تارا فایل

نمونه کار عملی اضطراب اجتماعی و اضطراب امتحان


به نام خدا

دانشگاه :
دانشکده روانشناسی و علوم ترببتی

مقطع:

تکلیف درس :
استاد :
دانشجو :
شماره دانشجویی :

سال تحصیلی
اختلالات اضطرابی
اختلالات اضطرابی ، شامل اختلالاتی می شوند که در ویژگی های ترس و اضطراب بیش از حد و اختلالات رفتاری مربوط ، سهیم هستند. ترس ، پاسخ هیجانی به تهدید واقعی یا تهدید خیالی قریب الوقوع است ، در حالی که اضطراب ، پیش بینی تهدید آینده است.بدیهی است که این دو حالت همپوشی دارند ، اما متفاوت هستند ، به طوری که ترس بیشتر با فوران برانگیختگی خودمختار لازم برای جنگ یا گریز ، افکار خطر قریب الوقوع ، و رفتارهای گریز ارتباط دارد ، و اضطراب بیشتر با تنش عضلانی و گوش به زنگی هنگام آماده شدن برای خطر و هشدارها یا رفتارهای اجتنابی ارتباط دارد.گاهی میزان ترس یا اضطراب ، با رفتارهای اجتنابی فراگیر کاهش می یابد.حملات وحشت زدگی عمدتا در اختلالات اضطرابی ،به عنوان نوع خاصی از پاسخ ترس نمایان می شوند.حملات وحشت زدگی به اختلالات اضطرابی محدود نمی شوند، بلکه می توانند در اختلالات روانی دیگر دیده شوند. اختلالات اضطرابی از نظر انواع موضوعات یا موقعیت هایی که موجب ترس ، اضطراب ، یا رفتار اجتنابی و اندیشه پردازی شناختی مرتبط می شوند ، با یکدیگر تفاوت دارند.بنابراین ، در حالی که اختلالات اضطرابی با یکدیگر بسیار همزمان هستند.اما می توانند با بررسی دقیق انواع موقعیت هایی که موجب ترس یا اجتناب می شوند و محتوای افکار یا عقاید مرتبط ، متمایز شوند. اختلالات اضطرابی به خاطر اینکه بیش از اندازه هستند یا بعد از دوره های متناسب با رشد ادامه می یابند ، با ترس یا اضطرابی که از لحاظ رشدی هنجاری هستند، تفاوت دارند.آنها به خاطر مداوم بودن ) برای مثال ، معمولا 6 ماه یا بیشتر ادامه می یابند( با ترس یا اضطرابی که اغلب ناشی از استرس است ، تفاوت دارند ، هر چند ملاک مدت زمان به عنوان رهنمودی کلی ، اجازه ی درجه ای از انعطاف پذیری و گاهی مدت کوتاه تر را در کودکان می دهد ) مثال ،در اختلال اضطراب جدایی و لالی انتخابی(چون افراد مبتلا به اختلالات اضطرابی معمولا میزان خطر را در موقعیت هایی که می ترسند یا اجتناب می ورزند ، بیش از حد برآورد می کنند، عامل تعیین کننده ی اصلی برای اینکه آیا ترس یا اضطراب بیش از اندازه نامتناسب است.
توسط متخصص بالینی با در نظر گرفتن عوامل موقعیتی فرهنگی صورت می گیرد.تعدادی از اختلالات اضطرابی در کودکی ایجاد می شوند و اگر درمان نشوند ادامه می یابند.این اختلالات در زنان بیشتر از مردان روی می دهند.هر اختلال اضطرابی فقط در صورتی تشخیص داده می شوند که نشانه ها ناشی از تاثیرات فیزیولوژیکی مواد یا دارو یا بیماری پزشکی دیگر نباشند یا با اختلال روانی دیگر بهتر توجیه نشوند.فرد مبتلا به اختلال اضطراب جدایی ، در مورد جدا شدن از اشخاص دلبسته به قدری می ترسد یا مضطرب است که از لحاظ رشدی نامناسب است.درباره ی اینکه اشخاص دلبسته ممکن است صدمه ببینند ، وقایعی که می توانند به از دست دادن اشخاص دلبسته یا جدایی از آنها منجر شوند ، ترس یا اضطراب مداوم و اکراه از دور شدن از اشخاص دلبسته ، به علاوه ی کابوس ها و نشانه های جسمانی ناراحتی ، وجود دارد . گرچه این نشانه ها اغلب در کودکی ایجاد می شوند ، اما می توانند در بزرگسالی نیز ابراز شوند.
لالی انتخابی با ناتوانی مداوم در صحبت کردن در موقعیت های اجتماعی
مشخص می شود که انتظار صحبت کردن در آنها می رود )مثل مدرسه( ، در
حالی که فرد در موقعیت های دیگر صحبت می کند. ناتوانی در صحبت کردن
پیامدهای قابل توجهی برای پیشرفت در موقعیت های تحصیلی یا شغلی دارد یا
به صورت دیگر ، در ارتباط اجتماعی عادی اخلال ایجاد می کند.
افراد مبتلا به فوبی خاص ، از موضوعات یا موقعیت های محدودی می ترسند
یا مضطرب هستند یا از آنها اجتناب می کنند .اندیشه پردازی شناختی خاص ،
به صورتی که در اختلال اضطرابی دیگر وجود دارد ، در این اختلال بارز
نیست.ترس ، اضطراب ، یا اجتناب تقریبا همیشه بلافاصله توسط موقعیت
فوبیک ایجاد می شود ، به درجه ای که مداوم است و با خطر واقعی ایجاد شده ، تناسب ندارد .انواع مختلف فوبی های خاص وجود دارد ؛ حیوانات ، محیط
طبیعی ،خون ، تزریق ، جراحت ؛ موقعیتی و موقعیت های دیگر.
در اختلال اضطرابی )فوبی اجتماعی ( ، فرد از تعامل های اجتماعی و موقعیت هایی که احتمال بررسی شدن می رود ، می ترسد یا مضطرب است.این موقعیت ها تعامل های اجتماعی نظیر ملاقات با افراد نا آشنا ، موقعیت هایی که در آنها ممکن است فرد در حال خوردن یا نوشیدن مورد مشاهده قرار گیرد و موقعیت هایی که در آنها فرد در جلوی دیگران اعمالی را انجام می دهد، شامل می شوند.اندیشه پردازی شناختی ، ارزیابی شدن منفی توسط دیگران ، شرمنده شدن ، تحقیر شدن ، طرد شدن ، یا ناراحت کردن دیگران را شامل می شود.
در اختلال وحشت زدگی ، فرد حملات وحشت زدگی غیره منتظره ی مکرر را تجربه می کند و همواره نگران دچار شدن به حملات وحشت زدگی بیشتر با تغییرات در رفتارش به صورت ناسازگارانه ،به علت حملات وحشت زدگی
است )مثل اجتناب از ورزش یا مکان های ناآشنا(.حملات وحشت زدگی هجوم
ناگهانی ترس شدید یا ناراحتی شدید هستند که ظرف چند دقیقه به اوج می رسند و نشانه های جسمانی و یا شناختی را به همراه دارند.حملات وحشت زدگی با نشانه ی محدود ، کمتر از چهار نشانه را شامل می شوند .
حملات وحشت زدگی ممکن است مورد انتظار باشند ،مثال ، در پاسخ به
موضوع یا موقعیتی که فرد معمولا از آن می ترسد، یا غیر منتظره باشند.بدین
معنی که حملات وحشت زدگی بدون دلیل آشکار روی می دهند .حملات وحشت زدگی به صورت شاخص و عامل پیش آگهی برای شدت تشخیص ، روند ، و همزمانی با مجموعه ای از اختلالات ، از جمله اختلالات اضطرابی عمل می کنند ، اما محدود به آنها نیست. (مثل اختلالات مصرف مواد ، افسردگی و روان پریشی)
بنابراین ، از حمله ی وحشت زدگی می توان به عنوان شاخصی توصیفی
برای هر اختلال اضطرابی به علاوه ی اختلالات روانی دیگر ، استفاده
کرد.افراد مبتلا به آگورا فوبی از دو یا تعداد بیشتری از این موقعیت ها می ترسند و مضطرب هستند.استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی ، بودن در
فضای باز ، بودن در مکان های بسته ، ایستادن در صف یا بودن در جمعیت ،
تنها بودن در خارج از خانه در موقعیت های دیگر.فرد از این موقعیت ها می
ترسد.زیرا فکر می کند در صورت ایجاد نشانه های شبه وحشت زدگی یا نشانه های ناتوان کننده یا خجالت آور دیگر ، ممکن است گریحتن دشوار باشد یا کمک در دسترس نباشد. این موقعیت ها تقریبا همیشه موجب ترس یا اضطراب می شوند و اغلب از آنها اجتناب می شود و به حضور یک همراه نیاز دارند.
ویژگی های اصلی اختلال اضطراب فراگیر عبارتند از : اضطراب و نگرانی مداوم و بیش از حد در مورد زمینه های مختلف ، از جمله عملکرد
شغلی و تحصیلی ، که فرد کنترل کردن آنها را دشوار می داند.علاوه بر این ،
فرد دستخوش نشانه های جسمانی می شود که بی قراری یا احساس کفری یا
عصبی بودن ، به راحتی خسته شدن ، مشکل تمرکز کردن یا خالی بودن ذهن ، تحریک پذیری ، تنش عضلانی ، و اختلال خواب از آن جمله هستند.اختلال
اضطرابی ناشی از مواد یا دارو ، اضطراب ناشی از مسمومسیت با مواد یا
ترک مواد یا درمان دارویی را شامل می شود . در اختلال اضطرابی ناشی از
بیماری پزشکی دیگر ، نشانه های اضطراب ، پیامد فیزیولوژیکی بیماری
پزشکی دیگر هستند.
برای توصیف بهتر شدت هر یک از اختلالات اضطرابی و پی بردن به تغییر
در شدت با گذشت زمان ، مقیاس های مخصوص اختلالات وجود دارند.برای
سهولت استفاده ، مخصوصا در مورد افرادی که به بیش از یک اختلال
اضطرابی مبتلا هستند، این مقیاس ها طوری ساخته شده اندکه در اختلال های
اضطرابی مختلف ، قالب بندی یکسان ) اما تمرکز متفاوت ( داشته باشند ، به
طوری که ارزیابی نشانه های رفتاری ، نشانه های اندیشه پردازی شناختی ،و نشانه های جسمانی مربوط به هر اختالل ، یکسان باشد.
اختلال اضطراب اجتماعی (فوبی اجتماعی) بر اساس DSM
اختلال اضطراب اجتماعی یا فوبیای اجتماعی برای اول بار در زمان بقراط تعریف شده بود، اما این اصطلاح را نخستین بار ژانت در سال ۱۹۰۳ در توصیف بیمارانی بکار برد که هنگام صحبت کردن، نواختن ساز یا نوشتن دچار ترس می شدند.
فوبیا اجتماعی نوعی اختلال اضطرابی است که باعث ترس نامعقول و بیش از اندازه از شرمساری یا تحقیر در مناسبات اجتماعی می شود. افرادی که به این اختلال مبتلا هستند، در برقراری ارتباط با دیگران، دوست یابی ، سخنرانی و اجرا در مقابل جمع دچار مشکل هستند. آنها متوجه این مساله هستند که ترسشان بدون علت و منطق است، اما در مقابله با آن ناموفق هستند. این اختلال با خجالتی بودن کاملا متفاوت است، چرا که خجالت احساسی گذرا است اما فوبیا اجتماعی ترسی پایدار است که زندگی فرد را مختل می کند.
دلایل ابتلا به فوبیای اجتماعی چندان مشخص نیست، اما سه عامل اصلی برای آن برشمرده شده است:
وراثت: فوبیا اجتماعی همانند سایر اختلالات اضطرابی می تواند ریشه وراثتی داشته باشد. هرچند مشخص نیست این اختلال چقدر به واسطه وراثت و چقدر تحت تاثیر محیط است.
فعالیت مغز: همانند تمامی اختلالات روانشناختی، فعل و انفعالات مغز نقش مهمی در بروز فوبیا اجتماعی بازی می کند. به عنوان مثال پرکاری در ناحیه آمیگدال (بخشی از سیستم لیمبیک که در یادگیری، حافظه احساسات نقش مهمی دارد)، فرد را بیشتر مستعد اختلالات اضطرابی مانند فوبیا اجتماعی می کند.
محیط: عوامل محیطی در ایجاد این اختلال نقش دارند، تجربیات نامناسب زمان کودکی، معلولیت جسمانی و همچنین قرار گرفتن در کنار افرادی که دچار این اختلال هستند در ایجاد و پیشروی آن نقش دارند.
DSM-IV نام این اختلال را فوبیای اجتماعی و نام فرعی آن را اختلال اضطراب اجتماعی در نظر گرفته بود اما DSM-5 نام اصلی این اختلال را اختلال اضطراب اجتماعی در نظر گرفته است، زیرا مشکلات به وجود آمده در اثر آنها، در مقایسه با سایر فوبیاها، معمولاً فراگیرتر هستند و در فعالیت های عادی فرد نابسامانی بیشتری به وجود می آورند. اختلال اضطراب اجتماعی عبارت است از ترس شدید و دایمی از موقعیت هایی که در آنها فرد در جمع دیگران قرار می گیرد یا باید جلوی آنها کاری انجام دهد (مثلاً، سخنرانی کند).
افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی از هر گونه موقعیت اجتماعی که فکر می کنند ممکن است در آن یک رفتار خجالت آور داشته باشند یا هر گونه وضعیتی که فکر می کنند در آن مورد ارزیابی منفی دیگران قرار می گیرند می ترسند و سعی می کنند از آنها دور باشند. در موقعیت های اجتماعی، اضطراب آنها آنقدر فراگیر است که DSM-5 نام عمومی تر اضطراب اجتماعی به آن داده است زیرا می تواند بعضی مشکلات فلج کننده دیگر مثل افسردگی و اعتیاد به مواد را پیش بینی کند.
شیوع اختلال اضطراب اجتماعی
DSM-5 نرخ شیوع ۱۲ ماهه اضطراب اجتماعی در مردم آمریکا را حدود ۷% اعلام می کند. نرخ شیوع ۱۲ ماهه در کودکان و نوجوانان تقریباً شبیه به نرخ شیوع در بزرگسالان است. نرخ شیوع در همه گروه های سنی با افزایش سن کاهش می یابد. در مورد بزرگسالان مسن تر، نرخ شیوع ۱۲ ماهه بین ۲% تا ۵% است. این اختلال در زنان بیشتر از مردان مشاهده می شود (۱.۵ تا ۲.۲ برابر)، و در نوجوانان و جوانان تفاوت جنسیتی در نرخ شیوع بیشتر مشاهده می شود.
معیارهای DSM-5 برای اختلال اضطراب اجتماعی (فوبیای اجتماعی)
A: ترس یا اضطراب شدید نسبت به یک یا چند موقعیت اجتماعی که در آن، فرد در معرض توجه و دقت دیگران قرار می گیرد. بعضی نمونه ها عبارتند از: تعاملات اجتماعی (مثلاً، حرف زدن با دیگران، ملاقات یا آشنا شدن با دیگران)، تحت نظارت دیگران قرار داشتن (مثلاً، به هنگام خوردن یا نوشیدن)، یا انجام دادن کاری در جلوی دیگران (مثلاً، سخنرانی کردن).
نکته: در مورد کودکان، اضطراب باید در حضور دوستان هم سن و سال نیز روی دهد نه فقط در طول تعامل با بزرگسالان.
B: فرد می ترسد که طوری عمل کند، یا سمپتوم های اضطراب از خود نشان دهد که باعث شود مردم برداشت منفی از او داشته باشند (مثلاً، مسخره شود، خجالت زده شود، یا تحویل گرفته نشود؛ یا باعث توهین به دیگران یا ناراحت شدن آنها شود).
موقعیت (یا موقعیت های) اجتماعی تقریباً همیشه باعث ترس یا اضطراب می شوند.
توجه: در کودکان، ترس یا اضطراب ممکن است با گریه کردن، قشقرق راه انداختن، بی حرکت ماندن، کز کردن، یا حرف نزدن در موقعیت های اجتماعی نشان داده شود.
فرد فعالانه تلاش می کند تا از موقعیت (یا موقعیت های) اجتماعی اجتناب کند یا مجبور می شود آنها را با ترس و اضطراب بسیار زیاد تحمل کند.
: ترس یا اضطراب او با خطری که از طرف موقعیت اجتماعی مورد نظر او را تهدید می کند تناسب ندارد. توجه داشته باشید که " تناسب نداشتن " به متن و زمینه فرهنگی- اجتماعی اشاره دارد.
ترس، اضطراب، یا اجتناب مورد نظر، پیوسته و مکرر است و معمولاً ۶ ماه یا بیشتر طول می کشد.
ترس، اضطراب، یا اجتناب باعث می شود فرد به رنج شخصی یا نابسامانی شدید و از لحاظ بالینی معنادار در عملکرد اجتماعی، شغلی، یا سایر جنبه های مهم زندگی دچار شود.
ناراحتی فرد را نمی توان به آثار مستقیم یک ماده (مثلاً، یک نوع ماده مخدر، یک نوع داروی تجویزی)، یا یک عارضه پزشکی دیگر نسبت داد.
یک اختلال ذهنی دیگر نمی تواند علت مناسب تری برای این ناراحتی باشد، مثلاً اختلال وحشت زدگی، اختلال بادی دیسمورفیک، یا اختلاف طیف اوتیسم.
: اگر یک عارضه پزشکی دیگر وجود دارد (مثلاً، بیماری پارکینسون، چاقی، زشت شدن صورت یا بدن به خاطر سوختگی یا زخم)، ترس، اضطراب، یا اجتناب مورد نظر ربطی به این موضوع که ندارد یا مفرط است.
اسپسیفایر:
فقط اجرا (پرفورمانس): ترس به حرف زدن یا اجرا (اجرای کار یا فعالیت خاص) در مقابل دیگران محدود می شود.

درمان اختلال اضطراب اجتماعی
معلوم شده است که هم درمان های دارویی و هم درمان های شناختی – رفتاری ) در تسکین سمپتوم های اضطراب اجتماعی موثر واقع می شوند و هر دو مورد استفاده قرار می گیرند.

بعضی موارد زیر را شامل می شوند:
مواجهه درمانی، که در آن، درمان جو، به رغم استرسی که به او وارد می شود، در یک موقعیت اجتماعی ترسناک باقی می ماند. این موقعیت ممکن است یک موقعیت اجتماعی واقعی یا یک موقعیت اجتماعی مصنوعی باشد که در آن درمانگر نقش یک غریبه را ایفا می کند.
آموزش مهارت های اجتماعی، از جمله، یادگیری مشاهده ای، تمرین رفتاری، فیدبک اصلاحی، و تقویت مثبت. این آموزش به نقص های موجود در مهارت های بالینی، که اغلب جزو ویژگی های افراد فوبیک اجتماعی هستند، می پردازد.
بازشناسی شناختی، که برای به چالش کشیدن و جایگزین کردن سوگیری های منفی در پردازش اطلاعات، خود – سنجی های منفی از عملکرد اجتماعی و برای کاهش توجه متمرکز بر خود، طراحی شده است.
هر یک از این عناصر به تنهایی می تواند دستاوردهای درمان ایجاد کند. اما ادغام آنها با یکدیگر در قالب درمان شناختی ـ رفتاری باعث می شود که ۶ تا ۱۲ ماه بعد از درمان، دستاوردهای آن حفظ شود.
داروهایی مثل بازدارنده های مونوآمین اُکسیداز MAOIها، و اخیراً، بازدارنده های بازجذب سروتونین SSRIها، از اضطراب اجتماعی کم می کنند. تحقیقات نشان می دهند که هم درمان های دارویی و هم درمان های CBT، در گروه های آزمایشی، در مقایسه با گروه های بدون درمان، موثر واقع می شوند اما همین دو نوع درمان می توانند یکدیگر را تکمیل کنند، به این صورت که دارو درمانی سریعتر ازCBT آثار مثبت خود را نشان می دهد و CBT به درمانجویان کمک می کند تا دستاوردهای خود را به مدت طولانی تری حفظ کنند.
ویژگی های مرتبط که تشخیص را تایید می کنند
افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی ممکن است به طور نامناسبی جسور و از خود مطمئن یا بیش از حد سلطه پذیر باشند، و به ندرت، بسیار کنترل کننده گفتگو باشند. ممکن است آنها وضع بدن بسیار خشک یا تماس چشمی نامناسب نشان دهند، یا با صدای بسیار ملایم و لطیف صحبت کنند. این افراد ممکن است خجالتی یا گوشه گیر باشند، در گفتگوها کمتر بی پرده باشند واطلاعات کمی را در مورد خودشان افشا کنند. امکان دارد آنها مشاغلی را جستجو کنند که به ارتباط اجتماعی نیاز نداشته باشند، هرچند که این در مورد افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی فقط عملکردی، صدق نمی کند. امکان دارد آنها طولانی تر در خانه به سر برند. مردان ممکن است در ازدواج و تشکیل خانواده تاخیر کنند، در حالی که زنانی که می خواهند خارج از خانه کار کنند، ممکن است زندگی خود را به عنوان خانه دار و مادر بگذرانند. خوددرمانی با مواد متداول است (مثل مشروب خواری قبل از رفتن به میهمانی). اضطراب اجتماعی در افراد مسن ممکن است تشدید نشانه های بیماری های جسمانی، مثل افزایش لرزش یا تپش قلب را نیز دربرگیرد. سرخ شدن، پاسخ درمانی شاخص اختلال اضطراب اجتماعی است.
شکل گیری و روند اختلال اضطراب اجتماعی
سن متوسط هنگام شروع اضطراب اجتماعی در ایالات متحده ۱۳ سالگی است و ۷۵ درصد افراد، سن شروع ۸ تا ۱۵ سال دارند. در تحقیقات آمریکایی و اروپایی، معلوم شده است که این اختلال گاهی از سابقه کودکی بازداری یا کم رویی اجتماعی پدیدار می شود. شروع می تواند در اوایل کودکی نیز باشد. شروع اختلال اضطراب اجتماعی ممکن است بعد از تجربه استرس زا یا خجالت آور باشد(مثل مورد قلدری قرار گرفتن، استفراغ کردن در طول سخنرانی در انظار). یا ممکن است پنهان باشد و به کندی ایجاد شود. اولین شروع در بزرگسالی نسبتاً نادر است و به احتمال زیاد بعد از واقعه ای استرس زا یا خجالت آور یا پس از تغییرات زندگی که به نقش های اجتماعی تازه نیار دارند روی می دهد(مثل ازدواج کردن با افرادی از طبقه اجتماعی متفاوت، دریافت ترفیع شغلی). اختلال اضطراب اجتماعی ممکن است بعد از ازدواج فردی که از قرار ملاقات گذاشتن می ترسد، کاهش یابد و پس از اطلاق دوباره پدیدار شود. در بین افرادی که برای مراقبت بالینی مراجعه می کنند، این اختلال گرایش دارد به اینکه خیلی بادوام باشد.
نوجوانان در مقایسه با کودکان خردسال، الگوی گسترده تر ترس و اجتناب، از جمله قرارملاقات را تایید می کنند. افراد مسن، اضطراب اجتماعی ممکن است به ناتوانی ناشی از کاهش عملکرد حسی(شنوایی، بینایی) یا شرمندگی در مورد ظاهر(مثل لرزش ناشی از نشانه بیماری پارکینسون) یا عملکرد ناشی از بیماری های جسمانی، بی اختیاری ادرار، یا اختلال ناشی (مثل فراموش کردن اسامی افراد) مربوط باشد. در جامعه، تقریباً ۳۰ درصد افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی ظرف ۱ سال، و در حدود ۵۰ درصد ظرف چند سال، بهبود نشانه را تجربه می کنند. در تقریباً ۶۰ درصد افراد بدون درمان خاصی برای اختلال اضطراب اجتماعی، این روند چند سال یا بیشتر طول می کشد.
تشخیص اختلال اضطراب اجتماعی در افراد سالخورده به چند دلیل ممکن است دشوار باشد، که از جمله آنها تمرکز بر نشانه های جسمانی، بیماری های جسمانی همزمان، بینش محدود، تغییرات در محیط یا نقش های اجتماعی هستند که ممکن است اختلال در عملکرد اجتماعی را نامشخص یا موجب سکوت در مورد شرح دادن ناراحتی روان شماختی شوند.
عوامل خطر و پیش آگهی فوبیای اجتماعی
خلق .خویی. صفات اساسی که افراد را برای اضطراب اجتماعی آماده می کنند، بازداری رفتاری و ترس از ارزیابی منفی را شامل می شوند.
محیطی. میزان بیشتر بدرفتاری در دوران کودکی یا مصیبت روانی- اجتماعی دیگر با شروع رودهنگام، در شکل گیری اختلال اضطراب اجتماعی نقش علیتی ندارد. با این حال، بدرفتاری و مصیبت در دوران کودکی، عوامل خطر برای اختلال اضطراب اجتماعی هستند.
ژنتیکی و فیزیولوژیکی. صفاتی که افراد را مستعد اختلال اضطراب اجتماعی می کنند، مانند بازداری رفتاری، قویاً تحت تاثیر عوامل ژنتیکی قرار دارند. تاثیر ژنتیکی در معرض تعامل ژن-محیط قرار دارد؛ یعنی، کودکانی که بازداری رفتاری زیادی دارند بیشتر مستعد تاثیرات محیطی، مانند الگوبرداری اضطرابی از والدین هستند. همچنین، اختلال اضطراب اجتماعی ارثی است(اما اضطراب فقط عملکردی، کمتر ارثی است). خویشاوندان درجه اول، دو تا شش برابر بیشتر احتمال دارد که اختلال اضطراب اجتماعی داشته باشند و آمادگی برای این اختلال مستلزم اثر متقابل عوامل ژنتیکی اختصاصی اختلال (مثل ترس از ارزیابی منفی) و غیراختصاصی (مثل روان رنجورخویی) است.
موضوعات تشخیصی مرتبط با فرهنگ اختلال اضطراب اجتماعی یا فوبیای اجتماعی
نشانگان تای جین کیفوشو (مثلا در ژاپن و کره) اغلب با مسایل ارزیابی اجتماعی مشخص می شود، ملاک های اختلال اضطراب اجتماعی را برآورده می کند، که با ترس از اینکه فرد دیگران را ناراحت کند، ارتباط دارند(مثل "زل زدن من مردم را ناراحت می کند، بنابراین آنها روی خود را برمی گردانند و از من اجتناب می شود")، ترسی که گاهی با شدت هذیانی تجربه می شود. این نشانگان ممکن است در کشورهای غیرآسیای نیز یافت شود. جلوه های دیگر تای جین کیوفوشو ممکن است ملاک های اختلال بدشکلی بدن یا اختلال هذیانی را برآورده کنند. وضعیت مهاجر با میزان بسیار پایین تر اختلال اضطراب اجتماعی در گروه های سفیدپوست لاتینی و غیرلاتینی ارتباط دارد. میزان شیوع اختلال اضطراب اجتماعی ممکن است با سطوح اضطراب اجتماعی گزارش شده توسط فرد در فرهنگی یکسان، هماهنگ نباشد-یعنی، جوامعی که گرایش های جمع گرایی نیرومند دارند ممکن است از سطوح بالای اضطراب اجتماعی، اما شیوع پایین اختلال اضطراب اجتماعی خبر دهند.
موضوعات تشخیصی مرتبط با جنسیت فوبیای اجتماعی
زنان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی از تعداد بیشتر ترس های اجتماعی و افسردگی، دوقطبی، و اختلالات اضطرابی خبر می-دهند، در حالی که مردان بیشتر احتمال دارد که از قرار ملاقات بترسند، اختلال نافرمانی و اجبازی یا اختلال سلوک داشته باشند، و برای تسکین نشانه های این اختلال ، الکل و داروهای غیرمجاز استفاده کنند. "نشانگان مثانه خجالتی" در مردان شایع تر است.
تشخیص افتراقی
کم رویی هنجاری. کم رویی (یعنی، خموشی اجتماعی) صفت شخصیت رایجی است و به خودی خود بیمارگون نیست. در برخی جوامع، حتی کم رویی به صورت مثبت ارزیابی می شود. با این حال، در صورتی که تاثیر ناگوار قابل ملاحظه ای بر عملکرد اجتماعی، شغلی، و زمینه های مهم دیگر عملکرد وجود داشته باشد، تشخیص اختلال اضطراب اجتماعی باید در نظر گرفته شود و چنانچه ملاک های کامل اختلال اضطراب اجتماعی برآورده شده باشند، این اختلال باید تشخیص داده شود. فقط اقلیت (۱۲درصد) افرادی که در ایالات متحده خود را کم رو می دانند، نشانه هایی دارند که ملاک های تشخیصی اختلال اضطراب اجتماعی را برآورده می کنند.
آگورافوبی . افراد مبتلا به آگورافوبی ممکن است از موقعیت های اجتماعی بترسند و از آنها اجتناب کنند(مثل رفتن به سینما)، زیرا ممکن است کریز دشوار باشد یا در صورت وقوع نشانه های ناتوان کننده یا شبه وحشتزدگی، کمک در دسترس نباشد، در حالی که افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی بیشتر از بررسی دقیق دیگران می ترسند. از این گذشته، افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی وقتی کلاً تنها گذاشته می شوند، آرام هستند، که این اغلب در مورد آگورافوبی صدق نمی کند.
اختلال وحشتزدگی . افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی ممکن است حملات وحشتزدگی داشته باشند، ولی نگرانی آنها ترس از ارزیابی منفی است، در حالی که در اختلال وحشتزدگی، در مورد خود حملات وحشتزدگی نگرانی وجود دارد.
اختلال اضطراب فراگیر . نگرانی های اجتماعی در اختلال اضطراب فراگیر شایع هستند، اما تمرکز بیشتر بر ماهیت روابط جاری است، نه بر ترس از ارزیابی منفی. افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر، مخصوصاً کودکان، ممکن است نگرانی های بیش از حد در مورد کیفیت عملکرد اجتماعی خود داشته باشند، اما این نگرانی ها به عملکرد غیراجتماعی و هنگامی که فرد توسط دیگران ارزیابی نمی شود نیز مربوط می شوند.
اختلال اضطراب جدایی . افراد مبتلا به اختلال اضطراب جدایی ممکن است از موقعیت های اجتماعی اجتناب کنند(از جمله امتناع از رفتن به مدرسه) که علت آن نگرانی هایی درباره جدا بودن از اشخاص دلبسته یا، در کودکان، نگرانی در مورد نیاز به حضور والد به هنگامی است که با سطح رشد تناسب ندارد. افراد مبتلا به اختلال اضطراب جدایی معمولاً در محیط های اجتماعی در مواقعی که شخص دلبسته آنها حضور دارد یا به هنگامی که در خانه هستند، احساس آرامش می کنند، در حالی که افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی وقتی موقعیت های اجتماعی در خانه روی می دهند یا در حضور اشخاص دلبسته، ناراحت هستند.
فوبی های خاص . افراد مبتلا به فوبی های خاص ممکن است از شرمندگی یا تحقیر بترسند (مثل شرمندگی از غش کردن به هنگامی که افت فشار خون دارند)، اما آنها عموماً در موقعیت های اجتماعی دیگر از ارزیابی نمی ترسند.
لالی انتخابی . افراد مبتلا به لالی انتخابی ممکن است به علت ترس از ارزیابی منفی نتوانند صحبت کنند، اما در موقعیت های اجتماعی که صحبت کردن لازم نیست (مثل بازی غیرکلامی) از ارزیابی منفی نمی ترسند.
اختلال افسردگی اساسی . افراد مبتلا به اختلال افسردگی اساسی ممکن است به علت اینکه احساس می کنند بد هستند یا ارزش ندارند که کسی آنها را دوست بدارد، در مورد ارزیابی شدن منفی توسط دیگران نگران باشند. در مقابل، افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی، به دلیل رفتارهای یا نشانه های جسمانی خاص، از ارزیابی شدن منفی نگران هستند.
اختلالات روانی دیگر . ترس ها و ناراحتی اجتماعی می توانند به عنوان بخشی از اسکیزوفرنی روی دهند، ولی شواهد دیگر برای نشانه های روان پریشی معمولاً وجود دارند. در افراد مبتلا به اختلال خوردن، قبل از تشخیص دادن اختلال اضطراب اجتماعی، معلوم کردن این موضوع مهم است که ترس از ارزیابی منفی در مورد نشانه ها یا رفتارهای اختلال خوردن (مثل پاکسازی و استفراغ) تنها علت اختلال اجتماعی نیست. همچنین، اختلال وسواس فکری-عملی ممکن است با اضطراب اجتماعی ارتباط داشته باشد، اما از تشخیص اضافی اختلال اضطراب اجتماعی فقط در صورتی استفاده می شود که ترس ها و اجتناب اجتماعی از کانون وسواس هاس عملی مستقل باشند.
بیماری های جسمانی دیگر. بیماری های جسمانی ممکن است نشانه هایی را ایجاد کنند که خجالت آور باشند )مثل لرزش در بیماری پارکینسون ( در صورتی که ترس از ارزیابی منفی ناشی از بیماری های جسمانی دیگر بیش از حد باشد، تشخیص اختلال اضطراب اجتماعی باید در نظر گرفته شود.
اختلال لجبازی و نافرمانی . امتناع از صحبت کردن به علت نافرمانی از صاحبان قدرت باید از ناتوانی صحبت کردن به خاطر ترس از ارزیابی منفی، متمایز شود.
همزمانی اختلالات
اضطراب اجتماعی اغلب با اختلالات اضطرابی دیگر، اختلالات افسردگی اساسی، و اختلالات مصرف مواد همزمان است، و شروع اضطراب اجتماعی، به جز فوبی خاص و اختلال اضطراب جدایی، عموماً قبل از اختلالات دیگر است. انزوای اجتماعی مزمن در دوره اضطراب اجتماعی ممکن است به اختلال افسردگی اساسی منجر شود. همزمانی با افسردگی در افراد سالخورده نیز بالاست. امکان دارد که از مواد به عنوان خوددرمانی برای ترس های اجتماعی استفاده شود، اما نشانه های مسمومیت با مواد یا ترک مواد، مانند لرزش، نیز ممکن است مایه ترس اجتماعی (بیشتر) باشد. اختلال اضطراب اجتماعی اغلب با اختلال دوقطبی و اختلال بدشکلی بدن همزمان است؛ برای مثال، فرد علاوه بر اضطراب اجتماعی به علت ترس شدید از اینکه کودن به نظر برسد، در مورد اشتغال ذهنی به نامنظمی جزئی بینی خود، اختلال بدشکلی بدن دارد. نوع فراگیرتر اختلال اضطراب اجتماعی، اما نه اضطراب اجتماعی فقط عملکردی، اغلب با اختلال شخصیت دوری جو همزمان است. در کودکان، همزمانی اختلالات با اوتیسم پرکاربرد و لالی گزینشی شایع است.
منبع : آسیب شناسی روانی بر اساس DSM-5 / گنجی / نشر ساوالان / جلد اول.

اضطراب امتحان

اختلالات اضطرابی ا‍ز شایعترین اختلالات روان پزشکی اند که باعث مشکلات و عوارض زیاد و صرف مقادیر بالایی از خدمات بهداشتی واختلال زیادی در کارکرد افراد می شود.
اضطراب پدیده جهانی است که همه انسانها آن را تجربه میکنند و در دورهای از زندگی شروع می شود. این اختلالات یکی از متداول ترین اختلالات در بین نوجوانان وجوانان هستند و میزان شیوع برای کودکان یا نوجوان حداقل 6تا 20 % است و دخترها نسبت به پسرها با احتمال بیشتری این اختلال را گزارش میکنند. تعداد زیادی تعریف برای اضطراب امتحان وجود دارد. اضطراب امتحان را به عنوان ترس از عملکرد ضعیف در امتحان، آزمون یا تکالیف ارزیابی رسمی دیگر تعریف می_کنند و در DSM-IV جزء اختلال فوبی اجتماعی است. اضطراب امتحان به صورت بالینی ایجاد اختلال می کند وعلت، اجتناب از پریشانی در موقعیت ارزیابی است. اضطراب امتحان در عملکرد تکالیف مداخله می کند و با مشکلاتی همچون افت تحصیلی، عزت نفس پایین، وابستگی، بیارادگی ارتباط دارد.
اضطراب امتحان در میان دانش آموزان دبیرستانی و دانشجویان دانشگاه امری رایج و معمول است که مشکلات بالقوه ی جدیی را نیز به همراه دارد. تاثیرات تضعیف کننده اضطراب امتحان 10 تا 30 درصد است دانش آموزان و دانشجویان را دچار ناتوانی کرده و در افراد دارای ناتوانی های یادگیری و دانش آموزان اقلیت شیوع بیشتری دارد.

تعریف اضطراب امتحان
زیدنر 1998 اضطراب امتحان را به عنوان پاسخهای رفتاری، شناختی، روانی افراد که باعث برانگیختن احساس منفی درباره ارزیابی یا امتحان میشود، تعریف میکنند. زمانی که فرد مضطرب می شود سیستم روانی بر انگیخته می شود مثلا ضربان قلب وتولید عرق بیشتر میشود. در همان زمان افراد ممکن است احساس بی کفایتی بیشتری کنند. زمانی که افراد اضطراب امتحان را تجربه می کنند این پاسخ فیزیکی شناختی ممکن است به شناخت ها و احساسات منفی در موقعیت ارزیابی منتهی شود.
اضطراب امتحان، اضطراب تجربه شده در ارتباط با امتحانات و نتایج آن است و ممکن است در طول امتحان دادن تجربه شود و شامل تاثیرات خاص اجزاء شناختی و روانی است. رشد اضطراب امتحان در سالهای قبل از مدرسه شروع می شود و افزایش متوسطی در طول دوره ابتدایی و ثبات متوسطی در دوران بعد از ابتدایی دردانش آموزان نرمال دارد. سیوین، اضطراب امتحان را به عنوان ناتوانی برای تفکر، به خاطرسپاری و احساس تنش مشکل در خواندن و درک جملات ساده و یا مستقما در امتحان تعریف میکند.
بر طبق نظر اسپیلبرگر 9و واگ (1996 ) یک فرد مضطرب تمایل بیشتری دارد که بااضطراب (مثل نگرانی، تفکرات منفی، تنش، برانگیختگی روانی) در موقعیت ارزیابی (مثل اضطراب خصیصه ای)واکنش نشان دهد.
اضطراب امتحان یکی از شکل های اضطراب حالت است. از آنجا که ما درجامعه ای زندگی میکنیم که موفقیت دانشگاهی به صورت فزایندهای به وسیله ی آزمونهای رسمی سنجیده میشود تمرکز روی عملکرد شدید عامل افزایش استرس دانش آموزان است. نیاز به علم، افزایش تخصص، نیاز به ارزیابی افراد و آزمونها با هدف ارزیابی، طبقه بندی و انتخاب برای ورود به دانشگاه و یافتن شغلی بهتر، مورد نیاز است. این سبک زندگی به نوعی اضطراب امتحان را تبیین میکند.
از آنجا که آزمونها و امتحانات برجنبههای مهم زندگی جوانان تاثیر گذار است. امتحان دادن منبع اصلی استرس در زندگی جوانان است مخصوصا زمانی که نمرات امتحان به عنوان دریچه های برا ی فرصتهای شغلی آینده است.
یبشتر تحقیقات اضطراب امتحان را به عنوان واکنش های رفتاری، هیجانی، شناختی، روانی در ارتباط با موقعیت امتحان توصیف میکنند. اضطراب امتحان به دو جزء اصلی شناختی، هیجانی تقسیم می شود. نگرانی به جنبه شناختی تجربه اضطراب مثل انتظارات منفی از امتحان، تفکرات در مورد خود، در مورد شکست های ممکن، احتمال نتایج بد در مواردی از شکست در امتحان مربوط استء هیجانی به واکنش های بدنی که در ارتباط با بیش برانگیختگی سیستم خودکار عصبی(مثل عصبی بودن، تنش داشتن) اشاره دارد. لیبرت وموریس (1967) به صورت موثر نگرانی را به عنوان شناختی در مورد نتایج و اثرات شکست وهیجان را به عنوان واکنش روانی سیسیتم عصبی به استرس تعریف میکنند و بیان می_کنند که بین این دو جزء ارتباط قوی وجود دارد.
فراشناخت و مقابله غیر انطباقی جزئی از اضطراب امتحان به شمار میرود. ولز ومتیوس(1994)در مدل کلی ازاختلالات هیجانی انواع پردازشهای شناختی که منجر به اضطرب صفت و حالت میشود را شامل فراشناخت افراطی ومقابله ناسازگارانه میدانند. فراشناخت به آگاهی در مورد باورها وارزیابی درمورد شناخت همچنین تنظیم و آگاهی ازشناخت مداوم اشاره دارد دراین مدل به توصیف انگیزه استفاده از نگرانی به عنوان راهبرد مقابله ای، ارزیابی منفی از نگرانی وتلاش برای کنترل نگرانی می پردازد.

فراشناخت رامیتوان به سه حیطه دانش، تجربه و راهبرد تقسیم کرد. تجربههای فراشناختی، شامل ارزیابی واحساسهای موقعیتی هستند که افراد درباره وضعیت روانی خود دارند. راهبردهای فراشناختی پاسخهایی هستند که برای کنترل و تغییر تفکر به کار گرفته میشوند و در خدمت خود تنظیمی هیجانی وشناختی میباشند دانش فراشناختی به باورها و نظریهها که افراد درباره تفکر دارند اطلاق میشود باورهای فراشناختی به دو نوع مثبت و منفی تقسیم میشود. باورهای فراشناختی مثبت، به فواید و سودمندیهای درگیر شدن در فعالیت شناختی تشکیل دهنده سندروم توجهی شناختی مربوط میشود. باورهای فراشناختی منفی باورهایی است که به کنترل ناپذیری, معنی، اهمیت وخطرناک بودن افکار و تجربه های شناختی مربوط میشوند. باورهای فراشناخت به اطلاعات افراد درمورد شناختهایشان و وضعیت درونیشان و راهبردهای مقابله ای که بر روی هر دو تاثیر میگذارد اشاره دارد
این باورها، بنیان پرورش الگوهای پاسخ دهی به تفکرات، الگوی تفکرات چرخهای اجتناب، سرکوب تفکرات، بازبینی تهدید ورفتارهای غیرانطباقی و رویدادههای درونی مشخص شده با توجه معطوف به خود فزاینده است. باورهای فراشناختی در مشکلات گوناگون از جمله افسردگی، اختلال اضطراب فراگیر، استرس پس از آسیب، وسواس،سایکوز، وابستگی به سیگار واضطرب امتحان نقش دارد(اسپادا، مونتا، ولز2007).
شواهد نشان میدهد که اضطراب امتحان و فراشناخت (ساختارهای روانی، باورها ورویدادها که شامل کنترل، تغییر و تعدیل و تفسیر تفکرات به خودی خود، مرتبط با هم هستند.
متیوس، هیلیارد، کمپل دریافتند که خود مشغولی در جلسه امتحان ممکن است ناشی از باورهای فراشناختی غیر انطباقی کلی، مخصوصا باورهایی که اضطراب و نگران شدن خطرناک و غیر قابل کنترل است. جهتگیری تکلیفمحور در جلسه امتحان همبستگی مثبتی با سطح بالای خودآگاهی شناختی دارد. اگر چه باور در بیکفایتی شناختی خود در ارتباط با جهت گیری متمرکز بر هیجان و رفتارهای اجتنابی است. مدل عملکرد اجرایی خود تنظیمی (S-REFولز و متیوس1994) مبتنی بر مفهوم سازی فاکتورهای فراشناختی مثل اجزاء کنترل پردازش اطلاعات موثر بر تداوم و رشد مشکلات روانی است. ولز و متیوس پیشنهاد میکنند که آسیب پذیری به لحاظ هیجانی ممکن است در آمادگی افراد برای انتخاب و بهکار گماردن سبک های شناختی غیر انطباقی و راهبرد های کنترل مثل اندیشناکی و نگرانی تاثیر گذار باشد.
اگرچه نشان داده شده که اضطراب امتحان در ارتباط با متغییرهای موقعیتی مثل سطح انگیزش، پیچیدگی تکلیف، نتایج عملی از عملکرد بالا وپایین است ولی از فردی به فرد دیگر متفاوت است بنابراین بعضی افراد زمانی که آزمونی را کامل میکنند نسبتا آرام هستند وبعضی دیگر موقعیت را به عنوان خطر وتهدید ارزیابی میکنند و سطح بالاتری از اضطراب حالت را زمانی که آزمون گرفته میشود، دارند به این ترتیب نحوه مقابله هرفرد نقش موثری بر اضطراب امتحان دارد.
لازاروس وفولکمن (1992) معتقدند مقابله با بحران عبارت از تلاش های فکری ورفتاری مستمری است که برای برآوردن نیازهای خاص درونی و بیرونی به کار می رود. وایت (1974) مقابله را به عنوان انطباق یافتن تحت شرایط مشکل تعریف میکند. بر طبق تعریف وایت تلاش های مقابله به صورت موقعیتی تعیین و روی مانور انطباق مداوم تحت مشکلات و رویدادهای غیر معمول متمرکز میشود. ریچارد و لازاروس (1966) مقابله را به عنوان تلاشهای رفتاری و شناختی متغییر مداوم برای مدیریت خواسته های درونی و یا بیرونی خاص که به عنوان منابع فشارزا بر افراد ارزیابی می شود، تعریف میکنند.
به طور کلی، سبک مقابله ای به تلاشهای شناختی و رفتاری برای جلوگیری، مدیریت وکاهش تنیدگی اشاره دارد(لازاروس و فولکمن،2002). اندلر وپارکر(1990) بر اساس تحقیق جهت بررسی فرایند مقابله عمومی، افراد را بر حسب سه نوع اساسی سبک مقابله مقابله ای مسئله مدار، سبک مقابله ای هیجان مدار و سبک مقابله ای اجتنابی متمایز می سازند.
راهبردهای مقابلهای مسئله مدار شیو هایی را توصیف میکند که بر اساس آن فرد اعمالی را که باید برای کاستن یا ازبین بردن یک تنیدگی انجام دهد، محاسبه میکند. رفتارهای مسئله مدار شامل جستجوی اطلاعات بیشتردرباره مسئله، تغیر ساختار مسئله از نظر شناختی و اولویت دادن به گام هایی برای مخاطب قرار دادن مسئله میشود بر عکس راهبردهای مقابله هیجان مدار شیو های را توصیف میکند که بر اساس آن، فرد برخود متمرکز شده و تمام تلاش او متوجه کاهش احساسات ناخوشایند است. واکنش های مقابله هیجان مدار شامل گریه کردن, عصبی وناراحت شدن، پرداختن به رفتارهای عیب جویانه، اشتغال ذهنی وخیال پردازی است و سرانجام راهبردهای مقابله ای اجتنابی مستلزم فعالیتها وتغییراتی است که هدف آن ها اجتناب از موقعیت تنیدگی زا است. رفتار های مقابله ای ممکن است به شکل روی آوردن و درگیر شدن در یک فعالیت تازه و یا به شکل روی آوردن به اجتماع وافراد ظاهر شود.
مقابله مساله مدار شامل استفاده از فعالیت هایی مثل جستجوی اطلاعات و حل مساله که منجربه کاهش مستقیم رویدادهای استرسزا میشود، است و هدف مقابله هیجان مدار کم کردن هیجانات منفی از طریق تفسیر مجدد موقعیت یا فاصله گرفتن از رویداد استرس زا به وسیله راهبردهای مثل اجتناب است. که شامل ابراز هیجان وتنظیم هیجانات است. تحقیقات نسبتا خوبی در مورد راهبردهای مقابله مورد استفاده در موقعیت امتحان است زیدنر (1994). مقابله با رویدادهای استر سزا مثل امتحانات شامل یک سری معاملات پیچیده بین محیط وفرد است. زمانیکه افراد با رویداد های استرس زا روبرو می شوند تلاش می_کنند که محیط و فرایند های درونیشان راتغییر دهند. بعضی راهبردهای مقابله احتمالا به دانش آموز در حل مشکلات به صورت موثر کمک میکند. بنابراین، به کاهش پریشانی در موقعیت امتحان می انجامد. البته بعضی از راهبردهای مقابله ممکن است برای فرد ایجاد مشکل کند ویا مشکلات را تشدیدتر کند. تحقیقات قبلی پیشنهاد میکند که مقابله مسئله محور (مثل تلاش برای کاهش استرس به وسیله درگیر شدن در محیط) اغلب با نمرات بالا در امتحان (زیدنر 1995) و همچنین با سطح پایین اضطراب در موقعیت استرس زا رابطه دارد. اما مقابله هیجان مدار( مثل تلاش برای تغییر واکنش های هیجانی) و مقابله اجتنابی (مثل انجام فعالیت های غیر مرتبط) دریافته شد که با سطح بالای اضطراب در موقعیت امتحان رابطه دارد. درهمه جا به نظرمی رسد دانش آموزان به شیوهایی با درگیر شدن در مقابله مسئله محور درمحیط تحصیلی سود میبرند. بنابراین باورهای فراشناختی و راهبردهای مقابله متغییرهایی هستند که براضطراب امتحان اثر می گذارند. به علاوه بین باورهای فراشناخت ومقابله هم ارتباط وجود دارد.

مشخصات آزمودنی (مراجع)
نام : عباس
کلاس: هشتم
تولد سال: 19/1/1386
سن : 13سال و 11ماه و 23 روز
تحصیلات پدر :دیپلم علوم انسانی رشته فرهنگ و ادب
تحصیلات مادر: پنجم . خانه دار . متولد 1343
شغل پدر: پیمانکار بازنشسته . متولد 1344
برادر : 16 ساله سال اول هنرستان رشته نرم افزار
تاریخ شروع تکلیف : 11/1 /1400

📋مصاحبه با نوجوان براساس جستجو سوالات در سایت ها.
*علایق* :
❓دوست داری چه کارهایی را به تنهایی یا با دوستانت و یا خانواده انجام دهی؟

جواب: تنهایی—》 دوست دارم بخوابم
با خانواده–》با برادر و پدر فوتبال بازی کنم.
دوستان–》 کلوپِ بازی بروم

*مدرسه* :
❓ به چه چیزهایی در مدرسه علاقه داری یا از آن ها متنفر هستی؟

ج: به ورزش علاقه دارم.از درس تاریخ متنفرم.

❓نظرت درباره اخلاق و رفتار و تدریس معلمانت چیست؟

ج: بسیار خوب و عالی هستند.

❓وضعیت تحصیلت چگونه است؟

ج: خوب است.
❓در کدام درس قوی تر و در کدام ضعیف تر هستی؟

ج:در ورزش قوی هستم و در ریاضی ضعیف هستم.

❓از معلم چه درسی بیشتر راضی هستی و از معلم چه درسی ناراضی هستی؟

ج:از معلم ورزش بیشتر راضی هستم.از معلم تاریخ متنفرم.چون درس دادنش بد است و بسیار آرام حرف می زند.

*همکلاسی ها:*
❓ دوست داری با چه کسی بازی کنی؟
با تمام همکلاسی هایم دوست دارم بازی کنم.

❓ دوستانت چه کسانی هستند؟
تمام اعضای کلاس

❓ آیا از خودت کوچکترند یا بزرگتر؟
کوچکترند از لحاظ ماه تولد.

*خانواده* :
❓ رابطه ات با والدینت چگونه است؟

ج : رابطه ی خوبی با والدین دارم.

❓ کدام یک از کارهای والدین باعث خوشحالی ات می شوند ؟

ج : اتصال به اینترنت گوشی پدر

❓ چه کارهایی باعث می شوند عصبانی شوی؟

ج : به اجبار اصرار کردن برای رفتن به مسافرت های با خانواده.

❓ رابطه ات با برادرت چگونه است؟

ج : رابطه ام با برادر بسیار سرد است چون اصلا با من صحبت نمی کند.

*ترس ها و نگرانی ها:*

❓ از چه چیزی می ترسی؟

ج : از یوزپلنگ می ترسم.در باغ وحش دیدم یوزپلنگ را.با اینکه خیلی هم دوستش دارم.

❓چه چیزی تو را عصبانی می کند؟

ج : ضعیف بودن اینترنت گوشی

❓ آیا بدون هیچ دلیلی اضطراب داری؟

ج : نه

❓ درباره چه مسائلی نگران می شوی؟

ج : درباره مشکلات آینده .

*خود انگاره:*

❓چه کارهایی را بهتر از همکلاسی های خود انجام میدهی؟

ج : فوتبالم از همه شان بهتر است.

❓ در مورد خودت چه فکری می کنی؟

ج : بسیار بچه ی پر شوق و خوشحالی هستم.

*خلق و احساسات:*

❓ در صورت عصبانیت چه کار می کنی؟

ج : وسایل خانه را پرت می کنم.

❓آیا اهل درگیری و دعوا هستی؟

ج : نه. فقط با برادر (16 سال دارد). بخاطر اینکه به من بی احترامی می کند ( ایراد رویم می گذارد) و توجهی به من ندارد.اگر من او را اذیت کنم او هم من را اذیت می کند و برعکس.

*مسائل جسمی:*

❓ آیا عمدتا احساس سردرد یا دل درد می کنی؟

ج : نه

❓ آیا احساس درد های دیگری می کنی؟

ج : نه

❓ معمولا در برابر دردها چه واکنشی نشان میدهی؟

ج : پماد می زنم به محل درد و خودش خوب می شود.

*اختلال تفکر:*

❓ آیا صدایی می شنوی یا چیزی را می بینی که برایت جالب باشد؟

ج : نه

❓ آیا احساس می کنی کسی فکرت را کنترل می کند؟

ج : بله .مامان بابام.می گویند این کار را بکن و آن کار را نکن.

*امیدها و آرزوها:*

❓ دوست داری در بزرگسالی چه کاری را انجام دهی؟
ج : اولین ماشین پیشرفته ی پرنده ی دنیا را بسازم و به پدر و مادر هدیه دهم.

❓شغل در آینده :

ج : کارخانه ماشین سازی

❓چه مشاغلی را می شناسی؟

آتش نشانی.دزد بودن.پزشکی .کارمند.حسابداری.فیلم سازی و غیره.

*تخیلات* :

❓رویاهایت چی هستند؟

ج : نیش خوردن توسط عنکبوت رادیواکتیوی (مرد عنکبوتی شدن)

❓ سه آرزوی بزرگ و مهم خودت را بگو؟

ج : سلامتی برای خانواده – تمام شدن کرونا – سلامتی تمام مردم دنیا.

❓بیشتر مواقع در چه موردی خیالپردازی می کنی؟

ج : بزرگ شوم و خانواده داشته باشم.فرزند داشته باشم . بچه های دوقلو داشته باشم با اسم های پرستو و شاهین.

پایان سوالات مصاحبه.

سوالات پرسشنامه ساراسون( بله✔ خیر❌)

۱- در جلسه امتحان به­ خصوص یک امتحان مهم با خود این­ طور فکر می ­کنم که سایر دانش آموزان چقدر باهوش ­تر از من هستند.✔

۲- اگر قرار بود که یک آزمون هوش بدهم قبل از برگزاری آن نگرانی بسیار زیادی داشتم.❌

۳- اگر بدانم که قرار است یک آزمون هوش بدهم احساس اطمینان و آرامش می­کنم.✔

۴- در جلسه امتحان به­خصوص یک امتحان مهم خیلی عرق می­ کنم.✔

۵- در حین برگزاری امتحانات درسی به چیزهایی بدون ارتباط با مطالب درسی واقعی می­ اندیشم.❌

۶- وقتی که قرار است یک امتحان غیرمنتظره بدهم خیلی وحشت ­زده می­ شوم.✔

۷- در طی امتحان اغلب به پیامدهای رد شدن در امتحان می­ اندیشم.❌

۸- بعد از امتحانات مهم، اغلب آنقدر دلشوره دارم که دچار دل به هم خوردگی می­شوم.❌

۹- در مواقعی چون آزمون­های هوش و امتحانات نهایی از ترس میخکوب می­ شوم.✔

۱۰- گرفتن نمره خوب در یک امتحان باز هم اعتماد به نفس من را برای امتحان بعدی افزایش نمی ­دهد.❌

۱۱- در حین امتحانات مهم گاه احساس می­ کنم که قلبم خیلی سریع می ­تپد.✔

۱۲- بعد از امتحان همیشه احساسم این است که می­توانستم بهتر از این ­ها عمل کنم.✔

۱۳- معمولاً بعد از امتحان افسرده می­ شوم.✔

۱۴- قبل از برگزاری یک امتحان نهایی دلواپس و نگرانم.✔

۱۵- وقتی در حال امتحان دادن هستم هیجاناتم به عملکردم لطمه نمی ­زنند.❌

۱۶- در طی یک امتحان درسی اغلب آنقدر عصبی می­شوم که اطلاعاتی را که واقعاً بلدم به خاطر نمی ­آورم.✔

۱۷- در امتحانات مهم ضمن این­که دارم به سوالات پاسخ می ­دهم خود را ناموفق می­دانم.❌

۱۸- هنگام امتحان دادن یا درس خواندن هر چه بیشتر تلاش می­ کنم بیشتر گیج می­شوم.❌

۱۹- به محض اینکه امتحان تمام می­ شود سعی می ­کنم دیگر به آن فکر نکنم❌

۲۰- هنگام برگزاری امتحانات گاه به این فکر می­ کنم که آیا واقعاً روزی فارغ­ التحصیل خواهم شد.❌

۲۱- برای نمره گرفتن در یک درس ترجیح می­ دهم به جای امتحان یک مقاله تهیه کنم.✔

۲۲- ای کاش امتحانات این قدر من را آزار نمی ­داد.✔

۲۳- اگر این امکان وجود داشت که تنهایی امتحان بدهم و محدودیتی از نظر وقت نداشته باشم نتیجه عملکردم در امتحانات خیلی بهتر بود.✔

۲۴- اشتغال ذهنی درباره نمره بدی که ممکن است در یک درس خاص بگیرم، روی درس خواندن من و نتیجه کارم در امتحانات تاثیر منفی می­گذارد.✔

۲۵-به نظر من اگر امتحانی در کار نبود من واقعاً بهتر درس­ها را یاد می­ گرفتم.✔

۲۶- در امتحانات این نگرش را دارم که (اگر در حال حاضر این مسئله را بلد نیستم دلیلی ندارد که بخاطر آن غصه بخورم).❌

۲۷- من واقعاً سر در نمی­ آورم که چرا برخی افراد این­ قدر نگران امتحانات هستند.❌

۲۸- فکر این­ که امتحانم بد شود روی نتیجه کارم در امتحان تاثیر منفی می ­گذارد.✔

۲۹-من به هیچ وجه برای امتحانات نهایی بیش از امتحانات طول ترم درس نمی­خوانم.❌

۳۰- حتی وقتی که برای امتحان آمادگی کامل را دارم بازهم اضطراب زیادی احساس می­ کنم.✔

۳۱- قبل از یک امتحان مهم نمی­ توانم چیزی بخورم.✔

۳۲- قبل از یک امتحان مهم احساس می­ کنم که دستانم می ­لرزد.✔

۳۳- قبل از امتحان ندرتاً احساس می­ کنم که نیاز دارم با عجله یک بار دیگر مطالب را مرور کنم.✔

۳۴- مدرسه باید به این موضوع توجه کند که برخی از دانش آموزان اضطرابشان درباره امتحانات بیش از دیگران است و این مسئله بر عملکرد آن­ها تاثیر سوء می­گذارد.✔

۳۵- به نظر من در دوره امتحانات نباید این چنین شرایط اضطراب آوری ایجاد کرد.✔

۳۶- درست قبل از تحویل برگه امتحانی نگرانی شدید من شروع می ­شود.✔

۳۷- من از درسهایی که معلم ان عادت دارد مرتب امتحان بگیرد وحشت دارم.✔

پایان سوالات پرسشنامه.

*شیوه نمره گذاری*

اضطراب امتحان مجموعه ای از پاسخ های جسمی، روانشناختی و رفتاری است که در هنگام آماده شدن برای یک امتحان و انجام آزمون مشخص می شود. به دلیل عواقب منفی این نوع از اضطراب به خصوص در دانش آموزان و دانشجویان، روانشناسان همواره در پی ارزیابی صحیح و درمان آن بوده اند. از جمله ابزارهایی که برای ارزیابی و تشخصی اضطراب امتحان به کار می رود پرسشنامه اضطراب امتحان ساراسون است.

*هر چه نمره فرد در این پرسشنامه بالاتر باشد نشان دهنده اضطراب امتحان بیشتر است* . با توجه به مشخصات روانسنجی مناسب و وجود نمرات برش استاندارد برای این پرسشنامه، استفاده از آن در سنجش اضطراب امتحان بسیار مناسب است.

برای نمره گذاری پرسشنامه اضطراب امتحان ساراسون باید به *جواب خیر برای سوالات ۳- ۱۵- ۲۶- ۲۷ -۲۹- ۳۳ نمره ۱ بدهید* . همچنین *برای هر جواب بلی به سایر سوالات نیز باید یک نمره بدهید.* پس از *جمع کردن نمرات، نمره اضطراب امتحان فرد بدست می آید.* نمره بیشتر نشانگر اضطراب امتحان بیشتر است و فرد با توجه به نمره کسب شده در یکی از این سه طبقه قرار می گیرد:
*اضطراب خفیف :* نمره ۱۲ و پایین تر
*اضطراب متوسط:* نمره ۱۳ تا ۲۰
*اضطراب شدید:* نمره ۲۱ و بالاتر

سوالات با جواب خیر از بین سوالات( ۳- ۱۵- ۲۶- ۲۷ -۲۹- ۳۳) = ۱۵-۲۶-۲۷-۲۹
جواب خیر نمره ی یک می گیرد.
سوال۳ و۳۳ پاسخ بله داده شده و نمره صفر می گیرند.
سایر سوالات با جواب بله نمره یک می گیرند.
سوالات با جواب بله = ۱-۳-۴-۶-۹-۱۱-۱۲-۱۳-۱۴-۱۶-۲۱-۲۲-۲۳-۲۴-۲۵-۲۸-۳۰-۳۱-۳۲-۳۳-۳۴-۳۵-۳۶-۳۷
سوالات با جواب خیر=
-۲-۵-۷-۸-۱۰-۱۵-۱۷-۱۸-۱۹-۲۰-۲۶-۲۷-۲۹
مجموع نمرات سوالات با جواب بله =۲۴
مجموع نمرات سوالات با جواب خیر از بین سوالات( ۳- ۱۵- ۲۶- ۲۷ -۲۹- ۳۳) = 4
جمع نمرات سوالات با پاسخ بله و خیر = ۲۸
چون جمع نمرات از 21 بیشتر شده پس دچار *اضطراب امتحان شدید* است.

پرسشنامه اضطراب وجودی لارنس گود
صحیح✔ غلط❌

1- اغلب این احساس را دارم که زندگیم خیلی معنا ندارد یا اصلا بی معناست .✔
2- در اکثر مواقع ، نسبت به آن چه در اطراف من اتفاق می افتد ، بی تفاوت می شوم .✔
3- زندگی را اغلب دست و پا گیر و مملو از مبارزه طلبی تصور می کنم .✔
4- اغلب احساس می کنم که کارهای من ارزش کمی دارند .✔
5- اغلب این احساس به من دست می دهد که من فقط زنده ام نه این که وافعا زندگی می کنم .✔
6- به طور کلی ، معتقدم که بحث کردن با دیگران بی فایده است ، زیرا واقعا نمی فهمند .✔
7- احساس می کنم که زندگی ، بیشتر از دیگران امکانات در اختیار من می گذارد .✔
8- به نظر می رسد که فعالیت های روزانه من ، تا اندازه ای ، بی هدف هستند .✔
9- درکل وقتی به آینده می اندیشم ، احساس افسردگی می کنم .❌
10- کاری را که واقعا دوست داشتم ، هرگز از دست نداده ام .✔

11- آنچه احساس می کنم به نظر نمی رسد که برای دیگران معنا داشته باشد .✔
12- سیاست را نسبتا موضوع پوچی می دانم .✔
13- به نظر من ، تلاش برای متقاعد کردن مردم بی فایده است .✔
14- اغلب این احساس را دارم که کمتر امیدوارم .❌
15- به نظر من زندگی معنا دارد .✔
16- ارزشی که دیگران برای امور قائل می شوند من هرگز قائل نمی شوم .❌
17- به طورکلی ، احساس می کنم که هر اندازه هم تلاش بکنم به جایی نخواهم رسید .❌
18- بیشتر از دیگران معتقد هستم که زندگی معنا دارد .✔
19- به آن چه می خوانم یا مطالعه می کنیم ، اغلب خیلی علاقه نشان نمی دهم .❌
20- در گذشته من چیزی وجود ندارد که زحمت یادآوری کردن را داشته باشد .❌

21- احساس می کنم که زندگی من برای دیگران خیلی اهمیت ندارد .❌
22- همیشه چیزی وجود دارد که واقعا دوست داشته باشم ، آن را انجام می دهم .✔
23- احساس می کنم چیزهای کمی وجود دارد که ارزش دنبال کردن در بلند مدت را داشته باشد .✔
24- به نظر می رسد که زندگی من نسبتا بی معناست .❌
25- برای من دشوار است که واقعا چیزی را باور کنم .❌
26- تمام کسانی را که می شناسم ، تقریبا زندگی پوچی دارند .❌
27- به طور کلی ، آن چه انجام می دهم نسبتا بی معناست .❌
28- به طور کلی ، نمی دانم برای چه خلق شده ام .❌
29- در زندگی هدف مهمی ندارم .❌
30- تا اندازه ای زیادی ، خودم را در زندگی تنها احساس می کنم .❌
31- در وجود خود ، احساس مسوولیت نسبت به دیگران مشاهده نمی کنم .❌
32- به نظر خودم ، آدم تولید کننده ای هستم .✔

*پرسشنامه اضطراب وجودی:* پرسشنامه اضطراب وجودی توسط گود و گود(1974) طراحی و اعتباریابی شده است، این مقیاس سی و دو ماده دارد، شیوه ی نمره گذاری این آزمون به صورت صفر و یک است. پرسشنامه توسط عادل(1394) اعتباریابی شده است.

*شیوه نمره گذاری*
این مقیاس سی و دو ماده دارد، شیوه ی نمره گذاری این آزمون به صورت *صفر و یک* است. به این معنا که برای ماده های شماره 1، 2، 4، 5، 6، 8، 9، 10، 11، 12، 13، 14، 16، 17، 19، 20، 21، 22، 24، 25، 26، 27، 28، 29، 30 و 31 پاسخ *صحیح یک نمره و پاسخ غلط صفر می گیرد* و *بقیه ی سوالات به صورت برعکس است؛* یعنی پاسخ غلط یک نمره و پاسخ صحیح صفر می گیرد(شاهنده،1387).
*سوالات با پاسخ صحیح (نمره یک می گیرند):* 1، 2، 4، 5، 6، 8، 10، 11، 12، 13، 17، 22
*سوالات با پاسخ غلط (نمره صفر می گیرند)* :9،14،16،17،19،20،21 ،24،25، 25،26، 27، 28، 29، 30 ،31
*بقیه ی سوالات به صورت برعکس است؛* یعنی پاسخ غلط یک نمره و پاسخ صحیح صفر می گیرد.
*سوالات پاسخ صحیح( نمره صفر می گیرند):*
3،7،15،18،23
*سوالات با پاسخ غلط (نمره یک می گیرند)* :32
*جمع کل نمرات* : 13
توضیح: با توجه به اینکه در این آزمون محدوده ی امتیازی مشخص نشده است نمی شود به صورت دقیق در این مورد اظهار نظری داشت.

*پرسشنامه الگوهای ارتباطی خانواده نسخه فرزندان* ابزار تجدید نظر شده (ریچی و فیتزپاتریک، 1990)
در دامنه ای 5 درجه ای، مورد سوال قرار می دهد. نمره 4 معادل "کاملاً موافقم" و نمره 0 معادل "کاملاً مخـالفم" است.

کاملا موافقم ️4
تا حدی موافقم 3
نظری ندارم 2
تا حدی مخالفم 1
کاملا مخالفم 0

*جهت گیری گفت و شنود*

1- والدینم من را تشویق می کنند تا احساساتم را بیان و ابراز کنم.2
2- پدر و مادرم دوست دارند نظر من را بشنوند حتی وقتی که من با آن هاموافق نیستم.4
3-اغلب وقتی خانواده درباره ی چیزی صحبت می کنند پدر و مادرم نظر من را هم می پرسند️.4
4-پدر و مادرم من را تشویق می کنند تا افکار و عقاید آنها را مورد بحث و بررسی قرار دهم.4
5- من واقعا از صحبت کردن با والدینم لذت می برم حتی وقتی با هم توافق نداریم️.4
6- ما اغلب در خانواده ی خود درباره ی احساسات و عواطفمان صحبت می کنیم.️4
7-معمولا آنچه را که دارم درباره اش فکر می کنم با پدر و مادرم در میان می گذارم.4
8-اغلب من و پدر و مادرم درباره ی هرچیزی گفتگوهای طولانی آسوده و راحتی داریم.4
9- اغلب پدر و مادرم چیزی مثل این می گویند : 《 تمام اعضای خانواده در تصمیم گیری های خانواده باید نظرات خود را بگویند》.4
10-من تقریبا می توانم هر چیزی را با پدر و مادرم در میان بگذارم️.4
11- ما به عنوان یک خانواده اغلب درباره ی کارهایی که در طول روز انجام داده ایم صحبت می کنیم️.4
12- اغلب پدر و مادرم چیزی مثل این می گویند : 《تو همیشه باید به هر دو جنبه ی مثبت و منفی مطلب مورد بحث توجه کنی》️4
13-ما در خانواده ی خود اغلب درباره ی نقشه ها و آرزوهایی که برای آینده داریم حرف می زنیم.4
14-پدر و مادرم تمایل دارند احساساتشان را به راحتی بیان کنند.️4
15-ما در خانواده اغلب درباره ی موضوعاتی از قبیل سیاست و مذهب بحث و گفتگو می کنیم هر چند بعضی از اعضای خانواده با یکدیگر موافق نباشند.️4

*جهت گیری همنوایی*

1-اغلب پدر و مادرم چیزهایی مثل این می گویند : 《 عقیده و نظر من درست است و تو نباید در مورد آن چون و چرا کنی》.0
2-اغلب پدر و مادرم چیزهایی مثل این می گویند :《 بچه نباید با بزرگترها بحث کند》.4
3-پدر و مادرم احساس می کنند باید رئیس باشند.4
4-وقتی پدر و مادرم عقیده ی من را نمی پسندند ، نمی خواهند درباره ی آن چیزی بدانند.️4
5-در خانه ی ما همیشه پدر و مادرم حرف آخر را می زنند.4
6-بعضی وقت ها وقتی عقاید من با عقاید پدر و مادرم متفاوت است آنها از دست من عصبانی می شوند️.4
7-وقتی در خانه هستم از من انتظار می رود دستورات پدر و مادرم را اطاعت کنم.️4
8-اغلب پدر و مادرم چیزهایی مثل این می گویند : 《 وقتی بزرگ شدی بهتر می فهمی》.4
9- اغلب پدر و مادرم چیزهایی مثل این می گویند : 《 درباره ی بعضی چیزها نباید حرف زد》.4
10- اغلب پدر و مادرم چیزهایی مثل این می گویند :《 در بحث ها به جای اینکه دیگران را کفری و عصبانی کنی ، باید تسلیم شوی (کوتاه بیایی)》.4
11-وقتی هر چیز واقعا مهمی در میان است پدر و مادرم از من انتظار دارند بدون هیچ چون و چرایی از آنها اطاعت کنم.4

تفسیر و نمره گذاری پرسشنامه الگوهای ارتباطی خانواده نسخه فرزندان ابزار تجدید نظر شده (ریچی و فیتزپاتریک، 1990)
به منظور اندازه گیـری ابعاد الگوهـای ارتباطات خانواده یا به عبارت دیگـر، ابعاد *جهت گیری گفت و شنود و جهت گیری همنوایی خانواده از نسخه فرزندان* "ابزار تجدید نظر شده الگوی ارتباطات خانواده (ریچی و فیتزپاتریک، 1990) استفاده شد. این ابزار یک پرسشنامه خودسنجی است که میزان موافقت یا عدم موافقت پاسخ دهنده را با 26 گویه که درباره *وضعیت ارتباطات خانواده* وی هستند، در دامنه ای 5 درجه ای، مورد سوال قرار می دهد. نمره 4 معادل "کاملاً موافقم" و نمره 0 معادل "کاملاً مخـالفم" است. *15 گویه اول مربوط به بعد جهت گیری گفت و شنود* و *11 گویه بعد مربوط به بعد جهت گیری همنوایی* می باشند. به عبارت دیگر، این ابزار به ترتیب شامل خرده مقیاس جهت گیری گفت و شنود و خرده مقیاس جهت گیری همنوایی است. بنابراین، هر آزمودنی *دو نمره از این ابـزار* به دست می آورد. *نمـره بیشتر در هـر دو خرده مقیاس* به معنای آن است که آزمودنی چنین ادراک می کند که در خانواده او *جهت گیری گفت و شنود یا همنوایی بیشتری وجود دارد* .

با توجه به اینکه جهت گیری گفت و شنود برمی گردد به "میزانی که خانواده ها شرایطی را فراهم می آورند که در آن همه اعضای خانواده تشویق به شرکت آزادانه و راحت در تعامل، بحث و تبادل نظر درباره طیف وسیعی از موضوعات شوند" (کوئرنر و فیتزپاتریک، 1997، ص. 60)، می توان انتظار داشت که فرزندان خانواده هایی که *جهت گیری گفت و شنود* زیادی دارند با این گویه ها موافق باشند: "والدینم من را تشویق می کنند تا احساساتم را بیان کنم" و "پدر و مادرم دوست دارند نظر من را بشنوند، حتی وقتی که من با نظر آنها موافق نیستم". *جهت گیری همنوایی* عبارت است از "میزانی که خانواده ها شرایط همســان بودن نگـرش ها، ارزش ها و عقـاید را مورد تاکید قـرار می دهند" (کوئرنر و فیتزپاتریک، 1997، ص. 60). می توان انتظار داشت که احتمالاً فرزندان خانواده هایی که جهت گیری همنوایی زیادی دارند با این گویه ها موافق باشند: "اغلب پدر و مادرم چیزهایی مثل این می گویند: "عقیده و نظر من درست است و تو نباید در مورد آن چون و چرا کنی"" و "وقتی در خانه هستم از من انتظار می رود دستورات پدر و مادرم را اطاعت کنم".

نمره پرسشنامه اجرا شده روی آزمودنی :

جهت گیری گفت و شنود :58

جهت گیری همنوایی :
40
نمره کل پرسشنامه الگوهای ارتباطی خانواده :58+40=98
توضیح : محدوده ی امتیازی مشخص نشده و نمی توان نتیجه گیری دقیقی داشت.
مشاهدات و نتیجه گیری: با توجه به اینکه طبق پاسخ های آزمودنی ، آزمودنی با دو سوال :
– پدر و مادرم دوست دارند نظر من را بشنوند حتی وقتی که من با آنها موافق
نیستم .
– پدر و مادرم من را تشویق می کنند تا افکار و عقاید آنها را مورد بحث و بررسی قرار دهم.
کاملا موافق بود ، طبق توضیحات خو د پرسشنامه می شود گفت که جهت گیری گفت و شنود زیادی وجود دارد.

با توجه به اینکه طبق پاسخ های آزمودنی ، آزمودنی با سوال —《عقیده و نظر من درست است و تو نباید در مورد آن چون و چرا کنی. کاملا مخالف است و با سوال — 《 وقتی در خانه هستم از من انتظار میرود دستورات پدر و مادرم را اطاعت کنم. کاملا موافق است . می شود گفت مقداری مشکل در جهت گیری همنوایی بین والدین و نوجوان وجود دارد.
با توجه به شناختی که از این نوجوان دارم در این مدت که در خانه ی دوم شان در نزدیکی خانه ی پدری من زندگی می کردند متوجه شدم که مقداری با پدرش مشکل ارتباطی دارد و لجبازی می کند وگاهی با برادربزرگترش با لحن نامناسب صحبت می کند و نیاز دارد که به تصمیماتش اهمیت داده شود و بخاطر اینکه در سن نوجوانی است نیاز به آزاد بودن و دستور نپذیرفتن از بزرگتران را در خود ش احساس می کند و گاهی بدون اطلاع خانواده و در زمان نامناسب برای انجام کاری که خودش فکر می کند درست است ( پرداخت هزینه برای خرید امتیازهای بازی با استفاده از کارت خودش یا رفتن برای دیدن پسر عمویش که هم سنش است برای رفتن کلوپ بازی ) و مایل است که به همان اندازه که به برادر بزرگترش آزادی داده می شود و اجازه می دهند بخاطر درس هایش تنها در خانه بماند ( احتمالا این مدت که در نزدیکی خانه ی پدری زندگی می کردند این اجاز داده می شد و از این لحاظ خیالشان راحت بود ) و کلیدهای خانه را هم داشته باشد به او هم این آزادی داده شود.ولی با تمام این مشکلات نسبت به پدر و مادرش و برادرش عواطف دارد و اگر مشکل یا ناراحتی برای آنها ایجاد شود ناراحت می شود و سعی می کند مراقب آنها باشد.

مشاهدات و مداخلات :
باتوجه به مصاحبه ی اولیه و آشنایی با نوجوان و حضور در کنار او در هنگام امتحان دادن متوجه شدم که در ارتباطات با پدر و برادر دچار مشکل است و پرخاشگری کلامی دارد و مایل به آزادی بیشتر است و اینکه در خانه زیاد به او دستور داده نشود و از معلم تاریخ به دلیل تدریس با صدای آرام و کیفیت نامناسب ناراحت است ولی با توجه به اینکه خود نوجوان مایل به مداخلات نبود در این مورد از جانب من صحبتی با خانواده و معلمش صورت نگرفت و رازداری در این مورد در نظر گرفته شد ولی اگر میشد مداخلات انجام داد باید : استرس و اضطرابش را راجب نمراتش کاهش داد و آن حالت مطلق گرایی و اینکه کمال گرایی مطلق را باید با او صحبت شود که تعدیل کند خواسته هایش را از آن حالت و راحب درس تاریخ به واسطه ی برخورد نامطلوبی که معلم دارد که این دچار این همه استرس نسبت به آن درس تعمیم یافته نسبت به دروس دیگر می شود و اگر امکانش هست با معلم گفت و گو کرد .یعنی این مداخلات این جور هست که با معلم مربوطه صحبت کرد و روابط بین معلم و نوع برخورد معلم با دانش آموز را تغییر دهیم که دانش آموز استرسش نسبت به معلم و درسش تعدیل کند و اگر نمی توانیم مستقیم با معلم صحبت کنیم از طریق خانواده باید این کار را انجام دهیم و در حوزه ی برانگیختگی و ایجاد انگیزش برای مطالعه یک مقدار باید با دانش آموز صحبت کرد که این برمی گردد به هدف گذاری زندگی دانش آموز و معناپذیری زندگی دانش آموز که این تو این حوزه یک مقدار باید باش کار کرد که زندگی برای چی هست و زندگی برای تو چه معنایی دارد و توصیه های رفتاری که کاهش اضطراب را موجب می شود و برانگیختگی بیشتر و ایجاد انگیزه ی بیشتر برای دانش آموز و حجم انتظارات نامعقولی که خانواده دارند نسبت به نوجوان که اضطرابش را افزایش می دهد را کم کرد و به روحیات نوجوان در این سنی که هست در حد معقول احترام گذاشته شود و از لحاظ عاطفی بیشتر حمایت شود تا پرخاشگری اش کمتر شود .

ولی با توجه به اینکه خود نوجوان راضی بود که در مورد کاهش اضطرابش در امتحان مداخله صورت گیرد اینجانب در طول مدتی که از نزدیک او را می دیدم و در زمان امتحانات آنلاینش در کنارش بودم سعی کردم عواملی که موجب اضطراب او در امتحان می شود را کم کنم و او را ترغیب به مطالعه کنم و سعی کردم به او یاد دهم که وقتی امتحان دارد چند روز قبل تعداد فصل ها را براساس زمانبندی مطالعه کند مثال : اگر شش فصل را امتحان دارد
در تایم صبح دو فصل و در تایم ظهر دو فصل و در شب هم دو فصل را مطالعه کند و زمان هایی که مطالعه نمی کند هم بعد از استراحت ، وقت بگذارد برای کارهای مورد علاقه اش مثل کتاب ُکمیک خواندن یا بازی کردن با گوشی و دیدن فیلم هایی که علاقه دارد و اجازه می دادم که در مدتی که پیش من است بعد از مطالعه از نت من برای گذارندن وقتش با فعالیت های مورد علاقه اش استفاده کند و به این شکل توجه و اعتمادش را جلب می کردم و به تدریج روش مطالعه و پیدا کردن نکات مهم امتحانی در هنگام مطالعه را به او آموزش دادم و بعد از امتحان میان ترم اش در روزهای 11 و
12 و 14اردیبهشت از او یک بار دیگر سوالات پرسشنامه ی اضطراب امتحان را پرسیدم که پاسخ ها و نمره ی بدست آمده آن در پرسشنامه ی زیر ثبت شده است.

سوالات پس آزمون پرسشنامه ساراسون( بله✔ خیر❌)

۱- در جلسه امتحان به­ خصوص یک امتحان مهم با خود این­ طور فکر می ­کنم که سایر دانش آموزان چقدر باهوش ­تر از من هستند. ❌

۲- اگر قرار بود که یک آزمون هوش بدهم قبل از برگزاری آن نگرانی بسیار زیادی داشتم.❌

۳- اگر بدانم که قرار است یک آزمون هوش بدهم احساس اطمینان و آرامش می­کنم.✔

۴- در جلسه امتحان به­خصوص یک امتحان مهم خیلی عرق می­ کنم. ❌
۵- در حین برگزاری امتحانات درسی به چیزهایی بدون ارتباط با مطالب درسی واقعی می­ اندیشم.❌

۶- وقتی که قرار است یک امتحان غیرمنتظره بدهم خیلی وحشت ­زده می­ شوم. ❌
۷- در طی امتحان اغلب به پیامدهای رد شدن در امتحان می اندیشم.✔
۸- بعد از امتحانات مهم، اغلب آنقدر دلشوره دارم که دچار دل به هم خوردگی می­شوم. ✔

۹- در مواقعی چون آزمون­های هوش و امتحانات نهایی از ترس میخکوب می­ شوم. ❌
۱۰- گرفتن نمره خوب در یک امتحان باز هم اعتماد به نفس من را برای امتحان بعدی افزایش نمی ­دهد.❌

۱۱- در حین امتحانات مهم گاه احساس می­ کنم که قلبم خیلی سریع می ­تپد. ❌

۱۲- بعد از امتحان همیشه احساسم این است که می­توانستم بهتر از این ­ها عمل کنم. ❌

۱۳- معمولاً بعد از امتحان افسرده می­ شوم. ❌

۱۴- قبل از برگزاری یک امتحان نهایی دلواپس و نگرانم. ❌

۱۵- وقتی در حال امتحان دادن هستم هیجاناتم به عملکردم لطمه نمی ­زنند.❌

۱۶- در طی یک امتحان درسی اغلب آنقدر عصبی می­شوم که اطلاعاتی را که واقعاً بلدم به خاطر نمی ­آورم. ❌

۱۷- در امتحانات مهم ضمن این­که دارم به سوالات پاسخ می ­دهم خود را ناموفق می­دانم.❌

۱۸- هنگام امتحان دادن یا درس خواندن هر چه بیشتر تلاش می­ کنم بیشتر گیج می­شوم. ✔

۱۹- به محض اینکه امتحان تمام می­ شود سعی می ­کنم دیگر به آن فکر نکنم✔

۲۰- هنگام برگزاری امتحانات گاه به این فکر می­ کنم که آیا واقعاً روزی فارغ­ التحصیل خواهم شد. ✔

۲۱- برای نمره گرفتن در یک درس ترجیح می­ دهم به جای امتحان یک مقاله تهیه کنم.✔

۲۲- ای کاش امتحانات این قدر من را آزار نمی ­داد.✔

۲۳- اگر این امکان وجود داشت که تنهایی امتحان بدهم و محدودیتی از نظر وقت نداشته باشم نتیجه عملکردم در امتحانات خیلی بهتر بود.✔

۲۴- اشتغال ذهنی درباره نمره بدی که ممکن است در یک درس خاص بگیرم، روی درس خواندن من و نتیجه کارم در امتحانات تاثیر منفی می­گذارد. ❌

۲۵-به نظر من اگر امتحانی در کار نبود من واقعاً بهتر درس­ها را یاد می­ گرفتم.✔

۲۶- در امتحانات این نگرش را دارم که (اگر در حال حاضر این مسئله را بلد نیستم دلیلی ندارد که بخاطر آن غصه بخورم).❌

۲۷- من واقعاً سر در نمی­ آورم که چرا برخی افراد این­ قدر نگران امتحانات هستند.❌

۲۸- فکر این­ که امتحانم بد شود روی نتیجه کارم در امتحان تاثیر منفی می ­گذارد. ❌

۲۹-من به هیچ وجه برای امتحانات نهایی بیش از امتحانات طول ترم درس نمی­خوانم.❌

۳۰- حتی وقتی که برای امتحان آمادگی کامل را دارم بازهم اضطراب زیادی احساس می­ کنم. ❌

۳۱- قبل از یک امتحان مهم نمی توانم چیزی بخورم. ❌

۳۲- قبل از یک امتحان مهم احساس می کنم که دستانم می ­لرزد. ❌

۳۳- قبل از امتحان ندرتاً احساس می­ کنم که نیاز دارم با عجله یک بار دیگر مطالب را مرور کنم.✔

۳۴- مدرسه باید به این موضوع توجه کند که برخی از دانش آموزان اضطرابشان درباره امتحانات بیش از دیگران است و این مسئله بر عملکرد آن­ها تاثیر سوء می­گذارد. ❌

۳۵- به نظر من در دوره امتحانات نباید این چنین شرایط اضطراب آوری ایجاد کرد.✔

۳۶- درست قبل از تحویل برگه امتحانی نگرانی شدید من شروع می ­شود. ❌

۳۷- من از درسهایی که معلم ان عادت دارد مرتب امتحان بگیرد وحشت دارم.✔

پایان سوالات پرسشنامه.

نمره گذاری آزمون ( پس آزمون )
سوالات با جواب خیر از بین سوالات( ۳ -۱۵ -۲۶ -۲۷ – ۲۹ -۳۳-۱۵-۲۶-۲۹ -33)
جواب خیر نمره ی یک می گیرد.
سوال۳ و27پاسخ بله داده شده و نمره صفر می گیرند.
سایر سوالات با جواب بله نمره یک می گیرند.

سوالات با جواب بله =

۳۵-۲5-27-۲۳-21 -7-20-19 -18-8-۲۲-5 -3

سوالات با جواب خیر=
1-2-4-5-6-9-10-11-12-13-14-15-16-17-24-26-28-29-30-31-32-33-34-36-۳۷
مجموع نمرات سوالات با جواب بله =13
مجموع نمرات سوالات با جواب خیر از بین سوالات( ۳ -۱۵ -۲۶ -۲۷- ۲۹ -۳۳) = 4
جمع نمرات سوالات با پاسخ بله و خیر = 17
چون جمع نمرات بین 13 تا20 شده پس دچار اضطراب امتحان متوسط است.

مشاهدات و نتیجه گیری پایانی
نمره اضطراب پس آزمون نسبت به پیش آزمون ، 11 نمره کمتر شده است و تعداد پاسخ های مخالف (خیر) نسبت به پاسخ های موافق (بله ) بیشتر شده است و نمره ی امتحاناتش نسبت به آزمون های قبل کاهش و افزایش کمی داشت ، که این ممکن است ناشی از یادگیری و کمتر جلوه دادن شدت اضطراب توسط آزمودنی باشد و با توجه به اینکه در هنگامی که امتحان روز 14 اردیبهشت را می داد و من کنارش بودم واکنش های زیر را داشت :
• .ایجاد شدن استرس در او با گفتن کلمه ی امتحان.
• گفتن جمله ی اصلا حوصله ی امتحان و مدرسه را ندارم .
• گفتن جمله ی " پیش به سوی بدبختی " در لحظه ی ورود به امتحان مجازی.
• بعد از پایان امتحان گفتن جمله ی " حال ندارم و می خواهم بخوابم " ولی بعد از امتحان برنامه های مورد علاقه اش در گوشی را استفاده می کرد .
• بعد از دیدن نمره اش از نمره اش که 6 از10 شده بود راضی بود و ناراحت
نشده بود بخاطر نمره اش.
می توان گفت که شاید تا حدی اضطراب این نوجوان کم شده است ولی هنوز مقدارزیادی اضطراب در او نسبت به امتحان وجود دارد که شاید یک دلیلش عدم علاقه به مطالعه و محیط مدرسه و معلم است که در مدارس پسرانه شاید عواطف و ارتباط مناسب معلم و دانش آموز بخصوص از طرف معلمان هم جنس کمتر وجود دارد که به امتحان تعمیم داده می شود و باعث می شود علاقه ای به مطالعه نداشته باشد و بخاطر کم شدن نمره اش و عکس العمل خانواده در او استرس ایجاد شود ، می شود و در رابطه با مشکلات ارتباطی در خانواده طبق خواست خو د نوجوان ، مداخله ای صورت نگرفت.


تعداد صفحات : 47 | فرمت فایل : WORD

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود