مقدمه:
سکولاریسم (به فرانسوی: sécularisme) عقیده ای است، مبنی بر جدا شدن نهادهای حکومت و کسانی که بر مسند دولت می نشینند، از نهادهای مذهبی و مقام های مذهبی. این تفکر به صورت کلی ریشه در عصر روشنگری در اروپا دارد. مفاهیمی مانند جدایی دین از سیاست، جدایی کلیسا و حکومت در آمریکا، و لائیسیته در فرانسه بر پایه سکولاریسم بنا شده اند.
اهداف و استدلال ها برای قبول سکولاریسم بسیار گسترده اند. در لائیسیته اروپایی بحث گردیده که سکولاریسم یک جنبش به سوی مدرنیته و دور شدن از ارزش های دینی است. برخی استدلال می کنند که سکولاریسم در آمریکا بیشتر به حفظ دین از حکومت پرداخته و در زمینه اجتماعی کم کار تر بوده است. سکولاریسم را اولین شاخصه دوره مدرنیته خوانده اند. در میان کشورها جنبش های سیاسی گوناگون سکولاریسم را به دلایل مختلف پشتیبانی می کنند.
واژه سکولاریسم برای اولین بار توسط نویسندهٔ بریتانیایی، جورج هالی اوک در سال ۱۸۴۶ استفاده شد. هر چند این اصطلاح تازه بود، ولی مفهوم کلی آزادی که سکولاریسم بر پایه آن بنا شده بود، در طول تاریخ وجود داشته است. ایده های اولیه سکولار می توان در آثار ابن رشد (اورئوس) پیدا کرد. وی و پیروان مکتب اوروئسیسم معتقد به جدایی دین از فلسفه بودند. هالی اوک این ایده جدایی اجتماع از دین را بدون تلاش برای انتقاد عقاید دینی مطرح کرد. هالی اوک یک ندانم گرا بود و به نظر خودش سکولاریسم برهانی علیه مسیحیت محسوب نمی شد، بلکه مستقل بود. سکولاریسم تنها به این نکته می پردازد که راه روشن در حقیقت سکولار است. دانستنی های سکولار به طور روشن در همین زندگی پیدا می شوند و می توانند در همین زندگی آزمون شوند.
تعریف
از آن جا که اصطلاح سکولاریسم در موارد مختلفی استفاده می شود، معنی دقیق آن بر اساس نوع کاربرد متفاوت است. دیدگاه سکولاریسم بر این پایه بنا شده است که زندگی با در نظر گرفتن ارزش ها پسندیده است و دنیا را با استفاده از دلیل و منطق، بدون استفاده از تعاریفی مانند خدا یا خدایان و یا هر نیروی ماورای طبیعی دیگری، بهتر می توان توضیح داد.به عبارت بهتر هر کسی دین خود را فقط در خانه خود نگه داشته باشد و حق ندارد دین خود را در جامعه تبلیغ کند . یکی از علل برخورد جوامع سکولاریسم با حجاب این است که آنان حجاب را مظهر تبلیغ دین اسلام در یک حکومت سکولاریستی میدانند.
در حکومت معنی سکولاریسم، عدم دخالت باورهای مذهبی در امر حکومت و برتری دادن اصول حقوق بشر بر سایر ارزش های متصور هر گروه و دسته ای است.
در مفاهیم جامعه شناسی، سکولاریسم به هر موقعیتی که در آن، جامعه مفاهیم مذهبی را در تصمیم گیری های خود کم تر دخالت دهد و یا این مفاهیم، کم تر موجب بروز اختلاف و یا درگیری گردد اطلاق می گردد.
واژهٔ سکولار در زبان لاتین به معنای "این جهانی"، "دنیوی"، "گیتیانه" و متضاد با "دینی" یا "روحانی" است. امروزه وقتی از سکولاریسم به عنوان یک آموزه (دکترین) سخن می گویند، معمولاً مقصود هر فلسفه ایست که اخلاق را بدون ارجاع به جزمیات (دُگم های) دینی بنا می کند و در پی ارتقای علوم و فنون بشری است.
برنارد لوئیس مفهوم سکولاریسم را چنین شرح می دهد:
واژه سکولاریسم نخست در میانه قرن نوزدهم در زبان انگلیسی به کار رفته است، و اصولاً بار ایدئولوژیک داشته است. در کاربرد نخستین آن، بر آموزه ای دلالت می کرد که مطابق آن اخلاقیات باید مبتنی بر ملاحظات اخلاقی و معطوف به سعادت دنیوی انسان باشد، و ملاحظات مربوط به خدا و حیات اخروی را باید کنار نهاد. بعداً، "سکولاریسم" را به این معنای گسترده تر به کار بردند که موسسات عمومی، به ویژه آموزش عمومی، باید سکولار باشد و نه دینی. در قرن بیستم، این واژه معنای وسیع تری یافت، که از معانی قدیم و جدید واژه سکولار نشات گرفته بود. امروزه آن را اغلب همراه با "جدایی" نهادهای دینی و دولتی به کار می برند، که تقریباً معادل با واژهٔ فرانسوی laicisme است که در دیگر زبان ها هم وارد شده، اما هنوز در زبان انگلیسی استعمال نمی شود.
استدلال های موافقان و مخالفان سکولاریسم
موافقین سکولاریسم بر این باورند که گرایش به سمت سکولاریسم و به دنبال آن دوری از دین در دولت های سکولار، نتیجه اجتناب ناپذیر عصر روشنگری است، که در آن گرایش عمومی جامعه به سوی علم و خرد سوق پیدا کرد و از دین دورتر شد.
از طرف دیگر، مخالفین سکولاریسم با این باورند که یک دولت سکولار، خود مشکلات زیادی را معرفی می کند، بدون آنکه بتواند راه حلی برای مشکلات اصلی، مانند آزادی عقاید فردی و مذهبی ارائه دهد. برای مثال، اگر چه قانون های اساسی کشورهای دانمارک، فنلاند، نروژ، و ایسلند رابطه میان حکومت و دین (کلیسا) را به رسمیت می شناسند، با این وجود این کشورها آزادتر از بسیاری از کشورهای سکولار محسوب می شوند. ایسلند در میان اولین کشورهایی است که حق سقط جنین را به رسمیت شناخت (در نیمه اول قرن ۲۰) و یا اینکه دولت فنلاند برای احداث مساجد بودجه دولتی در نظر می گیرد.
عبدالکریم سروش سکولاریسم را به طور کلی به دو دسته تقسیم کرده است، "سکولاریسم سیاسی" و "سکولاریسم فلسفی" و آن ها را تشریح کرده است: سکولاریسم سیاسی یا حکومت فرادینی: سکولاریسم سیاسی یعنی انسان، نهاد دین را از نهاد دولت جدا کند و حکومت نسبت به تمام فرقه ها و مذاهب نگاهی یکسان داشته باشد و تکثر آنها را به رسمیت بشناسد و نسبت به همه آنها بی طرف باشد. وی سکولاریسم سیاسی را به معنای جدا کردن حکومت از دین می داند و نه جدا کردن دین از سیاست." به گفته او، اگرچه یک معنی سکولاریسم نفی دخالت روحانیت در امور تعریف می شود ولی این به معنی نفی دخالت دین نیست. با سکولاریسم سیاسی فرا دینی کسی هم که مومن است، خاطر جمع می شود که دین و ایمانش محفوظ خواهد ماند و حکومت به اعتقاد و عمل او تعرضی نخواهد کرد. وی معتقد است با آمدن دموکراسی و سکولاریسم سیاسی، به دین و به عمل دینداران لطمه ای نخواهد خورد.که از طرف دیگر با آمدن دینداران دموکرات، مشی سیاسی غیردینداران هم آسیبی نخواهد دید؛ یعنی همزیستی مسالمت آمیزی در سایه یک نظام دموکراتیک تحقق خواهد یافت. "سکولاریسم دیگری داریم با نام سکولاریسم فلسفی که معادل با بی دینی و بی اعتقادی به دیانت است و نوعی ماتریالیسم(ماده گرایی) است. این نوع سکولاریسم با اندیشه دینی غیر قابل جمع است.
نقد سکولاریسم از دیدگاه قرآن
سکولاریسم به معناى مخالفت با شرعیات و مطالب دینى، روح دنیادارى، طرفدارى از اصول دنیوى و عرفى است و سکولاریست به معناى شخصى است که مخالف با تعلیم شرعیات و مطالب دینى و طرفدار اصول دنیوى و عرفى باشد.
محققان غربى و عالمان اسلامى، در تحلیل و بررسى پدیده سکولاریسم و علل و عوامل ظهور آن، به نکات مختلفى اشاره کردهاند. از جمله خاطر نشان نمودهاند که زمینههاى مختلفى همچون عملکرد ناصحیح متولیان دستگاه کلیسا، برخى محتویات ضعیف موجود در متون اناجیل متعدد، شیفتگى مردم به دنیا بر اثر مشاهده ناگهانى رشد علم و صنعت، القاى مباحث ناپخته علوم معرفتى و نظرى از سوى برخى از فیلسوفان درباره انسان و جهان هستى و… هر یک به نوبه خود موجب تشدید تفکرات دنیامآبانه و بشرىگرایانه در انسان مغرب زمین شد و متعاقب آن، منجرّ به حذف دین از متن جامعه و اجتماع گردید و دین تابع سلیقه وذوق و احساس شخصى افراد شد (privatization). حال، پرسش این است که آیا این فرآیند، در دنیاى اسلام نیز جایگاه دارد یا خیر؟ و آیا مىتوان در آموزههاى دینى، بسترى مناسب براى این نوع نگرش به دست آورد؟ آیات قرآن کریم در این زمینه چه پاسخى دارد؟ ما در پاسخ به این پرسش ها، نخست نوع نگرش به انسان را با توجه به آیات قرآنى، بررسى مىکنیم و آن گاه نظرى به نوع نگرش قرآن به زندگى اجتماعى انسان مىافکنیم تا معلوم شود که مفاهیم اسلامى و قرآنى تنها به امور فردى و شخصى اختصاص دارد یا مسائل اجتماعى را نیز شامل مىشود؟
واژه سکولاریسم
در فرهنگ آکسفورد(oxford advanced Learner"s dictionary P. 1062) معناى سکولاریسم چنین ارائه شده است:
تنظیم امور معاش از قبیل تعلیم و تربیت، سیاست، اخلاق و جنبههاى دیگرى که مربوط به انسان است، با توجه به دنیا و بدون توجه به خدا و آخرت.
معادل فارسى سکولاریسم
به نظر محققین، گرچه در زبان فارسى معادلهاى مختلفى همچون اعتقاد به دنیوى کردن دین، عرفى کردن دین و جداسازى دین از سیاست براى سکولاریسم ساخته شده است، اما مشکل معادلسازى بکلّى از میان نرفته است. برخى علت این امر را صِرف غربى بودن آن مىدانند.( غلامعلى حداد عادل، سکولاریسم یا جدایى دین از سیاست (سخنرانى)، نشریه مسجد، ش 5، ص 41).
برخى نیز علت آن را در روند ترکیب اندیشه سکولاریزم از ابعاد متنوع و متضاد دانستهاند.( برایان ویلسون، فرهنگ و دین، ص 127)
بهنظر مىرسد هر دو نظریه داراى اشکال است؛ زیرا هر چند خواستگاه سکولاریسم، اروپاست اما بعضى از معانى سکولاریسم همچون اندیشه تفکیک دین از سیاست و نظریه جدایى دین از دنیا، در جوامع اسلامى نیز وجود داشته است. بنابراین، درست نیست بگوییم ریشههاى سکولاریسم تنها در غرب است و بس. افزون بر آن، اندیشه عدم دخالت دین در حوزه سیاست با نظریه حذف دین متباین نیست، بلکه هر دو مراتب مختلف (شدید و ضعیف) یک حقیقت به نام روح دنیامدارىاند که گاهى در مفهوم تفکیک دین و سیاست، تبلور مىکند و گاهى در معناى طرد دین و ناعقلانى خواندن ماوراءالطبیعه بروز دارد.
جنبه هاى مختلف نگاه قرآن به انسان
مطالعه آیات قرآن کریم، به روشنى این موضوع را ثابت مىکند که هر گاه در قرآن، به پدیدهاى اشاره شده، تمام ابعاد آن، مورد بررسى واقع شده است؛ هم به جهات مادى و طبیعى آن توجه شده و هم به جهات معنوى و مرتبط بودن آن با ذات احدیت پرداخته شده است.انسانشناسى قرآنى، متفاوت از انسانشناسىاى است که مکاتب بشرى یا کتابهاى مقدس ارائه مىکنند. دقت در آیاتى که درباره انسان نازل شده است، این مدعا را به روشنى ثابت مىکند. اینک بخشى از نظریات قرآن را درباره انسان، بررسى و به دقت آنها را ارزیابى مىکنیم تا نوع نگرش قرآن به انسان را دریابیم.
1