تارا فایل

پاورپوینت مفاهیم در باب خداشناسی و اقسام و دلایل توحید


ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی تو بجان آمد وقت است که باز آیی

موضوع :

مفاهیم در باب خداشناسی و اقسام و دلایل توحید

اهمیت و کارکردهای خداشناسی در حوزه های فردی و فرا فردی: (خانوادگی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، …) زندگی چیست؟

اهمیت و کارکردهای خداشناسی
گام آغازین در دین و دینداری
هدف آفرینش انسانها
پایه و مبنای اصولی همچون نبوت، امامت، معاد و…
پایه و مبنای فروعی همچون نماز، روزه، حج، زکات…
آسایش و آرامش بندگان در حوزه های فردی و فرافردی:

توحید و تحکیم حقوق اجتماعی
ایمان پروری، احسان گشایی، و شیطان طردی
آزادی و آزادگی و رهیدن از اسارت غیر(معنای «اله» و عبودیت):
نقش خداشناسی در پیشرفت علوم و دانشها
تقویت ایمان و اراده در انجام کارهای بزرگ و صبر در برابر ناملایمات و سختیهای زندگی

اهمیت و ضرورت بحث
خطبه اول: اَوَّلُ الدِّینِ مَعْرِفَتُهُ وَ کَمَالُ مَعْرِفَتِهِ التَّصْدِیقُ بِهِ وَ کَمَالُ التَّصْدِیقِ بِهِ تَوْحِیدُه وکَمَالُ تَوْحِیدِهِ الْاِخْلَاصُ لَهُ
1)آغاز دینداری: خداشناسی؛ (اول الدین معرفته)
نکته: عبارت (الاخلاص له) می تواند ناظر به مرحله بعد از توحید نظری یعنی توحید عملی باشد.
موضوع بحث:گام سوم خداشناسی؛ یگانه باوری

2)هدف آفرینش: خداشناسی؛
در روایات داریم مراد از (لیعبدون) در آیه شریفه (ما خقلت الجن و الانس الا لیعبدون) یعنی (لیعرفون) یعنی جن و انس را نیافریدم جز آنکه مرا بشناسند. چرا که زندگی انسان زمانی معنا می یابد که انسان به سوی کمال و تعالی حرکت نماید و این مهم در پرتو آشنایی انسان با چشمه کمال و تعالی یعنی خداوند عالم میسر است. از رو می توان خداشناسی و توحید را از مهمترین اهداف آفرینش برشمرد.

3)اصول دین بر محور توحید و بسوی توحید
جوهره و حیات اصول دیگر؛ از توحید
هدف و منتهای اصول دیگر؛ بسوی توحید

چرا اول دین معرفت اوست؟

بنابراین تمام مبانی و معانی و اصول و فروع دین و حتی اخلاق و احکام بر اساس توحید است. اگر دین را به ساختمانی تشبیه کنیم که دارای در و دیوار و سقف و پنجره و شیشه و نقاشی و روکاری و زیرسازی و غیره است، باید بگوییم: زیرسازی و زیربنای همه افکار و اخلاقیات و دستورالعملهای
دینی خداشناسی است.

4)فروع دین بر اساس توحید و بسوی توحید

خطبه 149: اَمَّا َوصِیَّتِی فَاللَّهَ لَا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً وَ مُحَمَّداً (ص) فَلَا تُضَیِّعُوا سُنَّتَهُ اَقِیمُوا هَذَیْنِ الْعَمُودَیْنِ وَ اَوْقِدُوا هَذَیْنِ الْمِصْبَاحَیْنِ وَ خَلَاکُمْ ذَمٌّ مَا لَمْ تَشْرُدُوا؛
امّا وصیّت من نسبت به خدا، آن که چیزى را شریک خدا قرار ندهید، و نسبت به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم این است که، سنّت و شریعت او را ضایع نکنید.
این دو ستون محکم را بر پا دارید و این دو چراغ را فروزان نگهدارید و تا آن زمان که از حق منحرف نشده‏اید، سرزنشى نخواهید داشت. ت دشتی

