تربیت فرزند
تنبیه و تاثیرات آن بر فرزند فرزندان ما برای رسیدن به استقلال و داشتن عزت نفس، نیازمند این هستند که در دوران رشد والدینی آگاه، منطقی، حامی و پشتیبان داشته باشند. گاهی حمایت تبدیل به تنبیه به خاطر اشتباهات، سرزنش و تحقیر می شود و کودک توانایی تشخیص اینکه پدر و مادر اشتباه می کنند یا خود او را ندارد. از طرد شدن می ترسد و احساس گناه می کند و به جای والدین بدرفتار همه ی تقصیرها را به گردن می گیرد. حتی اگر فرزند آنقدر باهوش باشد که اشتباهات والدین را متوجه بشود، به خاطر نیازها و احتیاجاتش، ترجیح می دهد که در کنار آنها به زندگی خود ادامه دهد. وقتی کودک تنبیه می شود، دو باور در او تقویت می شود: – «من بدم، پدرو مادرم خوبن» – «من ضعیفم، پدرو مادرم قوی ان» اما مشکل اینجاست که احساس خشم ناشی از تنبیه شدن،را تا ابد نمی شود سرکوب کرد و جایی این احساس خود را نشان می دهد
وابستگی از کی آغاز می شود؟ در سال های اول تولد مادر نماینده ی جامعه ای است که کودک در آینده می شناسد. یکی از دلایل خشم نوجوانان وبزرگسالان رنجی است که در کودکی از محدودیت های والدین و بخصوص مادر تجربه کرده اند. احساس ناتوانی در انجام کارها با قید و بندهایی که برای فرزند بوجود می آوریم ارتباط بسیار نزدیک دارد. فرایند سرکوب کردن و وادار ساختن فرزند به اطاعت و فرمانبرداری، درست از همان روزهای اول تولد بوجود می آید. وابستگی با گذشت زمان در کودک نهادینه می شود و در بزرگسالی گریبان گیر او خواهد شد.
الگوبرداری کودک کودکان به تدریج که بزرگ تر می شوند از خانواده فاصله گرفته و به سمت اجتماعی شدن پیش می روند. طرز برخورد ما والدین و مواجه ی ما با مشکلات می تواند الگوی مناسب و یا نامناسبی را در اختیار کودک قرار دهد. انها هرچند حرفی از اتفاقات روزمره ای که می بینند، نزنند اما همان رفتار را برای خود انتخاب می کنند. همه ی ما با توجه به شرایط پیش آمده در وضعیت اقتصادی با مشکلاتی مواجهیم اما نحوه برخوردمان با مشکل به کودک می آموزد که چه شیوه ای را برای مقابله با بحران های زندگی انتخاب کند. پس وقتی به کودک خود می گوییم که : «لقمه اتو ببر یه گوشه بخور که همکلاسیات نبینن و ازت بگیرن» یا تو مهمونی به بچه میگیم: «زود باش تا بقیه نیومدن غذا رو بکش، دیر بجنبی دیگه نمی ذارن چیزی برات بمونه» غیر مستقیم داریم او را از لذت نوعدوستی و یاری کردن دور می کنیم و وقتی کودک مهربانی را یاد نگرفته باشد دیر یا زود خود ما نیز در معرض نامهربانی او قرار خواهیم گرفت
چه زمانی و چگونه با فرزند خود صحبت کنیم؟ وقتی قرار است با کودک یا نوجوان خود یک گفتگوی صمیمانه داشته باشیم، بایستی حواسمان باشد که محبت و عاطفه ای را که او نیاز دارد به درستی در اختیارش بگذاریم. ممکن است شما هم این تجربه را داشته باشید که وقتی از موضوعی دلخورید و طرف مقابل به موقع و با توجه به احساسات شما، عذرخواهی می کند، موضوع دلخوری برایتان به شدت کمرنگ شده و از آن به راحتی رد می شوید. اما برعکس زمانی که از طرف مقابل درک نشوید، دلخوری در شما پایدار می ماند. وقتی قرار است با او از احساساتش صحبت کنید بایستی حواستان باشد که: آیا او امادگی این را دارد که در مورد موضوع پیش آمده، در آن لحظه با شما صحبت کند یانه؟ به او فرصت بدهید تا خود را برای شنیدن حرف های شما در رابطه با آن اتفاق آماده کند. خیلی آرام و ظریف به او بگویید که قصد دارید با او صحبت کنید و بدون مقدمه و در هر زمانی سر صحبت را با او باز نکنید
آغاز یک روز خوب با کودک کودکان معمولا صبح ها با بد خلقی از خواب بیدار می شوند،زمان کافی لازم است تا آنها از جا بلند شده و سر میز صبحانه بیایند. هول کردن کودک و تذکرات دائم که «زودباش،بدو» باعث می شود او کلافه تر و بی حوصله تر شود. مهم است که کودک با نشاط از خواب بیدار شود و مهم ترین وعده غذایی یعنی صبحانه را با لذت نوش جان کند. از نصیحت و آموزش صبحگاهی جداً پرهیز کنیم، اول صبح موقع آموزش آداب معاشرت نیست! موقع تغذیه کودک به جای اینکه، دائما مراقب نوع نشستن و غذاخوردن و آموزش اصول اخلاقی به او باشیم،لذت خوشایند باهم بودن را به او بچشانیم. یادمان باشد کودکان از راه تقلید و همانند سازی با والدین، خیلی از آموزش های لازم را یاد می گیرند، پس مراقب رفتار و نوع تغذیه ی خودمان باشیم. کودکان بیشتر از آنچه که بشنوند، می بینند، رفتار ما بیش از گفتار بر کودکان اثر میگذارد
جنگ والدین و اضطراب کودک اختلاف والدین و دعوای آنها علاوه بر ایجاد اضطراب در کودک به علت ناامنی محیط خانه و تهدیدشدن،در او احساس گناه نیز ایجاد می کند،چون خیال میکند او مقصر این اختلاف است. کودکان در جنگ بین والدین معمولا بی طرف نیستند و کفه ی ترازوی جانبداری یکی از والدین ،پدر یا مادر سنگین تر است. این عدم بی طرفی به رشد کودک آسیب می زند،چون الگوی مناسب برای همانند سازی را از دست می دهد. احساس خشم و دشمنی با والدی که مورد غضب قرار گرفته،ممکن است به کل زنان یا مردان گسترش پیدا کند. کم نیستند بزرگسالانی که از جنس مخالف خود ترس دارند و نمی توانند با فرد از جنس دیگر ارتباط درستی برقرار کنند
حسادت در کودکان ورود بچه ی دوم تهدیدی است برای کودک بزرگتر و حسادت و چشم وهم چشمی در او غیر قابل اجتناب است. کودک بزرگتر بر سر تنها فرد مورد علاقه یعنی مادر به رقابت می پردازد تا همیشه مالک اصلی این عشق و محبت باشد.حسادت پنهان و آشکار در کودک وجود دارد ،محبت های افراطی و یا آزار دادن نوزاد نشانگر وجود خشم در کودک از ورود نوزاد جدید است.کودک بزرگتر با خود این فکر را می کند که به اندازه ی کافی دوست داشتنی نبوده و اگر چنین بود نیازی به آمدن فرد جدید نبود .خشم و تنفر احساساتی هستند که کودک بزرگتر همزمان تجربه می کند
کنترل گری والدین
والدین بسیاری هستند که تجربه ی عشق ورزی اصیل به کودک را با کنترل گری اشتباه گرفته اند.کنترل گری همیشه با شرط وشروط همراه است.مدام برای فرزندمان اما و اکر می آوریم و آن را از سر دلسوزی و خیرخواهی می دانیم.وابستگی با دلبستگی دو معنای جدا از هم دارند وقتی روی تمامی رفتارها و احساسات کودک شرط می گذاریم ،مالکیت خود را به او نشان می دهیم ،غیر مستقیم این فکر را در او ایجاد می کنیم که توازخودت اختیاری نداری و این من هستم که می توانم برای تو تصمیم گیری کنم.تعارض در کودک از همین جا شروع می شودبه این معنا که کودک گیج از این احساسات مختلف شده و نمی داند که آیا وااقعا دوست داشتنی است یا فقط چون شرط های لازم را انجام داده مورد محبت قرار می گیرد.دوست داشتن وقتی شرط و شروطی نداشته باشد ،باعث درک و دیده شدن کودک می شود در غیر اینصورت کودک چون نیاز اساسی به دوست داشته شدن دارد حتما منبع دیگری را برای ارضای این نیاز انتخاب می کند
اگر از دست کودک ناراحتید به او بگویید دوستت دارم ولی از این کارت خوشم نمیاد، تا به او بیاموزید ما کار درست و نادرست داریم، نه بچه خوب و بد
در بازی و موفقیت باکودک هرازگاهی ببازید و نشان دهید که شکست آخر خط نیست، بلکه پلی است به سوی تلاش بیشتر
بازی، زبان هر کودک خردسالی است. بازی کردن به شما نشان می دهد که فرزندتان چه احساساتی دارد،مثلا اگر کودک شما با نوزاد تازه بدنیا آمده خانواده شما با خشونت بازی می کند،دارد به شما می گوید از اینکه نوزاد جای او را در خانواده گرفته و شما به جای او به نوازد عشق می ورزید و از او مراقبت می کنید، ناراحت و عصبانی است.
روزانه حداقل 20 تا 30 دقیقه بدون موبایل ،تلویزیون و آموزش دادن، بافرزندتان وقت بگذرانید. این زمان دو نفره باعث شکل گیری دلبستگی ایمن ونزدیکی بیشتر شما به کودک می شود.کاردستی،نقاشی،رسیدگی به گیاهان یا هرفعالیت دیگری را می توانید دراین زمان انجام دهید
وقتی زندگی پر از فعالیت های ورزشی، کتابخوانی و رفتن به پارک باشد، کمتر بچه ای به سراغ موبایل یا تماشای تلویزیون می رود.
کودک حال خوب و خوشش رو از مادر می گیرد اگر تو حالت خوب نباشد کودک به مشکل برمی خورد پس کودک را رها کن حال خودت را روبراه کن
کودکانی که فکر می کنید لجبازند و با روش های مختلفی باشما لجبازی می کنند به جای اینکه عصبانی شوید که چرا به حرف من گوش نمی دهد و به او برچسب لجبازی بزنید، با خود بگویید کودکم چقدر باهوش است،روش های مختلفی را امتحان می کند تا بفهمد چگونه مرا وادار به تسلیم کند
برای کنترل فرزندتان از اخم و عصبانیت استفاده نکنید اگرچه وقتی کودکتان برادر کوچکتر خود را کتک می زند عصبانی می شوید اما از کوره در نروید و از عصبانیت خود برای کنترل و اداره ی او استفاده نکنید.با ابزار عصبانیت ،آنها عقب نشینی کرده و صحنه را ترک می کنند.بنابراین به جای اینکار ،با او همدل شوید.در این مواقع لحظه ای به خود وقت دهید تا آرامش از دست رفته را باز یابید.سپس محکم و جدی بگویید: "می دانم که خیلی عصبانی بودی ،اما نباید برادرت را می زدی ،چون دردش می گیرد و با این کار من را هم ناراحت می کنی.پس لطفا حالا او را ببوس و بگو ببخشید
مهمترین وظیفه پدر و مادر این است که خودشان نمونه ای عملی از رفتار و کردار نیک باشند؛ زیرا تقلید در تعلیم و تربیت بچه ها، تاثیری به مراتب بیشتر از پند و اندرز دادن دارد.
والدین بارها و بارها ادب را با بى ادبى و بى احترامى به کودک یاد میدهند. وقتى کودک فراموش میکند که بگویید "متشکرم" والدین آن را در حضور دیگران به او گوشزد میکنند، این کار خودش بى احترامى است. والدین شتابان به فرزندشان یادآورى میکنند که بگوید "خداحافظ" حتى قبل از آنکه خودشان خداحافظى کرده باشند. وقتى کودکان گفتگوى بزرگترها را قطع میکنند بزرگترها معمولا با خشم و عصبانیت واکنش نشان میدهند"بى ادب نباش،حرف کسى را قطع کردن بى ادبى است." با این حال قطع کردن صحبت قطع کننده هم بى ادبى است. والدین نباید در روش ادب کردن کودک خودشان هم بى ادب باشند.
کودکی که خیلی سخت گیرانه تربیت می شود، فردی که در کودکی از سوی والدین محبت نبیند و در تربیت او سخت بگیرند، در بزرگسالی یک انسان خشک، سرد و بی عاطفه می شود
اگر میخواهید فرزندتان با احترام باشما رفتار کند با او با احترام رفتار کنید. از القابی مثل تنبل خانوم و بچه ترسو بپرهیزید تا کسی هم به خودش اجازه ندهد به فرزند شما بی احترامی کند
فرزند شما حق انتخاب لباس، غذا، نوع بازی، و مالکیت لوازمش را دارد. شما به جای او تصمیم نگیرید. بگذارید در انتخاب، آزادی داشته باشد
برداشتن وسایل دیگران برای کودکان سه تا پنج ساله برداشتن وسایل دیگران عملی عادی و معمولی است چرا که هنوز مفهوم مالکیت و حریم خصوصی را درک نمی کنند. آنها به سختی می فهمند که نباید چیزی را که متعلق به آنها نیست، بدون اجازه بردارند. زیرا در مرحله خودمحوری از رشد خود هستند و تصور می کنند که همه چیز در اختیار آنهاست و هر کار بخواهند می توانند انجام دهند پس بهتر است والدین به دلیل این رفتار ها آنها را تنبیه و سرزنش نکنند
وقتى همسرتان با کودک صحبت میکند، حتى اگه در گفتار همسرتان اشتباهى می بینید، همان موقع جلوى کودک، تذکر ندهید دفاع از عملکرد کودک یا حمله به گفته های همسر، عواقب خوبی ندارد
اگر دائم به کودک اعتراض کنید که چرا اذیت می کنی چرا بچه بدی هستی کودک باور میکنه که بچه بدی هست و با خود میگوید: بچه بدچیکار می کنه؟ خب معلومه کار بد و همیشه در نقش آدم بد ظاهر خواهد شد
برای کمک به پرورش ذهن خلاق، سوالات کودک را به سرعت پاسخ ندهید. ابتدا آنها را با پرسیدن «نظر تو چیه؟ خودت چی فکر میکنی ؟، به چالش بکشید
والدینی که به فرزندان خود سخت می گیرند، باعث رشد خلاقیت در آنها برای دروغگویی می شوند روحیه فریب کاری در کودکانی که از عکس العمل تند والدین هراس دارند، بیشتر رشد می کند
نقاشی برای کودک مهارت بسیار مهمی است. احساسات او را در سطحی ساده ابراز می کند و پیش زمینه نوشتن صحیح تکلیف برای سالهای ورود به مدرسه است