تعریف قاطعیت
جرات ورزی، یک شیوه ی ارتباطی خاص است که می توان آن را آموخت و به کار بست. مهارت جرات ورزی فرد را قادر می سازد تا افکار، احساسات و ارزش های خود را درباره ی یک موقعیت به طور آزادانه و مستقیم و با احترام به احساسات و ارزش های اشخاص دیگر بیان کند. این مهارت بر حقوق فرد، ضمن توجه به حقوق دیگران، تاکید دارد. بنابراین جرات ورزی در موقعیت هایی که فرد تحت فشار است، مهارت مهمتر می باشد. تعاریف متعددی از جرات مندی ارائه شده است. در این جا به چند مورد اشاره می کنیم:
* "ابراز عقاید، احساسات و افکار خود به طور مناسب، مستقیم، صادقانه و بدون بی احترامی به حقوق دیگران".
* "تشخیص منافع خود و عمل براساس آن و مطالبه ی حق خود، بدون تعرض به حقوق دیگران".
همان طور که مشاهده می کنید، در تمامی این تعاریف بر رعایت و احترام به حقوق دیگران تاکید شده است.
عناصر قاطعیت
جرات مندی شامل هفت پاسخ است:
1- ابراز عقیده ی خود.
2- تقاضای تغییر رفتارهای نامطلوب دیگران.
3- رد درخواست ها و تقاضاهای غیرمنطقی دیگران.
4- ابراز احساسات مثبت و منفی خود.
5- آغاز و ادامه ی تعاملات اجتماعی.
6- پذیرش کاستی های خود.
7- ابراز جملات متعارف در هنگام رویارویی یا جدا شدن از دیگران.
برای کسب مهارتت جرات مندی، لازم است فلسفه ی این نوع رفتار را بدانید. جرات مندی به عنوان یک شیوه ی ارتباط بر چند اصل استوار است:
1- شناخت حقوق خود.
2- برابری انسان ها.
3- برخورداری از حقوق یکسان.
فلسفه ی زیربنایی آموزش جرات مندی بر این فرض منطقی استوار است که همه ی انسان ها برابر هستند. هیچ کس نسبت به دیگری برتری ندارد. بنابراین ما از حقوق انسانی یکسانی برخورداریم. هدف جرات مندی، دفاع از حقوق خود بدون تعرض به حقوق دیگران است. آگاهی از این حقوق اساسی، خود گام مهمی برای شروع آموزش جرات مندی محسوب می شود. برای این که فرد بتواند رفتار جرات مندانه از خود نشان دهد، ابتدا ضروری است حقوق اساسی خود و نحوه ی احقاق آن را بشناسد.
حقوق اساسی ما
همه ی ما به عنوان انسان، از یک سری حقوق اساسی برخوردار هستیم. ولی در کنار این حقوق مسوولیت هایی داریم. بنابراین لازم است در دفاع از حق خودمان به مسوولیت های خود نیز توجه نماییم. مهم ترین حقوق و مسوولیت های افراد در روابط بین فردی در این جدول خلاصه شده است.
حقوق و مسوولیت های شما
حقوق شما
مسوولیت های شما
1- حق دارید برای خودتان تصمیم گیری کنید.
2- شما حق دارید به شیوه ی محترمانه با شما رفتار شود.
3- شما حق دارید درخواست نامعقول دیگران را بدون احساس گناه رد کنید.
4- شما حق دارید اشتباه کنید.
5- شما حق دارید نظرتان را تغییر دهید.
6- شما حق دارید برای بررسی درخواست دیگران، زمان صرف کنید.
7- شما حق دارید تقاضای منطقی از دیگران داشته باشید.
8- شما حق دارید دیدگاه شخصی خودتان را داشته باشید.
9- شما حق دارید سرنوشت خودتان را تعیین کنید.
10- شما حق دارید احساسات خود را بیان کنید.
1- به دیگران اجازه دهید در مورد زندگی شان تصمیم بگیرند.
2- با دیگران رفتار محترمانه داشته باشید.
3- به دیگران اجازه دهید تا به طور جرات مندانه و مودبانه درخواست نامعقول شما را رد کنند.
4- مطمئن شوید که اشتباه شما به دیگران صدمه ای نمی رساند و مسوولیت اشتباه خود را بپذیرید.
5- به دیگران اجازه دهید تا نظر و عقیده ی خود را عوض کنند.
6- اقدام منطقی بکنید.
7- تقاضای خود را به دیگران تحمیل نکنید.
8- به نظر دیگران احترام بگذارید.
9- به دیگران اجازه دهید تا سرنوشت خود را کنترل کنند.
10- به احساسات دیگران توجه نشان دهید.
مدیران با نگرش "من خوب نیستم- تو خوب هستی"
1- نگرش و رفتار انفعالی دارند.
2- اعتماد به نفس دارند.
3- خود را با دیگران مقایسه می کنند و به طرز منفی بر کمبودهای خود تاکید می کنند.
4- تائید طلب هستند حتی اگر درباره آنها نظرهای منفی داده شود.
5- سلطه پذیرند.
6- بهترین هدف برای تحقیر شدن هستند.
7- این نوع نگرش در نخستین سال های زندگی صورت می گیرد.
ادراکی که یک مدیر یا کارمند منفعل از خود دارد این است که احتمالاً متوجه فقدان اعتماد به نفس خود شده است و در نتیجه از پذیرش مسئولیت و از اظهارنظر و برقراری روابط اجتماعی خودداری می کند. تحت فشار توقعات بی شمار دیگران جرات "نه" گفتن را ندارد و تسلیم محض خواست و نظر دیگران می شود.
راه حل اینست که انسان به این باور برسد که در قبال خود مسئول است.
مدیران دارای نگرش: "من خوب نیستم- تو خوب نیستی"
1- این افراد نگرش و رفتار بازیگرانه دارند.
2- نسبت به خود و دیگران مملو از احساس منفی هستند.
3- افسرده و بی انگیزه هستند.
4- معمولاً با آنها پیرامون تصمیمات مهم مشورت نشده است.
5- معمولاً به موقع به آنها ترفیع داده نشده است.
6- از خدمات طولانی و کارهای مفید آنها به اندازه کافی قدردانی نشده است.
برداشتی که مدیران با نگرش "من خوب نیستم- تو خوب نیستی" از خود دارند اینست که:
1- نسبت به خود اعتماد ندارند.
2- نسبت به دیگران اعتماد ندارند و به دیگران مظنون هستند.
3- فکر می کنند دیگران بدخواه آنها هستند و آنها هم بدخواه دیگران هستند.
مدیران با نگرش "من خوب هستم- تو خوب نیستی"
– این مدیران یا کارمندان اغلب رفتار پرخاشگرانه دارند.
– نزد دیگران احترام نخواهند داشت.
– با امر و نهی افراطی به دیگران کارها را انجام می دهند.
– به دیگران هیچ احترامی نمی گذارند.
برداشتی که مدیران و کارمند پرخاشگرانه از خود دارند:
1- با پرخاشگری، عدم اعتماد خود را پنهان می کنند.
2- موضع تدافعی دارند.
3- دائماً از جانب دیگران احساس تهدید می کنند.
4- دست کم گرفتن دیگران و برتر دانستن خود.
به این مدیران باید گفت:
احساس غروری که به بهای شکستن غرور دیگران ارضا شود عمر پایداری نخواهد داشت.
مدیران با نگرش: "من خوب هستم- تو خوب هستی"
1- این افراد از قضاوت صحیح برخوردارند.
2- این افراد همدلی صحیح دارند.
3- این افراد اعتماد به نفس کافی دارند و از افکار مثبت برخوردارند.
4- در چهره آنان اطمینان و اعتماد وجود دارد.
5- قامت راسخ و قوی دارند.
6- لحن آرام، نرم ولی محکم دارند.
7- حمایت گر هستند.
8- از عزت نفس بالایی برخوردارند.
9- واقعاً احساس می کنند با دیگران برابرند.
شناخت خود نخستین گام در داشتن رفتار قاطعانه
کلید اصلی تغییر رفتار پرخاشگرانه به رفتار قاطعانه: تغییر باورهای منفی در مورد خود است.
سبک های ارتباطی
برای درک کامل مفهوم جرات مندی ابتدا باید بین آن و سایر سبک های ارتباطی تمایز قایل شویم. روان شناسان شیوه های ارتباطی انسان ها را به سه نوع طبقه بندی می کنند: سبک ارتباطی منفعلانه، سبک ارتباطی جرات مندانه و سبک ارتباطی پرخاشگرانه. همه ی ما در موقعیت های مختلف به درجات متفاوتی رفتارهای منفعلانه؟ پرخاشگرانه و جرات مندانه نشان می دهیم. مشکل زمانی ایجاد می شود که ما به یک سبک رفتاری خاص که غیرموثر و مشکل آفرین است، بچسبیم. برای ایجاد تمایز بین سه سبک، ارتباطی در این قسمت ویژگی های آن ها را مورد بررسی قرار می دهیم.
سبک های ارتباطی منفعلانه
انفعال یعنی اهمیت ندادن به نیازها و خواسته های خود و پذیرفتن خواسته های دیگران است، حتی اگر این خواسته ها به ضرر فرد باشد. ویژگی های اساسی افراد منفعل عبارتند از:
* به حقوق فردی خود بی توجه هستند.
* احساسات، افکار و عقاید خود را بیان نمی کنند.
* به دیگران اجازه می دهند به حریم خصوصی آنان تجاوز نمایند.
* به دیگران اجازه می دهند به راحتی حقوق و احساسات او را نادیده گرفته و زیر پا بگذارند.
* به ظاهر افرادی متواضع، صبور، از خود گذشته و مهربان قلمداد می شوند، اما در باطن از این که توسط دیگران مورد سوء استفاده قرار می گیرند و حقوق شان پایمال می شود، ناراحت هستند.
* احساس درماندگی، ناتوانی و بازداری می کنند.
* قادر به پذیرش مسوولیت نیستند.
* مضطرب و نگران هستند.
* نیازها و خواسته های دیگران را بر خواسته های خود اولویت می دهند.
* به دیگران اجازه می دهند برای آنان تصمیم بگیرند.
* اعتماد به نفس ندارند.
پیام ارتباطی
این افراد با رفتارهای خود این پیام را به دیگران منتقل می کنند. "من خوب نیستم، شما خوب هستید." این افراد خود را دست کم می گیرند. نیازها، احساسات و افکار خود را بی اهمیت می دانند. از طرف دیگر، دیگران را افرادی مهم و محبوب به حساب می آورند.
هدف
هدف اصلی افراد منفعل راضی نگه داشتن دیگران به هر قیمت ممکن و اجتناب از کشمکش است. این افراد برای جلب رضایت و تایید دیگران به هر کاری تن می دهند و خود را به رنج می اندازند.
یکی از دلایل رفتار منفعلانه، عدم آگاهی افراد از حقوق فردی خودشان است. هم چنین آن ها فکر می کنند برای این که مودب و مفید باشند، لازم است تسلیم خواسته های دیگران شوند. برخی از این افراد بیان افکار خود و اتکا به نفس را ناشایست و نشانه ی بی ادبی می دانند. این افراد می ترسند اگر ابراز وجود کنند، ممکن است دیگران آن ها را دوست نداشته باشند.
خصوصیات کلامی و غیرکلامی افراد منفعل
* سرگردانی: کارها را بدون مطرح کردن پیشنهاد خاص رها می کنند.
* از این شاخ به آن شاخ پریدن: در بیان منظور خود ناتوان هستند و مرتب موضوع را عوض می کنند.
* صدای آرام و لرزان: تن صدای شان آرام و لرزان است و خیلی آهسته، توام به پوزش طلبی بدون دلیل حرف می زنند.
* من و من کردن: در بیان احساسات و افکار خود صریح نیستند.
* اجتناب از تماس چشمی: در هنگام صحبت کردن با دیگران به فرد مقابل نگاه نمی کنند.
* وضعیت بدنی نامناسب: قامت خمیده، حالت بدنی حاکی از خودکم بینی، شانه های افتاده، سربه زیر.
* وقتی دیگران درخواستی از آنان می کنند، با این نوع جملات پاسخ می دهند: "هرطور صلاح می دانی"، "برایم فرقی نمی کنه"، "هر چی شما بگویید".
نتایج رفتار منفعلانه
فرد منفعل به خاطر از خودگذشتگی هایش مورد تعریف و تمجید قرار می گیرد و در صورت شکست، چون تصمیم گیرنده نبوده، خود را مقصر نخواهد دانست و دیگران از او حمایت خواهند کرد. غالباً دیگران تقاضاهای غیرمنطقی خود را به افراد منفعل تحمیل می کنند. سایر پیامدهای منفی رفتار منفعلانه عبارتند از: مشکلات بین فردی، عدم اعتماد به نفس، خودکم بینی، تن دادن به روابط ناخواسته. رفتار منفعلانه باعث می شود تا دیگران ما را موجود ضعیفی بدانند، موجودی که به سادگی می توان او را فریب داد. در نتیجه ما اغلب از زندگی خود ناراضی هستیم و نمی توانیم به اهداف خود برسیم. دیگران نیز کم تر به ما اعتماد خواهند کرد.
سبک ارتباطی پرخاشگرانه
رفتار پرخاشگرانه عبارت است از ایستادگی سرسختانه برای مطالبه ی حقوق خود و ابراز عقاید و احساسات به شیوه ای که معمولاً نامناسب بوده و باعث زیر پا گذاشتن حقوق دیگران می شود. ویژگی های مهم این شیوه ی ارتباط عبارتند از:
* خودخواهی.
* بی توجهی به حقوق و خواسته های دیگران.
* برتر دانستن خود.
* رنجاندن دیگران برای جلوگیری از رنجش خود.
* برچسب زدن به دیگران.
پیام ارتباطی
پیامی که افراد پرخاشگر به دیگران منتقل می کنند، این است که آن چیزی که من فکر می کنم، احساس می کنم یا می خواهم مهم است. چیزی که برای شما مهم است، برای من اهمیتی ندارد. به طور کلی براساس تحلیل تبادلی، پیام زیربنایی افراد پرخاشگر این است: "من خوب هستم، تو خوب نیستی".
هدف
هدف افراد پرخاشگر، برنده شدن بدون رعایت حقوق دیگران است. هدف دیگر این افراد امتیاز گرفتن از دیگران است. سایر اهداف افراد پرخاشگر عبارتند از: تسلط، برنده شدن، فشار آوردن به شخص دیگر برای تسلیم شدن و تنبیه دیگران. این افراد دیدگاه بدبینانه ای نسبت به انگیزه های دیگران دارند و در انتظارند که دیگران آنان را مورد آزار و اذیت قرار دهند، بنابراین پیش دستی می کنند. به عبارت دیگر، افراد پرخاشگر براساس این باور زیربنایی رفتار می کنند: "من شما را اذیت می کنم، قبل از این که شما فرصت اذیت کردن مرا به دست آورید".
خصوصیات کلامی و غیرکلامی
* صحبت کردن با صدای بلند و ناهنجار.
* طعنه یا نیش زبان زدن به دیگران.
* ناامید و دلسرد کردن دیگران.
* تهدید دیگران.
* استفاده ی فراوان از عبارات ارزش گذارانه (باید، حتماً، بایستی و …).
* برچسب زدن به دیگران.
* تحقیر دیگران.
نتایج رفتار پرخاشگرانه
شاید افراد پرخاشگر در کوتاه مدت با اعمال زور و تهدید به خواسته های خود برسند. ولی در دراز مدت پرخاشگری قابل تحمل نیست. مردم، افراد پرخاشگر را اشخاصی ناسازگار، زورگو، سلطه گر و ناخویشتن دار تلقی می کنند. اگرچه این افراد با ترساندن دیگران می توانند حرف خود را به کرسی بنشانند، اما باعث می شوند تا دیگران از آن ها بیزار و گریزان شوند. به این ترتیب دامنه ی روابط اجتماعی افراد پرخاشگر محدود شده و از لحاظ اجتماعی تنها و منزوی می شوند. از طرف دیگر پرخاشگری خشم متقابل دیگران برمی انگیزد. گاهی این پرخاشگری کلامی به پرخاشگری جسمی مبدل می شود. بنابراین پرخاشگری در درازمدت به دشمن تراشی و اختلال در روابط بین فردی و سلب آرامش فرد منجر می شود.
گاهی وقت ها ترکیبی از انفعال و پرخاشگری در کنار هم دیده می شود که سبک ارتباطی پرخاشگری، انفعالی را تشکیل می دهد. این افراد کسانی هستند که عواطف ناخوشایندی از قبیل خشم و خصومت تجربه می کنند، ولی چون قدرت ندارند این عواطف را بیان کنند، با توسل به شیوه های غیرمستقیم و انحرافی خشم خود را خالی می کنند. این الگو بدترین سبک ارتباطی است، چون کسی که آماج خشم این افراد قرار می گیرد، نمی داند به خاطر چه تقصیری و توسط چه کسی آماج خشم و پرخاشگری قرار گرفته است.
سبک ارتباطی قاطعانه
جرات مندی یعنی پافشاری بر حقوق خود و بیان مستقیم، صریح و صادقانه ی احساسات و افکار خود با احترام به حقوق دیگران می باشد. ویژگی های مهم افراد جرات مند عبارتند از:
* احترام گذاشتن به حقوق خود و دیگران.
* به رسمیت شناختن و اهمیت دادن به افکار، عقاید و احساسات خود و دیگران.
* ابراز احساسات و عقاید خود.
* پذیرش مسوولیت اعمال و تصمیم های خود.
* اهمیت دادن به نیازهای خود.
* برخورداری از اعتماد به نفس بالا و خود پنداره ی مثبت.
* متکی بودن به دیگران، ضمن پاسخ دهی به حمایت های دیگران.
* رفتار عمومی حاکی از اعتماد و اطمینان.
پیام ارتباطی
افراد جرات مند در روابط بین فردی خود این پیام را به دیگران منتقل می کنند: "من به شما اجازه نمی دهم از من سوء استفاده کنید، در ضمن برای شخصیت شما هم احترام قائلم و هرگز از شما بهره کشی نخواهم کرد." براساس تحلیل تبادلی، پیام زیربنایی این افراد عبارت است از: "براساس تحلیل تبادلی، پیام زیربنایی این افراد عبارت است از: "من خوبم، تو هم خوب هستی. اگر اختلافی پیش آمده من آماده ی مذاکره برای رسیدن به تفاهم هستم."
هدف رفتار قاطعانه
هدف این شیوه ی ارتباطی، رعایت عدالت برای تمامی طرف های رابطه است. ترویج احترام متقابل و جلوگیری از بهره کشی و سوء استفاده، هدف دیگر این نوع ارتباط است.
خصوصیات کلامی و غیرکلامی افراد قاطع
* شنونده و پذیرا هستند.
* تن صدای شان محکم و استوار است.
* تماس چشمی مستقیم، در هنگام صحبت کردن با دیگران به چهره ی آنان نگاه می کنند.
* بیان افکار و احساسات خود با استفاده از ضمیر "من". (من دوست دارم، من می خواهم، من دوست ندارم.)
* استفاده از عباراتی که نشان دهنده همکاری با دیگران است، از قبیل: "من معتقدم"، "من فکر می کنم"، "من احساس می کنم"، "نظر شما در این مورد چیست؟" "چگونه ما می توانیم این مساله را حل کنیم؟"
* عدم استفاده از کلمات مطلق مانند: باید، حتماً، الزاماً و … .
* داشتن وضعیت بدنی راست، متعادل و راحت.
* حتی وقتی که موافق چیزی نیستند، به طرف مقابل احترام گذاشته و حقوق انسانی او را رعایت می کنند.
* دادن پاسخ خود انگیخته با لحنی دوستانه، اما قاطع.
* ذکر مسایل مهم و پرهیز از حاشیه روی افراطی.
نتایج رفتار قاطعانه
افرادی که جرات مند هستند، کنترل بیش تری بر زندگی خود دارند و اغلب از روابط شان خشنوداند و به اهداف خود می رسند. مردم به این افراد احترام بیش تری می گذارند، زیرا آن ها را افرادی محکم و استوار می دانند. افراد جرات مند از عزت نفس بالایی برخوردار هستند. بیش تر به خواسته های خود می رسند. روابط بین فردی خوبی دارند و در برابر مشکلات روانی، اجتماعی و فشارهای دوستان و همسالان کم تر آسیب پذیر هستند.
با این حال در برخی موقعیت ها که افراد برای رفتار جرات مندانه آمادگی ندارند، جرات مندی می تواند مشکلاتی در روابط بین فردی ایجاد کند. از این رو لازم است شرایط را در نظر بگیریم. جرات مندی یک انتخاب است. همیشه می توانید از خودتان بپرسید: آیا رفتار جرات مندانه مناسب است و شما را به نتیجه ی دلخواه می رساند یا خیر؟ ولی هیچ تضمینی وجود ندارد. عواملی مانند موقعیت، مکان، زمان و ماهیت رابطه بر تصمیم شما، برای این که به شیوه ی جرات مندانه رفتار کنید یا خیر، تاثیر می گذارند.
به طور کلی این سه سبک ارتباطی در طول یک پیوستار قرار می گیرد. رفتار منفعلانه و پرخاشگرانه در انتهای این پیوستار و ولی رفتار جرات مندانه در وسط پیوستار واقع می شود و معمولاً مناسب ترین پاسخ است. انتخاب هر کدام از این سبک های رفتاری دلایل و نتایج خاصی دارد. در جدول ارائه شده، مهم ترین دلایل و نتایج این سبک ارتباطی نشان داده می شود.
نمودار کلی سه سبک ارتباطی
دلایل و نتایج رفتارهای پرخاشگرانه، قاطعانه و منفعلانه
دلایل رفتار منفعلانه
نتایج رفتار منفعلانه
1- ترس از تایید نشدن.
2- ترس از انتقاد.
3- خارج شدن از ادب و نزاکت.
4- اجتناب از تعارض و کشمکش.
5- بازی دادن دیگران.
6- فقدان مهارت های جرات ورزی.
1- فقدان اعتماد.
2- احساس خشم، تنفر و ناکامی.
3- از دست دادن کنترل بر روابط بین فردی.
4- رفتار پرخاشگرانه.
5- کاهش احساس ارزشمندی.
6- فقدان یک رویه فردی.
دلایل قاطعیت
نتایج قاطعیت
1- احساس خوب درباره ی خود.
2- احساس خوب درباره ی دیگران.
3- ایجاد احترام متقابل.
4- کاهش صدمه به دیگران.
5- احساس کنترل موقعیت.
6- صادق بودن نسبت به خود و دیگران.
1- متداول نبودن ابراز احساسات.
2- دریافت برچسب پررو یا خودمختار.
3- به خطر انداختن روابط بین فردی.
4- تقویت روابط.
5- احساس کنترل.
6- احساس مصمم بودن.
دلایل پرخاشگری افراد
نتایج پرخاشگری
1- ترس از شکست.
2- نداشتن اعتماد.
3- موفق بودن پرخاشگری در گذشته.
4- نشان دادن قدرت.
5- تخلیه ی خشم.
6- دستکاری دیگران.
1- تعارض در روابط بین فردی.
2- از دست دادن احترام به خود.
3- فقدان احترام به دیگران.
4- افزایش استرس.
5- خشونت احتمالی.
6- دست نیافتن به نتایج.
فواید قاطعیت
برخورداری از مهارت جرات مندی به ما کمک می کند تا به اهداف زیر برسیم:
1- جلوی پایمال شدن حقوق مان را بگیریم.
2- تقاضاهای نامعقول دیگران را رد کنیم.
3- بتوانیم از دیگران درخواست های معقولی کنیم.
4- با مخالفت های نامعقول دیگران برخورد درست و موثری کنیم.
5- حقوق دیگران را به رسمیت بشناسیم.
6- رفتار دیگران را در برابر خودمان تغییر دهیم.
7- از تعارضات پرخاشگرانه ی غیرضروری خودداری کنیم.
8- در هر موردی موضع خود را با اعتماد به نفس و آزادانه مطرح کنیم.
9- احتمال رسیدن به خواست های خود را افزایش دهیم.
10- درباره ی خودمان احساس بهتری داشته باشیم.
11- بر زندگی خود احساس کنترل بیش تری داشته باشیم.
انواع قاطعیت
روان شناسان رفتار جرات مندانه را به پنج نوع طبقه بندی می کنند. در این قسمت انواع مختلف جرات مندی را مرور می کنیم.
1) قاطعیت بنیادی
این نوع جرات مندی شامل عمل ساده ی ابراز و اصرار بر حقوق، اعتقادات، احساسات یا عقاید شخص است. مثلاً وقتی کسی صحبت ما را قطع می کند، می توانیم بگوییم "ببخشید، دوست داشتم حرف هایم را تمام کنم".
2) قاطعیت همدلانه
در این حالت ما با به رسمیت شناختن موقعیت یا احساسات طرف مقابل نشان می دهیم که متوجه وضعیت او هم هستیم. مثلا در مورد مثال قبلی می گوییم "می دانم مایل هستید نظرتان را مطرح کنید، اما ای کاش اجازه می دادید حرف هایم را تمام کنم".
3) قاطعیت افزایشی
در این حالت، افراد کار را با کم ترین مقدار قاطعیت شروع می کنند و اگر طرف مقابل بی تفاوت بود، به تدریج بر میزان قاطعیت خود می افزایند. برای مثال در مورد مدیری که می خواهد با اصرار و سماجت حرف خود را به کارمندانش بگوید، می توان از قاطعیت افزایشی به این شرح استفاده کند:
"ببین دوبار گفتم نه، حالا ازت می خواهم این قدر اصرار نکنی."
4) قاطعیت مواجهه ای
وقتی از این نوع جرات مندی استفاده می کنیم که اعمال و گفتار طرف مقابل با هم هماهنگ نیست و باید به او نشان دهیم آن چه می گوید و آن چه می کند، با هم فرق دارد. برای مثال "شما گفتید نامه را سه شنبه تایپ کردید، اما امروز پنج شنبه است و خبری از تایپ نیست. لطفاً همین الان آن را تایپ کنید."
5) قاطعیت با استفاده از ضمیر من
در این نوع جرات مندی فرد به صراحت، رفتار طرف مقابل، تاثیر آن بر زندگی یا احساسات خود و علت تغییر دادن آن رفتار را توضیح می دهد. مثلاً وقتی کسی صحبت ما را قطع می کند، به او می گوییم: "در این چند دقیقه این چهارمین باری است که حرفم را قطع می کنی. مثل این که توجهی به حرف های من نداری و می خواهی مرا ناراحت کنی. اجازه بده حرفم را تمام کنم."
گاهی اوقات استفاده ی زیاد از کلمه ی "من" باعث می شود تا دیگران آن را حمل بر خودخواهی، خودمحوری و بی توجهی ما کنند. به همین دلیل استفاده از ضمیر جمع "ما" موثرتر از ضمیر مفرد "من" خواهد بود.
مهارت های کلامی و غیرکلامی قاطعانه
رفتار جرات مندانه شامل مهارت های کلامی و غیرکلامی است. روان شناسان اظهار می نمایند که دو سوم پیام های انسان ها در روابط بین فردی از طریق ارتباط غیرکلامی منتقل می شود. بنابراین شناخت مهارت های غیرکلامی ارتباط و استفاده ی مناسب از آن بسیار ضروری است. مهارت های غیرکلامی شامل حالت های چهره، ژست ها، حرکات بدنی، تن صدا، سرعت و لحن گفتار، تکان دادن سر، تماس چشمی و فاصله ی فضایی است. هدف این رفتارهای غیرکلامی تسهیل و تکمیل پیام های کلامی است. رفتار جرات مندانه ی موثر مستلزم استفاده ی مناسب از مهارت های کلامی و غیرکلامی است. مهم ترین مهارت های کلامی و غیرکلامی در جدول زیر خلاصه است.
مهارت های غیرکلامی
مهارت های کلامی
* سرعت کلام.
* بلندی صدا.
* تن صدا.
* واژگان.
* تماس چشمی.
* حالت چهره.
* وضعیت بدن.
* فاصله ی فیزیکی.
* مهارت های "نه" گفتن.
* مهارت های درخواست کردن.
* اظهارنظر کردن.
* بیان احساسات.
مهارت های غیرکلامی قاطعانه
1- تماس چشمی مستقیم با فرد برقرار کنید، ولی به فرد مقابل خیره نشوید.
2- خیلی آرام و استوار حرف بزنید.
3- با صدای محکم و نسبتاً بلند، بدون فریاد کشیدن و پریشان شدن صحبت کنید.
4- برای تاکید روی نکات خاص از ژست های مناسب (حرکات دست، حالات چهره، وضعیت های بدن) استفاده کنید.
5- حالت چهره تان باید به صورتی باشد که بیانگر جدی و راسخ بودن شما و داشتن اعتماد به نفس باشد.
6- بدون بی قراری راحت بایستید یا بنشینید.
7- فاصله ی فیزیکی مناسب را رعایت کنید، نه زیاد دور از فرد بنشینید و نه زیاد به فرد نزدیک شوید.
8- با کلمات شمرده و واضح و با سرعتی که بیانگر اعتماد به نفس باشد، حرف بزنید.
9- روبه روی کسی که با او حرف می زنید، قرار بگیرید.
مهارت نه گفتن (رد درخواست های غیرمنطقی دیگران)
همه ی ما بارها در موقعیت هایی قرار گرفته ایم که گفتن کلمه ی نه برای مان دشوار بوده است. ناتوانی در نه گفتن و ناتوانی در رد درخواست های غیرمنطقی دیگران، می تواند در موقعیت های مختلف مشکلاتی برای ما ایجاد کند. تحقیقات روان شناسان نشان می دهد، بسیاری از نوجوانانی که دچار مشکلات مختلف، مانند مصرف مواد و فرار از خانه می شوند، در نه گفتن مشکل دارند. ناتوانی در نه گفتن به افراد دلایل متعددی دارد. شاید از نه گفتن احساس گناه کنید، شاید نگران از دست دادن دوست تان باشید و شاید هم نه گفتن را نوعی خودخواهی بدانید. با این حال لازم است بدانید که نه گفتن و رد خواست های دیگران حق شما است. به ویژه زمانی که این درخواست پیامدهای منفی برای شما در پی داشته باشد. به این مثال ها توجه کنید:
* یکی از دوستان تان شما را به منزلش دعوت کرده است. با شناختی که از ایشان دارید، می دانید که در این مهمانی مواد مصرف می شود، لذا مایل نیستید به این مهمانی بروید. چگونه می توانید درخواست دوست تان را رد کنید.
* یکی از آشنایان تان مقداری پول به عنوان قرض از شما می خواهد. دفعه ی قبل که به ایشان پول قرض داده بودید، با هزار زحمت توانستید پول تان را پس بگیرید. چگونه می توانید به درخواست این فرد پاسخ نه بدهید.
پاسخ نه گفتن شامل سه گام است. به یاد داشته باشید این نوع تفکیک گذاری فقط برای تسهیل یاد گیری است. در عمل ما به این شکل مصنوعی رفتار نمی کنیم.
گام 1- تصمیم بگیرید.
در این مرحله باید تصمیم بگیرید که آیا دادن پاسخ مثبت به درخواست موردنظر به نفع تان است یا خیر. به عبارت دیگر پیامدهای کوتاه مدت و بلندمدت درخواست را بررسی می کنید. مثلا رفتن به یک مهمانی که مطمئناً در آن جا مواد مصرف می شود، به نفع شما است یا خیر. یا پاسخ مثبت دادن به پیشنهاد یک دوست برای انجام یک کار نادرست برای شما مناسب است. و یا دادن جزوه ی درسی خود به یک فرد دیگر برای شما مفید است یا خیر. پس از تجزیه و تحلیل موقعیت و درخواست موردنظر، پاسخ تان را بیان کنید. مثلاً "نه، نمی توانم ضامن شما بشوم"، "متاسفم، نمی توانم در مهمانی شما شرکت کنم"، "نه، نمی توانم این کار را برای شما بکنم". بنابراین قدم اول دادن پاسخ نه است.
گام 2- دلیل خود را بیان کنید.
به طرف مقابل علت تصمیم، خواسته و احساس تان را بگویید مثلاً "خودم آن را لازم دارم"، "قبلاً قول آن را به کسی دیگر داده ام"، "متاسفم، برنامه ی دیگری دارم"، "متاسفم، نمی توانم کاری برای تان انجام دهم". بنابراین ابتدا پاسخ نه می گوییم، بعد دلیل خود را به فرد مقابل بیان می کنیم. زیرا ما حق داریم درخواست های غیرمعقول دیگران را رد بکنیم و نیز حق داریم برای رفتارهای خودمان دلیل ارائه نکنیم.
گام 3- به طرف مقابل نشان دهید که نظر، خواسته یا احساس او را درک می کنید.
همدلی کردن با دیگران و تلاش برای درک احساسات آن ها موجب می شود تا دیگران پاسخ منفی شما را راحت تر بپذیرند. در واقع فرق جرات مندی و پرخاشگری در این است که ما ضمن احترام به خواست ها و احساسات دیگران، عقیده و احساس خود را بیان می کنیم. مثلاً "البته، می دانم که تو واقعاً به آن نیاز داری". "البته وضع تو را درک می کنم."
موقعیت هایی که نه گفتن در آن ها برای شما دشوار است، شناسایی کنید و به همراه یکی از دوستان خود سه گام بیان شده را تمرین کنید. به یاد داشته باشید که مدتی طول می کشد تا این رفتار در شما نهادینه بشود. فقط در اثر تمرین زیاد می توانید بر این مهارت تسلط یابید و بدون احساس گناه پاسخ نه بدهید.
همه ی افراد به سادگی از خواسته ی خود دست برنمی دارند، از این رو به شکل ها و شیوه های مختلف شما را تحت فشار قرار می دهند تا با خواسته ی آن ها موافقت کنید. چند نمونه از این شیوه های تاثیرگذاری عبارتند از: "القای احساس گناه" "تو راضی می شوی من در این درس بیفتم"، "اگر من مشروط شدم، مقصر تویی". تهدید "اگر این کار را نکنی، دوستی مان تمام می شود" دست انداختن و تحقیر "بچه ننه ای"، "دهنت بوی شیر می دهد"، "نترس! مامانت نمی بیند" لازم است این شیوه ها را بشناسید و با روش های خنثی سازی آن ها آشنا شوید.
روش های مختلف نه گفتن
هم چنین در برخی از موقعیت ها، به ویژه در شرایطی که فشار گروهی وجود دارد، شاید یک بار نه گفتن برای کاهش فشار گروه کافی نباشد. از این رو لازم است با راه های مختلف نه گفتن آشنا شوید. مهم ترین روش های نه گفتن در جدول زیر خلاصه شده است.
روش
مثال
صرفاً گفتن "نه"
نه یا نه، متشکرم.
گفتن نه همراه با توضیح
"نه متشکرم، من سیگار نمی کشم."
بهانه آوردن
"نه متشکرم، من الان عجله دارم، باید بروم"
پشت گوش انداختن
"نه متشکرم، شاید یک وقت دیگر."
عوض کردن موضوع
گفتن "نه" و سپس صحبت راجع به موضوعی دیگر "نه متشکرم، راستی فیلم دیشب را دیدی؟"
رو کم کنی
تکرار "نه" به شیوه های مختلف "نه متشکرم، نه، نه علاقه ای ندارم."
دور شدن
گفتن "نه" و سپس دور شدن.
بی اعتنایی
نادیده گرفتن شخص مقابل.
اجتناب از موقعیت
اجتناب از هر موقعیتی که در آن احتمال می دهید به کشیدن سیگار ترغیب شوید.
در مواردی که فرد بر خواسته های خود اصرار می ورزد، می توانید از روش های زیر استفاده کنید:
* بیان دوباره ی پاسخ جرات مندانه به طور روشن و محکم، با استفاده از زبان و وضعیت بدنی مناسب.
* تکرار تقاضای خود به شیوه ی آرام، ارائه ی یک دلیل روشن و پافشاری بر آن.
* نشنیده گرفتن، پرداختن به موضوع دیگر، ترک موقعیت.
* تعریف کردن. نه متشکرم، بهتر است اصرار نکنید.
* فشار وارونه ی بیان خطرات رفتار موردنظر به فرد مقابل.
* شوخی کردن. تو باید بچه باشی، این بامزه ترین چیزی است که تا به حال شنیده ام.
مهارت درخواست کردن
همان طور که در قسمت های قبل نیز اشاره شد، یکی دیگر از مهارت های جرات مندی، توانایی در بیان خواسته های خود است. درخواست کردن شامل پنج گام است:
گام 1- مشکل یا وضعیتی که می خواهید تغییر کند، به طرف مقابل بگویید.
در این مرحله مشکل یا شرایط خاص خود را با فرد در میان می گذارید. مثلاً "من امروز خودکارم را جا گذاشته ام"، "من چند جلسه غیبت داشتم، به همین دلیل جزوه های چند گلاس را از دست داده ام."
گام 2- برای رفع مشکل یا تغییر دادن موقعیت، درخواست خود را بیان کنید.
در این مرحله پس از آن که فرد مقابل را در جریان مشکل خود قرار دادید، درخواست خودتان را به طور روشن و بدون پرداختن به مسایل حاشیه ای مطرح می کنید.
گام 3- از فرد مقابل بخواهید احساس خود را درباره ی درخواست شما بیان کند.
"می خواهم بدانم نظرتان درباره تقاضای من چیست؟"، "در مورد درخواست من چه احساسی دارید؟"
گام 4- گوش کردن به پاسخ فرد مقابل
گام 5- پذیرش پاسخ و قدردانی:
در صورتی که فرد با درخوسات شما موافقت کند، ضمن پذیرش پاسخ از وی تشکر کنید. "از این که می فهمی، ازت سپاسگزارم."
مدل STOP
گام های چهارگانه ی رفتار جرات مندانه
مثال
1- بیان رفتار یا عملی که منجر به تعارض یا ناراحتی شما شده است.
2- به شخص مقابل بگویید که آن رفتار چه احساسی در شما ایجاد کرده است.
3- راه حل بدیل و مطلوب خود را به شخص مقابل ارائه دهید.
4- پیامدهای مثبتی که در صورت عمل کردن پیشنهاد شما به وجود خواهد آمد، گوشزد کنید.
وقتی (من می بینم، می شنوم، می گویم…).
من احساس (خشم، ناامیدی، ناراحتی، رنجش و …) می کنم.
در این موقعیت من ترجیح می دهم که … .
اگر این کار را بکنید من / ما (می توانیم، خواهیم توانست …).
تکنیک های ویژه ی قاطعیت
1) رد قاطعانه ی درخواست های غیرمنطقی
این تکنیک شکل دیگر نه گفتن است. ضمن حفظ حرمت فرد مقابل، پاسخ منفی خود را به شیوه ی سازنده اعلام کنید. رد قاطعانه دارای سه جزء است:
* ارائه بازخورد مثبت: "ای کاش می توانستم کاری برای شما انجام دهم".
* بیان دلیل یا دلایل: "اما چون تصمیم گرفته ام که ماشینم را به هیچ کس امانت ندهم، بنابراین نمی خواهم در تصمیم خود تجدیدنظر کنم."
* اعلام تصمیم: "بنابراین در این مورد متاسفم."
در این روش ابتدا علاقه مندی خود را برای کمک به فرد جهت حل مشکل اعلام می کنیم، سپس با ذکر دلیل یا دلایلی جواب منفی می دهیم. هنگام رد قاطعانه، لحن (فرا کلام) صحبت باید دوستانه و دلیل ذکر شده باید واضح، روشن و تا حد امکان کوتاه باشد. اگر طرف مقابل درخواست خود را دوباره تکرار کرد، پاسخ قبلی را عیناً و بدون حذف یا اضافه تکرار کنید و اگر سماجت به خرج داد، از روش صفحه ی خط افتاده استفاده کنید.
2) روش صفحه ی خطر افتاده
از این روش زمانی استفاده کنید که طرف مقابل شما بیش از حد سماجت نشان می دهد. در این روش، قسمت اول روش رد قاطعانه (یعنی فیدبک مثبت) را حذف و دو قسمت دیگر را عیناً تکرار کنید و در صورت تکرار درخواست، فقط قسمت آخر را تکرار کنید. مثلاً "گفتم که متاسفم، نمی توانم." مثل این که سوزن صفحه ی گرامافون گیر کرده باشد.
3) روش خلع سلاح
گاهی طرف مقابل وقتی با جواب رد مواجه می شود، ممکن است با توسل به شیوه هایی شما را در موضع انفعالی قرار داده و وادار به اعمالی نماید که مورد دلخواه شما نیست. مثلاً با برچسب زدن و استفاده از واژه های قضاوت کننده، شما را متاثر سازد. "بابا تو دیگه کی هستی، خیلی خودخواهی"، "واقعاً که بچه ای"، "خیلی غیرمنطقی هستی" و غیره. در روش خلع سلاح، سلاحی که با آن به شما حمله شده از دست طرف می گیرید.
علی: حسن آقا می شه ماشین تان را امشب به من بدهی؟
حسن: ای کاش می توانستم کاری برای تو بکنم. اما من ماشین خریده ام هرگاه لازم داشتم آن را در اختیار داشته باشم. بنابراین متاسفم (روش رد قاطعانه).
علی: خیلی خودخواهی!
حسن: "اگر این عمل خودخواهی باشد، آره من خودخواه ام یا اتفاقاً خودم هم می دانم گاهی وقت ها خودخواه می شوم (روش خلع سلاح).
روش خلع سلاح یکی از موثرترین شیوه ها برای حل و فصل و کنترل یک رابطه ی سوء استفاده گرانه است. رابطه ی سوء استفاده گرانه، رابطه ای است که در آن شخص با استفاده از واژه های قضاوت کننده و برچسب زدن به طرف مقابل، حالت عاطفی ناخوشایندی ایجاد می کند.
4) خود را به خنگی زدن
این روش، به ویژه در برخورد با انتقاد دیگران کاربرد دارد. در این تکنیک به جای انتقاد متقابل، طوری رفتار کنید که انگار انتقاد را پذیرفته اید و یا درستی انتقاد را باور کرده اید. یعنی در ظاهر انتقاد دیگران را می پذیریم، اما عملاً تغییری در رفتارمان ایجاد نمی کنیم:
مثال:
الف: تو همیشه ناراحت و گرفته ای.
ب: آره شاید این طور باشه.
الف: نمی تونی کمی شادتر باشی؟
ب: به نظرم بتونم.
الف: اگر شادتر باشی، کار کردن با تو راحت تر می شه.
ب: بله! حق با توست.
روش های "روش صفحه ی خطرافتاده"، خلع سلاح و خود را به خنگی زدن در موقعیت هایی که در معرض فریب، عیب جویی یا گستاخی دیگران قرار می گیرید، مفید هستند. این مهارت ها از ما در برابر حمله ی غیرمنصفانه ی دیگران محافظت می کنند.
در چه موقعیت هایی رفتار قاطعانه مناسب نیست
جرات مندی همیشه و در همه ی شرایط بهترین پاسخ نیست. در سه موقعیت، عدم جرات مندی بهتر از جرات مندی است:
1- وقتی می بینیم طرف مقابل در مخمصه افتاده است، مثلاً وقتی در رستوران شلوغی هستید و می دانید که پیش خدمت این رستوران تازه کار است، می توانید بعضی ضعف های او را نادیده بگیرید. در این حالت نباید جرات مندانه رفتار کنید، زیرا او قصد ندارد حق شما را پایمال کند و رفتار جرات مندانه ی شما می تواند استرس های او را بی جهت افزایش دهد.
2- تعامل با شخصی حساس: وقتی جرات مندی شما موجب گریه یا حمله ی شخص به شما می شود، بهتر است جرات مندانه رفتار نکنید. به خصوص اگر این "اولین و آخرین برخورد" شما باشد.
3- موقعیت هایی که جرات مندی احتمال رسیدن به هدف را کاهش می دهد، مثلاً پس از ارتکاب به تخلفات رانندگی بهتر است در برابر پلیس ابراز وجود نکنیم.
نتیجه گیری
جرات مندی مجموعه ای از مهارت ها است که هر کسی از راه تمرین می تواند به آن دست یابد. مهم ترین جنبه ی جرات مندی آن است که پس از کسب این مهارت، ناگهان متوجه می شوید می توانید بدون هرگونه احساس گناهی نه بگویید، خواسته های خود را مستقیماً مطرح کنید و به طور کلی راحت تر با دیگران ارتباط داشته باشید و از همه مهم تر این که اعتماد به نفس شما را به شدت بالا می برد.
نکات آموزشی
1- بین جرات ورزی و پرخاشگری تفاوت قایل شوید. زیرا هدف پرخاشگری برنده شدن به بهای زیر پا گذاشتن حقوق احساسات دیگران است.
2- هر چند ممکن است در هنگام رفتار جرات مندانه خشم نیز وجود داشته باشد، ولی به احتمال زیاد بهتر کنترل می شود.
3- جرات مند بودن یا نبودن یک انتخاب است. شما مجبور نیستید همیشه جرات مند باشید.
4- ابراز احساسات درباره ی موقعیت بسیار مهم است. جرات مند بودن به معنای برنده بودن در هر موقعیت نیست، بلکه به معنای آن است که شما مسوولیت احساسات خود را پذیرفته اید و حق خود را بیان می کنید.
5- همیشه کانال ارتباطی را باز نگه دارید. سعی برای درک این که چرا مردم به شیوه ی خاص رفتار می کنند، به ما کمک می کند تا به شیوه ی موثرتری به آنان واکنش نشان دهیم.
6- در صورت استفاده از جرات ورزی، احتمال رسیدن به بهترین نتیجه بیش تر است، رابطه کم تر آسیب می بیند و تعارض بدون احساس گناه و ناراحتی یک طرف رفع می شود.
با تشکر و سپاس
1
20