نساء،150: اِنَّ الَّذِینَ یَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ یُرِیدُونَ اَنْ یُفَرِّقُوا بَیْنَ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ یَقُولُونَ نُوْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَکْفُرُ بِبَعْضٍ وَ یُرِیدُونَ اَنْ یَتَّخِذُوا بَیْنَ ذلِکَ سَبِیلاً اولئک هم الکافرون حقا؛
همانا کسانى که خدا و پیامبرانش را انکار مى‏کنند، و مى‏خواهند میان خدا و رسولانش جدایى قائل شوند، و مى‏گویند: ما به برخى ایمان داریم و به برخى نداریم، و مى‏خواهند بین این دو، راهى [جدا] بگیرند،آنان در حقیقت کافرند، و ما براى کافران عذابى خفّت‏بار آماده کرده‏ایم.
چرا عمود نبوت در کنار توحید؟
و اگر این جدایی میان قرآن(خدا) و سنت(رسولش) رقم خورد، اراده خدا و آیات قرآن او نیز پیروی نخواهد شد.

نکته مهم : توحید نظری و عملی در گرو ولایت. راه توحید از ولایت می گذرد
* در آل یاسین خطاب به امام زمان: السلام علیک یا باب الله و دیان دینه یعنی امام معصوم باب ورود به وادی توحید است.
امام رضا(ع): شرط آرامش در قلعه توحید؛ ولایت
(لا اله الله حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی) البته (به شروطها و انا من شروطها)
الامالی، الشیخ الطوسی،ص589
شاهراه ولایت

خطبه 152: همانا امامان دین، از طرف خدا، تدبیر کنندگان امور مردم و کارگزاران آگاه بندگانند، کسى به بهشت نمى‏رود جز آن که آنان را شناخته، و آنان او را بشناسند، و کسى در جهنّم سرنگون نگردد جز آن که منکر آنان باشد و امامان دین هم وى را نپذیرند. امام باقر(ع):تنها آنکس خداوند را می شناسید و می پرستد که خدا و امامش را از میان ما اهل بیت بشناسد

5)آسایش و آرامش بندگان در حوزه های فردی و فرافردی:

وَ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ عَهْدَهُ وَ ذِمَّتَهُ اَمْناً اَفْضَاهُ بَیْنَ الْعِبَادِ بِرَحْمَتِهِ، وَ حَرِیماً یَسْکُنُونَ اِلَى مَنَعَتِهِ، وَ یَسْتَفِیضُونَ اِلَى جِوَارِهِ ؛ خداوند عهد و پیمانى که با نام او شکل مى‏گیرد با رحمت خود مایه آسایش بندگان، و پناهگاه امنى براى پناه آورندگان قرار داده است، تا همگان به حریم امن آن روى بیاورند. نامه 53 ت دشتی
(الذین آمنوا و لم یلبسوا ایمانهم بظلم اولئک لهم الامن)؛ انعام 82
یعنی پایبندی به اندیشه توحیدی و لوازم آن باعث می شود مردم با آرامش و امنیت خاصی در قلعه مستحکم الهی قرار گیرند.

(افضا) ناقص واوی و همراه با حرف اضافه (باء) به معنای رساندن و اعطا کردن(فرهنگ لاروس) اما دیگران لغویون ذیل واژه آورده اند: الفاء و ضاد و الحرف المعتل اصل صحیح یدل علی انفساح فی شیء و اتساع. ومن ذلک الفضاء: المکان الواسع. مقاییس اللغه ابن فارس و همین معنا در صحاح جوهری.
با توجه به بار معنایی فوق استنباط می شود خداوند می خواهد با پیمانهای برآمده از توحید، نوعی وسعت، فراخی و آزادگی را میان زندگی بشر بوجود آورد.

واژه حریم بر وزن فعیل به معنای اسم مفعولی یعنی بسیار نهی شده و بازداشت شده
فراهیدی می نویسد: وحریم الدار : ما اضیف الیها من حقوقها ومرافقها و حریم البئر : ملقى النبیثه والممشى على جانبیها ونحو ذلک وحریم النهر : ملقى طینه والممشى على حافتیه. والحریم : الذی حرم مسه فلا یدنى منه . وکانت العرب اذا حجوا القوا الثیاب التی دخلوا بها الحرم فلا یلبسونها ما داموا فی الحرم . حریم خانه یعنی محدوده ای که بر اساس حقوق و اقتضاات خانه به آن اضافه می گردد.و …
ر.ک:کتاب العین – الخلیل الفراهیدی ج 3 ص 222.

با توجه به مطالب فوق چنین بر می اید که مراد از (حریما یسکنون الی منعته) آن است که دژ توحید همانند یک منطقه ممنوعه و حفاظت شده ای است که خداوند با حکمت و قدرت خود بندگان را در آن جای داده و بدین وسیله آنها خواهند توانست زندگی امن و خوشی را داشته باشند.

روان شناسان مى گویند در زمان ما بیمارى روانى و ناراحتى روحى بیش از هر زمان دیگر است. و یکى از عوامل این بیمارى احساس نگرانى است؛ نگرانى از حوادث آینده، نگرانى از مرگ، نگرانى از جنگ و نگرانى از فقر و شکست و… .
کارل یونگ روانکاو مشهور سوئیسی بیماری غالب بیماران خود را فقدان نگرش الهی و آسمانی به حیات و زندگی می دانست.

6)توحید و تحکیم حقوق اجتماعی

وَ فَضَّلَ حُرْمَهَ الْمُسْلِمِ عَلَى الْحُرَمِ کُلِّهَا وَ شَدَّ بِالْاِخْلَاصِ وَ التَّوْحِیدِ حُقُوقَ الْمُسْلِمِینَ فِی مَعَاقِدِهَا فَالْمُسْلِمُ مَنْ سَلِمَ الْمُسْلِمُونَ مِنْ لِسَانِهِ وَ یَدِهِ اِلَّا بِالْحَق؛ خداوند احترام مسلمان را از تمام آنچه در پیشگاهش محترم است بالاتر شمرده، و حفظ حقوق مسلمانان را بوسیله اخلاص و توحید، تضمین کرده است «مسلمان کسى است که مسلمانان از زبان و دستش در امان باشند، مگر آن جا که حق اقتضاء کند» ت فیض. این سخن دو پیام دارد:
بالاترین حرمت که نباید آنرا شکست و خرد کرد، حرمت مسلمان و حقوق اوست.
راهکار حفظ این حرمت و حقوق، توحید و اخلاص است.

به هر روی اگر فرد اراده خدا را در تعامل با خلق بداند و به آن عمل کند، حقوق دیگران را نیز حفظ نموده است. به عبارت دیگر همیشه با بندگی و اطاعت از خالق حق مخلوق حفظ می شود اما ممکن است با طاعت مخلوق حق مخلوق حفظ نشود.
شاید اخلاص و توحید ناظر به دو مرتبه از خداشناسی باشند که در شرح خطبه اول نهج البلاغه گذشت.

7)توحید؛ ایمان پرور، احسان گشا، رضایت آور و دور کننده شیطان

خطبه 2 وَ اَشْهَدُ اَنْ لَا اِلَهَ اِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ، شَهَادَهً مُمْتَحَناً اِخْلَاصُهَا، مُعْتَقَداً مُصَاصُهَا، نَتَمَسَّکُ بِهَا اَبَداً مَا اَبْقَانَا، وَ نَدَّخِرُهَا لِاَهَاوِیلِ مَا یَلْقَانَا، فَاِنَّهَا عَزِیمَهُ الْاِیمَانِ، وَ فَاتِحَهُ الْاِحْسَانِ، وَ مَرْضَاهُ الرَّحْمَنِ، وَ مَدْحَرَهُ الشَّیْطَانِ؛ و گواهى مى‏دهم که جز خداى یکتاى بى شریک، معبودى نیست، شهادتى که اخلاص آن آزموده و پاکى و خلوص آن را باور داریم و تا زنده‏ایم بر این باور استواریم، و آن را براى صحنه‏هاى هولناک روز قیامت ذخیره مى‏کنیم، زیرا شهادت به یگانگى خدا، نشانه استوارى ایمان، باز کننده درهاى احسان، مایه خشنودى خداى رحمان، و دورکننده شیطان است.

این فراز از سخن امام (ع) اشاره به این است که انسان در مدّت زندگى دنیوى‏اش براى کارهاى مهم و آمادگى یافتن به وسیله آنها براى شداید قیامت لازم است به توحید تمسّک جوید و سپس دلیل تمسّک به توحید و ذخیره ساختن آن براى آخرت با چهار وصف توضیح داده شده است.

اوّل- عقیده ایمانى و عزم راسخى است که خداوند تعالى از بندگان خویش خواسته است. علاوه بر این آنچه از شریعت از قواعد و فروع آن رسیده است شاخه‏هاى توحید و توابع و متممّها و امورى است که ما را بر اسرار توحید و رسیدن به اخلاص در توحید یارى مى‏دهد.

دوّم- کلمه توحید کلید نیکوکارى است، زیرا آن اوّل کلمه‏اى است که با آن باب شریعت باز مى‏شود و بنده خدا براى پیمودن راه اخلاص به وسیله افاضه احسان خدا و نعمتهاى پیاپى او آماده مى‏شود. چنان که توحید اوّلین خواسته خدا از بندگان است و در فطرت آنها سرشته و بر زبان انبیاى خود نیز جارى ساخته، آخرین چیزى است که انسان را به اخلاص مى‏رساند و سعادت آخرت او را تامین مى‏کند.

سوّم- کلمه «توحید» باعث رضایت رحمان است و این که کلمه توحید رضایت پروردگار را جلب مى‏کند امرى است روشن، زیرا توحید خوشنودى خدا را فراهم مى‏کند و سبب نزول رحمت کامل حق و مزید نعمت بر اشخاصى است که با آن منوّر شده‏اند و نیز خشم خدا را از انسان برطرف مى‏کند چنان که پیامبر فرمود: «بر پیکار با کافران مامور شده‏ام تا لا اله الا اللَّه بگویند«»…»

چهارم- کلمه توحید موجب طرد و راندن شیطان است و این نیز بخوبى روشن است، زیرا نهایت تلاش شیطان ایجاد شرک ظاهر یا خفى است و کلمه توحید ضد خواست شیطان است. ظاهر کلمه توحید ظاهر دعوت شیطان را دفع، و باطن کلمه توحید باطن خواست او را ریشه‏کن مى‏کند، و چنان که شرک داراى مراتب بى‏نهایت است،

اخلاص در کلمه توحید نیز بى‏نهایت است. هر مرتبه‏اى که از سلوک در اخلاص پیموده شود در مقابل آن مرتبه‏اى از شرک سقوط مى‏کند و تلاش شیطان در ایجاد آن مرتبه از شرک باطل مى‏شود تا اخلاص به قدر امکان کامل شود و بنیانهاى شیطان کاملًا نابود شده و هنگام تلاوت این آیه: «رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ اِذْ هَدَیْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَهً اِنَّکَ اَنْتَ الْوَهَّابُ» شیطان کاملًا رانده و مایوس مى‏شود.
ترجمه ‏شرح‏ نهج‏البلاغه(ابن‏میثم)، ج 1، صفحه‏ى 479 و 478

8)آزادی و آزادگی و رهیدن از اسارت غیر(معنای «اله» و عبودیت):
قرینه قرآنی: یس 60-61:( الم اعهد الیکم یا بنی آدم ان لاتعبدوا الشیطان انه لکم عدو مبین) = لاتعبدوا = لاتطیعوا
قرینه روایی: الکافی،شیخ الکلینی ج 2،ص 398 :
امام صادق(علیه السلام) قال: من اطاع رجلا فی معصیه فقد عبده.
الکافی، شیخ الکلینی ج 6 ص 434: امام باقر(علیه السلام) قال: من اصغى الى ناطق فقد عبده فان کان الناطق یودی عن الله عزوجل فقد عبد الله وان کان الناطق یودی عن الشیطان فقد عبد الشیطان.
قرینه لغوی: اله= معبود (العین و…)
عبد: خضوع – تذلل- اطاعت
مجمع البحرین ذیل عبد: (بل کانوا یعبدون الجن…) قال المفسرون: یریدون الشیاطین حیث اطاعوهم فی عباده غیر الله
شعار و نماد توحید : خطبه 35 (وَ اَشْهَدُ اَنْ لَا اِلَهَ اِلَّا اللَّهُ لَا شَرِیکَ لَهُ، لَیْسَ مَعَهُ اِلَهٌ غَیْرُهُ؛ شهادت مى‏دهم جز خداى یگانه و بى مانند خدایى نباشد و جز او معبودى نیست)
اله = مطاع

نامه 31:َ اَکْرِمْ نَفْسَکَ عَنْ کُلِّ دَنِیَّهٍ وَ اِنْ سَاقَتْکَ اِلَى الرَّغَائِب فَاِنَّکَ لَنْ تَعْتَاضَ بِمَا تَبْذُلُ مِنْ نَفْسِکَ عِوَضاً
وَ لَا تَکُنْ عَبْدَ غَیْرِکَ وَ قَدْ جَعَلَکَ اللَّهُ حُرّا
بهرروی از منظر امیرمومنان انسان با بندگی و طاعت خدا، آزاد و با آزاد گذاشتن نفس و امیال خود، برده و زندانی خواهد شد.

9)خداشناسی؛ عامل پیشرفت علوم و دانشها
از حیث انگیزه:
فرد موحد جهان را کتاب تکوینی میداند که در واقع با اکتشافات و اختراعات خود به شرح و تبیین این کتاب و توصیف مولف حکیم آن پرداخته است. وجهان و قواعد موجود در آن برای او مجموعه ای منظم، حساب شده و بسیار دقیق است و انگیزه ای مضاعف برای تولید علم و کشف قوانین هستی دارد چرا که آنرا راهی برای شناخت بیشتر و بهتر خالق هستی می اند و از این رو به شرح بیشتر کتاب تکوین و هستی همت می گمارد.

از حیث اعتبار فرضیه های علمی:
باور توحیدی واعتقاد به عصمت و صدق تام کتب و رسولان الهی، نگرش دانشمندان را نسبت به فرضیات علمی برخاسته از وحی دگرگون می سازد. یعنی آن دسته از گزاره های قرآنی و روایی که ناظر به فرضیه های علوم فیزیکی و متافیزیکی می باشند، می توانند نرخ تولید علم و فن آوری را مضاعف نمایند. این مهم در فرضیه های علمی و روشهای تجربی او تاثیر بسزایی دارد.

در تفکر توحیدی نه تنها علم از دین جداست نیست بلکه برای تکامل و رشد بیشتر خود دست نیاز خود را بسوی دین و وحی دراز کرده و محتاج آن است.

10) تقویت ایمان و اراده برای انجام کارهای بزرگ و صبر در برابر ناملایمات و سختیهای زندگی

از آنجایی که خداوند بی منتها و نامحدود بوده و شکست در او معنا ندارد، در زندگی فرد مومن و معتقد به خداوند نیز محدودیت و شکست راهی ندارد و همه حوادث و رخدادهای زندگی فرد می تواند برای او خیر، ثواب و پیروزی رقم خورد.

نکته:
تمامی موارد دهگانه فوق می تواند در دو حوزه فردی و فرافردی (اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، اخلاقی و …) تاثیر گذار باشد.


تعداد صفحات : 36 | فرمت فایل : .ppt

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود