تارا فایل

صحنه هایی از جنگ جهانی اول و دوم




صحنه هایی از جنگ جهانی اول

عملیات در سال 1914 م. جبهه غرب
پیشروی آلمان در بلژیک: 3 تا 20 اوت 1914 م.
در سوم اوت 1914 یک گروه رزمی ویژه از ارتش دوم آلمان به استعداد 30000 نفر تحت فرماندهی "اتوفن امیشن" از دالان باریکی بین جنگل های "اردن" و مرز هلند، از مرز بلژیک عبور کرد. این دالان باریک توسط یکی از مستحکم ترین دژهای اروپا یعنی لیژ محافظت می شد. شهر لیژ و حلقه دژهای 12 گانه آن در دو طرف رودخانه "موز" واقع شده است و چند کیلومتر بالاتر از آن ایالت جنوبی هلند بنام لیمبورک قرار دارد.
طرح و آرایش بلژیک:
طرح بلژیکی عبارت بود از پدافند در امتداد کرانه های غربی رودخانه موز تا رسیدن نیروهای کمکی از انگلستان و فرانسه. ارتش بلژیک در زمان صلح 58000 نفر نیروی زیر پرچم داشت. بعد از اعلان جنگ کلیه نیرویهای بلژیک متشکل از 6 لشکر به شرح زیر آرایش یافتند.
1- لشکر های سوار در نواحی مرزی
2- دو لشکر برای حفظ دژهای "لیژ" و "نامور"
3- بقیه ارتش در عقب رودخانه "ژت"
طرح تاکتیکی آلمانی ها در بلژیک:
طرح تاکتیکی آلمانی ها عبارت بود از نفوذ به داخل منطقه حلقه دژهای لیژ، تصرف شهر و پلهای مهم آن، جدا کردن دژها از هم و بالاخره تصرف تک تک آنها. و در این ضمن سواره نظام آلمان در شمال از رودخانه موز می گذشت و برای محاصره شهر حرکت می نمود.
شرح عملیات:
پس از عبور گروه رزمی ارتش دوم آلمان از مرز بلژیک، آلمانی ها در روز 5 اوت پیشنهاد تسلیم "لیژ" را نمودند اما فرمانده پادگان لیژ، ژنرال ژرارد لمان این پیشنهاد را رد کرد. دستور صادر شده به "لمان" مقاومت تا آخرین نفس بود.
در 5 تا 6 اوت، آلمانی ها مادریک تک شبانه به حلقه دژهای 12 گانه رخنه نمودند. جنگهای سختی بین آلمان و بلژیک رخ دار آلمانی ها با توپ های 420 میلیمتری خود یعنی سنگین ترین توپ های آن زمان، دژهای لیژ را یکی پس از دیگری منهدم کردند و در 16 اوت همه آنها را بتصرف خود رد آوردند.
در نبرد لیژ سرلشکر "اریشن فن لودند روف" رئیس ستاد ارتش دوم آلمان به عنوان قهرمان و فاتح نبرد لیژ شهرت یافت. ژنرال (ژاردلمان) فرمانده نیروهای بلژیکی و مدافع دژهای لیژ نیز شهرت یافت. ژرادلمان فرمانده نیروهای بلژیکی و مدافع دژهای لیژ نیز به علت مقاومت قابل تحسین خود پر آوازه گردید.
پس از سقوط آخرین دژ لیژ در 17 اوت ارتش یکم (فن کلوک) و دوم آلمان (فن بولو) همچون سیل خروشان وارد استحکامات لیژ شدند و در امتداد رودخانه موز شروع به پیشروی به داخل بلژیک نمودند. نظر به برتری عددی آلمانی ها و بیم از محاصره نیروهای بلژیکی "آلبرت" پادشاه بلژیک که شخصاً عملیات را فرماندهی می نمود، فرمان عقب نشینی به "آنور" را صادر کرد و در 20 اوت پایتخت بلژیک (بروکسل) به دست آلمانی ها افتاد و بدین طریق، راه هجوم آلمانی ها به طرف فرانسه باز شد. (نقشه شماره 46)

جبهه شرق:
عملیات در پروس شرقی (تجاوز روسها به پروس شرقی)
گروه ارتش شمالی غربی روس ها به فرماندهی ژنرال "ژلینسکی" مرکب از ارتش یکم به فرماندهی "رنن کامیف" و ارتش دوم به فرماندهی "ساسونف" در 17 تا 19 اوت به سمت پروس شرقی پیشروی می کرد. نیروی های متقابل آنها ارتش هشتم آلمان به فرماندهی ژنرال "ماکس فن پریتوتیز" و از چهار سپاه و 3 لشکر تشکیل یافته بود. این نیروها از جنوب دریای بالتیک تا فرانکنا گسترش یافته بودند. طبق طرح اصلاح شده "شلیفن" ارتش هشتم ماموریت داشت که در مقابل روسها مبادرت به پدافند قابل ارتجاع نموده و در منطقه تاخیر نماید و در صورت لزوم تا رودخانه "ویستول" عقب نشینی کند. "پریتوتیز" متوجه این نکته هم بود که با استفاده از وضع مساعد زمین و راه آهن می تواند نیروی خود را در یک نقطه علیه دشمن متمرکز کند و سپس همان تمرکز را در نقطه دیگر برای دشمن به کار اندازد. نظر به این که ژنرال- "پریتوتیز" از جزئیات حرکات ژنرال "ژیلینسکی" آگاه بود و اغلب پیامهای رادیویی او را استراق سمع و کشف می نمود از این رو تصمیم گرفت در روز 14 اوت سپاه 20 را به منظور نگهداری پهلوی جنوبی در "آلنشتاین" مستقر کند و خود برای شکست دادن ارتش یکم روس حرکت نماید و سپس به سمت جنوب برگردد تا با ارتش دوم روس مقابله کند. ولی او نمی دانست که فرمانده سپاه یکم وی ژنرال هرمان فن فرانسوا از دستورهای او سرپیچی کرده و تا اشتالوپ اونن پیشروی و پیش از زمان معین ارتش هشتم را در نبرد بزرگی غوطه ور ساخته است.
نبرد 11 اشتالوپ اونن: 17 اوت 1914 م
در این نبرد سپاه یکم آلمان به فرماندهی ژنرال فرانسوا موفق گردید سپاه سوم ارتش یکم روسیه را در هم کوبد و با وارد آوردن 3000 نفر تلفات به روسها آنها را وادار به عقب نشینی کند. آنگاه خود فرانسوا نیز به گومبی فن عقب نشینی نمود.
نتیجه: نبرد اشتالوپ اونن از لحاظ تاکتیکی به نفع آلمانی ها بود اما از لحاظ استراتژیک برای آنان تاسف انگیز بود زیرا طرح آنان را به کلی بر هم زد.
نبرد 11 گومبی نن: 20 اوت 1914 م
اولین نبرد عمده بین آلمانی ها و روس ها در جبهه شرق بود. پس از نبرد اشتالوپ اونن روس ها با ارتش یکم مجدداً به آهستگی شروع به پیشروی نمودند. همزمان ارتش دوم. روسیه نیز در جناح جنوبی ارتش هشتم آلمان شروع به پیشروی نمود و پریتوتیز را دچار وحشت و بیم تک احاطه ای دشمن نمود. در چنین وضعی هنوز ژنرال فرانسوا بی باک و متهور پریتوتیز را برای تک به ارتش یکم ترغیب نمود. ژنرال پریتوتیز بالاخره 20 اوت به رغم اعتراض افسر شایسته عملیات خود به نام سرهنگ ماکس هوفمان دستور تک را صادر کرد. هوفمان با انجام تک مخالف نبود بلکه عقیده داشت بایستی تامل کرد تا سپاه یکم احتیاط و سپاه هفدهم به جلو آمده و آنگاه با تمام نیرو، به اجرای تک هماهنگ شده اقدام گردد. تک 20 اوت آلمانی ها جز در منطقه سپاه یکم ژنرال فرانسوا که در جناح راست، روسی ها را 5 مایل به عقب راند، در سایر مناطق با شکست مواجه گردید. در مرکز، سپاه 17 آلمان به فرماندهی فن ماکنزن با 4 ساعت تاخیر تک را آغاز نمود لیکن با سرعت و با بی نظمی در مقابل روس ها عقب نشینی کرد. در چپ، سپاه یکم احتیاط نیز به فرماندهی "بولو" ناگزیر به عقب نشینی گردید.
نتیجه: پیروزی روس ها نمایان بود لیکم قطعی نبود و آنها بهای گرانی پرداختند (نقشه شماره 52)

نبرد تانن برگ: 26 تا 31 اوت 1914 م.
وضعیت عمومی
وضعیت روسها:
در 23 اوت هنگام ورود ژنرال هیندنبورک به جبهه شرق، ارتش یکم روسیه به فرماندهی ژنرال رنن کامپ با تالن در عقب نیروهای آلمان که پس از نبرد "گومبی تن" مشغول عقب نشینی بود پیش رفت، ولی هنوز به خط اینستر بورگ نرسیده بود و از خط سیری که فرماندهی کل روسیه برای او تعیین کرده بود به سمت مغرب منحرف می شد.
وضعیت آلمان ها:
ارتش 8 آلمان روز 23 اوت به طرف ویستول عقب نشینی می کرد و تقریباً تا حدود" اینستر بورک" سپاه 20 آلمان در مقابل عملیات ارتش "سامسونف" عقب نشینی کرد در شرق گیلگن بورک به فرمان لودندروف متوقف شد. پس از آنکه هیند نبورک مدیریت و فرماندهی حبهه شرق را به عهده گرفت رمان عقب نشینی فرمانده ارتش سابق هشتم را لغو کرد و تصمیم گرفت از جدا بودن موقتی ارتشهای 1 و 2روسیه استفاده کند و آنها را یکی پس از دیگری شکست دهد.
طرح هیندنبورک:
در مقابل نیروهای متراکم ارتش دوم روس سامسونف یک مرکز مقاومت نازک که چندان ضعیف هم نباشد تشکیل داد و در همان حال دو گروه فوق العاده قوی را مامور به حمله به دو جناح این ارتش بنماید و در مقابل ارتش یکم نیز پرده پوشش نازکی قرار دهد.
شرح عملیات:
جناح راست سامسونف از شمال توسط سپاه 17 و سپاه یکم احتیاط و جناح چپ توسط سپاه یکم فن فرانسوا با یک مانور احاطه ای دو طرفه (احاطه از دو جناح) و مرکز نیروهای سامسونف نیز توسط سپاه 20 مورد جمله قرار گرفت. با فرا رسیدن شب 29 اوت محاصره نیروهای روسی تکمیل گردید به طوری که در همین موقع سپاه نیرومند و سرسخت فرانسوا خود را کاملاً به پشت نیروهای روس رسانده بود. بقیه عملیات، انهدام توده های نیروهای روس بود که سعی می کردند خود را از این محاصره نجات دهند. ژیلنسکی تا 27 اوت حتی نمی دانست که ارتش دوم او در معرض خطر واقعی قرار دارد. دستور او به" رنن کامپ" برای کمک به سامسونف زمانی صادر گردید که دیگر دیر شده بود.
ژنرال سامسونف نیز از فرط یاس و نومیدی خودکشی کرد. تلفات و ضایعات روسها 125000 نفر و 500 قبضه توپ بود. تلفات آلمانی ها نیز بین 10000 تا 15000 نفر بود. پیروزی آلمانی ها در نبرد تانن برگ صرف نظر از اهمیت استراتژیک آن، از لحاظ روانی نیز فوق العاده موثر بود.
اعتماد متفقین به روسها شدیداً ضربه خورد. در حالی که ملت آلمان به آن حد از شادمانی و اشتیاق رسید که عقب نشینی و شکست نیروهای آنها در نبرد "مارن" در جبهه غرب نادیده گرفته شد.
نبرد دریاچه های مازوری:
"هیند نبورک" پس از پیروزی در نبرد 11 "تانن برگ" نیروهای خیلی کوچکی در مقابل عناصر باقیمانده ارتش دوم در روسیه قرار داد و به سرعت ارتش هشتم را به سمت شمال شرق ، علیه ارتش یکم "رنن کامپف" به حرکت در آورد. مجدداً "فرانسوا" شجاع و سپاه یکم او ضربت قاطع را به جناح چپ روسها فرود آورد.
"رنون کامپف" سرانجام تحت پوشش دو لشگر با آلمانی ها قطع درگیری کرد و تلاش آلمانیها را در یک احاطه دو طرفه ای دیگر غیر ممکن ساخت. ارتش یکم با تحمل 125000 نفر ضایعات و 150 قبضه توپ و نیمی از وسایل ترابری خود عقب نشینی نمود . تلفات آلمانی ها نیز حدود 10000 نفر بود.
علل شکست روسها:
ضعف و بی کفایتی فرماندهان رده های عالی روس ، شناسائی غلط ، عدم تامین و ضعف سیستم های مخابراتی و نارسایی های آماد و پشتیبانی از عوامل عمده شکست روسها بوده در مقابل رهبری صحیح و تغییر مکان های جسورانه آلمانیها موجبات پیروزی آنها را فراهم نمود. روسها هرگز نتوانستند شکست خود را به طور کامل جبران کنند و بر ترس و عقده حقارت خود فائق آیند. (نقشه شماره 53 و 54)
جبهه غرب
متفقین در ارتوا و شامپانی : 1 ژانویه تا 30 مارس 1915 م
این عملیات ادامه اولین نبرد "شامپانی" و تلاش گسترده ای از سوی "ژفر" به منظور آزاد نمودن مناطق وسیع و با ارزش فرانسه بود که توسط آلمانیها اشغال شده بود. یک رشته تک متحدین علیه قسمت غربی بر آمدگی "نوایون" و در منطقه بین "رنس" و "وردن" به شکست انجامید.
پاتک های محدود آلمان در امتداد کانال "لا- باسه " و نزدیک " سواسون " وضعیت را تثبیت نمود ( 8 ژانویه تا 5 فوریه ) تکهای مجدد متحدین در ماه مارس تا حدی پیشرفت نمود . انگلیسی ها در ابتدا در یک تک طرح ریزی شده در " نیوشاپل" در مواضع آلمانیها رخنه نمودند ( 10 مارس ) ، اما به علت ضعف مدیریت از حرکت باز ماندند و آلمانیها به سرعت یک خط جدیدی را مجدداً سازماندهی نمودند ( 13 مارس ) . تلفات فرانسویها در خلال این آفند 000/400 نفر بود . تلفات آلمانی ها و انگلیسی ها نیز سنگین بود .
اولین تاخت ( دستبرد ) هوایی آلمان به انگلستان 19 تا 20 ژانویه 1915 م
تکهای هوایی آلمان توسط " زپلین " ( تحت کنترل ناوگان دریایی آلمان ) موجب تلفات نسبتاً محدودی گردید . در خلال این سال ، هیجده تک هوایی مشابه به انگلستان اجراء گردید . بزرگترین تک های هوایی ، تک 13 اکتبر به لندن بود .

نبرد وور: 6 تا 15 آوریل 1915 م
هجوم مجدد نیروهای فرانسوی علیه قسمت شمالی برآمدگی " سن – میجل " با تلفات زیادی توسط آلمانی ها دفع گردید .
نبرد دوم ایپر : 22 آوریل تا 25 مه 1915 م
اقدامات متحدین برای آفند هماهنگ شده دیگری توسط تک غافلگیرانه آلمانی ها با ابری از " گاز کلر " که از 5000 سیلندر منتشر گردید ، ناکام ماند . این اولین کاربرد گاز سمی در جبهه غرب بود . این گاز سمی ، وقتی که به سربازان متفقین می رسید
آنها را به استفراغ و خفقان و کوری دچار می کرد . دو سپاه آلمانی از میان دو لشکر وحشت زده فرانسوی هجوم برد و شکاف وسیعی را در عمق خطوط انگلیسی ها ایجاد نمود . اما آلمانی ها هیچ گونه تهیه ای برای بهره برداری از این رخنه ، پیش بینی نکرده بودند . زیرا بعلت تقویت جبهه شرق ، یگان های احتیاط کمی در اختیار داشتند . پاتک های محلی انگلیسی ها سرانجام پیشروی آلمانی ها را طی تکهای خونینی متوقف نمود . تلفات آلمان حدود 35000 نفر ، انگلیسی ها 60000 نفر و فرانسوی ها تقریباً 100000 نفر بود .
آفند مجدد متفقین در آرتوا و شامپانی : 25 سپتامبر تا 6 نوامبر
این آفند یورش هماهنگ و طرحریزی شده دیگر " ژفر" بود و مجدداً شکست خورد. در نبرد دوم " شامپانی " فرانسوی ها متحمل بیش از 100000 نفر تلفات گردیدند و آلمانی ها نیز حدود 75000 نفر تلفات دادند . همزمان در نبرد سوم " آرتوا" فرانسوی ها به تک خود علیه " ویمی ریدج" ادامه دادند ( 25 سپتامبر تا 30 اکتبر ) در حالی که انگلیسی ها چندین مایل دورتر در شمال در " لوس" ناکام ماندند ( 25 سپتامبر تا 14 اکتبر ) موفقیت های جزئی تناسبی با تلفات سنگینی نداشت . در این آفند فرانسوی عا متحمل بیش از 100000 نفر ، انگلیسی ها 60000 نفر و آلمانی ها 65000 نفر تلفات گردیدند .
تجزیه و تحلیل عملیات :
افزایش قدرت آتش مرگبار سلاحهای تیر بار و توپخانه صحرایی در تاکتیکهای رزمی انقلابی به وجود آورده و به پدافند کننده مزایایی بخشید که او را قادر می سازد با یگانهای احتیاط خود رخنه دشمن را سد نماید . قبل از آنکه تک کننده ( دشمن ) بتواند یگانهای احتیاط و توپخانه صحرایی خود را به منظور بهره برداری از رخنه ایجاد شده به جلو آورد . این موضوع به ویژه در جبهه غرب حائز اهمیت بود ، جایی که نبرد های مداوم از مانورهای آفندی کلاسیک جلوگیری می نمود .
آلمانی ها این موضوع را مدتها قبل از متفقین تشخیص داده بودند و پدافند خود را بر اساس و تا سه خط دفاعی جداگانه با شبکه های سیم خاردار و کانال ها ( خندق) و تیر بارها سازماندهی نمودند که با آتش توپخانه صحرایی به صورت رده ای در عمق پشتیبانی می گردید . هنگامی که یگانهای تک کننده در خط اول رخنه می نمودند توسط آتش خطوط بعدی از پای در می آوردند و توسط توپخانه که در خارج از برد توپ های آنها بود ، در هم شکسته می شدند و در خلال سال 1915 م دو طرف متحمل تلفات وحشتناکی شدند : آلمانی ها 612000 ، فرانسوی ها 1292000 نفر و انگلیسی ها 279000 نفر سال 1915 م بدون هیچ گونه تغییر محسوسی در خطوط جنگی دو طرف از " دریای شمال" تا کوههای "آلپ سوئیس "
پایان یافت ( نقشه شماره 55)

نبرد سُم
اولین نبرد سم ( رودخانه ای در فرانسه) 24 ژوئن تا 13 نوامبر 1916 م
هنگامی که نبرد وردن با شدت ادامه داشت، متفقین مبادرت به یک حمله تهاجمی انتقامی نمودند. تگ غافلگیرانه ارتش آلمان در وردن سبب شد که فرانسوی ها و انگلیسی ها به فکر تلافی بیفتند. آفند ژفره که مدت مدیدی طرح ریزی شده بود و در اثر نبرد وردن چندین ماه به تاخیر افتاده بود سرانجام با اجرای شگفت انگیز هفت روز آتش تهیه توپخانه آغاز گردید اما مجدداً باز هم به خاطر نبرد وردن، انگلیسی ها نقش رهبری را در این عملیات اجرا نمودند. در همین حال برابر طرح اولیه ژفر پیش بینی شده بود که این عملیات بطور مشترک و در جبهه وسیعی به عرض 70 کیلومتر صورت گیرد. بدین ترتیب که انگلیسی ها در 25 کیلومتر جبهه در شمال رودخانه سم و فرانسوی ها در 45 کیلومتر جبهه تک نمایند.

نیروهای متفقین به فرماندهی ژنرال ژفر شامل:
الف- ارتش 3 و 4 انگلیس مرکب از 25 لشکر. ارتش 3 به فرماندهی ژنرال آلنبی و ارتش 4 به فرماندهی ژنرال رالینسون ژنرال دوگلاس هایگ نیز فرمانده کل نیروهای انگلیسی را به عهده داشت.
ب- ارتش های 6 و 10 فرانسه به فرماندهی ژنرال فایولد و میشلر با 1700 عراده توپ. فرماندهی کل این دو ارتش را ژنرال فش بعهده داشت.
نیروهای آلمانی:
ارتش 2 آلمان مرکب از 7 لشکر به فرماندهی ژنرال فن بولو دو لشکر در جنوب روخانه سم و پنج لشکر در شمال رودخانه مزبور از مواضع مربوط به خود پدافند می نمودند.
تدبیر عملیاتی متفقین:
در این نبرد، ارتش 4 انگلیس به فرماندهی ژنرال هنری اس راینسون در شمال رودخانه سم و کمی دورتر به شمال، ارتش 3 انگلیسی تلاش اصلی را به عهده داشتند. در جنوب رودخانه سم گروه ارتشهای ژنرال فش شامل ارتشهای 9 و 10 فرانسه تلاش پشتیبانی را به عهده داشتند.

شرح عملیات:
در اول ژوئیه سال 1916 م. بدنبال هفت روز آتش تهیه توپخانه (23000 تن مهمات گلوله توپخانه) پیاده نظام ارتش انگلیس به مواضع پدافند ی فوق العاده آرایش یافته ارتش 2 آلمان تک نمود. انگلیس ها در آغاز موفقیت هایی جزیی کسب نمودند. لیکن تا پایان همین روز متحمل 60000 نفر تلفات گردیدند که بیشترین رقم تلفات یک روزه ارتش انگلیس در تاریخ نظامی جنگهای آن کشور بود. 19000 نفر از آنها کشته شدگان تشکیل می داد. با کمال شگفتی، نیروهای فرانسه در مقایسه با انگلیسی ها، پیشروی بیشتری نمودند. زیرا آلمانی ها انتظار شرکت فرانسوی ها را در این آفند نداشتند. از این رو آلمانی ها در مواجه با تک فرانسوی ها در جنوب رودخانه سم غافلگیر شدند.
به رغم تلفات وحشتناک روز اول، انگلیسی ها روز بعد نیز به تک های محدود و کوچک خود ادامه دادند. ژنرال فالکنهاین ریاست ستاد کل ارتش آلمان مصمم بود که از پیشروی انگلیسی ها جلوگیری نماید، بنابراین شروع به جابجایی و نقل و انتقال نیروهای آلمان از جبهه وردن به سم نمود.
تا فرا رسیدن این نیروها به جبهه سم ژنرال هایگ موفق گردیده بود که یکی از هدف های آفندی خود را تصرف نماید. تک شبانه انگلیسی ها در 13 ژوییه، خط دوم پدافندی آلمان را نیز در هم شکست. آنگاه سواره نظام ارتش انگلیسی وارد این شکاف گردید. این آخرین باری بود که سواره نظام در این مقیاس وسیع در اروپای غربی وارد عملیات می گردید. اما پیشروی سایر یگانهای پیاده احتیاط کند بود. از این رو سواره نظام انگلیس توسط آتش تیربارهای سربازان آلمانی از پای در آمدند. پاتک آلمانی ها نیز بعداً موجب گردید که جبهه تثبیت گردد. پس از آن، آفند متفقین کاهش یافت و منجر به یک رشته تکهای محدود و جزیی با تلفات زیاد گردید. در 15 سپتامبر هایگ مبادرت به آفند دیگری در جنوب غربی باچوم نمود. در این تاریخ برای اولین بار انگلیسی ها با کمک تانک مبادرت به تک نمودند. به رغم غافلگیری اولیه، تانک سلاحی نامطمئن و کند توسط فرماندهان تشخیص داده شد و با توجه به تعداد آنها (از 47 دستگاه تانک که وارد جبهه نبرد گردید تنها 11 دستگاه درگیر رزم شد) نقش قاطعی در نبرد سم ایفا ننمود. در نیمه نوامبر نیز انگلیسی ها و فرانسوی ها به تک های محدود خود ادامه دادند اما تنها موفق به تصرف قطعه کوچکی از خاک گردیدند.

تجزیه و تحلیل عملیات:
1- نبرد سم از بسیاری جهات شبیه نبرد وردن بود. این نبرد بیش از 4 ماه طول کشید و مانند نبرد وردن مرگبارترین نبرد جنگ جهانی اول بود.
انگلیسی ها 420000 نفر، فرانسوی ها 195000 نفر، آلمانی ها 65000 نفر تلفات دادند. بخش قابل توجه تلفات آلمانی ها را افسران و درجه داران تشکیل می داد.
2- ارتش انگلیس به رغم آموزش و شجاعت زیاد نتوانست به عمق مواضع آرایش یافته آلمانی ها دست یابد.
3- تقریباً در چهارماه و نیم نبرد مداوم، متفقین فقط کمی بیش از 12 مایل پیشروی نمودند. در واقع حاصل این همه قربانی تنها این بود که آلمانی ها را چند کیلومتر به عقب رانند.
4- کاربرد تانک توسط انگلیس مانند استفاده آلمانی ها از گاز سمی در نبرد ایپر زود هنگام بود.
5- پدافند آلمانی ها تحسین برانگیز بود، لیکن بخش اعظم تلفات آنها در پاتکهای آنان بود. به نحوی که آلمانی ها با تجربه ترین فرماندهان رده های پائین خود مانند دسته، گروهان و گردان را از دست دادند. آلمانی ها هرگز نتوانستند خلاء آنها را جبران نمایند. (نقشه شماره 61)
عملیات در جبهه غرب
آفند لودندروف
در خلال زمستان 1918م -1917م ، لورندورف به این واقعیت پی برد که تنها امید برنده شدن آلمانی ها در جنگ ، پیروزی قطعی در جبهه غرب است ، قبل از آن که نیروی انسانی و مادی عظیم آمریکا وارد عمل شود. با شکست روس ها او عقیده داشت که این کار امکان پذیر است. از این رو با انتقال نیروهای آلمان از جبهه شرق ، او برای اجرای یک آفند سراسری در جبهه غرب برنامه آموزشی گسترده ای را به طور رسمی آغاز کرد . پیش بینی شده بود که این آفند هرچه زودتر و در اوایل بهار سال 1918 م اجراء گردد. برای این کار بهترین یگانهای آلمانی در قالب "یگانهای ضربت " و به عنوان نوک پیکان هجوم های طرح ریزی شده ، سازماندهی گردیدند. هدف "لودندروف" آن بود که ارتشهای متفقین را در یک رشته آفندهای متوالی شکست دهد.
لودندورف با تشخیص و آگاهی از علاقه فرانسوی ها برای محافظت پاریس و انگلیسی ها برای حفظ خطوط مواصلاتی خود در بندرهای دریای مانش ، تصمیم گرفت که بین خطوط حد ارتشهای متفقین ( انگلیس و فرانسه ) به آفند اقدام کند و سپس آنها را نابود سازد. آمادگی برای اجرای چنین آفندی با شایستگی قابل توجهی فراهم شده بود.

آفندسم – اولین آفند ( 21 مارس 1918م)
هجوم آلمانی ها در سپیده دم 21 مارس درمه شدیدی آغاز گردید. سه ارتش آلمان شامل ارتش هفدهم به فرماندهی 11 "توفن بلو" ارتش دوم "مارویتز" و ارتش هیجدهم "هویتر" به ترتیب از شمال به جنوب در جبهه ای به طول 90 کیلومتر بین "آراس" و "لافر" به جناح راست انگلیسی ها (ارتش سوم "بینگ" و ششم "گاف" تک نمودند. هدف این آفند رخنه در مواضع انگلیسی ها و راندن آنها به سمت شمال و جدا کردن نیروهای انگلیسی از نیروهای فرانسوی بود. پس از 5 ساعت آتش تهیه با متجاوز از 6000 توپ ، یگانهای ضربت آلمانی که بطور ویژه ای آموزش یافته بودند، با کاربرد "تاکتیک هویتر" و انگلیسی ها یورش نمودند.
در 24 مارس لورندورف در شرف نیل بد هدف خود بود. در همین حال شکاف میان ارتش های متفقین وسعت می یافت. "پتن" را بیش از هر چیزی نگران محافظت از پاریس بود ، تا کمک به انگلیسی ها و حفظ ارتباط با آنها.
در 23 مارس ، آلمانی ها پاریس را از فاصله 65 مایلی با توپخانه بمباران کردند تلفات فرانسوی ها در این بمباران 876 غیر نظامی بود اما تاثیر عمده ای بر جنگ نداشت. در 26 مارس ، در یک کنفرانس اضطراری در "دولان" "فوش" بعنوان هماهنگ کننده جبهه غرب منصوب می گردد. فرمانی که بلافاصله "فوش" صادر نمود مقرر داشت که ارتباط میان فرانسوی ها و انگلیسی ها به هر قیمت باید دوباره برقرار شود.
در سوم اوریل 1918م شورای عالی جنگ "فوش" را به فرماندهی کل نیروهای متفقین در جبهه غرب منصوب نمود. "پرشینگ" نیز که سخاوتمندانه 8 لشگر آمریکایی موجود در فرانسه را قبلاً (27 مارس) در موقعیت اضطراری در اختیار "فوش" گذارد بود ، در اصول با این انتصاب موافقت کرد.

پایان آفنریکم ( 5 آوریل 1918م)
افند آلمانی ها پس از 60 کیلومتر پیشروی ، دور تک خود را از دست داد.
پاریس دوبار ( 21 مارس و 6 آوریل) توسط توپخانه دوربرد آلمان ها بمباران گردید. تلفات متفقین بالغ بر 240000 نفر ( 163000 انگلیسی و 77000 فرانسوی ) 70000 فقرا اسیر و 1100 قبضه توپ بود. تلفات آلمانی ها نیز به همین تعداد بود که بخش اعظم آن را یگانهای ضربت تشکیل می داد. در اثر اعتراض ژنرال "هایگ" ژنرال "گاف" توسط حکومت بریتانیا برکنار و ژنرال "هنری رالینسون" فرماندهی ارتش پنجم متلاشی شده او را به عهده گرفت.

تجزیه و تحلیل عملیات:
از دیدگاه آلمانی ها ، جدی ترین نتیجه این آفند ایجاد وحدت فرماندهی در ارتش های متفقین بود. بنابراین به رغم موفقیت تاکتیکی این افند یک شکست استراتژیک برای آلمانی ها بود.
سه دلیل عمده این شکست استراتژیک عبارت بود از :
1- عدم تحرک آماد و پشتیبانی هنگامیکه در مواضع متفقین رخنه به عمل آمد . آلمانی ها به هنگام پیشروی ، خود را در زمین های سوخته ای می دیدند که برای مداومت ارسال مهمات ، غذا و سایر آمادها را برای نیروهایشان به هنگام پیشروی نداشتند.
2- عدم تحرک استراتژیک مشابه مشکل فوق ، این مسئله نیز مانع از آن گردید که آلمانی ها بتوانند از رخنه های به عمل آمده بهره برداری کامل کنند و به موقع یگانها را تقویت و یا جایگزین نمایند.
3- فقدان پشتیبانی آتش تاکتیکی متحرک
هنگامیکه که رخنه ایجاد می گردید ، مهمات توپخانه پیاده نظام در خط جلو به سرعت تمام می شد. از این رو هنگامیکه انگلیسی ها و فراسویان احتیاط خود را وارد شکافهای ایجاد شده می کردند. آلمانی ها قدرت آتش کافی برای مقابله با آنها نداشتند. (نقشه شماره 62)

آفند نهایی فوش
تدبیر عملیاتی فوش :
در طرح فوش دو تک اصلی ودو نفوذ مضاعف پیش بینی شده بود. یکی از این دو تک با نیروهای امریکایی – فرانسوی از منطقه وردن به سمت فری یر مرکز آمادی حیاتی آلمان و نقطه تقاطع راه آهن بود.
تک دیگر آفند انگلیسی ها بین پرون و لنس و هدف آن تصرف تقاطع راه آهن آل نویی بود. با تصرف این دو تقاطع عمده راه آهن وضعیت آمار و پشتیبانی کلیه نیروهای آلمانی در جبهه غرب به مخاطره می افتاد. تکهای پشتیبانی توسط گروه ارتش های مختلط بلژیک ،انگلیس ، فرانسه باید در فلاندر بین لافر و پرون اجرا شود.

آفند نور – آرگون (26 سپتامبر 11 نوامبر 1918 م )
این آفند توسط نیروهای مشترک امریکا و فرانسه و در سه مرحله اجرا گردید:
-مرحله یکم – 26 سپتامبر تا 3 اکتبر:
پیشروی نیروهای امریکا (ارتش 1) و ارتش 4 فرانسه از دو طرف جنگل های آرگون و الحاق آنها به هم در گران پره.
-مرحله دوم – 4 تا 31 اکتبر:
پیشروی به طرف شن و اسقنه به منظور دور زدن پهلوی مواضع آلمانی ها در پشت رودخانه ان و پاک کردن راه پیشروی ارتش فرانسه و امریکا به طرف سدان – فری یر.
مرحله سوم – 1 تا 11 سپتامبر : تصرف و اشغال ارتفاعات موز
شرح عملیات :
-الف – مرحله یکم (26 سپتامبر تا 3 اکتبر)
پرشینگ که با شایستگی در مدت سه هفته بیش از 1000000 سرباز را همراه با تانک و توپخانه در شب و با توجه به نامناسب و ناقص بودن شبکه جاده ها و راه آهن به جای متفقین در منطقه مستقر نموده بود. این کار به اصرار مارشال فوش انجام گرفته بود. در ساعت 05:25 تک خود را آغاز نمود.
در این تک ارتش یکم امریکا با سه سپاه در راست و ارتش 4 فرانسه در چپ بود. خطوط دفاعی آلمانی ها گروه ارتش 11 گولوتیز در شرق و ولیعهد آلمان در غرب از سه خط متوالی فوق العاده مستحکم و آرایش یافته تشکیل شده بود که از عوارض زمین و مناطق جنگلی با مهارت استفاده کرده بودند.
پیشروی اولیه امریکایی ها خوب بود اما بعدا کند گردید و سرانجام در 3 اکتبر شتاب تک متوقف گردید.
– ب – مرحله دوم 4 تا 31 اکتبر :
پرشینگ یا جایگزین نمودن یگانهای با تجربه و کهنه کار سن میهیل به جای لشگرهای هجومی مجددا آفند خود را در 4 اکتبر آغاز نمود. در این جا فضای مانور کم بود و ارتش یکم امریکا با تک های جبهه ای و با تحمل تلفات پیشروی نمود. روز 8 اکتبر فرانسوی ها و امریکایی ها با یک حمله مشترک موفق شدند ارتفاعات مهم موز را تصرف کنند.
در روز 10 اکتبر با حمله به طرف غرب سپاه 1 موفق شد آلمانی ها را از ارتفاعات گران پر بیرون برانند و ارتش 4 فرانسه امکان یافت که به طرف رودخانه ران پیشروی کند. امریکایی ها مجددا به حملات سهمگین خود ادامه دادند و به تدریج تمام زمین های اطراف رومانی را تصرف و جنگل آرگون را از وجود دشمن پاک کردند. امریکایی ها در پایان اکتبر بخش اعظم خط سوم دفاعی آلمانی ها (خط نهایی دفاعی) را تصرف کرده بودند.
پ – مرحله سوم 1 تا 11 نوامبر 1918 (شکست آلمانی ها و متارکه جنگ)
با باقیمانده لشکرهای امریکایی و تعویض و جایگزین نمودن آنها به جای لشگرهای در خط ارتش یکم امریکا به فرماندهی هونترلی گت در اول نوامبر مجددا تک نمود. این تک خرد کننده به آخرین موضع دفاعی آلمانی ها در شمال شرق و غرب بوزانسی بود. این تک ارتش 4 فرانسه را قادر ساخت که از رودخانه ان عبور کند.
اکنون نیروهای امریکایی به عنوان نوک پیکان یگانهای آفند کننده آخرین مواضع دفاعی آلمانی ها را در هم شکستند و در 16 نوامبر به رودخانه موز در حوالی سدان رسیدند و راه آهن اصلی و حیاتی مزیر – مونمدی که تمام جبهه آلمان را تدارک می نمود در زیر آتش سنگین توپخانه خود قرار دادند.
در اینجا پیشروی ارتش یکم امریکا به دستور مقامات سیاسی رده بالاتر متوقف گردید تا آن که یگان های فرانسوی افتخار تصرف شهر سدان و زدودن ننگ شکست ارتش فرانسه را در سال 1870 نصیب خود کردند.
در روز 10 نوامبر ارتش 2 امریکا به فرماندهی روبرت بولارد آخرین پیشروی خود را به سمت مونمدی اجرا کرد و موفق شد جبهه آلمانی ها را در هم بشکند. روز بعد 11 نوامبر 1918 م آلمانی ها درخواست متارکه جنگ کردند و بدین ترتیب ارائه تلاش های جنگی متوقف شد و جنگ جهانی اول پایان یافت.
آفندهای انگلیس ، فرانسه و بلژیک(27 سپتامبر تا 17 اکتبر 1918 م )
یورش به خط دفاعی هیند نبورگ :
یک روز بعد از شروع آفند امریکای ها در موز – آرگون گروه ارتش هایگ به خط هیندنبورگ هجوم برد.
هایگ به رغم غافلگیری موفق به رخنه کامل در مواضع آلمانی ها نشد و پیشروی او در مواجهه با پدافند ماهرانه آلمانی ها کند گردید. اما گروه ارتش بوهن پس از یک رشته تک های متوالی موفقیت آمیز سرانجام در اکتبر آخرین مواضع خطوط دفاعی در هم شکست.
آفند در فلانور (28 سپتامبر تا 14 اکتبر )
گروه ارتش انگلیسی – بلژیکی به فرماندهی آلبرت پادشاه بلژیک ارتفاعات ایپر را از وجود آلمانی ها پاک کرد. اما سرانجام پیشروی یگانهای انگلیسی – بلژیکی در زمین های باتلاقی کند و متوقف شد.
پیشروی به سوی سامبروشت (17 اکتبر ،11 نوامبر 1918 م )
شکست آلمانی ها و متارکه جنگ :
به علت پیشروی امریکایی ها در موز – آرگون عقب نشینی آلمانی ها را در کلیه خطوط جبهه ضروری گردید.
لودندورف امیدوار بود که بتواند با یگان های مصمم آلمانی یک خط دفاعی جدید در غرب مرزهای آلمان سازماندهی نموده تا مذاکرات متارکه جنگ در شرایط بهتری انجام شود. اما این امیدها بی اثر ماند. چون متفقین در سر تا سر جبهه به آلمانی ها فشار می آوردند.
همزمان تک بلژیکی ها و انگلیسی ها مجددا در فلاندر شروع شد. در چنین موقعیتی زمام امور ارتش آلمان کم کم از دست رفت.
نتیجه : جنگ پایان یافت لیکن نقش نیروهای امریکا در پیروزی نهایی متفقین عامل حیاتی بود. آفند موز – آرگون یک پیروزی قطعی بود. شش لشکر دیگر امریکایی نیز به عنوان نوک پیکان آفند متفقین در آفند نهایی آنها نقش مهمی داشتند. سئوال این است که آیا متفقین بدون پشتیبانی عظیم مادی و نیروی انسانی امریکا می توانستند در جنگ پیروز شوند؟(نقشه شماره 63)

صحنه هایی از جنگ جهانی دوم

جنگ آلمان و لهستان
دولت آلمان در آوریل 1939 م پس از خودداری از واگذاری و انتزیک و دالانی که پروس خاوری را به پومرانی وصل می کرد و به ویژه پس از پیمانی که انگلیس و لهستان درباره دفاع از تمامیت ارضی لهستان بستند در پی تهیه مقدمات حمله به آن کشور بر آمد.
در ماه های تابستان ، ارتش آلمان به بهانه مانور خود را آماده کرد و چند کشور را از راه دریا به پروس خاوری اعزام نمود.
استراتژی لهستان برای حفاظت وجب به وجب خطوط مرزی در نظر گرفته شده بود در حالی که امکانات آن کشور برای اجرای این استراتژی کاملا دور از واقعیت بود. لهستان در مقابل 9 لشکر زرهی و موتوری آلمان 22 تیپ سوار ،29 گروهان خودرو زرهی و 9 گروهان تانک سبک داشت و نسبت به توپخانه و پیاده نظام آلمان به لهستان سه به دو بود. نیروی هوایی آلمان برتری کامل هوایی یا حاکمیت هوایی داشت و نیروی دریایی آن کشور در دریای بالتیک نیز بی رقیب بود.
ضعف مهم لهستان از نظر تاکتیکی نبود هر گونه خط پدافندی مناسب در باختر و یستولا (رودخانه ای که از ورشو می گذشت ) به حساب می آمد. طول خطوط مرزی بین دو کشور آلمان و لهستان بیش از 1300 کیلومتر بود و پدافند موثر از آن در چنان شرایطی در توان ارتش لهستان نبود.
طرح لهستان :
طرح اولیه لهستان بخشی آفندی و بخشی پدافندی بود. آنها پیش بینی می کردند که کشورهای انگلستان و فرانسه در صورت حمله آلمان به آن کشور وارد جنگ شوند. لهستانی ها اصولا پدافند را دوست نداشتند امید آنها بیشتر بر شجاعت و فداکاری ارتش و مردم لهستان و رسیدن کمک از کشورهای متفق بود.
مارشال اسهیگلی راپذر فرمانده کل ارتش لهستان با در نظر گرفتن این نکات و همچنین بر آورد ضعیفی که از قدرت زرهی و هوایی آلمان داشت تصمیم بر این گرفت که تمام مرز باختری را از گرادنو تا کراسنو حفظ کند و تمام مناطق صنعتی را پوشش دهد.
در طرح او واگذاری شش ارتش مرکب از 30 لشکر پیاده ،10 لشکر احتیاط و 22 تیپ سوار به منطقه مرزی باختری و یک نیروی احتیاط در نزدیکی ورشو منظور شده بود.

طرح آلمان:
طرح آلمان دو مرحله داشت. مرحله اول انهدام نیروهای ارتش لهستان در خم رودخانه وسیتوار و مرحله دوم پیشروی از پروس خاوری به سمت جنوب و از اسلواکی به سمت شمال به منظور تصرف تمام خاک لهستان در باختر برلست لیتووسک و رودخانه باگ .
بنابراین طرح مزبور شامل دو احاطه دو طرفه می شد که به صورت دو گازانبر دهانه گازانبر اول در باختر ورشو و دومی در خاور آن شهر به هم می رسیدند.
ژنرال فن براخیچ فرمانده کل عملیات آلمان بود و نیروی تحت فرماندهی او شامل 5 ارتش می شد که به دو گروه تقسیم می گردید. خط حد بین دو گروه مزبور رودخانه ناتک تعیین شده بود.
گروه شمالی به فرماندهی ژنرال فن بوک شامل ارتش های سوم و چهارم بود که اولی در پروس خاوری و دومی در پومرانی مستقر شده بود.
ماموریت اصلی ارتش سوم پیشروی به سمت جنوب و خاور ورشو و الحاق به ارتش چهاردهم بود که از سیلزیای بالای و اسلواکی به سمت شمال پیشروی می کرد. ماموریت ارتش چهارم نخست انهدام دشمن در پومرز و سپس الحاق به پهلوی ارتش سوم وتک به پهلوی راست نیروهای لهستان در پوزنان بود.
گروه جنوبی شامل ارتش های هشتم – دهم – چهاردهم می شد. ماموریت ارتش هشتم درگیری با نیروهای لهستانی در پوزنان و همکاری با پهلوی راست ارتش چهارم و پهلوی چپ ارتش دهم بود.
ارتش دهم مستقر در سیلز یا پایین ماموریت داشت که به سمت رودخانه ویستولا پیشروی می کند و پهلوی چپ ارتش لهستان را احاطه کند.
ارتش چهاردهم مستقر در سیلزیای بالا موراوی و اسلواکی ماموریت داشت تا ارتش لهستان را در منطقه گراکو منهدم کند و یا پیشروی به سمت شمال به پهلوی چپ ارتش سوم ملحق شود.
آلمانی ها از شیوه جنگ برق آسا پیروی می کردند. پایه و اساس آن غافل گیری سرعت و وحشت بود نیروی زرهی باید نخست خطوط پدافندی دشمن را به کمک نیروی هوایی می شکست و سپس با پیشروی سریع به عقب دشمن نیروهای عمده آن را در محاصره قرار می داد.
ماموریت نیروی هوایی آلمان نخست کسب برتری هوایی به وسیله انهدام نیروی هوایی لهستان روی زمین سپس انهدام خطوط راه آهن و مناطق حساس و بر هم زدن سلسله مراتب فرماندهی در کل ارتش لهستان و پشتیبانی نزدیک هوایی از نیروهای پیشروی کننده در خطوط مقدم جنگ بود.
شرح عملیات :
ساعت 04:45 روز اول سپتامبر 1939 م با هجوم هوایی آلمان علیه فرودگاه های لهستان جنگ بین دو کشور و در واقع جنگ جهانی دوم آغاز گردید. لهستانی ها تقریبا به طور کامل غافلگیر شدند. انتظار آنان نسبت به آغاز جنگ تجسمی از جنگ جهانی در سال 1914 م بود.
که برخوردهای اولیه مهاجم و مدافع با حرکت سوار نظام ، گشتی ها و پیشروی آرام و محتاطانه دو طرف صورت می گرفت و زمان کافی برای بسیج عمومی در اختیار مدافع نبود.
لهستانی ها پس از چهل و هشت ساعت از آغاز جنگ از رویای خویش بیدار شدند. در این مدت نیروی هوایی آنان به کلی از کار افتاده بود و تانکهای آلمان بی محابا به سوی ورشو پیش می رفتند.
ارتش چهارم آلمان که از پومرانی تهاجم خود را آغاز کرده بود در مدت هشت روز با طی مسافتی حدود 240 کیلومتر خود را به حوالی ورشو رساند و نیروی زرهی ژنرال گودریان ورشو را محاصره کرد.
نیروهایی از لهستان که با 12 لشگر در کوتنو بجا مانده بودند شجاعانه دست به پاتک زدند اما تلاش آنها بی فایده بود تا روز هفدهم سپتامبر تمام نیروهای ارتش لهستان که در باختر رود و یستولا می جنگیدند تسلیم شدند و جنگ به سمت رودخانه باگ یعنی خاور ورشو کشیده شد. در همین روز بازوی بلند احاطه دو طرفه یا دهانه گازانبر دوم آلمان نزدیک برست – لیتووسک به هم رسید.
در روز هفدهم سپتامبر ارتش روسیه بدون اعلان جنگ از مرز خاوری لهستان وارد این کشور شد و روز بعد دولت لهستان و به دنبال آن دهها هزار پناهنده به خاک رومانی فرار کردند.
در این مدت 450000 نظامی لهستانی اسیر ،1200 توپ به غنیمت گرفته شد و 800 فروند هواپیما منهدم شد و یا به غنیمت در آمد. ورشو تا 27 سپامبر مقاومت کرد و روز 30 سپتامبر پس از آنکه فرمانده پادگان ورشو تسلیم شد 120000 افسر درجه دار و سرباز جنگ افزارهای خود را تحویل دادند.
جمع اسرای لهستانی ها به 694000 نفر رسید. تنها بخشی از نیروی دریایی لهستان مرکب از 3 ناوشکن و چهار زیر دریایی توانستند از دریای بالتیک فرار کنند و خود را به انگلستان و سوئد برسانند. بقیه تسلیم و یا منهدم شدند.
تلفات آلمانی ها 10572 کشته ، 30000 زخمی و 3400 مفقود الاثر بود. سرزمین لهستان بین دو کشور آلمان و روسیه تقسیم گردید و باختر رودخانه پیسا باگ و سان که حدود 124400 کیلومتر مربع می شد به آلمان و 200280 کیلومتر مربع باقی مانده به روسیه رسید.
نتایج عملیات :
در این عملیات و جنگ اهمیت سرعت نسبت به آتش که در جنگ مکانیزه اساس کار را تشکیل می داد به اثبات رسید و این سرعت فوق العاده آلمانی ها بود که باعث اختلال و از هم گسیختگی در سیستم پدافند لهستان گردید. همکاری و هماهنگی میان هواپیما و نیروی زرهی میزان موفقیت آلمانی ها را افزایش داد.
این جنگ نشان داد که در مقابل تک مکانیزه پدافند خطی کارآیی لازم را ندارد و مواضع پدافندی خواه متکی بر مواضع مستحکم یا تعجیلی باشد دیگر همچون جنگ جهانی اول قابل نگهداری نیست. زیرا همین که توسط نیروهای مکانیزه شکافته شد برای پدافند کننده امکان تمرکز نیرو برای اجرای یا تک مقدور نیست.
نکته مهم دیگری که در این جنگ مشخص گردید این بود که با توجه به شرایط تاکتیکی که توسط نیروهای مکانیزه ایجاد شد و در آن زمان عامل مهمی به حساب می آمد ایجاب می کرد که فرماندهی نسبت به گذشته بیشتر غیر متمرکز شود تا فرماندهان تابع بتوانند آزادی عمل داشته و تصمیم بگیرند و از خود واکنش سریع نشان دهند. مسلما هماهنگی و آموزش در چنین مواردی اهمیت خاص خود را داشت. (نقشه شماره 71)

جنگ روسیه – فنلاند (از 30 نوامبر 1939 م تا 12 مارس 1940 م )
وضعیت طرفین:
فنلاند سرزمینی دریاچه ای و جنگلی و باتلاقی است. بنابراین در برابر تهاجم دارای موانع طبیعی است. در زمستان سرما و کولاک برف کوتاه بودن روز و کمبود روشنایی یخ زدن دریاچه ها مشکلات عمده ای را برای نیروهای مهاجم فراهم می آورد. در چنین سرزمینی به ویژه در شرایط زمستانی نیروهای مکانیزه کاربرد چندانی ندارد و یگانهای کوچک و متحرک مدافع در صورتی که آموزش کافی دیده و انگیزه قوی برای جنگیدن داشته باشند می توانند دشمن را به ستوه آورند.
فنلاندیهای شجاع ،ورزیده و با انگیزه با استفاده از اسکی و لباس مناسب و شناخت زمین در برابر روسها چنین امتیازی داشتند.
روسها با جمعیتی بیش از 180000000 نفر علیه کشوری که بیش از 3500000 نفر جمعیت نداشت وارد جنگ شدند.
روسها حدود 100 لشکر که نفرات آنها را 1500000 نظامی تشکیل می دادند با 9000 تانک و 10000 هواپیما در اختیار داشتند که بخش عمده ای از آن را وارد جنگ کردند.
در مقابل فنلادیها دارای 3 لشگر پیاده یک تیپ سوار 60 هواپیما ،250 توپ و تعدادی تانک بودند جمع کارکنان آنها به 33000 نفر می رسید. کل نیروهای مسلح فنلاند را بین 200000 تا 300000 نفر برآورد کرده اند.
طرح روسها :
با آنکه طرح نظامی روسها هنوز هم مبهم باقی مانده است اما ظاهرا طرح آنها این بود که با بمبارانهای شدید و ایجاد آشفتگی در مردم طبقه کارگر فنلاند را علیه دولت خویش به قیام وا داشته و حکومت فنلاند را به دست آنان سرنگون کنند. روسها همزمان با پیاده کردن نیرو در سواحل شمالی و جنوبی و اجرای عملیات آبی خاکی در جنوب فنلاند در نظر داشتند انقلابی کمونیستی در آن کشور به راه اندازند.
طرح فنلاندی ها :
فنلاندیها با توجه به آگاهی از ناتوانی خود برای شکست دشمن در نظر داشتند که با استفاده از موانع طبیعی و مصنوعی مثل مواضع دفاعی مانرهایم آنقدر مقاومت کنند تا کشورهای دیگر به کمک آنها بشتابند و در صورت نرسیدن کمک خارجی دست کم با فداکاری خود بیشترین تلفات و ضایعات را به دشمن وارد نمایند. ژنرال مانرهایم وزیر دفاع فنلاند دفاع از کشور را به عهده گرفت.
شرح عملیات :
روسها در روز 30 نوامبر در هوایی نامساعد و در پنج ستون پیشروی خود را در خاک فنلاند آغاز نمودند. ستون اول که ماموریت اصلی را به عهده داشت با 6 لشکر به سمت خط پدافندی مانرهایم حرکت نمود که این خط در برزخ کارلین بین خلیج فنلاند و دریاچه لادوگا کشیده شده بود.
روسها که مقاومت ارتش فنلاند را دست کم گرفته بودند به طور غیر منتظره در برابر مواضع پدافندی حساب شده که ترکیبی از زمین صعب العبور برف و کولاک ، جنگل ها و دریاچه ها بود زمین گیر شدند و فداکاری و از جان گذشتگی مردمی که شجاعت و حس فداکاری آنان موجب شگفتی جهانیان شد آنان را به ستوه آورد. صدها تانک روسی به وسیله بمب های دستی سربازان شجاع فنلاندی سوختند و یا زمین گیر شدند.
فنلاندیها که با استفاده از اسکی و با پوشیدن لباس سفید در چشم سربازان روسی نامرئی شدند ستون های زرهی را متوقف می کردند. آشپزخانه و سوخت و تدارکات روسها را به آتش می کشیدند و یگانهای روس را طوری از هم جدا می کردند که روسها به تدارک آنها از راه هوا می کوشیدند.
و در این صورت بیشتر تدارکات روسها به دست فنلاندیها می افتاد. در نقاط دیگر نیز یگانهای کوچک فنلاندی توانستند از پیشروی ستونهای روس جلوگیری کنند و یا آنان را به عقب نشینی وادار کنند.
نمونه ممتاز و برجسته غلبه یک نیروی کوچک فنلاندی ها توانستند با اجرای تاکتیک مخصوص با شناسایی دقیق و سپس نفوذ در ستون روسها لشکر 163 و لشکر 44 روسها را در ژانویه 1940 م به کلی از بین برده 27500 نفر از آنان را کشته و بقیه را اسیر نمایند.
بدین ترتیب در پایان سال 1940 م تمام نقشه روسها مبنی بر رخنه در خاک فنلاند با شکست مواجه شد. روسها که از جنگ هوایی با وجود برتری کامل بهره ای نگرفته بودند و تکهای هوایی آنان به هلسینکی موجب اتحاد و اتفاق کلی مردم شده بود به ناچار به تاکتیکهای سال 1916 م …1917 م روی آوردند.
روسها و روز دوم فوریه 1940 م تحت فرماندهی مارشال تیموشکنو پس از یک بمباران بسیار طولانی و به وسیله توپخانه و فرو ریختن روزی 300000 گلوله بر مواضع مانرهایم بیست و هفت لشکر علیه این مواضع وارد عمل کردند. فنلاندیها توانستند تا ده روز ایستادگی کنند.
اما در اثر انهدام مواضع رخنه ای در خطوط پدافندی مانرهایم ایجاد شد که موجب عقب نشینی فنلاندیها گردید. فنلاندیها در ماه مارس تقاضای صلح کردند و در دوازدهم مارس 1940 م بین روس و فنلاند پیمان صلح امضا شد.
نتایج عملیات :
1- یک نیروی کوچک آموزش دیده و با انگیزه می تواند در شرایط مناسب بر نیروی به مراتب بزرگتر از خود پیروز شود. و کوچک شمردن دشمن گاهی پیامدهای وخیمی در بر دارد.
2- نظریه استراتژی هوایی موسولینی یعنی شکست دشمن تنها از طریق هوایی متزلزل شد. زیرا جنگ یاد شده نشان داد که بمباران تراکم به وسیله هواپیما و توپخانه در شکستن اراده ملتها به کندی عمل کرده و گاهی بدون نتیجه خواهد بود.
3- جنگ افزار و فن آوری نظامی باید متناسب با شرایط جو و زمین و دشمن باشد و گرنه بی نتیجه است.
4- تحرک و سرعت عمل فنلاندیها همانند آلمانی ها در لهستان امتیاز مهمی به شمار می آمد.
5- و سرانجام این که علاوه بر ضعف روسها در فرماندهی امور اداری و بینش استراتژیک و تاکتیکی این جنگ باعث شد تا هیتلر باور کند که ارتش روسیه در 1939 م – 1940 م همان ارتش سالهای 1914 م … 1917 م است و حال که ارتش بسیار کوچک فنلاند تا این اندازه در مقابل ارتش روسیه موفق است پس چرا ارتش رایش از فرصت استفاده نکند. (نقشه شماره 72)

نبرد نروژ (آوریل 1940 م)
شرح عملیات :
روز 9 آوریل 1940 م دولت آلمان از دولت دانمارک اشغال آن کشور را به عنوان حفاظت مسلحانه از خود خواستار شد و در همان روز آن کشور را برق آسا به وسیله نیروی نظامی اشغال نمود.
در مقابل کاخ پادشاه دانمارک کریستیان دهم زد و خورد مختصری روی داد ولی شاه و دولت دانمارک به موجب بیانیه ای مردم را به خودداری از عملیات خصمانه و عدم مقاومت دعوت نمود.
آلمان که انتظار مقاومت جدی نروژ را نداشت تنها دو لشکر با پشتیبانی 2500 هواپیما و مقداری رزمناو به فرماندهی ژنرال فالکن هورست برای اشغال نروژ اختصاص داد. ارتش نروژ عبارت بود از شش لشکر بدون تانک و ضد تانک.
تعداد 50 هواپیما داشت و ناوگان دریایی آن از 4 رزمنا و 7 ناوشکن و 25 اژدرافکن تشکیل می شد.
صبح روز 9 آوریل کشتی های جنگی آلمان یگانهای کوچک و سبک مجهز پیاده نظام را در بندرهای اسلو کریستان سند تروندهایم نارویک و برگن پیاده کردند.
فرودگاه های سوار و استاوانگر به وسیله یگانهای هوا برد اشغال گردید. نیروی دریای آلمان در مقابل اسلو با مقاومت روبرو شد و یک رزمنا و آن غرق شد. و به رزمناوهای دیگر نیز آسیب شدید رسید.
آلمانی ها مجبور شدند برای تصرف اسلو در مکانی دیگر فرود آیند و سپس به کمک شش گروهان چتر باز و همراهی ستون پنجم پایتخت را اشغال نمایند.
این تاخیر به پادشاه نروژ فرصت داد تا با خانواده خویش به انگلستان فرار کند. اما آلمانی ها در کریستان سند استا و انگر برگن تروندهایم و نارویک به راحتی وارد نروژ شدند.
نیروهای متفقین مرکب از بریتانیا ، فرانسه و لهستان برای مقابله با آلمانی ها در بندرهای آندالس نس و نامسوس پیاده شدند و نارویک را تصرف کردند و تا لیل هامر پیش رفتند.
اما آلمانی ها از بیست و یکم آوریل تا سوم ماه مه 1940 م آنان را از نروژ بیرون راندند. بدون تردید رویدادهای جبهه باختر و احتمال حمله قریب الوقوع آلمان به فرانسه بازگشت نیروهای متفقین را از نروژ شتاب بخشید.
با آنکه نیروی دریایی آلمان در این جنگ آسیب کلی دید اما پیروزی هیتلر بر اعتبار او افزود و شکست ناپذیری ارتش آلمان بر افکار مردم جهان سایه افکند.
تنها کشور اسکاندیناوی که از جنگ بر کنار ماند سوئد بود ک بر آلبین هانسون آن را رهبری می کرد. این کشور تا پایان جنگ بی طرفی خود را حفظ کرد.اما در نخستین دوره جنگ که پیروزی آلمان حتمی به نظر می رسید سوئد استثناهای آشکاری به سود آلمان قائل گردید.
نتایج عملیات :
1- از لحاظ تاکتیکی این نبرد کوتاه نشان داد که چنانچه قدرت هوایی با قدرت دریایی و زمینی هماهنگ و یکپارچه نباشد. هر یک از آنها بخش عمده خود را از دست خواهند داد.
2- بار دیگر عملیات یاد شده نشان داد که سرعت تک گاهی نه دهم کل نتیجه نبرد را تشکیل می دهد و اندازه و بزرگی نیروهای درگیر نقش کم اهمیت تری دارد زیرا سرعت تک نه تنها از لحاظ فیزیکی باعث انهدام دشمن می شود بلکه از جنبه روحی نیز آنان را از پای در می آورد.
3- اعتبار آلمان در حد چشمگیری افزایش یافت و دست کم بی طرف ها نتیجه گرفتند که آلمان شکست ناپذیر است.
4- این جنگ از لحاظ سیاسی نیز تاثیراتی داشت زیرا در نتیجه عدم رای اعتماد مجلس نمایندگان به دولت چمبرلین در دهم ماه مه 1940 م وی استعفای خود را تقدیم کرد و وینستون چرچیل نخست وزیر انگلستان شد. ( نقشه شماره 73)

جنگ در باختر اروپا – 10 مه 1940 م
توازن قوا در باختر :
در مقایسه متفقین و آلمانی ها تقریبا نیروی برابر داشتند. متفقین روی هم رفته 149 لشکر و آلمانی ها 138 لشکر گرد آوری کرده بودند. متفقین 3000 تانک و خودرو زرهی و آلمانی ها 2700 دستگاه داشتند. متفقین دارای 800 بمب افکن و 2500 شکاری و آلمانی ها بیش از 2000 بمب افکن و 4000 شکاری در اختیار داشتند.
طرح آلمان :
معروف به طرح مانشتاین که با اجرای تک علیه هلند و بلژیک متفقین را به سمت این دو کشور کشانیده و سپس از طریق جنگل های آردن محور نیروهای متفقین در نزدیکی سدان را در هم شکسته و مستقیما به سمت کالاس در کنار دریای مانش پیشروی کند و ارتباط آن بخش از نیروهای متفقین را که وارد بلژیک شده اند با سایر نیروها قطع نمایند.
این طرح متهورانه بر این فرض استوار بود که متفقین همچون سال 1914 م انتظار تک اصلی آلمان را از بلژیک خواهند داشت و دیگر اینکه جنگل های آردن از نظر آنها مانع عمده و غیر قابل عبور برای نیروهای زرهی محسوب می شد. آلمانی ها در نظر داشتند که در صورت موفقیت طرح یاد شده مرحله دوم عملیات آفندی خود را متوجه پاریس کنند و ضمن دور زدن خط ماژینو کلیه نیروهای پدافند کننده را به دام اندازد.
طرح متفقین :
کلید استراتژی متفقین خط ماژینو بود که آن هم تا مرز بلژیک امتداد داشت. متفقین از شکاف بین خطوط پدافندی آگاهی داشتند و تجسم آنها از تک آلمانی ها تکرار طرح 1905 م فن شلیفن یعنی پیشروی از خاک بلژیک بود که به پاریس منتهی می گردید. طرح آنها به نام طرح ویل این بود که چهار ارتش خود را برای مقابله با نیروی مهاجم وارد بلژیک نمایند به نحوی که سدان و جنگل های آردن محور مانور آنان را تشکیل می داد.
شرح عملیات :
جنگ در جبهه باختر در دو بخش اجرا گردید. بخش اول عملیات در بلژیک و هلند بخش دوم نبرد پاریس.
بخش اول با مرحله نخست در بامداد ماه مه 1930 م آغاز شد. آلمانی ها افند خود را با تک های هوایی و پیاده کردن یگانهای چتر باز در پایگاه های هوایی و پل ها و نقاط حساس کشور هلند آغاز کردند.
و سپس نیروی زمینی خود را در داخل دو کشور هلند و بلژیک پیش راندند. هر دو کشور از فرانسه و بریتانیا تقاضای کمک کردند و متفقین در پاسخ به این درخواست حرکت خود را برابر طرح به سمت بروکسل آغاز نمودند.
هلند با وجود آب انداختن به زمین پدافند و انهدام و تخریب پل ها نتوانست به مقاومت ادامه دهد و نیروهای آلمان با استفاده از هواپیماهای گلایدر و بمباران های بسیار دقیق توانستند هلندی ها را در مدتی کمتر از 4 روز وادار به تسلیم نمایند.
روز 15 ماه مه آلمانی ها در این امائل را تصرف کردند و لشکرهای پانزر آنها برای رسیدن به رودخانه موز از جنگل های آردن گذشتند.
روز 14 همین ماه سه سر پل تامین شد و سپس در محور خط پدافندی متفقین بین سدان و رنیان یک رخنه وسیع به پهنای 75 کیلومتر ایجاد شد. ژنرال گودریان فرمانده سپاه 19 پانزر که پیشتاز نیروهای آلمان بود توانست در شب 15 ماه مه از پشت ارتش های بریتانیا و ارتش های یکم و نهم فرانسه که از خاک بلژیک مجبور به عقب نشینی شده بودند سر در آورد.
تا روز 20 ماه مه تانکهای گودریان در نقطه ای بنام نوبل به دریا رسیدند و شکاف وسیعی بین نیروهای متفقین ایجاد کردند.
در روز 21 ماه مه متفقین تلاش بیهوده ای برای قطع این شکاف در آراس به عمل آوردند اما با شکست روبرو شدند.
در روز 22 ماه مه آلمانی ها به سوی شمال چرخیدند تا متفقین را در بندر دونکرک به محاصره در آورند.
اما در نهایت شگفتی هیتلر و روند شترت تا روز 25 ماه مه از ادامه پیشروی نیروهای آلمانی جلوگیری کردند و سرانجام متفقین توانستند با هزاران کشتی و قایق بیش از 330000 رزمنده بلژیکی ، انگلیسی و فرانسوی را به بریتانیا تخلیه کنند. تخلیه این نیروها کار مشکلی بود زیرا متفقین این کار را در زیر آتش سنگین توپخانه و بمباران شدید هوایی در شرایط بسیار نامطلوبی انجام دادند.
مسلما انضباط وحدت فرماندهی و عمل و هماهنگی بین نیروها در این اقدام اضطراری تاثیر مثبت داشت. در اطراف بندر دونکرگ 49 لشکر متفقین از جمله 22 لشکر بلژیکی 9 لشکر بریتانیایی و 18 لشکر فرانسوی به گونه فعلی مشکل آرایش گرفته بودند و هر آن انتظار نابودی آنها می رفت.
اما با فرمانی که هیتلر به روند شتدت در قرارگاه او داد این نیروها نجات یافتند. آلمانی ها در جنگ هوایی منطقه دونکرک 179 هواپیما از دست دادند. (نقشه های شماره 75 و 77)

نبرد فرانسه :
پس از آنکه انگلیسی ها دونکرک را تخلیه کردند نیروهای آلمان به سرعت آماده تجدید سازمان و تغییر محور پیشروی برای اجرای آفند شدند. در طرح آلمانی ها گروه ارتش های ب با 45 لشکر ماموریت داشتند در روز نهم ژوئن تک اصلی را به سوی خاور پاریس اجرا کنند.
گروه ارتش های دوم و چهارم فرانسه را از هم جدا کرده گروه ارتش دوم را به سوی خط ماژینو برانند.
ژنرال گودریان فرمانده گروه پانزر همچنان پیشتاز این تهاجم بود. تک پشتیبانی به عهده گروه ارتش آ با 50 لشکر به سوی باختر پاریس بود. گروه ارتش ث با 24 لشکر ماموریت داشت که در روز چهاردهم ژوئن تک خود را علیه خط ماژینو آغاز کند و در پشت این خط به عناصر تک اصلی که ماژینو را دور زده اند ملحق گردد.
– آلمانی ها در دهم ژوئن از رودخانه سن گذشتند و در همان روز موسولینی به فرانسه اعلان جنگ داد و نیروهای آن کشور وارد فرانسه شدند. در عین حال با مقاومت شدید ارتش فرانسه روبرو و متوقف گردیدند. روز دوازدهم ژوئن دولت فرانسه پاریس را به عنوان یک شهر باز اعلام کرد و خود از پاریس به مقصد بوردو خارج شد. آلمانی ها در چهاردهم ژوئن وارد پاریس شدند. در این موقع چرچیل پیشنهاد کرد که انگلیس و فرانسه به صورت یک اتحادیه در آیند اما این پیشنهاد رد شد.
نخست وزیر فرانسه استعفا کرد و مارشال پتن که از قهرمانان جنگ جهانی اول بود دولت جدید را تشکل داد. ولی روز بیست و دوم ژوئن 1940 م به شرایط صلح و تسلیم فرانسه گردن نهاد.
برابر این طرح آلمانی ها تمام شمال فرانسه و باختر را یعنی خطی که از شهر ژنو در مرز سوئیس و فرانسه شروع و به دریا ختم می شد اشغال کردند و دولت فرانسه در شهر ویشی در یک منطقه اشغال نشده مستقر گردید.
دوگل از افسران ستاد ارتش فرانسه به لندن فرار کرده و در آنجا ارتش آزادی بخش فرانسه را تشکیل داد.
– آخرین عملیات در خاور فرانسه در بیست و یکم ژوئن پایان یافت و آلمانی ها اعلام کردند که ارتش های سوم، پنجم و هشتم فرانسه را با 500000 نیرو همراه با ژنرال های آن اسیر کرده اند. پادگان های خط ماژینو که از متارکه که اطلاع نداشتند به مبارزه بی نتیجه خود ادامه می دادند و سپس هنگامی که از ترک مخاصمه آگاهی پیدا کردند خود را تسلیم نمودند. پس از شش هفته جنگ نمایندگان فرانسه با اختیارات کامل در روز 22 ژوئن در " رتوند" همان واگنی که مارشال فش در سال 1918 م شرایط متفقین را به آلمان تحمیل نمود ناچار به قبول شرایط هیتلر شدند.
– پس از تسلیم فرانسه چرچیل برای جلوگیری از تسلیم نیروی دریایی فرانسه به آلمان اغلب ناوهای بزرگ فرانسه را غرق کرد یا از کار انداخت که در نتیجه 1300 ملوان فرانسوی کشته شدند. این پیشنهاد روابط فرانسه و انگلیس را تیره کرد و تبلیغات طرفداران همکاری با آلمان را تقویت کرد.
نتایج عملیات :
از مقایسه نیروهای دو طرف و طرح ها و طرز عمل آنها نتایج زیر را می توان گرفت:
1- برتری سیاست و استراتژی نظامی آلمان نسبت به متفقین هدف آلمانی ها روشن ، قطعی و قابل دستیابی بود.
2- تکیه بیش از حد فرانسویان به خط ماژینو که تحرک ابتکار و روحیه آفندی را از آنان سلب نمود.
3- سرعت عمل همچون جبهه لهستان در جبهه باختر نیز نقش مهم خود را نشان داد.
4- غافلگیر شدن متفقین نسبت به درک تک اصلی آلمانی ها وضعیت بودن در مکانی که می بایستی قوی باشند و به عکس.
5- انسجام و یکپارچگی امکانات جنگی و قدرت نظامی آلمانی ها به بهترین وجه صورت گرفته بود . آنها تانک و هواپیما را که ابزار اصلی سرعت هستند به طرز موثر و هماهنگ به کار گرفتند.
6- تمرکز و استقلال نیروی زرهی به صورت گروه های پانزر در ارتش آلمان و پراکندگی تانک ها در جبهه متفقین . متفقین با آنکه تانک پیشروی داشتند آنها را در پشتیبانی از پیاده به کار می گرفتند.
7- از هم پاشیدگی روحیه متفقین و سقوط کامل آن تا پایان جنگ .
8- میل به پیروزی آلمانی ها در اوج خود بود در حالی که متفقین بر عکس جنگ جهانی اول عزم را سخی نداشتتند. (نقشه های شماره 78 و 79)

آفند ایتالیا به یونان :
در بیست و هشتم اکتبر 1940 م موسولینی نقشه های هیتلر را در بالکان به خطر انداخت. او بدون اطلاع به آلمان از پایگاه های خود در آلبانی به یونان هجوم برد.
هیتلر سخت در خشم شد اما ایتالیایها وارد یونان شده بودند. در این عملیات تهاجمی ایتالیایها به طور کلی 7 لشکر با سازمان دو ارتش به کار گرفتند و 2 لشکر را در شمال آلبانی در برابر یوگسلاوی مستقر نمودند.
یونانی ها نخست غافلگیر شدند. به طوری که ژنرال متاگزاس نخست وزیر یونان در زمان تعرض ایتالیا بیش از سه لشکر در اختیار نداشت اما بسیج نیروها خیلی سریع اجرا شد. یونانی ها تانک نداشتند تعداد 160 فروند هواپیما کم ارزش در اختیار داشتند و از نظر تجهیزات ضد تانک پدافند هوایی و وسایل ترابری به شدت در مضیقه بودند.
اما روحیه عالی و آموزش و ورزیدگی سربازان برای جنگ در مناطق کوهستانی و استفاده از مواضع پدافندی مناسب تا حدی جبران کمبود تجهیزات را می نمودند.
طرح یونانی ها این بود که تا بسیج کامل نیروها پیشروی مهاجم را سد کنند و سپس با آفند متقابل در طول مرزها دشمن را وادار به عقب نشینی کنند.
طرح ایتالیایها عبارت بود از پیشروی از ارتفاعات اپیروس و پنیدوس با استفاده از دره ها و معابر وصولی بین مقدونیه و دشت شمالی تصرف شهر مستوا و سپس قطع ارتباط بین نیروهای یونان در شمال و جنوب و تصرف آتن اما تلاش موسولینی نتیجه نداد زیرا در همان ساعات اول پیشروی 3 لشکر ایتالیا در گلوگاه های ارتفاعات پنیدوس به دام افتادند و 5000 نفر را از دست دادند. در ارتفاعات آلبانی نیز یونانی ها ابتکار عمل را بدست گرفتند و مهاجمان را تار و مار کردند و تجهیزات زیادی به غنیمت گرفتند. تا پایان ماه دسامبر بیش از یک چهارم خاک آلبانی در دست نیروهای یونانی افتاد. موسولینی برای جبران شکست بار دیگر با تعویض رئسی ستاد ارتش ایتالیا و تجدید سازمان و تقویت نیروها در آلبانی در نهم مارس 1941 به آفند دیگری دست زد.
این بار نیز با موفقیت چندانی روبرو نشد. در این هنگام که ایتالیا در شمال افریقا و در یونان با شکست های بزرگی روبرو شده بود.
هیتلر دیگر نمی توانست دست روی دست بگذارد و شاهد ناکامی های پیاپی موسولینی باشد از این رو یکی از بهترین سرداران خود یعنی ژنرال اروین رومل را با سپاه افریقا به لیبی فرستاد گذشته از این تصمیم گرفت که مسئله بالکان را حل کند. (نقشه شماره 81)
آفند رول محور به یوگسلاوی و یونان و جزیره کرت :
آفند به یوگسلاوی :
تک بمباران شدید بلگراد آغاز شد و دو روز ادامه پیدا کرد. در این دو روز نیروی هوایی یوگسلاوی به کلی نابود شد.
عملیات زمینی برابر طرح و به موقع اجرا گردید. ارتش دوازدهم آلمان از بلغارستان به آسانی به اهداف خود رسید و زمانی که گروه پانزر کلاسیت در همان روز اول تک به شهر نیس در سه راه به بلگراد رسید ارتش یوگسلاوی هنوز به مرحله آمادگی نرسیده بود.
در دوازدهم آوریل نیروهای آلمان از سه جهت بلگراد را محاصره کردند و این شهر همان شب تسلیم گردید. نیروهای ایتالیایی در روز 11 آوریل به داخل یوگسلاوی پیشروی کردند. و خود را در امتداد سواحل دریای آدریاتیک به شهر دوبرونیک رساندند یوگسلاوی در چهاردهم آوریل تقاضای صلح کرد. و در 17 همان ماه تسلیم گردید.
آفند به یونان :
روز 6 آوریل همزمان با نبرد یوگسلاوی آفند به یونان نیز آغاز شد. سپاه سی ام آلمان از شمال خاور یونان وارد استان تراس شدند. سه لشکر تک جبهه ای علیه خط متاگزاس را اجرا کردند و دو لشکر پانزر آن را دور زدند. همه این لشکرها در روز 9 آوریل به هدف خود در تسالونیکی دست یافتند.
سپاه چهلم پانزر نیز از شکاف سالونیک موناستیر خط الیاکون را دور زد به پیشروی خود ادامه دادند. روز شانزدهم آوریل نیروهای آلمان نخست گذرگاه سرویا و روز بعد گذرگاه معروف ترموپیل را تصرف نمودند.
از این به بعد مقاومت چندانی وجود نداشت. و آلمانی ها با سرعت هر چه تمام تر به سوی آتن و سایر نقاط مهم یونان جلو راندند.
انگلیسی ها با تلاش زیاد توانستند تا روز بیست و هشتم آوریل پیش از آن که آلمانی ها به بندرهای یونان دسترسی پیدا کنند 43000 نیرو را به جزیره کرت تخلیه نمایند.
اما آنها کلیه تجهیزات سنگین و 11000 سرباز را در یونان و در اسارت آلمانی ها به جا گذاردند.
عملیات در جزیره کرت :
فرود نیروهای آلمانی در سپیده دم روز 20 ماه مه آغاز گردید. پس از یک رشته عملیات سنگین آلمانی ها در کنار فرودگاه مالم فرود آمدند نیروهای پدآفند کننده تیپ 5 نیوزلند بود که به شدت مقاومت کرد و تلفات سنگینی به آلمانی ها وارد نمود. این یگان توانست تا شب کنترل فرودگاه را در دست گیرد بعد از ظهر همان روز موج دوم نیروی هوا بر منطقه تیمنون و مراکلیون فرود آمدند این نیروها نیز محتمل خسارات زیادی نیز می شدند آلمانی ها برای جلوگیری از شکست خود لشکر 5 کوهستانی را وارد عمل کردند و این لشکر توانست با فداکاری های زیادی مدافعان را عقب براند روز 28 ماه مه دستور عقب نشینی متفقین به سوی بندر اسفاکیا در بخش جنوبی کرت داده شد. پدافند کنندگان در رتیمنون تسلیم شدند و آلمانی ها کاندو سودا را نیز تصرف کردند. در طول روزهای 29 و 30 ماه مه بیش از 15000 نفر از نیروهای متفقین از بندر اسکافیا به قاهره تخلیه و حدود 18000 نفر از آنان اسیر آلمانی ها شدند.
تلفات آلمانی ها 7000 کشته بود. یعنی تقریبا یک سوم نیروهایی که فرود آمدند این تلفات باعث شد که آلمانی ها از آن پس هرگز در چنان مقیاسی دست به عملیات هوا برد نزنند.
دلایل پیروزی آلمان در کرت :
1- ظرفیت بالای ساربان آلمانی ها و ضعف و سردرگمی متفقین
2- عدم تلاش برای خطوط دفاعی و غافلگیر شدن در عملیات هوا برد.
3- کسب دستور فرمانده زمینی متفقین طی یک سیر طولانی که زمان زیادی طول می کشید.
4- عملکرد جداگانه نیروی هوایی و نیروی زمینی انگلیس که اصل وحدت فرماندهی را از بین می برد.
5- عدم یا ضعف پشتیبانی توپخانه صحرایی و پدافند هوایی و ضعف روحیه پدافند کنندگان در پیروزی آلمانی ها نقش عمده را داشت. (نقشه های شماره 82 و 83 و 84)

جنگ آلمان با روسیه – عملیات بارباروسا:
در ساعت 3 بامداد روز بیست و دوم ژوئن سال 1941 تقریبا آلمان با کسب غافلیگری تاکتیکی روسیه شوروی را مورد هجوم سراسری قرار دادند.
در شمال گروه چهارم پانزر روز بیست و ششم ژوئن شهر داگاف پلیز را اشغال کرد و سر پلی را بر رودخانه دونیا ایجاد نمود. تا چهارم ژوئیه شهر استروف و تا چهاردهم همین ماه رودخانه لوگا تامین شد.
گروه ارتش های مرکزی نیروهای روسیه را که در روبروی خود داشت در بیالیستوک به دام انداخت و گروه های دوم و سوم پانزر در 29 ژوئن در باختر منسیک یعنی 300 کیلومتری مزر به هم رسیدند. این محور تا نهم ژوئیه مقاومت خود را در این محل از دست داد و 300000 نفر رزمنده روس با 2500 تانک و غنایم بسیار دیگر به چنگ آلمانی ها افتاد.
در دهم ژوئیه گروه دوم پانزر به فرماندهی گودریان دست به اقدامی جسورانه زد و بدون این که در انتظار رسیدن ارتش چهارم آلمان که به دنبال او حرکت می کرد باقی مانده از تاریکی شب استفاده کرد و قبل از این که روسها نیروهای خود را تقویت کنند از سه نقطه حفاظت شده رود پهناور دینپر گذشت و سپس به سوی اسمولسنگ پیشروی نمود و در 16 ژوئن به آنجا رسید.
گروه سوم پانزر به فرماندهی هات کمی بعد از سمت شمال محاصره اسمولسنگ را تنگ تر نمود و سعی کرد تا همه نیروهای روسیه بین رودخانه دینپر و دسنا به دام اندازد. اما با توجه به بارندگی شدید گل آلود بودن جاده ها کندی حرکت تنها مقدار 180000 روس در منطقه اسمولسنگ به اسارت در آمدند و بیشتر نیروهای روسی از محاصره خارج شدند.
گودریان اعتقاد داشت که با ادامه پیشروی سریع به سمت مسکو می تواند تعادل روسها را بر هم زند و هر گونه فرصت دفاع موثر را از آنان بگیرد.
او تلاش می کرد که زمان را از دست ندهد و با ضربات پیاپی بر مرکز قدرت استالین مقاومت روسیه را متلاشی نماید. هات و بوک هر دو نظریه گودریان را تایید می کردند.
گروه ارتش جنوب با سخت ترین مقاومت روسها روبرو شد و با آن که رخنه اولیه گروه یکم پانزر موفقیت آمیز بود اما در دهم ژوئیه ارتش پنجم روسیه از شمال در نزدیکی کوروستن و از جنوب در حوالی کازاستین علیه نیروهای مهاجم پاتک خوردند. گروه ارتش روند شدت از پیشروی باز ماند و هیتلر که همواره به دنبال بهانه ای می گشت تا لنینگراد و اوکراین را در تقدم اهداف خود قرار دهد فرصت و استدلال کافی برای این منظور را به دست آورد.
در 19 ژوئیه هیتلر دستوری صادر کرد مبنی بر اینکه پس از انهدام نیروهای روسیه در اسمولسنک گروه دوم پانزر گودریان و ارتش چهارم آلمان پیشروی به سوی مسکو را متوقف کنند و به منظور انهدام ارتش پنجم روسیه به سمت جنوب پیشروی و با الحاق به گروه یکم پانزر کلاسیت کیف مرکز اوکراین را محاصره کنند.
گروه سوم پانزر نیز به سمت شمال تغییر مسیر دهد تا بتواند گروه ارتش شمالی را در تصرف لنین گراد تقویت نماید. گودریان به شدت نسبت به قطع ادامه عملیات به سمت مسکو اعتراض نمود.
اما سرانجام در بیست و سوم اوت موازی با ارتش چهارم آلمان که اکنون به نام ارتش دوم خوانده می شد در مسیر گمل و استاردوب به سمت جنوب حرکت کرد.
این نیروها با آنکه با پاتک روسها روبرو شدند. اما از حرکت باز نایستادند و به گروه یکم پانزر و در پانزدهم اوت در لخ ویستا ملحق شدند.
بر اثر این الحاق موفقیت آمیز ارتش هفتم و پنجم روسیه به کلی منهدم شدند و روسیه بیش از 500000 نفر از نیروهای خود را در این محور از دست داد.
روند شتدت سپس تا آخر اکتبر توانست شهر و بندر پرکپ را تصرف کرد و به سمت کریمه بین دریای سیاه و دریای آزوف پیشروی نمود و در مقابل سواستوپل متوقف شد. در یازدهم نوامبر تانکهای کلالیت از گروه یکم پانزر به شهر روستف رسیدند و در همین تاریخ فرماندهان گروه های ارتش روسیه تعویض شدند. تیموشنکو به جای ودنی در جبهه اوکراین و ژنرال ژوکف به جای تیموشنکو فرمانده جبهه مسکو تعیین گردیدند.
در محور شمال گروه ارتش شمالی تا شانزدهم اوت به نووگورود رسید و آماده پیشروی به لنین گراد شد.
در بخش شمالی تر یعنی در فنلاند نیز ارتش سرخ مورد هجوم عملیات هماهنگ آلمان و فنلاند قرار گرفت. ارتش فنلاند تحت فرماندهی مارشال مانرهایم از فرصت پیش آمده استفاده کرد تا شکست سال 1940 م از روسیه را جبران کند و دست کم سرزمین های اشغالی توسط ارتش سرخ را پس بگیرد.
او با همکاری با فالکن هورست فرمانده نیروهای آلمان در نروژ اشغالی روز بیستم و نهم ژوئن علیه روسیه وارد جنگ شد.
روسها در مقابل این نیروها مجبور به عقب نشینی شدند و فنلاندیها توانستند اول سپتامبر خود را به مرزهای اولیه 1939 م برسانند. فنلاندیها که پس از دستیابی به اهداف خود تمایلی به پیشروی در خاک روسیه از خود نشان ندادند وضعیت پدافندی گرفتند.
تک به لنین گراد :
در اول سپتامبر 1941 م حدود دو ماه پس از آغاز جنگ گروه ارتش شمالی آن قدر به لنین گراد نزدیک شده بود که گلوله های توپ به داخل شهر می رسید. آلمانی ها در نظر داشتند که شهر را محاصره نمایند.
در پانزدهم سپتامبر با تصرف شوزلبرگ ارتباط شهر لنین گراد به طور کامل با کشور روسیه قطع شد. غذا برای یک ماه در شهر ذخیره شده بود و به شدت جیره بندی شد اما به هر حال در خلال ماه های اکتبر و نوامبر قحطی در شهر بروز کرد و در ماه دسامبر بیش از 11000 نفر از گرسنگی مردند.
رساندن غذا از راه آب نیز مقدور نشد زیرا با یخ زدن دریاچه لادوگا امکان استفاده از قایق از بین رفت. در نهم دسامبر روسها دست به آفند متقابل زدند و شهر تیخوین را از آلمانی ها پس گرفتند و راه آهن ترسیم شد.
با ایجاد یک جاده یخی روی دریاچه لادوگا رساندن آب به لنین گراد دوباره به طور محدود امکان پذیر شد.
نبرد مسکو :
با تصرف شهر کیف آلمانی ها خود را برای هجوم به مسکو دوباره گسترش دادند. برای اجرای این منظور گروه سوم پانزر که گروه ارتش شمالی را پشتیبانی می کرد به مرکز آورده شد. گروه چهارم پانزر ماموریت یافت از سمت ویازما و همچنین ارتش دوم پانزر که به تازگی از گروه به ارتش تبدیل شده بود از جنوب به سمت اورل و بریانسک تک کنند.
آلمانی ها در این هنگام در آفند به مسکو 44 لشکر پیاده 8 لشکر موتوری و 14 لشکر پانزر در اختیار داشتند و نسبت نیروهای آنها به مدافعان روس دو به یک بود.
تک گودریان ارتش دوم پانزر با توجه به مسافت دورترش نسبت به دیگران در سی ام سپتامبر و گروه های دیگر در دوم اکتبر آغاز شد و تا هفتم این ماه نیروهای عظیمی از روسها در ویازما و بریانسک به محاصره کامل در آمدند. اما روز بعد باران و گل و لای جاده ها مانع حرکت آلمانی ها به سمت توا کالنین گردید.
با آنکه مقاومت روسها در چهاردهم و بیستم اکتبر در ویازمان و بریانسک شکست اما مقاومت شدید و سرسختانه آنها در خط پدافندی موژالیسک و شرایط نامساعد جوی که به یاری آنان آمد موجب شد که آلمانی ها حدود 70-100 کیلومتری مسکو متوقف شوند. آلمانی ها در شرایط بسیار نامساعدی قرار گرفتند و تلفات وارد بر آنها بیش از حد انتظار بود و توان رزمی آنها به شدت رو به کاهش می رفت.
با شروع یخبندان و سفت شدن نسبی جاده ها در ماه نوامبر آلمانی ها تلاش تازه ای را بکار گرفتند تا آخرین تهاجم خود را برای رسیدن به کانال ولگا در شمال مسکو و رودخانه مسکوا در جنوب از سر گیرند و مسکو را به محاصره در آوردند.
هجوم در پانزدهم نوامبر آغاز شد و در بیست و هفتم نوامبر یگانهایی از گروه سوم پانزر به کانال ولگا در 30 کیلومتری مرکز مسکو رسیدند در بیست و پنجم همین ماه یگان های ارتش دوم پانزر به کاشیرا رسیده بود اما به سبب نرسیدن پشتیبانی عقب نشستند.
این آخرین تلاش آلمانی ها برای دست یافتن به مسکو بود. سرمای 40 درجه سانتی گراد زیر صفر کاهش توان رزمی و نرسیدن پشتیبانی و از دست دادن تانکها آلمانی ها را از حرکت بازداشت و لذا در پنجم دسامبر 1941م که با عقب نشینی گروه های پانزر به خط ایسترا – کلین و دن نیروهای آلمان در طول زمستان 1942 م وضعیت پدافندی بگیرند.
گروه ارتش جنوب با آنکه روستف را در بیستم نوامبر اشغال نمود اما ارتش 27 روسیه و ارتش دوم آن کشور تهدید به محاصره کرد و روند شدت و نیروهای وی مجبور شدند که شهر را تخلیه کنند و تا رودخانه میوس عقب نشینی کنند. اما هنگامی که هیتلر دستور او را لغو کرد روند شدت از مقام خود استعفا نمود. (نقشه های شماره 85-86-87-88-89)

آفند روسها:
از ششم دسامبر 1941 م روسها در جبهه کالنین باختر و جنوب باختری دست به آفند متقابل زد که با وارد کردن ضربات بر نیروی آلمان پیروزی چشمیگری کسب کردند. پس از کاهش تدریجی آفند روسها آلمان ها با وجود ضعف کلی در سراسر جبهه ها هیتلر با ارائه طرح تازه تلاش هایی برای شکست روسها انجام داد تا بتواند مناطق نفتی قفقاز و استا لنینگراد را تصرف کند.
در این مقطع ارتش آلمان نسبت به سال 1941 م بسیار ضعیف شده بود و سوخت کافی به تانکها نمی رسید در مقابل مردم قفقاز آماده مقاومت می شدند.
طی عملیاتی در هشتم ماه مه 1942 تلفاتی به نیروهای روس در منطقه خارکف وارد کردند و مناطقی را نیز تصرف کردند.
اما در همین مقطع با کمبودهای مهمات و بنزین مواجه شدند. و مقررات هیتلر برای فرماندهان با تجربه آلمانی که عمدتا بدون مشاوره انجام می شد باعث اختلاف و سردرگمی فرماندهان می شد به محض اعتراض عزل می شدند و به جای آنها فرماندهان کم تجربه اما مطیع را منصوب می کرد.
عملیات ولگاگراد :
شهر ولگا گراد در امتداد رودخانه ولگا قرار داشت شهری صنعتی و دارای اهمیت بود. آلمانیها پس از حمله در حوالی شهر مستقر شدند که با ورود نیروی احتیاط روسها مقاومت شدیدی از خود نشان دادند.
در ساعت 7:20 روز نوزدهم نوامبر روسها با اجرای طرحی ماهرانه ضربه مهلکی به نیروهای آلمان در ولگاگراد وارد می کنند و فشار عاطفی می آوردند.
علی رغم درخواست عقب نشینی فرماندهان آلمانی هیتلر با لجاجت دستور ادامه مقاومت و جنگ را می دهد.
اما آخرین مقاومت پاولوس در هم شکست و وی همراه با بقیه آلمانی ها رومانی ها و ایتالیایی هایی که زنده مانده بودند خود را تسلیم کردند.
نتیجه این عملیات اعتماد به نفس روسها را تقویت کرد و بر عکس آلمانی ها که شکست سنگینی را متحمل شدند دیگر نیرو و روحیه تعرضی خود را باز نیافتند. اما هیتلر با غرور و غیر منطقی پیوسته می گفت : همیشه حق با من بوده است.
روسها به سبب دریافت مهمات و تجهیزات تازه از امریکا که از راه ایران وارد می شد همچنین از لحاظ افراد دارای برتری کلی نسبت به آلمانها شده بود.
آلمانها بیشتر حالت پدافندی به خود گرفته و حتی شکافهایی که بین سپاه و ارتش ایجاد می شد را نمی توانستند ترمیم کنند. همین مسئله باعث می شد روحیه نیروهای آلمان به تدریج کاهش یابد.
پیشروی روسها به سمت خارکف :
روستف تا چهاردهم فوریه به دست ارتش روسیه سقوط کرد. نیروهای 4 جبهه شوروی در جبهه بریاسنک ورونژ جنوب باختر و جبهه جنوب که ترکیب تازه ای از جبهه استالینگراد بود علیه گروه ارتش های دن در جنوب و گروه ارتش ب وارد عمل شدند و هدف آنها روستف بود.
در پهلوی راست آفند روسها نیروی رزمی آنها به سمت باختر پیشروی کرد و عناصری از ارتش دوم آلمان را محاصره نمودند و بقیه آن را به سمت کورسک عقب راند در مرکز عملیات خارکف در اوایل فوریه 1943 م به دست ارتش 14 و ارتش 3 رزمی روسیه سقوط کرد. که با اجرای یاتک ژنرال خارکف را باز پس گرفت اما در ادامه روسها توانستند در طول زمستان 1943 م ضربات قاطعی بر پیکر آلمانی ها وارد سازند و کلیه سرزمین هایی که در 1942 از دست داده بودند پس گرفته بودند و توان روسها چند برابر آلمانها شده بود. (نقشه های شماره 91-92-93-94-95)

نبرد لنینگراد :
در ژانویه 1944 م در 14 ژانویه 3 جبهه لینگراد ولخف و جبهه دوم بالتیک علیه گروه ارتش های شمالی آلمان تک های خود را آغاز کردند تا آخر ژانویه راه آهن مسکو لنین گراد آزاد شد و تا اول مارس نیروهای روسیه به رودخانه ناروا در شمال پسفک در مرکز و پوستوشکا در جنوب رسیدند آلمانی ها به سبب ترس از محاصره دست به یک عقب نشینی بزرگ زده بودند.
نبرد اوکراین :
در بیست و چهارم دسامبر 1943 م و پنجم ژانویه 1944 م جبهه اول و دوم اوکراین از سر پل خود واقع در جنوب دینپر دست به آفندی بزرگ علیه نیروهای مانشتاین و کلاریست زد و ارتش یکم پانزر را به دام انداخت. پاتکهای پیاپی مانشتاین در شرایط بسیار نامساعد جوی کاری از پیش نبرد و پیشروی روسها به سوی رودخانه باگ و دنیستر همچنان ادامه یافت.
گروه یکم پانزر که در دام روسها افتاده بود با اقدامی چشمگیر توانست خود را نجات دهد. و گروه ارتشهای آ که زیر فشار جبهه های دوم و چهارم اوکراین قرار گرفته بود به او دسا عقب نشینی کرد.
با پیشروی روسها به مرزهای لهستان و در دامنه کوههای کارپات وضعیت آلمانی ها در خاور بسیار نومید کننده شده بود. در آوریل ارتش 17 آلمان در کریمه توسط جبهه چهارم اوکراین به کلی پاک شد و سواستوپل سرانجام در دوازدهم ماه مه آزاد گردید. (نقشه های 100 و 101)

رخنه در لهستان و پاک کردن کشورهای بالتیک :
ضربه دیگر روسها در پایان ژوئن 1944 م بر پیکر آلمانی ها وارد شد. روز بیست و سوم این ماه سه جبهه 1و 2و 3 روسیه سفید تحت فرماندهی کلی مارشال ژوکف که اکنون جانشین فرمانده عالی روسیه بود به گروه ارتش مرکزی آلمان به فرماندهی ژنرال بوش تک کردند. همزمان پارتیزانها با اجرای عملیات منظم عقب این گروه را مختل و تقریبا ارتباط آن را قطع نمودند.
روسها اکنون انبوهی از توپ و تانک به کار گرفته بودند نیروهای ژوکف در هر کیلومتر از جبهه بیش از 270 قبضه توپ مستقر کرده در جبهه ای به پهنای 550 کیلومتر بر آلمانی ها هجوم آورده بودند.
نیروی هوایی آلمان پیش از آن بخش عمده هواپیماهای خود را به غرب منتقل کرده بود. بنابراین برتری هوایی نیز با روسها بود گروه ارتش بوش از هم گسیخته شدند و تا 4 ماه مه منیسک آزاد گردید اواخر ژوئیه برست- لیتوفسک در چنگ روسها بود و از 33 لشکر ژنرال بوش 25 لشکر در دام روسها اسیر شده بودند. و روسها ادعا می کردند تلفات بسیار سنگینی به ارتش آلمان وارد شده است. هیتلر فورا مدل را به جای بوش منصوب کرد.
تا پایان اوت ارتش ژوکف به دروازه های ورشو رسید. و در شمال نیز ریگا مرکز لتیوانی را در دست داشت. روسیه تا رسیدن امکانات آمادی به طور موقت وارد عملیات و در این جبهه متوقف نمودند.
در شمال نیز ارتش روسیه فنلاند را در ژوئن 1944 م شکست داد خط پدافندی مانرهایم در هم شکست و در 20 ژوئن ویپوری به دست روسها افتاد. در شمال فنلاند نیز ارتش 14 روسیه ارتش 20 کوهستانی آلمان را تا اواخر اکتبر داخل نروژ عقب راند. گروه ارتش های شمالی که در ژانویه 1944 م از لنین گراد عقب نشینی کرده بودند تا ماه ژانویه در داخل کشورهای بالتیک در وضعی نومیده کننده و پشت به دریا قرار گرفتند و این گروه و گروه مرکزی در معرض تهدید عملیات آفندی موفقیت آمیز ژوکف واقع شده بودند.
گودریان که در ژوئیه 1944 م رئیس ستاد کل آلمان شد به هیتلر در مورد خطر بزرگ نابودی نیروها در منطقه بالتیک هشدار داد اما هیتلر همچنان بر اصل عقب روی هرگز آنقدر پافشاری کرد که زمان دیگر برای هر گونه اقدام موثری بسیار دیر شده بود. ژوکف گروه ارتش شمالی و مرکزی آلمان را از هم جدا کرد و راه عقب نشینی گروه شمالی را قطع نمود و این گروه تا پایان جنگ در این منطقه در محاصره باقی ماند.
با این حال بخشی از نیروهای این گروه توسط نیروی دریایی آلمان در بالتیک به عقب تخلیه شدند ریگا در 15 اکتبر توسط جبهه دوم و سوم بالتیک و جبهه لنین گراد اشغال شد و به طور کلی استونی و لیتوانی به دست روسها افتاد. (نقشه شماره 102)

پیشروی روسها در بالکان :
در 20 اوت 1944 م جبهه سوم و دوم اوکراین به فرماندهی مالینو فسکی و تولبو خین به گروه ارتش جنوب اوکراین به فرماندهی فریزنر تک کردند و ارتش ششم آلمان و ارتش سوم رومانی را به دام انداختند. و در 29 اوت به دانوب رسیدند در 30 اوت نیروهای روسیه به شمال و جنوب تاختند و تا 24 سپتامبر رومانی را تصرف کردند. یک گروه کوچک تر از جبهه سوم اوکراین به سمت جنوب پیشروی کردند. و از طرق دانوب وارد بلغارستان شدند. و گروه ارتش آ را به فرماندهی ویشس وادار به عقب نشینی کردند.
بدین ترتیب تا اوایل اکتبر کشورهای رومانی و بلغارستان به دست روسها افتاد. و گروه های ارتش آ و اف بین یونان و جنوب یوگسلاوی در کمند روسها قرار گرفتند. این دو گروه به موقع توانستند به سمت شمال و باختر عقب روی کنند. و مواضعی را در سمت گروه ارتش جنوب اوکراین که در حال عقب روی بود اشغال نمایند. تصرف مجارستان از ماه اکتبر آغاز شد.
و در 14 فوریه 1945 با سقوط بوداپست روسها سپس به سوی مرز چکسلواکی پیش رفتند موفقیت چشمگیر روسها در کشورهای رومانی بلغارستان مجارستان تحت تاثیر فعالیت های پارتیزان های مارشال تیتو بود تا 14 آوریل روسها به 8 کیلومتری وین پایتخت اتریش رسیده بودند. این شهر در 14 آوریل 1945 م سقوط کرد. (نقشه 103)

نبرد برلین :
همزمان با تک جبهه دوم به شمال و ستون جبهه یکم روسیه سفید به فرماندهی مارشال ژوکف و جبهه یکم اوکراین به فرماندهی مارشال کنف دست به هجومی بزرگ در جبهه ای گسترده از ورشو تا جاستو در جنوب زدند. نیروهای ژوکف با دادن تلفات قابل توجه اما با سرعت زیاد در 31 ژانویه به رود ادر خاور برلین رسیدند.
نیروهای روس در پیشروی سریع خود از کنار یگانهای آلمانی گذشتند و سپس در فرصت مناسب این نیروهای به جا مانده را پاک کردند اکنون در این جبهه ارتش های روسیه با نیروهایی به استعداد 1500000 نفر که با 28000 توپ 3300 تانک و 10000 هواپیما پشتیبانی می شدند رویارویی آلمانی ها که 596000 نفر رزمنده 8230 توپ 700 تانک و 1300 هواپیما داشتند قرار گرفتند مقاومت موثر برای آلمانی ها دیگر ممکن نبود. شهرهای لهستان یکی پس از دیگری سقوط می کردند در 24 فوریه پومرانی در شمال و سیلیزیا در جنوب به دست روسها افتاد.
و نیروهای روسیه در طول رودخانه آدر یعنی 60 کیلومتری برلین پایتخت آلمان صف آرایی نمودند ارتش سرخ اکنون خود را برای اجرای بزرگترین مرحله استفاده از موفقیت یعنی اشغال برلین آماده می کرد.
نبرد در 16 آوریل 1945 م با آتش سنگین روسها آغاز شد. روسها در طول جبهه برلین در هر 4 متر یک قبضه توپ به کار گرفتند.
در این نبرد سهمگین در مدت 2 روز یعنی 18 آوریل فقط سر پلی کوچک به عمق 5 تا 10 کیلومتر ایجاد شد اما مقاومت عمده آلمانی ها در 20 آوریل در هم شکست. و پیشروی روسها به سمت برلین ادامه یافت.
در 25 آوریل نیروهای ژوکف و کنف باختر برلین به هم ملحق شدند. در همین روز ارتش ایالات متحده امریکا که از باختر آلمان به سمت برلین می تاخت در نورگا کنار رود آلپ با ارتش روسیه تماس حاصل کرد.
در آن هنگام وضع چنان بود که کل نیروهای آلمان از پادگان برلین گرفته تا گروه ارتش ویستولا و گروه ارتش مرکزی تلاش می کردند که از چنگ روسها رهایی یافته و خود را تسلیم متفقین غربی کنند.
در روز 26 آوریل ارتش های ژوکف از شمال و ارتش های کنف از جنوب ضربات سهمگینی به خطوط پدافندی برلین وارد کردند و پس از دو روز شهر را از خاور و باختر به دو نیم تقسیم کردند.
بین این دو نیرو ساختمان نخست وزیری و مقر فرماندهی هیتلر قرار داشت. فاصله بین این دو نیرو 1500 متر بود. ساختمان نخست وزیری در 30 آوریل سرانجام به دست روسها افتاد.
هیتلر آدرمیرال دونیتر را به جای خود منصوب کرد و سپس دست به خودکشی زد در سوم ماه دونیتر جانشین هیتلر قاصدانی را به مرکز فرماندهی ژنرال مونتگمری فرستاد دو روز بعد قوای آلمانی در شمال باختری در دانمارک و هلند تسلیم شدند در 7 ماه مه سال 1945 م در ساعت 2:41 بامداد آلمانی ها در رانیس سند تسلیم بعد شرط خود را امضا کردند و از نیمه شب 8 مه قرارداد متارکه جنگ به مرحله اجرا در آمد. یعنی پس از 6 سال جنگ در اروپا پایان یافت. (نقشه شماره 104)

علل شکست آلمانی ها در روسیه :
عوامل عمده ناکامی های ارتش آلمان را در روسیه نمی توان با بیان چند مورد محدود خلاصه نمود.
بدون تردید عوامل بیشماری در آن تاثیر دارند که شاید بتوان به بخشی از علل مهم تاکتیکی و استراتژیکی آن را به شرح زیر بیان نمود:
1- ناتوانی هیتلر در شکست پس از اشغال فرانسه عملیات شیردریایی یا دست کم بی طرف نگه داشتن انگلیس در جنگ آلمان با روسیه
2- تاخیر آلمان در آفند علیه روسیه به سبب درگیری این کشور در بالکان و از دست دادن فرصت به ویژه در ماه های بهار 1941 م آماده شدن بیشتر روسیه برای دفاع و در نتیجه فرا رسیدن زمستان سرد روسیه پیش از آن که ارتش آلمان به نتایج قطعی در خاک روسیه رسیده باشد.
3- بر آورد ضعیف آلمانی ها به ویژه هیتلر از روسیه و برداشت ناقص از قدرت نظامی سیاسی و اقتصادی و به طور کلی قدرت ملی آن کشور .
4- اختلاف نظر هیتلر با فرماندهان عالی رتبه نظامی آلمان در انتخاب اهداف نظامی استراتژیک و حتی در موارد تاکتیکی و بحرانی تر شدن نتایج این اختلاف در طول جنگ.
5- سر سختی هیتلر در حفظ مواضع و ندادن آزادی عمل به فرماندهان نظامی در عقب نشینی به مواضع مطمئن تر حفظ تمامیت نیرو و سپس آفند متقابل در شرایط مناسب.
6- متناسب نبودن وسیله و هدف در استراتژی نظامی آلمان بدین معنی که با توجه به پراکندگی نیروهای آلمان در جبهه غرب بالکان لهستان نروژ و شمال افریقا قدرت نظامی آلمان برای دستیابی به اهداف گسترده در کشوری بسیار وسیع با جمعیتی زیاد و اراده ای خلل ناپذیر و آب و هوای نامساعد کمتر از حد لازم بود.
7- اشغال ایران در شهریور 1320 (اوت 1941 م ) توسط متفقین و کمک رسانی به روسیه از خاک ایران.
8- دخالت بیش از حد هیتلر در کار فرماندهان نظامی و تعویض فرماندهان لایق و دلسوز اما حقیقت بین با افسران کم تجربه اما مطیع.
9- تاثیر بمباران های استراتژیک و سهمگین متفقین بر روی کارخانه های تولید جنگ افزار و صنایع آلمان و کاهش تولید و یا از کار انداختن کامل آنان.
10- پایداری و فداکاری ارتش و مردم روسیه شوروی در دفاع از کشور و رهبری موثر زمامداران آن کشور. به ویژه در تبدیل جنگ به یک جنگ میهنی مردمی و نبرد تا آخرین نفس بدون از دست دادن امید به پیروزی
11- عدم آمادگی آلمانی ها برای مقابله با یک جنگ فرسایشی و تکیه بیش از حد بر جنگ برق آسا آن هم در سرزمینی که با سایر کشورهای اروپایی از لحاظ فضا منابع و جمعیت متفاوت است.

منبع:
تاریخ جنگ های نظامی و هنر جنگ، مالف سرتیپ جمالی و رستمی.

90


تعداد صفحات : 90 | فرمت فایل : WORD

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود