عنوان:
نهاد و نهادگرایی
2
مقدمه :
ریشه های علم سازمان در مطالعه نهادهاست ولی بعدها این علم از اصل خود دور شده و به سمت رفتارگرایی و انتخاب عقلایی گراییده است . هرچند که تکوین نهادگرایی در نظریه سازمان را نمیتوان از نهادگرایی در علوم اجتماعی (اقتصاد ، علوم سیاسی و غیره ) جدا دانست ولی در اینجا تاکید بر نظریه نهادی سازمان است . سازمانها و مدیریت در سه سطح مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرند :
1- سازمانهای درون نهادها
2- گروههای درون سازمانها
3- افراد درون گروهها
بنا براین سازمانها در خلاء شکل نمیگیرند آنها منعکس کننده انتظارات نهادی هستند .
بستر تاریخی تئوری نهادی
دوره زمانی
اواخر قرن نوزدهم تا اواسط قرن بیستم
دهه 1950 تا دهه 1970
دهه 1970 تا کنون
عنوان
نهادگرایان اولیه
نهادگرایان نیمه دوم
قرن بیستم
نهادگرایان جدید
صاحبنظران
حوزه علوم سیاسی : وبلن (1919) برگس (1902) ویلسن (1889 ) ویلاگبای ( 1896 )
حوزه علوم اجتماعی : کولی ، هیوز ، پارسونز ، دورکیم ، ماکس وبر
دیدگاه نهادی سلزنیک و دانشجویان دانشگاه کلمبیا به رهبری رابرت مرتن
آلفرد شولتز ، پیتر برگر ، دیلتای و هوسرل ، سیلورمن ، گرتز ، زوکر ، می یر
تعاریف : اصطلاح نِهاد : خلقت ، سرشت ، فطرت ( یک امر درونی میباشد) اصطلاح نهاد : رسم ، آیین ، بنیاد و موسسه ، ناظر بر ساخت ، استمرار (یک امر بیرونی میباشد ) مفهوم نهاد : مفهومی فراتر از یک واژه دارد و به فراخور سابقه و ورود آن در حوزه های مختلف علم ، تعاریف و کاربردهای متفاوتی برخوردار شده است . مفهوم نهاد هم اشاره به ایجاد مکانی خاص برای فعالیت و هدفی خاص دارد هم مفهوم ذهنی ، موضوعی یا معنوی از آن استنباط میبشود .
تعریف نهاد ( intitution ) : 1- ساختاری انطباق پذیر با بعد ارزشی بسیار قوی که از اعضای آن زندگی خود را متکی به آن دانسته و هرگونه تغییر در آن و یا از میان رفتن آن اثراتی بر روی اعضای نهاد و کل جامعه دارد . 2- نهاد ، یک سازمان اجتماعی است سازمانی که خارق العاده است و از اول بوده و از بین رفتنی نیست ماننده خانواده ، مذهب ، دولت ، اقتصاد ، آموز و پرورش از نهاد تعاریفی متفاوت در حوزه های مختلف علمی از جمله : جامعه شناسی ، حقوق ، علوم سیاسی و روانشناسی شده است . تعریف نهاد در حوزه علم اقتصاد : اقتصاد یک سازه اجتماعی است که هدف تخصیص کارای منابع را دنبال میکند . اقتصاد نهادی ، بازار ، بنگاه و دولت را به عنوان نهادهای اصلی سیستم های باز در نظر میگیرد که ابزار های جانشین برای تخصیص منابع اند و باید ترکیبی درست از آنها انتخاب شود . تعریف نهاد در حوزه علوم اجتماعی : نهادهای اجتماعی مهمترین سازمانهای اجتماعی اندکه نیاز های اساسی انسانها را در جوامع برآورده میکنند . نهادها در همه جوامع وجود داشته اند . علت وجودی و نقش آنها درجوامع بشری این است که نیازهای اساسی و همیشگی هر جامعه را پاسخ میدهند ودر طی این فرآیند ارزشهای بیرونی به ارزشهای درونی تبدیل میشوند (درونی شدن ، ملکه شدن ، internalization)
نهاد گرایی :
عبارت است از القاء و انتخاب اصول و موازین و ارزشهای حاکم محیطی و بوجود آوردن ساختار متناسب .
نهادینه شدن :
انسان از محیط خود اصول و ارزشهایی را میگیرد و کارکرد آنرا مفید تلقی میکند و برای خودش ارزش میشود که این درونی شدن در سطح فردمیباشد باید توجه داشت که این درونی شدن اگر بدون شناخت باشد عادت است و اگر با شناخت صورت پذیرد نهادینه شده است .
نهادی کردن :
شبیه به فرآیند درونی شدن است با این تفاوت که درونی شدن در سطح فردی میباشد و نهادی کردن درمحیط بزرگتری مانند اجتماع و سازمان مطرح میباشد . فرآیند نهادی کردن فرآیند رشد ارگانیک است که در آن سازمانها به نوعی حس سازی میشوند و افراد درون سازمان با محیط و ارزشهای آن سازگار میشوند .
نهادهای اجتماعی :
مهمترین سازمانهای اجتماعی اند که نیازهای اساسی انسانها را در جوامع برآورده میکنند .
علل وجودی و نقش نهادها :
1- جهت تعامل انسانها و عدم اطمینان را در زندگی کاهش میدهد .
2- راه حل هایی برای مشکلات کنش جمعی ارائه میکند .
3- به فعالیت های افراد جامعه نظم میبخشد .
4- رفتار انسان را بر اساس الگوهای پایدار و سازمان یافته تعیین میکند .
5- نیاز های اساسی وهمیشگی هر جامعه را پاسخ میدهد .
6- هزینه معاملات را کاهش میدهند .
7- فرصت طلبی را کاهش میدهند .
8- موجب ساختار مند شدن رفتارها و روابط افراد میشوند .
9- آزادی کنش را محدود میکنند .
10- حد و مرز انتخابهای افراد را تعیین میکنند .
11- عدول را هنجارها را تنبیه میکنند .
12- کنش ها را به سمت سازگاری با هنجارها سوق میدهند .
13- علایق را در جهت هنجارهای اجتماعی هدایت میکنند .
14- در زندگی اجتماعی ثبات ایجاد میکنند .
15- مزایای همکاری را افزایش میدهند .
16- علایق در هم تنیده مثبت یا منفی ایجاد میکنند .
17- به رعایت هنجارها پادادش میدهند .
ویژگیهای نهادها :
1- استمرار 2- انعطاف پذیری 3- پاسخ گوی نیاز بنیاد 4- الزام و اجبار
5- انحلال نا پذیری 6- خود جوش 7- پایداری
کارکرد نهادها :
1- آموزش الگوی رفتارهای اجتماعی
2- مشخص کردن نقش های گوناگون برای افراد
3- القاء شیوه رفتار نهادی
4- تنظیم رفتارهای افراد جامعه
5- نظارت بر رفتارهای افراد
6- کاهش عدم اطمینان در روابط انسانی
7- مشخص کردن حدود کنش مشروع
8- تعیین مقررات و قواعد
9- توضیح ساختار و آزادی عمل داخل آن
10- تعیین درجه آزادی کنش عقلایی کنشگران
11- تعیین محدوده مشخص جهت تحرکات استراتژیک
مشخصات نهادگرایان در سه دوره
فرآیند تحول نظریه نهادی :
محدودیت ها در تحقیقات نهادی :
1. نبود شاخص مورد توافق
2. اختلافات در مفاهیم کلیدی و متغیرها
3. کمبود تنوع در تکنیک های آماری
4. مفهوم پردازی نشده است .
5. اختلاف نظر در ویژگی ها و فرآیند
6. نبود تکنیک اندازه گیری
محیط نهادی و محیط فنی
با نفوذ مفهوم سیستمهای باز به مطالعه سازمان ها ، نظریه نهادی نیز قوت گرفت . نظریه سیستمهای باز رویکردهای موجود را متحول کرد و اهمیت زمینه یا محیط وسیع تر را در تشکیل ، توسعه ، تحدید (تعیین حد و مرز) ، تجدید و تهدید سازمان ها مطرح ساخت .
سیستم بسته : توجه در آن به محیط فنی معطوف بود و سازمان یک سیستم تولید تلقی می شد.
سیستم باز: توجه در آن به محیط نهادی معطوف گردید و نیروهای اجتماعی و فرهنگی وسیع تر در تحلیل های سازمانی به کار رفت.
درونداد ورودی
برونداد خروجی
باز خورد
فرایند تبدیل
محیط
وجوه اشتراک و افتراق نهاد و سازمان :
نیاز مدار
سیستم باز اجتماعی
تنظیم کنش
نهاد :
نیازهای اولیه
ارزش مداری
عقلانیت ذاتی
سازمان :
نیازهای ثانویه
ابزارگرا و فن مدار
عقلانیت ابزاری
سازمان ها در سیکل از بین می روند ولی نهاد ها از بین نمی روند .
سازمان ها را افراد تاسیس می کنند و بیشتر بصورت رسمی ایجاد می شود ولی نهادها خودشان در اثر تغییرات و تحولات محیطی بصورت طبیعی و آزاد بوجود می آید .
نهادی شدن سازمان :
مهمترین علتی که باعث پایداری نهادها گشته است تطابق آنها با محیط است .
این امر در سازمانها یک علت اصلی و کلی به شمار می آید که اگر به نیازهای محیط نتوانند پاسخ بدهند از بین می روند . لذا هرچقدر نیازها ، نیازهای پایداری باشند ، سازمان هایی که مربوط به پاسخگویی به این نیازها می شوند تبدیل به نهاد می شوند .
نهاد در واکنش به محیط طبیعی و آزاد و باتوجه به شرایط و تحولات محیط خودبخود بوجود می آید. خودجوش است و بصورت آگاهانه با برنامه ریزی ایجاد نمی شود. ولی ممکن است بعد از پیدایش دارای برنامه ، هدف ، و … گردد .
مهم شیوه پیدایش نهاد می باشد که باید به صورت خودجوش پدید آید در پاسخ به نیازهای اساسی و پایدار که این پایداری نهاد از ویژگی های مهم آن است.
سازمان ها به عنوان سیستم های اجتماعی وقتی به محیط سرشار از ارزش پاسخ می دهند نهاد می شوند . این تعهد به نهادی شدن باعث می شود کنشهای سازمانی از زمینه ، تاثیر بپذیرند.
سازمان ها به وسیله محیط هایشان ساختار یافته ، با آنها هم شکلی پیدا می کنند . اکثر تحقیقات ، محیط را منبع نهادی شدن در نظر می گیرندو سازمانها محیط های نهادی خاص خود را دارند.
هرچقدر شناخت و اعتماد مردم به سازمان جدید بیشتر می شود ، نهادی شدن سازمان سهولت می یابد ؛ یعنی دموکاتیزه شدن سازمان موجب نهادی شدن می شود .
نهادی شدن سازمان :
نهادی شدن شامل فرآیندهایی است که به وسیله آنها ، تعهدات و واقعیت های اجتماعی ، یک موقعیت قانون وار در تفکر و کنش اجتماعی پیدا می کنند .
سازمان ها مستقل از کارایی مولدشان ، در محیط نهادی شده وجود دارند ، و اگر در هم شکلی با این محیط ، موفق عمل کنند مشروعیت به دست می آورند و منابع مورد نیاز برای بقا را دریافت می کنند .
ارزش های نهادی و ساختار سازمانی :
مقررات نهادی به وسیله افکار عمومی یا قدرت قانون حمایت می شوند . و به طور اجتناب ناپذیری درگیر تعهدات هنجاری هستند .
تولیدات ، خدمات ، فنون ، سیاست ها و برنامه های نهادی شده به عنوان ارزشهای قدرتمندی عمل می کنند و بسیاری از سازمانها آن ها را به صورت تشریفاتی می پذیرند.
سازگاری با مقررات نهادی شده اغلب به طور جدی با معیارهای کارایی در تضاد است .
سازمان های مختلف ، ارزش های محیطی را مشابه هم تفسیر نمی کنند .
سازمان ها ارزشهایی همچون توسعه ، عقلانیت ، رشد و عدالت را می پذیرند تا از نظر ذی نفعانی که در باور به این اساطیر مشترک اند ، مشروعیت کسب کنند .
ارزش ها بر ساختار جامعه و نهادهای آن نفوذ گسترده ای دارند ، و ساختار و کارکرد انواع سازمانها نیز تحت تاثیر این نفوذ اجتناب ناپذیر است
پایبندی به ارزشها اعمال غیر عقلایی ناکارآمد را عقلایی می سازد .
مقررات نهادی به عنوان ارزشهایی عمل می کنند که برای سازمانها منابع مشروعیت و ثبات به ارمغان می آورند و دورنمای بقا را افزایش می دهند .
سازمانهایی که ساختارهای آنها با ارزشهای محیط نهادی هم شکل می شوند به خاطر کسب و حفظ مشروعیت ، هماهنگی و کنترل درونی شان کاهش می یابد.
ساختارهای سازمانی رسمی جوامع مدرن از زمینه های نهادی شده بر می خیزند.
ویژگی های ساختارهای رسمی ایجاد شده توسط ارزشها :
رابطه سازمان با محیط :
فرآیند نهادی شدن در سازمان:
توسعه معانی اجتماعی مشترک و عمومی مرتبط با این رفتارها.
توسعه رفتارهای الگودار مشکل گشا و همراهی این رفتارها با محرک های خاص.
درجه ای است که این نمونه سازی ها به عنوان اینکه واقعیت خود را دارند به تجربه در می آیند .
نهاد
سازمان
نهاد
سازمان
سازمان
نهاد
سازمان
نهاد
نهاد
سازمان
نهاد
سازمان
استراتژی
سیستم
ساختار
مهارت
کارکنان
مبتنی بر نظریه سلولی
مبتنی بر اعتماد
چابک
شبکه ای
بهره وری
نیازپایه
خودکنترلی
شفافیت
اورگانیک
پویا
ایثارگرانه
بوم پایه
کل نگر
مبتنی بر نظریه رقابتی
مبتنی بر کنترل
سنگین
سلسله مراتبی
کارایی
هدف مدار
کنترل بیرونی
نا شفاف
مکانیک
ایستا
رقابتی
تقلیدی
جزنگر
S های سخت
S های نرم
سبک
ایستا
درون گرا
ریسک گریز
توجه به قوت ها
دستوری
تفکر خطی
تحقق اهداف
نقد ناپذیر
وظیفه گرا
کوتاه مدت
نتیجه گرا
پویا
برون گرا
ریسک پذیر
توجه به فرصت ها
تحلیلی
تفکر خلاق
درونی کردن اهداف
چالشی
ارزش محور
بلند مدت
تکلیف گرا
سیستم بسته
کند و سنگین
فرآیندهای پیچیده
پاداش مبتنی بر حضور
جزیره ای
تاکید بر کارایی
ماشینی
روزمرگی
برنامه محور
ابزار گرا
سخت
افزاری
مهارت های فنی
کنترل عملکرد
توسعه ی دانش
نگرش عقلایی
الگو بردار
تاکید بر آموزش و توسعه
جزء نگر
کارایی
توجه به بهبود
حضور فیزیکی
وظیفه گرا
مهارت های ارتباطی و ادراکی
تعالی بخش عملکرد
توسعه خودآگاهی
تفکر ادراکی و شهودی
الگوساز
تاکید بر تربیت
و پرورش
کل نگر
بهره وری
توجه به ن
وآوری
دنیای مجازی
تکلیف گرا
رهبر گرا
نهادی
ارتباطات چندلایه
فرصت گرا
خودیاب
تحول گرا
چالش پذیر
کل نگر
ارزش پایه
چشم انداز محور
عدم تمرکز
فعال
بی اعتمادی
عملگرا
تخصص گرا
تمرکز گرا
مکانیستی
روابط رسمی
انسان – ابزار
ثبات کاری
نتیجه گرا
مدیر مدار
تعاملی
دارای اعتماد
تحلیل گرا
تعهد گرا
عدم تمرکز
ارگانیستی
روابط انسانی
انسان – سرمایه
تنوع کاری
تکلیف گرا
مشتری مدار
مدیر محور
نمادین
سلسله مراتبی
تهدید گرا
خود شیفته
ثبات گرا
چالش گریز
جزءنگر
دانش پایه
برنامه محور
تمرکزی
سیستم باز
چالاک و چابک
فرآیندهای ساده و روان
پاداش مبتنی بر عملکرد
فراگیر و هم افزا
تاکید بر اثر
بخشی
انسانی
پویا
چشم انداز
محور
ارزش مدار
مغز افزاری
درونیتاکید بر انگیزاننده های
تاکید بر انگیزاننده های بیرونی
عقلایی
مقایسه هفتS درسازمان ونهاد
به دنبال رشد
استراتژی
محور
مبتنی بر اهداف
مهارت فنی و انسانی
عقلایی
رییس مرئوسی
ارزشهای دستوری
وظیفه
مدار
روزمرگی
نمادین
به دنبال تعالی
ارزشهای مشترک
سازمان
نهاد
چشم انداز محور
مبتنی بر
ارزش
مهارت انسانی و ادراکی
پویا
خرد
جمعی
ارزشهای نهادینه
تکلیف مدار
نوآور و خلاق
نهادین
(نظریه ی نهاد و سازمان)
رویکرد کل نگر و تکلیف گرا در مقابل رویکرد جزءنگر و تثبیت گرا
با تشکر از توجه شما