فصل اول
در این فصل
1- چگونگی بازی با تربیت بچه ها
2- پنج مهارت اساسی تربیت فرزندان
3- نگه داشتن حس شوخ طبعی
4- پایان بازی
1- آن را قبول کنید، شما مورد توجه نیستید. بچه های شما هستند و هر دو شما آن را می دانید. بچه ها متوقف می شوند و سپس برای جست ناگهانی فرود می آیند. آنها آگاهی به گریه خود دارند، آنها می دانند چگونه شما را مجاب کنند که بگویید بله آنها می دانند چه وقت شما متوجه آنها نیستید این درست مانند بازی شطرنج با فردی با IQ 300 است. اما شما نمی خواهید حریف خود را معدوم کنید شما خواهان عشق آنها و امیدوار به تربیت درست آنها هستید.
2- به بازی تربیت فرزند خوش آمدید. موضوع در اینجا پیروزی کامل نیست، اما یک بحث متقابل که هرکسی را خوشحال می کند. شما می خواهید یک بچه را پرورش دهید که از سن متعادل بزرگسال گذشته است، و شما می خواهید آن را انجام دهید بدون آنکه توسط مردانی که لباس رسمی سفید پوشیده اند بدرقه شوید در حالیکه آستین های بلندات از ژاکت شما بیرون زده است.
اما شما نمی توانید بازی صحیحی را بدون مهارت های تربیت فرزند داشته باشید این درست آن چیزی است که این فصل به شما نشان می دهد.
"به بازی تربیت فرزندان خوش آمدید"
3- در این بازی شما قصد ندارید همه چیز را درست انجام دهید آن را در فکر خود نگه دارید زیرا آن خیلی مهم است که شما بفهمید شما پیروز کامل نخواهید بود. شما خشم خود را از فرو خواهید داد. شما ممکن فریاد بزنید. شما ممکن در برابر گریه هم لحظه کوتاه بیائید و سپس (اگر چه شما نکته هایی را برای آن از دست داده اید)، شما به فرزند خود کیک برای شام حداقل یکبار خواهید داد این صحیح است که هیچ والدینی کامل نیست و همه شما می توانید سعی کنید بهترین شوید. [این بازی تمام نمی شود مگر اینکه کودکان شما کاملاً بزرگ شده باشند.
اگر آنها خوشحال هستند مایه افتخار همه مردم است – یا در آخر بهانه گیری کردن یا می توانید یک روان شناس را مسخره کنید- شما برنده خواهید بود.
4- بنابراین موضوع این است که چگونه مهارت های درست تربیت فرزندان را یاد بگیریم برای انجام آن شما مجبورید دو چیز اساسی را درک کنید.
1- تربیت فرزندان شغلی است که هرگز نمی توانید از آن رهایی یابید.
2- تربیت، وسیله بازی نقش های جدید وهیجانی است.
در اینجا افرادی وجود دارند که می گویند این بازی پایانی ندارد. این جوابی مناسب به این سوالهاست. تا چه سنی بچه ها کاملاً به شما وابسته هستند. افسوس جواب است "هرگز".
5- رویایی امریکائیان برای بچه های خانه خودشان نیست. آرزوی آنها برای بچه های بیرون از خانه شان است. کان کرس من دیک آرمی
"به شغلی که هرگز نمی توانید از آن فارغ شوید خوش آمدید"
6- حرفه تربیت فرزند شما در ساعت 8 آغاز نمی شود و در ساعت 5 به پایان نمی یابد آن یک حرفه 24 ساعت است که آن پیش پا افتاده نیست. وقتی شما شغلی خارج از منزل دارید به جای اینکه شما به خانه بیائید و فوری تربیت فرزندان خود را تغییر دهید. "بدون آگاهی" و به محل کار برگردید. در آنجا زمان خروج و ورود وجود ندارد.
[از پارچه ابریشم برای یونیفورم تربیتی استفاده نکنید]
7- شغل شما شامل وظیفه آینده و پاسخگویی به بچه هاست. عشق به آنها، غذاخوردن، مراقبت آنها وقتی بیمار هستند، بازی باآنها، آموزش، انضباط، دوست خوب آنها بودن و گاهی انجام بعضی چیزها که واقعاً در جلوی دوستانشان دستپاچه می شوند شما نمی توانید کار خود را کم کنید. شما نمی توانید از دست کسی خلاص شوید. و در اینجا همچنان فشار زیادی برای آموختن وجود ندارد. حرفه تربیت فرزند مسئولیت شماست. بدون توجه به شغلی که در خارج از خانه دارید.
8- البته یک برنامه فوق العاده وجود دارد، در عوض، بچه های شما عاشق به بازگشت شما خواهند بود. سبب خندیدن شما، گریه، عصبانیت شما را فراهم می سازند و شما را سرمست و مغرور از آنها می سازد.
9- اگر شما یک والدین هستید که به اندازه کافی خوشبخت هستید. که قادرید در خانه با بچه ها بمانید. شما ممکن نیازمند به سپری کردن وقتتان با هم باشید (والدینی که همیشه در خانه نیستند) تعدادی راهنمای تربیتی مانند این که چه انجام دهید، مثل قدم زدن در یک طرح که در حال پیشرفت است، آن دشوار است که بدانیم از کجا باید شروع کنیم نگران گفتن نباشید جسیکا از خواب نیمروزی بلند می شود شما درباره تعویض کهنه بچه فکر می کنید.
10- هر دو والدین باید در تربیت فرزند نقش داشته باشند اگر والدین شما شیوه ای دارند که شغل آن نیست، برای زدن توی سر این آدم راحت باشید.
خوب، اذیت کردن بد است. بنابراین لااقل از طریق قلب به قلب با والدین صحبت کنید.
به فصل 19 مراجعه کنید. راهنمایی برای والدین
"سه وظیفه والدین"
11- چیز بعدی که نیاز به درک آن دارید درباره بازی آن است، که شما تعهد به وظیفه های مهم و تعداد جدید کنید شما درست نمی توانید، درست خودتان باشید" بیش از این باشید، اگر شما انتظار دارید آنها را تربیت کنید مانند بچه های متعادلی که هرکسی آرزویی آن را دارد.
12- برای برنده شدن این مسابقه و کسب مقام کردن، والدین از نوع آرام باشید، شما نیاز به سه چیز دارید.
1- یک نمونه مشخص
2- یک معلم
3- یک دوست.
"نقش مثبت"
13- یک سرمشق است شخصی که شما نگاه می کنید و سعی می کنید مانند آن باشید شاید آن است که یک زن خیابان پایین باشد که پنج فرزند داشته باشد همه دکتر شوند، ممکن آن یک ویژگی خیالی باشد. مرد خفاشی یک سرمشق بزرگ بود. حتی وقتیکه دختر خفاش قرار باشد در روغن داغ انداخته شود او هنوز باید محدوده سرعت را رعایت کند.
ممکن سرمشق شما مادر یا پدرتان باشد. هرکسی که هست که میخواهید همانند آن شوید کسی که شما شبیه آن هستید.
14- یک دلیل برای اینکه یک سرمشق خوب باشید آشکار است. فرزندانتان به شما نگاه می کنند تا همانند شما رفتار کنند هرآنچه که خوی شما عمل شماست، شما می توانید مطمئن باشید که او [i] به انگشت مکیدن شما نگاه می کند و افزایش می دهد که این رفتار تقلید کردن از شماست. چه تاثیر مستقیمی شما داشته اید. مثبت یا منفی.
15- خوی بدارثی است آیا شما دشنام می دهید یا یک خوی بد که شما دوست ندارید مغرور شوید که بچه ها را ببیند با دوستانشان صحبت می کنند؟ پس این خوی را تغییر دهید آیا شما فکر می کنید بچه ها بهتر می دانند از زبان بد استفاده کنند؟ نه، بعضی والدین می گویند. هرکاری که من می گویم بکن نه هرکاری که انجام می دهم این شیوه دروغی است و در زندگی واقعی کاربردی ندارد کاری را که دوست ندارید فرزندانتان انجام دهند خودتان انجام ندهید یا بگویید در مدرسه.
16- یک سرمشق خوب نباید هر شخصی باشد که در هر زمینه ای مناسب است. اگر شما می توانید روی آب قدم بزنید، بزرگ از جهات دیگر، شما باید سعی کنید انجام دهید چیزهایی که شما درست آن را می دانید. شما مجبور نیستید آن را وارونه کنید. این یک اتفاق است. قسمت مهم عذرخواهی بعدی است. یا توضیح دادن به بچه ها چرا شما دچار نگرانی شده اید. این طبیعی است که بچه ها بدانند که والدین آنها نگران یا غمگین هستند. هرکسی انجام می دهد. چگونه شما در ابتدا نگرانی خود را کنترل کنید. چیز مهمی است.
17- یک نقش بد زیاد لازم نیست بدین معنی که یک شخص بدی باشی یک نقش بد طبق معمول معتاد به کار، الکل، استفاده مواد، هرکسی مواد اصلی را در راس خانواده شان قرار می دهند- نوعی بی اطلاعی والدین.
18- یک نقش خوب شدن به معنی کشیدن سیگار ممنوع، دشنام، مصرف دارو، دروغگویی، گول زدن، عبور از خیابان به هنگام چراغ قرمز، دزدی، نعره کشیدن (فکر کنید که خودتان کدام یک از این خوی بد را دارید در اینجا) و غیره.
"طرح هر معلم"
19- هرچیزی که شما می گویید یا انجام می دهید توسط مغز بچه ها ضبط می شود این اتفاقی است که آیا شما آن را می خواهید یا نه، بنابراین به نقش دوم والدین که معلمی است خوش آمدید. (اگر شما فکر می کنید معلم مدرسه دارای حقوق اندکی است، چه تصویری! در نقش جدید معلمی، شما سخت تر از هر معلمی کار می کنید. بدون در نظر گرفتن حقوق اندک آن.
20- هر زمانی که بچه های شما بدنیا می آیند آنها تماشاچی و یاد گیرنده از رفتار و عملکرد شما هستند این کمابیش یک اندیشه هولناک است، اینطور نیست؟ کوچولوی شما یاد می گیرد و وقتی شما با او صحبت می کنید چیزهایی را با او انجام می دهید و با آنها هستید شما به آنها تعلیم می دهید که چگونه پاسخ بدهند. به تلفظ شیر، چگونه به جوک های شما واکنش نشان دهند، چه انجام دهند وقتی آنها می افتند همه چیزهای دیگر در زندگی با آن در بر می شوند.
21- اگر شما شخص آرام، ملایم هستید، و واکنش زیادی برروی چیزهایی مانند شکستن ظرف ها ندارید، بچه های شما ملایمتر و آرامتر خواهند بود. اگر شما عصبی و هیجانی هستید بچه های شما هم هیجانی و عصبانی خواهند بود.
در فصل هشتم "شغل جدید – معلم" تحقیق درباره موضوع تربیتی بچه هایتان است.
یک تخصص نامناسب همه افراد تعلیم بچه های جوان است مادر، راهنمای صحیح بچه ها در شناخت هست ادوار بالورد
"دوست خوب"
22- چگونه والدین می توانند یک دوست خوب باشند و درعین حال والدین باشند بچه ها و والدین ممکن با هم باشند مانند روغن و آب، اما آن می توانند انجام شود.
بدین معنی که زمانی را با هم برای انجام چیزها داشته باشند. باهم بازی می کنند، بخندند و گریه کنند والدین خوب چیزهای شاد می سازند، درست مانند یک دوست خوب.
23- برای فرزندانتان یک دوست خوب باشید همچنان قبول کنید آنها را برای آنچه که آنها هستند، این نیست که مرتب درباره چیزی حرف بزنید یا نقاط ضعف آنها را یادآور شوید اما به آنها در چیزهایی که موفق هستند کمک کنید به وسیله تشویق آنها اثبات می کنید که شما یک دوست خوب هستید و همچنین کمک می کنید تا اعتماد به نفس خود را افزایش دهند.
24- همیشه کودکان خود را تحسین کنید و هرکسی را به غیر از کودکانتان تحسین کنید زمانیکه شما با آن هستید. البته این بدین معنی است که تحسین متعادل باشد. یک کلمه یا یک آفرین گفتن می تواند یک تحسین محسوب شود. یک نوع بدگویی کنایه دار به کودک حتی اگر شما آن را برای جوک خندیدن) در میان دوستانش انجام دهید- دو نتیجه منفی دارد. کودک شما تحقیر می شود، و دیگر کودک شما یاد می گیرد آنچه را که شما انجام داده اید.
یک دوست خوب یاد می آورد آنچه را که ما بودیم و دیدیم آن چیزی را که ما می توانیم باشیم جاناتی اکی.
25- اجازه دهید کودکان به شما کمک کنند حتی اجازه دهید به آنها مخلوط کنند همه آرد را برخلاف عقیده شما وقتی شما آشپزی می کنید. با هم به فروشگاه بروید، خانه را تمیز کنید همچنان که آنها خوشحال می شوند. این برنامه ریزی نه تنها تعلیم آنها به کار نیست می تواند آنها را خوشحال کند، اما آنها همچنان مهارت هایی را یاد می گیرند و شما زمان ارتباط با آنها را گسترش دهید.
26- درباره بهترین دوست خود فکر کنید. چگونه این مشخص بهترین دوست شما شد؟ شما احتمالاً زمان زیادی را با هم صرف کرده اید، خوشحال بودید، و بعد چیزهایی را شما می دانید، شما دوست بودید. این همان چیزی است که با بچه های شما اتفاق می افتد. زمانیکه بچه ها را پرورش می دهید زمانی نیست که شما بخواهید با خودخواهی خود برای آن کار انرژی بگذارید آن لحظه ای است که شما برای بچه ها می سازید.
27- اگر بچه ها با شما دوست هستند، آنها راحت تر می توانند مشکلات خود را با شما بیان کنند و نگران درباره مدرسه هستند، همانند فشار، یا دیگر چیزهایی که بچه ها را نگران می کند. شما نزدیکتر خواهید شد اگر فرزندان به شما تنها به چشم یک والدین نگاه نکنند، همچنین یک دوست هستید.
"معرفی پنج مهارت اساسی والدین"
28- برای پرورش درست بچه شما نیاز دارید پنج مهارت اصلی را بشناسید نقش این مهره در اینجا اختیاری است، اگر شما این پنج مهارت را پرورش دهید شما باید بتوانید بیشتر جایگاههای گسترش آن را کنترل کنید.
1- صحبت کنید و گوش کنید با مراقبت
2- ثابت قدم باشید
3- دنبال کردن ضربه
4- صبر داشتن
5- یاد بگیرید رفتارتان را کنترل کنید.
29- به آسانی قطعه قطعه کردن کوردین نات، همه این نقش ها موثر هستند در شاد بودن والدین و پرورش کامل بچه هایتان را شما در این طبقه از قوانین می بیند.
30- مسئولیت شما به عنوان یک والدین نیست بیشتر از آن که شما تصور می کنید. شما نیاز بدست آوردن دنیا با پیروزی بر بیماری ها یا عکس های اصلی پیشنهادی از ستارگان ندارید. اگر بچه های شما به طور ساده رشد کنند مانند کسی می شود که از دنیا بهره ای نبرده اند "قابل پرداخت" مانند یک اسم شما می توانید خودتان را کاملاً موفق در نظر بگیرید.
"صحبت کنید و گوش کنید با مراقبت"
31- شما نیاز به یک روش کارآمد برای بیان عقیده خود، خواسته ها و میل بچه های خود دارید، این یک ارتباط است. روشن صحبت کنید، درست، و بدون مقدار زیادی پرگویی کردن زمانی را برای گوش کردن اختصاص می دهید. در هر ارتباط- حتی با آرایش موها- اگر شما انجام ندهید- موفق نیستید، یا ارتباط کارآمدی نمی توانید داشته باشید. شما محکوم هستید. محکوم! محکوم! محکوم!
32- مشخص بودن در انجام یک ابهام است و بیشتر مردم مبهوت هستند نمی توانید شما از صحبت کردن مردم که بنظر هم اینجا و هم آنجا هستند متنفر باشید چه آنها می خواهند؟ بهت زدگی ممکن یک نعمت باشد وقتی شما سیاستمدار هستید یا تقریباً گروه بزرگ اجرایی درباره Skewered روی 60 دقیقه باشد، اما آن می تواند درباره بازی تربیت فرزندان خطرناک باشد.
33- شما مجبورید به صورت واضح درباره خواسته ها و میل های خود را شرح دهید وقتی با کودکتان صحبت می کنید. آنها همیشه ندارند همان چهارچوب داوری که شما دارید. بنابراین وقتی شما می گوید برو اتاق خود را تمیز کن شما مجبور هستید درباره معنی تمیز کردن شرح دهید. تمیز کردن به معنایی گوناگونی است که ممکن منظور شما جراحی بی نقض باشد. و آنها ممکن فکر کنند که آنها تنها نیاز به مرتب ساختن جای تخت خواب قفسه های خود باشند.
34- ناشمرده سخن گفتن، Abbablabba abba این بیماری قرن 90 است، جائیکه ما در رادیو صحبت می کنیم، در میز گردها صحبت می کنیم و صحبت، صحبت صحبت می کنیم بدون اینکه چیزی بدست بیاوریم. مردم دوست دارند صحبت های خود را بشنوند بچه ها دوست ندارند صحبت های آنها را بشنوند. آنها ترجیح می دهند فکر کنند از بقیه در نبرد علیه نیروی شیطانی دور شده اید، و آنها نمی خواهند نیمی از آنچه را که شما می گویید را بشنوند اما ارتباط همچنان به معنی گوش کردن است این یک خیابان دو طرفه است شما گوش می کنید شما صحبت می کنید بدون گوش کردن با صحبت کردن ارتباطی برقرار نمی شود. اتاقی پر از صداها در حالی که شما هوا در میان شش های خود بازیافت می کنید بچه ها آن را واقعاً سریع یاد می گیرند.
35- این قانون اساسی ارتباط هست که شما در مورد خواسته های واضح خود صحبت کنید و پرحرفی نکیند.
1- نکته ها را بگیرید
2- نکته ها را بگیرید
36- بله، بعضی وقتها آن به بیان چیزهای اسرارآمیزی مشاور حقوقی کمک می کند اما وقتی شما می گویید "ما قصد داریم به مغازه خواربار فروشی برویم بنابراین من می خواهم شما درست رفتار کنید." آیا شما می فهمید، ما قصد داریم به مغازه برویم. به چیزی دست نزنید، چیزی سوال نکنید، فریاد یا نعره نکشید، همبرگر گوشت نسازید، و لطفاً در گاری بی سرو صدا بنشینید، درباره خواسته های خود واضح شرح دهید "درست رفتار کردن، ممکن معنای متفاوتی برای شما و فرزندانتان داشته باشد.
37- با بچه های جوان به راحتی صحبت کنید او به یک سیب می رسد شما جواب منفی می دهید او شروع می کند دوباره سیب را لمس کردن و شما دوباره پاسخ منفی می دهید این عمل می تواند ادامه داشته باشد تا شما بفهمید که شما باید سیب ها را از دسترس او دور کنید. عزیزم قان و قون نکنید و لطفاً به سیب دست نزنید. اگر شما یک سیب قرمز را لمس کنید. آنهاممکن همه به روی زمین بیفتند سبب شما باشید عزیزم، عزیز مادر مقدار زیادی ناراحت است. چه او می شنود، دلبر، سیب پیف، پیف، پیف.
38- ارتباط کلید رابطه خویشاوندی شما با بچه هایتان است به فصل 2 مراجعه کنید. "ارتباط با بچه ها" خواندن یک کتاب خنده دار برای بچه ها که نشان می دهند چگونه کلمه ها می تواند معنی چیزهای متفاوتی را داشته باشد، تلاش پادشاهی که ری ند به وسیله فرید جی نی.
"متزلزل نباشید در غیر این صورت سقوط می کنید (ثابت قدم باشید)"
39- به راس فکر کنید آن به چرخش درمی آید تا تنزل یابد، و سپس به پایین می افتد. زمانیکه ان می چرخد، آن ثابت قدم می شود. وقتی آن کم کار است ثابت قدمی آن متوقف می شود. آن می لغزد و می افتد. قوانین محیط منسجم است. و به عقب و تغییر قوانین برنگردید، آن بی پروا با بچه هایتان نمی باشد. حتی وقتیکه گریه به شما دست می دهد شما نیاز به قاطعیت بودن دارید. بنابراین آن مهم است که من قصد آن را دارم ثابت قدم باشید- مطمئن نباشید و امکان تزلزل وجود دارد.
40- این سخت ترین قسمت والدین است. وقتی بچه های شما سینه خیز به سمت میز شام می روند، شما او را به سمت پایین می آورید هرچند باری که این کار را انجام می دهد تظاهر نکنید که شما او را برای لحظه ای نمی بینید. شما شاید در این بازی مطمئن باشید، اما انرژی او همانند انرژی خرگوش است و کاملاً او را در حال تکاپو نگه می دارد. هرباری که شما او را از میز می گیرید شما ثابت قدم تر هستید.
41- ثابت قدمی منطقی آسان است، مانند یک قوانین آسان تر در بازی والدین، اما بچه های شما باید یک قدم بالاتر از شما باشند، آنها با نمک هستند، آنها گریه می کنند، آنها درخواست می کنند این علامت کوچک قابل مشاهده است اشک چشم آنها به معنی عذرخواهی است، لبهای خود را به صورت غنچه جلو می آورند. تسلیم نشوید. قوی باشید. بچه های شما واقعاً که از طرف شما می خواهند. آنها نیاز به آن دارند.
42- هزاران مثال در ثابت قدمی وجود دارد. زمان خواب نیاز دارد ثابت قدم باشید شما مجبور هستید جدی باشید روی عدم پذیرفتن آب نبات اگر واقعاً بگوید؟ آنها که نمی توانند بیشتر از این داشته باشند خداوند اندکی بچه ها را باهوش می آفریند بنابراین ما تمایل نداریم آنها را بکشیم وقتی آنها گریه می کنند. اما این بازی مورد علاقه آنهاست که با اشک چشمهایشان آب نبات بیشتری را از شما طلب کنند. درست زمانیکه جواب منفی می شنوند!
43- ثابت قدم بودن و دنبال کردن آن کمابیش مانند ازدواج فامیلی (پسرعمو) است، این دو مفهوم ارتباطی در یک نوع راه غیرعادی است. اگر شما ثابت قدم نیستید و شما صبر دنبال کردن را ندارید، شما با بچه ها مشکل خواهید داشت. اطمینان دادن! فصل سوم را بخوانید، والدین ثابت قدم باشید"
"چه می گوید، و قبل از گفتن فکر کنید (هنر دنبال کردن است)"
44- دنبال روی هم بودن وسیله انجام آنچه شما می گوید است. به معنی عمل به کلمه اصلی است. مهمترین نتیجه ثابت قدم شدن است. نکته در اینجاست قبل از گفتن به بعضی چیزها فکر کنید. منظور واقعی شما از بنشین یا شام نداریم چیست؟ شما بهتر آن را نشان بدهید اگر شما انتظار دارید با هم زندگی را تا آخر ادامه دهید.
45- از این جمله استفاده نکنید "یکبار دیگر این کار را انجام بده تا ببینی چکار می کنم" این نحوه گفتن خوب است زیرا آن را بیرون می آورد و به شما می دهند، شما نباید حد و مرزی برای انجام دادن هیچ روابطی که تهدید آمیز است، داشته باشید. اما این بهتر است اگر شما به جای آن بگویید اگر یکبار این کار را انجام بدهی، و ویکی نمی تواند شب را سپری کند." سپس بچه ها را درست تنبیه کنید وقتیکه آنها نافرمانی می کنند.
* قبل از اینکه چیزی بگویید فکر کنید
* هماهنگ دنبال کردن یا بچه های شما هرگز شما را دوباره باور نخواهند کرد.
46- این همچنان به مجازات واقع بینانه کمک خواهد کرد. برای مثال به اینکه بگویید یکبار دیگر این کار را انجام بدهی و من برای یک هزار دلیل از شما می خواهم بگوید اگر یکبار دیگر این را انجام بدهی برای یک هفته مجازات می شوی. سپس آنها را برای یک هفته مجازات کنید. اگر شما به بچه شش ساله بگویید که شما خواهید گرفت توپ او را از دور اگر او آن را دوباره به خانه پرتاب کند. بگیرید توپ او را از دور زمان بود او آن را در خانه پرتاب کرد.
برای اطلاعات بیشتر پیروی کردن با آنچه می گوید، لطفاً فصل4 را بخوانید، دنبال کردن،
"قابلیت صبرکردن را یاد بگیرید"
47- چه کسی نمی تواند از حوصله و صبر زیاد استفاده کند؟ شما باید برعمل خود تداوم ببخشید تا اینکه بچه های خود را کنترل کنید. اجازه ندهید که شما را ناراحت کنند، گریه کردن بچه، کهنه کثیف بچه که روی روتختی سفید شماست (و بله، دن برای دراز کشیدن چون در اینجا در وهله اول متشکرم)، دیربود، یک کودک نوپا که به نظر پای خود را کشیده بود این چیزها اتفاق می افتد شما باید با بچه هایتان صبور باشید، شما اگر صبور نباشید عقل خود را از دست خواهید داد (از رفتار او دیوانه می شوید)
* صبر یعنی زمان بیشتری را برای انجام بعضی چیزها صرف کردن
* صبر یعنی اجازه دهید دخترتان آهنگ کامل عروسک باربی خود را دربیاورد و او همچنین بتواند به خانه برود و موهای باربی خود را کوتاه کند.
* صبر توسعه بعضی چیزهاست که زمان و تمرین نیاز دارد.
* یاد گرفتن درباره صبر بیشتر که قسمتی از شخصیت شماست در فصل پنجم بخوانید خونسرد نگه داشتن هنراست.
"مهارت های مدیریت رفتاری"
48- دستهایی که واقعی نیستند به مشکل می افتند اگر بچه های شما با چیزی که انجام می دهند بی حوصله هستند. آنها سرگرمی خودشان را پیدا خواهند کرد. همه CDs شما را مرتب کردن، سینه خیز به طرف شومینه رفتن، به دوده دست زدن، روی فرش خزیدن، نقاشی کردن کابینت با کره بادام زمینی، این فعالیت ها تقصیر بچه ها نیست، آنها کاملاً به خاطر مدیریت رفتاری نادرست شما روی آنهاست.
49- مدیریت رفتاری یعنی مشغول کردن کودک و سرگرم کردن او در بیشتر اوقات است این عالی است که به آنها اوقات فراغت بدهید بنابراین آنها می توانند از تخیل خود استفاده کرده و بازی شادی را برای خود خلق کنند، اما اگر شما به آنها با فعالیتها فشار آورید وقتیکه آنها عمل کسل کننده آغاز می کنند، آنها زمان برای یاد گرفتن چیزهای لازم را ندارند. وقتی شما نزدیک آن هستید، آنها را ستایش کنید وقتیکه آنها چیزهای بزرگ مثال کمک کردن در جمع آوری اسباب بازی شان می کنند یا چیزهای خوب برای خواهرشان انجام می دهند. ستایش بچه ها را تقویت خواهد کرد. که چه انجام دهند که سبب خوشحالی شما شود و اینکه بچه ها لطف والدین را دوست دارند و آنها آن کار را دوباره انجام می دهند تا بیشتر مورد تقدیر قرار بگیرند.
50- شما ممکن به این مانند یک تدبیر درست نگاه کنید که دور از حقیقت است. بخاطر بیاورید که بچه ها استاد در استفاده درست هستند. بنابراین حرفه شماست که خارج از تدبیر آنها از کجا آغاز کنید. کاربرد رفتاری درست بچه های شما، یا مدیریت رفتاری، بچه های شما را خوشحال، آرام و جامع از دردسرها نگه می دارد به وسیله فعالیت های روزانه، برخوردها و محیط زیست است.
بنابراین مدیریت رفتار شامل بعضی از مفهومهای ساده است.
* فعال نگه داشتن دستهای غیرواقعی
* توجه زیادی بدهید
* ستایش کنید پیشنهاد را
51- فصل ششم "مدیریت رفتاری" بحث می کند چه رفتار خوبی ارزشمند است، اصرار به ستایش، از دست دادن آغوش و بوسیدن و بازی مرتب می تواند بچه شما را در انجام شیطنت نگه دارد.
"حس شوخ طبعی خود را در گم شدن و پیدا شدن بیابید"
52- بچه ها خوشحال هستند. آنها بامزه هستند. اگر آنها نبودند، ارما بومبک تمایل دارد تنها همسایه خود را بشناسد و ممکن درست برای بولینک روی چمن عادی باشد. در اینجا شوخ طبعی در هر چیزی وجود دارد، فکر کنید آن ممکن روشن نباشد وقتیکه آن برای شما اتفاق می افتد.
"برنده شدن: شاگردان منفی مورد توجه هستند"
53- بچه های شما انجام می دهند هرچیزی را که توجه شما را جلب کنند. حتی اگر آن توجه منفی باشد اگر شما کاری نکنید که آنها را مشغول نگه دارید، آنها توجه دقیق را از دست می دهند. ستایش آنها اغلب برای رفتارهای خوب آنهاست. آنها انجام خواهند داد. هر چیزی را درست که توجه را جلب کنند. اگر آنها بفهمند که ریختن آب روی کف توجه شما را جلب می کند (حتی اگر آن عمل منفی باشد) آن را انجام می دهند.
54- بدون شیطان شدن بچه ها توانایی غیرطبیعی برای هل دادن همه دکمه های شما دارند. شما واقعاً قادر به خندیدن در چیزها که به طور معمول به روی دیوار کشیده می شود را دارید. آرامش، نگران نباشید که دو سال پیرتر شده اید، کودک پودر را در همه جا می ریزد، در عوض با دوربین عکس بگیرید. آن قصد داردداستان طنز در یک ساعت برای شما شود بنابراین مسکن ، کودک- لحظه ها، این قبل از این است که قسمت بالای آن را تمیز کنید.
55- عصبانیت اولین واکنش است زیرا آنچه که بچه ها انجام می دهند غیر منتظره است و ما معمولاً مجبور هستیم آن را تمیز کنیم. حالا چه؟ توقف کنید، چندین نفس عمیق بکشید صورت ملیح را نگاه کنید و لبخند بزنید عصبانیت انرژی را هدر دادن است و انرژی باید در جاهای دیگر صرف شود.
56- به بچه ها اجازه بدهید بچگی کنند آنها خرابکاری می کنند آنها دردسر ساز هستند حقیقت را قبول کنید و هرگز نپذیرید آنها بعضی چیزها را انجام دهند "شما مجبورید" قسمت خوشحالی والدین نشستن و برگشت به گذشته و تماشای بچه ها که همه چیز احمقانه انجام می دهند والدین شما را به انجام آن متهم می کنند وقتیکه شما بچه بودید (بعلاوه، شما نمی توانید بگویید داستان شادی را وقتیکه فرجام غمگینی دارد و "سپس من به تاس او ضربه بزنم").
57- توقف کنید قبل از انجام هر واکنشی و چند نفس عمیق بکشید (تنفس عمیق یا اجازه دهید به مغزتان برای چند لحظه کار کند) به نتیجه شما کمک می کند هر چیزی را که شما می بینید واقعی نیست که وحشت کنید. شما ممکن حتی ناراحت شوید که مجبورید خودتان را توجیه کنید و به بچه ها بگوید که شما نگران هستید و مجبور خواهید بود که اوضاع را بعداً شرح دهید وقتیکه خشم شما فرو نشست مطمئن سازید خود را که درحل مشکل آن روز مصمم هستید. اگر شما اجازه دارید زمان زیادی را سپری کنید، بچه های شما همه چیز را فراموش خواهند کرد.
"آیا اینجا پایان این بازی است؟"
58- بازی والدین هرگز کاملاً واقعی نیست. بزودی بچه های شما پیر خواهند شدو بچه دار می شوند. پس شما شروع خواهید کرد در همه جا من به شما می گویم همچنان، که پدر یا مادر بزرگ واقعی هستند (و شما احتمالاً چه چیز به اندازه کافی همین الان بدست می آورید.)
59- والدین شدن می تواند سخت باشد آن تلاش می گیرد سعی کنید منطقی شوید، همیشه درباره راههای مناسب ارتباط با بچه ها فکر کنید، آشفتگی را تمیز کردن و کاری که یکی از آنها را همیشه مشغول نگه دارید آسان نیست. قلب را تصرف کنید. شما می توانید از میان آنها با یک لبخند عبور کنید.
60- همه والدین دنیا قصد دارند از میان همان چیزها عبور کنند که شما قصد دارید عبور کنید، بنابراین شما تنها نیستید هرکسی خواهد داشت همان مشکلاتی را که شما دارید و یک مطلب را درک می کنید وقتیکه آنها به حق می خواهند دست ها بالا پرتاب کنند و تسلیم شوید. همین الان حس شوخ طبعی را نگه دارید، هرچه شما انجام می دهید.
61- روزی که شما بدنیا آمدید شادی زیاد خانه شما از بیمارستان به وجود آمد روز شادی زندگی شماست بهرحال مادر جوان خسته، حساس است و واقعاً احساس غیرقابل پیش بینی زیاد عاطفی در هورمونهای او وجود دارد. پدر همچنان خسته است. شما هر دو می نشینید و به کودک جدید با تعجب نگاه می کنید "حال چطور؟" سپس بعد از مدتی، نوزاد زیبا چشمهای خود را باز کرده و کمی بعد کودک معصوم دهان را باز کرده و شروع به گریه زاری می کند بنابراین شما چه باید انجام دهید؟ بخندید به خنده خود در میان همه سالها ادامه داده که شما به اندازه کافی خوشبخت هستید که والدین شده اید.
"در اینجا سه نوع والدین وجود دارند"
62- سه نوع والدین متفاوت وجود دارد: والدین همیشه نگران، والدین آگاه و والدین آرام. شما واقعاً نمی توانید یکی از آنها را انتخاب کنید و شما یکی از آنها شوید. برای مثال هرکسی واقعاً می خواهد والدین آرامی باشد، بهرحال اگر شما درک نمی کنید یا به وسیله قوانین مناسب بازی می کنید در بازی تربیت فرزندان، شما در یکی از این دو نوع دیگر اشتباه ناخوشایندی خواهید داشت. این بد است زیرا این گونه از والدین کاملاً منعکس کننده رفتار در نوع پرورش بچه ها هستند.
63- والدین همیشه نگران: والدین همیشه نگران دارای یک بیماری عصبی هستند و در برگشت، آنها واقعاً بچه های عصبی را پرورش می دهند شما این گونه را می شناسید آنها بیشتر اوقات گریه می کنند. تمایل به گریه زیاد دارند و نمی خواهند با بچه هایشان بازی کنند. و سپس بچه های آنها در آنجا هستند.
64- والدین همیشه نگران آشفته هستند. آنها خیلی نگران و آشفته درباره همه چیز هستند. آنها روی هر چیزی زیاد فکر می کنند، از غذا دادن به کودک (غذا دادن تنها قسمت پایانی است) و سعی می کنند با خرید وسایل محبت را در کودکان به وجود آورند.
65- علائم هشدار برای والدین همیشه نگران شامل محافظت بیش از اندازه آنها از بچه ها: به بچه ها اجازه تغییر یا ریسک کردن را نمی دهند آنها اجازه ندارند مستقل شوند آنها خلاقیت بچه ها را به وسیله کمک کردن به آنها در انجام هر چیزی سرکوب می کنند، و از نحوه گفتار نچ نچ در حضور دوستانشان را بکار می برند.
66- والدین بی توجه: والدین بی توجه مقابل والدین همیشه نگران هستند، آنها یک کمی زیاد خونسرد درباره بچه هایشان هستند. دلیل اصلی برای این بیشتر احتمالاً این است که این والدین حرفه والدینی را جدی نمی گیرند. آنها فکر می کنند که آن همچنان پردردسر است. تصور می کنند بچه ها می توانند مراقب خودشان باشند. مهمتر از همه، آنها اولویت بالاتری به دیگر چیزها در زندگی یشان (مانند کار) می دهند. آنها هرگز یاد نگرفته اند. که هیچ چیز نیاید مهمتر از بچه هایشان باشد. علائم هشدار برای بی توجهی والدین شامل اینکه آنها نمی دانند بچه هایشان کجا هستند، چه کسی با آنها هستند یا چه آنها انجام می دهند. دلبستگی به بچه ها، مسئولیتی است که در هر سنی باشید احساس شما به بچه ها یک مسئولیت است؛ درگیر فعالیت های آنها نشوید (یا حتی قادر نیستند فعالیتهای آنها را شرح دهند). و این کتاب را نخوانید.
67- والدین آرام: این قسم والدینی هستند که شما خواهان آن هستید یک والدین آرام شاد هستند، و این والدین بچه های متعادلی را پرورش می دهند (یا در حداقل تلاش پرورش) بچه ها را متعادل پرورش می دهند.
68- در رویای شاد خود به دریا نروید آن جدی است برای مثال، کارول برادی مانند یک تصویر ذهنی برای عقاید یک والدین شاد نسازید (این بیماری است) به جای آن، همه شما نیاز به پیروی از یک قانون ساده دارید یک نقش جدید را قبول کنید، و درک کنید که بچه ها شما در بیرون بدون هیچ نتیجه در هیچ تلاشی نیستند و والدین بی عیب و نقضی را کاملاً پرورش می دهید.
69- نشانه های هشدار لذت بخش شما می شویدآرام، والدین خوشحال مسیر را حساب کنند که بچه های شما عادات این را بدون خریدن
توجه به عمل دفع دوده ای، مصرف مایعات در هر روز مقدار روان آن، حالتو رفتار او، تماشا کردن این که خانه شما امن است و امنیت بدون اینکه زمانی را منصوب کنید. وحشت نکنید، مراقبت کنید، اجازه دهید بچه هایتان ریسک کنند و خطر را بپذیرند با این شرط که آنها در خطر نیستند. تلاش کنید برای کمک کردن به اینکه اعتمادبه نفس و عزت نفس را بسازند.
فصل دوم
"ارتباط با بچه ها"
در این فصل
1- موثر صحبت کردن
2- توضیح دادن در مورد مواردی که از او توقع دارید
3- آموزش مهارتهای ارتباط برقرار کردن
4- پاسخ دادن به سوالاتش
5- انتخاب راههای مختلف برای صحبت کردن
70- آن همیشه آسان است که توجه بعضی از افراد را نادیده بگیریم بچه ها دارند این بی توجهی درباره چیزهای که زیبایی زیادی را ندارند بنابراین شما واقعاً مجبور به تلاش هستید که آنها را به گوش دادن ترغیب کنید. قسمت مشکل آن است که بچه ها توجه زیادی به آنها مانند مرغ مکس خوار دارند.
71- این فصل گزارش از چیزهایی می دهد که شما چگونه می توانید با انجام آن بچه های حرف گوش کنی تربیت دهید آن لازم نیست که آنها هم فکر شما باشند (بعضی چیزها کاملاً متفاوت است، مملو از فصل سوم، یک والدین ثابت قدم باشید). اما آنها خواهند شنید آنچه را که شما می گوید این فصل همچنین اجازه می دهد شما بدانید چگونه از مشکلات دوری کنید زیرا عدم ارتباط بعلاوه بشرط اینکه بعضی از عقیده ها روی اینکه بچه ها چگونه یاد بگیرید و مطلب را خوب تفهیم کنند.
"صحبت کنید و شنونده شوید (آن همیشه همان نیست"
– من آگاهی دارم شما از googol plex پرهیز کنید از عصبانی کردن خواهر، برادرهای مام؟
– وقتی شما با بچه هایتان صحبت می کنید، شما مجبور هستید چیزهای کمی در ذهن خود نگه دارید.
72- اگر شما بعضی چیزها برای گفتن دارید و شما می خواهید شنونده شوید، از این پیروی کنید.
* برای صحبت کردن با کودک هم قد او شوید.
* ازکلمات آسان استفاده کنید
* واضح صحبت کنید
* فریاد نزنید.
"هم سطح بچه هایتان بشوید"
73- اگر شما واقعاً می خواهید کودکتان حرف شنو باشد وقتی شما صحبت می کنید از نظر فیزیکی سطح خود را پایین آورید اگر شما نمی توانید سرپا بنشینید کودک را روی زانوی خود قرار دهید مستقیماً در چشمهای او نگاه کنید این سخت است از کسی که در روبروی شماست دوری کنید- و واقعاً شما چه می خواهید. تسلیم صورت کسی شدن.
– در چشمهای بچه هایتان نگاه کنید، آرام و آهسته صحبت کنید و گفته های خود را به آنها بگوید.
– دو پهلو، پرحرف نباشید و سعی کنید بر روی بچه هایتان با گسترش کلمه ها تاثیر بگذارید.
74- هنگام تشویق کردن بچه هایتان به چشمهای او نگاه کنید بچه ها قادر هستند منزلت مناسبی در جلوی شما باشند و یک منگوله در سر دارد. مانند سگ هایی که در پشت پنجره ماشین پیرزن نشسته است. منگوله، منگوله، منگوله، آنها مورد توجه نیستند.
75- شما مطمئناً نیاز ندارید بچه هایتان را وادار کنید هم سطح شما بگویند صبح بخیر، یا آیا شما گرسنه هستید؟ این عمل را در صحبت های مهم جدی بگیرید همانند همین الان سیمون شما با کلیدهای مامان چه انجام می دهید؟ آیا شما می فهمید چرا شما به دردسر افتادید برای ضربه زدن به روی سر برادرتان با چوب؟ اما فراموش نکنید که قسمت مهمتر ارتباط یک شنونده خوب شدن است. ارتباط نمی تواند دو طرفه باشد اگر همه اش صحبت کنید بدون اینکه گوش کنید.
"MEGO: My Eyes Glaze over"
76- شما آنجا متوقف باشید و با بچه ها صحبت کنید، آنها هستند همه MEGO وقتیکه قسمتی از ارتباط کاهش می یابد MEGO همچنین رخ می دهد وقتیکه شما قوانین ارتباطی را می شکنید- شما چیزهای کوتاه و نقطه نظر را نگه نمی دارید. اگر شما صحبت کنید و MEGO ضربه می زند.
آیا شما با کسی صحبت می کنید و شما می دانید او گوش نمی کند زیرا او است معروف در یک شدت بیشتر؟ او شنونده شماست اما گوش نمی دهد، بچه ها همه این را انجام نمی دهند (آنها در این رفتار ماهر هستند) شما می دانید اتفاقی پیدا کردن است، اما نه در خانه یکی.
77- خداوند به ما گوش و یک دهان داده بنابراین ما می توانیم دو برابر بیشتر از آنچه که می گوییم بشنویم، یک ضرب المثل قدیمی مهم.
"از کلمات ساده استفاده کنید"
78- مانند بزرگسالان، ما بعضی وقت ها در گفتن خود به اندازه کافی نترس هستیم، معنی واقعی آن چه هست. ما این را با امید انجام می دهیم نحوه گفتار ما همچنان مانند یک dork نیست بچه ها، از طرف دیگر به شما خواهند خندید و سر خود را تکان می دهند، یا عالی تر از اکنون- روی صورت آنها با یک نگاه مبهوت خیره می شوند.
79- در صحبت کردن با بچه هایتان از کلمه هایی استفاده کنید که آنها بفهمند. این آسان تر است اصل موضوع را شما از این سو و آن سو دریابید وقتیکه بچه هایتان بدانند که شما درباره چه صحبت می کنید. اگر شما فکر نمی کنید که آنها متوجه نمی شوند، از آنها بخواهید که گفته های قبلی شما را توضیح داده این یک آزمایش بزرگ است ببینید چگونه شما پیام را به آنها رسانده اید.
80- اگر شما در صحبت کردن با بچه ها از کلمه هایی استفاده کنید که آنها نفهمند صحبت کردن شما ممکن مانند یک زبان سواحلی باشد. این چطور است که شما می شنوید تعداد زیادی والدین موفق را که کوتاه و بی تعارف سخن می گویند و مستلزم به استفاده از جمله های ساده هستند (اگر چه آنها بعضی وقت ها مانند آنها در صحبت کردن ناز می کنند، "بنشین، بمان، نه، نه، نه، ایست، ایست، ایست، پسر خوب"
81- در بعضی از موارد شما مجبور هستید دامنه لغات خود را گسترش داده، شما همیشه نباید درسطح پیش دبستانی صحبت کنید. وقتی شما شروع می کنید کلمات جدید را به کودکتان معرفی کنید اگر آنها فهمیدن آنچه را که شما گفته اید زمانی را برای پرسش و پاسخ بگذارید. زمان های زیادی آنها لبخند ملایمی می زنند و با زیرکی جواب مثبت می دهند.
82- همیشه از آنها بپرسید اگر آنها فهمیدند. اگر آنها مطمئن نباشند یا تامل کنند، بخواهید کلمات قبلی شما را توضیح دهند. این تنها راهی ست که شما درک می کنید که موضوع اصلی را آنها متوجه شده اند. البته شما ممکن فرزندی داشته باشید که بدون هیچ تاملی معنی کلمات را از شما بپرسد پس در اینجا سوالی نیست که درک آنها چه می شود.
"نقطه نظرها را فهمیدن"
83- تظاهر کنید برای مکالمه خود زمانی را در نظر گرفته اید اگر شما نگویید شما چه نیاز دارید در ظرف زمان کمی، شما توجه زیاد کودک خود را از دست می دهید. از طرف دیگر، وقتیکه شما همچنان قاطع هستید، آنها برای اطلاعات بیشتر خواهند پرسید اگر آنها به آن نیاز داشته باشند.
اگر شما ویژه هستید بچه های شما درک بهتری خواهند داشت و شما نقطه نظرهای درست را درک کنید.
* از این در و آن در پشت سر هم حرف نزنید.
* طولانی توضیح ندهید.
* منظور واقعی خود را بیان کنید.
84- بچه ها به حرف های شما گوش نمی دهند (اگر روش آنها را دارید) شما نمی توانید فشار بیاورید، رشوه بدهید، خواهش کنید یا استدعا کنید به اندازه کافی آنها به حرف های شما گوش کنند. آنها توجه ندارند اگر شما در وسط جمله باشید. آنها مداوم قدم خواهند زد اگر آنها بی حوصله شوند یا از گوش کردن خسته نشوند. ارتباط خوب بین شما و بچه هایتان پایه ریزی برای مدت طولانی، خوشحالی و رشد ارتباط آنهاست، اگر بچه هایتان به شما گوش نمی کنند شما ارتباطی را که برحسب آن ساخته اید را از دست خواهید داد.
"فریاد نزنید"
85- فریاد زدن بدترین نوع رفتار است اجازه بدهید بگویم که فریاد زدن در صورتی است که شما درک نمی کنید.
فریاد زدن بدترین نوع رفتار است.
در اینجا یک تعهد وجود دارد وقتیکه بر سر فرزندانتان فریاد می زنید آنها به چیزهایی که شما می گوید گوش نمی دهند. همه آنها در حال انجام هستند انجام با چشمان گریان و دلخور نشسته اند زیرا شما فریاد زدید- یا آنها عصبانی از خودشان هستند. ارزش شما گم می شودآنها ناراحت هستند، شما ناراحت هستید، هیچ چیز کمال یافته نمی شود.
86- اگر شما فریاد بزنید، شما پیام خود را صحیح بیان نمی کند. بنابراین اگر شما به مرحله ای رسیده اید که درباره موضوعی بر سر کسی فریاد بزنید، صبر کنید، اتاق را ترک کرده درست برای یک لحظه است. یک نفس عمیق بکشید برخود تسلط پیدا کرده و به حل دوباره مشکل نزدیک شوید.
87- سعی کنید یک سرمشق و معلم بشوید. فریاد زدن یک راه برای همراهی کردن بچه هایتان نیست (آن بر نمی گردد و ناراحت می کند شما را مانند اینکه بچه ها بزرگ می شوند و همه هورمونها را تحریک کرده) این نوع داد و فریاد با بچه ها اتفاق می افتد وقتیکه شما انتظار کمتری دارید. شما بعضی از چیزها را به آرامی و از روی سادگی خواهید گفت، و همه غیرمنتظره است- عزیز شما- بچه دوست داشتنی تبدیل به دی منا بچه شیطانی که با فریاد همه چیز را آغاز می کند، می شود. بخاطر بیاورید که سرمشق خوبی به جای بگذارید. به وسیله یک سرمشق خوب شدن.
"چه انتظاری ازتوضیح خود دارید (یا چگونه ازدرگیری های زشت مغازه خواربارفروشی دوری می کنید)"
88- عصبانیت در خواربارفروشی و دیگر اوقات تلخی ها می تواند وسیله کاهش یک ارتباط ساده باشد. به بچه هایتان توضیح دهید آنچه را که از آنها انتظار دارید به آنها بگویید رفتارشان چگونه است.
89- بچه دوست دارند بدانند آنچه را که درست شما انجام می دهید. آنها دوست دارند آماده انجام کار و آگاه به کار باشید شما باید اساس قوانین را فراهم آورید قبل از اینکه شما بعضی چیزها را انجام دهید. استفاده از این سیاست زمانی است که شما می توانید.
90- و شما خواهید چیزهایی را دید و آن را با بچه هایتان حل کنید. برای مثال تامی ما قصد داریم به مغازه اسباب فروشی برویم و یک هدیه برای تولد خواهرتان بخریم. ما تصمیم نداریم برای شما هدیه بخریم شما می توانید به اطراف نگاه کنید شما می توانید بگویید چه شما دوست دارید اما ما امروز هیچ چیزی برای شما نمی خریم امروز تنها برای خواهر شما خرید می کنیم آیا شما می فهمیدید؟
91- اگر بچه شما اعتراض، ناله کند تعجب نکنید یا بی صدا قانع می کند شما با شرح دادن یک اسباب بازی که او همیشه آن را می خواسته، این بتمن مخصوص با بتونیز قابل گرفتن است.
– اگر شما آن را امروز بگیرید- او هرگز برای هیچ چیزی دوباره سوال نمی کند.
92- این پیشنهاد تنها درباره توضیح کارهاست، اگر شما تسلیم گریه بچه نشوید هل نکردن آنها یکی از اصلی ترین مزاحمت هاست. بچه شما را زمان بعد باور نخواهند کرد اگر شما به آنها بگوییدآنها نمی توانند هیچ چیزی بخرند- و سپس شما تسلیم آنها شده و یک اسباب بازی کوچک برای آنها بگیرند. پسر شما زیر فشار آنها تنها منجربه عصبانیت و بدخلقی آنها شده به طور واضح آنها کار خود را می کنند.
93- به آنها اجازه دهید هر آنچه را که نیاز دارند فراهم کنند. این مهم است آمادگی ممکن تنها به معنی قاقالی باربی در خانه میلیبو باربی او قبل از اینکه ترک کند. این جستجو ممکن به مدت ده دقیقه برای آوردن اسباب بازی به طول به انجامد. هرآنچه هست، به آنها فرصت برای انجام چیزها قبل از ترک خانه بدهیدو آنها را هل نکنید.
94- به چشمان آنها نگاه کرده وقتیکه شما قصد کاری را دارید (شما را مطمئن می سازد که به او توجه دارید) و بگوید به آنها چگونه رفتار کنند دقیق و واضح درباره آنچه منظورتان است باشید. شما نیاز ندارید وارد توضیحات طولانی شوید مگر اینکه آنها اطلاعات بیشتری را بخواهند اما انتظار خارق العاده نداشته باشید بچه ها توجه کمی را به کوتاهی زمان دارند و این فرایند زمان گیر است. تهیه و تدارکات پیشرفته می تواند دنیا رامتفاوت سازد.
95- هرگز وانمود نکنید بچه های شما می دانند آنچه را که شما می خواهید. وقتیکه شما صحبت خود را قطع می کنید و شروع به تظاهر می کنید، شما به زحمت می افتید برای مثال فرض کنید که شما تصمیم دارید به عروسی پسردائی بروید به بچه ها می گوید که عروسی چیست (برای لحظه ای) و تصمیم دارید همانند چه کسی باشند. سپس به آنها می گوید ساکت نشسته و تماشا کنند اجازه حرف زدن یا برخاستن ندارند. آنها نیاز دارند به گرفتن نوشیدنی و رفتن به دستشویی قبل از آغاز عروسی بنابراین آنها مجبورند این کارها را در زمان جشن انجام ندهند.
96- توضیح دادن شرایط قبل از هر چیز آسان تر است سعی کنید دستور را اعمال کنید زمانیکه شما واقعاً گرفتار در فعالیت ها هستید شما درانتهای انجام زیاد "شاها- شما- نیاز دارید- ساکت- باشید-" یا "نه- شما- نمی توانید- هر چیزی را- داشته باشید." در عوض، شما کمی تذکر درباره قوانین جایی که می روید خواهید داد توضیح دادن چیزها به بچه ها در پیشرفت کارها واقعاً عالی است، همچنین، به ویژه وقتیکه شما بی قرار هستید. "ما قصد داریم به مغازه برای چند دقیقه رفته. هیچ سوالی نپرسید" آن یک زمانی را برای باورهای آنها خواهند گرفت که شما واقعاً منظورتان از این گفته چیست، بنابراین ممکن آنها به جلو بروند و چیزهایی را بپرسند" تسلیم آنها نشوید، و حقیقتاً آنها متوجه عقاید خواهند شد.
97- اگر تسلیم بدخلقی نشوید وفکر خود را درباره قوانین تغییر دهید تنها پیشرفت کاری شماست. گاهی شما قوانین را اعمال می کنید اما آنها تحمل آن راندارند، شما یک دردسر جدیی دارید. بچه های همیشه شما را مجبور به عصبانیت و از کوره در رفتن می کنند اگر شما به عقب برگردید (رفتار والدین همچنین به صورت یک ثبات قدم شناخته نشده است)
"مهارت های اساسی ارتباطی را آموزش دهید"
98- این که مهارت های ارتباطی باید تعلیم داده شود مشکل است. این حرفه شماست. و ارتباط، همانند هر چیز دیگر، قوانین دارد. این قوانین ساده هستند و اگر شما هم اکنون از این قوانین استفاده نکنید، حالا زمان یادگیری آن است.
1- از لغات درست استفاده کنید.
2- چشم در چشم کودک صحبت کنید.
3- آرام و شمرده صحبت کنید.
4- اجازه دهید کودکان نظر خود را بگویند.
5- مثال بزنید.
6- اجازه بدهید با شما مخالفت کنند.
7- گوش کردن و شنیدن.
بچه هایی که مهارت های ارتباطی خوبی در مدرسه دارند آنها راحت دوستی برقرار می کنند و آنها بیشتر مورد اعتماد مردم هستند.
"استفاده درست ازکلمات (مانند بچه ها صحبت نکنید)"
99- اولین اشتباه والدین این است که می خواهند مانند یک بچه با او صحبت کنند، کودکان به زبان بچه گانه صحبت می کنند. این لحن واقعاً بانمک برای غیراست. اما اگر شما انتظار دارید بچه های کامل صحبت کنند، شما مجبورید با آنها درست صحبت کنید. وقتی شما کودکانه صحبت می کنید، آنها می پندارند که همانند بزرگسالان صحبت می کنند. همچنین.
100- صحبت کودکان نیست هرطوری که شما صحبت می کنید، اما چه شما می گوید. برو جلو و به نرمی و بایک نوع زبان جذاب صحبت کن- اما کلمه های بچه ها را تماشا کنید. اگر شما می گوید، آیا بچه پتو خود را می خواهند؟ بچه شما پتو را یک بلانکی می گوید. این برای زمانی عالی است، اما وقتیکه یک بچه پنج ساله را که به اطراف قدم می زند وبلانکت را بلانکی می گوید آن دیگر زیاد بامزه نیست.
101- این خوب نیست بچه های شما یاد بگیرند زبانی را که بعداً آن راتغییردهند. این آسان است برای شما که بگوید باتل (بطری) مانند این که بابی بگوید، بچه شما در صحبت اولیه با بی خواهد گفت، شما باید همراهی کنید به وسیله گفتن بله باتل به آهستگی باتل را بگوید. آنها سرانجام دریافت خواهند کرد. زبان به اندازه کافی سخت است. آن را سخت تر از پیش نسازید.
102- این عاقلانه نیست والدین جوان که مغلوب صحبت بچه هایشان شوند. پدر و مادربزرگ آن را انجام می دهند- تنها باخواهر ها و برادرها، غریبه ها در مرکز خرید، ودرست درباره هرکسی که شمابا آن روبرو میشوید. شما باید درست آرام آرام کلمه های مشکل را برای بچه های خود تکرار کرده تا بچه هایتان منظورتان را بفهمند. برای مثال اگر عمه مارجی می گویدآیا اینها با نمک ترین بچه ای نیستند تاکنون دیده اید؟ پاسخ ساده، بله، بانمک ترین بچه ای هستند که من دیده ام.
"به چشمهای بچه ها نگاه کنید"
103- نگریستن مردم به صورت دائمی در چشمها حس اعتماد و حقیقت را به وجود می آورد. ما به چشمهای کودک در همه زمانها نگاه می کنیم من کسی را نمی شناسم که از نگاه کردن به چشم کودک اجتناب کند این عمل عاقلانه نمی تواند باشد.
104- وقتیکه با بچه هایتان صحبت می کنید اول از همه به چشمهای او نگاه کنید این را انجام دهید از لحظه ای که متولد می شود. آنها بزرگ شده و بیشتر تغییر پذیر هستند. این سخت تر که با نگاه در چشمان آنها منظورشان را بفهمید زیر آنها همچنان مشغول تماشای گربه در حال فیف کردن موهایش است.
105- بچه های بزرگتر ناخوداگاه به شما نگاه می کنند وقتیکه آنها سعی می کنند با شما ارتباط برقرار کنند. نگریستن همراهی کردن آنهاست (با آنها صحبت کنید و در چشمان آنها نگاه کنید) اما همچنان که بچه ها بزرگتر می شوند، ارتباط چشمی آنها از بین می رود. شما سرانجام مجبور خواهید بود بپرسید از آنها نگاه کنند به شما وقتیکه ارتباط برقرار می کنید. اگر ارتباط چشم در چشم وجود داشته باشد، قابل توجه هرکسی است.
106- وقتیکه بچه های شما شروع به صحبت کردن با شما می کنند و داستانهایی درباره چیزهایی که برای آنها اتفاق افتاده می گویند. دست از کارهایی که دارید بکشید و به حرف های او گوش بدهید. توجه داشته باشید این بهترین راه آموزش ارتباط چشمی است. آن همچنان نشان می دهد به بچه هایتان که شما به او علاقمند هستید و شما فکر می کنید آنچه را که آنها می گویند با اهمیت است.
"آهسته و روشن صحبت کنید"
106- بچه های شما بیشتر شبیه شما صحبت خواهند کرد. اگر چه این یک تفکر نگران کننده است، هم اکنون زمان بعضی تغییرات را می سازد. آیا شما همچنان سریع، مداوم از این شاخه به آن شاخه می پرید، یا لحن شما شبیه آه و ناله، زمزمه کردن است؟ پس متعجب نباشید وقتیکه بچه های شما همان را انجام دهند.
"در اینجا تنها دو راه آموزش برای خوب صحبت کردن وجود دارد."
1- آهسته و واضح صحبت کنید آنها آن را تقلید خواهندکرد و سرانجام همان را انجام می دهند.
2- به بچه ها بگوییدآهسته و شمرده صحبت کنند وقتیکه آنها دچار هیجان زیاد شده وسریع صحبت می کنند.
107- نباید نحوه گفتار آنها مانند زمانی که به آنها پرخاش می کنید باشد، فقط، به آنها اجازه دهید بفهمند شما می توانید آنها را بهتر درک کنید اگر آنها صدای خود را کمی پایین بیاورند. گاهی آنها کم کاری دارند، آنها به طورطبیعی واضح تر صحبت خواهند کرد. برای مثال شما ممکن بگویید من متاسف هستم، سارا، اما من نمی توانم بفهم شما را وقتیکه شما همچنان تند صحبت می کنید لطفاً آهسته صحبت کنید.
"به بچه ها اجازه دهید خودشان را بیان کنند"
108- روزهای زیادی وجود دارد که من می خواهم همه ی آن روزها مخصوص بچه هایم باشد (برای بچه ها باشد) تا آرامش پیدا کند و شما حالا با من صحبت می کنید تا تشویق کنید آن ها خودشان را توضیح دهند (راجع به آن)؟ شما این را شوخی بگیرید؟
109- این صحیح است داشتن توضیح بچه ها راجع به خودشان یک راه عالی برای آموزش آنها در ارتباط برقرار کردن است. وقتیکه شما خوشحالی، عصبانیت، سرخوردگی، پریشانی و یا هر چیز دیگر رابیان می کنید، شما مجبوریدفکر خود را بیان کرده و سپس سعی کنید بگویید چه احساسی شما دارید. انجام این آسان نیست. تعدادی از افراد بزرگسال وجود دارد که قادر به یاد گرفتن این کار بزرگ نیستند. اگر شما مشوق روابط اجتماعی بهتری باشند بلکه همچنین آنهایاد می گیرنداحساسات خود را بیان کنند.
110- اگر شما می دانید که شما با انجام بعضی چیزها کودکتان را غمگین می سازد مانند ندادن یک ظرف بستنی (کامل)- این مطلب را از آنها بپرسید آیا آنها ناراحت می شوند. مثلاً آنها با لب غنچه شده در آنجا نشسته اند، آنها ممکن جواب منفی بدهند "نه" بگویید به آنها این خوب است که به شما درباره غم شان بگویند و عصبانی نخواهید شد آنها را تشویق کنیداحساسات خود را به شما بگویند.
111- اگر شما نوجوان خود را در ابتدا به طریقی تربیت کنید که حرف خود را به شما بزند آن راحتتر خواهد شد، بر ترس علیه روابط برقرار کردن و شکست در هر زمانی که مجبور به رفتن مدرسه هستند غلبه کنند. این لحظه جایی است که خیلی از آنها احساس خود را پیدا خواهند کرد و نیاز به تبادل نظر باشند.
"مثال آوردن"
112- بهترین راه آموزش کسی به وسیله مثال آوردن است- بدین منظور شما مجبور هستید از همان قوانین که برای بچه اعمال کردید پیروی کنید. بعلاوه، شما مجبور هستید بیاد بیاورید یک شنونده خوب بوده اید، حرف های یک بچه را قطع نکنید، و جمله برای او تمام نکنید. (حتی اگر شما می دانید او قصد دارد چه بگوید). شما اصرار دارید که عجله کند وقتیکه او یک داستان را می گوید زیرا او ممکن زمانی را بگیرید (بچه ها متوجه این نظر نیستند که آن را کوتاه کنند) اگر شما فکر می کنید به بچه ها فرصتی بدهید که درباره کارهای روزانه خود صحبت کند زمان طولانی را می تواند بگیرد، شما از او بخواهید یک جوک بگوید!
113- زمانی یک مثال خوب ممکن تغییراتی را در نحوه روابط شما ایجاد کند. عناوین زیر را بخوانید و ببینیدچگونه خیلی از اینها برای شما بکار می رود این تغییرات واقعی نیستند که ممکن برای فکر شما دردناک باشند.
114- شما اینها را بخوانید، سعی کنید بهترین راهها را برای بچه هایتان که خودشان را بیان کنند را در نظر بگیرید. به آنها کلمه هایی را که مناسبتر برای استفاده است، بدهید. آنها ممکن از کلمه ها یا عبارت که از بعضی جاهایی دیگر گرفته اند در صحبت استفاده کنند (مثلاً دوستان یا تلویزیون مضر) و ممکن آگاه نباشند که گفته های آنها نامناسب برای سن آنها یا موقعیت شان است.
"دشنام ندهید، نفرین کردن!"
115- عبارتی را که نمی خواهید بچه های شما یاد بگیرند خودتان استفاده کنید. اگر شما انجام دهید، آنها مطمئناً آن را به مدرسه برده و آن را با همه دوستان خودشان مطرح می کنند سپس پدر مادرهای دیگر شما را فرا می خوانند تا تشکر کنند از شما به خاطر کمک به بچه های آنها در گسترش کلمات که مانند یک مد متنوع است.
116- اگر شما بشنوید بعضی چیزهایی را که بچه هایتان می گویند که به حس شما آن نامناسب است، حتی اگر آن کلمه چیزهای مانند "خفه شو" باشد- اجازه بدهید به آنها که بدانند در اینجا کلمه بهتری وجود دارد که آنها می توانند استفاده کنند- و شما قدردانی خواهید کرد اگر آنها آن را دوباره بیان نکنند.
117- به آنها بگویید بجای خفه شو بگوید ساکت باش. اگر بچه ها زبان بد استفاده می کند از آن چشم پوشی نکنید. آنها ممکن است سکوت را بشکنند چون شما مهربان نیستید واکنش بیش ازحد به وسیله فریاد زدن یا ناراحت شدن نشان ندهید عکس العمل آنها ممکن این باشد که از جایشان برای لحظه ای بپرند.
"حرف کنایه دار نزنید"
118- حرف کنایه دار خیلی واگیردار است و می تواند بی نهایت بر دیگران مضر باشد- و اقدام به آن نکنید مثلاً شما آن را نمی دانید، هرکدام.
اگر بچه های شما همچنان جوان هستند که کنایه رادرک می کنند. شما هیچ عکس العملی نشان ندهید وقتیکه شما آن را استفاده می کنید. اگر آنها کنایه را درک می کنند، آنها ممکن به وسیله آن زیان ببینند. کنایه در ارتباط برقرار کردن غیرضروری است
"فریاد نزنید"
119- صدای بلند چیزها را قابل فهم یا روشن تر نمی سازد. اگر شما نمی فهمید، من بلند صحبت خواهم کرد، ok؟
حرفه شما رابطی در داشتن عقیده تان برای یک رفتار آرام با بچه هایتان است. اگر آنها زیاد فریاد زدند شما کنترل خود رااز دست ندهید. آنها شنونده نیستند آنها فقط می بینند صورت آشفته شما را که چهره شما شروع به سرخ شدن می کند.
"مشاجره نکنید"
120- آن دو یا بیشتر استدلال ها را در برمی گیرد، قسمتی از آن نباشید. اگر شما و بچه هایک موضوع مخالف دارید، مصمم به آرام کردن آن باشید. آرام بمانید. مشاجره نکنید حتی مانند اینکه قصد مشاجره دارید. عمل نکنید. آن یک چیز حل نمی شود. آیا شما به من گوش می دهید؟ آن با هیچ چیزی حل نخواهد شد!
اگر شما دریافت کردید که مکالمه شما در آستانه بحث است. خودتان را آرام کنیدو بچه ها را در آرامش نگه دارید که آنها همچنان نیاز به آن دارند.
اگر شما مجبورید بر سر فرزندانتان فریاد بزنید، شما نباید به اندازه کافی پیگیر آنها باشید- ورجیل هادن
"دروغ نگوئید"
121- ممکن شما بپرسید یک سوال که شما جواب آن را نمی دانید این صحیح است شما قبول کنید که بعضی چیزها را نمی دانید. هرگز به بچه ها دروغ نگویید یا نسازید جواب سوالی را که شما نمی دانید (آن همان دروغ است) به بچه هایتان ساده بگویید که شما نمی دانید- اما ممکن شما بتوانید جواب را با همدیگر دربیرون پیدا کنید. پس دنبال کنید با هم و جواب را در بیرون پیدا کنید. بچه های شما فکر نخواهد کرد ارزش شما کم شده زیرا شما قادر بودید بپذیرید که شما بعضی چیزها را نمی دانید. باهوش ترین مردم در دنیا قادر هستند بگویند آنها بعضی چیزها را نمی دانند مردم احمق در دنیا فکر می کنند که هر چیزی را می دانند.
"اجازه مخالفت بدهید"
122- اولین واکنش که شما ممکن داشته باشید "بچه ها به طور طبیعی خواهان مخالفت هستند" آنها کودک هستند این چه است آنها انجام می دهند. این ممکن است برای تعدادزیادی از بچه ها صحیح باشد حتی بیشتر اما نقش شما بعنوان یک والدین به مخالفت تشویق نکنید. اگر بچه هایتان مخالف با شما هستند مجبور نیستید مهم تلقی کنید آنها استدلالی دارند- که چگونه خیلی از والدین عدم توافق خود را تفسیر می کند.
وقتی که شما بچه های خودرا تشویق میکنید که نکته نظرهای مختلف شان را بیان کنند شما از این اصول پیروی کنید
123- کمک کنید به بچه ها احساساتشان را بیان کنند
* مثلاً من در انتخاب قبلی ذکر کردم، بیان احساسات یک تمرین بزرگ برای مهارت ها ارتباطی ایده ال است.
"گفتگو تشویق آمیز"
* آن را باور دارید یا نه- لطفاً این را در بهترین راه ممکن قبول کنید- شما همیشه قصد ندارید راست باشید. بعضی وقت ها بچه های شما می توانند پرورش دهنده یک نقطه نظر باشند. شما ممکن فکر نکرده باشید آن می تواند اتفاق بیفتد.
به بچه ها اجازه دهید شنونده باشند.
* یک چنین احساس بزرگی در توانایی بیان خودتان وجود دارد. بچه های شما همچنان درک خواهند کرد قدرت بیان احساساتشان را می دانند عقاید آنها شنیدنی است.
"آموزش عادلانه"
* نه تنها معقولانه است مردم اجازه یابند افکارشان را بیان کنند با این برخورد، فکر، بچه های شما همچنان یاد خواهند گرفت زیرا آنها فکر خود را در کنار داستان یا عقایدشان را بیان می کنند، آنها همیشه نمی گیرند آنچه راکه می خواهند بعضی وقت ها آنها ممکن یک استدلال خوب برای چرا داشته باشند آنها نیاز به سپری کردن شب را با عمه کنی دارند.
124- از بچه ها برای شرکت در بحث تشکر کنید. اجازه دهید آنها بدانند که شما نقطه نظرهای آنها را می شنوید و شما از کمک آنها قدردان هستید. هنوز، متاسف از نپذیرفتن تقاضا آنها نباشید. والدین تصمیم نهایی را می گیرند. اما تصمیم خود را توضیح دهید. شما آشکارا به بیرون فکر کنید چرا شما باید قادر باشید شب را با عمه کتی سپری کنید، من از کمک شما قدردانی می کنم، بهرحال، عمه کتی مهمان دارد. بنابراین او قصد ندارد بیاید. زمانی را که شما می آید چطور است ما آن را برای زمان دیگر تنظیم کنیم؟
"گوش دادن و شنیدن"
125- گوش دادن و شنیدن یکسان نیستند، هر دو بی نهایت مهم هستند اما در همان زمان نادیده گرفته می شود. یک شنونده خوب شدن بدین معنی است سخن بچه هایتان را قطع نکنیدو جمله را برای آنها تمام نکنید. حتی اگر شما می دانید چه آنها قصد دارند بگویند. شما پافشاری خواهید کرد عجله کنند وقتیکه آنها یک داستان را می گویند. زیرا آن ممکن طولانی بنظر برسد (بچه ها عقیده ایی ندارند که چیزها را به صورت خلاصه بگویند) اگر شما فکر می کنید بچه هایتان بگویند درباره روزهای خودشان می تواند زمان طولانی را بگیرد، بخواهید آنها یک جوک بگویند!
126- شنیدن متفاوت از گوش کردن است. شما می توانید بشنوید آنچه بچه ها می گویند. اما ممکن گوش نکنید. شنیدن به معنی آن است که صداها به پرده گوش شما برخورد می کند. گوش کردن به معنی این است که شما می فهمید آنچه را می گویند، یاحتی آنچه را که آنها نمی گویند، اما معنی واقعی آن چه است.
"آیا شما سوالی دارید"
127- هدف شما همچون یک والدین خوب (که قادر به ارتباط خوب است) این است که توسط بچه ها دست یافتنی باشید شما می خواهید بچه هایتان به اندازه کافی راحت باشند از شما سوالهای پیچیده و دشوار را بپرسند.
شما می توانید سوالهای کارآمد دشوار را به وسیله پیروی از چهار قانون جواب دهید.
1- سوالها را جور دیگر گفتن
128- مطمئن سازید شما کاملاً می فهمید چه آنها سوال می کنند بیشتر شما می فهمید چه آنها سعی دارند بدانند به آن راحت تر جواب خواهید داد.
– چرا انکلاریچارد دوست دارد لباسهای عمه روبین را بپوشد؟
– شما می خواهید بدانید چرا انکلاریچارد دوست دارد لباسهای عمه روبین را بپوشد.
2- جواب ساده بدهید.
بچه های شما جواب کتاب درسی نمی خواهند.
– بچه ها اهل کجا هستند
– از مومیز
129- اگر شما به سوالهای آنها جواب بدهید و آنها از خوشحالی بالا و پایین بپزنند جواب همان است که آنها نیاز به دانستن آن در آن زمان هستند. اگر آنها به پرسیدن برای اطلاعات بیشتر ادامه دهند، شما ممکن مجبور باشید وارد جزئیات بیشتر شده و کمک های دیداری خود را طول بدهید.
3- ممکن سعی کنید جواب سریع بدهید.
130- اگر شما قادر به جواب دادن در همان لحظه نیستند، بعداً ادامه دهید. شما نمی خواهید بچه هایتان فکر کنند شما ناخواسته به سوالهای آنها پاسخ ندادید.
– سکس چیست؟
– خوب عزیزم، سکس یک موضوع جالبی است ما می نشینیم بعد از شام و درباره آن صحبت می کنیم؟
سپس به یاد داشته باشید بعداً با بچه هایتان بنشینید
4- دقیق باشید.
131- اگر بچه ها به نظر بوسیله بعضی چیزها دردسر آفرین هستند یا اگر آنها تنها سوالهای مبهم می پرسند (اما هرگز نمی خواهند وارد جزئیات شوند)، بنشینید وصحبت کنید. ممکن بعضی چیزهای مزاحم وجود داشته باشد که آنها مشکل دارند درباره آن صحبت کنند یا شاید آنها درباره بعضی چیزها گیج هستند و کاملاً نمی دانند چه آنها بپرسند.
– پدر آیا مرا دوست دارید
– خوب، البته من عاشق شما هستم، چرا شما پرسیدید؟ آیا بعضی چیزها شما را آزار داده؟ شما می دانید که شما می توانید بامن درباره هر چیزی صحبت کنید.
یک بچه غیر معمول کسی است که سوالهایی از والدین او پرسیده شود. آنها می توانند پاسخ دهند.
"زمانی را برای صحبت کردن بسازید"
132- شما و بچه ها همچنان مشغول هستند اما در طول همه این گیر و دار شما زندگی می کنید، شما نیاز دارید زمانی را بنشینید و با بچه ها صحبت کنید. این همیشه ممکن نیست به زور وارد زمانهای بی نهایت مهم شوید. قبل از موقع خواب شما باید سعی کنید که واقعه روزمره را جمع آوری کرده (راجع به آن صحبت کنید) اگر شما این زمان را فراهم نکنید شما می توانید این را احساس کنید هم شما و هم بچه های شما استفاده درستی از زمان نداشته اند. شما بعضی چیزهای بهتری را نیاز دارید.
"شکلهای متناوب روابط"
133- خسته هستید از اینکه هر روز صبح به بچه ها بگویید رختخواب خود را مرتب کنند و مسواک بزنند؟ به عنوان یک والدین، شما امیدوار هستیدآنها بفهمند که آنها مجبور هستند هر روز صبح آن را مرتب کنند اگر شما به آنها بگوید یا نگوید. چطور این ممکن بچه ها باید بیاورند که سه روز قبل شما به آنها قول دادی برشتوک میوه ای بخرید. اما آنها نمی توانند بخاطر بیاورند دندانهای خود را مسواک کنند؟ ممکن در آن زمان نه گفتن شما تغییر کرده باشد.
یک راه خوب برای انجام دادن چیزهایی که بچه دوست ندارن آن را انجام دهند این است که آن کار را مانند سرگرمی برایشان بسازید. به آنها بگویید چه شما ازآنها می خواهید با یادداشت ها، نمودارها و عکس ها انجام دهند.
134- اگر شما نمی توانید وادار کنید بچه ها را بیادآورند هر روز صبح رختخواب خود را مرتب سازند، یک نمودار که کارهای روزانه را لیست کرده برای آنها بسازید. بعد از اینکه آنها کارهای روزمره را انجام دادند اجازه بدهید به آنها یک برچسب بچسبانند کنار هر کدام ازکارهای روزمره که آنها تمام کرده اند به آنها برای کامل کردن نمودار جایزه بدهید. اگر نمودار کامل است بوسیله هر زمان دیگر (زمان مشخص)، آنها می توانند بعضی چیزهای مخصوص را مثل تماشای یک فیلم مطلوب انجام دهند یا قول بدهید با آنها بازی کنید. اگر آنها نمودارشان را کامل نکردند، اجازه ندهید هرآنچه را که شما فراهم آورید مانند جایزه شان را انجام دهند. ثابت قدم باشید. تسلیم نق ونقو آنها نشوید یا چشمهای خود را پر از اشک کنند. این استراتژی به تنهایی کارآمد است اگر بچه های شما بدانند شما جدی هستید.
135- نوشتن یادداشت های بچه های شما یک راه بزرگ ستایش آنها برای انجام دادن کار خوب است- یا ساده به آنها نشان بدهید که عاشق آنها هستید. یک یادداشت در جعبه ناهار آنها می تواند این را به همه بگوید.
امروز صبح کار بزرگی که انجام دادید مرتب کردن رختخوابتان است. با تشکر فراوان ما عاشق شما هستیم.
مام- ددیی
قبل از اینکه شما به جایی بروید، به بچه هایتان بگویید چه شما انجام می دهید. کجا شما می روید و چگونه آنها رفتار کنند، از پیش قوانینی را ایجاد کنید و توضیح دهید چه انتظاری از بچه هایتان دارید.
فصل سوم
"یک والدین ثابت قدم باشید"
در این فصل
1- موقعیت خط مشی و خط مرزی برای استقامت
2- هنر منسجم بودن
3- چگونه استقامت است یک قسمتی از انجام
4- دیوارهای سودمند برای بچه ها بسازید
136- بازی والدین بازی روی این تخته بازی بزرگ است. اما در آنجا هیچ میدانی وجود ندارد. بچه های شما می توانندبه هرکجا که می خواهند بروند درحقیقت این قانونی است که آنها بازی می کنند. بوسیله وحشی شدن، حرفه شما همچون والدین هدایت آنهاست، راهنمایی کنید. مثلاً اگر میدانهای کمی در اطراف حرکت وجود دارد وقتی شروع به انجام یک مسیر مشخص می کنید (یک مسیر را دنبال کنید) شما بهتر می توانید آن را نگه دارید (یعنی آن را دنبال می کنید) بنابراین شما والدین ثابت قدمی هستید.
137- پایداری خیلی نیاز است. بچه ها قدرت آسیب ناپذیری در برابر شکست ها شما بدست می آورند. آنها لبخند خواهند زد. آنها گریه خواهند کرد. اخلاق بد آنها مانند مرد پیتزا فروش که با یک پای از کوره در می رود. اما شما نباید ضعیف باشید. نتیجه رفتار خوب بچه هایتان خواهد بود، نه (توله ها) (همه بچه های شما معلم آینده خواهند شد این ارجع نهادن آنها به حقیقت است. مانند همسایه ها، فامیل و دوستان) بعلاوه هرکسی بچه های شما را ملاقات کند به شما احسن می گوید.
"اصول اساسی برای ثبات قدم"
138- قبل از اینکه شما بتوانید تجربه کنید هرگز انتهای هدف شما به عنوان والدین ثابت قدم مشخص نیست، شما مجبور هستید قوانین و مرزی را برای بچه ها قرار بدهید این روش حسن کاملی را درباره هرکسی که از بچه های آنها مراقبت می کند را می سازد. حد مرز شامل اینهاست.
* بچه های شما کجا اجازه بازی دارند
* چه نوع رفتاری برای آنها مجاز است
* با چه بچه هایی شما می توانید بازی کنید
شما این نظر را می پذیرید. بعد از اینکه شما این نقش را گرفتید (و شما را مطمئن می سازد آنها افراد واقع بین هستند) ثابت قدمی شما آنها را تحت فشار قرار می دهد.
"بچه های شما کجا اجازه بازی دارند"
139- برای کودکان، این مناطق خیلی محدود است. شما نمی توانید اجازه بدهید به بچه ها یک روز در حمام بازی کنند، و سپس تصمیم بگیرید روز بعد که آن همچنان خطرناک برای آنهاست. آنجا باشند.
140- همچنانکه بچه های شما بزرگتر می شوند. شما می توانید به آرامی شروع کنید حوزه استحفاظی را گسترش دهید. گسترش بیش از حد این منطقه بستگی به خانه، حیاط و همسایگان شما دارد. اگر شما در مرکز نیوریورک ستی زندگی می کنید. منطقه شما است متفاوت از مردمی که در بیرون شهر شمال ای داها زندگی می کنند.
"چه نوع رفتاری برای آنها مجاز است"
141- شما نیاز دارید چشمهای خود را بر روی هر چیزی که برای دیگران مضر است با رفتارتان بپوشانیده مثلاً اذیت کردن و پرتاب کردن اسباب بازی، مساوی هر رفتاری که برای بچه های شما مضر است. برای مثال بد اخلاقی همیشه بد نیست. مگر اینکه بچه شما شروع کند به سرش برابر زمین ضربه زند. (این عمل نیاز به توقف دارد و هرگز اجازه ندهید دوباره انجام دهند!)
"چطور بچه های شما می توانند بازی کنند"
142- هر چیزی که بچه های شما می بینند یک وسیله سرگرمی بالقوه است. دکمه ها، سکه ها، بالن ها، آب نبات. شما آن را می نامید، و آن بازی بالقوه دارد. حالا، بیرون از این چیزهایی که الان ذکر کردیم، کدام یک خطرناک برای بچه های کوچک شماست؟ همه آنها. نوزادها و بچه های نوپا عادت بدی دارند که هر چیزی را در دهانشان بدون توجه به مزه آن، قرار دهند. دکمه ها، سکه ها، بادکنک ها وآب نبات همه چیزهایی هستند که طبق معمول (گلوی بچه) را مسدود می کند. (فصل 29 را بخوانید).
143- شما اجازه نمی دید با ضبط یک روز بازی کند، و سپس روز بعد وقتی اجازه نمی دهید غمگین شوند وقتیکه شما به بچه تان اجازه آن کار را نمی دهید. دوباره صدای ناله و اندوه او را می شنوید شما اجازه اذیت کردن را به او نمی دهید و سپس به روز بعد بازگردید- شما باید همیشه این موقعیت ها را کنترل کنید که بچه ها بدانند که آنها می توانند چه انجام دهند و چه نمی توانند انجام دهند.
خیلی حساس باشید درباره تصمیمات بچه هایتان که می توانند با چه بازی کنند. برای اطلاعات بیشتر درباره آرامش و قوانین خانه، به فصل 9 مراجعه کنید. سبک آرامی را می سازد.
"پایداری و استقامت هر یک آدم مزخرف غیرقابل انعطاف پذیر است"
144- هیچ کس تصور نمی کند که متانت و وقار زشت است. آن دقیقاً آنجاست (آن ثابت قدم است. آن هرگز ناامید نیست) و در همه زمان شما را نشان می دهند. سقوط آجر روی انگشت شما، و خوب، این سنگینی دوباره به شما می گوید در زمانهای بعدی بیشتر مراقب باشید. افتادن پنجره؟ هری، سنگین بودن هر زمان باعث تخریب می شود. سنگینی و متانت شما را نمی کشد، این اتفاق ناگهان متوقف می شود که انجام شود.
145- همچون والدین، شما باید در متانت ثابت قدم باشید، هرگز فریاد نزنید این سیاست زبان است، و من، مطمئن هستم متانت یک زمانی سخت است، همچنان، اما همیشه متانت وجود دارد، در سراسر زمین مهربانی به همه نسبت داده می شود. اگر به وسیله بچه هایتان نقد نشوید هرگز شما والدین نمی شوید.
"کلمه های قانونی بسازید"
146- جدیت یک قانون است اما انجام هیچ مجازاتی برای شکستن آن وجود ندارد. زیرا هرکسی مطیع آن است. (اگر چه شناورها در داخل حجمی از فضا خیلی تهدید آمیز است) بنابراین جدیت یک پاداش برای ثابت قدم شدن است که هیچ کس قانون آن را نمی شکند. بعنوان یک والدین، اگر شما ثابت قدم بودن را تجربه کنید. یک پاداش خوب برای شماست در اینجا دو قانون وجود دارد.
1- قبل از گفتن بعضی چیزها فکر کنید.
147- این سخت است که راسخ باشید وقتیکه شما می گویید بعضی چیزهای ابلهانه یا بعضی چیزهایی را که معنی آن را نمی دانید. زمان طولانی را برای کلمات خود در نظر بگیرید، شما تنها نیاز به دوری کردن از حربه اساسی بچه هایتان که مجبور هستند با ثابت قدمی مبارزه کنند دارید. استقامت: (فصل چهارم به شما آموزش می دهد چگونه دنبال کنید بعد از اینکه ثابت قدم شوید)
148- بله آن سخت است که مقداری از لذت تاثر را زمانیکه در ترافیک گیر کرده اید با یک ماشین از بچه های عصبانی و بداخلاق تقسیم کنید. این الان آسان تر از جیغ زدن است. اگر این صدا شبیه موقعیتی است که شما در آن هستید (یا در آینده خواهیدبود). به فصل پنجم مراجعه کنید. "هنر نگه داشتن خونسردی خود."
149- ثابت قدم همچنان در طبیعت همگان اعمال می شود. بیشتر مردم خلق تغییر پذیر دارند. شما می توانید، روزهای بد مکانی که هیچ چیزی درست به نظر نمی رسد. همانند بزرگسالان، ما همیشه به دیگر مردم اجازه می دهیم مردم دیگر نقش روزهای کسال کننده را پشت سر بگذارند. بهرحال، بچه ها، روزهای بد کسال کننده اشخاص را طی خواهند کرد. زندگی کردن با یک شخص مبتلا به روان گسیختگی نمی تواند شاد باشد، بنابراین احساس بچه ها را نسازید که همانند آنها با یکی زندگی کنند.
2- قوانین را واقع بینانه بسازید.
150 – شما می توانید ثابت قدم روی یک قانون باشید که آن اعمال شده بعد از اینکه آن واقعاً در میان فکر شما بوده است- یا روی یک قانونی که شما دوست دارید اعمال شود، اما کدام درست نیست رقص جایو با بچه ها در اطراف داشتن.
مثلاً شما ممکن قانونی را اجرا کنید که همه اسباب بازی بچه ها در اتاقش نگهداری کند. اما واقعیت ماندگاری است، شما می فهمید که این قانون ممکن اجبار باشد زیرا بچه های شما بیشتر زمان آزاد خود را در اتاق خانواده سپری می کنند. بنابراین دوباره به قوانین خود فکر کنید احتمالاً قوانینی باید باشد که همه اسباب بازی ها قبل از اینکه به رختخواب بروید جمع شود و (این ممکن یک قانون واقع بینانه باشد بهرصورت)
"کلمه های خود را دنبال کنید یا پیامد غم را تحمل کردن"
151- وقتی شما قوانینی را می سازید، در آنها ایجاد تحمل می کنند، یک ساعت مجازات یک ساعت طولانی است آن 60 دقیقه یا 3600 ثانیه است (و یک عالمه از این همه نانوثانیه ها). همین که شما در مجازات کوتاه بیایید تاثیر آن کمتر می شود، و بچه های شما برنده می شوند.
– جونی، چرا به والدین نگفته اید چطور بچه های آنها برنده می شدند؟
– خوب، جک، برای آرامش یافتن زندگی آنها، بچه ها کمی پرتحرک خواهند بود!
152- این حقیقت است، آنها می دانند قوانین غیرقابل نقض والدینشان می تواند شکسته شود و اگر آن یک بار انجام شود. آن می تواند دوباره شکسته شود. اگر آن بتواند در خانه آن قانون را بشکند. آن می تواند در مدرسه، محل کار، برای آرامش یافتن زندگی انجام شود. این پاداش عالی است برای باز کردن و از دست دادن ثابت قدم در اطراف بازی والدین!
153- روشن است که شما نمی خواهید بچه هایتان در این مرحله برنده شوند. بنابراین ثابت قدم باشید اجازه بدهید کلمات شما به صورت قانون در بیایید: تشکر کنید قبل از اینکه شما قانون را اجرا کنید. قوانین واقع بینانه بسازید سپس آن را ادامه دهید حتی اگر مجبور هستید برای رسیدن به آن چهار دست و پا بروید (راه رسیدن به آن سخت است) بیاد بیاورید هیچ کس والدین نمی شود اگر احساس انتقادپذیری از طرف بچه ها را نداشته باشد.
154- وقتیکه بچه های شما می دانند که روی کلمه خود پافشاری می کنید آنها آرزوی مرگ شما را می کنند. بچه هایتان از زندگی متوالی خواهند بود چه کار سخت تر از واکس زدن مایو است. این تعریف یک بچه لوس است. نه کسی که اسباب بازی زیاد دارد.
لطفاً بچه هایی پرورش ندهید که لوس و بداخلاق باشند. امریکائیها برای آن از شما تشکر خواهند کرد.
"تیزهوشی و پافشاری: هنر شکستن استقامت شما"
155- انتقاد از سخنرانی مورد علاقه شما خیلی آسان است. ویژگی شما استقامت همچون خورشید، و خبردادن به سعادتی که شما را از این ثبات قدم به مرحله جلو پیش خواهد برد و شما احتمالاً قصد آن را دارید. اما شما باید روی دو سلاح بچه هایتان در اسلحه خانه (ذهنیت آنها) بر علیه خود حساب کنید: تیزهوشی و پافشاری.
156- این سلاح ها را به حساب نیاورید. آنها توانا هستند مقایسه سلاح هسته ای عهد شما با پدیدآورنده ثبات قدم شماست. تاریخ نشان داده که بچه ها از این ابزارها استفاده می کنند. بنابراین شما باید عزم خود را محکم تر کنید. انجام آن، خانواده ها دشمن با این راهها هستند.
"من برای تلاش ضعیف شما در ثبات قدم شدن ارزش قائل هستم"
157- چندین ماه اول بچه هایتان زندگی را با شما سپری می کنند. می گویند آنها کاملاً باهوش هستند. آنها فرشته هستند. آنها دوست داشتنی اند. آنها این را می دانند و دانش اندوخته آنها برای آینده استفاده می شود. در یک زمان وقتیکه آنها می توانند همچنان از این چهره برای فرونشاندن جذابیت استفاده کنند. "مامایی من چراغ روشن را مانند درخت کریسمس تماشا کردم. این یک رفتار آموزشی خنده دار است، به وسیله ما والدین و بچه ها می تواند یک استفاده خوب محسوب شود.
158- زمانی می رسد که محکم و ثابت قدم باشید. شما قبل از حرف زدن فکر کنید. شما می گویید منظورتان چیست (این قانون است، درست؟) اما سپس با افسونگری می آیند چشمهای با اشک متورم شده. احساس درد صورت شما را کج و معوج می کند. چگونه شما می توانید این چیزها را با من انجام دهید در حالیکه من با عشق شما زندگی می کنم؟
این احساسات رویایی است! این یک هدف دارد ابتدا شما را مطیع می سازنند آن می سازد شما ثبات قدم خود را بشکنید. این ویژگی جایی است که شما نمی توانید مطیع شوید. تسلیم نشوید! هرچه باشد!
بخاطر بیاورید، قانون اول اندیشه شماست. شما حرکت می کنید ثابت قدم باشید، بنابراین به آن عمل کنید. فکر خودتان را تغییر ندهید.
159- این واقعاً بازی است که بچه های شما بازی کننده هستند، یک بازی نامیده می شود. من قصد دارم راه خودم را درک کنم. آن نیست، من باهوش هستم، و از نظر احساسی شما مرا جریحه دار کرده اید. این درست نیست. بچه هایتان به شما اطمینان دارند که ثابت قدم باشند. اجازه ندهید پایین بیایند حتی اگر چه آن حرف درست مخالف شما هستند. اگر شما تسلیم شوید، نه تنها آن را از دست می دهید، بلکه همچنان فریبنده هستید.
عشق به بچه ها به معنی تسلیم همه ی آروزهای او شدن نیست، عشق به او پرورش بهتر یافتن، تعلیم او که چطور عشق مشکل است. نادید بلانجو
"با استقامت بدهید و من Mt.Rushmore را با یک قاشق می دهد"
160- ناسازگاری والدین ها فوق العاده مانع پیشرفت شدن است. شما به بچه هایتان بگویید رفتار او بد است و آنجا هیچ دسری نخواهد داشت. پس بچه تخس تصمیم می گیرد اتاقش را تمیز کند با بعضی از کارهای روزمره که شما دائماً بر او غر می زنید تا آن را انجام دهد و خود را پیش شما لوس کرده برای دسر از شما سوال می کند. سست نشوید! جواب شما هنوز نه است.
161- پافشاری هنر انجام بعضی چیزها بارها بارها است. ممکن با زیرکانه تغییرات بین آنها بارها، بارها صورت بگیرد هرگز تعجب نکنید چرا بچه ها بارها بارها می پرسند وقتیکه شما نه می گویید؟ زیرا در آنها ممکن بعضی تغییرات بی ربط باشد، شما بخواهید فکر خود را تغییر دهید. چرا؟ زیرا، ممکن، احتمال صحیح، یک زمانی شما فکر خود را در گذشته تغییر داده اید. این بازده تلاش پافشاری شماست.
162- شما باید محکم باشید. اجازه ندهید پافشاری با سستی همراه شود. شما باید این بازی را برنده شوید. زیرا بچه های شما برنده می شوند. وقتیکه شما مطیع آنها شوید. اگر شما فرو بشکنید، هرکسی شکست می خورد، شما شکست می خورید، زیرا آنها می دانند چگونه شما را وادار کنند و شما را بشکنند و آنها شکست خورده می شوند. زیرا آنها نیاز به ثابت قدمی شما دارند کمک کنید آنها از توسعه لوس بودن خودداری کنند.
163- بچه های شما تجربه شما را ادامه خواهند داد. اما آنها زمان زیادی را صرف آن نمی کنند. وقتیکه بفهمند شما روی کلمه خود بر نمی گردید یا از برنده شدن دست نمی کشید. بداخلاقی می کنید، بعد از همه، چرا عذاب می دهد وقتیکه آن کار را نمی کند؟
"دیوارهایی در اطراف بچه هایتان بسازید"
164- ساختن دیوار برای بچه هایتان مهم است. من درباره دیوارهای مانند ایدکار آلن پودر کس امنتلیدو صحبت نمی کنم. هر کس که عاشق بچه هایش است دوست دارد که دیوارهای آجری در اطراف آنها در زیرزمین بسازند. بعلاوه این دیوارها سد ذهنی ایجاد شده است بچه ها شما را ایمن و متعادل نگه می دارند.
165- دیوارهای ساخته شده شما بوسیله اعمال قوانین است. این قوانین طراحی شده بچه های شما را محفوظ و خوشحال نگه می دارد. برای مثال آنجا قوانینی علیه بالارفتن روی چیزها و پرتاب آنها وجود دارد. قوانین درستی که چطوری در اطراف مادربزرگ رفتار کنند، چطوری درمغازه عمل کنند و چطوری با خواهر و برادر خود رفتار کنند. این قوانین از دیوارهای اطراف بچه هایتان است. اما بچه های شما همواره این دیوارها را فشار می دهند آنها همیشه شما را آزمایش خواهند کرد و آنها این رابرای دو دلیل انجام می دهند.
166- 1- آنها نیاز دارند بدانند دیوارها کجا هستند.
این دانش احساس آنها را مطمئن می سازد بنابراین، شما باید این حصارها را انتخاب کنید و بچه هایتان را در چهارچوب آن نگه دارید. اگر شما می خواهید بچه های مطمئن داشته باشید.
2- آنها فشار می آورند زیرا آنها نیازمند به رشد هستند.
بچه های شما همیشه نمی توانند عمل کنند قانون بازی نکردن در محوطه که زیر نظر شما نیست. سرانجام قوانین با آنها رشد بیشتری خواهد داشت- مثلاً آنها همچنان با قوانین رشد بیشتری روی زمان خواب آلودگی خواهند داشت و آنها اجازه بازی را دارند.
167- سرانجام شما به حصار بیرونی حرکت خواهند کرد. آیا دیوارها پایین تر نیست! بچه ها نیازمند آنها در انجام هستند. اما آنها بیرون حرکت می کنند. زمان خواب را بعداً اعمال کنید. قوانین محدود تلخ را تغییر دهید و ثابت قدم درباره آن باشید. ممکن حتی یک تغییر را اعلام کنید و بگویید چرا: "شما همچنان یک شغل خوب داشتید که خاموش کنید تلویزیون را بعد از تماشای آن، ما فکر می کنیم شما به اندازه کافی بزرگ هستید و به اندازه کافی مسئول استفاده از VCR به وسیله خودتان هم اکنون هستید.
168- هرگز بچه های خودتان را رهبری نکنید و هل ندهید برخلاف دیوارها همانند یک دلیل برای خراب کردن دیوارها شما را آزمایش می کنند بچه ها تحت فشار قرار می دهند اما آنها از ثابت قدم شما مطمئن هستند شما باید ثابت قدم باشید و این دیوارها را برای آنها نگه دارید تا مردم محکم و خوشحال باشند. آنها با یک شادی آزار دهنده شما را آزمایش می کنند، اما آنها واقعاً دوست دارند شما حدودی را برای آنها اعمال کنند و شما آنها را تحمیل کنید.
"درس شما برای امروز"
169- مثلا بچه های شما بزرگ تر می شوند و مسئولیت پذیری آنها بیشتر می شوند، شما بیشتر می توانید به آنها آزادی دهید و اجازه بدهید چیزهای بیشتری را انجام دهند. اما حتی پس آن، آنها هنوز مجبور خواهند بود.
170- به هیچ چیز دست نزنید. هیچ چیز را از روی زمین برندارید و آن را نخورید. با گوش های خود بازی نکنید. با بلی در کنار هم مسخره بازی درنیاورید. به هیچ کس که در آنجاست چنگ نزنید فراموش نکنید که برای گفتن (حرف زدن) لطفاً بگویید و تشکر کنید. دماغتان را نگیرید. آهسته صحبت کنید یا با اسباب بازی ها بازی کنید. و به این ترتیب اوقات شگفت آوری خواهید داشت.
49