تارا فایل

نقش ایرانیان در فرهنگ دوره اسلامی


موضوع:
سهم ایرانیان در فرهنگ و تمدن اسلامی به ویژه در زمینه خوشنویسی

مقدمه:
ظهور فرهنگ و تمدن اسلامی:
چنین به نظر می رسد که در دو قرن نخست هجری علی رغم افزایش روز افزون تعداد نو مسلملن ایرانی، جامعه ما از یک سو به واسطه دوری از برخی سنن و عناصر فرهنگی گذشته و از سوی دیگر به دلیل عدم اکتساب هویت فرهنگی جدید، به نوعی از هم پاشیدگی اجتماعی دچار شد. با آنکه ایران جزئی از قلمرو جهان اسلام بوده، یک جامعه اسلامی دارای فرهنگ اسلامی به شمار نمی آمد، چون ایرانیان توانستند عناصر ایرانی خویش را حفظ کنند.
بین دو فرهنگ ایرانی و اسلامی نوعی وحدت و همسانی میان عناصر این دو فرهنگ به ظهور رسدی.. مراودات نظامی و در کنار آن تماسهای بازرگانی به تدریج فرهنگ ایران را تحت تاثیر فرهنگ اسلامی قرار داد.

اعراب با حضور خود در ایران تطابق با محیط جدید را اغاز کردند مثلا اعراب خراسان تا حدودی رنگ ایرانی به خود گرفتند از جمله انکه همسر ایرانی اختیار کردند، شلوار به تن می کردند، نوروز و مهرگان را جشن می گرفتند، و زبان فارسی را می فهمیدند و به ان سخن می گفتند که به تدریج همین کاربرد زبان فارسی توسط اعراب، د رمراوده با اتباع ایرانی خود یکی از دلایل گسترش زبان فارسی جدید در مناطق ماوراء النهر گردید.
ضمنا علاوه بر جنبه های زبان، پوشاک و خوراک، فرهنگ پذیری اعراب، به علت فقدان تخصص مورد نیاز، بیش از همه در زمینه های دیوانی و اداری بود. روسای عرب به شیوه زندگی اشراف و اعیان ایرانی گرایش داشتند.
روند فرهنگ پذیری یکسویه نبود ، ایرانیان نیز عل یرغم محافظه کاری در حفظ اعتقادات و رسوم از برخی عناصر اعراب از جمله زبان عربی بهره مند گشتند. تدریجی بودن گسترش دین اسلام در میان ایرانیان و نیز برخی تشابهات اعتقادی آیین زرتشت و اسلام، و آشنایی نسبی دو قوم با یکدیگربا روند اشاعه فرهنگ کمک کرد و مانع از فرود آمدن (ضربه فرهنگی) بر یکی از دو طرف شد.

بنیانگذاران فرهنگ اسلامی:
از واپسین سده یکم و آغاز سده دوم ، به ویژه پس از برقراری دولت عباسیان با کمک سرداران و کارگزاران ایرانی دگرگونی در وضع فرهنگی کشورهای پیرو پدیدار گشت و از این زمان امیزش و اختلاط فرهنگی آغاز شد د رنتیجه فرهنگ های بارور شده در هم امیخت و بهره برداری از این فرهنگهای پرمایه که مهمترین ان کشورهای ایران و روم و مصر و یونان بود ، آغاز گردید و عربهای بی سواد و بی فرهنگ هم از ان سود جستند.
دستگاه خلافت عباسی در پشتیبانی این روند و آمیزش فرهنگ ها و بهره برداری از تمدن های کهن به وسیله وزیران و کارگزاران ایرانی آن دربار کوشش های ارزنده ای نمودند. منصور و هارون الرشید و پسرش مامون که از مادری ایرانی و در ایران پرورش یافته بودند در آمیزش و پروراندن فرهنگ ایرانی کوشش و پول های فراوانی خرج کردند.

ایرانیان در زندگی دولت تازه عرب نقش بزرگی را بازی کردند اینان نتیجه پیشرفتهای فرهنگی و تمدن و آداب و روش اداری و کشورداری ایرانیان را در دسترس عرب ها قرار دادند. دانشمندان، نویسندگان، هنرمندان و پزشکانی چون ابو علی سینا، بلعمی و رازی و.. دانش و هنر و تمدن را به عربها اموختند. تازیان در روزگار جاهلیت چیزی از علم و فرهنگ نداشتند، اسلام برای آنها فضایل و مزایای اخلاقی به ارمغان آورد. عربها از لحاظ فرهنگ و هنر و ادب چیزی نداشتند به جز اسلام. و ناگزیر نظام و سنن سیاسی و اداری باستان ایران را پذیرفتند. فرمانروایان عرب روشهای محلی را برای پیشبرد اهداف خود پذیرفتند و در چگونگی لباس پوشیدن و تشریفات جشنها و عید ها تقلید کردند.مثلا فرمانروایی خراسان برخی جشن های باستان ایران را برگزار می کرد.
ایرانیان تازه مسلمان در زمینه بارور کردن فرهنگ اسلامی نقش اساسی ایفا کردند و در حقیقت در تفکیک اسلام از اعراب و سازگار کردن اندیشه های ایرانی و اسلامی و ارتقا و اعتلای آن نقش مهمی ایفا کردند و گذشته باستانی خود را با دین جدید پیوند دادند ودر سایه دیدگاه غیر طبقاتی اسلام و خروج علم از انحصار طبقه ای معین، در قرن بعدی پیشاهنگان فرهنگ اسلامی شدند، فرهنگی که با اعراب چندان مرتبط نبود.

اوضاع اجتماعی، اداری ، اقتصادی ، فرهنگی ایران در دوران چیرگی اعراب:
عباسیان به تقلید از ایرانیان برای خود وزیر برمی گزیدند ، دیده بانی بر دیوان محاسبات، اجرای فرمان های خلیفه، درده بانی در فرستادن نامه های پنهانی خلیفه و.. جز انها بود. با روی کا رآمدن ایرانیان و در دست گرفتن کارهای بزرگ کشور نتیجه آن شد که چون به آداب و رسوم قوی خویش دلبستگی داشتند ، وضع اداری و آداب و رسوم دوره ساسانیان را به صورت رسمی زنده کردند . دربار خلفای بغداد در این روزگار به صورت دربار ساسانیان در آمد و به جز زبان عربی همه چیز رنگ ایرانی به خود گرفت.

توضیحی در مورد خط و خوشنویسی:
بی تردید اختراع خط کلید گشایش بسیاری از اختراعات و اکتشافات بود و بسیاری از مجهولات و نا دانسته های بشری را روشن نموده است. خط را مادر فرهنگ و تمدن بشر و هنر ثبت ذهنیات و دانسته های انسان می دانند. خط اعبارت از مجموعه علایم قرار دادی که برای انتقال مقاصد، افکار و ارتباط میان انسان ها به وجود آمده، خط در تعریف همان زبان است با این تفاوت که خط به صورت نقوش جلوه می کند. با اختراع خط، انسان ماقبل تاریخ، وارد دوران تاریخی می شود که خط تصویری و سپس خط نموداری یا مفهوم نگاری و بعد خط هجایی یا صوتی و خط الفبایی آخرین مرحله تکامل خط را نشان می دهد.
خوشنویسی و توجه به خط یک امر طبیعی است زیرا خداوند تعلیم خط را به خود نسبت داده است. اولین کلامی که از طرف خداوند توسط جبرئیل به پیامبر اکرم(ص) ناز شده در باب اهمیت و اعتبار خط بود:
« بخوان به نام پروردگارت که آدمی را از لخته خونی پدید آورد. بخوان که پروردگارت از همه چیز گرامی تر است. خدایی که نوشتن با قلم را یاد داد ، خدایی که به آدمی انچه را نمی دانست آموخت.»
از این رو خط از یک ارزش والای هنری برخوردار است خط و خوشنویسی از آغاز اسلام، میان مسلمان ها مورد توجه بوده و از مقام و احترام خاصی برخوردار بود.

سهم ایرانیان در تمدن و فرهنگ اسلامی به ویژه در خوشنویسی:
خط از دیرباز در ایران به صورت یکی از عوامل هنر های تزئینی مورد توجه قرار گرفته است. برای آگاهی از سیر تحول و دگرگونی هایی که خط ایران پشت سر نهاده است باید به دوران اوایل اسلام برگردیم. ایرانی های مسلمان خط را اعراب اقتباس کردند. در آغاز خط کوفی به سبب نیاز به ویژه نیاز مذهبی مورد استفاده قرار گرفت و به همان شیوه ابتدایی نوشته می شد. اما به زودی ایرانیان می کوشیدند که از این خط، خط زیبا و با قاعده که برابر ذوق ایرانی باشد پدید آورند. این آغاز کار خوشنویسی در ایران بود. در این مرحله خط کوفی به دست هنرمندان ایرانی به صورت خطی زیبا و با ارزش تیینی بسیار در آمد. به طوری که بعد از پنج قرن در عهد سلاجقه خط کوفی نوع ایرانی، حداکثر ترقی را نمود و تذهیبات آن نیز نیز غنی گردید. هنرمندان ایرانی در استفاده از خط کوفی منتهای سلیقه و مهارت را ظاهر ساخته اند، چنانکه در آرایش حروف کوفی منتهای سلیقه و مهارت را ظاهر ساخته اند، چنانکه آرایش حروف کوفی رشد خاصی می کند ، و بیشتر به نقاشی شبیه می شود تا خوشنویسی و در بسیاری از موارد خواندن آن بسیار دشوار است. به کار رفتن اقسام خط کوفی ( ساده ، گلدار، طوماری، مشبک، حاشیه دار، مستطیلی ، بنایی)مهارت و هنرمندی صنعتگران ایرانی را نشان می دهد. این تکامل و زیبایی در عهد سلجوقی رونق کاملی داشته است. با این همه هنوز برای ایرانیان خواندن و نوشتن خط کوفی با مشکلات مراه بود. بدین سبب در آغاز سده چهارم هجری ایرانیان دگرگونی تازه ای در خط پدید آوردند. این گام دیگی از سهم بزرگ ایرانیان در ایجاد تمدن و فرهنگ اسلامی در پدید آمدن شیوه های تازه نیز پیشگام شدند.

با ظهور چهره درخشان محمد بن علی فارسی مشهور به «ابن مقله» (321-272هـ)خط و خوشنویسی وارد مرحله تازه ای شد. وی از مردم فارسی بود، او خط نسخ ابتدایی را که همگام با خط کوفی پدید آمده بود، تحت قاعده آورد و خودش و شاگردانش چندین شیوه ی نو مانند محقق، ریحان ، ثلث، نسخ ، توقسع، رقاع(اقلام سته یا شش گانه) را در خط ایجاد کردند، که باعث تنوع خطوط اسلامی و توجه به خوشنویسی شد.
یک قرن پس از بن مقله، ابوالحسن علی بن هلال البغدادی معروف به ابن بوّاب (متوفی 423هـ) در خطوط ششگانه(سته) تصرفاتی کرد و قواعد تازه ای در خوشنویسی پدید آورد. او خط را به میزان نقطه- با رعایت تراش قلم- سنجیده و با انتخاب مرکب به تذهیب خط پرداخت. حسن خط او شهره آفاقش کردو شاگردان بسیاری را زا سرزمین های اسلامی به دور او گرد آورد.
دو قرن پس از ابن بواب ، شماری بیشتر از خوشنویسان پا به میدان نهادند، در سده هفتم هجری، باید به جمال الدین ابوالمجد یاقوت بن عبداله ملقب به قبله الکتاب، غلام و کاتب المستعصم و نامدارترین خوشنویس اسلامی اشاره کرد.استاد او صفی الدین عبدالمومن ارموی هر دو از خطاطان مخصوص مستعصم آخرین خلیفه عباسی بودند. بعد از عباسیان به خدمت خاندان جوینی در آمدند. در زمان زندگی او بود که خطوط متنوع از کشور های اسلامی تثبیت و شاگردان زبردستی چون یوسف مشهدی، احمد سهروردی، نصر اله طیب ، حیدر گُنده نویس ، مبارک شاه بن قطب تبریزی تربیت شدند، که هر یک به زیبایی و استواری خطوط اسلامی افزودند.

در اواسط قرن هشتم هجری سه خط دیگر در میان خطوط اسلامی جلوه گر شد. این سه خط تعلیق، نستعلیق و شکسته نستعلیق نامیده شدند به تناوب در مدت سه قرن وضع شدند و خوشنویسان در اندک زمانی با ذوق خود شیوایی خطوط را به حد کمال رسانیدند و دیگر خطاطان کشور های اسلامی مانند هندوستان و عثمانی و حتی مصر از این خطوط تقلید کردند، ولی هیچکاه بر پایه خوشنویسان ایرانی نرسیدند.
خط تعلیق شیوه ای است به کلی ایرانی و از خطوط پیشین متمایز است و از ترکیب دو قلم نسخ و رقاع به وجود آمد.تصویر (11.1)

خط نستعلیق:
در نیمه دوم سده هشتم دومین خط و معروفترین خط ایرانی یا به عبارتی ، عروس خطوط اسلامی نستعلیق ، خودنمایی کرد.این خط زیبا که نوشتن آن هنر مخصوصی است، از دو شیوه خط نسخ و تعلیق ترکیب و رواج یافت .قران مجید و کتیبه مساجد را به خط نستعلیق نوشته اند.
این خط با وجود اینکه دقیق ترین و زیباترین و روان ترین خط محسوب می شود، مشکل ترین انها نیز هست، زیرا نوشتن خط نستعلیق که در آن رعایت 12 قاعده خوشنویسی( ترکیب، کرسی، نسبت، ضعف، قوت، سطح، دوره صعود، صعود مجازی، نزول مجازی، اصول و اصول و صفا و شان) بسیار مشکل است و شماری اندک از خوشنویسان توانسته اند از عهده انجام آن برایند. میر علی تبریزی نخستین کسی است که این خط را در سال 800 هجری قمری وضع کرد و آن را تحت قاعده آورد و خود نیز آن را خوش نوشته است.

(تصاویر13.1 و 16.1)

شکسته نستعلیق:
در اواخر دوره صفویه، سویم خط خاص ایرانی ، یعنی شکسته نستعلیق کم کم جلوه کرد. چگونگی پیدایش آن چنین بود که پس از وضع قلم نستعلیق، تا دو قرن، این قلم وسیله کتابت مکتوبات و فرامین از خط شکسته تعلیق به واسطه دشواری کم کم صرف نظر شد و خط نستعلیق را برای تحریر نامه ها به کار گرفتند.
در نتیجه سرعت قلم و تند نویسی، نستعلیق به صورت شکسته در آمد و عنوان شکسته نستعلیق گرفت. از استادان قدیم این خط می توان به مرتضی قلی خان شاملو، محمد شفیع حسینی را نام برد.( تصاویر17.1 و 18.1)

خط شکسته نستعلیق مراحل پیشرفت و تکامل را پیمود و تا نوبت به درویش عبدالمجید طالقانی (1150-1185هـ.) شاعر و خوشنویس اهل طالقان رسید. این هنرمند با شکسته نویسی خویش ، بازار خط شفیعا و سایر خوشنویسان را در هم شکست. تکامل خط شکسته را باید مدیون او دانست. او نه تنها قواعد این خط را استوار کرد، بلکه شیوایی آن را نیز به حد اعلی رسانید.اگر چه این شیوه نستعلیق شکسته به وسیله خوشنویسان ایرانی ابداع گردید، اما قلم نستعلیق هم چنان به صورت خط متداول و معمول زبان فارسی از سده نهم هجری تا کنون مورد استفاده است و نیز خط ملی ایران به شمار می رود.

اکنونه به معرفی تنی چند از خوشنویسان می پردازیم.
یاقوت المستعصمی:
لتa12 به تاریخ 686 هـ .ق 6/14*5/21 سانتیمتر داخل خط . 8سطر به اضافه 4سطر مورب برای محل ترقیم ، خط رقاع با مرکب سیاه بر کاغذ شکری آمار خورده ، فرسوده ، به دلیل تاخوردگی تذهیب شاخ گل بدون انسجام طلایی و دسته گل هایی که بعد اضافه شده است. متن حکایتی است درباره احمد بن یوسف منشی مامون خلیفه عباسی. این نوشته در برگیرنده بسم الله 5 سطر ، به رقاع، و عبارت بسم الله و جمله تصلیه است. نوشته در محل ترقیم که به صورت واژگون در گوشه سمت راست نگاشته شده ، تاریخ گذاری شده است. کوتاه بودن متن به شکلی است که گوییی چند سطر یاد شده رقم همه گستره صفحه را اشغال کرده است. از این رو به نظر می رسد که این قطعه به قصد اهدا یا د رپاسخ به اهدای کسی مایل بود دست خط یاقوت را داشته باشد نگاشته شده است. هم در این لت و هم در لت b 1 که به قلم شاگرد یاقوت نوشته شده عبارت بسم الله الرحمن الرحیم با خط خوش رقاع نقش بسته است. احمد قره حصاری نیز همین عبارت را نوشته که بسیار هم شبیه به این دو اجرا است. لت b4 بالاست راست به تاریخ 690هـ . ق 4/8*5/12 سانتیمتر (بدون احتساب تسمه تذهیب شده بالا) 10 سطر نسخ با مرکب سیاه بر کاغذ شیری رنگ احتمالا مطبق تذهیب با رنگ دانه های طلایی و رنگارنگ. این این قطعهد آخرین صفحه از کتاب دعاست. رقم که در پایین صفحه نقش بسته ، تاریخ نگارش اثر را بیان کرده و اظهار می دارد که یاقوت آن را در بلدالسلام نوشته است. لتb4 و لتa5 متن داخل خطوط درونی سیاه رنگ 10*8/13سانتیمتر (b4) و 5/9*13سانتیمتر(a5) نسخ با مرکب سیاه بر کاغذ شیری رنگ احتمالا مطبق . پیش از انکه قطعه در دفتر نصب شود مرکب پخش شده و لکه ایجاد کرده است. لتb4در برگیرنده یک حدیث و یک رقم یاقوت در پایین صفحه است . در لتa5 همان حدیث و رقم مشابه نوشته شده است.

احمد بن سهروردی:
احمد بن سهروردی الیکری که به ابن سهروردی و شیخ زاده نیز مشهور بود، احتمالا نوه عارف بزرگ شیخ اشراق شهاب الدین عمر بن عبداله است. وی در بغداد چشم به جهان گشود و پیشینه عمر خود را در همان شهر سپری کرد او با یاقوت در شهر ازور اشنا شد. یاقوت د راین شهر به تعلیم خط مشغول بود. تعداد کتب دست نوشته او بسیار کم شمار است، اما در میان این اثار معدود، یکی از شاهکار های هنر اسلامی قرار دارد: قرانی نگاشته شده در بغداد در فاصله سالهای 700تا705 هـ . ق و به سفارش شخصی ناشناس در بغداد که تحسین هنر شناسان را برانگیخته است. کتیبه نویسی چنین عمارت در بغداد از جمله مسجد جامع از کارهای اوست لت b3 به تاریخ692 هـ . ق 6/16*5/27 سانتیمتر، 8سطر به اضافه 4 سطر مورب برای محل ترقیم، خط رقاع با مرکب سیاه بر کاغذ شیری روشن احتمالا ترمه، بریده به شکل نوار های باریک و نصب شده بر صفحه، پیش از نصب اندکی خسارت دیده است. تذهیب متاخر و شاخ و برگ باز طلایی رنگ . متن در برگیرنده اندرز هایی است در مورد رفتار و سلوک پادشاهان . دست خط به کار رفته شبیه اسناد اداری و دیوانی است اما از ان رو که سه سطر متن توسط رقم پوشیده شده، نتیجه می گیریم که سهروردی انرا بنا به فرمانی یا به قصد اهدا به کسی باید نوشته باشد.

عبداله صیرفی:
عبداله بن محمود صیرفی یکی از مشهور ترین خوشنویسان قرن 8هـ .ق بود. او عمر خویش را شهر تبریز جایی که کتیبه هایش بر ابنیه برای برای همگان شناخته شده بود، گذراند. وی خط را نزد سید حیدر گنده نویس یکی از 6شاگرد یاقوت فراگرفت. تاکنون دست نگاشته های بسیاری از جمله نمونه ای که در گنجینه خلیلی است ، از او یافت شده است.
لت b30 (پایین سمت راست) به تاریخ 792هـ . ق 7/11*1/19 سانتیمتر (سراسری).
7/11*1/14 سانتیمتر . 12 سطر نخ با مرکب سیاه بر کاغذ شیری با دو رنگ مایه ، احتمالا ترمه.
متن حاوی عباراتی در فضیلت فقر است. 9سطر آغازین احتمالا از منبعی متفاوت از سه سطر دیگر تهیه شده . همان منحنی که رنگ مایه کاغذ اختلاف دارد.با این وجود دست خط این دو قسمت شبیه یکدیگر است. سه سطر آخر از چهار قطعه کاغذ جداگانه تشکیل شده است و احتمال دارد که تمام سطر ها از بخش های مختلف یک اثر گرد آمده باشد. در اخرین سطر تاریخ اثر به چشم می خورد.

بی تردید زیباترین دست نوشته مربوط به قرن نهم هـ . ق ایران که در این مجموعه وجود دارد نمونه 9 است. این اثر حدود سال های 895-885هـ .ق به سفارش فرد ناشناس از سلسله آق قویونلو در تبریز یا شیراز کتابت شده است. ارزش و کیفیت این نمونه در رتبه بهترین دست نوشته هایی است که برای حکام سلسله آق قویونلو نوشته شد، نمونه هایی چون قرانی که برای اوزون حسن در 876 هـ . ق کتابت کرده اند و یا قران سی جلدی نفیسی که زین العابدین بن محمد الکاتب الشیرازی برای پسر اوزون حسن ، یعقوب بیک در 888هـ . ق خوشنویسی کرده است. این همه نشان می دهد که نمونه 9 نیز برای یکی از اعضای خاندان سلطنتی و یا یک مقام عالی رتبه نگاشته شده است. این دست نوشته جلد اصلی خود را حفظ کرده است، وجود این جلد همچنین صفحات آغازین از انجا که چگونگی صفت کتاب سازی عثمانی در قرن دهم هـ . ق را می نمایاند دارای اهمیت قابل توجهی است. همچنین قران نمونه 10 احتمالا به سفارش عضوی از سلسله آق قویونلو نوشته شده زیرا تذهیب و جلد این نمونه شبیه به قران هایی است که در سال888هـ . ق برای یعقوب بیک کتابت شده است.

در این مجموعه همچنین چند دست نوشته نفیس متعلق به دوران امپراتوری تیموریان خواهید یافت که دو نمونه از این دسته اثار احتمالا برای خاندن سلطنتی کتابت شده است. نمونه 2 ، رقعه ای از قران بایسنقری و نمونه 4دست نوشته ای است که در سال 823 هـ .ق توسط کاتبی برای ابراهیم سلطان که در سال های 837- 817هـ .ق حاکم شیراز بود استنساخ شده است. دیگر دست نوشته در ارتبطا با دربار تیموریان کتابت نشده ، اما با این همه از کیفیت بالایی برخوردار است. به عنوان مثال نمونه 5 که در اوایل دوره تیموریان نوشت شده دارای تذهیبی است که با بهترین آثاری که برای شاهزاده بایسنقر در هرات کتابت شده برابری می کند.نمونه 1 دو صفحه از دست نوشته را در بر می گیرد که بی تردید در ان روزگار یکی از شاهکار های هنر خوشنویسی محسوب می شد. نسخه کامل این اثر حاوی متن کامل قران نبوده، و تنها 5سوره از قران را شامل می شد. این نمونه باعبارت الحمد لله اغاز شده و دارای صفحاتی در قطع بزرگ و از نظر خوشنویسی در حد بسایر بلا و حائز اهمیتی است . چنان که می توان ان را با قران های السهروردی در قرن هشتم هـ . ق و اثار ابراهیم سلطان در اوایل قرن نهم هـ . ق مقایسه کرد، با وجود آراء و نظریاتی که درباره این اثر ارائه شده نام استاد کاتب آن کرم شاه تبریزی ناشناخته است.

منابع:
هنر قلم: تحول و تنوع در خوشنویسی اسلامی / گرد آوری ناصر خلیلی- تهران. نشر کارنگ، 1379
سبک عباسی: قران نویسی تا قرن چهارم – ناصر خلیلی . تهران . نشر کارنگ،1379
پس از تیمور: قران نویسی تا قرن دهم – ناصر خلیلی. تهران . نشر کارنگ، 1381
هنر و تمدن اسلامی2: دکتر غلامعلی هاتف ، چاپ اول مهر1388، انتشارات پیام نور
تاریخ ایران از ورود مسلمانان تا پایان طاهریان- دکتر حسین مفتخری،حسین زمانی- تهران1389- انتشارات سازمان مطالعه و تدریس کتب علوم انسانی دانشگاهها سمت، چاپ پنجم
گنجینه تاریخ ایران- جلد دهم – ایران و اسلام- استاد عبدالعظیم رضایی ، انتشارات اطلس
 


تعداد صفحات : 27 | فرمت فایل : ppt

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود