تارا فایل

پاورپوینت رابطه مسیحیت و حکومت


1
هوالجمیل

2
رابطه مسیحیت و حکومت

جامعه مسیحیت که توصیف آن در کتاب عهد جدید آمده است ،کلیسای رسولان نامیده می شود و مقصود از آن ، جامعه رسولان و نسل اول مسیحیت است . این جامعه ازنظر زمانی به تقریب فاصله سال های 30 تا 100 یعنی از عید گلریزان تا تدوین آخرین بخش کتاب مقدس را در بر می گیرد.

پایه گذاری کلیسا
3

با ورود مسیحیت قدرت به دست کلیسا افتاد . قرون وسطی که هزار سال طول کشید .دراین دوران که ابتدا از طرف امپراطوران حمایت می شد به تدریج قدرت به دست کلیسا افتاد . تجربه معنی نداشت . به امور مافوق طبیعی اعتقاد داشتند . تعداد کلیساها رو به فزونی گذاشت .ثروت و نفوذ کلیسا بالا رفت یک سوم خاک اروپا به دست کلیسا افتاد و بیشتر اقوام در اثر ایمانی که کلیسا تلقین می کرد متحد شده بودند .
شکل گیری قدرت کلیسا
4

ثروت در روم جای خود را به فقر داده غرور و افتخارات جای خود را به لاقیدی داد. شهرها رو به خرابی رفت جاده ها مرمت نشد رفت و آمد و نقل و انتقال تجاری صورت نمی گرفت . تقریبا تمام امپراطوری به دست پاپ افتاد . اقوام ژرمنی وارد خاک روم شدند. صندوقهای کلیسا از صدقات اغنیا و فقرا پر شد . پس از آن تاریخ تشکیلاتی به این وسعت ندیده بود. عقل و ایمان در جا می زد.

5

تشریفات تجملی و پر زیب و زیور دربار امپراطوری روم تاثیر فزاینده ای بر مراسم و مناسک مسیحی بر جا گذاشت . برای مثال اهل کلیسا شروع به استفاده از عود و کندر کردند که از قدیم به نشانه احترام به امپراطور دربار به کار می رفت . اسقف ها اینک تعظیم و دیگر نشانه های اقدام را دریافت می کردند که به طور سنتی درباریان نسبت به امپراطور نشان می دادند . روحانیون بلند مرتبه همچنین شروع به پوشیدن جامه تجملی تر کردند.
به موازات این بهره ها و تغییر ها تعداد مسیحیان در امپراطوری با سرعت بی سابقه ای رو به افزایش گذاشت .

6

رامس مک مولن درباره انگیزه های این نوگرویدگان کم تر جدی می نویسد: امپراطوران و مقامات کلیسا که بر توزیع مزایای مادی نظارت داشتند آن ها را جلوی غیر مسیحیان تکان می دادند به این امید که سمت و سوی وفاداری آن ها را تغییر دهند .
مردم تا حدودی به این جهت به کلیسا می پیوستند که ثروتی کسب کنند یا دست کم از فقر خود بکاهند انگیزه مردم در آن زمان چنین بود.
هزاران کشاورز و شبان و نظایر آن تحت سرپرستی ناظران کلیسا و پاسداران بردگان در آمدند.
همتایانشان در املاک خصوصی نیز به همین سیاق …. چراکه اربابانشان برای ارتقای مقام سریع تر در دستگاه دولتی جذب کلیسا شدند. برای بسیار کسانی که به چنین مراد مهمی وابسته بودند دور اندیشی حکم می کرد که از انتخاب آن ها در امر پرستش پیروی کنند.

7

از ابتدای کار مسیحیت کلیسای روم از بزرگترین مجامع عیسویان امپراطوری روم گردید و موقعیت و محل آن با اهمیت تلقی شد. علاوه بر آن برای کلیسا پایه و اساس قدیمی اپوستولیک قائل بودند . بدین معنی که می گفتند پطرس یکی از حواریون آن را تاسیس کرده و اولین معلم آن بوده است . از این رو اهمیت زیادی دارد زیرا در سراسر ممالک مغرب زمین کلیسای دیگری نبود که یکی از حواریون و رسولان صدر اول آن را بنیان گذاری کرده باشد.

