تحلیل معماری موزه جنگ جهانی دوم
گروه طراحی- موقعیت-مساحت
معمار: Studio Architektoniczne Kwadrat
موقعیت: گدانسک، لهستان
مساحت: 57386 مترمربع
سال: 2017
معرفی پروژه
موزه چنگ جهانی دوم در قطعه زمینی در میدان ولادیسلاو بارتوزوسکی در نزدیکی مرکز شهر ساخته شده است. این بنا در فضای معماری سمبلیکی واقع شده که علاوه بر آن فضایی پر از خاطره نیز هست، 200 متر از دفتر تاریخی پست لهستان در گدانسک و 3 کیلومتر از شبه جزیره وسترپلات – که هر دو در سپتامبر 1939 مورد حمله قرار گرفتند- فاصله دارد.
یک برج زاویه دار پیچیده شده در پانل های بتونی قرمز رنگ و لعاب حاوی ورودی این موزه جنگ جهانی دوم است که بیشتر در زیر سطح یک میدان عمومی در شهر گدانسک لهستان قرار دارد.
ورودی این موزه
مرکز گدانسک جای خود را به فضاهای باز در شمال می دهد. زمانی، سطل های چوبی در اینجا، در منطقه ای متراکم و فقیرانه به نام ویادرونیا، یا به آلمانی Eimermacherhof ساخته می شد. این منطقه در سال 1945 ویران شد و بعداً 17 هکتار از زمین بایر خالی، در کنار یک کانال آرام، توسط شهر به پروژه موزه اهدا شد که توسط نخست وزیر وقت لهستان، دونالد تاسک در سال 2008 راه اندازی شد. و در سال 2010، هیئت داوران، به ریاست دانیل لیبسکیند لهستانی الاصل، به شدت از طرح استودیو Architektoniczne Kwadrat، یک کارگاه مستقر در شهر مجاور Gdynia حمایت کردند.
کار در سال 2012 آغاز شد و قرار بود چهار سال طول بکشد. همانطور که پروفسور پاول ماچچویچ، مدیر سابق موزه می گوید: «گران ترین قسمت حفاری 14 متر زیر سطح زمین بود. در حال حاضر، من فکر می کنم این بسیار ارزشمند است. اما در واقع هزینه بیشتری داشت و ساخت آن زمان بیشتری را صرف کرد – این بهایی است که شما برای معماری در کلاس جهانی می پردازید.
زمین 1700 مترمربعی که به پروژه اختصاص یافته از سمت غرب به کانال رادونیا می رسد، در حالی که ضلع جنوبی آن رو به منظر وسیعی از رود موتاوا گشوده می شود. امروز این قسمت ها حومه گدانسک قدیم محسوب می شوند اما به زودی تبدیل به هسته مقطع مدرن شهر می گردند.
این پروژه شامل سه بخش متمایز اما مرتبط است، با فضاهای زیرزمینی اختصاص داده شده به گذشته، میدان نمایانگر حال و برج نماد آینده. این برج یکپارچه دارای سطوحی است که در زوایای 45 درجه نسبت به عمودی قرار گرفته اند و ظاهری پویا به آن می بخشد که با مشاهده از جهات مختلف تغییر می کند.
نمای لعاب برج دارای یک ورودی در پایه آن است که در سطح زیرزمین قرار دارد و با مجموعه ای وسیع از پله ها که از میدان به پایین منتهی می شود قابل مشاهده است. این برج شامل یک کتابخانه، سالن های سخنرانی و یک رستوران با چشم اندازی است که به افق شهر می نگرد.
داوران مسابقه طراحی معماری این موزه آن را به صورت «نمادی جدید از گدانسک»، «یک آیکون جدیدی» و «طراحی مجسمه وار» توصیف کرده اند. دانیل لیبسکیند، رییس داوران و یکی از بلندآوازه ترین معماران جهان، طراح موزه یهودیت برلین، انتخاب این پروژه را اینگونه استدلال می کند: «پروژه منتخب با استفاده از زبان معماری، ترازدی گذشته و سرزندگی حال را توصیف می کند و افق های آینده را می گشاید.
فرم برخیزنده و پویا در عین آن که یک جهتگیری وسیع و تماشایی به این شهر تاریخی و آینده آن می بخشد، نمادی از موزه درونش است. این ساختمان با بازتاب خط آسمان منحصربفرد شهر گدانسک با جرثقیل های کشتی سازی و برج های کلیساهایش، فضاهای شهری، مقیاس ها، مصالح و رنگ های سنتی شهر را از طریق موزه ای در قرن 21 با هم پیوند می دهد.»
شرکت معماری Kwadrat ، پروژه خود را طرحی صامت می دانند که هدفش بیدار کردن احساسات قوی و تاملات عمیق بوده است. تقسیم فضایی موزه به سه قسمت، نمادی از رابطه میان گذشته، حال و آینده دوران جنگ است: گذشته در طبقات زیرزمین ساختمان مخفی است، حال در فضای باز اطراف ساختمان تجلی می یابد و آینده به شکل بیرون آمدگی رو به بالای ساختمان بیان شده و دارای سکویی برای تماشای منظر نیز می باشد.
زیربنای ساختمان 23 هزار مترمربع است که فضای در نظر گرفته شده برای نمایشگاه دائمی حدود 500 مترمربع از آن را به خود اختصاص می دهد. این نمایشگاه مدرن ترین روش ها را برای به نمایش گذاشتن جنگ جهانی دوم از دیدگاه دیپلماسی های قدرتمند به کار می برد، ولی ابتدا از دریچه سرنوشت مردم عادی این کار را انجام می دهد.
این تنها به تجارب مردم لهستان محدود نمی شود، بلکه سرگذشت مردم سایر ملل نیز مطرح می گردد. جدای از فضای نمایشگاه اصلی، 1000 مترمربع به نمایشگاه های موقتی اختصاص یافته است. ماموریت این موزه علاوه بر این استفاده بعنوان مرکز آموزش، فرهنگ و تحقیقات نیز می باشد.
بیانیه استودیو Kwadrat
«با ورود به مسابقه موزه جنگ جهانی دوم در گدانسک ما علاوه بر تعامل با محیط و عملکرد بسیار پیچیده پروژه، کاملا از مسائلی که ممکن بود در طول فرآیند طراحی پیش آید آگاه بودیم.
ما بایستی برای تطبیق با قسمت تاریخی شهر، و خلق فرمی که بتواند همزمان نمادی برای خودش باشد، سازشی میان فرم و یادواره بودن اثر برقرار می کردیم و مراقب تهاجم و خشونت ]در معنی[ اثر نیز بودیم.
توقع ما از معماری به جای بیان تراژدی جنگ جهانی دوم، یک اشاره ظریف به آن بود. این گونه بود که ایده فرم پویا و رسا بوجود آمد تا پوسته درام و سمبلیکی که توسط جنگ ایجاد شده بود و تمام جهان را در بر گرفته بود، از هم بگسلد. طراحی فرم توسط یک معنی عینی بایستی تعریف نشده باشد، تا از دیدگاه های متعدد توسط هر بازدیدکننده منحصرا کشف و تعبیر شود.
طبق فرآیند طراحی، ما توافق نمودیم که بیشتر فضای سایت را به شکل فضای باز عمومی طراحی نماییم و به همین دلیل برخی از قسمت های نمایشگاه را به زیرزمین انتقال دادیم. ورود به طبقات زیرزمین فرآیند یک مقدمه چینی حسی است: با آغاز از بی علاقگی و بی تفاوتی و اولویت مسائل شخصی، تا ایجاد تعلیق و خالی کردن ذهن از مسائل زندگی روزمره، و در نهایت احساس کردن ترس و وحشت و حتی رنج ]مردم[ در ارتباط قوی با نمایشگاه رقم می خورد. قسمت زیرزمین نمایشگاه مسیری برای عبور در میان جهنم جنگ و تجربه سفر در زمان است.
«بازگشت به واقعیت» از طبقه همکف و فضای باز عمومی اطراف موزه آغاز می شود، فضایی برای تامل و جمع بندی تجارب فضای زیرزمین. ولی این انتهای راه نیست، چرا که گذشته بوجود آورنده آینده است، بنابراین همانطور که بازدیدکننده از برج به نقاط بالایی آن صعود می کند، امید و آزادی را احساس می کند و وجوه جوان و پیر شهر گدانسک را مشاهده می کند. و این مشاهده همزمان با در سر داشتن اندیشه گذشته ای است که به تازگی تجربه نموده است.»
سقف ذوزنقه ای شیبدار به ارتفاع 11 متر به دو مثلث شیشه ای خم شده است. هندسه تحریف شده برج فوق العاده است، اما از نظر کل موزه 23000 متر مربعی، صرفاً نوک کوه یخ است.
ایده بزرگ معماری برای آن از Jacek Droszcz، که یکی از بنیانگذاران تمرین Kwadrat در سال 1989 بود. حال – مربع اطراف ساختمان؛ و آینده – برج، غالب مدرن.» در مورد برج، او می گوید که «نوعی علامت تعجب است که نشان می دهد
اینجا چیز مهمی وجود دارد. از سوی دیگر، ما همچنین می خواستیم از تداعی های بیش از حد تحت اللفظی اجتناب کنیم و آزادی زیادی در تفسیر بگذاریم.
کوچکترین ورودی پارکینگ 132 فضایی در گوشه غربی است – گوه ای با انتهای باز که در زمین ناپدید می شود. در طرف دیگر برج یک ساختمان اداری بلند و کم ارتفاع با سقف شیبدار تا ضلع شرقی سایت قرار دارد.
در پلان، مانند یک نوک پیکان است که تا انتهای جنوبی آن گشاد می شود، جایی که گوشه آن در زیر سقف بریده می شود تا محل بارگیری را محصور کند. یک حیاط داخلی کوچک و خصوصی در آن بریده شده است. بین این حجم کم و برج، یک ترانشه تمام قد وجود دارد که به «گذشته» که دروشک به آن اشاره می کند، فرو می رود، که هنوز ویژگی های خارق العاده تری دارد.
دسترسی به موزه از طریق برج امکان پذیر است. نمای مستحکم رو به جنوب، که با چند پنجره کوچک مستطیل شکل مشخص شده است، دری دارد که به نمایشگاهی درباره باستان شناسی محوطه منتهی می شود، اما این ورودی اصلی نیست. که زیر نمای شیشه ای قرار دارد. هنگام پایین آمدن 4.5 متری به سمت پایه خود در سطح 1- که لابی و میز اطلاعات در آن قرار دارد، مجموعه ای از پله های بیرونی به سمت بیرون می رود. مجموعه دیگری از پله ها از سطح زمین از طریق دهلیز پشت شیشه به داخل آن فرود می آیند. از سطح 1-، ابتدا فضای خالی را بیشتر به پایین نگاه می کنید.
نور طبیعی تا چهار طبقه از نمای شیشه ای ورودی، به پناهگاه وسیعی می افتد که در زیر میدان باز می شود. یک خط مستقیم از پله ها از اینجا پایین می آید، پلکان بالا را سایه می اندازد، اما طولانی تر و عمیق تر، به دو سطح پایین تر می رسد. این پلکان ها سنگین هستند – سازه های بتنی با باله های فولادی ضخیم در قسمت های زیرین شان – اما در فضای آزاد مانند روبان هایی به سمت پایین شناور می شوند.
ستون های بتنی در سرتاسر کف بالا می آیند، به شکل تقریباً ذوزنقه ای اما برای گوشه های کوتاه. زیر پله ها دفتر فروش بلیط، پشت آن رخت کن و جلوتر از آن محوطه ای است که برای کافه و کتاب فروشی در نظر گرفته شده است. دفتر فروش بلیط به موازات یک دیوار بتنی شیبدار بزرگ است که از برج بالا می رود. در پشت آن نمایشگاه کودکان (که بعداً بیشتر خواهد شد)،
یک سالن نمایشگاه موقت 1000 متر مربع، یک سینمای 115 صندلی و یک اتاق کنفرانس قرار دارد. این آخرین ساختمان در پلان بیضی شکل است و با چوب پوشانده شده است و می تواند میزبان 303 شرکت کننده در صندلی های تراس رو به یک صحنه باشد.
نمایشگاه دائمی 5000 متر مربع بر پلان طبقه غالب است. شاید دراماتیک ترین عنصر معماری زیرزمینی، محور تقسیم 140 متری آن باشد. در امتداد آن، یک راهرو در پایین یک برش خطی بزرگ قرار دارد که به یک نورگیر تمام قد در بالای سطح زمین باریک می شود. نمایشگاه در هر طرف، خلق و خوی عمیقاً غم انگیزی ایجاد می کند، و عمق فیزیکی این محور، عمق عاطفی را بازتاب می دهد، اما نور به ما می گوید که دفن نشده ایم.
یک طرف آن یک دیوار بتنی خالص است که در زمان های معینی، پرتوهای خورشید از روی آن می ریزند. همانطور که دروشچ می گوید: "مفهوم معماری فرض می کند که تمام شر جنگ در زیر زمین پنهان است و "نور" امید از طریق شکافی به درون می رسد." در کنار آن قرار دارد و زیر آن خطی از سنگفرش است. اینها از Grosse Gasse، خیابان اصلی اصلی Wiadrownia هستند، که این محور در امتداد آن قرار دارد.
https://pooyano.com/%D9%85%D8%B9%D9%85%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D9%88-%D8%B7%D8%B1%D8%A7%D8%AD%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D8%AE%D9%84%DB%8C-%D9%85%D9%88%D8%B2%D9%87-%D8%AC%D9%86%DA%AF-%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86%DB%8C/
https://www.designcurial.com/news/museum-of-the-second-world-war-gdansk-by-kwadrat-5829703/
https://www.archdaily.com/872450/museum-of-the-second-world-war-studio-architektoniczne-kwadrat
https://www.dezeen.com/2017/07/15/second-world-war-museum-kwadrat-architecture-cultural-gdansk-poland/