نقش برجسته و پیکرسازی اشکانی
1401
فهرست مطالب
تاریخ سلسله اشکانی
هنر اشکانیان
مجسمه سازی در دوره اشکانی
نقش برجسته های دوره اشکانی
کتیبه های اشکانی
پیکره سازی و نقش برجسته در دوره اشکانی
هاترا (الحضر)
مجسمه اوتهال
مجسمه سناترک
مرد جنگاور هاترایی
ایذه
شوش
سرملکه موزا
سر یک مجسمه
نیم تنه سنگی
نتیجه
منابع
تاریخ سلسله اشکانی
قوم پارت که از اقوام آریایی بودند، در تیراندازی و سوارکاری شهرت زیادی داشتند. آن ها هنگام حمله اسکندر، در کنار هخامنشیان جنگیدند. بعد از سقوط هخامنشیان، قلمرو پارت نیز به تصرف اسکندر درآمد و یکی از پارت ها به نام آمی ناسپ، از سوی اسکندر به فرمانروایی تعیین شد.
وقتی سلوکی ها درگیر جنگ های خانگی شدند، پرنی ها نیز مانند دیگر شهرها، از زیر سلطه سلوکیان بیرون آمدند و تحت فرماندهی ارشک، دولت کوچکی را تشکیل دادند. ارشک در سال ۲۴۷ پیش از میلاد در شهر نسا تاج گذاری کرد و این تاریخ به عنوان مبدا تاریخ اشکانیان در تقویم آن ها، قرار گرفت. ارشک هیرکانیه (گرگان) و کومی سین (قومس) را تصرف کرد و بر قلمرو اشکانیان افزود و سلوکی ها را که گرفتار تصرفات غربی خود بودند، از منطقه شرق بیرون کرد و حکومتی بزرگ را بنیان گذاشت.
بعد از قتل ارشک، برادرش تیرداد در ۲۱۷-۲۴۸ پیش از میلاد به تخت سلطنت اشکانیان نشست. بعد از او، اردوان اول، فری پایت و فرهاد اول اشکانی، به ترتیب به سلطنت رسیدند و بر وسعت امپراتوری افزودند. در این دوره ها به جز اندکی افزایش قلمرو، اتفاق قابل ذکری رخ نداد.
شکل 1- پادشاهان سلسله اشکانی
هنر اشکانیان
موضوع شناسایی هنر دوره اشکانی امری است که به کمتر از یک قرن اخیر مربوط می شود. تا حدود سال 1920 میلادی سخن از هنر خاص دوره اشکانی در بین نبود و در واقع هنر ایرانِ دوران اشکانی به عنوان بخشی از هنر (روم) و به گونه ای هنر ناحیه ای و شهرستانیِ هنر روم قلمداد می شد؛ ولی در سال 1920میلادی در تعقیب حفاری هایی که در شهر دورا اوروپوس در سرزمین های غربی شاهنشاهی اشکانی صورت گرفت، میشل رستوتزف براساس یافته های مزبور آن را به عنوان «هنر پارت» مطرح کرد. (ورجاوند، 24:1352ـ 18) مالکوم کالج از هنر پارت به عنوان هنری که از شهرها پایه و مایه گرفته است، یاد می کند.
برای مطالعه هنر اشکانی می توان آن را به سه بخش جغرافیایی- تاریخی تقسیم کرد: هنر اشکانی، هنر فلات ایران و هنر میان رودان. هنر اشکانی در مهرداد کرت (نسا) ترکیبی از هنر یونانی و ایرانی در راستای سنت های هخامنشی و سلوکی است. هنر فلات گویای تاثیر آثار هنری دوره هخامنشی است و هنر میان رودان به تدریج، با گذشتن مرزهای اشکانی از میان رودان، شکل گرفته است. در بین عناصر موجود در هنر اشکانی، می توان عناصر یونانی، هخامنشی و پارتی را بازشناخت. به عنوان مثال می توان به پیکره آفرودیت با سبک و موضوع یونانی، و پیکره اسب بالدار و شیر دال، با سبک و موضوع هخامنشی، بر روی ساغرهای عاجی شهر نسا، معماری، تزئینات گچ بری، پیکر تراشی، مجسمه سازی و تندیس های سنگی با شیوه و سبک اشکانی در شهر هاترا اشاره کرد. (ویسهوفر، 1377: 164) ویژگی هایی مانند ترسیم چهره از روبه رو، توجه زیاد به ترسیم جزئیات نظیر جامه یا جواهرات به کار برده شده، بی تحرکی، خشکی حالات و اجزای تن، پوشیدگی، استفاده از الگوهای هندسی و طرح های گیاهان از جمله ویژگی های هنر اشکانی است.
مجسمه سازی در دوره اشکانی
در دوره اشکانی علاوه بر نقوش برجسته، تعداد زیادی مجسمه و پیکرک های کوچکی از گل پخته، عاج، فلزات، گچ و مرمر با شیوه ها و روش های گوناگونی ساخته می شده که به شاهان و حاکمان محلی و اشخاص نظامی و مذهبی تعلق داشته است. برخی از این مجسمه ها متاثر از هنر یونان و بسیاری نیز مطابق با سلیقه های محلی و بومی خود می باشند. با توجه به وسعت قلمرو پارتی کلیه آثار را می توان به دو گروه غربی (در شهرهای پالمیر، هاترا و نمرود داغ) و شرقی (در شهرهای شوش، ایذه مالمیر، برده نشانده، مسجد سلیمان، نهاوند، نسا، مرو، و کالچیان) تقسیم کرد. گیرشمن مجسمه برنزی منطقه شمی در مالمیر را یکی از مهم ترین اثرهای پیکرتراشی تمام برجسته می داند. در مورد نقش برجسته ها آیت اللهی ضمن مقایسه با نقاشی های این دوره آن ها را چندان در خور توجه نمی داند و می نویسد «تنظیم و ترکیب ناخوشایند و خشن نقش های معمولاً از روبه رو (به شیوه برخی از نقش های ایلامی متاخر) بی علاقگی هنرمندان را به پیکر تراشی نشان می دهد»موضوعات مهم نقش برجسته ها عبارت است از: اجرای مراسم تشریفات سلطنتی، بخشیدن منصب ها، تشریفات مذهبی در برابر آتشگاه، جنگ، شکار و غیره.
شکل2- مجسمه های ساخته شده در دوره اشکانی
نقش برجسته های دوره اشکانی
نقوش برجسته پارتی صاف هستند و برجستگی های بسیار کمی دارند. حالت این افراد خشک و بی حرکت است و از روبه رو نشان داده می شوند. نقش انسان سوار بر اسب در این تصاویر، قابل توجه است و پادشاهان را با درباریان و موبدان در حال نیایش، نشان می دهد. مهم ترین این نقش برجسته ها عبارت اند از:
نقش برجسته مهرداد دوم اشکانی در بیستون کرمانشاه
نقش برجسته گودرز دوم اشکانی در بیستون کرمانشاه
نقش برجسته موبد اشکانی در حال سوزاندن عود در بیستون کرمانشاه
نقش اشکانی اسب سوار در سر پل کرمانشاه
نقش برجسته گروهی از اشخاص واقع در شیمبار خوزستان
نقش برجسته موبدی مقابل آتشدان در حال انجام امور مذهبی یا شکار در تنگ سروک
در گردنه کال جنکال در جنوب غرب بیرجند نیز چند نقش برجسته از دوره اشکانی بر جای مانده است.
در تنگ سروک نیز چهار نقش برجسته دیده می شود که متعلق به دوره اشکانی هستند.
شکل2- نقش برجسته های دوره اشکانی
کتیبه های اشکانی
از اشکانیان کتیبه های زیادی بر جای مانده که تعداد آن ها بسیار زیاد است. کتیبه خونگ نوروزی، کتیبه شوش، کتیبه کال جنگال، بنچاق اورامان، آثار جنوب ترکستان، کتیبه پارتی-یونانی مجسمه هرکول، آثار دورااروپوس، کتیبه لاخ مزار، کتیبه مهرداد دوم، سفالینه های شهر قومس، کتیبه های سر پل ذهاب، کتیبه هایی هستند که از این دوره بر جای مانده اند.
سلسله اشکانی بعد از مادها و هخامنشیان، سومین سلسله آریایی ایران از دوره باستان است. این سلسله ایرانی که با کنار زدن سلوکیان روی کار آمد، توانست فرهنگ و هنر ایرانی را احیا کند. اشکانیان مدت ۴۷۰ سال در ایران حکومت کردند و در دوره برخی پادشاهان این سلسله مانند مهرداد اول و دوم، ایران توانست به اوج قدرت اقتصادی، سیاسی و نظامی خود دست پیدا کند. سلسله اشکانی بعد از پنج سده، به دست اردشیر ساسانی منقرض شد و از بین رفت. شما هم نظر خود را درباره اشکانیان با کاربران کجارو به اشتراک بگذارید.
شکل3- یک کتیبه اشکانی
پیکره سازی و نقش برجسته در دوره اشکانی
نوع نگرش هنرمندان در جامه پردازی و حرکات و حالات چهره ها با گرایش به طبیعت گرایی نیز حفظ تناسب و تعادل اندام از مشخصات مجسمه های اشکانی است. اکثر پیکرههای اشکانی از تناسب و ترکیبی برخوردار هستند که اصولا خاص هنر یونانی است و به درستی معلوم نیست که کاربرد این آثار کدام است؛ یا به عنوان مجسمه به کار میرفتند یا در سرستونها استفاده میشدند و یا موارد دیگر ویژگی پیکره های انسانی زمان اشکانی حالت طبیعی و تمام رخی است که نگاهی به سوی بیننده دارد. این حالت در سردیسهای سنگی نمرود داغ بین ترکیه سوریه کاملاً آشکار است استفاده از گچ برای پیکره سازی در ایران نخستین بار از زمان پارتیان (اشکانیان آغاز شد. در دوره اشکانی به تقلید از هنر یونان در معماری نیز از مجسمه استفاده شده که نمونه آن را در پالیمر سوریه میبینیم. از دوران اشکانی کتیبه ها و نقوش برجسته و مجسمه های متعددی در شوش باقی مانده است. نقش برجسته اردوان پنجم که بر تخت فرمانروایی نشسته و فرمان را به ساتراب (استاندار) میدهد از این دوره است.
شکل4- پیکره سنگی زن پارتی
کاخ هاترا عراق
هاترا (الحضر)
شهر هاترا، که معروف است به پرستشگاه خورشید، در 50 کیلومتری شمال آشور و در 100 کیلومتری جنوب غربی نینوا در کنار مسیر بیابانی بین پالمیر، دوراپوس، نینوا و آشور قرار داشته است. این شهر در مسیر تجاری مهمی که بین النهرین را به غرب متصل می کرد، وضعیتی استراتژیک داشت، اما تا پایان قرن اول میلادی اطلاعات قطعی در مورد آن در دست نیست و چه بسا در دوره سلوکی استقرار یافته باشد. وضعیت دقیق پادشاهان هاترا نیز معلوم نیست. آن ها خود را پادشاه اعراب می خواندند که تا حدی استقلال سیاسی شان را نشان می دهد. اما این واقعیت که بعضی از آن ها نام های اشکانی چون ارد، بلاش یا سیتاتروسس را اختیار کردند ممکن است نشان دهنده حاکمیت اشکانی بر این شهر باشد. این شهر در سال 240 میلادی با حمله ساسانیان سقوط کرد.
در مورد هنر هاترا هرمان معتقد است که این هنر آمیزه ای از هنر پارتی و یونانی یا سوری- رومی است، وی می نویسد: ساخت مجسمه کامل در قرن های اول تا سوم میلادی در هاترا رواج داشت و در نتیجه حفاری هایی که در سال های اخیر توسط والتر اندره و اداره عتیقات عراق انجام گرفته، تعداد زیادی پیکره در اندازه طبیعی از خدایان، شاهزادگان و خانواده هایشان، جنگاوران و نیز تجار هاترا پیدا شده است.که نمونه های درخشانی از هنر هاترا را براساس الگوهای اشکانی به نمایش می گذارند. ساخت این مجسمه ها با موهای مجعّد، کلاه و لباس های اشکانی، شامل نیم تنه بند دار بر روی شلوارچین دار و استفاده از جواهرات، نشان می دهد که نجبای هاترا مایل بوده اند خود را به شیوه اشکانیان به تصویر بکشند. در هنر هاترا هنرمند سربندها و لباس ها را با دقت و ظرافت بسیار ساخته به طوری که طرح های هندسی آن ها را به خوبی نمایان می سازد. او با استفاده از نوعی برجسته کاری، نقش و نگار زیادی پدید آورده و استفاده از جواهرات را در جامه ها به خوبی ترسیم کرده است. نیم تنه ها دارای کمربند هایی اند که غالباً طرح های هنرمندانه و سگک های زیبای فلزی دارند و رنگ هایی بر آن ها زده اند. از تندیس های زنان چنین برمی آ ید که آنان لباس های دراز و چین دار می پوشیده و با سنجاق سینه لباس را بر یکی از شانه های خود می بسته اند، روسری های بلند و پرزرق و برق بر سر می کردند که از پشت به صورت چادری بلند آویزان می شده؛ این روسری ها به مروارید و جواهر مزین بودند. زنان از گردن بند ها، گوشواره ها و حلقه ها هم استفاده می کردند.
شکل5- تندیس ملکه اشکانی
مجسمه اوتهال
این مجسمه تمام تنه به قامت حدوداً 20/2 متر یکی از زیباترین مجسمه های الحضر است. دارای کلاهی است بلند به سبک پارتی و نقوش روی کلاه به شکل لوزی و در داخل هر کدام، اشکال دکمه مانندی نیز ترسیم شده. کلاه روی گوش ها را پوشانده و تا گردن پایین آمده است. در حد فاصل پیشانی و قسمت بالای کلاه دو ردیف تزئینات دندانه شکل ایجاد شده است. چشم های مجسمه برجسته است و داخل آن محلی برای قرار دادن نگین تعبیه شده است. در گردن این مجسمه گردن بندی دیده می شود. شنل اوتهال دارای لبه هایی با نقوش تزئینی هندسی است و آستین های شنل نیز به صورت افقی چین خورده است. روی قبا لباده بلندی بر تن پادشاه الحضر دیده می شود. در این تندیس اوتهال دست چپ خود را روی قبضه شمشیر گذاشته ولی دست راست خود را به حالت نیایش بلند کرده است که حالت خشک و جبهه ای در این مجسمه را نشان می دهد. هنرمند در ساخت این مجسمه از ویژگی های هنری ایرانی الهام گرفته است. ریزه کاری ها و حالت مجسمه متاثر از هنر هخامنشی است. ژست و فیگور این مجسمه کلاً منطبق با روحیات هنر شرق است. تزئینات، حالت ایستادن، حالت دست ها و کلاه همگی سبک رایج و شایع دوران پارتی است. مجسمه اوتهال متعلق به قرن دوم میلادی است.
شکل6- مجسمه اوتهال پادشاه الحضر
مجسمه سناترک
این مجسمه 2/24 متر ارتفاع دارد و از مرمر ساخته شده است؛ صاحب آن سناترک پادشاه الحضر بوده است. موهای این شخص مانند موهای مجسمه شمی (در مالمیر) با نواری بسته شده و در طرفین صورت آویزان است و همچنین گردن بندی بر گردن و گوشواره ای بر گوش دارد. کلاه این مجسمه شکل نیم تاجی است که شاهین الحضر در آن تعبیه شده است و موها به صورت عجیبی از آن بیرون زده است. پوشاک آن منحصر به بالاپوش و شلواری با تزئینات زیاد است. بیشتر تزئینات به صورت اشکال هندسی است که در حد فاصلشان تزئیناتی به شکل مروارید دوزی ایجاد شده است. نامجو می نویسد: فرم ریش و حالت صورت و دست، فرم پاها، خشکی، بی تحرکی و حالت نیایش آن شبیه به مجسمه اوتهال است ولی چین های شلوار او نسبت به چین های شلوار اوتهال بسیار ناچیز است و در دست راست او شاخه گلی قرار دارد. هنرمند پیکر ساز با ترکیب هنر شرقی و تا حدودی یونانی تحولی در هنر مجسمه سازی هاترا ایجاد کرده و آن استفاده از سمبل شهر هاترا یعنی شاهین و ترکیب موهای آن با سبک تزئینی یونانی است. این ترکیب آنچنان موزون و دقیق صورت گرفته که تناسب آن در سر مجسمه کاملاً مشهود است.
شکل7- مجسمه سنا ترک پادشاه الحضر
مرد جنگاور هاترایی
این مجسمه حدوداً 2 متر ارتفاع دارد و از سنگ آهک ساخته شده است. پوشیدن بالاپوش و شلوار، آن هم با چین های افقی، بالا آمدن دست راست به حالت احترام، خشکی و بی تحرکی چهره و حالت نگاه ها همه حکایت از روح شرقی این مجسمه دارند. اما ترکیب تزئینات موی سر و شنلی که بر روی دوش مجسمه افتاده الهام گرفته از هنر یونان است. حتی ژستی که مجسمه گرفته، یعنی جلو بودن پای راست نسبت به پای چپ، نیز متاثر از هنر یونان می باشد. با همه این ها هیچ گونه نشانی از تحرکی که در مجسمه های یونانی وجود دارد در این مجسمه دیده نمی شود .
با وجودی که هنرمند خصوصیات لباس را با دقت نشان داده ولی خشکی و بی حالتی روش تمام رخ را می توان در مجسمه ها مشاهده کرد و حتی حرکت مخصوص ستایش در این پیکره بی روح تاثیر نکرده است این نوع پیکرتراشی از خصوصیات تمدن ایرانی نواست که یکی از مراکز اصلی اش بین النهرین بود، قلم پیکر تراش که فاقد تجربه نیست احساس معنویت را که حاصل روش تمام رخ است نقش کرده است. این حالت بیشتر نمودار و جلوه گاه روح پادشاهانه فرمانروایان است که با خدای خود روبه رو شده و با دست های به دعا بلند کرده و حالت پرستش، او را نیایش می کنند بر طبق نظر گیرشمن روش تمام رخ که اساس آن بر تحلیل جزئیات در لباس و گیسو و گوهرهاست در هنر پارتی مورد توجه و علاقه هنرمندان پیکرساز است .
مهم ترین وجوه اشتراک مجسمه های هاترایی پوشیدگی و استفاده از تزئینات است. در اینجا علی رغم خشکی حالت و بی تحرکی، هنرمند با ترسیم چین های مواج و پرتحرک لباس می خواهد به جسم جنبش و تحرک ویژه ای ببخشد و او را زیباتر از آنچه که هست پدیدار سازد؛ همچنین هنرمند شرقی مصنوعات انسانی را در جهت زیبا نمودن تن انسان به کار برده است و با استفاده از نقوش گیاهی و هندسی به تن نشاط و طراوتی خاص می دهد.
شکل8- مرد جنگاور هاترابی
ایذه
شهر ایذه (آیا پیر، مالمیر) در استان خوزستان در دامنه رشته کوه های زاگرس قرار دارد که به شهر نگارکنده های سنگی و صخره ای معروف است. پیشینه تاریخی ایذه بنابر پژوهش های انجام شده و سنگ نبشته ها و کتیبه های باستانی، به دوران عیلامیان و هخامنشیان برمی گردد و یکی از ایالت های امپراتوری اشکانی بوده است. از جمله آثار مهم این شهر می توان به کتیبه خونگ اژدر و مجسمه معروف مرد پارتی اشاره کرد. در کتیبه خونگ اژدر مهرداد اشکانی سوار بر اسب در حال دادن حلقه قدرت به حاکم محلی ایذه است.
یکی از بخش های مهم ایذه منطقه شمی است که در سال 1934 در آن مجسمه های مفرغی و اشیای گوناگونی توسط بختیاری ها و بعد از آن توسط سرارل شتین و آندره گدار کشف شده است. یکی از آن ها مجسمه ای از سر یک زن از مرمر است که محققاً کار یونانی است و دیگری باز از مرمر است که سر مردی را نشان می دهد با ریش نوک تیزی شبیه به مردان اشکانی. این سردیس یک کار محلی است. تنها مجسمه تقریباً کاملی که در این منطقه به دست آمده مربوط به یک مرد پارتی است که تنها بازوی راست و دست چپ و آنچه در آن داشته مفقود شده است.
شکل9- مجسمه مرد پارتی
دوره اشکانیان
شوش
شهر شوش واقع در استان خوزستان یکی از مهم ترین و باشکوه ترین شهرهای باستانی ایران بوده است و حتی پس از سقوط هخامنشیان، با وجودی که دیگر پایتخت نبود، شهری مهم به شمار می رفت. پس از روی کار آمدن سلوکیان شوش به عنوان یک مرکز تجاری به صورتی تقریباً مستقل اداره می شد. چنین وضعیتی تقریباً تا پایان دوره اشکانی حاکم بود. همچنین در میان ساختمان هایی که گیرشمن در شهر شاهی شوش کاوش کرده، ویلاهایی مربوط به دوره سلوکی پیدا شده است که به روشنی تاثیر سبک معماری یونانی را بر معماری شوش نشان می دهد. تاثیر فرهنگ یونانی مآب مخصوصاً در شوش خیلی قوی بود و در دوران سلوکی این شهر کاملاً ظاهر یک شهر یونانی نشین را به خود گرفته بود با همان تشکیلات اجتماعی، ورزشگاه ها، تاتر و غیره حتی خدایان یونانی در شهر پرستش می شدند (کرتیس، 1387: 116) از معدود آثار مکتوبی که از سلوکیان به دست آمده کتیبه هایی است که در شوش یافت شده است. شوش در دوره اشکانیان یکی از استان های مهم این دولت محسوب می شد.
نقوش برجسته و مجسمه های به دست آمده در شوش ویژگی های هنر اشکانی و یونانی را نشان می دهند. نقش برجسته اردوان پنجم که بر تخت نشسته و فرمانی را به ساتراپ (استاندار) شوش می دهد از آن جمله است.
سرملکه موزا
مجسمه سر مرمرین یک ملکه در شوش پیدا شده که آن را سرِ ملکه موزا، زن فرهاد چهارم اشکانی، می دانند که به هنر یونانی باز می گردد. از این رو این اثر می بایستی متعلق به اواخر قرن اول قبل از میلاد باشد. تاجی که بر سر ملکه قرار دارد هخامنشی است. بر روی این تاج به خط یونانی کلمات آنتیوخوس پسر دریاس حک شده است.موها به صورت مواج از فرق سر به جناحین جمع شده و از زیر تاج بیرون زده است. صورت کاملاً آرام و کاملاً واقع گرا به نظر می رسد .
شکل10- سرملکه موزا
سر یک مجسمه
مجسمه سر مردی که در شوش پیدا شده و محتملاً سر مجسمه ای به اندازه طبیعی بوده است که نشان کاملی از سنت های شرقی دارد. ساخت جزئیات چهره به وسیله برش های خطی و مسطح که از نقش تمام برجسته دور می شود و نیز تمام رخ بودن کامل چهره این اثر را به نقوش برجسته ایرانی نو نزدیک می سازد. اگر چه انحناها در صورت نرمشی دارند ولی تراش های تیز به این چهره سنگی حالت یک تخته سنگ را می بخشد که در آن همه چیز به یک منظره ساده بی حرکت مبدل گشته است. موها به طور ساده ای تزئین شده که قسمت فرق آن به طرف بالا با خطوطی نازک شانه شده است و ابروها به وسیله خطوطی ایجاد شد و چشم ها به صورت درشت و از حدقه بیرون زده، ترسیم شده اند. تزئین ریش ها و سبیل با خطوطی نیمه برجسته سبک شرقی را نشان می دهد. این مجسمه احتمالاً متعلق به سده اول یا دوم میلادی است.
شکل11-مجسمه سر مردی در
شوش
نیم تنه سنگی
نیم تنه دیگری از یک مجسمه سنگی از شوش به دست آمده است. این نیم تنه قسمت بالایی بدن را تشکیل می دهد و فاقد دست و سر می باشد. چین های عمودی حاشیه لباس و چین های جناقی وسط لباس تنها تزئینات این پوشاک را تشکیل می دهد (نامجو، 1373: 154) برهنگی یا نیمه برهنگی و یا استفاده از پوشاک ساده و بدون دوخت و چین های فراوان عمودی از ویژگی های هنر یونانی است که در بین مجسمه های شوش نیز مشاهده می شود. همچنین چین های نیمه برجسته افقی و تراش های سطحی ایجاد شده در سنگ که از حداقل سایه برخوردار هستند از مهم ترین شاخص های سبک مجسمه سازی در این منطقه است. ورجاوند می نویسد. «سبک خاص و پرداخت طبیعت گرایانه تصاویر، همراه با نمودار ساختن حالت و روحیه صاحب تصویر در چهره و تکیه بر روی حالت گیرا و پرجذبه نگاه و بالاخره دقت در ریزه کاری ها، هنر این عصر را از اعتباری خاص و سبکی ویژه و موفق بهره مند کرده است که ما نمونه های جالب این اثر را در یافته های شوش، شمی و هاترا مشاهده کردیم».
نتیجه
اشکانیان بعد از بیرون کردن سلوکیان از ایران، دنباله رو دستاوردهای فرهنگی و هنری آنان شدند. بنابراین طبیعی است که آثار به دست آمده از اشکانیان واجد ویژگی های هنر یونانی باشد. مردم در شرق، به دلیل روحیه چادر نشینی و شیوه زندگی و مهاجرت های پی درپی دارای فرهنگ مجسمه سازی نبودند. به همین دلیل مدل ها و روش های یونانی بیشتر به مناطق غربی نفوذ کرده است. با وجود این، مطالعات انجام شده نشان می دهد که اشکانیان از همان ابتدا به دنبال شکوفایی دوباره تمدن ایران در همه جا، بعد از سلطه همه جانبه یونانیان بر ایران بودند. آن ها در طی دوران حکومتشان برای روی کار آوردن هنر اصیل ایرانی تلاش می کردند و به تدریج هنر یونانی را به هنر یونانی- ایرانی تغییر دادند به طوری که نقوش برجسته و مجسمه ها ضمن داشتن ویژگی هنر یونانی خصیصه های هنر ایرانی را نیز حفظ کردند. اشکانیان آنچه را که لازم بود از سبک ها و شیوه های هنری یونان اقتباس و با تلفیق آن با سنت های ایرانی هنری نو ایجاد کردند که در تاریخ هنر به عنوان «هنر پارتی» شناخته می شود. شیوه تمام رخی و ایجاد حالت معنوی، پوشیدگی مجسمه به عنوان عاملی برای خروج از حالت خشکی و بی تحرکی، از جمله ویژگی های خاص هنر پارتی است. در واقع می توان گفت هنر یونانی یک دوره گذرایی بیش نبود. دوره ای که اشکانیان به خوبی از آن استفاده و تحول جدید را در هنر ایران ایجاد کردند. تحولی که حکومت های بعد از آن ها توانستند از آن به خوبی بهره ببرند.
منابع
امیری،معصومه،بررسی چند مجسمه دورهی اشکانی در شهرهای هاترا،مالمیر و شوش، 1399
آزادبخت ،مجید ،تاریخ هنر ایران ،کلک معلم ساجدی ،تهران ،چاپ پنجم ،۱۴۰۱
بروسیوس، ماریا. ایران باستان، ترجمه عیسی بهنام، تهران: ماهی، 1392
پرادا، ادیت، هنر ایران باستان، ترجمه یوسف مجی دزاده،تهران: 1391
کرتیس، جان، ایران باستان به روایت موزه بریتانیا، ترجمه آذر بصیر. تهران: امیرکبیر. 1387
گیرشمن، رمان، هنر ایران در دوران پارت ها و ساسانی، ترجمه بهرام فره وشی، تهران: علمی و فرهنگی،1370
مالکوم، کالج، اشکانیان، ترجمه مسعود رجب نیا، تهران:هیرمند، 1383