8

اهمیت آن کلیسا به اندازه ای فزونی یافت که هر وقت در مجامع عیسوی اختلافاتی رخ می داد و در اصول و فروع دین اشکالاتی پیش می آمد در آن مورد فتوای کلیسا ی روم قاطع بود وبه ان رجوع می شد تا معلوم شود که کدامیک برابر اصول اپولستیک و کاتولیک است . و اگر هم مراجعه نمی شد اسقف روم که به لقب خاص پاپ خدا می شد حق داشت که برای طرفین منازعه نامه نوشته و انها را وعظ و ارشاد نماید .
 

9

کلیسا در اوایل کار غالبا مختص به اجتماعات شهری بود و بر هر کلیسا اسقفی ریاست داشت که چند کشیش به او یاری می کردند ولی به تدریج تشکیلات کلیسایی به دهکده ها نیز راه یافت و در نقاط دور از یکدیگر اجتماع دینی مومنان را تنها کشیشان اداره می کردند و هر کشیشی با اسقف نزدیک به خود ارتباط داشت.
سازمان کلیسا
10

به این ترتیب ضمن گسترش کلیسا از شهر به نقاط مجاور ولایت های دینی پیدا شد این ولایت های دینی در زمان انعقاد شورای نیقیه با یکدیگر جمع شدند و به صورت اتحادیه هایی شبیه ایالت های عرفی در آمدند که هریک را اسقفیه می نامیدند و این کلمه در آن زمان معانی وسیعتر از معنی
.امروزی داشت
11

کلیسای مسیحی توانست که اواقوامی را که به دین مسیح گرویده بودند بر نظام عرضی و اجتماعی امپراطوری روم منظم و مرتب سازد و گروه بندی ایرانیان و اعراب و اقوام دیگر شرقی را مطابق دستگاه اسقفیه ها و ایالتهای دینی که تقلیدی از سازمان اداری رومی بودنظام بخشید و در میان ایشان ملاکهایی تربیتی بود به سان آنجه در اسکندریه مستقر شده بود منتشر سازد سرچشمه اصلی ماده علمی و جنبش فلسفی که مسلمانان از آن سیراب شوند همان اثر کلیسا بود که در دوره خلفای عباسی به اوج خود رسید.
میراث یونانی به وسیله کلیسای مسیحی به جهان اسلام وعرب انتقال یافت .

12

نظام الهیات مسیحی در سده های نخست تا قرن 5 به شکل نهایی اش رسید به گونه ای که برای بیش از هزار سال دست نخورده باقی ماند . با فرا رسیدن قرن ششم که بسیاری آغاز قرون وسطا را از آن زمان می دانند دوره ای 5 قرنی آغاز شد که به سده های تاریک مشهور است . این نامگذاری از آن جهت است که در این دوره چراغ علم و معرفت فروغ چندانی در غرب نداشت در این دوره عصر دیگری آغاز شد که آن هم چند قرن طول کشید وطی آن علم و دانش از رکود عمیق خارج شد و تا حدی به پویایی نسبی نزدیک شد . کل این دوره را از آن جهت که میان .عصر باستان و عصر جدید واقع شده است قرون وسطا می خوانند

13

 
به هر حال نظام الهیات مسیحی در طول این دوره ثابت ماند عالمان هرگز برای ایجاد تحول در این نظام تلاش نکردند بلکه تمام کوشش آنان تبیین و تفسیر بهتر همین نظام بود.
در این دوره از تاریخ مسیحیت سه نکته مهم به چشم می خورد :
1- جدایی شرق از غرب و اختلافات الهیاتی در کلیسا
2- تلاش های عالمان الهیات کاتولیک در قرون وسطی
3- عملکرد کلیسای کاتولیک در قرون وسطی

14

کلیسای کاتولیک در قرون وسطا بر همه جنبه های زندگی مردم سلطه داشت از امور دینی تا امور مربوط به دیگر رشته های علوم از امور اجتماعی و سیاسی تا مسائل فردی و اخلاقی و از شعائر و مراسم ظاهری تا معنویت و ارتباط با خدا به هر حال اوضاع اسف بار آن دوره و فساد عملی کلیسا باعث عقب ماندگی و ضعف همه جانبه ما شد . از این رو هنگامی که مردم به آگاهی رسیدند خواستار تغییر این وضع شدند این خیزش آغاز عصری جدید بود که تحولات پشت سر آن در امور دینی خلاصه نشد و تمام جنبه های زندگی بشری را در برگرفت.
 

15

آنچه در قرن چهارم و پنجم و پس از رسمیت یافتن مسیحیت رخ داد توسعه کلیسا به صورت سازمانی بسیار گسترده مانند یک نظام حکومتی بود . در پی توسعه کلیسا این سازمان ساده به صورت تشکیلاتی با شکوه شاهانه در آمد و روحانی و سردمدار دین که برای الگو شدن باید لباس زهد بر تن می کرد به هیئت پر زرق و برق حاکمان در آمد و به جای اینکه خود تندیس تقوا و دینداری گردد تا برای دیگران گواهی زنده باشد به این باور رسید که دین خدا را با قدرت حکومت توسعه دهد.
توسعه سازمان کلیسا:
16

در چنین اوضاعی بود که عده ای به این نتیجه رسیدند که ماندن در چنین جامعه ای نتیجه دیگری جز الودگی ندارد و راه نجات این است که جامعه را ترک گویند و راه بیابان را در پیش گیرند بدین سان در .قرن چهارم رهبانیت در مسیحیت شکل گرفت

17

سرانجام کلیسا برپا و استوار شد، اسقفان هر یک از کلیساهاى محلى را بر عهده گرفتند، به معاونت آنان اقدام کردند و شماسان علاوه بر تکفل امور سالخوردگان و بینوایان ، به انواع گوناگون نیکوکارى پیدا شدند که براى خدمت به کلیسا و استوارى آن از نعمتهاى الهى برخوردار شده بودند: ایشان مبشران ، شبانان ، معلمان و رسولانى بودند که با الهام روح خدا سخن مى گفتند. افرادى نیز قدرت معجزه کردن ، شفا دادن بیماران و سخن گفتن به .زبانهاى مختلف را در خود داشتند
مسیحیت در روم
18

موضع دولت روم در برابر کلیساگاهى مسالمت آمیز بود، ولى غالبا حاکمان رومى به آزار مو منان مى پرداختند و در نتیجه افراد بسیارى مانند پطرس و پولس کشته شدند. اندک اندک با گذشت زمان برخى مراکز اهمیتى ویژه و قدرتى مخصوص ‍ پیدا کردند: رم ، اورشلیم ، اسکندریه و انطاکیه . امور مذهبى این چهار شهر به عهده پاتریکها گذاشته شده بود. همچنین در مناطق یاد شده قلمروهایى فرعى به نام قلمرو اسقف ایجاد شدند که زیر فرمان اسقفان قرار داشتند (کلمه یونانى ((اسقف )) به معناى ناظر است ). در قرن چهارم هنگامى که قسطنطین (استانبول ) را بنا کرد، این شهر نیز در زمره اماکن مهمى قرار گرفت که رهبرى کلیساى آن در دست یک پاتریک بود.
19

در روزگار قسطنطین (م .337 میلادى ) جامعه مسیحیت از یک گروه مورد آزار قدرتهاى امپراطورى روم به کلیساى دولتى تحول یافت و حکومت آن را به رسمیت شناخت . بر اثر این تحول ، تغییر و دگرگونى بزرگى کلیسا پدید آمد و بیشتر مردم در امپراطورى بیزانس و امپراطورى روم ، به استثناى یهود، دست کم در ظاهر به مسیحیت در آمدند .هنگامى که جدایى بین کلیساهاى شرق و غرب کامل شد هر یک از آن دو منطقه مستقلا مراسم عبادى ، فلسفه ، الهیات و سنت خود را شکل داد. همچنین کلیساى قبطى در مصر، کلیساى سریانى در سوریه و کلیساى نسطورى در عراق و ایران سنتهاى قدیمى خود را شکل دادند.
20

هنگامى که در اوایل قرن هفتم میلادى دین اسلام در جزیره العرب ظهور کرد و حاکمان مسلمانان اداره امور مناطق مسیحى نشین در مصر، شام ، بین النهرین و شمال آفریقا را در دست گرفتند، مسیحیان لازم دانستند به دین اسلام با دیده احترام بنگرند و مسلمانان را یاراى ایمان و هموطن ، بلکه غالبا حاکم خود قبول کنند. از سوى دیگر، یوحناى دمشقى که در عصر امویان مى زیست ، نخستین کتاب مسیحى را که به بررسى اعتقادات اسلامى مى پرداخت ، به رشته .تحریر درآورد
21

در قرنهاى یازدهم تا سیزدهم ، دولتهاى اروپایى جنگهاى صلیبى را به راه انداختند و بر اثر آن ، دشمنى و نفرت نه تنها بین مسلمانان و مسیحیان ، بلکه بین مسیحیان غرب اروپا و مسیحیان بیزانسى تا به امروز بر جاى مانده است . ویرانگریها، شکنجه ها و کشتارهایى که مسیحیان در هجوم به قدس (1099 م .) و قسطنطنیه (1204 م .) از خود بروز دادند، بدترین تاءثیر را هم نزد مسلمانان و هم نزد .مسیحیان شرق باقى گذاشت
22

کلمه جدایى بر انفصال بین دو بخش یا گروه از مسیحیان دلالت مى کند و ربطى به اعتقاد ندارد. مهمترین جدایى در تاریخ مسیحیت بین کلیساى قسطنطنیه و کلیساى رم پدید آمد و آن را گاهى جدایى شرق و غرب مى خوانند. کلیساى روم مى گفت کسانى که کلیساها را رهبرى و سرپرستى مى کنند، اسقفان جهان هستند که با هم در جسم واحدى تحت اشراف اسقف رم عمل مى کنند. به نظر کلیساى قسطنطنیه پنج مرکز براى مسیحیت وجود دارد که از نظر اعتبار و اقتدار برابرند: .اورشلیم ، انطاکیه ، رم ، اسکندریه و قسطنطنیه
جدایى در کلیسا
23

با وجود این اختلاف نظر پیرامون قدرت ، مسیحیان تابع رم و قسطنطنیه تا قرن نهم همگى متحد بودند. در قرنهاى بعدى نیز آن دو کلیسا گاهى از هم جدا مى شدند ودوباره با هم آشتى مى کردند، تا اینکه سرانجام آخرین جدایى بین رم و قسطنطنیه در سال 1054 م . پدید آمد. شکى نیست که بیشتر جداییهاى مذهبى بر اثر اسباب و علل سیاسى پیش ‍ مى آمد، ولى یک عنصر اعتقادى در جدایى اخیر وجود داشت . کاتولیکها (همچنین پروتستانها) براى اظهار ایمان خود به صدور روح القدس از خداى پدر و عیساى پسر که با هم عمل کرده اند، عبارت ((و از پسر)) (و به لاتینى : Filoiouge) را به کار مى برند؛ در صورتى که ارتدوکسها به عبارت اصلى قانون ایمان بسنده مى کنند و عبارت مذکور را به آن نمى افزاید. به عقیده ارتدوکسها روح القدس فقط از خداى پدر صادر شده است . این مساءله در واقع براى علماى الهیات اهمیت دارد و توده مسیحیان این نزاع را چیزى در حاشیه تاریخ مسیحیت تلقى مى کنند.
24

آفتابهایى نیز زندگى کلیساى کاتولیک را در قرون میانه به پرتگاه نابودى کشاند که شاید زشت ترین و ناهنجارترین آنها سایمونى (Simony) باشد که عبارت بود از فروش منصبهاى روحانى و امتیازات کلیسایى . علاوه بر این ، پاپها، اسقفان و کشیشان تقریبا تمام نقشهاى مهم کلیسایى را در انحصار خود داشتند و نقش قابل توجهى براى عامه مردم قائل نمى شدند و آنان را در امور دین و ایمان در .نادانى باقى مى گذاشتند
اصلاح مذهبى
25

البته اقداماتى اصلاحى نیز در کلیساى را که چهره کلیسا قرون میانه پدید آمد. برخى از این اقدامات در عین پذیرفتن اقتدار پاپها، اصلاح مفاسدى را که چهره کلیسا را زشت کرده بود، در نظر داشت . برخى دیگر کلیساى کاتولیک را نمى پذیرفت و براى پیگیرى یک زندگى مسیحى بهتر و همراه پرهیزکارى بیشتر تلاش مى کرد. از این رو، در میان این گروه برخى اوقات افکار و عقایدى پدید مى آمد که با ایمان سنتى کلیساها هماهنگ نبود و موجب تکفیر آنان مى شد. کلیسا و دولت دست به دست هم دادند و براى زدودن آن بدعتها، شیوه هاى غالبا بسیار قساوت آمیزى .با آنها جنگیدند
26

مشهورترین شورشها بر ضد فساد کلیسا عبارت بود از: نهضت بوگومیلها (در بالکان از قرن دهم تا دوازدهم میلادى )، البیجیها (در جنوب فرانسه در قرنهاى دوازدهم و سیزدهم میلادى )، ولدیها (در شمال ایتالیا از قرن دوازدهم تا عصر ما)، وایکلیف (در انگلستان ، در قرن چهاردهم میلادى ) و هوس (در بوهیمیا، در قرن پانزدهم میلادى ). در سال 1232، دادگاههاى تفتیش عقاید براى رسیدگى به بدعتها تاءسیس ‍ شد و کسانى که به نظر گردانندگان آن گمراه بودند، اگر حاضر به توبه نبودند، به اعدام .محکوم مى شدند
شورشهاى قدیمتر
27

کلیسا در قرن اول میلادى عبارت از انجمنى بسیار ساده بوده که گروهى از مسیحیان در آن از رجعت عیسى با یکدیگر گفتگو مى کردند. در همین انجمن به احوال فقرا و یتیمان نیز رسیدگى مى شد. این انجمن رنگ سیاسى – حکومتى نداشت . با گذشت زمان و رسمیت یافتن آئین عیسى در دربار امپراطور روم ، روحانیت مسیحى شکل گرفت کلیسا را به عنوان پایگاه اجتماعى اقتصادى .خود بنیان گذارد
نقش کلیسا در مسیحیت
28

در ادوار اولیه مسیحى در مراکز مسیحى نشین چنین انجمنهائى براى .اجتماع مو منان فراهم شد در سال 160 میلادى در روم و یونان و.. کلیساهائى ساخته شد. به کلیساى اول روم که تحت ریاست عالیه قرار داشت ، عنوان کاتولیک داده شد. کلیساى روم معبد جامع مسیحیان قرار گرفت و مرکزیت یافت . اختلاف فرقه اى در مسیحیت باعث شد تا همه مسیحیان جهان این کلیسا را برسمیت نشناسند .
29

کلیساى کاتولیک خود را تنها نماینده رسمى مسیحیت در جهان معرفى مى کرد و مى کند. بر این اساس کلیساهاى کاتولیک سراسر جهان وابسته به این کلیسا هستند. کلیساى کاتولیک رسالت جهانى خود را ((خدمت و الفت و اتحاد)) اعلام کرد.) کلیسا در معناى یونانى آن عبارت از هیئت جامعه عیسویان است . این معناى لفظى ناشى از حقیقت معنوى اولیه انجمنهاى قرن اول مسیحى مى باشد. چیزى که از آن پس به تدریج معناى خود را از دست داد و به صورت دکان روحانیون مسیحى درآمد.
30

همان طور که گفته شد، در حوزه هر یک از شهرها، کلیسا مجمع کوچکى بود که از سیستم یونانى الهام گرفته بود؛ این مجمع ها داراى دو نوع رئیس ‍ بود. رئیس تبلیغات و ارشاد افراد در امور اخلاقى و دینى و حل اختلافات داخلى ، این مسئول را کشیش مى نامیدند. مسئول دوم کلیسا در امور مالى و تقسیم هدایا و نذور و… در میان فقرا و مساکین مسئولیت داشت که به وى ((دیاکر)) گفته مى شد. ریاست کل با ((اسقف )) یا ((دوک )) که امروز ((خلیفه )) نامیده مى شود، بود. به گفته محققان اساس دین مسیح در کلیسا نهاده شد و کلیسا یا اکلیسا از شکل ساده اولیه به یک سازمان عریض و طویل درآمد.
31

پولس کذاب ، این یهودى مکار و نفوذى و تالى تلو کعب الاحبار یهودى در اسلام ، به دین عیسى درآمد تا فاتحه آن را بخواند و براستى که فاتحه را خواند. در اسلام نیز بنیانگذار روحانیت کعب الاحبار یهودى است . او نخستین امام جمعه ، مفسر و مورخ و محدث و همه کاره اسلام خلافت در عصر عثمان بود.
پاپ چه صیغه اى است ؟
32

((پولس )) نیز ((پاپ )) را تراشید و در قلب دین عیسى فرو کرد. همو بود که در کلیساى رسمى روم این لباس را بر تن کرد و ((پاپ )) شد. پس از او این سمت براى رئیس کلیسا تا به امروز باقى مانده است . امروز سنت سیئه پولس در سیره پاپ اعظم واتیکان ، مسندنشین کلیساى ((سنت پطرس ))، نمودار است .
33

گفتیم که در ابتدا ((کلیسا)) کارش اداره امور مذهبى ابتدائى بود و در کلیساى اولیه کشیش ها و اسقف ها فعال بودند. در هر یک از کلیساهاى آسیاى صغیر در آغاز سه مقام وجود داشت :
1- دیکانها، 2- خادم ها، 3- پریسترها.
پس از پیدایش کلیساى کاتولیک ، پاپ در راءس آن قرار گرفت و سلسله مراتب جدیدى پدیدار شد.
34

این سلسله مراتب عنوان روحانیت مسیح بخود گرفت . در سال 1870 م روحانیون کاتولیک اعلام کردند که : پاپ مصون از هر گونه اشتباه و خطا است . سلسله مراتب روحانیت مسیح در کاردینال ها، اسقف ها و کشیش ها خلاصه مى شود. بزرگ کشیشان در هر شهرى ریاست مطلقه دارد. اسقف بزرگ را رئیس اساقفه گویند. از میان رو ساى اساقفه ، پنج نفر مقام والائى دارند.

35

در ابتدا به هر یک از اساقفه لقب ((پاپ )) مى دادند. اما در زمان گرى گوار هفتم این لقب به رئیس اساقفه روم اختصاص یافت
پاپ ریاست عالیه جهانى کلیساى کاتولیک را گرفت . پاپ داراى قدرت الهى است ، یعنى نماینده خداى پدر و خداى پسر در زمین . او نیز ولایت مطلقه بر مو منان مسیحى دارد. تاریخ نشان مى دهد که این قدرت الهى پاپ در واقع قدرتى است که امپراطورى روم به پاپ تفویض کرد و با حاکمیت روحانى – سیاسى پاپ ، قرون وسطى و تفتیش عقاید و استبداد مذهبى ، هزار سال بر اروپا و سراسر جهان مسیحیت سایه افکند. و اگر ((رنسانس )) نبود، این بلیه بزرگ ، بشریت را تهدید به نابودى مى کرد.
36

قبل از این که پاپ مصون از خطا اعلام شود، رسوائى هاى اخلاقى بسیار ببار آورد. روحانیت مسیح دین و دانش را در انحصار دارد. از قرن 13 میلادى خواندن کتب مقدس بدون اجازه روحانیون ممنوع شد. هر گونه چون و چرائى در انجام تصمیمات روحانیون ممنوع است . اصل تعبد و تحقیق بر عامه مسیحیان حاکم است .
37

چشم گشودن و آزادى فکر و اندیشه و تحقیق و… حرام است و مرتکب آن کافر و ملحد اعلام مى شود. عقاید رسمى مورد قبول ، فقط عقاید بخشنامه اى کلیساى مرکزى است . کشیش شخصیت پاپ و پرستش او از پدیده هاى کلیساى کاتولیک است . پاپ داراى مقام مافوق بشرى است .
38

کلیساها با معابد هندوان و یونانیان و رومیان قدم و جدید فرقى ندارد و معبد تصاویر و اشکال گوناگون شده است . آمرزش گناهان و فروش نقدى و قسطى بهشت ، رسالت بزرگ کلیساى کاتولیک است . سیادت سیاسى پاپ بر جهان ، قرنها ادامه داشت . در سال 1205 میلادى بین پاپ سوم و پادشاه وقت انگلستان اختلاف افتاد و شاه به دستگاه روحانیت حملات شدیدى کرد. پاپ او را تکفیر نمود.
39

پادشاه ترسید و نوشت : ((ما را سروش غیبى این گونه خبر داد که کشور انگلستان و ایرلند را به عیسى و حواریون و پاپ و جانشینان کاتولیک او داده ایم . ملت بداند که از این به بعد حکومت بر این کشور را از طرف پاپ و مقام روحانیت به عنوان نایب السلطنه ، در دست خواهیم داشت .
40

نظر ما بر این تعلق گرفت که روحانیت هر سال در دو نوبت و هر بار هزار لیره انگلیسى از ما دریافت دارند. و اگر ما و یکى از اعقاب ما با مدلول این قرار داد مخالفت کنیم ، از حق سلطنت بر این کشور براى همیشه محروم خواهیم بود)). در سال 1705 میلادى هانرى چهارم امپراطور آلمان به علت بى اعتنایى به فرمان پاپ هفتم تکفیر شد و از مقام خود خلع گردید.
41

اعلامیه پاپ علیه او چنین است : ((من به نام خداى متعال : اب + ابن + روح القدس پادشاهى را که احترام کلیسا را نگاه ندارد، از حکومت بر آسمان ایتالیا ممنوع مى دارم )). کار به جائى رسید که هانرى چهارم لباس توبه پوشید و به حضور پاپ آمد. ولى پاپ سه روز بها و اجازه ورود نداد. پس از سه روز توبه او را قبول کرد.

42

فیلیپ اول در سال 1094 میلادى به وسیله پاپ اوربن دوم تکفیر شد. در سال 1140 میلادى ، لوئى هفتم توسط پاپ اینوسال دوم تکفیر شد. در طى دوره قرون وسطى و حاکمیت استبداد مذهبى کار پاپ مذهبى کار پاپ و روحانیت مسیح و تکفیر و تحریم بود و چه قصابى ها که نکردند و میلیونها انسان آزادى خواه و حق جو و دانشمند را اعدام و شکنجه که نکردند. پاپ و روحانیت پس از اقتدار سیاسى جان ملت ها را به لب رساندند. (
43

آنان دستگاه گسترده تفتیش عقاید و افکار دایر کردند و کلیه مخالفان فکرى عقیدتى خود را با فتواى دین به نام خدا و مذهب اعدام و سر به نیست کردند. نویسنده کتاب ((علم و دین )) مى گوید: در این دوره سیاه ((پنج میلیون )) نفر به جرم فکر کردن و سرپیچى از فرمان پاپ به دار زده شدند، گروه بسیارى را در سیاه چالهاى تاریک و مربوط روم و… زندانى کردند، از سال 1481 تا 1499 میلادى یعنى در طى 18 سال به دستور دادگاه تفتیش ‍ عقاید، 10220
نفر را زنده سوختند، 6860 نفر شقه کردند و 97023
نفر را در زیر شکنجه کشتند.
44

پس از ورود مسیحیت به قاره اروپا و همه گیر شدن آن سختگیریهای مذهبی شدیدی بر این قاره حاکم شد. کلیساها نه فقط محلی برای عبادت بلکه محلی برای انجام امور سیاسی شدند. کشیشها به حاکمان سیاسی بدل شدند و فقر و ظلم و بدبختی تمام این قاره را در بر گرفت.
مسیحیت در اروپا
45

این دوران همان دوران معروف قرون وسطی بود. اروپایی که در آرامش به سر میبرد با ورود مسیحیت و گذشت چند سال به ورطه نابودی افتاد. بیش از همه کشورهای اسکاندیناوی در این میان ضرر دیدند. با گذشت زمان مردم به طور کامل از دین زده شدند و به هیچ وجه از کلیسا و خدا و… دل خوشی نداشتند.
46

کم کم کار به جایی رسید که عده ای کلا ضد خدا شدند. با ورود به عصر رنسانس و پس از آن عصر جدید و آزادیهایی که در پی این عصر به وجود آمد عقیده های افرادی که قبلا ضد خدا شده بودند باقی ماند و به نسل جدید رسید. در میان این نسل افرادی معتقد بودند که مسیحیت و خدا و به خصوص خود حضرت مسیح(ع) موجب .نابود شدن گذسته آنها و پدران آنها گشته

47

این افراد به مرور در جامعه قدرت یافتند و به مرور با آزادی بیانی که در اروپا به وجود آمده بود عقاید خود را گسترش دادند و طرفدارانی هم جمع کردند.
تمام فلسفه وجودی آنها این بود که ضد خدا پرستی و به خصوص .ضدمسیح باشند همچنین هیچ دین دیگری را هم قبول نمیکردند
48

چون فکر میکردند همان بلایی که مسیحیت به سرشان آورده دوباره با دین جدید بر سرشان می آید و به خصوص که آنها کلا ضد خدا پرستی شده بودند پس پذیرفتن هیچ دین دیگری هم منطقی به نظر نمی آمد. به مرور زمان این افراد هم نیاز به قدرتی مافوق طبیعی پیدا کردند تا آن را بپرستند. جز خدا چه موجودی میتوانست مورد پرستش این افراد باشد؟! 

49

رضایی ، عبدالعظیم- تاریخ ادیان جهان – انتشارات علمی – تهران:1377
اولیری ، دلیسی-ترجمه احمد آرام- انتقال علوم یونانی بعالم اسلام- سازمان انتشارات جاویدان
اردستانی ، عبدالرحیم – آشنایی با ادیان 2- نشر زلال کوثر -1381
توفیقی ، حسین – آشنایی با ادیان بزرگ – تهران-دانشگاه سمت -1380
جان ناس – مترجم، علی اصغر حکمت – تاریخ جامع ادیان – تهران-1370
منابع:
50

دان ناردو – ترجمه مهدی حقیقت خواه – پیدایش مسحیت – انتشارات ققنوس-1386
جزوه استاد محترم جناب آقای تبریزی
جزوه استاد محترم جناب دکتر مجتبوی پیرامون تحول بینش دینی
استفاده از CD ارزشمند گنجینه
http://0001.javanblog.com/
http://www.farsicrc.com/index.php?option=com_content&tas- k=view&id=3025&Itemid=278

51

خسته نباشید


تعداد صفحات : 52 | فرمت فایل : .ppt

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود