فهرست:
اهمیت انتخابات مجلس خبرگان
نقش خبرگان رهبری در تقویت رهبری چگونه است؟
آیا مجلس خبرگان نماد انتخابی بودن رهبر و تضمین کننده بقاء شرایط عالی رهبری است؟
آیا مجلس خبرگان تداوم رهبری را استحکام می بخشد؟
بقیه شروط رهبری به چه شکل است؟
مهمترین دستاوردهای مجلس خبرگان
وظایف اصلی مجلس خبرگان چیست؟
آیا انتخابات مجلس خبرگان محتوایی است؟
آشنایی با مجلس خبرگان رهبری
شرایط نمایندگان مجلس خبرگان
درصد مشارکت مردم
منبع
اهمیت انتخابات مجلس خبرگان
حضور فراگیر مردم در انتخابات خبرگان رهبری، شبهه عدم مشروعیت نظام را از بین می برد.در پیش بودن انتخابات مجلس خبرگان رهبری در آبان ماه امسال و نظر به جایگاه و اهمیت این مجلس در تعیین رهبر، ما را برانداشت تا گفتگویی با آیت الله هاشم هاشم زاده هریسی نماینده مجلس خبرگان رهبری پیرامون این مسئله مهم و سرنوشت ساز داشته باشیم که ماحصل آن به شرح زیر است:
نقش خبرگان رهبری در تقویت رهبری چگونه است؟
مجلس خبرگان رهبری در تقویت رهبر و مقام ولایت نقش بسیار موثری دارد. یکی از راههای تقویت رهبری توسط مجلس خبرگان این است که مقام ولایت و حاکمیت فقیه از نظر شرعی، عقلی و مصالح جامعه برای مردم تبیین می کند، همین عامل باعث تقویت رهبری و مقام رهبری در سطح جامعه است. در همین راستا مجلس خبرگان رهبری یک مجله به نام "حکومت اسلامی" منتشر کرده است که این مجله در بسیاری از سالها مجله برگزیده سال شناخته شده است. دبیرخانه مجلس خبرگان نیز تاکنون 23 جلد کتاب در خصوص اندیشه های ولایت و تبیین آن منتشر کرده است که این کتابها کتابهای تحقیقی و بسیار جالب هستند و مردم عادی نیز می توانند از این کتابها استفاده کنند. از راههای دیگر تقویت رهبری توسط مجلس خبرگان حضور 86 مجتهد جامع الشرایط شناخته شده کشور در این مجلس است که همگی علمای بزرگی هستد. نمایندگان مجلس خبرگان انسانهای وارسته، با علم، با فضیلت و اهل حل و عقد در این مجلس حضور دارند و به مسایل جامعه نظر دارند، آنها مسایل و مشکلات را می بینند و شناسایی می کنند و نظر مصلحتی و مشورتی را به مقام معظم رهبری برسانند و به رهبری اطلاع رسانی کنند و رهبری را تقویت کنند. حضور نمایندگان مجتهد در مجلس خبرگان نیز عامل مهمی در تقویت رهبری است. راه دیگر تقویت رهبری از سوی مجلس خبرگان این است که طبق ماده دوم آیین نامه داخلی مجلس خبرگان، خبرگان سوگند یاد می کنند که مقام ولایت را از آسیب پذیری ها حراست کنند. یعنی هر کاری و پیشامدی و موضع گیری که شاید موجب تضعیف رهبری باشد را شناسایی کنند و مقام معظم رهبری را از گزند این آسیب ها مصون بدارند. راه دیگر تقویت رهبری توسط مجلس خبرگان این است، طبق اصل 111 قانون اساسی مجلس خبرگان موظف و مکلف است که بر تداوم شرایط رهبری نظارت کند. یعنی طبق قانون اساسی رهبر باید 11 شرط مهم را دارا باشد هم حدوثا و هم بقاء، یعنی شرایط تا آخر در رهبر محفوظ بشود. این تشخیص اصل وجود و بقای آن در هر دو مرحله حدوث و بقاء بر عهده مجلس خبرگان است. وقتی مجلس خبرگان که نمایندگان مردم است بر این موضوع نظارت می کند که این شرایط در رهبر وجود دارد و محفوظ است و هیچ کدام آسیب ندیده است. این امر نظارت نمایندگان مجلس نهایت تقویت رهبری است که به مردم امید می بخشد که نمایندگان ما بر مسائل نظارت دادند و بر مصالح تاکید می کند. راه دیگر تقویت رهبری از سوی مجلس خبرگان این است معنای مجلس خبرگان نماد انتخابی بودن رهبر است، یعنی مردم بواسطه این که خبرگان را انتخاب می کنند و خبرگان نیز رهبر را انتخاب در انتخاب رهبر دخیل هستند.
آیا مجلس خبرگان نماد انتخابی بودن رهبر و تضمین کننده بقاء شرایط عالی رهبری است؟
بله، پیام خبرگان به مردم و دنیا این است که رهبر انتخاب مردم است و شرایطش نیز از طریق یک مرجع عالی نظارت و تضمین می شود. وقتی رهبری انتخاب شد و وجود شرایط هم نظارت و تضمین شد، این رهبر مشروعیت و مقبولیت بیشتری پیدا می کند و طبیعتا قوی تر خواهد بود.
آیا مجلس خبرگان تداوم رهبری را استحکام می بخشد؟
یکی از راههای تقویت رهبری توسط مجلس خبرگان رهبری این است که تداوم رهبری را استحکام می بخشد، تضمین و بیمه می کند و به مردم امید می دهد بدین شکل که مردم احساس می کنند یک مرجع عالی وجود دارد و خدای ناکرده اگر حادثه ای پیش آید در زودترین و سریع ترین فرصت می توانند رهبری را انتخاب کنند که رهبری منقطع نشود و ادامه پیدا کند. البته این یک نوع آمادگی برای روز مبادا است که با وجود خبرگان دوستان امیدوار می شوند و دشمنان جمهوری اسلامی دیگر امیدوار نخواهند بود، چرا که مرجعی عالی وجود دارد که در هر حادثه ای آمادگی قبلی و کاملی دارند که به فوریت مشکل را حل کنند. وقتی رهبری بوسیله خبرگان بلا انقطاع می شود و استمرار و استحکام پیدا می کند و لحظه ای منقطع نمی شود به ملت امید می دهد اینجا نقش خبرگان به خوبی برای مردم روشن می شود و این بزرگترین راه تقویت ولایت و رهبری در جامعه است، بلکه بالاتر از ان حفظ کننده مقام معظم رهبری و صیانت کننده از رهبر است. به همین جهت در زمان حضرت امام (ره) که مطرح شده بود مجلس خبرگان را انتخاب و تاسیس کنند. برخی از علاقمندان حضرت امام (ره) از روی خیرخواهی می گفتند که با وجود امام (ره) نیازی به مجلس خبرگان نیست مجلس خبرگان رهبری را تضعیف می کند. اما حضرت امام (ره) با این صحبت با تندی برخورد کردند و فرمودند: نه تنها خبرگان تضعیف کننده رهبری نیست بلکه تقویت کننده آن است.
چرا باید نامزدهای مجلس خبرگان فقیه جامع الشرایط باشند؟ چرا از تخصص های دیگر استفاده نمی شود؟
این سوال به دو سوال برمی گردد و آن این که آیا در خبرگان فقیه بودن و مجتهد بودن اعضا و نمایندگان خبرگان ضرورت دارد و یا ضرورت ندارد و وجود دیگران هم آنجا ضرورت دارد یا ندارد، ضرورت فقها و ضرورت متخصصین دیگر چیست؟ پاسخ این سوال این است، وجود خبرگان فقیه در خبرگان هم از نظر علمی، تخصصی، شرعی و قانون اساسی ضرورت دارد. علتش نیز این است که رهبری که تعیین می شود، مجلس خبرگان باید شرایط آن را احراز کرده و به مردم معرفی کند. از این رو رهبر طبق قانون اساسی باید 11 شرط مهم را واجد باشد. مهمترین شرایط رهبری که ما در همه شرایط است، فقاهت و عدالت است. منظور از عدالت، عدالت فقهی و شرعی است. پس بنابراین فقاهت و عدالت یک بحث فقهی است و باید کارشناسان فقه آن را تشخیص بدهند. در مجلس خبرگان رهبری از نظر علمی و فقهی و شرعی و طبق قانون اساسی فقها باید حضور داشه باشند تا این شرط فکری را احراز کنند.
بقیه شروط رهبری به چه شکل است؟
8 شرط دیگر رهبری آنقدر پیچیده نیست. شرایط عام مثل مدیریت، شجاعت، تدبیر، این موارد شرایط عامی است. از آنجا که خود فقها اهل سیاست و مدیریت هستند آن شرایط دیگر را می توانند تشخیص بدهند. پس وجود فقها هم ضرورت دارد و هم کفایت می کند. دو شرط فقاهت و عدالت در تخصص فقهاست. بقیه شروط نیز برای آنها قابل تشخیص درک و احراز است. سوال دیگری که وجود دارد این است آیا با وجود خبرگان فقیه که وجود آنها ضرورت دارد آیا تخصص های دیگر وجود داشته باشد اشکال شرعی، فقهی و قانون اساسی دارد یا نه؟
بعضی ها می گویند اگر تخصص های دیگر وجود نداشته باشد مجلس خبرگان اعتبار لازم را ندارد و باید تخصص های دیگر وجود داشته باشد، عده ای دیگر نیز می گویند اگر تخصص های دیگر وجود داشته باشد آسمان به زمین فرود می آید و خلاف قانون اساسی شده است یا خدای ناکرده از طرف دشمن مطرح شده است. به نظر من هر دو نظریه افراط و تفریط است. نظر معتدل معقول علمی شرعی و عاری از افراط و تفریط این است که در مجلس خبرگان حضور فقها ضرورت علمی و شرعی و قانونی دارد، حضور فقها از تخصص های دیگر کفایت می کند. چرا که شرایط دیگر را فقها می توانند تشخیص بدهند ولی با این وجود اگر در جمع فقها یک یا چند نفر متخصص هم وجود داشته باشد برخلاف شرع و نه قانون اساسی است و نه آسمان به زمین فرود می آید. متخصصین اگر به صورت نظام مند، قانونمند، فیلترمند و کنترل شده وجود داشته باشند هیچ اشکال شرعی و قانون اساسی برای آن وجود ندارد. برای این که آن چیزی که در قانون اساسی استفاده شده حضور فقها در خبرگان است. این که به قدر کافی فقها در خبرگان وجود داشته باشند که بتوانند عدالت و فقاهت را تشخیص بدهند را قانون اساسی اثبات می کند اما وجود چند تخصص دیگر را نفی نمی کند.
به نظر شما انتخاب تخصص های دیگر اشکال شرعی و قانونی ندارد؟
اگر صلاح دانستند در کنار فقها چند نفر از متخصصین دیگر وجود داشته باشند هیچ اشکال شرعی و قانون اساسی ندارد، اما اگر صلاح ندانستند در کنار فقها از تخصص های دیگر استفاده نشد آنوقت همان خبرگان فقیه کفایت می کند، چرا برای اینکه دو شرط تخصصی آنها (فقاهت و عدالت) در تخصص آنهاست و بقیه شرایط را آنها می توانند بفهمند بشناسند و تشخیص بدهند.
مهمترین دستاوردهای مجلس خبرگان
مهمترین دستاوردهای مجلس خبرگان تا الان چه بوده است؟ اگر بخواهیم دستاوردهای خبرگان را بررسی کنیم می توان دستاوردهای زیادی را برای آن تعریف کرد. اما من به دو دستاورد مجلس خبرگان که برای ما ملموس و مهم است کفایت می کنم. مجلس خبرگان کارهای تحقیقاتی بسیار عمیق، عظیم و آزاد منشانه ای انجام می دهد و داده است. نمونه آن انتشار 38 شماره مجله حکومت اسلامی و 23 جلد کتاب تحقیقاتی است که در اختیار مردم و محققین و مراکز علمی و تحقیقاتی قرار دارد. این کار دستاورد مهم علمی است. اما دستاورد مهم مجلس خبرگان رهبری، تعیین مقام معظم رهبری، حضرت آیت الله خامنه ای به عنوان رهبر نظام جمهوری اسلامی است. مجلس خبرگان این کار را در موقعیتی انجام داد که همه دوستان و طرفداران نظام از آن روز حادثه که پیش آمد (رحلت امام) ترسناک و نگران بودند و دشمن به ان روز امید بسته بود. اما بوسیله خبرگان در کمترین مدت ترسها و نگرانی های دوستان نظام برطرف شد و به امیدواری تبدیل گردید و نظام پابرجا و تقویت شد. یادم هست در آن روزها من در یکی از مقالاتم نوشتم که دشمنان آن روز را روز "امیدهای برباد رفته" نام نهادند. دستاورد بزرگ مجلس خبرگان که ما الان داریم آن را لمس می کنیم این بود که در حساس ترین و خطرناک ترین موقعیت و در سریع ترین زمان بهترین و شایسته ترین را انتخاب کردند و مشکل نظام را به آسانی حل کردند و تلخی های آن روز را به شیرینی مبدل ساختند. مجلس خبرگان بیش از این می تواند دستاورد داشته باشد. یعنی ما از مجلس خبرگان دستاوردهای بیش از این انتظار داریم، دستاوردهای خبرگان در حد عظمت خودش نیست. مجلس خبرگان عالی ترین نهاد کشوری بعد از رهبری است که تعیین کننده رهبر است. نمایندگان مجلس خبرگان بسیاری از مشکلات کلان کشور را می توانند شناسایی کنند و با رهبری در میان بگذارند و در حل آن به رهبر کمک کنند و آثار این دستاورد از مردم همانطور که در انتخاب رهبر دیدند در آینده نیز لمس کنند و احساس کنند.
وظایف اصلی مجلس خبرگان چیست؟
وظایف زیادی را برای مجلس خبرگان می شود تعریف کرد از جمله وظایف اصلی، جنبی، وظایف مربوط به شخصیت حقیقی خبرگان و به شخصیت حقوقی نمایندگان مجلس خبرگان است. در میان این وظایف مجلس خبرگان دو وظیفه مهم و محوری است. یکی شناسایی، تعیین و معرفی رهبر در روز مبادا، بر این اساس مجلس خبرگان پیوسته باید افرادی که شایستگی رهبری می توانند داشته باشند و شرایط رهبری را دارا باشند را شناسایی و اولویت بندی کند و برای روز مبادا اسامی آنها را نگهداری کند و در روز مبادا مطرح و بررسی و بهترین و شایسته ترین آنها را در جمع شناسایی، تعیین و معرفی کند. این یک امری نیست که بتوان در یک روز مبادان آن را انجام داد، این کار را مجلس خبرگان باید در طول دوره 8 ساله خودش به طور مستمر بررسی و شناسایی کند. وظیفه مهم دیگر مجلس خبرگان این است که رهبری که تعیین و انتخاب شده 10 الی 11 شرط را هم حدوثا و هم بقاء دارا باشد که این شرایط تا آخر محفوظ بماند. از این رو خبرگان باید ناظر بقای این شرایط باشد، بقای شرایط هم یک امر درونی نیست که در عملکردها، گفتارها، رفتارها، موضع گیریها و در نحوه ارائه و رهبری کشور خودش را نشان می دهد. مجلس خبرگان باید با چشم باز وضعیت و نحوه اداره کشور را ببیند و از آن طریق به بقای شرایط پی ببرد تا خدای ناکرده به مخدوش شدن یکی از شرایط پی ببرد. بر اساس آن در ابقای رهبری، تایید رهبری تصمیم بگیرد و این کار، کار بسیار کلان و مستمر است که اگر مجلس خبرگان پیوسته برای آن کار کند باز کم می آورد که این کار وظیفه دوم خبرگان است. پس مهمترین وظیفه خبرگان طبق قانون اساسی در این دو وظیفه خلاصه می شود که وظایف مادر است. اولین وظیفه در اصل 107 قانون اساسی و دومین وظیفه در اصل 111 قانون اساسی آمده است.
اهمیت شرکت مردم در انتخابات مجلس خبرگان و تاثیرات بین المللی حضور مردم در این انتخاب چیست؟
اهمیت شرکت مردم در مجلس خبرگان هم به وضوح روشن شده مجلس خبرگان بعد از رهبری عالی ترین نهاد است. کلان ترین وظیفه در مدیریت کشور بر عهده مجلس خبرگان است. بر این اساس سرنوشت کشور و مردم در دست این نهاد است. مردم که می خواهند در سرنوشت خود دخالت کنند باید در این انتخابات شرکت کنند. این یک مسئله است از طرف دیرگ نظام ما نظام جمهوری اسلامی است. نظام جمهوری اسلامی دو عنصری نیست. یک عنصری است. یعنی جمهوریت و اسلامیت نظام با هم است. دو عنصری نیست که جمهوریت یک عنصر و اسلامیت یک عنصر باشد که گاهی بین این دو عنصر تضاد ایجاد شود، بلکه نظام ما اسلامی است در قالب جمهوریت و در شکل جمهوریت. نظام اسلامی یعنی حکومت اسلامی است. منتها حکومت اسلامی در قالب جمهوریت و شکل جمهوریت. جمهوریت شکل غالب نظام ماست. پس بنابراین همه انتخابات در کشور ما رای به غالب نظام و رای به جمهوریت نظام است. این هم بسیار مهم است. اگر شکل غالب بشکند محتوا می ریزد. محتوا را شکل غالب نگه می دارد. پس حفظ آنها لازم است اما محتوا مهمتر است.
آیا انتخابات مجلس خبرگان محتوایی است؟
انتخابات مجلس خبرگان، انتخابات محتوایی است. یعنی رای دادن به اسلامیت نظام است. اگر چنانچه شرکت مردم در این مسئله کم باشد معنایش کم توجهی به اسلامیت نظام خواهد بود. این است که این انتخابات بسیار مهم است. باید انتخابات مجلس خبرگان باشکوه تر از بقیه انتخابات برگزار شود.
بعضی ها می گویند مقبولیت انتخابات همان بیعت است که نشان دهنده مقبولیت نظام است. آیا این درست است؟
بله، این درست است. حضرت امام (ره) در فتوای خودش به این فتوا داده است که انتخابات بیعت با ولی امر مسلمین است. پس بنابراین بیعت که همان مقبولیت است به نظر عده ای شرط مشروطیت است. یعنی اگر مقبولیت نباشد و مردم قبول نکنند حکومت اسلامی با زور مشروعیت ندارد، ولی بعضی عقیده شان بر این است، مقبولیت شرط مشروعیت نیست ولی شرط تحقق یافتن حکومت اسلامی است. اگر مردم قبول نکنند و نخواهند حکومت تحقق پیدا نمی کند. ولی به نظر من این دو نظریه نزای لفظی است و هر دو به یک اصل برمی گردد و آن این که اگر مردم حکومتی را قبول نکنند و بیعت نکنند، با زور و تحمیل نمی توان به مردم حکومت کرد. با زور و تحمیل حکومت کردن به هر عنوانی خواه به نام اسلام یا غیراسلام نامشروع است. بنابراین با در نظر گرفتن این تحلیل و این نظرات عدم شرکت مردم و عدم استقبال مردم از انتخابات خبرگان حداقل شبهه مشروعیت و عدم مشروعیت را که لااقل دشمنان می توانند مطرح کنند ازبین می برد . برای از بین بردن شبهه عدم مشروعیت حضور فراگیر مردم در انتخابات خبرگان ضرورت دارد. از این رو باید مسئولین نظام، برگزارکنندگان انتخابات خواه، برگزارکنندگان نظارتی و اجرایی و همه مسئولان نظام و خود مردم نهایت تلاش و کوشش را مبذول دارند تا این انتخابات باشکوه هرچه تمام تر برگزار شود که در آن صورت هم شبهه بحران عدم مشروعیت از بین می رود و هم اسلامیت نظام تقویت می شود و هم اعتبار حاکمیت ولایت بالا می رود و آثار داخلی و خارجی زیادی خواهد داشت، چرا که دشمنان خارجی و بین المللی اسلامیت نظام و ولایت را هدف قرار داده اند. اگر مقبولیت مردمی را در این دو موضوع مشاهده کنند همه دستاویزهای آنها از دستشان خارج خواهد شد و نظام جمهوری اسلامی حالت دمکراسی بین المللی پیدا خواهد کرد. این مسئله بسیار مهم است و آثار داخلی و بین المللی وسیع و عمیقی دارد چرا که هیچ کدام از انتخابات در این حد مهم و اثرگذار نیستند، ولی متاسفانه اهمیت مجلس خبرگان و انتخابات آن تاکنون در فراخور شان خود در جامعه و نظام ما جا نیفتاده است. پایان
آشنایی با مجلس خبرگان رهبری
شورایی متشکل از فقهای "واجد شرایط" است که بر اساس اصل ١٠٧ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مقرر گردیده است تا پس از فوت آیت الله خمینی اولین رهبر جمهوری اسلامی ایران تشکیل گردد. مدت هر دوره این شورا که به وسیله انتخابات و توسط رای مستقیم و مخفی مردم انتخاب می گردد،هشت سال میباشد.
اصل ۱۰۷ قانون اساسی:
پس از رهبر کبیر انقلاب جهانی اسلام و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت آیتاللهالعظمی امام خمینی "قدس سرهالشریف" که از طرف اکثریت قاطع مردم به مرجعیت و رهبری شناخته و پذیرفته شدند، تعیین رهبر به عهده خبرگان منتخب مردم است. خبرگان رهبری درباره همه فقهاء واجد شرایط مذکور در اصول پنجم و یکصد و نهم بررسی و مشورت می کنند هر گاه یکی از آنان را اعلم به احکام و موضوعات فقهی یا مسائل سیاسی و اجتماعی یا دارای مقبولیت عامه یا واجد برجستگی خاص در یکی از صفات مذکور در اصل یکصد و نهم تشخیص دهند او را به رهبری انتخاب می کنند و در غیر این صورت یکی از آنان را به عنوان رهبر انتخاب و معرفی می نمایند. رهبر منتخب خبرگان، ولایت امر و همه مسوولیتهای ناشی از آن را بر عهده خواهد داشت. رهبر در برابر قوانین با سایر افراد کشور مساوی است.
اصل ۱۰۸ قانون اساسی:
قانون مربوط به تعداد و شرایط خبرگان، کیفیت انتخاب آنها و آییننامه داخلی جلسات آنان برای نخستین دوره باید به وسیله فقهاء اولین شورای نگهبان تهیه و با اکثریت آراء آنان تصویب شود و به تصویب نهایی رهبر انقلاب برسد. از آن پس هر گونه تغییر و تجدید نظر در این قانون و تصویب سایر مقررات مربوط به وظایف خبرگان در صلاحیت خود آنان است.
شرایط نمایندگان مجلس خبرگان
قانون اساسى ، بصراحت ، شرایط نمایندگان مجلس خبرگان را بیان نکرده و تعیین آن را مطابق اصل ١٠٨ ، براى نخستین دوره ، به فقهاى اولین شورای نگهبان و پس از آن ، به خود مجلس خبرگان واگذار کرده است ؛ اما با دقت در اصول مربوط ، مىتوان کلیاتى را در مورد شرایط اعضاى مجلس خبرگان به دست آورد . به ضرورت تناسبِ حکم و موضوع ، اعضاى خبرگان ، اولاً ، باید داراى درجه اى از فقاهت و آگاهى بر مسائل سیاسى و اجتماعى روز باشند که قدرت تشخیص "اعلم به احکام و موضوعات فقهى یا مسائل سیاسى و اجتماعى یا شخص واجد مقبولیّت عامه" را داشته باشند و ثانیاً ، داراى مرتبهاى از تقوا باشند که در اظهار نظر خویش ، فقط مصالح اسلام و مسلمانان را در نظر گیرند و نه منافع فردى و گروهى را . از سوى دیگر ، در صورتى که اهل خبره ، به آنچه مىگوید ، اعتقاد نداشته باشد و یا داراى سوابق سوء سیاسى و اجتماعى باشد ، بدون تردید ، نمىتوان به تشخیص او اعتماد کرد . در قانون انتخابات مجلس خبرگان ، شرایطى به شرح زیر آمده است :
خبرگان منتخب مردم ، باید داراى شرایط زیر باشند :
1. اشتهار به دیانت و وثوق و شایستگى اخلاقى ؛
2. اجتهاد در حدى که قدرت استنباط بعض مسائل فقهى را داشته باشد و بتواند ولی فقیه واجد شرایط رهبرى را تشخیص دهد؛
3. بینش سیاسى و اجتماعى و آشنایى با مسائل روز ؛
4. معتقد بودن به نظام جمهورى اسلامى ایران ؛
5. نداشتن سوابق سوء سیاسى و اجتماعى .
در کنار تصریح به ضرورت برخوردارى نمایندگان خبرگان از شرایط فوق ، این قانون بر نفى ضرورت بعضى از شرایط ، تصریح کرده است که "ضرورت ندارد که نمایندگان ، ساکن و یا متولد حوزه انتخابیه خود باشند ." .
نکته پایانى درباره شرایط نمایندگان مجلس خبرگان ، "مرجع تشخیص واجدان شرایط" است . این موضوع از اهمیت زیادى برخوردار است . تبصره یکم ماده سوم قانون انتخابات مجلس خبرگان ، مرجع تشخیص دارا بودن شرایط مورد نظر را فقهاى شورای نگهبان دانسته است . بهطور معمول ، فقهاى مزبور ، براى کسانى که اجتهادشان محرز نیست ، اقدام به برگزارى امتحان و اختبار مىکنند و شرایط دیگر را با تحقیق و تفحص احراز مىکنند .
مطابق تبصره دوم مادّه ٣ ، کسانى را که رهبر ، صریحاً و یا ضمناً ، اجتهاد آنان را تایید کرده باشد ، از نظر علمى ، نیازمند تشخیص فقهاى شوراى نگهبان نخواهند داشت .
درصد مشارکت مردم
اولین دوره
تاریخ برگزاری انتخابات: ١٩ آذر سال ١٣٦١
تعداد ثبت نام کنندگان : ١٦٨ نفر
رد صلاحیت ها: ١٢ نفر
انصراف دهندگان : ١٠ نفر
تعداد حوزه انتخابیه: ٢٤
تعداد نمایندگان : ٨٢ نفر
درصد مشارکت : ٣٨.٧٧%
دومین دوره
تاریخ برگزاری انتخابات : ١٦ مهر ١٣٦٩
تعداد ثبت نام کنندگان : ١٨٠ نفر
رد صلاحیت ها : ٦٢ نفر
انصراف دهندگان : ١٢ نفر
تعداد حوزه انتخابیه : ٢٤
تعداد نمایندگان : ٨٣ نفر
درصد مشارکت : ٩.٣٧%
سومین دوره
تاریخ برگزاری انتخابات : ١ آبان ١٣٧٧
تعداد ثبت نام کنندگان : ٣٩٦ نفر
رد صلاحیت ها : ٢١٤ نفر
انصراف دهندگان : ١٣ نفر
تعداد حوزه انتخابیه : ٢٨
تعداد نمایندگان : ٨٦ نفر
درصد مشارکت: ٣٢.٤٦%
منابع:
www.nezam.com
www.info@maslahat.ir
5