمینه پرداخت . وی تصمیم گرفت که به شهر خود بازگشته و تحقیقات خود را ادامه دهد . فورد ایمان کامل داشت که روزی می تواند در کارگاهش خودرویی پدید آورد.
هنری فورد
هنری فورد
در سن 29 سالگی توانست اولین موتور اتومبیل خود را به پایان برساند و توانست اتومبیل بنزینی خود را بسازد . او حدود 1 سال اتومبیلش را در تمام زمینه ها مورد آزمایش قرار داد و سرانجام اولین اتومبیل خود را فروخت . کارخانه ایی که در آن مشغول کار بود وقتی که می خواست با او قرار داد جدید ببندد فورد قبول نکرد چون می خواست آزمایشات خود را ادامه دهد . در این هنگام در اوج فقر و تنگدستی شرکت را ترک کرد . فورد توانست چند سرمایه دار را برای تولید خودروهای بنزینی خود گرد هم جمع کند و به عنوان سر مهندس 3 سال به تولید اتومبیلها نظارت داشته باشد . او توانست در هر سال 6 تا 7 اتومبیل تولید کند. فورد دوباره شرکتش را ترک کرد واو شرکت موتور فورد را دایر کرد در این شرکت او مدیر عامل ، سرپرست کارگاه ، سر مکانیک و سر مهندس شرکت بود .
هنری فورد
بنیان گذار کارخانه ی خودروسازی فورد بود. او اولین کسی بود که برای تولید خودروی ارزا نقیمت خط تولید را به کار گرفت. او نه تنها انقلابی در صنعت اروپا و آمریکا ایجاد کرد[نیازمند منبع]، بلکه ترکیب تولید انبوه، دستمزد بالا و قیمت پایین پیشنهادی او چنان تاثیری بر اقتصاد و جوامع قرن بیستم ایجاد کرد که آن را فوردیسم نامیدند. هنری فورد به یکی از مشهورترین و متمول ترین مردان تاریخ تبدیل شد. او پس از مرگ همه ی ثروتش را به بنیاد فورد بخشید ولی ترتیبی داد که خانواده اش برای همیشه کنترل آن را در دست داشته باشند.
در سال ١٩١٨ نیمی از خودروهای امریکا فورد مدل تی بودند. اما تمام آنها سیاه رنگ بودند. فورد در زندگینامه خود تا «. هر مشتری می تواند خودرویی به رنگ دلخواه خود داشته باشد تا زمانیکه این رنگ سیاه باشد » : نوشته است پیش از راه اندازی خط تولید که برای فعالیت سریعتر تنها خودروی سیاه تولید می کرد مدل تی به رن گهای دیگر مانند قرمز نیز تولید می شد.
هنری فورد
فورد همواره پول را به عنوان وسیله ای برای تحقق آرمانهای خود می شناخت .
در سال 1960 شرآت فورد دومین شرکت بزرگ دنیا بود . فورد تجربیات خود را در وصیت نامه در اختیار مردم قرار داد :
ناممکن وجود ندارد .
ایمان ماده اصلی و خمیر مایه دستیابی به آرزوهاست .
ایمان ابزار نیرومندی است آه دیده نمی شود .
سراسر کار و تلاش او گواه این مدعاست که : برای فردی که پشتوانه خواسته اش ایمان متزلزل ناپذیرش باشد ، غیرممکن وجود ندارد.
ماری کوری
ماریا سالومی اسکلودوسکا در هفتم نوامبر ۱۸۶۷ میلادی در لهستان چشم به جهان گشود. او از دوران کودکی به حافظه شگفت انگیز مشهور بود و در ۱۶ سالگی، مدال طلای رقابت های علمی را از یک دبیرستان روسی دریافت کرد. ماری مجبور بود در نوجوانی در کنار تحصیل کار هم بکند. ماریا از کارهای دوران نوجوانی پس اندازی برای خود جمع کرد و بخشی از این پس انداز را به خواهرش برونیسلاوا داد تا در فرانسه، به تحصیل علوم پزشکی بپردازد. برونیسلاوا نیز قرار بود در ادامه تحصیل به ماریا کمک کند. ماریا از همان کودکی حافظه قوی و پشتکار بالای مطالعه داشت. او در سال های تحصیل خواهرش در فرانسه، سخت مشغول کار بود و شب ها به مطالعه شیمی، فیزیک و ریاضی می پرداخت. به علاوه او در کلاس های درس و سخنرانی ها و رویدادهای رایگان یک کتابخانه لهستانی شرکت می کرد تا در مورد فرهنگ لهستانی و علوم کاربردی، نکاتی بیاموزد. البته در آن سال ها تحصیل دختران در لهستان ممنوع بود و نیروهای تزار روسی، ماریا را از ادامه حضور در کتابخانه منع کردند.
ماری کوری
ماری کوری دانشمند مشهور فیزیک و شیمی بود که به عنوان یکی از پیشگامان عصر رادیواکتیو شناخته می شود. او تنها زن برنده ۲ جایزه نوبل است. ماری اسکلودوسکا کوری یک دانشمند فیزیک و شیمی فرانسوی لهستانی الاصل بود. او یکی از پیشگامان تحقیقات در زمینه رادیواکتیویته محسوب می شود. این دانشمند بزرگ، نخستین استاد زن در دانشگاه پاریس بود. ماری اولین جایزه نوبل خود در رشته فیزیک را نیز با پیتر به صورت مشترک دریافت کرد. جایزه نوبل دوم در رشته شیمی به ماری اهدا شد. از دستاوردهای بزرگ ماری کوری می توان به توسعه نظریه رادیواکتیوته اشاره کرد که اصطلاح آن نیز وسیله همین بانوی دانشمند مطرح شد. روش های ایزوله کردن ایزوتوپ های رادیواکتیو و کشف ۲ عنصر پولونیوم و رادیوم نیز توسط این دانشمند انجام شد. او مدیریت نخستین تحقیقات تاریخ در موضوع نئوپلاسم با استفاده از ایزوتوپ های رادیواکتیو را نیز بر عهده داشت. موسسه های تحقیقاتی کوری توسط این بانوی دانشمند در پاریس و ورشو تاسیس شدند و تا به امروز هم مراکز اصلی تحقیقات پزشکی در جهان هستند.
ماری کوری در ۴ جولای ۱۹۳۴ میلادی و در ۶۶ سالگی از دنیا رفت. دلیل مرگ او، کم خونی آپلاستیک بود که در مغز استخوان رشد می کند. کارشناسان، تماس با مواد رادیواکتیو را دلیل ایجاد این بیماری در کوری می دانند. دانشمندان کنونی احتیاط بسیار بالایی در تماس با این مواد دارند. اما بزرگانی همچون ماری کوری این احتیاط را نداشتند. به همین دلیل کتاب ها و یادداشت های او نیز به حدی حاوی مواد رادیواکتیو هستند که در جعبه های مخصوص نگهداری می شوند.
ماری کوری در گوستانی در پاریس در کنار همسرش دفن شد. حدود ۶۰ سال بعد و در ۱۹۹۵، بقایای اجساد آنها برای ادای احترام به معبد پانتئون در پاریس منتقل شد. او اولین زنی بود که به خاطر شایستگی های شخصی، افتخار دفن در این محل را پیدا می کرد.