تارا فایل

پاورپوینت روان درمانی پویشی بعد از فروید


درمان روان پویشی بعد از فروید
دکتر رضا برومند
دکترای تخصصی مشاوره خانواده
Reza.brmminab@yahoo.com

فهرست مطالب
بافت تاریخی روان پویشی
درمان های روان پویشی
3- روان شناسی تحلیلی کارل گوستاو یونگ
4- روان کاوی کارن هورنای

فهرست مطالب
روانکاوری میان فردی سالیوان
تحلیل ایگو
فنون تحلیل ایگو
نظریه دلبستگی
روان درمانی پویشی کوتاه مدت

زیگموند فروید:
هر خط تحقیقی که دو حقیقت[انتقال و مقاومت]را به رسمیت بشناسد وآنهارا نقطه شروع کارش قرار دهد می تواند خود را روانکاو بنامد، هر چند به نتایجی بجز نتایج من برسد.
اما هر کس که ضمن اجتناب از این دو جنبه ،سایر جنبه های روانکاوی را مورد استفاده قرار دهد و اصرار ورزد که روانکاو است ،نمی تواند از اتهام سو استفاده از این عنوان و جعل هویت فرار کند.

بافت های تاریخی روانکاوی

بافت های تاریخی روانکاوی
روانکاوی،ریشه و خاستگاه روان درمانی نوین غربی است.
تاریخ اولیه آن هم از یک رشته واکنش ها به نظریه سائق کلاسیک فروید و اصرار او بر اینکه آرزو ها و امیال لیبیدویی و پرخاشگرانه ،انگیزه های اصلی رفتار هستند تشکیل شده است.
اگرچه دسته بندی تمام درمان هایی که از روانکاوی کلاسیک فروید منشعب شدند دشوار است ولی در این اینجا آن هارا به پنج دسته تقسیم می کنیم.

دسته اول
دسته اول: درمان هایی هستند که معرف مخالفان صریح سازه های نظری فروید هستند.
دو نفر از این مخالفان –آلفرد آدلر و کارل یونگ-پیشگام درمان های خاص خود بودند.

دسته دوم
دسته دوم: درمان ها،نظریه روان پویشی فروید را با عوامل اجتماعی ،فرهنگی و میان فرهنگی منطبق می کنند.
کارن هورنای و هری استک سالیوان دو مخالفی بودند که در این درمان ها جا می گیرند.

دسته سوم
سومین دسته : محصول فرعی و ثمره نظریه فروید،نظریه پردازان مهمی هستند که خود را نماینده تحول روان کاوی فروید می دانند.
به عبارت دیگر،آنها معتقد بودند اگر فروید زنده بود ،تفکرش در این مسیر تحول می یافت.
این درمان ها عبارتند از:تحلیل ایگو،روابط محملی و روان شناسی خود.

دسته چهارم
دسته چهارم : گروه دیگری از درمانگران روان پویشی معتقد اند درمان یا طول روانکاوی،متغیر مهمی است که به مفید تر و علمی تر شدن روانکاوی کمک خواهد کرد.
پیتر سیفنوس ،جیمز مان،دیوید مالان و حبیب دوانلومدل های درمان پویشی کوتاه مدت یا فشرده را ساخته اند.

دسته پنجم
دسته پنجم: آخرین گروه درمان هایی که از نظریه فروید مشتق شده اند هم بر مدل رابطه ای استوارند.

درباره کارل گوستاو یونگ

درباره کارل گوستاو یونگ
کارل یونگ (1961-1875)در سوئیس متولد شد.
او چهارمین فرزند و تنها فرزند زنده مانده پاول و امیلی یونگ بود.
پدرش یک کشیک روستایی بود.
مادرش هم از خانواده ثروتمندی بود که درتمام عمرش با بیماری روانی جنگید.
یونگ پس از فارغ التحصیل شدن از دانشکده پزشکی دانشگاه بازل ،در بیمارستان
روانپزشکی زوریخ مشغول کار شد.
در سال 1903 با اما راشنباخ ازدواج کرد و صاحب پنج فرزند شد

درباره کارل گوستاو یونگ
یونگ و فروید از 1906 تا 1914 در سطح حرفه ای و شخصی باهم رابطه داشتند.
یونگ بعد از خواندن آثار فروید در زمینه تفسیر رویا ها جذب روانکاوی فروید شد.
به فروید نامه نوشت و پس از یک رشته مکاتبات روشنفکرانه ،یکدیگر را در وین ملاقات کردند و گفتگوی آنها 12 ساعت طول کشید.

این همفکری،فروید را برآن داشت تا یونگ را به عنوان ولیعهد و جانشین خود برگزیند.
یونگ اولین رئیس انجمن بین المللی روانکاوی شد.
اما با شر اختلاف نظر های یونگ و فرویدبر سر برخی از عناصر نظریه فروید،رابطه آنها به سردی گرایید و پایانی غم انگیز پیدا کرد

درباره کارل گوستاو یونگ
بعد از استفعای یونگ از انجمن ،هرگز باهم ارتباط برقرار نکردند.
یونگ بالاخره نظام درمانی خود را با عنوان تحلیل فردی را ابداع کرد.
یونگ به طبیعت انسان از نگاه فروید خیلی فاصله گرفت.
یونگ به طبیعت انسان نگاهی غایت گرایانه داشت

درباره کارل گوستاو یونگ
یونگ معتقد بود انسان ها علاوه بر تجارب گذشته خود از اهداف و اشتیاقات خود هم انگیزه می گیرند.
یونگ برای اسطوره ها،دین،نمادها،معنویت،تجدید حیات و کارکرد های بدوی در شخصیت انسان ،نقش مهمی قائل بود.
یونگ در ششم ژوئن 1961 در زوریخ در گذشت.

روان شناسی تحلیلی یونگ
اختلاف نظر اصلی کارل یونگ با فروید،ابتدا بر سر اختلاف نظر درمورد ناهشیار بود.
یونگ معتقد بود نگاه فروید به ناهوشیار،نگاهی منفی و ناقص است.او مفهوم ناهشایر شخصی را که شبیه مفهوم ناهشیارفروید است،مطرح کرد ولی به ناهشیار جمعی هم که ماوای کهن الگو ها بود اعتقاد داشت.

روان شناسی تحلیلی یونگ
ناهشیار شخصی حاوی تجربه های سرکوب شده و طرد شده و موادی است که می توانند وارد هشیاری شوند.
نا هشیارجمعی هم حاوی کهن الگو هایی است که تصاویری ازلی از گذشته نژادی و حیوانی ما می باشند.

چهار کهن الگوی مهم وجود دارد
نقاب:صورتکی است که شخص به دنیا نشان می دهد.
آنیما: آنیما بخش زنانه مرد
آنیموس بخش مردانه زن استآنیموس:
سایه:معرف بخش تاریک و هیجان شدید است، ولی ماوای تمایلات خلاقانه و خود انگیختگی هم هست.

برونگرایی و درونگرایی
یونگ نوعی تیپ شناسی روانی تدوین کرد که از کارکرد ها و نگرش ها تشکیل شده است.
دو نگرش اصلی که جهت انرژی یا لیبیدو را تعریف می کند، برونگرایی و درونگرایی هستند.

برونگرایی و درونگرایی
برونگرایی جهت گیری به سوی تجربه های عینی است؛بنابراین؛برونگرا ها معاشرتی هستندو از روابط میان فردی انرژی می گیرند.
درونگرایی جهت گیری به سوی تجربه های ذهنی است
بنابراین،درونگرا ها از تنهایی ،درون نگری و تمرکز بر دنیای درونی انرژی می گیرند.

برونگرایی و درونگرایی
چهار کارکردی که آدم ها بر عهده دارند و با آنها محرک های درونی و بیرونی را می فهمند فکر کردن،احساس کردن ،حس کردن و شهود است.
به طور کلی ،یکی از این چهارکارکرد ها ی دیگر نا هشیارنه اند.
همه آدم ها این چار کارکرد را دارند ولی به طور کلی یکی از این کارکرد ها درآنها غالب است.

نگرش ها و کار کرد ها باهم ترکیب می شوند و هشت تیپ روانی را به وجود می آورند.
اگر چه تمام آدم ها در این هشت طبقه اصلی جا می گیرند ولی هر آدمی بی همتا است،ترکیب خاص خود را داردو تعامل نگرش ها و کارکرد های اوویژه خودش است.

این هشت تیپ عبارتند از:
1- درونگرا/فکور
2- درونگرا/احساسی
3-درونگرا/حسی
درونگرا/شهودی

این هشت تیپ عبارتند از:
1- برونگرا/فکور
2- برونگرا/احساسی
3-برونگرا/حسی
برونگرا/شهودی

یونگ همچنین تاکید می کرد رشد انسان در طول عمرش ادامه می یابد.ا
وبا فروید موافق بودکه سال های نخست زندگی مهم ترین سال ها در شکل گیری شخصیت اند.
یونگ زندگی را به چهار مرحله تقسیم می کرد که عبارتند از:
اوایل کودکی
نوجوانی و جوانی
میانسالی
سالمندی
یونگ براهمیت مرحله سوم تاکید می کرد که در آن دغدغه های معنوی بر دغدغه های شخصی غلبه می کنند.

تعادل در نظریه یونگ
تعادل در نظریه یونگ،مفهومی کلیدی است.
بنابراین هدف در درمان یونگی،رسیدن به تعادل و یکپارچگی،«تحکیم ایگو و اجازه دادن به ایگو برای شفا دادن و بسط مسئولانه خودش است
به طوری که همه بخش های او این امکان را پیدا کنند تا رابطه ای متعادل تر و تا حد امکان عاری از خود محوری باهم برقرار کرده و این رابطه را حفظ کنند.

درمان تحلیل فردی یونگ

درمان تحلیل فردی یونگ
درمان یونگی با هشیارانه ساختن نا هشیارو حل و فصل تعارضات درونی به مراجع کمک می کند تمام بخش های شخصیتش را به طور کامل بپذیرد و به تبع آن،تحقق خود برای او امکان پذیر شود.
درمان چهار مرحله دارد که لزوما از یک ترتیب زمانی خاص پیروی نمی کنند.
این چهار مرحله عبارتند از:

چهار مرحله درمان تحلیل فردی یونگ
اعتراف/تخلیه هیجانی:
مراجع راز هایش را در سطوح عقلانی و هیجانی با درمانگر درمیان می گذارد،هیجانات شدید را آغاز می کند و اتحاد درمانی شروع می شود.

چهار مرحله درمان تحلیل فردی یونگ
مرحله سوم: روشن سازی یا تفسیر
روشن کردن به معنای نشانه ها ،کهن الگو ها و مشکلات مراجع ،ایجاد انتقال و انتقال متقابل،کشف این دو و هدایت درمان.

چهار مرحله درمان تحلیل فردی یونگ
مرحله سوم: تربیت
رسیدگی به شکاف های موجود در رشد و تحول مراجع.

چهار مرحله درمان تحلیل فردی یونگ
مرحله چهارم: تبدیل
ظهور خود،درک شخصیت ها یا خود بی همتای مراجع،تفرد و تحقق خود(یا خود شکوفایی)

درمان یونگی با هشیارانه ساختن نا هشیارو حل و فصل تعارضات درونی به مراجع کمک می کند تمام بخش های شخصیتش را به طور کامل بپذیرد و به تبع آن،تحقق خود برای او امکان پذیر شود.درمان چهار مرحله دارد که لزوما از یک ترتیب زمانی خاص پیروی نمی کنند.این چهار مرحله عبارتند از:
اعتراف/تخلیه هیجانی:مراجع راز هایش را در سطوح عقلانی و هیجانی با درمانگر درمیان می گذارد،هیجانات شدید را آغاز می کند و اتحاد درمانی شروع می شود.
روشن سازی یا تفسیر:روشن کردن به معنای نشانه ها ،کهن الگو ها و مشکلات مراجع ،ایجاد انتقال و انتقال متقابل،کشف این دو و هدایت درمان.
تربیت:رسیدگی به شکاف های موجود در رشد و تحول مراجع.
تبدیل:ظهور خود،درک شخصیت ها یا خود بی همتای مراجع،تفرد و تحقق خود(یا خود شکوفایی)

فنون درمان تحلیل فردی یونگ

فنون درمان تحلیل فردی یونگ
فنون درمان یونگی عبارتند از:
1-انتقال و انتقال متقابل،
2-تحلیل یا تفسیر رویا
3-جسم فعال
4-تداعی کلمه و نماد گرایی و مناسک.

انتقال و انتقال متقابل
درمانگر انتقال را در چهار مرحله تفسیر و تحلیل می کند.
مراجع در مرحله اول ،ارزش ذهنی تصوراتی را که می توانند مشکل آفرین باشند،می بیند.
مراجع در مرحله دوم یاد می گیرد بین آنچه به روان تعلق دارد وآنچه به قلمروی جمعی فرهنگ و کهن الگو ها تعلق دارد،فرق بگذارد.

انتقال و انتقال متقابل
در مرحله سوم،مراجع به واقعیت شخصی تحلیلگر چنگ می اندازد و می تواند آن را با تصویر درونی شده خود از درمانگر مقایسه کند.
سرانجام این که مراجع ارزیابی واقع بینانه ای از درمانگر به عمل می آورد و پیوند خالصانه و همدلانه ای برقرار می کند.

تحلیل یا تفسیر رویا
تحلیلگر و مراجع با تفسیر رویا مجال می یابند نگاهی به ناهشیار مراجع بیندازند.
یونگ اعتقاد داشت رویا ها،روشن ترین بروز نا هشیارند و جنبه مورد غفلت واقع شده مراجع را جبران می کنند.
یونگ بر این باور بود که رویا ها،بینش هایی در رابطه با حل مسائل می دهند و به ترسیم طرح های آتی کمک می کنند.

روشن سازی
روشن سازی: در درمان یونگی به این معنا است که مراجع و تحلیل گر برای عنصر خاصی در رویای مراجع چند تداعی انجام می دهند تا معنای نمادین ان عنصر مشخص شود.

تجسم فعال
تجسم فعال: در تجسم فعال از مراجعان می خواهند روی تصویری خود انگیخته یا روی یک تصویر رویایی تمرکز کنند.

آزمون تداعی کلمه
آزمون تداعی کلمه: روشی برای تلنگر زدن به نا هشیار،مطلالعه محتوای هیجانی و پیدا کردن سرنخ های عقده ها است.

کارن هورنای

درباره کارن هورنای
کارن دانیلسون هورنای در 16 سپتامبر 1885 در نزدیکی هامبورگ آلمان متولد شد.
کارن دومین فرزند از چهار فرزند کلوتیلدو برنت دانیلسون بود.
کارن حتی در کودکی هم با افسردگی دست و پنجه نرم می کرد.

درباره کارن هورنای
کارن خود را وقف کار های مدرسه و تکالیف درسی می کرد چون احساس زشت بودن میکرد.
پیشرفت تحصیلی برای او حکم شادی و خوشبختی داشت.
کارن از دانشگاه برلین مدرک پزشکی گرفت و آموزش روانکاوی دید.

درباره کارن هورنای
کارن از دانشگاه برلین مدرک پزشکی گرفت و آموزش روانکاوی دید.
کارن در سال 1909با اسکار هورنای،دانشجوی حقوقفازدواج کرد و از این ازدواج صاحب سه دختر شد.
کارن در سال 1926 اسکار را رها کرد و در سال 1937به طور رسمی از او طلاق گرفت و بقیه عمرش را تجرد به سر برد.

درباره کارن هورنای
وی از برلین به شیکاگو نقل مکان می کند و درسال 1932،مدیر موسسه روان کاوی شیکاگومی شود.
درسال 1943به تدریس در موسسه روانکاوی نیویورک مشغول می شود و در آنجا به تبادل نظر با اریک فروم ،هری استک سالیوان،آبراهام مزلوو مدارد باس می پردازد.
درسال 1941 به طور رسمی ازموسسه روانکاوی نیویورک اخراج شد

درباره کارن هورنای
تاکید هورنای بر عوامل و نفوذ های فرهنگی ،اجتماعی و خانوادگی و نگاه خوشبینانه او به طبیعت انسان در رابطه با تغییر در همه سنین و مراحل،بر رشته روان درمانگری وخانواده درمانی و زنا شویی درمانی تاثیر گذاشت.
هورنای در سال 1952 در 67 سالگی در گذشت.

روان کاوی کارن هورنای

روان کاوی کارن هورنای
نظریه هورنای خود انگاره آرمانی(چالش مهمی در برابر برداشت فروید از میل جنسی زنانه بود.
هورنای مدعی بود مبنای روان شناسی زنانه نباید غبطه قضیب باشد بلکه مبنای آن باید نیاز به برابری پایگاه ،قدرت و فرصت باشد.
هورنای می گفت همه انسان ها از اضطراب بنیادی وقوف بر درماندگی و آسیب پذیری در برابر نیرو های عظیم و قدرتمند طبیعت رنج می برند.

روان کاوی کارن هورنای
کسانی که از اضطراب بنیادی و خصومت رنج می برند،برخورد مناسبی با تعارض ندارند و دچار روان رنجوری می شوند.
تلاش های آنها برای کنار آمدن با اضطراب بنیادی هم عبارتند از:
خود انگاره آرمانی (ترسیم تصویری ناهشیارانه از خود به عنوان انسانی قدرتمند)
جستجوی شهرت وآوازه(تلاش برای ایجاد خود انگاره آرمانی وزندگی بر اساس آن)

روان کاوی کارن هورنای
غرور روان رنجورانه(غرور نادرستی که پشتوانه خود انگاره آرمانی است)
نفرت از خود(انتقاد کردن از خود)
حکومت بایدها(توقعات غیر ممکن و جزمی)
بیرونی سازی(انکار افکار و احساسات و نسبت دادن آنها به دیگران).
این افراد به زودی از خودشان متنفر شده و بالاخره با خود بیگانه می شوند.

سه روش روان رنجورها برای برقرار رابطه
هورنای در نظریه خود می گوید روان رنجور ها با سه شیوه مهم ،انعطاف ناپذیر و غیرمفید از تعارض اجتناب می کنند.
روان رنجور ها از این سه طریق با دیگران رابطه برقرار می کنند.

سه روش روان رنجورها برای برقرار رابطه
الف: امحا خود:
که شامل رو آوردن به دیگران ،محبت جویی و تلاش برای کسب امنیت از طریق محافظت شدن از طریق دیگران است.
آنها آدم های مطیعی هستند که گویی در حال محو کردن یا امحا خود می باشند

سه روش روان رنجورها برای برقرار رابطه
ب: توسعه طلبی
که مشخصه آن علیه مردم عمل کردن و تمایل بر غلبه برآنان،بهره کشی از آنان و رسیدن به خواسته های خود به هر بهایی است.
این اشخاص،متکبرانه و کینه توزانه رفتار می کنند و احساس می کنند از دیگران برترند.

سه روش روان رنجورها برای برقرار رابطه
تسلیم شدن که روگردانی از مردم و اجتناب از تماس با دیگران،کنار گذاشتن روابط میان فردی و حق زندگی،مشخصه آن است.
این اشخاص طوری رفتار می کنند که گویی تعهدی ندارند و رفتارشان سرشار از یاس و اضطراب است.

درمانگری به شیوه هورنای
در درمانگری به شیوه هورنای بر این تاکید می شود که رابطه درمانگر –بیمار،رابطه متقابلی است که و توام با همکاری و دموکراتیک است.
هورنای بر خلاف درمانگران پیرو فروید معتقد بود درمانگر باید مثل انسانی عمل کند که فادر است هویت و نقاط ضعف و قوت واقعی خود را فاش کند و به مراجعان خالصانه حرمت بگذارد و علاقه خالصانه ای به آسایش و رفاه آنها داشته باشد.

درمانگری به شیوه هورنای
درمانگران به مراجعان کمک می کنند از دفاع ها دست بکشند و تحقق خود را جایگزین آوازه و شهرت کنند
همچنین اضطراب مراجع را تسکین می دهند ،سائق های سالم مراجع را تقویت می کنند و تلاش او برای تغییر دادن خود و خود پذیری را دامن می زنند.

درمانگری به شیوه هورنای
اگر درمان خوب پیش برود،تعارض درونی اصلی حل و فصل خواهد شد.
مرتجع از تلاش برای شهرت و آوازه دست خواهد کشید،تردید و یقین نداشتن را تحمل خواهد کرد و محدودیت هارا می پذیرد.

تحقیق درباره درمان به روش هورنای
کارن هورنای و معدود کسانی که امروز به شیوه او درمانگری می کنند ،تحقیقات کمی انجام داده اند و هیچ برنامه تحقیقاتی منظم کنترل شده ای در این خصوص ندارند.
هم اکنون انجمن کوچکی به نام جامعه بین المللی کارن هورنای وجود نداردکه هدف آن اشاعه ارتباطات ،تحقیق و درمانگری به شیوه کارن هورنای و تبادل اطلاعات بین علاقه مندان به کار های او می باشد

روانکاوی میان فردی هری استک سالیوان

درباره هری استک سالیوان
هری استک سالیوان(1949-1892)در نورویچ نیویورک از پدر و مادری ایرلندیو مهاجر متولد شد.
هری در سال 1917مدرک پزشکی اش را از کالج پزشکی شیکاگو گرفت.
سالیوان آموزش روانپزشکی دید و در بیمارستان سنت الیزابت واشینگتون با بیماران مبتلا به اسکیزو فرنی و یمارانی که اختلالات روانی شدید داشتند ،کار کرد.

درباره هری استک سالیوان
سالیوان در سال 1931 به نیویورک مهاجرت و مطب خصوصی افتتاح کرد.سالیوان در سال 1936به واشینگتون بازگشت و همراه با هورنای و عده ای دیگر ،مکتب رولنپزشکی واشینگتون را بنیان نهاد.

درباره هری استک سالیوان
جزئیات زندگی سالیوان در هاله ای از ابهام است.
او در مورد همجنس خواهی ،رویکردی آزاد اندیشانه داشت.
هرگز ازدواج نکرد و فرزندی نداشت ولی 22 سال با مردی که وی را پسر رضاعی خود می نامید،زندگی کرد.

درباره هری استک سالیوان
شایعاتی درباره ی همجنس خواهی او مطرح شد ولی هرگز تایید نشد.
سالیوان در نوزدهم ژوئن 11949بر اثر خونریزی مغزی در پاریس در گذشت و در آرامگاه ملی ارلینگتون دفن شد.

روانکاوی میان فردی هری استک سالیوان
روان کاوی میان فردی سالیوان،شخص را در چهار چوب و بافت میان فردی می بیند.
رابطه درمانی در عمل یک بافت میان فردی است.
اهداف درمان هم عبارتند از:

اصلاح ادراکات زیان آور
کنترل اضطراب

اهداف درمان
انگیزه شخص،کاهش تنش و ارضای نیاز های بدنی است ولی در عین حال می خواهد نا ایمنی ناشی از تلاش برای ارضای نیاز های تجتماعی و فرهنگی را که می تواند موجباضطراب شود،به حداقل رساند.

اهداف درمان
اضطراب،تنشی است که در نتیجه تهدیدی واقعی یا خیالی برای امنیت شخص در روابط میان فردی و افزایش نیاز او به امنیت بوجود می آید.
انگیزش اصلی شخصیت ،اجتناب از اضطراب و کاهش آن است.

اهداف درمان
بنابراین اضطراب موتور شخصیت است و تاثیر تربیتی دارد.
اضطراب در آغاز توسط شخصیت مادری کننده یا مراقب اولیه به طفل منتقل می شود،آن هم از طریق رفتارش با طفل و بر تحول و رشد شخصیت تاثیر می گذارد.

به نظر سالیوان سه خصوصیت شخصیتی نسبتا ثابت وجود دارد:
1- شخصیت بخشی ها:
شخصیت بخشی ها، تصاویر ذهنی خود درونی خود و دیگران هستند؛تصاویر ذهنی که نتیجه مجموعه پیچیده ای از نگرش ها،احساسات و مفاهیم اند.
برای نمونه ،یک رابطه میان فردی ارضا کننده ،یک رشته تصاویر ذهنی مثبت از مادر خوب بوجود می آورد.
تجربه های منفی هم ،یک رشته تصاویر ذهنی منفی از مادر بد تولید می کنند.

به نظر سالیوان سه خصوصیت شخصیتی نسبتا ثابت وجود دارد:
2-پویایی ها
پویایی ها ، رفتار ها یا الگو های نسبتا ماندگار تبدیل انرژی(همچون حرف زدن با تخیل)هستند که مشخصه روابط میان فردی می باشند

به نظر سالیوان سه خصوصیت شخصیتی نسبتا ثابت وجود دارد:
3- نظام خود
نظام خود از دو بخش تشکیل شده است:
نظام ایمنی که به شخص در برابر اضطرای اجازه دفاع می دهد و خود تشخص یافته که ادراک دیگران از او را یکپارچه می کند.

به نظر سالیوان سه خصوصیت شخصیتی نسبتا ثابت وجود دارد:
نظام خود می تواند از من خوب که از احساسات مثبت ناشی از شخص مادری کننده و من بد که حاصل تایید نشدن از سوی مادر تنبیه گراست،ساخته شود.البته((نه من))هم در آن است که بخش های نادیده گرفته شده یا مورد غفلت واقع شده است.

سه نوع کارکرد شناختی در دیدگاه سالیوان
ابتدایی(تفکر نامتمایزیا تصاویر،احساسات و حس های ساده)
نحوی(تفکر منطقی واقع گرا که به ادم ها امکان ارتباط می دهد)
ادغامی(تفکر تداعی گرا یا دیدن روابط علی میان رویداد ها)

مراحل شکل گیری شخصیت
اعتبار یابی توافقی هم به معنای تفکر منطقی و یادگیری است که به توافق و اعتبار یابی ان می انجامد.
بر اساس نظریه سالیوان،شخصیت در جوامع اروپای غربی،مراحلی را طی میک ند که عبارتند از:

نوزادی
طفولیت
کودکی
ماقبل نوجوانی
اوایل نوجوانی
اواخر نوجوانی

اجرای روانکاوی میان فردی سالیوان:
سالیوان درمانگر را مشاهده گر مشارکت کننده ،مصاحبه گر ماهر و متخصص روابط میان فردی می دانست که افکار و احساسات زیرب نایی بیمار را بیرون می کشد.
درمانگر رابطه محترمانه و خوبی با بیمار برقرار می کند و روی ارتباط غیر کلامی ،نگه داشتن اضطراب در سطح قابل کنترل و رابطه متقابل درمانگر و مراجع تاکید می کند.

اجرای روانکاوی میان فردی سالیوان:
درمان در واقع فرآیند یادگیری است.تفسیر ها ساده و به جا هستند.
درمان وقتی تمام می شود و به موفقیت می رسد که فهم مراجع از خودش با دیدگاه های معتبر مورد توافق،همخوانی داشته باشد.

تحلیل ایگو و روابط محملی/روان شناسی خود:
هر یک از این سه رویکرد-یعنی تحلیل ایگو،نظریه روابط محملی و روان شناسی خود-جنبه های مختلف شخص،تعارضات زندگی او و پیامد های این تعارضات برای درمان را می سنجند.

تحلیل ایگو و روابط محملی/روان شناسی خود:
این سه رویکرد عمدتا عمدتا از لحاظ نوع نگاه به تشکیل شخصیت،آسیب شناسی ،انتخاب مراجع،طبیعت رابطه درمانی ،اهداف فردی درمان و نحوه اجرای روان درمانی-به ویژه فنون مورد استفاده-باهم فرق دارند.

تحلیل ایگو
مشهور ترین تحلیل گران ایگو،آنا فروید و هاینز هارتمن،ارنست کریس،رودولف لوونستاین،دیوید راپاپورت،اریک اریکسون،ادیت جیکوبسن،رابرت وایت ومارگات ماهلر هستند.
در این قسمت،مرور کوتاهی خواهیم داشت بر مهم ترین کار های آنافروید ،هاینز هارتمن و اریک اریکسون.

نظریه تحلیل ایگو:
تحلیلگران ایگو به طور کلی معتقد اند ایگو ریشه های خاص خود را دارد و می تواند به طور مستقل کار کند ،بر تکالیف زندگی مسلط شود و جدای از اید کامروا شود .
ایگو میانجی اید ،سوپر ایگو و واقعیت بیرونی است.
ولی لزوما با آنها سر ناسازگاری و اختلاف ندارد.
ایگو به عنوان یکپارچه کننده دریک فضای کارکردی عاری از تعارض ،هماهنگی و تعادل ایجاد می کند

نظریه تحلیل ایگو:
ایگو انگیزش انسان و روابط میان فردی را تنظیم می کند و کارکرد های انطباقی آن ،فعالیت های بنیادی همچون تفکر ،ادراک،به یادآوردن،تحکیم و نیرومند سازی ایگو و همچنین روابط محملی و حس کردن خود ودیگران می باشد.

نظریه تحلیل ایگو
از نظر تحلیل گران ایگو ،انسان دائم در حال رشو و تحول است و رشد او در قبل از مرحله ادیپی و بعد از ان به اندازه رشد ادیپی اهمیت دارد.
نظر آنها در مورد مکانیسم های دفاعی،مقاومت،سطوح هشیاری و معنای نشانه ها ،شبیه نظر تحلیلگران کلاسیک است.

نظریه تحلیل ایگو
آنا فروید نظر پدرش در مورد نظریه سائق را جرح و تعدیل کرد تا این نظریه را که ایگو ظرفیت ترکیب کردن،یکپارچه کردن و انطباق با زندگی را دارد هم پوشش دهد.
او اظهار داشت عوامل بیرونی در چگونگی شکل گیری این مکانیسم ها نقش دارند.

نظریه تحلیل ایگو
آنا فروید نظر پدرش در مورد نظریه سائق را جرح و تعدیل کرد تا این نظریه را که ایگو ظرفیت ترکیب کردن،یکپارچه کردن و انطباق با زندگی را دارد هم پوشش دهد.
او اظهار داشت عوامل بیرونی در چگونگی شکل گیری این ککانیسم ها نقش دارند.

نظریه تحلیل ایگو
نظریات هاینز هارتمن در مورد استقلال ایگو از نظریه سائق،نقش واقعیت بیرونی و محیط قابل انتظار معمولی،او را در تحول روان شناسی ایگو،به شخصیتی برجسته تبدیل کرد.

نظریه تحلیل ایگو
اریکسون با کتاب کودکی و جامعه نقش بسیار مهمی در روان شناسی ایگوبازی کرد.
او که جز پسا فرویدی ها بود اعتقاد داشت رشد و تحول در قالب مراحل روانی اجتماعی و درطول عمر ،از جمله در دوران پیری،ادامه خواهد یافت.

نظریه تحلیل ایگو
تحلیل گران ایگو به طور کلی معتقد اند ایگو ریشه های خاص خود را دارد و می تواند بطور مستقل کار کند،بر تکالیف زندگی مسلط شود و جای از نهاد کامروا شود.

نظریه تحلیل ایگو
اریکسون جز ان دسته از تحلیل گران ایگویی است که که مراحل رشدی فروید را بسط داد.
هشت مرحله رشد روانی اجتماعی اریکسون که در مقابل هر کدام از آنها مراحل فرویدی،نوشته شده ،به شرح زیر هستند

نظریه تحلیل ایگو
اعتماد در برابر بی اعتمادی(دهانی :نوزادی):کودک،اعتماد کردن به دیگران را یاد می گیرد.توقف در این مرحله ،احتمال بی اعتمادی به دیگران را افزایش می دهد.
خود مختاری در برابرشرم و شک(مقعدی:اوایل کودکی):کودک به تدریج احساس خود مختاری می کند .عبور نا موفق از این مرحله ،احتمال شرم و نا ایمنی را بالا می برد.

نظریه تحلیل ایگو
ابتکار در برابر احساس گناه(آلتی:سن پیش دبستانی):کودک بر عهده گرفتن چالش ها و آموختن مهارت های جدید را شروع می کند .عبور ناموفق ازاین مرحله باعث می شود کمتر هئفمند شود،مسئولیت کمتری بر عهده گیرد و بیشتر احساس گناه کند.
سخت کوشی در برابر حقارت(نهفتگی:سن مدرسه):کودک یاد می گیرد تکالیف کار های سازنده را انجام دهد،مدرسه برود و مهارت های اجتماعی را در خود پرورش بدهد.عبور نا موفق از این مرحله ،در کودک احساس حقارت و دست و پا چلفتی بودن اجتماعی ایجاد می کند.

نظریه تحلیل ایگو
هویت در مقابل آشفتگی نفش(تناسلی:نوجوانی):کودک می فهمد کیست ودر جامعه چه جایی دارد.عبور ناموفق از این مرحله باعث میشود شخص دچار آشفتگی هویت شود و نداند در دنیا چه جایگاهی دارد.
صمیمیت در برابر انزوا(تناسلی:جوانی):شخص می تواند با دیگران-یعنی با دوستان،همسر. معشوقه یا عاشق اش-صمیمی شودو درک واضحی از هویت خود پیدا کند.عبور ناموفق از این مرحله،احتما اینکه به دیگری متعهد شود را کم می کند و در او احساس تنهایی به جا می گذارد.

زایندگی در برابر رکود(تناسلی:میانسالی):شخص دغدغه نسل بعد و نسل های آتی را دارد،بچه تولید می کند یا کار آفرینی می کند.عبور ناموفق از این مرحله،شخص را د رحالت رکود یا عدم خلاقیت نگه می دارد.
تمامیت در برابر یاس(تناسلی:اواخر زندگی):شخص با زندگی و اتمام آن به توافق می رسد .عدم عبور موفقیت آمیز از این مرحله باعث می شود از طرز زندگی خویش مایوس شود.
نظریه تحلیل ایگو

نظریه تحلیل ایگو
نظریه رشدی زیستی اریکسون مدعی است اگر مرحله ای را به خوبی پشت سر بگذاریم،قدرت کافی برای عبور از مرحله روانی اجتماعی بعدی را خواهیم داشت.
اما اگر از مرحله ای با موفقیت عبور نکنیم،عدم انطباق ها و خیانت ها نمایان می شوند و سلامت روان را به خطر می اندازند.

نحوه تحلیل ایگو
تحلیل ایگو یا روان شناسی ایگو بر نظریه سائق تاکید دارد و بر ایگوی خود مختار که در طول عمر متحول می شود و رشد می کند،تاکید دارد.
در این نوع درمان،درمانگر همچون همکار و ایگوی کمکی عمل می کند.اهداف درمان هم عبارتند از:

نیرو مند کردن ایگو در فضایی عاری از تعارض
تحکیم هویت و بهبود بخشیدن روابط میان فردی

فنون تحلیل ایگو
تفسیر مشکلات پیش ادیپی
اصلاح و مرمت رشد روانی اجتماعی
تاکید بر مشکلات فعلی

روابط محملی و رون شناسی خود:
نظریه های روابط محملی و روان شناسی خود بر طبیعت اشیا ،ساختار های روانی ،مراحل رشدی و دلبستگی تاکید دارند.
روابط درمانی،روابطی بلافصل و دلرم کننده و تشویق آمیزند که با احساسات ی پردازند.
درمانگر پیرو روابط محملی ،محمل خوب است.
.

روابط محملی و رون شناسی خود:
روان شناس خود،همدلی زیاد می کند .
اهداف درمان هم تغییر باز نمایی های ذهنی است.
فنون مورد استفاده در رویکرد روابط محملی و روان شناسی خود متغیر اند.
تحقیقات هم عمدتا از نوع مورد پژوهی هستند

اشیا و روابط میان فردی
نظریه پردازان روابط محملی /خود معتقد اند انسان ها به طور طبیعی دنبال روابط میان فردی هستند .
دلبستگی به اشیا یک مکانیسم فطری مقتدر است.لیبیدو دنبال اشیا می گردد نه لذت صرف.

ساختار های روانی
از نظر درمانگران روابط محملی /خود ،شخصیت نوزاد عمدتا بر اثر درونی کردن اشیای بیرونی در جریان تعملات اولیه با مراقبان شکل می گیرد.
همچون راهنمای خود عمل می کنند و سازمان دهندگان اصلی شخصیت اند.
کودک تعامل با اشای بیرونی را به بخشی از نظام خود تنظیمی یا ساختار های روانی خود تبدیل می کند.

مراحل رشدی
در حالی که درمانگران روابط محملی/خود از لحاظ نوع نگاه به مراحل رشد و شکل گیری ساختار های شخصیت باهم فرق دارندولی برای مرحله پیش ادیپی رشد اهمیت وافری قائل اند.
خود،همپای پخته تر شدن رابطه،نمییان می شود.

مراحل رشدی
ساختار های ذهنی شکل می گیرند و کیفیت رابطه خود با آدم های مهم دیگر در مرحل مختلف رشد تغییر می کند.
رشد مسیری را طی می کند که در آن ،خود یکی شده و نامتمایز،به خود مجزا و مستقل تبدیل می شود.

دلبستگی
دلبستگی که جان بالبی آن را مطرح مطرح کرد،نیاز به برقراری پیوند های هیجانی صمیمانه است.دلبستگی به دو صورت وجود دارد که عبارتند از:
دلبستگی ایمن و دلبستگی نا ایمن.

روان شناسی خود
کوهورت در کتابش با عنوان تحلیل خود:تحلیل نظام مند درمان اختلالات شخصیتی خود شیفته،نسخه جدیدی از درمان روان پویشی به نام روان شناسی خود روانکاوانه را ارائه داد که نظرات فروید درباره خود شیفتگی را بسط می داد.
کوهوت همدلی را روش اساسی برای دانستن در روان کاوی می دانستو به واسطه کار هایش،جز شخصیت های مهم نظریه های پست مدرن روانکاوی و روان شناسی خود شد.

روان شناسی خود
در مدل روان شناسی خود ،تجربه ها در روابط رشدی اولیه ،هسته ی اصلی شخصیت را تشکیل می دهند.
تحلیلگر باید غور همدلانه ای در این تجربه های ذهنی کند.تفسیر ها،درک واکتشاف ها پس از در نظر گرفتن و ملاحظه تجربه ذهنی مراجع صورت می گیرند.

شیوه اجرای درمان روابط محملی و روان شناسی خود
نظریه پردازان روابط محملی و خود،روابط را بخشی از فرآیند تشخیص وشفا می دانستند.
درمانگران،درمانگران رابطه فوری برقرار می کنند تا مراجع تشویق شئد بخش های دونیم شده شخصیتش را یکپارچه کند و نقص های شخصیتی خود را شفا دهد.
مراجع با رسیدگی به احساسات آشفته و متناقض اش به کمک درمانگر می تواند همه ی احساساتش را به شکل پخته تری ادراه کند.

شیوه اجرای درمان روابط محملی و روان شناسی خود
درضمن درمانگر می تواند نقش ایگوی قرضی را بازی کند تا مراجع یاد بگیرد به این احساسات به شکل سازنده ای رسیدگی کند.
در حالی که درمانگران روابط محملی همدلانه گوش می دهند و نقش یک محمل خوب را برای بیمار بازی می کنند ،روان شناس خود خیلی با مراجع همدلی می کند.
جلسات هم می توانند از هفته ای یکبار تا هفته ای چهار یا پنج بار باشند.

شیوه اجرای درمان روابط محملی و روان شناسی خود
مسئولیت بالینی بنیادی مراجع این است که مشکلات مهم را به جلسه بیاورد.اگر چه رابطه انتقالی مهم است ولی در این نوع درمان ،بیشتر بر همدلی و همکاری تاکید می شود.

اهداف درمانگران روابط محملی و خود
کمک به بیماران جهت اصلاح دنیای شی ای درونی
بازنمایی های ذهنی
پرورش روابط میان فردی پخته تر

درمان پویشی کوتاه مدت

درمان پویشی کوتاه مدت
درمان های پویشی کوتاه مدت محصول فشار ها و الزامات اجتماعی ،اقتصادی و عملی بودند.
سنجش،با هدف گزینش بیمار مناسب صورت می گیرد.
روابط درمانی ،فعالانه و دارای اهداف متمرکز و طرح درمن هستند.فنون درمانی هم،روش های تحلیلی سنتی هستند ولی با دفاع ها محکم تر برخورد می شود.
درمان بین 10 تا 25 جلسه طول می کشد.

درمان پویشی کوتاه مدت
درمانگر در درمان اضطراب زای کوتاه مدت سیفنوس،نقش مربی و دوست را بازی میکند.در این درمان،تمرکز روی حل و فصل مشکلات ادیپی،جدایی و سوگ است.
درمانگر در نظام تاویستاک مالان،فرمول بندی های ساده مقدماتی انجام می دهد.هدف،حل و فصل مشکلات مرکزی در مثلث تعارض و مثلث شخص است.

درمان پویشی کوتاه مدت
است.در روان درمانی فشرده دوانلو،درمانگر از طریق تفسیر های سرسختانه،به انتقال شدید رسیدگی می کند.هدف درمان،ایجاد تغییر سریع در منش است.درمانگر در روان درمانی دارای محدودیت زمانی مان،وقت نگه دار است.

اهداف درمان روان پویشی کوتاه مدت
کاهش خود انگاره های منفی
خنثی کردن تاثیرات غیر درمانبخش زمان
تمرکزبر استقلال،سطح فعالیت،عزت نفس و سوگ

درمان پویشی کوتاه مدت
شواهد تحقیقاتی روان درمانی روانپویشی کوتاه مدت نشان می دهد که این نوع درمان از عدم درمان و درمان های عادی بهتر است.

درمان پویشی کوتاه مدت
درمان کوتاه مدت به درمان روانپویشی محدود نمی شود و انواع رفتاری،شناختی،التقاطی،مداخله در بحران و انواع دیگر هم دارد.

درمان پویشی کوتاه مدت
روانکاوی رابطه ای مدلی است که می تواند در برابر روان کاوی پارادایم آتی باشد.


تعداد صفحات : 120 | فرمت فایل : ppt

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود