نقد و بررسی سکولاریسم
نقد و بررسی سکولاریسم
مفهوم سکولاریسم
واژه سکولار «Secular» از «Seculum» ـ به معناى قرن و سده ـ گرفته شده است .
در لغت به معنای دنیوی، عرفی، زمینی و یا آنچه متعلق به دنیا است، اطلاق میشود.
در اندیشه عرفی گرایی، مقوله دولت از دین جدا است و سکولاریسم، الگویی از زندگی و تنظیم مناسبات اجتماعی است که در آن تمشیت امور بر مبنای علم و عقلانیت ابزاری و بدون توجه به آموزههای وحیانی صورت میگیرد.
سکولاریسم این داعیه را طرح میکند که میتوان جهان را به طور کامل و تنها با استفاده از خود جهان شناخت، این در حالی است که معتقدین به ایمان دینی بر این باورند که معنا و ارزش حقیقی زندگی تنها را رجوع به عامل متعالی و فوق مادی است.
درزبان عربى، ازاین واژه به «العلمانیه» تعبیر شده است. و گفته شده که از کلمه عالَم مشتق شده است.
قلمرو ابعاد سکولاریسم پژوهی
نقد و بررسی سکولاریسم
مقوله سکولاریسم در ایران را می توان در سه رهیافت جامعه شناختی، فلسفی ـ کلامی و فقهی ـ حقوقی صورت بندی و مطالعه کرد.
اصول و مبانی سیاست سکولار
نقد و بررسی سکولاریسم
الف: مادی گرایی
علم سیاست و به طور کلی علوم انسانی غربی در بستر سکولاریسم نشو و نما یافته است. سکولاریسم در واقع واکنشی در برابر مسیحیت تحریف شده و تحولات قرون وسطا بود.
عملکرد ناصواب کلیسا، فقدان توان پاسخگویی به شبهات تعارض علم و عقل با دین، و تباهی سازمان کلیسا از عواملی به شمار میروند که به رشد سکولاریسم کمک کرده است.
نقد و بررسی سکولاریسم
در ارزیابی اندیشه سکولار
1. در اندیشه سکولار، اصولاً یا اعتقاد به خداوند وجود ندارد و عملاً الحاد و بیدینی حاکم است و یا اگر اعتقاد به خدا وجود دارد در حوزه صرفا فردی قرار دارد .
2. آیین مسیحیت به علت وقوع تحریف و اشتمال بر گزارههایی حاکی از تقسیم کار میان قیصر و ارباب کلیسا، بستر مساعدی برای رشد سکولاریسم به شمار میرود. در حالی که اندیشه اسلامی به علت جامعیت و مصونیت از تحریف و ایجاد ارتباطی منطقی میان دنیا و آخرت، اسلام سرزمین مساعدی برای رشد بذر سکولاریسم نیست.
نقد و بررسی سکولاریسم
در ارزیابی اندیشه سکولار
3. اگرچه بانیان اندیشه سکولار، مدعی آزادی فکر و اندیشهاند
جوامعی که اینک پذیرای سکولاریسم شدهاند، شاهد استبداد اندیشهای خاص هستند. در این جوامع، دین به عنوان یک اندیشه جایگاهی ندارد و غرب آن را در عرصه جامعه و محیطهای آموزشی و فرهنگی تحمل نمیکند.
. ر. ک: دفتر تحقیقات اسلامى؛ مجله اسلام و غرب، شماره 7 و 8 و 9؛ بهویژه ر. ک: مصاحبه با میشل روکار نخستوزیر پیشین فرانسه در شماره 9، ص 69.
نقد و بررسی سکولاریسم
ب: اومانیسم
یکی از مبانی اساسی سکولاریسم در اندیشه غربی اومانیسم است.
در اندیشه اومانیسم، انسان مدار ارزش است: فَقَالَ اَنَا رَبُّکُمُ الاَْعْلی . نازعات 79، 24.
نقد و بررسی سکولاریسم
در ارزیابی اندیشه اومانیسم توجه به چند نکته ضروری است:
1. شعاع دریافت عقل و علم بشری محدود است.
2. روح اندیشه اومانیسم استیلاجویی است.
دیدگاههایی چون نظم نوین جهانی، اروپا محوری، برخورد تمدن ها و غیر آن، همه ریشه در روحیه برتری طلبی غربی دارد و شعارهایی چون حقوق بشر، دمکراسی و آزادی، شعارهای واقعی نیستند و برای آنها تعاریف خاصی وجود دارد.
براى آگاهى بیشتر ر. ک: تفسیر المیزان، ذیل آیه 200 سوره آل عمران.
نقد و بررسی سکولاریسم
در ارزیابی اندیشه اومانیسم توجه به چند نکته ضروری است:
3. اومانیسم و اصالت انسان، حرکتی احساسی در قبال مواضع کلیسا درباره انسان در قرون وسطا است و فاقد استدلال و قدرت تبیین مدعای خود میباشد؛ برخلاف اندیشه خدامحوری که از دیرزمان استدلالهای فلسفی، کلامی و عرفانی بر آن اقامه شده است.
نقد و بررسی سکولاریسم
ج: لیبرالیسم
لیبرال در لغت به معنای «آزادیخواه» است.
لیبرالیسم به عنوان یک ایدئولوژی در قرن نوزدهم مطرح شد
یکی از شاخصههای لیبرالیسم در حوزه اقتصاد را عدم دخالت دولت در تنظیم بازار ذکر میکنند که نتیجه آن پیدایش نظام سرمایهداری است.
دومین ویژگی لیبرالیسم فردگرایی Individualism است. یعنی فرد و حقوق وی مقدم بر هر امری است و فلسفه وجودی حکومت ایجاد امنیت در راستای برخورداری فرد از حقوق خویش است.
سومین ویژگی لیبرالیسم آن است که به لحاظ فلسفه اخلاق پیرو مکتب سودانگاری است؛ یعنی انسان در پی نفع فردی خویش است و هر فردی داور تشخیص خود است.
نقد و بررسی سکولاریسم
نقد و ارزیابی
1. در اندیشه سیاسی اسلام، آزادی ارزش مطلق نیست. در اسلام اصالت کمال انسان در سایه قرب الهی مطرح است.
2. لیبرالیسیم بر انسانشناسی مادهگرایانه استوار است. و در نتیجه روح و نیازهای معنوی وی را نادیده میگیرد.
3. دولت در اندیشه لیبرالی به دنبال ایجاد نظم و امنیت است.
در اندیشه اسلامی، دولت فضیلتمدار است؛ یعنی علاوه بر ایجاد نظم و امنیت درصدد رشد و تعالی اخلاق و معنویت افراد جامعه است و حافظ حدود الهی است: تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ فَلاَ تَعْتَدوهَا. بقره 2، 229.
4. یکی از آثار لیبرالیسم «تساهل و تسامح» است، که در اندیشه اسلامی حد و مرز خاصی دارد.
نقد و بررسی سکولاریسم
سیر تحول عرفی گرایی
نقد و بررسی سکولاریسم
الف: عرفی گرایی در غرب
تامل در منحنی روند تحولاتی که در غرب و هم زمان با آغاز رنسانس به وقوع پیوست، نشان داد که از سال 1500 تا 1800 و طی سه سده به تدریج از قلمرو دین مسیحیت کاسته و علم و عقلانیت ابزاری جایگزین آن گردید.
نقد و بررسی سکولاریسم
ب: عرفی گرایی در ایران
در ایران روند تحولات عرفی گرایی به آغاز حمله روس ها به ایران در عصر فتحعلیشاه باز میگردد. هم زمان با مشروطه این جریان لایه هایی از حاکمیت سیاسی را به دست گرفت.
نظام جمهورى اسلامى ایران به مثابه رژیمى حقوقى ـ سیاسى بر پایه نظریه «ولایت فقیه»، با طرح نگاهى جدید، اندیشه و رفتار حاکم بر غرب را با چالش مواجه کرد
دو اندیشه سکولار و اسلام دارای دو نظام معنایی متفاوت اند.
اندیشه اسلامی با کلیت جریان سکولار در موارد ذیل دارای افتراق است: خدامحوری، نگاه جامع و سیستمی به دین اسلام، حجیت انحصاری و ابزاری خرد یا عدم کفایت عقل و خرد بشری در تعیین اهداف و نیل به سعادت، انسانشناسی سکولار و غریزه محور یا انسانشناسی دینی و فطرتمحور، تفکر تجربهگرای سکولار یا تفکر اصولی مبتنی بر اجتهاد، تجربه حسی و عقلانیت، ثبات ارزشهای اخلاقی و حسن و قبح ذاتی و عقلی آنها یا نسبیت ارزشهای اخلاقی که آن را نسبت به افراد و موقعیتهای متفاوت سیال و تغییرپذیر میداند و تساهل مطلق اخلاقی را تجویز و ملاک درستی و نادرستی امور اخلاقی را عرف و عقل جمعی میداند.
نقد و بررسی سکولاریسم
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
پایان فصل اول
فصل دوم
دموکراسی و مردم سالاری دینی
دموکراسی و مردم سالاری دینی
دموکراسی و مردم سالاری دینی
دموکراسی و مردم سالاری دینی
دموکراسی و مردم سالاری دینی
الف: حکومت دینی
حکومت قدرت سازمان یافته در جامعه است که متشکل از سه نهاد اساسی است و در راستای ایجاد امنیت، تامین معیشت و ایجاد زمینه برای رشد و تعالی مردم تلاش میکند.
حکومت دینی حکومتی است که مرجعیت دین را در تمامی ابعاد پذیرا باشد.
دموکراسی و مردم سالاری دینی
ب: مشروعیت
مشروعیت معادل واژه Legitimacy و بیانگر توجیه عقلانی اعمال حاکمیت از سوی گروهی و پذیرش آن از سوی شهروندان است در فلسفه سیاسی مشروعیت به معنای «حقانیت» به کار میرود. مشروعیت نقطه مقابل غصب Usurpation است.
در اندیشه اسلامی حاکمیت از آن خداوند است و طبیعی است بر اساس این اصل هیچ انسانی حق حاکمیت بر دیگری ندارد.
دموکراسی و مردم سالاری دینی
در اصل پنجاه و ششم قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز آمده است: «حاکمیت مطلق بر جهان و انسان از آنِ خداست و هم او، انسان را بر سرنوشت خویش حاکم ساخته است. هیچ کس نمی تواند این حق الهی را از انسان سلب کند یا در خدمت منافع یا گروه خاصی قرار دهد و ملت این حق خداداد را از طرقی که در اصول بعد میآید، اعمال میکند.»
امام خمینی از لحاظ نظری قایل به ولایت فقیه و مشروعیت الهی حکومت بود، اما برای آرای مردم نیز در مرحله عمل و عینیت جامعه، که کارآمدی نظام و تحکیم پایههای حکومت و ولایت فقیه را در پی دارد، نقش بسزایی قایل بود. چنان که میفرمود: «بر حسب حق شرعی و حق قانونی ناشی از آراء اکثریت قاطع قریب به اتفاق ملت ایران که طی اجتماعات عظیم و تظاهرات وسیع و متعدد در سراسر ایران که نسبت به جنبش ابراز شده… جناب عالی (رئیس دولت موقت) را مامور تشکیل دولت موقت مینمایم.» . صحیفه نور، ج 3، ص 228ـ 229.
دموکراسی و مردم سالاری دینی
دموکراسی و مردم سالاری دینی
ج: اسلام و ساختار سیاسی
ساختار سیاسی و طراحی نظامات اجتماعی در جامعه بر مبنای دو الگوی فکری دینی و سکولار قابل تصور است. سکولارها اولا در رویکردی تئوریک مدعیاند. ساختار امری مرتبط به دانش علوم اجتماعی است و شان فقه و سیاست اسلامی پرداختن به امور فردی است و این امور را باید از دانش سکولار گرفت.“. محمد مجتهد شبستری، نقدى بر قرائت رسمى از دین، ص: 21.
ساختار امری مرتبط به دانش علوم اجتماعی است و شان فقه و سیاست اسلامی پرداختن به امور فردی است و این امور را باید از دانش سکولار گرفت." . محمد مجتهد شبستری، نقدى بر قرائت رسمى از دین، ص: 21.
دموکراسی و مردم سالاری دینی
ثانیا ادعای دیگر عرفی گران آن است که ساختار و مولفه های سکولاریسم را تنها برای جامعه کارآمد میدانند.
در این باره میتوان به سه دیدگاه اشاره کرد:
دموکراسی و مردم سالاری دینی
الف. قلمرو حداقلی: سکولارها اسلام را فاقد نظامهای سیاسی، اقتصادی و حقوقی بر آمده از فقه که در همه عصرها بتوان با آنها زندگی کرد میدانند. . محمد مجتهد شبسترى، نقدی بر قرائت رسمی از دین، ص:12.
در ارزیابی نظریه حداقلی باید گفت :
اول؛ واقعیت آن است که رسالت دین سامان دهى رفتارهاى دنیوى و اخروی هست.
دوم؛ ادلّهای که بر ضرورت فرستادن انبیا و نزول کتابهای آسمانی دلالت دارد و خِرَد بشری را به تنهایی برای رهبری انسان به مقصود و مقصد نهایی کافی نمیداند.
سوم؛ وجود آیات و روایتهای فراوان در مجامع روایی که بر تشریع در حوزههای گوناگون مرتبط به زندگی بشر دلالت دارد.
دموکراسی و مردم سالاری دینی
ب: نظریه حداکثری:
این دیدگاه مدعی وسعت قلمرو تشریع است به گونهای که هر واقعه و عملی، در چارچوب یکی از احکام پنجگانه تکلیفی (وجوب، استحباب، اباحه، کراهت و حرمت) است.
دموکراسی و مردم سالاری دینی
ج: صبغه ارزشی رفتار و عمل انسانی:
صبغه ارزشی داشتن رفتار و عمل انسانی اندیشهای اعتدالی است که راهی میانه را میپیماید.
این دیدگاه نظریه شمول، را اندیشهای افراطی دانسته و نظریه انحصار حوزهشریعت به اخلاق فردی و عبادات را نیز اندیشهای باطل میداند.
الگوی ساختار سیاسی حکومت
در اسلام حکومت ایده آل وقتى عینیت مى یابد که پیامبر یا امام معصوم در راس حکومت قرار گیرد. از نظر اسلام حکومت داراى شکل و ساختار خاصى نیست. مى تواند از ساختار و شکلى برخوردار باشد که متناسب با ظرفیت هاى کوچک جامعه چند خانواده اى باشد و هم مى تواند از چنان وسعت و گستره اى برخوردار باشد که همه ظرفیت هاى جامعه یک میلیاردى بلکه جامعه جهانى را پوشش دهد.
. محمد تقی مصباح، نظریه سیاسى اسلام، ج 2، ص: 114.
دموکراسی و مردم سالاری دینی
مردم سالاری دینی: الگوی اسلامی ساختار حکومت
نظریه مردم سالاری دینی نظیر هر نظریه سیاسى دیگری از سویى جنبه سلبى و نقد داشت و از سوى دیگر جنبه ایجابی و تبیین. بن بست هاى تئوریک اندیشه غربى و دمکراسى، بن بست عملى در کاربست نظریه دمکراسى، بحران معنویت و دین که قرن بیست و یکم، زمینههای سلبی بود که موجب طرح مردم سالاری دینی بود. تیموتی سیسمیک، اسلام و دموکراسی، شعبانعلی بهرامپور و حسن محدثی (تهران: نی، 1379) ص18.
مردم سالارى دینى اشاره به مدلى از حکومت است که بر مشروعیت الهى و مقبولیت مردمى استوار بوده و حاکم در چارچوب مقررات الهى، حق مدارى، خدمت محورى و ایجاد بسترى براى رشد و تعالى مادى و معنوى ایفاى نقش مى کند.
دموکراسی و مردم سالاری دینی
محورهای مهم مردم سالاری:
دموکراسی و مردم سالاری دینی
دموکراسی و مردم سالاری دینی
1. دمکراسى به مثابه ارزش و فلسفه زندگی: تیموتی سیسمیک، اسلام و دموکراسی، شعبانعلی بهرامپور و حسن محدثی(تهران : نی، 1379) ص20. عبارت است از شکلى از حکومت که مطابق با اصول حاکمیّت مردم، برابرى سیاسى، مشورت با همه مردم و حکومت اکثریت سامان یافته است.». آستین رنی، حکومت : آشنایی با سیاست(تهران : مرکز نشر دانشگاهی، 1378)
2. دمکراسى به مثابه روش: دمکراسى ساز و کارى از نظام سیاسى است که بدان وسیله، حکومت هاى نامطلوب از مسند قدرت برکنار می شوند. . کارل پوپر، درس های این قرن، ترجمه علی پایا (تهران : طرح نو، 1367) ص : 119.
3. دمکراسى به مثابه شکل حکومت
دمکراسى، مشارکت مردمى در تصمیمات سیاسى است و ایدئولوژى و شیوه در آن مطرح نیست.
دمکراسی؛ مدل سکولار حکومت
دموکراسی و مردم سالاری دینی
نسبى گرایى را میتوان از شاخصهای دمکراسى برشمرد که به حقایقى ثابت و مطلق، به ویژه در امر قانون گذارى، ایمان ندارد.
نسبی گرایی در دو عرصه:
الف) تنوع و چندگانگى عقاید (پلورالیسم دینى)؛
ب) چندگانگى گرایش هاى سیاسى (پلورالیسم سیاسى).
مشروعیت مردمى دومین شاخص دموکراسی است که بر «اومانیسم» متکى است.
نقد و ارزیابی:
اولا: مشروعیت دمکراسى ناشی از حاکمیت سرمایه است؛
دوم: این که در دمکراسى حاکمیت نخبگان و نه مردم است.
دمکراسی
دموکراسی و مردم سالاری دینی
برابرى سومین شاخص دموکراسی است. حق برابرى شهروندان در سه محور برابری سیاسی، برابری حقوقی و برابری اجتماعی تبلور می یابد
در ارزیابی این مبنا میتوان گفت: سرشت نظام سرمایه دارى در نابرابرى نهفته است.
آزادى چهارمین ویژگی دموکراسی است.
موریس دورژه درباره چارچوب آزادى در دمکراسى می نویسد:
"آیا با اعطاى آزادى به دشمنان آزادى، به آنها اجازه داده نمی شود که آزادى را در هم بکوبند؟
دمکراسی
دموکراسی و مردم سالاری دینی
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
پایان فصل دوم
فصل سوم
حقوق متقابل حکومت و مردم
حقوق متقابل حکومت و مردم
در نظام اسلامی، «حقوق متقابل حکومت و مردم» از اهمیت ویژه اى برخوردار است.
از نگاه حضرت امیرالمومنین (علیهالسلام)
حقوق متقابل حکومت و مردم
حقوق متقابل حکومت و مردم
«وظایف دولت» عبارت از کارهایى است که دولت در جهت نیل به اهداف حکومت انجام مىدهد. و چون دولت در راستاى انجام وظایف خویش نیازمند «اختیارات» است با توجّه به وظایف دولت، اختیارات حکومت نیز تعیین مىشود. هرگاه دولت وظایف خویش را به درستى انجام دهد نتیجه عملش عاید مردم مىشود و این نتایج همان حقوقى است که مردم بر دولت دارند و باید آن را مطالبه کنند.
روشنگری در باره «وظیفه دولت» موجب روشن شدن «حق مردم» مىشود و هرگاه «حق دولت» ثابت گردد «وظیفه مردم» نیز معلوم مىشود.
مبنای وظایف و اختیارات حکومت
حقوق متقابل حکومت و مردم
حقوق متقابل حکومت و مردم
حق، در فقه و حقوق ، امتیاز و گونه ای سلطه است که دارنده آن، بر طرف دیگر ایجاب تعهد می کند. حق همواره منشا تکلیف است. بدین ترتیب «حق و تکلیف» با یکدیگر نسبت متقابل دارند که از آن به «رابطه تضایف» یاد مىشود.
بین «حق و تکلیف» حداقل از دو جهتْ رابطه تضایف یا تلازم وجود دارد
فَالْحَقُّ اوسَعُ الاَشیاءِ فى التَّواصُفِ وَ اَضیَقُهَا فى التَّناصُفِ؛ لایَجْرى لِاَحَدٍ الّا جَرى عَلَیْهِ وَ لا یَجْرِى عَلَیْهِ الاّ جَرَى لَهُ…؛ علیه هیچ فردى حقى ثابت نمىشود، مگر این که به نفع او حقى ثابت مىشود.
ارتباط بین حق و تکلیف
حقوق متقابل حکومت و مردم
«حقوق» به عنوان یک سلسله مفاهیم اعتبارى، قابل جعل و قرارداد است.
امام امیرالمومنین(علیهالسلام) درباره این حق مىفرماید: ثُمَّ جَعَلَ سُبحانَهُ مِن حُقوقِهِ حُقوقا افْتَرَضَها لِبَعضِ النّاسِ عَلى بعضٍ …» پس خداوند سبحان از جمله حقوق خود حقوقى براى بعض مردم بر بعض دیگر، واجب فرموده است و بزرگترین حقهایى که خداوند سبحان واجب گردانیده، حق والى بر رعیّت و حق رعیّت بر والى است. منشا این حقِ قانونى یا تشریعى، همان مالکیت حقیقى خدا نسبت به همه موجودات است.
حق خداوند
منشا و راه دریافت حق
منشا و راه دریافت حق
حقوق متقابل حکومت و مردم
حقوق متقابل حکومت و مردم
منشا و دریافت حق
منظور ما از «حق» در اینجا همان چیزى است که همه مردم عاقل با «عقل» و فطرت خویش آن را درک مىکنند؛ مانند: گرفتن حق مظلوم از ظالم یا دادن اجرت کارگر. گاه از این امر به حقوق فطری و طبیعی یاد میشود.
عقل:
حقوق متقابل حکومت و مردم
منشا و دریافت حق
حقوقى که «دین» آنها را بیان مىدارد. براى مثال، از طریق وحى الهى مىفهمیم که خدا بر مردم حقوقى دارد که باید در جامعه مورد احترام و پذیرش باشد.
وحی:
حقوق متقابل حکومت و مردم
منشا و دریافت حق
خواه این قانون، مستند به شرع باشد یا به وضع عُقلا، مانند حقوق خانواده و کارگر و کارفرما و حقوق ناشی از انواع عقود و معاملات و غیره، که حقوق متبادل میان مردم و حکومت ها از همین قبیل است.
از دیدگاه اسلام، مصالح تکوینى و امور واقعى پشتوانه قوانین تشریعى است.
«حقوق دولت و مردم» بر یکدیگر، و تکالیف آنان نسبت به یکدیگر هم بر اساس مصالح واقعى و نفسالامرى استوار است.
حق قراردادی:
حقوق حاکم نسبت به مردم
حقوق متقابل حکومت و مردم
حقوق متقابل حکومت و مردم
حقوق حاکم نسبت به مردم
امیرالمومنین(علیهالسلام) نیز به عنوان یک «شهروند» حق بیشترى بر مردم ندارد؛ امّا آن حضرت داراى شخصیت دیگرى به عنوان «شخصیت حقوقى» است که عنوان «حاکم اسلامى» است. حقوقى که در این خطبه بیان شده است نه به عنوان «شخصیت حقیقى» بلکه به عنوان «شخصیت حقوقىِ» آن بزرگوار است و مردم نیز متقابلاً نسبت به حاکم اسلامى داراى حقوقى هستند.
حضرت میفرماید: اَمَّا بَعدُ فَقَدْ جَعَلَ اللّهُ سُبحانهُ لى علَیْکُمْ حَقّا بوِلایهِ اَمرِکُم.
حقوق متقابل حکومت و مردم
در میان حقوق، حق ولىّ یا حکومت از اهمیت بیشترى برخوردار است.
…و لَمْیُنادَ بِشَىْءٍ کَما نودِىَ بِالوِلایَهِ . بحارالانوار، ج 68، باب 27، حدیث 1؛.
از امام محمدباقر(علیهالسلام) نقل شده است که آن حضرت فرمود: اسلام بر پنج رکن بنا گشته است: نماز، زکات، روزه، حج، و ولایت. و به هیچ چیزى همانند ولایت فراخوانده نشده است.
ولایت امر امت
حقوق متقابل حکومت و مردم
«وَ اَمَّا حَقّى عَلَیْکُمْ فَالوَفاءُ بِالبَیعَهِ،…»
بیعت و همکارى مردم، زمینه عملى را براى انجام وظایف حاکم اسلامى فراهم مىسازد. این همان چیزى است که از آن به «مقبولیت» تعبیر مىشود.
وفاداری به حاکم اسلامی
حقوق متقابل حکومت و مردم
و النَّصیحَهُ فى المَشْهَدِ و المَغیبِ«مقبولیت»
خیرخواهی مردم نسبت به حاکم اسلامی
”و الاًجابه حین ادعوکم“؛ منظور از «دعوت» که در این خطبه آمده است «جهاد» است.
اطاعت
حقوق متقابل حکومت و مردم
حقوق مردم بر حاکم
برخى از حقوق مردم بر حاکم، «حقوق مادى» و برخى دیگر «حقوق معنوى» است.
حقوق متقابل حکومت و مردم
1. هدایت، رشد و تعالی معنوی؛ والنصحیه لکم (هدایت گرایی)
اولین حق مردم بر حاکم اسلامى «نصیحت» است ؛
2. تامین رفاه عمومى
”و توفیر فیئکم“ (فقرزدایی)؛ کمک به افزایش درآمدهاى عمومى و پیشرفت اقتصادى حق دوم مردم بر حاکم اسلامى است.
3. تامین آموزش و پرورش همگانى
امیر مو منان(علیه السلام) در بیان حقوق ملت بر دولت نخست چهار حق اساسی را برمی شمرد:
حقوق متقابل حکومت و مردم
4. و تادیبکم کیما تعملوا (قانون گرایی)
در نهایت حضرت «تادیب» را یکى دیگر از وظایف حاکم اسلامى برمىشمارند. منظور از «تادیب» همان «تزکیه» است و آن عبارت است از: «نظارت بر رفتار مردم».
5. عدالت خواهى، ظلم ستیزى و مبارزه با تبعیض
حضرت ظلم گریزى خویش را به تصویر کشیده، مى فرماید: سوگند به خدا، اگر شب را تا به صبح به روى خار بگذرانم و مرا در غلها به بند بکشند
، برایم از آن بهتر است که خدا و رسول را در قیامت ملاقات کنم در حالى که بر بعض از بندگان ستم کرده، چیزى از مال دنیا غصب کرده باشم.
امیر مو منان(علیه السلام) در بیان حقوق ملت بر دولت نخست چهار حق اساسی را برمی شمرد:
حقوق متقابل حکومت و مردم
6. قاطعیت در اجراى احکام الهى نسبت به متخلفان
7. گزینش کارگزاران بر اساس لیاقتها
8. نظارت بر کارگزاران
امیر مو منان(علیه السلام) در بیان حقوق ملت بر دولت نخست چهار حق اساسی را برمی شمرد:
نتایج احترام به حقوق متقابل حاکم و مردم
حقوق متقابل حکومت و مردم
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
پایان فصل
فصل
حکومت پیامبر و ائمه اطهار علیهم السلام
حکومت پیامبر و ائمه اطهار
فَلَوْ اَنَّ اَحَدا صامَ نَهارَهُ وَ قامَ لَیْلَهُ وَ حَجَّ دَهْرَهُ وَ اَنْفَقَ جَمِیعَ مَالِهُ وَ لَمْ یَکُنْ ذَلِکَ بِوِلاَیَهِ وَلِی اللَّهِ لَمْ یَقْبَلِ اللَّهُ مِنْهُ؛
. وسایل الشیعه، ج 1، ص 119.
اگر فردی روزها را به روزه و شبها را به نماز و روزگارش را در حج به سر برد و تمامی اموالش را انفاق کند، اما در تحت ولایت ولی خدا نباشد خداوند از او نمیپذیرد. (امام صادق علیهالسلام)
حکومت پیامبر و ائمه اطهار
نبوت و حکومت
نبوت و حکومت
حکومت پیامبر و ائمه اطهار
حکومت پیامبر و ائمه اطهار
الف) پیامبران ابراهیمی و حکومت:
قرآن کریم درباره حضرت ابراهیم(علیهالسلام) میفرماید: فَقَدْ اتَیْنا الَ اِبْرَاهیمَ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَهَ وَ اتَیْنَاهُمْ مُلْکا عَظِیما . نساء 4، 54.
ب) بنی اسرائیل حضرت موسی علیه السلام:
وَ اِذْ قَالَ مُوسَی لِقوْمِهِ یَا قَوْمِ اذْکُرُوا نِعْمَهَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ اِذْ جَعَلَ فِیکُمْ اَنْبِیَاءَ وَ جَعَلَکُمْ مُلُوکا . مائده 5، 20.
یَا دَاوُودُ اِنَّا جَعَلْنَاکَ خَلِیفَهً فِی الاَْرْضِ فَاحْکُمْ بَیْنَ النَّاسِ بِالْعَدْل . ص 38، 26.
وَ کَذَلِکَ مَکَّنَّا لِیُوسُفَ فِی الاَْرْضِ . یوسف 12، 56.
آیاتی که به تشکیل حکومت از سوی پیامبری خاص اشاره شده:
حکومت پیامبر و ائمه اطهار
پیامبر در راستای تحقق بخشیدن به زعامت سیاسی حکومت تشکیل داد. فرمانروایانی را برای مناطق تعیین کرد. غزواتی انجام داد. پیمانهای دفاعی و نظامی امضا کرد. نمایندگان وسفیرانی به نزد پادشاهان و مناطق دیگر اعزام کرد. فتنهگران را سرکوب و امنیت را برقرار ساخت
پیامبر اسلام و منصب حکومت
حکومت پیامبر و ائمه اطهار
بنا به عقیده شیعه ولایت و حکومت پس از پیامبر اکرم(صلىاللهعلیهوآله) حق ائمه اطهار(علیهمالسلام) است. امامت در امتداد نبوت قرار داشته و امام به جز وحی، همه شئون و وظایف پیامر را دارا است؛ یعنی علاوه بر تبیین و تفسیر دین و بیان احکام، مجری احکام خداوند و رهبر سیاسی جامعه میباشد.
اَطیِعُوا اللَّهَ وَ اَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ اُولِی الاَْمْرِ مِنْکُمْ. نساء 4، 59.
امامت و حکومت
حکومت پیامبر و ائمه اطهار
کسانی شان پیامبر را صرفا ابلاغ پیام و تبلیغ دین میدانند. این ادعا نخستین بار از سوی یک نویسنده مصری ارایه شد. وی درتایید ادعای خود به برخی آیات تمسک جست .
ارزیابی نظریه تفکیک دین از حکومت
مَا عَلَی الرَّسُولِ اِلاَّ الْبَلاَغَ . مائده 5، 99.
اِنَّمَا اَنْتَ مُذَکِّرٍ. لَسْتَ عَلَیْهِمْ بِمُصَیْطِرٍ . غاشیه 88، 21 ـ 22.
اِنَّمَا اَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍهادٍ . رعد 13، 7.
ارزیابی نظریه تفکیک دین از حکومت
ارزیابی نظریه تفکیک دین از حکومت
حکومت پیامبر و ائمه اطهار
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته